👁🗨 نگاه تحلیلگران: واقعیت انتخابات تهران
👈 عباس عبدی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در شماره امروز روزنامه "اعتماد" نوشت:
✍ دور دوم انتخابات مجلس در برخی شهرها بهویژه تهران نتایج عجیبی داشت. اول، ریزش مشارکت بسیار زیاد بود و به حدود یک سوم دور اول رسید. دور اول نیز بسیار کم و در حدود ۲۲درصد بود. البته بخش مهمی از این مشارکت، مربوط به مناطق اطراف تهران است و اگر فقط آمار مناطق ۲۲گانه تهران در اختیار باشد نتایج به ۱۰-۱۵ درصد در دور اول و زیر ۵ درصد در دور دوم میرسد.
✍ این کاهش رأی به گونهای بود که برخی از اصولگرایان شاخص نیز آن را نشانه قاطعی از رد جناح غالب از سوی مردم دانستند. حتی وزیر کشور نیز که در توصیف حماسی بودن این مشارکت ۷درصدی توییت زده بود، مجبور به حذف آن شد. پرسش این است که چه اتفاقی در تهران افتاد؟
✍ ابتدا به این نکته اشاره شود که وزیر کشور در توجیه چرایی مشارکت بسیار پایین دور دوم توضیح داده که: "همیشه در انتخابات مرحله دوم اینطور معمول بوده که میزان مشارکت کمتر شده است اما در این مرحله از مرحله دوم دور قبل مشارکت بیشتری - حدود ۶درصد - رخ داده است و تقریباً دوبرابر شده است".
✍ متاسفانه هنوز آمار رسمی از درصد مشارکت در حوزههای دور دوم اعلام نشده؛ ولی تمرکز افکارعمومی روی تهران است. هم بهعنوان پایتخت و هم بهعنوان بزرگترین حوزه انتخابی کشور و هم از حیث اهمیت نامزدهایی که رأی میآورند. این نسبت یک سوم مشارکت در دور اول و حدود ۷درصد واجدین حق رأی است. البته به طور متعارف در دور دوم ریزش مشارکت صورت میگیرد، ولی ریزش در این حد اصلاً عادی نیست.
✍ برای نمونه در انتخابات ریاستجمهوری سال۱۳۸۴، مشارکت در دور اول ۲۹٫۴ میلیون نفر بود؛ در دوم ۲۸میلیون نفر شد که فقط ۵درصد ریزش داشت. درحالیکه در دور اول فقط ۴۰درصد مردم به دو نفری داده بودند که به دور دوم آمدند، و ۶۰درصد بقیه به ۵نامزد حذفشده رای داده بودند. ولی آنها بیتفاوت نماندند و برای دور دوم هم پای صندوق آمدند تا یکی را بر دیگری ترجیح دهند.
✍در دور اول انتخابات اخیر در تهران از کل رأیدهندگان فقط یکسوم در دور دوم به پای صندوق آمدند حتی آنانی که در دور اول به نامزدهای راهیافته به دور دوم رأی دادند نیز بعضاً در دور دوم پای صندوق نیامدند، به همین خاطر است که میبینیم مجموع آرای ۳۲نفر راه یافته به دور دوم افزایش نیافته است. کسی که دور اول ۳۰۰هزار رأی آورده در دور دوم ۲۲۷هزار رأی آورده، یعنی در این فاصله ۶۳هزار رأی هم از او کم شده است!
✍ این وضعیت نشان میدهد که دور اول مشارکت انتخاباتی نیز واجد معنای روشن سیاسی و پایدار نبوده است. شاید فقط برای انجام یک تکلیف صوری بوده که انتخابات واجب را در دور اول انجام دادهاند و از خیر انجام انتخابات مستحبی! دور دوم گذشتند.
✍نکته مهمتر وجود ۳۳۷۲نفر نامزد نمایندگی تایید شده است که اساساً انتخابات را بیمعنا کرده است. اگر از نفر ۱۷۰به بعد را حضورهای صوری و خانوادگی و رفاقتی و غیرسیاسی بدانیم، حدود ۳۲۰۰نفر نامزد غیر سیاسی بوده که مردم معمولا به آنان تکرأی دادهاند، که از ۳۵۰۰رأی تا ۳۳رأی به هر یک از آنان تعلق گرفته است. روشن است که رایدهندگان به این نامزدها منطقاً در مرحله دوم پای صندوق نخواهند آمد، چون هدف آنان از ابتدا هم حضور انتخاباتی به معنای متعارف نبوده.
✍ مگر ممکن است کسی وارد انتخابات جدی در تهران شود و فقط ۳۵۰۰ (یکدوهزارم واجدین حق رأی) یا حتی ۳۳رأی بیاورد؟ معلوم است که اینجا اهداف دیگری در میان بوده است. در نتیجه باید نسبت به واقعی بودن معنای سیاسی آن مشارکت پایین در دور اول نیز شک کرد، و مشارکت واقعی را معادل همین مرحله دوم دانست.
✍ البته در مرحله دوم نکته مهم دیگری نیز وجود دارد، زیرا نوعی شلختگی در کنش سیاسی دیده میشود. جابجاییها و شکست و رأی آوردنها نشان میدهد که اختلافات میان اقلیت اصولگرایان، بیش از آنکه شفاف باشد، ناشی از زد و بندهای پشت پرده است. هنگامی که آرای افراد منتخب به ۳ تا ۴درصد کل واجدین حق رأی میرسد، دیگر شاهد رقابت شفاف نخواهیم بود، بلکه با توافقات غیرشفاف و زدوبندهای سیاسی میتوان تعدادی از مردم را مجاب به رأی دادن یا رای ندادن به افراد مورد نظر کرد و نتیجه را در پشت صحنه سیاست تعیین نمود.
✍ بنابراین، انتخابات تهران که رکن اصلی انتخابات کشور است، نه واجد معنای رقابت شفاف بود و نه واجد برنامه سیاسی بود، و از همه مهمتر واجد مشارکت معنادار و مثبت نیز نبود. مشارکت ۷درصدی در حوزه انتخابیه و کمتر از ۵درصد در شهر تهران و راه یافتن به مجلس با آرای کمتر از ۳درصد، زنگ خطری جدی است که برخی از اصولگرایان آن را شنیدند، ولی کافی نیست و باید در سیاستهای جاری نیز تجدیدنظر شود.
@javadrooh
#صوت
🎙فایل صوتی نامه دکتر روحانی خطاب به ملت ایران در رابطه با ردّصلاحیت توسط شورای نگهبان
rouhanihassan.com/Fa/News/111170
@rouhanioffice
🎙فایل صوتی: دفاع صریح حسن روحانی از عملکرد دولت خود در تصویب برجام و مقابله با ترامپ.
@javadrooh
🎙فایل صوتی: حسن روحانی اعلام کرد که به دلایل اعلامی عدماحراز صلاحیت خود که در نامه محرمانه دبیر شورای نگهبان اعلام شده، افتخار میکند.
@javadrooh
🎙فایل صوتی: حسن روحانی از نامه محرمانه دبیر شورای نگهبان میگوید که به گفته او، کیفرخواستی علیه جمهوریت نظام و سلب آزادی بیان رئیسجمهوری با آرای ۲۴ میلیونی است.
@javadrooh
نقیبزاده: حضور صادق زیباکلام در خارج از زندان هزینهای کمتر برای ساختار سیاسی دارد تا زندانی کردن او/ زیباکلام تنها بدیهیاتی را مطرح میکرد که در ذهن همه افراد جامعه هست
احمد نقیبزاده، استاد بازنشسته گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفتوگو با هممیهن:
🔹 به نظرم زیباکلام موضوع خاصی را بیان نمیکرد که به جایی بربخورد یا نظام را به چالش بکشد و در بین تحلیلها و سخنانش مسائلی را مطرح نمیکرد که خلاف مصالح ملی باشد. زیباکلام تنها بدیهیاتی را مطرح میکرد که در ذهن همه افراد جامعه هست. مانند طرح این سوال که چه کسی ماموریت حذف اسرائیل را برعهده ما گذاشته است. در واقع زیباکلام با بیان سخنانی که حرف دل خیلیها هم بود، توانست محبوبیت کسب کند و مخاطبانی داشت.
🔹گفتن اینگونه مسائل که دغدغه اکثر مردم بود، تهدیدی را متوجه نظام نمیکرد اما زندانی کردن او باعث میشود این شائبه ایجاد شود که حتی فردی مانند زیباکلام که نه برانداز است و نه فعالیت خاصی به جز صحبت و تحلیل دارد، تحمل نمیشود و آزادی بیان تا این حد محدود شده است./هممیهن
@hammihanonline
⚡️نگاه راهبرد: به تهمایه سرمایه اصلاحطلبان چشم دوختهاند
👈 بخشی از یادداشت محمدجواد روح در شماره امروز هممیهن با عنوان "دوگانه استیصالسازی":
✍ در شرایط کنونی، اکثریت نیروها و نخبگان سیاسی-اجتماعی یا حاشیهنشین شدهاند و یا با تحمل هزینههای سنگین همچون آقایان تاجزاده و میرحسین موسوی، پای در راهی گذاشتهاند که گرچه به آنان حیثیت و آبرو و اعتبار اجتماعی میبخشد و نخبگان و جامعه به آنها توجه و گرایش دارند و مواضع و نقدها و هشدارهای آنان را میپذیرند، اما در نهایت مجموعه تلاشهای آنان به یک نیروی سیاسی مؤثر و حامل تغییر تبدیل نمیشود و از پروژهای فردی و محدود، فراتر نمیرود.
✍ درعینحال، خطری بهطور جدی این طیف از نیروها و نخبگان سیاسی را تهدید میکند و آن، سوءاستفاده نیروهای برانداز اپوزیسیون از آنان برای کسب اعتبار و موقعیت است.
✍ نمونه چنین تلاشهایی را در طرح ایده اخیر «از شاهزاده تا تاجزاده» شاهد بودیم. حتی در پی انتشار فایلی از سخنان آقای خاتمی درباره انتخابات اخیر، بخشی از اپوزیسیون خارج از کشور کوشیدند این گفتار را تحتعنوان عبور اصلاحطلبان از ساختار موجود صورتبندی کنند که البته، آقای خاتمی در سخنان اخیر خود آن را رد کرد و میان «رایندادگان» و «براندازان» مرزبندی کرد.
✍ بااینحال، آشکار است که نیروی اپوزیسیون در جهت استحاله و زیر سایه بردن اصلاحطلبان در تلاش است. همان نیروی اپوزیسیون عموماً سلطنتطلبی که در اعتراضات ۱۴۰۱ به صغیر و کبیر اصلاحطلبان و حتی چهرههای فرهنگی رحم نمیکرد و هرکس را که کوچکترین نقش یا همراهی با انقلاب ۱۳۵۷ داشت، با تندترین حملات و فحاشیها مینواخت و حتی درگذشتگانی چون ابتهاج و براهنی و بزرگانی چون محمود دولتآبادی را از آن بینصیب نمیگذاشت؛ امروز که تشت راهبرد انحرافی و انقلابیشان بر زمین خورده، به تهمانده سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان چشم دوختهاند و ایده «از شاهزاده تا تاجزاده» میدهند و مدح و ثنای خاتمی میگویند.
✍ این نکته از آن جهت، جای تأمل دارد که نشان میدهد تبدیل نشدن تحلیل یا انتقاد یا موضعگیری سیاسی به عمل سیاسی، چه میزان نیروی سیاسی را در موقعیتی خطیر قرار میدهد و میتواند دیر یا زود، آن را به استحاله در نیروهای رقیب دچار کند یا به از بین رفتن هویت و قلب ماهیت آن بیانجامد.
✍ طبعاً، این خطر برای نیرویی که به شکل راهبردی و مبنایی، نیرویی «میانجی» یا بهاصطلاح متأخر، «کنشگر مرزی» تعریف میشود و خانه در مسیر دوگانه جامعه و حکومت ساخته، بیشتر است.
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحلیلگران: "میانهروی" همان "وسطبازی" است؟
👈 علی نصری، کارشناس مسایل سیاسی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ در چند سال اخیر، در فرهنگ سیاسی جامعه ایرانی، واژه «میانهرو» جای خود را به برچسب «وسطباز» داده. تخریب و حذف سیستماتیک «میانهروی» به عنوان یک رویکرد عقلانی، مصلحتطلبانه و کارآمد سیاسی و قرار دادن آن در مقابل «انقلابیگری» - توسط هر دو طیف افراطی «ارزشی» و «برانداز» در داخل و خارج از کشور - نه تنها میدان سیاست را به جولانگاه افراطیگری، عوامفریبی و خشونتورزی تبدیل کرده، که جامعه را نیز به ناامیدی، رفتارهای واکنشی و خودویرانگری کشانده است.
✍ مشارکت نزدیک به صفر سیاسی در انتخابات، خشونت بیرویه کلامی در شعارهای خیابانی و اظهار نظرهای سیاسی در فضای مجازی، حمایت از تحریمهای اقتصادی و بعضاً حمله نظامی خارجی بر علیه کشور و منافع حیاتی خود، سکوت و بیتفاوتی در برابر مسائل بزرگ جهانی مانند جنایات جنگی اسرائیل در غزه - یا بعضاً حمایت از آن در واکنش کور به موضع رسمی حاکمیت - از جمله نمونههای افراطیگری و خودویرانگری ناشی از مرگ «میانهروی» در فضای سیاسی/اجتماعی کشور است.
✍ احیای میانهروی، تفکیک آن از برچسب «وسطبازی» و ارائه مجدد آن به عنوان یک نسخه سیاسی و آلترناتیو اخلاقی در برابر وضع موجود، شاید تنها راه بیرونرفت جامعه از بحرانها و معضلات پیچیده کنونی است.
✍ به همین منظور، به برخی از تفاوتهای فلسفی، استراتژیک و عملی میان رویکرد «میانهروی» و برچسب «وسطبازی» میپردازیم تا این دو را از یکدیگر تفکیک کنیم.
▪️میانهروی رویکردی است که فعالانه به دنبال راهکارهای جامع، فراگیر و کارآمدی است که صداها و نیازهای طیفهای وسیعی از جامعه را در نظر میگیرد. درحالیکه «وسطبازی» رویکردی است که در یک فضای سیاسی/اجتماعی به شدت «قطبی»، تلاش میکند تا با موضعگیریهای «خنثی»، «منزهطلبانه» و «غیر تأثیرگذار» سهمی از قدرت را از آن خود کند.
▪️میانهروها در سیاستگذاریها و موضعگیریهای خود، علاوه بر انعطافپذیری اصولیشان، توجه خاصی به نظرهای تخصصی، شواهد علمی و هنجارهای اجتماعی دارند تا بتوانند بر اساس «واقعیت»ها اصلاحات مورد نیاز کشور و جامعه را رهبری کنند. درحالیکه «وسطباز»ها به دلیل اصرارشان بر حفظ «تعادل»، تلفیق دیدگاههای موجود و عدم عدول از خط میانه، عمدتا شواهد علمی و عینی را نادیده میگیرند و فرصتهای تغییر معنادار را میسوزانند.
▪️از نقاط قوت «میانهروی» تعامل آزادانه و گفتوگوی سازنده با دیدگاههای مختلف است که منجر به راهحلهای نوآورانه برای مسائل پیچیده سیاسی/اجتماعی/فرهنگی میشود. درحالیکه رویکرد «وسطباز» هدفش برقراری «تعادل» است - و نه «تعامل» سازنده - که عمدتا باعث استمرار «وضع موجود» و جلوگیری از تغییرات اساسی و ضروری میشود.
▪️سیاستمدار میانهرو مایل است تا برای دستیابی به پیشرفتهای اساسی در حوزههای سیاست داخلی، سیاست خارجی و مسائل اقتصادی/اجتماعی/ فرهنگی، ریسکهای حساب شدهای را - برای خود و جامعه - متحمل شود و مسئولیت آن را تماماً بر عهده بگیرد. درحالیکه سیاستمدار «وسطباز» همواره حفظ «آرامش» و «اجماع» را بر پیشرفت اولویت میبخشد - که در بهترین حالت موجب تغییرات سطحی، غیربنیادی و بازگشتپذیر میشود.
▪️جریان میانهرو از یک چارچوب سیاسی، فلسفی و اخلاقی مشخصی برخوردار است و مرزبندی دقیق و قاطعی با رقبای خود دارد. و با این حال از اینکه به اقتضای شرایط مواضع مشابه یا مخالف سایر جریانها بگیرد، ابایی ندارد. درحالیکه جریان «وسطباز» خط و مرزهای فلسفی و اخلاقی کمرنگ و غیرقابل تشخیصی با سایر طیفهای سیاسی دارد و همواره با زبانی ابهامآلود و توجیهگرانه و نسبیگرایانه سخن میگوید.
@javadrooh
📰 پیشخوان: پانصدوپنجمین شماره #روزنامه_هم_میهن دوشنبه بیستوچهارم اردیبهشتماه منتشر میشود.
@javadrooh
🔴زیباکلام: در حقیقت این سوال که چرا نمیگیرندت برای من مثل یک کابوس شده است!
@iran_times
👤 چهره روز: صادق زیباکلام به زندان رفت
👈 مرکز رسانه قوه قضاییه اعلام کرد:
🔹در پی قطعی شدن برخی احکام پروندههای قضایی صادق زیباکلام، این فرد جهت اجرای احکام صادره وارد زندان شد.
🔹صادق زیباکلام، دارای پروندههای قضایی متعددی است که موجب محکومیت این فرد شده است؛ از جمله ۳پرونده مربوط که احکام آنها قطعی و لازمالاجرا شده است.
🔹زیباکلام در سالهای اخیر اقدام به طرح مطالب خلاف واقع در رسانهها کرده و مطالب بدون ادعا و سند متعددی را در فضای مجازی کرده است که در پی آن چندین پروندههای قضایی برای وی تشکیل شده است که برخی از انها امروز با قطعیت به مرحله اجرا رسیده است.
🔹زیباکلام با رای صادره از سوی دادگاه بابت ارتکاب فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۱۸ماه حبس و ۲سال محرومیت فعالیت در احزاب، گروههای سیاسی و فضای مجازی محکوم شده بود که این حکم قطعی شده است.
🔹پرونده دوم این فرد که حکم آن نیز قطعی شده است، مربوط به فعالیت تبلیغی علیه نظام در خصوص انتشار مطالب غیرمستند و غیرواقعی است. وی در این پرونده به یک سال حبس محکوم شده است.
🔹یکی دیگر از پروندههای قضایی زیباکلام که حکم آن قطعی و لازمالاجرا است نیز مربوط به نشر مطالب خلاف واقع است که وی در این پرونده به ۶ماه حبس محکوم شد بود که پس از فرجامخواهی در دیوان عالی کشور، این حکم مورد ابرام قرار گرفته است.
🔹هر ۳محکومیت صادق زیباکلام قطعی و لازمالاجراست که این احکام امروز اجرا شد.
@javadrooh
📰 پیشخوان: پانصدوچهارمین شماره #روزنامه_هم_میهن یکشنبه بیستوسوم اردیبهشتماه منتشر میشود.
@javadrooh
📱روایتهای مجازی: کنایه توییتری سعید حجاریان به مهدی نصیری درباره ایده "از شاهزاده تا تاجزاده"
@javadrooh
💥خبر: بیانیه حزب اتحاد ملت به مناسبت هفته معلم؛
بحرانهای عدالت، مشروعیت و کیفیت از تنگناهای در همتنیده نظام آموزشی کشور است/ امنیتی و ایدئولوژیک شدن نهاد علم به بحران اثربخشی دانشگاه منجر شده/ انواع برخوردهای صورت گرفته با اساتید، دانشجویان و تشکلهای صنفی نمونههای مشهودی از مداخلات وسیع امنیتی در دانشگاه است/ حاکمیت باید صداهای استادان و معلمان را از زبان خودشان بشنود
👈 حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، این حزب با صدور بیانیهای به بیان معضلات و مصائب پیشروی نظام آموزش کشور و البته ارائه راهکارهایی در این باب پرداخته که در بخشهایی از آن آمده است:
🔹برگزاری هفته معلم فرصتی برای تامل در باب مسائل بنیادین نظامهای آموزش و پرورش و آموزش عالی ،نهاد مدرسه و دانشگاه و کنشگران موثر این حوزه به ویژه معلمان و استادان است.
🔹حزب اتحاد ملت ایران اسلامی با بزرگداشت این هفته و احترام به جامعه فرهنگی آموزشی و علمی به خصوص معلمان، استادان و محققان دانشور، اندیشمند، تلاشگر و در عین حال نگران و محروم کشور مسائل ضرورتهای پیش رو را به تناسب این ایام یادآور میشود:
🔹رهیافتهای جدید علمی تجارب ملی نشان میدهند که حتی در پیچیدهترین و دشوارترین شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و بینالمللی نظیر آنچه امروز ایران با آنها روبروست، اهتمام به مسائل آموزش و پرورش و آموزش عالی اولویت دارد. همه وجوه توسعه مستلزم توسعه علمی، آموزشی و انسانی است و بدون گشایش در وضع نهاد مدرسه و نهاد دانشگاه گشودگی در زمینههای دیگر ناممکن است.
🔹خوشبختانه در ماههای گذشته، دو گزارش ملی با عنوان «مسائل آموزش و پرورش ایران؛ دعوت به گفتگوی فراگیر برای بازاندیشی» و «مسئله دانشگاه در ایران، بحرانها و چشماندازها» از سوی محققان، کارشناسان، صاحب نظران، مدیران ارشد سابق و کنشگران حوزه تعلیم و تربیت و آموزش عالی زیر نظر سیدمحمد خاتمی منتشر شد که راه را بر گفتگوی ملی پیرامون مسائل و بحرانهای مبتلا به در این حوزه باز کرد. همه نهادهای سیاسی و مدنی و صنفی و همه فعالان عرصه اندیشه و عمل میتوانند و باید با نقد و تکمیل منظرهای کارشناسانه این گونه، راه را بر کاهش و کنترل بحرانهای جاری و اصلاح رویکردها راهبردها و روشهای بحرانزای سیاسی و اجرایی بگشایند.
🔹مسائل و تنگناهای نظام آموزش و پرورش امروز در قالب سه بحران در هم تنیده به چشم میآید: بحران کیفیت، بحران عدالت و بحران مشروعیت.
🔹بحران کیفیت، ناشی از ناکامیهای متعدد در امر یادگیری و تنزل مستمر شاخصهای آموزشی و مهارتی در سطح ملی و جهانی است.
🔹بحران عدالت، ناظر به رشد نابرابری آموزشی میان مناطق مختلف کشور و کاهش دسترسی برابر همگان به آموزش با کیفیت و افزایش میزان بازماندگی از تحصیل در میان کودکان و نوجوانان است.
🔹بحران مشروعیت نیز با ایجاد گسستها و شکافهای جدی نگرشی و پرورشی میان دانشآموزان، معلمان، خانوادهها و نظام آموزش و پرورش ایدئولوژیک و دیوانسالار عملاً منجر به شکلگیری هویت مقاومت و فرهنگ غیر رسمی در مدرسه شده است.
🔹نهاد دانشگاه و نظام آموزش عالی کشور هم اکنون با پنج بحران آشکار روبهرو است:
یکم) بحران کارکرد و اثربخشی دانشگاه که در اثر تضعیف استقلال دانشگاه، تحدید آزادیهای آکادمی ،امنیتی و ایدئولوژیک شدن نهاد علم ، انسداد فضای فعالیتهای دانشجویی و سلطه بروکراسی بر استادان و دانشجویان به وجود آمده است.
دوم) بحران کیفیت آموزش عالی که با سیطره کمیت و تودهای تودهایسازی آموزش عالی و اجرای پروژه خالصسازی در گزینش و جذب هیئت علمی و دانشجویان شدت گرفته است.
سوم) بحران عدالت که در باز تولید نابرابریهای طبقاتی در دانشگاه، نابرابری زنان در فرصتهای آکادمیک و اعمال سهمیههای نامتعارف خود را نشان داده است.
چهارم) بحران ارتباطات جهانی و گسست از سرشت جهانی علم که نهاد دانشگاه را مدام با محدودیت های جدید مواجه کرده است.
پنجم) بحران حکمرانی علم و غلبه شبه علم بر علم در کنار مدیریتهای سیاست زده، عملاً قابلیتهای نهاد دانشگاه را در شناخت و حل مسائل بنیادی جامعه تنزل داده است.
🔅متن کامل بیانیه را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/g98516
@javadrooh
🗯 گفتار سیاستمدار: مهمترين تهديد امروز کشور وضع زندگى مردم و نااميدى از آينده است
👈 رئيس دولت اصلاحات که در جمع مشاوران خود سخن میگفت، تاکید کرد:
🔹انتظار این بود که جمهوری اسلامی كه از فرصت موفقيت نسبى در درگيرى با اسرائيل براى ايران ايجاد شده و مورد تأييد بسيارى از جريانات سياسى و بخش زيادى از مردم قرار گرفته است، در حل مشكلات خود در حوزه سياست خارجى و نيز داخلى استفاده كند و آن را مبنايى براى وحدت ملى در داخل كشور و ارتباطات منطقی با جهان قرار دهد، ولی متأسفانه خلاف این رخ میدهد و براى جوانان منتقد و معترض احکام سنگین حتی اعدام صادر مىشود و يا با زنان و دختران جوان در خيابانها، دانشگاهها، ورزشگاهها و ساير مكانها به بهانه بىحجابى برخورد سخت صورت مىگيرد و برای کسبه و نهادهای رسمی و غیررسمی دردسر درست میشود و از ايران چهرهای خشن به نمایش گذاشته مىشود.
🔹اينك كشور با تهديدهاى جدى و چالشها و بحرانهايى روبهروست و مهمترين تهديد وضع زندگى مردم و نااميدى از آينده است.
🔹حاكمیت با اين اقتصاد نابسامان و تورم و گرانى افسارگسيخته و افزايش بىرويه فقر و... نبايد فرصتها را از دست بدهد و بهتر است اين پيروزى را مستمسكى براى ارتباط عزتمندانه با جهان و آشتى ملى در داخل كشور قرار دهد و درصدد رفع نارضايتىهاى جامعه كه اتفاقا در كاهش مشاركت در انتخابات اخير بروز و ظهور پيدا كرد، باشد.
🔹نظام حکمرانی متوجه باشد بسيارى از كسانى كه در انتخابات ١١ اسفند رأى ندادند، برانداز نيستند؛ بلكه معتقدند وضعى كه دارند، قابلتحمل نيست و فقط مىخواهند زندگى كنند.
🔹اكنون در دانشگاههاى معتبر سراسر دنيا عليه جنايت اسرائيل در غزه، تظاهرات گستردهاى در حال انجام است، ولى در داخل ايران چنين صحنههايى را شاهد نيستيم؛ چراكه آنقدر در داخل ايران بد عمل شده است كه ديگر اين اتفاقات روى مردم ناراضی بهويژه نسل جوان و روشنفكران تأثيرى ندارد.
🔹موقعيتى براى ما در برخورد با اسرائيل پيش آمد كه اولا دنيا پذيرفت ايران يك قدرت است و در خاورميانه، بهعنوان يك قدرت برتر حضور دارد و مىتواند بر روى ساير كشورهاى منطقه تأثيرگذار باشد.
🔹ثانيا اسرائيل با وجود همه جنايتهايى كه كرده، فهميد در حدى نيست كه بشود با این قدرت درگير شود و اگر خداىنكرده جنگى ميان اين دو كشور رخ دهد، ايران مىتواند لطمات اساسى به آنها بزند و درعينحال، از قدرت بازدارندگى و دفاع از خودش هم برخوردار است و میتواند تهديدها را دفع كند.
🔹ثالثا، در ميان افكارعمومى مسلمانان جهان بهخصوص در منطقه خاورميانه نسبت به عمليات موشكى ايران عليه اسرائيل هم يك نوع احساس غرور و خشنودى و نيز احترام به جمهورى اسلامى ايجاد شد و آنچه تضعيف شد، اسرائيل و سياستهاى نتانياهو بود.
🔹اكنون كه ايران در چنين موقعيت مثبتى قرار گرفته، ضرورى است جمهورى اسلامى اين پيروزى را به فرصتى براى ايجاد يك ديپلماسى فوقالعاده فعال در منطقه و جهان تبديل كند و در گفتوگو و مذاكره با كشورهاى منطقه ضمن رفع نگرانى آنها مبنى بر اينكه تهديدى براى اين كشورها نيست، تأکید نماید که خواهان مشاركت در توسعه و امنيت و آرامش منطقه است.
🔹جمهورى اسلامى چنين گفتوگوهايى را هم مىتواند با ساير كشورهاى دنيا داشته باشد و به آنها تأكيد كند كه به دنبال ايجاد تنش و جنگ نيست و فقط خواسته در پاسخ به تهديدات اسرائيل و حمله اين كشور به كنسولگرى ايران نشان دهد، قدرت مقابله دارد.
🔹ايران در ضمن بايد يادآور شود همچنان از مردم غزه و حقوق فلسطينيان حمايت مىكند؛ ولى اين حمايت به معناى دخالت در سياستها و تصميمات آنها نيست و درعينحالى كه بههيچوجه از درگيرى مستقيم و جنگ با اسرائيل استقبالى نمىكند، با كمك خود كشورهاى منطقه فقط به دنبال مهار جنگافروزى اسرائيل و امنیت و توسعه و پیشرفت منطقه است.
@javadrooh
📰 پیشخوان: پانصدوهفتمین شماره #روزنامه_هم_میهن چهارشنبه بیستوششم اردیبهشتماه منتشر میشود.
@javadrooh
📰 پیشخوان: پانصدوششمین شماره #روزنامه_هم_میهن سهشنبه بیستوپنجم اردیبهشتماه منتشر میشود.
@javadrooh
🎙فایل صوتی: حسن روحانی پشتوانه مردمی و تعارض منافع فقهای شورای نگهبان در ردصلاحیت نامزدهای خبرگان را به چالش کشید.
@javadrooh
📱روایتهای مجازی: واکنش توییتری متفاوت سعید حجاریان به بازداشت صادق زیباکلام
@javadrooh
🗯 مصاحبه روز: اصلاحطلبان قویترین آلترناتیو وضع موجود هستند
👈 علی شکوریراد، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در گفتگو با هممیهن:
🔹در شرایط قطبیشده امروز جامعه، اثرگذاری بالفعل اصلاحطلبان که نیروی میانه هستند، کاهش یافته است. در حقیقت هر دو سر طناب در وضع موجود در دست تندروهاست؛ هم در حاکمیت تندروها حاکم شدهاند و هم در منتقدین تندروها نقشآفرینی میکنند. در این میان اصلاحطلبان اثرگذاری سابق را ندارند، با این وجود اصلاحطلبان بهعنوان یک جریان سیاسی همچنان قویترین آلترناتیو برای وضع موجود به حساب میآیند.
🔹به همین دلیل از هر دو سو مورد هجوم هستند. یعنی هم جریان سیاسی حاکم اصلاحطلبان را زیر ضرب قرار داده است و هم منتقدان تندرو. این تعارضات حاکی از قدرت بالقوهی نهفته در اصلاحطلبان است که در زمان مناسبی در آینده میتواند بالفعل شود و آنها (اصلاحطلبان) را به اصلیترین جریان نقشآفرین تبدیل کند. بنابراین با شرایط کنونی اصلاحطلبان محل اعراب چندانی ندارند.
🔹در شرایطی که حاکمیت اصلاحطلبان را حذف و یا تضعیف میکند طبیعتاً نیروهای تندروی منتقد یا برانداز قدرت مییابند. در حال حاضر این اتفاق رخ داده و هژمون سیاسی اصلاحطلبان تضعیف شده است. این وضعیت بالفعل و کنونی اصلاحطلبان است اما پتانسیل اصلاحطلبان بهعنوان نیروی جایگزین وضع موجود به قوت خود باقی است.
@javadrooh
#اخبار
💢 نامه دکتر روحانی خطاب به ملت ایران در رابطه با ردّصلاحیت توسط شورای نگهبان:
این دفاعیه شخصی من نیست، دفاع از جمهوریت است/ نامه شورای نگهبان کیفرخواستی علیه نهاد ریاستجمهوری بود/ رؤسایجمهور آینده با این کیفرخواست دیگر آزادی سیاسی ندارند/ در برابر این ظلم سکوت نخواهم کرد/ شورای نگهبان انتخابات را دومرحلهای کرده است
🔻حجتالاسلاموالمسلمین دکتر حسن روحانی در نامهای خطاب به ملت ایران، گزارشی از دلایل طرح شده توسط شورای نگهبان برای ردصلاحیت او در انتخابات ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری ارائه داد و اعلام کرد: «این دفاعیهٔ شخصی من نیست، بلکه دفاع از جمهوریت (و اسلامیت) نظام است؛ دفاعیهای برای نهاد ریاستجمهوری که به عنوان وکیل مستقیم همه ملت ایران نباید بیش از این تضعیف شود.»
دکتر روحانی در نامه خود نوشته: «آنچه در نامهٔ دبیر شورای نگهبان به عنوان ادلهٔ عدم احراز صلاحیت بنده در انتخابات خبرگان آمده است، نه تنها جرم و حتی تخلفی نیست بلکه در برخی از موارد مایهٔ افتخار من است.»
rouhanihassan.com/Fa/News/111168
@rouhanioffice
🖋 یادداشت راهبرد: دوگانه استیصالسازی
▪️چگونه کاهش مشارکت سیاسی - اجتماعی اکثریت به برکشیده شدن رادیکال ترین طیف اقلیت انجامید؟
👈 محمدجواد روح
▪️روزنامه هممیهن یکشنبه۲۴اردیبهشت۰۳
▪️"در علم سیاست در نهایت ما نیازمند یک چارچوب یا راهحل برای تغییر هستیم. وقتی ما علوم سیاسی میخوانیم، در نهایت باید به سیاستگذاری برسیم... همانطور که افلاطون، ارسطو، مارکس و برخی از متاخرین میگویند هدف علم سیاست توضیح امور نیست (مثل بیولوژی و زمینشناسی). هدف علم سیاست، تغییر امور است... اگر در سیاست هدف نداشته باشیم و یا برای رسیدن به اهداف وسیله نداشته باشیم، علم سیاستی نداریم. علم سیاست نباید علم توضیح امور سیاسی باشد... به گمان من، کلاً علم سیاست برخلاف سرشت و اهداف خود از سیاست جدا شده است".
✍ این گفتار دکتر حسین بشیریه در گفتوگویش با علی میرسپاسی، لبلباب نقدی است که امروز نهفقط به دانشمندان و استادان علوم سیاسی در ایران میتوان وارد کرد، بلکه باید گامی فراتر گذاشت و مدعی شد که بخش بزرگی از نیروها و نخبگان سیاسی ایران امروز نیز، از درک مسئله و ارائه راهحل بازماندهاند.
✍ حتی استراتژیستها و نظریهپردازان سیاسی نیز، امروز تا حد زیادی از راهبردهای پیشین خود دست کشیدهاند و از وادی عمل به حاشیه نظر بازگشتهاند.
✍ یادداشت اخیر سعید حجاریان و یا فایل صوتی منتشرشده از سیدمحمد خاتمی را میتوان مصادیقی از این تغییر رویکرد در میان سیاستمداران ایرانی تلقی کرد. این تغییر رویکرد را ناچار باید به نقد نشست؛ چراکه این چهرههای مؤثر اصلاحطلب، عملاً راهی را که از پسِ تجربههای اندوخته تاریخی و دانش انباشته نظری گشوده بودند و در سایه آن به جوانان پس از دومخرداد درسها آموختند، کنار گذاشتهاند و بهجای کنشگری، در مقام توصیف وضع موجود و نقد و هشدار درباره آن نشستهاند.
✍ حال آنکه به گفته بشیریه، سیاست علم توضیح امر موجود نیست؛ چه رسد که سیاستورزی به این سطح فروکاهد. این گفتار بشیریه را بهعنوان یکی از مؤثرترین استادان علم سیاست در ایران باید شنید و در پرتو آن، نقدها را به جان خرید.
✍ یکی از این گرایشهای توصیفی، مباحثی است که اخیراً در محافل سیاسی مطرح شده و از جمله عباس آخوندی به آن پرداخته و تئوریزه کرده است. در این مباحث، از طیف نوپدید و رادیکال جریان حاکم تحتعنوان «جریان استیصالسازی» یاد میشود؛ جریانی که در این روایت، در جهت مستأصل کردن مردم در زندگی روزمره خویش برآمدهاند و نهفقط عرصه سیاست را به گروگان خویش گرفتهاند که به تحمیل ارزشها و سبک زندگی مطلوب خود میپردازند و حتی، کسبوکارهای بخش خصوصی تا خردترین مراتب را تهدید میکنند (همان مواجههای که حسن روحانی نیز اخیراً از آن با عبارت «برخورد خصومتی با اقتصاد» یاد کرد).
✍ از منظر جامعهشناسی سیاسی، جریان «استیصالساز» را میتوان نیرویی اقلیت در ایران امروز دانست که هویت، اعتبار و موقعیت خود را در شرایط ریزش مشارکت اکثریت و بهویژه بحران و بیثباتی سیاسی-اجتماعی میبیند و مییابد. این جریان عموماً در قالب جبهه پایداری صورتبندی میشود؛ اما فراتر از آن است و در حوزههای پیداوپنهان قدرت سیاسی-اقتصادی حضور دارد و صاحب نفوذ است.
✍ این جریان در فضای دوقطبی رادیکال و تاریخی میان محمود احمدینژاد و اکبر هاشمیرفسنجانی در سال ۱۳۸۴ تاحدی بروز یافت و در فضای دوقطبی و بیثباتی سیاسی-اجتماعی پس از انتخابات ۱۳۸۸، خود را بهعنوان نیروی وفادار، پایکار و پایدار حامی سیستم که در اوج بحران، تمامقد وارد میدان میشود؛ معرفی کرد.
🔅 ادامه و متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-16036
@javadrooh
⭕️به بهانه نامه آصف بیات به سعید مدنی: تحولات فناورانه چگونه بر تحولات اجتماعی و سیاسی سایه افکندهاند؟
✍🏻محمد رهبری|منتشر شده در هفتهنامه صدا
🔻یادداشتها و مواضع دو جامعهشناس برجسته در روزهای اخیر توجه اندیشمندان و کنشگران سیاسی و مدنی را بهخود جلب کرده است. نخست، گفتوگوی سعید مدنی با حسین رزاق در زندان بوده که در آن مباحثی راجع به شرایط اجتماعی و سیاسی ایران مطرح شده و دوم یادداشت انتقادی آصف بیات راجع به این مباحث بوده است.
🔻هر دو جامعهشناس از منظر نظری چنان به مباحث تسلط دارند که نقد آن، جسارت زیادی میطلبد. با اینحال، تصور میکنم بحث در باب مباحث مطرح شده بتواند به فهم بهتر آن و همچنین تدقیق آنها کمک کرده و راه را برای فهم بهتر وضعیت اجتماعی-سیاسی و تغییر آن فراهم کند. در همین رابطه نکاتی را در ضرورت بکارگیری مفاهیم جدید در نسبت با تحولات فناورانه برای تحلیل جامعه ایران نوشتهام که خلاصه آن در ادامه آمده است.
🔻آقای بیات در یادداشت خود، از بکارگیری مفاهیمی نظیر «جامعه شبکهای» توسط سعید مدنی انتقاد کرده است. او با بکارگیری مفهوم جامعه شبکهای از آن رو مخالف میکند که آن را مختص به جوامع «پسا صنعتی» میداند. با این حال، به نظر نگارنده، این نگاه خطی به تحولات جوامع، نگاه درستی نیست چرا که تأثیر تحولات فناورانه را بر آن نادیده میگیرد.
🔻ظهور تکنولوژی و فناوریهای نوظهور در بسیاری از جوامع و روند جهانیشدن، عملا نحوه تکوین و تکامل جوامع را تغییر داده است. این موضوع اتفاقا از منظر کاستلز، مبدع تئوری جامعه شبکهای نیز دور نمانده است. او، بر خلاف آقای بیات، تعبیر «جامعه شبکهای» را برای جوامعی مثل ایران هم بکار میبرد و آن را منحصر به جوامع پسا صنعتی نکرده است. بحثی که او در رابطه با انقلابهای عربی و جوامعی نظیر مصر و تونس دارد کاملا متأثر از مفهوم جامعه شبکهای است و این مفهوم را برای آن جوامع نیز بکار میبرد.
🔻آقای بیات در یادداشتشان در نقد بکارگیری جامعه شبکهای مدنظر کاستلز گفتهاند که «شبکههای مورد نظر کاستلز اصولاً با فناوریِ نوینِ دیجیتالی پدید آمدهاند» و فرض گرفتهاند که شبکهها در ایران متأثر از این فناوریهای نوظهور نیست. اما بنظر میرسد این فرض صحیحی نباشد.
🔻چطور میتوان جامعه ایران را که، طبق نظرسنجی ایسپا، در آن حدود ۸۰ درصد از مردم از شبکههای اجتماعی و پیامرسانها استفاده میکنند، بسیاری از روابط و ارتباطات از طریق پلتفرمهای شبکههای اجتماعی شکل میگیرد و توسعه پیدا میکند و نفوذ اینترنت در آن بیش از 95 درصد است متأثر از فناوریهای جدید ندانست و شبکههای درون آن را صرفا برآمده از شبکههای سنتی تلقی کرد؟
🔻اگر بپذیریم مفهوم جامعه شبکهای برای جامعه ایران کاربرد دارد، آنگاه باید چارچوب مفهومی جدیدی را برای جامعه و تحلیل آن در نظر گرفت. بر مبنای این چارچوب جدید، و درون جامعه شبکهای، یکی از مسائلی که باید بیشتر به آن پرداخت موضوع «رهبری» و «سازماندهی» است. رهبری و سازماندهی در جامعه شبکهای دستخوش تغییر شده است؛ شکلگیری روابط افقی، نیاز به سازمانهای سیاسی را کاهش داد و تولد «سیاست رسوایی» در دل جامعه شبکهای، امکان اعتماد به رهبران و تولد رهبران کاریزماتیک را کم کرده است.
🔻واقعیت آن است که تولد یک «رهبر انقلابی» در دوران جدید بسیار سختتر از گذشته است. در این دوران، به قول کاستلز، شایعههای شبکهسازیشده دیجیتال به راحتی جایگاه اخلاقی رهبران را تخریب میکند. علاوه بر آن، گسترش روابط افقی، احساس نیاز به رهبران و سازمانهای سیاسی را کاهش داده است.
🔻بنابراین میتوان گفت که «رهبر گریزی» یکی از ویژگیهای جوامع شبکهای و تحت تأثیر سیاست رسوایی است که نه فقط مختص به جوامع پسا صنعتی که مربوط به جوامعی نظیر جامعه ایران نیز هست.
🔻آقای بیات در یادداشتشان به درستی به ضرورت وجود رهبر و سازماندهی برای تغییرات بزرگ و انقلابی اشاره کردهاند. اما بر اساس آنچه ذکر شد، در جامعه شبکهای، تولد رهبری که بتواند اعتماد تودهها را جلب کند، اگر غیر ممکن نباشد بسیار دشوار است.
🔻در فقدان سازماندهی سلسلهمراتبی و رهبر کاریزماتیک، همواره عناصر اصلی وقوع انقلاب غایب هستند. بنابراین سخن گفتن از انقلاب در چنین شرایطی، امری انتزاعی است و این امری است که در جریان اعتراضات سالهای گذشته بهخوبی نمایان شد.
🔻بنابر آنچه ذکر شد، باید وزن بیشتری برای تحولات فناورانه قائل شد؛ تحت تأثیر این تحولات، در خصوص نگرش خطی به تغییرات جوامع باید تردید کرد و نسبت به توصیف جوامع بر اساس نگرش خطی، احتیاط بیشتری کرد. اکنون جامعه ایران، یک جامعه شبکهای است. این جامعه شبکهای فرصتهای جدیدی را برای مردم خلق کرده و محدودیتهای جدیدی را در برابر آنها گذاشته است.
▪️متن کامل این یادداشت را در این لینک میتوانید بخوانید.
@MohammadRahbari
🖋 یادداشت راهبرد: حالا دیگر کابوس نمیبیند...
👈 محمدجواد روح
✍ حالا دیگر گرفتندش. دیگر جای سوال و جوابی نماند. شاید با خیلی تحلیلهایش موافق نباشیم. شاید بگوییم دچار سندرم پرگویی و همهچیزگویی بود. اما او هر چه میکرد و هرچه میگفت، خودش بود.
✍ میاندیشید. جدی هم میاندیشید. در برادرفورد انگلیس بود و میتوانست شیمیاش را بخواند و زندگی آرامی داشته باشد. اما مثل خیلی از دانشجویان نسل خود، دغدغه داشت. دغدغه داشتن در عصر او و نسل او، یک ارزش وجودی بود. نمیشد دانشجو باشی و نیاندیشی و کاری نکنی. مسئولیت اجتماعی در آن نسل، امری درونی بود.
✍ راه را اشتباه رفتند. و بعد که به پیروزی رسیدند، برخی چون او همچنان به اندیشیدن ادامه دادند. به اینکه چرا انقلاب هم کردند و نتوانستند به آنچه میخواستند برسند.
✍ پس به اندیشیدن ادامه داد. پرسش جدی و مقدر را به میان انداخت که "ما چگونه ما شدیم؟". هر روز، هر لحظه میاندیشید و بیهراس از منتقد و مخالف و سیستم، آنچه به ذهناش میرسید و آنچه با مطالعاتاش درمییافت، میگفت. چنین بود که صادق زیباکلام شد.
✍ کار او نبود جز اندیشیدن و گفتن و نوشتن و درس دادن. اما پرسشی مقدر را پیش روی خود میدید. هرجا میرفت از او میپرسیدند: "چرا شما را نمیگیرند آقای زیباکلام؟!". پرسشی که از فرط مخاطب آن شدن، برایش تبدیل به کابوس شده بود. پرسش در خواب هم رهایش نمیکرد.
✍ گویی، او این بخش از "ما شدن ما" را انکار کرده بود. بدبینی اجتماعی به کنشگری فعال، به سخن گفتن مدام، به نوشتن پیگیرانه.
✍ شاید پیش خود فکر میکرد این مخاطبان بیش از حد بدبین هستند. اما حال، دریافته که هر بدبینی ریشه در تجربه تاریخی دارد. تجربهای که او هم حالا، مصداقی از آن شده. حالا در زندان میتواند آرام بخوابد و کابوس نبیند...
@javadrooh
📹 دفاعیات صمصامی از نرخ ارز ثابت/ بازپخش
نسخه صوتی
▫️حسین صمصامی، در دور دوم انتخابات مجلس موفق شد از حوزه تهران به بهارستان راه یابد. او که استاد اقتصاد در دانشگاه شهید بهشتی است، در تیم اقتصادی محمود احمدینژاد نیز حضور داشت و دبیر اقتصادی هیات دولت بود که زیر نظر پرویز داودی اداره می شد، مدتی هم در کسوت سرپرست وزارت امور اقتصادی و دارایی قرار داشت.
▫️صمصامی از لیدرهای سیاست تثبیت قیمت و متهم کردن بانک ها به فعالیت ربوی شناخته می شود. او در دورهای که قیمت دلار هزار تومان بود اصرار داشت قیمت دلار پانصد تومان است و الان نیز قیمت را بسیار کمتر از مقادیر فعلی میداند. شبیه این سخنان را یاسر جبرائیلی پیگیری میکند.
▫️اکوایران در سال ۹۸ و در هنگام اوج تخصیص دلار ۴۲۰۰ تومانی، مناظرهای بین او و داود سوری در رابطه با ارز ترتیب داد، مرور و بازپخش این مناظره میتواند دید واضحتری از عضو جدید مجلس بدهد.
📺 @ecoiran_webtv
👁🗨 نگاه تحلیلگران: قتلگاه کلمه
▪️سرمقاله روزنامه هممیهن
▪️۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
✍ کنفوسیوس، فیلسوف و حکیم چین، معتقد است که «هر ظلمی در جهان از ظلم بر کلمات آغاز میشود». در واقع، کلمات بار معنایی خود را دارند و نمیتوان آن را تغییر داد. ظلم به کلمات به معنای تغییر مفهومی آنهاست.
✍ ما نمیتوانیم با دیگران خشونتبار رفتار کنیم؛ ولی نام آن را برخورد مهربانانه بگذاریم. ما نمیتوانیم به کسی که درخواست آب میکند، کفش تحویل دهیم و بگوییم این آب است.
✍ ما نمیتوانیم در یک مسابقه عادی ده گل بخوریم و بعد بگوییم پیروز شدهایم. رفتار تبعیضآمیز را نمیتوان عادلانه معرفی کرد. این کارها ظلم به کلمات است و در واقع، بردن کلمه به کشتارگاه است.
✍ ظاهراً مدیران دولت در قلب کردن مفاهیم متعارف کلمات خیلی گشادهدست هستند. آقای وزیر کار فرمودند: «بحمدالله و المنّه ما در حوزه اقتصاد یکی از اولین اقتصادهای جهان هستیم! مخصوصاً در این دولت و شاهد رونق هستیم.»
✍ وزیر آموزشوپرورش نیز فرمودند که «ما در آستانه الگو شدن برای جهان هستیم، ما به قله نزدیک شدهایم و کسی که میتواند این الگو شدن را رقم بزند، نظام تعلیم و تربیت کشور است.» خوشبختانه ایشان تخفیف دادند و گفتند در آستانه الگو شدن هستیم؛ هرچند این تخفیف را پس گرفته و در ادامه معتقد بودند که نظام تعلیم و تربیت کشور میتواند این الگو شدن را رقم بزند. طبعأ منظورشان همین آموزشوپرورش و رسانههای رسمی و روحانیون باید باشد.
✍ آخرین مورد هم سخنان آقای وزیر کشور است که در توئیت خود نوشتهاند: «مرحله دوم انتخابات پایان یافت. بحمدلله مردم حماسه آفریدند.»
✍ اینگونه جملات و کاربرد کلمات در معانی مغایر با برداشت عرفی آنها در سیاست غیرمعمول نیست و ما موارد زیادی از آن را در سیاست بینالملل کشورها دیدهایم؛ ولی تکرار آن در سیاست داخلی استثنا است.
✍ در دولت آقای رئیسی چنین کاربردی کم نیست و رئیس دولت نیز در این زمینه گشادهدست سخن میگویند. طبعاً، علت واقعی آن رویکرد روایتمحوری است که بر اعضای دولت غلبه دارد. به عبارت دیگر، گمان میکنند واقعیت را هرگونه تعریف و توصیف کنند، مردم همان را باور خواهند کرد.
✍ درحالیکه در خوشبینانهترین حالت فقط اندکی از افراد خودشان مفتون چنین تعابیر و روایاتی میشوند. چگونه ممکن است که فتح خرمشهر در سومخرداد ۱۳۶۱ یا انتخابات دومخرداد ۱۳۷۶ را «حماسه» بنامیم و درعینحال، مشارکت انتخاباتی و اندک چنددرصدی در دور دوم انتخابات تهران را هم حماسهی مردم بنامیم؟
✍ اگر یک نظرسنجی شود، به احتمال فراوان اکثریت قاطع مردم حتی اطلاع چندانی از این برنامه نداشتند. پس، چگونه چنین پدیدهای را میتوان حماسه نامید؟ همانگونه که الگوی جهان شدهایم؟ یا از اولین اقتصادهای جهان شدهایم که هر دو هم حتماً در همین مدت اندک حضور آقایان رخ داده و الا قبل از خود را که بهکلی نفی میکنند.
واقعیت این است که با قلب مفهوم کلمات و کشتن کلمه و نیز روایت مطابق میل و خواست خود، نمیتوان کشور را اداره کرد و یا مردم را قانع کرد. نهتنها مردم باور نمیکنند، بلکه از این پس اگر سخن درستی هم بگویید، کسی باور نخواهد کرد.چنین سیاستی موجب فرو رفتن بیشتر در گرداب خودساخته تبلیغاتی میشود.هیچ اثر پایدار و ملموسی بر برداشت مردم نخواهد داشت؛ حتی دوستان دولت را ناراحت میکند.
📊 نمودار: سهم هر یک از فهرستها در دو مرحله انتخابات در تهران
👈 در نمودار بالا مشخص شده که هریک از فهرستهای چهارگانه اصولگرایان در تهران چه تعداد منتخب را هر دور، راهی مجلس کردهاند. بیشتر منتخبان در تهران عضو بیش از یک فهرست بودهاند و همین باعث شده تا مجموع منتخبان فهرستها به عدد ۶۳ برسد/ازما
@javadrooh
📱روایتهای مجازی: واکنش توییتری عبدالناصر همتی به اظهارات وزیر کشور و حماسه خواندن انتخابات دیروز
@javadrooh
📱روایتهای مجازی: پیشنهاد توییتری محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی، برای اصلاح قانون اساسی
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحلیلگران: سناریوی ناممکن
👈 مجید یونسیان، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ مهدی نصیری با اصرار بر پیگیری ایده "از شاهزاده تا تاجزاده" به این احتمال دامن میزند که هدف پنهان او و همه کسانی که منتظر به ثمر نشستن این سناریو هستند، نه تحولی در پیشبرد جنبش تغییر بلکه تقویت "ضدجنبش" است.
✍ تبدیل جامعه کنونی ایران به صحنه رویارویی دو قطب افراطی "براندازی به هر قیمت و با هر هزینه" و "حفظ وضع موجود با هر قیمت و هزینه" اساس و هدف این سناریوست.
✍ نصیری چه بهدلیل فقدان شناخت از تحولات اجتماعی و سیاسی ایران و چه با آگاهی، به نماد چنین قطبی شدن تبدیل شده باشد، فرقی نمیکند؛ چون نتیجه و پیامد آن در هر دو حالت یکسان است و آنهم، حذف جنبش اصلاحی است که بعد از چهار دهه پشت سرگذاشتن فرازونشیب اکنون به نوعی بلوغ نزدیک شده است.
✍ میانهروی، خردگرایی، واقعبینی و پرهیز از خشونت و نفرت چارچوبهای اصلی این جنبش است که با نوعی همراهی گستردهتر اجتماعی و تنوع روبهروست.
✍ این جنبش که هم در بعد نظری و هم بهصورت عملی در حال تقویت شدن است، بیش از هر زمان دیگری افراطیون برای حفظ وضع موجود را دچار ترس و دلهره کرده است.
✍ تنها با دمیدن به خطر براندازی و جنگ و مداخله بیرونی است که این افراطیون فرصت ادامه حیات خواهند داشت و آقای نصیری با طرح ایده "از شاهزاده تا تاجزاده" عملا تلاش میکند که جنبش اصلاحی خردگرا و میانهرو را حذف و به رویارویی براندازی و دولت مستقر دامن بزند.
✍ این یک سناریوی ناممکن و کاملا شکستخورده است؛ چون جنبش اصلاحی، میانهرو و خردگرا بیش از آنکه متاثر از کنشگریهای سیاسی باشد، متاثر از واقعیتهای اجتماعی و مطالبات مردم و بهنوعی متکی به تجربیات تاریخی است.
✍ گذشت زمان ثابت خواهد کرد که ابشخور این سناریوی ناممکن کجاست؛ افراطیون حامی حفظ وضع موجود یا استعمارگران خارجی؟
@javadrooh