لختی سخن پیرامون سروده ای از
دکتر #وسعت_الله_کاظمیان_دهکردی (۱)
بخش #نهم
وضعیت و بند #پنجم:
فصلی گریخته از مریخ؛ اکنون
بی اجازه تو
در اندامم پرسه می زند.
تاویل بند #پنجم:
وقتی از مسئله #زمان به عنوان سوژه شدگی همیشه تکرار، به جانب ابژه های بدیع لذت آورش مثل فصل ها درنوردیم، کشف حس های خویش را به صورت انتزاعی برای دال یا معشوق در می یابیم.
#معشوق چون هست در #یاد می شود دال مشخص و معین زندگی در جغرافیایی از نشانه های معنایی و وقتی از سوژه اش توصیف بیابیم می شود ابژه #جانفدا (۲۴) و جانفزا. معشوق این سروده یک #گزاره_تحلیلی هست چون تبیین پذیر و قابل شناخت. بسان #گزاره_های_ترکیبی وضع پذیر ابطال زیست نیست که نشود روایت اش را ثابت کرد. #کوآین فیلسوف و دانشمند معاصر بر منطق های گزاره ای تحلیلی و ترکیبی نگاهی ابژه زیست دارد که معشوق ستایی دکتر کاظمیان دهکردی را می شود با انگاره های نشانه ای وی هم سنجید. وی جهان معنا را در پرتو ذهنی استدلال از دو گونه تحلیلی و ترکیبی (۲۵. توصیف شده از متن وی) می دید و هر کدام بارز به گفتگو به جهان پیرامون که شرایط تبیینی دارند مبسوط به وضعیت پردازش ها هستند.
کنون هم راوی این سروده از بودن های #جاری_یاد (۲۶) معشوق با واژه #تو به امر خطابی خواسته مرور زمان را در اختیار و خود را ملزم به توالی #زمان_یادها (۲۷) منتشر کند. در این سروده درنگ ورز به جانب روایت های نشانه ای می شود گذر زمان را در جاری یادها و زمان بودگی ها شیوه یافته دید و از چگونگی توصیف های حضور معشوق با خطابه کردن واژه #تو به امر خطابی خواسته مرور زمان را در اختیار دگربودگی های محض برد.
پایان
بن مایه های بررسی این سروده:
۱( سروده در گروه سخن تلگرام انتخاب و بررسی شد.
۲(گرامشی: میراث انقلابی/ نویسندگان: کریس هارمن، مگان ترودل، کریس بامبری، آدریان بود/ ترجمه از: فاتح رضایی/ تهران نشر ژرف ۱۳۹۷/ صفحه ۱۰۴
۳( احصاالعلوم - مباحث: علم های زبان، منطق، ریاضی، علم طبیعی، الهی، مدنی، فقه و کلام - / ابونصر فارابی/ مترجم: حسین خدیوجم/تهران نشر علمی و فرهنگی ۱۳۴۸ و چاپ چهارم ۱۳۸۹/ صفحه ۹۳
۴( نگاهی به ویس و رامین / پژوهش: دکتر مرتضی نیکزاد/ تهران نشر علوم نوین ۱۴۰۱ / صعحه ۱۹
۵( رویاباز: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۶( بینااجتماع بودگی: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۷( بیناروایی: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۸( زبان شناسی و نقد ادبی - رومن یاکوبسون. مقاله: قطب های استعاری - / گردآورنده ها و مترجمین: دکتر حسین پاینده و مریم خوزان/ تهران نشر نی ۱۳۶۹ / صفحه ۴۰
@Kazemiandehkordi
کز کردن درخت
در چوب بری
وضعیت چشمانم
در خداحافظی ی تو بود
وقتی مریم زایی ی کلمات تو
مرا به جهان نمی داد
شفاخانه های زمین
باطل سحر چشم هایم را؛ طفره می رفتند
وقتی با گوشه ی این شعر
ابرها راخشک می کردم
وقتی پیغمبری مشغله بود
من از وسط گنداب ها؛ انجیر می دادم
تا غم گین ترین وقت جهان متولد شود
با فرصت سوخته ی دست های تو
و دو فنجان چای داغ فراموش شده...
زندگی , میان این فواصل ملول
حال انجیرهای گندابی ی من است
برای گنجشک های این حوالی
و هیچ کس نمی داند!
فصلی گریخته از مریخ؛ اکنون
بی اجازه ی تو
در اندامم , پرسه می زند....
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
#neo_folk #folklore
آه... ای عزیزترین
وقتی تو هستی،
همهچیز هست،
همهچیز؛
از ماسهها تا زمان
از درخت تا باران
InVoidAgain | 🎼💎
تکنوازی سه تار
بنگر
از این دریچه ای که شبان را می آورد
گنجشک های ماده و نر را
که 《 عصر 》 را دوباره بیاوردند
آرنج خویش را
بر جامه دان کهنه ی من بگذار
و از دریچه ای که شبان را می آورد
باغ بزرگ خانه ی ما را بین
به صحنه ای که پیش ِ نگاه توست
به عشق بازی کبوتر همسایه
با 《 چاهی 》 غریب
اینک نگاه کن
و فکر کن
به قلب های خالی وحشتناک !
#هوشنگ_چالنگی
یخ آب میشود در روح من
در اندیشه هایم
بهار
حضور توست
بودن توست
📖 مارگوت بیکل
ترجمه و صدای: احمد شاملو
🍂❣
فلسفه ی دریدا
میل به فهمیده نشدن ;
تجربه ی خودم از نوشتن مرا به این نتیجه رسانده که آدم همیشه هم به قصد فهمیده شدن نمی نویسد اشتیاقی تناقض آمیز به فهمیده نشدن هم وجود دارد.
ساده نیست، ولی همیشه یکجور "امیدوارم همه همه چیز این متن را نفهمند" هم در کار است، چون اگر این وضوح و قابل فهم بودن تضمین شده بود، متن را نابود می کرد، نشان می داد که متن آینده [avenir] ای ندارد، از حال سرریز نمی کند و فراتر نمی رود، و فورا مصرف می شود.
بنابراین نوعی منطقه ی ناآشنای یا نافهمی هست که،در عین حال، حکم یکجور اندوخته و امکان مازاد را دارد- امکانی برای اینکه مازاد آینده ای داشته باشد، و در نتیجه، امکانی برای ایجاد بسترهای تازه.
اگر همه بتوانند هرآنچه می خواهیم بگویم را فورا بفهمند تمام جهان، یکباره و در آن واحد آن وقت دیگر من بستری به وجود نیاورده ام،خیلی مکانیکی انتظاری را برآورده کرده ام و بعد هم پایان ماجرا، گیریم مردم هم تحسین کنند و کار را با لذت بخوانند؛ بعدش که بهر حال کتاب را می بندند و همه چیز تمام می شود.
بنابراین اشتیاقی هست،ولو به ظاهر قدری شرورانه، به نوشتن چیزهایی که همه کس قادر به تصاحب و فهم فوری اش نباشند.
خود من اغلب به نوشتن چیزهایی متهم شده ام که بی خود و بی جهت دشوارند و می شد ساده تر نوشته شوند، حتا متهم شده ام که این کار را عمدا می کنم.به نظرم، این اتهام در آن واحد منصفانه و نامنصفانه است. نامنصفانه است چون من واقعا سعی می کنم کلام ام روشن و صریح باشد؛ اینطور نیست که با ایجاد موانع زیاد در مسیر فهم مطلب سر خودم را گرم کنم یا از این کار لذت ببرم، اگر چیزی که به خواندن خواننده سپرده شده تماما قابل فهم باشد، معنی اش این است که آن چیز می تواند تماما از معنا اشباع شود، و این یعنی آن چیز به دیگری سپرده نشده که آن را بخواند. سپردن متن به دیگری برای خوانده شدن همچنین به معنی سپردن متن برای دوست داشته شدن است یا جا باز گذاشتن برای مداخله ی دیگری، مداخله ای که طی آن او خواهد توانست تاویل خودش را بنویسد: دیگری باید بتواند متن مرا امضا کند. و اینجاست که میل به فهمیده نشدن خیلی ساده به معنی مهمان نوازی از خوانش دیگری ست، و نه طرد وپس زدن دیگری
رغبت به راز
ژاک دریدا
وسعت اله کاظمیان دهکردی
✳️ انواع تشبیه در شعر پژمان بختیاری
سبب پدیداری آرایه های ادبی، تزریق زیبایی به شعر است.درواقع،شعر بدون تشبیه که امری غیر واقع اما ماننده سازی خوشایند می باشد از ماهیت و جوهره ی وجودی،تهی ست حال حرکت تشبیه می تواند به سمت استعاره،منتهی گردد اما در حقیقت ساز و کار تشبیه در آن مستتر است.
تشبیه،به قول سیروس شمیسا،کار آمد ترین وسیله ی نقاشی در کلام است.
تشبیه دارای چهار عنصر اساسی است
۱_مشبه۲_مشبه به ۳_وجه شبه۴_ادات تشبیه
در تشبیه،بنا به نوع آن،ادات تشبیه و وجه شبه،قابلیت پنهان شدگی دارند اما مشبه و مشبه به،پبوسته آشکار اند.
تشبیه به اعتبار حسی و یا عقلی،شامل مشبهات حسی به مشبه بهات حسی،،عقلی به عقلی وحسی به حسی ست.
مثال ها:
تشبیه مشبه حسی به مشبه به حسی
تشبیه مفصل مرسل( داری وجه شبه و ادات تشبیه)
آخر چه کرده ام من آزرده دل،بگو
وانگه مرا چو شمع بر آن آستان بسوز
(دیوان،ص ۳۸)
تشبیه بلیغ ( بی آوردن ادات تشبیه و وجه شبه)
از نغمه ی بلند تو در خاکدان دهر
بیدار شد جهان و تو در خاک خفته ای
(همان،ص ۳۲۷)
اضافه ی تشبیهی (اضافه شدن مشبه( به) مشبه به)مصراع نخست )
رشته ی خوشبختی ی جنس لطیف
بسته به مویی ست چو طبعت ظریف
تشبیه مرسل مفصل(صریح)حسی به عقلی با لحاظ وجه شبه و ادات تشبیه
در مصرع دوم بیت بالا
(پژمان :۲۳۴,۱۳۸۲)
تشبیه موکد یا بالکنایه (بی ادات تشبیه)
خوی خوش اندوز که خوش منظری
دولت ناپایور است ای پری
(همان)
تشبیه ملفوف (بر اساس آرایه ی لف و نشر مرتب)
او چو ترش روست تو با خنده باش
حنطل اگر ربخت تو شکر بپاش
(پژمان۱۳۸۲؛:۲۳۴_۲۳۵ )
غیر اضافه ی تشبیهی (اسنادی)
زندان سرا ست خانه ی ما بی جمال تو
باز آی و خانه ی من بی خانمان سوز
(همان،ص،۳۴۹)
تشبیه معکوس یا مقلوب (گشتگی ی مشبه با مشبه به و برعکس)و نیز تشبیه دوگانه (استخدام)
چند خطا بین شو ی و عیب جو
چشم هنر بین خطا پوش کو
(همان:۲۳۵)
تشبیه مقید مرکب،هیات منتزع از چند چیز (موکد)
زندگی ای طفل مبارک قدم
راه درازی ست پر از پیچ و خم
(همان:۲۲۰)
و
نخل تو ای باغ برومند عشق
شاخ نو آورد ز پیوند عشق
(همان:۲۴۹)
تشبیه مرسل و هم اضافه ی تشبیهی ،(تشببه بلیغ)
وندران بیغوله چون نقش عذاب
مانده دور از آدمی،دیوانه ای
(همان:۳۳۹)
اضافه ی تشبیهی وتشبیه بلیغ فشرده( حذف وجه شبه و ادات تشبیه)
ز صحرای عدم تا شهر هستی
جهان جز عشق،مقصودی ندارد
تشبیه جمع (چندین مشبه به برای یک مشبه)
گلم تو،می ام تو،سرودم تو،جان تو
امیدم تو،عشقم تو یارم تو بودی
تشبیه تفضیل (برقراری مشبه( به) مشبه به و سپس تفضیل و برتری ی مشبه بر مشبه به)
ای چراغ آرزو تا سایه از من وا گرفتی
می گریزد نور ماه از سایه ی ویرانه ی من
تشبیه مفروق (چند تشبیه در یک بیت)
دست گردون تا نمردم بندم از پا برنداشت
چون چراغ برق ،عمرم در گرفتاری گذشت
❇️ وسعت اله کاظمیان دهکردی
منبع:
پژمان بختیاری،حسین(۱۳۸۲)دیوان اشعار،نشرپارسا،ج دوم،تهران)
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
#بیکلام
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
...
#پل_الوار
🍂❣
به دنیا آمد م تا
به قدر علف های زیر درختان و
ماهیان شکار نشده
تا به قدر خشک شدن اقیانوس ها
تو را دوست داشته باشم
به دنیا آمد م تا
سرنوشتم را سقط کنم و
زهدان هزاران زن را
بترسانم
از زمان های ایستاده به سایه ام
عبور کنم تا
تو را از پشت هزاران نسل برگزینم
به وقت تو باشم
به آسمان تو
به رفت و آمد های تو
به دنیا آمدم تا
شاعر تو باشم از
رویا هات سر بزنم
و به اندازه ی کسانی که تو را
نخواهند دید
دوستت داشته باشم
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
تا سفر گیاهی به
ریختن شانه هایش
تا خوابیدن ماری بر
صخره ی برفی
تا شخم زدن گرازها به
جنگل بلوط
به من بیندیش
به من بیندیش از
یک شب ابدی
وقتی صدا به کلمه
بوسه نمی دهد و از
جامه درانی ی ظلمات
قرن ها گذشته است...
#وسعت_الله_کاظمیان_دهکردی
به دوست با نام رفته ام ،هوشنگ چالنگی شاعر بزرگ ژانر «شعر دیگر »وبه قول شاملو:
شرف شعر سپید
در دو چال چهره ات
دو پرنده ی اساطیر، می رقصند
مماس دو گریه ی در نطفه
دچار آن وسیع گندم زار اند
که غروبی، همین موقع
انگشتان تو
آن ها را
عاشق کرد.
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
همچون نبضِ یک مُرده، سخت آرامم ...
مایاکوفسکی
این موسیقی زیبا و بی نظیر را از دست ندهید🕯🕯🕯
჻ᭂ ☀️تک بیت خاص☀️჻ᭂ
أتعرفين ما هو الوطن يا صَفيّة؟
الوطن هو ألا يحدث ذلك كله!
میدانی وطن چیست صَفیّه خانم؟
وطن یعنی اینکه نباید همهی اینها اتفاق میافتاد!
📚بازگشت به حیفا
✍🏻: #غسان_كنفانی
ترجمه: محمد حمادی
واین شعر
دره ای ست علیل
با اندک ماهیان پس از سیل
و مردی بر زانوان ،خمیده
با اورادی محتمل که
نام اش را فراموش کرده است
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
لختی سخن پیرامون سروده ای از
دکتر #وسعت_الله_کاظمیان_دهکردی (۱)
بخش #دهم و پایانی
در ادامه بن مایه های بررسی:
۹( یاریارجانی: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۱۰( صدف ها آبستن مروارید می شوند - دفتر سروده سپید در گفتار- / صدف درخشان/ تهران نشر فصل پنجم ۱۳۹۲/ صفحه ۳۶
۱۱( می وضع اد: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۱۲( سرود نوشندگان آفتاب / ناظم حکمت/ مترجم: ایرج نوبخت / تهران نشر یاشار ۱۳۵۸ / صفحه ۳۹
۱۳( بیشتر از دریا - دفتر سروده سپید در گفتار- / مسعود اصغرنژاد بلوچی/ رشت نشر دوات معاصر ۱۳۹۶ / صفحه ۲۵
۱۴( مجموعه اشعار رحیم چراغی - شعر گیلکی با ترجمه پارسی. مجموعه یازده دفتر از ۱۳۶۰ تا ۱۴۰۰/ رشت نشر گیلکان ۱۴۰۱/ صفحه
۱۵( سنگ نشسته - دفتر سروده سپید در گفتار - / آریا پورفریاد/ تهران نشر کاکتوس ۱۴۰۱ / صفحه ۲۵
۱۶( سازه های ذهنی - شعر چیست، کجای هستی شکل می گیرد - / مجموعه مقالات منطقی و فلسفی در حوزه شعر/ رحیم چراغی/ رشت: نشرهای گیل و دیلم ۱۳۹۲/ کانت: صفحه ۲۱
۱۷( عشق اجتماعی: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۱۸( رنج واره: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۱۹( آشوب النگوها - ۱۲۵ عاشقانه مدرن جهان - / گردآوری و ترجمه: احسان مهتدی / تهران نشر دیبایه ۱۳۹۲ / صفحه ۹۴
۲۰( این روایت در رساله فرایاد نوشته اینجانب به زیر چاپ است.
۲۱( فرابود: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۲۲( در وجه حامل - دفتر سروده سپید در گفتار - / محمد صادقیان/ تهران نشر خط آخر ۱۴۰۲ / صفحه ۳۸
۲۳( سازه های ذهنی - شعر چیست، کجای هستی شکل می گیرد - / مجموعه مقالات منطقی و فلسفی در حوزه شعر/ رحیم چراغی/ رشت: نشرهای گیل و دیلم ۱۳۹۲/ کانت: صفحه ۳۴
۲۴( جانفدا: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۲۵( مبانی فلسفی منطق / دکتر مهدی خبازی کناری/ تهران نشر سیاهرود ۱۳۹۷ / صفحه های ۱۵۱ و ۱۵۲
۲۶( ( جاری یاد: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
۲۷( زمان یادها: این اصطلاح ساخته شده حلقه پرهون هست که در فرهنگ آریا - ترکیب سازی ها در توانمندی زبان پاک پارسی - برای چاپ کاغذی آماده شده با توضیحات مفصل.
به تو نزدیکم
الیاف لباس تو ام
دگمه ای که بسته نمی شود
خز شکلاتی دور پالتو
رویایی که
نتوانستی، تعریف کنی
منظره ای که، دم صبحی از
گوشه ی آن
به جهانی بی باور
وارد شدی و مرا
پشت آن، نگاه داشتی و گفتی
می ترسی بر نگردی و
جهان، تمام شود و
ایستاد م پشت تابلو
زمستان در زمستان
شعر گفتم
دیر کردی
وقتی آمدی که
فقط دو چشم بر اسکلت من
زنده بود و جهان
دستی بود که
چمدانی سنگین را
بر صخره و دشت می سُراند و
به راه خودش، می رفت...
بوسیدی لبی که نداشتم
بویید ی تنی که نداشتم
دویدی در زمان گریزند ه و
کلمه کلمه، شعر هایم را از
دهان باد ها، پس گرفتی و چشم هایم را
به دگمه های کنده ات دوختی تا
به خانه برگردیم و
جهان، شعر های ما بود که
راه برگشته را
ستاره می زد و ادامه می یافت...
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی.
به تو می اندیشم
شب فرو می ریزد
پرندگان از میان لبان من
آب می نوشند
جهان به وسعت اش ادامه می دهد
به تو نمی اندیشم
آفتاب لب بام
دو زانو ،زل می زند به من
خانه ام گر می گیرد و
جهان وحشت پوش
از همه چیز
خلوت می رود
وسعت اله کاظمیان دهکردی
چشمانم را تربیت می کنم _
این روز ها
شهریور است و جهان
زن رختشویی که
جامه هایش را
آب می کشد...
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
وقتی که رها میکنی و خالی میشوی ،فضا برای ورود چیزهای بهتر به زندگی تو بوجود می آید.
#بودا
آنرا برون انداز و از این پر شو.
#شمس_تبریزی
در بزن
هنوز باران هست
هنوز کتاب و ورقی شعر تازه
چشمی برای سیر نشدن به تو
و پنجره ای که
از تو حرف شنوی دارد
#وسعت_الله_کاظمیان_دهکردی
به سراسر تو پخشیدم
آونگانه روسری ات در
توفانی قاره ای می چرخید
کسی که سطح روشنی از تن اش
لپر می زد و
هیمنه ی آفتاب بود
مسیر ده انگشت من
مسیر دو چراغ گردان
تو را نزدیک می خواست
فرصت از مدارای زمان می گریخت
و رویا برای زیبا تر شدن
به تو متوسل بود و تو
هجای بلند آمدن بودی
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
شهریور ، ماه عجیبی ست
قاصدک ها از
مزارع سرگردان می رسند
زندگی ،
حدی بین خواب و بیداری ست
و با د ها و باد ها....
بی امان و خیس می دوند
در چشمان ما...
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
لابد کوچه ای در بخارا
نام توست
که شرم نو زنان
از نوک حروف دسته دار شعر ت
چکه می کند
و بر لبانت، دخترانِ مینیاتوری سمرقند، قند می سایند...
لابد در تاریخ اندامت
رودکی ام
یا امیر سامانی
شعر می گویم و زر
صله می دهم
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
ای از پشت پرچین
به من سرک کشیده
ما همه ی درختانیم
بیا برای صحبت از
بامداد ریشه ها
از شیون برگ های پریده
اوضاع بغرنج شهر ها
و مرحمت نور
که باقی ی خوشی های ماست
بیا به راه ریشه ها برگردیم
ما از آوندهای مست
زیر تلنگر باران
دور نشده ایم
هنوز به وقت عاشقی
منتظر آن نغمه ی سرشاریم
آن شاعر ماه زده که
از ما کلمه می خواهد
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
درخت ، پرنده را برگزید
شاعر واژه را
آسمان ابر را
و آن گاه که من تو را برگزیدم
خدا به فکر فرو رفت.
٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫
االشجرة إختارت الطير
الشاعر إختار الكلمة
السماء إختر الغیوم
وعندما اخترتك أنا
فكر ٱلله بعمق بما إخترت.
#وسعت_اله_کاظمیان_دهکردی
#برگردان
#مریم_حیدری(ریحان)
ناگهان منی
بلد راه بریده
پشت شعر ی ناتمام
و عبور به وقت بی هراس به
تو بستگی دارد
ای در شرق شعر من
به گیراندن آفتاب ،مشغول
به خانه ام بیا و
به ترویج نامم در
حوالی ی گریه هات
مصر باش
#وسعت_الله_کاظمیان_دهکردی
•
روبرو را نگاه کردم میان جماعت
تو را دیدم
میان سنبلهها زیر تک درختی
تورا دیدم
در انتهای هر سفر
در عمق هر عذاب
در انتهای هر خنده
سر بر آورده از آتش و آب
تابستان و زمستان
تو را دیدم
در خانه در رؤیا در آغوشم
تو را دیدم
ترکت نخواهم کرد ...!
#پل_الوار
وسعت اله کاظمیان دهکردی
یک نکته آموزشی از علم عروض در شعر جناب کیان ارثی
درود به استاد کیان ارثی ی گرامی که من اخیرن افتخار دارم غزل های خوب شان را بخوانم اما در مصرعی که عرض خواهم کرد اختلال وزن واضح است بعضی دوستان نادیده نظر دقیق خواستند که اجابت امر کردم
مصرع مورد نظر را ببینیم:
« من در ادامه ی جربان های آتشین »
بحث عروض ،بحثی به ظاهر آسان اما در باطن بسیار پیچیده است مستحضر ید عروض ،علم و قانون مصوب با ماده ها و تبصره هاست
که در حوزه ی اختیارات زبانی و شاعری ،مورد بررسی قرار می گیرد و تخطی از آن ،قانون شکنی ست
تصرف در موسیقی ی کلمه ،به نوعی ،سکته تلقی می گردد که دو نوع است سکته ی خفیف و سکته ی ثقیل.
در این مصرع ،جربان بر وزن بریان باید بیاید اما به صورت ج ر یان آمده.قبل از آن « ه» اشباع شده که گوش را می آزارد عدم رعایت موسیقی ی کلمه ،باعث سکته شده نیز تسکین خارج از رکن «,ه» به جای ت فاعلات و م مفاعیل به جای هجای بلند آمده که تسکین خارج از رکن ،اتفاق افتاده است!
تسکین خارج از رکن ،سکته ی خفیف نیست بلکه سکته ی ثقیل است و وزن عروضی را می شکند و تبصره ای برای برطرف کردن اشکال وزنی ،نزد عروضیون وجود ندارد.
پس این مصرع ،طبق قانون عروض مشکل وزنی دارد و در آن شک و تردیدی نیست.
اما در مورد مصرع دوم بیت دوم ،آن چه به چشم می خورد ضعف موسیقایی ست که باید « ست» پیاپی ست را در اختیارات زبانی ،هجای کوتاه بدانیم که معمولن این گونه اختیارات را بایستی در سبک خراسانی و عراقی پیدا کنیم و اکنون معمول نیست!
«با آن که پنج عصر پیاپی ست ناخوشم»
پیاپی ست ،در گوش نوازی بسیار ناخوش است آن هم در وزن بسیار شیرین « مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن که یکی از اوزان به شدت موسیقی ساز است.
از اطاله ی کلام ،پوزش می طلبم.