📃نشانههایی از نفوذ اندیشه چپ به قانون اساسی
✍محسن جلالپور
🔹بحثهایی که درباره نفوذ اندیشه چپ به اصول اقتصادی قانون اساسی مطرح شده، دریچهای جدید برای بحث و گفتوگو پیرامون «ریشههای وضع موجود» گشوده است. به طور مشخص درباره دو اصل 43 و 44 قانون اساسی زیاد اظهار نظر میشود؛ عدهای معتقدند این دو اصل باعث شدهاند اقتصاد ایران دولتی و ناکارآمد شود اما عدهای هم اصولا قائل به سوسیالیستی بودن اصل 43 قانون اساسی نیستند و درباره اصل 44 هم معتقدند سیاستهایی که از سوی رهبری ابلاغ شد، درجه سوسیالیستی بودن این اصل را کاهش داد.
اصل 43 چه میگوید؟
🔹اصل 43 قانون اساسی، تامین نیازهای اساسی شامل مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه را بر عهده دولت میگذارد.
🔹مشکل اصلی همینجاست که دولت وظیفه خود میداند کالاهایی را برای جامعه تأمین کند که در خیلی از کشورها، خود مردم برای خود تأمین میکنند. کالاهایی مثل خوراک و پوشاک و مسکن در زمره «کالاهای خصوصی» هستند و صحیح نیست که حکومتها وعده تأمین آن را بدهند چون هیچ حکومتی قادر به تأمین کالای خصوصی نیست. به واسطه همین اصل 43 است که دولتها حتی کالاهای خصوصی را «کالای عمومی» میپندارند و تأمین آن را وظیفه خود میدانند. اما کالای عمومی چیست و چرا مداخله دولت در عرضه کالای خصوصی زیانبار است؟ کالای عمومی کالایی است که همه از مصرف آن منتفع میشوند و نمیتوان مصرف آن را به افرادی خاص محدود کرد. مهمترین کالای عمومی، امنیت و حقوق مالکیت است اما میتوان از زیرساختها، آموزش و پرورش، بهداشت، هوای پاک، صلح، دیپلماسی، سیاستگذاری صحیح اقتصادی و... به عنوان مصادیق کالای عمومی یاد کرد که به نوعی دولت وظیفه تهیه آنها را بر عهده دارد.
🔹در مقابل، کالای خصوصی کالایی است که اگر به فردی تعلق گیرد دیگران از استفاده از آن محروم میشوند. مثلاً زیرساخت جاده و راه، کالای عمومی محسوب میشود و معمولاً عرضه آن بر عهده دولت است اما اتوبوس و خودرو کالای خصوصی است. بهداشت کالای عمومی است اما درمان کالای خصوصی است.
🔹با این مرزبندی ما دو نوع زندگی داریم. زندگی عمومی و زندگی خصوصی. در زندگی عمومی از کالاهای عمومی مثل چراغ راهنما، بهداشت عمومی، علائم راهنمایی و رانندگی، آسفالت خیابان، روشنایی معابر و... استفاده میکنیم تا کار کنیم و درآمدی به دست آوریم و به وسیله آن بتوانیم برای زندگی خصوصی خود کالای مورد نیاز را تهیه کنیم.
اما از آنجا که نهاد دولت در ایران مداخلهگر است، خود را متولی تهیه و توزیع همه نوع کالا میداند و بنابراین از مسوولیت تامین روشنایی شب و احداث دستشویی بینراهی تا تهیه و توزیع گوجه و خیار را بر عهده میگیرد. اما در هیچکدام توفیقی به دست نمیآورد. چون اصولاً تامین این همه کالا برای میلیونها آدم نه ممکن و نه عاقلانه است.
🔹در حال حاضر خیلی از کشورها برای ایجاد رفاه سراغ تامین کالای عمومی میروند، چراکه فراهم آوردن کالای خصوصی مثل غذا و پوشاک که آحاد جامعه از آن راضی باشند اصولاً کاری غیرممکن است اما دولت میتواند کاری کند که امنیت، آموزش، بهداشت، آب آشامیدنی و... برای همه فراهم باشد.
🔹اصولاً اقتصادی درست کار میکند که مناسباتش مبتنی بر بازار آزاد تنظیم شود و بخش خصوصی و کارآفرینان هم در آن انگیزه لازم برای تولید و عرضه کالای خصوصی را داشته باشند. اما در کشور ما هم دولت و هم نهادهای حاکمیتی بنگاهداری میکنند و در عین حال دولت به شدت در اقتصاد مداخله میکند و این نارساییها باعث میشود انگیزه فعالیت از بخش خصوصی گرفته شود.
اصل 44 قانون اساسی چه میگوید؟
🔹مطابق اصل 44 قانون اساسی، نظام اقتصادی کشور بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی استوار است. این اصل همه بخشهای مهم، اساسی و زیربنایی اقتصاد کشور را در اختیار دولت قرار داده و نقش بخش خصوصی را تنها در تکمیل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی تعریف کرده است. یعنی در قانون اساسی، شأن بخش خصوصی در حد پیمانکار و مقاطعه کار در نظر گرفته شده است.
🔹در اوایل دهه 1380 مجمع تشخیص مصلحت نظام تلاش کرد تعریفی جدید از اصل 44 ارائه کند که با موافقت رهبری مواجه شد و ایشان مصوبهای در همین زمینه ابلاغ کردند. هدف این بود که بخش خصوصی از زیر سایه دو بخش دیگر خارج شود اما متأسفانه دولتها ابلاغیه اصل 44 را منحرف کردند و خروجی ابلاغیه، قدرت گرفتن بخش جدیدی در اقتصاد ایران شد که به آن «شبه دولتی» و «خصولتی» میگویند.
🔹بنابراین خوب است تعارف را کنار بگذاریم و درباره بدیهیات بحث نکنیم؛ قانون اساسی ما تحت تأثیر اندیشه چپ قرار دارد و منویات این قانون اجازه نمیدهد بخش خصوصی موتور محرک توسعه کشور قرار گیرد.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
«آیین کتاب و مهربانی»
با تعطیلی مدارس و اتمام کنکور کتابهای زیادی راهی سطل زباله می شوند. بیایید این کتابها را به نیازمندان اهدا کنیم.
پیام بانیان این حرکت:
فقط تاکید کنید که لازم نیست به جایی تحویل شود
فقط جمع آوری کنن و پیام بدن
باهاشون هماهنگ میشه و میان از درب منزل تحویل میگیرن
از کلیه شهرستانهای ایران پذیرش کتاب داریم
حتی اگر یک جلد کتاب باشه
در ضمن کیف و مداد خودکار مداد رنگی و کلیه ملزومات مدرسه حتی دسته دوم هم پذیرفته میشود
لطفا این پیام رو در گروهها و برای دوستان و فامیل و آشناهاتون ارسال کنید.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃حجاب-خاکریز، درنگی در اعدامهای اخیر
✍ #خسرو_نظیری
لباس زیر هم پرچم جمهوری اسلامی نیست، چه رسد به روسری! برخی از اپوزیسیون تصور می کنند این حکومت به تار مویی بند است و با افتادن حجابها پرچمش می افتد. برخی دلسوزان حاکمیت می پندارند که از کم عقلی حاکمیت است و حیات و ممات خود را به حجاب وابسته کرده است. باید گفت، حکومت ایران سیاست عمق استراتژیک را در پیش گرفته است چه ژئوپلیتیکی و چه اجتماعی-سیاسی. همان موقع که آقای خمینی گفت حفظ نظام اوجب واجبات است، و بعد آقای گلپایگانی به او اعتراض کرد که حدود احکام ثانویه برای شما تا کجاست و اگر این همه تبدیل در احکام دین برای حفظ قدرت جایز است پس برای حفظ کدام اسلام انقلاب کرده اید؟!، معنایش این بود که برای تداوم قدرتمان باید زمینی باشیم.
سیاستِ دینی حکومت (از جمله در حوزه حجاب) و انتقال نزاع قدرت به عرصه جامعه مدنی از ابتدا کارکرد تغییر زمین بازی و ... را داشته است، گرچه کارکرد حفظ نیروهای باورمند مذهب گرا را نیز دارد. مهمتر آنکه، سیستم قدرت از طریق چنین سیاستی خاکریزش را جلوتر آورده است. این که اکنون در حفظ حجاب و اشکال دینی سرکوب زنان و حفظ دیگر هنجارهای دینی مصم است نیز برای این است که نگذارد مخلفان از همان اولین سنگر عبور کنند. افتادن حجاب و آزادی زنان، که از همان اول انقلاب عامدانه نادیده گرفته شده است، پیامدهای سلسله وار ناگواری برای حاکمیت در پی خواهد داشت. موفقیت احتمالی جامعه در برداشتن حجاب و دیگر نمادهای دینی یعنی عبور از خندق یا خاکریز اولیه و رسیدن به خط مقدم یا دیواره قلعه حکومتی است که شوخی ندارد. این تازه شروع مبارزه واقعی با رژیمی است که تجربه نشان داده در کوبیدن مخالفانش مصمم است حتی اگر در مقابلش مراجعی چون منتظری، شریعتمداری، طباطبائی قمی و ... باشند چه رسد به مردم عادی.
اعدامهای اخیر متهمان به مبارزه مسلحانه (فارغ از صحت یا عدم صحت اتهام) نیز در همین راستا است. حاکمیت از اعدام تنها برای دلگرمی نیروهایش یا ارعاب معترضین و کنترل خیابان استفاده نمی کند. به نظر میرسد، برای زدن کسانی است که به جای رفتن به زمین بازی نسبتا امن در حوزه فرهنگ و مذهب، از خاکریز گذشته و مستقیما به سمت مقر قدرت تاخته اند. حکومت اگر در عین تهدید، جهت تطمیع، معترضان خیابانی یا هنرمندان و ... را بصورت گسترده هم عفو کند به این معنا نیست که با مبارزانی که وارد زمین قدرت سخت و نزاع واقعی انقلابی شده اند تسامح کند. تجربه جنبشهای انقلابی موفق و ناموفق موید همین موضوع است، حکومتی که به هر علتی که باشد نتواند بکوبد سقوط می کند، نمونه دم دستی اش انقلاب ۵۷ . در اکثر متون مربوط به انقلاب ۵۷، وقوع شرایط انقلابی را از موفقیت جنبش انقلابی در سرنگونی رژیم تفکیک نمی کنند و طوری تفسیر میکنند که با بازگشت آقای خمینی در ۱۲ بهمن همه چیز تمام است و ۱۰ روز بعد پیروزی انقلاب اعلام می شود. در صورتی که، انقلاب واقعی در ۹ روز ۱۳ تا ۲۱ بهمن رخ می دهد. زمانیکه نیروهای سازماندهی شده و مسلح گروههای چپ در حملاتی گسترده شهربانی ها و پاسگاهها را تصرف و خلع سلاح کردند. سپس، در گام بعد با اسلحه ها و نیروهای بیشتری که اکنون در اختیار داشتند برق آسا پادگان ها و سازمانهای اصلی دولتی را تصرف یا محاصره کرده و سبب شدند ارتش سست شده پهلوی در نتیجه عوامل داخلی وخارجی اعلام بیطرفی کند. به نظر می رسد، اعدامهای اخیر نیز نشان دهنده همین نگاه به تداوم حیات سیاسی سیستم باشد.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃جامعهی مدرن، خانوادهی مدرن: رویکرد رابطهنگر به خانوادهی ایرانی
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
حدود دوازده سال است که در حوزهی جامعهشناسیی خانواده در حال مطالعه هستم. رویکرد من در مطالعهی خانواده، رویکردی رابطهنگر است. رویکرد رابطهنگر به خانواده مکمل رویکرد نهادگرا به خانواده است. جامعهشناسان در دنیا اغلب خانواده را بهمنزلهی یک نهاد اجتماعی میبینند. از نظر من چنین رویکردی نمیتواند همهی ابعاد خانواده را توضیح دهد. از این رو، من رویکرد رابطهنگر به خانواده را بهمنزلهی مکمل رویکرد نهادگرا مطرح میکنم.
در رویکرد رابطهنگر به خانواده، مهمترین مولفهی خانواده، رابطهی اجتماعیی بین اعضای خانواده است و ریشهی بسیاری از مسائل آن را میبایست در همین روابط جست. بر اساس مطالعهی روابط میان اعضای خانواده میتوان یک خانواده را بهنحو دقیقتری کالبدشکافی کرد.
رابطهی اجتماعی، از مهمترین موضوعات مورد مطالعهی جامعهشناسی است. رابطهی زن و شوهر نیز یک رابطهی اجتماعی است. از نظر من روابط اجتماعی تاریخمند هستند. زاده میشوند و میمیرند. رابطهی اجتماعیی عمرانه، بیشتر محصول جهان اجتماعیی سنّتی و پیشامدرن است که در آنها هم ثبات اجتماعی و بهتبع ثبات احوال و شخصیت وجود دارد و تغییر اجتماعی به کندی صورت میگیرد و هم فشارهای هنجارین بر روی افراد زیاد است و تغییر روابط و حذف روابط همیشه کار آسانی نیست و گاه بسیار پرهزینه است، چون میزان فردیت و خودتعیینگریی آدمیان در جهان اجتماعیی سنّتی ناچیز است.
اما در جهان اجتماعیی مدرن، روند تغییر و تحول اجتماعی و بهتبع آن، تغییر احوال و شخصیت افراد شتابناک است و علاوه بر آن، فردیت آدمی بیشتر تحقق یافته است و حد خودتعیینگریی افراد بالاتر است. از این رو، در جامعهی مدرن روابط اجتماعیی عمرانه، کمتر تحقق مییابد.
به همین دلیل، نباید انتظار داشت که در جامعهی مدرن جز در موارد نادر، روابط عمرانه وجود داشته باشد و هر کسی که رابطهای را آغاز کرد، تا آخر عمر بدان پایبند باشد. چنین انتظاری با اقتضائات جامعهی مدرن و انسان مدرن ناهمساز است و مغایرت دارد. بر این اساس، زن و مردی که با هم رابطهای را آغاز میکنند و به قرارداد ازدواج نائل میشوند، باید هر دو به یک میزان این امکان را داشته باشند که در صورت ناخشنودیی مزمن و پایدار، رابطهشان را با شریک زندهگیشان قطع کنند.
بنابراین، وقتی من از لزوم برخورداریی زنان از حق جدایی یا طلاق سخن میگویم، بحثی جامعهشناختی میکنم نه بحثی حقوقی. اینکه در حقوق ایران این سخن چهگونه ترجمه میشود، بحثی حقوقی است و لازم است حقوقدانان در بارهی آن سخن بگویند.
روشن است که بر اساس چنین باوری، من این حق را هم برای همسر ام و هم برای تمامیی زنان خانوادهام قائل هستم و از حق جداییشان دفاع میکنم. چه ارزشی دارد زنی در کنار آدمی زندهگی کند که دلاش پیش مرد نباشد. من بر آنام که میبایست در خانوادههای ایرانی قانون دل حاکم باشد، اما متاسفانه در حال حاضر در بسیاری از خانوادههای ایرانی، قانون دل حاکم نیست. من سرسختانه طرفدار حکمفرماییی قانون دل در خانوادههای ایرانی هستم. من بر آنام که کیفیت رابطه برتر از طول رابطه است. رابطهی بیکیفیت زندهگیی آدمی را جهنمی میسازد و رابطهی با کیفیت زندهگیی آدمی را بهشتی میسازد. من یک سال رابطهی با کیفیت را بر صد سال رابطهی بیکیفیت ترجیح میدهم.
بنابراین، وقتی سخنان مرا در بارهی خانواده میشنوید، در مقام پاسخ رگ گردن برجسته نکنید، بلکه استدلال بیاورید. من بر اساس پژوهش و دادهها سخن میگویم نه بر اساس سنتها و ارزشهای سنتی. من به بهزیستیی انفسیی آدمیان میاندیشم نه به ثبات خانواده به هر قیمتی. در نظر من خانواده مقدس نیست، بلکه چه بسا ممکن است کانون سلطهگری و زورگویی و جنایت باشد. من به زندهگیی بهشتی در همین جهان میاندیشم و از روابط جهنمی برحذر میدارم. تداوم رابطه به هر قیمتی، میتواند زندهگیای جهنمی بسازد و من در تحقیقاتام راجع به خانواده در ایران اغلب زندهگیی جهنمی دیده ام.
در نظر من بهشت جایی است که آدمی در آن احساس امنیت و آرامش و شوق زندهگی و لذت زیستن با جنس مکمل را تجربه کند. وطن جایی است که در آن آدمی احساس غربت نکند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃در حوالی فاجعه؟
‼️دربارهی احتمال افزایش قیمت بنزین
✍️ شهریار خسروی
فشار یارانههای انرژی بر بودجهی دولت به درجهی غیر قابل تحملی رسیده که آشکارترین نشانهی آن تورم بیسابقه در بهار ۱۴۰۲ بوده است. در ساختار فعلی دو مسیر در برابر دولت وجود دارد که هر دو فاجعهبار است:
۱. ادامهی وضع موجود. یعنی وارد شدن به ابرتورم (تورمهای بالای صد درصد و بیشتر) و ونزوئلایی شدن.
۲. افزایش ناگهانی قیمت (بنزین و گازوییل، برق و...) مطابق الگوی آبان ۱۳۹۸. یعنی شوک به مشاغل وابسته به انرژی و پذیرش تبعات آن.
«راه سوم» پذیرفتن «اصلاح بنیادی مدیریت انرژی» است که هم مشکل بودجه را حل کند و هم از طبقات پایین در برابر تغییرات محافظت کند. چنین چیزی در ساختار موجود بسیار نامحتمل به نظر میرسد؛ اولا طرحهای موجود باید به بحث گذاشته شود تا حمایت اکثریت را به دست آورد و این در فضای سیاسی فعلی ممکن نیست. ثانیا تغییرات اساسی نیازمند مبارزه با گروههای ذینفع است که در لایههای مختلف ساختار موجود حضور دارند.
البته در سال ۹۸ هم دولت به پیشنهادات علمی فراوانی دسترسی داشت اما بدترین گزینه را برگزید؛ آیا امروز راه دیگری انتخاب خواهد شد؟ دلایل زیادی داریم که خوشبین نباشیم. چگونه میتوان از بروز فاجعه جلوگیری کرد؟ جواب این پرسش هم آسان نیست.
بحث مفصلتر: ایپزود دوم و هفتم «پادکست سکه». دیدگاه دیگر: مالجو.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 چرا دلار همیشه برنده است؟
✍️ فرانچسکو گوئررا / رویترز
گزارشهای افول دلار، به صورت حیرتآوری بزرگنمایی میشوند. نوسانات فرسایشی سهم دلار آمریکا از ذخایر ارزی جهانی، همراه با افزایش تنشهای ژئوپلیتیکی، صحبتها درباره پایان دادن به سلطه پول ایالات متحده را دوباره برانگیخته است. در واقع، وضعیت کلی بدون تغییر باقی میماند. نقش بزرگی که ایالات متحده در بازارهای سرمایه، تجارت و بدهی ایفا میکند، وضعیت موجود را تقویت میکند. تا زمانی که اقتصاد جهانی تحت بازنگری کامل قرار نگیرد، دلار همچنان در صدر خواهد بود.
اقتصاد جهانی با دلار کار میکند. هرچند این موضوع بسیاری از خارجیها را میآزارد. اتکای بیش از حد به ارز آمریکایی میتواند منجر به بیثباتی در بازارهای نوظهور، کاهش جریانهای تجاری و ایجاد سرریزهای جهانی شود، مانند زمانی که بازارهای مالی در مارس 2020 ذوب شدند.
این مشکل از زمان تاجگذاری دلار به عنوان ارز ذخیره اصلی پس از جنگ جهانی دوم وجود داشته است. در سال 1971، جان کانلی، وزیر خزانهداری ایالات متحده به طعنه معروفی گفت که «دلار واحد پول ماست، اما مشکل شماست». در سال 2019، تقریبا 50 سال بعد، مارک کارنی، رئیس بانک مرکزی انگلستان نیز همین احساسات را ابراز کرد.
مدعیان کنونی تاجوتخت ارز جهانی عبارتند از؛ یوان چین و ارزهای دیجیتال. جمهوری خلق چین مدتها تلاش کرده است تا استفاده بینالمللی از پول خود را ترویج کند. جدیدترین طرح چین این است که پرداختیهایش به صادرکنندگان نفت، به یوان باشد تا دسترسی به ارز چین را افزایش دهد. در همین حال، برخی از بانکهای مرکزی کشورها، ارزهای دیجیتال را به عنوان راهی برای ایجاد یک اقتصاد جهانی متعادلتر که در آن هیچ کشوری بر دیگران سلطه ندارد، تبلیغ میکنند.
ایالات متحده هم که از ارز خود به عنوان سلاحی در برابر دشمنانش استفاده میکند، جستوجوی این جایگزینها را تحریک کرده است. پس از حمله روسیه به اوکراین، آمریکا و متحدانش نزدیک به نیمی از 640 میلیارد دلار ذخایر ارزی این کشور را مسدود کردند. ایالات متحده همچنین دلارهای افغانستان، ایران و ونزوئلا را هدف قرار داده است. این در حالی است که بانکهایی که تحریمهای آمریکا را دور میزنند با جریمه های سنگینی روبرو هستند.
طرفداران تغییر سلطه دلار، به کاهش مداوم سهم دلار از ذخایر ارزی بانکهای مرکزی کشورها اشاره میکنند. بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول، این رقم در سال 1999 در حدود 70 درصد بود که با کاهش محسوسی به 59 درصد در سال 2022 رسیده است.
در همین حال، بر اساس محاسبات فدرال رزرو، سهم ایالات متحده از تولید اقتصاد جهانی از 32 درصد در سال 1980 به 24 درصد در سال 2020 کاهش یافته است. در حالی که سهم این کشور از تجارت جهانی در همین دوره از 14 درصد به 11 درصد کاهش نشان میدهد.
با این حال، از جنبههای دیگر، کنترل دلار بر اقتصاد جهان مانند همیشه پابرجا است. بر اساس گزارش بانک تسویه حسابهای بینالمللی، دلار در آوریل سال گذشته 88 درصد از کل مبادلات ارزی را تشکیل میدهد. فدرال رزرو تخمین میزند که بین سالهای 1999 تا 2019، دلار 96 درصد از صورتحسابهای تجاری در قاره آمریکا، 74 درصد در منطقه آسیا-اقیانوسیه و 79 درصد در بقیه جهان را به خود اختصاص داده است. بانکها برای حدود 60 درصد از کل سپردهها و وام های بینالمللی از دلار استفاده کردهاند.
همچنین عوامل ساختاری نیز دخیل هستند. بازارهای سرمایه ایالات متحده به اندازه کافی عمیق و نقدشونده هستند که بتوانند پساندازهای کشورهای نوظهور و توسعهیافته را جذب کنند. بنابراین عواید حاصل از «مازاد پسانداز» بینالمللی در داراییهای ایالات متحده هضم میشوند.
عملکرد دلار به عنوان تسهیلکننده فعالیتهای اقتصادی در سطح جهان تأثیر مهم دیگری نیز دارد: دلار قویتر، تجارت جهانی را بهتر تحت کنترل میگیرد. تحقیقات والنتینا برونو از امریکن یونورسیتی و هیون سونگ شین از BIS نشان میدهد که وقتی ارزش پول ایالات متحده افزایش مییابد، تجارت برای شرکتهای کشورهای دیگر، گرانتر میشود. این امر اثر سنتی افزایش صادرات کشور صاحب پول داخلی ضعیفتر را خنثی میکند.
این موضوع مسئلهای را نیز روشن میکند که محققان فدرال رزرو آن را "دایره امپراتوری" نامیدهاند. وقتی دلار تقویت میشود، از سرعت تجارت و رشد جهانی میکاهد. از آنجایی که رشد اقتصادی ایالات متحده کمتر به سایر نقاط جهان وابسته است، این امر جذابیت داراییهای دلاری را برای سرمایهگذاران خارجی افزایش میدهد. این به نوبه خود سلطه دلار بر اقتصاد جهان را تقویت کرده و ارزش آن را بالا میبرد.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🎬 سکانس اعدام در فیلم "راههای افتخار"(۱۹۵۷) اثر استنلی کوبریک.
در جنگ جهانی اول ژنرال های ارتش فرانسه تصمیم می گیرند حمله ای را به مواضع دشمن انجام دهند که از پیش محکوم به شکست است. پس از نبردی خونین و بی حاصل، سیستم احتیاج به قربانیانی دارد که مسئولیت شکست را به گردن آنها بیندازد. به دستور ژنرال میرو که طراح اصلی عملیات بوده، باید یک نفر از هر گردان به عنوان عامل شکست معرفی شده و در دادگاه نظامی محاکمه شود. سه سرباز بیگناه را در دادگاهی نمایشی به اعدام محکوم می کنند تا سرپوشی باشد بر خطای فاجعه باری که فرماندهان مسبب آن هستند. هر نظام سرکوب گری زمانی که با بحران مواجه می شود، با اتهامات ساختگی و غیر واقعی افراد را به مسلخ می برد تا بقای خود را حفظ کند. صحنه آرایی و میزانسن کوبریک در این سکانس، قساوت و بیرحمی ارتشی را نشان می دهد که به جای دشمن خارجی افراد بیگناه را نابود می کند.
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
‼️ گوگل دو سال دیگر نابود میشود
✍ مترجم: امید محمدی- مجله علمی ایلیاد
به گفتهی خالق جیمیل، گوگل بهعنوان محبوبترین موتور جستجو در اینترنت، نهایتاً یک تا دو سال دیگر اُفت شدیدی خواهد داشت. در این بازهی زمانی هوشمصنوعی نیاز به موتورهای جستجو را از بین میبرد. گوگل بیشترین درآمد خود را از طریق جستجوهای اینترنتی کاربران کسب میکند. «پاول بوخیت» پیشبینی کرده است که حتی اگر گوگل با بهکارگیری هوشمصنوعی در سیستمهای خود بتواند خود را در بازار حفظ کند، نمیتواند جلوی از دست رفتن بخش عمدهی درآمد خود را بگیرد و بنابراین گوگل یک تا دو سال دیگر تا اُفت شدید فاصله دارد.
مردم به یاد دارند که کسب و کارهای قبل از اینترنت چگونه توسط گوگل از بین رفتند. صفحات زرد قبل از گوگل منبع درآمدی بزرگی بودند، ولی گوگل باعث شد کسی از این صفحات استفاده نکند. اکنون پیشبینیها نشان میدهد که هوشمصنوعی همین کار را با جستجو در وب خواهد کرد.
بوخیت پیشبینی کرده است که در آیندهی نزدیک، نوار جستجوها توسط هوشمصنوعی جایگزین خواهند شد که در آن، هوشمصنوعی پرسش یا تفکر کاربر را بهصورت خودکار کامل میکند و بهترین پاسخ را نیز به وی نشان میدهد و لینک یا محصول مورد نظر را برای کاربر نمایش میدهد.
هوشمصنوعی از موتورهای جستجوی قدیمی در پسزمینه استفاده میکند و اطلاعات و لینکهای مناسب را نمایش میدهد. استفاده از هوشمصنوعی برای این کار مانند این است که از یک محقق حرفهای بخواهید که کاری را در زمینهی تخصص خود برای شما انجام دهد.
اگر به سابقهی جستجوی اینترنتی در ۲۰ سال گذشته توجه کنید، درخواهید یافت که تغییرات کمی را به خود دیده است. استفاده از هوشمصنوعی در این کار به معنی این است که به جای نمایش نتایج بیشمار، تنها ۱۰ نتیجه مهم و کاربردی نمایش داده شود.
البته در حال حاضر نیز نتایج اولیهی جستجوهای موتورهای جستجو توسط هوشمصنوعی نمایش داده میشود و اگر همهی موتورهای جستجو از این روش استفاده کنند، میتوان گفت که آسیب به موتورهای جستجو به اندازهای نیست که بهطور کامل از بین بروند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
مروری بر کتاب «مدرنیزاسیون و حاکمیت پسا-استعماری در ایران؛ رسالهای در باب دولت» اثر ابراهیم توفیق
سیروس شایق
برگردان: حمید قیصری
#نقد_کتاب
http://obscura.ir
«جنجال فروش خاک کشور»
صحبتهای مدیر کل بیمههای اجتماعی درباره یونانیشدن و بحران صندوقهای بازنشستگی بسیاری را آزردهخاطر کرده است.
برخی میپرسند چگونه وی «جرات» کرده چنین سخنانی را به زبان آورد چنان که اصل موضوع هم فراموش شد.
➖اکنون از اینکه چرا با اینکه
«امید به زندگی» از ۵۵ سال به ۷۶ رسیده،
نسبت «جمعیت بازنشستگان» به بیمهپرداز به شدت افزایش یافته،
«نرخ موالید» از حدود ۵ فرزند به ازای هر زن به زیر ۲ رسیده است،
ولی سن بازنشستگی همچنان همان رقم سابق است، کسی حرفی نمیزند!
➖قطعا اشاره به جدایی بخشی از خاک کشور حتی با قیاس معالفارق صحیح نیست، اما اصل صحبتهای مدیر مربوطه در مورد صندوقها درست است که کمتر کسی به آن توجه کرد. گویی ما ایرانیان عادت داریم به جای پاکسازی مشکلات، آنها را با جاروی «تورم» فعلا زیر فرش قایم کنیم.
➖➖➖➖➖
پ.ن) یونان به دلیل عضویت در یورو دسترسی به سیاست پولی مستقل ندارد اما بدهی خارجی به یورو دارد.
در کسری بودجه ناشی از ناترازی صندوقهای بازنشستگی طبعا نمیتواند دست به دامن تورم شود و بحث واگذاری جزیرهها پیش آمد.
پس مثال مدیر مربوط در مقایسه کردن ایران با یونان اساسا «غلط» است و دولتها با چاپ پول و تورم کسری حقوق بازنشستهها را خواهند داد، گرچه هشدار ایشان در مورد روند رو به رشد بحران بازنشستگی ما درست است.
برای ما ایرانیان عجالتا حتی سرنوشت دور و بعید ونزوئلا و ابرتورم آن هم خیلی محتملتر است، تا وضعیت یونان.
@AminKavei
توفیق، «مدرنیسم و شبهپاتریمونیالیسم: تحلیلی از دولت در عصر پهلوی». قسمت دوم (نظریهی دولت مدرن در ایران)
گفتار از شهریار خسروی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 شوپنهاور و تولستوی
✍️ #علی_حاتم
لئون تولستوی بین فیلسوفان بزرگ آلمانی بیش از همه شوپنهاور را تحسین میکرد. به خصوص در بحث جبر و اختیار دیدگاههای این دو بسیار بهم نزدیک است.
شوپنهاور معتقد بود ارادهای کور بر تمام هستی و جهان حاکم است. تولستوی نیز در مشهورترین اثر خود "جنگ و صلح " رویکردی مشابه دارد. از دید وی اگر جنگی رخ میدهد به این دلیل است که رخ دادن آن ناگزیر بوده. جنگهایی که ناپلئون در اروپا راه انداخت و نبرد او با روسیه، محصول جبر تاریخ است. حتی رهبران به ظاهر قدرتمندی نظیر ناپلئون بردهی جبر تاریخ هستند. ما جزئی از یک نقشه ی کلی هستیم.
این، هم برای شوپنهاور و هم برای تولستوی، درد اصلی زندگی است : " ای کاش مردمان میدانستند که زیرکترین و با استعدادترینشان تا چه اندازه بیاختیارند، و از میان عوامل بیشماری که حرکت منظم تاریخ جهان را پدید میآورند چه حصهی ناچیزی در ظرف دانش آنها میگنجد؛ و بالاتر از همه اینکه چه یاوه و خیرسرانه است دعوی اینکه ما نظمی را تشخیص میدهیم، فقط بر این اساس که در کمال نومیدی اعتقاد داریم چنین نظمی باید وجود داشته باشد، و حال آن که آنچه در واقع می توان تشخیص داد چیزی جز آشوب بی معنی نیست-آشوبی که هرگاه بالا میگیرد ، هرگاه آشفتگی زندگی انسانی با وضوح تمام در آن منعکس میشود، به صورت جنگ در میآید." *
* برلین، آیزایا ."متفکران روس". ترجمه نجف دریابندری. انتشارات خوارزمی. چاپ اول ۱۳۶۱. ص ۹۳
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📊طبق آخرین آمار در سال ۲۰۲۲، دلار با اختلاف پرمعاملهترین ارز جهانی است. در ۸۸ درصد از مبادلات، دلار یک طرف معامله است و این قدرت بلامنازع از ۲۰۱۹ تاکنون تغییر نکرده است.
📈یورو بعد از دلار سهم ۳۰ درصدی دارد. ین و پوند در جایگاه سوم و چهارم قرار دارند و یوانِ چین، این طفل نورسیده که در سال ۲۰۱۹ در ۴ درصد از کل مبادلات جهانی حضور داشت، در ۲۰۲۲ سهم خود را به ۷ درصد رسانده. با وجود صعود چین به جایگاه پنجم، هنوز تا دلار راه زیادی در پیش است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
[ابتدا ویدئو را مشاهده کنید]
#مسعود_ریاحی : یک جای از رمان جنایت و مکافات #داستایوفسکی، راسکلنیکف دارد فکر میکند و راوی به درون ذهنش میرود که: «در کجا، کجا خوانده بودم که محکوم به مرگی یک ساعت پیش از مرگ، میگوید یا میاندیشد که اگر مجبور میشد در بلندی یا بر فراز صخرهای زندگی کند که آنقدر باریک باشد که فقط دو پایش بهروی آن جا بگیرد و در اطرافش پرتگاهها، اقیانوس و سیاهی ابدی، تنهایی ابدی و توفان ابدی باشد و به این وضع ناگزیر باشد در آن یک ذره فضا، تمام عمر، هزار سال، برای ابد بایستد؛ باز هم ترجیح میداد زنده بماند یا اینکه فورا بمیرد؟»
و اکنون اویی که پُتک میزند، نه در فضای استعاری ذهنِ راسکلنیکف، که بر فضای دیواری واقعی؛ کوچکتر و کمتر از اندازههای یک جفت پا ایستاده و پُتک هم میزند! بر همان فضای کوچک مابینِ تنهایی و توفان ابدی، پُتک میزند که بتواند بر روی همان فضا باقی بماند! آن پتکها، در رد و تمّنای آن زندهمانیاند. آن زندهمانی محقری که راسکلنیکف به آن میاندیشید که ارزش زیستن دارد یا خیر، زیستنیاست که این سوژه، برایش پتک میزند!
اگر کسی از آن آینده که نمیدانم چیست و کیست و کجاست، کسی یا چیزی بپرسد که: «هی، فلانی، از آن سالها بگو، چطور سر کردی در آن مملکت؟ چگونه میگذشت آن پاییز و زمستان و بهار، آن تابستان»
برایش به زبان تمثیل، چیزی شبیه این ویدئو را خواهم گفت و شهادت خواهم داد که ما در آن سالها و روزها، به حتی آنجایی که رویش ایستاده بودیم، پُتک میزدیم تا اولا زنده بمانیم و بعد آن ساختمان مخروبه را ویران کنیم، تا بعد شاید... شاید... شاید... روزی، چیزی بسازیم، یک خانه، یک زندگی که بیشتر از یک جفت پا، جا دارد که همانا هرآنچیز که سخت و استوار است، دود میشود و به هوا میرود. برای ساختن ابتدا باید پتک زد. و بعد خواهم گفت که به قول والتر بنیامین: «میراث بر دوش ما سنگینی میکند، برای ساخت تاریخ، بهنفع حذفشدگان و طردشدگان و ستمدیدگان، راهی جز زمین گذاشتن میراثِ در پيشروی خود نداریم»
و خواهم گفت، آهای آنکه از آینده میآیی، کمی از رنجهای ما هم بگو، از این #تنهایی و توفان ابدی، از این فضایی که روزی بیشتر از یک جفتپا برایمان، بیشتر جا نداشت. آهای آنکه روزی خواهی آمد، بهیاد آر. همین.
#یادآر
http://Telegram.me/masoudriyahii
«نمایشگاه کتاب در اوج دوره توسعه فرهنگی میتواند بهعنوان یک نقطه عطف مطرح شود»
این را وزیر ارشاد گفته است. در شرایطی که اکثر ناشران بزرگ کشور همچون «نشر مرکز، قطره، چشمه، نی، ققنوس، ثالث، نگاه و ...» امسال در نمایشگاه کتاب شرکت نخواهند کرد. وی این جمله را در شرایطی گفته است که موج مهاجرت نخبگان و طبقهی متوسط و دانشگاهیان و فرهیختگان به بیسابقهترین میزان خود در تاریخ معاصر ایران رسیده است. در شرایطی که بسیاری از همین ناشران حتی درحال خارج کردن سرمایههای خود (محدود کردن سرمایهگذاری) در بازار کتاب هستند. در شرایطی که اگر تا همین چند سال پیش امثال فرهادیها و کیارستمیها فیلمی میساختند و میشد سینماهای سوختهی پس از انقلاب را با آنها تجربه کرد، دیگر همانها هم نیستند و همانها هم ساخته نمیشوند. در شرایطی که در موسیقی سهراب محمدیها را در تلوزیون تمسخر میکنند و به امثال فرهاد مهرادها اجازهی برگزاری کنسرت ندادند، به شهرام شعربافها و گروه اوهامها اجازهی فعالیت ندادند.... در شرایطی که اگر تا دیروز مردم بیشتر از آنکه «کتاب بخوانند» «کتاب میخریدند»، دیگر نه میتوانند «بخرند» و نه «بخوانند».... وقتی نان از سفرهی معیشت خانوار ایرانی کم میشود و کوچک، کتاب نیز از سبد فرهنگیاش حذف یا کوچک میشود.
بله وزیر ارشاد این عبارات و امثالش را دقیقاً در بدترین شرایط فرهنگی از بسیاری جهات گفته است. مانند اظهارات وزیر بهداشت که مهاجرت گستردهی پزشکان و پرستاران را تمسخر کرد و گفت «مهم نیست که پرستاران از کشور میروند» نقل به مضمون. مانند اظهارات رئیس جمهور و مقامهای بالاترش که کشور را در اوج اقتدار میدانند.
شاید تاکنون بسیاری از مخاطبان و شنوندگان چنین عباراتی از شنیدن چنین جملاتی در شرایطی که ارزش پول ملی به اوج ورشکستگی و بیارزشی خود رسیده، در شرایطی که تورم و شاخصهای مختلف اقتصادی و رفاه به بدترین وضعیتهای خود در تاریخ معاصر ایران رسیدهاند، کمی دردآور بود. اما اکنون قطعاً بسیاری نسبت به این جملات بیحس شدهاند. به این معنا که دیگر متوجه این امر شدهاند که بالا تا پایین مسئولین از یک دستورالعمل تبعیت میکنند. اینکه مسأله این نیست که ندانند چه خبر است، بلکه این [وضعیت] دقیقاً همانچیزی است که میخواهند.
✍️ #محمدـمختارپور
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📈سیر تغییر بزرگترین اقتصادهای جهان در سال های ۱۹۹۲، ۲۰۰۸ و ۲۰۲۴
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📕 دوازده روز؛ داستان انقلاب ۱۹۵۶ مجارستان
ویکتور شبشتین، ترجمه رحیم قاسمیان
نشر مد، ۴۷۲ ص
در پاییز سال ۱۹۵۶، سه سال پس از مرگ استالین و در اوج تلاشهای خروشچف برای استالینزدایی، یکباره در مجارستان هنگامهای به پا شد. پیر و جوان، دانشجو و کارگر، ناگهان به خیابانها ریختند تا کشورشان را از زیر یوغ کمونیسم بیرون آورند. به مدت چند روز، روزهایی آمیخته با شادی و امید، چنین به نظر میرسید که انقلابیون حتی ممکن است به پیروزی هم برسند. اما ناگهان واقعیت چهرهی تلخ خود را به نمایش گذاشت. نیروهای شوروی با قدرتی مقاومتناپذیر به تجاوزی نظامی دست زدند. مقاومت مردم مجارستان با خشونتی درندهخویانه درهم کوفته شد، از پایتخت جز ویرانهای به جا نماند، هزاران نفر از مردم جان خود را از دست دادند و کشور به مدت سه دهه در اشغال مهاجمان باقی ماند. این کتاب قصهی یک شکست قهرمانانه است، حکایت شجاعتی حیرتانگیز در راه آرمانی نافرجام و داستان خشونتی سنگدلانه.
لینک کتاب
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
ليبراليسم
🕊ليبراليسم به مجموعه روش ها،سياست ها و تفكراتى كه هدفشان فراهم آوردن آزادى هرچه بيشتر براى فرد باشد اطلاق مى شود.ليبراليسم بيشتر نشان دهنده يك گرايش با جهت فكرى و سياسى است كه اصول كلى آن عبارت است از:
1️⃣آزادى بیان عقايد:فرآيند ظهور ليبراليسم در اروپا در دوران پس از عصر اصلاحات دينى آغاز شد.جنگ ها و كشت و كشتار مذهبى در آن دوران، يكى از زمينه هاى اوليه ايجاد محدوديت بر اقتدار حكومت بود.در نتيجه آزادى بيان و تساهل نسبت به عقايد و انديشه هاى ديگران مهمترين شرط يك حكومت ليبرالى شد.
2️⃣تفكيك قوا :حكومت محدود و مشروط براى اولين بار توسط منتسكيو فيلسوف فرانسوى مطرح شد.به نظر او نهادهاى قانونگذارى، اجرايى و قضايى به منظور نظارت و كنترل يكديگر تعبيه شده اند.براى اينكه حاكم مستبد مسلط نشود و براى توازن قوا و منافع بايد بين اين سه نهاد حكومتى توازن برقرار كرد.
3️⃣جامعه مدنى :
آزادى شهروندان نيازمند جامعه اى با انجمن ها،گروه هاى سياسى،فكرى، مذهبى و فلسفى فراوان است.وجود چنين انجمن هايى باعث پراكندگى قدرت در جامعه مى گردد.در سياست نيز حضور گروه هاى متنوع باعث عدم تشكيل حكومتى يكپارچه و استبدادى مى گردد.
4️⃣نظارت و كنترل هميشگى مردم بر حكومت
ليبراليسم به عنوان اصول خود نسبت به حكومت با بدبينى مى نگرد و حكومت را به منزله شر اجتناب ناپذير مى داند.جان لاك فيلسوف انگليسى مى گويد:«سياستمداران به طور بالقوه جانوران درنده اى هستند كه از كاربرد خودسرانه قدرت در جهت منافع خويش ابايى ندارند.»لذا فقط از طريق تاسيس نهادها، موانع اجتماعى قابل رؤيت و نظارت مستمر مى توان آنها را مهاركرد.
5️⃣تمايز حوزه هاى عمومى و خصوصى
ليبراليسم حريم شخصى هر فرد را محترم و مقدس و مصون از دخالت قدرت سياسى مى داند.جان استوارت ميل فيلسوف انگليسى در اين زمينه اعمال معطوف به خود و معطوف به ديگران را از هم جدا مى كرد.او دسته اول را حوزه خصوصى و دسته ديگر را حوزه عمومى و قابل مداخله به وسيله حكومت مى دانست.
6️⃣مقاومت در برابر قدرت:ليبراليسم در آغاز ايدئولوژى مقاومت در مقابل قدرت مطلقه و خودكامه بود.ماركى دوكندورسه
(-1743-1794) معتقد بود ليبراليسم تضعيف كننده هرگونه قدرت و اقتدار اعم از قدرت دولت، كليسا و سنت است.
7️⃣حق مالكيت خصوصى: از ديدگاه ليبراليسم مالكيت خصوصى يكى از ابزارهاى اصلى حفظ و استمرار آزادى سياسى و فكرى است.مالكيت خصوصى يكى از مهمترين منابع استقلال، خودمختارى فرد و مقاومت وى در مقابل قدرت و حكومت است.منتسكيو معتقد است دادوستد روحيه تساهل و مدارا را تقويت مى كند.زيرا لازمه دادوستد رفتار غير شخصى است و نيازى به توجه به ويژگى هاى فكرى و مذهبى طرف مقابل نيست.ديويد هيوم فيلسوف انگليسى مالكيت خصوصى را مهم ترين و اساسى ترين اصل دموكراسى مى داند.به نظر او كردارها و عادات مربوط به مالكيت،عقد قرارداد و تجارت و حسابرسى... عاملى مساعد براى رعايت قوانين است.
🗓زمينه هاى فكرى ليبراليسم:قرون هفدهم و هجدهم در اروپا،عصرروشنگری ناميده مى شود.فيلسوفان و متفكران بزرگى در آن تاريخ مى زيستند كه شعارشان «جرات دانستن داشته باش» بود و مى توان گفت كه مهمترين شعار ليبراليسم نيز همين شعار بود.از جنبه معرفت شناسى و انسان شناسى هرچه در ليبراليسم مى بينيم از همين شعار استخراج شده است. / اقتصاد و توسعه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
سابقاً پیروزی را چیزی میپنداشتند که دارای بال است؛ ولی نه!
پیروزی پاهایی دارد سنگین و خراشیده و پوسیده از خون و غبار...
#سقوط_پاریس
#ایلیا_ارنبورگ
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
مدتی است که دیگر لفظ مشروطه و مستبد به کلی از میان رفته و الفاظ جدید اختراع شده به میان آمده است؛ قسم به خداوند که اگر بدانند چه میکنند؛ فقط چیزی که هست باقیماندهء دیوار خراب مملکت را با کلنگ نادانی و این الفاظ مهمل دارند خراب مینمایند. گروهی اسم خود را اعتدالی گذارده و انجمنها دارند که مردهشور اعتدالشان را ببرد. برخی خودشان را انقلابی قلم داده که خداوند انقلابشان را به زمین گرم بزند. بعضی خود را دمکرات و حزب اتفاقِ ترقی نامیده و درهم ریختهاند، معلوم نیست چه گوهی میل میفرمایند. وزرا هم برای خود هیاتی دارند که معلوم نیست صبح کی وزیر است و شام کی امیر. در واقع مردهشور هیاتشان را ببرد. به مجلس دارالشورای مقدس ملی هم همان قسم است که بود، بلکه حکم باد بخارا را پیدا کرده است که آن مرد لر گفت.
وقایعالزمان[خاطرات]شکاریه
دوستعلیخان معیرالممالک
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
حقیقت این است که دولت تا چیزی را از کسی نگیرد هیچچیز هم نمیتواند بدهد. یارانه را دولت هیچگاه از منابع خود پرداخت نمیکند، بلکه همیشه از جیب مالیاتدهندگان یارانه میدهد. تورم و گسترش اعتبارات به حجم منابع موجود چیزی اضافه نمیکند. اینها برخی را ثروتمندتر میکند، صرفاً به همان میزان عدهای دیگر را فقیرتر میکند.
فون میزس
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📈 رکورد تاریخی تورم در ایران زده شده و تغییر تعریف تورم راهکار جدید سیاستگذار برای مقابله با آن است
📌مرکز آمار به تازگی و با دو ماه تاخیر دادههای مربوط به تورم اسفند ۱۴۰۱ و فروردین ۱۴۰۲ را منتشر کرده است، البته به صورت ناقص.
علت این تاخیر تغییر در مبنا قراردادن سال پایه عنوان شدهاست.
همچنین علاوه بر تغییر در سال پایه، درصد تاثیرگذاری برخی گروهها از جمله مسکن، خوراکی، آموزش و بهداشت درمان در شاخص تورم دچار تغییر شده است.
تغییراتی که با تجربه مواجهی مردم با گرانیها همخوانی ندارد.
در این مورد میتوان به رشد ناچیز سهم مسکن و اجارهبها در سبد تورمی جدید اشاره کرد. سهم مسکن تنها ۰.۰۶٪ و سهم خوراکی ۲.۲٪ افزایش داشته است و این در حالی است که از آنطرف سهم آموزش، تفریح و بهداشتودرمان در سبد خانوار کاهش یافته است.
✔️طبق دادههای جدید مرکز آمار، نرخ تورم سالیانه ۱۴۰۱ ، ۴۵.۸٪ بدست میآید، در صورتیکه اگر سبد قبلی را معیار محاسبهینرخ تورم لحاظ کنیم، نرخ تورم سالیانه به ۵۱.۸٪ میرسد که در ۸۰ سال اخیر و بعد از جنگ جهانی در ایران بیسابقه است. همچنین نرخ تورم نقطهبهنقطه در فروردین ماه برای اولینبار به ۶۰٪ رسیده است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
نقدی بر کتاب "مدرنیزاسیون و حاکمیت پسا-استعماری در ایران؛ رسالهای در باب دولت" اثر ابراهیم توفیق.
سیروس شایق
نقد شایق از این جهت دارای اهمیت است که پس از آن، توفیق در چاپ فارسی کتابش "بازآرایی امپراتوری" عنوان فرعی این کتاب را "چشم اندازی به اقتصاد سیاسی دولت مدرن در ایران" می گذارد. این اثر مجموعه مقالاتی چون "مدرنیسم و شبه پاتریمونیالیسم" (مستخرج از کتاب مورد بررسی شایق) و متونی دیگر در همین زمینه است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
«این است پس زمینهی غمانگیز پایان این سده. در افقی تاریخی محصور شدهایم که بیتردید به سوی استانداردسازی جهان و بیگانگی فرد از اقتصاد رو میکند و محکومیم که سعی کنیم سرعت این تأثیرات را کم کنیم درحالیکه تسلطی بر علل آن نداریم. در شرایطی که توهم حاکمیت بر تاریخ را از دست میدهیم، تاریخ حاکمیت بیشتری بر ما پیدا میکند؛ اما مثل همیشه مورخ باید سعی کند در برابر آنچه اجتنابناپذیر به نظر میرسد مقاومت کند و واکنش نشان دهد. چون مورخ به خوبی میداند که آنچه در نظر همگان بیتردید و مسلم است، در واقع بسیار زودگذر است. نیروهایی که امروز در جهت جهانیسازی تلاش میکنند، آنقدر قدرتمند هستند که رویدادها و موقعیتهای مختلفی را به وجود میآورند که با اندیشهی قانونمند بودن تاریخ، یعنی پیشبینیپذیری آن ناسازگار است. درک و توضیح گذشته به اندازهی کافی دشوار است و نمیتوان دشواری پیشبینی آینده را نیز به آن افزود.»
فاشیسم و کمونیسم
فرانسوا فوره
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
اگر فیلم «هتل رواندا» (۲۰۰۴) را ندیدهاید، پیشنهاد میکنم فرصت تماشای آن را از دست ندهید.
فیلم روایتگر ساعتهای پر التهابی از زندگی پُل روسِساباگینا، هتلدار رواندایی است که در جریان فجایع ۱۹۹۴ زمینهی نجات افراد زیادی را فراهم کرد. همچنین بُرشهای تاملبرانگیزی از وضعیت جامعهی رواندا در فیلم به تصویر کشیده شده است.
جمعیت رواندا در آوریل ۱۹۹۴ بیش از هفت میلیون نفر بود که از سه گروه قومی هوتو ۸۵٪، توتسی ۱۴٪ و توا ۱٪ تشکیل میشد. گروه هوتو و توتسی از نظر ظاهری بسیار بههم شبیه هستند، با زبان و آداب و رسوم مشابه. در ۷ آوریل سال ۱۹۹۴ و به بهانهی توطئهی ساقط کردن هواپیمای جووینال هابیاریمانا (رئیس جمهوری وقت از قوم هوتو)، نسلکشی توتسیها در این کشور آغاز شد و در مدت چهار ماه یک میلیون نفر از جمعیت کشور سلاخی شدند.
ارتش، پلیس و شهروندان عادی از قوم هوتو با سلاح گرم و سرد به جان توتسیها (و هوتوهایی که همکاری نمیکردند) افتادند. علاوه بر قتل عام بیش از ۱۰ درصد از جمعیت رواندا، در این مدت حدود ۵۰ هزار زن و دختر توتسی مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. ۲۰ هزار جوان روآندایی که اکنون در دهه سوم زندگی خود قرار دارند، فرزندان آن تجاوزِ جنسی گستردهاند؛ بسیاری از قربانیان از روی عمد توسط مردان مبتلا به ایدز مورد تجاوز قرار گرفتند و اکنون بسیاری از زنان زنده مانده از نسلکشی، مبتلا به ایدز هستند. همهی اینها در پیشِ چشم جهان آن روز و تقریبا در سکوتِ خبری اتفاق افتاد؛ نه تحریمی، نه بیانیهای، نه اجماع بینالمللی و نه اجتماعِ اعتراضی قابل ملاحظهای در جوامع متمدن و دلسوزِ غربی.
در همان مقطع نیروهای حافظ صلح سازمان ملل و نیروهای بلژیکی در روآندا حضور داشتند ولی اقدامی بهمنظور توقف قتلعام صورت نگرفت. فرانسه که از متحدان دولت وقت (از قوم هوتو) بود، نیرویی را برای تشکیل یک منطقهی امن به رواندا فرستاد، اما آنها هم عملا اقدام قابل ملاحظهای در راستای توقف نسلکشی نکردند. در همان زمان امریکا و همپیمانانش درگیر جنگ یوگسلاوی بودند که علیرغم محدودیتهای رسانهای در آن دوره، جامعهی متمدن غرب از خواص گرفته تا عوام، توجه ویژهای به آن داشت.
البته شورای امنیت سازمان ملل متحد سه ماه پس از آغاز کشتار با صدور قطعنامهای امکان ورودِ نظامیان بینالمللی را به محوریت ارتش فرانسه در رواندا فراهم کرد. هدف اصلی از این عملیات که به ادعای فرانسه موفقیتآمیز هم بود، جلوگیری از ادامه کشتار و بهویژه امتناع از انتقام توتسیها از هوتوها و به راه افتادن یک نسلکشی متقابل توصیف شد.
تحلیلهای فراوانی در رابطه با ریشهی این فاجعه انجام شده و تقریبا همگی آنها بر مجموعهی مشترکی از عوامل تاکید دارند؛ اقتصاد تک محصولی، فقر گسترده، تبعیض نظاممند و عدم اتحاد ملی که همگی تحت تأثیر استعمار و دخالت دولتهای غربی طی دو قرن تشدید شده بودند.
در دورهی استعماری رواندای تحت سلطهی بلژیک، بلژیکیها بیشتر طرفدار اقلیت توتسی بودند تا هوتو؛ این مسأله تمایل افراد اقلیت برای ظلم بر اکثریت را تشدید کرد و میراثی از تنش و نفرت بر جای گذاشت که حتی پیش از استقلال روآندا به اشکال خشونتباری فوران کرده بود.
انقلاب هوتوها در سال ۱۹۵۹ حدود ۳۳۰ هزار نفر از توتسیها را مجبور به فرار از کشور و اقلیت آنها را کوچکتر از پیش کرد. حکومت «جمهوری» رواندا پس از تشکیل تحت حمایت مستقیم فرانسه بود و این کشور در تمامی ارکان حاکمیتی رواندا حضور تأثیرگذاری داشت. پیشنهاد تماشای «هتل رواندا» را از این رو مطرح کردم تا به زعم خودم بابت امیدواری به بهبود اوضاع با حمایت، تحریک و تجویزهای غرب، و بهطور کلی بیگانگان هشدار داده باشم.
غفلت از این واقعیت که عوامل سرخوردگیها و عقبافتادگیهای فعلی در بطنِ همین جامعه نهفته است، ارزیابیها و حرکات اعتراضی را بیارزش میکند. حاکمیت بهعنوان بخشی از این جامعه (نه اقوامِ مهاجم بیگانه و اشغالگر) که به سهم خودش مسئول ناکارامدیهای متعدد است، تا زمانی که افراد جامعه درگیر چرخهی خشونت باشند نه تنها قابل اصلاح نیست بلکه هرگونه حذف و جایگزینی آن خطر بروز فجایع بزرگتر اجتماعی را بههمراه خواهد داشت.
دلخوشی به عکسهای یادگاری رهبران حکومتهای غربی با نمایندگان اپوزیسیونهای خارجنشین، شوق افراد جامعه بابت تعرض به حقوق دیگران، تشویق و پایکوبی بهمنظور تحریم افراد، شرکتها و نمایندگان ایرانی در عرصههای متعدد، فقط و فقط برای گسترش بیاعتمادی و نفرت در جامعه هستند و از مصادیق بارز دمیدن بر «آتش چرخهی خشونت اجتماعی».
تاریخ نشان داده که گسترش چرخه خشونت و بروز فجایع مترتب با آن، کمترین اهمیتی برای منادیان آزادی و دموکراسی در غرب ندارد و آنچه برای آن میجنگند، صرفا ملغمهای از منافع ملی و سود بنگاههای اقتصادی خودشان است.
✍️ #ساسان_گلیجانی
🆔 @IRANSOCIOLOGY
گزارشهایی از پروژهی «تاریخ انتقادی» (بخش اول)
#شهریار_خسروی:
اخیرا به توصیهی یکی از اساتیدم متنهایی را دربارهی تاریخ ایران در دورهی مدرن مطالعه کردم. تصمیم گرفتم دوتا از این متون را در یک فایل صوتی گزارش کنم و برای دوستی بفرستم. بعد فکر کردم شاید افراد دیگری هم مایل باشند آن فایلها را گوش کنند. حاصل کار در ادامه تقدیم میشود.
عنوان فایل اول: توفیق، «مدرنیسم و شبهپاتریمونیالیسم: تحلیلی از دولت در عصر پهلوی». قسمت اول (روش)
گفتار از شهریار خسروی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
هیچ چیز چندشآورتر از احترام نشأت گرفته از ترس نیست.
| آلبر کامو |
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
۴ تا کارگر خودکشی کردن واسه یک و دویست، لعنت به این زندگی.
| اسماعیل بخشی، فعال کارگری |
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃این روزهای نمایشی و مضحک!!!
✍️محمدباقر تاج الدین
هر سال روزی را نام گذاری کرده اند به نام "روز معلّم" که طی آن مثلاً تقدیر و سپاسگزاری ای از معلمان بشود و این که بدانند جامعه به یاد آنان است و برای شان ارزش قائل می شوند. اما رفته رفته فقط و فقط نامی توخالی و پوچ از این روز باقی مانده است و البته نانی هم برای دیگران!! مشتی شادباش و لوح سپاس و دیگر هیچ!!!
کدام معلم روزش مبارک باشد؟!! معلمی که در پیچ و تاب روزگار افتاده و آن چنان گرفتار شده که تمام انگیزه و امید و هدف خود را از دست داده است؟!!. معلمی که برای تأمین نیازهای خانواده در بنگاه مسکن و فروشگاه و نمایشگاه خودرو و سایر مکان ها به عنوان آبدارچی و رفتگر کار می کند تا بلکه نان و نوایی بیابد و در این روزگار بی فریاد جان سالم به در ببرد؟!! معلمی که اگر دچار بیماری یا هر مشکل دیگری بشود باید تمام دارایی خودش را خرج کند تا بلکه زنده بماند؟!! معلمی که دیگر هیچ جایگاه و منزلتی نزد هیچ فرد و گروه و سازمانی ندارد؟!!
دیگر معلمی نمانده است که به او شادباشی گفته شود و لوح سپاسی نثار اَش!! معلم اکنون در سَکَرات و برزخی به سر می برد که مگو و مپرس!! باید از مرگ معلم سخن گفت چرا که تمام منزلت و توان و انگیزه و امید او بر باد رفت!! مشتی شعار و القابی که نثار معلم می کنند دیگر هیچ معنا و ارزشی ندارد!!اگر راست گفته می شود برای ارتقاء جایگاه و منزلت معلم اقدام عملی و اساسی شود. همواره در کلاس های درس به دانشجویان عزیز گفته ام که اگر می خواهید بدانید کدام جامعه توسعه یافتۀ واقعی است به وضع آموزش و پرورش و معلمان آن جامعه نگاه کنید! همین و بس! دیگر سراغ هیچ چیز دیگری نروید!
دیگر آن روزگارانی که آموختن و اندیشیدن و نوشتن و خواندن در کشور و جامعۀ ما از جایگاهی رفیع و بلند پایه ای برخوردار بود گذشت و اکنون زمانه و زمینه ای دیگر است!! دریغا و افسوس که دیگر بخت و اقبال با معلمان ما یار و همراه نیست و دیگر هیچ سکّۀ نام و نشان داری را به نام معلم ضرب نمی کنند!!
راستی چه نیاز و حاجت به معلمان است؟! اصلاً چه حاجت به دانستن و خواندن و یاد گرفتن است؟ جامعه ای که مشتی رند و زرنگ و فرصت طلب تمامی امور را بر وفق مرادشان کرده اند بود و نبود معلم مگر توفیری دارد؟!!معلمان عزیزی که جز خون دل و درد و رنج و افسوس چیز دیگری نصیب شان نشده است! نه دیگر برای شان موقعیت اقتصادی ای مانده و نه حتی معنویت و ارزشی!! وقتی وضع اقتصادی شان آن چنان آشفته باشد که حتی از تأمین پیش پا افتاده ترین نیازهای روزمرّه هم ناتوان باشند آن گاه سخن گفتن از جایگاه معلم چه وجهی می تواند داشته باشد؟ باید برای معلم تسلیتی فرستاد!!!!!!
@tajeddin_mohammadbagher
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
«تاریخ را اصل و مبنای علم سیاست میدانم و عقیده دارم که بدون این علم سیاست مملکت معطل خواهد بود. پیشرفت کار صنایع و حرف و اصلاح و فساد اخلاق ملل از ضعف و قوت دولتها و تجاربی که از آنها حاصل میشود، در تاریخ و از تاریخ است.
بنابراین برای عمل آوردن عقل انسان و تکمیل رتبه اولویت و مقام بشری، تاریخ از ملزومات است. از این جهت در فرنگ و آمریکا یکی از علومی محسوب میشود که معلمین مدارس و شاگردان را از تحصیل آن گریزی نیست و ناچار باید بخوانند و کسیکه تاریخ نداند، پولیتیک (علوم سیاسی) ندارد و کسی که پولیتیک نداند خطاست که دخل و تصرفی در کارهای مملکتی و دولتی نمایند و از آن سخن بگویند.»
✍🏼 #محمدعلی_فروغی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY