ادمین، درخواست تبلیغات و فیلم : @g_rahimimanesh @cafe_honar_ads : تعرفه تبلیغات آدرس فیلم های ارائه شده: @List_Adres 🎞️ سفارش و درخواست فیلم پذیرفته می شود. اینستاگرام : instagram.com/_u/honar7modiran
#Gif
برخلاف فیلم پاپیون که یک فیلم اگزیستی است این فیلم تنهایی خود خواسته را انتخاب میکند. جدا ماندن از انسانها.
✍ #سعید_صراف_معیری
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
به این نماها توجه کنید؛ از لنز های با فاصله کانونی باز خبری نیست. میدان صحنه عمق ندارد و تفکیک پیش زمینه با پس زمینه واضح نیست. با اصرار لجوجانه ای نه تنها از لنزهای بلند تله فوتو بلکه از لنزهای مایکرو هم برای نماهای خیلی نزدیک استفاده می شود و نماهای نزدیک و خیلی نزدیک مدام به هم کات می خورند آن هم در یک لوکیشن بسته. این یعنی به کار گیری یک فرم غیر معمول در راستای روایت یک محتوای غیر معمول. یک راهکار ریاضی: منفی در منفی که در نهایت یک شاکله قابل فهم هر چند دیر هضم را ارائه می دهد.
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
زن در ریگ روان نگاهیست به زندگی روز مره بشر جستجو و کنکاش و رسیدن به یک هدف که در پی رسیدن به آن با یک تصمیم گیری شاید اشتباه هدف اصلی فراموش می شود و یک جستجوی دیگر که با آن دیگری فاصله ای دور دارد.
تقریبا ۶۰ سال از ساخت فیلم گذشته ولی بعد از شصت سال، زندگی بشر از لحاظ هدف و رسیدن به مقصودی هیچ تفاوتی ندارد تنها مدرنیته شده است. مثلاً جای اون نردبان طنابی الان آسانسور جایگزین شده است.
✍ #مجید_سنجری
.
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
عشق به زادوبوم و تعهد، فقط در صورتی معنا می دهد که آدم با دست کشیدن از آن چیزی را از دست بدهد.
📽 زن در ریگ روان 1964
join 👉 @honar7modiran
بیشتر فیلم «زن در ریگ روان» داخل یا نزدیک خانه ی زن اتفاق می افتد، به شکلی که انگار برای نمایش روی صحنه نوشته شده است. گفتنی است آبه از آوازه ای بین المللی به عنوان یک نمایشنامه نویس و شاعر نیز برخوردار بود. ریگ روان بی جان است؛ جاودان؛ چیزی است که ما را در بر می گیرد و محاصره می کند؛ چیزی که تحملش ممکن نیست. شن مثل شخصیت اصلی سوم به رمان نفوذ می کند. شن وارد غذا، خانه، لباس ها و ساعت ها می شود. دانه های این ریگ های روان، مملو از رطوبت است، به هر چیزی که برخورد می کند آن را فاسد می کند: چوب، چرم، پارچه، «اخلاقیات».
مثل زمان «شن نه تنها جریان دارد بلکه خودِ جریان است».
مقابله با حرص و درندگی شن، مسئله ای است که از همان ابتدا باعث می شود مرد بیچاره اسیر گرفته شود. شن، زندان است: هم به معنای واقعی کلمه و هم به شکل نمادین؛ و نه فقط برای مرد.
ما هم درون این گودال سوزان هستیم. ما هم عمری را صرف انجام کاری می کنیم که به اندازه ی ریختن شن و ماسه ی بی پایان درون سطل بی معنی است (اگر برای خودمان بی معنی نباشد برای کلیت دنیا هست) و در مقابل درد و رنجمان هم چیزی جز ملزومات، نصیبمان نمی شود. همین طور که در مورد مخمصه ی مرد میبینیم، به شکلی هستی گرایانه در حال مطالعه درباره ی زندگی خودمان هستیم.
سخن کنایه آمیز آغازین، «بدون تهدید مجازات، لذتی در مهاجرت نبود»، اشارات مبهمی دارد:
آیا این توجیه یک ظالم است یا مایه ی تسلی یک فراری؟
از نظر آبه، همه انسانها ناخواسته اسیر زندگی شدهاند. همانطور که نیکی جومپی (شخصیت مرد) ناخواسته وارد درهای شنی میشود که دیگر امکان خروج از آن نیست. گویی خلقت انسان بیهوده ست. مهم نیست اهدافمان چقدر بزرگ و مهم باشند، آبه به ما نشان میدهد که در چرخهای معیوب و تکراری به نام «زندگی» گرفتار آمدهایم و هر چه تلاش میکنیم (یا فکر میکنیم که داریم تلاش میکنیم) خروج از این چرخه امکان پذیر نیست.
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
دست نوشته آندری تارکوفسکی از فیلم های مورد علاقه اش:
Diary of a Country Priest, 1951
Winter Light, 1963
Nazarin, 1959
Wild Strawberries, 1957
City Lights, 1931
Ugetsu Monogatari, 1953
Seven Samurai, 1954
Persona, 1966
Mouchette, 1967
Woman in the Dunes, 1964
Join 👉 @honar7modiran
این فیلم، جزء ۱۰ فیلم برتر تاریخ سینمای جهان، به انتخاب «آندری تارکوفسکی» سینماگر روس است.
📽 زن در ریگ روان 1964
join 👉 @honar7modiran
نسخه کمحجم/
مجله «فنسالاران»، شماره ۱۹
🌱ویژهنامه نوروزی
🟧تورق نسخه الکترونیکی نوزدهمین شماره مجله «فنسالاران»، فروردین ۱۴۰۴
اکنون روی عکس بالا، کلیک کرده، دانلود کنید، و با «فنسالاران صنعت داروی کشور» هممسیر و همراه شوید.
🪴قرار بعدیمان:
فنسالاران شماره ۲۰، اردیبهشت ۱۴۰۴.
دسترسی آسان در سایت، بدون نیاز به فیلترشکن 👇👇👇
https://B2n.ir/w03795
🟧@fansalaran
مرد آماده رفتن می شود. با یک پلان (POV) نقطه نظر متوجه موقعیت می شویم: مسخره است، نردبان نیست. مرد سعی می کند از دیواره های ریزشی شنی بالا برود اما غیر ممکن است.
بر می گردد و زن را بیدار می کند تا از او بپرسد نردبان کجاست و اینجاست که متوجه واقعیت تلخ می شود، او به دام افتاده است درست مانند حشره ای که نمی تواند از دیواره های لغزان یک ظرف شیشه ای بالا برود.
زن به او می گوید که چاره ای جز ماندن و کمک در تخلیه شن ها ندارد و پرده از فلسفه این کار بر می دارد: اگر ما زیر شن دفن شویم خانه بغلی هم مدفون خواهد شد.
اﮔﺮ ﯾﮏ روز اﯾﻦ ﮐﺎر را اﻧﺠﺎم ﻧﺪﻫﻨﺪ، ﮐﻠﺒﻪ روی ﺳﺮﺷﺎن ﺧﺮاب ﻣﯽ ﺷﻮد و آﻧﻬﺎ در آن زﻧﺪه زﻧﺪه دﻓﻦ میﺷﻮﻧﺪ، از ﻃﺮف دﯾﮕﺮ اﯾﻦ ﮔﻮدال ﻫﺎ ﺧﻮد ﻣﺎﻧﻌﯽ اﺳﺖ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻃﻮﻓﺎن ﻫﺎی ﺷﻦ و از ﺳﺎﯾﺮ ده ﻣﺤﺎﻓﻈﺖ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
نقد مکتوب فیلم «حقایق ناگوار» از مایک لی به قلم یاشار یوسفی
@NostalgiaCinematheque
Gp Land | خرید گروه های بدون عضو تلگرام
💳 گروه های شما را با پرداخت امن و فوری به بالاترین قیمت خریداریم، تعداد اعضا مهم نیست، فقط و فقط باید تاریخ گروه مشخص باشد.
❗️ تاریخ ساخت گروه باید قبل از ۲۰۲۴ باشد.
❕برای اطلاعات بیشتر به ادمین مراجعه کنید :
🌐 @GpLandAdmin
#Gif
هیچچیز نمیتواند در برابر شن، این نیروی بیشکل ویرانگر بایستد. خود این نکته که بیشکل است بیتردید بهترین نشانهی قدرت آن است، مگر نه؟
🎬 The Woman in the Dunes 1964
Join 👉 @honar7modiran
اینسرتی از یک ساعت می آید، یک اکستریم کلوز آپ از چشمان خواب آلود مرد. موسیقی مشوش تورو تاکه میتسو روی این صحنه ها جاریست و ادامه فاجعه باری را برای داستان پیش گویی می کند. مرد از خواب بیدار می شود و با زن خفته عریان مواجه می شود.
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
مهمترین و معتبرترینها، برای آرشیو دوستان
کیفیت + بهترین قیمت
🕳 آثار کامل ۳۰۰ کارگردان مطرح جهان
🕳آثار ۱۰۰ کارگردان مهجور مانده تاریخ سینما
🕳سینمای کشورهای مختلف جهان
🕳برترین آثار نقاشی و عکاسی جهان(کیفیت عالی)
🕳 سینمای #هنری، #آوانگارد، #اکسپریمنتال #کالت بر اساس کتب مطرح تاریخ سینما
🕳فیلمهای ۵۰ کارگردان معتبر #ایرانی
🕳برندگان جشنواره های #کن #ونیز #اسکار
#برلین #اسکار-خارجی-زبان #گلدن-گلوب
🕳 فیلمهای برتر IMDB، سایت اند ساوند، LetterBoxd
پکیجهای ۱ ۲ ۴ ۷ ترابایتی
سوال و سفارش @ghoghnous_admin
/channel/Ghoghnous_Film/1 کانال
📱09301006068
زن در ریگ روان به سبک اگزیستانسیالیسم و شبیه رمان "افسانه سیزیف"از آلبر کامو ساخته شده،
گرفتار شدن در گودالی که نماد زندگی ست که به کار،غذا،خواب و سکس محدود میشود به این صورت که نمی توانی از گودال فرار کنی ولی میتوانی گودال بهتری بسازی
🎬Woman in the Dunes 1964
Join 👉 @honar7modiran
آلمانی برای خواندن: با تأکید بر متون فلسفه و مثالهایی از آثار منتشرشدهٔ ویتگنشتاین
در این ویدئو جناب آقای امیرحسین سمائی فضای کلی "دورهٔ آلمانی برای خواندن" رو توضیح میدهند.
مدرس: امیرحسین سمائی؛
دانشآموختهٔ فلسفه و ریاضی از آلمان
مدرس زبان آلمانی و اقتصاد در Studienkolleg در آلمان
روزهای تشکیل کلاس:
شنبهها و یکشنبهها ساعت ۱۹:۳۰
[دو جلسه در هفته]
تعداد جلسات: ۵۰ جلسه
تاریخ شروع دوره: ۱۶ فروردین ۱۴۰۴
شهریه دوره: دو میلیون تومان
این دوره به صورتِ مجازی و بر بستر Google Meet برگزار میشود.
🎦 ضبط کلاس با امکان تماشای آنلاین و آفلاین
(تا دستکمِ یک ماه پس از پایان دوره) بر رویِ پلتفرم ایرانیِ Spotplayer انجام میشود.
با همکاری:
موسسه چیستا و انجمن علمی فلسفهٔ غرب دانشگاه اصفهان
................
جهت ثبت نام آیدی تلگرام @N_R202 پیام دهید.
در صورتی که سوالات بیشتری دارید، میتونید به اکانت موسسه چیستا پیام بدید تا در صورت نیاز پاسخ آقای سمائی رو داشته باشید.
@Philosophy_Society_98
@Chista_institut
چقدر باید در این دو متر جا ماند تا تحلیل جسم حد زبان را رعایت کند؟
✍ #محمد_مختاری
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
از نظر بودا زندگی سراسر رنج است و درد؛ داستان فیلم «زن در ریگ روان» هم به زیبایی به بیان رنج زیستن به همراه تلاش بیهودهی انسان برای رسیدن به آرزوهای بیسرانجاماش میپردازد.
📽 زن در ریگ روان 1964
join 👉 @honar7modiran
از قلب پینترست اومده عکساش 🥹❤️
نور امیدی از سال ۴۰۴
https://www.instagram.com/milad_molaeizadeh_?igsh=MXd2MjNqN3ZoZWxhMA==
از قلب پینترست اومده عکساش 🥹❤️
نور امیدی از سال ۴۰۴
https://www.instagram.com/milad_molaeizadeh_?igsh=MXd2MjNqN3ZoZWxhMA==
📌- نقد تئاتر « در انتظار گودو »
🔖- [ « معرکه در معرکه » ]
✍️- نویسنده: #آریا_باقری
🔰- [ خواندن نقد ] 👉
▪️| #نقد_فیلم #نقد_تئاتر
▪️| #بهرام_بیضایی #ساموئل_بکت
▪️¦ @FormandFilm
▪️¦ @honar7modiran
➖https://Perspective.ir
ﮔﻔﺘﮕﻮﯼ ﺗﺎﻡ ﻟﺴﯿﮑﺎ ﺑﺎ آندری تارکوفسکی
🔸ﻣﻦ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺧﯿﺲ ﻭ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ 1972, ﺧﻮﺏ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻡ. ﻣﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﯼ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ, ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ، ﻟﯿﺴﺘﯽ ﺍﺯ ۱۰ ﻓﯿﻠﻢ ﺑﺮﺗﺮﺵ ﺗﻬﯿﻪ ﮐﻨﺪ. ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﺮﺍ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺟﺪﯼ ﮔﺮﻓﺖ. ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯼ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﺧﻢ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ. ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻟﯿﺴﺘﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺩﺍﻥ ﻫﺎ. " ﺑﻮﻧﻮﺋﻞ " ، " ﻣﯿﺰﻭﮔﻮﭼﯽ " ، " ﺑﺮﮔﻤﺎﻥ " ، " ﺑﺮﺳﻮﻥ " ، " ﮐﻮﺭﻭﺳﺎﻭﺍ " ، " ﺁﻧﺘﻮﻧﯿﻮﻧﯽ " ، " ﻭﯾﮕﻮ " . ﻭ " ﺩﺭﺍﯾﺮ " ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﻣﮑﺚ. ﻭ ﺳﭙﺲ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺍﺳﻢ ﻓﯿﻠﻢ ﻫﺎ ﻭ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻭﺳﻮﺍﺱ ﻣﺸﺨﺺ ﮐﺮﺩ. ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﻟﯿﺴﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ، ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﻏﯿﺮ ﻣﻨﺘﻈﺮﻩ، ﻓﯿﻠﻤﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻟﯿﺴﺘﺶ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩ، " ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ".
ﺍﯾﻦ ﻧﺴﺨﻪ ﯼ ﻧﻬﺎﯾﯽ ﻟﯿﺴﺖ " ﺗﺎﺭﮐﻮﻓﺴﮑﯽ " ﺍﺳﺖ:
1 «خاطرات یک کشیش روستا» ساخته #روبر_برسون، 1951
2 «نور زمستانی» ساخته #اینگمار_برگمان 1963
3 «نازارین» ساخته #لوئیس_بونوئل، 1959
4 «توت فرنگی های وحشی» ساخته #اینگمار_برگمان، 1957
5 «روشنایی های شهر» ساخته #چارلی_چاپلین، 1931
6 «اوگتسو مونوگاتاری» ساخته #کنجی_میزوگوچی، 1953
7 «هفت سامورایی» ساخته #آکیرا_کوروساوا، 1954
8 «پرسونا» ساخته #اینگمار_برگمان 1966
9 «موشت» ساخته #روبر_برسون، 1967
10 « زن در ریگ روان» ساخته #هیروشی_تشیگاهارا، 1964
🔸ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﻪ ﻟﯿﺴﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺗﺎﺭﮐﻮﻓﺴﮑﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﻣﻀﺎ ﮐﺮﺩ ( ﺁ. ﺗﺎﺭﮐﻮﻓﺴﮑﯽ 16 / 4 / 72 ), ﻣﺎ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﮕﻮﯾﻤﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﯿﻢ، ﺍﻣﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﺎﺭﮐﻮﻓﺴﮑﯽ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺭﻧﺪﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺤﺚ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺗﺮﯼ ﺑﺮﺩ. ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﻟﯿﺴﺘﺶ ﺭﺍ ﻣﺮﻭﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ، ﻫﻨﻮﺯ ﺣﯿﺮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺁﺳﺎﻥ, ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻫﺎﯾﺶ, ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ ﺁﺷﮑﺎﺭﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺩﺭﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﻟﯿﺴﺖ ﻫﺎﯼ " ﺩﻩ ﻓﯿﻠﻢ ﺑﺮﺗﺮ " ﺑﯿﺸﻤﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺩﺍﻥ ﻫﺎ، ﮐﻪ ﻫﺮ ﺳﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﻣﺠﻼﺕ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺑﻪ ﭼﺎﭖ ﻣﯽ ﺭﺳﻨﺪ، ﻟﯿﺴﺖ " ﺗﺎﺭﮐﻮﻓﺴﮑﯽ " ﻫﻢ ﭼﯿﺰ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﺩ. ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﯿﻠﻢ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﯽ ﺍﻭ, ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎﯼ " ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ " ﻫﯿﭻ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺳﯿﻨﻤﺎﯼ ﺻﺎﻣﺖ ﯾﺎ ﺍﺯ ﺩﻫﻪ ﻫﺎﯼ 30 ﻭ 40 ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ. ﻋﻠﺖ ﺁﻥ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ, ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺗﺎﺭﮐﻮﻓﺴﮑﯽ، 50 ﺳﺎﻝ ﺁﻏﺎﺯﯾﻦ ﺳﯿﻨﻤﺎ ﺭﺍ، ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺮﻭﻉ ﻓﯿﻠﻤﺴﺎﺯﯼ ﺍﺻﯿﻞ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ. ﻭ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﺭﺯﺵ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﺭ ﻫﺎﯼ " #الکساندر_ﺩﺍﻭﮊﻧﮑﻮ " ﻭ " #ﺑﺎﺭﻧﺖ " ﻗﺎﯾﻞ ﺑﻮﺩ, ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭻ ﻓﯿﻠﻤﯽ ﺍﺯ ﺳﯿﻨﻤﺎﯼ ﺷﻮﺭﻭﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻟﯿﺴﺘﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺩ. ﭼﻪ، ﺍﻭ ﻓﯿﻠﻤﺴﺎﺯﯼ ﺍﺻﯿﻞ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﻭﻃﻨﺶ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻫﺎﯼ ﻧﺎ ﺧﻮﺷﺎﯾﻨﺪ " ﺗﺎﺭﮐﻮﻓﺴﮑﯽ " ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻓﯿﻠﻢ ﺳﺎﺯﯾﺶ ﺩﺭ ﺍﺗﺤﺎﺩ ﺟﻤﺎﻫﯿﺮ ﺷﻮﺭﻭﯼ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﯿﻢ .
"ﺗﺎﺭﮐﻮﻓﺴﮑﯽ"، ﻟﯿﺴﺘﺶ ﺭﺍ ﻧﻪ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺯﯾﺒﺎﺷﻨﺎﺳﯽ ﺁﺛﺎﺭ ﯾﮏ ﻓﯿﻠﻤﺴﺎﺯ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻣﺮﺯﻫﺎﯼ ﻭﺍﻻﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﺮ ﻓﯿﻠﻤﺴﺎﺯ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﺑﺪ ﺑﻨﺎ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﮐﺎﺭﮔﺮﺩﺍﻥ ﺁﻧﺪﺭﯼ ﺭﻭﺑﻠﻮﻑ ﺳﻌﯽ ﺩﺭ ﻧﯿﻞ ﺑﻪ ﻋﻤﯿﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻣﻌﻨﻮﯼ ﻭ ﺣﺪﺍﮐﺜﺮ ﺑﺎﺯﻧﻤﺎﯾﯽ ﻭﺟﻮﺩﯼ ﺩﺭ ﺁﺛﺎﺭﺵ ﺩﺍﺷﺖ. ﻭ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺍﻫﺪﺍﻓﺶ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﭘﺲ ﺑﺰﻧﺪ. ﻟﯿﺴﺖ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﺳﻪ ﻓﯿﻠﻢ ﺍﺯ" ﺑﺮﮔﻤﺎﻥ" ﺍﺳﺖ، ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﺫﺍﺋﻘﻪ ﯼ ﺍﻭ ﭼﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﺑﯿﻨﻨﺪﻩ ﻭ ﭼﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﻓﯿﻠﻤﺴﺎﺯ ﺍﺳﺖ. ﮐﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮐﻨﺶ ﻓﯿﻠﻤﺴﺎﺯﯾﺶ ﺑﺮ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺑﻮﺩﻧﺶ ﺑﺮﺗﺮﯼ ﺟﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻟﯿﺴﺘﺶ ﮐﺮﺩ، ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺳﻢ ﻓﯿﻠﻤﻬﺎﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺗﻬﯿﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮﺩﺍﻧﺎﻥ ﻣﺤﺒﻮﺑﺶ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﯽ ﻧﻤﻮﺩ. ﺣﺲ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺑﯿﻦ "ﺗﺎﺭﮐﻮﻓﺴﮑﯽ" ﻭ "ﺑﺮﮔﻤﺎﻥ"، ۱۵ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻓﯿﻠﻢ "ﺍﯾﺜﺎﺭ" ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻟﯿﺴﺖ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻭﺟﻮﺩ، ﻓﯿﻠﻢ "ﺑﺮﺳﻮﻥ" ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺍﺗﻔﺎﻕ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻓﯿﻠﻢ ﻧﺨﺴﺖ ﻟﯿﺴﺘﺶ، ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ. "ﺗﺎﺭﮐﻮﻓﺴﮑﯽ" ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻨﺘﻬﺎ ﺩﺭﺟﻪ ﺧﻼﻗﯿﺖ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ: )) ﺭﻭﺑﺮﺕ ﺑﺮﺳﻮﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﺎﻣﻞ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻓﯿﻠﻤﺴﺎﺯ ﺍﺻﯿﻞ ﺍﺳﺖ ... ﺍﻭ ﺍﯾﻤﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﻮﺍﻧﯿﻨﯽ ﻗﻄﻌﯽ ﻭ ﻣﺸﺨﺺ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﯿﻨﯿﺖ ﻫﻨﺮﯼ ﻣﻨﺠﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﺮﺳﻮﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻓﺸﺎﺭ ﺑﯽ ﺍﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺫﺍﺕ ﺷﻬﺮﺕ ﺍﺳﺖ، ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻭ ﻃﺎﻗﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ...
Join 👉 @honar7modiran
حرکات و سکوت زن معنای غیرمنتظره و هولناکی به خود گرفت. آن را باور نمیکرد، اما دلش خبردار بود که آنچه میترسید به سرش آمده است. شاید نردبان را با اطلاع او و بیشک با رضایت کامل او برداشته بودند بیتردید زن همدستشان بود.
پیدا بود که واکنشاش هیچ ربطی به دستپاچگی ندارد، حالت قربانی ایثارگری را داشت. حالت بزهکاری که حاضر است هر مجازاتی را بپذیرد. مرد فریب سوسکی را خورده و مانند موش گرسنه در بیابانی به دام افتاده بود که راه گریزی نداشت.
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
⬆️ زن در ریگ روان(زن شنی) هیروشی تشیگاهارا ۱۹۶۴
⬇️ فارغ التحصیل، مایک نیکولز ۱۹۶۷
دهه طلایی ۱۹۶۰
Join 👉 @honar7modiran
از سکانس های معروف زن در ریگ روان
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
زن در ریگ روان
شاهکاری که (حتما باید دید)❤️❤️
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
نقش معلم بهعنوان شوهر جدید بیوهای که در آن وضعیت متروک زندگی میکند، نشاندهنده بیاهمیت بودن ما در تقابل با بافت بزرگتر کل جهان بهعنوان افراد ناشناس سرگردان در فضای باز است، مانند ذرات ریز دانهریز شن که در میان اقیانوسی وسیع گم شدهاند. فیلمبرداری واضح و دقیق سگاوا در این فیلم به ماسه زندگی بخشیده است.
زن قهرمان نقل میکند که چگونه شوهر و دخترش در طوفان شن جان خود را از دست داده اند و استخوانهای آنها احتمالاً در زیر این تودههای شن دفن شده است. اگرچه برای بیننده و حتی معلم غیرمنطقی به نظر میرسد، اما توضیحات او هدف کافی در زندگی اش را برای او فراهم میکند تا در این موقعیت بی پایان برای زنده ماندن تلاش کند. علیرغم فقدان مبنای منطقی، فیلم به طور عجیبی بسیار واقع گرایانه است، به خصوص در نحوه نگاه کردن دوربین به پوست برهنه زن در حالی که او پشت به معلم خوابیده است و حس تقریباً ملموسی را به ما میدهد که دارای ظرافتهای وابسته به عشق شهوانی است. پذیرش سرنوشت زن، اگرچه تکان دهنده است، اما با توجه به دلایل او برای ماندن در کنار آنچه از خانواده اش باقی مانده است، هنوز تا حدودی قابل درک است. با این حال، این تبدیلِ تدریجی انسان منطقی به از دست دادن انگیزه خود برای فرار، به طوری که در نهایت او ماندن در آن گودال شنی را انتخاب میکند، است که ما را کاملاً وحشت زده میکند.
تماشای دوباره این فیلم بعد از سالها مرا به یاد جمله ای از آهنگ معروف «هتل کالیفرنیا» انداخت که میگوید: «هر وقت دوست داری میتوانی وارد شوی، اما هرگز نمیتوانی آنجا را ترک کنی». هنگامی که معلم مدرسه بی خبر برای گذراندن شب به خانه بیوه جوان هدایت میشود، او بدون اینکه متوجه شود به قبر خودش میرود. تنها سخنان زن «روز اول نه» هنگامی که مرد پیشنهاد میکند که برای کندن شنها کمک کند، ما را نسبت به کل مذاکره با روستاییان محتاط میکند. وقتی صبح روز بعد، مرد آماده رفتن میشود و نردبان را پیدا نمیکند، به نظرش سرگرم کننده است، اما نتهای دلخراش پسزمینه تاکمیتسو نشان میدهد که او در اعتماد کردن به روستاییان بسیار در اشتباه است. تفسیرِ این که آیا روستاییان به او کمک کرده اند یا او را به دام انداخته اند، به عهده تماشاگران است و تصمیم برای تماشای این فیلم با نگاهی بدبینانه یا خوشبینانه نیز همینطور.
✍ #فاطمه_علی_اکبریان
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
🎬
.
یک سکانس درخشان از فیلم زن در ریگ روان
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
وقتی معلم حشرهشناس در گودال عمیق شن، در آلونک زهواردررفته میبیند که چطور زن شبها تا سپیده با بیل و سطل، شنِ روان مرطوب را به بالای گودال میفرستد، تا خانهاش دفن نشود، میپرسد، چرا با این روش نابودکننده بیفایده به زندگی بیهوده یکنواختِ ملالآورش چنگ میزند تا روز را به شب برساند؟ چرا به شهر نمیرود و این تیروتخته پوسیده را رها نمیکند که هر لحظه ممکن است، به گوری تبدیل شود؟
زن که انگار در حال انجام معمولیترین کار جهان است، میگوید: «مگر این کار چه فرقی میکند با کاری که تو هر روز در شهر میکنی؟»
- چرا باید به همچین دهی بچسبی؟ واقعاً نمیفهمم. این شن که موضوع پیش پاافتادهای نیست. این کار احمقانه و بیهودهای است. زندگی میکنی که شن بیل بزنی، یا شن بیل میزنی که زندگی کنی؟
- به خاطر اینکه هرگز از اینجور بیلزدن دست نمیکشیم، دِه باقی مانده. اگر دست بکشیم، ده سر ۱۰ روز زیر شن دفن میشود. بعد از خانه من نوبت همسایه بغلی است و بعد همه روستا.
- Woman in the Dunes, 1964
join👉 @honar7modiran
زن در روستا متولد شده و احتمالاً هیچ وقت از آن خارج نشده است. او می گوید همسر و فرزندش در بهمنی از شن کشته شده اند ولی نمی تواند محل مدفون شدن آن ها را مشخص کند. البته هیچ وقت معلوم نمی شود که آیا این حرف حقیقت دارد یا این که فقط یکی از حیله ها یا سمبل های فریبنده ی آبه است.
زن در عین یکنواختی، شخصیتی چندلایه دارد. یکی از نقش های مهمان ناخوانده ی او این است که این لایه های شخصیتی را یکی پس از دیگری برای مخاطبین آشکار کند. مرد در ابتدا نگاهی تحقیرآمیز به او دارد:
چرا زن با استبداد روستاییان نمی جنگد؟
پس از مدتی، تحقیر تبدیل به دلسوزی می شود. او با استبداد نمی جنگد چون نمی داند آزادی چیست؛ او حتی عدم وجود آزادی را نیز درک نمی کند.
مرد در تمام طول شب می بیند که زن از اطراف کلبه شن هایی را که از دیواره های حفره ریزش می کند در سطل جمع آوری می کند و مردان روستا سطل را با طناب از حفره بیرون می کشند.
صبح فردای آن روز، هنگامی که قصد ترک محل را دارد، متوجه می شود که اهالی روستا، نقشه های دیگری برای او در سر می پرورانند. وقتی مرد بیدار می شود، در می یابد که طناب بالا کشیده شده است. تلاش های او برای خروج از گودال مرتباً به شکست می انجامد و او ابتدا با تردید، سپس با خشم و بعد از آن با ترس متوجه می شود که حالا به کارگری در این کار بی پایان تبدیل شده است. او خود را در آن جا اسیری می یابد که ظاهرا هیچ راه فراری برایش وجود ندارد. او متوجه میشود که توسط اهالی دهکده اسیر شده است تا دستیار زن برای استخراج شن باشد. و مجبور به پارو کردن تپه های شنی ای می شود که مدام درحال پیشروی هستند و روستا را تهدید به نابودی می کنند. متوجه می شود که خلاصی از این گودال که توسط شنهای روان همیشه در حال تهدید به پر شدن است به سادگی امکان پذیر نیست و او در این گودال زندانی است. شبها تا صبح باید شن های اضافی را جمع کنند و در زنبیل هایی بریزند تا افرادی که در بالا هستند آنها را بالا بکشند. اگر یک روز این کار انجام نشود خرابی کلبه ناگزیر است و امکان دفن شدن زیر شن های روان زیاد است. از طرفی این گودال ها سدی است در مقابل شن های روان برای محافظت از باقی دهکده لذا اهالی دهکده روی این موضوع که افراد داخل گودالها کارشان را انجام دهند و یا فرار نکنند حساس هستند. داستان روایتی است از تلاش های مرد برای فرار از این وضعیت....
تنها همراه و مصاحب او، زن جوانی عجیب و مرموز است. در طول داستان، همچنان که در کنارهم مانند سیزیف، اسطوره ی یونانی که محکوم به غلتاندن سنگی بر روی کوه بود، مجبور به انجام کاری تمام نشدنی هستند، تار و پود سرنوشت این دو شخصیت باهم گره می خورد و رابطه ای میانشان شکل می گیرد.
زن هیچ ارادهای برای بیرون آمدن از میان شن و ماسهها ندارد. شکسته شده است. اما مرد سعی میکند از زندگی «بیمعنی» در گودال ماسه امتناع کند. او در تکاپوست تا بیرون بیاید، اما بیهوده است. دیوار شنی مانعی غیرقابل نفوذ بین او و «آزادی» است... .
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran