kaaghaz | Unsorted

Telegram-канал kaaghaz - کاغذ

4291

کاغذ، رسانۀ کتاب دربارهٔ کتاب و ‌خواندنی‌های دیگر Kaaqaz.com لینک کاغذ در شبکه‌های اجتماعی دیگر: Instagram.com/kaaqaz Twitter.com/kaaqaz

Subscribe to a channel

کاغذ

پیشنهاد کتابفروشی

این چند سال قیمت کتاب هم مثل همه‌چیز رشد نجومی داشته. همین هم بازار کتاب‌های قیمت قدیم و کتاب‌های دسته دوم را رونق داده.
یکی از بهترین و مطمئن‌ترین و منصف‌ترین کتاب‌فروشی‌های اینترنتی کتاب مرتضی است. مرتضی احمدی که خودش کتاب‌دوست کهنه‌کاری است، در‌ کتابفروشی‌اش حراج‌های هفتگی بسیار جذابی دارد که عشق کتاب‌ها بعید است بتوانند در مقابلش مقاومت کنند. کتاب‌های روز بازار را هم موجود دارد و گاهی به مناسبت‌های مختلف با تخفیف عرضه می‌کند.
/channel/itsmortezas


کتابفروشی مجازی دیگری که پیشنهاد می‌کنم سر بزنید کتاب سالینه است. این کتابفروشی در ژانر خودش تا جایی که من دیده‌ام بهترین کیفیت‌ها را دارد. سر بزنید و عنوان‌هاش را ببینید.
/channel/salinebook

#پیشنهاد

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

سیراک ملکنیان، نقاش و طراح جلدهای بنگاه ترجمه و نشر کتاب، درگذشت

سیراک ملکنیان، نقاش معاصر، در ۹۳ سالگی، در تورنتو درگذشت./ ایسنا
ملکنیان از‌ اولین همراهان احسان یارشاطر در بنگاه ترجمه و نشر کتاب بود و طراحی کتاب‌های این نشر را در دههٔ ۱۳۳۰ به عهده داشت. او دربارهٔ طراحی جلدهای بنگاه گفته است:

«آن زمان دکتر یارشاطر شخصیت بزرگی بود. استاد زبان و ادبیات فارسی بود و در رشتهٔ ایران‌شناسی نامی داشت. در نمایشگاه استتیک تهران، برای نخستین بار او را دیدم و پیشنهاد همکاری در بنگاه ترجمه را به من داد‌ چندی گذشت و من در دومین بینال بین‌المللی تهران برندهٔ جایزهٔ سلطنتی شدم و خودم را به‌عنوان نقاش در فضای هنری جا انداختم. بعد از آن جایزه، دکتر یارشاطر پیشنهادش را جدی‌تر با من در میان گذاشت و من پذیرفتم و به بنگاه ترجمه و نشر کتاب رفتم. کار من طراحی و تزیین کتاب‌ها بود، از طراحی جلد گرفته تا طرح‌های داخل کتاب و صفحه‌آرایی آن‌ها. تا آن زمان نشرها چندان به جلد کتاب‌هایشان توجه نمی‌کردند. معمولاً یا یک نقاشی روی جلد قرار می‌گرفت یا روی صفحهٔ تک‌رنگ با فونت نستعلیق و نسخ نام کتاب و نویسنده و مترجم نقش می‌بست. در بنگاه ترجمه بود که برای اولین بار به شکل جدی به قضیهٔ جلد کتاب پرداخته شد. در ابتدا برای چند کتاب اول یک طرح زدم، همان طرح خط‌های موازی در بالا و پایین. بعد که مجموعه‌های دیگر نیز در بنگاه تعریف شد، برای هر یک اونیفرم جدیدی طراحی کردم. مثلاً برای مجموعهٔ کودک و نوجوان طرحی از یک پسربچه و دختربچه که بر لبهٔ پنجره‌ای نشسته‌اند و کتاب می‌خوانند طراحی کردم. نوآوری دیگر ما در طراحی جلد طراحی فونت برای نام کتاب‌ها بود. آن زمان طراحی فونت فارسی را هندسی کردیم و از عادت معمول برای استفاده از فونت نسخ و نستعلیق عبور کردیم. سپس یارشاطر پیشنهاد داد که چه خوب است روی جلد هر کتاب شرح مختصری از کتاب و احوال نویسنده و مترجم آن بیاید. برای این من احتیاج به فضایی روی جلد داشتم. تصمیم گرفتم که کتاب‌ها همه روپوشی داشته باشند که روی جلدِ مقوایی بیاید چنین روپوشی دو فضای مناسب به دست می‌داد، یکی در داخل جلد در طرف راست برای شرح حال مولف و یکی در داخل جلد طرف چپ برای شرح حال مترجم. بدین ترتیب، بنگاه اولین ناشری بود که اونیفورم درست کرد. تا آن زمان چنین کاری در نشر ایران نشده بود. همکاری من با بنگاه سه سال به طول انجامید تا این‌که برای ادامهٔ تحصیلات به ایتالیا رفتم. طی این سه سال کم‌کم من دیگر یک کارمند معمولی در بنگاه نبودم، بلکه یکی از دوستان یارشاطر به شمار می‌رفتم. روشنفکران بسیاری به بنگاه می‌آمدند و می‌رفتند اما یارشاطر تنهایی خاص خودش را داشت.»
▪️از گفت‌وگوی ملکنیان با مجلهٔ اندیشهٔ پویا، آبان ۱۳۹۷

#خبر #کتابندگان

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

کارگاه شاهنامه برای نوجوانان
مدرس: علیرضا اسماعیل‌پور

هشت جلسه، روزهای دوشنبه

تماس از طریق تلفن و تلگرام، به شمارهٔ:
۰۹۳۹۶۲۸۲۵۸۱
@adapagallery

آدرس: میدان ولیعصر، کوچهٔ سازش، کوچهٔ پنجم، کوچهٔ صومعه‌سرا، پلاک ۵، آداپا

(تصویرسازی و طراحی پوستر از رضا زواری)

#اطلاعیه #پیشنهاد

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

دو طرح جلدِ اول نامناسب تشخیص داده شدند، و کتاب با طرح جلد سفیدپخچالی منتشر خواهد شد!
Meisam Amini


به‌روزرسانی:
‏دکتر شیخ‌رضایی، مدیر نشر کرگدن، خبر داده‌اند که «یکی از معاونان وزارت ارشاد و رئیس ادارۀ کتاب در دو تماس جداگانه خبر دادند که عدم تصویب هردو جلد قبلی حاصل برداشت نادرست از قانون بوده و هردو جلد مورد تأیید و قابل‌استفاده‌اند.»
البته کتاب با جلد سفید چاپ شده و امکان تغییر دیگه نیست.
Meisam Amini

#سانسور

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

شهرهای نامرئی، «شهرها و خاطره. ۲»
ایتالو کالوینو
بر اساس ترجمهٔ انگلیسی ویلیام ویور


مردی که دیرزمانی بر پهنهٔ سرزمین‌های دوردست تاخته است، یک روز شوق شهر را احساس می‌کند. او سرانجام به ایزیدورا می‌رسد، شهری که ساختمان‌هایش پلکان‌های مارپیچ دارد، سنگ‌فرش‌شده با صدف‌های دریایی مارپیچ؛ شهری که در آن تلسکوپ‌ها و ویولن‌های بی‌نقص می‌سازند؛ شهری که وقتی مسافرانش میان دو زن تردید دارند، ناگاه زن سومی پیش رویشان پدیدار می‌شود؛ شهری که جنگ خروس‌هایش به ورطهٔ کتک‌کاری‌های خونین قماربازان درمی‌غلطد. وقتی شوقِ شهر به دلش افتاده بود، به همین چیزها فکر می‌کرد. پس ایزیدورا شهر رویاهای اوست، اما هنوز یک تفاوت باقی است: شهری که رویایش را داشت او را به هنگام جوانی در خود جای داده بود؛ اکنون در پیرسالی به ایزیدورا رسیده است. در میدان شهر سکویی هست که مردان سالخورده بر آن می‌نشینند و گذر شخص جوانی را از برابر خود تماشا می‌کنند. او نیز در ردیف آن‌ها نشسته است. حال، شوق‌ها خاطراتی بیش نیستند.

▪️original title:
Le città invisibili (1972), by Italo Calvino

▪️تصویرسازی از دنیله کاستلّانو

#بریده_کتاب #هنر_تصویرسازی

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

سفر به شرق جان دوس پاسوس


ترجمهٔ سعید باستانی از سفر به شرق جان دوس پاسوس به‌رایگان در وبگاه کتابخانهٔ ادبیات منتشر شد. این کتاب از دههٔ ۱۳۶۰ پشت سد سانسور مانده است. بخشی از مقدمهٔ سعید باستانی در معرفی کتاب و سرنوشت ترجمه:

«جان دوس پاسوس زیاد سفر می‌کرد و سفر به شرق شرح مشاهداتش در ترکیه و روسیه و ایران و عراق و سوریه است. او در این سفر در ایران شاهد قدرت گرفتن رضاخان و در عراق شاهد تاسیس آن کشور بود.

عنوان اصلی این سفرنامه، Orient Express، نام راه‌آهنی است که شرکتی بلژیکی در سال ۱۸۸۳ میلادی راه‌اندازی کرد. این راه‌آهن، که از پاریس تا استانبول مسافر می‌برد، در همهٔ کشورهای بینابین ایستگاه داشت و تا سال ۲۰۰۷ هم فعال بود.

این کتاب را بنده به توصیهٔ زنده‌یاد رضا براهنی در اوایل انقلاب اسلامی ترجمه کردم و تاکنون هیچ ناشری نتوانسته اجازهٔ چاپش را از وزارت ارشاد بگیرد.
ترجمهٔ کتاب را ابتدا در سال ۱۳۶۲ شمسی به آقای محمدرضا اصلانی، مدیر نشر نقره، دادم. متأسفانه فعالیت نشر نقره، به علت خصومت‌های حکومت جابر، با مشکلات عدیده مواجه شد و ترجمه، همزمان با مهاجرت من به ایالات متحد در سال ۱۳۶۵، به زنده‌یاد محمد زهرایی، از شرکای انتشارات نیل، واگذار گردید. آقای زهرایی هم، علاوه بر مشکلاتی که با شرکایش پیدا کرده بود، مدتی هم در بازداشت دژخیمان به سر برد. ایشان پس از آزادی، نشر کارنامه را تأسیس کرد و هنگامی که من، پس از ۱۵ سال دوری از وطن، در سال ۱۳۸۰ به ایران سفر کردم، ترجمهٔ سفر به شرق در اختیار نشر کارنامه بود و هنوز به وزارت ارشاد هم نرفته بود. من از آقای زهرایی خواستم که برای نشر کتاب تاریخی تعیین کند، اما متأسفانه ایشان به عللی قادر به اجابت درخواست من نبود. این شد که ترجمهٔ این کتاب به دست آقای کریمی، مدیر انتشارات نیلوفر، سپرده شد. ایشان تا به حال دو بار، ۱۳۸۷ و ۱۴۰۲، این ترجمه را برای اجازهٔ نشر به وزارت ارشاد تسلیم کرده و هرگز پاسخی دریافت نکرده است.
رسم بر این است که ممیز کتاب ایرادهای کتاب را برای ناشر توضیح می‌دهد تا ناشر و مولف یا مترجم آن ایرادها را جهت کسب اجازهٔ وزارت ارشاد رفع‌ورجوع کنند. دریغا که در مورد ترجمهٔ سفر به شرق پاسخ وزارت ارشاد سکوت مطلق بوده و بس.»

/channel/BashgaheAdabiyat/29674

▪️سفر به شرق | جان دوس پاسوس | ترجمهٔ سعید باستانی | انتشارات مجازی باشگاه ادبیات | ۲۲۷ صفحه

#کتاب_رایگان #سانسور #خبر_انتشار_کتاب

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

نازنین هنرکار:
«شیوه‌نامهٔ جدید کتابخانهٔ به‌اصطلاح "ملی" رو خوندم. به نظر میاد تغییرات و محدودیت‌های عجیب و شرم‌آوری که گذاشته‌اند، ادامهٔ همان روند سرکوب و حذف شهروندان است، و ابهام و عدم‌صراحت در متن جدید، دست حراست رو برای اعمال سلیقه بیش از قبل باز گذاشته.

بخشی از تغییرات شیوه‌نامهٔ جدید:

ــ دانشجویان کارشناسی ارشد بدون پایان‌نامه امکان عضویت ندارند. عضویت اعضای فعلی هم تمدید نخواهد شد.
ــ نخبگان، مخترعان و نویسندگان کتاب/مقالاتِ تخصصی که قبلاً حق عضویت پژوهشی داشتند، حالا در صورت نداشتن مدرک کارشناسی ارشد، از حق عضویت "محروم" شده‌اند. درحالی‌که قهرمانان ورزشی ملی و جهانی با مدرک کارشناسی حق عضویت دارند.
ــ امکان عضویت معلولان لغو شده.
ــ مصادیق پوشش طوری عنوان شده که پوششِ عرفیِ اکثریتِ اعضای زن تخلف محسوب می‌شود. (پوشاندن کامل سر و صورت و پوشیدن مانتوی جلوبسته تا زیر زانو)
ــ توزیع برگه‌های نظرسنجی و نامه و دعوت به هر نوع تجمع ممنوع شده.

لینک شیوه‌نامه‌ی جدید»
.

Читать полностью…

کاغذ

معرفی کتاب تازه: خم افلاک

خم افلاک رمانی است دربارۀ تاریخ علم، رمانی عاشقانه که داستانی سرشار از ماجراجویی را دنبال می‌کند.

ریچل بارنباوم در بستر تاریخ اوایل قرن بیستم داستانی مهیج را روایت می‌کند. سال ۱۹۱۴، درست هنگامی که روسیه در آستانۀ جنگ جهانی است و اینشتین در شرف اثبات نظریۀ نسبیت، خواهر و برادری بلندپرواز فکر دگرگونی جهان را در سر می‌پرورانند: زن جراح جوان و برادر دانشمندش برای حل معمای نسبیت به رقابت با آلبرت اینشتین می‌پردازند.

خم افلاک اولین رمان بارنباوم است. او در نشریۀ لس‌آنجلس ریویو آو بوکز می‌نویسد و در دانشگاه هاروارد ادبیات و فلسفه خوانده است. بارنباوم دربارۀ ایدۀ رمان می‌گوید:

سال ۲۰۱۴ بود که مقاله‌ای را در نشریۀ ساینتیفیک امریکن خواندم. نوشته بود صد سال پیش در چنین ماهی، اینشتین در آستانۀ اثبات نسبیت بود؛ اگر همان موقع خودش یا گروهش به روسیه می‌رفتند، می‌توانستند از خورشیدگرفتگی کاملی عکس بردارند که حکم آخرین قطعۀ اثبات نظریه‌اش را داشت. از این طریق اثبات می‌کرد که گرانش قادر به خم کردن نور است. هنوز مجله را زمین نگذاشته، به این فکر افتادم که عجب ایدۀ نابی است برای نوشتن داستان. چه می‌شد اگر کسی اینشتین را شکست می‌داد؟


این کتاب از اولین منشورات نشر خزان است.

▪️خم افلاک | ریچل بارنباوم | ترجمهٔ فاطمه تناسان | نشر خزان | ۶۴۸ ص. | رقعی، جلد سخت | ۴۵۰,۰۰۰ تومان

▪️original title:
A Bend in the Stars (2019), Rachel Barenbaum

#معرفی_کتاب_تازه

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

دو نامه از گلستان به چوبک

«از مجموعه آرشیو‌ ابراهیم گلستان در دانشگاه استنفورد، این‌‌ تصاویر ‌برخی از دیگر نامه‌های ارسالی ابراهیم گلستان به صادق چوبک از سال ۱۹۴۹ تا دهه ۱۹۹۰ هستند.

این نامه‌ها شامل یادداشتی از گلستان در سال ۱۹۶۷ است که در آن از دست دادن شاعر فمنیست و پیشگام، فروغ فرخزاد، را سوگواری می‌کند.

مجموعهٔ ابراهیم گلستان در کتابخانهٔ گرین دانشگاه استنفورد یکی از آرشیوهای متعدد ایران است که در کتابخانهٔ گرین و کتابخانه و آرشیو مؤسسه هوور در استنفورد نگهداری می‌شوند.

این مجموعه پس از اتمام مراحل پردازش، در اتاق مطالعهٔ مجموعه‌های ویژه کتابخانه گرین برای بازدید قابل دسترسی خواهد بود. عموم مردم می‌توانند با ثبت درخواست خود به صورت آنلاین از طریق سیستم AEON قبل از بازدید، به این مواد دسترسی پیدا کنند.»


▪️منبع متن و تصاویر: صفحهٔ اینستاگرام مطالعات ایرانی دانشگاه استنفور
▪️چند نامهٔ دیگر از گلستان و چوبک را اینجا ببینید

#بایگانی

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

«قمرهای مشتری»

✍️ آلیس مونرو
🖋 ترجمهٔ وازریک درساهاکیان

نگاه‌نو، ش. ۹۹ (پاییز ۱۳۹۲)، صص. ۲۵-۳۹

@negahenou29

Читать полностью…

کاغذ

سیکادا، آخرین کتاب شان تن (تصویرگر و نویسنده استرالیایی)، در مورد سوسکی است که سال‌ها کارمند شرکت بوده، لابه‌لای درز دیوار شرکت هم شب‌ها زندگی می‌کرده. بعد از سال‌ها از کار اخراج می‌شود، می‌رود پشت‌بام خودکشی کند که تازه می‌فهمد می‌توانسته پرواز کند.
کتاب تو ایران به اسم زنجره چاپ شده.

معصومه یزدانیان

▪️توضیح امیرمحمد شیرازیان، مترجم فارسی کتاب، دربارهٔ نام کتاب و داستان: «سیکادا (Cicada) سوسک نیست، همان جیرجیرکِ خودمان است، یا زنجره. اسم‌های دیگری هم در فارسی دارد. مدخلش را در ویکیِ انگلیسی و فارسی می‌توانید ببینید، صدایش هم هست.
دربارهٔ اخراج شدن هم باید بگویم که زنجره اخراج نمی‌شود، بلکه بعد از هفده سال بازنشسته می‌شود. این هفده سال هم مربوط است به هفده سال زندگی‌کردن زنجره‌ها زیرِ زمین و پس از آن سربرآوردن. البته چرخه‌اش در زنجره‌های مختلف فرق می‌کند. توضیحات بیش‌تر و دقیق‌تر را می‌توانید در همان مدخل Cicada بخوانید.»

▪️زنجره | نوشتهٔ شان تن | امیرمحمد شیرازیان | نشر او | ۳۶ ص. گلاسه، مصور رنگی | رقعی، شومیز | ۹۵,۰۰۰ تومان

▪️ Original title:
Cicada (2018), Shaun Tan

#پیشنهاد_دیگران

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

این حسن شکسپیر است که تئاتر او آینۀ زندگی است؛ حسن اوست که آثارش مرهمی است بر شور هذیان‌آلود کسی که قوۀ خیالش را سرگشته از پی اشباحی فرستاده که نویسندگان دیگر در برابرش احضار کرده‌اند؛ آری، درمان این شور با خواندن آثار شکسپیر میسر می‌شود، با خواندن احساسات انسانی به زبانی انسانی، با صحنه‌هایی که شاید سالک زاویه‌نشین آن‌ها را اموری دنیوی ارزیابی کند و کشیش اعتراف‌نیوش مقدمه‌ای بر پیشروی شور و سودا.

– دکتر سمیوئل جانسن، از پیش‌گفتار شکسپیر

به مناسبت سالروز درگذشت و شاید تولد شکسپیر

#نقل_قول #یاد

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

اگر احساس خفقان در کشورهای توتالیتر عموماً خفیف‌تر از آن است که مردم کشورهای لیبرال خیال می‌کنند، به این دلیل است که حکومت‌های توتالیتر تا حد زیادی موفق می‌شوند مردم را وا دارند آن‌گونه که حکومت می‌خواهد فکر کنند.

– فریدریش فون هایک، در سنگر آزادی

#نقل_قول

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

افکار هنرمند لخت و برهنه زاییده نمی‌شوند
روایت آندره ژید از اسکار وایلد

صبح یکی از روزها اسکار وایلد مقاله‌ای را برای خواندن به من داد که در آن منتقدی ناشی او را تحسین کرده و نوشته بود که او «قصه‌های زیبا می‌آفریند تا افکارش را در قالب آن‌ها عرضه کند.» و گفت:

«آن‌ها خیال می‌کنند که همهٔ افکار لخت و برهنه زاییده می‌شوند. نمی‌فهمند که من نمی‌توانم به صورت دیگری جز به صورت قصه فکر کنم. مجسمه‌ساز نمی‌خواهد که فکر خود را در قالب مرمر بیان کند. او مستقیماً "با مرمر فکر می‌کند".
مردی بود که فقط می‌توانست با "برنز" فکر کند. روزی در سر این مرد اندیشه‌ای پیدا شد: اندیشهٔ شادی، شادی یک لحظه. و احساس کرد که باید آن را بیان کند. اما در تمام دنیا یک تکهٔ برنز باقی نمانده بود، زیرا مردم همه را مصرف کرده بودند. و آن مرد احساس کرد که اگر اندیشه‌اش را بیان نکند دیوانه خواهد شد.
و آنگاه به یاد تکه برنزی افتاد که به روی گور زنش بود، به یاد مجسمه‌ای که برای زینت دادن گور زنش –یگانه زنی که در عمرش دوست داشت– ساخته بود. این مجسمه مجسمهٔ اندوه بود، اندوهی که در زندگی پایدار است. و آن مرد احساس کرد که اگر اندیشه‌اش را بیان نکند دیوانه خواهد شد.
آن‌گاه، آن مجسمهٔ اندوه را، اندوهی را که در زندگی پایدار است، برداشت و آن را در هم شکست و ذوب کرد. و از آن مجسمه شادی را ساخت، شادی یک لحظه را.

از کتاب:
▪️بهانه‌ها و بهانه‌های تازه | آندره ژید | ترجمهٔ رضا سیدحسینی | نشر نیلوفر | ۲۴۰ ص. رقعی | نایاب

#بریده_کتاب

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

یک راه مناسب برای باوراندن دروغ به افراد بازگویی مکرر آن است، زیرا حس آشنایی را نمی‌توان به‌راحتی از حقیقت متمایز کرد. نهادهای خودکامه و بازاریاب‌ها همیشه این واقعیت را می‌دانسته‌اند.

– دنیل کانمن، فکرکردن، بی‌درنگ و بادرنگ
[بر اساس ترجمهٔ نشر ققنوس]

#نقل_قول

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

‏پدرم می‌گفت: «شما کمونیست‌ها شاید خیرخواه مردم باشید، اما رحم به بینوایان ندارید. به خودتان هم رحم نمی‌کنید و به این علت فکر می‌کنید اجازۀ هرکاری را دارید. پیغمبر ما عیسی هم به خودش رحم نداشت، ولی انسان‌ها را دوست داشت. شماها هیچ‌کس را دوست ندارید، هیچ‌کس هم شما را دوست ندارد.»

▪️قطره اشکی در اقیانوس | مانس اشپربر | روشنک داریوش | نشر‌نو | ۱۲+۱۰۰۲ صفحه، رقعی گالینگور | ۱,۰۰۰,۰۰۰ تومان
(صفحاتی از کتاب)

#بریده_کتاب

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

"کسی نمی‌پذیرد که زندگیِ هر فرد شیوهٔ ویرانیِ خاص خودش را دارد..."
اندوه چیزی نیست که یک‌شبه بر آدم نازل شود، غم چرا یا نگرانی، اما اندوه نه. اندوه خشت‌به‌خشت در برابر جان آدمی دیوار می‌سازد؛ مثلا یک وقت‌هایی هست که نمی‌دانی برای چه اندوهگینی، هرچقدر هم که فکر می‌کنی دلیلی مشخص نمی‌یابی. در جمعی نشسته‌ای همه سرگرم گفت‌و‌گو، یا در مترو به تاریکی نمایان از پنجره، در فاصلهٔ میان دو ایستگاه، چشم دوختی، وسط اسباب‌کشی، حدفاصل داغ شدن روغن ماهی‌تابه برای ریختن سیب‌زمینی‌ها؛ در همه حال این اندوه با توست. آه اگر می‌توانستی اندوهت را به چیزی بیرونی گره بزنی شاید برایش ماوایی می‌یافتی. با خودت می‌گفتی خب اگر او بود این‌طور نبودم، اگر آن می‌شد این‌حال نبودم...
"بهار ۱۸۷۵،دلیل اندوهش دیگر برایش ناشناخته نیست. تا آخرین لحظه می‌خواست این مشکل را نادیده بگیرد. به این ترتیب جمله‌ای که هیچ‌گاه به زبان نیاورده درست از آب درآمده است: مادام بوواری‌ خود اوست."
فلوبرِ میانسال، درگیر مشکلات مالی و بیماری، به پیشنهاد یک دوست به کونکارنو‌، در کنار دریا، می‌رود و تقریبا در آنجا هیچ‌کاری نمی‌کند الا خوردن و خوابیدن و البته تماشای کشف‌و‌شهود‌های علمیِ ژرژ پِنتیه‌.
فکر می‌کنم ملال و اندوه در کنار هم قدم برمی‌دارند. وقتی صد درصدت‌ را پای چیزی گذاشتی و شاید از قضا نتیجه هم خوب درآمده یا دیگران این‌طور می‌گویند، اما در نهایت این سوال مدام در ذهنت تکرار می‌شود که: خب که چی؟ همه‌اش همین؟ این ملال آمیخته با اندوه است که برایش ما‌به‌ازای دقیقی نمی‌یابی. شاهکار قرن را هم که نوشته باشی، بازهم وضع همین است.
"حوصله‌ام سررفته. کلافه‌ام. قلبم توخالی‌تر از آوند گیاه است. نه می‌توانم بخوانم، نه می‌توانم بنویسم و نه می‌توانم فکر کنم؛ مدت‌هاست کتاب تاریخی دست نگرفته‌ام. گور پدر همهٔ آدم‌های فرهیخته! مورخ‌ها، فیلسوف‌ها، فرزانه‌ها، مفسرها، واژه‌شناس‌ها، مقنّی‌ها، کفاش‌ها، ریاضی‌دان‌ها و منتقد‌ها! همه را در جعبه‌ای جمع می‌کنم و در مستراح عمومی می‌اندازم."
رمانِ پاییز فلوبر، اثر الکساندر پوستل، به مقطعی از زندگی میانسالی فلوبر می‌پردازد، داستانی از جنسِ کتاب استاد پترزبورگ، که آن هم به مقطعی از زندگی داستایفسکی می‌پرداخت. نشر نی کمی بعدتر از چاپ این کتاب، بخشی از نامه‌های فلوبر را هم منتشر کرده که در این روزگار بیداد میانمایگی، تسلای دل است.
* الکساندر پوستل برای رمانِ اولش، un homme effacé، جایزهٔ گنکورِ رمان اول را برده.

Читать полностью…

کاغذ

پاسترناک پس از نوشتن دکتر ژیواگو گفته بود برای سخت‌ترین عواقب آماده‌ام

آیزایا برلین برخی روشنفکران روسیه‌ی عصر شوروی را از نزدیک می‌شناخت؛ از جمله، دیدارهایی با بوریس پاسترناک داشت و رمان دکتر ژیواگو را پیش از انتشار خوانده بود.

او جدا از خاطرات دیدارهایش با پاسترناک، دو یادداشت کوتاه درباره‌ی تنها رمان این بزرگ‌ترین شاعر قرن بیستم روسیه نوشته است؛ یکی متن کوتاهی است که در همان سال انتشار کتاب (۱۹۵۸)، به مناسبت انتخاب بهترین کتاب سال، منتشر شد، و دیگری یادداشتی که آن را سال‌ها بعد، در ۱۹۹۵، نوشت و خاطرات جالب دیگری را به نوشته‌های پیشین اضافه کرد.

@KhabGard

برگردان فارسی این دو متن را به‌قلم مهرداد اصیل در خوابگرد بخوانید:
👇🏻
khabgard.com/8971

Читать полностью…

کاغذ

محمدتقی غیاثی درگذشت

محمدتقی غیاثی، منتقد ادبی و مترجم ادبیات فرانسوی، در ۹۲ سالگی در فرانسه درگذشت.


محمدتقی غیاثی در خمام گیلان زاده شد و تحصیلات ابتدایی را در خمام و متوسطه را در شهر رشت و تحصیلات دانشگاهی را در رشتهٔ زبان و ادبیات فرانسه در دانشسرای عالی تهران گذراند. در سی‌سالگی با بورس تحصیلی وزارت فرهنگ دولت ایران به پاریس رفت و موفق به اخذ دکتری ادبیات فرانسه از دانشگاه سوربن پاریس شد. «تأثیر استاندال روی ژید» عنوان تز دکتری او بود. پس از بازگشت به ایران تا هنگام بازنشستگی با سمت استاد تمامی در دانشگاه تهران و  چندین سال نیز در دورهٔ دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات به تدریس زبان و ادبیات فرانسه اشتغال داشت. محمدتقی غیاثی جز فرهنگ‌های فرانسه-فارسی و کتاب‌های کمک‌درسی‌ای که در آموزش زبان فرانسه منتشر کرده‌ است، ترجمه‌های پرشماری نیز از آثار ادبی نویسندگان فرانسه در کارنامهٔ پربار خود دارد. خدایان تشنه‌اند اثر آناتول فرانس، سهم سگان شکاری اثر امیل زولا، دلهرهٔ هستی اثر آلبر کامو، هفتهٔ مقدس اثر لویی آراگون و نقد تکوینی اثر لوسین گلدمن از جمله ترجمه‌های اوست.
این مترجم برجسته امروز هفتم مردادماه ۱۴۰۳ در فرانسه درگذشت.

نشر‌ نو


▪️گفت‌وگویی با محمدتقی غیاثی را این‌جا بخوانید.
▪️برخی مقالات محمدتقی غیاثی را از این‌جا دانلود کنید و بخوانی.

▪️عکس از مجتبی سالک، بخارا

#خبر

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

کم‌بینایی و نهان‌بینی؛ به مناسبت زادروز آلدوس هاکسلی
فرید دبیرمقدم، مترجم دنیای شگفت‌انگیز نو*

در ژانویهٔ ۱۹۳۱ و چند ماه پیش از نگارش دنیای شگفت‌انگیز نو، هاکسلی که دیگر یک نویسندهٔ جوان و خوش‌آتیه به شمار می‌آمد، از ویلایش در فرانسه سفری به محلهٔ بلومزبری در لندن کرد تا با دوستان قدیمش در آن حلقهٔ معروف دیداری تازه کند. ویرجینیا وولف پس از صرف شام با او در دفترچهٔ خاطرات خود چنین نوشت: «آلدوس زندگی را در ید خود دارد. نمی‌دانم این موضوع لطمه‌ای به نوشتنش می‌زند یا نه. محرکش نوعی نگاه تلخ است در این مایه‌ها: مرگ از راه می‌رسد و هیچ‌چیز اهمیت ندارد، پس دست‌کم بگذار تمام دیدنی‌ها را ببینم و تمام خواندنی‌ها را بخوانم.»

این همه میل به دیدن و خواندن آن هم در عین نومیدی از کجا می‌آید؟ می‌توانیم آن را به مشکل بینایی هاکسلی مربوط بدانیم، معضلی که در سرتاسر عمر با آن دست به گریبان بود. در زمستان ۱۹۱۱، چشمان هاکسلیِ شانزده ساله به عفونتی باکتریایی مبتلا شد. عفونت به قدری شدید بود که چشم راستش کامل نابینا شد و چشم چپش همه‌چیز را چنان تار می‌دید که حتی برای راه‌رفتن نیز نیاز به کمک داشت. چاره‌ای نبود جز ترک تحصیل از مدرسهٔ مشهور ایتن. این ظلمت نزدیک به دو سال به درازا کشید. تصور چنین مصیبت عظیمی برای نوجوانی که نمی‌توانست با همسالان خود ارتباط اجتماعی موفقی برقرار کند و یگانه مأمنش خواندن بود به‌راستی هولناک است. به گفتهٔ خودش، راه برون‌رفت از این ظلمت را در عرض چهار هفته خودش فرا گرفت: خط بریل. بعدها در مصاحبه‌ای از مزیت کتاب‌خواندن با بریل سخن گفت که می‌توانسته در تاریکی مطلقِ شب‌های سرد زیر پتو بماند و با دست کتاب بخواند. تصویر غریبی است. عطش هاکسلی به تجربه‌های زیباشناختی چنان سیری‌ناپذیر بود که با بریل شروع به نت‌خوانی و نواختن پیانو کرد؛ یک دست روی برگه‌های نت و دستی دیگر روی کلیدهای پیانو.

هاکسلی اهمیت این تجربه را هرگز در زندگی‌اش کوچک جلوه نداد و یکی از دل‌مشغولی‌های ذهنی او تا پایان عمر رابطهٔ میان ذهن و بدن باقی ماند: این‌که چگونه بدن می‌تواند برای ذهن محدودیت ایجاد کند و در مقابل چگونه ذهن باید رابطهٔ صحیح با بدن را کشف کند. هاکسلی از یک طرف به سوی پرسش‌هایی فلسفی رفت که از قدیم‌الایام مطرح بودند و از سوی دیگر چشم به آینده‌ای دوخت که می‌تواند تلنباری از ویرانه‌ها بر کرهٔ زمین باشد؛ روایت یک دیستوپیای نامتعارف در ادبیات: دنیای شگفت انگیز نو. با نگاه به زمانه‌ای که در آن زندگی می‌گذرانیم، خوب است بار دیگر به وولف بازگردیم و توصیف دیگری را از هاکسلی در دفترچه یادداشت او بخوانیم: «نهان‌بین نابینا».

*▪️دنیای شگفت‌انگیز نو | آلدوس هاکسلی | ترجمهٔ فرید دبیرمقدم | نشر مَد | ۲۸۴ صفحه | رقعی، شومیز | ۲۶۵,۰۰۰ تومان
(برای مشاهدهٔ جلد کتاب، روی عکس کلیک کنید)
#یاد

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

گلی ترقی، پاریس، خانهٔ سالمندان!

پژمان موسوی: با اطلاع، می‌دانیم که گلی خانم ترقی، نویسندهٔ شهیر ایران، این روزها در یک خانهٔ سالمندان در پاریس روزگار می‌گذراند. بله، درست خواندید: گلی ترقی/ پاریس/ خانهٔ سالمندان! این یعنی ما باید «درد در خانهٔ سالمندان بودن» را هم بگذاریم در کنار غم غربت تا شاید بتوانیم حال و روز این روزهای گلی ترقی را درک کنیم؛ البته که باز هم نمی‌توانیم!
این را به‌خصوص آن‌هایی می‌فهمند که از صبغه و سابقه، موقعیت و جایگاه خانوادگی و نقش بی‌بدیل گلی خانم در داستان‌نویسی معاصر ایران اطلاع داشته باشند. غم‌انگیز است داستان‌نویس باشی، یک عمر برای مردمت بنویسی، در غم‌ها و شادی‌ها کنارشان باشی و دست آخر سرنوشتت گوشهٔ اتاقی در خانهٔ سالمندانی گوشهٔ پاریس در غربت باشد. اما چه می‌شود کرد روزگار است دیگر...

▪️از مجلهٔ تجربه، تیر ماه ۱۴۰۳، شمارهٔ ۳۱ (مسلسل ۱۸۱)

#خبر #نشریات

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

خبر انتشار کتاب: قصه‌های جنگ

نشر نی دومین مجموعه از آثار جوزف کنراد را با نام قصه‌های جنگ منتشر کرد؛ مجموعه‌ی اول در ۱۴۰۱ با نام قصه‌های آشوب منتشر شده بود. گویا ترجمهٔ آثار کنراد قرار بود ادامه پیدا کند که متأسفانه با درگذشت مترجم جوان مجموعه، نیما حضرتی، متوقف شد.
قصه‌های جنگ مجموع شش داستان است که کنراد آن‌ها را بین ۱۹۰۶ تا ۱۹۰۸ نوشت. این شش داستان برخلاف داستان‌های اولیهٔ کنراد نه خودزندگی‌نامه‌ای هستند و نه بر اساس تجربه‌ای دسته اول نوشته شده‌اند. کنراد این مجموعه را پس از رمان نوسترومو نوشت و قصد داشت داستان‌های ساده‌تری بنویسد که هم استراحتی کرده باشد و هم شاید درآمدی فوری از آن کسب کند.
نام اصلی کتاب A Set of Six است. از کیفیت ترجمه بی‌اطلاعم.

▪️قصه‌های جنگ | جوزف کنراد | ترجمهٔ نیما حضرتی | نشر نی | ۱۹۲ صفحه | رقعی، شومیز | ۱۹۰,۰۰۰ تومان

#خبر_انتشار_کتاب

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

‏آیا هنر و سیاست جایی به هم می‌رسند؟
احمد شاملو: آه. بله، حتماً… نِرون شهر رم را به آتش می‌کشید و چنگ می‌نواخت.
شاه اسماعیل خودمان صدها هزار نفر را گردن می‌زد و غزل می‌گفت.
بتهوون عظیم‌ترین سمفونی عالم را در ستایش شادی ساخت... و هیتلر که آرزو داشت نقاش بشود، عظیم‌ترین رنجگاه تاریخ، زاخسنهاوزن را.
ناصرالدین شاه هم شعر می‌سرود و هم نقاشی می‌کرد، اما می‌داد سارق را زنده‌زنده پوست بکنند. انسان برایش با بادمجان تفاوتی نداشت... خب بله، یک جایی به هم می‌رسند: متأسفانه بر سر نعش یکدیگر.

behzad vafakhah

از کتاب:
▪️دربارهٔ هنر و ادبیات؛ گفت‌وگوی ناصر حریری با شاملو | انتشارات نگاه | ۲۶۴ ص. رقعی | ۱۱۰,۰۰۰ تومان

#نقل_قول

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

بررسی کارنامه تاریخ نگاری دکتر سهراب یزدانی

🔹محمدعلی اکبری
🔹داریوش رحمانیان
🔹سیمین فصیحی
🔹حجت فلاح توتکار

شنبه 29 اردیبهشت ماه 1403
خانه اندیشمندان علوم انسانی
@movarekhan

Читать полностью…

کاغذ

چند نقل قول از آلیس مونرو


دو روز پیش آلیس مونرو، نویسندهٔ برجستهٔ داستان کوتاه، در ۹۲ سالگی درگذشت. او را «چخوف کانادا» نام داده بودند. فارسی‌زبانان این برندهٔ نوبل ادبیات را با ترجمه‌های خواندنی مژده دقیقی و ترانه علیدوستی می‌شناسند.
وبسایت گاردین به مناسبت درگذشت او نقل قول‌هایی از مونرو را بازنشر کرده که چند نمونه را در زیر می‌خوانید:

▪️دربارهٔ نویسنده شدن
«کتاب‌ها در نظرم چیزهایی جادویی بودند و دوست داشتم جزوی از این جادو باشم ... بعد از مدتی، این برایم کافی نبود و بیش از این‌ها می‌خواستم، پس شروع کردم به سرهم کردن داستان‌هایی کاملاً تقلیدی که در کانادا می‌گذشتند – کاری که البته کمی ناجور بود، اما از این بابت بد به دلم راه نمی‌دادم. این کار را می‌کردم تا به‌نوعی انتقام ناتوانی‌ام در راه‌یافتن به درون دنیای کتاب‌ها را بگیرم. کتاب‌ها برایم اهمیت خاصی داشتند.»
(گفت‌وگو با گاردین، ۲۰۰۳)

▪️دربارهٔ ننوشتن رمان
«من به هیچ عنوان با قصد قبلی نویسندهٔ داستان کوتاه نشدم. داستان کوتاه نوشتم چون وقت نمی‌کردم چیز دیگری بنویسم – صاحب سه بچه بودم. چیزی نگذشت که به نوشتن داستان عادت کردم و مطالبم را از این منظر دیدم. حالا هم فکر نمی‌کنم روزی بخواهم رمان بنویسم.»
(گفت‌وگوبا نیویورک تایمز، ۲۰۱۳)

«ناراحتم از این‌که چیزهای زیادی ننوشته‌ام، اما از طرفی از آن مقداری که تا به حال نوشته‌ام عمیقاً خرسندم. زیرا مقطعی بود در دورانی که جوان‌تر بودم، که ممکن بود به احتمال زیاد اصلاً هیچ‌چیز ننویسم، مقطعی که بی‌نهایت هراسیده بودم.»
(گفت‌وگو با گاردین، ۲۰۱۳)

▪️دربارهٔ دوران افسردگی در اواخر دههٔ بیست زندکی‌اش
«بخشی از جمله را می‌نوشتم و بعد ول می‌کردم. کاملاً امیدم را از دست داده بودم، خودباوری‌ام را از دست داده بودم. شاید راهی نداشتم جز این که این را از سر بگذرانم. گمانم علتش این بود که همچنان می‌خواستم دست به کار بزرگی بزنم – از آن کارهای بزرگ که مردها انجامش می‌دهند.»
(گفت‌وگو با گاردین، ۲۰۱۳)

▪️دربارهٔ شیوهٔ داستان‌گویی‌اش
«می‌خواهم به همان شیوهٔ کهنه و قدیمی قصه بگویم –روایت آن‌چه برای یک نفر اتفاق می‌افتد– اما می‌خواهم "آن‌چه اتفاق می‌افتد" با اندکی وقفه، چرخش و شگفتی ارائه شود. می‌خواهم خواننده چیز شگفت‌انگیزی را احساس کند – نه "آن‌چه اتفاق می‌افتد"، بلکه احساس کند همه‌چیز چگونه اتفاق می‌افتد. این قصه‌های داستان کوتاه‌های بلند به بهترین نحو این کار را برایم انجام می‌دهند.»
(گفت‌وگو با نیویورک تایمز، ۱۹۸۶)


▪️فرار | ترجمهٔ مژده دقیقی | نشر نیلوفر | ۳۹۴ ص. رقعی | ۲۸۵,۰۰۰ تومان

▪️زندگی عزیز | ترجمهٔ مژده دقیقی | نشر ماهی | ۲۲۳ ص. رقعی | چاپ تمام

▪️رویای مادرم | ترجمهٔ ترانه علیدوستی | نشر مرکز | ۲۵۶ ص. رقعی | ۵۸,۵۰۰ تومان

(با کلیک روی عکس مونرو، می‌توانید تصویر جلد کتاب‌ها را هم ببینید)

#نقل_قول #یاد

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

نوشتن یعنی زندگی با «دیگری»
گفت‌وگو با احمد اخوت، به مناسبت انتشار نویسندگان مشغول کارند
(شبنم کهن‌چی، اعتماد)

▪️شما چطور می‌نویسید؟
▫️من بیشترِ كارم ذهنی‌نويسی است. سال‌هاست تمرین كردم ذهنی بنویسم. بسیاری از قسمت‌هایی كه می‌خواهم بنویسم قبلاً در ذهن نوشته‌ام. كار جالبی است؛ مثلاً وقتی پیاده‌روی روزانه می‌كنید، می‌توانید ذهنی‌نويسی كنید، پیشینه‌نویسی كنید. بخشی از این مشكل كه قلم جلو نمی‌رود به این خاطر است كه پیشینه ننوشته‌اید. پیشینه بسیار مهم است و در هر نویسنده‌ای نیز متفاوت است. بعضی از افراد حتی از خواب‌هایشان نوشتن را شروع می‌کنند. گراهام گرین كتابی دارد به نام خاطرات خواب كه می‌توان سرچشمهٔ بسیاری از داستان‌هایش را در آن دید؛ یعنی نطفهٔ اولیهٔ داستان در خواب بوده. كار جالبی كه می‌كرده این بوده كه بالای سر رختخوابش دفترچه گذاشته بوده. شب‌ها از خواب بیدار می‌شده و هر چه می‌دیده را می‌نوشته. قصد چاپ این كتاب را هم نداشته، اما اواخر عمر آنها را به دخترش می‌سپارد و او هم گزیده‌ای را منتشر كرده است.

#نشریات

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

کتاب خواب فرهاد در بیداری منتشر شد

تا به حال مطالب متعددی دربارهٔ فرهاد مهراد نوشته شده. مهم‌ترینش تا پیش از این لابد کتاب چون بوی خوش تلخ کندر بود که به‌رغم زحمات نویسنده، چندان «پژوهش» قابل تأملی از آب درنیامده بود.

کتاب خواب فرهاد در بیداری تازه‌ترین کوشش در این زمینه است. نویسندهٔ کتاب، امیر بهاری، روزنامه‌نگار و نویسندهٔ صاحب‌نظر حوزهٔ موسیقی است و می‌توان امیدوار بود که کتاب چیزی فراتر از تکرار طوطی‌وار روایت‌های یکجانبهٔ معمول باشد. او در بخشی از مقدمه می‌نویسد:

«متن با محوریتِ چند روزِ بخصوص از زندگی فرهاد نوشته شده است؛ به بیان دقیق‌تر، فاصله‌ی زمانی روز آخر کاریِ اسفند که پوران گلفام به خانه می‌آید و خبر لغو کنسرت نوروز ۱۳۷۸ را می‌دهد، تا روز کنسرت، یعنی ۶ فروردین ۱۳۷۸، را مدنظرم قرار دادم. وقتی فرهاد خبر لغو کنسرت را می‌شنود تصمیم می‌گیرد گیتارش را بردارد و روز اجرا برود جلو سالن محل اجرا، یعنی جلو هتل‌استقلال و کنسرت را پشت وانت اجرا کند. البته خانواده و دوستان درنهایت از این تصمیم منصرفش می‌کنند.»

پی‌دی‌اف کتاب را از اینجا دانلود کنید

خرید نسخهٔ کاغذی کتاب در خارج از ایران


▪️خواب فرهاد در بیداری | امیر بهاری | نشر بنیاد تسلیمی (سانتامونیکا-کالیفرنیا) | ۱۸۶ ص. رقعی

#خبر_انتشار_کتاب #کتاب_رایگان

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

دنیاز:
«از این درگاه به اطلاعات تقریباً هر نسخه‌ی خطی «مشرقی» که در کتابخانه‌های آلمان جا خوش کرده، دسترسی می‌یابید. در صورت وجود نسخه‌ی اسکن شده به اصل اثر (با امکان دانلود هربار ۱۰۰ صفحه) هم.
زکات علمِ لاینفع»
.

Читать полностью…

کاغذ

تولد رستم.
قابی از نگاره‌های آلبوم ديز. برلين

آلبوم Diez A fol. 71 در برلين . صفحه 14.
digital.staatsbibliothek-berlin.de‎

تصوير کامل:
https://content.staatsbibliothek-berlin.de/dc/635104741-0014/full/full/0/default.jpg

توضیح و لینک از Mehran DHN

#هنر_تصویرسازی

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

دنیل کانمن، روان‌شناس برجستهٔ برندهٔ نوبل، در نود سالگی درگذشت.

کانمن استاد روان‌شناسی دانشگاه پرینستون بود و رشتهٔ اقتصاد رفتاری بر پایهٔ پژوهش‌های او شکل گرفت. او هیچ تحصیلاتی در زمینهٔ اقتصاد نداشت، اما در سال ۲۰۰۲ برندهٔ جایزهٔ نوبل اقتصاد شد.

یکی از مشهورترین آثار کانمن، تفکر بی‌درنگ و بادرنگ در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. مبنای اصلی این کتاب تحقیقاتی است که او در دههٔ ۱۹۷۰ با همکاری آموس توِرسکی به انجام رسانده بود.

او در این کتاب فرضیهٔ دیرپایی را دربارهٔ رفتار انسان‌ها رد می‌کند، این‌که «انسان موجودی منطقی است و بر اساس علایق خودش رفتار می‌کند». بر اساس پژوهش‌های کانمن، شیوهٔ تفکر و تصمیم‌گیری انسان از دو سیستم تبعیت می‌کند: سیستم بی‌درنگ که شهودی و احساسی است و سیستم بادرنگ که آهسته‌تر و دقیق‌تر و منطقی‌تر است.

از این کتاب چند ترجمه منتشر شده است؛ فکر کردن، بی‌درنگ و بادرنگ (نشر ققنوس) و تفکر، سریع و کند (نشر نوین). متأسفانه از کیفیت هیچ‌یک از ترجمه‌ها اطلاعی ندارم. برای مشاهدهٔ جلد این دو ترجمه روی تصویر کلیک کنید.

#خبر

@kaaghaz

Читать полностью…
Subscribe to a channel