سیدضیاء طباطبایی در گفتگو با پهلوی دوم از انقلابیگری او انتقاد میکند:
خدمتشان عرض کردم: قربان، آنقدر انقلاب، انقلاب نکنید، خوب نیست! گفتند چرا؟ مگر چه شده؟ عرض کردم، کلمهء انقلاب یک کلمهء زیر و رو کردن است؛ بههم ریختن و در هم پاشیدن. شما که شاه مملکت هستید نمیتوانید انقلاب کنید. این کار را اگر بکنید مثل این است که خودتان بخواهید سلطنت را ملغی کنید. صاف ایستاد و چشم در چشمم گفت: یعنی چه؟ کاری که ما کردهایم انقلاب است. در جواب گفتم: نه قربان، این یک اصلاح عمیق است که فقط کلمهء اصلاحات به آن اطلاق میشود. با عصبانیت گفت الغای رژیم ارباب رعیتی، سهیم کردن کارگران در کارخانه، حق رای زنان اصلاحات بوده؟...متاسفانه گرفتار آدمهایی شده بود که عاشق انقلاب بودند و انقلابی فکر میکردهاند و چون دیدهاند که فعلا سبوی انقلاب شکسته و پیمانه آرزویشان به خاک ریخته، دور ایشان را گرفتهاند که بیایید انقلاب بکنید منتها سفید! خطر این انقلاب سفید آن است که دوباره یاد عدهای میاندازد که انقلاب چیز خوبی است و پس باید انقلاب کرد.
سید ضیا؛مرد اول یا دوم کودتا،۲۰۱۱
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃دولتها، تولید بحران و سرکوب خاموش
✍️ #احسام_سلطانی
یکی از اهداف دولتها در تولید بحرانهای پی در پی، دشوار یا حتی ناممکن کردن اندیشیدن به «آینده» است، به آن نیروی پیشبینیناپذیر و دگرگونکننده. معنای دیگر این گفته این است: تولید نوعی ناتوانی در اندیشیدن به تغییر، به اشکال دیگری از زیستن و زندگی.
هدف دیگر، پراکنده کردن و اتمیزه کردن افراد و جامعه است... تا جایی که دیگر کمتر کسی به «باهم بودن» توجهی نشان دهد. بحرانها همواره تولید وحشت میکنند و آنچه در این دوران جامعه را مدیریت میکند، نه لزوماً سرکوب مستقیم بلکه وحشتی است که پس از بحران بر روان و اعمال هر فرد نظارت میکند. این وحشت باید همواره به مقدار لازم در جامعه تولید و بازتولید شود تا کارکرد داشته باشد. در واقع باید به شکل مدیریت شده و همیشه موجود باشد تا عملاً اثربخشی خود را حفظ کند. اینگونه است که اجتماعی از «اجتماعاتِ اجتماعگریز» پدید میآید، حیوانات زحمتکشی (به تعبیر آرنت) که دیگر نمیتوان نام انسان بر آنها گذاشت چرا که در این زندگی، «سخن» و سخن گفتن به حالت تعلیق در میآید و آنچه مناسبات اجتماعی را تنظیم میکند نه سخن و هنجارهای مورد توافق قرار گرفته بلکه وحشت و نیازهای جنسی و جسمانی است. این زندگی دیگر زندگیای انسانی نیست بلکه یک زندگی حیوانی است و درخور زیستن نیست.
در چنین شرایطی است که مقاومت بیش از هر زمان دیگری معنا دارد و همچنان باید سعی کرد نسبت خود را میان خود و آینده (آن نیروی سرکش، مبهم و پیشبینیناپذیر که همواره وعدهی تغییر میدهد و به زبان لویناس، هیچ نیرویی توان نابودی و به اختیار خود درآوردن آن را ندارد)، خود و دیگری و دیگر اجتماعات حفظ کرد. در چنین شرایطی است که باید مدام این جملهی باختین را به خود یادآوری کنیم که «موجودیت انسان عبارت است از ارتباط ژرف... بودن یعنی ارتباط برقرار کردن» و «باهم بودن» را به عنوان یگانه امکان رهایی در نظر بگیریم و اجازه ندهیم که وحشت و ترس مناسبات اجتماعی ما را نابود کند و در همه حال به زندگیِ مبتنی بر سخن بیندیشیم و نه زندگی مبتنی بر زور.
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃جنگ از منظر جامعهشناسی
📌بر اساس این نقطه نظرهای متفاوت تعاریف متعددی درباره جنگ پیشنهاد شده است. م. کوینسی رایت (M. Quincy Wright) با تاکید بر جنبه حقوقی جنگ فکر میکند که «جنگ شرط قانونی است که به دو یا چند گروه متخاصم فرصت میدهد تا نزاعی را با نیروهای مسلح صورت دهند، کلاوزویتس با توجه به مقاصد جنگ میگوید: که جنگ عمل خشونتباری است که هدفش وادار کردن حریف به اجرای خواسته ماست. بعضی دیگر مانند مارتنز بر این باورند که جنگ بهویژه عبارت است از «مبارزه بین انسانها باز برخی دیگر توقع دارند که این مبارزه بین دولتهای مستقل روی دهد یا به عبارت دیگر خصلت بین المللی داشته باشد. (مانند بینكرشوك، تواینز، گفکن، بلونچلی، پرادیه، ش. دوپویی ) ، و غیره.
📌از میان پیچیده ترین تعریفها چند تایی برگزیدیم که شرح میدهیم «فون بو گوسلافسکی» جنگ را چنین تعریف میکند: منازعه گروه مشخصی از انسانها، قبایل، ملتها، مردم یا دولتها عليه يك گروه مشابه یا متجانس دیگر؛ و تعریف #لاگورژت چنین است: «جنگ مبارزه خشنی است که بین دو یا چند گروه همنوع در اثر تمایلات یا خواستههایی که دارند صورت میگیرد؛ و سرانجام م. کونیسی رایت معتقد است: که «جنگ میتواند نزاع همزمان میان نیروهای مسلح، احساسات مردمی، تعصبات حقوقی و فرهنگهای ملی تلقی شود.
📌ما (گاستون بوتول) به سهم خویش تعریف زیر را پیشنهاد میکنیم «جنگ مبارزه مسلحانه و خونین بین گروههای سازمان یافته است. بعضی این تعریف را بسیار کلی و برخی دیگر آن را بسیار محدود خواهند یافت. به هر ترتیب برای خلاصه کردن موضوع میگوییم که جنگ شکلی از خشونت است که خصلت اساسی گروههای درگیر و روشهای به کار رفته در آن نظم و سازمان یافتگی است به علاوه، جنگ از نظر زمانی و مکانی محدود است و مقید به قواعد حقوقی است که بر حسب زمان و مکان بشدت متغیرند. آخرین ویژگی جنگ خونین بودن آن است. زیرا اگر جنگ به نابودی انسانها نینجامد تنها برخورد یا تهدید متقابل خواهد بود. (جنگ سرد)، جنگ محسوب نمیشود.
جامعهشناسی جنگ؛ گاستون بوتول، ترجمه هوشنگ فرخجسته، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
⚠️مرشایمر: حمله اسرائیل به کنسولگری ایران از سر استیصال بود
🔅 «جان مرشایمر»، نظریهپرداز و استاد مشهور آمریکایی در مصاحبهای حمله اسرائیل به بخش کنسولی ایران در دمشق در روز 13 فروردین را ضربهای بزرگ به قانون بینالملل توصیف کرده است.
🔹او در مصاحبه با «گلن گرینوالد»، موسس وبسایت «اینترسپت» گفت: «اسرائیل اساساً از کنترل خارج شده است. وقتی شما با آنچه در خصوص حمله به یک کاروان کمکهای انسانی در غزه رخ داد همراهی میکنید مشاهده میکنید هیچ محدودیتی برای کارهایی که اسرائیل میتواند انجام دهد وجود ندارد.
🔹نمیدانم هدفشان چیست. درک انگیزهشان دشوار است. میتوان گفت که مستأصلند؛ دارند دست و پا میزنند. اوضاع در غزه خوب پیش نمیرود، با حزبالله اوضاع خوب نیست. اخبار خیلی بدی در خصوص اسرائیلیها وجود دارد.
تماشای ویدئوی مصاحبه و درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
همهی زندگی چندان ارزش ندارد که به خاطرِ آن از سرِ ترس بر خود بلرزیم یا دل افسرده شویم.
بنابراین با شجاعت زندگی را بگذرانید و در برابرِ مصائب، سینه را گستاخانه سپر کنید.
آرتور شوپنهاور | در باب حکمت زندگی
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃چرا نباید از گرانی بنزین دفاع کرد؟
✍️پوریا بختیاری
🔶مصطفی میرسلیم اخیرا در مصاحبهای گفته:دیگر ولخرجی کافی است، بنزین را گران کنید! البته این صحبت امروز بسیاری از کارشناسان مطرح اقتصادی هم هست که تمام قد از گران شدن بنزین دفاع میکنند.
🔶من هم موافق گران شدن بنزین هستم اگر:
۱.واردات خودرو به صورت کاملا آزادانه انجام شود.
۲.واردات خودرو بدون اعمال تعرفه انجام شود.
🔶اجازه دهید این موضوع را باز کنیم. خودروهای بی کیفیت داخلی مصرف بسیار بالایی در مقایسه با نسخههای خارجی دارند.
میانگین مصرف خودرو تویوتا: ۴.۸
میانگین مصرف خودروهای داخلی:۹.۳
البته باید مدنظر داشت که با توجه به کاهش قدرت خرید مردم و فرسوده شدن خودروهای مورد استفاده داخلی، مصرف سوخت خودروهای موجود در کشور حدود ۱۳ لیتر در هر صد کیلومتر است.
🔶اگر قیمت بنزین جهانی را یک دلار فرض کنیم و مصرف بنزین را صد لیتر در ماه در نظر بگیریم، یک خودرو در سال ۱۲۰۰ دلار مصرف بنزین دارد. دولت برای یک خودرو اقتصادی ۱۵ هزار دلاری حدود ۱۴ هزار دلار تعرفه و عوارض گمرک دریافت میکند (یعنی معادل مصرف ۱۲.۵ سال یک خودرو و این درحالیست که عمر مفید خودرو در دنیا حدود ۱۰ سال است)
🔶یکی از صحبتهای مدافعان گران شدن بنزین این است که میگویند بنزین ارزان است و قاچاق میشود پس باید گران کنیم ولی گویا این افراد به این نکته توجه نمیکنند که ما به خاطر نداشتن خودرو استاندارد روزانه ۶۰ میلیون لیتر بیشتر مصرف میکنیم و این درحالیست که حجم قاچاق بنزین حداکثر ۲۰ میلیون لیتر در روز است (۲.۵ برابر).
بهتر است کارشناسان دلسوز بجای صحبت در مورد گرانی بنزین بر روی واردات خودرو صحبت کنند!
🔶ختم کلام:
هر زمان واردات خودرو به صورت کامل و آزادانه، بدون اعمال تعرفه انجام شد. من نفر اول صف مطالبه گری از دولت برای گرانی بنزین خواهم بود. شخصا حاضرم با پول چینیهای درجه سه و چهار موجود در بازار (مثل تیگو و فیدلیتی و…) لکسوس سوار شوم و بنزین ۶۰ هزارتومانی (معادل قیمت جهانی) مصرف کنم.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃بحرانهای سیاسی با زندگی ما چه میکنند؟
📌درباره سوگ حفظ تعادل وجودی
✍️ دکتر #مرتضی_کریمی
حفظ تعادل وجودی و روانی در دل این همه تلاطم (خبر جنگ، تحریم...) دشوار است. بعد از کلی مراقبت و تلاش با شنیدن خبری ناگوار همه چیز به نقطه صفر برمیگردد و دوباره پر از خشم و حسرت و نگرانی میشویم. ممکن است فکر کنیم که تنها ما در چنین وضعیتی هستیم و حتی خودمان را مقصر بدانیم. اما مسأله به هیچ وجه شخصی نیست. ما با ساختار سیاسی پیچیدهای مواجهایم که مردم را عصبی، افسرده، خسته و مضطرب میخواهد.
من اعتقاد دارم هر سوگی، نیاز به سوگ-کاری یعنی دیدن واقعیت، پذیرفتن آن و انجام کاری برای آن دارد.
در مواجهه با این سوگ چه کاری میتوان کرد؟
ایدئولوژی حاکم ما را ناگزیر به افتادن در این ورطه کرده است. هر روز با اخبار ارز و طلا و جنگ از خواب بیدار میشویم. مدام در حال انتقاد، مقایسه و تحلیل شرایطیم.
قطعا سکوت، انفعال، بیتفاوتی و بیعملی راه حل نیست. نمیشود گفت «من سیاسی نیستم یا با سیاست کاری ندارم»، چون سیاست با ما کار دارد. اما دادن عنان زندگی به دست سیاست، کشتن «روح و مزه زندگی» است.
باید واقعیت را ببینیم و بپذیریم که قدرت ما محدود است. بر ما واجب است که جوهره زندگی را پاس بداریم. هیچحقی بالاتر از حق زندگی نیست.
جایی خواندم، در جنگ جهانی دوم، سربازی آمریکایی اسیر ژاپنیها شد. همسر او، با ناامیدی تمام بستهای (حاوی پودر سوپ، دهانشویه...) برای او ارسال کرد تا توسط صلیب سرخ به دست او برسد. بسته یک سال بعد به طور شانسی به سرباز رسید. محتوای آن با هم ترکیب شده بود. مزه سوپی که بیشتر طعم دهان شویه میداد سرباز را به زندگی برگرداند.
زندگی ما جدا از سیاست نیست. اما هر کسی میتواند چشمش را کنترل کند تا زندگی را آن طور که دوست دارد ببیند.
#ویکتور_فرانکل، توضیح داده است که در اردوگاههای نازی، در بدترین شرایط، که تمام آزادیهای انسانی گرفته شده بود، باز افراد قادر به انتخاب بودند. آنها میتوانستند تکه آخر نان را قبل از اعدام بخورند یا به دیگری بدهند تا زنده بماند. میتواند پای چوبه دار بخندد و قدرت را ریشخند کند یا منفعل باشد. این چیزی است که هیچ حکومتی نمیتواند آن را از انسان سلب کند.
اگر بپذیریم که قدرت ما محدود است، اگر همه چیز را سیاسی نکنیم و به زندگی اجازه جریان یافتن بدهیم، اگر به خودمان فرصت زندگی در حال، دیدن داشتهها، حتی جشن گرفتن برای موفقیتهای کوچک را بدهیم، میتوانیم کارهای نامحدود انجام بدهیم. چون قدرت حاکمیت هم محدود است. گاهی بهترین عمل سیاسی که میتوانیم انجام دهیم، دیوانهوار زنده-گی کردن است.
درج دیدگاه برای این مطلب
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
این کانال به منظور ایجاد آرشیو برخی مطالب کانال جامعهشناسی و امکان درج دیدگاهها و نظرات مخاطبان این کانال تشکیل شده است.
رسانهی جامعهشناسی پذیرای مطالب نویسندگان و پژوهشگران در حوزههای مختلف علومانسانی است. در صورتی که مطلبی برای انتشار در کانال و صفحه اینستاگرام جامعهشناسی دارید لطفاً از طریق راههای ارتباطی زیر ارسال کنید، در صورت تأیید منتشر میشود:
IranSociologyMedia@gmail.com
@IrSociology
📃 تورمخواری بهسبک ثروتمندانِ ایرانی
✍️ #مرتضی_کاظمی
ثروتمندانِ عزیز لطفاً متوجه باشید!
تورم را چه کسی میسازد؟
بانک مرکزی با فشار دولتها
چه کسانی از تورم در ایران منفعت میبرند؟
دولتها، بانکها و ثروتمندانِ ایرانی
نرخ بهره بالای ۳۰ درصد، بعضی دوستان را اذیت کرده. شاید شما هم نالهها و فریادهای ثروتمندان را شنیدهاید. این نالهها جدید نیستند. نالههای بنگاهداران و ثروتمندانِ ایرانی را عرض میکنم؛ وقتی با صدای بلند فریاد برآوردهاند که وای نرخ بهره زیاد شده، نقدینگی کم است و سرمایه در گردش کفاف مخارجمان را نمیدهد در واقع دارند به حکومت فشار میآورند که لطفاً سرِِ کیسه را شُل کنید و پول چاپ کنید بدهید به ما تا بتوانیم بنگاههایمان را تراز کنیم. البته متوجه هستند و هستیم که همین بزرگواران با هر نرخ بهرهای از ۴ درصد تا ۴۰ درصد همیشه شاکی بودهاند اما همزمان شتابان با هر نرخ بهرهای از دریافت اعتبارات و تسهیلات مستفیض شدهاند.
سالها است این بزرگواران و کارآفرینان، این عزیزان، ثروتمندان و بنگاهدارانِ ایرانی میلیاردها وام با بهره منفی گرفتهاند و چه بهرهها که نبردهاند. باید بگویم متاسفانه چه منفعتها که از تورمخواری نخوردهاند.
برای شما عجیب نیست؟ که بنگاه اقتصادی بهجای اینکه به خلق ارزش و سودآفرینی از طریق تولید وابسته باشد برای مدیریتِ روزمره و پرداخت دستمزد فقط به وام بانکی با بهره منفی وابسته شده؟
اکثراً در پنجاه سال گذشته نرخ بهرهی اسمی بسیار پایینتر از نرخ تورم بوده همینطور که هنوز هم هست و این دوستان بهطور مداوم وام گرفتهاند و ثروت روی ثروت انباشتهاند.
باید بپرسیم اساساً شما چرا به فعالیت بنگاه ادامه میدهید؟ اگر نمیتوانید از طریق خلق ارزش و سودآوری، این بنگاه را اداره کنید.
دلیلش همین است که اساساً هدف از راهاندازی یا حفظِ بعضی از بنگاههای اقتصادی، خلق ارزش و سودآفرینی نبوده و نیست؛ هدف تورمخواری بوده و همچنان تورمخواری برای ادامه فعالیت این بنگاهها توجیه اقتصادی ایجاد میکند.
این بنگاهداران و ثروتمندانِ ایرانی در پنجاه سال گذشته موفق شدهاند از طریق سیاستمداران و بعضاً اقتصاددانان، صدایشان را به گوش سیاستگذاران برسانند؛ لابی کردهاند و موفق شدهاند منابع ایجاد شده توسط بانکها و بانکمرکزی را تصاحب کنند و البته که آسیبهای تورم فقط به فقرا و اقشار پایین اصابت کرده و منافعش به ذینفعان رسیده و میرسد.
ثروتمندانِ عزیز
بنگاهدارانِ ایرانی
لطفاً متوجه باشید در حال تورمخواری بودهاید و هستید. همین؛ فقط متوجه باشید عدهای دارند له میشوند و شما در حال تورمخواری از طریق نرخ بهره منفی بودهاید و هستید.
همین!
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 اصلاحات جامع اقتصادی در قاب بزرگ نظام حکمرانی
✍️ #مسعود_نیلی
در مقالۀ حاضر به این موضوع پرداخته میشود که اصلاحات جامع اقتصادی در چه ظرفی از سیاست خارجی، سیاست داخلی و کیفیت تکنوکراسی شانس اجرای موفقیتآمیز را دارد و به این منظور، به رابطۀ متوالیِ بین سیاست خارجی، سیاست اقتصادی، سیاست داخلی و کیفیت تکنوکراسی پرداخته شده و نشان داده میشود که در سیاست خارجیِ «تعارضمحور» در مقابلِ سیاست خارجیِ «تعاملمحور»، نقش حکمرانیِ اقتصادی، از توسعۀ اقتصادی به توزیع رانت تنزّل پیدا میکند. هرچه شدت تنشهای خارجی بیشتر میشود، ابعاد شوکهای خارجی نیز بزرگتر شده و با بزرگترشدن تعداد و ابعاد شوکهای هزینهزای خارجی، رانتِ متّصل به حکمرانی اقتصادی هم افزایش پیدا میکند. با بزرگترشدن ابعاد رانت، آنانی که از قدرت بیشتر برخوردارند تلاش میکنند تا بهمنظور اطمینان بیشتر از عدم تغییر ریل سیاست خارجی به تعاملمحوری، رقبای بالفعل و بالقوۀ خود را در حکمرانی از میدان به در کنند و همین باعث میشود که سیاست داخلی به سمت مشارکت کمتر در حکمرانی حرکت کند. با کمترشدن مشارکت سیاسی، از یکطرف بهطور طبیعی، کیفیت تکنوکراسی دچار افت میشود و با تداوم افت کیفیت تکنوکراسی، خطاهای تصمیمگیری افزایش پیدا میکند و از طرف دیگر اصلاحات اقتصادی که در ذات خود، هدف رفع رانت و جایگزین کردن آن با کارایی را دنبال میکند غیرمحتملتر میشود. در این چرخۀ مخرّب، تنها پنجرۀ امید، واکنشهای طبیعی اقتصاد به عدمتعادلهای فزاینده و میزان آگاهی عمومی است.
در ادامه، مقاله بهصورت چند پرسش و پاسخ فرضی تهیه شده است؛ با این هدف که شاید از این طریق بتواند خواننده را با کارآیی بیشتر وارد مبحث اصلی کند.
متن کامل را اینجا بخوانید
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
هر بنیبشری میتوانست حس حسادت آمیخته با نفرت مکتب فرانکفورتیها نسبت به فرهنگ آمریکایی مردمان طبقات متوسط را احساس کند؛ مردمانی که نشان داده بودند در دستاوردهای تکنولوژیک و شکل دادن نهادهای دموکراتیک بسیار موفقاند، اما کانت نمیخوانند، باخ گوش نمیدهند، و مهمتر اینکه برای روشنفکران شأن و اعتبار فرابشری قائل نیستند، بلکه در بهترین حالت با آنها چنان کارگران عادی، و در بدترین حالت، چنان آدمی عاطل و باطل و حتی انگل روبرو میشوند.
لشک کولاکوفسکی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃یک سوال تکراری در سال ۱۴۰۳ : چرا علاقمندان به #کمونیسم به #کوبا تشریف نمی برند برای زندگی و استفاده از دستاوردهای بلافصل پزشکی و …؟
چرا نمی روند؟
✍پیمان مولوی
چون آنجا در فلاکت مطلق مردم زیست میکنند و اینها هنوز دنبال مدینه فاضله کمونیستی هستند و هنوز کمونیسم و سوسیالیسم واقعی در جهان اجرا نشده است.
امیدوارم تمام افراد با تفکرات کمونیستی و سوسیالیستی کهنه از کانادا، امریکا، اروپا غربی به ممالک کمونیستی سوسیالیسم واقعی کوبا و ونزوئلا و کره شمالی و … سفر و فقط یک سال در آن آزمایشگاه های سوسیالیستی زندگی کنند!
زود نیایید بگویید دانمارک و کشورهای اسکاندیناوی سوسیالیستی هستند ، چون آنها جزو آزادترین اقتصادهای جهانند و رتبه آزادی اقتصادی، تجارت خارجی شان جزو بهترین هاست و از این کمونیسم بازی ها ندارند!
برای دیدن رتبه آزادی اقتصادی کمونیست و چپ عزیز به وبسایتهای موسسات فریزر و هریتیج بروید و رتبه کشورهای با دولت رفاه را چک کنید همه در آزادی اقتصادی سرآمد هستند
زود نگویید چین کمونیستی است که مرغ پخته هم خنده اش میگیرد، آنجا حزب کمونیست چین عنان سیاست را در دست دارد ولی عاشق بازار ازاد است! رتبه تجارت خارجی آن جا را مشاهده کنید!
زود نگید لیبرال ها بروند آرژانتین! اگر بر نمی خورد آرژانتین رتبه آزادی اقتصادی اش ۱۵۹ است! جزو بسته ترین ها! الان رئیس جمهورش یک لیبرتارین شده که اقتصاد بسته آرژانتین ممکن است کلا او را حذف یا استحاله کند!
✔️رتبه تجارت ازاد خارجی ایران ۱۶۴ از ۱۶۵ است
✔️رتبه آزادی اقتصادی ایران ۱۶۰ از ۱۶۵
✔️منبع موسسه فریزر
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
بزرگسال، کودکیاست که تلاش میکند کودکیاش را سرکوب و پنهان کند تا چیزی بهنام تمدن را بسازد.
ما برای ورود به جهان بزرگسالی و تمدن، گویی باید کودکیمان را ازدست بدهیم.
کودک، موجودِ رامنشدهایاست. قانونگریز و نااهلیاست، مدام در خیال و رویاست. گذشتهای ندارد، نمیتواند چیزی را بهیاد بیاورد، از این رو همهچیز را با حیرت مینگرد، پریشانِ مداماست.
پس بدیهیاست که کودکی، تهدید جدیای برای تمدن باشد؛ برای کنترل و انضباط جمعیت، برای نیروی کار و ...
ما بهبهای بدست آوردن تمدن، کودکیمان را قربانی کردهایم. باید قانونمند و اهلیباشیم، تمیز و پاکیزه، کنترلشده و اخته، بیتخیل و بیخطر، شهروند منضبطی که در انتخاب مسیرش کاملا آزاد است که وارد خط آبی مترو شود یا قرمز یا زرد و بنفش!
کودکی، امکانِ رهاییاست، امکان تخیل و بازی خلاقانه، امکان گریز و جنون. کودکیِ سرکوب شده، تحقق نظامهای توتالیتر و فاشیستیاست...
متن کامل را اینجا بخوانید
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📖کسانی که روزه میخوردند؛ اول خودمان بودیم که به هزار دلیل عقلی و نقلی و شرعی نمیتوانستیم روزه بگیریم. مجدالدوله هم ناخوش است میخورد. اکبرخان هم ناخوش بود و میخورد، دو روزی هم روزه گرفتند ولی اذیت کرده ناچار خوردند. باشی، برادر اکبرخان هم ناخوش بود میخورد. امینالملک، قبل از رمضان ناخوش شده بود و حقیقتاً خيلى ضعیف و لاغر بود، نمیتوانست روزه بگیرد، میخورد. میرزاحسین خان مشرف بنائی هم ناخوش نبود، میخورد و راه میرفت خودش میگفت ناخوشم. صنیعالملک معمارباشی ابداً عيبی نداشت و روزه میخورد ولی میگفتند دنبل دارد. آغابشارت و آغاعبدالله و آغاعلی و مرتضیخان و شمع قهوهخانه هم روزه میخوردند. اعتمادالسلطنه هم گویا روزه میخورد. زین دارباشی هم گویا روزه میخورد. اقبالالدوله هم به جهت خوردن روزه به محمّدآباد رفته بود که تماماً را بخورد. معیرالممالک قدیم هم روزه میخورد. ناصرالملک هم روزه نبود. حاجبالدوله و کالسکهچی باشی هم روزه میخوردند. اغلب هم مشکوک بودند. امین اقدس هم که ناخوش بود و روزه نبود. عایشه خانم میخورد. بدرالدوله هم روزه نبود. گلین خانم هم روزه نمیگرفت. زاغی هم روزه نبود. امینالسلطان هم به واسطهٔ دردِ چشم که ناخوش شد ده دوازده روزه خورد. میرزا محمودخان وزیر مختار هم چون مسافر بود و قصد اقامه نکرده بود روزه میخورد. حکیمالممالک چون میخواست به گلپایگان برود، روزه نبود. امین لشکر هم چون از گلپایگان معزول شده بود، روزه نبود. ایلخانی ریش سفید که هیچ وقت روزه نبوده است. میرزا سید عبدالله برادر میرزا عیسی هم با خود میرزا عیسی روزه نبودند.
✍️ اواخر رمضان سال ۱۳۰۸ ه.ق؛ روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه قاجار از ربیعالاول ۱۳۰۸ تا ربیعالثانی ۱۳۰۹؛ به کوشش مجید عبدامین و نسرین خلیلی تهران
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
پیرمردها اعلام جنگ می کنند؛ اما این جوانان هستند که باید بجنگند و بمیرند.
- هربرت هوور
دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
«بسیار بد اقبالیم که در زمانهای زندگی میکنیم، میاندیشیم و مینویسیم که انتخابهای ما میان تصمیماتِ سخت و تصمیماتِ بد محدود شده است.» این جمله را محمد فاضلی چند سال پیش در کتاب ایران بر لبهی تیغ نوشته است. به این امید که گوشی شنوا باشد.
امروز اما پس از گذشت زمان اندکی، ما ایرانیان دیگر نه حق انتخابی داریم و نه ذاتاً حقی برای زیستن. ایران نیز دیگر لبهی تیغ نیست، که زیر تیغ است. در لحظات جنگی بزرگ و خانمانسوز بر سر آرمانهای مبهم عدهای خاص. آنقدر نوشتیم و گفتیم که زبان و قلمهایمان خشک شد. فاضلی در ادامه مینویسد:
«ما به رغم تمدنی چند هزار ساله و ایستاده بر شانهی تاریخ، و برخورداری از عمده ملزومات مادی و معنوی ضروری برای نیل به وضعیتی شایسته، در دشوارترین سختیهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و بینالمللی به سر میبریم. این وضعیت چیزی فراتر از عدم تحقق رؤیای توسعه در یک صد سال اخیر است. به گمان من، ما نسلی هستیم که بر لبهی تیغ راه میرویم و زمانهای خاص را تجربه میکنیم که این بار بهواقع برههای حساس است.»
شاید این روزها فاضلی باید روایت زیر تیغ بودن ایران را بنویسد...
دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃نشانه های سکولار شدن جامعۀ ایران
✍️محمدباقر تاج الدین
اگر چه روند سکولار شدن جامعۀ ایران از دهه ها پیش آغاز شده اما واقعیت این است که طی دو دهۀ اخیر شتاب بیش تری گرفته و طی دو سال اخیر به اوج خودش رسیده است به گونه ای که می توان چندین نشانۀ آشکار و قوی برای چنین روندی را بر شمرد. دربارۀ مفاهیم سکولار به معنای عرفی یا این جهانی(secular)، سکولاریسم به معنای عرفی گرایی یا دنیاگرایی(secularism) و سکولاریزاسیون به معنای عرفی سازی جامعه(secularisation) تعاریف و نظریه های گوناگونی توسط اندیشمندان ارائه شده است که پرداختن به تمامی آن ها به هیچ وجه در نوشتۀ کوتاه حاضر نمی گنجد. در تعریفی کوتاه و به نسبت قابل قبول می توان گفت که سکولار شدن روندی است که طی آن جامعه از هویت دینی و زیستن در چارچوب های ارائه شده از سوی متولیان دینی به سمت و سوی هویت غیر دینی یا این جهانی سوق داده شده و معیارها و ملاک های عقلانی و علمی راهنمای نظری و عملی شهروندان می شود. در جامعه ای که سکولار شدن روند غالب پیدا می کند دین و دینداری نیز کم کم رنگ می بازد و شهروندان خود را ملزم به رعایت اصول و معیارهای دینی نمی بینند و در واقع از زیر سقف دین خارج می شوند. گسترش و عمق مدرنیته در ایران و همچنین عملکرد نامطلوب متولیان دین و حکومت دینی را می توان دو دلیل مهم برای سکولار شدن جامعه برشمرد. در نوشتۀ حاضر به برخی از مهم ترین نشانه های سکولار شدن جامعۀ ایران اشاره می شود:
1.عبور از باورها و اعتقادات دینی گوناگون توسط بخش قابل ملاحظه ای از افراد جامعه به ویژه نسل های جدید به گونه ای که یا آن باورها و اعتقادات را به کناری نهاده اند و یا به سختی برخی از آن ها را می پذیرند. این در حالی است که در گذشته بسیاری از ایرانیان به راحتی هر باور و اعتقاد دینی ای که توسط متولیان دینی مطرح می شد را می پذیرفتند. بروز چنین حادثه ای بیش از همه به دلیل گسترش و عمق عقلانیت و دانش های جدید بوده است.
2.بسیاری از شهروندان به ویژه نسل های جدید برای تنظیم امور زندگی خویش هیچ مراجعه ای به احکام و آموزه های دینی نمی کنند و بلکه به علوم و دانش های جدید مراجعه می کنند و از عقلانیت و دانش های دوران مدرن بهره می برند. این در حالی است که برای مثال در 40 یا 50 سال پیش بسیاری از ایرانیان برای تنظیم بخش عمده ای از امور زندگی خویش به احکام و آموزه های دینی مراجعه می کردند، روندی که حالا کاملاً برعکس شده است. این مهم ترین نشانۀ سکولار شدن جامعه و در واقع هستۀ مرکزی آن محسوب می شود یعنی جایگزین کردن عقلانیت و دانش های جدید با آموزه ها و احکام دینی.
3.عبور از اسطوره اندیشی و اسطوره پردازی های دینی نیز یکی دیگر از نشانه های مهم سکولار شدن جامعه است. باز هم در مقام مقایسه می توان گفت نسل های پیشین جامعه اگر تا حد زیادی در چنبرۀ اسطوره اندیشی و اسطوره پردازی های دینی گرفتار بودند این موضوع در مورد نسل های جدید به هیچ وجه صدق نمی کند، چرا که آنان به طور کامل از این روند عبور کرده اند و دیگر هیچ کدام از باورهای اسطوره ای در حوزۀ دین را نمی پذیرند.
4.عدم انجام مناسک دینی مانند به جای آوردن نماز و روزه و یا پرداخت خمس و زکات و یا حاضر شدن در مناسک های جمعی مانند سفر حج و نمازهای جمعه و جماعت توسط بیش تر افراد جامعه. مطابق با آمارهای رسمی و غیر رسمی و همچنین بنابر قرائن و شواهد موجود طی دهه ها و بلکه سال های پیشین با کاهش قابل ملاحظه ای در این حوزه های دینداری نیز روبرو هستیم.
5.خودراهبر شدن نسل های جدید و عبور از دگرراهبری نیز یکی دیگر از نشانه های مهم سکولار شدن جامعه محسوب می شود به گونه ای که این گروه از افراد جامعه مبتنی بر تشخیص خودشان امور فردی و جمعی خود را تنظیم می کنند و هیچ نیازی به راهبری شدن توسط مثلاً روحانیون یا متولیان دینی ندارند.
6.رواج گستردۀ سبک زندگی مدرن در جامعه توسط گروه های مختلف اجتماعی یکی دیگر از نشانه های بارز و آشکار سکولار شدن جامعه است که هر سال و بلکه هر روز چنین روندی عمق و گسترۀ فراوانی می یابد. از پوشش گرفته تا سفرهای گوناگون داخلی و خارجی و تا سبک مصرف در حوزه های گوناگون مانند موسیقی و سینما و فیلم و سایر هنرها همگی نشانه های روشنی از کنار گذاشتن سبک زندگی دینی و رواج و غلبۀ سبک زندگی مدرن در جامعه است. برای مثال سفرهای گستردۀ ایرانیان در نوروز امسال به رغم این که در ماه رمضان قرار داشتیم گواه روشنی است بر این موضوع.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 کبریت بی خطر
✍️ #یدالله_کریمی_پور
-اسرائیل و ایالات متحده در حال آماده شدن برای پاسخ ایران هستند(یدیعوت آحارونوت؛ امروز)؛
-ایران پس از حمله انتقامی به اسرائیل، پایگاههای آمریکا را هدف قرار خواهد داد(یدیعوت آحارونوت امروز)؛
-ساعات پر التهاب برای ایران و خاورمیانه؛ از گزارش حمله"قریب الوقوع" تا لغو برخی پروازهای تهران(یورونیوز؛ امروز)؛
- منابع اطلاعاتی آمریکا اعتقاد دارند که حمله ایران و هم پیمانانش به اسرائیل بسیار نزدیک است(چندین منبع رسانه ای داخلی- فضای مجازی)؛
- اسرائیل در حالت آماده باش کامل بوده و منتظر است ایران را به عصر حجر بازگرداند(ایران- تایمز؛ امروز)؛
این تنها یک هزارم عناوین خبرهایی است که در ارتباط با حمله احتمالی انتقامی جمهوریاسلامی به اسرائیل پیاپی و بی وقفه در حال بارگزاری و پخش است. ولی تا امروز پاداش کلان این اخبار و گزارش ها، تنها نصیب صراف ها، دلال های بازار ارز و... شده است. بخردی هم نیست که بگوید چنان چه جنگ بین جمهوریاسلامی - اسرائیل تا این حد جدی است و قرار است چه و چه شود، پس چرا از رسانه ملی آهنگرانی، کویتی پوری، سرود جنگ سر نمی دهند؟! چراِ همه چیز عادی است؟! اگر قرار است جنگی در راه باشد، چرا برنامه آشپزی و خیاطی و پخش فیلم های بی مایه تلویزیونی همچنان روبراه است؟!!
باور کنید جمهوری اسلامی قصد جنگ نداشته، ندارد و نخواهد داشت. از کی مثلا شلیک چند موشک و پرواز چند پهپاد احتمالی مثلا به جولان متعلق به سوریه، یا بیابانی برهوت، جنگ خوانده میشود؟! واقع امر آن است که جمهوری اسلامی تا کنون و مستقیماً، به رغم دلبستگی فدراسیو روسیه و پرزیدنت ولادیمیر پوتین، درصد ناچیزی از طرفداران تندروی حکومت و ایضا بنيامين نتانیاهو، کبریت بی خطر خاورمیانه بوده است. به هیچ روی نگران نباشید، به اغلب احتمال، از هر گونه رخداد منجر به جنگ تمام عیار خبری در میان نیست.
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🎬"کفش ملی روزگاری پوتینهای کل سربازان اتحاد جماهیر شوروی را تأمین میکرد"
محمود نجفی عرب، رئیس اتاق بازرگانی تهران در سخنانی حکمرانی دولتی پس از انقلاب اسلامی را "حکمرانی ناکارآمد" خواند...
او در انتقاد از اقتصاد دولتی پس از انقلاب به "شرکت کفش ملی" به عنوان یک نمونه موفق از اقتصاد بخش خصوصی در زمان محمدرضا شاه پهلوی اشاره کرد...
نجفی عرب در این باره گفت:
«کفش ملی روزگاری پوتینهای کل سربازان اتحاد جماهیر شوروی را تأمین میکرد، امروز فقط چند تا سوله از این مجموعه باقی مانده که لانه کبوتر و انبار شرکت سایپا شده است.»
رئیس اتاق بازرگانی تهران سهم بخش خصوصی در اقتصاد ایران را تنها ۱۰ درصد اعلام کرد در حالی که این سهم در ترکیه ۹۰ درصد از اقتصاد کل این کشور است.
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
💢 چین نیازمند تنشزدایی با آمریکا
— تفاوت یک حکومت ملی توسعهگرا با حکومتهای ایدئولوژیک، مستعمره و بازیچۀ قدرتها
📌 این صحبتهای بن سلمان ولیعهد عربستان یا رییسجمهور کرهجنوبی یا نخست وزیر بریتانیا نیست، این صحبتهای شی چین پینگ است! رهبر مقتدر چین، دومین اقتصاد بزرگ جهان که محور بلوک شرق در جهان است.
📌 در صحبتهای او هیچ نشانهای از افول آمریکا نیست و او میداند که امکان ندارد چین در تقابل با آمریکا بتواند به توسعه خود ادامه دهد و به دنبال بازسازی روابط خود با آمریکا و غولهای فناوری و سرمایهگذاری آمریکا است.
📌 او این صحبتها را در سانفرانسیسکو انجام دادهاست، در پایتخت فناوری آمریکا. اولویت چین توسعه اقتصادی است و سیاستهایش صرفا بر اساس این اولویت است.
✍🏻 #سیامک_قاسمی
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
مردم؛ تودهای دستخوشِ غرایز آشفته و درهم برهم، که همین که قدرت به دستش میافتد به جانوری خطرناک مبدل میگردد؛ امروز ویران میکند و فردا از آنچه دیگر جبرانپذیر نیست لب به شکایت میگشاید.
رومانو گواردینی
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📊آمریکاییها بیشتر علوم انسانی میخوانند!
این جدول توسط بنیاد ملی علوم آمریکا (NSF) ارائه شده که یک سازمان دولتی در ایالات متحده است. جملاتی مانند تو باید دکتر بشی! مهندس بشی! از کودکی در همهی خانهها پیوسته میان والدین و فرزندان دوره میشود! تا شاید شانس موفقیت و در نهایت آسایش زندگی را برایشان فراهم کند. با چنین روندی، از همان ابتدا ذهنیتی را در فرزندان خود ایجاد میکنیم که هر رشتهی دیگر غیر از پزشکی و مهندسی ارزش تحصیل ندارند و خوشبختی و سعادت آینده فقط و فقط در همین دو رشته خلاصه شده است! حال آنکه جامعه غیر از پزشک و مهندس بخشهای مختلفی را شامل میشود که نیازمند تخصص و دانش روز است و متأسفانه همین رویکرد میتواند از دلایل مهم عدم پیشرفت یک کشور باشد.
اما نکتهی جالب در این میان وضعیت متفاوت نگرش به رشتههای تحصیلی در کشورهای پیشرفته است. مهمترین عامل برتری کشورهای غربی قطعاً علوم تجربی یا ریاضی نبوده بلکه از ابتدا تاکنون خود و جهان را توسط علوم انسانی کنترل و اداره کردهاند، هرچند در ظاهر چیزی که از آنها میبینیم آثار و نتایج علوم فنی و مهندسی بوده است. ولی باید توجه داشت کارکرد، جهتگیری و حتی روش استفادهی همین علوم را نیز با بهرهگیری از علوم انسانی تعیین میکنند و این مهمترین دلیل موفقیت آنها در مباحثی مانند اقتصاد و سایر حوزههاست.
آنها کیفیت بالای آموزش و استاندارهای کیفی برای رشد جوامع خود را با تأکید بر علوم اجتماعی و انسانی تضمین میکنند که درنهایت به ارتقای کیفیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی منتج میشود. در ابتدا وقتی که به کشورهای توسعه یافته نگاه میکنیم و استانداردهای بالای زندگی در آنها را مشاهده میکنیم در نگاه اول ریشهی تمامی پیشرفتها در صنعت، کشاورزی، اقتصاد و ... در فناوریهایی که دارند متجلی میشود. "آنها فناوری دارند بنابراین پیشرفته هستند!" همین تفکر برای سالها وارد زندگی ما شده و در نتیجهی آن فقط باید دکتر یا مهندس شویم تا فاصلهی خود را با جوامع پیشرفته کمتر کنیم! اما این سطحیترین نگاه ممکن به اساس قضیهای است که در ابتدای مطلب مطرح شد.
برای درک بهتر موضوع نگاهی به کشور آمریکا خواهیم داشت. بررسی آمار دانشگاههای این کشور نمایانگر حضور بسیار پررنگ شهروندان آمریکایی یا آنهایی که اقامت دائم دارند در دانشکدههای حقوق، اقتصاد، مدیریت و ... است حال آنکه دانشکدههای مهندسی و پزشکی از ملیتهای متنوع از عرب گرفته تا هندی و چینی و البته هموطنان خودمان پر شده است. شاید این آمار متفاوت و البته عجیب! با توجه به استانداردهای تحصیلی "مد" شده در کشور ما، خود پاسخی برای موفقیت کشوری مانند آمریکا باشد. آنها با تقویت علوم انسانی و اجتماعی زیربنایی محکم را ایجاد کردهاند که با پشتوانهی آن شاهد کشف و پیشرفت فناوری هستند. در کشور ما دانشآموزان ممتاز و باهوش حتی اگر به تحقیق و بررسی در رابطه با رشتههای علوم انسانی بپردازند با مخالفت بیشتر اطرافیان خود مواجه میشوند که هوش و استعدادشان را در علوم انسانی نابود نکنند! و برای یک آیندهی خوب دکتر و مهندس شوند حال آنکه دانشآموزان با نمرات پایینتر را روانهی علوم انسانی میکنیم تا در آینده اقتصاددانها، مدیران و جامعهشناسان ما باشند!
به نظر شما این میتواند روش مناسبی برای تضمین موفقیت یک کشور در آینده باشد؟! البته در سالهای اخیر، با افزایش آگاهیهای عمومی، تعداد دانشآموزان ممتازی که در رشتهی علوم انسانی تحصیل میکنند، رو به فزونی است. در ادامه آمار جالبی از دانشگاههای آمریکا را مشاهده میکنید که تفاوت چشمگیری میان دریافتکنندگان مدرک دکتری در رشتههای علوم انسانی و آموزشی با مهندسی و پزشکی را نشان میدهد حال آنکه بیشتر دانشجویان ویزایی (خارجی) رشتههای علوم تجربی و ریاضی را انتخاب کردهاند. این جدول توسط بنیاد ملی علوم آمریکا (NSF) ارائه شده است. این بنیاد یک نهاد دولتی در ایالات متحدهی آمریکا است که از ۱۹۵۰ تاکنون در توسعهی قوانین و سیاستهای رسمی علمی در ایالات متحدهی آمریکا فعالیت میکند.
درج دیدگاهها و نظرات
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
ناصرالدین شاه گفت؛ «ما جز با رعیت خود دیگر با کسی جنگ نداریم و به اندازه آنها هم توپ داریم ...»
تاريخ بیداری ایرانیان
ناظم الاسلام کرمانی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
علی شریعتی چنان حق به جانب فریاد میزد که انگار شخصی به نام کارل مارکس آثار او را به اسم خودش چاپ کرده است.
در سال ٥٦ که چپ و مجاهدین با شتابی بیسابقه هوادار مییافتند مرتضی مطهری یک صبح از خواب برخاست و گفت کارخانه نمیتواند متعلق به فرد باشد زیرا اسلام مالکیت بر ابزار تولید را قبول ندارد! چند سال بعد وقتی دانشجوهای پیرو خط امام میخواستند متن سخنرانیهای بدعتگذارانهٔ او را منتشر کنند، فرمهای چاپشده به مقواسازی رفت!
محمد قائد
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃جدال بر سر تصاحب فضاها؛ مسجد یا پارک؟!
✍️ #محمد_مختارپور
فضاهای عمومی شهرها را باید بهمثابهی میدان کنشهای جمعی که محل تنازع نمادین نیروهای اجتماعی و سیاسیاند دید. این روزها خبرهایی مبنی بر عزم شهرداری تهران برای ساختوساز مسجد در پارکهای مهم شهر تهران دستبهدست میشود. عدهای تشویق و عدهای (دستکم در واکنش به افکار عمومی) تکذیب میکنند. اما مسأله از چه قرار است؟!
فضا امری سیاسی است و به هیچ وجه خنثی نیست و با روابط قدرت درآمیخته است. حاکمیت سعی دارد فضاهای شهری را به یکدیگر شبیه کند. شبیهسازی و ایجاد همگنی نوعی اعمال قدرت و کنترل فضا در راستای مهار سرکشی از قدرت و ایدئولوژی حاکم است.
متن کامل را اینجا بخوانید
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
امانالله قرائیمقدم، جامعهشناس:
تغییر بسیار مهمی که در سال ۱۴۰۲ شاهد آن بودیم، «کوچکشدن طبقه متوسط» است. این طبقه، سپر مقاومتی طبقات پایین در مقابل طبقات بالاست و ضعیفشدن آن به ضرر جامعه است.
وقتی این طبقه فرو میریزد، طبقات زیرین را به جنبش و حرکت درمیآورد و میتواند آنها را علیه طبقات بالا، حاکمیت و دولت برانگیزاند.
ناآگاهی، رانت، رشوه، خلف وعده، روابطمداری و ناشایستهسالاری در جامعه ما بسیار است و این بر کسی پوشیده نیست.اقتصاد بیمار است و گرانی و تورم بیداد میکند. مجموعه این عوامل طبقه متوسط را تحت فشار قرار میدهند و منجر به تخریب آن میشوند.
سال ۱۴۰۱ و جریان اعتراضات، روزهای سختی را برای همه رقم زد؛ زنان و مردانی که این دوران را از سر گذراندند، سنگ و چوب که نیستند، احساس دارند، حرف دارند، اعتراض دارند. ما هنوز هم شاهد اعتراضاتی از سوی زنان محجبه و غیرمحجبه هستیم. این اعتراضها عکسالعملی در مقابل عملهایی است که در قالب فشارهای اجتماعی بر آنها وارد شده است.
زنِ امروز متفاوتتر از نسل گذشته در پی حقطلبی و بیان مطالبات خویش است، او دیگر سکوت نمیکند و بهعناوین مختلف در حال مبارزه است. زن بهعنوان عضوی از جامعه به دنبال این است که جایگاهش بیش از پیش محترم شمارده شود، مطالباتش شنیده شود و فرصتی برای ابراز وجود داشته باشد. امروزه تغییرات فردی و اجتماعی در جامعه زنان باعث شده قشر خاکستری و زنانی که محجبه هستند نیز تحتتأثیر قرار بگیرند و در راستای اصلاح وضع موجود یک قدم جلوتر بیایند.
متن کامل را اینجا بخوانید
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
بزرگسال، کودکیاست که تلاش میکند کودکیاش را سرکوب و پنهان کند تا چیزی بهنام تمدن را بسازد.
ما برای ورود به جهان بزرگسالی و تمدن، گویی باید کودکیمان را ازدست بدهیم.
کودک، موجودِ رامنشدهایاست. قانونگریز و نااهلیاست، مدام در خیال و رویاست. گذشتهای ندارد، نمیتواند چیزی را بهیاد بیاورد، از این رو همهچیز را با حیرت مینگرد، پریشانِ مداماست.
پس بدیهیاست که کودکی، تهدید جدیای برای تمدن باشد؛ برای کنترل و انضباط جمعیت، برای نیروی کار و ...
ما بهبهای بدست آوردن تمدن، کودکیمان را قربانی کردهایم. باید قانونمند و اهلیباشیم، تمیز و پاکیزه، کنترلشده و اخته، بیتخیل و بیخطر، شهروند منضبطی که در انتخاب مسیرش کاملا آزاد است که وارد خط آبی مترو شود یا قرمز یا زرد و بنفش!
کودکی، امکانِ رهاییاست، امکان تخیل و بازی خلاقانه، امکان گریز و جنون. کودکیِ سرکوب شده، تحقق نظامهای توتالیتر و فاشیستیاست، تحقق انبوه بیشکلی که اخته و اهلی، فقط کار میکند و میخوابد، بیرویا، بیبازی، بیدیوانگی، بیهیچ لحظهای برای شک کردن و گریختن از قفسهای محدود.
از اینروست که فلسفهی رهاییبخش نیچهای، به امکانهای کودکی رو میآورد.
نیچه در چنین زرتشت، مینویسد: «سه دگرديسی جان را بهر شما نام میبرم: چگونه جان[گوسفند] شتر میشود و شتر، شير و سرانجام، شير، كودک.»
گوسفند زندگی میکند تا فقط زنده بماند، شتر زندگی میکند تا مطیع و متعهد و خوب جامعه باشد، شیر همهچیز میجنگد و در ستیز مداماست اما او نیز شادکامی را تجربه نمیکند و در نهایت باید تبدیل به کودک شود، همهچیز را فراموش کند تا چیزی نو بسازد، در حیرت باشد و کشف کند.
تنها کودکیاست که مارا نجات خواهد داد...
✍️ مسعود ریاحی
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
⚠️ پایان عصر شبکههای اجتماعی؟
📃یادداشت منتشر شده در اکونومیست
♻️ ترجمه محمد رهبری
🔶«شبکههای اجتماعی دیگر چندان اجتماعی نیستند»؛ این ایده یادداشت مهمی است که هفتهنامه اکونومیست مدتی قبل منتشر کرد. بر اساس این گزارش، فعالیت کاربران شبکههای اجتماعی، به گروههای خصوصی در پیامرسانها (مثل واتساپ و تلگرام) منتقل شده و محتوای درون شبکههای اجتماعی (مثل توئیتر و اینستاگرام) با محتوای افراطی جایگزین شده است. امری که مشکلاتی برای کاربران شبکههای اجتماعی و پیامرسانها ایجاد خواهد کرد. خلاصه این یادداشت با کمی تغییر (که متن کامل آن در اینجاست) را در ادامه میتوانید بخوانید:
🔶بیش از ۲۰ سال از زمانی که فیسبوک متولد شد و دنیای جدیدی را خلق کرد، گذشت؛ اما حالا پس از ۲۰ سال از فراگیر شدن شبکههای اجتماعی، آنها دستخوش دگرگونی عمیقی شدهاند که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. جادوی عجیب شبکههای اجتماعی آنلاین ترکیب تعاملات شخصی با ارتباطات جمعی بود. اکنون این ترکیب، دوباره به دو قسمت تقسیم شده است.
🔸 حالا مشاهده آخرین وضعیت دوستان در شبکههای اجتماعی جای خود را به ویدیوهایی از افراد غریبه داده است که شبیه تلویزیون است. پستهای عمومی به طور فزایندهای به گروههای بسته در پیامرسانها منتقل میشود. شبکههای اجتماعی در حال تحول هستند و همین امر اکنون مشکلاتی را ایجاد کرده است.
🔶این موضوع مهمی است، زیرا مردم اینترنت را از طریق شبکههای اجتماعی تجربه میکنند. استفاده از پلتفرمهای شبکههای اجتماعی بیش از یک چهارم ساعت بیداری را شکل میدهد. شبکههای اجتماعی علاوه بر سرگرم کننده بودن، محل بحث آنلاین و کمپینهای سیاسی هستند.
🔸ویژگی بارز شبکههای اجتماعی جدید این است که دیگر چندان اجتماعی نیستند. با الهام از TikTok، برنامههایی مانند فیسبوک به طور فزایندهای ترکیبی از کلیپهایی را ارائه میکنند که توسط هوش مصنوعی انتخاب شده است؛ آن هم بر اساس رفتار تماشای کاربر و نه ارتباطات اجتماعی آنها. در ضمن مردم کمتر از گذشته پست می گذارند. از سال ۲۰۲۰، سهم آمریکاییهایی که میگویند از انتشار مطالب مربوط به زندگی روزانهشان به صورت آنلاین لذت می برند از ۴۰ درصد به ۲۸ درصد کاهش یافته است.
🔶چراغهای «میدان شهر دیجیتال» در حال خاموش شدن است. البته برخی از نتایج این اتفاق خوشایند است. فعالان سیاسی می گویند که برای جلب نظر گروههای خصوصی در پلتفرمهایی نظیر واتساپ یا تلگرام، باید پیامهای خود را ملایمتر کنند. یک پست تحریکآمیز که ممکن است در توئیتر بهخوبی لایک بگیرد، ممکن است در گروه واتساپی والدین مدرسه دافعه ایجاد کند.
🔸اکنون بهنظر میرسد که گروههای تلگرامی یا واتساپی، برای سلامت روان نوجوانان مناسبتر باشد چرا که زندگیشان در فضای عمومی مورد تجزیه و تحلیل دیگران قرار نمیگیرد. علاوه بر این، پیامرسانهایی نظیر واتساپ و تلگرام از این جهت مفیدتر هستند که پستها را بر اساس ترتیب زمانی نشان میدهند نه بر اساس الگوریتمی که ایجاد هیجان کند و این نیز برای سلامت روان بهتر است.
🔶در دنیای جدید شبکههای اجتماعی، کاربران، بیشتر به گروههای کوچک در پیامرسانها متمایل شدهاند. اما این دنیای جدید مشکلات خود را به همراه دارد. اگرچه گفتوگوهای رمزگذاریشده در گروههای کوچک در تلگرام یا واتساپ، به حفظ جان انسان در نظامهای اقتدارگرا کمک میکند، اما این گروهها محیط مناسبی برای پخش دروغها هستند. سیاستمداران در هند از واتساپ برای پخش دروغها استفاده کردهاند در حالی که این دروغها در شبکههای باز مانند فیسبوک، حذف میشدند.
🔸در سمت دیگر، به نظر میرسد الگوریتمهای شبکه باز (مثل توئیتر و اینستاگرام) که با هوش مصنوعی و بر مبنای رفتار کاربران هدایت میشوند، افراطیترین ویدیوها را پخش میکنند تا واکنش مخاطب را بگیرند. در گذشته، برای اینکه چیزی در یک شبکه اجتماعی وایرال شود، مردم مجبور بودند آن را به اشتراک بگذارند. اما اکنون آنها آن را صرفاً با تماشا کردن یک ویدئو، به وایرال شدن آن کمک میکنند، زیرا الگوریتمهای شبکههای اجتماعی به محتوایی که بیشترین تعامل را جذب میکند، پاداش می دهد. این شرایط جدید به کسانی مانند ترامپ یا تاجران اطلاعات نادرست، سود خواهد رساند چرا که آنها بهتر از هر کس میتوانند از مخاطب واکنش بگیرند؛ در این وضعیت جدید، محتوایی که با deep fake تولید شده باشد بهراحتی وایرال میشود.
🔶آنچه از ظهور اخبار جعلی مهمتر است، کمبود اخبار واقعی در شبکههای اجتماعی است. از زمان تغییر جهت شبکه به سمت سرگرمی، اخبار تنها ۳ درصد از آنچه مردم در آن می بینند را تشکیل می دهد. در سراسر شبکههای اجتماعی، تنها ۱۹درصد از بزرگسالان داستانهای خبررا به اشتراک می گذارند که در مقایسه با سال ۲۰۱۸ کاهش ۲۶ درصدی داشته است.
کامنت
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
در سرزمینهایی که انقلاب با شکست روبرو گشته هنوز آزادیهای مدنی بیش از ممالکی است که در آنها انقلاب به پیروزی رسیده است.
هانا آرنت
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY