کسی چیزی را روانی می کند
خبر آورکان مگر می توانند بر خلاف باد بدوند
مگر درخت بر صحرا
میتواند از جا کنده شود
چه وقوعی برگ های زمان را می تکاند
کلمه را آن قدر درشت می کند که
آدمی را ببلعد
و از سایه جز ناچاری ی بزرگ شدن
توقعی نیست
ماه عدد ۴ مرا دست کاری می کند
بام های خالی،فاجعه اند
و کاری از دست من بر نمی آید
کسی شاید بوده است
از حوصله ی مدارا گذشته
تلخ آب کشنده گذاشته در
سنگ آب صخره ای تا
پرندگان مرا بکشد
#وسعت_الله_کاظمیان_دهکردی
(۲)
از شاعران خوب رباعی سرا باید ایوب غفاری ی گوشه را از چند منظر ،قابل توجه ادبیات معاصر دانست
نخست بایست به قوه ی آمیختگی و تنیدگی ی روح شاعر با این قالب اشاره کنم و سپس،نگره ی اتمیستی ی اورا یاد آور شوم که نسبت به پدیده ها و موضوعات پیرامون زیستی ی جهان خود،مسولیت نشان میدهد. طبعن نگرش فلسفی و اعتراضی ، دو عنصر رباعیات او را شکل می دهد.
ذکر خیر او اگر چه در این مقال نمی گنجد اما تهی از دعای دیر زی و تندرست زی و آفرینا هم نیست.
به قول نیما ،شاعر باید شاعر زمانه ی خویشتن باشد که آن چه در جهان اطراف او در حال اتفاق است برشی از نگرش عاطفه ی او ست که تجمیعی از بعدها ی تنفر ،تقدس،خشم،خشونت،مهر و....را در خود می پروراند.
ایوب غفاری ،شاعر دمدمی مزاج و باری به هر جهت، نیست .
غفاری شاعر درد و خشم است و نوع کلمات او در هم نشینی ی هم ،واگویه گر ناملایمات اجتماعی ست.:
در مورد نان دو صفحه انشا بنویس
این مرتبه با یاری بابا بنویس
از خالی دستان پدر خواندم که
این تن به فروش میرسد را بنویس
چالش های معیشتی ،پیوسته از دغدغه های انسان در طول زمان بوده است مسلمن فرایند این معضل را باید در نوع نگرش حکومت ها ،،بدانیم این وضعیت تاریخی ،در ایران ،هم چنان به شکل های گونه گون خود را نشان می دهد.
صرف نظر از مصرع کوبشی ی آخر که به زمان محاضر مربوط می شود در این رباعی شاعر روایت رنج انسان و قرار گیری ی او را در طبقه ی فرو دست جوامع به مخاطب خود نشان می دهد.
مضافن از هم این روی، بروز و ابراز گسست معیشتی ی یک جامعه ،همیشه بر دوش هنرمندان و ادبیون و خاصه ،شاعران بوده و زبان غفاری نیز ادامه گر همین رسالت تاریخی ست.
نگره فلسفی نیز یکی دیگر از چالش های ذهنی ی این شاعر است که نمی توان نگرش پرسش گر و عریان خیام را از بعض رباعیات غفاری ،جدا سازی کرد:
انگار که با بنده خداوند لج است
رفتم به هوای کعبه دیدم کرج است
بُزوار چهل سال به دنبال شبان
رفتم به صراط مستقیمی که کج است
این رباعی برآیند دو چالش فلسفی ی انسان معاصر و نیز طنز گزنده ناشی از رویدادهای برابر شاعر و پایداری ی آن ها و عدم کنش متعارف جامعه و عدم اقناع دینی ست
واین رباعی:
۵۷.
یک جان داده هزار جان میگیرد
ارزان داده ولی گران میگیرد
اینجاست که روزگار برعکس همه
از درس نداده امتحان میگیرد
سختی ی زیستی ، معیشتی و نا پاسخ گری بر انسان اینسان ،روش مندی متداول ایوب غفاری ست برای واگویه ی آن چه از منظر او در ظرف رباعی ،تسطیر می شود
و باز این:
۵۵.
حالا خودمانیم ولی بد تا کرد
وقتی سر یک سیب چنان بلوا کرد
این موهبتی که زندگی نام گرفت
یک شوخی تلخ است که او با ما کرد
آمیختگی ی آستری ی فلسفه ،طنز در رویه ی محاوره واری ، سادگی و تفهم در این سه رباعی ،برجسته می نماید
توجه به آرکایسم و باستان گرایی و ملی گرایی ، و تلفیق آن با جامعه ی اکنونی ،گونه ی دیگر تفکر شاعر را به مخاطب ،نشان می دهد:
۶۱.
با شور اهورایی ایران کهن
در سایه ی مهر ایزد و فر وطن
ای نسل پدر سوخته در کوره ی جهل
آتش به پَر سوم سیمرغ بزن
۶۰.
این کشور کوروش کبیر است هنوز
خرگاه خشایارِ دلیر است هنوز
این گربه ی پیر اگرچه بیمار شده
آبستن بیشمار شیر است هنوز
تالمات روحی ی شاعر در مواجهه با جهان روبرو ،اورا وادار به شعر هایی می کند که ضمن درد آوری ، کوچه نشدن وبن بست شدن آمال آدمی را نشان گر است:
۶۵.
کم مانده که تا همیشه ویران بشویم
چون شهر پس از وقوع طوفان بشویم
دکتر ننویس نسخه بیهوده که ما
زخمی تر از آنیم که درمان بشویم
از بعدها ی دیگر فکری شاعر ،شوخی با هر چه شعر او را برانگیراند هست که می توان آن را در زمره ی طنز قلم داد کرد :
۵۳.
فکری بکن و رسولی اینجا بفرست
با موی بلوند و چشم شهلا بفرست
میخواهی اگر عزیز عالم بشویم
پیغمبری از جنس زلیخا بفرست
گذار از جهان نامراد که تبعیض و چند سویه گری در آن بیداد می کند و پذیرش ناگزیر مرگ ،همیشه دست مایه ی اندیشه ورزی شاعران بوده است
ایوب غفاری هم از این به بن بست رسیدن آگاهی دارد اما حرفش را هم تمام قد می ایستد و می زند و می گذرد:
۵۴.
ایوب غفاری هم از این به بن بست رسیدن آگاهی دارد اما حرفش را هم تمام قد می ایستد و می زند و می گذرد:
۵۴.
این زندگی اش عذاب و محنت شده است
آن سهمیه اش رفاه و نعمت شده است
از بین پدیده های عالم تنها
مرگ است که عادلانه قسمت شده است
چهار برم به توست
رازی ندارم
یکی درختم
پر میوه ی آبدار که
می توانی برگ و بر م را بشماری
حتا با کبوتران وحشی و تخم هایشان
وسعت اله کاظمیان دهکردی
همچون نبضِ یک مُرده، سخت آرامم ...
مایاکوفسکی
این موسیقی زیبا و بی نظیر را از دست ندهید🕯🕯🕯
@donyaye_daroune_man
آمدن ات را
آمدم
رازی نداشتم
تمامیت روشن آن پرنده بودم
لب بام وقتی
صبح از چشم ات چکیدن داشت
کرانه ی آب زده
به تو برگشت می کرد
من اما برای تو
روی صدای دریا
روی باله ی ماهیان طلایی
شعر می گفتم
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی.
با زخمی نوک این خودکار
برایت ترانه ای نوشتم
تمام شب،
چند مرغ بی طاقت
لبه بام را
فرش کردند
با پر های کَنده...
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
أتَعلمُ مَا هُوَ "الحَنين"؟
الحَنينُ هُوَ حينَ لَا يَستطيعُ الجَسدُ أن يَذهبَ
حَيثُ تَذهبُ الرُّوح...
میدانی "دلتنگی" چیست؟
دلتنگی آن است که جسمت نتواند به آنجایی برود
که جانت به آنجا میرود...
#محمود_درویش
جهان از صحبت تو برخاست
به هر چه دست بردم،نور شد
از مجاور من
درختان به عطر ی وحسی
آواز خواندند
وبرگ آورد
کتابی که به واقعه سنگ وارگی شتافته بود
اما من در ابری خنک می شدم که
بجای باران
آفتاب می باراند
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
بر روی زمین سرنوشت من جز منجلابی از رنج و عذاب نبود و تو بر روی زمین نکبت بار، در بیابان قحطی، جز اندک آب و سبزه ای به من ندادی...
لوح نوشت ایلامی
به مذاق منی
آتشی در آستینی
که من می گردانمت
تو را به برف
به راه پهناور بی ماه می یابم
به گذرگاه ماهیان بچه زا
جایی که جهانی شرابی
به بیداری ی کلماتم
لب می کشد
و شتران خمار تریاک کش
از وادی ها ی بی صاحب
در من یورتمه می روند
به وقت منی
کارد سلاخی هستی
دست قبیله ای یک نفره که
قربان گاه اش
با روغن سر من
ظلمت را می شوید
به میل منی
خاتونی کتاب نویس
با دو منشی ی مست
روی شانه ات
که آوازی غمگین می خوانند
و من با هزار گوش هوشیار
به ثبت وقایع تو
ادامه می یابم
#وسعت_الله_کاظمیان_دهکردی
چرا من باید
بریده ی یک کوچک راه باشم که روی گسل های ناگهانی ریخته است!
و چرا باید بشنوم
خستگی ی مسافری را که
به سمت آرامش آن سوی من می آید!
و چرا باید ببینم
خرگوش های تاق شده
در دو طرف بریده ی من
می دوند و
گریه می کنند!
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
از کتاب دو زبانه ی انگلیسی،فارسی"آواز مچاله ی ماهی و موج "
بیست و سومین شماره ماهنامه ادبی هنری اجتماعی توتم
ویژه «خشونت »منتشر شد
در این شماره می خوانید
۱-سخن سردبیر
رویامولاخواه
۲-خشونت در تناسبات امور فردی و اجتماعی
سولماز نصرابادی-دکتر ایمان نمدیان پور-روح الله آبسالان
---
بخش اندیشه و فلسفه
۳-مسئولیت اجتماعی:
دکتر ایمان نمدیان پور
۴-جنبش زیر پوستی خشونت سمبولیک و بازتولید بی هویتی
آیدین آریایی
۵-گستره ی ویرانی فرهنگ خشونت
بهمن عباس زاده
۶-بررسی ارادهی آزاد از منظر اسپینوزا و دکارت
میثم واحدی دانشجوی دکترای فلسفه
۷-جستاری دربارهی زبان و ادبیات
عادل عبیات
___
بخش خبر
۸-مصاحبه با محمد جانبازان شاعر و منتقد
پرسشگر:روح الله آبسالان
----بخش اجتماعی
۹-عدم خشونت و تاریخیت آن
علی پیرنهاد
۱۰-چگونه پایههای جوامع مردسالار بر خشونت علیه زنان شکل گرفته است
دکتر شیما سلطانی زاده
-----
بخش هنر
۱۱-هنر و خشونت
کاری از مجموعهی آرت بال
دکتر الناز زاهد-دکترسمیه سبحانی-مهدیه مخملیانفر-شقایق بالندری
هنر سینما و نمایش
۱۲-نگاهی به فیلم متهم از کتایون اسلامی
۱۳-جهان دلوزی در اسارت میل به کشتار،مروری بر فیلم انسان سگ را گاز می گیرد
محمدرضا قائمی
۱۴-یادداشتی بر فیلم کنت
به کارگردانی پابلو لارائیس
امیرحسین تیکنی
-------------
بخش کودک و نوجوان:
۱۵-یادداشتی بر نمایش «همه بگید سیب»
صادق کیانی مقدم
۱۶-یادداشتی بر کتاب سایان و هزار و یک گلین بالا
سولماز نصرابادی
۱۷-بازبینی خشونت در ادبیات کودک و نوجوان
امیرارسلان حدیدی
-----
ادبیات داستانی
۱۸-طنز متضاد
دانیال نوازی
۱۹-تحلیلی بر رمان کوتاه گنبدهای قرمز دوست داشتنی نوشتهی صحرا کلانتری با نگاهی بر فیلم بزرگراه گمشده اثر دیوید لینچ
از روح الله آبسالان
۲۰-خشونت به روایت تصویر با نگاهی تطبیقی بر رمان کوتاه مسخ کافکا و نامهای به پدر
ندا پیشوا
۲۱-نگاهی تحلیلی بر داستان کوتاه«اعلان»
از ایلزه آیشینگر
رویامولاخواه
----
۲۲-داستان ها
۱-لحظه نوشتهی فاطمه دریکوند
۲-دنیای همگن نوشتهی وحید خیرآبادی
۳-ملاقات در فروشگاه نوشتهی حمید نیسی
۴-خواستگاری نوشتهی مجید بختیاری
۵-روی چهارم سکه نوشتهی آرش تهرانی
---بخش شعر و ادب
۲۳-شعر هرمسی و خاستگاه هرمنوتیکی آن
دکتر فرخ لطیف نژاد
۲۴-بررسی موسیقی کنار در شعر مریم حسین زاده
دکتر نادر ابراهیمیان
۲۵-برای نگاهی که از دامنههای کوه بالامیرود
نگاهی به مجموعه شعر مونتانا از ایمان صفری
دکتر وسعت الله کاظمیان دهکردی
۲۶-مسئله زبان فالیک
بررسی اجمالی به رویکرد فالیکی در اشعار علی باباچاهی
دکتر سعید جهانپولاد
---
۲۷-اشعار به کوشش سیمین بابائی
۱- وسعت اله کاظمیان دهکردی
۲- اعظم ملک پور
۳- روزبه شکیبایی
۴- حسن رئیسی
۵- سوفیا جمالی صوفی
۶- فرزانه ولی زاده
۷- زینب ساعدی
۸- حجت صالحین
۹- سیروس امیری زنگنه
۱۰- فاطمه موسوی چکامه
۱۱- سمیه جبرائیلی
۱۲- نسرین تقی زاده دزفولی
۱۳- سیده شهرزاد کلانتری
۱۴- ابوذر خادم
۱۵- امیر حسن خاکشور
۱۶-سیمین بابائی
لینک سایت
https://totem-mag.com/dp-34-1386-1
آدرس سایت
totem-mag.com
پست در اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/C3IlAJRKaM7/?igsh=amM5OWZhOWFibTk5
ایمیل دبیرخانهی توتم
totemmag2020@gmail.com
تلگرام توتم
@totemmag
📽 موسیقی بینظیر با نام " خیابان رویاهای پوچ "
اجرای فوق العاده زیبای #ویولن توسط Lindsey Stirling
(۱)
وسعت اله کاظمیان دهکردی
وزش باد رنج ها بر نارنج آباد
تأملی بر اندیشه و شعر ایوب غفاری ی گوشه
رباعی یا رباع و به تعبیر فارسی زبانان چهار گانه، یکی از خوش ترین قالب های شعری سنتی ی ایرانی ست که بر حول « لا حول و لا قوه الا بالله » می چرخد .
اما به درستی ،ابداع این قالب را نمی توان به تازیان نسبت داد هر چه هست رودکی و پیش از او هم ،رباعی سرایی وجود داشته است.
تازیان این دو بیت چهار مصرعی را معرب کرده و از آن « الدو بیت » فارسی را ساخته اند.
از مهمترین کتاب های رباعی سرایان می توان رباعیات مشهور خیام را از جهت نگرش های فلسفی در صدر توجه نشان دهد و نیز به «نزهه المجالس» اشاره کرد که در حدود چهار هزار رباعی از شاعران قرن پنجم تا هفتم راگرد آوری کرده است
در واقع ،وزن اصلی ی رباعی ( مستفعل مستفعل مستفعل فع) است که از وزن اصلی هفت وزن مشتق می شود و از گونه ی اصلی سه وزن
👆👆👆👆
تمامی دینم، به دنیای فانی
شراره عشقی، که شد زندگانی
به یاد یاری، خوشا قطره اشکی
به سوز عشقی، خوشا زندگانی
با کسی حرف زدم که
هجوم نفس اش ،صبح بود و ایستادن اش
درختی چسبیده به
تن توفان .
روی صدایش ،باغی انار ترکیده
روی پیراهن اش
ده ها گل آویزان می رفتند
با کسی حرف زدم که
بلد من بود
بلد بودن را نفس می زد و
مرا با نوباوگی ی کوچه های از
رویا رفته،می بافت
و من با هر کوک او
از رفتن ،برمی گشتم
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
کلمه ای خوشیده در غرب لبت
بازخواست تنهایی ی من است
این جا که ، باد
جمع می کند
هر آن چه از اجاق سوخته
می لرزد
هر آن چه از عطر تو
در هوای این شعر
سرگردان است....
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
گفتند: چگونهای؟
گفت: زخمی عظیم خوردهام.
گفتند: بر کجا؟
گفت: بر جان.
- تذکرة الاولیاء
قتل عام من از
چشم تو، سبز شد
ذهن تو دسته و
دست راستت ،تیغه
هر کلمه
بوی مثله ی مردی را داشت
که درخت بود و
تو دوستش داشتی
نگاهش
وزش صبح می داد
میوه از زمستان انگشتانش
می چکید
پرندگان، کلمه بودند
شکل تو می شدند
شمایل تو را
به ابرها،نمی دادند
که ابر ها، می رفتند
که آسمان می ماند
قتل عام از انگشت میانی ی تو
تندشد
مثله گی ی درخت
مثله گی شاعر
پراکنش شعر های خیس جهان بود
پراکنش درختی که
از کره ای دور آمده بود...
و دوستت داشت...!
# وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
#آرامبخش
اولین بوسه
#پائول_ویودیوریس
#کریس_اسفریس
▷ ◉──────── 00:00
#Paul_Voudouris
#Chris_Spheeris
در احاطه ی منی
مملو واقعه ا ی خطیر
و برای توست
کارزار چندین کلمه
از زبان های مرده با
تنهایی ی مقدر این شعر
بگذار تاریخ سری ام را بنویسم بر
سطوح نا منظم تو که
عصر بادهای غالب است
و ما به وضعیت وقتی نازکیم
در پیاده رو ی زمخت مرگ
ای پاییز ها را هل داده به عقب
جمعیتی از بوسه هایت را
راهی کن به نمایش گریه
ما نمی توانیم از رسوب تنهایی
عبور کنیم که
هر چه بیش تر بمانیم
مفهوم پیش تر را
خراب خواهیم کرد
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
بخند مزرعهی گندم
عذاب را متواری کن
کویر کوچک قلبم را
تپش ببخش، اناری کن
لبت شکوفهی نارَنج است
و ترش بودن تو رنج است
بخند، آهسرایم را
بساز، آینهکاری کن
خطوط سرمهی چشمانت
ادامهدار تر از یلداست
بتاب و شام زمستان را
بدل به صبح بهاری کن
از آن دو سارق دریایی
میان جزر و مد مویت
به لطف پنج اولولعزمت
دوباره چهرهنگاری کن
که گم شدند دوتا آهو
درون جنگل گرگانت
در این مسیر هزارانپیچ
بتاز، قافلهداری کن
بخوان که قوس گلویت نیز
کمانچهایست جنون آمیز
بزن جزیرهی روحم را
پر از طنین قناری کن
سفرپذیر تر از بادم
ولی به پای تو افتادم
بمان پرستوی شعرم را
چنان عقاب شکاری کن
#علی_فرزانه_موحد
از درزم در آوردی
رو به فراخی ی صداهای شناور در صبح دم بارانی
دمدمه ی عزیز گشایش روشنان
وقت عزیز بر آمدن به ماه کامل
در آمیزش عطر گل های ندیده
اما مرا بخاطر دریغ خودت
به خاطر بسپار
#وسعت_الله_کاظمیان_دهکردی
هر چقدر ببارد
من هستم
سال هاست
تاریکی را
پارو می کنم
باور دارم
تو می آیی
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
جمعه
سردر گمی لباس من است
نمی داند تو آیا
به خیابان خواهی آمد...
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
/channel/shavandanpage