1983
با هنر ، ادبیات، فلسفه و روانشناسی مجموعه ای ساخته شده و خواهد شد برای اندیشیدنی کیفی تر ، و زیستنی شادتر . لطفا با نشر لینک کانال ، این اهداف را سهیم شوید.
ببینمت تو کجایی ...؟
که چهره ات باغی ست،
که از هزار پنجره نور می وزد
هر صبح ...
#رضا_براهنی
@khialatesarzadeh
عشق تجربه ای فوق العاده است ... چیزی است که همه باید آرزوی احساس کردن آن و لذت بردن از آنرا داشته باشند؛ اما عشق مانند هر تجربه ی دیگری، ممکن است سالم یا ناسالم باشد ... نباید هویت و ارزش خودمان را قربانی‌اش کنیم، چون وقتی این کار را بکنیم، هم عشق را از دست می دهیم و هم خودمان را ...
عشق عالی است، عشق ضروری است، عشق زیباست، اما
عشق کافی نیست ...
#عشق_کافی_نیست
#مارک_منسن
@khialatesarzadeh
سبز ماندن در میان ویرانی ریشه می خواهد ...!
@khialatesarzadeh
در زندگی دو موهبت وجود دارد: کتاب و دوست ... و این دو باید از لحاظ تعداد، دقیقاً عکس هم باشند. تعداد زیادی کتاب و عدۀ انگشت‌شماری دوست ...
#الیف_شافاک
#شهری_بر_لبه_آسمان
@khialatesarzadeh
تو ، تحقق یک خاطره ازلی بودی و از این رو سرچشمه جوشان الهام ...اینجا تنها جایی است که نمی توانی انکار کنی و بنابراین تنها جایی است که من می توانم بر قلمرو سرنوشت خودم حکمرانی کنم.شاید به این دلیل که حقیقت سازنده و بالنده و سرشار و شکوفا نه در خود فرد و محدودیتها و امکاناتش بلکه در وجودش و تاثیری که می گذارد نهفته است. همان تجربه اوج که یک آن اتفاق می افتد و بقیه عمر در تلاش و تقلا و تمنای تکرار و توالی همان یک دم به سر می بریم...پس آن کس که به هر ترتیبی توانسته باشد مسبب این تجربه در ما بشود حتما باید به خودش ببالد.معنایی از این بالاتر برای زندگی سراغ ندارم...
تکه ای از یک خیال طولانی
#افسانه_نجاتی
@khialatesarzadeh
نماهنگ
شاهکاری از پرایزنر خالق موسیقی متن
فیلم‌‌های آبی-سفید-قرمز از کریستوف کیشلوفسکی.
@khialatesarzadeh
و این داستان تک درختی ست در نیمروز " سیستان"
من زنده ام هنوز....🌴🌴🌴
سرایش و خوانش: #هما_ارژنگی
@khialatesarzadeh
شب گریزد چونک نور آید ز دور
پس چه داند ظلمت شب حال نور ...؟
#مولانا
@khialatesarzadeh
اگر دیدی میانِ ویرانه‌های خانه‌ای گل سرخی قد کشیده است،
هرگز تعجب نکن ...
ما اینطور دوام آورده‌ایم ...
#معصب_ابو_توهه
برگردان: #سینا_کمال_آبادی
@khialatesarzadeh
چه آیینی است آیین صبوری...به گل می نشاند چوب خشکی را ...تجربه کرده ام ! شاخه ای خشکیده در گلدان مایوس از هر چه روییدن،هر چه طراوت، هر چه تپیدن، هر چه زندگی...!شده است تا به حال با خودت شرط صبر ببندی و برنده شوی ؟ من آن روز پای آن شاخه ی خشکیده به چله نشستم...دهان بستم بر هر چه واژه ی نا امیدی است.بسنده کردم به تبسمی و تنفسی از عمق جان، شاخه خشک دلگرم شد ...گویی سبزینه ی ایمان جاری شد در آوندهایش...پگاه دوم بود...هنوز سی و هشت پگاه باقی بود تا به کمال ، اوج یا رویش...به چله سکوت و صبر نشسته ای تا به حال؟ بنشین تا بشنوی جریان سبزینه ی شاخه ی ایمان را...ایمان برادر عشق است، عشق خواهر ایمان...آنقدر به هم شبیهند که گاه نمی شود تمیزشان داد...کافی ست چشم به تماشا بگشایی،و گوش به سکوت ...و با تبسمی تشرف به آیین صبر را اعلام کنی...
تکه ای از یک خیال طولانی
#افسانه_نجاتی
@Khialatesarzadeh
مثل درختی،
که به سوی آفتاب قد می کشد،
همه ی وجودم دستی شده است ...!
و همه ی دستم خواهشی:
خواهش تو ...!
#احمد_شاملو
#زادروز
@khialatesarzadeh
ادبیات می تواند خانه ای بزرگ باشد، منطقه ای بدون مرز برای پناه دادن به آنهایی که نمی دانند چطور باید در جایی ساکن شوند ...
والریا_لوئیزلی
اگر به خودم برگردم
@khialatesarzadeh
می‌توان به عشقی رسید که پناهگاهی‌‌ست که در آن دو تنها و بی‌کس، مراقب و همجوار هم‌اند ...
#راینر_ماریا_ریلکه
@khialatesarzadeh
بهار از باغ ما رفته است، ما افسانه می‌گوییم ...!
پرستوها ندانستند و بر قندیل یخ مُردند ...
«بهار از باغ ما رفته است» می‌خواندند پیچک‌ها،
«شما بیهوده می‌گویید و ما بیهوده می‌روییم ...!»
«بهار اینجاست» ما فریاد می‌کردیم:
«بر شاخ صنوبر ها
هنوز از برگ‌های برگ
دریایی است»
می‌خواندند پیچک‌ها: «چه دریایی ...؟ چه می‌گویید ...؟»
شما دیگر نمی‌خوانید،
ما دیگر نمی‌روییم،
بهاری بودی، ای یاد تو را با جان ما پیوند ...!
بهار از باغ ما رفته است،
ما افسانه می‌گوییم ...
#محمود_مشرف_تهرانی ( #م_آزاد)
#زادروز
@khialatesarzadeh
تو را چندان روشن به رؤیا دیده‌ام
چندان راه رفته‌ام با تو، چندان حرف زده‌ام با تو
چندان عشق باخته‌ام با سایۀ تو
که دیگر مرا چیزی از تو نمانده است ...
برایم راهی نمانده است جز آنکه سایه‌ای باشم میان سایه‌ها
تا صد بار تاریک‌تر باشم از تاریکی ...
تا سایه‌ای باشم که خواهد آمد و باز خواهد آمد در آغوش آفتابِ سرور حیات تو ...
#روبر_دسنوس
نامه به یوکی
@khialatesarzadeh
تو اين گونه نمايان شدی
و اين خواست سرنوشت بود که ما با يکديگر باشيم
راهي ديگر از زماني بس خوش يمن تر/ شادتر
تو را دوباره به اينجا مي آورد
زندگي من آغاز شد
و هر نوری در جهان اطرافم روشن گرديد
با نقابي متفاوت تو به من حضورت را اعلام کردي/ گفتي من اينجا هستم
و من تو را شناختم
و زندگي ام را به تو تقديم کردم
بمان که اين زمان از آن ماست
و عشق تمايل به بازگشت دارد
بمان
امروز از من رو برنگردان همانند ديروز
تو آن هنگام رفتي
و من در روياهايم تو را بسيار جستجو کردم
بين فرشته ها صدای تو را تصور کردم
و اين گونه خود را سازگار کردم
ولي اکنون تو را يافتم
بمان که اين زمان از آن ماست
و عشق تمايل به بازگشت دارد
بمان
و من را برای بار ديگر تنها نگذار
شب چه طولاني است
زماني که من با تو نيستم
اگر بار ديگر مرا به ژرفا بکشاني
اگر بار ديگر بروی
بمان
از تو درخواست ميکنم
برای هميشه
بمان که اين زمان جديد
همانند خورشيد قلب را مي پوشاند
بمان، بمان
که سرما با خداحافظي بر نمي گردد
بمان که اين زمان از آن ماست
و عشق دوست دارد که دوباره متولد شود
بمان، بمان
امروز از من رو برنگردان همانند ديروز
بمان
@khialatesarzadeh
Goodbye to you, my trusted friend
خدا نگهدارت باشه دوست واقعیِ من
We've known each other since we were nine or ten
ما هم‌دیگه رو از وقتی 9 یا 10 سالمون بود می‌شناسیم
Together we climbed hills and trees
با هم از تپه‌ها و درختا بالا می‌رفتیم
Learned of Love and ABC's
عشق و حروف الفبا رو یاد می‌گرفتیم
Skinned our hearts and skinned our knees
قلب‌ها و زانوهامون رو زخمی می‌کردیم
Goodbye my friend, it's hard to die
خدانگهدار دوستِ خوبم، مُردن سخته
When all the birds are singing in the sky
اونم وقتی که تمامِ پرندها دارن تو آسمون آواز می‌خونن
Now that the spring is in the air
حالا که داره بهار می‌شه
Pretty girls are everywhere
و دخترای جوونِ شاد همه‌جا هستن
Think of me and I’ll be ther
به من فکر کن، و من اون‌جا پیشت خواهم بود
We had joy, we had fun, we had Seasons in the sun
با هم شاد و خندون بودیم. چه فصل‌هایی رو توی افتاب گذروندیم
But the hills that we climbed were just Seasons out of time
اما تپه‌هایی که ازشون بالا می‌رفتیم دیگه رنگ باختن
Goodbye Papa, please pray for me
خدانگهدار بابا، لطفاً برام دعا کن
I was the Black Sheep of the Family
من پسربَده‌ی خانواده بودم
You tried to teach me right from wrong
تو همیشه سعی کردی درست و غلط رو بهم یاد بدی
Too much wine and too much song
چه‌قدر نوشیدنی خوردیم و آواز خوندیم
Wonder how I got along
متعجبم که همه‌چیز چه زود گذشت
Goodbye Papa, it's hard to die
خدا نگهدار بابا، مُردن سخته
When all the bird's are singing in the sky
اونم وقتی تمامِ پرندها دارن تو آسمون آواز می‌خونن
Now that the spring is in the air
حالا که داره بهار می‌شه
Little Children everywhere
و بچه‌های کوچولو همه جا هستن
When you see them I'll be there
وقتی نگاهشون می‌کنی من اون‌جا پیشتم
We had joy, we had fun, we had Seasons in the sun
با هم شاد و خندون بودیم، چه فصل‌هایی رو توی آفتاب گذروندیم
But the wine and the song like the Seasons have all gone
اما اون نوشیدنی‌ها و آوازها، درست مثل فصل‌هایی که گذشت داره از دستم می‌ره
We had joy, we had fun, we had Seasons in the sun
با هم شاد و خندون بودیم، چه فصل‌هایی رو توی افتاب گذروندیم
But the hills that we climbed were just seasons out of time
اما تپه‌هایی که ازشون بالا می‌رفتیم دیگه رنگ باختن
Goodbye Michelle, my little one
خدانگهدار میشل، کوچولوی من
You gave me Love and helped me find the sun
تو عشقو به من دادی و کمک کردی خورشیدو پیدا کنم
And every time when I was down
و هر وقت بی‌حوصله بودم
You would always come around
همیشه می‌اومدی پیشم
And get my feet back on the ground
و پاهامو روی زمین استوار کردی
Goodbye Michelle, it's hard to die
خدانگهدار میشل، مُردن سخته
When all the birds are singing in the sky
اونم وقتی تمامِ پرندها دارن تو آسمون آواز می‌خونن
Now that the spring is in the air
حالا که داره بهار می‌شه
With the flowers everywhere
وقتی اطرافت پر از گل شده
I wish that we could both be there
کاش می‌شد هر دو اون‌جا بودیم
We had joy, we had fun, we had Seasons in the sun
با هم شاد و خندون بودیم، چه فصل‌هایی رو توی افتاب گذروندیم
But the hills that we climbed were just Seasons out of time
اما تپه هایی که ازشون بالا می‌رفتیم دیگه رنگ باختن
We had joy, we had fun, we had Seasons in the sun
با هم شاد و خندون بودیم، چه فصل‌هایی رو توی افتاب گذروندیم
But the wine and the song, like the Seasons, have all gone
اما اون نوشیدنی‌ها و آوازها، درست مثل فصل‌هایی که کذروندم داره از دستم می‌ره
@khialatesarzadeh