i_d_network | Unsorted

Telegram-канал i_d_network - شبکه توسعه

52459

زیرنظر آقایان دکتر: علی سرزعیم (اقتصاددان)، مجتبی لشکربلوکی (استراتژیست)، امیر ناظمی(آینده پژوه) و محمد فاضلی (جامعه‌شناس) و محمدرضا اسلامی(استادپلی تکنیک کالیفرنیا) نام سابق: شبکه استراتژیست ادمین @Mm_135 http://t.me/itdmcbot?start=dr_lashkarbolouki

Subscribe to a channel

شبکه توسعه

🔲⭕️این فیلم را همه کسانی که می خواهند در کار و زندگی شان "پیشرفت ملموس" کنند از دست ندهند.

دو منطقه کلیدی که باید تفکیک و مدیریت کنید

شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🌙دوستان نادیده ام!

برای تمام شما
همراهان شبکه استراتژیست
به برکت این روزها و شب ها
سبد سبد آرزوهای رنگی و عالی داریم

شما نیز اگر دوست داشتید ما را به وقت خلوت و آرزو یاد کنید.

ارادتمند؛ مجتبی لشکربلوکی و مدیران و همکاران کانال استراتژیست

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️مدیران پارک ملى آمريكا (يلواستون ) 14 گرگ را وارد پارک کردند
همین تغییر بسیار کوچک، منجر به تغييرات بسيار بزرگی شد.
این فیلم جذاب را با هم ببینیم.

شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️به پایان رساندن
کار خوب از آغاز آن بهتر است.

فرازی از سخنان امام حسن مجتبی (درود خداوند بر او)

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️این فیلم وقتی تمام شد،همه چیزبرای شماتمام می شود
امامتاسفانه برای آنان نه فیلم است ونه تمام شدنی.
ریشه جنگ وتجاوز در روح ها و روحیه های ماست. خدایا بخشکانش!

شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️اینکه دیگران تصمیم بگیرندهرروز چه لباسی بپوشیم خیلی تحقیرکننده است نه؟
حالاچرا میگذاریم افکارمان رادیگران انتخاب کنند؟به اندازه لباسمان برای افکارمان حساس باشیم!

شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️من یک زنم و می خواهم رانندگی کنم!

توی ترافیک ایستاده بودیم. گفت میدونی این ترافیک چیه؟ اینجا مدرسه است. زنا میان دنبال بچه هاشون. یه ماشین انداختن زیرپاشون خیابونا رو ریختن به هم. زن رو چه به رانندگی؟ زن باید بره تو آشپزخونه. والا!

سکوت کردم. گفت: ببین این خانمه رو. از اینجا راهنما زده. آخه بذار برسی نزدیک مدرسه.
گفتم: خانمتون رانندگی می کنه؟ خندید. گفت: نه! می ترسه. می چسبه به فرمون.
گفتم: میدونی چرا؟ چون شما بهش اعتماد نداری. بهش جرات نمیدی. میدونی آنجلا مرکل صدراعظم آلمان زنه. یعنی رانندگی تو خیابون از حکومت کردن تو آلمان سخت تره که ما به زن ها و دخترامون اینقدر اعتماد نداریم؟
نگاهم کرد. انتظار نداشتم بگوید: آه! تو مرا متحول نمودی! این جور آدم ها را گاه فقط صدای کلنگ گورکن ممکن است از خواب بیدار کند.

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
آنچه در بالا خواندیم نوشته دردمندانه احسان محمدی بود.
بی شک دیوارهای ذهنی و سقف های شیشه ای بسیار خطرناک تر از دیوارهای دیدنی و فیزیکی هستند و ما در انبوهی از دیوارهای ذهنی زندگی می کنیم. جالب این جاست که چون ذهنی و شیشه ای است کمتر آن ها را می بینیم و به همین خاطر به آن خو گرفته ایم. یکی از این دیوارهای ذهنی، نگرش ما (هم مردان و هم زنان) به توانمندی های زنان است. چرا نوشتم هم مردان و هم زنان، چرا که ظاهرا هر دو گروه (زنان و مردان) این سقف های شیشه ای را پذیرفته ایم. هر دو گروه باید باور کنیم و هر دو گروه باید دیدگاه هایمان را تغییر دهیم. مردان باید اعتماد کنند به نیمی از جامعه و زنان نیز باید اعتماد به نفس بیشتری را نشان بدهند. هیچکدام به تنهایی نمی تواند ما را نجات دهد.

چه می توان کرد؟
1- مردان به جای تمسخر رفتار و عملکرد زنان به نتایج فاجعه آمیز عملکرد خود بنگرند و به خود یادآوری کنند هر بیست دقیقه یک جنازه به خاطر تصادفات رانندگی؛ این کارنامه بیشتر شوماخرهای وطنی است نه خانم ها! بیشتر این حادثه ها را ما مردان غیوری می آفرینیم که به دست فرمان مان می نازیم و مدام افسرها را نفرین می کنیم که به زن ها گواهینامه داده اند!

2- زنان خود را بیشتر در معرض تجربه، امتحان و آزمون و قضاوت و انتخاب قرار دهند. این سد با وعظ و خطابه شکسته نخواهد شد به تجریه و اثبات عملی شکسته خواهد شد. فقط کافی نیست بگوییم آنجلا مرکل صدراعظم آلمان است و ترزا می نخست‌وزیر بریتانیاست. باید در انتخابات شوراها، مجلس، ریاست جمهوری و انتصابات مدیریتی کاندیدا شد و سهم گرفت. از سیستان بلوچستان بیاموزیم. در همین دوره ٤١٥ زن به شوراهای شهر این استان راه یافته‌اند! این یکی از شیرین ترین خبرهایی بود که در این چند مدت خوانده ام.

3- هر زمان خواستیم در مورد عملکرد زنان حرفی بزنیم و نقدی کنیم، به خود یادآوری کنیم که آن ها خواهران، مادران، فرزندان ما هستند. آیا دوست داریم فرزندان ما، پرورش یافته زنانی جسور، با اعتماد به نفس، قدرتمند باشند یا ... نسل بعدی فقط با پدرانی با اعتماد به نفس کاذب نمی تواند به جایی برسد.

زنان نیمه دیگر ما هستند. توهین به زنان، توهین به خودمان است و تخریب نسل فعلی و بعدی است. یکی از بهترین «سرمایه گذاری های راهبردی اجتماعی»، برداشتن دیوارهای ذهنی و سقف های شیشه ای پیش روی زنان این سرزمین است.

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️پدیده جالب تنزیل هذلولی در تصمیمات سرنوشت ساز

اگر به یک بچه بگویید یک شکلات الان می خواهی یا دو شکلات فردا؟! به نظرتان کدام را انتخاب می کند؟ احتمالا قبل از اینکه حرفتان تمام شود یک شکلات را از دستتان گرفته و رفته است! به نظرتان بزرگترها کدام را انتخاب می کنند؟ آقای جورج اینسلی روانشناس، آزمایش جالبی انجام داده است. به گروهی پیشنهاد داده است که شما همین الان 50 دلار را ترجیح می دهید یا 100 دلار تا شش ماه دیگر؟ سوال دیگر این بوده است که شما 50 دلار در پنج سال دیگر را ترجیح می دهید یا 100 دلار در شش سال دیگر؟ اغلب افراد در حالت اول 50 دلار نقد و آنی را ترجیح دادند اما در حالت دوم 100 دلار شش سال بعد برایشان ترجیح داشت! قضیه چیست؟ چرا اینطور رفتار می کنیم؟

خطایی در تصمیم گیری های ما شناسایی شده است به نام خطای تنزیل هذلولی (Hyperbolic Discounting) یا تنزیل اغراق آمیز! این خطا بدین مفهوم است که شبیه یک هذلولی، ارزش گذاری ما برای بازه های نزدیک بسیار شیب زیادی دارد اما هر چه از الان دور می شویم، ارزش گذاریمان حساسیتش کمتر می شود. به همین دلیل 1 دلار امروز را به 3 دلار فردا ترجیح می دهیم. اما 1 دلار یک سال بعد را به 3 دلار یک سال و یک روز بعد ترجیح نمی دهیم. شاید به همین دلیل هم باشد که منافع کوتاه مدت را در اغلب موارد به منافع بلند مدت ترجیح می دهیم و آنجایی مساله جدی تر می شود که منافع بزرگ بلندمدت مدت را در پای منافع کوتاه مدت قربانی می کنیم.
مثلا دیدن فینال جام باشگاه های اروپا (منافع کوتاه مدت) را به قبولی در امتحان پایان ترم ترجیح می دهیم و این باعث می شود که هم مشروط شویم (سابقه آن تا آخر عمر در سوابق تحصیلی ما بماند) و هم یک ترم عقب بیفتیم.
در نتیجه تصمیم هایی می گیریم که فردا و فرداها از آن پشیمان می شویم و با خود می گوییم که ای کاش آن سود کم آن روز را نمی گرفتم تا امروز سود بیشتری داشته باشم. بازاریابان نیز از همین خطای ما بهره می برند. بارها و بارها دیده ایم که حراج به مدت محدود یا پیشنهاد شگفت انگیز تنها برای 24 ساعت!

☑️⭕️تجویز راهبردی
چه می شود کرد که در دام خطای تنزیل هذلولی نیفتیم یا حداقل کمتر بیفتیم؟

سفر ذهنی (تجربه ذهنی آینده): منافع کوتاه مدت روبروی چشم ما هستند و بنابراین لذت شان خیلی ملموس و در دسترس است به همین خاطر است دیدن فینال جام باشگاه ها را به خواندن شب امتحان ترجیح می دهیم. به همین خاطر است که کارهای پوپولیستی و پر سر و صدا (رسیدگی به یک فرد مظنون به فساد) را به یک کار زیرساختی (ایجاد سیستم های اطلاعاتی شفاف برای اینکه امکان فساد به صفر برسد) را ترجیح می دهیم چون اولی خیلی زود جواب می دهد و شیرین است و دومی زمان می برد و طول می کشد.

بهترین کار برای کنترل خطای هذلولی سفر ذهنی است. یعنی خود را در چند سال دیگر تجسم کردن و دیدن اینکه هر کدام از تصمیمات چه آینده ای را رقم می زند. اینکه فکر کنیم که به خاطر یک ترم مشروط شدن و نمره و معدل پایین تا آخر دوران کاری همیشه احساس ضعف می کنیم. اینکه فکر کنیم که چهار سال هم شما باز هم با تعداد زیادی پرونده های فساد روبرو هستید و عملا شما باعث آنان شده اید چرا که می توانستید چهار سال کاری بکنید و نکردید. این تجربه ذهنی هر چقدر عمیق تر باشد باعث می شود شبیه سازی دقیق تری از واقعیت آتی رخ دهد.

این ويژگی ذهن انسان است که می تواند با شبیه سازی آینده، یک واقعیت ذهنی و یک تجربه نیمه واقعی داشته باشد. از این ويژگی (نقطه قوت) در برابر آن خطا (نقطه ضعف) به خوبی استفاده کنیم

نوشته مشترک دکتر لشکربلوکی و مهندس شامخی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️تراکتور زندگی شما کدام است؟

چه جزو افرادی باشیم که علاقه مندی به ماشین دارند یا چه جزو کسانی باشیم که ماشین جزو سرگرمی ها و علایق آنها نیست. حتما همه ما نام لامبورگینی را شنیده ایم. ماشین های سوپر لوکس، گران قیمت، متفاوت و بی نظیر.
اما احتمالا بسیاری از ما نمی دانیم که لامبورگینی کارش را از تولید ماشین های لوکس شروع نکرد. بلکه از تراکتور شروع کرد!

فروچیو لامبورگینی؛ بنیانگذار لامبورگینی، تحصیلاتش را در زمینه طراحی ماشین‌آلات کشاورزی و صنعتی، به پایان رساند، سپس وارد ارتش ایتالیا شد و در قسمت نیروی هوایی مشغول به کار شد. در جنگ جهانی دوم او به عنوان مکانیک، در یک کارخانه مشغول به کار شد و پس از جنگ، با استفاده از بقایای تجهیزات نظامی کارخانه موردنظر،شروع به تولید تراکتور کرد. بعدها شرکت وی به بزرگترین تولیدکننده ماشین‌آلات کشاورزی ایتالیا تبدیل شد

اما لامبورگینی همیشه درون قلبش یک اشتیاق فراموش نشدنی داشت: اتومبیل‌های سریع و بی نقص.
او در اوقات فراغت، به پیاده‌سازی موتور و سایر قطعات اتومبیل شخصی خود، که در اکثر مواقع فراری یا مازراتی بود، می‌پرداخت. سپس شاسی، سیستم تعلیق، ترمز خودرو و سیستم برق‌کشی آن‌ها را بررسی می‌کرد. آنچه که او کشف کرد، این بود که بسیاری از قسمت‌های وسایل نقلیه او در واقع مشابه قسمت‌های مورد استفاده در تراکتورهای تولید شده در کارخانه او بودند.

وی بعدا شرکت و کارخانه ای مختص تولید اتومبیل تاسیس کرد و در نهایت نمونه اولیه آن را به معرض نمایش گذاشت و در سال های بعدی نام و نشانی پر افتخار از خود به جای گذاشت.

☑️⭕️تجویز راهبردی:
تاریخ را نباید وارونه خواند. خواندن موفقیت افراد موفق چه کارآفرینان اقتصادی باشند و چه مصلحان اجتماعی و چه مبارزان سیاسی ممکن است باعث برداشت اشتباه شود. چرا که فقط انتهای موفقیت آنان را می خوانیم. ولی نمی دانیم که از کجا شروع کرده اند و به کجا رسیده اند. مثلا اگر فقط انتهای زندگی آمانسیو اورتگا، صاحب برند زارا را بخوانیم فکر می کنیم که او همیشه در اوج و همیشه جزو ده ثروتمند جهان بوده است در حالی که او در سن ۱۴ سالگی در یک مغازه لباس فروشی به عنوان باربر (حمال) کار می کرد و حتی دوران دبیرستان خود را هم تمام نکرد. ولی همان حضور و تجربه در مغازه های لباس فروشی و همان تعلق وی به قشر متوسط و ضعیف جامعه باعث شد که بعدها ایده درخشان زارا به ذهنش بزند.
قرار نیست همه ما از نقطه عالی شروع کنیم. مهم این است که شروع کنیم.
1- تراکتور زندگی خود را بیابیم. یک نقطه آغاز برای آن که بر اساس امکانات موجود و شرایط موجود بشود کار و تجربه ورزی را شروع کرد. (مثلا عضویت در یک موسسه مردم نهاد کوچک اگر علاقه مان به مسایل اجتماعی است یا حضور در تشکلی سیاسی اگر علایقمان سیاسی است یا بازاریابی یک محصول اگر علایقمان تجاری است).
2- اشتیاق عمیق خود را فراموش نکنیم.
3- از تجربیات مختلفی که به دست می آوریم استفاده کنیم و از خود بپرسیم لامبورگینی من چه می تواند باشد؟

مجتبی لشکربلوکی، معلم دانشگاه
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

⏹خداوندامروز ۸۶,۴۰۰ ثانیه رابه توهدیه کرده است.
آیا از۱ ثانیه آن استفاده کرده ای که هدیه ای برای خدا بفرستی؟

شهر مهربان، جایی برای دیدن هدیه های ارسالی ما به خدا
t.me/joinchat/BXIWaDunrZMacc1P3f6VIg

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️فرانتس کافکا:

من ناراحت نمی شوم،
تو هم لازم نیست ناراحت شوی؛
داشتن اعتقاد متفاوت
نباید موجب جدایی
آدم های باشعور بشود.

شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

⭕️نتایج یک پژوهش شگفت انگیز: مصاحبه با یک میلیون نفر

این ویدئو به دو مورد از مهم ترین سوالات همیشگی انسان ها می پردازد:

اول: ماموریت ويژه من در زندگی چیست؟
دوم: چگونه جاودانه شوم؟

Mehrbantarin.com

Читать полностью…

شبکه توسعه

ویدئو کلیپ بسیار زیبای یک روز می افتد آن اتفاق خوب
روزی که همه غرق خواهند شد!

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️تصمیم گیری پیتزایی و دو تجویز راهبردی

وارد یک رستوران بسیار شیک شده اید و گارسون رستوران به شما پیشنهاد جذابی به شما می دهد. می گوید با یک هزینه ثابت می توانید میان یک پیتزای 30 سانتیمتری یا دو پیتزای 20 سانتیمتری انتخاب کنید. کدام را ترجیح می دهید؟
به مثال دیگری توجه کنید. یا به شما عنوان مدیر پیشنهاد می شود که برای تهیه غذای روزانه پرسنل از بین پیمانکاران مختلف، یک پیمانکار را انتخاب کنید. اولی پیشنهاد غذای روزانه 6500 تومان را برای هر پرسنل دارد و دومی روزانه 5500. مواد غذایی و منوی هر دو پیمانکار هم یکی است. شما کدام را انتخاب می کنید؟

در تصمیم گیری خطایی وجود دارد به نام خطای خطی نگری! نشریه معتبر هاروارد می گوید خطای خطی نگری بدین مفهوم است که سعی می کنیم رابطه خطی ساده ای میان پارامترها ایجاد کرده و بر پایه همان تحلیل و تصمیم گیری کنیم. برای روشن شدن بیشتر این مفهوم به دو مثال بالا بازگردیم. حس و شهود ما می گوید در مثال رستوران بهتر است گزینه دو را انتخاب کنیم چرا که دو پیتزای 20 سانتی قطعا بزرگتر از یک پیتزای 30 سانتی است. اما شهود ما کاملا اشتباه کرده است! گزینه اول، یعنی یک پیتزای 30 سانتی بزرگتر است از دو پیتزای 20 سانتی است. چرا؟ چون اگر فرمول محاسبه مساحت دایره را به خاطر آوریم، شعاع دایره به توان دو می رسد. پس گزینه اول می شود حدود 706 سانتیمتر مربع و گزینه دوم می شود حدود 628 سانتیمتر مربع! یا در مثال تصمیم انتخاب پیمانکار غذا، شهود ما می گوید قطعا گزینه دو بهتر است. اما مسئله به این سادگی نیست. تحلیل های بیشتر نشان می دهد که هزینه حمل و نقل غذا با شماست. در ضمن پیمانکار دوم بدقول است و بعضی روزها غذا را بسیار دیر می آورد، در ضمن وی مالیات ارزش افزوده را نیز جداگانه با شما حساب می کند. آیا باز هم گزینه دو بهتر از گزینه یک خواهد بود!


☑️⭕️تجویز راهبردی
زندگی ما پر از تصمیمات استراتژیک است که نیاز به شبیه سازی و بالا و پایین کردن پارامترها دارد. اما ذهن ما تمایل دارد برای راحتی خود رابطه ای خطی میان این پارامترها ایجاد کرده و به سرعت تصمیم بگیرد. ولی به خاطر بسپاریم که زندگی یک پیتزا نیست. انتخاب شغل، انتخاب همسر، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب پروژه سرمایه گذاری و ... این ها اصلا قابل قیاس با پیتزا نیستند. پیتزا را می خوریم و تمام! اما انتخاب های استراتژیک ما اگر بد انتخاب شوند می تواند به خسارتی بسیار زیاد و بسیار طولانی مدت ختم شوند. چه می شود کرد؟ برای اینکه کمتر دچار این خطا شویم؟ این دو راهکار را استفاده کنید:

1-در دام تنگنای زمانی مصنوعی نیفتید. در مثال پیتزا شما باید در کمتر از 5 ثانیه تصمیم گیری کنید ولی اگر به گارسون می گفتید که به شما دو دقیقه وقت بدهد می توانستید از ماشین حساب تلفن همراه تان اندازه این دو پیتزا را حساب کنید. حالا ممکن است در مورد پیتزا خیلی مهم نباشد و شهودی تصمیم گیری کنید ولی در مورد تصمیمات مهم زندگی تان هیچگاه در دام تنگنای زمانی مصنوعی (یعنی همین حالا باید تصمیم بگیری) نیفتید.

2-تمام تصمیمات مهم زندگی تان را روی کاغذ بگیرید. روی کاغذ یعنی اینکه پارامترهای مختلف را شناسایی کنید، روی کاغذ بیاورید، محاسبه کنید، سبک سنگین کنید و گزینه ای را انتخاب کنید که در مجموع موقعیت مطلوب تری دارد. اگر نه در دام خطای خطی نگری می افتیم و ذهن ما با یک سری محاسبات سرانگشتی، تصمیم گیری پیتزایی خواهد کرد.
زندگی شخصی ما، اداره سازمان ها و کشورداری ما از تصمیم گیری پیتزایی رنج می برند. با کنار گذاشتن تصمیم گیری پیتزایی، زندگی بهتری برای خانواده، کارمندان، سهام داران و شهروندان خود رقم بزنیم.

شبکه استراتژیست با الهام از نوشته مهندس شامخی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️مفهوم ترسناک شیپل و راهی به زندگی اصیل

یک ناشر معتبر کتاب های مرجع که مالک یکی از معروف ترین دیکشنری های جهان است (به نام مریام وبستر) یک کلمه را به واژگان خود اضافه کرد که سر و صدایی به پا کرد: این واژه چه بود؟ شیپل (Sheeple)!

این مرجع در معنای واژه شیپل نوشته است: «افرادی مطیع، سازگار و به شدت تأثیر پذیر؛ در یک کلمه افرادی مثل گوسفند»!
تا اینجای کار همه چیز عادی به نظر می رسيد، اما مریام وبستر به این بسنده نکرد و در قسمت توضیح این لغت از نویسنده بخش تکنولوژی شبکه تلویزیونی سی.ان.ان مطلبی را آورد: اپل یک قاب مخصوص برای افزایش ظرفیت باتری آیفون معرفی کرده، یک محصول بی فایده و مسخره برای شیپل ها که با خوشحالی 99 دلار برایش می پردازند! یعنی اینکه برخی طرفداران متعصب شرکت اپل، شیپل هستند. حالا می دانید ریشه شیپل چیست؟ این واژه از ادغام دو کلمه انگلیسی Sheep (گوسفند) و People (مردم) ساخته شده، آمده است! یعنی انسان گوسفند!

به عقیده مریام وبستر، نقل قول سال 2015 نویسنده بخش تکنولوژی شبکه تلویزیونی سی.ان.ان بهترین گزینه برای کاربرد واژه «شیپل» در عصر حاضر به شمار می رود. البته طبق اطلاعات موجود، ریشه این کلمه به سال 1945 بر می گردد. ظاهراً در آن زمان از این اصطلاح توهین آمیز برای خطاب قرار دادن پیروان بی مغز استفاده می شد و امروز نیز می توان از آن برای استهزاء طرفداران متعصب یک شرکت یا برند خاص (مثلاً اپل) استفاده کرد. البته بعدا این سایت مثال دیگری را جایگزین کرد!

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
راحت از روی این موضوع نگذریم. فکر نکنیم که شیپل بودن فقط محدود به یک شرکت خاص مانند اپل است. شپیل بودن همه جا می تواند باشد هر جایی که جذابیت از یک طرف و تعصب از طرف دیگر با هم گره می خورند. دست کم چهار حوزه ممکن است ما را به شیپل بودن تنزل دهد: افراد کاریزماتیک، تیم های ورزشی، برندهای محبوب و .... بنابراین شیپل بودن دور از ما نیست. خود را مصون ندانیم. چه می توان کرد؟
به جای اینکه به همه چیز و همه کس مظنون شویم، بهتر است که به آن چیزهایی که دوست داریم (اعم از افراد، تیم ها، برندها و ..) فکر کنیم و آن ها را شناسایی کنیم که احتمالا کمتر از انگشتان دو دست خواهد شد.

در گام دوم هر زمان که موضوعی مرتبط با پدیده های دوست داشتنی مان مطرح شد با دقت بیشتر از خودمان چند سوال بپرسیم؟ بعد از مدتی خواهیم دید که آزادانه تر و مستقل تر زندگی می کنیم و رفتارمان کمتر شیپلی خواهد بود. آن سوالات چیست؟

1- آیا حرفی که او می زند، اگر فرد دیگری هم بزند به همین راحتی از او قبول می کنم؟

2- آیا کاری که او می کند، برای من فایده ای دارد یا صرفا چون این کار اوست از آن خوشم می آید؟

3- آیا نظر یا اقدام او استدلال منطقی و محاسبه عقلایی (هزینه-فایده) دارد یا من اصلا آن ها را ارزیابی نمی کنم؟

زندگی زیباتر و ارزشمندتر از آن است که به تقلید کورکورانه بگذرد. خداوند بشارت داده به کسانی که امور را می سنجند و بهترین ها را انتخاب می کنند.

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🌙⭕️بزرگ ترین آرزوی تو، کوچک ترین معجزه خداست

☑️ آرزو کن! بهترینها و بزرگ ترینها را بخواه! شاید بزرگ ترین آرزوی تو، کوچک ترین معجزه خداوند باشد.
آرزو کن و بخواه که آرزوی دیگران برآورده شود! شاید برای اجابت آرزوی همسایه ات، «فقط» یک آمین کم باشد.
آرزو کن! اما شادمانه و با احساس خوشبختی آرزو کن! شاید کف آرزوهای تو، سقف آرزوهای دیگری باشد.

☑️ آرزو کن و نگران تقدیر و سرنوشت از پیش نوشته شده نباش! شاید تقدیر شده باشد هر چه تو خواستی!
آرزو کن، نه تنها برای خودت که برای دیگران! برای کسی که دو سه تا کوچه آن سو تر زندگی می کند و هیچگاه ندیدی اش. شاید او نیز در حال آرزو کردن برای توست. بگذار خوبی بدون پاسخ نماند. بگذار خدا از شنیدن آرزوهایت برای دیگران کیف کند.

☑️ آرزو کن. دنیا را بهتر از آن چه تحویل گرفته ای، تحویل دهی. آرزو کن، و از خدا برای همه خوبی بخواه. حتی برای کسانی که خدا را باور ندارند. آرزو کن و از خدا برای جهان صلح طلب کن. نگذار "فریاد زشت جنگ طلبها" بر "سکوت نجیب صلح" غلبه پیدا کند.

☑️ آرزو کن، طوفان به پا کن. هر چه می خواهی بخواه. ریز و درشت. کوچک و بزرگ.
اما یادت نرود خود خدا را هم بخواه. خدا به این بزرگی ما را به این کوچکی فراموش نمیکند، چرا ما به این کوچکی او را فراموش کنیم؟
آرزو کن و بخواه. صحبت کن. تکرار کن. گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من…

☑️ آرزو کن و بخواه. در پیشگاه خدا «نه» وجود ندارد. یا آن چه خواستی را همان موقع به تو می دهد. یا زمانی دیگر و مناسب تر آن را به تو می دهد و یا اینکه چیزی بهتر از آن را برایت مقدر می کند.
آرزو کن! اما فقط آرزو نکن! هستی به شایستگی هایت پاسخ می دهد. نه فقط به آرزوهایت! پس، سعی کن تا آن جا که می توانی شایسته آرزوهایت باشی.

شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️گرگ ها را به زندگی خود دعوت کنید و با آن ها برقصید!

در سال 1995 مجموعه اتفاقات عجیبی در پارک های یلواستون آمریکا رخ داد. مسوولان پارک 14 گرگ را به مجموعه حیوانات پارک اضافه کردند، همین! و این سرآغاز یک طوفان بود. لابد فکر می کنید که آن ها به قتل و غارت پرداختند. اما صبر کنید. هفتاد سال بود که سرو‌کله گرگ‌ها در آنجا پیدا نشده بود و به همین دلیل هم تعداد گوزن‌ها به شدت اضافه شده بود؛ چون هیچ موجودی آنها را شکار نمی‌کرد. آن‌ها با چریدن خود، تقریبا پوشش گیاهی را کم و نابود کرده بودند. ولی به محض این که سروکله گرگ‌ها پیدا شد، تعدادی از گوزن‌ها را کشتند؛ اما این موضوع خیلی مهم نبود. گرگ ها به طرز قابل ملاحظه‌ای رفتار گوزن‌ها را تغییر دادند. گوزن‌ها از جاهای مشخصی در پارک دوری می‌کردند. جاهایی که خیلی راحت در آن گیر می‌افتند به خصوص دره‌ها.

بلافاصله این مناطق احیا شدند. در بعضی نواحی ارتفاع درختها تنها در عرض 6 سال 5 برابر شد. دره‌های بایر به سرعت به جنگلهای سپیدار، بید و صنوبر تبدیل شدند. حشرات آمدند و با این اتفاق پرندگان شروع به مهاجرت به این جنگل‌ها کردند. تعداد پرندگان آوازخوان و مهاجر زیاد شد و به جمعیت سگ‌های آبی هم اضافه شد؛ چون سگ‌های آبی دوست دارند درخت بخورند. سگ‌های آبی هم مثل گرگ‌ها، مهندسان اکوسیستم هستند. آنها برای گونه‌های دیگر جانوری ماوای امنی ایجاد می‌کنند و سدهایی که بر روی رودخانه ها می‌سازند برای سمور آبی، همستر، مرغابی، ماهی، خزندگان و دوزیستان؛ محلی برای زندگی ایجاد می‌کنند.

گرگ‌ها، گرگ‌های صحرایی را کشتند و در نتیجه تعداد خرگوش‌ها و موش‌ها اضافه شد. این اتفاق تعداد شاهین‌ها، راسوها، روباه‌ها و گورکن‌ها را زیاد کرد. عقاب‌ها پایین آمدند تا از پسماندهایی که گرگ‌ها برجا گذاشته بودند؛ بخورند. خرس‌ها هم از این سفره نصیب بردند و جمعیتشان زیاد شد. بخشی از علّتش هم این بود که در بیشه‌های تازه، تمشک‌های بیش‌تری وجود داشت و خرس‌ها با شکار کرّه‌گوزن‌ها تاثیر گرگ‌ها را بیشتر کردند.

ولی ماجرا این‌جا خیلی جالب می‌شود. گرگ‌ها رودخانه‌ها را تغییر دادند. با رویش دوباره گیاهان و درختان، فرسایش خاک کمتر شد. مجاری رودخانه‌ها باریکتر شد. آبگیرها و شیارهای بیشتری ایجاد شد. تمامی این اتفاقات برای زیست بوم بسیار مفید بود. رودخانه‌ها به خاطر گرگ‌ها تغییر کردند و علّتش هم این بود که جنگل‌های جدید کناره رودخانه‌ها را حفظ کرد و مانع از نابودی سریع آنها شد و در نتیجه مسیر رودخانه‌ها ثبات بیشتری پیدا کرد پس با بیرون راندن گوزن‌ها از بعضی مناطق و احیای پوشش گیاهی در مناطق درّه‌ای فرسایش خاک کمتر شد چون پوشش گیاهی باعث تثبیت خاک می‌شد و به این ترتیب برخلاف تعداد کم گرگ‌ها نه تنها اکوسیستم منطقه "یلواستون" که منطقه بسیار بزرگی است، تغییر کرد بلکه جغرافیای فیزیکی آن هم تغییر کرد.


☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
همه ما فکر می کنیم که اتقاقات بزرگ ناشی از تغییرات و تلاش های بزرگ است. اما نکته اینجاست که در دانش پویایی شناسی سیستم ها (یا همان سیستم داینامیکس)، نقاطی وجود دارند که به آن ها نقاط اهرمی گفته می شوند. تغییرات کوچک در این نقاط اهرمی منجر به تغییرات بزرگ می شود. صرفا برای تقریب به ذهن بگذارید مثال بزنم. رولزرویس موتور هواپیما تولید می کرد. در فروش آن مشکل داشت. با یک تغییر و تاثیر بر نقطه اهرمی به فروش موفقیت آمیز دست یافت: به جای آن که موتور هواپیما را بفروشد که همه تا آن موقع این کار را می کردند تصمیم متفاوتی گرفت: آن ها موتور هواپیما را اجاره می دهند و تمام خدمات تعمیر و نگهداری را برعهده می‌گیرند و بر اساس میزان ساعت پرواز به موتورها رسیدگی می‌کنند. این تغییر در «نقطه اهرمی» باعث شده تا شرکت‌های هواپیمایی نه متحمل هزینه های سنگین خرید اولیه شوند و نه متحمل هزینه‌های سنگین تعمیر و نگهداری و رولز رویس نیز جریان درآمدی مناسبی برای خود به صورت یکنواخت ایجاد کند. همین تغییر ساده منجر به تحول کسب وکار شد.

بنابراین
1- به این بیاندیشیم که نقاط اهرمی زندگی من، کسب وکار من، کشور من چیست؟ و من چگونه می توانم این نقاط را دستخوش تغییرات محدود کنم تا این تغییرات محدود سرآغاز تغییرات اساسی شود؟ به عبارتی گوزن ها و گرگ های زندگی من کدامند؟

2-درک کنیم که خیلی از تغییراتی که در زندگی ما رخ می دهد (ورود گرگ ها به زندگی، کسب وکار و کشور) ممکن است در گام اول تلخ و ناگوار باشد اما این تغییرات سرآغاز یک سلسله تغییرات خوب و دوست داشتنی است. از خداوند بخواهیم که حتی اگر ما در گام اول خوشمان نیاید، گرگ ها را وارد زندگی ما کند که او دانا و خیرخواه مطلق است.

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️تکنیک شاه ماهی سرخ

به این جمله دقت کنید! من نباید جریمه‌ شوم. پلیس هم به جای اینکه به کار اصلی اش بپردازد یعنی جیب زن ها و معتادها را از خیابان جمع کند، می آید سراغ من که در یک خیابان خلوت به جای 80 کیلومتر 85 کیلومتر بر ساعت سرعت داشته ام آن هم برای اینکه به کلاسم برسم. ببینید با دانشگاهیان چه برخوردی می کنند در حالی که جیب زن ها آزادند.

در این استدلال از تکنیک شاه ماهی سرخ برای فریب/مغالطه استفاده شده است. موضوع اصلی چیست؟ جریمه به خاطر خلافی که مرتکب شده. اما این جا پلیس سرزنش می‌شود که چرا کار اصلی‌اش را انجام نمی‌دهد. اما کار اصلی اش از نظر گوینده فریب کار چیست؟ یک موضوع کاملا نامربوط: مشکلاتی که در جامعه وجود دارد به نام جیب زن ها و معتادها.
شاه‌ماهی سرخ یک استدلال مغلطه‌آمیز است که سازوکارش بر اساس پرت سازی حواس متکی است. در این تکنیک مرکز توجه منحرف می‌شود و توجه افراد به موضوعات نامرتبط کشانده می شود.

اصطلاح شاه ماهی سرخ از کجا آمده است. شاه‌ماهی سرخ ظاهرا اسم عجیبی است. اما داستان این است که این ماهی بوی شدیدی دارد و شکارچیان پی برده اند که باعث می‌شود جایی که بوی آن بپیچد، سگ‌های شکاری نتوانند بوهای ضعیف‌تر (مثلا خرگوشی که در جستجوی آن است) را دنبال کنند. تکنیک فریب شاه‌ماهی سرخ هم همین کار را می‌کند؛ یک موضوع بی‌ربط اما جذاب را وارد استدلال می‌کنند تا توجه را از موضوع اصلی منحرف کند. در این حالت مخاطبان ممکن است مسیر غلطی را دنبال کنند. اصطلاح نعل وارونه در زبان فارسی نیز به این شگردی برای رد گم کردن اشاره دارد. نعل را که به صورت وارونه به پای اسب بزنید، اثری که بر روی جاده‌ می‌گذارد، جهتی خلاف جهت واقعی حرکت را نشان می‌دهد.

مراحل تکنیک فریب شاه‌ماهی سرخ این‌ است:
۱. زمانی که موضوع اول مطرح است.
۲. موضوع دوم که ربطی به موضوع الف ندارد اما ظاهرا ربط دارد و البته جذاب و حواس ربا [مانند دل ربا] است وارد بحث کنید.
۳. موضوع اول را فراموش کنید و بحث بر سر موضوع دوم را ادامه دهید.
شاه‌ماهی سرخ زمانی بیشترین تاثیر را می‌گذارد که موضوع بی‌ربط دوم، موضوعی باشد که بسیار جذاب (مانند عدالت) یا بسیار حساس (مانند رسوایی جنسی) باشد. به مثال زیر دقت کنید:
نفر اول: رییس جمهور کشور ایکس عملکرد بسیار خوبی دارد و توانسته است میزان اشتغال را در کشور به خوبی بالا برود و سطح رفاه در دوران او به خوبی و به وضوح افزایش پیدا کرده است.
نفر دوم: البته عملکرد یک رییس جمهور باید در ابعاد مختلف دیده شود. متاسفانه این رییس جمهور در افراد فقیر جامعه جایگاهی ندارد. چرا که از یک خانواده ثروتمند است، ماشین و خانه اش بسیار اشرافی است و در ضمن در دوران ریاست جمهوری اش هم یک پرونده فساد جنسی داشته است.
می بینید دوباره شاه ماهی سرخ بدبو در مسیر افکار ما قرار گرفت: اشرافی بودن و لاابالی بودن درست در زمانی مطرح می شود که مساله عملکرد اقتصادی آن مطرح است. اما این دو موضوع آنقدر جذاب (بخوانید آنقدر بدبو) است که تمام حواس ها را پرت می کند.

حالا سعی کنید شاه ماهی سرخ را در این جمله بیابید. پیشنهاد سرمایه گذاری شما در حوزه معدن جذاب است. اما دقت کنید که شرکت سرمایه گذاری آماندا هم که شرکت بدنامی است و در حوزه که ورود کرده یا فساد یا شکست داشته است نیز حوزه معدن را برای سرمایه گذاری انتخاب کرده است.

☑️⭕️ تجویز راهبردی:
برای مقابله با تکنیک فریب شاه ماهی سرخ سه گام بردارید:
1- موضوعات فرعی را از موضوعات اصلی تفکیک کنید.
2- تاکید کنید که ما می خواهیم در این جلسه/گفتگو/مناظره در مورد موضوع اصلی صحبت کنیم و بگویید که موضوعات فرعی در جای خود می تواند مورد بررسی قرار گیرد و ممکن است با اهمیت نیز باشند اما در این جا این موضوع بی ربط است.
3- موضوع اصلی را بر اساس شواهد، مدارک، منطق، استدلال بررسی کنید و سعی کنید از ورود مجدد شاه ماهی های سرخ جلوگیری کنید.

مثلا در مورد رییس جمهور کشور ایکس باید گفت: هدف ما بررسی عملکرد اقتصادی یک دولت است نه موارد دیگر. در ضمن تجربه نشان داده اشرافی بودن یک رییس جمهور ارتباط همیشگی با توفیق اقتصادی یا عدالت اجتماعی ندارد. چه بسا روسای جمهوری که به ظاهر غیراشرافی بودند اما شاخص های عدالت اقتصادی-اجتماعی را بدتر کردند و چه بسیار روسای جمهوری که از خانواده های متمول بودند اما کشورشان عدالت بیشتری را تجربه کرد. همچنین مسایل اخلاقی فردی به ما ربطی ندارند ما به اخلاق اجتماعی مسوولان می پردازیم همچون تحمل مخالفین، شفافیت، پاسخگویی به مردم و رسانه ها و ... بنابراین برمی گردیم به موضوع اصلی بحث یعنی عملکرد اقتصادی.

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️فاجعه آلزایمر جمعی و ویتامین تی

آلزایمر را همه ما شنیده ایم. راستش را بخواهید کمی هم آز آن می ترسیم. آلزایمر را دزد حافظه می دانند و سرآغاز زوال عقل. از دست دادن حافظه و توان استدلال و یادگیری از بارزترین نشانه های آلزایمرست. اختلال حافظه معمولاً به تدریج ایجاد می شود و پیشرفت می‌کند. در ابتدا اختلال حافظه به وقایع جدید محدود می‌شود ولی به تدریج خاطرات قدیمی هم آسیب می‌بینند. بیمار پاسخ سوالی را که چند لحظه قبل پرسیده‌است فراموش می‌کند و مجدداً همان سوال را می‌پرسد. وسایلش را گم می‌کند و نمی‌داند کجا گذاشته‌است. در خرید و پرداخت پول دچار مشکل می‌شود و نمی‌تواند پولش را مدیریت کند. به تدریج در شناخت دوستان و آشنایان نیز مشکل پیدا می کند. کم‌کم مشکل مسیر یابی پیدا شده و اگر تنها از منزل بیرون برود ممکن است برنگردد. متاسفانه در موارد شدیدتر حتی در تشخیص اتاق خواب، آشپزخانه، دستشویی و حمام در منزل خودش هم مشکل پیدا می‌کند.

حالا اگر فردی آلزایمر گرفت دیگران (خانواده و اطرافیان) هستند که او را حمایت کنند. اما اگر همه آدم ها یک باره با هم آلزایمر بگیرند چه؟ این دیگر فاجعه است.

حالا به این فکر کنیم که آیا تاریخ 200 سال گذشته ایران را به خاطر می آوریم؟ آیا می دانیم که چرا جنبش مشروطیت شکل گرفت و چرا به ثمر ننشست؟ امیرکبیر واقعا چه اقداماتی انجام داد و چرا ادامه پیدا نکرد؟ چرا انقلاب سپید به نتیجه نرسید؟ اصلا به خاطر داریم که زنان چه نقشی در صد سال گذشته ایران داشته اند؟ تصور اولیه ما این است که آن موقع زنان، فقط در خانه بودند و بی خبر به همین خاطر است که اصلا باورمان نمی شود که در حدود 110 سال پیش تا کنون نهادهای متفاوتی از زنان شکل گرفته است: انجمن مخدرات وطن، اتحادیه غیبی نسوان، انجمن نسوان ایران، انجمن نسوان وطن، شرکت خیریه خواتین ایران، شورای هیئت خواتین مرکزی. بسیاری از تشکل ها که مخفی بود و مخفی ماند. فارغ از عملکرد درست یا نادرست آنان اینکه این مقدار تشکل فقط مرتبط با زنان وجود داشت بسیار قابل توجه است.

افراد مبتلا به آلزایمر توانایی های ذهنی خود به مروز از دست میدهند. علائم آن عبارتند از:
• ناتوانی در به یادآوردن چیزها و وقایع
• ناتوانی در جهت یابی
• گیج شدن و اشتباه گرفتن زمان، مردم و مکان ها
به نظر می رسد ما (جمع ما) نیز دچار آلزایمر دسته جمعی شده است. یک بار دیگر لیست بالا را مرور کنید. ضمن اینکه نمی توانیم علل توفیق و شکست گذشتگان را بدانیم، در جهت یابی و جهت گیری نیز دچار چالش هستیم و زمان و مکان و دیگران را به اشتباه می گیریم. نمی دانیم چه وقت باید دشمنی کنیم و چه وقت باید دشمنی خود را بیان کنیم؟ همین که بعد از سال ها نمی دانیم با توجه به زمان و مکان و محدودیت منابع، در یک برهه زمانی، صنعت اولویت دارد یا کشاورزی؟ ورزش حرفه ای اولویت دارد یا ورزش همگانی؟ جایگزینی واردات مهم تر است یا توسعه صادرات؟ و به این خاطر که رویمان نمی شود بگوییم کدام اولویت دارند می گوییم همه مهم هستند و خیال خودمان را راحت می کنیم. همه این ها نشان می دهد که دچار آلزایمر دسته جمعی شده ایم.

☑️⭕️تجویز راهبردی:
پژوهشگران با بررسی عادت غذایی چند هزار نفر دریافته اند آن دسته از افرادی که در عادات غذایی خود از موادی استفاده می کنند که ویتامین های بخصوصی دارند، کمتر در معرض آلزایمر قرار می گیرند. برای آلزایمر جمعی هم ویتامین تی کاربرد دارد. ویتامین تی کلید واژه تاریخ خوانی است. یک روزنامه، تاريخ يك روز جهان است كه در آن زندگي مي كنيم. اما کتب تاریخی عصاره هزاران روزنامه است. حیف است که فقط روزنامه بخوانیم و فراموش کنیم که شبیه همین روزها را صد سال پیش دیگران نیز در این سرزمین یا دیگر سرزمین ها داشته اند.

مدت ها پیش مانند همه شما خوانده ام ملتی که تاریخ نداند و از آن عبرت نگیرد محکوم به تکرار آن است. هر چه می گذرد بیشتر و بیشتر این گفته را درک می کنم. تا به کلی عقل خود را از دست نداده ایم باید کاری کنیم و تاریخ خوانی و از آن مهم تر تامل در تاریخ و یادگیری راهبردی را جدی بگیریم. تاریخ خوانی به تنهایی هیچ ارزشی ندارد، تاریخ اگر منجر به آینده بهتر نشود در حد یک کنجکاوی تنزل پیدا می کند. تاریخ را باید خواند تا آینده ای بهتر رقم زد.

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️فریب مرجعیت کاذب و تصمیمات استراتژیک

به این جملات دقت کنید:
»» دوست من که رتبه اول کنکور کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری است می گوید که در این حوزه (مثلا طلا و مسکن) سرمایه گذاری کنیم.
»» این موضوع باید مهم باشد. حتی روزنامۀ تایمز چهار ستون از صفحۀ اولش را به آن اختصاص داده است.
»» پروفسور سمیعی گفته است که پنج بار خندیدن برای سلامتی قلب بسیار مفید است.

همه این ها نوعی از مغالطه هستند به نام توسل به مرجع یا اقتدار کاذب. این خطا/فریب وقتی رخ می دهد که بگوییم یک حرف درست است چون یک خبره مشهور و مهم گفته آن حرف درست است. در حالی آن فرد واقعا خبره است واقعا مشهور است و واقعا مهم است اما یک ایراد دارد: در آن حوزه خبره نیست.

تحلیل: چرا فریب می خوریم:
این فریب ریشه در احساس احترام و اعتمادی دارد که عموم مردم نسبت به چهره‌های برجسته دارند.
استناد به باورهای انیشتین، یک مرجع فوق العاده در فیزیک، در یک بحث سیاسی فریب‌آمیز خواهد بود، همین‌ طور استناد به حرف های هنرمندی بزرگ مانند داستایوفسکی در یک بحث اقتصادی. حالا ممکن است شما بگویید که من متوجه خطای هر سه جمله بالا شدم. داستان همیشه به همین راحتی ها نیست. چرا که اولا شما با دقت به این جملات نگاه کردید. دوم اینکه این جملات کاملا از بحث جدا شدند و روبروی شما قرار گرفتند. در زندگی روزمره باورها همیشه به شکل جمله نیستند. همیشه هم خیلی واضح نیستند بلکه لابه لای گفتگوها، تصاویر و احساسات پنهان می شوند. به عنوان مثال در آگهی‌های بازرگانی از ما خواسته می‌شود تا آن‌ اتومبیلی را استفاده کنیم که کیفیت آن توسط یک قهرمان کشتی تائید شده، یا نوشابه با لباس خاصی را بنوشیم یا بپوشیم چراکه یک ستاره سینما یا فوتبال از آن استفاده می کند [کاری که این روزها یکی از سایت های فروش اینترنتی محصولات انجام می دهد و مردم را فریب می دهد].
هرگاه درستی گزاره‌ای بر مبنای مرجعیتی قرار دارد که فاقد شایستگی ویژه در آن حوزه و موضوع است، استناد به چنینی مرجعی خطا و فریب است.

🔲⭕️تجویز راهبردی:
باورهایمان منشا تصمیمات ما هستند و برخی تصمیمات (تصمیمات استراتژیک) سرنوشت ما را رقم می زنند. اینکه چه رشته ای بخوانیم؟ کجا کار کنیم؟ در کدام حوزه سرمایه گذاری کنیم؟ به چه کاندیدایی رای بدهیم؟ به کدام استان بودجه بیشتری تخصیص دهیم؟ در کدام صنعت سرمایه گذاری استراتژیک کنیم؟ به چه کسانی یارانه بدهیم؟ با چه کشوری رابطه برقرار کنیم؟ همه و همه تصمیماتی هستند که ریشه در باورهای ما دارد. بنابراین لازم است که باورهای درست داشته باشیم.
چه بخواهیم چه نخواهیم بخش عمده‌‌‌ای از باورهای ما متکی بر دیگران است. ما بسیاری از باورهای خود را به این دلیل می‌‌‌پذیریم که مرجعیت متخصصان را در زمینه‌های گوناگون قبول داریم. از این پس برای پذیرفتن یک حرف از یک فرد (هر چقدر که محبوب و برجسته باشد) سه شرط بگذارید:
1- آن فرد صلاحیت سخن‌ گفتن در آن موضوع را دارد یا نه؟
2- آن فرد حقیقت را می گوید و آیا تمام حقیقت را می گوید (چون ممکن است به دلایلی حقیقت یا تمام واقعیت را نگوید)
3- آیا خبره های دیگر نیز گفته وی را تایید می کنند؟ اگر آری که می توان حرفش را پذیرفت اگر نه از آن خبره و خبره های دیگر باید خواست که دلایل، شواهد، مدارک خود را برای تایید نظر خود را بیان کنند.

مواظب باشیم محبوبیت، چشمان ما را کور نکند و فریب نخوریم.

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️کوچه، عشق و شب مهتابی

همه ما کمابیش شعر کوچه فریدون مشیری را خوانده ایم و با آن خاطره داریم بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم. کوچه و شب و عشق پیوندی ناگسستنی باهم دارند.

در ایران جمعی از افراد هستند که سال های سال است کوچه به کوچه عشق را نه جستجو که معنا می کنند.
امسال دوباره برای هجدهمین بار رسم شیرین کوچه گردان عاشق تکرار می شود و بیش از ۸ هزار کیسه مایحتاج غذایی یک ماهه خانواده‌ها تامین شده و توسط داوطلبین میان خانواده‌های آسیب دیده در سراسر کشور توزیع می شه.
افراد نیازمند شناسایی شده اند. اکنون زمان تامین مالی است. تمام اطلاعات لازم هم روی پایگاه اطلاع رسانی کوچه گردان عاشق قرار می گیرد.
kuchegardan.org

هزینه اجرای این طرح شامل تهیه و توزیع کیسه های مایحتاج، توسط حامیان مردمی جمعیت امام علی (ع) در طول ماه مبارک رمضان تأمین خواهد شد. شماره کارت ۶۱۰۴۳۳۷۷۷۰۰۳۱۳۰۸ به نام جمعیت امام علی . این جمعیت شناخته شده و باسابقه و مورد اعتماد است. این شما و این کوچه هایی که شما را فرا می خواند. اینگونه کمک کرده اید که زندگی در زمان شما زیباتر شود.



🔲⭕️اما فقط این نیست ما می توانیم زندگی را بعد از خود نیز زیباتر کنیم. چگونه؟
از طریق بات رسمی تلگرام انجمن اهدای عضو ایرانیان در عرض 2 دقیقه کارت اهدای عضو دریافت کنید و به کمپین صد هزار کارت اهدای عضو در ماه مبارک رمضان بپیوندید. شما می توانید بعد از مرگ نیز نفس بکشید اگر ...
@ehdayeozv_bot

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️وقتى خداوند می خواهد بهت يك شروع دوباره بده معمولا با يك پايان شروع ميشه.
براى همین درهاى بسته زندگيت یک نشانه است. نشانه اینکه جای دیگری دری بهتر باز خواهد شد.

شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️ «فردا»
کلیدواژه مورد علاقه آدم هاى متوسطه
از همين «امروز» شروع كن. قدرتی که در همین امروز هست در صد فردا نیست.

شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️ترین های انتخابات ایران و سه درس راهبردی

وقتی به تاریخ کشورها و رشد آنان نگاه می کنیم می بینیم که آن ها در طول زمان، جنگ و کشمکش داخلی، قحطی، تعارض، دو قطبی، انتخاب های اشتباه، سیاست‌های غلط و تصمیمات نادرست را تجربه کرده اند و از آنان عبور کرده اند. به عبارت دیگری برای طی کردن مسیر توسعه در هیچ کشوری فرش قرمز پهن نشده است. آن ها در طول زمان یاد گرفته اند، به پیش رفته اند و پایشان را یک قدم –تاکید می کنم؛ یک قدم- بالاتر گذاشته اند. با مروری به “ترین های انتخابات ایران” ما نیز باید یک قدم بالاتر برویم.

نوظهورترین پدیده: شاخص ترین چهره نوظهور این انتخابات،کسی نبود جز اسحاق جهانگیری. جهانگیری نشان داد که اگر خاک صحنه را خورده باشی. از مدیریت جز تا مدیریت کلان را طی کرده باشی آنگاه می توانی در عرض یک بعدازظهر تا شب تبدیل به یک چهره پرفروغ شوی. باور کنیم که در هر دو طیف، مدیران کارکشته و توانمند چون جهانگیری وجود دارد اگر کمی با وسعت نظر بیشتری نگاه کنیم و جناحی نگاه نکنیم مدیران بسیار لایقی در کشور ما پرورش یافته اند.

تاثیرگذارترین پدیده: تاثیرگذارترین پدیده در انتخابات نه شخص است و نه یک رخداد. بلکه تلگرام بود. به حق باید گفت که این انتخابات، مجازی ترین انتخابات ایران بود. درست است که مناظره ها بیشترین بیننده را داشته است اما مرور مطالب، اظهار نظر و گفتگو در مورد کاندیداها فقط در بستر تلگرام شکل گرفت. کاندیداهای اصلی به بهترین شکل از تلگرام استفاده کردند و این باعث شد که کسانی که در جستجوی حقیقت بودند (ونه آن ها که تصمیم گرفته بودند) قضاوت بهتری نسبت به کاندیداها و دیدگاه های آنان داشته باشند.

بزرگ ترین غایب انتخابات: بزرگ ترین غایب انتخابات نه هاشمی بود و نه احمدی نژاد. بزرگ ترین غایب انتخابات «برنامه» بود. مواردی تحت برنامه منتشر شده است. اما آن ها برنامه نیستند. برنامه یعنی اقداماتِ مشخصِ مکتوبِ زمان بندی شده همراه با مسوول و منابع مشخص که مورد تفاهم خبرگان آن موضوع باشد. برنامه نه آرزوست و نه شعار و نه هدف و نه تحلیل مساله و نه حتی راهبرد. کشور ما نیازمند برنامه است در مورد موضوعات مختلف از اصلاح نظام بانکی بگیرید تا تعامل با کشورهای همسایه مانند عربستان، روسپی گری که اکنون ظاهراً دیگر محدود به زنان نیست، خاکی که در حال فرسایش است و ...

اشتباه ترین ایده: یکی از ایده هایی که مطرح می شود این است که انتخابات مهم ترین تجلی مردم سالاری است. این جمله باعث می شود که بعد از 4 ساعت معطلی در صف رای فکر کنیم که دیگر کار ما تمام شد و باید به خانه هایمان برگردیم. دموکراسی یک پروسه همیشگی است و نه یک پروژه مقطعی. انتخاب تازه آغاز راه است. انتقاد و نظارت مردمی است که به انتخاب و انتخابات معنا می دهد. انتخابات بدون مطالبه انتظارات، انتقاد و نظارت بی معنا و ناتمام است.

☑️⭕️سه درس راهبردی
این انتخابات بزرگ بود، غیرمنتظره و شکوهمند. ما باید یک پله، تاکید می کنم یک پله به پیش برویم. سه درسی که می توان از این انتخابات گرفت چنین است:

1: چشم هایمان را بشوییم، نگاه جناحی را کنار بگذاریم و مدیران لایق (اعم از زنان و مردان، جوانان و جهان دیدگان) را از هر جناحی بیابیم و از توانش استفاده کنیم. جهانگیری ها در این کشور کم نیستند.

2: رای مطلق در مردم سالاری بی معناست، رای همواره مشروط است. صیانت از آرا فقط بدین معنا نیست که به تعبیر و سفارش عده ای شب نخوابیم که آرا جابجا نشود. بلکه تمام روزهای آینده نیز باید هوشیار باشیم تا دولت منتخب بر مدار عقلانیت، عدالت و شفافیت حرکت کند. این وظیفه طرفداران و مخالفان هر دو است. از دولت «برنامه عملی و عمل به برنامه» بخواهیم و فراموش نکنیم که برنامه یعنی اقدامات زمان دارِ مشخصِ مکتوبِ مورد تفاهم خبرگان متخصص با منابع و مسوول مشخص. با یک شب نخوابیدن مساله حل نمی شود.

3: ملت می تواند جشن پیروزی بگیرد، اما دولت باید جشن تکلیف بگیرد. آن چه در این مقطع لازم بود مردم انجام دادند بنابراین می توانند چشن پیروزی بگیرند (چه آن ها که به دولت منتخب رای دادند و چه آن ها که ندادند) اما دولت باید جشن تکلیف بگیرد که 24 میلیون رای مشروط به دولت داده شده است و زمانی می تواند جشن پیروزی بگیرند که در سال 1400 به تکلیف خود عمل کرده باشد.
امید آن دارم تا انتخابات بعدی بیدار باشیم، انتخابات بعدی همراه با برنامه باشد و از تمام ظرفیت کشور و تمام جناح های کشور استفاده کنیم و یک گام بلند رو به جلو برداریم.

شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️ پدیده بی تفاوتی با کلاس به عنوان یک پرستیژ اجتماعی

دنیا رو کسانی که بدی می کنند نابود نمی کنند، کسانی که بی تفاوت تماشا می کنند، نابود می کنند!
از روی این جمله راحت رد نشوید. برگردید و یک بار دیگر این جمله را بخوانید.

یکی از ریشه های فقر، ناکارآمدی و عدم توسعه یافتگی همین بی تفاوت بودن ها و خود را به کوچه علی چپ زدن هاست.

گاهی اوقات اصولا بی تفاوت بودن و تظاهر به بی تفاوتی تبدیل می شود به یک پرستيژ اجتماعی. یعنی اینکه من چیزهایی می دانم که شما نمی دانید! من می دانم نمی شود و شما نمی دانید و به همین خاطر بیهوده تلاش می کنید! بی تفاوتی می شود یک مصداق خلاف جریان آب شنا کردن و یک امر با کلاس و ممتاز کننده. فراگیری این پدیده بسیار خطرناک است.

اما به خاطر بسپاریم سراشیبی سقوط یک جامعه از آن جایی آغاز می شود که امیدواری کم رنگ می شود و راه بی تفاوتی باز می شود.

☑️⭕️تجویز راهبردی:

چه باید کرد؟ لازمست کوچه علی چپ را گِل گرفت و ذهن را از «کوچه علی چپ» به «بزرگراه مسوولیت» هدایت کرد. چگونه؟ با تمرین های کوچک. اگر همه ما در قبال مسایل روزانه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، حساس/مسوول/با تفاوت (بر عکس بی تفاوت) باشیم جهان بهتری پیش روی ماست:

آشغالی که در خیابان ریخته شده و می توانیم برش داریم اما برش نمی داریم.
کتاب هایی که در کتابخانه های ما خاک می خورد و می توانیم آن را به کتابخانه های عمومی هدیه دهیم.

کمک به جوان همسایه ای که پول ازدواج ندارد در حالی که ما برای موبایلمان 2 میلیون خرج می کنیم.
زباله های تر و خشکی که می توانیم آن ها را در پلاستیک های مجزا تفکیک کنیم اما نمی کنیم.

لامپی که در پارکینگ خانه ما روشن مانده است و می توانیم خاموش کنیم اما نمی کنیم

ایده یا انتقادی که می توانیم برای مدیرمان بفرستیم اما نمی فرستیم.
نکته ای که بلدیم و می توانیم آن را با دیگران به اشتراک بگذاریم اما تنبلی می کنیم.

جوکی که می توانیم برای یک فرد عصبانی تعریف کنیم اما نمی کنیم.

رایی که می توانیم به کاندیدای شهر یا کشورمان بدهیم اما نمی دهیم.

و .... کافیست بی تفاوت نباشیم. تغییرات بزرگ از تجمیع همین تغییرات کوچک آغاز می شود. قرار نیست همه ما یک مصلح اجتماعی بزرگ یا یک کارآفرین اقتصادی جهانی باشیم. کافیست به اندازه یک آشغال جمع کردن، یک کتاب هدیه دادن، خاموش کردن یک لامپ، یک جوک تعریف کردن، ارسال یک ایده، انداختن یک رای در ساختن فردایی بهتر نقش آفرینی کنیم.

درست زمانی که همگی دم از ناامیدی می زنند و بر طبل بی تفاوتی می کوبند. وظیفه شما دو برابر می شود: هم خودتان نباید بی تفاوت شوید و هم باید دیگران را به باتفاوتی (بر عکس بی تفاوتی) تشویق کنید.

این نکته بسیار مهم را به خاطر بسپارید: بی تفاوت ها هیچ گاه نتوانسته اند در دنیا تفاوتی ایجاد کنند. نگذارید بی تفاوتی و بی تفاوت ها سرنوشت شما را رقم بزنند.


دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️رویایی بسیار جالب که به واقعیت می پیوند: آوردن کوه یخ از قطب جنوب به خلیج فارس و درسهای آن برای ایران

قرار است امارات یک کوه عظیم یخی را از قطب جنوب به سواحل دوبی کشانده و از آن برای خنک کردن هوای منطقه و تامین آب آشامیدنی مردم امارات استفاده کند
در جریان این سفر ۹۲۰۰ کیلومتری به روی اقیانوس هند، یک سوم کوه یخی ذوب میشود، اما آنچه از آن باقی می‌ماند، حاوی بیست میلیارد لیتر آب شیرین است که آب آشامیدنی مورد نیاز مردم امارات متحده عربی را برای پنج سال تامین خواهد کرد و باعث صرفه‌جویی در میلیون‌ها دلار هزینه‌ای می‌شود که اماراتی‌ها سالانه برای خرید بطری‌های آب‌ معدنی وارداتی پرداخت می‌کنند.

این پروژه رویایی که دو قرن پیش به ذهن بشر رسید، حالا توسط یک مهندس اماراتی به حقیقت نزدیک میشود؛ در دهه هفتاد میلادی، عربستان هم این ایده را مطرح کرد اما امکانات و شرایط آن زمان، اجازه اجرای پروژه جابجایی کوه یخی را نداد. حالا با پیشرفت تکنولوژی، یک مهندس اماراتی با همکاری یک شرکت فرانسوی، یک کوه عظیم‌ یخ را از قطب جنوب به مسافت ۹۲۰۰ کیلومتر جابجا کرده و آنرا به سواحل امارات می رسانند؛ قرارست هزاران توریست از سراسر جهان برای تماشای لنگرانداختن کوه یخی در سواحل امارات به این کشور سفر کنند.
کوه یخ در مدت زمان کوتاهی بعد از ورود به سواحل امارات بر اثر گرمای هوا، ذوب شده و آب آن در انبارهای بزرگ سیستم تصفیه ذخیره مي شود؛ شرکت فرانسوی که قرارست در این پروژه با طرف اماراتی همکاری کند، در زمینه حمل و نقل قطعات یخی با کشتی‌های یدک‌کش تخصص دارد و قطعات غول‌پیکر یخی را از قاره‌ای به قاره دیگر حمل می کند. این شرکت اکنون یک قطعه یخی به طول سه کیلومتر آماده فروش دارد؛ ضخامت بخشی از این قطعه یخی که در زیر آب قرار دارد، سیصد متر میباشد و اکنون در دو هزار کیلومتری سواحل شمال قطب جنوب مستقر شده است.

این قطعه در فاصله بیست و چهار کیلومتری ساحل متوقف شده و پس از انجام مراحل تصفیه آب، کشور و مردم امارات متحده عربی از برکت خنکی هوا و آب مورد نیاز برای آشامیدن بهره‌مند شوند.

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی
اولین بار که این خبر را خواندم کمی شوکه شدم. راستش را بخواهید فکر کردم باز هم از این اخباری است که در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود و واقعیت ندارد. اما بیشتر که جستجو کردم دیدم ظاهرا این برنامه جدی است. حالا چقدر موفق خواهد شد امر دیگری است. همچنین مطمئن نیستم که چقدر این اعداد و ارقام به درستی محاسبه و مخابره شده است.

اما این خبر دو پیام کلیدی با خود دارد:

1- همه چیز از رویا آغاز می شود. بنابراین نباید رویاها را دست کم گرفت. رویاها آغاز ایده های نو، چشم اندازهای تازه و راه های جدید هستند. اگر سرچشمه رویا خشک شود، ما همانی بودیم که پدران ما در 1000 سال پیش بودند. فقط ایده های کهنه قدیمی را بازنویسی و تکرار نکنیم.

2: همه چیز از رویا آغاز می شود. اما به آن پایان پیدا نمی کند. داشتن رویا مهم است اما اگر رویا به هدف و هدف به برنامه و برنامه به عمل تبدیل نشود، آنگاه سرچشمه رویا خشک خواهد شد. البته می دانیم که برخی رویاها ممکن است هیچگاه عملی نشوند. برخی رویاها ممکن است صد سال بعد عملی شوند ولی مهم این است که ما خود را متعهد کنیم به عملیاتی کردن برخی از رویاها. رویاها اگر عملی نشوند می شود خیال بافی. رمز عبور از رویا این است: برنامه ریزی. برنامه ریزی به زبان ساده یعنی شکستن رویا به اقدامات کوچک انجام شدنی. کسانی که بلدند رویاهای بزرگ را به اقدامات کوچک ترجمه کنند حکمرانان فردا خواهند بود. حتی اگر سودای مدیریت جهان را دارید آن را به اقدامات کوچک تبدیل کنید.

ایران ما محتاج خلق رویاهای نو و شکستن رویاهای موجود است.

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️یکی از بدترین درس های زندگیم این بود: بابا آب داد! بابا نان داد!

یادتان هست در همان روزهای اول به ما آموختند بابا نان داد! از همان روز اول غیرمستقیم به ما گفتند کس دیگری هست که باید بیاید و نیاز شما را برطرف کند. چیزی از اراده، خواستن، توانستن در این جمله نیست. حالا نمی خواهم بگویم اگر فقط این جمله از کتاب ها حذف شود، همه چیز خوب می شود، نه! ولی باید از همین چیزهای ساده شروع کرد. نه تنها باید جملات این چنینی از کتاب ها و کلاس های ما حذف شود. بلکه باید دقیقا جملاتی که نشان از اراده و خواستن است جایگزین شود.

این تفکر «بابا آب داد» در عمق روح و فکر ما رسوخ کرده است. قبول ندارید؟ کمی به رفتار خودمان و اطرافیان مان دقت کنید. به خاطر همین تفکر است که همیشه منتظریم کسی بیاید و مشکلات ما را حل کند. به همین خاطر هست که همیشه می گوییم مسوولین فکری بکنند. به همین خاطر است که همیشه فکر می کنیم مدیر ساختمان باید بیشتر به فکر ساختمان باشد و به همین خاطر است که می گوییم این ها را باید بگذاریم بعد از ظهور حل شود. می بینید، این تفکر بابا نان داد را گرفته ایم و کمتر به این فکر کرده ایم که خودمان نان پخت کنیم.

در این میان برداشت های نادرست از مفاهیم مذهبی مانند انتظار نیز به این فرهنگ و فکر بابا نان داد اضافه شده است. برداشت غلط از انتظار برای ظهور را ترکیب کرده ایم با بی عملی! کسی نبود به ما بگوید که انتظار معنایش این نیست که چشم به راه باشی. معنایش این است که دست به کار باشی. کسی نبود به ما بگوید که انتظار ایستا یعنی رکود و رخوت و عقب ماندگی. آنچه حقیقت دارد انتظار پویاست. انتظاری که همراه است با امید، سرزندگی و شادمانی. همراه با خواستن، اراده و شوق به ساختن.

مثلا همین نیمه شعبان. نیمه شعبان که می شود، مانند دیگر مناسبت های مذهبی صرفا در چند کلمه تبریک خلاصه می شود و تمام! الان هم که راحت شده یک متن را می نویسی و با فشار یک دکمه برای هزاران نفر آن را ارسال می کنی! و خیالت هم راحت می شود که بعله! من کارم را کرده ام!
دست کم امروز رفتگران شهر باید احساس کنند که کاری برای انجام دادن ندارند چون هیچ کس آشغالی به زمین نریخته است.
دست کم امروز هیچ کس نباید به خاطر 200 هزار تومان لنگ پرداخت هزینه بیمارستان باشد.
دست کم امروز اهل جهان باید احساس کنند که چقدر مسلمانان با فرهنگ، روشن اندیش، اهل مدارا و خونگرم هستند. دست کم امروز آنان را در آغوش بگیریم که گرمای آغوش ما، سردی نگاه سالانه را جبران کند.
دست کم امروز پیرمردها و پیرزن های محله مان باید احساس کنند که کسی را دارند که گاهی نان گرم برای شان بگیرد.

☑️⭕️تجویز راهبردی:

هر کدام از ما می تواند یک منجی کوچک باشد. هر کدام از ما می تواند زندگی امروز خودش، خانواده اش، محله اش را زیباتر، دلپذیرتر و دوست داشتنی تر کند. قرار نیست ما کارهای بزرگ انجام دهیم. فقط کافیست:
از امروز ته سیگارمان را از ماشین بیرون نیاندازیم.
از امروز اگر رفتیم رستوران، یک غذا بیشتر بگیریم و در راه برگشت آن را به نیازمندی بدهیم که تا کمر در سطل زباله شهرداری خم شده است.
از امروز کمی بهتر رانندگی کنیم.
از امروز کمی بیشتر کتاب بخوانیم و کمی بیشتر در مورد جهان بدانیم
از امروز بیشتر تلاش کنیم تا کارمان توسعه پیدا کند و ده نفر بیشتر استخدام کنیم.
نسل ما که سوخت، اما امروز کنار فرزندانمان بنشینیم و داستانی برایش تعریف کنیم کاملا برخلاف بابا نان داد! داستانی که خواستن و توانستن را معنا کند.

آری خداوند بشارت داده به ظهور یک منجی. نام این منجی در ادیان و مذاهب مختلف چنین است: مهدی، ماشیح، سوشیانت و بهرام ورجاوند و یا ویشنو. اما هیچگاه و هیچ کجا نگفته که منتظر بمانید تا وی بیاید. برعکس همیشه ما را به بهبود دعوت کرده است: در کتاب عهد عتیق در فصل «اشعیاء نبی» آماده است: اما آنانی که منتظر خداوندند قوت تازه خواهند یافت و مانند عقاب پرواز خواهند کرد، خواهند دوید و خسته نخواهند شد.

شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️این پیرزن 99 ساله هر روز یک پیراهن برای کودکان آفریقایی می دوزد!
این یعنی جهان همچنان زیباست و این یعنی هر کسی می تواند یک منجی کوچک باشد.

شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️اطلاع رسانی ويژه: سمینار معاملات آپشن در بازارهای ایران و جهان همراه با تخفیف ویژه

تصمیم گیری در بازارهای پیچیده مالی (بازار سرمایه) یکی از زیباترین و جذاب ترین حوزه های تصمیم گیری است. بد نیست اگر به این حوزه علاقه مند هستید با این دنیای جذاب بیشتر آشنا شوید.

یک نکته جالب این است که گاهی اوقات حتی اگر جهت حرکت قیمت سهام را اشتباه حدس زدید باز هم می توانید سود کنید.

برای اطلاعات بیشتر به کانال آپشنیوم بروید.
https://t.me/joinchat/AAAAAEAcrsidQUQZS1gI4g

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️اجازه نده پارازیت نظرات دیگران، باعث بشه صدای درونِ خودت شنیده نشه!!

استیوجابز

شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…
Subscribe to a channel