🎥بینەر بن//
🔴کۆڕێک بۆ یادکردنەوە لە مامۆستا هەژار موکریانی و ڕێزگرتن لە کاک مستەفا شەڕەفکەندی
➖بەشی سێهەم و کۆتایی
١۴٠۳٫٠١٫۲۷
🆔 @HajeMedia
🆔 @HajeNews
🎥بینەر بن//
🔴کوڕێک بۆ یادکردنەوە لە مامۆستا هەژار موکریانی و ڕێزگرتن لە کاک مستەفا شەڕەفکەندی
➖بەشی دووهەم
١۴٠۳٫٠١٫۲۶
🆔 @HajeMedia
🆔 @HajeNews
▪️ ئەمڕۆ سیوشەش ساڵ بەسەر کارەساتی کۆمەڵکوژی ئەنفالدا تێدەپەڕێت
کۆمەڵکوژیی ئەنفال لە ساڵی ١٩٨٦ دەستی پێکرد و لە ساڵی ١٩٨٩ کۆتایی پێهات، کارەساتی ئەنفال بە فەرمانی سەدام حسێن و بە سەرکردایەتیی عەلی حەسەن مەجید (خاڵۆزای سەدام حسێن) جێبەجێ کرا.
لە ساڵی ١٩٨٨دا ئەم هێرشانە گەیشتە لوتکە کە لە ئاکامدا ١٨٢ هەزار کەس گیانیان لەدەست دا و نزیکەی ۴ هەزار گوندی کوردستان خاپوور کران.
لە ڕێکەوتی ۲۰۰۷/٤/۱٤ لە لایان پەرلەمانی کوردستان، ئەم ڕۆژە به ساڵیادی ئهنفال پەسند کراوە. هەروەها لە ڕێکەوتی ۲۰۰٨/٤/۱٤ ئەنجومەنى نوێنەرانى عێراق کارەساتی ئەنفالی وەکو ژێنۆساید ناساندووە.
١۴٠٣٫٠١٫٢۶
🆔 @HajeNews
🔴 ئەمڕۆ ٢۴ی خاکەلێوە، ساڵوەگەڕی کۆچی دوایی حەپسەخانی نەقیب ژنە چالاکڤانی کورد
🔹لەدایک بوون ١٨٩١ سلێمانی
🔹کۆچی دوایی ١٩٥٣/٠۴/١٢
🔹شوێنی ناشتن: گردی سەیوان لە سلێمانی
١۴٠۳٫٠١٫٢۴
🆔 @HajeNews
چاوەڕێ
لە کتێبی: کەژاوەی دڵ
بەرهەمی: ناسر ئاغابرا (١٩٦٨-٢٠٢٠)
دەنگ: عومەر ڕەسووڵی
@aveng_53
کابان | KABAN
🔶امشب دلم هوای گنجه و تبریز و فارقین دارد.
✍ اسماعیل شمس
🔺قطران تبریزی را دوست دارم، چون راوی یک دوره طلایی از تاریخ کرد است که اگر او نبود هیچ یک از ما از آن خبر نداشتیم و نمیدانستیم که چگونه چند فرمانروای عاقل و دوراندیش و کاردان کرد با اتکا به مردم، قلمرو خود را از دست فرمانروایان ستمگر عرب عباسی پس گرفتند و دورانی مملو از شکوه و رونق را برای آن رقم زدند. قطران شاعر راستگو و وفاداری است که اگر فرمانروایان کرد شدادی و روادی در گنجه و تبریز میزبان او در دربارهایشان شدند او نیز قدرشناس بود و نامشان را در تاریخ جاودانه کرد. قطران همان شاعری است که صادقانه خطاب به امیر لشکری شدادی میگوید:
نبودم نامور اول تو میرم نامور کردی
نبودم پرهنر اول تو شاهم پرهنر کردی
🔺راستی اگر قطران نبود چه کسی در جشن نوروز و جشن رمضان امسال ما را با خود به گنجه و تبریز میبرد تا همراه و تماشاگر طرب و شادی فرمانروایان کرد آن دیار و مردمانش شویم؟
خجسته بادت فرخنده عید روزه گشای
به خرمی بگذاری هزار عید چنین.
🔻در زمانهای که برخی دینداران کرد، نوروز را جشن مجوسان و حرام میدانند و جماعتی سکولار هم با ادعای تضاد اسلام با هویت کردی، مردم کرد را به بازگشت به ۵ هزار سال پیش و احیای آیین میترا و زردشت دعوت میکنند، اگر قطران نبود ما چگونه میدانستیم که هزار سال پیش مردم کرد دارای فرمانروایان و عالمان و شاعرانی ذیشعور بودند که هیچ تضاد و تفاوتی میان تاریخ باستانی و اسلامی؛ و فرهنگ دینی و ملی خود نمیدیدند و هردو را بخشی از هویت و واقعیت مسلم جامعه خویش میپنداشتند:
ای کام دل دوست و بلای دل دشمن
روزه شد و دیمه شد و عید آمد و بهمن
رسم اندر پیغمبر و بهمن تو بهجای آر
هم سیرت پیغمبر و هم سیرت بهمن
بر سیرت آن هستی و بر کرده او نیز
بر سیرت این باش و بر آن کرده همی تن
از خصم میندیش و درافکن بهقدح می
وز می برخان رنگ گلسرخ بیفکن
از شادی و از سور مپرداز بکاری
تا آنکه بپردازد بدخواه بەشیون
🔺اگر قطران نبود ما از کجا میدانستیم این وطندوستان واقعگرا جشن نوروز و جشن رمضان را بدون هیچ تفاوتی جشن میگرفتند: خجسته بادت نوروز و عید روزه گشای/ به نام تو همه آفاق راست کرده خُطب. آری این قطران بود که به لشکری توصیه کرد جشن نوروز(جشن دهقان) و رمضان را به عنوان دو سنت باستانی و اسلامی پاس بدارد: چو بر خسروان عجم جشن دهقان/ تو را باد فرخنده این عید تازی. همو بود که به منوچهر فرزند وهسودان هر دو جشن را همزمان تبریک گفت: عید تازی باد، فرخ بر شه پیروزبخت/ تا هزاران جشن، عید تازی و دهقان کند و برادرش مملان را مورد خطاب قرار داد: خجسته بادت نوروز و روزه و هموار/ هزار روزه و نوروز بگذراند ایدون/ یکی به توبه و طاعت به عهد پیغمبر/ یکی به رامش و رادی به رسم افریدون.
🔺و نمیتوانم در شب جشن رمضان ابن ازرق فارقی(وفات: 577ق/ 1181م) نویسندۀ کتاب تاریخ میافارقین را فراموش کنم که در ذیل وقایع سیاسی عید فطر سال 384ق/994م می نویسد: امیر ابوعلی حسن بن مروان کردی، فرمانروای مروانیان به مرکزیت میافارقین در دیاربکر، طبق سنت هر سال، همراه با وزیرش «مم» و بزرگان شهر بهترین لباسها و زیورآلات خود را پوشیدند و برای خروج از شهر میافارقین آماده شدند. رسم بود که فرمانروا و مردم، صبح روز عید برای نماز و تفریح و شادی از دروازه های شهر بیرون می رفتند و در پایان روز برمی گشتند
🔺و من در این شب و همزمان با طلوع هلال شوال همراه با قطران که در وصف فرمانروای روادی میگوید:"بو نصر محمد که بەمردی و بەرادی/انگشت نمای است و چو ماه شب شوال" دلم سخت هوای رادمردان تبریز و فارقین و گنجه هزار سال پیش را دارد؛جایی که فرمانروایان و علما و مردم با تلفیق دین و هویت هر دو را در خدمت زندگی و رفاه و امنیت و پیشرفت و شادی جامعه قرار داده بودند و به نام آنها و در پشت آنها شمشیر علیه هم نمیکشیدند و با اولویت دادن به منافع و مصالح خویش جامعه کرد را به قهقرا نمیکشاندند. ای کاش شما خوانندگان عزیز کردستاننامه امشب همراه من میشدید تا به گنجه و فارقین و تبریز میرفتیم و میدیدیم که امیر لشکری شدادی، وهسودان روادی و نصرالدوله مروانی چگونه در اتحاد و یکدلی با هم قلمرو خود را آباد و مردم آن را خوشحال و مرفه کرده بودند و همه با هم در شب اول شوال سال 437ق/1046م برای برگزاری جشن فردا آماده میشدند.
🔺و حرف آخر من یک خیالبافی است و بس.میدانم تاریخ هرگز به عقب برنمیگردد و هرگونه تلاش برای بازگشت به آن به فاشیسم و خشونت منجر میشود،ولی راستی اگر شمشیر طغرل و الب ارسلان و غزهای سلجوقی با همراهی قلم عمیدالملک کندری و خواجه نطام الملک طوسی از دو هزار کیلومتر آن طرفتر در پی جهانگشایی سر نمیرسیدند و با قتل و غارت و اشغال به آن عصر زرین خاتمه نمیدادند،امروز وضعیت این سه شهر چگونه بود؟
🔻جێژنتان پیروز
/channel/kurdistanname
KABAN
كهسمان ناچار نین بڕوا بهههموو راو بۆچوونێكی یهكدی بكهین
كهسیشمان ناتوانین بهزۆر قهناعهت به بیروڕای یهكدی بهێنین
بهڵام پێویسته رێز لهو پهیوهندییهمان بگرین كه گهورهتره
له ڕاجیاییمان ، ئهگهر بهنیازین ههتا سهر هاوڕێی یهكدی بین
عهبدولڕهحمان سەدیق
KABAN
بنەخەرمان چییە؟
دوای دروونەوە و کێشە و گێرە و خەرمان سوور کردن، ڕۆژی بەشکردنی خەرمان لە نێوان ئاغا وەک خاوەن زەوی و جووتیار ، نوێنەری ئاغا واتە گزیر ئەگەر کەسێکی بەویژدان بوایە دوای بەشکردنی خەرمان، لە خەرمانی گەورە ٥ تا ٦ تەنەکە و لە خەرمانی بچووک ٢ تا ٣ تەنەکەی بۆ جووتیار و سەپان بەجێ دەهێشت؛ بەوە دەگوترا بنەخەرمان.
ـ لە چۆمی مەجیدخان وەرگیراوە
KABAN
بووکی یەکشەوە لە نووسینی هێمن موکریانی
بەسەرهاتی کیژکی کورد کە پاش ڕاپەڕینی ئێران بۆ خوێندن دەچێتە تاران و دەبێت بە نێرس. پاشان دەگەرێتەوە بۆ شارەکەی خۆیان بۆوەی خزمەتی خەڵکی بێدەرەتان و هەژار بکات...
ئەم کورتە چیرۆکە لە لایان کۆڕی ئاگرین و ڕێگا پۆدکاست پێشکەشی ئێوەی خۆشەویست دەکرێ و تەنیا بۆ گەورەساڵان درووست کراوە
موسیقا: پدرام شەهلایی و ساسان سەمەدی
ئامادە کردن و دەرهێنان: دیاکۆ گەرمیانی
KABAN
🔴بەسەری مەیدانێدا بەرەو پێدەشتی لاجان و شێلمجاڕان(پیرانشار)
بەشی: یەکەم
✍سەییدموحەممەد ئەمین واژی
@mseyyedmohammadaminvajhi
درێژەی بابەت👇
🔶برگی از تاریخ مقاومت مردم شهر وان
✍ اسماعیل شمس
🔻شاید یکی از مهمترین خبرهای مرتبط با کردستان در این هفته عزل عبدالله زیدان، شهردار منتخب مردم وان توسط دولت ترکیه و جایگزینی شهردار منصوب خود و سرانجام فسخ این حکم در پی مقاومت مردم کرد و بازگشت زیدان به شهرداری بود. نگارنده کاری به مسائل سیاسی و حزبی پیرامون این ماجرا ندارد و تنها به یادآوری برگی از مقاومت مردم وان در ۶۴۰ سال پیش میپردازد تا به آنانی که فکر میکنند با زور و سرکوب و ارعاب میتوانند مردمی را از فرهنگ و زبان و هویت دیرین و اخیراً نام سرزمین خود محروم کنند، یادآور شود که پیش از آنان قَدَرقدرتهایی چون طغرل و چنگیز و تیمور هم نتوانستهاند و آنان هم نخواهند توانست؛ پس بهتر است عزت و کرامت انسانی را جایگزین سلطهطلبی نژادی نمایند و خویشتن را مانند تیمور لنگ که روایتش را در ادامه یادداشت میخوانید، دستمایه پند و عبرت تاریخ نکنند.
🔻تیمورکه خود را نواده چنگیز و پادشاه توران میخواند و در صدد الحاق دیگر نواحی جهان به این پادشاهی بود در سال ۷٨٨ق/۱۳٨۶م پس از تصرف ایران راهی غرب شد. او تصمیم داشت ملک عزالدین شیر،فرمانروای قدرتمند کرد در وان را که هنوز تسلیم او نشده بود، تنبیه کند.عزالدین که از شهرسوزیها، جنایتها و قتلعامهای تیمور پس از سرکوب مخالفان مطلع شده بود، سرانجام تسلیم را بر مقاومت ترجیح داد، اما مردم وان زیر بار توصیه او نرفتند و ناصرالدین[احتمالاً برادر او] را حاکم خود کردند و به جنگ با تیمور پرداختند.عزالدین شیر هم به ناچار به اردوی تیمور رفت و تسلیم او شد. شرفالدین یزدی، نویسنده ظفرنامه تیموری ساکنان قلعه وان را یاغی، شقی، متمرد، جاهل، خبیث، فساد پیشه و شیطانصفت مینامد. نوشتههای او که در فایل پیوست آمدهاند، نشان میدهند که یک تاریخنگار قلمبهمزد چگونه پادشاه جهانگشای بیگانهای را که از چند هزار کیلومتر آنطرفتربرخاسته و به قلمرو دیگران تجاوز کرده است در موضع حق مطلق مینشاند و مردم شهری را که تنها جرمشان دفاع از آب و خاک و خانه و کاشانه خود در برابر این پادشاه مهاجم است، به انواع و اقسام تهمتها وصف میکند. تیمور بیش از ۲۰ و به قولی ۲۷روز با منجنیق شهر وان را سنگباران کرد و سرانجام پس از تخریب حصار، سپاهیان او «بسیاری خلق را به قتل آوردند».گزارش حافظ ابرو از نحوۀ مجازات ساکنان قلعه توسط تیمور بسیار عجیب و تأسف آور است. به نوشتۀ این مورخ، تیمور پس از تصرف وان دستور داد که اهالی آن را «دو دو بر یکدیگر بسته از قلعۀ کوه در موضعی که از آنجا تا به پایین می رسیدند پانصد گز بل زیادت بود، بینداختند و آن ناصرالدین حاکم دوم[بعد از ملک عزالدین] را پیش طلبید و گفت: این چه بیداد بود که بر خود و خلایق کردی؟ زبانش در جواب لال بود.مهر خاموشی بر لب نهاد.حکم شد تا یک نیمۀ سر و یک نیمۀ ریش و یک نیمۀ بروت[سبیل] و یک ابروی او را بر ضد یکدیگر تراشیدند و گرد تمامی اردو و الوس برآوردند و بعد از فضایح، روزِ کوچ او را گردن زده بر یک طرف راه نهادند در تنگنایی تا تمام لشکر بر او عبور کردند و فضیحت بسیار با او بکردند». تیمور از وان راهی خوی و سلماس شد.در آنجا «ملک عزالدین شیر را تربیت فرموده ولایت کردستان بر او مسلم داشت».
🔻نکته مهم در روایت شرفنامه یزدی آنجاست که میگوید تیمور پس از فرمان تخریب قلعه وان، گروهی از لشکریانش را مٲمور اجرای آن کرد، " اما هرچند سعی نمودند یک سنگ از آن کنده نشد ". به نظر میرسد علت بازگرداندن ملک عزالدین به وان توسط تیمور و صرف نظر او از واگذاری شهر به منصوبان خودش را باید در مقاومت نه تنها مردم شهر، بلکه بنای مستحکم قلعه دید. عزالدین شیر که اینک به دستور تیمور فرمانروای " کردستان" شده بود، با پندگرفتن از گذشته وان را آباد و امنیت و رفاه را در آنجا برقرار کرد و پس از مرگ تیمور و هجوم ترکمانان قرهقوینلو و آققوینلو به منطقه، وان و نواحی آن را از نفوذ و دستبرد آنان حفظ کرد. به این ترتیب وان همچنان سنگر مقاومت باقی ماند و در نوروز ماه ۲۰۲۴ برگی دیگر از مقاومت را به دفتر تاریخ خود افزود.
🔻این یادداشت را به آن نوجوانی تقدیم میکنم که در هنگام دستگیری لبخندزنان تاریخ ظلم و اشغال را از زمانه خود تا تیمور و پیش از او به سخره گرفت و نشان داد مردمی که ریشه در خاک خود دارند هرگز از بین نخواهند رفت.مایل بودم این یادداشت را به کردی کرمانجی(زبان ساکنان وان) هم منتشر کنم، اما به سبب مشغله زیاد فرصت ترجمه آن از زبان فارسی فراهم نشد.امیدوارم یکی از خوانندگان عزیز کانال کردستاننامه که به هر دو زبان تسلط دارد،چنین کند تا وانیها هم با تاریخ پرافتخار خود آشنا شوند.
🆔 بازنشر این مطلب تنها با آیدی کانال کردستاننامه جایز است.
/channel/kurdistanname
گوڵبزە😂😂
هەموو ڕۆژێ کە کابرا لە نوێژ دەگەڕایەوە ، ژنەکەی لێی دەپرسی ئەرێ پیاوەکە مامۆستا لە مزگەوت باسیی چیی دەکرد؟
مۆعیزەی ئەم ئێوارە سەبارەت بە چیی بوو؟
ئەویش به شۆخیەوە وتی : مامۆستا فەرمووی شەرع ڕێگەی داوە کە ژنەکانیش دوو شوویان هەبێت وەکوو چۆن پیاو دوو ژن دێنن ، ژنەیش قاقایێکی کێشا و وتی بە خودا خۆش ئەبێت ،
جا تۆ بچیت بۆ ئاش ئەو لە ماڵۆ بێت
تۆ بچیت بۆ دەشت ئەو لە ماڵۆ بێت
تۆ بچیت بۆ جووت ئەو لە ماڵۆ بێت
تۆ بچیت بۆ شار ئەو لە ماڵۆ بێت
پیاوەیش ڕووی کردە ژنەکەی وتی
خودا غەززەبت لێگرێ ژن دەی جارێکیش ئەو بنێڕە بە دووای کارێکدا با من لە ماڵۆ بم خۆ کفر نابێ!!😂😂😂😂
✍ خالیـــد ڕەحیـــمی سەقـــز
س؛ gollbeza
کابان | KABAN
🎥بینەر بن//
🔴کوڕێک بۆ یادکردنەوە لە مامۆستا هەژار موکریانی و ڕێزگرتن لە کاک مستەفا شەڕەفکەندی
➖بەشی یەکەم
١۴٠۳٫٠١٫۲۵
🆔 @HajeMedia
🆔 @HajeNews
پیرەپیاوێک کە تووشی نەخۆشینی لەبیرچوونەوە(ئالزایمر) ببوو لەتەنیشتی کوڕە ڕۆشنبیرەکەیدا دانیشتبوو، لەناکاو چۆلەکەیێک نیشت بە لای پەنجێرەکەیانەوە ، باوکی گوتی کوڕم ئەوە چییە؟
کوڕەیش گوتی چولەکەیە.
دیسانەوە باوکی گوتی ئەوە چییە؟
کوڕە گوتی چۆلەکەیە.
بۆ جاری سێهەم دەستی درێژ کرد و پرسیاری کرد، کوڕم ئەوە چییە؟
کوڕە بە تووڕەییەوە وەڵامی دایەوە چۆلەکەیە، چۆلەکە، بۆ بۆ حاڵی نابیت؟!!!!
پیرەپیاوەکە ماتەم دایگرد، سەری داخست.
کوڕە لە کردەوەی خۆی تەواو شەرمەزار بوو کە نەدەبوو ئاوا لە بابی تووڕە ببێت، سەردانی نێو کتێبخانەکەی بابی کرد هەتا کتێبێک بخوێنێتەوە، لەناوکاو چاوی بە دەفتەری بیرەوەریەکانی باوکی کەوت کە ڕۆژ بە ڕۆژی ژیانی تێدا نووسیبوو.
باوکی گوتبووی: ئەمڕۆ خۆشترین ڕۆژی ژیانم بوو ئەمڕۆ کوڕە دوو ساڵانەکەم بۆ یەکم جار قسەی کرد، ئەمڕۆ بەندی دڵەکەم لە سەر کۆشم دانیشتبوو، چۆلەکەیێکێ قەشمەرە هاتبووە سەر پەنجەرەی ژوورەکەمان، منداڵەکەم لێی پرسیم ئەوە چییە؟ گوتم چۆلەکەیە، دیسان پرسییەوەی ئەوە چییە؟ گوتم چۆلەکە، 23 جار لێی پرسیم، منیش هەر 23 جارەکە وەڵامم دایەوە و لاقەکانیم ماچ دەکرد و شوکری خودام دەکرد کە منداڵەکەم خەریکە فێری قسەکردن دەبێت، کوڕەکە فرمێسکی چاوەکانی هاتە خوار و بە شەرمەزارییەوە دەستەکانی بابی ماچ کرد و بەڵێنی دا ئیدی هیچکات ئاوا هەڵسوکەوتی لەگەڵ نەکات.
✍:خالیــــد ڕەحــیمی سەقز
س؛ gollbeza
کابان | KABAN
وتەکانت
وتەکانت بۆنی بارانیان لێ دێ..
بۆ وشکایی دڵم
هەوای ئەوینێکی تەڕیان هەیە...
سوڕەییا ئەفشارنیا
کابان | KABAN
گەورەترین هەڵە ئەوەیە وابزانین دەسەڵات بە هەڵە ئەم فۆرمەی لە حوکمڕانی دامەزراندوە. ئەم دۆخەی ئێستا تیا دەژین تەنیا بەرەنجامی بێویژدانی و بێباکی چەند سیاسییەک نییە، بەڵکو زادەی کۆمەڵگایەکە لە هەموو ئاستەکاندا لە قەیراندا دەژی، ئەوەی ئەم حوکمڕانانە ڕادەگرێت یان وادەکات دۆزینەوەی ئەلتەرناتیڤ بۆیان سەخت بێت، قەیرانێکی قووڵە کە ژێرخانێکی فیکری و کولتووری و پەروەردەیی سەرسەختی هەیە. کۆمەڵگاگەلێک ئامادەنەبێت گۆڕانکاریی لە فۆرمی بیرکردنەوە و ڕوانین و کولتووردا بکات، ئامادەنەبێت زانست و دەستکەوتەکانی زانست لە جیهانبینی خۆیدا جێبکاتەوە، تا سەر ئێسقان لە خورافەتدا نوقمبێت، ئامادەنەبێت لە هیچ بوارێکی ڕاستەقینەی ژیاندا پڕۆسەی گۆڕانکاریی ڕاستەقینە پیادەبکات، فیکر و عەقڵانییەت جێگایەکیان نەبێت، تێگەیشتنێک بۆ مەزهەب هەڵببژێرت پڕبێت لە شەڕانگێزی و دژایەتی زانست و ئازادی، پڕبێت لە دژایەتی نوێگەریی، دەرگای کۆمەڵگای خۆی لە ڕووی دونیادا دابخات، دەرگای کۆمەڵگای خۆی لە بەردەم هەموو هەوڵێکی جوڵاندن و نوێکردنەوەیەکی ناوەکیدا دابخات. کۆمەڵگایەک نەیەوێت جێگای ڕاستەقینە ببەخشێتە زانست، فەلسەفە، ئەدەب، هونەر، عەقڵییەتێک پەروەردەبکات ترسی لە هەموو بەرهەمێکی ئینسانی ناوخۆ و دەرەکی هەبێت، دژی کتێب بێت، دژی ڕۆشنبیر بێت. مرۆڤگەلێک بخولقێنێت جەهلی خۆیان لێ ببێت بە فیکر و ئیمان. دابەشکردنی دەسەڵات لە خێزاندا، لە نێو ژن و پیاودا، لە نێوان چینەکاندا سەدان ساڵ بێت یەک شێوەبن و هیچ گۆڕانکارییەکی بەسەردا نەهاتبێت. ئەمانە و سەدان خاڵی تری گرنگ... دوای ئەوە یەکێک بێت داوای گۆڕانکاریی سیاسی بکات! ئەمە ئەو کۆمیدیایەیە تێیدا چەقیوین. ئەستەمە لە دونیایەکدا لە هەموو کونج و کەلەبەرێکییەوە هاڵاوی ترس لە گۆڕانکاری هەڵدەستێت، قسە لە گۆڕانکاریی بکەین. کەی وێرامان ڕاشکاوانە لە جومگە و ژێرخان و بنەما کولتووری و ئەخلاقی و فیکرییەکاندا باس لە گۆڕانکاریی بکەین، دواتر دەتوانین قسە لەسەر ئەلتەرناتیڤی سیاسی بهێنینە پێشێ. هەر قسەیەک لەسەر گۆڕانکاریی سیاسی قووڵ بە هەموو بوار و کایەکانی تردا نەڕوات، هیچ نییە جگە لە بەشێک لە ململانێیەکی حیزبی و سیاسی کە دەمانباتەوە سەر هەمان دەرگای داخراوی ئێستا. ئەوەشی بەوە خۆی دەخەڵەتێنێت گوایە ئەم ڕێگایە قورس و نەکردەیە، دەبێت بزانێت ئەم ڕێگایە تەنیا ڕێگایە و ئاسانترین ڕێگاشە بەراورد بەوەی هەموو جارێک بە جەهەنەمی شۆڕش و جەنگ و کاولکارییەکی مێژووییدا بڕۆین، بۆ ئەوەی بگەینەوە بەردەمی هەمان دەرگای داخراو. ئەوەی پەروەردەمان بگۆڕین، فیکرمان بگۆڕین، دەستکاریی جیهانبینیمان بکەین، مۆراڵمان ڕاستبکەینەوە، کینە و ڕق کەمبکەینەوە، بەسەر دونیادا بکرێینەوە، گەشە بە زانست بدەین، دەسەڵات لە جەهل بستێنینەوە، سەدان جار لەوە ئاسانترە دەیان و سەدان ساڵ قسە لە گۆڕانکارییەکی مەحاڵ بکەین کە هەمیشە دوای سوڕێکی مێژوو دەمانهێنێتەوە بەردەمی هەمان دۆخی ئێستامان.
"بەختیار عەلی"
لە چاوپێکەوتنێکدا لەگەڵ "ڕۆژنامەی هاوڵاتی"
لە ستایشی ژیاندا
ئەزموونی شاعیر و نووسەر
ڕەفیق سابیر
بەشی ۱۱
مۆسیقا ؛ پدرام شەهلایی
تۆمار و خوێندنەوە ؛ موشتاق فەیزیابی
دیزاینەر و پێشکەشکار تەکنیکی ؛ دیاکۆ گەرمیانی
س؛ڕێگاپادکەست
#لە_ستایشی_ژیاندا
کابان | KABAN
سەرڕاست کردنەوەکی مێژوویی:
کەسی چوارەم لە ڕاستەوە لەو وێنەدا پێشتر بە نێو میرزا عەبدوڕەحیم سابڵاغی ناسراو بە مامۆستا وەفایی بڵاو ببۆوە بەڵام لەدوای پێداچوونی زیاتر کە بەڕێزان کاک ناسری عەلییار و ئاغای مۆعینی لە موزەی ئەسناد میلی ئێران بەڕێوەیانبرد و بە هاوکاری بەرپرسی مووزە دەرکەوت کە نێوی کەسایەتییەکان لە پشت وێنەکە نووسراون و وادیارە ئەو وێنە لە یەکەمین وێنەکانی عەلی خانی والیە و لە دەیەی ۱۲۴۰ی هەتاوی لە مەراغە گیراوە و پشت نووسەکەی بەو شێوە نووسراوە:
لەڕاستەوە : احمد خان ، علامه فتاح قاضی ، آقابیگ ، برهان الدین سلطان ساوجبلاغی حاکم (شیرسلطان بیگ ایلخان مکری) ، قاضی علی بناب ، علامه حاج میرزا علی مراغه ای .
سپاس بۆ ئاغای عەلیار بۆ زەحمەتەکانی🙏🏻
لاپەڕەی: #کۆنەواری_کوردەواری 🔻
🆔 @konewari_kurdewari
سەرفترە
کورتە چیرۆکی سەرفیترە لە کتێبی پێکەنینی گەدا
نووسینی حەسەن قزڵجی
وێژەر دڵنیا سووڵتان پوور
تۆمار و ئامادە کردن: موشتاق فەیزیابی
دیزاینر و پێشکێشکاری تکنیکی: دیاکۆ گەرمیانی
KABAN
(کـــڵاوفـــــرۆش)
پیاوێکی کڵاوفرۆش به جەنگەڵێکدا تێپەڕی ماندوویی گوشاری بۆ هێنا و بڕیاری دا لە سێبەری دارێکدا پشوویێک بدات ، هەموو کڵاوەکانی دانا و بۆی خەوت ، کاتێک وەخەبەر هاتەوە تازە تێگەیشت کڵاوەکان نەماون!
چاوێکی لەبان دارەکان کرد دیتی چەند مەیموونێک کڵاوەکانیان بردووە و وەکوو مرۆڤی ڕاستەقینە ناویانەتە سەریان.
بیری کردەوە کە چۆن کڵاوەکان وەربگرێتەوە. لە کاتی بیرکردنەوەدا بوو سەری دەخوراند ، کەچی دیتی مەیموونەکانیش سەریان دەخورێنن ، کڵاوەکەی لە سەری داگرد دیتی ئەوانیش وا دەکەن .
کابرا بیرۆکەیێک دای لە سەری ...
کڵاوەکەی خۆی فڕێدا سەر زەوی ، مەیموونەکانیش کڵاوەکانیان فڕێدا سەر زەوی ، کابرا خێرا کۆی کردنەوە و ڕۆیشت.
ساڵانێکی زۆر تێپەڕی نەوەی کابرا بوو به کڵاوفرۆش ، باوەگەورەی ئەم چیرۆکەی بۆ نەوەکەی گێڕابووەوە ئامۆژگاریێکی چاکی کرد کە چۆن لەگەڵ وەها ڕووداوێکدا هەڵسوکەوت بکات...
ڕۆژێک نەوەی کابرا پیرە هەر لەو جەنگەڵەوە تێپەڕ دەبێت و لە کاتی پشوودانا وەها کارەساتێکی بۆ ڕوو ئەدات ، سەری خوراند مەیموونەکانیش سەریان خوراند ، کڵاوی داگرد ئەوانیش وایان کرد ، لە ئاخردا کڵاوەکەی هاویشتە سەر زەوی ، بەڵام مەیموونەکان وایان نەکرد!
یەکێک لە مەیموونەکان هاتە خوارێ کڵاوەکەی کابرای هەڵگرد و پێکەنینێکی کرد و گوتی : ئەی خاڵۆ وەدەزانی هەر تۆ باوەگەورەت هەیە؟!
ژیان هیچکات ڕاوەستانی نییە.
وەرگێر : خالید ڕەحیمی سەقز
س؛ گوڵبزە و گوڵبژیر
KABAN
لە کۆڕەودا
بانە نان بوو
بۆکان سفرەی پڕی خوان بوو
سەقز دڵێکی ناسک و
بۆکان فرمێسکی چاوان بوو
دەرگای کراوە ی مەهاباد
هەر کۆمارە کەی جاران بوو
هێزی ئەژنۆ لە گیانمانا
تینی گەرمی کرماشان بوو
باوەشی پر میهرەبانیی نیشتیمانم
سۆزی گەرمی مەریوان بوو
کە هەڵەبجە شەهید کرا
بانە شێر بوو
سنە هەتوانی برین بوو
باشترین دایکی سەر زەمین بوو
رۆژهەڵات بەو ڕاستە هێڵە دەستکردە
ئیمە نابین بە دوو وڵات
ڕەنج سەنگاوی
KABAN
«لێدوانێک لە سەر ڕۆمانی دوورەدەراوی سوورەچۆم لە نووسینی کاک مەنسوور حامیدی»
وەک ڕۆمانێکی مۆدێرن لە گۆشە نیگای یەکەم کەسەوە دەگێڕدرێتەوە. نووسەر خۆی لە بەستێنی ڕووداوەکان دایە و هێندێ جاریش وەک سێهەم کەس باسی ئەو کەسانە دەکات کە بەرەوڕۆی ڕووداوەکان دەبنەوە.
نووسەر بگێڕەوەیەکی هەمووشت زانە و کارامانە ڕووداوەکان وەک پازێل بڵاو دەکاتەوە و دەرەنجام دەیانخاتەوە سەر یەک و بە دوای یەک دا گرێیان دەداتەوە. لە بەسەرهات و دەروونی هەموو کاراکتێرەکان ئاگادارە و هەوڵ ئەدات هەموو شتێک بە ڕوونی باس بکات. بەڵام هێندێک جار کە سەرەداوەکان زۆر دەبن و خوێنەر تووشی ئاڵۆزێکانی گێڕانەوە دەبێ ؛ بە هانای خوێنەر دێت و بۆی دەپشکنێ و بە شەن و کەوی دەکا.
وەک ئەو کاتە کە کەسایەتی حەشاردراوی ماقووڵی مەلا حەسن لە پشت سۆفی حەسەنی بە ڕواڵەت ساکار دەردەخا. یا کاتێک خوێنەر لە هۆکاری هەڵوێستی ئامینەشەل سەرسووڕماوە، لە ڕوانگەی دەروونناسی وەسفی کارتێکەری گرێدراوی ژیانی ڕابردوو و زووڵمی بنەماڵە و کۆمەڵگە لە سەر پێگەی ڕەگەزی مێیینە و ڕەنگدانەوەی لە سەر ئەو لایەنانە دەکا کە ڕەنگە بە هیچ کلۆجێک شوێنیان لە نەهامەتێکانی ئەو دا نەبووبێ.
ئەم ڕۆمانە ئاوێنەیەکی باڵانوێنە لە ژیانی کوردەواری ئەو سەر دەمە کە بە زمانێکی پاراو و خۆماڵی بەسەرهاتی تاقمێکی تایبەت لە کۆمەڵگا لە شوێنێکی دڵڕفێنی سرووشتی بەڵام بێ هێز لە باری ئابووری و کۆمەڵایەتی دێنێتە ئارا.
نووسەر حەوڵێتی بە چەمک و دەستەواژەی تایبەت پێناسەی سەردەمی منداڵی و مێرمنداڵی خۆی بکات. لە هەمان کات دا جەخت دەخاتە سەر گێڕانەوەی بەسەرهاتی چەندین کەسی تر لە هاوپۆلان و شووناسەکانی و لە چاخێکی گونجاودا پەلەقاژەیەکیش بۆ هەڵمەتی کورد لە حاست زلهێزان و پەروەردەکردنی ڕۆڵەی نەتەوە لە چەشنی خڕناڵ دەکا و تنۆکی فرمێسک دەخاتە سەر وشە نازارەکان.
نووسەر هەم ڕۆڵی بگێرەوەی هەیە و هەم کەسایەتێکی بەرچاوی جیهانی ڕۆمانەکەیە و وەک دوایین کەس لە کۆتاتی دا بە سەرەنجامی نادیاری ناوەرۆکی شریتێکی هاڵۆزکاو خوێنەر بە سەرسامی جێ دێڵێ.
بەشێک لەم ڕۆمانە تیشکی هاویشتۆتە سەر
چلۆنایەتی فێرکاری و ڕاهێنان لە پەنجا-شێست ساڵی ڕابردوو دا و بە ئاماژە بە ئازار و کاردانەوەی نابێخرەدانەی هەڵوێستی کەسانێکی وەک ئاغای «قاف»بە نێو مامۆستای ئەو سەردەمە لە سەر ڕۆح و هزری منداڵان بەربڵاو تاوتۆ دەکا.
سەرەڕای ئەم کارەساتە دڵ هەژێنانە زۆر جار وەک خوێنەر خۆزگە دەخوازی پڕ بە سییەکانت بۆن و بەرامەی ئەو وشەگەلە بکەی کە هەڵگری بیرەوەرێکانی منداڵیتە.
وەک ئەو کاتەی دایکت بووخچەی حەمامی لە کۆڵ دەبەستی و تۆ دەربەستی هیچ شتێک نەبوی بەدەر لە تام و بۆنی شەکەلەمەڕۆن و کولێرەی شاپەسەند و بەفر و دۆشاوی دوای حەمام کە لە چاڵە بەفرەکان بە باری کەر ئەهاتەوە و تۆ تاوی چەند سەعاتی تاقەتپڕووکێنی حەمامی ئەتڵەس و یا پووتیت پێ دەردەکرد و پاڵەوانی چیرۆکەکەش لە هەمانکات لە چاڵە بەفرینەکاندا چاوەڕوانی نازێی دەکرد و نەیدەزانی دێتەوە سەر هەواری خاڵی.
یەکێک لە تایبەت مەندێکانی ئەم ڕۆمانە ئەوەیە کە نووسەر داڕێژەری ڕوانگە و بۆچوون و لێدوانی خۆیەتی و وەک دەقێکی هونەری ئافراندوویەتی و ڕاستەوخۆ ئایدۆلۆژی خۆی دەربڕیوە و دەگەڵ خوێنەر ئاخاوتنی هەبۆوە کە هزر و ئەندێشەی ڕازاوەی تێدا حەشاردراوە و کێشی کتێبەکەی بردۆتە سەر. تایبەتمەندی دیکەی ئەم رۆمانە گێڕانەوەی چەندین چیرۆکە لە چیرۆکێکدا و نووسەر دەتوانێ بەربڵاو ويڕای درێژەی ژیانی کەسایەتێکان تا بێ کۆتا چیرۆک بگێڕێتەوە و ڕەنگە کتێبی دووهەمی لێ دەرچێ و خوێنەر لە تاسەی مەرگی چیرۆک ڕزگار کا.
کۆتایی ئەو ڕۆمانە ئەو کاتە بەرچاوە کە بگێڕەوەی سەرەکی، چیرۆکی دڵداری خۆی ڕۆڵی تەواوکەری هەیە و وەک سەوداسەرێک بە شکڵ و بیچمێکی شازەوە لە نێو دڕک و داڵ هەڵوەدای شریتێکی پس پس کراوی بەستراو بە گراوی منداڵی و هەتاهەتایی چاوێک کە بە ڕوانین و وتنی تاکە لەفزی «بێتەربییەت» تا قووڵترین حاستی ناخی ڕۆچووە و بۆتە هۆی نەبینینی دیتران و زامی کۆنی خستۆتەوە سۆ و بەدەر لەو نەوارە هیچ کەس و هیچ شتێک گرینگی بۆی نییە و دەیسەلمێنێ کە زەمان و مەکان کاریگەرییان لە سەر خۆشەویستی نییە و ئەڤین بەرواری بەسەرچوونی نییە.
لە ئاکام دا هەودای خولیای نازێ کە هەنیەی وەک خۆرێک کە هیچکات لە ئاسۆی چاوی دا ئاوا نابێ، کاڵەی ئاسنی پێ هەڵدەبەستێ و بووکی سووری ئاواتی بە تارای هەڵبەستی هێمن دەڕازێنێتەوە و دەڵێ:
(تا بمێنێ نووری چاو و هێزی پێم
(دێم و دێم و دێم و دێم و دێم و دێم
دێم هەتا هەمبێ بڕست و بیر و هۆش
گەر گلاشم کوردەواری و ئێوە خۆش.)
پەروین دانشپەژووهـ
٢٨ی/ ڕەزبەری/٢٧٢٣
Rûpelek ji dîroka berxwedana gelê Wanê
✍ Ismayîl Şems
Dibe ku yek ji girîngtirîn nûçeyên vê heftiyê sebaret bi Kurdistanê re ji kar dûrxistina Abdolah Zêydan, şaredarê Wanê yê hilbijartî ji aliyê hikûmeta Tirkiyê ve û danîna şaredarê xwe yê tayînkirî bû û di dawiyê de jî betalkirina vê fermanê ji ber berxwedana gelê Kurd Zêydan vegeriya şaredariyê. Têkiliya nivîskar bi mijarên siyasî û hizbî yên vê mijarê re nîne û tenê rûpelek ji berxwedana gelê Wanê ya 640 sal berê tîne bîra wan kesên ku difikirin ku bi zor, zordarî û tirsandinê dikarin mirovan ji çanda wan a kevnar veqetînin û niha jî ji bikaranîna navê xaka xwe bêpar bihêlin. bila bê Bîra wan ku beriya wan hêzên wek Toqrol, Çengîz û Tîmûr nekarîn û wê nikaribin jî; Ji ber vê yekê çêtir e ku regezperestîyê biguherînin ser mirovatîyê û xwe wekî Tîmûr Lengê ku hûn ê çîroka wî di têbiniya jêrîn de bixwînin, nekin destnîşana dîrokê.
🔻 Tîmûr ku xwe neviyê Çengîz û şahê Tûran bi nav dikir û hewl dida ku herêmên din ên cîhanê jî bi vê padîşahiyê ve girêbide di sala 788’ê hicrî/1386’ê mîladî de piştî ku Îran zeft kir, derbasî rojava bû. Wî biryara cezakirina Melik Êzeddîn Şîr mîrekî kurd ê bi hêz ê Wanê ku hê teslîmî wî nebûbû da. Êzeddîn ku ji şewitandina bajaran bi destê Tîmûr û qetlîamên wî hatibû agahdarkirin, di dawiyê de teslîmiyetê ji berxwedanê re tercîh kir, lê gel şîreta wî nekir û Nasir Eldîn [dibe ku birayê wî ye] kir mîrê xwe û bi Tîmûr re dest bi şer kirin.
Êzeddîn Şîr jî çû wargeha Tîmûr û xwe teslîmî wî kir. Şerefeddîn Yezdî, nivîskarê Zefernameya Tîmûrî, niştecihên Qela Wanê wek serhildêr, bêhiş, nezan, xerab, bi pîşeyê fesad û şeytan bi nav dike. Nivîsarên wî yên ku di fayla pêvekê de hatîye zêdekirin nîşan didin ku dîroknasekî xwefiroş çawa padîşahek biyanî û îstîsmarkarê cîhanê, ku ji çend hezar kîlometran dûr rabûye û dagîr kiriye, li ser xaka hinekên din datîne cihê mafê mutleq û xelkê bajêr ku tenê sûcê wan parastina av û ax û mal û xaniyên xwe li hember êrîşa padîşahê êrîşker e bi her cure îftirayan dide nasandin.
Tîmûr ji 20 rojan zêdetir heta bi qasî 27 rojan, bi mencinîqan kevir barand ser bajarê Wanê û di dawiyê de, piştî hilweşandina dîwarên bajêr, leşkerên wî "gelek ji xelkê kuştin". Li gorî wî dîroknasî, piştî girtina Wanê, Tîmûr ferman daye ku rûniştevanên wir ji ser kelehî avêtin jêr ku ji wir heta binê, pêncsed gez zêdetir dibû.
Û Nasereddîn serdarê duyem [piştî Melik Êzeddîn] gazî kir û got: Te çi tundî li xwe û xelkê xwe kir? Di bersivê de zimanê wî lal bû, mora bêdengiyê xist ser lêvên xwe. emir kir ku nîvê serê wî, nîvê rîha wî, nîvê simbêlê wî û çavekî wî li ser hev bên şelandin û jêkirin.
roja koçkirinê serê wî jê kir û danî ser cihekî teng de, heta ku tevahiya artêşê di ser wî re derbas bû û gelek xerabî lê kirin. Tîmûr ji Wanê çûye Xoyê û Selmasê lê berî çûyînê Melik Êzêddîn Şîr xwest û hukûmeta Kurdistanê radestî wî kir.
Di vegotina Zefernameya Êzdî de xala girîng ew e ku dibêje, piştî fermana rûxandina Kela Wanê, Tîmûr komek leşkerên xwe erkdar kir ku keleha wanê xirab bikin, "lê çiqas hewl dan, kevirek jî ji bo wêrankirinê derneket. ew wisa dixuye ku sedema vegera hikûmetê ji bo Melîk Êzeddîn û radestnekirina bajêr ji bo wezîfedarên xwe, ne tenê li berxwedana xelkê bajêr de, belkî ji bo avakirina kelehê ya bi hêz were dîtin. Êzeddîn Şîr ku niha bi fermana Tîmûr bûye mîrê "Kurdistan"ê, Wanê bi ava dike û li wir ewlekarî û bextewarî saz dike û piştî mirina Tîmûr û ketina Tirkmenên Qereqwînlû û Aqqwînlû li herêmê, Wan û navçeyên wê Ji wan û bandora wan parast.
Bi vî rengî, Wan bû keleha berxwedanê û di Newroza 2024'an de rûpeleke din a berxwedanê li dîroka xwe zêde kir.
Wergêr; #Mecîd_Rehwerd
/channel/kurdistanname
بەشێک لە مێژووی بزرکراوی کورد
لەم ڤیدیۆیەدا «شێخ پەیمان» بەشێک لەم بزرکردن و گۆڕانە ئاشکرا دەکات.
#ڤیدیۆ
@Kurdologyk