khialatesarzadeh | Unsorted

Telegram-канал khialatesarzadeh - خیالات سرزده

1983

با هنر ، ادبیات، فلسفه و روانشناسی مجموعه ای ساخته شده و خواهد شد برای اندیشیدنی کیفی تر ، و زیستنی شادتر . لطفا با نشر لینک کانال ، این اهداف را سهیم شوید.

Subscribe to a channel

خیالات سرزده

همه‌چیز این جهان، همه‌ی جانداران، همه‌ی کوه‌ها، همه‌ی جنگل‌ها، همه‌ی روزهایی که آسمان را زرین میکنند و آب‌هايی که مسیر سیلاب را میشویند همه چون روز نخست پیدایش، صفا و صمیمیت خود را حفظ کرده‌اند و تنها این انسان است که سقوط کرده.

#ویکتور_هوگو


#mim
@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

#mim

@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

بنویس اکنون کجاست رویامان کجاست؟ کجاست بند‌بند استخوان‌هامان کجاست؟ کجاست حرف‌های گمشده که می‌خواست گوش دنیا را کر کند؟
بنویس آزادی رویای ساده‌ای است که خاک هر شب در اعماق ناپیدایش فرو می‌رود و صبح از حواشی پیدایش بر می‌آید و این زبان اگر چه به تلفظش عادت نکرده است صدای هجی کردنش را آن سوی سکوت شنیده است.
بنویس عشق اسم شبی است هنوز که ما را در ورطه‌های دنیا حق حضور داده است و سایه‌هامان را از دیوارهای کهنه گذرانده است و می‌گذراند اگر چه بوی کهنگی اکنون مشاممان را بیازارد و از چهار جانب خو گیریم و اخت شویم و شک کنیم و شک و یقین بیامیزند و میخکوبمان کنند و بر آشوبیم و باز بنویسیم که ما همچنان می‌نویسیم که ما همچنان در اینجا ماندیم مثل درخت که مانده است مثل گرسنگی که اینجا مانده است و مثل سنگ‌ها که مانده‌اند و مثل درد که مانده است و مثل خاک که مانده است و مثل شب که هنوز مثل روز مانده است و مثل ساعت و نبض و خاموشی مثل شعر و فراموشی مثل وهن و مثل دوست داشتن مثل پرنده مثل فقر مثل شک مثل یقین مثل آتش مثل فکر مثل برق مثل تنهایی مثل فن مثل شبنم مثل خشونت مثل دانایی مثل نسبیت مثل ترس مثل تهور مثل قتل مثل سلول مثل میکروب مثل آرزو مثل عدم حتمیت مثل آزادی و مثل استبداد و مثل هر چیزی که از ما نشانه‌ای دارد و ما از آن نشانه‌ای داریم.
ما شاهد شعارها و شعر‌های خویشتنیم و شاهد یقین و تردید خویشتنیم و شاهد فساد و رشد خویشتنیم و با همین شعاع که آسان می‌نماید قوس دوام را تا اینجا پیموده‌ایم و دایره هر دم بزرگتر شده است تا ذره‌ذره‌ی خویشتن را گرد آوریم و باز به پا شود و باز گرد آوریم و باز حنجره به حنجره بخوانیم و خاموش شویم و باز بخوانیم و لحظه به لحظه رویامان را بنویسیم و خط زنند و باز بنویسیم و باز خط زنیم و باز بخوانیم و باز بنویسیم و باز خط زنند و باز حرف به حرف بنویسیم و باز بنویسیم و باز...

#محمد_مختاری
@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

چه می شد شعری نخوانده بودم
آوازی نشنیده بودم
نقشی ندیده بودم
چه می شد در دور افتاده ترین نقطه دنیا
در روستایی متروک به دنیا می آمدم
و بزرگ می شدم
فصل بهار کوزه ای بر دوش می گرفتم
تا از چشمه آب آورم
و در راه بازگشت
چشمم به شبانی می افتاد
که برای رمه اش نی می نوازد
پیش می رفتم و کوزه را می دادم
در ازایش نی لبک را می گرفتم
و یک شکوفه
از اولین درخت سر راه
می چیدم
به موهایم می زدم
و زیبا می شدم
چه می شد تنها
تنها چه می شد
که تنها نمی ماندم
با این همه شعر
این همه ترانه
این همه خیال
این همه بی تویی...

#افسانه_نجاتی

@Khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

هر صبح متعلق به كسى است‌؛ و خورشيد هميشه پشت ابر نمى‌ماند،
بى‌گمان روزهاى زيبا باز از راه خواهند رسيد...


#ناظم_حكمت

@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

بی انحنا وُ چین

ای رقص های بی من
ای انحناهای عزیزی
که مرا
تا انتهای بی تابی ام
رقم نمی زنید
چه بهانه ای مانده است
که دور از دست افشانی شما
این روزهای بی رونق
چنین شماتت ام نکنند!

دکتر #نصرت_الله_مسعودی

@Khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

درست است که خودآگاهی کلید سعادت است اما نباید خودمان را سرزنش کنیم که چرا چندان از ذهنِ خود سر در نمی آوریم ... این معضل در خود معماری مغز ما ریشه دارد؛ زیرا مغز اندامی ست که طی هزاران سال نه برای غربال گری صبورانه و درون نگرانه ی ایده ها و عواطف، بلکه برای تصمیم گیری های سریع و غریزی تکامل یافته است ...


#آلن_دوباتن
خودشناسی

@Khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

ری را اسماعیلیون....
@Khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

قطعه "زندان قفس" با صدای آرزو بنی‌پور را در این پادکست "آواهای کم شنیده از دیروز تا امروز" بشنوید. رهام سبحانی این قطعه را در پی حوادث آبان ماه سال ۱۳۹۸ در ایران و سرنگونی هواپیمای اوکراینی ساخته است - تهیه کننده و مجریان: میترا خلعتبری / اسکندر آبادی

@konjedenjefarhang

Читать полностью…

خیالات سرزده

خیلی وقتها
خالی از هر خیال
بی خیال حتی یک خال
صبحگاهان
پرده را کنار می زنم
و غرق می شوم
در نخستین شبنم
بی آنکه خبری
از عمق آن داشته باشم...

#افسانه_نجاتی

@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

از شکاف در ...
هم سوز می آید،
هم نور ماه ...


#عباس_كيارستمى

@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

می رقصم و مجالی برای فکر کردن ندارم  و گمان می کنم فقط باد، زبانِ مرا می فهمد و قاصدک...
حالا بیا و مرا ترجمه کن
به زبان همین دور و برها
شاید که یاد بگیرند از تو
فهمیدن مرا
و تنهایی چمدانش را پر کند
از کاغذهای مچاله
قلم های شکسته
و خاکستر ...
و با اولین پرواز
جوری برود
جایی برود
که راه بازگشت را فراموش کند...

#افسانه_نجاتی



@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

گویند در اَقصای روم، ترسایی تشنۀ خدا بود. خدا را از هر آئین و دین جوییده بود. نمی‌دید. پوئیده بود، نمی‌یافت.

روزی در باغ نزدِ دوستی اعتراف به جهل و پشیمانی و پریشانی خویش می‌کرد. چون زنان می‌گریست. ضجه‌درضجه گلوی خویش را پاره می‌کرد. خویش را گم کرده بود. حیران و پرسان پی خویش می‌گشت. نمی‌یافت.

ناگاه نالان و بی‌شکیب به گوشۀ باغ، زیر درختِ زیتونی رفت. خاک بر سر ریخت. گریه‌درگریه گلو را ویران کرد. ناگاه از آن سوی دیوارِ باغ صدای خوبِ سبزینۀ کودکی را شنید که ترانه‌ای تُرد و کودکانه می‌خوانْد:

برگیر و بخوان
برگیر و بخوان

گوشش خیره مانْد بدین صدا. تنش لرزید. صاعقۀ نازنینِ صدای آن کودک او را به خود آورد. به آستین، اشک‌های فراوان از رُخسار پاک کرد. موهای پریشانش را از چشم‌ها یک‌سو زد. انجیل از قبا درآورد و بازنمود. این آمد: «به عصیان و مستی تکیه مکن و نه به هرزگی و بی‌عاری و ستیزه‌جویی بلکه فقط باید به خدا روی آوری و به او اعتماد کنی».

دستی مهربان بر سینه‌اش بذرِ خدا کاشت. نوری به قلبش راه یافت و پردۀ ظلمانی شک و تردید را از هم درید. آن‌چه از مانویت و شک و تردید داشت در او سوخت. ذوبِ خدا شد. «اعترافات» نوشت و هر کلمه نردبانی شد تا به دیدار حق رَود.

نامش آگوستین بود.

@anabys #مغاک

Читать полностью…

خیالات سرزده

‏مرا می‌بخشید
كه باز هم
سخن از گلهاى بنفشه گفتم ...
گاهی تكرار روزهای گذشته
برای من تسلی است ...
مرا می‌بخشید ...


#احمدرضا_احمدى

@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

این قلب به صورت مبله واگذار می شود. فقط بگویم که روی آن یکی مبل، یک بار هم آغوشی ِطولانی تجربه شده است طوری که می توانست رکورد بزند؛ دو تا آدم نشسته بودند و آنقدر به هم نگاه کردند که چشم هایشان خشکید. روی کل اسباب خانه اثر انگشت زیاد هست. وقت نکردم تمیزشان کنم. در واقع اصلا برایم مهم نبود. در واقع نمی خواستم. می خواستم همه چیز را همان شکلی که هست بگذارم بماند. اینجا هیچ چیز پاک شدنی نیست متاسفانه. هر چقدر بخواهی روی فراموشی حساب کنی، بیشتر کثیف کاری می کنی، به جان عزیزت قسم! اینجا کف زمین لکه های زیادی خواهید دید. جای اشک خشکیده، جای کبودی از خنده ی فراوان، جای یاس، جای امید که همانطور که ملاحظه می کنید فراوان است. مثل آب است، دیوار ها را لکه دار کرده. اول فکر می کردیم رگ ها نشتی دارند، بعد فهمیدیم امید است که دارد می بَردمان. خواستیم جلویش را بگیریم که فهمیدیم حق آب و گل دارد و اینجا هم گویا ارث پدر مبارکش است. شاید صدای چکیدن آب از سقف اذیت تان کند که طبیعی است. هر چیزی یک ایرادی دارد بالاخره. بعید می دانم قلبی پیدا کنید که نوساز باشد و یک لک رویش نیفتاده باشد. می دانید قلب مانند یک شئ عتیقه است. زمان که بگذرد به ارزشش اضافه می شود. شما هم می توانید یک ارزشی به این قلب بدهید. بعد هم می توانید بروید. ممکن است وقتی می روید اینجا یک مدت خاموشی و قطع برق داشته باشیم، بوی خوبی نیاید و صدای خوشی برنخیزد اما اطمینان می دهم به شما که قلب بیشتر از اینها مقاوم است. بی همه چیز معلوم نیست از چه جنسی ساخته شده است. هیچوقت معمارش را از نزدیک ندیدم متاسفانه. اوم، راستی اینجا را هم ببینید. اینجا یک اتاق است. کمتر از سایر اثاثیه و بخش های دیگر به خودش آدم و اتفاق دیده است. لطفا پایتان را نگذارید آنطرف، اینجا دیدن ندارد. اگر قرار باشد به آن اتاق دسترسی داشته باشید، بعدا به شما می گوییم. فعلا هر چه واگذار می کنیم همین محدوده است که نشان تان دادم. اگر پسندیده اید برویم امضا کنید. فقط بگویید اینجا را دوست دارید، کافی است. قلب های دیگری هم سراغ دارم اما این یکی، با بقیه خیلی فرق دارد. امن است.

#حدیث_احمدی

@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

فردا بله
@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

آنگاه، میترا گفت: «با ما از عشق سخن بگو».

پس او(مصطفی) سرش را بلند کرد و به مردم نگریست، در حالی که سکوت همه جا را فرا گرفته بود، با صدای بلند گفت: «هنگامی که عشق شما را فرا می‌خواند، به دنبالش بروید، هر چند راهش سخت، دشوار و ناهموار باشد.

و هنگامی که بال‌هایش شما را در آغوش کشید، از او اطاعت کنید، حتی اگر شمشیری میان پرهایش پنهان باشد و شما را زخمی کند و هنگامی که عشق شما را با صدایی مهربان فرا می‌خواند، او را باور کنید، حتی اگر صدایش رؤیاهای شما را از بین ببرد، همان گونه که باد شمالی باغ را به بیابانی خشک تبدیل می‌کند.

 زیرا عشق همان‌طور که تاج بر سرتان می‌گذارد، شما را به صلیب نیز می‌کشد و همان‌گونه که سبب رشد و تعالی شما می‌گردد، با خود نابودی هم به ارمغان می‌آورد و همچنان که از درخت زندگی‌تان بالا می‌رود، نازک‌ترین شاخه‌های آن را در مقابل خورشید در آغوش می‌گیرد، نوازش می‌کند، او به ریشه‌هایتان که در خاک فرو رفته اند، فرود می‌آید و آنها را در آرامش شب به حرکت وا می‌دارد.



#جبران_خلیل_جبران
#پیامبر

@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

#جمال_ثریا

@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

@Khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

های صیاد!
پیکر اینهمه پرواز را
با چه خیالی به زیر برف
پنهان کرده ای؟
خورشید در کمینت نشسته...
بهار، آمدنی است
برف، آب شدنی
خون، جوشیدنی
تو ، رفتنی...

#افسانه_نجاتی

@Khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

@konjedenjefarhang

Читать полностью…

خیالات سرزده

«برف می‌بارد»

گلدان شمعدانی لبه‌ی پنجره
می‌خواهد
ستاره‌های فروافتاده‌ی برف را
بچیند ...
برف می‌بارد
و همه‌جا را برهم می‌ریزد
و محو می‌کند ردپاهای چوبی نردبان سیاه را ...
فرو می‌ریزد بر تقاطع محصور در برف خیابان ...
برف می‌بارد
برف می‌بارد ...
که این ردای کهنه‌ی وصله شده‌ی گنبد آسمان است
که آرام آرام
زمین را
می‌پوشاند ...


#بوریس_پاسترناک
خالق رمان دکتر ژیواگو

@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

گلهای رنگارنگ ۲۳۰
(مرغ حق )
#آوازدشتی
با صدای #بنان
تصنیف ضربی :
مرغ حق (#رهی_معیری)
آهنگ #موسی_معروفی
نوازندگان :
#علی_تجویدی
#احمدعبادی
#مرتضی_محجوبی
#امیرناصرافتتاح؟
اشعار متن : #رهی_معيری
گوینده : #سلطانی

@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

هفت ضرب‌ المثل‌ مدیریتی:

1- جامائیکا:
قبل از آنکه از رودخانه عبور کنی، به تمساح نگو “دهن گنده”...
تفسیر: تا وقتی به کسی نیاز داری، او را تحمل کن و با او مدارا کن ...

2- هاییتی:
اگر میخواهی جوجه‌هایت سر از تخم بیرون آورند ، خودت روی تخم‌مرغ ها بخواب ...
تفسیر: اگر به دنبال آن هستی که کارت را به بهترین شکل انجام دهی آن را به شخص دیگری غیر از خودت مسپار ...

3- لاتین:
یک خرگوش احمق، برای لانه‌ی خود سه ورودی تعبیه می‌کند ...
تفسیر: اگر خواهان امنیت هستی، عقل حکم می‌کند که راه دخالت دیگران را در امور خودت بر آنها ببندی ...

4- روسی:
بشکه‌ی خالی بلندترین صدا را ایجاد می‌کند ...
تفسیر: هیاهو و ادعای زیاد نشان از تهی بودن دارد ...

5- اسپانیا:
برای پختن یک املت خوشمزه ، حداقل باید یک تخم‌ مرغ شکست ...
تفسیر: بدون صرف هزینه به نتیجه‌ مطلوب دست نخواهی یافت ...

6- روسی:
هر که چاقوی بزرگی در دست دارد، لزوماً آشپز ماهری نیست ...
تفسیر: دسترسی به امکانات مطلوب ضامن موفقیت نیست ...

7- ژاپنی :
اگر می خواهی جای رئیس ات بشینی پس هلش بده بره بالا ...
تفسیر: برای پیشرفت زیر آب کسی رو نزن ...

@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

می شناسمت ...
چشم های تو،
میزبان آفتاب صبح سبزباغهاست ...

می شناسمت ...
واژه های تو،
کلید قفل های ماست ...

می شناسمت ...
آفریدگار و یار روشنی
دستهای تو،
پلی به رؤیت خداست ...


#محمدرضا_شفیعی_کدکنی


@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

محوطه ی کاخ ساسانی سروستان و راه شیری ...
( #استان_فارس )

📷 #امیر_شاهچراغیان

@khialatesarzadeh

Читать полностью…

خیالات سرزده

 بنفشه ها را،
 دور از ما كاشته اند ...
اما نمى دانند،
ما آرام آرام،
به بهار نزديك مى شويم ...


#احمدرضا_احمدى
@khialatesarzadeh

Читать полностью…
Subscribe to a channel