نان، نام خداست
✍رضابابایی
بعد از جملۀ «اقتصاد زیربنا است» سه علامت میتوان گذاشت: نشانۀ شگفتی(!)، علامت سؤال و نقطه. در دورۀ دبیرستان، وقتی تازه با مکتبهای جهانی آشنا میشدیم، آن جمله را فقط برازندۀ علامت تعجب و استهزا(!) میدیدیم. اقتصاد؟ زیربنا؟ مگر ما فقط دهان و معدهایم؟ پس قلب و مغز و چشم و هوش و آرمانهای انسانی ما چه میشود؟
تا اینکه روزگار به صد شعبده، اهمیت اقتصاد را در سیر فرهنگ و سیاست و حتی اخلاق و معنویت پیش چشممان آورد. دیدیم که پیامبر اسلام هم فرموده است: لولا الخُبز ماصلّینا و ماصُمنا. «نان نباشد، روزه و نماز هم نیست.» از عطار نیشابوری(در مصیبتنامه) هم خواندیم که اسم اعظم خدا «نان» است. پرسیدند چگونه؟ گفت: کدام اسم خدا را میشناسید که بدین سرعت درهای مسجد را باز کند و صدای مؤذن را در شهر بپراکند و مردم را به مسجد و محراب بیاورد؟ نبودید و ندیدید آن سال قحطی را در نیشابور، که مسجدها لانۀ عنکبوتان شده بود؟
سائلی پرسید از آن شوریدهحال
گفت اگر نام مهین ذوالجلال
میشناسی بازگوی ای مرد نیک
گفت نان است این بنتوان گفت لیک
مرد گفتش احمقی و بیقرار
کی بود نام مهین، نان؟ شرمدار
گفت در قحط نشابور ای عجب
میگذشتم گُرسَنه چل روز و شب
نه شنودم هیچجا بانگ نماز
نه دری بر هیچ مسجد بود باز
پس بدانستم که نان، نام خداست
پايۀ جمعیت و آرام ماست
ابوسعید ابوالخیر هم در اسرارالتوحید، از زبان عاقلی دیوانهنما نقل میکند که «نان» از اسمای حسنای خدا، بلکه اسم اعظم او است. (اسرارالتوحید، جلد دوم، ص583)
اندکاندک شگفتینما(!) رفت و جای خود را به علامت سؤال داد. آیا واقعا شکم خالی، ایمان ندارد؟ سرِ بیسامان را سر معراج و پرهيزگاری نیست؟
گذشت و گذشت تا اینکه کمکم جناب «نقطه» هم برای ما شاخ و شانه کشید که «دور مجنون گذشت و نوبت ماست». برای من و مانند من که همۀ عمر با مارکسیسم جنگیده بودیم، سخت بود باورش.
روزگار و در به دری در متون و آثار، راهی دیگر پیش روی ما گذاشت، که نه حرف مارکس بیخدا درست باشد و نه حرف سرمایهداران بیدین: «زیربنا بودن اقتصاد درست است؛ اما مانند زیربنا بودن آهن و سیمان برای خانه. خانه بر آهن و سیمان استوار است؛ اما برای آهن و سیمان نیست. خانه را با سنگ و آجر میسازند تا در آن پناه گیرند و کتاب و نماز بخوانند و عشقورزند و بیندیشند.» پس، اقتصاد زیربنا است؛ یعنی منزل «اول» است در این راه هزارمنزل.
در معتبرترین متون شیعی آمده است:
عدهای از اقلیتهای قومی(به تعبیر عربهای صدر اسلام: موالی) نزد علی(ع) رفتند و از شیوۀ خلیفۀ وقت شکایت کردند که درهای حکومت و خلافت را به روی ما بسته است. عربها ما را به بازی نمیگیرند. هستیم و نیستیم. امام(ع) از آنان خواست با وی به مسجدالنبی(ص) بیایند. وقتی به مسجد رسیدند، امام(ع) داخل شد، ولی از آنان خواست که بیرون مسجد بمانند. امام(ع) داخل شد و با گروهی از مسئولان بلندپایۀ خلافت که در آنجا اجتماع کرده بودند، گفتوگو کرد. چندیبعد، امام(ع) خشمگین و برافروخته بیرون آمد. فرمود: پاسخ آنان به من این بود: «قَدْ اَبینا ذلِک یا ابا الحسن؛ ما از اینکه غیر عرب را به دستگاه خلافت و حکومت راه دهیم، ابا داریم.» آنان پذیرای شما نیستند. اما من از برادر و پسر عمم، پیامبر خدا(ص) شنیدم که فرمود: اگر رزق و روزی را ده قسم کنند، یک قسم آن در حکومت است و باقی در تجارت. چشم به حکومت نداشته باشید؛ بروید به سوی نه قسم دیگر. (الکافی، باب النوادر، حدیث 59؛ بحارالأنوار، ج42، ص160، باب 124، حدیث 31)
ظاهرا این گروه، پند علی(ع) را آویزۀ گوش کردند که پس از گذشت یک قرن و نيم، توانستند قِسم دهم را هم از آنِ خود كنند و دربار امويان و عباسیان را تا گردن، غرق سرداران ترک و وزیران ایرانی کنند.
/channel/iranazadvaabad
میزان استقبالِ امّت حزبالله از راهپیماییِ موتوری امروز در تهران در اعتراض به رفعِ فیلترینگ!
-هاتف صالحی-
@uttweet
/channel/iranazadvaabad
دست از مسلمانی ما بردارید!
رئیس دفتر رهبری اظهار داشت: "باید توجه داشته باشید ما در وضعیت عادی در کشور نیستیم و سالهاست که گرفتار تحریمها هستیم و برای صادرات نفت مشکل داریم و حتی دارو به ما نمیدهند. بالاخره مسلمانی خرج دارد."
این اظهارات دو پیام مهم دارد:
۱. اینکه وضعیت کشور عادی نیست و از ناحیه آنچه وی منحصر در تحریم کرده کشور دچار مشکلاتی شده و چند نمونه را بیان کرده است.
این اعتراف مثبتی است و در برابر نظریه پیشرفت تا قله و بی حاصل بودن و ورق پاره بودن تحریمها قرار دارد. خوش به حالمان شد و میتوانستیم این درک درست از وضعیت را به فال نیک گرفته، فهم درد را مقدمه درمان محسوب کنیم و بپذیریم که حضرات از برج عاج به پایین کوچ کردهاند اما افسوس که در پایان در مقام بیان علتالعلل به نکته دوم تصریح دارد که؛
۲." بالاخره مسلمانی خرج دارد"!
با این آسیبشناسی فریبنده، تمام دلخوشی ما به فهم حداقل بخشی از واقعیات و دردها، نقش بر آب شد. زیرا این تفکر معتقد است چونکه مسلمان هستیم گرفتاریم!
شاید و بلکه حتما قرائت این حضرات از مسلمانی مساوی با فقر، تورم، ناترازی در برق و آب و گاز، محیط زیست و آب ابر بحرانهای دیگر نیز باشد!
با این قرائت آیا حکمرانی خوب که دغدغه خاطر همه حاکمان امروز دنیاست عملی خواهد شد؟!
با این قرائت حق هم دارند در پشت مسلمانی سنگر گرفته و عدم فعل یا تدبیر امور را توجیه نمایند زیرا مظلومتر از اسلام و مسلمانی وجود دارد؟!
اگر اسلام و مسلمانی برآیند عدم تامین دنیای مردم باشد که در پی آن آخرت نیز لنگ میزند، چگونه ادعای امالقرای اسلام و تشیع مورد پذیرش است؟!
اگر مسلمانی یعنی ابر بحرانهای کمر شکن، جوان امروز نمیپرسد پس چرا دیگر کشورهای مسلمان، دچار اختلال در درک و عمل نشدهاند؟!
آیا حاکمان کشورهای مسلمان قرار گرفته در مسیر رشد و توسعه مانند امارات، عربستان و مالزی، حق دارند به شهروندان خود بگویند مسلمانی کشور خود با ایران را مقایسه کرده و داوری کنید که کدام اسلام اصیل است؟!
چقدر باید اندیشمندان مسلمان جان بکنند تا به دنیا تفهیم کنند که اسلام فقر را مساوی با کفر میداند و اسلام منادی فقر و فاقه، اسلام اصیل نیست؟!
چقدر باید در دنیای معاصر جمالالدین اسدآبادیها، بروجردیها، شریعتیها، بازرگانها، موسی صدرها و دیگران خون جگر بخورند تا برداشت خود از اسلام رحمانی و جامع بین دنیا و عقبی را تبیین کنند؛ و برخی با عجین کردن دین و سیاست نادرست، چهره دین را سیاه نمایند؟!
چقدر آیتالله منتظری و مطهریها بنویسند و بگویند به نسل امروز که: عملکرد ما را عین دین ندانید، خدا حق است، پیامبر حق است و آخرت وجود دارد، به دین بدبین نشوید؛ و اما برخی همه را رشته کنند؟!
به یقین همه ناترازیها را زیر سر مسلمانی قلمداد کردن و مسلمانی را برای ناکارآمدی و عدم درایت خرج کردن؛ نه تنها کیان ایران را بلکه کمر دین را میشکند، خرد میکند و اگر جوان امروز بگوید ما به اسلام و مسلمانی شما کافریم، و ما را با شما کاری نیست، بر آنان ملالی هست؟!
نکنید شما را به خدا! دست از مسلمانی ما بردارید!
@lotfi_mojtaba
/channel/iranazadvaabad
📕قدر کتاب دستِدو کسی داند که به خرید کتابِنو گرفتار آید.
📌با پول یک کتاب نو، چند تا کتاب دستدو داشته باش!
📚 کتاب فرصت📚
عرضهی کتابهای دستِدو مطرح در زمینههای:
👈ادبیات، فلسفه، عرفان، تاریخ و ...
📕 @ForsatBook 👈
📕 @ForsatBook 👈
📕 @ForsatBook 👈
♦️در پیمایشی که پارسال انجام شد، ۳۹ درصد مردم ایران حاضرند برای همیشه از ایران بروند
رسول صادقی، دبیر شورای پژوهشی موسسه مطالعات جمعیتی:
🔹مهاجرت به خارج در بین افراد مجرد، جوانان و افراد دارای تحصیلات بسیار بالاتر است.
🔹بیشترین تمایل به مهاجرت به کشورهای کانادا، آمریکا و ترکیه است.
@isignal_ir
/channel/iranazadvaabad
در کانال #علیصاحبالحواشی مشترک شوید و با نقدها، دیدگاهها ، تحلیلهای مختلف آشنا شوید ...
در این کانال مطالبی در حوزهی مسائل هنر، فرهنگ، اندیشه، 🎶 ، اجتماعی وتاریختحلیلی مسائل جاری ایران و جهان بازنشر میشود
با انتشار این مطالب در نشر آگاهی بکوشیم
/channel/sahebolhavashi
🔴 صحبت های چند سال قبل سردار پاسدار نقدی در مورد عدم توانایی آمریکا در پاسخ نظامی
@WARS_NEWS
/channel/iranazadvaabad
🔴 عواقب و نتایج این اظهارات چیست؟
▪️در این چند هفته بعد از سرنگونی اسد، مقامات جمهوری اسلامی در سطوح عالی و زبانهای مختلف در حال بیان این نکته هستند که اجازه نخواهند داد سوریه آرام شود و دیگران احساس پیروزی نکنند.
▪️همۀ این اظهارات در آیندۀ نزدیک دامن کشور را خواهد گرفت. آنکارا به عنوان مخاطب اصلی این تهدیدها - مستظهر به پشتیبانی دولت آتی آمریکا - به سمت رویکردها و اقدامات تلافیجویانه خواهد رفت و دولت جدید سوریه، به دشمن شمارۀ یک ایران تبدیل خواهد شد و دلایل کافی برای دشمنیاش خواهد داشت.
👈 سوال اما اینست که هدف جمهوری اسلامی از اتخاذ این راهبرد چیست و چه دستاوردهایی را از تعقیب آن متصور است؟
✅ @AmirTafreshi
اجرای قطعهای از باخ در روز بازگشایی کلیسای نوتردام در پاریس
☆○═════════════════○☆
معنا، معنا، و بازهم معنا...
✍#علیصاحبالحواشی
روزی روزگاری، در پاریس قرن دوازدهم میلادی، که بنای کلیسای جامع نوتردام شروع به ساختهشدن کرد، مردم دستهدسته "صدقهها" میآوردند برای برپا شدنش این بنایی که دوقرن بعدتر تکمیل شد. زیرا که بنا بود "سقفیالهی" باشد رنج و شوربختی اینجهان را.
نمایش بیرونِ این دست کلیساهای قرونوسطایی تیره و عبوس، و درونشان عظیم و سربهفلککشیده و فروتنکننده و آرامبخش است.
نخستینبار اندیشمندی رنسانسی تعبیر "گوتیک" را برای این کلیساهای جامعِ قرون وسطایی وضع نمود. "گوتیک" به معنای هراسناک و خوفانگیز است! بیرونی این دست کلیساها، هراسانگیز است! از قصد چنیناش کردهاند، نه که تصادفاً چنین شده باشد. شاهدش آنکه بر سازه بیرونی کلیساهای گوتیک، تندیس اقسام جانورگونهای عجیبالخلقه ترسناک نیز ساخته و کارگذاشتهاند که بدانها "گارگویل" میگویند! گاهی نمادهایی اژدهاگون هم در بیرونیِ آنها تعبیه کردهاند! چرا؟! تندیسهای وحشت را چه به کلیسای رحمت؟!
میخواستند افاده این "معنا" کرده باشند که بیرون از این مکان، "اینجهان" است که عرصه شرور و تباهیها و هیولاها و تهدیدهاست، بهدرون درآی تا در امان باشی!
این"معنا"، میراث گنوستیکیِ نهادینه شده در کلانسازهی مسیحیت کاتولیک است که "اینجهان" را عرصه شَرّی میدانست که انسان "اسیر آن شدست" و تنها راه رهایی تمسک به اندرونِ معناییِ کلیساست که کالبدِ نمادینِ عیسیمسیح است. چنین معنایِ گنوستیکی در عرفان ما هم هست تا برایمان آشنا باشد:
"اینجهان" زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وارهان!
انسان قرونوسطایی در چنین "اینجهانی" میزیست، تا گنبد فرازان کلیسا برایش سقفِ رحمت و امنِالهی باشد که وطنِ انسانِ "راندهشده" به هاویه اینجهانِ پُر شرور است. مومن، در کلیسا میتوانست چنگ در دامان عیسیمسیح زند و به زیر چتر رحمت و نجات او خَزَد و در "سفینهنجاتِ" او، از شرور "اینجهانِ" شیطانیِ پناه جوید و رایحه آشنای "وطنمالوف"ای که از آن راندهشده بود را در جان کِشَد و آرام یابد: تو دستگیر شو ای خضر پیخجسته...
کلیسا بدین ترتیب، انسان پیشامدرن را "مامَن و مَلجَاء" بود، از هرآنچه شوربختی و تلخکامی بود؛ مگر اینجهان عرصه تلخیها و حرمانها نیست تا گاهی، و فقط گاهی، نسیم گذرایی فرحبخش و دلنواز بر متنِ شوربختیها و ناخرسندیهایش بِوَزد؟
انسان در جهانی اینچنین، در جستجوی "پناه" بود و این پناه را "دین" میداد، با "معناها" که برآورده بود برای به سَر کشیدن و غنودن در ساحاتی که خرم از اوست...
در این صورتبندی از "بودن"، مرگ، دالان فرار و رهایی به وطنِ آشناست، همان ملکوتِ برینِ پدر/پسر/روحالقدس، آنکه مَسکَنِ روح، که بر "زَبَرِ هفتطبق" (هفتمآسمان) است، همان "مَلاءِاعلی" که "پُریِ فرازین" (Pleroma) است.
رنسانس که از راه رسید، "اینجهان" دیگر زشت و خوفناک دیده نشد، بلکه خُرَّم و مایه نشاط و بهروزی دیده شد که در او میبایست "در عیش کوشید و مستی"، و میشد آن را "ساخت" تا بهتر نیز بشود تا رنج کمتر و شادی فزونتر باشد.
آنچه دستمایه چرخش نگاه رنسانسی از منظرِ تاریکبینِ گنوستیکی از "اینجهان"، به زیبا و خرم دیدن آن شد، چشماندازی بود که در نگاه انسان رنسانسی از "عصرکلاسیکها" (یونان و روم) پدیدار گشت.
زیستجهان یونان و روم، عمدتا "مثبتاندیش" بود، عنایتچندانی به "آسمان" نداشت، بر "زمین" بود و در "عمارتدنیا" میکوشید.
البته استثناهایی چون "رواقیونِ" عصر یونانیمآبی هم بودند که عمدتا سیاهبینان بودند و از همینروی با نگاه مسیحی سنخیتها داشتند. آنقدر همسنخی با کلانمنظرِ مسیحی داشتند که اینان کوشیدند تا "رواقیون" را "بهخود منتسب دارند"!
ذرهذره کاندید ارض و سماست
جنس خود را همچو کاه و کهرباست!
مثلا نامههای "سِنِکا به پولسرسول" را ساختند و باورش کردند تا در عصر رنسانس اصالتشان مورد تردید واقع شد و اراسموس رتردامی با تحلیلِ ادبی، بر جعلیبودن آنها احتجاج کرد تا قدری بعدتر ثابت شد.
ادامه مطلب را اینجا دنبال کنید
کانال نویسنده
ابراهیم پورداود:
از مشروطهخواهی تا ترجمه اوستا
#نسخه_کامل
🔸گفتگو با ابوالقاسم اسماعیلپور، استاد زبانهای باستانی دانشگاه شهید بهشتی در مورد استاد ابراهیم پورداود
🔸 ایران در عصر مشروطه و پهلوی شاهد حضور شخصیتهای ایرانساز زیادی در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و علمی بوده است که به نوعی بنیانهای ایران مدرن را ایجاد کردند. یکی از این شخصیتها "استاد ابراهیم پورداود" است که نقش مهمی در شکلگیری مطالعات زبانهای باستانی و مطالعات ایرانشناسی در ایران ایفا کرده است. او اولین مترجم ایرانی اوستا محسوب میشود و پژوهشهای وی در زمینه اوستا و زبانهای باستانی شهرتی ملی و جهانی برای او به ارمغان آورده است.
در همین راستا، در سلسله نشستهای «ایران کجاست»، برگزار شده توسط مؤسسه علمی و تاریخی آتوسا و آسیانیوز ایران، گفتوگویی با دکتر ابوالقاسم اسماعیلپور، استاد زبانهای باستانی دانشگاه شهید بهشتی، داشتیم.
آسیانیوز ایران
موسسه علمی و تاریخی آتوسا
با مشارکت موسسه فرهنگی بزرگمهر حکیم
آتوسا: نهاد ترویجی اندیشه سیاسی و دانش تاریخی در ایران
آتوسا را به دوستان خود معرفی بفرمایید
🆔 @atusa_sbu
«حاج غلام کویتی پور» جدیدترین اثرش به نام «رئیس» را با همراهی یک خواننده جوان منتشر کرد.
کویتی پور در اجراء جدیدش با ادبیات تندی به فرماندهان و مسئولین حمله کرده است.
/channel/iranazadvaabad
چرا می گوییم ایران را پس می گیریم؟
📝 مهدی سلیمی
امروز بیست و یکمین سالگرد زلزله بم بود که حزنی بر حافظه جمعی ماست و در آن بر طبق آمار رسمی ۳۴ هزار نفر از هم میهنان جان خود را از دست دادند و ۷۰ هزار نفر بی خانمان شدند. علت این حجم وسیع تلفات جانی و تخریب منازل مسکونی به علت بافت فرسوده و نبود ایمنی ساخت و ساز بود. پس از چنین فاجعه انسانی دلخراشی جامعه بینالمللی هم به کمک شتافت اما پس از طی شدن بیش از دو دهه هنوز عده ای از مردم نجیب بم در کانکس زندگی می کنند!
اما چند وقت پیش برای بازسازی ویرانه های لبنان رییس مجلس جمهوری اسلامی قول ساختن آن را بهتر از قبل داد و بلافاصله شهروندان لبنانی چک های دلاری آن هم در سخت ترین روزهای پولی حکومت ولی فقیه را دریافت کردند. امروز همه میدانیم آنچه هزینه گروهک های شبه نظامی نیابتی شد و آنچنان نابود شدند که خود خامنه ای هم وجودشان را انکار کرد اگر یک دهم آن هزینه مردم ایران میشد اکنون جزو مرفه ترین مردم دنیا بودیم
برای جمهوری اسلامی ایرانی بودن مهم نیست عضو امت اسلامی بودن است که اهمیت دارد. برای آنکه ملموس تر این قضیه را درک کنیم یادآوری کنم در سال ۸۸ وقتی مواضع نوه بنیانگذار حکومت و چند انتقاد و حرکت کوچک او هم به مذاق آنان خوش نیامد سال بعد در سالگرد پدر بزرگش آنها با شعار: « نواده روح الله، سید حسن نصرالله» به او فهماندند که مهم تر از ایرانی بودن و نسبت خونی با خود خمینی در خدمت امت اسلامی و ایدئولوژی آن بودن است. وقتی ما صحبت از پس گرفتن ایران میکنیم یعنی میخواهیم آن را از دست ایدیولوژی اسلامی و مردمی که ایران را خرج ایده خود میکنند نجات دهیم و حرف ما مخالفت با یک حکومت نیست بازپس گیری ایران از امت گرایان است آنانی که یک لبنانی تابع ولی فقیه را بر جوان ایرانی و دمشق را بر خوزستان ترجیح می دهند
گناه مومنانه 👇
/channel/salimimeh
/channel/iranazadvaabad
واقعا اگه تایم ندارید از کلاس های روتین موسسات استفاده کنید، از ترینینگ و منتورینگ مطلع باشید. 😒
❌پکیج
❌تدریس
❌دوره افلاین
🟢این سه گزینه رو مدرسین دیگه کار کردند. من موازی کاری ندارم.😒
🔻 کانال چانک، یه لقمه زبان انگلیسی اینجاست.
/channel/RADmentoring
.💐
🌲🤔 *من نمیخواهم این خیابان فرح به اسم من باشد*
طهران حوالی سال ۴۸ یا ۴۹ خورشیدی
✍️ دکتر سید حسین نصر: [....]حتی بامزه است این خیابان سهروردی که الان در تهران هست و خیابان میرداماد و ملاصدرا. دو تا بلوار بزرگ بالای تخت طاووس را که بعداً ساختند. [به نظر شما] چرا اسمهای اینها اینجوری است؟ وقتی این اسمگذاری شد، اصلاً مردم تهران اسم ملاصدرا را نمیدانستند. اسم میرداماد را هم اصلاً نمیدانستند و سهروردی را هم یک چیزی شنیده بودند.
من یک روز در دفترم در دانشکده ادبیات نشسته بودم. رئیس دانشکده ادبیات بودم. تلفن زنگ زد و گفتند شهبانو با شما کار دارد. گوشی را برداشتم و سلام و علیک کردم. شهبانو گفتند الان شهردار تهران اینجا پیش من نشسته و من به او گفتم نمیخواهم این خیابان فرح به اسم من باشد، فرح شمالی و فرح جنوبی. شما یکی از بزرگان ایران را معرفی کنید که اسم او را بگذاریم روی آن خیابان.
من گفتم تمام شعرای بزرگ ایران خیابان به اسم خودشان دارند. گویا هنوز هم تغییر ندادهاند: ناصر خسرو، حافظ، سعدی، فردوسی و خیام.
اینها خیابانهای معتبری بود و خیابان ابنسینا هم داشتیم. گفتم که بگذارید سهروردی. گفتند: "خیلی خوب، فکری است" و گوشی را گذاشتند. فردا تمام تابلوها را عوض کردند به خیابان سهروردی.
دهباشی: پس این اسم از آن موقع بود؟
نصر: بله، بله.
دهباشی: فکر کردم بعد از انقلاب عوض شده است.
نصر: نخیر. سال ۴۸ یا ۴۹ بود که عوض شد، هشت سال قبل از انقلاب. یک سال بعد، شهر تهران گسترش پیدا کرد و در عباس آباد شروع کردند به خانهسازی و دو تا بلوار بزرگ درست کردند که اشاره کردم: بلوار ملاصدرا و میرداماد. ایشان ( شهبان ) باز به من تلفن کرد و گفت: فلانی، دو تا خیابان خیلی مهم درست شده. آمدهاند پیش من برای اسمگذاری، شما بگویید چه اسمی بگذاریم؟ من دلم میخواست از بزرگان ایران باشد. تا آن وقت، واقعاً همه آنهایی که افراد عادی میشناختند، خیابان به اسمشان بود. افراد عادی در ایران شعرا را میشناسند، بقیه را نمیشناسند؛ علما و فلاسفه و ریاضیدانها. من فکر کردم و چون آن وقت هم داشتم روی فلسفه صفویه کار میکردم، گفتم: "قربان، یکیاش را بگذارید خیابان میرداماد، یکی دیگر را ملاصدرا." و همین کار را هم کردند.
بعد وقتی خدا میخواهد یک کسی به طریق غیرعادی معروف بشود، در خیابان ملاصدرا یک قصابی خیلی جدید و نویی درست کردند که تمام خانمهای معنون و شیک تهران میرفتند آنجا گوشت میخریدند. گوشتها همه بستهبندی شده بود. حالا گویا در ایران همهجا همینجوری هست، ولی خب آن وقت نبود؛ در قصابی لاشه آویزان بود و مگسها میآمدند و مینشستند روی آن. این یکی خیلی تمیز بود و گوشتها در یخچال بودند و یکدفعه در شمال شهر تهران، قصابی ملاصدرا معروف شد. اصلاً خانمهای آنچنانی نمیدانستند که ملاصدرا کیست، خود شوهرهایشان هم نمیدانستند، ولی اسم ملاصدرا را معروف کرد.
از آن بامزهتر اینکه وقتی عده زیادی ایرانی به آمریکا مهاجرت کردند و رفتند کالیفرنیا، لس آنجلس، خیلیها خاطره آن وقتها را داشتند و سعی کردند مثلاً یک کافه درست کنند مثل کافه نادری. یک دکان مثل فلان جا هم درست کردند در لس آنجلس به نام قصابی ملاصدرا [با خنده]، الان هم هست. تنها جایی در ایالت کالیفرنیا که اسم ملاصدرا به چه بزرگی بر سردر آن هست، این قصابی است. میبینید چه جور یک چیز به چیز دیگری، یک علتی به یک معلولی میرسد؟(نصر، ۱۳۹۴: ۱۳۷/۱۳۹)
منبع: نصر، سید حسین. ۱۳۹۴. حکمت و سیاست: حسین نصر. به کوشش حسین دهباشی. تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران.
#تهران_را_از_دریچه_کتاب_بخوانیم.
@Tehran_WikiBook
/channel/iranazadvaabad
خیابانهای خیال ...
✅ داشتم در خیابانهای خیال با مسافرانی غیر معمول به مقصدی غیر معمول حرکت میکردم . کبری که در صندلی عقب نشسته بود سعی میکرد به روی خودش نیاورد که ذوق کرده که مسافر ماشینی شده که یکی از مسافراش رئیس جمهوره . سعی میکرد یه جوری سر صحبتو باز کند و همکلام بشه با دکتر پزشکیان بعد از کمی منّ و مِن ورداشت گفت ببخشید آقای دکتر حالا واقعا لازم بود واسه گم شدن ۲۰ میلیون لیتر بگین که باید دارتون بزنند ! ماشالاتون باشه چه دل و جراتی دارین . من که بر عکس شما وقتی کتابم گم شد گشتم و بعدش پیداش کردم . خواستم بدونم شما گشتین و پیداش نکردین ؟
✅ پترس که دیگر مسافر ماشین بود اجازه نداد تا دکتر پاسخ بده بلافاصله لباشو گاز گرفت و با تعجب از کبری پرسید درست شنیدم گفتی ۲۰ میلیوووون لیتر در یه روز ؟ و کبری پاسخ داد تازه باقرشون صحبت از ۳۰ میلیوووون میکنه ! پترس از صندلی عقب زل زد به نیم رخ پزشکیان و با چشمانی وا کشیده گفت حاااااجی من اون سدی که انگشتمو کردم تو سوراخش ۲۰ میلیون لیتر آآآآب نداشت حالا دارن از روزانه ۲۰ میلیون لیتر سوخت حرف میزن که گم میشه و کسی نیست پیداش کنه ؟ واقعا چرا دکتر ؟
✅ دکتر خودشو چرخی داد تا پترس اومد تو نگاهش بعد با سِگرمهایی در هم گفت ببین پسر جان من که میدونم دل تو از چیز دیگه ای پره ، تو از این شاکی هستی که چرا دیگه سدها رو خاکی درست نمیکنیم تا تو یه سوراخی گیر بیاری و انگشتتو بچپونی توش و قهرمان کتابا بشی . آره همین تو رو کفری کرده .
✅ پترس خندید و گفت دکتر اگه سدها سیمانی نبود و خاکی بود باز نیاز به انگشت من نبود چون آبی ندارید واسه ذخیره سازی و نگاهی به من راننده کرد و گفت آقای راننده یواش برو ، بی هوا زمین قورتت نده میگن فرونشست زمین خیلی جدیه !
✅ کبری که ناخناشو میجوید گفت به خدا من تجربه گم شدن چیزی رو دارم آدم بد جور به هم میریزه آدم از آب و خوراک میفته خصوصا که اگه اونی که گمشده واسش مهم باشه بعد زیر چشمی یه نگاهی به دکتر کرد و ادامه داد ببخشید آقای دکتر فضولی نباشه اما شما اصلا قیافتون به هم ریخته نیست انگار نه انگار و پترس گفت کبری اینا مدلشونه دکل نفتی هم که گم شد اصلا از قیافشون معلوم نبود !
✅ دکتر گفت جای این منفی باقیا برین خودتونو پیدا کنین برین تو نخ وفاق و مثل تسبیح به هم وصل بشین شما با این حرفا دل همو خالی نکنید چون بدون سوخت میشه زندگی کرد اما بدون دل نه ! آقا امیر المومنین میفرماید من تساوا یوماه فهو مغبون یعنی هر کس دو روزش یکسان باشد مغبون است . و کوکب خانم که زن با سلیقه ای است و تا حالا هیچ نگفته بود گفت آهاااا حالا معلوم شد چرا دلار و طلا و اجناس هر روز یه قیمتی داره شما میخوان که هر روزمان یکسان نباشه تا مغبون نشیم و دکتر دستی به ریش سوزنی خودش کشید و گفت احسن کوکب خانم تا حالا از این زاویه به نوسان بازار نگاه نکرده بودم ....
علی قاینی
/channel/iranazadvaabad
اظهارات اخیر معاون اول ریاست جمهوری در شورای عالی اداری، واکنش کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران را برانگیخت. این کانون در بیانیهای هشدار داد که این سخنان بر پایه ایدهای به نام فدرالیسم برای ایران استوار است؛ ایدهای که به گفته این نهاد دانشگاهی، هیچ سنخیتی با تاریخ، هویت ملی و منافع سرزمینی ایران ندارد.
محمدرضا عارف اخیرا در جلسهای گفته بود: از دید دولت چهاردهم استاندار در استان، رئيسجمهور آن استان باید باشد و یک پارلمان کوچک در استان شکل بگیرد.
کانون ایرانشناسی با اشاره به سابقه طولانی یکپارچگی ایران، تأکید کرده است که ایرانیان ملتی واحد هستند و تکثرات قومی، زبانی و فرهنگی در این ملت از دیرباز به رسمیت شناخته شدهاند. در بیانیه آمده است: «ترویج ایدههای فدرالیستی چیزی جز کاشتن بذر تجزیه و تهدید یکپارچگی ایران نخواهد بود. چنین سیاستهایی اگر ادامه یابد، پس از چهار سال دولت چهاردهم ممکن است آسیبهایی جدی به ایران وارد کند.»
/channel/iranazadvaabad
مقالات تاریخی
رسول جعفریان
بیست دفتر در ۱۱مجلد
قیمت: ۳/۳۰۰/۰۰۰ت
با تخفیف و پست رایگان: ۲/۲۰۰/۰۰۰ت
تهیه: @shii_studies1
✦༅✿༅✦═༅༅═┅──
فرازهایی از کتاب:
▪️انتقادات یک کشیش اروپایی علیه پیامبر اسلام، و پاسخهای یک کشیش پرتغالی مسلمان شده به وی
▪️شاه طهماسب، ترویج آرام و فرهنگی تشیع
▪️مدخلهای دایرة المعارفها و اشتباهات فاحش
▪️محقق کرکی، مثلِ آیت الله سیستانی
▪️شیخیه و گرایش به خواب و خیال
▪️نادرشاه افشار و دشمنی با محقق کرکی و شاه اسماعیل
▪️ما از کمونیستها و افکار سید قطب و عبده تاثیر پذیرفتهایم
▪️نظریه "شیعه علوی و شیعه صفوی"، تحریف آشکار تاریخ تشیع است
▪️مخالفت علما با حسینیه ارشاد
▪️شاهان صفوی و دفاع از ایران
▪️گوشهای از نحوه روابط شرکتهای تجاری اروپایی با امپراطوری دوره صفوی
▪️علاقه مردم به صفویان، مهمترین مشکل حکومت نادرشاه افشار!
▪️نادرشاه و قتل جمع کثیری از شعرا و علمای مخالف خود!
▪️معاهده نجف و سنیگریهای نادرشاه افشار
▪️از بین رفتن بخش مهمی از تراث تاریخی شیعه در قرون نخست
▪️تصوف، مانعی بزرگ بر سر رشد علمی ایران
فرازهای بیشتر را با پیگیری #مقالاتتاریخی ملاحظه بفرمایید.
@nosakh_shii
پدیدارشناسی دیالکتیکی ایران معاصر از مشروطه تا امروز (+)
دیالکتیکِ هگل چیست و چرا برای ایران حیاتیست؟
این ویدیو به بررسی مفهوم دیالکتیک در فلسفۀ هگل و نقش آن در پیشرفت اندیشه و تاریخ میپردازد. با تمرکز بر تاریخ معاصر ایران، نشان میدهد که چگونه نبود تفکر دیالکتیکی و بهرسمیت نشناختن تضادها میان نیروهای سنتگرا و مدرن، از دوران مشروطه تا امروز، منجر به بنبستهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شدهاست.
در این تحلیل، مفهوم «وضعیت استهلاک» توضیح داده میشود؛ وضعیتی که در آن نیروهای متضاد به جای تعامل سازنده و خلق وضعیتی نو، درگیر جنگ فرسایشی برای حذف یکدیگر میشوند. آیا دیالکتیک میتواند کلیدی برای برونرفت از این چرخه تاریخی باشد؟
╔═.🍃.══════╗
🆔 @Discourseees
╚══════.🍃.═
مشاورین به دیکتاتورها میگویند؟
✍️ رحیم قمیشی
نمیدانم مشاوران اسد به او گفته بودند ادامه حاکمیتش یه یک مو بند است، و او توجهی نکرده بود!
نمیدانم به او گفته بودند مردم کشورش، جوانان و زنان، از او متنفر شدهاند یا نگفته بودند.
فکر میکنم یعنی یکی از مشاوران اسد به او نگفت، مردم گرسنهاند، خرج و دخل هیچکس با هم نمیخواند، تنها دزدها در رفاهند.
به او نگفتند روسیه قابل اتکا نیست و وقتی منافعش اقتضا کند به آسانی رهایش میکند و لازم باشد سرش را هم زیر آب میکند. یعنی هیچکدام جرئت نکردند؟
چند روز است به این فکر میکنم مشاوران اسد خیانتشان به مردم سوریه بیشتر بوده یا خود اسد؟
خودم میدانم هیچکدام نباید تبرئه شوند و هر دو مقصرند.
میدانم هر حاکم بیلیاقتی مشاورانش را هم، خودش تعیین میکند و طبیعی است دیکتاتورها مشاوران متملق و چاپلوس را به کار میگیرند. اما آیا گناه مشاوران، کمتر از حاکمان بیلیاقت است؟
حاضرم به هزینه خودم بروم سوریه و فقط همین را تحقیق کنم، آیا مشاوران یک دیکتاتور به او میگویند شاید هفتههای آخر حاکمیتش باشد، یا آنها هم از ترس و یا برای حفظ موقعیتشان، فقط دروغ میگویند..
خانمی بسیار محترم صبور و از پا افتاده، همسایه دوستم است، قبلاً هم معرفیاش کرده بودم. ارمنی است و تنها، سالهاست نمیتواند برای خرید از خانه بیرون برود.
همسر دوستم یارانهاش را برایش از عابر بانک میگیرد، نقد میکند، برایش میبرد و او سفارش های اندکش را برای خرید میدهد.
او فکر میکنند با ۴۰۰ هزار تومان یارانه، پنیر و تخممرغ و روغن و برنج و لوبیا و شامپو و میوه و گوشت و وسایل لازمش میتوانند تهیه شوند و خانواده دوستم به روی او نمیآورند که قیمتها چه شده.
برای همین گاهی ۵ هزار تومان به آنها میدهد تا برایش رب گوجه و پیاز و مرغ هم بگیرند!
او هنوز نمیداند چه بر سر کشور آمده.
چند وقت پیش که که همسر دوستم رفته بود یارانهاش را از بانک برایش بگیرد متوجه شده بود ۴۰۰ هزار تومان دیگر هم اضافه آمده. وقتی آن را هم دریافت کرده و برده بود، پیرزن چقدر خوشحال شده بود.
گفته بود میدانسته مسیح برای سال نو و کریسمس تنهایش نمیگذارد!
او فکر کرده بود با آن چهارصد هزار تومان اضافه میتواند چند کیلو آجیل هم بگیرد، شاید بوقلمونی هم، شاید داروهایی را که داروخانه میگوید اینها را بیمه قبول نمیکند چون ویتامین هستند!
حالا مادام نشسته و برنامه میریزد؛
شاید از آن چهارصد هزار تومان چیزی بماند، درخت کریسمسی هم تزیین کند.
خوب نیست، گاهی همسایهها به او سر میزنند. باید بدانند مادام جشن هم میگیرد.
عیدش شده، مسیح و خدایش قرار نیست تنهایش بگذارند...
آیا مشاوران مقامات ما برای آنها میگویند مردم به چه رنج و فلاکتی افتادهاند. به آن مقامات میگویند اگر کمک مردم به همدیگر نبود، شاید نیمی از ایرانیان امکان زندگی نداشتند.
میگویند که نه عیدی مانده نه تفریحی، نه شادمانیای مانده نه سفری. نه دلخوشیای نه امیدی.
میگویند روزی که آنها بروند، مردم از ته دل شادی میکنند...
میگویند مادام تصور کرده یارانهاش میشود چند کیلو گوشت و چقدر پسته و بادام.
اگر ما به فکر هم نبودیم
چیزی از ما نمانده بود
سال نو میلادی، پیشاپیش، و عید مسیحیان ایران و جهان مبارک
@ghomeishi3
/channel/iranazadvaabad
عامل درد ...
✅ آهی کشید و گفت خدا لعنتشون کنه . ببین چه به روز مردم آوردند دیگه نه میشه گوشت بخری نه سوپر بری نه مهمونی بری نه مهمونی بگیری نه
مستاجر باشی نه صاحبِ خونه بشی با نگاهش مرا متوجه چند پلاستیکی کرد که اجناس مارکتی و میوه و مقداری گوشت بود و ادامه داد همینا شده چند میلیون خدا زلیلشون کنه که یه ملت رو ذلیل کردند .
✅ من ولی میشناختمش کسی که اینطور از زمین و زمان شاکی بود یکی از میلیونها نفری بود که تو فضای مجازی فقط یه تماشاچی بود و تماشا میکرد که
دیگران درداشو چطوری می نویسند و اون همیشه اون متن و کامنتا رو میخوند و رد میشد ! نه شرحی از دل شرحه شرحه شده اش به عنوان یک واکنش حداقلی مینوشت و نه کامنتی نه توئیتی نه لایکی نه دیس لایکی ! یک شهروند ساکت و خنثی که در هیچ گروهی اهل شکایت و شکوه نبود بر عکسش اما حالا داشت برای من جوری شکایت میکرد که انگار همه ی غمهای عالم روی قلبش تلمبار شده .
✅ به خودم گفتم اگه همینطوری ساکت بمونم این یه ریز برام درد دل میکنه و لابد انتظار داره که هی سرمو به نشونه ی تایید تکون بدم . اما من پریدم تو حرفاش و گفتم الانه داری برام درد دل میکنی ؟ دستی رو روشنش زدم و گفتم با من درد دل نکن که خودت عامل دردی ! پلاستیکای دستشو گذاشت رو نیمکت چوبی و انگشتشو گذاشت رو سینش و با طلبکاری گفت من عامل دردم ؟ مگه من گفتم تورم بشه تحریم بشه پدر مردم در بیاد ؟ گفتم مگه تو نگفتی ؟ وقتی سکوت کردی یعنی مجوز دادی .
✅ به گوشیش اشاره کردم که تو اون یکی دستش بود و گفتم گوشیتو بتکون
ببینم چقد ازش شکایت و اعتراض میزیزه ؟ گوشیتو بتکون ببینم گوش کدوم تریبون رو واسه حرف ناحسابش پیچوندی ؟ به کدوم آقا زاده پروری پریدی ؟ به کی بد و بیراه گفتی با اینهمه بیراهه روی ؟ گوشیتو بتکون ببینم غیر از سکوت چی ازش میریزه ؟ تا دیروز که زرنگی رو به این میدونستی که سرت تو لاک خودت باشه و به این و اون گیر ندی که از چشم این و اون نیفتی ! غیر اینه ؟ به هیچ کس و هیچ سیاست و سیاستمداری ایراد نداشتی ! غیر اینه ؟
✅ با خودت فک کردی اونایی که مینویسن و اعتراض میکنن و حبس میرن از دل خوششونه و ویار تازیانه دارن ! فک کردی اونا به تو و امثال تو روشنگری بدهکارند و باید صبح و شب دردای تو رو بگن که لابد زبونتو گربه خورده و خدا به اونا ماموریت
داده بشن زبون تو ! با خودت فک کردی تو فضای مجازی یه عده هستند که از درد تو فریاد بسازند و تو اگه با کامتت و واکنش و استیکری یه نسیم درست کنی که صاحب سهم بشی تو اون فریاد آسمون خدا گرومبی میفته پایین !
✅ فک کردی اونا وظیفشون تو افشاگریه و تو مبعوث شدی به تماشا و ممکنه گاهی هم یواشکی نه تو گوشی که تو گوش خدا بخونی که خدا جون چرا یه دسته پرنده نمیفرستی تا از منقاراشون سنگ بریزن رو سر اونایی که باعث این گرونیا و فلاکتا شدن !
✅ اشاره به پلاستیکایی کردم که حسابشو خالی کرده بود و ادامه دادم دادتو جایی که باید بزنی ساکتی و اینجا که من و تو و فقط دو نفریم و فقط دو تا گوش دارم برای شنیدن شروع کردی به شکایت و تو فضای مجازی که میلیونها گوش هست واسه شنیدن ساکتی و هیچ نمیگی ! که همینطور هندونه ی سربسته بمونی که بعضیا قضاوتت نکنن که بعضیا به تو انگ ضد نظام و ضد دین نزنند که به خیال خام خودت آدم خوبه باشی و دوباره دستی به شونش زدم و گفتم شهروند خاموش و نجیب تو مستحق درد شنیدن نیستی چرا که عامل دردی ...
# همه با هم برای ایران آباد و ازاد
علی قاینی
/channel/iranazadvaabad
نقد اسماعیل نوری علا بر اظهارات مهدی نصیری در مناظره با بیژن عبدالکریمی
سخنی علنی با آقای مهدی نصیری
جناب آقای مهدی نصیری،
اجازه دهید اقرار کنم که من،در مورد کاری که در ایام کنونی انحام می هید، هنوز قضاوت منسجمی ندارم. از یکسو شهامت و صراحت لهجهء شما را تقدیر می کنم و، از سوی دیگر، آزاد گذاشته شدن تان در قلمروی رژیم اسلامی مرا به حیرت وا می دارد. اما، در هر صورتی که باشد، حداقل اش آن است که از طریق سخنان شما می فهمیم که در داخل صفوف کارگزاران حکومت اسلامی ریزشی اساسی اتفاق افتاده و شما هم یکی از سخنگویان این جناح ریزشی هستید. و این مژدهء حدوث اتفاق بزرگی است و بدین لحاظ من کارتان را تشویق می کنم و به همین دلیل هم چندی پیش از شما دعوت کردم در نشست «مهستان سکولار دموکرات های ایران» سخنرانی کنید؛ که با موافقت شما روبرو شد.
اما در مناظرهء بسیار جالب اخیر شما با آقای بیژن عبدالکریمی به نکته ای برخوردم که فکر کردم آن را بصورت علنی با شما در میان بگذارم تا اگر متوجه اشتباه بودن آن نیستید متوجه تان نموده و اگر به عمد این اشتباه از شما سر می زند دیگران را متوجه تعمد شما در این مورد کرده باشم.
نکتهء مورد نظر من به آن چند دقیقه ای معطوف است که (در دقیقهء 71 بخش نخست مناظره) به توصیف صفوف اپوزیسیون پرداخته و نظر خود را راجع به این صف بندی بیان می دارید. اصلا اجازه دهید نخست سخنان شما را عیناً به نوشتار در آورم و سپس به توضیح نکته ای که در نظر دارم بپردازم.
شما اپوزیسیون را به دو دسته تقسیم می کنید: پادشاهی خواه و جمهوری خواه و می گوئید:
«معتقدم که جریان پادشاهی خواهی یک سرمایه اجتماعی قوی در ایران دارد. دو مزیت هم دارد: یکی اینکه این جریان یک الگوی عینی به مردم ایران میتواند ارائه بدهد. الگوی زمان پهلوی در توسعه و در سازندگی با اقرار به اینکه آن الگو اشکالاتی داشته، ایراداتی داشته که بارها جناب پهلوی نقد کرده به آن ایرادات، و به آن اشکالات اشاره کرده... مزیت دوم این جریان این است که یک رهبری واحد دارد که شخص آقای پهلوی است، میآییم به نقطه مقابل اش: ما جریان جمهوریخواه داریم: اصلاح طلبان عبور کرده از نظام. آقای مهندس موسوی سرمایه دارد برای خودش؛ آقای تاج زاده سرمایه دارد برای خودش. بنده بحث "از تاجزاده تا شاهزاده" را برای این مطرح کردم که جمهوری خواهان بیایند با پادشاهی خواهان با هم گفتگو کنند با هم حرف بزنند... بسیار اپوزیسیون شایسته ای است در مجموع از نظر من. این اپوزیسیون سر چهار اصل امروز تفاهم دارند. سر استقرار یک حکومت دمکراتیک، یک نظام سکولار جدایی دین از حکومت، التزام به اعلامیهء جهانی حقوق بشر و حفظ تمامیت ارضی».
اشتباهی که من در این بیان می بینم به چند نکته بر می گردد که آنها را مختصراً و یکی یکی توضیح می دهم:
1. شما شاهزاده را بعنوان «رهبر واحد جریان پادشاهی خواه» معرفی می کنید. در این تعریف این نکته نهفته است که همهء کسانی که رهبری شاهزاده را در مبارزه با رژيم اسلامی پذیرفته اند پادشاهی خواه هستند. در حالی که ما (که من یکی از آنان هستم) جمهوریخواهانی هستیم که سال ها است اشاره گر به نقش مرکزی و محوری و سخنگوئی و وکالتی شاهزاده رضا پهلوی بشمار می رویم، نه بعنوان منحصر وارث تاج و تخت سلسله پهلوی بلکه بعنوان یک ایرانی شایستهء محوریت و مرکزیت که ارتباط اش با آن سلسله امکان دیدن این شایستگی را بیشتر می کند. در این مورد بگذارید تکه ای از مقاله ای را که 17 سال پیش نوشته ام برایتان نقل کنم:
متن کامل در لینک زیر 👇
https://B2n.ir/y98732
نقش قاسم سلیمانی در سرکوب معترضان در سوریه:
۱- اظهارات علی ایوب وزیر دفاع سوریه درباره دیدار با قاسم سلیمانی و طرحریزی و اجرای عملیات باباعمرو در سال ۲۰۱۱
۲- تظاهرات در باباعمرو، اکتبر ۲۰۱۱
۳- و آخرین تماس ماری کالوین، خبرنگار آمریکایی، از باباعمرو پیش از مرگ بر اثر گلولهباران
@hafezeye_tarikhi
/channel/iranazadvaabad