مبارزه با پانکردیسم ستیز با کُرد نیست بلکه عین کُرد بودن است. هیچ ملاحظه ای بالاتر از ایران نیست. ارتباط با ما @iranban_kordbot
این مرد کرد سنی میگوید:اسراییل دوست کردها نیست
چرا که نوروز چند هزار ساله کردی را فارسی نامید
وقتی حلبجه بمباران شد از کرد حمایت نکرد، از کردها در روژآوا (سوریه)حمایت نکرد اما بدون هیچ دلیلی شروع به حمایت از دروزی ها کرد پس شما سکولارها کی به خودتان میآیید.
این شخص همان کسی است که قبلا دلایل کردی نبودن نوروز را میگفت ولی میبینید که تعدد روایت های نوروز کردی از تعدد افراد عبور کرده و دیگر یک نفر هم زمان میتواند چندین روایت تعریف کند،اتفاقا بد نیست در راستای دشمنی آمریکا با کردها نیز تبریک نوروزی دونالد ترامپ را نیز پخش کنند که نوروز را سال نوی پارسیان دانست 😁
@iranban_kord
کاش ملت LGBT هم اضافه میشد ببینیم طرف کدوم ملت رو میگیرن!
Читать полностью…📝انگاره مادی و هخامنشی از نوروز ایرانی و کردی!!!
📎ادعای کردها مبنی بر وجود نوروز کردی و قدیمی تر بودن آن از نوروز ایرانی
کردها که مراحل نخستین نقشه خود را به خوبی پیش برده و وجود مستقل نوروز کردی را به خوش خیالان ایرانشهری و ایران بزرگ فرهنگی پذیراندهاند، حال مدعی هستند که نه تنها نوروز مستجعل کردی، جدا و متفاوت از نوروز ایرانی است، بلکه از نوروز ایرانی کهنتر هم هست چراکه پایه نوروز ایرانی بر تقویم هخامنشی و درنتیجه ۲۵۰۰ ساله است، حال آنکه نوروز کردی، بر پایه تقویم مادی و ۲۷۰۰ ساله است.
اما بر چه پایه و اساسی؟
_آیا سندی داریم که اثبات کند پادشاهی ماد، نوروز برگزار میکرده است؟ خیر!
_آیا سندی داریم که اثبات کند تاسیس پادشاهی ماد، سالروز و مبدا مشخصی داشته است؟ خیر!
_آیا سندی داریم که اثبات کند تاسیس پادشاهی ماد در بهار بوده است؟ خیر
و آیا اصلا سندی مبنی بر یکی بودن کرد و ماد وجود دارد؟ خیر!
مناطق کردنشین امروزی تنها در نهایت اوج گسترش پادشاهی ماد جزو قلمرو آن بودهاند و سرزمین ماد اصلی در مرکز ایران بودهاست و همدان در منتهی علیه غرب آن قرار داشته است و از شمال به زنجان و از جنوب به اصفهان محدود میشده و از شرق تا به کویر مرکزی ایران کشیده میشده است.
مناطق کردنشین امروزی ترکیه، عراق و سوریه تا پیش از نسلکشی جمعیت آشوری و ارمنی توسط کردهای عثمانی متعلق به این دو قوم باستانی بوده است.
هنوز هیچ برآورد دقیقی از تاسیس پادشاهی ماد وجود ندارد و لذا چیزی تحت عنوان سالروز تاسیس حکومت ماد وجود خارجی ندارد.
نکته دیگر اینکه حکومت ماد تا پیش از عصر مدرن در منطقه کاملا ناشناخته بوده است، پس چگونه سالروز تاسیس آن مبدا نوروز کردی است؟ جز این است که این یک مناسبت کاملا جعلی است؟
اما درمورد آتش نوروزی باید گفت که صرف نظر از عدم وجود چیزی به نام نوروز کردی، در هیچ سند تاریخی به وجود آتش در مراسم نوروز اشاره نشده است و جنبش های سیاسی کرد با الهام گرفتن مناسک آتش نوروزی طوایف گوران و برخی کردهای جنوبی آن را مصادره کرده اند و این آتش نوروزی نیز به احتمال زیاد برآمده از جشن سوری ایرانیان است و پدیده مستقلی نیست.
کردهای عمدتا سنی مذهب، نه تنها نوروز را برگزار نمیکردند، بلکه تا همین بیست سال پیش به اغوای علمای مذهبی خود نوروز را رسم مجوسی عجم ها(شیعیان) میشمردند و فقط خاندان های اشرافی کرد، نوروز را به تقلید از حکومت مرکزی و حکام آن برگزار میکردهاند.
با رنسانس ایرانی در سده گذشته، کاربرد «تاریخ مادی» که مبدأ آن پیروزی مادها بر آشور در سال ۶۱۲ پیش از میلاد است، در میان نویسندگان و محافل فرهنگی ایرانی رواج داشت چرا که مادها نخستین امپراتوری قوم آریایی یا "ایر" بود و مجله «انجمن ایرانشناسی» آنرا ذیل مقالات خود و در کنار تاریخ رسمی (تاریخ هجری شمسی) وقت درج میکرد ، بعدها نویسندگان کرد هم به این تاریخ علاقهمند شدند و با توجه به نظریه مینورسکی که گفته بود اگر کردها ماد نیستند پس بر چنین چنین قومی چه آمده است کمکم عنوان تاریخ «مادی/ کردی» میان ناسیونالیست های کرد مانند احسان نوری پاشا که پس از سرکوب جنبش خویبون در آرارات در ۱۹۳۰ م برابر ۱۳۰۹ شمسی به ایران پناهنده شد رواج یافت.
در سال ۱۳۵۴ هجری حکومت وقت ایران تاریخ «شاهنشاهی» را جایگزین تاریخ «هجری شمسی» کرد،نویسندگان و محافل فرهنگی ایرانی کاربرد «تاریخ مادی» را رها کرده، تاریخ مزبور کاملا به انحصار کردها درآمد و پس از تأسیس حکومت کردی در شمال عراق در سال ۱۹۹۱ میلادی سیاسیون کرد تاریخ مادی را دستکاری نموده، مبدأ آن را بجای سال ۶۱۲ ق م به سال ۷۰۰ ق م تغییر دادند، زیرا در عراق تاریخ میلادی رواج داشت و اضافه کردن ۷۰۰ به تاریخ میلادی باعث سهولت کار میشد که نشان میدهد ایشان حتی وقتی که با جعل و انحصار یک مسئله علمی را میدزدند باز هم نمیتوانند به اصل آن وفادار باشند و آن را لوث میکنند..
در دهه ٨٠ ، همزمان با رشد ملیگرایی ایرانی، برخی گروههای قومگرا نیز تلاش کردند با استفاده از تاریخهای ساختگی، گذشته خود را به پیش از دوران هخامنشیان گسترش دهند. این مسئله باعث شد:
برخی جریانهای سادهاندیش ملیگرا این جعلیات را بهعنوان بخشی از هویت مشترک ایرانی تلقی کنند و حتی آن را تبلیغ نمایند؛اما امروز شاهد آن هستیم که پانکردیسم بهجای پذیرش تاریخ مشترک، با وقاحت تمام در حال خلق یک «نوروز کردی» مستقل است و حتی مدعی است که فارسیزبانان آیینهای نوروزی (مانند چهارشنبهسوری و سفره هفتسین) را از کردها گرفتهاند!
@iranban_kord
📎فاشیسم قبیلهای در فرهنگ کردی، تهدیدی که نباید نادیده گرفت
جامعه کرد، بهویژه در مناطق سورانی زبان و تحت سیطره تفکر قبیلهای، نمونه بارزی از فاشیسم ارگانیک است؛ فاشیسمی که نهتنها در گفتمان سیاسی، بلکه در فولکلور، تاریخنگاری و حتی ادبیات شفاهی آنان نهادینه شده است. در این فرهنگ، دیگرستیزی نه یک گرایش حاشیهای، بلکه یک اصل بنیادین برای هویتیابی است. ترک،آذری، ارمنی، آشوری، ایزدی، علوی یا هر گروهی که بیرون از این دایره قبیلهای قرار دارد، همواره بهعنوان دشمن تلقی شده و در معرض تهدید، تحقیر و در مواردی، نسلکشی قرار گرفته است.
آنچه در ارومیه رخ میدهد —تهدید آشکار به حذف آذریها، تمسخر آنان به عنوان حیوانات و ارجاع به نسلکشیهای گذشته بهعنوان الگویی برای آینده—تنها یک حادثهی مقطعی یا ناشی از تحریکات رسانههای اقلیم کردی عراق و ناسیونالیستهای کرد فرامرزی نیست، بلکه بازتاب یک ایدئولوژی ریشهدار است.
وقتی این خواننده کرد، آذریها را حیوان خطاب و وعده پاکسازی آنها را میدهد نه یک مورد تازه بلکه در ادامه اشعار فولکلور موکریانی است که وعده کشتار ایل تُرک قره پاپاقی در مُکریان را به خونخواهی جور آغا شکاک برادر سمکو میدهد ، این صرفاً یک شعار نیست، بلکه تبلور همان نگرشی است که در تاریخ بارها به اجرا درآورده اند؛ از جنایات سمکو شکاک علیه آذریها، آشوریها و حتی خود کردها گرفته تا نقش احزاب کردی در نسلکشیهای معاصر.
کردها دیگران را به فاشیسم متهم میکنند، اما خود در تار و پود فرهنگشان، دگرستیزی و فاشیسم قبیلهای را پرورش دادهاند. فاشیسم در این جامعه، یک عنصر تصادفی یا یک انحراف نیست، بلکه بخشی ارگانیک از فرهنگ درونی آنان است. از تربیت فرزندان در محیطهای نفرتپراکن گرفته تا بازتولید ایدههای قبیلهای در رسانهها و موسیقی، همه و همه نشان از وجود یک سیستم خودتوجیهگر دارد که خشونت را نهتنها مجاز، بلکه ضروری میشمارد.
سکوت در برابر این حقیقت و بایکوت شعارهای تجزیهطلبانه آنها و فیلتر آنچه در جامعه کردی میگذرد و ارائه یک نمایش سانسور شده و دروغین توسط رسانههای به اصطلاح ایرانگرا ، نه یک بیتفاوتی ساده، بلکه خیانتی به اصول انسانی و ملی است.
کسانی که اینگونه مورد تهدید و هتک حرمت قرار میگیرند، شهروندان ایران ،هممیهنان ما و ساکنان بومی آذربایجان هستند؛ تجربه تاریخی نشان داده که هرگاه چنین ایدئولوژیهایی مورد نقد قرار نگرفته و محدود نشوند، به فاجعهای عظیم میانجامند. اگر امروز ما در برابر این فاشیسم قبیلهای واکنش نشان ندهیم، فردا باید شاهد تکرار همان فجایعی باشیم که این گروه، با افتخار از آن یاد میکند. مبارزه با فاشیسم ، نهتنها یک ضرورت سیاسی، بلکه یک مسئولیت تاریخی در برابر ملت ،تمامیت ارضی و بشریت است.
اگر فیلتر و سانسور خواستهها و تهدیدات کردها و بلعکس سرانجام منجر به تهدید واقعی شود برای ما ایرانیان که به نبود نسلکشی در کشورمان بدون انگیزههای نژادی افتخار میکنیم و از این حیث به جهانیان فخر میفروشیم آبرویی خواهد ماند؟!
در تاریخ ايران کشتارهای سفاکانه با انگیزه مذهبی و حکومتی فراوان بوده که بزرگترین قربانیان آن جامعه شهری فارسی زبان بوده است اما تا کنون کشتاری با انگیزه قومی و نژادی از سوی حکومت مرکزی وجود نداشته و تنها توسط سمکو شکاک انجام شده که بخشی از قربانیان خود او نیز کردهای مخالف او بودند, از قضا سرکوب کردهای مخالف توسط سمکو و اسکان بخشی از قبایل ترک همپیمان سمکو به جای کردهای مخالف انگیزههای نژادی او را نیز به چالش میکشد!
@iranban_kord
پانترکها پشت دین و مذهب علیه ایران سنگر میگیرن و پانکردها پشت مفاهیم ملی و نوروز و ادعای اپوزسیون حکومت بودن در حالی که اپوزسیون خود ایران هستند
نه فریب اون رو بخورید و نه فریب این رو چون اینها هم به وقتش زهرشونو رو میریزن
فی الحال تا اطلاع ثانوی با اینکه پانترکها سالها ما رو آچمز کرده بودن ولی الان گیر از خودشون بدتر افتادن و آچمزن حال کنید 😂
ولی فراموش نکنید اینها 120 درصد از اونها بدترن چون اونها لااقل مزدور صدام نشدن و از کشور دفاع کردن و خواهند کرد.
چرا من خیالم از آذری ها راحته
ولی از خطر پانکُردیسم یک لحظه نمیتونم غفلت کنم .
نمونه اش اینه که توی تبریز یک نفر هم علاقه به برداشت واحد درس ترکی نداره ولی کاوه بیات و چندین استاد میهن پرست دانشگاه اعلام کردن از میان دانشجویان کُرد همگی مقالات ارائه شده در راستای ناسیونالیسم قومی کُردی بوده و اندیشه های کردستان بزرگ در میان قشر روشن فکر کُرد بیشتر از عشایر نمود داره و این یک فاجعه است.
آموزش پرورش استان آ.غ کاملا اندیشه های تجزیه طلبی و چپ رو به خورد کودکان میدن و در استان کردستان علاوه بر چپ و تجزیه طلبی اندیشه سلفیت و مکتب قرآن هم زیاد به چشم میخوره .
@Kurdpatriott
واکنش ترکزبانان ایران به این خیانت آشکار، نشانهای است از تغییر الگوی وفاداریهای منطقهای. "اعتماد هویتی" (Identity Trust)، که سنگبنای وحدت ملی است، در حال فرسایش است. وقتی جریان ملیگرا چشم خود را بر خیانتهای تاریخی ، پرچمها و شعارهای تجزیه طلبانه میبندد، چگونه میتوان از ترکزبانان ایران انتظار داشت که این سکوت را خیانت تلقی نکنند؟!
حافظه تاریخی ترکزبانان، آکنده از زخمهایی است که هرگز التیام نیافتهاند، و اکنون خیانت جریان ملیگرا بر این زخمها نمک میپاشد.
نمیتوان از این حقیقت گریخت که اگر این روند ادامه یابد، ترکزبانان ایران بیش از پیش به سوی "محور آنکارا" سوق داده خواهند شد. در جهانی که "رقابت ژئوپلیتیکی برای نفوذ در اقوام" (Geopolitical Competition for Ethnic Influence) به یک اصل راهبردی تبدیل شده، ایرانشهریها و پانایرانیستها نهتنها در حفظ وحدت ملی شکست خوردهاند، بلکه با خیانت آشکار خود، کشور را در مسیر واگرایی قومی و تضعیف تمامیت ارضی قرار دادهاند.
@iranban_kord
اینروزها برخی پیجهای کردی هواداران تراکتورسازی را به خاطر بردن پرچم باکو و ترکیه به ورزشگاه مسخره میکنند اما جالب است؛ خودشان پرچم اقلیم کردستان را برافراشته و در همان پیجهایشان با تهدید آذریها وعده برافراشتن آن در تبریز را میدهند و سرود تجزیهطلبانه کودکان کرد در مدارس ایران را پخش میکنند.
اگر آوردن پرچم ترکیه نشانهی وابستگی است، پس برافراشتن پرچم اقلیم کردی عراق نشانه چیست؟ اگر پانترکیسم را به خاطر گرایش به کشوری دیگر محکوم میکنند، پس تبلیغ تجزیهطلبی کردی به چه معناست.
مسئله این است که چه کسی آن را در دست دارد. پرچم ترکیه در ورزشگاه تراکتور خیانت است، اما پرچم کردستان بزرگ، «دفاع از هویت تاریخی»! گویا برخی، تجزیه را تنها زمانی بد میدانند که در جهت منافع خودشان نباشد.
و شگفتآورتر اینکه برخی، این تناقض آشکار را نمیبینند و این افراد را حتی ایراندوست هم تصور میکنند!
دروغ میگویند، مظلومنمایی و ادعای ایراندوستیشان را باور نکنید .
@iranban_kord
🌊کودک بلوچ :سلام، یک چیز میخوام از ایران بگم به خصوص بلوچستان، اینجا آنقدر، آنقدر قشنگ و زیباست ،به زیبایی صورت یوسف و آنقدر غمگین و ناراحت کننده است مانند یعقوب در فراغ یوسف ،به جان خودم !
این صدا از قلب سیستان و بلوچستان برمیخیزد؛ صدایی که میان ستایش و اندوه، میان عشق و انتظار، میان زیبایی و رنج در نوسان است. شما که هستید که با وجود اینهمه محرومیت، هنوز به ایران امیدوارید؟
فرزندان خلف ایرانبانو که در سختترین روزها ترکش نکردند، امیدی که در دلهایتان موج میزند، همان امید پهلوانان شاهنامه است؛، همان که نام ایران را نامیرا کرد. شما آدمید یا فرشته؟ نه، شما چیزی فراتر از این، وارثان سرزمینی هستید که اگرچه زخم خورده، اما هرگز از یاد نبرده که ایران، نه خاک، که عهدی ابدی است.شما امیدی هستید که ایران را از دل قرون، از میان توفانها، از خاکستر شکستها، زنده نگاه داشته است.
شما نه فرشتهاید و نه صرفاً آدمیانی عادی؛ بلکه وارثان تاریخی پرفراز و نشیب هستید ، آگاه از گذشته، اما همچنان چشمدوخته به آیندهای که باید ساخت .
@iranban_kord
🔥زردشت نخستین کسی بود که در جهان مادی سخنی بر خواند که ضد دیوها و بر آیین اهورا بود .فروردین یشت ۹۰.
ارسطو در آثار خود از زرتشت که او را زرادشت یا زروآستر میخواند به عنوان یک حکیم ایرانی نام برده است.
ارسطو، که اخلاق نیکوماخوسی خود را بر پایه عقل و فضیلت بنا کرد، از مفهوم اختیار و مسئولیت اخلاقی که در تعالیم زرتشت ریشه داشت، بهره برد. زرتشت نخستین پیامبری بود که انسان را موجودی مختار معرفی کرد، کسی که بین راه نیکی و بدی توان گزینش دارد. این مفهوم در اخلاق ارسطویی نیز تکرار میشود، جایی که فضیلت نه امری جبری، بلکه نتیجهی تصمیم و کنش آگاهانه انسان است.
در ایران نیز صادق هدایت از جمله نویسندگانی بود که شیفته میراث زرتشتی بود. در آثار او، بهویژه در توپ مرواری و بوف کور، ارجاعاتی به حکمت زرتشتی و نقدی بر خرافات و سنتهای پوسیده دیده میشود.
☘ششم روز از ماه فروردین زادروزِ آموزگار پاکِ ایرانی،وخشورِ ایران زمین،اَشو زَرتشت،خجسته باد.
@iranban_kord
📎از تبریک نوروزی علی دایی و وعده پیروزی نور بر تاریکی تا تبریک نوروزی مژگان افتخاری بدون نام بردن از ایران
پیام نوروزی علی دایی، اسطوره فوتبال ایران، با وعده پیروزی نور بر تاریکی و شعر معروف چون ایران نباشد تن من مباد با استقبال گسترده ایرانیان روبرو شده است در برابر آن تبریک نوروزی مژگان افتخاری، مادر ژینا امینی، که از نام بردن ایران پرهیز میکند، قرار میگیرد. این تقابل، نهتنها تفاوت نگرش فردی این دو را آشکار میسازد، بلکه پنجرهای است به سوی درک عمیقتر تضادهای هویتی و اجتماعی در ایران معاصر.
علی دایی: تجسم جامعهای که عقل معاش و غرور مدنی دارد.
علی دایی، مردی که در اوج ترکتازی پانترکیستها در ورزشگاه تراکتورسازی گفت «آذربایجان مال ایرانه»، نمادی از شجاعت مدنی و هویت ملی است. او با انتقاد از تشویق آتاتورک توسط برخی، خطوط تمایز خود را با قبیلهگرایی و تعصبات قومی ترسیم کرد. دایی، با سختکوشی، انضباط و اعتمادبهنفس شناخته میشود، فوتبالیهای نسل دهه پنجاه و شصت ایران به یاد دارند، دایی مردی است که در برهههایی از اوج محبوبیت سقوط کرده و حتی نامش را بر سکوها با دشنام فریاد زدهاند ولی هر بار با بازگشتی خیرهکننده سر برآورده است.
دایی را با هوش، جاهطلبی، غرور و یکدندگیاش میشناسند که بازتابی از خودباوری ذاتی مردمان آذری است. این خودباوری، گاه به خودبرتربینی تعبیر میشود، خصلتی که در میان اصفهانیها نیز دیده میشود یعنی دو شهری که از جمله معدود شهرهای واقعی ایران محسوب میشوند.
اما چرا گاه در میان مردم ایران گاردی مبهم نسبت به این شهرها وجود دارد؟ پاسخ را میتوان در حسادت ذاتی انسان – که هابز آن را بخشی از passions یا عواطف بشری میداند – و فرهنگ چپگرای ایران و سلطه گفتمان چپ و ادبیات خانقاهی ایران جُست که فروتنی و فداکاری و طرد دنیا را میستاید و کامیابی و غرور و کسب ثروت را گناه میشمارد.
علی دایی نماد همه اینهاست، او موفق، مشهور،ثروتمند، محبوب و یک کارآفرین کوشاست و در عالم لاهوت زندگی نمیکند.هویت، زندگی، مذهب و کار و معاش او به ایران گره خورده است.
در سوی دیگر، مژگان افتخاری، مادر ژینا امینی، قرار دارد. پس از آنکه او ژینا را «دختر ایران» خواند، با موجی از توهین و فحاشی از سوی جامعه کرد مواجه شد؛ واکنشی که او را واداشت تا نام ایران را از سخنانش حذف کند یا آن را از کردستان جدا سازد. این رفتار، که با فعالیت او در لایک کردن صفحات تجزیهطلب همراه است حتی صداقت ادعای نخستین او را زیرسوال برده است.
جامعه قبیلهای کرد، با افتخار به اقتصاد خودبسنده عشایری، انزوا، دگرستیزی شناخته میشود ،و فاقد آن پیوند مدنی است که فردیت و ایرانگرایی را تاب آورد. در این جامعه، مفاهیم مدنی به شکلی وارونه تعریف میشوند: مادران پیشمرگهها «مادران آشتی»، خود پیشمرگهها «مددکاران اجتماعی» و فعالیت تجزیهطلبانه «فعالیت مدنی» نامیده میشود. این وارونگی، نشانه ضعف جامعه مدنی و غلبه تعصبات قبیلهای است که هابز آن را مانع اصلی پیشرفت و نظم میداند.
〽️تضاد بسترهای اجتماعی: بازار در برابر قبیله
تفاوت میان جامعهی آذری و کرد را میتوان در بسترهای اجتماعی آنها ریشهیابی کرد. جامعه آذری، با پشتوانه میهنپرستان و پیوندهای عمیق با بازار، سیاست و مذهب، از فرزندان خود در برابر هجمههای پانترکها دفاع میکند و راه خود را از قبیلهگرایان کمسواد که از قشر روستایی آذربایجان هستند جدا ساخته است. در مقابل، ما شهرهای کردنشینی را داریم که بعضا تا پیش از تخته قاپوی عشایر وجود نداشتند یعنی جامعه کردی حتی به مرحله روستانشینی هم نرسیده بود.
کردهای ایران که خود را «روژهلاتی » مینامد، در انزوای قبیلهای گرفتار ماندهاند و حتی در برابر تحقیر و تمسخر کردهای عراقی، با التماس به هویت کردی خود چنگ میزند و مانند طفلی که علیرغم خشونت مادر به دامان او میآویزد میکوشد تا با فحاشی به فارسها و روژهلاتی خواندن خود، کرد بودنش را اثبات کند.
اگر علی دایی در بستر جامعه کرد قرار داشت، شاید از ترس فشارهای اجتماعی و توهینهای جنسی به خانوادهاش سکوت میکرد؛ اما بعید است که در چنین فضایی اساساً شخصیتی چون او پدید آید چنانچه وریا غفوری پس از آنکه یکبار گفته بود یک جان دارد و آن را فدای ایران میکند با چنان هجمهای روبرو شد که از آن پس با یکی به نعل و یکی به میخ کوبیدن سعی کرد وارد حاشیه نشود .
دایی خود را ایرانی میداند و با خواندن «چو ایران نباشد تن من مباد»، خویشکاری ملی خود را به نمایش میگذارد. او، که دختری را از دست نداده و زیر دین خونخواهی مردم ایران نیست، این هویت را از سر اختیار و عقل برگزیده است. اما خانواده امینی، با نگفتن جمله ساده «ژینا کرد است، نه ایرانی»، این فرصت را از بسیاری از ایرانیان برای زنده ماندن گرفتند.
@iranban_kord
دوستان ببینید جز اقوام ایرانی تبار، کرد حامی دیگری ندارد..حالا بماند یکم فاشیستن و مخالف استقلال کردستان.
اینها کی اینقدر با ما راحت شدن؟ قشنگ ایرانی رو الاغ فرض کردن !
البته وضع ملیگرایان رو میبینم حق میدم 😂
تو خراب شدهای زندگی میکنیم که خودمون رو حامی تجزیه کردن کشور خودمون میبینن! که واقعا هم درسته
ولی چون این حمایت به اندازه کافی نیست فاشیستیم!
تفو بر تو ای چرخ گردن تفو!
استفاده کردها از تصاویر بنیانگذاران کومله ،فوئاد سلطانی بر چفیه .
نوروز امسال همانگونه که احزاب کرد خواسته بودند با لباس کردی(آشوری) خاکی رنگ (نماد چریکهای کرد)و چفیه عربی برگزار شد و با شعارهای تجزیهطلبانه و به اهتزاز درآوردن پرچم اقلیم کردستان و احزاب کردی همراه بود.
@iranban_kord
از جنایتهای کاپیتالیسم این بود که چنان زندگی اعیانی رو برای اشرف دهقانی و رفقاش درست کرد که از ترس خو کردن به زندگی بورژوازی ،شورت هاشون رو با هم شریک شدن و به چند جور قارچ و کپک و زگیل مبتلا شدن .
Читать полностью…🎶 آهنگ کامل "نه عربم، نه ایرانی ،نه ترک کوهستانی "
بدون تردید این آهنگ حتی از سرود ای رقیب (سرود رسمی اقلیم کردستان ) که در سلسله مراسم نوروزی کردهای ایران خوانده شد نیز محبوبتر است و میان کردهای ایرانی نیز جایگاه بسیار ویژهای دارد .
با وجود مضمون ایرانستیزانه این سرود، از معدود سرودها و آهنگهای زیبای دستگاه ناسیونالیسم سورانی است و شخصا به آن علاقه دارم.
دیگر اینکه بر خلاف دیگر آهنگهای کردی لهجه عربی شنیده نمیشود .
بر اساس تجربهم طرف ملت کرد رو میگیرن .
جماعت لگبت در ایران هر چه مخالف ناسیونالیسم ایرانی و تاریخ باستانی ایران هستن و اون رو مصداق فاشیسم میدونن برای ناسیونالیسم کردی میمالن😊
دیگه چرا و چگونه ش رو خودتون در بیارین
〽️نتیجهگیری: مقابله با جعل تاریخی و مصادره فرهنگی
ادعای وجود «نوروز کردی» و کهنتر بودن آن از نوروز ایرانی، فاقد هرگونه پشتوانه تاریخی، باستانشناسی و فرهنگی است. این روایت، بخشی از پروژه بزرگ کردها برای مصادره میراث فرهنگی ایران و بازنویسی تاریخ به سود هویتسازی قومی است.
اگر نوروز ریشهای کهن در میان کردها داشت، چرا هنوز هم ناسیونالیستهای کرد بر سر جشن یا سوگواری بودن آن اختلافنظر دارند؟ این تناقض نشان میدهد که روایتهای کردی درباره نوروز نهتنها متعدد، بلکه ناپایدار و متأثر از گرایشهای ایدئولوژیک هستند. در حالی که کهنترین روایت نوروز، آن را به جمشید پیشدادی نسبت میدهد و ریشهای عمیق در اساطیر ایرانی دارد، روایات کردی درباره آن فاقد یک سنت ثابت و دیرینهاند. همین مسئله تأیید میکند که نوروز در میان کردها نه یک آیین بومی، بلکه رسمی نوظهور و برگرفته از فرهنگ گستردهتر ایرانی است.
سکوت در برابر این جعل و تحریف، موجب مشروعیتبخشی به روایتهای ساختگی و تضعیف هویت ایرانی میشود. ضرورت دارد که تاریخنگاری علمی و مستند، جایگزین روایتهای ایدئولوژیک و سیاسی شده و از بذل و بخشش بیرویه میراث ایرانی به دیگران جلوگیری شود.
@iranban_kord
📎ادعای کردها مبنی بر وجود نوروز کردی و قدیمی تر بودن آن از نوروز ایرانی
_آیا ادعای کردها مبنی بر اینکه فارسها ،نوروز را از کردها دزدیدهاند درست است ؟
@iranban_kord
📎خواننده کرد درباره رخدادهای ارومیه :عدهای در ارومیه سر و صدا کردند ، انگار کاه و جو میخواهند، بگویید سر و صدا نکنید و این شیر خفته را بیدار نکنید ،
او خطاب به ترکزبانان میگوید: ای کلاغ با عقاب درنیفت، چرا که تو را زیر پا له میکنم،
تو در خاک من هستی و من به تو اجازه دادم در خاک من باشی.
من تو و تاریخت را با فوت کردن از ارومیه پاکسازی میکنم(مانند ارمنی و آشوری و ایزدی)، من تو را اگر میلیونها نفر هم باشی به پشیزی به حساب نمیآورم .
@iranban_kord
قسیم عثمانی گفته اگه کردها پرچمی به جز پرچم جمهوری اسلامی رو بالا بردن (قبول نکرده بردن گفته اگر! ) محکومه! اما شعارهای قومیتی آذریها به شدت محکومه!
این خلاصه رفتار ایرانشهریها و پان ایرانیستها در ماجرای ارومیه بود 😂
تازه آذریها یک صدم کردها نکردن(نه شعار تجزیهطلبانه دادن نه پرچم آوردن) فقط چوبهاشون خوش تراش بود 😂🤣
📎مهندسی ادراکی معکوس: جریان ملیگرا چگونه تهدید پانکردیسم را پنهان کرد؟
نگاهی به کامنتهای ایرانیان نشان میدهد که ایشان به دلیل خیانت جریان ملی و فیلتر اطلاعات کاملا از منویات کردها ناآگاه هستند .
جریان ایرانشهری با فیلتر کردن فیلمها و مستندات مربوط به اقدامات تجزیهطلبان کرد، عامدانه افکار عمومی را از واقعیتهای تلخ منطقه دور نگه داشته است. این سانسور هدفمند باعث شده تا بسیاری از ایرانیان، ناآگاه از نفرت عمیق تجزیهطلبان کرد نسبت به ایران، همچنان از آنها حمایت کنند. درحالی که این گروهها، نهتنها هویت ایرانی را انکار میکنند، بلکه نوروز، که نماد همبستگی ملی بود، به یکی از ضدایرانیترین تجمعات سازمانیافته تبدیل شده است. نتیجه این سیاست اشتباه، چیزی جز تقویت گفتمانهای واگرایانه و خیانت به تمامیت ارضی کشور نبوده است.
ننگتان باد .
@iranban_kord
📝پانایرانیسم در خدمت پانکردیسم: خیانت راهبردی که ترکزبانان را به سوی محور باکو_آنکارا سوق میدهد.
در تاریخ سیاسی ایران، خطاهای استراتژیک برخی جریانهای ناسیونالیستی چنان فاجعهبار بوده که میتوان آنها را مصداقی از "خودویرانگری هویتی" (Self-Destructive Identity Politics) دانست.
در تحلیل راهبردی تحولات قومی در ایران، یکی از فاجعهبارترین خطاهای سیاسی جریان موسوم به ایرانشهری و پانایرانیسم، تمرکز بیشازحد بر تهدید پانترکیسم و نادیدهگرفتن خطر تجزیهطلبی کردهاست.
این جریان، که بر اتنوسنتریسم ایرانیمحو (Iranian Ethnocentrism) بنا شده، طی دهههای اخیر چنان افکار عمومی را درگیر یک "جنگ نمایشی هویتی" با پانترکیسم کرده که خطر واقعی، یعنی گفتمان تجزیهطلبی کردها، از منظر امنیت ملی حذف شده است.
نتیجه این سیاست نابخردانه، چیزی جز "توهم برادری هویتی" (Myth of Identity Brotherhood) نبوده است؛ توهمی که کردها را ذاتاً ایرانی و نوروز را نماد مشترک همه اقوام میپندارد حال آنکه کردها نه تنها نوروز را ایرانی نمیدانند بلکه ایرانیان را متهم به دزدی نوروز کردها میکنند .
درحالیکه رخدادهای ارومیه نشان داد که واقعیت چیز دیگری است: "تجدیدنظرطلبی قومی" (Ethnic Revisionism) در میان کردها نهتنها محدود به شهرهای مختلط نیست، بلکه آنها اکنون به صراحت ادعای مالکیت بر تبریز، خرمآباد و دزفول را نیز مطرح میکنند. ادعاهای فزاینده کردها تنها یک چیز را ثابت میکند: این گروه نهتنها پروژهای برای اتحاد با ایران ندارند، بلکه به دنبال "تجدیدنظرطلبی مرزی" (Border Revisionism) به سبک بالکانیزاسیون هستند اما جریان ایرانشهری، با چشمپوشی عامدانه از این حقیقت، به شکلی آشکار "مهندسی ادراکی خطر" (Perceptual Engineering of Threats) را منحرف کرده است؛ تهدیدی را بزرگنمایی کرده که به لحاظ ژئوپلیتیکی قابل مدیریت بوده، اما تهدید واقعی را نادیده گرفته که در حال تخریب زیرساختهای اعتماد ملی است.
این غفلت راهبردی موجب شده تا افکار عمومی ایران به توهمی مرگبار دچار شود؛ توهمی که کردها را ذاتاً ایرانی و نوروز را نماد مشترک همه اقوام تصور میکند. اما رخدادهای ارومیه و شعارهای علنی تجزیهطلبان کرد—که البته سانسور رسانهای ناشی از دکترین ایرانشهری آن را پنهان نگاه داشت—نشان داد که این باور، چیزی جز یک "وهم ژئوپلیتیکی" (Geopolitical Delusion) نیست.
اما خطر اصلی این رویکرد فاجعهبار این است که نهتنها موجب "واگرایی ترکزبانان" شده، بلکه به شکل مستقیم آنها را به سوی "محور آنکارا" (Ankara Axis) سوق داده است!
وقتی ترکزبانان ایران میبینند که —از جنایات شیخ عبیدالله کرد و سمکو شکاک گرفته تا حمایت آشکار احزاب کردی از صدام و کشتار سربازان ایرانی—به فراموشی سپرده شده، طبیعی است که احساس مورد خیانت قرار گرفتن و "بیگانگی هویتی" (Alienation of Identity) در آنان تقویت شود. در چنین شرایطی، پرسش اساسی این است: ترکزبانان ایران تا کِی میتوانند در برابر خیانت جریان ملیگرا، به وفاداری به نظم ملی ادامه دهند؟
افزون بر این، کردها سالهاست با مقایسه سهم اقتصادی مناطق کردنشین و مناطق ترکزبان، آن را به "ستم مضاعف" (Double Discrimination) تعبیر میکنند، حال آنکه این وضعیت تنها نتیجه تبعیضات مذهبی (نه قومی) ، بلکه محصول "متغیرهای تمدنی" (Civilizational Variables) است. تفاوت میان یکجانشینی و شهرنشینی اقتصادی ترکزبانان، با قبیلهگرایی، کوچنشینی، و دگرستیزی کردها را نمیتوان نادیده گرفت. اگر تبعیض علیه غیر فارسی زبانان واقعیت داشت رفاه نسبی ترک زبانان نسبت به سایر ایرانیان ،وخامت وضعیت فارسی زبانان در کرمان ،سیستان بلوچستان و خراسان و همینطور وضعیت لرها و لکها—که شیعه و به هویت ملی ایران وفادار هستند—بارها بدتر از کردها بوده این ادعای کردانه را زیر سواد میبرد.
پاسخ روشن است: "توسعه تاریخی" (Historical Development) نهتنها وابسته به سیاست، بلکه به الگوهای فرهنگی، جغرافیایی و اقتصادی نیز مرتبط است.
جغرافیای صعب العبور و مناسب زندگی شبانی و چادرنشینی محیط مناسبی برای شکلگیری مدنیت و صنعت نیست و در کنار این مسئله دامنزدن به ناامنیهای مزمن و حمایت آشکار از بازیگران منطقهای متخاصم، عملاً فرصت اعتماد را از سرمایهگذاران سلب کرده است. نتیجه؟ "حاشیهنشینی خودخواسته" (Self-Imposed Marginalization) و سرزنش دیگران برای وضعیتی که خود در ایجاد آن نقش داشتهاند. در نهایت، خیانت ایرانشهریها و پانایرانیستها در نادیدهگرفتن این واقعیت، بزرگترین ضربه را به تمامیت ارضی ایران وارد کرده است؛ ضربهای که اگر روند کنونی ادامه یابد، پیامدهای آن غیرقابل جبران خواهد بود.
@iranban_kord
دختر بچه کُرد با لباس خاکی آشوری و پلاک نقشه کردستان در کمر میگوید : امید انقلاب خلق چفیه و گلونی است ، لباس خاکی نشانه آن است و بزودی وطن و روژهلات(شرق کردستان) از دشمن اشغالگر رها خواهد شد و دشمنِ کُرد در این خاک جایی ندارد و خواب سبز روژهلات با استقلال تعبیر خواهد شد.
در خانواده کرد، ازدواج و فرزندآوری نه یک امر شخصی، بلکه وظیفهای ملی در راستای تشکیل کردستان تلقی میشود. زوجین از آغاز زندگی مشترک، خود را متعهد به تربیت فرزندانی میدانند که از کودکی با مفهوم «ستم تاریخی» و «دشمن اشغالگر» آشنا شوند.
با رشد کودک، آموزش نفرت از ایران از طریق داستانها، سرودها، و آیینهای جمعی تشدید شده و او را برای نقشآفرینی در «مبارزه آزادیبخش» آماده میسازد. در نهایت، نسل جدید در محیطی پرورش مییابد که در آن هویتیابی بر پایه دشمنی با ایران و آرمان تشکیل کردستان مستقل شکل گرفته است.
در خانواده پروسه آموزش و پرورش فرزندان ، نفرت از ایران نهتنها یک احساس فردی، بلکه یک «وظیفه ملی» تلقی میشود. این ایدئولوژی از طریق خانواده، آموزش، رسانه، و ... به نسلهای جدید منتقل میشود.
@iranban_kord
〽️کشمکش تاریخی و سیاسی: فراتر از تفرقهافکنی حاکمان
فروکاستن نزاع میان کرد و آذری به تفرقهافکنی حاکمان، سادهانگاری خطرناکی است که حقیقت را پنهان و سیاستمداران و جامعه مرکزنشین ایرانی را در آینده دچار خطای محاسباتی مرگبار میکند. کردها در جریان انقلاب و جنگ هشتساله، در کنار صدام قرار گرفتند و به شهرهایی که جمعیت مخلوط ترک و و کردزبان داشت حمله و موجب مهاجرت اجباری ساکنان آذری شدند و در پاسخ به این حملات، آذریها ماجرای روستای قارنا را رقم زدند، اما احزاب کرد، با رندی، از نام بردن صریح آذریها پرهیز میکنند، زیرا ترکستیزی را تنها برای شعلهور کردن ناسیونالیسم کردی در میان مردم به کار میبرند، حال آنکه در سیاست، اتحاد با پانترکها را برای تضعیف ایران دنبال میکنند – تلاشی که به دلیل جنایات تاریخی کردها در قبال آذریها، از شیخ عبیدالله تا سمکو و احزاب کردی ، ناکام مانده است.
امروز، نهتنها آذریها، بلکه بخشی از لرها و لکها نیز از ناسیونالیسم کرد به ستوه آمدهاند و با گرایشهای کردستیزانه، همبستگی با آذریها را برگزیدهاند؛ واکنشی که کردها آن را به نفوذ ترکیه نسبت میدهند تا با مزدور خواندن لرها و لکها مقاومت آنان را در هم شکسته و آنها را به انقیاد خود درآوردند چنانچه به یاری پیچهای ایرانشهری و پانایرانیستی بود که از جو ترکستیزانه غالب بر اندیشه ملی استفاده کردند و حوزه نفوذ خود را به ایلام کشاندند و امروز میبینیم بازاریان ایلام برای اعضای پژاک اعتصاب میکنند!
تفاوت میان علی دایی و مژگان افتخاری، فراتر از فردیت، به تضاد میان بازار و قبیله، عقل معاش و تعصب قبیلهای، و نظم مدنی و هرجومرج طبیعی بازمیگردد. انسان، در غیاب قرارداد اجتماعی، اسیر حسادت، کینه و نزاع است. دایی، با تکیه بر نظم مدنی جامعه آذری، نماد پیروزی عقل بر طبیعت خام است؛ حال آنکه خانواده امینی، در چنبره جامعهای قبیلهای، در برابر این نظم ایستاده است.
اگر جماعت فاند بگیر ملی آنگونه که نوشتن آذربایجان به شکل "آزربايجان" را پوشش میدادند، شعارها و پرچمهای تجزیه طلبانه کردها را نیز به مردم ایران نشان میدادند که چگونه شعار میدهند دولت کردی میخواهند، کردستان را گورستان میکنند و راه قاسملو کماکان ادامه دارد، هر ایرانی دلسوزی میفهمید که خطر تا چه اندازه نزدیک و چه دوران سختی پیش روست.
آن وقت میدانستند پشت آن نوروز که حتی ایرانیاش نمیدانند کینهای چنان عمیق نسبت به ایران و ایرانی وجود دارد که نه دلیل دارد و نه درمان!
ناامیدی چنان ژرف که ایرانیان را مات و مبهوت و افسرده دل کند و سنگدلی چنان بیرحمانه که تنها میتواند برای کسانی که قاتلانی چون سمکو شکاک را پدر خود میدانند قابل تصور باشد.
تفاوت بسیار است، تفاوت بازار تا راهزنی، تفاوت کوچه و محله تا قبیله. تفاوت عقل معاش سود محور تا افتخار به راهزنان و آدم کشان.
@iranban_kord
📎پیام نوروزی علی دایی :نور بر تاریکی پیروز است .
@iranban_kord
اکرم امام اوغلو توهینها به مادر خود و اردوغان را محکوم کرد .
Читать полностью…مهندس مسعود پاکی، رئیس کمیسیون عمران شورای اسلامی ارومیه :یک عده آذریزبان قومیت گرایی به راه میاندازند ولی حنایتان دیگر رنگی ندارد ،ملت کرد وجود دارد!
بله چنانچه میبینید مشکل تنها از آذریهاست،چنین سخنانی حساسیت مدعیان دفاع از از ایران و ملت ایران را برنمیانگیزد چون چشم و گوش آنان برای دیدن و شنیدن سخنان برخی دیگر پول گرفته و نباید اصراف کنند.
فقط یک کرد میتواند دیگران را به قومیت گرایی محکوم کند ولی خودش ملت گرایی به راه بیاندازد!
@iranban_kord
اولین نفر ایموجی 😍و ❤️ گذاشتن
گفتم که خودمم خوشم میاد 😂
اگه هم کرد هستین باب دلتونه دیگه 😂
📌آهنگ نه عربم نه ایرانی نه ترک کوهستانی در پیج باشگاه فوتبال تیم بعثت کرمانشاه
تیم بعثت کرمانشاه پس از ماجراهای ارومیه، محبوبترین آهنگ تجزیهطلبانه و حماسی کردی را در صفحه رسمی خود منتشر کرده اما نکته جالب سانسور کردن بخش کلیدی آن است؛ جایی که خواننده میگوید: «نه عربم، نه ایرانی، نه ترک، کوهستانیام»—جملهای که تیشه به ریشه تمامیت ارضی ایران میزند.
چگونه است که این تیم ورزشی، دقیقاً آن بخش را حذف کرده، اما همچنان پیامی را پخش میکند که میگوید: «با همه برادر هستم، اما فقط سرزمین خود را میخواهم»؟ آیا این چیزی جز تأکید بر همان خیالپردازیهای ویرانگر درباره یک سرزمین خیالی نیست؟ قسمتی از آهنگ که زهر اصلی در آن نهفته بود، زیرکانه سانسور شده، اما پیام تجزیهطلبی همچنان بهوضوح در لابهلای واژهها جریان دارد.
اینجا دیگر بحث یک تیم فوتبال نیست، بلکه مسئلهای فراتر از آن است: جنگ نرم در قلب ایران، جایی که تجزیهطلبان حتی زحمت شلیک گلوله را به خود نمیدهند، چراکه میدان جنگ را به زمین ناآگاهی ما کشاندهاند.
@iranban_kord