kazemiandehkordi | Unsorted

Telegram-канал kazemiandehkordi - شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

56

Subscribe to a channel

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

▫️رابین ویلیامز : تو در مورد دلتنگی ی واقعی هیچی نمیدونی ، چون این فقط زمانی اتفاق می افتد که کسی را بیشتر از خودت دوست داشته باشی...

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

Screenshot (۱۹ سپتامبر ۲۰۲۴ ۲۲:۲۹:۳۰)

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

من از کشاکش قلب و مغزم فهمیدم
که جهان با چهار سوی تو
در رقابت است
باد های تر
از کنج کنج همین سیاره

گلوله ی عطری  دارند
چپاول شده از
گیاهان در لقاح
رها بر پوست ات
و جهات اصلی
دستی هستند به جهت تو
انگاری حقیقت خود را
در تایید تو می جویند
و ناشیانگی ی  من است
در تنظیم این  رویا که نمی دانم
چگونه،  روحِ بی صاحب را از جستجوی تو
منصرف کنم...!!
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی.

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

...هر عشقی می‌میرد، خاموشی می‌گیرد، عشق تو نمی‌میرد
باور کن بعد از تو دیگری، در قلبم جایت را نمی‌گیرد...

✍️: #علیرضا_طبایی *🏴🏴🏴

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

با تو می گویم: اندوه

و گفت هر چیز را زکاتی ست و زکات عقل اندوهی ست طویل! (تذكرة_اولياء/ عطار/ ذکر فضیل عیاض)

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

به ساعت یک صبح
به تلنگر تو
هشیارم
به دوستت دارم یواشکی ات
وقتی خانواده
از هفت دریا ی نامسکون گذشته اند
و جز ما
تنابنده ای بیدار نیست
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی.

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻧﻌﻤﺖ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﻫﺴﺘﻨﺪ ، " ﻋﺸﻖ "
ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺍﺳﺖ ...


ﻫﻨﺮ ﺭﻣﺎﻥ | ﻣﯿﻼﻥ ﮐﻮﻧﺪﺭﺍ

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

لختی سخن پیرامون سروده ای از
دکتر #وسعت_الله_کاظمیان_دهکردی (۱)
بخش #ششم


هنر #سروده چیستی نگر هست و با همین رویکرد منطقی جهان نگری و مرتبط با تحولات اجتماعی کنشی بازتاب دهنده دارد. #کانت می فرماید برای هنر زیبا که شامل همه هنرهای نوشتن هست مانند: نمایش نامه، داستان، سروده، مقاله نویسی تا نقاشی و موسیقی - به نظرم - :
- قوه متخیله، فاهمه، روح و ذوق لازم است.( ۱۶)
اینکه درک واضح از امور داشته باشیم تا بتوانیم جنبه های بیانی خویش را مرتبط با نبوغ خویش سلوک دهیم کاری بس مهم و قابل اعتنا هست. پس هنر زیبایی شناخت و مفاهیم ورز اجرایی سروده در تلاش هست تا هدایت دهد جنبه شناسی حضور را برای ذوق داری زیستن در جهان معنا.
راوی این سروده خواهان یک منطق روایی اعتراضی از عدم حضور معشوق تا ساحت ساخت شده ذهنی یادکردهای اوی غائب و مرتبط با جهان بودگی فهم مدرن از نگره های نیهلیسم ترسیمی متفکرانه از #عشق_اجتماعی(۱۷) را پیشه کند. عشق اجتماعی عشقی خاص و متفکرانه هست که معشوق نه در خود بلکه در اجتماع می خواند. این گونه عشق که در نتیجه تاملات بارز روشنفکری حادث می شود سبب شده که زندگی عاشقانه در میان مردم تعریف گیرد یعنی معشوق را جزئی از مردم صدا کردن. نه مثل خیلی از سراینده های عجیب و غریب که معشوق را برای تنهایی خود هی صدا می کنند. باهم با درود بر شیر پاکی که #سعیدی_سیرجانی شهید قتل های زنجیره ای خورده تاویل بندهای سروده، را پی می گیریم:

وضعیت و بند #نخست:
کز کردن درخت در چوب بری
وضعیت چشمانم
در خداحافظی تو بود
وقتی مریم زایی کلمات تو
مرا به جهان نمی داد.

تاویل بند #نخست:
یاس عشق در این بند شرایط بحرانی یادکرد را نشان می دهد که سراینده قصد کشف خود از اوج تنهایی و لذت یادکرد برای بحران شناسی خویش نشان دهد. از وضعیت درختی که بریده شده از ریشه و هویت اش در مسلخ چوب بری به هستی بودگی عاشق در مسلخ #رنج_واره (۱۸) عشق یاد می رسیم. راوی از وضعیت خداحافظی به مثابه نقطه دور شدن به تلمیح جاندار باکرگی #مریم یک آشنایی زدایی خاص شکل می دهد در روایت خویش. راوی در اوج روایت ورزی مدرن از شاخصه ای پدیدآوردن طبیعی به جانب روایت بودگی معشوق برای شکل گیری تا حیات شکوایه وار سخن دارد. استفاده از وضعیت استعاره در امر بدیع بیان حاکی از باشندگی خوب راوی در جهان پر نشانه معنای واژگان زبان هست. این نمود دانشی از وضعیت واژگان برای ساختارگرایی مفاهیم تازه کاملا آگاهانه و دقیق است‌. #بهومیل_هرابال در سروده ای ناب و حجم نگر می گوید:
- راه می روی
در عطر گرگ و میش جدایی
بر تکه های چوب پنبه! (۱۹)
دقت در چگونگی نیستی یار سبب کشف از پدیده ها برای تشبیه وضعیت هاست. این نمود را در کار هارابل بسان خاستگاه تبیینی و اجرایی از سروده کاظمیان دهکردی می بینیم. چنین وضع و شکل گیری ترجمه از حال درون بسیار جهان بودگی معنای تازه دارد و می شود گفت که جهان توصیفی چنین نمودی در روایت های نشانه ای انتزاعی سورئال بر پایه #خودبینی استقلال یافته حادث می شود. این خودبینی یک کنش از فردیت گرایی محض اجرایی با قطب نمای خود بودن است. چنین شیوه ای کاملا بدیع در بلاغت بیان رخ می دهد و نشان می دهد راوی خواسته آنگونه که درون اش گواه می دهد بگوید نه آن گونه که شرایط حاکم اجتماعی می خواهند.



پایان این بخش

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

لختی سخن پیرامون سروده ای از
دکتر #وسعت_الله_کاظمیان_دهکردی (۱)
بخش #هشتم



وضعیت و بند #چهارم:
زندگی، میان این فواصل ملول
حال انجیرهای گندابی من است
برای گنجشک های این حوالی
و هیچ کس نمی داند!


تاویل بند #چهارم:
زمان اندیشی راوی با واژه فضول درزمانی ها را به سخره گرفتن است. زبان رندانه و گروتسکی راوی از شرایط در یاس اجتماعی که گنجشک ها چگونه از حال انجیرهای مرداب در استعاره بیانی یعنی انجیرهای توهم با خرافه که در نتیجه مرداب زیستی بهشت انگار هستند.
هیچ کس هیچ نماد از درک است.

این #هیچ تامل در انزوای حقیقی بودن هست که راوی گویی با خود به مثابه کشف دازاین سخن می راند. چنین نمودی عینی از وضع یک وضعیت فکری ناب مدرن محسوب می شود. #انسان_مدرنِ فردیت گرا، در اوج فلسفه تنهایی به سر می برد. چون در تاملات بارز اطراف وجودی اش از حصول یافتگی شخصیت کز کرده، در چنبره سکوت از سرازیری آه و هووف می نگرد.
#محمد_صادقیان سراینده متفکر مدرن چنین می فرماید:
- شبانه
صدای واق واق سگ های صحرا
آخرین سکوتی بود که کردیم(۲۲)

لحظه ها آبستن نگاه و فریاد هستند وقتی در تنویر رنج ها تنبور شویم به جانب روایت های نشانه ای از پدیده تا حقیقت جاری سوژه های پیرنگ دار و کنون هم راوی خواسته از مفهوم شناسی حضور به حضور تمثیلی از یک بودگی شرایط زخمی جاری سوژه شناسی کند.

اگر به انهدام جاری روابط بنگریم که نتیجه همه عشق ها هم هست، چگالی خاص دیالکتیکی بود و نبود شکل می گیرد. راوی سروده گرامی کاظمیان دهکردی توانست از باشندگی شان در جهان پیرامون #سوژه بیافریند ولی از سوژه رد شود تا #ابژه ها جایگزین سوژه ها شوند بسان وضعیت دال که در اختیار مدلول ها قرار می گیرد.

#سوژه بودگی شرایط رنج از یاس داری ها سبب شده راوی به همهمه درون و گنجشک شدن و گفتن اش به گونه ای در ادبیات تمثیلی #ابژه بسازد که از هیچ کس به هیچ اندر هیچ عبث زیستی برسیم. این غایت مهم از نیستی سرایی در کیفیت عشق ورزی کاملا خاص و مشهود است.

استاد #رحیم_چراغی اندیشمندی بزرگمهر که برای دانش او می بایست کرنش ها داشت و #پور_گیل تا پور ایران و زبان پارسی می باشد درباره جهان سروده یا شعر می فرمایند:
- شعر حرکت و جنبشی در علامت گذاری و کد گذاری ماده و اشیا در بازنمایی زمان و مکان در فضاسازی ذهنی است. (۲۳)

در حقیقت جاری سوژه های بررسی شده سروده مورد نظر از دکتر کاظمیان دهکردی دیدگاه های استاد چراغی آشکار می کنند جنبه های روایی را. وضعی که در سروده هست کاملا مشهود به وضع بیانی ساختارمند دیالکتیکی که خود نگرشی نو در امر بیان و معانی محسوب می شود.



پایان این بخش

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

لختی سخن پیرامون سروده ای از
دکتر #وسعت_الله_کاظمیان_دهکردی (۱)
بخش #دهم و پایانی

در ادامه بن مایه های بررسی:

۹( یاریارجانی: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۱۰( صدف ها آبستن مروارید می شوند - دفتر سروده سپید در گفتار- / صدف درخشان/ تهران نشر فصل پنجم ۱۳۹۲/ صفحه ۳۶
۱۱( می وضع اد: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۱۲( سرود نوشندگان آفتاب / ناظم حکمت/ مترجم: ایرج نوبخت / تهران نشر یاشار ۱۳۵۸ / صفحه ۳۹
۱۳( بیشتر از دریا - دفتر سروده سپید در گفتار- / مسعود اصغرنژاد بلوچی/ رشت نشر دوات معاصر ۱۳۹۶ / صفحه ۲۵
۱۴( مجموعه اشعار رحیم چراغی - شعر گیلکی با ترجمه پارسی. مجموعه یازده دفتر از ۱۳۶۰ تا ۱۴۰۰/ رشت نشر گیلکان ۱۴۰۱/ صفحه
۱۵( سنگ نشسته - دفتر سروده سپید در گفتار  - / آریا پورفریاد/ تهران نشر کاکتوس ۱۴۰۱ / صفحه ۲۵
۱۶( سازه های ذهنی - شعر چیست، کجای هستی شکل می گیرد - / مجموعه مقالات منطقی و فلسفی در حوزه شعر/ رحیم چراغی/ رشت: نشرهای گیل و دیلم ۱۳۹۲/ کانت: صفحه ۲۱
۱۷( عشق اجتماعی: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۱۸( رنج واره: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۱۹( آشوب النگوها - ۱۲۵ عاشقانه مدرن جهان - / گردآوری و ترجمه: احسان مهتدی / تهران نشر دیبایه ۱۳۹۲ / صفحه ۹۴
۲۰( این روایت در رساله فرایاد نوشته اینجانب به زیر چاپ است.
۲۱( فرابود: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۲۲( در وجه حامل - دفتر سروده سپید در گفتار - / محمد صادقیان/ تهران نشر خط آخر ۱۴۰۲ / صفحه ۳۸
۲۳( سازه های ذهنی - شعر چیست، کجای هستی شکل می گیرد - / مجموعه مقالات منطقی و فلسفی در حوزه شعر/ رحیم چراغی/ رشت: نشرهای گیل و دیلم ۱۳۹۲/ کانت: صفحه ۳۴
۲۴( جانفدا: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۲۵( مبانی فلسفی منطق / دکتر مهدی خبازی کناری/ تهران نشر سیاهرود ۱۳۹۷ / صفحه های ۱۵۱ و ۱۵۲
۲۶( ( جاری یاد: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۲۷( زمان یادها: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

بخش‌هایی از دادگاه «برشت»

بیستم اکتبر ۱۹۴۷

زیرنویس فارسی

@Honare_Eterazi

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

به تو نزدیکم
الیاف لباس تو ام
دگمه ای که بسته نمی شود
خز شکلاتی دور پالتو
رویایی که
نتوانستی، تعریف کنی
منظره ای که، دم صبحی از
گوشه ی آن
به جهانی بی باور
وارد شدی و مرا
پشت آن، نگاه داشتی و گفتی
می ترسی بر نگردی و
جهان، تمام شود و

ایستاد م پشت تابلو
زمستان در زمستان
شعر گفتم
دیر کردی
وقتی آمدی که
فقط دو چشم بر اسکلت من
زنده بود و جهان
دستی بود که
چمدانی سنگین را
بر صخره و دشت می سُراند و

به راه خودش، می رفت...
بوسیدی لبی که نداشتم
بویید ی تنی که نداشتم
دویدی در زمان گریزند ه و
کلمه کلمه، شعر هایم را از
دهان باد ها، پس گرفتی و چشم هایم را
به دگمه های کنده ات دوختی تا
به خانه برگردیم و
جهان، شعر های ما بود که
راه برگشته را
ستاره می زد و ادامه می یافت...
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی.

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

به تو می اندیشم
شب فرو می ریزد
پرندگان از میان لبان من
آب می نوشند
جهان به وسعت  اش ادامه می دهد
به تو نمی اندیشم
آفتاب لب بام
دو زانو ،زل می زند به من
خانه ام گر می گیرد و
جهان وحشت پوش
از همه چیز
خلوت می رود
وسعت اله کاظمیان دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

چشمانم  را تربیت می کنم _
این روز ها
شهریور است و جهان
زن رختشویی  که 
جامه هایش را
آب می کشد...             
            
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

‍وقتی که رها میکنی و خالی میشوی ،فضا برای ورود چیزهای بهتر به زندگی تو بوجود می آید.

#بودا



آنرا برون انداز و از این پر شو.

#شمس_تبریزی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

میدونی که من این اتاق را دیدم و تو این طبقه راه رفتم
قبل از اینکه تو رو بشناسم تنها زندگی میکردم
و من پرچم تو رو در سنگ مرمر  دیده بودم

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

به رسم دگر شباهیمان
میشنویم باهم 🎧

"شب" صدای توست
که خواب را از چشمان من
میرباید و آواره ام میکند
در ثانیه ثانیه ی شبی دراز
چه آسان بهم میریزیم
ای خفته در جانم...

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

«پابلو نرودا شاعر شیلی»

تو را بانو نامیده ام
بسیارند از تو بلندتر، بلندتر.
بسیارند از تو زلال تر، زلال تر.
بسیارند از تو زیباتر، زیباتر.
اما بانو تویی.
از خیابان که می گذری
نگاه کسی را به دنبال نمی کشانی.
کسی تاج بلورین ات را نمی بیند،
کسی بر فرشِ سرخِ زرینِ زیر پایت
نگاهی نمی افکند.
و زمانی که پدیدار می شوی
تمامی رودخانه ها به نغمه در می آیند
در تن من،
زنگ ها آسمان را می لرزانند،
و سرودی جهان را پر می کند.
تنها تو و من
تنها تو و من، عشق من،
به آن گوش می سپارم.

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

بیا یم به پنجره ات نوک بزنم بیدارت کنم بیایی نگاهم کنی بگویی ها هی چی می خوای؟
گشنته تشنته؟!
بعد پنجره را وا کنی مرا ببری پیش  تخت ات دست بکشی به من و خوابت ببرد
صبح بیدار شوی من نباشم،چند پر سفید روی دامن ات بدرخشد
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی.

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

LET life be beautiful like summer flowers
and death like autumn leaves.

بگذار زیبا باشد
زندگی،
مثل گل‌های تابستان
و مرگ،
مثل برگ‌های پاییز!

✍️: #رابیندرانات_تاگور

🎼بی‌کلام

@jane_shifteham

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

برخیزانم به خودت
کار من از غرق در
خیالی شعر خوار گذشته
تمام سنگ فرش های این خیابان
نام تو را به بقیه گفته اند
و تمام گنجشکان به لانه نرسیده
با من سردند
بلندم کن
نایی برای ایستادن ندارم و
قدر گریه های آدم های مرده
تنهام
بتاب لبان ات را به من
از عطر زنانه ات که شبیه
صبح دمان نرگس چیده است
مرا ادامه بده
تا  کفش کن خانه ات
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی.

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

شعر از:
مجموعه ی « کز کردن درخت در چوب بری »
وسعت اله کاظمیان دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

لختی سخن پیرامون سروده ای از
دکتر #وسعت_الله_کاظمیان_دهکردی (۱)
بخش #هفتم



یک نکته مهم آموزشی و کاربردی:
همه #کلان_روایت ها اگر به خرده روایت نرسند استبداد روایی عمومی پیش می آورند چون باید همه بسان هم از زاویه دید ببیند پدیده ها را. متاسفانه چون خیلی ها در سروده عاشقانه عشق را با کلان روایت بودگی می بینند درک شان عمومی و شبیه به همه است. #عشق، #مادر، #میهن و #خدا چهار موضوع تاریخی کلان روایت هستند که همه به شکلی شایع ورز شبیه هم پندار می ورزند به جانب آنها. تنها کسانی موفق می شوند از دام هم بودگی فهم اکثریتی خارج شوند که با راهنمایی از قطب نمای خود فردیت گرا ورز آنچه می پندارند و حس کردند را سلوک گفتار دهند. این سلوک گفتار روشمند دهنده یعنی خود بودن با حس های عاشقانه درونی که کلان روایت را به خرده روایت سوق می دهد. (۲۰)


وضعیت و بند #دوم:
شفاخانه های زمین
باطل سحر چشم هایم را؛
طفره می رفتند
وقتی با گوشه این شعر
ابرها را خشک می کردم!

تاویل بند #دوم:
در این بند، قدرت اندیشه های خاص راوی را در پی تبیین مواضع حضور خود در بند نخست، می بینیم که چگونه در زبان سهل ممتنع بیانی استعاره ای و مرتبط با توصیف عاشقانه سلوک می دهد و گویی، گوی سخن راوی در چوگان خرد عشق جواز زیستن دارد. وی برای نشانه های زیستن عاشقانه اش می گوید اگر زمین برای درخت بریده شده تسلیم طلسم نیستی شده و تلاش شفابخش طلسم شدگی را می نوردید وقتی با قدرت دیدن طفره یا سبقت جویی از گریختن از مرکز نیستی را با ابرهای سترون هستی ها را نمی خواستم.

#قضیه_تاویل: سروده یا شعر برای #یارگویی هست. پس #یارستایی حقیقت کلی روایت می شود. راوی اینجا در وضعی تضادوار یا  پارادوکس جنبه های تعلیقی روایت را شوقی دگر دهد. #ابر نشانه باروری آسمان در پردازش تری و بود باران است. #راوی خواسته شفابودگی محیط را برای من نسخه کند و برای همین به بی زمانی محض یعنی در هر بودی از مکان ها تا زمان ها شدن، ولی راوی می خواهد قدرت عشق را در سوگ با خشک کردن ابر برای اینکه تر نشود و بمان در وضعیت انتظار نشان دهد.

وضعیت و بند #سوم:
وقتی پیغمبری مشغله بود
من از وسط گنداب ها؛ انجیر می دادم
تا غم گین ترین وقت جهان متولد شود
با فرصت سوخته دست های تو
و دو فنجان چای داغ فراموش شده...

تاویل بند #دوم:
#یاربود در این یادکرد کاملا خاص و پر از تعلیق روایت می شود. گویی راوی از پیچیدگی حس های عشق باز خود به پیچیدگی تعلیقی روایت اش ذوق بودگی دارد. یک جور انگار در تبیین های جلوه دار و مرتبط با حضور معشوق #یادبود مهم حریم با محرم ها حال خوشی دارد. چون با این توصیف های پیچیده استعاره ای هر کسی رهیاب ساحت ساخت دار عشق ورزی راوی نمی شود. #راوی از جهان انتزاعی و تجسم یافته حادث شدن پیام های درونی را کاملا مشهود به وضع بیانی ناب می پراکند تا پیغمبرشدگی طبیعی رخ داده شود. شاخصه های حسی از بود یار در جنبش درونی مکاشفه ای انتزاعی می شود که راوی با آوردن انجیر به نشانه خواستن حتی در غیرممکن - انجیر در باغ هست نه در مرداب... - شیوه #فرابود (۲۱) عشق خواهی را قلمداد قلمروی حس می خوانیم. بعد در وضعی سوخته نگر، هستی به تصویر کشیده شده ای از غمگین وضعی با دستان پتی یا خالی به حیرانی دو فنجان به مثابه دو امکان از بودن با راغب عشق فراموش شده سلوک یابیم به جانب رنج شماری ها.


پایان این بخش

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

لختی سخن پیرامون سروده ای از
دکتر #وسعت_الله_کاظمیان_دهکردی (۱)
بخش #نهم


وضعیت و بند #پنجم:
فصلی گریخته از مریخ؛ اکنون
بی اجازه تو
در اندامم پرسه می زند.


تاویل بند #پنجم:
وقتی از مسئله #زمان به عنوان سوژه شدگی همیشه تکرار، به جانب ابژه های بدیع لذت آورش مثل فصل ها درنوردیم، کشف حس های خویش را به صورت انتزاعی برای دال یا معشوق در می یابیم.
#معشوق چون هست در #یاد می شود دال مشخص و معین زندگی در جغرافیایی از نشانه های معنایی و وقتی از سوژه اش توصیف بیابیم می شود ابژه #جانفدا (۲۴) و جانفزا. معشوق این سروده یک #گزاره_تحلیلی هست چون تبیین پذیر و قابل شناخت. بسان #گزاره_های_ترکیبی وضع پذیر ابطال زیست نیست که نشود روایت اش را ثابت کرد. #کوآین فیلسوف و دانشمند معاصر بر منطق های گزاره ای تحلیلی و ترکیبی نگاهی ابژه زیست دارد که معشوق ستایی دکتر کاظمیان دهکردی را می شود با انگاره های نشانه ای وی هم سنجید. وی جهان معنا را در پرتو ذهنی استدلال از دو گونه تحلیلی و ترکیبی (۲۵. توصیف شده از متن وی) می دید و هر کدام بارز به گفتگو به جهان پیرامون که شرایط تبیینی دارند مبسوط به وضعیت پردازش ها هستند.
کنون هم راوی این سروده از بودن های #جاری_یاد (۲۶) معشوق با واژه #تو به امر خطابی خواسته مرور زمان را در اختیار و خود را ملزم به توالی #زمان_یادها (۲۷) منتشر کند. در این سروده درنگ ورز به جانب روایت های نشانه ای می شود گذر زمان را در جاری یادها و زمان بودگی ها شیوه یافته دید و از چگونگی توصیف های حضور معشوق با خطابه کردن واژه #تو به امر خطابی خواسته مرور زمان را در اختیار دگربودگی های محض برد.


پایان
بن مایه های بررسی این سروده:
۱( سروده در گروه سخن تلگرام انتخاب و بررسی شد.
۲(گرامشی: میراث انقلابی/ نویسندگان: کریس هارمن، مگان ترودل، کریس بامبری، آدریان بود/ ترجمه از: فاتح رضایی/ تهران نشر ژرف ۱۳۹۷/ صفحه ۱۰۴
۳( احصاالعلوم - مباحث: علم های زبان، منطق، ریاضی، علم طبیعی، الهی، مدنی، فقه و کلام - / ابونصر فارابی/ مترجم: حسین خدیوجم/تهران نشر علمی و فرهنگی ۱۳۴۸ و چاپ چهارم ۱۳۸۹/ صفحه  ۹۳
۴( نگاهی به ویس و رامین / پژوهش: دکتر مرتضی نیکزاد/ تهران نشر علوم نوین ۱۴۰۱ / صعحه ۱۹
۵( رویاباز: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۶( بینااجتماع بودگی: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۷( بیناروایی: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۸( زبان شناسی و نقد ادبی - رومن یاکوبسون. مقاله: قطب های استعاری - / گردآورنده ها و مترجمین: دکتر حسین پاینده و مریم خوزان/ تهران نشر نی ۱۳۶۹ / صفحه ۴۰

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

@Kazemiandehkordi

کز کردن درخت
در چوب بری
وضعیت چشمانم
در خداحافظی ی تو بود
وقتی مریم زایی ی کلمات تو
مرا به جهان نمی داد
شفاخانه های زمین
باطل سحر چشم هایم را؛ طفره می رفتند
وقتی با گوشه ی این شعر
ابرها راخشک می کردم

وقتی پیغمبری مشغله بود
من از وسط گنداب ها؛ انجیر می دادم
تا غم گین ترین وقت جهان متولد شود
با فرصت سوخته ی دست های تو
و دو فنجان چای داغ فراموش شده...
زندگی , میان این فواصل ملول
حال انجیرهای گندابی ی من است
برای گنجشک های این حوالی
و هیچ کس نمی داند!
فصلی گریخته از مریخ؛ اکنون
بی اجازه ی تو
در اندامم , پرسه می زند....


#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

#neo_folk #folklore

آه... ای عزیزترین
وقتی تو هستی،
همه‌چیز هست،
همه‌چیز؛
از ماسه‌ها تا زمان
از درخت تا باران

InVoidAgain | 🎼💎

تکنوازی سه تار

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

بنگر
از این دریچه ای که شبان را می آورد
گنجشک های ماده و نر را
که 《 عصر 》 را دوباره بیاوردند
آرنج خویش را
بر جامه دان کهنه ی من بگذار
و از دریچه ای که شبان را می آورد
باغ بزرگ خانه ی ما را بین
به صحنه ای که پیش ِ نگاه توست
به عشق بازی کبوتر همسایه
با 《 چاهی 》 غریب
اینک نگاه کن
و فکر کن
به قلب های خالی وحشتناک !

#هوشنگ_چالنگی

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

یخ آب می‌شود در روح من
در اندیشه هایم
بهار
حضور توست
بودن توست

📖 مارگوت بیکل
ترجمه و صدای: احمد شاملو

🍂❣

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

فلسفه ی دریدا
میل به فهمیده نشدن ;
تجربه ی خودم از نوشتن مرا به این نتیجه رسانده که آدم همیشه هم به قصد فهمیده شدن نمی نویسد اشتیاقی تناقض آمیز به فهمیده نشدن هم وجود دارد.
ساده نیست، ولی همیشه یکجور "امیدوارم همه همه چیز این متن را نفهمند" هم در کار است، چون اگر این وضوح و  قابل فهم بودن تضمین شده بود، متن را نابود می کرد، نشان می داد که متن آینده [avenir] ای ندارد، از حال سرریز نمی کند و فراتر نمی رود، و فورا مصرف می شود.
بنابراین نوعی منطقه ی ناآشنای یا نافهمی هست که،در عین حال، حکم یکجور اندوخته و امکان مازاد را دارد- امکانی برای اینکه مازاد آینده ای داشته باشد، و در نتیجه، امکانی برای ایجاد بسترهای تازه.
اگر همه بتوانند هرآنچه می خواهیم بگویم را فورا بفهمند تمام جهان، یکباره و در آن واحد آن وقت دیگر من بستری به وجود نیاورده ام،خیلی مکانیکی انتظاری را برآورده کرده ام و بعد هم پایان ماجرا، گیریم مردم هم تحسین کنند و کار را با لذت بخوانند؛ بعدش که بهر حال کتاب را می بندند و همه چیز تمام می شود.
بنابراین اشتیاقی هست،ولو به ظاهر قدری شرورانه، به نوشتن چیزهایی که همه کس قادر به تصاحب و فهم فوری اش نباشند.
خود من اغلب به نوشتن چیزهایی متهم شده ام که بی خود و بی جهت دشوارند و می شد ساده تر نوشته شوند، حتا متهم شده ام که این کار را عمدا می کنم.به نظرم، این اتهام در آن واحد منصفانه و نامنصفانه است. نامنصفانه است چون من واقعا سعی می کنم کلام ام روشن و صریح باشد؛ اینطور نیست که با ایجاد موانع زیاد در مسیر فهم مطلب سر خودم را گرم کنم یا از این کار لذت ببرم، اگر چیزی که به خواندن خواننده سپرده شده تماما قابل فهم باشد، معنی اش این است که آن چیز می تواند تماما از معنا اشباع شود، و این یعنی آن چیز به دیگری سپرده نشده که آن را بخواند. سپردن متن به دیگری برای خوانده شدن همچنین به معنی سپردن متن برای دوست داشته شدن است یا جا باز گذاشتن برای مداخله ی دیگری، مداخله ای که طی آن او خواهد توانست تاویل خودش را بنویسد: دیگری باید بتواند متن مرا امضا کند. و اینجاست که میل به فهمیده نشدن خیلی ساده به معنی مهمان نوازی از خوانش دیگری ست، و نه طرد وپس زدن دیگری

رغبت به راز
ژاک دریدا

Читать полностью…

شعرهای وسعت الله کاظمیان دهکردی

وسعت اله کاظمیان دهکردی

✳️ انواع تشبیه در شعر پژمان بختیاری

سبب پدیداری آرایه های ادبی، تزریق زیبایی به شعر است.درواقع،شعر بدون تشبیه که امری غیر واقع اما ماننده سازی خوشایند می باشد از ماهیت و جوهره ی وجودی،تهی ست حال حرکت تشبیه می تواند به سمت استعاره،منتهی گردد اما در حقیقت ساز و کار تشبیه در آن مستتر است.
تشبیه،به قول سیروس شمیسا،کار آمد ترین وسیله ی نقاشی در کلام است.
تشبیه دارای چهار عنصر اساسی است
۱_مشبه۲_مشبه به ۳_وجه شبه۴_ادات تشبیه

در تشبیه،بنا به نوع آن،ادات تشبیه و وجه شبه،قابلیت پنهان شدگی دارند اما مشبه و مشبه به،پبوسته آشکار اند.
تشبیه به اعتبار حسی و یا عقلی،شامل مشبهات حسی به مشبه بهات حسی،،عقلی به عقلی  وحسی به حسی  ست.
مثال ها:
تشبیه  مشبه حسی به مشبه به حسی
تشبیه مفصل مرسل( داری وجه شبه و ادات تشبیه)

آخر چه کرده ام من آزرده دل،بگو
وانگه مرا چو شمع بر آن آستان بسوز
(دیوان،ص ۳۸)

تشبیه بلیغ ( بی آوردن ادات تشبیه و وجه شبه)
از نغمه ی بلند تو در خاکدان دهر
بیدار شد جهان و تو در خاک خفته ای
(همان،ص ۳۲۷)

اضافه ی تشبیهی (اضافه شدن مشبه( به) مشبه به)مصراع نخست )

رشته ی خوشبختی ی جنس لطیف
بسته به مویی ست چو طبعت ظریف

تشبیه  مرسل مفصل(صریح)حسی به عقلی با لحاظ وجه شبه و ادات تشبیه
در مصرع دوم بیت بالا
(پژمان  :۲۳۴,۱۳۸۲)

تشبیه موکد یا بالکنایه (بی ادات تشبیه)
خوی خوش اندوز که خوش منظری
دولت ناپایور است ای پری
(همان)

تشبیه ملفوف (بر اساس آرایه ی لف و نشر مرتب)
او چو ترش روست تو با خنده باش
حنطل اگر ربخت تو شکر بپاش
(پژمان۱۳۸۲؛:۲۳۴_۲۳۵ )

غیر اضافه ی تشبیهی (اسنادی)
زندان سرا ست خانه ی ما بی جمال تو
باز آی و خانه ی من بی خانمان سوز
(همان،ص،۳۴۹)

تشبیه معکوس یا مقلوب (گشتگی ی مشبه با مشبه به و برعکس)و نیز تشبیه دوگانه (استخدام)

چند خطا بین شو ی و عیب جو
چشم هنر بین خطا پوش کو
(همان:۲۳۵)

تشبیه مقید مرکب،هیات منتزع از چند چیز (موکد)
زندگی ای طفل مبارک قدم
راه درازی ست پر از پیچ و خم
(همان:۲۲۰)
و
نخل تو ای باغ برومند عشق
شاخ نو آورد ز پیوند عشق
(همان:۲۴۹)

تشبیه مرسل و هم اضافه ی تشبیهی ،(تشببه بلیغ)
وندران بیغوله چون نقش عذاب
مانده دور از آدمی،دیوانه ای
(همان:۳۳۹)

اضافه ی تشبیهی وتشبیه بلیغ فشرده( حذف وجه شبه و ادات تشبیه)
ز صحرای عدم تا شهر هستی
جهان جز عشق،مقصودی ندارد
تشبیه جمع (چندین مشبه به برای یک مشبه)
گلم تو،می ام تو،سرودم تو،جان تو
امیدم تو،عشقم تو یارم تو بودی

تشبیه تفضیل (برقراری مشبه( به) مشبه به و سپس تفضیل و برتری ی مشبه بر مشبه به)
ای چراغ آرزو تا سایه از من وا گرفتی
می گریزد نور ماه از سایه ی ویرانه ی من
تشبیه مفروق (چند تشبیه در یک بیت)
دست گردون تا نمردم بندم از پا برنداشت
چون چراغ برق ،عمرم در گرفتاری گذشت

❇️ وسعت اله کاظمیان دهکردی

منبع:
پژمان بختیاری،حسین(۱۳۸۲)دیوان اشعار،نشرپارسا،ج دوم،تهران)

@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan

Читать полностью…
Subscribe to a channel