📌 بمناسب روز جهانی کارگر
💢 آگهی استخدام کارگر ساده زن و مرد شرکت مینو پیش از انقلاب:
۱- سهیم شدن در سود کارخانه به مبلغ قابل توجه!
۲- استفاده از مزایای بهره وری کارگاه و پاداش سالیانه
۳ - وام برای رفع احتیاجات فوری و ضروری
۴ - وام رهن و خرید مسکن طبق آئین نامه
۵ - غذای کامل شامل: سوپ - غذای اصلی - میوه
۶ - بهره مند شدن از مزایای بیمه خدمات درمانی - بازنشستگی - حواث
۷ - استفاده از صندوق تعاون رفاه کارگران
۸ - استفاده از مزایای شرکت تعاونی جهت خرید مایحتاج و کلیه وسائل زندگی به قیمت مناسب بطور نقد و اقساط
۹ - کمک هزینه عائله مندی طبق مقررات
۱۰ - وسیله ایاب و ذهاب به تمام نقاط تهران - کرج - شر ری
۱۱ - ساعت کار بین ۷:۳۰ صبح الی ۴:۴۰ بعد از ظهر ( ۴۰ دقیقه آن صرف نهار )
۱۲ - امکان انجام کار برای شیفت شب و استفاده از مزایای آن و همچنین سه ساعت اضافه کاری در شیفت روز یا شب برای داوطلبان
پ. ن: اکنون چپ های ایرانی با آن همه ادعایشان پس از اینهمه سال هنوز زبانشان دراز است.. ٍ هنوز هیچکس مسئولیت چیزی را گردن نمی گیرد...
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
خوابهای تلخی برای این سرزمین دیده اند...
سرنوشت شوم در انتظار ارگ راین
زهرا کشوری، روزنامهنگار حوزه میراث فرهنگی: ارگ راین رو گذاشتن برای مزایده، راین اثر فاخر است و طبق قانون واگذاری آن ممنوع. همون بلایی سرش میآید که سر عمارت مسعودیه آوردند! وقتی از مرمت ارگ بم بعد از زلزله ناامید شدند گفتند راین جایگزین ارگ میشود. ارگ را چون خاطره ملی بود بازسازی کردند و راین هم ماند و رسید این سرنوشت شوم.
توضیح: چیزی به نام بازسازی تاریخ از نگاه مرمتگران نداریم، آنچه اتفاق میافتد مرمت است. هر حادثهای مثل ویرانی در اثر زلزله، سیل و... هم بخشی از تاریخ آن اثر میشود. ویرانی ارگ بم در اثر زلزله هم بخشی از تاریخ ارگ بود اما برای روحیهبخشی به بازماندگان بم تصمیم به بازسازی ارگ گرفته شد. / زنان روستایی و عشایری و اکوفمنیسم
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝بانوی ایرانی، برنده جایزه ملی تاج معلمی آمریکا
✍️ محمد صادق حدادان
در خبرها آمده ربنکا پترسون (Rebecka Peterson)، برنده جایزه ملی تاج معلمی (بهترین معلم) در آمریکا شده و طی مراسمی رئیسجمهور ایالاتمتحده از او قدردانی کرده است. به مناسب ایرانیالاصل بودن این بانوی گرانقدر و جایگاه ویژهای که به آن دستیافته، بد نیست نگاهی به تجربه او بیاندازیم.
او در سخنرانی اخیر خود به زیبایی چنین میگوید: «میدانم که من انتخاب نشدم چون بهترین معلم هستم؛ چیزی به نام بهترین معلم وجود ندارد، راههای بینهایتی وجود دارد که میتوان بهعنوان یک معلم بسیار مؤثر بود؛ اما من بسیار سپاسگزارم که توانستم داستانم را به اشتراک بگذارم، و امیدوارم بتوانم امسال بهعنوان یک آینه عمل کنم و معلمان با بخشی از من، داستانم و بخشی از کلاس درس من آشنا شوند.»
از شاخصههای جالبتوجه ربکا در کلاسهایش، به اشتراک گذاشتن داستانهای شخصی خود است، جایی دیدم یکی از همکارانش در توصیف او نوشته بود "ربکا دانشآموزان را به زندگی خودش راه میدهد." ؛ نکته جالبتوجه و منحصربهفرد او اینجاست که دانشآموزانش را بهعنوان شهروند به رسمیت میشناسد چیزی که در قالبهای سنتی روابط معلم و دانشآموز نمیگنجد، او میگوید در کلاسهایش داستان مهاجرت خود را بازگو میکند و در جلسات جداگانه با دانشآموزانش داستانهای آنها را میشنوند، معتقد است این کار منجر به ایجاد اعتماد میشود و مهربانی تولید میکند؛ پترسون میگوید وقتی خودم را برای دانشآموزانم فاش کردم و تجربیات آنها را شنیدم: «کلاس به شکل دیگری جریان پیدا کرد؛ صلح، آرامش و اعتماد در اتاق رسوخ کرد، ما به هم تعلق داشتیم...».
از نکات متمایز کلاس ربکا تمرکز بر یافتن چیزهای خوب است، جایی خواندم که ربکا خودش را آدم نیمهخالی لیوان معرفی کرده بود، او برای جدا شدن از آسیبهای این نگرش خود را به دیدن و یافتن چیزهای خوب زندگی عادت داده بود و این را به کلاس درس خود نیز آورده بود. شعاری که زندگی او را تغییر داده بود این است " هرروز ممکن است خوب نباشد، اما یکچیز خوب در هرروز وجود دارد." او سالها در وبلاگ اشتراکی "یکچیز خوب" نگارش کرده و بیش از 1400 پست از موفقیتها و شادیهای کلاسش را ثبت کرده ؛ همچنین در مدت معلمی خود به سراسر ایالت اوکلاهاما سفرکرده و تجربه معلمان دیگر را هم مستند نموده است.
دیدگاه پترسون در مورد معلمی و تدریس هم منحصربهفرد است، او در مصاحبهای از همکارانش هم بهعنوان یک معلم و هم بهعنوان یک والد تشکر میکند که به او یادآوری کردند که "چیزی به نام فرزند دیگران وجود ندارد". ربکا که معلم ریاضی است میگوید:"تدریس یک اثر موجی مداوم است، و شما هرگز نمیدانید مسیر چه کسی را تغییر خواهید داد و سپس (بهوسیله او) مسیر چه کسانی را تغییر خواهید داد " ؛ میانگین قبولی دانشآموزان او 47 درصد از میانگین ملی بالاتر است و جالب است که 11 دانشآموز او هماکنون معلم ریاضی هستند و این نشان میدهد درسی با ویژگیهای ریاضی را او چگونه جذاب، اثربخش و دلپذیر کرده است.
ربکا پترسون یک معلم است، که با فراغ بال تماموقت، انرژی و فکر خود را صرف شناخت دانشآموزانش، ثبت تجربیات خود، سفر کردن برای یادگیری و به اشتراکگذاری کرده است او یاد گرفته و به دانشآموزان خود یاد داده تا نیمهپر لیوان را پیدا کنند و به زندگی عشق بورزند، جلسه قدردانی از او به عنوان معلم برتر آمریکا توسط رئیسجمهور و پوشش رسانهها نشان از جایگاه ویژه معلمی و شأن حرفهای این جایگاه دارد.
با آرزوی روزی که معلمانی چون او که در کشورمان کم هم نیستند در ایرانزمین فرصت شکوفایی بیابند و معلم و معلمی در جایگاه واقعی خود باشد.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃دو قطبی خطرناک لیبرال- پوپولیست
✍️پیمان مولوی
🔹دو قطبیهای ساختگی که در برخی مقاطع در اقتصاد ایران و ذیل عناوینی چون پوپولیستها و نئولیبرالها نمایان میشوند و افکار عمومی را به خود مشغول میکنند، بیشتر پوششهای خودساختهای است برای ندیدن اصل واقعیت در اقتصاد ایران. آندسته از افراد و جریاناتی که اعلام میکنند اقتصاد ایران نئولیبرالی است، یا معنای لیبرالیسم را نمیدانند یا اینکه درکی از نئولیبرال و اساسا اقتصاد نوین ندارند.
🔹اقتصادی مانند ایران که رتبه آزادی اقتصادیاش در رنکینگ جهانی حدود ۱۵۹ است (و تنها ۶ کشور را پایین خود میبیند)، چه نسبتی میتواند با مفاهیم و گزارههای نئولیبرالی داشته باشد. بهتر است، به مفاهیم و گزارههای معنایی احترام بگذاریم و یک چنین استفادههای مبتذلی از آنها نکنیم. اقتصادهایی میتوانند بگویند با نئولیبرالیسم نسبت دارند که دولت در آنها کوچک باشد، بخش خصوصی قلمروی گستردهای از اقتصاد را در اختیار بگیرد. بازار رقابتی در آنها موج بزنند و فضا برای ایدهپردازیهای اقتصادی فراهم باشد.
🔹کشوری که در آن حدود ۹۰ درصد اقتصاد در اختیار بخش دولتی است، بخشنامههای دستوری هر از گاهی در آن صادر میشود، ۸۰ درصد درآمدهای ارزی به حساب دولت میرود و...نمی تواند خود را لیبرالی و نئولیبرالی بداند.
🔹اساسا اقتصادی که تحریم است نمیتواند لیبرال باشد. از سوی دیگر برخی افراد هم که طرف مقابل را به پوپولیسم و... متهم میکنند باید بدانند که برخی نقدها را میتوان شنید و درباره آن فکر کرد. مثلا در ایران سالهاست که اعلام میشود مشکل تورم کسری بودجه دولت است. اما کسی اعلام نمیکند که ریشه بروز کسری بودجه چه عواملی است./تعادل
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
دیوانعالی کشور: دانشجویان محروم از تحصیل باید به دانشگاه ها بازگردند، وفیلترینگ وبرخورد قهری با زنان متوقف شود
مجید بهمن زاده، حقوقدان و کارشناس ارشد علوم سیاسی، چهارم اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲
اخیرا دادنامه بسیار مهم و ارزشمندی از سوی قضات شایسته شعبه ۴۲ دیوانعالی کشور صادر شد که بعنوان یکی از عالی ترین مراجع رسیدگی قضایی در ساختار قوه قضاییه، واجد اهمیت بسیار و گامی درخور توجه درجهت لزوم استقرار حاکمیت قانون درکشور است .
برهمین اساس، شعبه ۴۲ دیوانعالی کشور، به استناد اصل ۲۲ قانون اساسی، که مقرر میدارد "حیثیت ،جان، مال، حقوق، مسکن وشغل اشخاص از تعرض مصون است، مگر در مواردی که قانون تجویز کند" تصمیم مجموعه ای به نام "هیئت رسیدگی به صلاحیت اساتید دانشگاه" را که براساس مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی تاسیس شده و درطی ماههای اخیر، بعنوان ابزاری غیرقانونی در دستان عوامل و منصوبان جریان انحصار ثروت وقدرت در کشور، اقدام به اخراج اساتید مردمی دانشگاهها کرده است را برخلاف قانون و درتضاد با اصول اصل ۲۲، ۳۴، ۵۷، ۵۸، ۷۱، ۷۳، ۸۵، ۹۱، ۹۴، ۱۵۶، ۱۵۹، ۱۷۰ دانسته و ابطال کرده است، چرا که براساس اصول قانون اساسی، تصویب قوانین، جرم انگاری وتعیین مجازات های مربوطه، صرفا درصلاحیت قوه مقننه ومجلس ملی است وهیچ ستاد ویا شورایی تحت هیچ عنوانی حق قانونگذاری در این خصوص ندارد .
بر همین استناد، میتوان گفت که "مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی" در خصوص تدوین و ابلاغ دستورالعمل شیوه نامه جدید " آیین نامه انضباطی دانشجویان کشور" ( مصوب سال ۱۴۰۱) که به امضای وزیر علوم نیز رسیده و زمینه سرکوب دانشجویان معترض و اخراج و محرومیت تعداد زیادی از دانشگاهیان مردمی کشور را فراهم کرده نیز، برخلاف اصول مصرح قانون اساسی و اصل قانونی بودن جرم و مجازات است .
بعلاوه، اعمال فیلترینگ و محدودیت شدید در فضای مجازی و اطلاع رسانی کشور و همچنین برخوردهای فیزیکی و خشن و تعرض به بانوان که به بهانه مبارزه با بی حجابی و براساس مصوبات و دستورالعمل های غیرقانوني شورای عالی فضای مجازی و ستاد امر به معروف و نهی از منکر صورت میگیرد نیز تماما برخلاف مصرحات اصل ۲۲ قانون اساسی و تعرض به حیثیت ، جان، مال و حقوق فردی و اجتماعی افراد محسوب شده و کاملا غیر قانونی هستند.
در پایان برخود لازم میدانم که بعنوان عضو کوچکی از جامعه حقوقی کشور، از درایت و شجاعت قضات و مستشاران ارجمند دیوان عالی کشور در راستای تلاش جهت حاکمیت قانون به جای حاکمیت افراد و سلایق مختلف بر سرنوشت جامعه، کمال تشکر وامتنان را داشته باشم.
کانال فرهیختگان
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
به یاد مرحوم سهراب محمدی استاد #موسیقی نواحی ایران که از میانمان رفت...
Shareh Jan - Remix by SAJ
🆔 @IRANSOCIOLOGY
در میان تمامی چیزهای مسخرهی عالم، مسخره ترین چیز در نظر من مشغول بودن در عالم است، - زیستن به کردار مردانی که با عجله غذا می خورند و با عجله سر کار می روند. بدین سان، وقتی در لحظهی حساس می بینم مگسی روی دماغِ مردِ پر مشغلهای از این دست می نشیند یا کالسکهای با شتابی صدچندان از کنار او می گذرد و به سر تا پایش گلولای می پاشد، یا ناگهان پلِ متحرک بلند می شود یا سفالی از بام خانهای فرو می افتد و بر سرش می خورد و هلاکش می کند، از ته دل میخندم. و چه کسی می تواند جلوی خندهی خود را بگیرد؟ آخر این آدمهای پر جنبوجوشِ همیشه گرفتار، به چه دست می یابند؟ آیا شبیه خانمی نیستند که گیج و دستپاچه انبر بخاری را نجات داده، در حالی که خانهاش طعمهی آتش شده است؟ آخر ایشان چه چیزی بیش از این را از آتشِ عظیمِ زندگی نجات می دهند؟
#سورن_کیرکگور
#یا_این_یا_آن
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝 دربارهی «زنشدن»
✍️ #مسعود_ریاحی
زنی که در سمتِ چپِ تصویر است، در بخشی از این ترانه میخواند: «میآید[میآیم] و نجاتت میدهد»آنچه خوانده میشود، ترانهای عربیست که گفته میشود، بسیاری از زنان، آن را برای عزیزانشان که زندانیشده بودند، میخواندند، در پشتِ دیوارهای زندان؛ البته با یک تمهید تکاندهنده؛ آنها بهخاطر اینکه زندانبانها درست متوجه نشوند که ترانه چهچیز را نوید میدهد، یک حرف «ل» به برخی کلمات اضافه میکنند تا نامفهوم شود؛ از زبانِ رسمی و مرسوم دور شود. آنچه این زنان انجام میدادند، شکلی از «تاسیس یک زبان» بود. زبانی متولد شده، برای مقاومت، برای واندادن، برای دادن نویدِ «روزی که خواهیم آورد»، «روزِ نجات».
ژیل دلوز و گاتاری با در نظر گرفتن شکل ظاهری درخت (عمودی و روبه بالا) و ریزوم (افقی و پیشرونده به هر سو) استدلال میکنند که دو نوع تفکر کاملاً متفاوت وجود دارد: «تفکر درختی» و «تفکر ریزومی» تفکر درختی با ارتباطات عمودی، خطی و گوشبهفرمان سروکار دارد، اما تفکر ریزومی فضاها و ارتباطات همهجانبه و چندگانه و افقی را به ذهن متبادر میکند. تفکر درختی بیانگر فلسفهی بودن و سکون است، درحالیکه تفکر ریزومی، پویا بوده و مرزبندیهای تفکر خطی در آن غایب است. نگاه ریزومی مخالف تمرکز و نظم رایج است و تصویری از کوچِ دایمی را تداعی میکند. ریزومها ریشههای فرعی گیاهاند و در فواصل میانی ریشهی اصلی گیاه میرویند و با قطع بخشی از ساقهی ریزوم، گیاه نه خشکشده و نه از بین میرود، بلکه در همان زیرخاک گسترشیافته و جوانههای تازه خلق میکند. دلوز از استعاره ریزوم و درخت، صورتبندی جدیدی از «زنشدن» بدست میآورد. #دلوز، زن شدن را چیزی شبیه به زیست و حرکت ریزومها فهم میکند.
زنشدن، چونانِ زیستِ ریزومها، آنچیزیست که گفتمانِ غالبِ صُلب را برهم میزند و امکانهای تازه خلق میکند؛ چونان زنانِ مذکور که زبانِ رایج و رسمی را که زندانبانها بر آن مسلطاند، برهم میزنند و مقاومت تازهای را ممکن میکنند و در معنای استعاریاش، حیات درخت مقاومت را به ریزوم تازهای پیوند میزند.
در اینجا، ترانهی زنِ سمتِ چپ، به ترانه #زن سمت راست، پیوند میخورد و اتصالِ تازهای برقرار میشود، با زنی که به زبانی دیگر میخواند، ترانهای اسپانیایی که ظاهرا زنان هنگام کار و کارگری میخواندند(از نانپختن و غیره) که ایدهی حرکات و موسیقیِ تولیدشدهشان از رفتار و مناسک نانپختن گرفته شده.
ریزوم را حتی اگر قطع هم کنند، در جهتی دیگر، به حرکت خود ادامه میدهد.
#زن_شدن
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
آلبوم «خودها» از بهرام نورایی منتشر شد.
ما با کل بنا مشکل داشتیم زدیم به بن
نه با بره ها چریدیم نخوردیم فریب گرگ
نوشتیم واسه روشنایی و نسیم صلح
واسه هرکی خودی بود و به مرور غریبه شد
دهنامون بسته نموند با نرم و با زور و قفل
و زیر فشار عرف دلمون هرچی خواست گفت
جلوی ریز و درشت
شوخی یا جدی و خشک...
Listen to KHODHA, an album by Bahram on #SoundCloud
https://soundcloud.com/bahramnouraei/sets/khodha?ref=clipboard&p=a&c=0&si=63868e5c2d224bcb97258f98656defc1&utm_source=clipboard&utm_medium=text&utm_campaign=social_sharing
«هرکس هرکاری میتواند با تمام همت خود انجام دهد. به خواب نرویم، بهراحتی گرفتار غم و یأس نشویم، بهراحتی به کشته شدن دیگران تن ندهیم... امروز به هر طرف که نگاه میکنی قربانی میبینی، دیگر خاطره و یاد این شهدا کارساز نیست.
به مرگ این آدمها محتاج نیستیم، محتاج زندگی آنهاییم.
نه! نگذارید بمیرند. به دلها و حافظهها چندان اعتباری نیست درحالی که زندگی، گرمای خونشان و رضایتشان از آزادی قطعی است. هر انسان آزادهای را که امروز نجات میدهیم، ده بردهی فردا میمیرند و باز آینده معنایی پیدا میکند.
میایستیم و معنای امید ما، همین است.»
آلبر کامو، 22 فوریه 1952
به یاد همهی کسانی که از ما شجاعتر، جسورتر و بیمحاباتر به دنبال آزادی بودند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔴تیتر مجلهی اکونومیست با اشاره به سقوط ارزش پول ملی:
" اقتصاد ایران بر روی آخرین پایه های خود قرار دارد"
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃زن در آثار برگمان
✍️ #علی_حاتم
کمتر هنرمندی مثل اینگمار برگمان، فیلمساز برجسته ی سوئدی درآثار خود نگرشی عمیق و فلسفی به دغدغه ها و افکار زنان داشته است.دغدغه هایی که برخلاف سینمای متعارف و مرسوم، در عشق های سطحی ، اغواگری و تصاحب مرد و کسب پول و ثروت خلاصه و تحریف نمیشود. زنان فیلم های برگمان شخصیت های هستند آگاه، حساس و پیچیده؛ همچون آینه ای که بازتاب تصویر واقعی زن اندیشمند در دوران مدرن است.مشکلات روحی و آنچه ذهن این زنان را مشغول میکند، مفاهیم هستی شناسانه و روانشناختی است.چیزهایی که آزارشان میدهد عدم ارتباط صحیح انسانی، خشونت زندگی و فروپاشی روابط عاطفی دردنیایی مردسالار است.آنها به معنای هستی می اندیشند، به تنهایی انسان ها و سکوت خداوند.گاه به مراتب حساس ترو عمیق تر از مردان اطراف خود.
کارین در فیلم "همچون در یک آینه" (1957) زنی است که در آستانه فروپاشی روانی به وجود خداوند وسکوت او فکر میکند؛ اگر وجود دارد پس چرا سکوت کرده؟ روابط سرد و پیچیده او با پدر، همسر و برادرش او را دچار جنون میکند. فیلم" پرسونا" (1966) درباره ی زنی هنرپیشه به نام الیزابت است که گویی در اعتراض به هر آنچه در هستی تحمل ناپذیر است دست به سکوت زده و حاضر به گفتن هیچ کلمه ای نیست.پرسونا به معنای نقابی است که یک هنرپیشه به چهره میزند و شخصیت نمایشی او را میسازد.الیزایت از این نقاب و ایفای نقش های متعدد در زندگی(کاری که همه ما در زندگی روزمره انجام میدهیم) خسته و نا امید گشته، همان گونه که کلمات و مفاهیم روزمره نیز نقابی دیگر است که پشت آن خود را پنهان میسازیم تا با دیگران ارتباط بر قرار کنیم. ارتباطی که شاید از نظر الیزابت سطحی است و برای همین ترجیح داده سکوت کند.در فیلم "سکوت" (1962) برگمان رابطه دو خواهر(استر و آنا) را به تصویر میکشد. رابطه این دو آمیزه ای از عشق و نفرت است.هر دو بشدت تنها هستند و سکوتی عمیق برزندگی و روابط شان سایه افکنده. استرمترجم است و با وجود بیماری سعی میکند زبان بیگانه ی مردمان کشوری را که به همراه آنا و پسرش به آن سفر کرده اند بیاموزد. زبان های متفاوت و متکثر عامل بیگانگی است، اما در عین حال تنها راه ارتباط با مردمانی دیگر ترجمه ی زبان است. استربا وجود همه رنج ها وسرخوردگی هایش در آستانه مرگ برای پسرکوچک آنا نامه ای مینویسد وطبق خواسته پسرک، برخی کلمات آن زبان بیگانه را برایش ترجمه میکند.او دراوج نا امیدی و در بحرانی ترین لحظات هم به عنوان یک مترجم امیدش را به ایجاد ارتباط از دست نمی دهد.
برگمان بارها به خاطرنوع نگاهش به زنان و لایه های درونی شخصیت آنان مورد تحسین واقع شد، اما خود او ادعایی در این زمینه نداشت و با تواضع گفته بود:" از کار کردن با زنان لذت میبرم چون یک مرد هستم. از این رو با زنان مدرن و آگاه به مسائل اجتماعی مشکلی ندارم. درحرفه ام با زنان شاغلی برخورد دارم که کار خود را با آرامش و تسلط انجام میدهند.آزادی تدریجی و پیچیده زنان در دوران ما اتفاقی مهم و جالب است."
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃چشمانداز اقتصاد 1402 چگونه است؟
رای ارزیابی شرایط امروز اقتصاد ایران و ترسیم یک تصویر ساده، نیازی نیست که اقتصاددان باشید و میتوان با نگاهی به روند حرکتی شاخصهای کلی مانند تورم، رشد اقتصادی، سرمایهگذاری و... متوجه شد که شرایط اقتصاد تا چه اندازه بد است.
از آنجا که سازوکارهای شکلدهنده این شرایط اعم از سیاستهای پولی و مالی، سیاست خارجی، شکل مداخله دولت یا راهبردهایی چون ایجاد رفاه مبتنی بر یارانه تغییری نکرده، یا حداقل هنوز هیچ تغییری نکرده، و در کردار و گفتار سیاستگذاران نیز قصد و ارادهای مبنی بر تغییر دیده نمیشود، مسیر حرکت اقتصاد ایران در سال آینده نیز بر همین سبیل خواهد بود.
اگر اقتصاد ایران با همان سیاستها و راهبردهایی که در دهههای گذشته و به خصوص در یکی دو سال گذشته داشته پیش برود، نتیجه آن ادامه سیطره تورم بالا، و احتمالاً فزاینده، رشد پایین در حدود دو درصد و قرارگیری بازارها در بستر نوسان خواهد بود.
در سناریوی دیگر احتمال میرود که دولت بتواند برای رفع تحریمها و خارج کردن اقتصاد از تله انزوا با غرب و کشورهای منطقه به توافق برسد. در این صورت با تسهیل فروش و صادرات نفت و بالا رفتن درآمدهای ارزی و باز شدن راههای تجارت کالا و انتقال پول، یک دوره تنفس کوتاه همراه با تعدیل مثبت انتظارات شکل خواهد گرفت که فرصت مناسبی برای تقویت اقتصاد و اجرای برخی اصلاحات ساختاری فراهم میکند. سفرهای اخیر علی شمخانی دبیر شورای امنیت ملی در همین مسیر ارزیابی میشود.
سناریوی سوم نیز که احتمال بروزش کمتر است اما ناممکن نیست، گرفتار شدن در بحرانهای پیاپی اقتصادی و اجتماعی است که زمینه بروز تورمهای بسیار بالا را فراهم میکند و شرایط اقتصاد را بسیار بحرانی میکند.
اینکه کدام یک از این سناریوها رخ دهد بیش از آنکه به تیم اقتصادی دولت یا سیاستگذار اقتصادی مرتبط باشد، به سیاستهای کلی حکمرانی کشور وابسته است و اینکه تصمیمگیران چه تصمیمهایی بگیرند و چه سیاستهایی اجرا کنند.
هفته نامه تجارت فردا / سالنامه جامع اقتصاد ایران
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃آبراهامیان چه میگوید، آیا خیزش مهسایی شکست خورده است؟
✍️ غلامرضا علیزاده
یرواند آبراهامیان، جامعهشناس سیاسی و تاریخپژوه اخیراً در گفتوگویی با یورونیوز مدعی شده است:
«جمهوریاسلامی هنوز بین ۱۵ تا ۲۰ درصد مشروعیت دارد در حالیکه رژیم شاه دیگر مشروعیتی برایش باقی نمانده بود. در صورتی که اتفاق غیرمنتظره و عجیبی رخ ندهد، خبری از فروپاشی نخواهد بود.»
درشگفتم که چرا آبراهامیان برای تفوق حکومت و جلب حمایت ۱۵-۲۰٪ از باورمندانش واژه مشروعیت رو بکار برده است؟ بیتردید مشروعیت وقتی نمود پیدا میکند و گفتمان رژیم به پارادایم غالب تبدیل میشود که بتواند بیش از ۵۰٪ از باشندگان را به حمایت از خود مجاب کرده باشد. و جالب اینکه، در آخرین انتخابات رسمیِ برگزار شده، بنابه تایید آبراهامیان حکومت موفق شده، تنها ۴۰٪ از حائزین رای را (آمار رسمی) پای صندوقها بیاورد.
بنابراین، بر خلاف نظر آبراهامیان معتقدم که؛ حکومت در چنین شرایطی استیلا(از نوع تغلب) دارد که با مشروعیت تفاوت ماهوی دارد.
این عضو سابق حزب کارگران کمونیست در ادامه مدعی شده است:
«انتظارات اغراقآمیز یا خوشبینانهای ایجاد شد که این شورشها به انقلاب منجر میشود. اما اگر از لحاظ تاریخی بررسی کنید، از قرن هفدهم و انقلاب انگلستان، شورشهای بسیاری بودهاند که تنها تعداد محدودی از آنها به انقلاب منجر شده است. ضمن اینکه در مورد نحوه استفاده از کلمه انقلاب هم اشتباهاتی وجود دارد و گاهی برخی از شورشها را به غلط انقلاب مینامند.»
گویا این شاگرد دیروز مکتب تروتسکیسم، همچون مرادش به «انقلاب مداوم» باور دارد. حال آنکه رخدادهای منتج به جنبش پسامهسایی از نگاه متخصصان علم سیاست، نه انقلاب نامیده شده و نه شورش، چرا که انقلاب سازوکار مختص خود، و رهبران و برنامههای منسجم خویش را دارد و شورش نیز یک پدیده کور و توام با آنارشیِ اجتماعی و فاقد زنجیرههای همارزی برسازندهی گفتمان(Discourse) غالب میباشد.
نگارندهی این سطور نیز وقایع شش ماه دوم ۱۴۰۱ را عموماً خیزش نام نهاده، که در واقع خروش و جوشش طیف گستردهای از مردم، از تمامی صنوف و طبقات اجتماعی بود که برای کاستن از آلام و رسیدن به آرمانی شکل گرفته بود و ذیل شعار «زن، زندگی، آزادی» قوام یافته بود.
بنابراین، در چنین موقعیتی شکست معنایی ندارد. چرا که زن، زندگی و آزادی شعاری برای همه دوران است و پدیدهای است زوالناپذیر.
آبراهامیان اما انگار هنوز در عصر کلانروایتها بسر میبَرد، و تو گویی در مکتب تروتسکی تلمّذ میکند که به زعم او؛ بر آن بود که روسیه باید به یک پایگاه انقلاب کمونیستی در جهان تبدیل شود و موج انقلاب از روسیه بیامان به سراسر جهان فرا برده شود!!
چه بسا همین درخود فرورفتگی و بازاندیشی در ماهیت خیزش اخیر، خود بزرگترین درسی بود که مردم ایران به رهبران حکومت و نیز به اپوزیسیون دادند. به حاکمان خود گفتند: اگر تغییری شگرف در سیاستهای معهود منطقهای و داخلی ندهید، خروش بعدی سهمگینتر خواهد بود. اما به اپوزیسیون نیز هشدار دادند؛ برای گرفتن زمام امور کشور و تمشیت و تدبیر مُدن، نیاز به برنامه و مانیفستی است که تنها با گعدهنشینی و شعارهای پرطمطراق امکانپذیر نیست!
از قضا دکتر کاوه مدنی نیز چنین انتقادی را به ائتلاف اپوزیسیون خارجنشین وارد کرد. او هرگز همچون عبدالکریم سروش بیشرمانه وارد احوالات شخصی اعضای اپوزیسیون نشد و برای رسیدن به مقاصدش، سیاست ماکیاولی را پیشه نکرد، بلکه منصفانه پاشنهی آشیل اپوزیسیون را عیان کرد.
از همین روی، نیازی نیست برای ایجاد تغییر مورد نظر باشندگان، و آنچنان که اصلاحطلبان فانتزی از مصاحبهی آبراهامیان خرسند شدهاند و برای بازگشت به "حلقه قدرت" غش و ضعف کردهاند، حاکمیت به بازی از پیش باخته دستیازیدن به سوپاپ اطمینان رو بیاورد و به گفتهی آبراهامیان فیالمثل به خاتمی مجال مشارکت در قدرت دهد، بلکه قدرت خیزش مهسایی چنان بود که اجزاء هسته سخت قدرت، خود دریافتند که اگر روند پیشین سیاست داخلی و رویکرد منطقهای خویش را اصلاح نکنند، توفان حوادث ساحت حکومت را درخواهد نوردید و نه از تاک نشانی خواهد ماند و نه از تاکنشین. (تغییرات معنادار در روابط ایران و دُول عربی را در همین چارچوب میتوان تحلیل کرد)
از طرفی، میبینیم که جنبش زن، زندگی، آزادی، در لایههای بیرونی پوستهی شهر، تاثیری بنیانکن برجا گذاشته و فرم بصری و برونسپاریهای اجتماعی را کاملاً تغییر داده، بهنحوی که هیچ اصلاحطلب منفعتطلبی قادر به انجام چنین دگردیسی ژرفی در لایههای اجتماعی و در قاعده هرم آن نبود.
نکته پایانی اینکه، ابراهامیان که روزگاری رفیق گرمابه و گلستان رضا براهنی بود، نتوانست از سایهی نوستالژی مبارزاتاش با رژیم پهلوی بیرون بیاید و همچنان نسبت به هر آنچه که دوران گذشته را بازتولید کند، منتقد است.
🆔 @IRANSOCIOLOGY
سرونامه
گاهنامه علمی تخصصی علوم اجتماعی دانشگاه خوارزمی
سال دوم، شماره ۵ و ۶
پاییز و زمستان ۱۴۰۱
ویژهنامۀ جریانشناسی ترجمه در علوم اجتماعی ایران
بههمراه سه ضمیمه
372 صفحه
#سرونامه
@sarvmagazin
اگر بشریّت را یک کل در نظر بگیریم و آن را بر جای انسانی خاص قرار دهیم، متوجه میشویم که او [نوع بشر] نیز به هذیانهایی دچار میشود که دور از دسترس نقّادی منطقی قرار دارد و ضدّ واقعیّت است... هذیانها قدرت خود را مدیون عنصرِ حقیقت تاریخی هستند که آن را از پسرانش گذشتهی فراموششده و خیلی دور گرفتهاند.
بریدهای از کتاب «نُه نوشتار از فروید»
اثر زیگموند فروید
ترجمه میثم بازانی و مجتبی تاشکه
🔗 لینک کتاب
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📸در ابربحران اقتصادی ونزوئلا در سال ۲۰۱۸, عکاس ونزوئلایی کارلوس گارسیا رولینز، تصاویری از اقلام روزمره مورد نیاز مردم، درکنار معادل پول نقد مورد نیاز بیای خرید آن ها به ثبت رساند... تصاویری که مشابهش هم اکنون نیز در ایران درحال تکرار است...
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
هدفِ نهاییِ دولت سلطه بر مردم یا کنترلِ آنها با ترس، و منقادسازی و به اطاعت واداشتنِ آنان نیست. بلکه برعکس، هدفِ دولت آزاد ساختنِ تمامیِ افراد از ترس است تا به قدرِ ممكن در امنیت زندگی کنند و از بالاترین درجهی حقِ طبیعیِ زندگی و عمل، بدونِ آسیب به خود و دیگران، برخوردار باشند. تکرار میکنم که هدفِ دولت تبدیلِ انسانها از موجوداتی خردمند به حیوان یا آدمک [automata; puppet] نیست، بلکه هدفِ دولت آن است که بگذارد ذهنها و بدنهایِ افراد، به شیوهی طبیعیِ خود، در امنیت و آسایش ببالد، از عقلشان بدون هیچ محدودیتی استفاده کنند، و از نزاع و تعدیِ شریرانهی ناشی از نفرت و نیرنگ و غضب بپرهیزند، و از بدخواهی و ستم خودداری کنند. بنابراین در واقع هدفِ اصلیِ دولت آزادی است.
رساله الاهیاتی سیاسی
باروخ اسپینوزا
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 از جهنم به قبرستان
✍️ #محمدرضا_تهمک
مهاجرتهای دهه اخیر تحصیلکردگان ایرانی بیش از آنکه بخاطر جاذبه مقصد باشد از دافعه اینجا است. بهار که فصل آمدن پذیرشهای دانشگاهی خارج و آماده شدن برای دوری بستگان و دوستان از هم شده است بر اندوه وضعیت میافزاید. مهاجران ایرانی مانند مهاجران شمال آفریقا یا فلات آناتولی و دیگر همسایههای ایران نیستند که اکثرا دارای تحصیلات پاییناند، بلکه اغلب نیروی متخصصاند که بخاطر نبودن حداقلهای زندگی شغلی و اجتماعی مجبورند تکههایی از وجود و عواطف خود را وانهند و تکههایی از وجود دیگران را با خود به عزیمت برند. برخیشان که با نگاهی خودحقیربین به موطنشان مینگرند نیز میروند، با تصور آنکه آنجایی شوند و به جامعه و ملیّتی والاتر تعلق یابند. دردناک آنکه تجارب و پژوهشها نشان میدهد که واپسزده میشوند و امکان ادغام هویتی-فرهنگی در متن جامعه برای مهاجران اندک است و عموماً در اجتماعات تخصصی همچون دانشگاهی و شغلی ادغام میشوند. آنهایی که در اوایل مهاجرت از هموطنان خود فاصله میگیرند نیز پس از مدتی به جمع آنان و اجتماعات مهاجران دیگر پس زده میشوند. دیری نمیگذرد (حدود ۵ سال) که جاذبههای مقصد مهاجرت نیز برایشان کاهش مییابد و به وضعیت روتین زندگی شهروندی درجه دوم در واقعیت عادت میکنند. با اینحال، چارهای جز مهاجرت نمیبینند.
با اینکه بهرغم همهی مشکلات موجود در ایران تغییرات اجتماعی و فرهنگی امیدبخشی درحال رخ دادن است که در بلندمدت باید آنها را به فال نیک گرفت و انبوه مشکلات کنونی توانسته است جامعه ایران را به بازاندیشی عمیق در فرهنگ و باورهایش سوق دهد تا آنچه به تعبیر مارکس که میگفت «بار سنت همهی نسلهای گذشته با تمامی وزن خود بر مغز زندگان سنگینی میکند»، این موانع سخت و استوار پیشرو در ایران با سرعت بیشتری دود شود و به هوا برود، اما در کوتاه مدت و شرایط اقتصادی و اجتماعی زندگی نسل جدید کمبودها و سختیها فراوان است. این است که بخشی از نسل کنونی ایران بهویژه دانشگاهیان که از بازی سیاست و اقتصاد کلان جامعه نیز به حاشیه رانده شده، سرخورده شده و با این سیستم بیمار ادارهی کشور امیدی به بهبود آن ندارند چاره را در این میبینند که برای رهایی از جهنمی پرتلاطم به قبرستانی آرام پناه برند که برای نیروی کار متخصص جهان سوم لااقل گوشه خلوتی درخور باشد. شاید این سطور دردناک بنماید، به هر روی، این دردی است که اکثر مهاجران دانشگاهی از کشوری کهن همچون ایران که خود را کسی می دانند با آن درگیرند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
نیچه معتقد بود: زندگی بدون موسیقی یک اشتباه است اما همانطور که تئودور آدورنو(از جامعه شناسان مکتب فرانکفورت) می گفت: موسیقی ابلهانه و تکراری، فیلمهای ابلهانه و تکراری مردم را به زندگی ابلهانه و تکراری و کار ابلهانه و تکراری عادت میدهد.
و این اندازه از اهمیت دادن آدورنو به موسیقی غیر ابلهانه و نقطه مقابل آن مرا به یاد آن صحبت حسین علیزاده(از اساتید بزرگ تار و سه تار) افتادم که می گفت: مردم ما از موسیقی سطحی و پیش و پا افتاده بیشتر استقبال می کنند تا موسیقی عمیقی که پشتوانه اندیشه دارد. آنهم نه به این علت که مردم ذاتا بی هنر آفریده شده اند، به این دلیل که در سلیقه شان دخل و تصرف شده است.
#شاره_جان #سهراب_محمدی
✍🏻 رضا محمدیان
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📌سرزمین ایران وارد دوره کمیابی بلندمدت منابع آب شده است
داریوش مختاری، از کارشناسان حوزه آب به خبرگزاری ایلنا گفت گه سرزمین ایران وارد دوره کمیابی بلندمدت منابع آبی شده است: «با توجه به اینکه همچنان بارشهای سالیانه از میانگین بارشهای بلندمدت پی در پی کمتر و کمتر میشود، با اندکی چشمپوشی میتوان گفت اقلیم و جغرافیای ایران کمکم وارد یک مرحله کمآبی پایدار میشود و یا به تعبیری میتوان گفت کشور وارد دورههای خشکی و کمیابی منابع آب در بلندمدت شده است».
او گفت که کمیابی آب به معنای کمبود بلندمدت و مزمن منابع آب در کشور است و «جزء ویژگیهای پایدار یک اقلیم یا گستره جغرافیایی میشود».
این کارشناس حوزه آب از سیاست سدسازی در جمهوری اسلامی انتقاد کرد و گفت به رغم ساخت ۶۰۰ سد تغییری در وضعیت نگرانکننده آب ایجاد نشده است: « ساخت سدها به دنبال پاسخ به کمبود منابع آب (عرضه آب) بوده است ولی در عمل و پس از ساخت حدود ۶۰۰ سد همچنان با افت بارشها در حدود یک دهه اخیر و کمآبیهای نگرانکننده روبرو هستیم. پژوهشهای تکمیلی برای تاثیر ساخت سدها بر تغییرات اقلیمی کشور لازم است. برای نمونه تاثیر خشکی آب رودخانهها که به دنبال ساخت سدها پدید آمده است بر تغییرات اقلیمی جغرافیای ایران موثر بوده است. نشانههای دیگر را نیز میتوان یافت که از کمبود منابع آب تاثیر میپذیرند. به طوری که بر خلاف انتظاری که از ساخت سدها داشتهایم، اکنون نه تنها کمآبیهای کشور با ساخت سدها برطرف نشده است بلکه وارد مرحله کمیابی منابع آب شدهایم که وضعیت به مراتب خطرناکتری است.»
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝 دربارهی «زنشدن»
✍️ #مسعود_ریاحی
زنی که در سمتِ چپِ تصویر است، در بخشی از این ترانه میخواند: «میآید[میآیم] و نجاتت میدهد»آنچه خوانده میشود، ترانهای عربیست که گفته میشود، بسیاری از زنان....
متن کامل
📃حجاب، طبقه متوسط جدید و بستر تاریخی
✍️ #رضا_تسلیمی_طهرانی
در روزهای اخیر موضوعات مرتبط با پوشش و حجاب وارد مرحله تازه ای شده و قرار است آنان که از سوی حکومت «بی حجاب» نامیده می شوند به وسیله دوربین های مدرن شناسایی، مجازات و با محرومیت اجتماعی مواجه شوند. روش هایی که به تعبیر «میشل فوکو» متضمن اعمال خشونتی به مراتب بیشتر بر روح و روان و ذهن افراد است.
از دیدگاه طبقاتی، اگرچه تمام طبقات اجتماعی جامعه امروز ایران با این موضوع درگیر شده اند و زنان طبقات بالا، متوسط و پایین به درجات متفاوت در شکل گیری تحولات رخ داده سهیم هستند اما این طبقه متوسط جدید است که بیش از دیگران دل مشغول موضوع ذکر شده است و می توان آن را به عنوان موتور تغییرات شکل گرفته مشخص کرد. از اینرو، فهم و درک تاریخ اجتماعی طبقه متوسط جدید و اعضای آن در ایران، از زمان ظهور تا امروز، به منظور درک تحولات اخیر از ضرورت برخوردار است.
طبقه متوسط جدید در اواخر عهد قاجار و به نحو مشخص در دوره پهلوی اول شکل گرفت. در این دوره اعضای این طبقه در حدود ۷ درصد جامعه ایران را به خود اختصاص می دادند (آبراهامیان، ۱۳۸۲: ۱۳۳). بررسی ها و مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که منسوبان به این طبقه از ابتدا حامل ویژگی ها و خصوصیات مشخصی بودند که آنها را از اعضای سایر طبقات متمایز می کرد. فردگرایی، مصرف گرایی، مدیریت بدن، برجسته شدن اوقات فراغت، مصرف فرهنگی و هنری در کنار تمایل به تجددگرایی، ناسیونالیسم و سکولاریسم از جمله این ویژگی ها است که سبک زندگی، جهان بینی و هویت خاصی را برای اعضای طبقه متوسط جدید به ارمغان می آورد (تسلیمی طهرانی، ۱۴۰۱ : ۱۰۷).
در دوره پهلوی دوم، طبقه متوسط جدید از جهات مختلف گسترش یافت. افزایش کمی و کیفی مدارس و دانشگاه ها در کنار توسعه دیوانسالاری موجب گسترش محصلین، متخصصان، هنرمندان، روشنفکران، کارمندان و ... شد و این طبقه را به یکی از وسیعترین طبقات جامعه ایران مبدل ساخت. در این دوره خصوصیات ذکر شده مانند فردگرایی، مصرف گرایی و مدیریت بدن از گسترش بیشتری برخوردار شد و خود را در ساحت های مختلف مانند پوشاک، خوراک، اوقات فراغت، روابط اجتماعی و در شاخص های گوناگون مانند نشریات، رمان ها، فیلم ها و سریال ها، معماری و شهرسازی و ... نشان داد. در این دوره مولفه هایی مانند تجددگرایی، ناسیونالیسم و سکولاریسم نیز همچنان به حیات خود ادامه دادند و گسترش آنها در مقاطع مختلف از فراز و نشیب برخوردار شد.
با وقوع انقلاب در سال ۵۷ که با همراهی بخشی از اعضای این طبقه همراه بود تغییرات و دگرگونی هایی در سبک زندگی اعضای طبقه متوسط جدید به وقوع پیوست . تغییراتی که می توان گفت دست کم در دهه اول انقلاب از شدت ویژگی های ذکر شده کاست و آنها را کم رنگ کرد. با این حال از دهه دوم انقلاب، طبقه متوسط جدید مجددا گسترش یافت و خصوصیاتی مانند فردگرایی، مصرف گرایی، مدیریت بدن، توجه به اوقات فراغت و ... مجددا به ویژگی های غالب سبک زندگی اعضای این طبقه تبدیل شد. گسترش طبقه متوسط جدید و ویژگی های ذکر شده، علی رغم فراز و نشیب های مختلف، در دهه های بعد ادامه یافت و خود را در شاخص های گوناگون به رخ کشید. به عنوان مثال، در این سالها، مراکز خرید و مال ها، کافه ها و رستوران ها، آرایشگاه ها و سالن های زیبایی، سینماها و سالن های نمایش و ... از لحاظ کمی و کیفی با گسترش بی سابقه ای مواجه شدند. همچنین مولفه های تجددگرایی، ناسیونالیسم و سکولاریسم نیز مجددا با اقبال مواجه شد و اقدامات حکومت نیز در کنار عوامل دیگر به نحو ایجابی یا سلبی به رشد و گسترش آنها یاری رساند. در عرصه اجتماعی می توان گفت اعضای این طبقه حاملان اصلی جنبش های اجتماعی شکل گرفته در سال های ۷۸، ۸۸ و ۱۴۰۱ بودند. به نحوی که برخورداری از آزادی در سبک زندگی از مهمترین خواسته های آنها در دهه های گذشته و به ویژه در جنبش زن، زندگی و آزادی بوده است.
در نتیجه توجه به این نکته ضروری است که طبقه متوسط جدید که در حال حاضر یکی از گسترده ترین و مهمترین طبقات جامعه ایران است، از بیش از یکصد سال سابقه تاریخی برخوردار است. این طبقه در تاریخ این جامعه هک شده و در آن ماندگار خواهد ماند. سبک زندگی اعضای این طبقه برساخته ای تاریخی است که با برخورداری از ویژگی هایی مشخص شکل گرفته و هویت اجتماعی این طبقه را مشخص کرده است.
اگر امروز موضوع پوشش و حجاب در جامعه ایران مسئله مند شده، به وسیله تمام طبقات و به ویژه اعضای طبقه متوسط جدید مورد توجه قرار گرفته و به موضوعی سیاسی بدل شده است باید آن را در ظرف زمان و تاریخ مشاهده کرد. هر گونه ساده انگاری و نگاه ایستا به چنین موضوع مهمی به یقین موجب خسران برای سیاستگذاران فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خواهد بود و به برخوردهای خام اندیشانه ای منجر می گردد که دیروز و امروز شاهد آن بوده و هستیم.
🆔 @IRANSOCIOLOGY
ليبراليسم نه دین است، نه جهانبینی و نه حزب منافع ویژه. دین نیست، زیرا نه ایمان و سرسپردگی طلب میکند، نه امری رازآلود گرداگرد آن را گرفته است و نه جزمیاتی دارد. جهانبینی نیست زیرا نمیخواهد گیتی را توضیح دهد، چنان که دربارهٔ معنا و مقصود هستی انسانها هیچ چیز به ما نمیگوید و نمیخواهد بگوید. نوعی حزب که مدافع منافع خاصی باشد نیست، زیرا به هیچ فرد و گروهی وعده امتیاز ویژه نمیدهد و برای هیچ فرد و گروهی منفعت ویژهای ایجاد نمیکند و نمیخواهد ایجاد کند. لیبرالیسم سراسر چیز دیگری است. ایدئولوژی است؛ نظریهای است دربارهٔ روابط میان امور اجتماعی و همزمان به کارگیری این نظریه، در رفتار انسانها در امور اجتماعی. هر قول و وعدهای که میدهد از آنچه در جامعه و از طریق جامعه میتوان انجام داد، تجاوز نمیکند لیبرالیسم میخواهد فقط یک چیز به انسانها بدهد: تکامل صلحآمیز و بیاختلال رفاه مادی برای همه تا از این طریق عوامل بیرونی درد و رنج را تا حدی که اصلاً در قدرت نهادهای اجتماعی است، از انسانها دور نگاه دارد. هدفش کاستن از رنج و افزودن بر شادی است.
هیچ فرقه و حزب سیاسی پیش خود گمان نکرده است که بدون توسل به حواس انسانها نیز میتواند کار خود را از پیش برد. گزافهگوییهای سخنپردازانه، سر دادن موسیقی و سرود، نمایش پرچمها، گلها و رنگها همگی به منزلهٔ نمادهایی به کار گرفته میشود و رهبران میکوشند پیروانشان را به شخص خود پیوند دهند. لیبرالیسم اهل این کارها نیست. در لیبرالیسم از گلها و رنگهای نمادین حزب و از سرود، بتها، نمادها و شعارهای حزبی خبری نیست. ابزار کار ليبراليسم دغدغه و برهان است. همینها باید آن را به سوی پیروزی سوق دهد.
📖 لیبرالیسم
✍️ لودویگ فون میزس
ترجمهی مهدی تدینی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔴 ۲ سال زندان برای یک پدر روسی که فرزندش نقاشی ضدجنگ کشیده بود
🔹یک پدر روس به دلیل اینکه دخترش نقاشی ضدجنگ کشیده بود و خودش نیز از منتقدان جنگ روسیه علیه اوکراین بود، به اتهام بیاعتبار کردن ارتش روسیه به دو سال زندان محکوم شد. با این وجود الکسی موسکالف ۵۳ ساله، در زمان صدور حکم در دادگاه یفرموف (شهری در نزدیکی اوکراین) حضور پیدا نکرد و به ادعای دادگاه از حبس خانگی فرار کرد. وکیل او نیز میگوید که از محل اختفای احتمالی موکلش خبری ندارد. ماشا دختر ۱۳ ساله او، در اوایل ماه مارس با شروع رسیدگی به این پرونده، به مرکز ویژه نگهداری از کودکان فرستاده شد.
لینک
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📖مشروطیت ایدهای بود برای قید زدن بر لاحدی قدرت و اینکه چگونه دولت و قدرت از طریق آن محدود شود و حقوق نقش برجستهای در این محدودیت بازی میکند.
در اینجا باید بین ایده مشروطیت و دو مفهوم نزدیک با آن تفاوت گذاشت. نخست مفهوم دموکراسی است و دوم مفهوم لیبرالیسم. علت بررسی این دو مفهوم به این خاطر است که از آنجا که در ایران هرگز نظریه مشروطیت و اهداف آن تبیین نشده است، بسیاری از نویسندگان در توضیح و تفسیر مشروطیت ایران، مشروطیت را مترادف با دموکراسی و یا لیبرالیسم گرفتهاند. از اینرو از منظر این دو مفهوم به نقد مشروطیت در ایران نشستهاند و آن را ناکام دانستهاند، زیرا نتوانسته است به دموکراسی یا لیبرالیسم برسد.
در حالی که مشروطیت نقطه آغاز در تحدید قدرت لاحد است و در تطور تاریخی خود به این مفاهیم منجر میشود، نه اینکه در همان آغاز محدود کردنِ قدرت خودکامه، توهم پیدایش دموکراسی را داشته باشد.
به همین دلیل در اروپا نظریه مشروطیت ریشه در دوران سدههای میانه دارد، اما بعدها و با پیدایش مفهوم مدرن مشروطیت این مفهوم با مفاهیم جدیدی مثل لیبرالیسم و دموکراسی همزمان شد و به نوعی در سدههای نوزده و بیست در این دو مفهوم ادغام شد.
📌مشروطیت به معنای مدرن و نظریهای در دولت در قرن هیجده و با انقلاب فرانسه و آمریکا شروع شد. ایده اصلی مشروطیت طبق این نظر محدودیت قدرت بهوسیله قانون و حقوق است.
این ایده ابزاری برای تنظیم کردن قدرت و تحدید آن است و حقوق نقشی مهم و عمده در این محدودیت دارد و چنانکه گفتهاند نخستین تعریف از مشروطیت، محدود کردن قدرت با حقوق است. بهعبارت دیگر مشروطیت یک سیستم سیاسی است که محدودیتهایی را بر اجرای قدرت سیاسی تحمیل میکند و ابتنای نظام سیاسی بر قانون اساسی بهمنظور محدودسازی و تقیید قدرت است.
در مشروطیت مدرن قدرت باید با رضایت مردم باشد و برای اینکه قدرت محدود باشد باید از طریق شکلها و نهادهای معینی اجرا شود. از این روی نهادها نقش مهمی در نظریه دولت مشروطه بازی میکنند.
چنانکه مایکل مان گفته است در دولت مشروطه نهادها از لحاظ استبداد ضعیف و از لحاظ زیرساخت قوی است. به این ترتیب مشروطیت مجموعه اصول، رفتارها و نهادهایی است که برای حکومت محدود استفاده میشود.
📚 خوانش حقوقی از انقلاب مشروطه ایران (تاریخ مفاهیم حقوق عمومی در ایران)
✍️ فردین مرادخانی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
قاطعترین دستور از لوله تفنگ بیرون میآید که به آنیترین و کاملترین اطاعت میانجامد. چیزی که هیچگاه از این لوله در نمیآید قدرت است...
هرجا قدرت از دست برود؛ حکومت با خشونت عریان به میدان میآید. خشونت که پیروز میشود یعنی حکومت با قدرتش خداحافظی کرده است.
از مقاله مفاهیم قدرت و قهر در فلسفهی سیاسی #هانا_آرنت
بهرام محبی
تصویر:
The Third of May, 1808 The Execution of the Defenders of Madrid by Francisco De Goya (1746-1828, Spain)
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
سرونامه
گاهنامۀ علمیتخصصی علوم اجتماعی دانشگاه خوارزمی
سال دوم، شماره ۵ و ۶، پاییز و زمستان ۱۴۰۱
جریانشناسی ترجمه در علوم اجتماعی ایران
به همراه سه ضمیمه
372 صفحه
با آثار و نوشتارهایی از: محمدرضا شادرو، محمد میرزایی، جبار رحمانی، رضا تسلیمی طهرانی، بیتا مدنی، سارا کریمی، مسعود زمانی مقدم، سپیده صدفی، یگانه محسنیپویا، فرشته رضائی، سورن مصطفائی، حسین کمالوند، علی خانمحمدی، ندا پات داد، احسان احراری، احسان عزیزی، نورالدین فراش، شیوا آقایی، شمیم شرافت، هما اسماعیلی، مسعود قاسمی، محسن عموشاهی.
طرح روی جلد: حدیث ملاحسینی
#سرونامه
@sarvmagazin
📃افزایش حداقل دستمزد بهعنوان یک دستور کار اجتماعی
دارون عجماوغلو؛ استاد اقتصاد دانشگاه ام.آی.تی، در ایران با کتاب «چرا ملتها شکست میخورند» شناخته میشود. اخیراً در پروجکت سندیکیت از او یادداشتی دربارۀ ضرورت افزایش حداقل دستمزد منتشر شده که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید.
🔸با قدرتگرفتن دموکراتها در کاخ سفید، تلاشها برای افزایش حداقل دستمزد از ۷.۲۵ دلار به ۱۵ دلار در ازای هر ساعت افزایش یافته؛ اقدامی که چه بهلحاظ اقتصادی و چه بهلحاظ سیاسی منطقی است. برخلاف گذشته، اقتصاددانان دیگر نسبت به حداقل دستمزد بدبین نیستند. قبلاً فرض میشد که بازار کار مانع از قدرت انحصاری کارفرمایان در رانتجویی از سرمایه میشود. با چنین فرضی، پیشبینی میشد که حداقل دستمزد به کاهش اشتغال منجر میشود.
🔸اما در پژوهشهایی که از اواخر دهۀ ۸۰ انجام شده، شواهدی مبنی بر تأثیر افزایش حداقل دستمزد بر بیکاری بهدست نیامده است. دیوید کارد از دانشگاه کالیفرنیا و آلن کروگر از دانشگاه پرینستون در کتاب «افسانه و اندازهگیری: اقتصاد جدید حداقل دستمزد» نشان دادهاند که کاهش اشتغال نهتنها ربطی به افزایش حداقل دستمزد ندارد، بلکه در مواردی با افزایش کف دستمزد، اشتغال افزایش مییابد. هرچند این یافتهها در ابتدا جنجالبرانگیز بود، اما شواهد بعدی مبتنی بر نمونههای بزرگتر و رویکردهای تجربی دقیقتر آنرا تأیید کرد. اگر افزایش حداقل دستمزد اشتغال را کاهش نمیدهد، پس میتوان استدلال کرد که کارفرمایان بزرگی نظیر مکدونالد یا والمارت عملاً دارند از قدرت بازار برای کسب رانت بهره میبرند.
🔸ادبیات اولیۀ اقتصاد، دستاوردهای حداقل دستمزد را بسیار دست کم گرفته است. چنین سیاستهایی بسیار فراتر از افزایش درآمد کارگران است. حداقل دستمزد، انگیزۀ ایجاد مشاغل با دستمزد بالاتر و باثباتتر را تقویت میکند و امکان پیشرفت شغلی را نیز فراهم میکند. برخی اقتصاددانان نگراناند که حداقل دستمزد ممکن است میل به سرمایهگذاری برای آموزشهای مهارتی و افزایش بهرهوری نیروی کار را تضعیف کند. اما همانطورکه در کار مشترکم با استیو پیشکه نشان دادهام، این نگرانی اغراقآمیز است. وقتی کارفرمایی باید به کارگران خود دستمزد بالاتری پرداخت کند، اتفاقاً انگیزۀ قویتری برای بهرهوری آنها دارد.
🔸توجه به عوامل غیراقتصادی، اهمیت توجه به حداقل دستمزد را بیشتر هم میکند. همانطورکه فیلیپ پتی؛ فیلسوف، توضیح داده، «انسانها برای آزادی از سلطه تلاش میکنند. زندگی تحت سلطه بهمعنای وابستگی به رحم و بخشش دیگری است؛ زندگی در معرض رنجهایی که دیگری میتواند دلبخواهانه به تو تحمیل کند». این تعریف، تجربۀ کسانی را که در طول تاریخ رعیت و برده بودهاند به تصویر میکشد. همانطورکه به همراه جیمز رابینسون در کتاب «راه باریک آزادی» تأکید کردهایم، حتی اگر امروزه بیشتر کارگران در غرب دربارۀ وحشیانهترین اشکال کار اجباری نگرانی چندانی نداشته باشند، اما نبود امنیت شغلی و ناکافیبودن حقوق به این معنا است که کسانی هنوز تحت سلطه هستند.
🔸البته نه پتی، و نه من و رابینسون اولین کسانی نیستیم که به این نکته اشاره میکنیم. ویلیام بوریج؛ از معماران دولت رفاه انگلیس، در سال ۱۹۴۵ استدلال کرد «آزادی معنایی فراتر از آزادی از قدرت خودسرانۀ دولتها است. آزادی بهمعنای رهایی از بندگی اقتصادی در برابر شرهای اجتماعی است. آزادی بهمعنای آزادی از هر نوع قدرت خودسرانه است». از همین رو است که در مادۀ ۲۳ اعلامیۀ جهانی حقوق بشر آمده «هر کسی که کار میکند حق دارد از حقالزحمۀ منصفانه و مطلوب برخوردار باشد بهاندازهایکه برای خود و خانوادهاش زندگی شایسته و توأم با کرامت انسانی را فراهم کند».
🔸برایناساس، تلاش دموکراتها برای افزایش حداقل دستمزد و گسترش حمایت از کارگران باید بهعنوان بازگشت به یک دستور کار اجتماعی تلقی شود که برای مدتی طولانی نادیده گرفته شده است. در اقتصادی که با نابرابری و طبقاتیشدن فزاینده مواجه است، سیاستهای مربوط به هموارکردن شرایط بازی و کاهش سلطه مدتها به تأخیر افتاده است. باید در نظر داشت که امروزه مشکل بزرگتر اقتصادهای غربی کمبود مشاغل خوب بهدلیل تمرکز بیشازحد بر اتوماسیون و تلاش ناکافی برای توسعۀ فناوریهای جدیدی است که از همه نظر برای کارگران مفید باشد. افزایش حداقل دستمزد اولین قدم مهمی است که باید برداشته شود، اما باید با سیاستهای تغییرِ جهت فناوری و ایجاد انگیزه برای ایجاد مشاغل خوب و شرایط کار بهتر همراه باشد.
🔸لینک یادداشت در پروجکت سندیکیت
https://www.project-syndicate.org/commentary/case-for-higher-minimum-wage-in-the-us-by-daron-acemoglu-2021-02
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY