سلام Amoo عزیز
به گروه کلهُرستان «فرهنگستان کلهُری» خوش امدید 🌺
ساعت ›› ۱۸:۴۰ ( جمعه ۰۷ بهمن ۱۴۰۱ )
بسیاری از ایرانیان از دین اسلام روی برگرداندهاند. گویی بخشی از همینان کمبود دین و مذهب دارند و بدون شناخت به زرتشتیگرایی و...، روی آوردهاند.
در روزگار ساسانیان، موبدان زرتشتی با شاهان و اشراف ساسانی، دو پیامبر ایرانی یا رهبر دینی به نام مانی و مزدک و هزاران پیرو آنها را به طرز فجیعی ــ بدتر از اعمال داعشیها ــ کشتند و دهها هزار از مانویان و مزدکیان قتل عام شدند. کشتار اقوام و ساکنان مناطق دیگر توسط همینان جای خود دارد. صفویان در ایران سنیها و ایلات مخالف را کشتار کردند همچنانکه عثمانی در عثمانی دههاهزار شیعه و علوی و هواداران ایران را کشتند. شاهان ما چون نادر، در هند و ایران، دست به کشتار هزاران تن زدند. نادرشاه، افتخار بسیاری از ایرانیان، چنان شیفتهی کشتار و جنگ بود که میگفت من از نسل و تخمهی شمشیرم. از این نمونهها در تاریخ ما بسیار است. حال چرا ایرانیان جنایات داریوش و شاه اسماعیل و نادرشاه و ...، را فراموش میکنند؟ اصولا بسیاری دچار نوعی خودفریبیاند. مطالعهی تاریخ سلطنت در ایران از نظریهی کودتا و کشتارهای داریوش هخامنشی تا دورهی پهلوی، نشان میدهد که اغلب سلسلههای پادشاهی در ایران، ستمگر و جنایتکار و جبار بودهاند. اگر مبنا حقیقت باشد، باید جنایتِ پادشاهان و سلسلههای سلطنتی ایران را نیز، مانندِ جنایتهای ناشی از دین و مذهب در ایران ببینیم. با این همه گاهی کارکرد مذهب و سلطنت در مواردی مثبت بوده است، ازین رو نمیتوان این دو نهاد را یکسره تاریک و ناکارآمد جلوه داد؛ هرچند خسران این دو از کارآمدیشان بیشتر بوده است. تا دورهی پهلوی نیز دین و دولت(سلطنت) در هم تنیده و لازم و ملزوم یکدیگر بودهاند. باورهای خرافی محمدرضا پهلوی در کتاب مأموریت برای وطنم شبیه حرفهای مهمل احمدینژاد پس از بازگشت از سفر سازمان ملل بود که به وهم یا به دروغ در آن مجمع، هالهای از نور را گرد سرَش مشاهده کردهبود. در دورهی پهلوی، مسجدها بیشتر رواج پیداکردند. اعتبارِ نهادِ زمانپریشِ روحانیت در دورهی پهلوی افزایش یافت؛ هرچند این جایگاه و اعتبار همواره در میان مردم ایران وجود داشته است. این گواهها میتواند مبنایی برای شناخت بیشتر ما در گزینش و مواضع و داوری ما باشد. بایستی مراقب باشیم دوباره در دامِ جسدِ مردهی سلطنت نیفتیم. ایران در حال گذار است. در ایران ما با فروپاشی نهادهای تاریخی و اجتماعی دیرسال روبهروییم. نهاد سلطنت و نهاد دین رو به زوال است. حتی نهاد خانواده و نهادهای اجتماعی دیگر دستخوش دگرگونی بنیادی قرارگرفتهاند. بیاعتنایی به ترویج تفکرات واپسمانده، مانند سلطنت، همانند بیاعتنایی بیشتر مردم ایران در رفراندوم جمهوری اسلامی در سال ۵۷ با دو گزینهی مضحک آری و نه است. در این میان، وظیفهی آگاهان و خواص، روشنگری و یاری به تشخیص و تعیین مواضع و گرایش افراد است. دورانداختن سلطنت توسط ایرانیان در سال ۵۷ اشتباه نبود و اتفاقاً از افتخارات ایرانیان و نمودی از رشد اجتماعی ـ تاریخی آنان بوده است. تغییر نظام کنونی لازم، و محتوم است. تغییر ایجابی وضع موجود، نباید ما را از سرِ ناچاری به دامان نظامهای واپسماندهی مذهبی یا سلطنتی بیندازد. باید مراقب باشیم فریب نخوریم و مواظب شستشوی مغزی توسط رسانهها باشیم. رسانهها با برنامههایشان به دنبال ذهنیتسازی هستند. رسانهها موجب انحراف اذهان هستند. ایران آینده، بدون دخالت دین و سلطنت از هر نوعش، ایرانی آزادتر و آبادتر خواهدبود.
🆔 @Kalhorstaan
برخی نیز کردلیها را بخشی از همان کردعلیوندهای بالاگریوه میدانند که مورخین (مانند بهاروند) و معتمدین اصالتشان را کلهر ذکر کردهاند. کردعلیوند و بهاروند بالاگریوه لرستان از نسل کرم کلهر یا به روایتی سوزوا کلهرند.
در مناطق کرمانشاهان ایلاتی مانند کلیایی و گوران قلخانی و کرندی و قلعه زنجیری و بخشی از جاف نیز اصالتا کلهر هستند.
از طرف دیگر تیرهها و قبایل کلهر در عراق مانند داوودی و خالدی و خانقینی و کلاری و مندلیجی و...، نیز بخش دیگری از قوم بزرگ کلهر است. بر همین اساس نام اصلی و کهن این تیرهها و ایلات کلهر و نام زبانشان کلهریست.
کهنترین اثری که از زبانها یا گویشهای کردی نام برده، شرفنامهی بدلیسی است. در شرفنامه حتی نام اورامی (زازاکی) و لکی و سورانی هم نیامده است، چه برسد به ایلامی و فیلی و پهلهای و کردلی و دهها عناوین جعلی و نوظهور دیگر مانند کردیجنوبی و باشوری و کلیایی و گروسی و... . اینها همه گونههایی از کلهری هستند. از سوی دیگر از نظر زبانشناختی و ساختار دستوری، تفاوت چندانی در ساختار این گونهها که مبنا ملاک تمایز زبانشناختی باشد، با مثلاً کلهریِ گونهی ایوانی وجود ندارد؛ بنابراین نه از نظر تاریخی نه از نظر زبانشناختی این عناوین توجیهی ندارند.
برای روشنتر شدن این موضوع ناچاریم به مستندات تاریخی اشارهای گذرا داشته باشیم.
تا پیش از حضور والیان در منطقه، کلهرها تا حدود خرمآباد گسترده بودهاند. پل 1100 سالهی کلهر در خرمآباد و قبرستان 450 ساله کلهرها در درهشهر و هرسین (در روستای چهر) و ذکر کوهها و درههایی بهنام کلهر در ایلام تا لرستان، حکایت از گستردگی و قدمت کلهرها دارد. عنوان اصلی زبان این مناطق نیز به همین قدمت بستگی دارد. طبیعی است در طی چند قرن حکومت والیان و اتابکان، کلهرها در سیستم و جغرافیای دیگر هویتشان را فراموش کردهاند. حتی کسانی مانند بدلیسی و راولینسون و چریکف و اذکایی و...، گوران را مشتق از کلهر دانستهاند. منابع دیگری مانند «کردلرِ» ریچ، لکها را نیز جزو و مشتق از کلهر ذکر کردهاست. در برخی منابع نیز لکها با پسوند قومی کلهر آمدهاند. عبارت «لکهای کلهر» معطوف به کلهریبودن لکهاست.
ژاک دمُرگان فرانسوی در تحقیقات جغرافیاییاش در حدود 150 سال پیش در کتاباش میگوید:
«گذر بین فلات ایران و بين النهرین جز بوسيله یک راه تنها، یعنی راهِ کرمانشاهان نمیتواند انجام گیرد. بسمت ایران راه بین نهاوند و کرمانشاهان آسان است در حالیکه بسمت بينالنهرین بایستی از ‹زاگرس یا کوههای کلهر› عبور کرد.» اینجا جبال کلهر در روزگار باستان تا یکصد سال پیش دروازهی فلات ایران به بینالنهرین بودهاست. گفتنیست قومشناسانی مانند آساطوریان نیز از کلهر با عنوان قوم یاد کردهاند.
بنابراین طبق اسناد تاریخی و دلایل زبانشناختی نام زبان یا گویش ایلامیها و کرمانشاهیها چیزی جز کلهری نیست همچنانکه نام اصلی قومی آنها کلهر است. لذا بایستی از رواج نامهای جعلی کلهرستیزانه که موجب نفاق میشود پرهیز کنیم و از رواج این همه تشتت و تکثر عناوینِ نوظهور، جلوگیری کنیم. هوشیاری در برابر اجرای برنامههای کلهرستیزانه و ایرانستیزانهی احزاب و افراد وطنفروش نیز وظیفهی فرهنگی و تاریخی هر فرد آگاه است.
آنکس که به شهر آشنایی هست
داند که متاع ما کجایی هست.
🆔 @Kalhorstaan
#فرهنگستان_کلهری
#زبان_کلهری
✢کلهرستان✢
جعل تاریخ و هویت زبانی توسط جاعلان در کلهرستان.
__چنگیز محمدی
کلهرستان واقعیتی تاریخی است. نام و عنوان کلهرستان در منابع تاریخی و قابلملاحظهای مانند شرفنامهی بدلیسی به زبان فارسی و تواریخی مانند مراة کائنات عثمانیها آمده است. بر طبق این منابع جغرافیای کلهرستان از حدود غربی لرستان و همدان تا حدود بغداد و از مناطقی در استان کردستان تا حدود خوزستان و قبایل عرب امتداد داشته است. به عنوان گواه، در شرفنامهی بدلیسی یکی از سه امارت کلهر، امیرنشین حلوان بوده است. حلوان یکی از شهرهای باستانی از ادوار دور تا زمان ساسانیان بوده که پس از هجوم اقوام عرب به ایران رفتهرفته اهمیت و رونقش را از دست داده است. طبق جغرافیای مذکور در شرفنامه همین امیرنشین از میان دیگر امارتهای کلهر از حدود دینور تا حدود بغداد گسترده بوده است. در همان منبع کلهری را با عنوان «زبان» بخشی از عراق و کردستان کنونی و استانهای کرمانشاه و ایلام و بخشی از لرستان ذکر کرده است. کلهرها که ریشه در پادشاهان اشکانی داشتهاند، پس از فروپاشی ایران و اضمحلال، توسط ساسانیان و تصرف ایران توسط اعراب و اتراک، همواره در طول تاریخ مدعی حکومت بر ایران بودهاند. آخرین تلاش قوم کلهر به رهبری داودخان کلهر در دورهی قاجار ناکام ماند. با این همه کلهرها همواره جایگاه تاریخی و ملی خود را حفظ کردهاند. در این میان تجزیهی ایران که نتیجهی اختلافات مذهبی اهل تسنن و شیعیان بود موجب شد تا کلهرستان دستخوش تجزیه قرار گیرد. بخشی از کلهرها در حوزهی سنیگرایی عثمانی، رفتهرفته آسیمیله یا ازخودبیگانه شدند. یکی از بازوهای اجرای سیاستهای ضد ایرانی سنیگرایانه که سبب استحالهی کلهرستان غربی (خاک کلهر در عراق و اقلیم کنونی) شد کردهای سنیمذهب بودند. اینان همواره آلت دست عثمانی بر علیه ایران و قوم کلهر بودهاند. همینان هنوز هم ابزاری برای نفاق در منطقه و تجزیهی ایران هستند. عامل دوم تجزیه ایران به معنای اعم و تجزیهی کلهر به معنای اخص حضور استعمار غرب پس از فروپاشی عثمانی در منطقه بود. دوباره تاریخ تکرار شد و کردهای سنی اقلیم تبدیل به غلامی حلقه به گوش برای اجرای سیاستهای استعماری و ضد ایرانی شدند. نمونهی این برنامهها تاسیس حزبی خائن و وابسته به نام ژ.کاف بود که توسط استعمار روسها نام دمکرات را برای آن برگزیدند و در نبود قدرت داخلی و آشوب، همین حزب مزدور قسمتی از خاک ایران را جدا کرده و با کمک روس و انگلیس کشورکی جعلی به نام کردستان درحدود مهاباد به نام جمهوری کردستان ایجاد کردند. قاضی محمد سرکردهی خودفروش این جماعت، فراری شد و سپس اسیر گشت و به دار آویخته شد. پس از انقلاب ۵۷ باقیماندهی مفلوک این جریان، با نوکری غرب و اعراب دوباره چهرهی تروریستی و وطنفروشانهی خود را عیان کردند. بسیاری از کلهرها و کردهای شیعه نقش مهمی در سرکوب ایشان داشتند. پس از به سوراخ رفتن اینها و برافتادن حزب بعث این بار این جریان با پولهای هنگفت در صدد خریدن خودفروشان در منطقه شده و تعدادی مزدور را پرورش دادند تا برنامهها و آمالشان را متحقق کنند. پیشرفت برنامههای این جریان وطنفروش با کلهرستیزی گره خورده است، همچنانکه سنیگرایی بخشی از کردها ماهیتی کلهرستیزانه و ایرانستیزانه دارد. برای نیل به اهدافشان لازم بود کلهرستان که واقعیتی تاریخیست، به فراموشی سپرده شود و حتی برای این اهداف از تحریف تاریخ خود کردها ابایی نداشتند. در این میان بایستی زبان کلهری که زبان سرزمینی کهن و برگرفته از زبان پهلویست، تجزیه و به لهجه تقلیل پیدا کند. هدف کوچککردن قوم کلهر و زبان کلهری بود تا آنجا که پس از القای بیهویتی به کلهرها و خودکوچکپنداری کلهرها زبان و هویتشان را تبدیل به سورانی کنند تا با تجزیهی ایران و اضمحلال کلهر، زمینههای ساختن ملتی جعلی را فراهم کنند. در این میان ناآگاهان و خودفروشان در منطقه به کمک آنها برآمدند. از این رهگذر برخی از کلهرها در برابر این جریان ایستادگی کردند و با دلایل و مستندات خود خیانت ایشان را آشکار کردند. در میان کتابها و رسانههای اینان قوم کلهر به ایلی به اندازهی طوایف نوظهور و مشتق از کلهر در منطقه معرفی شدند و این چنین قوم کلهر را تنزل دادند و زبان کلهری که شامل زبان چند استان و بخشی از عراق بود را در حد یک لهجه کوچک کردند. در اینجا نمونهها و مصادیقی کلهرستیزانه و جعلی از نویسندگان کُرد را میآوریم.
دکتر قاسملو سرکردهی حزب دمکرات کلهرها را لر نامید.
دکتر صفیزاده در تاریخ کردستان با تحریف امارتهای کلهر، نام کلهر را حذف کرده و حتی زبان کلهری را زیرشاخهی لکی دانست.
#کلهرستان
#فرهنگستان_کلهری
🔴 مناطق جداییطلب در اروپا
دولتهای اروپایی، با وجود تمایزهای قومی و زبانی در این مناطق، مخالف جدایی این مناطقاند، اما از سیاست تجزیهی کشورهای شرقی مانند ایران، چین، هند، سوریه و...، حمایت میکنند. استعمار غرب آنچه را که برای خود نمیپسندد، برای دیگران میپسندد.
@Kalhorstaan
سلاخی، زار میگریست؛
به قناری کوچکی دل باخته بود.
(شاملو)
گفتند: چه قصاب و سلاخ دلرحم و دلسوزی! ببینید چگونه گریه میکند!
عاقلی گفت: به چشمش منگر، به دستش بنگر!
حکایت وضع ماست. سلاخان، دلسوز مردم شدهاند و البته مردم را وادار به اعتراض و مبارزه میکنند. اوباشانی که من میشناسم از علی جوانمردی ناحوانمرد بگیر تا این کوتولههای فندقمغز خودی که نوکری آنها میکنند، از هر سلاخی و از هر آخوند و ماموری در این نظام صدها برابر نامردتر و بیشرفتر و بیرحمتر و دروغگوتراند.
مردم هیچگاه به این وطنفروشان خودفروش اعتماد نخواهند کرد.
کس نبیند که تشنگان حجاز
بر سرِ آبِ شور گرد آیند
هر کجا چشمهای بود شیرین
مردم و مور و مرغ گرد آیند.
(سعدی)
آشنایان ره به این معنی برند.
آشنایان: (باشعورها و حلالزادهها و آدمحسابیها)
سلام حمید۰۰۰ عزیز
به گروه کلهُرستان «فرهنگستان کلهُری» خوش امدید ❤
ساعت ›› ۱۵:۳۹ ( جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ )
مردم کلهرستان نشان دادند که ذرهای با آمال و اهداف تجزیهطلبان و مزدوران دمکرات و بژیبژیکرهای ابلهِ تجزیهطلب همراه و همدل نیستند. مردم احمق نیستند که منطقه را دودستی به مزدوران و اجنبی بدهند. این قماش خودفروش باید خوب ببینند که کسی با آنها همراه نیست ،حتا اعضای خانوادههای خودشان.
اگر کوچکترین اعتراضی در مناطق کلهرستان به وقوع میپیوست بدون شک هوچیگرهای مزدور تجزیهطلب آن اعتراض را به حساب کووروستان وهمی خود میگذاشتند و آنرا به شکل دیگر جلوه میدادند. کلهرها از طرفی نشان دادند که توهمی به نام آرمان کوردوستان و روژهلات و این اصطلاحات نوظهور جعلی وجود ندارد.
حساب مطالبات و اعتراضات بر علیه فساد و فقر و ناکارآمدی و... در ایران کنونی جداست. هر کسی صاحب اختیار است که بر علیه این وضیعیت اعتراض کند یا ممتنع باشد و یا مخالف اعتراضات باشد چرا که این سه قشر در میان جامعه دیده میشوند.
مردم گیلانغرب نیز معترضاند، اما یکی از علل عدم همراهی مردم حتی در حد چند نفر به دلیل مصادرهکردن اعتراضها به نفع تجزیهطلبان مزدور است. من خودم یکی از آنها هستم. وقتی با حماقت و با مزدوری و اطاعت از بالادستیهای حزبیتون گفتمان تجزیهطلبانه راه میندازین آخرش همینه دیگه اون کسی که هم به وضع موجود مخالفه از ترس مصادرهکردن خیزش و جنبش به نفع اجنبی و مزدورانی چون شماها شرکت نمیکنه. حزب تروریست دمکرات بهتر است دیگر به هوفالهایی که دروغها و امیدهای واهی به آنها دادهاند باور نکنند و البته چون از اینجا رانده و در آنجا واماندهاند بهتر است از آنها برای چوپانی گلههای بز عشایر بارزانی استفاده کنند. بعضی از آنها هم تجربهی چوپانی دارند.
بعضیها کارد به استخوانشان رسیده و میخواهند این نظام از بین برود بدون اینکه جانشینی یا بهاصطلاح آلترناتیوی را در نظر داشته باشند همانطور که انقلابیون ۵۷ آلترناتیوی را در نظر نداشتند هرچند سلطنت را بیشتر مردم ایران دور انداختهاند و از سلطنتطلبی گذر کردهاند. امروزه نیز برخی برایشان مهم نیست که آینده و جانشین و آلترناتیو فرضی میتواند دهها برابر نظام کنونی بدتر باشد. نمونهی آن برای برخی مقایسه حکومت پهلوی با حکومت کنونی است البته در جنبههای آزادیهای اجتماعی و تا حدی اقتصاد حق با آنهاست. یا نمونه حکومت دکتر نجیبالله در افغانستان که حتی فضانورد افغانی در آن زمان داشتهایم نسبت به حکومت طالبان که فضانوردهایی از نوع دیگر دارند مانند فضانوردهای تجزیهطلب خودمان. و یا نمونه لیبی که مردمش از اوج به حضیض ذلت افتادهاند. نمونههای دیگر که از بد به افتضاح تبدیل شده بسیار است. جریانهای تجزیهطلبی و فدرالخواهی(که زمینهی تجزیهی ایران است) در میان آذری و بلوچ و کرد ریشه در برنامههای استعمار غرب و اسرائیلیها و برخی کشورهای عربی دارند که هدفشان تجزیه ایران است. بنابراین همراهی با تجزیهطلبان همانا و محتملبودن وضعیتی دهها برابر بدتر از اکنون همانا؛ از اینرو من به عنوان یک فرد از این جامعه با اعتراض و خیزشی که از سوی تجزیهطلبان باشد همراهی نخواهم کرد. با سیاست داخلی نظام کنونی کاملا مخالفم و به آن معترضم با ناکارآمدی و فساد که پیامد جمهوری اسلامی است کاملا مخالفم و به آن معترضم ولی برخلاف بسیاری مخالفان و معترضان صراحتا عرض میکنم با سیاست خارجی و جنگهای نیابتی و سرمایهگذاریهای نظامی و حتا با ساخت بمب اتم کاملا موافقم که اینها متعلق به ایران خواهد بود و از خوبیهای نظام کنونی که البته برای افراد زیادی نیز سودمند بودهاست.
نظر شخصی من این است که در شرایطی که دشمن خارجی و مزدوران وطنفروش و بسیاری کشورکهای جعلی منطقه درصدد زانو زدن ایران هستند، اعتراض و خیزش و انقلاب کمک به آنهاست هرچند برخی میگویند این بهانه است ولی نمونههای تاریخی در اطراف ایران یا خود ایران نشان داده اینها واقعیت و محتمل هستند لذا میان بد جمهوری اسلامی و اهرمین اجنبی و وطنفروش من با ایران و مخالف دشمنان ایرانم. این انتخاب من است. هرکسی حق دارد نظر دیگری داشته باشد. هر نظری ریشه در انواع آگاهی یا منافع شخصی و... دارد.
ایران مانند چین و هند و روسیه دارای جذابیت و گفتمانی تمدنیست و قابلیت ابرقدرتشدن را دارد ازین رو غرب و امپریالیسم هرطورشده نمیخواهد یک چین یا روسیه دیگری در خاورمیانه(که منطقهی کسب منافع و منبع مواد خام مفت آنهاست) به وجود بیاید.
مشکل آخوند و جمهوری اسلامی نیست مشکل ایران است که نباید دوباره ببالد و رشد کند برای همین تمام تلاش استعمار و امپریالیسم به کمک خودفروشان و وطنفروشان داخلی مهار و تجزیه ایران است.
اتفاقاً همین دشمنان خارجی و وطنفروشان داخلی و تجزیهطلبان عامل اصلی رادیکالیزهشدن جمهوری اسلامی و عدم شرکت عمومی مردم در این خیزشها هستند. وقتی دشمنی خارجی وجود دارد در داخل وضعیت امنیتی میشود.
یه سوزن به خودت بزن یه جوالدوز به بقیه!
خودت چرا نرفتی؟
هواداران بژیبژیکر که در مجازی اینقدر پاچه میگیرن چرا نرفتن پاچه یه یگان ویژه سرکوب رو بگیرن؟
اصلا خانوادههای اون هیجانیهای ذوقی نادان که دمشون رو گذاشتن رو کولشان و دررفتن به اقلیم چرا خانوادههای اونا که بالغ بر چهل پنجاه نفر میشن چرا نیامدن توی خیابان؟ اینا دیگه چرا؟ حداقل ما قبلا هزینشو به اندازه کافی دادیم. نوبت شماهاست که هزینه بدین!
من که یه بار فرصت تحصیل در جوانیم داشتم الان یه دیپلمه هستم. چرا؟ چون در دانشگاه ملی اینقدر اعتراض و فعالیت کردیم که ستارهدار شدیم و عذرمون رو خواستند. ولی دیدم بژیبژیکرهای تحزیهطلب چهجور با موذیگری و تظاهر آهسته میان و آهسته میرن.
حالا تو میخوای از منی که زندگیمو برای اعتراض به وضع موجود باختم و هنوز دارم هزینه میدم، اینبار بیار جانم رو فدا کنم که چی بشه؟ که اگه انقلاب شد موذیهایی مثل تو بیان بشن مدیر و رئیس همونطور که پس از ۵۷ اتفاق افتاد. کسانی که نه خودشان حاضر به هزینه هستند نه خانوادهاشان که اغلب تا خرخره از قِبَل این نظام لمباندند، جالبه که دیگران را تشویق و ترغیب میکنن که بپرید توی آتش؛ اگه نپرن فوش میدن که چرا نمیپرین.
نه امثال تو نه کس دیگه این حق رو نداره که ترغیب و تحقیر کنه. مردم یا به دلیل حفظ منافع یا محافظهکاری (عین فیکبودن امثال تو که جزوی از محافظهکاری و پنهانکاریه) یا به دلیل ترس یا هر چیز دیگه خودشان تصمیم میگیرند که چه نوع فعالیتی یا اعتراضی داشته باشند.
توهم نزن که با صد نفر یا دویست نفر اعتراض در گیلانغرب به انقلاب نزدیک شدیم. اینا در همان کلانشهرهاش هم نوعی خیزشه که اگه یه سال بیشتر ادامه پیدا کنه میشه جنبش که در صورت تداوم آن میشه وضع انقلابی که اگه بازم ادامه پیدا کنه میشه انقلاب که تازه در خوب و بد بودن انقلاب نظرات گوناگونه.
ولی بشین بحث تاریخی ، شروع به بزرگ نمایی اقا من و این من ان...خدا خیرت بده کداممن و کدام ان عکس کوچیک اتیش نزدی
Читать полностью…رشت و ایذه و ملکان و بروجرد و اراک و لاهیجان و....حداقل چندین بار اعتراض داشتند حال مرکز کلهر حداقل ۵۰ نفر اعتراض با ارامش نداشت ، کاری به کوردستان ندارم من فرخوان سراسری ملی میگم...
Читать полностью…سلام Amoo عزیز
به گروه کلهُرستان «فرهنگستان کلهُری» خوش امدید 🎍
ساعت ›› ۱۸:۴۰ ( جمعه ۰۷ بهمن ۱۴۰۱ )
#ایران
#آگاهی
مراقب باشیم بار دیگر فریب نخوریم!
__ چنگیز محمدی کلهر
مدتیست در ایران، نظام سلطنتی، هواداران و طرفدارانی پیدا کرده است. انقلاب مشروطه در صد و اندی سال پیش، در صددِ مهارِ لجامگسیختهی نهادِ کهن سلطنت ایرانی بود؛ نهادی که با استبداد شرقی عجین شده بود. با انقلاب ۱۳۵۷ نهاد سلطنت مضمحل شد. پس از نهاد سلطنت، نهاد دین در ایران سیاسی شد. انقلاب ۵۷ نهاد سلطنت را از بین برد و نتیجهی آن، جمهوری اسلامی بود. در تاریخ ایران بیش از دو هزار سال، نهاد سلطنت و نهاد دین، نقش تعیینکنندهای در حیات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ایران داشتهاند. سیستم جمهوری اسلامی برخلاف انتظارش سببی تسریعکننده به احتضار نهاد دین در ایران شد. در ایران امروز، جسد سلطنت در حال جانگرفتن، و جسم دین نحیفشده در حال مرگ است.
سلطنتطلبی در بخشی از جامعهیِ ایرانی، یک واقعیتِ تلخ است؛ مانندِ واقعیتِ خبرِ ابتلای عزیزی به بیماری سرطان. بخشی از این گرایش، ریشه در فرهنگ استبدادی ما دارد. در درون بسیاری از ایرانیان، یک رعیتِ منفعتطلبِ محافظهکار نهفته است. از طرف دیگر، ایرانیان اغلب در هر چیزی راه میانه را وانهاده و به راه افراط و تفریط میغلتند و همه چیز را سیاه و سفید میبینند. نگاه بسیاری از ایرانیان به افراد و شخصیتها، ناشی از نگاه دوگانهی متضادیست که در آن، کسانی مانند رضاشاه و محمدرضاشاه پهلوی یا آیتالله خمینی و آیتالله خامنهای، یا تقدیسشده و تبدیل به بت میشوند، یا مبدل به ضحاکها و رذیلترین افراد در تاریخ ایران میشوند. فراموشی تاریخی و مشکل حافظهی تاریخی ما رنج و تباهی تاریخی را تکرار میکند. کسانی که امروزه تفرعن خامنهای را برنمیتابند، از تفرعن محمدرضا پهلوی خبری ندارند. کسانی که ستم کنونی را میبینند، ستم پهلویها را نادیده میگیرند. نهاد دین در ایران، از زمان هخامنشیان تا ۱۳۵۷ نقش تعیینکننده و تاثیرگذاری در جنبههای گوناگون کشور و مردم ایران داشته است. نهاد دین و سلطنت در طول تاریخ نوعی صنعت و دکانی پرمنفعت برای بسیاری بودهاست. نهاد هزارانساله و مقتدر سلطنت، در سال ۵۷ با کمک و رهبری نهاد دین از بین رفت. گویی ایرانیان خود را بدهکار دین و ارباب آن، برای زعامت و حکومت بر خود دانستهبودند که بالاخره بدهی خود را با پذیرش زعامت و قیمومیت روحانیان و مذهبیون پس دادند. پس از چهل و اندی سال از عمر حکومت جمهوری اسلامی، و آشکارشدن نارضایتی مردم، و بیکفایتی نظام در مسائل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و...، این بار برخی از مردم ایران با گرایشات سلطنتطلبی به دنبال بیرون جهیدن از چالهی جمهوری اسلامی، و غلتیدن به چاه سلطنت هستند. پذیرش رضا پهلوی به عنوان شاه ایران توسط هر شخصی، نوعی خودرعیتپنداریِ ناشی از همان ویژگی فرهنگی ــ تاریخی ماست. سودای ایشان یا هر فرد دیگر، برای شاه شدن، توهینی آشکار به هویت هر فرد آزادهی ایرانیست. در کشوری که در آن شاهی ــ از نوع پهلویاش ــ وجود داشتهباشد، دیگر استقلال و ارزش افراد، وجود حقیقی ندارد؛ بلکه رابطهی ارباب ــ رعیتی در کشور حاکم خواهدبود. شاه، مردم را رعیت خود میپندارد و ولیِفقیه و مراجع تقلید، مردم را صغیر و خود را قیم آنها میدانند. نظام سلطنت، ضرورتی تاریخی در دورهای تاریخی بود که بیگمان با عصر کنونی منافات دارد.
به نوعی شاه و ولایت فقیه، دارای یک ماهیت، با دو تظاهر بیرونی متفاوتاند. تاج و عمامه برای مردمِ تیرهبخت و طبقهی کارگر و زحمتکش فرقی ندارد. هر دو تولید تاریخ استبدادی و مذهبی ماست. مفاخر و مشاهیری مانند فرخی یزدی و عشقی و دکتر ارانی و دها و صدها متفکر و شاعر و جوان ایرانی در دورهی پهلوی کشته شدند، همچنانکه آخوندها مختاری و علایی و پوینده و تفضلی و دهها متفکر و صدها جوان را کشتند.
شوربختانه بسیاری از ایرانیان به تأثر از همان فرهنگ استبدادزدهی دینی ــ سلطنتی، دچار نوعی گمراهی تاریخی شدهاند؛ نوعی سرگردانی که همواره در ایران تکرار شدهاست. دستِ سلطنت در ایران، بیش از همین جمهوری اسلامی ناشایست، به خون مردم آغشته بودهاست؛ اما متأسفانه، ما ایرانیان، بر حسب همان ویژگیهای فرهنگی، در برخورد با پدیدههای تاریخی و سیاسی و اجتماعی، یا یکسره سیاهنمایی میکنیم، یا در دام بیماری کیش شخصیت میافتیم و از نالایقان، بت میسازیم. گاهی به شاه فرّه ایزدی نسبت میدهیم، و گاهی عکس آخوندی را در ماه میبینیم. ما بدون شناخت از کشور و مردمان ایران بهسبب باور به منجیگرایی، خیال میکنیم با رفتن آخوند و آمدن نظام دیگر یا شخص دیگر، ایران گلستان خواهد شد. اصولاً همین مسئله که نجات و رهایی و پیشرفت را در وجود یک شخص میبینیم ــ نه در سیستمی کارآمد ــ بهنوعی بزرگترین بیماری و منشأ تیرهروزی و واپسماندگی ماست. ما ایرانیان مستعد و عامل اصلی استبداد سلطنتی یا استبداد دینی هستیم.
این سخن بیش از 2500 سال قدمت دارد
سخنی گران از فرمانروایی که جان و مال و خاک و شرافتش را در اختیار مردمش قرار داد کسی که با خدا سخن میگفت و تمام سربلندی های خود را از خدای خود و برای مردم خود میدید
کسی که سوگند یاد میکرد که حتی دروغ نگفته است کسی که هیچ یک از مردم آن روزگار خطایی از وی ندیدند و امروز نیز در تاریخ خطایی از ایشان وجود ندارد
بزرگ خاندان تبار ایرانی داریوش بزرگ هخامنشی
فرمانروایی که با مردم حکومت کرد نه بر مردم
فرمانروایی که بزرگ خاندان تبار و نژاد خون ایرانی بود
فرمانروایی که نخست مردم را سپس خدا را و در پایان خود را مفید در جامعه اش میشناخت
فرمانروایی که بر آسیا ، نیم اروپا و آفریقا نیز فرمان میراند و ایران را به یادگار کورش بزرگ ، مرکز آسیا و فرمانروایی قرار داد
فرمانروایی که چون کورش بزرگ بر دلها نشست ...
دکتر توفیق وهبی کلهری را جزو لری ذکر کرده است.
محمد خال کلهری را زیرمجموعهی کرمانجی راست یا لری دانسته است.
زکیبیگ نیز در تاریخش در پی تحریف و فروکاستن تاریخ و زبان کلهری بوده است.
دکتر ضیا گوکلاپ کلهری را لری دانسته است.
دکتر رفیق شوانی کلهری را زیرمجموعه کردی جنوب دانسته است.
دکتر رخزادی استاد دانشگاه کردستان در کتاب دستور زبان کردی، کلهری را حتی در سطح لهجه ذکر نکرده است.
جمال نبز کلهری را حذف کرده و اصطلاح جعلی کردی جنوبی را آورده است.
دکتر فواد محمد خورشید کلهری را کرمانجی جنوب ذکر کرده است.
دکتر کمال فواد با حذف کلهری، عنوان جعلی کردی جنوبی آورده است.
و نیز در قاموس زبان کردی زبیحی عنوان گویشهای جنوبی آمده که در آن تقسیمبندیهای کلی، اشارهای به کلهری نشده است. ازین دست آثار کلهرستیزانهی کردهای سنی بسیار است. این در حالی است که کهنترین و قابلملاحظهترین و نخستین تاریخ کردها یعنی شرفنامه بدلیسی در حدود 450 سال پیش کلهری را زبانی متمایز با گسترهای از همدان تا بغداد آورده است. در تقسیمبندی عناوین زبانی ملاک و معیار تقسیمبندی منابع کهن است؛ اما چون این جریان در پی تجزیه و تقلیل قوم کلهر است با تحریف تاریخ رسیدن به اهداف شرورانهی خود را در گرو اضمحلال و تجزیهی کلهرستان و قوم کلهر میداند. هر کسی که در مقابل جعلیات کلهرستیزانهی این جریان میایستد یا باید سکوت کند یا خود را به آنها بفروشد و یا مانند ما تخریب میشود تا نقدها و روشنگریها را بیاعتبار کنند. درد اینجاست که برخی ناآگاهان در دام تزویر ایشان میافتند.
از این رهگذر قوم کلهر به ایلات گوناگون و متمایز تجزیه میشود و زبان کلهری به لهجهها و گویشهای جعلی تقسیم میشود. گویشهایی جعلی نوظهوری را جعل کردهاند که قدمت برخی از آنها از سن نگارندهی این سطور کمتر است. عناوینی مانند کُردی جنوبی، کُردی باشوری، کردی کرماشانی، کردی ایلامی، کردی گروسی، کردی کلیایی، کردی سنجابی، کردی زنگنهای، کردی گورانی، کردی چاردولی، کردی فیلی، کردی پهلهای یا زرینآبادی، کردی بدرهای، کردی کردلی، کردی خزلی، کردی ملکشاهی، کردی ارکوازی، کردی خوارین، کردی آبدانانی، و... . همهی اینها طبق منابع تاریخی زبان کلهری یا کردی کلهری هستند.
ساختار و واژگانش این عناوین نوظهور کلهریست. برای حصول به نام اصلی، در ابتدا، باید به ساکنان تاریخی این منطقه در تاریخ رجوع کنیم.
کسانی که به تیرههای مهم قدیمی این ناحیه پرداختهاند از جمله هنری راولینسون در حدود 200 سال پیش است. وی جمعیت صفحه کرد (ایلام کنونی) را 12000 #خانوار، تخمین زده و مهمترین طوایف آنها را شامل «کُرد، دیناروند، کلهر، بدرایی و مکی» دانسته است. در اینجا کردلی و طوایف دیگر با نامهای نوظهور نداریم. (ناگفته نماند راولینسون فقط جمعیت کلهرهای کرماشان را حدود 30,000 #خانوار ذکر کردهاست چیزی حدود دو تا سه برابر کل ایلام در آن دوره، منهای ذکر کلهرهای ذکرشده در ایلام)
بعدها این طوایف و ایلات در حاکمیت والیان از کلهر جدا شده و رفتهرفته نامهای جدیدی به خود گرفتند. برای تقریب ذهنی، جدایی آذریها را از ایرانی، میتوان در نظر داشت.
سپستر در گزارشهای زمان قاجار توسط شرقشناسان و نویسندگانی مانند لایارد، گروته، رابینو، احتسابیان، خرمآبادی، علی لشگری و...، ساکنین پشتکوه را حدود 10 تا 30 هزار #نفر ذکر کردهاند و طوایفاش، را گاهی به دو تقسیمبندی کلی به نام «مهکی» و «کردی» تقسیم کردهاند؛ که مهکی شامل
خزل، بولی، میخاص، بدره، پنج ستون، ملکشاهی، ملخطایی و سیفی، خاتمی، ده بالا، عالیبیگی، بنریزی، احمدبیک سوری، کلهرآبادی، حبیبوند و ظهری بوده؛ و کُرد شامل مردم باغسایی، بیات، دهلران، شوهان، دیناروند، بولی، سراده علی، نوکرامرایی طهماسبخانی، ده بالا، چرداول، زرگوش، داربلوط و میمه بوده است.
(بیشتر این نامها بهویژه خزل، ارکوازی، ریزوند، زرگوش، شوهان، و...، امروزه جزو ایلات اصلی و قدیمی قوم کلهراند و هنوز جزو ساکنین گیلانغرب و ایوانغرب و اسلامآباد و کرمانشاه و خانقین و سرپل زهاب و دیگر مناطق کلهرستان هستند. گفتنیست ایل شیان کلهر با سیفی و ملخطاوی همریشهاند.
ناگفته نماند که صفحه کُرد برگرفته از همین تقسیم دوگانه به کُرد و مهکی است که درواقع صفحه کُرد شامل دهلران، موسیان، مورموری، آبدانان، زرینآباد، میمه و مناطق جنوبی مهران بودهاست و صفحه مهکی نیز شامل ارکوازی، صالحآباد، بدره، ایلام، چوار و مناطق شمالی مهران کنونی بودهاست. (قبرستان چهارصد سالهی کلهرها در درهشهر و آبدانان و... حکایت از کلهربودن اهالی ایشان دارد.) برخی صفحه کرد و کردلی را نیز یکی دانستهاند. عنوان کردلی را از ساکنان و مناطق حکومت علیخان پسر حسنخان والی لر دانستهاند که شرح طوایفاش پیشتر ذکر شد.
فرهاد قنبری
به دست ها بنگریم نه زبان و چشم
"در روزگار پیشین صیادی بود، هر روز برون آمدی و مرغان را بگرفتی و بکشتی.
روزی سرمایی عظیم بود، به صحرا رفته بود و مرغان را بگرفته بود و پر و بال ایشان را میکند...
از غایت سرما آب از چشم او میدوید.
یکی از مرغان گفت: بیچاره مردی حليم است و رحیمدل، بر ما میگرید.
دیگری گفت: در گریهی چشمش منگر، در فعل دستش نگر!"
(جوامعالحکایات _ سدیدالدین محمد عوفی)
پ.ن: این حکایت بسیاری از کنشگران سیاسی و اجتماعی از جناحها و گرایشهای مختلف در سرزمین مظلوم و نگون بخت ماست..
با کمی دقت انبوه کنشگرانی را مشاهده می کنیم که چشم هایشان خیس و اشکبار ملت است اما «اَمان از دست هایشان»...
جماعتی که دست هایشان حتی برای یک لحظه از تلاش برای نابود کردن این سرزمین، از تلاش برای تباهی کامل، از تلاش برای تولید نفرت و خشونت بیشتر، از تلاش برای پررنگتر کردن شکافهای اجتماعی، از تلاش برای دامن زدن به نزاع های مذهبی و قومی، از تلاش برای فقیرتر کردن بیشتر جامعه، از تلاش برای خودفروشی و خدمت به دشمنان این مملکت، از تلاش برای تخریب فرهنگ و ادبیات غنی این سرزمین، از تلاش برای انکار تاریخ این سرزمین، از تلاش برای دشمن تراشی، از تلاش برای بی اعتبار کردن این سرزمین و.. فرو نمی ایستد.
چشمها و زبان و دهان را رها کنیم به دست ها بنگریم. دستهایی که به نام «ملت» و به بهانه دفاع از ملت و به بهانه دفاع از «آزادی» و به بهانه دفاع از «رفاه و امنیت» و به بهانه دفاع از «هویت» و به بهانه دفاع از «تبار و قومیت» و به بهانه دفاع از «فرهنگ» و... ، خون به دل ملت می کنند.
کمی با تامل نگاه کنیم،
فریب اشک ها را نخوریم،
به دستها بنگریم..
@kharmagaas
سلام حمید۰۰۰ عزیز
به گروه کلهُرستان «فرهنگستان کلهُری» خوش امدید 😎
ساعت ›› ۱۵:۳۹ ( جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ )
✢کلهرستان✢
اظهارات روشنگرانۀ چنگیز محمدی در مورد مخالفان کلهرستان و گریزی به آسیبشناسی جامعهی ما و وضع موجود
🆔 @Kalhorstaan
خلخالی همهدشهر ایران راه زن و دزد و سیاسی...اعدام کرد فقط مختص گیلانغرب نیست ...خداتا از قلخانی کرند اعدام شدند...کردستان که مرکز مبارزه اصلی بود و دیگز شهرهای ایران.
Читать полностью…زمان اقای خلخالی بزرگوار بالای ۳۰-۴۰ نفر فقط از طایفه سیاسیاه اعدام شده
با حرفات هیچکس خراب نمیشه
انقلاب رو لیدر ها شکل میدن
لیدرهای اصلی مناطق کوردنشین ( ک هیچکدومم دستگیر نمیشن و بزن در رون ) اکثرا با احزاب کوردی در ارتباطن و همه میدونن احزاب کوردی تو اونمناطق خیلی بیشتر از اینجاس
گیلانغربم اگر مثل ان ها هر روستاش ده تا از اینپارتیزان های کوردی داشت الانوضعیتش مث مهاباد میشد
اینجا نظامیش خیلی زیاده
سمت شمال کردستان نظامیش کمتره
ولی چرا ؟!
چون اونجا زمان دکتر قاسملو خیلی کشته دادن و الان یه جورایی شرم اوره کسی سمت نظام بره ولی اینجا کسی کشته نشده
این حرفای شما فقط بخاطر تحریک مردم و از تعصبتونه
ولی نحوه بیانتون اشتباهه
نتنها چیزی رو درست نمیکنی بلکه بدتر باعث تفرقه میشی