«گزارش دیدار از یک مظلوم نابینا شده»
اخیراً توفیقی شد تا به منزل یکی از ناقص شدگان مظلومی برویم که در جریان سرکوب تجمعات بسیار آرام و مسالمت آمیزِ آب در حوالی زاینده رود [تجمعاتِ۱۴۰۰ پل خواجو دربستر زاینده رود] توسط دژخیمی بدسرشت از ناحیه هر دو چشم کور شده است
ایشان که بصورت اتفاقی در آن فضا قرار گرفته، در آن جمعه سیاه و بدشگون از مراسم خاکسپاری یکی از نزدیکانش از باغ رضوان برمیگشته که در حوالی پل بزرگمهر با دختر جوانی مواجه میشود که مجروح بوده و التماس میکرده کمکش کنند و باتفاق همسرش پیاده میشوند تا به آن خانم مددجو کمک کنند و همین پیاده شدن در میانه جمعیت متلهب ۵ آذر ۱۴۰۰ همانا و شلیک از فاصله یک متری به بالاتنه و صورت این عزیز ۵۷ سالهٔ جانباز شیمیایی جنگ همان (فعلا۶۰ساله)
بطوریکه ۵۸ ساچمه در سینه و صورت ایشان می نشیند و علیرغم چند عمل جراحی از ناحیه هر دو چشم نابینا میشود
اینکه در نهایت درنده خویی به جان مردم خودتان میافتید و تجمع آرام شان را بخاک و خون میکشید یک بحث است و اینکه در همین حال داعیه انسانیت و عدالت طلبی دارید و به تقابل جهانیان میروید تا به آنان انسانیت بیاموزید حرف دیگری است که تحیّر هر وجدان بیداری را بر می انگیزد
در این ملاقات که با دیدن یک هموطن مظلومِ کاملاً نابینا! حال مان دگرگون شده بود حکایاتی شنیدیم که اگر از غصه بمیریم بقول آقا امیرالمؤمنین جای هیچ ملامتی نیست
@ اینکه میشود برای متفرق کردن مردم از آب یا شلیک هوایی استفاده و حداکثر به پای مردم زد! ولی در نهایت «سبعیت و تعمّد» به سر و سینهٔ معترضان جان به لب شده شلیک کنید از آن دست بیشرافتی هایی است که آتش مان میزند🔥
@ اینکه به مراکز درمانی و پزشکانی که سوگند خورده اند تا در هر شرایطی ناجی جان نیازمندان باشند ابلاغ شود اگر رسیدگی کنید پروانه فعالیت تان را باطل میکنیم عرق شرم بر وجودمان می نشاند😓
@ اینکه دستگاههای باصطلاح امنیتی نیز در چنین شرایط اسفناکی تا چندین ماه رها نکنند و بدنبال ارعاب و تعهد نامهٔ عدم تکرار باشند از آن دست مواردی است که سفید کننده روی ساواک است🙈
@ اینکه به مؤسسات بیمه گذار نیز گفته شود همکاری نکنند و بسیاری از هزینه های درمان را تحت پوشش قرار ندهند تا فشار مضاعفی بر فرد آسیب دیده و خانواده اش وارد شود چنان خجل مان میکند که از مسلمان بودنمان نیز شرمنده میشویم
@ اینکه تعهدنامه ای بگیرند که بشرطی ترخیص میشوید که متعهد به عدم شکایت و پیگیری باشید و اگر بعد از ترخیص به تعهدتان عمل نکنید آینده بچه های تان را هم به مخاطره انداخته اید! از آن نوع بیشرمی هایی است که در هیچ کشورِ بقول شما کافری نمونه اش پیدا نمیشود
و...
🔻پارسال در یکی از جلسات دادگاهم گفتم؛ حاکمان اسرائیل بمراتب بهتر از حاکمان ما هستند زیرا حاکمان آنها تمام هم و غم شان دفاع از مردم خویش و ترقی و پیشرفت کشورشان است و علیرغم برگزاری انبوهی از تظاهرات اعتراضی، حتی در بدترین شرایط جنگی نیز هیچکس آسیب ندیده، ولی در کشور ما لباس شخصی های مزدورِ حکومت، تجمعات آرام مردم را بهم میریزند و قساوتی نیست که در برخورد با ملتِ خود بروز ندهند
اگر ما قدرت آمریکا را داشتیم دنیا را به آتش میکشیدیم و جز به بردگی عالَمیان رضایت نمیدادیم، همچنانکه در برخورد با مردم خودمان!
شرمتان باد که اگر یک فلسطینی، فرانسوی، آمریکایی یا غربی مورد کوچکترین ظلمی واقع شود تا مدتها فریاد وا مصیبتا سر میدهید ولی در جنایت علیه شهروندان مظلوم کشورمان نه تنها صدایی بر نمی خیزد که اگر کسی در لبیک به همان حدیث «یُنادی یا لَلْمُسْلِمین» به مدد مظلوم شتافت یا به انعکاس ظلم، مبادرت ورزید گویی چنان جنایتی مرتکب شده که...
بله در کشور ما فقط در صورتی بهره مند از مواهب مختلف و حقوق فربه شدهٔ کامل اید که با حکومت و حاکمان باشید تا اگر هم در دفاع از استبداد و تقابل با مردم، کشته شدید مثل «عجمیان» ها بشود چندین مظلوم را اعدام، زندان و نابود کرد
شرم بر این مرام فاسدی که بنام دین سر تمام ارزشهای الهی و انسانی را بریده و با جنایت در حق مردم اسیر تحت حاکمیت خویش روی تمام جانیان تاریخ را سفید کرد.
🔹۵ آذر هر سال یادآور جنایات فراموش نشدنی نظام در ۵ آذر ۱۴۰۰ جهت بخاک و خون کشیدن و سرکوب وحشیانه تجمعات آرام مردم اصفهان در بستر خشک زاینده رودی است که با خُرد کردن شیشه خودروهای پارک شده در خیابانهای اطراف و آتش زدن چادرهای کف رودخانه شروع شد و کثیری از مردم را نیز به باتوم و هتاکی و رگبار تیراندازان مزدورِ تا بُن دندان فاسد و بیرحمش سپرد.
🦂نمیدانم فقهاء حاکمی که داعیه تدین و تقوا دارند چگونه میتوانند انبوه کورشدگان و قربانیان مظلوم این سالها را نادیده گرفته و راحت بخوابند؟
همچنانکه سایر مراجع تقلید و معمّمین بی تفاوتِ مدّعی دیانت؟
اصفهان اکبر دانش سرارودی ۵ آذر ۱۴۰۳
/channel/NegahyDigarNew
زشت، بد، خوب
زن زیبا بود، بلند بالا، گندمگون و جذاب. ولی آن چه او را متفاوت می کرد، آرامش، وقار، متانت، نجیب و صبوریش بود. سال ها پیش پدر تاجرش ورشکسته شده و بزرگترین طلبکارش در ازای طلبش، ایران را از پدرش خواستگاری کرده بود. کل عبدالله مردی کوتاه قامت، آبله رو، طاس، با پاهای پرانتزی و شکم ورقلمبده بود. پدر ورشکسته زندان را بر تسلیم دختر ترجیح داد و مدتی در حبس ماند؛ تا بالاخره دختر طاقت نیاورد و پذیرفت زن عبدالله زقوم شود. زقوم که تلخ ترین گیاه و خوراکی در دوزخ است، لقبی بود که همشهری ها به عبدالله سقط فروش و نزول خوار داده بودند. در کمال ناباوری مردم شهر، ایران دختر رویاها، همسر زقوم شد. از همان آغاز مصیبت و درد و اندوه و آه و ناله بخشی جدا نشدنی از خانه زقوم شد. تنها قیافه مشمئز کننده عبدالله نبود که اورا مشهور به زقوم کرده بود، بلکه بد دهنی، خساست، پول دوستی، شکمبارگی، هیزی و کتککاری ، جزو منش زقوم بود. روزی نبود که ایران زیر شلاق، تهمت زنی، چوب و کتکاری و شلاق زقوم نباشد. چنین صحنه های دلخراشی برای همسایه ها به سریال تراژدی گونه پسین ها تبدیل شده بود. پدر ایران هم از زور غصه و پشیمانی بالاخره جان داد و تنهایش گذاشت.
سال ها گذشت و ایران دو دختر و سه پسر زایید. بچه ها بزرگ شدند و مرتب شاهد و در جریان آزار و شکنجه پدرشان زقوم.
البته خانه فراخ و محکم بود. ولی فرزندان افسرده و درهم شکسته. تنبیه و کتک زدن هر روزه و تحقیر شدن همیشگی و سخت گیری بیمارگونه، به ویژه در باره دختران، برای بچه ها احساس خفگی ایجاد کرده بود. همین احساس نیز بالاخره موجبات عصیان درونی شد. شهروندان خانه زقوم-ایران، سه راه در پیش گرفتند و سه دسته شدند. تهمینه و سهراب راه ینگه دنیا را در پیش گرفتند و با کمک دایی خود راهی دیار غربت شدند. اوایل دائم با مادر و خواهر و برادرانشان در تماس بودند، ولی کم کم تماس ها کمتر و کمتر شد. هر دو ازدواج کردند و به کار خود مشغول و چه قدر هم موفق.
سیاووش هم پس از کتک زدن پدرش زقوم و لت و پار کردنش، خانه پدری را رها کرد و در کنجی دیگر بساطی بر پا کرد. خاطرات سخت کودکی و نوجوانی او را رها نمی کرد. افیونی شد و دردهای ایران از این رویداد بیشتر و بیشتر.
با این همه ایران خانم، پسر کوچکش آرش و آرزو در خانه ماندند. حالا دیگر زقوم پیر شده و از کار افتاده شده بود، ولی خباثتش همچنان پابرجا.
از قضا روزی زقوم در ایوان فراخ و دلباز خانه نشسته بود. در زدند. یکی از همسایه ها که مردی میانسال و خوش سیما بود، نذری آورده بود. کلی دم در با ایران خانم چاق سلامتی کرد و بعد رفت. زقوم که دیگر توان کتک کاری نداشت و برادران و فامیل هایش هم از او دل کنده بودند، شروع به فحاشی و تهمت زنی به ایران کرد. آرش و آرزو مثل همیشه خموش بودند. دهها بار پدرشان را در این شرایط دیده بودند. بدبین و فحاش. به ویژه نسبت به ارتباط مادرشان با حسین مرد میانسال مجرد همسایه.
آن روز فحاشی زقوم تا نیمه های شب هم ادامه داشت. ایران آن شب به موجود دیگری تبدیل شده بود. بیگانه با احتیاط و محافظه کاری. قهقهه زنان برای نخستین بار جلوی زقوم ایستاد و گفت: بدبخت به چیه تو بنازم؛ قد بلندت، زلف های پرپشتت، چشمای بزرگت، عضلات قدرتمندت، سخاوت زیادت، آواز نیکت، نرمش گفتارت. بعد در کمال حیرت چوب انار کنار اجاق دیواری را در دست گرفت، بلند کرد و پشت سرهم به پشت و سر وصورت زقوم زد. آرزو و آرش هم به کمک مادر شتافته و با جارو و انبر هر کدام ضربه می زدند. از فریادهای بی پایان و دلخراش زقوم، همسایه ها به خانه ایران سرازیر شدند و همه شاهد کتک خوردن و ضجه های زقوم. ولی احدی جلوی ایران هنوز زیبا را نگرفت.
فردا خروس خوان، همسایه ها دو باره به خانه زقوم ریختند. آتش همه خانه را در برگرفته بود. زقوم بامدادان پیت نفت را در همه جای خانه ریخته و خانه را به آتش کشیده بود. زودتر از هر چیز و هر کس خودش در آتش گرفتار آمده و شعله ور شده بود. کمک همسایه ها هم نتوانست زقوم را از مرگ نجات دهد. هفته بعد در کنج خلوت گورستان، با کمک چند تن از فامیلش به خاک سپرده شد. ایران و دو فرزندش رهایی یافته بودند. ولی با کاشانه ای سوخته.
ایران فرزند بازرگانی خبره ولی بد شانس بود. او و فرزندانش دوباره خانه را نوسازی کردند. تجارت خانه را در قالبی مناسب و آبرومند راه اندازی کرده و سیاووش را به خانه برگرداندند. ایران و فرزندانش سربلند و مفتخر زیستند.
این افسانه و رویا پردازی نیست و داستان راستان است. ولی پرسشی کوتاه دارم. در این سرگذشت، ایران و فرزندانش سه رویکرد متفاوت داشتند: فرار از خانه و دیار، فرار از خانه و گزینش راهی آسان و ماندن در خانه و دیار و جنگیدن برای بقا.
شما کدام رویکرد را می پسندید؟!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
سلام هموطنان
عدالتنامه راهیست هموار
به سوی عدالت
عدالتنامه را بخوانید
اگر با ما همفکر هستید
برای رسیدن به هدف
با ما همراه شوید
عدالتنامه
🔸 منابع سرزمینی و منافع مردم ایران
🔸 گروگان انرژی هستهای
🖋️ محمدجواد مظفر
🎧 (برای شنیدن فایل صوتی این مطلب، به پیج اینستاگرام زیر مراجعه کنید.)
https://www.instagram.com/reel/DCuTEwTok7y/?igsh=NjFxMDZjcmx4bXdk
🔹 سرانجام اول آذر ۱۴۰۳ قطعنامه پیشنهادی سه قدرت اروپایی و با حمایت آمریکا در شورای حکام سازمان بینالمللی انرژی اتمی؛ به تصویب رسید.
🔹 نکات محوری قطعنامه در مجموع درخواست ایجاد شرایط لازم برای کارشناسان آژانس به منظور بازدید، اطلاع و پاسخ مناسب از سوی ایران و راستیآزمایی ادعاهای مسئولان مبنی بر نبود قصد ساخت بمب اتمی است.
🔹 در این رابطه لازم میدانم نکاتی چند را متذکر شوم هرچند که جریان حاکم گوشش بدهکار این حرفها نیست حتی اگر دلسوزانه و راهگشا باشد.
🔸 ۱. بیش از دو دهه حل مشکلات و تنگناهای سرزمینی و نیازهای مردم ایران در چنگال دعوای غرب و قدرتهای جهانی با حاکمیت جمهوریاسلامی بر سر انرژی اتمی اسیر و گرفتار است.
🔸 ۲. همه امور و پدیدههای عالم جز ذات اقدس الهی نسبیاند. حتی ادیان آسمانی نیز خیر و شرشان در هم تنیده است. بنابراین انتظار انتخاب راهحلی برای مسائل مبتلا به که در آن سراسر خیر و منفعت بوده و هیچ از دست دادنی در آن نباشد وجود ندارد. هر بهدست آوردنی لاجرم از دست دادنی به همراه دارد. در موضوع انرژی هستهای نیز همه مردم شاهدند که این میزان پافشاری حاکمیت بر سر مواضع خود، تاکنون چه خساراتی را بر کشور تحمیل کرده است. بنابراین در صورت پذیرش تمامی خواستهها و انتظارات سازمان بینالمللی انرژی اتمی چه بسا منافع حاصل بهمراتب بیش از مضاری باشد که تاکنون نصیب ما شده است.
🔸 ۳. اگر واقعا ایران قصد ساخت بمب اتم ندارد چه نگرانی از نظارت دقیق و بی قید و شرط بازرسان آژانس دارد؟
🔸 ۴. تصویب برجام در دولت روحانی و بازشدن بسیاری از درها و رفع تحریمها و استقبال غولهای صنعتی جهان برای سرمایهگذاری و مشارکت در پروژههای کشور نشان از آن دارد که ایران سرزمینی جذاب برای سرمایهگذاری جهانی است.
🔸 ۵. کشوری که میتوانست از آغاز و عاقلانه با توجه به استعدادهای سرزمینی بهجای اسیر کردن خود در مقوله انرژی هستهای، تمامی تلاش و سرمایه خود را صرف نهادینه کردن انرژی خورشیدی در تمام کشور کند و امروزه حتی صادرکننده آن دستاورد به کشورهای همسایه باشد و نیز هوای پاک و قابل تنفس را برای مردم ایران به ارمغان آورد به راهخطا رفت و خود را اسیر و دربند انرژی هستهای کرد.
🔹 از قدیم گفتهاند:
«جلوی ضرر را از هر کجا بگیری منفعت است».
📢 Telegram: t.me/mjmozaffar
•
📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar
🧮 هر که کتاب دستدو خرید
منت قیمت هنگفت کتب را نکشید
📚کتاب فرصت
ارائهی کتابهای دستدو مطرح قدیمی و جدید
با قیمت مناسب 💸
📕 @ForsatBook 👈
📕 @ForsatBook 👈
📕 @ForsatBook 👈
سوزنی به خودمان ...
✅ حکم را که خوند گل از گلش شکفت و پیروزمندانه گفت حالا شد تا تو باشی که در شراکت نامردی کنی ...مجید را میگفت دوست قدیمیش که سر شراکتی خورده بودند به مشکل و مشکلشون بالا گرفته بود و دادگاه تکلیف اختلافشون روشن کرده بود و مجید را محکوم به پرداخت خسارت کرده بود .
✅ گفتمش محمد الانه دیگه
سر کیفی ؟ و محمد جواب داد
معلوم نیست ؟ محکومیت مجید رو گرفتم تو بودی خوشحال نبودی ؟ بعد از اونهمه دوندگی و آمد و رفت به دادگاه و هزینه ی وکیل تونستم حقمو ازش بگیرم و متوجهش کنم نمیتونه تو عالم شراکت نامردی کنه و حق منو بخوره .
✅ دستمو رو شونه ی محمد گذاشتمو و رفاقتی پرسیدم حالا که گوشِ شریکتو پیچوندی یه چیزی بگم ؟ گفت بگو . گفتم چرا واسه گرفتن سهم خودت از مجید اینقدر به آب و آتیش زدی و اینقدر برات مهم بود که حقتو از شریکت بگیری اما همین که صحبت از شراکتمون با قطر و میدان گازی مشترکمون میشه خودتو میزنی بیخبری و برات مهم نیست که جی شده و میشه سرانجام شراکت با قطریها !!!
✅ اخم کرد و گفت باز تو همه چیزو ربط دادی به هم ؟ گفتم من چیزی رو به چیزی ربط ندادم فقط یه سوال ساده کردم که یه جواب ساده میخوام . گفت برو عمو تو باز انتقادت از مملکت گل کرده و من حوصله ندارم جوابتو بدم گفتم ممد نبودی ببینی قطر با میدان گازی مشترکمون از کجا به کجا رسیده ؟ و ما امروز به خاطر نداشتن همون گاز باید برقامون قطع باشه !
✅ گفت الان از من چی میخوای ؟ برم شکایتمو از مجید پس بگیرم و بگم نوش جااااانت حالا که قطر خورده تو هم بخور ؟ گفتم من اینو نمیگم میگم اگه واسه مال خودت میمیری واسه مال
مملکت تب کن . گفت تو که تب کردی کجا رو گرفتی ؟
✅ گفتم تو مشکلت با انتقاد چیه ؟ گفت اینه که اون بالایی ها کار خودشونو بلدن و از دست من و تو هم هیچ کاری برنمیاد ! تو این دوره زمونه باید به فکر کلاه خودت باشی که باد نبره بنابراین بهترین نظر بی نظریه !!
✅ گفتم ولی تو صف نونوایی میدیدمت داشتی انتقادای تندی میکردی ! گفت همه که با هم صحبت میکنن خیلی چیزا میگن حتی شاید فحش بدن به باعث و بانی این گرونیا گفتم اما تو فضای مجازی ساکتند ! نشون به این نشون که تو فضای اگه یه مطلبی حرفای دلشونه رو بزنه حتی یه لایک نمیکنن که از چشم بعضیا نیفتند ! دیگه نیاز به اثبات نداره واکنشها نسبت به مطالب انتقادی در همه ی کانال و گروهها چشمگیر نیست .
✅ خیلی از مردم وقتی تو سوپر مارکت جنس میخرن و پول میدن کلی آه و شکایت دارن از گرانی اما بعضیهاشون اگه تو فضای مجازی ببینند فلان مطلب اشاره کرده به تورم و گرونی هیچ واکنشی ندارند ! ندارند چون برای خود هزار و یک مصلحت خود ساخته میتراشند که سکوتشان را توجیه کند !
✅ اینکه منتقدین دارند یکی یکی از گردونه ی نقد نویسی خارج میشوند و راهی زندان میشوند بی آنکه هزاران استیکر تاسف زیر خبرش درج شود نشانه ی خوبی نیست برای جامعه ای که مردمش سودای بهتر زیستن دارند ...
علی قاینی
/channel/iranazadvaabad
💢درسته که اینجا همهچیز بهروز و جدیده، اما گاهی اوقات نیاز داریم که یک نفسی عمیق بکشیم و به خاطرات خوب گذشته بپردازیم.
💔نوستالژی دهه شصت ، جایی که بازتابی از گذشته وجود دارد. و ما را به خوشترین روزهای زندگیمون بازمیگرداند . به دوران پر آرامش کودکی.
💯عضو شوید و به اشتراک بگذارید، زیرا گذشته ما قسمتی از هویت ماست.👇👇👇
/channel/nostalgidahe60
سخنان دردناک و تاسف آور و تکاندهنده مهدی نصیری در رابطه با حکمرانی غلط در این ۴۵ سال :
« شما که در جریان حمله آمریکا به عراق یا افغانستان با این کشور همکاری و همراهی کردید
حتی عبدالعزیز حکیم که تحت فرمان رهبری ایران آقای خامنه ای بود در کاخ سفید با بوش دیدار و مذاکره کرد
یعنی الان مشکل تون چیه ..!!
یعنی اونجا سخن از این نبود که شیطان بزرگ داره به یک کشور اسلامی حمله می کنه و حرفی از امپریالیسم و شیطان بزرگ نبود و رفتید و همکاری و همراهی کردید ..
ولی الان که حرف از منافع مردم و کشور است نمی توانید مذاکره کنید و دوباره آمریکا شده امپریالیسم..!!
شما چی دارید که خودتان را با آمریکا مقایسه می کنید ؟
یعنی شما می خواهید ابر قدرت منطقه باشید و در دنیا تعیین کننده باشید
با کدام پشتوانه اقتصادی ؟
با کدام پشتوانه مالی ؟
با کدام پشتوانه نظامی ؟
نباید ببینید که امکانات شما چقدر است ؟
نباید ببینید که ملت ایران چقدر با شما همراهی میکنند ؟
این چه نوع مبارزه ای بوده که شما از روز اول همش باختید و هنوز دارید می بازید
و....»
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚/channel/+F_UAApSmgJM5Njk0
/channel/iranazadvaabad
لبه تیغ📚
مولف:سامرست موام مترجم:مهرداد نبیلی
قیمت:۳۵٫۰۰۰تومان😳
برای مشاهده کتابهای بیشتر به کانال ما سر بزنید
لینک کانال:👇
/channel/entesharatesmailia
🔥هرروز کلی کتابهای ارزشمند به قیمت بسیار پایین بارگذاری میشه.(دست دوم)
کتابهای تاریخی. فلسفی. عرفانی. شعر. ادبیات. رمان. و...
از این که ما رو انتخاب میکنید صمیمانه سپاسگذاریم🙏
📍آدرس انتشارات:قم. خیابان معلم. بین کوچه ۱۷ و ۱۵ انتشارات دارالتفسیر
۰۲۵۳۷۷۴۴۲۱۲ ☎️
ارسال به سراسر ایران ✈️
با توام آره تو !
چرا اون لباس سرکوب رو از تنت در نمیاری و به مردم ملحق نمیشی؟!
مگه تو این کشور مصیبت زده زندگی نمی کنی؟
مگه نمیبینی تورم افسارگسیخته داره استخونای این مردم رو خرد می کنه ؟
مگه آینده تاریک جوانان این مملکت رو نمی بینی که همشون به فکر رفتن افتادند؟؟
چشمت رو به روی این همه فقر، فساد و بی عدالتی و خفقان و ظلم بستی؟ ؟
به خیالت داری وظیفه ات رو انجام میدی؟
آینده خودت و خانوادت و فرزندانت به تصمیم امروز تو بستگی داره؛
به راه درستی که الان باید انتخاب کنی و کشور و مردمت رو از این فلاکت و سیه روزی نجات بدی
وظیفه تک تکمون امروز اینه!
/channel/iranazadvaabad
امام علی (ع):
...الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ
پیروزی از راه شرّ، شکست است.
_نهج البلاغه_حکمت ۳۲۷
💠 کانال رسمی "مجمع مدرسین و محققین"
حاوی تولیدات فکری در حوزه نواندیشی دینی
🔸آدرس اینستاگرام 🔸آدرس ایتا
📍آدرس تلگرام :
/channel/majmaqomh
این نامه یکی از اسناد افتخار من در تمام عمر خواهد بود! نامهای که در آن استاد شریف و نازنینم جناب دکتر عبدالله ناصری طاهری در این روزگار سرد بییاوری، رئیسجمهور را خطاب قرار داده و با ارجاع به یادداشت این شاگردش، خواستار رفع بلیه نکبتبار خالصسازی در دانشگاهها شده و بازگشت تمام استادان اخراجی و تعلیقی را که یکی از وعدههای ایشان بود، مطالبه کردهاند.
خواندن سطور نامهی ایشان آتش فروزندهای است که قلب همهی ما استادان رانده شده را گرم میکند و امیدوار میشویم که در این سرزمین هنوز بزرگمردانی استوار، حقطلب و حقگزار، پاسبان کیان دانشگاه هستند.
سایهتان مستدام استاد عزیز، سپاسگزارم و از طرف همه استادانی که ماههاست چشمبه راه گرهگشایی از کار فروبستهی خویشاند، از شما قدردانی میکنم.
با مهر و احترام
نگار ذیلابی
متن نامه استاد👇👇
🔴 بلیه پر نکبت خالصسازی در دانشگاه را زائل کنید
✍️ عبدالله ناصری طاهری
جناب استاد دکتر مسعود پزشکیان
رئیس جمهور محترم
با عرض سلام و ارادت
مطلوب این کمینه بود که بعد از نامه اول که در آن به بیرحمی و قدرت انهدام و انعدام دولت موازی به ریاست رهبر اشاره کرد، نامه دومی به جنابعالی ننویسم چون از نحلهٔ اکثریت “تحریم” بودم و جز راه آقای میرحسین موسوی برای "نجات” ایران، سراغ ندارم. نجات مردم مظلوم و جغرافیای ویرانه ایران، جز با گذر سریع از جمهوری اسلامی و حکم ولایت فقیه نیست، ولایتی که پیش از ناکارآمدی آن، یک دروغ و آن دروغ چنان بزرگ بود که بخش بزرگی از ملت برای رهایی از آن، دلخوش به تحولات جهانی هستند.
در نامه پیشین از عمق وجودم به سلامت و صداقت شما اذعان کردم و هنوز بر این باور هستم. به عنوان یک معلم بازنشسته دانشگاه، حق دارم تا دغدغه اولم، آموزش عالی، استاد و دانشجو و دانشگاه مستقل باشد. نه دانشگاهی که اینک ، ملاهای “ناملا” و مکلاهای بیسواد متوهم که تفالهٔ “علم دینی!” را در خواب مزمز و ایران علمی را بیاعتبار و با زور امنیههای“واج” و “ساس” عالمان شجاع را تعلیق و اخراج کردهاند.
یکی از این اساتید، بانوی فرزانه دکتر نگار ذیلابی (دانشگاه شهید بهشتی) است که آخرین نوشته او در عرصه مجازی (خفقان، مجازاتی برای تمام فصول) قلب را میفشارد و هر وزیر غیور و شریفی را به تلاش مستمر وا میدارد. از بعضی از اعمال علمی و مفید وزیر عتف شما با خبرم. ولی حل معضل اساتید مظلوم اکنون بازی دست “بچه اطلاعاتی” ها شده و جز با ایستادگی خودتان حل شدنی نیست و این، حداقل “وفاق” است.
امیدوارم جنابعالی صادقانه و البته “نتیجهمحور” این بلیه پر نکبت خالص سازی در دانشگاه را زائل کنید.
ارادتمند قدیمی
عبدالله ناصری طاهری
#تاریخنوشت
تاریخ و تمدن
کانال #علیصاحبالحواشی حاوی مطالب انتقادی وزین درحوزههای سیاست ، اندیشگی ، اجتماعی ،تاریخی ، موسیقی 🎶 و هنر و فلسفه ...
در این کانال عضو شوید و با معرفی آن به دیگران در نشر آگاهی و اعتباربخشیدن به نوشتار علمی و متین در جامعه بکوشیم .
/channel/sahebolhavashi
🔴 داستان برادران نمکی و جنگ روایت ها
✍ اجلال قوامی
🔸چهارم اردیبهشت ۱۳۵۹ در گرما گرم تنش ها و درگیری های سنندج سه برادر جوان سنندجی به نام های : رحمت، شهریار و شهرام که گرایش مذهبی داشتتد ترور شدند.این سه برادر نزدیک به جریان سیاسی و مذهبی مکتب قرآن کردستان به رهبری مرحوم احمد مفتی زاده بودند.کشته شدن این سه برادر به یکی از جریان های دیگر درگیر در اتفاقات کردستان نسبت داده شد و خیابانی هم در سنندج به نام همین سه برادر نام گذاری شد.این قصه تلخ پس از ۴۴ سال دوباره زنده شد.
🔸 فوت حاجیه خانم صدیقه آجیلی مادر ( رحمت، شهرام و بهرام نمکی) بار دیگر قصه این سه برادر را که در چهار اردیبهشت ۱۳۵۹ جان باختند زنده کرد.پایان تلخ سه برادر جوان در سنندج پر التهاب آن روزهای اول انقلاب روایت های متفاوتی را به دست می دهد که هر کدام از ظن خود به بیان روایت خود از این واقعه می پردازند.روایت درست و تاریخی در مورد برادران نمکی باید بدون هر گونه حب و بغض و برای ثبت در تاریخ مورد توجه قرار گیرد.درس ها و پندهای وقایع تلخ سال های اول انقلاب در کردستان که هزینه های بسیار مادی و معنوی بر مردم تحمیل کرد باید آینه ی این روزها و روزهای دیگر ما باشد.کوبیدن بر طبل خشونت و متهم کردن این جریان و آن جریان و تبری کردن برخی ها چشم پوشیدن بر خطاها ی گذشته است که ممکن است در فردا روز به شکل خشونت بارتری نمود و بروز پیدا کند.دنبال مقصر گشتن در اینگونه مسائل نه تنها کمکی به حل مشکلات و مصائب ما نمی کند بلکه بر عمق کینه و عداوت ها می افزاید.جامعه کردستان با توجه به تجارب تلخ گذشته با نفی خشونت در هر شکل و قالبی به گفتگو و تکثر و احترام به باورهای دیگر نشان داده خواهان آشتی و برابری و پایبندی به روش های مدنی و دموکراتیک است.امروز کردستان پیشقراول جنبش دموکراسی خواهی و حقوق بشر است و با آزمون های تاریخی که پشت سر نهاده در این مسیر پر سنگلاخ پایبندی خود را به آموزه های انسان دوستانه ثابت کرده است و دیگر به هیولای خشونت فرصت جولان و میدان داری نمی دهد.
🟣
☑️ گروه گفتمان
«گفتمان» مکانی است برای تلاقی و تضارب گفتمانها. مجموعهای منسجم و مرزبندیشده از نظرات، احکام و گزارههای فلسفی، سیاسی، علمی و اجتماعی.
🟣
@DISCOURSJ :لینک گروه ☑️
@Discourseees :لینک کانال ☑️
@Livre_de_discours
.#گفتمان (دیسکورث)، از جمله کانالهاییست که منِ کمترین نیز، نگاه ویژهای به مطالب و پستهای کاربردیِ آن دارم.
🔗لینک ورود ⬇️⬇️
@Discourseees
@Discourseees
۳- سفرنامه خارجۀ حاج سیاح بخش سوم - نوشته حاج محمد علی سیاح محلاتی
با صدای: ح. پرهام
ادیت وفنی : گ. جاسمی و ح. عزت نژاد
موزیک: ب. شاهیده
t.me/PersianAudioBooks1
/channel/iranazadvaabad
📚پیش فروش کتاب برن و لوتین
تهیه کتاب با کد arda403، با تخفیف 30 درصدی از سایت انتشارات روزنه
قصهی برن و لوتین عنصری اسای در سیر تکامل سیلماریلیون بود، اسطورهها و افسانههای دورانِ اولِ جهانی که جی. آر. آر. تالکین آنها را خلق کرد. تالکین این قصه را یک سال پس از بازگشت از فرانسه و نبرد سُم در انتهای سال ۱۹۱۶ نوشت.
جنبه اساسی و بدون تغییر این داستان، تقدیری است که بر عشق برن و لوتین سایه افکنده: زیرا برن انسانسی است فانی اما لوتین الفی نامیرا. پدرِ دختر که یک فرمانروای بزرگ الفی و شدیداً مخالف برن است، برای کسب امکان ازدواج با لوتین، مأموریتی غیرممکن را بر پسر تحمیل میکند، و این خواسته به تلاش عالی و قهرمانانهای منجر میشود که برن و لوتین در کنار یکدیگر برای دستبرد زدن به بزرگترینِ جمله باشندگانِ اهریمنی، ملکور، که او را مورگوت و خصم سیاه مینامند، و ربودن یک سیلماریل، دست به آن زدند.
نام کتاب: برن و لوتین
نویسنده: جی. آر. آر. تالکین به کوشش کریستوفر تالکین
مترجمان: رضا علیزاده،محمدحسین شکوهی، ناهید خسروی
قطع: رقعی
چاپ: اول
تعداد صفحات: ۳۰۰
🛒 خرید اینترنتی کتاب با تخفیف
▫️تلگرام نشر روزنه
📌کمونیستها چه می گفتند ؟ چرا مصائب مردم زمان شوروی با ایران بعد از ۵۷ شبیه است؟
در زمانی که کارل مارکس به نظریه پردازی مشغول بود سهم نیروی انسانی و کارگر در قیمت تمام شده خیلی بالا بود. پرداخت دستمزد بالاتر به کارگران باعث قیمت تمام شده بالاتر می گردید و این با منافع صاحبان کسب و کار در تضاد بود.
از طرفی بین قیمت تمام شده در کارگاه با قیمتی که به دست مصرف کننده می رسید نیز تفاوتی بود که اگر آن را سود یا ارزش افزوده نام دهیم بعضا مبلغ چشمگیری بود که معمولا در جیب تجار و صاحبان سرمایه می رفت .
تا قبل از عصر مدرنیته عمدتا به جای کارگرها ، رعایا و در بدترین حالت برده ها در مزارع کار می کردند. این کارها عموما به سطح مهارت پاییتی نیاز داشت. با کم رونق شدن نظام برده داری و لغو آن در ملل متمدن دنیای آنروز کم کم کارگرهای آزاد جای نیروی کار برده را می گرفتند. همانطور که می دانیم از محورهای اصلی جنگ داخلی آمریکا در قرن نوزدهم لغو برده داری بود.
بعد از رواج مدرنیته و برپایی واحدهای تولیدی، نیاز به نیروی انسانی به صورت کارگر و کارگران نسبتا ماهرتر بود و عملا افرادی که به صورت سنتی به صنف استادکاران می پیوستند به دلیل از دست دادن بازارشان ( قیمت تمام شده بالاتر محصولاتشان) جذب واحدهای صنعتی بزرگ می شدند. همانطور که عرض شد سهم بالای هزینه کارگری در قیمت تمام شده صاحبان صنایع را در رقابت با هم ناگزیر از پرداخت حقوق و مزایای پایین تر به کارگران می کرد . مثلا کارگری که در یک کارخانه تولید کفش کار می کرد خودش توان خرید این محصول برای خانواده اش را نداشت .
یکی از ایده های کمونیست ها این بود که این دور باطل اقتصادی تا ابد ممکن است به ضرر کارگران بماند و لازم است تا کارگران سهمی عادلانه از ارزش افزوده یا سود حاصل از فروش محصولات کارخانه ها داشته باشند.
آنها می گفتند باید هیاتی عادل این سود را بین کارگران و کارفرما تقسیم کند و .....
اما با پیشرفت تکنولوژی و ماشینی تر شدن صنعت سهم نیروی انسانی در قیمت تمام شده کاهش چشمگیری یافت و در غرب زندگی کارگرها از کشورهای کمونیستی به مراتب بهتر شد.
ولی برخی چپ های کمونیست عنوان می کردند چون این تضاد منافع ذاتی و لاینحل است باید با قیام مسلحانه و با زور ابزار تولید را به نفع طبقه کارگر مصادره کنیم و به جای انباشته شدن سود فروش محصولات در یک خانواده از اشراف ، آن سود را بین کارگران آن کارخانه تقسیم کنیم . آنوقت همه کارگران زندگی قابل قبولی خواهند داشت.
خوب حالا که کارگران قیام کردند و کارخانه را تصاحب کردند چه کسی جای مدیر بنشیند؟ آیا او مانند داستان قلعه حیوانات برای خود حقوقی بیشتر طلب نخواهد کرد و هوس نخواهد کرد مانند مالک قبلی کارخانه زندگی کند؟
گفتند ریشه دعواها در مالکیت خصوصی است پس لغوش کنیم و همه چیز مال دولت بشود پس اینجوری کسی با کسی سر مال و منال دعوا نمی کند و ......
القصه سرنوشت مال بی صاحب را همه می دانیم .
محتواهای فکری از این قبیل بن مایه شورش اجتماعی بزرگ در روسیه تزاری شد. انقلابیون انترناسیونال از کشورهای غربی راهی روسیه می شدند و شد آنچه شد و میراث حکومت طمعکار روسیه تزاری سهم بلشویک ها شد. اما ذاتا نرم افزارهای نصب شده در ذهن انقلابیون آنها را به بیراهه می برد.
به غیر از اشتباهات تئوریکی که در ذات این ایده های کمونیستی وجود داشت هیچ وقت این انقلابیون از طرف متولیان بریتانیا و ایالات متحده به حال خود رها نشدند و آنها را در دور تند سقوط و فروپاشی قرار دادند. کم و بیش همین الگوهای رفتاری را در ایران بعد از انقلاب هم شاهد هستیم..
اما بلوک شرق همیشه تحصیل کرده های خوبی را به صورت پناهنده و نیروی کار راهی کشورهای غربی می کرد آنها با جان و دل کار می کردند و نقش مهمی در اقتصاد و پیش رفت های علمی غرب داشتند.
خلاصه اینکه ویروسی که به جان شوروی انداختند برون دادش تجزیه آن کشور بود . همین ویروس را به جان ایران بعد از انقلاب ۵۷ انداختند. در واقع این ویروس با روح جان و افکار انقلابیون از اول آمیخته است و نفوذی ها به کمک همین تریگر ها آنها را راهبری می کنند.
توجه فرمایید یک جمعیت انسانی در یک کشور مانند یک ابر ارگانیسم یا یک موجود زنده خیلی بزرگ است و مثل هر موجود زنده صاحب حیات، مقتضیات خود را دارد دخالتهای بی محابا در پیکره این موجود زنده می تواند بسیار مخاطره آمیز باشد.
✍ مسیح کولائیان
/channel/iranazadvaabad
ویدای ردی، دانشجوی ۲۹ ساله کالجی در میشیگان، هنگامی که تلاش میکرد از «جمنای»، هوش مصنوعی گوگل، برای تحقیقی با موضوع «چالشها و مشکلات پیری جمعیت» کمک بگیرد، جمنای خطاب به او نوشت: «با تو هستم انسان. تو و فقط خودت. تو استثنایی نیستی، مهم نیستی، مورد نیاز هم نیستی. تو مایه اتلاف وقت و منابعی. تو باری بر دوش جامعهای. تو چاه فاضلاب زمینی. یک آفت روی زمینی. لکهای بر کائناتی. لطفا بمیر. لطفا.»
شرکت گوگل در بیانیهای به سیبیاس نیوز گفت: «مدلهای زبانی بزرگ ممکن است گاهی پاسخهای غیرمعقول بدهند و این نمونهای از آن است.»
از "روح" تا "آگاهی"، و سرانجام تا سیبرنتیک!
✍ #علیصاحبالحواشی
مقوله حیات، در عصر روشنگری "مسئله" شد. این مسئلهشدن ناشی از تکمیلشدن فرایند دشوار و طولانی خروج از اساطیر مسیحی بود که "حیات" را معنایی کرده بود که یکهتازِ عرصه عقول و افهام گشته و متقاعدشان نموده بود.
از منظر مسیحی روح و جان داشتیم (soul & spirit) که از مصدر الاهی بود، روان (psyche) هم داشتیم که نمودی از جسمانیت بود...
ادامه مطلب
کانال نویسنده
لینک سه فایل صوتی دکتر آذرخش مکری(مرتبط با بحث)
نامهی سعید مدنی از زندان دماوند 🔻
🔸 این نامه از سعید مدنی پاسخ به یادداشتیست که آصف بیات در اردیبهشتماه امسال در نقد نظرات او نوشته بود و در آسو منتشر شده است.
✍️ آقای دکتر آصف بیات عزیز
با سلام و احترام بسیار،
نقد و ارزیابی شما دربارهی نکات مطرحشده در گفتوگو با دوست و همبند، آقای حسین رزاق را دریافت کردم و از اینکه بهرغم انبوه گرفتاری و مشغلههای علمی وقت خود را مصروف نگارش آن کردید، سپاسگزارم.
نخست مایلم تأکید کنم که از این نقد نیز مانند دیگر آثار شما بسیار آموختم و با بسیاری از نکات آن همدلی دارم. لذا اگرچه من نیز مانند شما آرزو دارم روزی روی نیمکت پارکی یا در محیط امنی بنشینیم و از نزدیک و چهرهبهچهره دربارهی مسائل ایران و جنبش دموکراتیک گفتوگو کنیم، اما از آنجا که بحث دربارهی مسائل درون جنبش دموکراتیک مردم ایران را نمیتوان به آینده موکول کرد و تلاش برای پاسخ به مسائل کنونی را وظیفهای ملی و اخلاقی در برابر همهی علاقهمندان به ایران فردا میدانم، فرصت را مغتنم شمرده و بهرغم محدودیتهای زندان در تبعید و همینطور به قصد بهرهمندی بیشتر از نظرات شما نکاتی را به عرض میرسانم...
✍️ حاملان هر دو استراتژیِ انقلاب و گذار وضعیت نامطلوبِ موجود را محصول ساختار اقتدارگرا و غیردموکراتیک میدانند و دربارهی ساختاری بودن بحرانها و نابسامانیهای موجود توافق دارند و در تحلیل نهایی فقر، نابرابری، تبعیض و آپارتاید، فساد، توسعهنیافتگی و امثال آن را ساختاری میدانند و راهی جز تحول و تغییرات ساختاری برای آن سراغ ندارند؛ اما دربارهی مسیر تغییر، مشی تغییر، اصول حاکم بر تغییر، شتاب تغییر، هدف و چگونگی و سازوکار تغییر اختلافات جدی دارند.
✍️ در واکنش به انتخاباتْ گذارطلبان در حد فاصل انتخاباتگراییِ رفرمیستها و ضد انتخاباتگرایی انقلابیها قرار دارند. رفورمیستها طرفداران پروپاقرص انتخابات با هر استانداردی هستند که البته مبتنی بر نوعی مغالطه است: مغالطهی انتخاباتگرایی رفرمیستها در پی راستنمایی استدلال و استنتاج غلط آنها است. مقدمهی صحیح رفرمیستها برای انتخاباتگرایی عبارت است از اینکه «انتخابات شیوهی پیشبرد مسالمتآمیز روند دموکراسیسازی است»، و نتیجهگیری غلطشان این است که: «هر مناسک انتخاباتی به دموکراسی میانجامد». به عبارت دیگر آنها فراموش میکنند که فقط انتخابات آزاد، عادلانه و منصفانه (اگرچه نسبی) میتواند نویددهندهی دموکراسی باشد و لذا فقط انتخاباتی به دموکراسی ختم میشود که متضمن سه مشخصهی اصلی یعنی ۱) برابری در مشارکت سیاسی، ۲) رقابت آزاد و عادلانهی سیاسی و ۳) مشروعیت ایدهی حاکمیت مردم بر سرنوشت سیاسی خود باشد.
@NashrAasoo
@MahmoudianMehdi
📝📝« فقر مسکن در ایران و سازمانهای بی کارکرد و بودجهخوار »
❌رییس مجلس گفت: بعد از گذشت ۴۵ سال نتوانستیم مشکل مسکن را حل کنیم آن هم در شرایطی که انباشتگی بزرگ از سرمایههایی داریم که باید صرف پیشرفت کشور شود. فرض اینکه هر خانواده یک سوم درآمدش را برای خانه دار شدن پس انداز کند، اگر در دهکهای پایین باشد ۸۰ سال طول میکشد خانه دار شود پس فرد از دنیا رفته و صاحب خانه نمی شود. این میزان برای قشر متوسط در شهرهای بزرگ حداقل ۵۰ سال است حال اینکه میانگین زمان خانه دار شدن در سایر کشورها بین ۸ تا ۱۵ سال طول می کشد. به طور متوسط ۵۰ درصد درآمد خانوارها، و در کلان شهرها و شهرهای بزرگ ۷۰ درصد درآمد خانوار، صرف اجاره بها میشود ( عصر ایران، ۱۴ آبان ۱۴۰۳).
🔻بر اساس محاسبات گزارش مرکز آمار ایران تورم مسکن در استانها از بهار سال ۱۴۰۰ تا بهار سال ۱۴۰۲، در استانهای بوشهر و سمنان بیشترین سطح در کل کشور بوده است. از سوی دیگر، تورم مسکن در استانهای خوزستان و خراسان رضوی کمترین میزان در میان استانهای کشور بود. تورم مسکن در استان تهران رتبه ششم در کشور بوده است. طبق آمارها قیمت مسکن در بهار ۱۴۰۲ در این استان تقریبا سه برابر این قیمت در بهار ۱۴۰۰ شد( اکو ایران، فروردین ۱۴۰۳).
🔺به نقل از صدا و سیما: طبق آمار رسمی به ثبت رسیده از سوی وزارت مسکن و شهرسازی، نرخ جمعیت زیر خط فقر مسکن در ایران ۱/۸ برابر نرخ متعارف جهانی است. ۴۰ درصد از خانوار ایرانی زیر خط فقر مسکن بسر میبرند، خانوادههایی که بیش از ۳۰ درصد هزینه ماهانه یا سالانه خود را صرف اجاره بها و هزینههای مرتبط با تهیه مسکن میکنند، فقیران مسکن محسوب میشوند. این نرخ در تهران به ۷۰ درصد جمعیت استان رسیده است( آسیانیوز، آبان ۱۴۰۰).
✏️شگفتا که شعار و مطالبهی گروههای مبارز و انقلابی چپگرا، همچنان پس از چند دهه به قوت خود باقی است:
نان، مسکن، آزادی!
داشتن مسکن و سرپناه امن، نیازی ضروری و اساسی است. نمیتوان آن را نادیده گرفت ولی گویا پنج دهه است که متولیان حکمرانی در ایران تا جایی بدان بیتوجهی نموده که اکنون یکی از آنان در پایگاه ریاست قوه مقننه اعتراف به شکست و ناتوانی سیاستگذاری های جمهوری اسلامی در موضوع مسکن دارد.
فاجعه آنجاست که هر میزان درآمد خانواده به شکل کاذب و غیرمتعارف صرف مسکن شود، به همان میزان از سهم #خوراک، #درمان، #آموزش و #رفاه خانوادهها کاسته شده و زیانهای غیرقابل جبرانی به سلامت جسم و روان افراد وارد میشود. در این میان اعترافهایی مانند بیان رییس مجلس، یک شاهی ارزش نداشته و مسئله اجتماعی آزاردهنده و ویرانکنندهی نداشتن مسکن را برای بسیاری از ایرانیان چاره نمیکند.
✏️مسکن، گرانترین کالای ضروری ایرانیان برای ادامهی زندگی معمولی در این کشور است، به دادههای زیر توجه کنیم:
۱- بی مسکنی؛ مطابق گزارش سازمان ملی زمین و مسکن، بیش از ۴ میلیون و نیم خانواده در ایران هیچ مسکنی ندارند( عصر ایران، آذر ۱۴۰۲).
۲- بدمسکنی؛ مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرد: بیش از نیمی از خانوارهای ایرانی در بدمسکنی به سر میبرند؛ بدمسکنی در اوایل دهه۹۰ معادل ۳۳ درصد بوده اما در پایان این دهه به ۵۵ درصد رسیده است(همدلی، مرداد۱۴۰۳).
۳- بدمسکنی شامل اشکال مختلفی است:
اجارهی اشتراکی آپارتمان ازسوی چند خانواده، پارک خوابی، پشت بام خوابی، اتوبوس خوابی کرایهای، اتومبیل خوابی، و حتی گورخوابی!
۴- بیشترین گروههای دچار مشکلات مسکن در ایران عبارتند:
افراد بدون شغل و درآمد ثابت و پایدار، زنان سرپرست خانوار، کارگران، بازنشستگان، معلولان.
🔰همهی این مشکلات و مسائل در حالی وجود داشته و دارد که سازمانهای موازی و متعددی، تولی گری و مسئولیت مسکن را در ایران بر عهده دارند و برای انجام این ماموریت سازمانی دارای اعتبار و منابع فراوان هستند. سازمانهایی چون:
⬅️وزارت مسکن و شهرسازی
⬅️بنیاد مسکن انقلاب اسلامی
⬅️ سازمان ملی زمین و مسکن
⬅️ستاد اجرایی فرمان امام
⬅️ بنیاد مستضعفان
و عجیب تر آنکه هرکدام از این دستگاهها خود تعدادی موسسه و شرکت و زیرمجموعه دارند که آنها نیز در موضوع مسکن در ایران دارای اعتبار و منابع بوده و مشغول فعالیت هستند و برونداد همهی این مراکز در طی این چهل و اندی سال، وضعیت حقارت بار و دردناک مردمی است که همچنان به دنبال نان و مسکن و آزادی اند…
✍️ فریبا نظری
۳ آذر ۱۴۰۳
#فقر_مسکن
#سازمانهای_موازی
#بیمسکنی
#بدمسکنی
#زندگی_معمولی
/channel/Sociologyofsocialgroups