ktabdansh | Unsorted

Telegram-канал ktabdansh - کتاب دانش

1541

📚از بَس کتاب در گِرُوِ باده کرده ایم ، امروز خشتِ میکده ها از کتابِ ماست .📚 ارتباط با ادمین : @marymdansh

Subscribe to a channel

کتاب دانش

#تفکر ؛

تقریبا یک قرن پس از آن‌که
داستایفسکی جنایت_و_مکافات
را نوشت، ژان_پل_سارتر
نمایشنامه‌ای نوشت که در آن اندیشهٔ
نیچه جلوهٔ بارزی داشت.
در نمایشنامه‌ی #مگس_ها ی
سارتر یکی از شخصیت‌ها الکترا
است که می‌تواند برای انتقام مرگ
پدر ، نقشهٔ قتل مادرش و معشوق
مادرش را بکشد، اما در اجرای
نقشه‌اش دچار مشکل می‌شود و
يقينا اگر نقشه‌اش را عملی کند پس
از آن نمی‌تواند زندگی کند و در پایان
خودش را تسلیم مگس‌ها احساسات
که نمایندهٔ پشیمانی هستند، می‌کند.
اما برادر او ، اورستس، قادر است
هرسه مرحله را طی کند. اندیشهٔ
عمل ، دست‌زدن به عمل ، و زیستن با
آن در ادامهٔ کار بی‌آنکه احساس تأسف
کند. اورستس قهرمان نمایشنامه و
یکی از معدود نمونه‌هایی است که
سارتر از کسی بدست داده است که
صادقانه زندگی می‌کند.

راسکولنیکف آزاد است خودش می‌گوید
همه‌چیز دست خود آدم است اما غالبا
هم منکر آن می‌شود ناگهان احساس کرد
دیگر آزادی فکر کردن و تصمیم گرفتن
ندارد، ناگهان همه‌چیز تکلیفش روشن
شده‌بود، یک‌بار برای همیشه "
او آزادانه مرتکب جنایتی هولناک شده
است و حالا باید تاوان عملش را بدهد.
به چشم داستایفسکی این اصلا بد نیست
که راسکولنیکف باید رنج ببرد چون
داستایفسکی معتقد است رنج
گرانبهاست رنج هدفی و مقصودی دارد.

[ نیچه و شوپنهاور هم زندگی را رنج بردن می‌دانستند!


- فلسفه داستایفسکی
- سوزان لی اندرسون
...📚

Читать полностью…

کتاب دانش

📖 مطالعه قسمت پنجم

چیزهای زیادی وجود دارد که برای
روح سنگین هستند؛ برای آنها که
قوی باشند، کشیدن بار روح با
احترام آغشته است.
روح حمل‌کننده می‌پرسد؛
سنگین چیست؟
ای شما قهرمانان؟ تا من بتوانم آن را بر
دوش خود بگیرم و از قدرت خودم
لذت ببرم. اجازه بدهیم حماقت ما
بدرخشد تا دانایی فرد دیگری را به
تمسخر بگیریم؟ از میوه‌های دانش
تغذیه کنیم و در روح خود از گرسنگی
رنج ببریم.
یا عاشق کسانی باشیم که از ما بیزارند.
این‌ها سنگین است و مانند شتر در
صحرا حمل می‌کنیم. در صحرا روح
به شیر تبدیل می‌شود،می‌خواهد
ارباب صحرا باشد، روح شیر
اراده میکند. - ارزش همهٔ چیزها در
وجود من است.
- برادران روح به شیر بودن نیاز دارد
برای خلق ارزش‌های جدید برای خلق
آزادی برای گفتن یک نه مقدس.
- اکنون باید فریب و استبداد را
درهرچیز که مقدس است ببیند
برای آزادی. برادران، کودک بی‌گناه
و فراموش‌ کار است. یک بله مقدس
اکنون جهان خودش را برنده می‌شود.

آموزگاران فضیلت

مردی بود که دربارهٔ خواب به‌خوبی
صحبت می‌کرد و مورد ستایش بود،
زرتشت نزد او رفت و او گفت؛
از کسانی‌که شب‌ها نمی‌خوابند
دوری کنید. حتی دزدها هم در شب بی‌سروصدا دزدی می‌کنند.
ده روز برخودتان غلبه کنید؛ بخندید،
خوب بخوابید، ده روز حقیقت را کشف
کنید. خواب هنر نیست اما فضیلت‌ها را
در پی دارد. - به مقامات احترام بگذار
و اطاعت پیشه کن. - حتی درمقابل
مقامات فاسد. قدرت دوست دارد با
پاهای فاسد راه برود‌. برای یک خواب
خوب باید با خدای همسایه در آشتی
باشی. فکر خواب را می‌رباید.
هنگامی که زرتشت این سخنان را
شنید در درون قلبش خندید و
چنين گفت: او یک احمق است اما
خواب را درک می‌کند.
مردم در پی خواب آرام بودند؛
زندگی بهتر از این را نمی‌شناختند،
برکت بر این خواب‌آلوده‌ها.

دربارهٔ اهل جهان دیگر

( به‌اصطلاح کسانی‌که باور به یک
جهان اسرار دارند. افکار پنهان،
انگیزه‌های پنهانی )
زرتشت هم خودش را با تخیل فریب
داده بود؛ جهان از نظر من در نتیجهٔ
کار و زحمت دردناک خدا به‌وجود
آمده بود. نیک و بد، لذت و رنج،
- خالق می‌خواست به چیزی غیر
از خودش نگاه کند و بنابراین
جهان را آفرید.

📚 چنین گفت زرتشت


" - فردریش نیچه طبع انسان:

▪︎ طبع انسان به‌گونه‌ای است که
درمورد باورها و اعتقادات خود
هیچگونه تحقیق و تفکری نداشته‌اند
و پایه‌ها و اصول اخلاقی و رفتاری
خود را از دیگران و گذشتگان وام
گرفته‌اند ،
به‌گونه‌ای است که اگر صدبار، پاره‌ای
از معتقدات‌شان را با دلیل و منطق
رد می‌کنند بازهم در صورت نیاز
بدان‌ها بازمی‌گردند و آن‌ها را
( واقعی ) می‌انگارند.

ادامه دارد
...📚

Читать полностью…

کتاب دانش

آیا شما از نظر مالی در وضعیت
خوب و آرامی به‌سر می‌برید؟
جدول گردشی پول برای شما
طراحی شده.
آینده را در زمان حال کنترل کنید
مدیریت دخل و خرج
ریسک و تفکر
سرمایه‌گذاران، کارمندان،
کارگران و مشاغل آزاد و
صاحبان کسب‌وکار

#رابرت_کیوساکی کارآفرین
و سرمایه‌گذار مشهور امریکایی
نویسندهٔ کتاب‌های
📚 زندگی‌تان را 21 روز
تغییر دهید
📚 چهارراه پول سازی

t.me/ktabdansh 📚
.

Читать полностью…

کتاب دانش

زنانی می‌زایند

آدم‌ها را می‌ریزند توی زندگی
مردانی رئیس می‌شوند
آن‌ها را می‌ریزند توی کار
و سال‌ها بعد ...
تو عاشق شدی
قلبت را ریختی توی عشق
تنت را ریختی روی دست‌هام
و من ...

کسی آدم‌ها را نمی‌ریزد
داخل چرخ‌گوشت
کسی نمی‌ریزدشان توی دریا
برای ماهی‌ها
نمی‌ریزدشان بین رؤیا
آدم‌ها خودشان را ریخته‌اند
لابلای تن‌ها لابلای تنهایی
ریخته‌اند توی بوهای مست کننده
توی فیلم‌های جنسی
ریخته‌اند در فراموشی
کسی آن‌ها را نمی‌ریزد
توی کتاب‌های داستان
نمی‌ریزد توی فیلم
دوازده مرد خشمگین
شعرهای پابلو نروادا
نمی‌ریزد توی عشق
باید خوشحال باشم!؟
که بی‌مقدمه زیبایی‌ات را
ریختی توی زندگی‌ام
که بی‌منت خون ریخته‌شده
در رگ‌هام
که باران، گاهی بر صورتم می‌ریزد!؟
باید خوشحال باشم!؟
که روشنائی خودش را ریخته در
چشم‌هام
که عطرشان را می‌ریزند در دماغم
که اکسیژن خودش را ریخته
در زمین!؟

نه.
زندگی به‌درد نمی‌خورد
من شاعری غمگینم
باید مثل هدایت
مثل همینگوی
مثل ویرجینیا وولف
خودَم را دور بِریزَم ..

🔸محسن بیداوزی
🔸شعر " دور ریختنی
🔸 از مجموعه شعر " بیدار خوابی

••☆📚🌒

Читать полностью…

کتاب دانش

#سریال غرورآفرین شاهنشاه
کوروش بزرگ


#شاهنشاه_کوروش_بزرگ

کارگردان ; یاسمین مومیوند

قسمت پنجم

《احمد کسروی؛
آنان که تاریخ و فرهنگ خود
را ازدست داده‌اند مردم بدبختی
هستند، بدبخت تر از آن
کسانی‌هستند که در بازیافتن تاریخ
و فرهنگ ازدست‌رفته خود تلاش
نمی‌کنند. ولی این بدبخت ترین
مردم کسانی‌هستند که تاریخ و
فرهنگ خود را به ریشخند
می‌گیرند.》

@ktabdansh 📚📚
...📚

Читать полностью…

کتاب دانش

تماشاکنید


عارفی به‌جنابِ مولانا پیغام فرستاد؛

اگر مطلوب را یافته‌ای
سکون و قرار گیر
اگر نیافته‌ای
این شور و رقص برای چیست؟

مولانا سرود؛
اگر تو یار نداری
چرا طلب نکنی
وگر به یار رسیدی
چرا طرب نکنی ..
🍃

برای ما و همسایه
این هفته
فرخ باد و شادمان
به هر کوی و هر خانه

📚 #کتاب_دانش

...🍃🌺📚

Читать полностью…

کتاب دانش

ما برای این‌که بتوانیم نسبت
به بعضی‌ها نظر منصفانه‌ای
داشته باشیم اول از همه
خودمان را باید از شر
پیش‌داورانه و طرز
فکرهای رایج خلاص کنیم
در صداقت و صمیمیت حتی
اگر یک‌درصد دروغ و تزویر
باشد فوری نغمه ناسازش بلند
می‌شود و کار را به رسوایی
می‌کشاند چاپلوسی
هرچقدرهم که نتراشیده
و زننده باشد دست‌کم
نیمی از آن همیشه بنظر
حقیقت می‌آید ربطی هم به
موقعیت اجتماعی آدم‌ها و
این طبقه آن طبقه هم ندارد
همه را دربر می‌گیرد حتی یک
راهبه راهم می‌شود با تملق
از راه بدر کرد
.

Читать полностью…

کتاب دانش

■■■
ما باید حقیقت را می‌گفتیم ..‌.
وَ حقیقت این بود:

نه، اصلا حالم خوب نیست.

اما هیچ‌کس نمی‌دانست چطور با شنیدن
این حقیقت کنار بیاید، بنابراین ما
راه‌های ديگری برای بیان آن پیدا
کردیم ...
موادمخدر، مشروبات الکلی، موادغذایی،
پول، بازوهایمان، بدن‌های دیگر،

ما به حقیقت خود، به جای
صحبت کردن از خود غیرواقعی مان ،
عمل کردیم؛
و گند همه‌چیز درآمد! اما ما فقط
می‌خواستیم صادق باشیم‌.

✍ گلنن دویل ملتن

...📚

Читать полностью…

کتاب دانش

هروقت نوجوانان،
دانشمندان بزرگ را آنچنان که
خوانندگان و بازیگران را
تحسین می‌کنند، تحسین کنند؛
تمدن به مرحلهٔ بالاتر خواهد رفت..

- برایان گرین


...📚

Читать полностью…

کتاب دانش

📚

🔹🔹🔹
آیا #میدانید چطور انسان‌هایی که
به اخلاق باور دارند دست به
شرارت می‌زنند؟

هیتلر مشروبات الکلی مصرف نمی‌کرد
و سیگار نمی‌کشید و عاشق موسیقی
و نقاشی بود. از ازار دیدن حیوانات
ناراحت می‌شد و برای اولین‌بار در
تاریخ اروپا، قوانین حمایت از
حیوانات را وضع کرد. وی حامی
محیط‌زیست و خانواده بود و به
زنان احترام می‌گذاشت. این
ویژگی‌ها در کنار کشتارهای وسیع
سردرگم کننده است بااین حال این
تضادها در هیتلر خلاصه نمی‌شود،

بی‌رحم ترین شکنجه‌گران هم چه‌بسا
پدرانی دلسوز باشند و از دیدن زخمی
در انگشت فرزندانشان ناراحت شوند.

پرسش اصلی این است که چطور
انسان‌هایی که باور قوی به
ارزش‌های اخلاقی دارند و در سایر
بخش‌های زندگی دل‌رحم هستند و
می‌توانند دست به اعمال غیراخلاقی
بزنند؟

پاسخ #بندورا استاد دانشگاه استنفورد
چنین است :

افراد معمولا دست به اعمال ناپسند
نمی‌زنند مگر آن‌که جنبه‌های
غیراخلاقی آن اعمال را برای خودشان
توجیه کرده باشند. "
او این حالت را غیرفعال کردن
کنترل درونی نامید.

این اتفاق چگونه روی می‌دهد؟
بندورا چند مکانیسم شناختی- روانی
را که می‌توانند باعث غیرفعال شدن
کنترل درونی افراد شوند توضیح داد:

۱ - توجیه اخلاقی: با تأکید بر اهداف
متعالی رفتار غیراخلاقی طوری
توجیه می‌شود که قابل دفاع یا حتی
ستایش آمیز به‌نظر برسد.

شستشوی مغزی هم مثالی از این
روش است.
تروریست‌های انتحاری باهمین روش
اقناع می‌شوند، پاک کردن زمین از
گناه، رفتن به بهشت موعود و ..‌.

۲ - تلطیف لغوی یا حسن تعبیر:
نامگذاری یک فعل غیراخلاقی با
کلمات متفاوت که چهرهٔ آن را
می‌پوشاند. فرماندهان در ابوغریب
از لفظ نرم کردن " به‌جای
شکنجه‌کردن استفاده می‌کردند و
رهبران نازی کشتار یهودیان را
پاکسازی اروپا " می‌نامیدند.
نمونه‌های دم‌دستی تر این روش
استفاده از اختلاس " به‌جای دزدی
و شیطنت به‌جای خیانت‌های جنسی
در ازدواج است ‌

۳ - مقایسه با دیگران:
در این روش فرد با مقایسه رفتار خود
با نمونه‌هایی بدتر از سوی دیگران
از عذاب‌وجدان خود کم می‌کند.
" آن‌قدر تو این کشور دزدی می‌شه
که از زیر کار دررفتن ما جلوش
هیچی نیست. "

۴ - جابجایی یا نقسیم مسؤلیت:
فرد دراین‌حالت مسؤلیت را بر گردن
یک منبع خارجی می‌اندازد یا آن را
میان جماعت بزرگی تقسیم می‌کند.
در قتل‌عام " می لای "
یک گروه از سربازان امریکایی
پانصد غیرنظامی ویتنامی را شکنجه
کردند، مورد تجاوز قرار دادند،
کشتند و بدن‌ بعضی‌ها را مثله کردند.
وقتی ۱۴ نفر از افسران بابت این
ماجرا محاکمه شدند مسؤلیت را
به گردن مافوق انداختند و البته
رفع اتهام هم شدند.

۵ - انسانیت زدایی از قربانی:
منطق کلی این روش مادون انسان
درنظر گرفتن سایرین است. هرچه‌
کیفیت انسانی قربانی بیشتر
خدشه‌دار شود، آسیب رساندن به او
سهل‌تر می‌شود.
کاکاسیا خواندن برده‌ها، کم‌عقل
دانستن زنان و ... درواقع پیش‌درآمدی
برای همین رفتارهاست.

۶ - مقصر دانستن قربانی:
در این روش خود قربانی مسبب اصلی
شرارت قلمداد می‌شود.
کارگرانی که بدرفتاری کارفرما را
دلیل دزدی خود می‌دانند،
متجاوزی که می‌گوید سر و وضع
قربانی تحریک‌آمیز بوده،
نمونه‌هایی از این مکانیسم است.

@ktabdansh 📚📚
...📚

Читать полностью…

کتاب دانش

داستان‌های کوتاه
نویسنده؛ کریستین بوبن
📝 دوره گرد 1

اتاق مطالعه خالی است، برای پذیرایی
چندان مناسب نیست. هیچ تجملی
نگاه را به‌سوی خود نمی‌کشد و سکوت
درون را نمی‌شکند. بااین همه، نوری در
اتاق تاریک شناور است که روشنایی
روز نیست. تا لحظه‌ای دیگر بال‌های زیستن،
مردن و مهر ورزیدن در اتاق به چرخش
درمی‌آید. برای این پرواز ، اندک چیزی
کافی است، زنبوری سیاه و سفید،
کتابی خوش .
سبدی هنوز بکر و دست‌نخورده، از واژه‌ها
و بنفشه‌های تازه.
از دنیا دل می‌بُری و کتابی می‌گشایی:
صندوقچهٔ سکوت، آشنا، مزین، که
اهریمنی مهربان یا فرشته‌ای ترشرو را
آزاد می‌کند. کتاب را می‌بندی و سرانجام
احساسی را به‌دست می‌آوری که نه از
واژه‌ها شکل گرفته و نه از آنِ جهان است:
مهربانی یا ناامیدی را. از خویشتن برون
می‌آیی تا مبادا به مبدأ نزدیک‌تر شوی،
تا نهایت پریشانی، که نهایت آرامش نیز هست.

خواننده غالبا به رخوت، شکیبایی و گریز
مبتلاست. این زوال زندگی، به گونه‌ای
زودرس، در هشت یا نه سالگی، بروز می‌کند
نشانه‌های آن، پیدایش هلال‌های سفید
بر ناخن روح است.

ادامه دارد.

@ktabdansh 📚
...🖊✨

Читать полностью…

کتاب دانش

📖 مطالعه ص ۸۳

رولبون، کینه عمیقی نسبت به این ابله
کوچک و دروغگو دارم. خیلی برایم
مهم است که رولبون آدم خوبی بوده
باشد. بی‌شک آدم رذلی بوده‌.
- البته کیست که نباشد؟ نمی‌توان
آرزوی زندگی بهتری از او داشت.
- اما آیا این زندگی را زیسته بود؟
رذالتش بی‌پرده، خودجوش، و علاقمند
به فضایل اخلاقی راستین.‌ چرا نباید
رمانی دربارهٔ زندگی‌اش بنویسم؟

سه‌شنبه اعتراف ( مسیحیان به گناهان
خود اعتراف می‌کنند )
مدتی است زود به زود خواب‌هایم را
به‌یاد می‌آورم.
نامه‌ای از آنی به‌دستم می‌رسد. جوهر
نوشتنش را هنوز عوض نکرده.
در توهمی مه‌آلود لبخندش را به‌یاد
می‌آورم. مسیو آنتوان روکانتن. از
خواندن اسمم خوشحال می‌شوم.
- وقتی نامه را بازمی‌کنم؛ توهمم شش
سال جوان‌ترم می‌کند. از پاریس گذر
خواهد کرد. ' حتما به‌دیدنم بیا '
سه‌شنبه اعتراف، حوصله‌سربر و راکد
است. به رستوران می‌روم.
احساس بیکاری و بیهودگی می‌کنم.
شش سال قبل با توافق دوطرفه از آنی
جدا شدم. نامه‌ای درتوکیو برایش
نوشتم؛ آنی عزیز من "
جواب داد: گستاخی ات را تحسین
میکنم. من هرگز آنی عزیز تو نبوده‌ام
و تو هم هرگز آنتوان عزیز من نبوده‌ای.
همیشه دلش می‌خواست لحظات
بی‌نقصی داشته باشد. جادوی محسور
کننده و مغرورانه ای داشت.‌ زیر بار
کلمات تلوتلو خوردم. سعی می‌کنم
حافظه‌ام را تجدید کنم.
- اما لبخندش از بین رفته، دیگر
برنمی‌گردد. - آیا فکرکردن به‌کسی‌
از گذشته امکان دارد؟ صداها، بوها،
نورها، همه را درون خود داشتیم.
برای کسی بازگو نمی‌کردیم و این‌گونه
بود که زنده می‌ماندیم. خاطره نیست
عشقی سنگدل و سوزان است. هیچ
سایه‌ای، هیچ گریزی، هیچ پناهی،
و بعد آنی ترکم کرد.
- من هستم چون به‌این فکرمی‌کنم
که نمی‌خواهم باشم.
- زمان شروع کرد به جریان یافتن.
- احساس توخالی بودن می‌کردم.
- حالا گذشتهٔ من چیزی نیست
جز یک خلاء بی‌انتها.
- این زمان حال من است.

- انگار هر چیزی را که یادگرفته ام
از کتاب‌ها می‌دانم



" درواقع قسمتی از رمان تهوع پاسخ به
همین پرسش است؛
سارتر در کتاب کلمات که در واقع
شرح حال سارتر از زبان خودش است
عنوان می‌کند: در تهوع کاملا صادقانه می‌گویم، می‌توانید حرفم را باور کنید
زندگی بی‌جهت و ناخوشایند همنوعانم
را نوشتم و زندگی خود را مبرا کرده‌ام. روکانتن بودم، از او برای نشان دادن
طرح زندگی خود بدون خودپسندی
استفاده کرده‌ام، درعین‌حال خودم
بودم، برگزیده و وقایع نگار جهنم. فتومیکروسکوپ شیشه‌ای و فولادی
خم شده روی پرتوپلاسمای خودش.
بنابراین ما ازطريق سارتر می‌توانیم
روکانتن را بشناسیم و بالعکس. "


📚 تهوع - ژان_پل_سارتر

ادامه دارد

...📚

Читать полностью…

کتاب دانش

📚#سیاست 👤#ارسطو

t.me/ktabdansh 📚
.

Читать полностью…

کتاب دانش

آیا تاکنون چشمانی راکه
در آن‌ها خاکستر ریخته‌باشند دیده‌اید؟

منظورم چشمانی است که در آن‌ها
آثارِ غم‌انگیز آرزوهایی بی‌حاصل
خوانده‌ می‌شود.

چَشمانی که نمی‌شود
دَر آن‌ها نگاه کرد..


📓 سرنوشت یک انسان
•••📚🌒

Читать полностью…

کتاب دانش

📖 مطالعه قسمت چهارم

همه خیره شدند؛
بندباز کارش را آغاز کرده بود؛
مشغول راه‌رفتن برروی طناب بود؛
معلق بالای سر مردم، یک دلقک با
قدم‌های سریع به‌طرف بندباز آمد و
گفت؛ راه را مسدود کرده‌ای! و یک
فریاد شیطانی سرداد و از روی مرد
پرید! بندباز چوب بلندش را انداخت
و به‌سمت پایین شیرجه رفت. مردم
به اطراف فرار کردند‌.
مرد درست کنار زرتشت فرود آمد؛
درهم شکسته بود و گفت:
" می‌دانستم شیطان موجب سقوطم
می‌شود، حالا می‌خواهد مرا به جهنم
بکِشد. تو می‌خواهی جلوی او را
بگیری؟
زرتشت پاسخ داد: دوست من! هیچ‌یک
از چیزهایی که تو درباره‌اش صحبت
می‌کنی وجود ندارد. نه شیطانی هست
نه جهنمی؛
- روح تو حتی زودتر از بدن تو خواهد
مرد.... دیگر نترس....!
مرد گفت: پس هنگامی که جانم را از
دست بدهم هیچ‌چیز را از دست
نمی‌دهم.
زرتشت گفت: تو حرفه‌ات را باوجود
خطر پیش بردی، محقر نیست،
به‌خاطر حرفه‌ات می‌میری.
عصر فرارسید و زرتشت گفت؛
موجودیت انسان عجیب است و
بی‌معنی، مُرده را بر دوش انداخت،
یک‌نفر در گوشش گفت: هوشیار باش،
مؤمنان به دین‌های واقعی از تو
بیزارند، از این شهر برو....
در قبرستان به‌او خندیدند و زرتشت
به جنگل رسید، هیچ جاده‌ای نبود،
به‌خواب رفت و پس از روشنایی روز
با قلبش چنین گفت: من به زنده‌ها
نیاز دارم.‌ زرتشت نباید سگ
گله و چوپان باشد.
برای اغواکردن و دور کردن افراد گله..
من برای این آمده‌ام.
مردم و گله از من عصبانی خواهند بود،
زرتشت می‌خواهد که چوپان ها او را
دزد بنامند.
من می‌گویم چوپان ها اما آن‌ها خودشان
را نیک و عادل می‌نامند.
می‌گویم چوپان؛ ولی آنان خودشان را
مؤمن باایمان راستین می‌نامند.
افراد نیک ازچه کسی بیشتر نفرت دارند؟
کسی‌که لوح‌های ارزش آنها را بشکند.
آن‌کس که خلاق است در جستجوی
همنشین است نه جسد. نه گله‌ها نه
مؤمنان.
زرتشت در پی هم نشینان درو کننده،
برپاکننده جشن است.
اولین همنشین من، من تو را در درون
درخت دفن کردم. ( بندباز )
من نه چوپانم نه قبرکن.

من به خلاقان ملحق خواهم شد‌‌‌‌‌‌.‌
به دروگران خرمن و برپاکنندگان
جشن‌ها. رنگین‌کمان و انسان برتر.

چنین گفت زرتشت؛ باشد که داناتر شوم!
غرور من با دانایی من همراه باشد!
اگر دانایی مرا رها کند، و غرور به
اشتباه برود!
پس به زیر رفتن زرتشت آغاز شد.

دربارهٔ سه دگردیسی

من سه دگردیسی روح را برای شما
نام می‌برم؛ این‌که چگونه یک شتر
تبدیل به شیر و شیر تبدیل به کودک
می‌شود.....

( نیچه، در دگردیسی شتر، بارگران را
سؤال می‌کند؟ چه باید بار کرد؟
یعنی دوست‌داشتن آنانی که ما را
دوست ندارند.
چرا به شیر نیاز هست؟ برای ارزش‌های
نو وَ کودک بی‌گناه است برای
فراموشی و آغازی نو.
گله همان انسان‌هایی که گوسفند بودن
را انتخاب می‌کنند و چوپان استعاره
از کشیش یا راهنما یا رهبر و اطاعت
بی‌چون و چرای گوسفندان است. )

📚 چنین گفت زرتشت

ادامه دارد

- فردریش نیچه

زیستن یعنی رنج بردن
و زنده‌ماندن یعنی
یافتنِ معنایی در این رنج ...


...📚

Читать полностью…

کتاب دانش

نمی‌توان به دو اَرباب خدمت کرد:
پس یا به خِرَد خدمت کنید یا
کتاب‌ِمقدس .. -شوپنهاور

Читать полностью…

کتاب دانش

کسی‌که ديگران را می‌فهمد، خردمند
است؛ کسی‌که خود را می‌فهمد،
بیدار است.

-لائوتسه

Читать полностью…

کتاب دانش

به‌جای این‌که با زورِ زنگ ساعت
با خستگی از خواب بیدارشوید
شاید حتی حس و حال کودکی
را پیدا کنید که هر روز مانند
روز تولدش نمی‌تواند منتظر
بماند تا ببیند چه‌چیزهای
فوق‌العاده‌ای در انتظارش است.

برنده‌ها از شکست‌خوردن
نمی‌ترسند.
ولی بازنده ها چرا.
شکست بخشی از فرایند موفقیت است.
کسانی‌که از شکست دوری می‌کنند از
موفقیت نیز دوری می‌کنند.

🔅 زندگی‌تان را در 21 روز
تغییر دهید.
🖊 رابرت کیوساکی
...📚

Читать полностью…

کتاب دانش

.
داستان‌های کوتاه
نویسنده؛ کریستین بوبن
📝 دوره گرد 2

بهبود این بیماری را بیهوده خواستاریم.

شور و شوق خواندن، کودکِ
تسکین‌ناپذیر را دیگر رها نمی‌کند
و بر زخم‌هایی که او بر زانوهایش
به‌جای گذاشته، با عصارهٔ جوهرهای
وحشی مرهم می‌نهد.
ببین چه قیافه‌ای پیدا کرده‌ای، رنگت
بیش از حد پریده ، چرا نمی‌روی
بیرون بازی کنی؟

فضای کتاب، فضای نقاشی‌های
زراندود قرون وسطی است. آسمان
فرو می‌آید تا در چشم‌های زنی اشرافی
پرتو بیفکند و سیزده خورشید با
چهره‌هایی شبیه به آدمی، روی آبِ
شفافِ دنبالهٔ لباس گلدارش می‌غلتد.
دست بزرگ‌تر از اسب و قصر از راه
باریکهٔ پوشیده از فلقی که به‌آن
می‌رسد کوچک‌تر است. ساعت‌های
طولانی بدین‌سان، مبهوت تماشای
همهٔ پدیده‌ها، در امتداد نوری که
زیباترین جلوه را به آنها می‌بخشد.
سیر و تأملی در لایتناهی،
فروبست در مينياتور سکوت.

دیروز دوباره در یکی از تب و تاب های
کودکانه‌ای که تو را با کتابِ تصویری
در دست، در اتاق طبقهٔ بالا
گوشه‌نشین می‌کرد، به‌صدای مادر، به
صدای فراموشیِ نامیسر که بیرون،
در انتهای حیاط ترانه می‌خوانده،
گوش می‌سپردی. امروز روی رنگ
سیاه سر خم کرده‌ای و سوختن
کتاب‌هایت را می‌نگری و اگر برای
یک‌بار در قرن ، پنجره را بگشایی و سر
بیرون آوری، فقط پایان سرودی را
می‌شنوی که از دیرباز اسیرش هستی:
شمع من خاموش است
آتشی ندارم.

واژه‌ها از اثیری صفحه می‌گذرند.
تا می‌خواهیم از بین دو انگشت پریزاد
بگیریمشان، می‌میرند و کمی دورتر
زنده می‌شوند: مثل آن بازی که
بیشه‌ای در میان بود و از گرگ
می‌خواستیم تا حضورش را با
نشانه‌ای آشکار کند، یادتان هست؟
به‌همان ترتیب نیز هنگامی که خواننده
آنجاست، نویسنده دیگر نیست ؛
جنگل زبان زرین، در پی هم می‌گردند.

خواندن : نردبانی را که در روح است
باز می‌کنیم، پله‌های نردبان، هم در
فراز و نشیب، تا بی‌نهایت ادامه دارند.

چهرهٔ خواننده شفاف‌تر از هوا و
بدنش، رها از تنگنای حرکت و کنش،
نرم و انعطاف‌پذیر است. دست‌ها و
پاها را بی‌خیال به چند قاره تکیه داده،
دراز کشیده و در سپیدی ابرآلود
برگ‌ها، ستاره‌ها را می‌شمرد.
هرچه‌ به رؤیاهایش نزدیک‌تر می‌شود،
سکوت بیشتر اسیرش می‌کند.
آداب سادگی،
تمرین شکیبایی.
خواندن : راهی از جمله راه‌هاست.
رستن و بالیدن در پرتو بصیرت،
هدف جز این نیست ..

{ ترجمهٔ؛ خانم مهوش قویمی }

ادامه دارد

...📚✨
...🖊

Читать полностью…

کتاب دانش

📚
🔹🔹🔹
#حکایت

می‌گویند روزی شاه‌عباس در اصفهان به‌خدمت عالم زمانه شیخ بهایی رسید.

پس از سلام و احوالپرسی از
شیح پرسید: در برخورد با افراد
اجتماع اصالت ذاتی آنها بهتر است
یا تربیت خانوادگی‌شان؟
شیخ بهایی گفت: هرچه‌ نظر
حضرت اشرف باشد همان است، ولی
به‌نظر من اصالت ارجح است و شاه
برخلاف او گفت شک نکنید که تربیت
مهم‌تر است. بحث میان آن دو بالا
گرفت و هیچ‌یک نتوانستند یکدیگر
را قانع کنند. به‌ناچار شاه برای اثبات
حقانیت خود او را به کاخ دعوت کرد
تا حرفش را به کرسی بنشاند.
فردای آن روز هنگام غروب،
شیخ‌بهایی به کاخ رسید، بعداز
تشریفات اولیه وقت شام فرارسید،
سفره‌ای بلند پهن کردند ولی چون
چراغی و برقی نبود مهمانخانه سخت
تاریک بود در این لحظه پادشاه دستی
به کف زد و با اشاره او چهار گربه شمع
به‌دست‌ حاضر شدند و آنجا را روشن
کردند، درهنگام شام، شاه دستی پشت
شیخ زد و گفت: دیدی گفتم
تربیت از اصالت مهم‌تر است،
ما این گربه‌های نااهل را اهلی و رام
کردیم که این نتیجهٔ اهميت تربیت است.

شیخ‌بهایی در عین اینکه هاج و واج
مانده بود گفت: من فقط به‌یک شرط
حرف شما را می‌پذیرم و آن این است
که فرداهم گربه ها مثل امروز چنین کنند.
شاه که از حرف شیخ سخت
تعجب کرده بود گفت:
این چه حرفی است، فرداهم مثل
امروز و امروز هم مثل دیروز،
کار آن‌ها اکتسابی است که با تربیت
و ممارست و تمرین زیاد انجام
می‌شود.
ولی شیخ دست‌بردارنبود که نبود.
تاجایی که شاه‌عباس را مجبور کرد
تا این کار فردا تکرار کند.
لذا شیخ فکورانه به خانه رفت.
او وقتی از کاخ برگشت، بی‌درنگ
دست به‌کار شد؛ چهار جوراب
برداشت و چهار موش در آن نهاد.
فردا باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت،
تشریفات همان و سفره همان و
گربه‌های بازیگر همان.
شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز
را تأکیدی بر صحت حرفهایش می‌دید،
زیر لب برای شیخ‌بهایی رجز می‌خواند
که، در این زمان شیخ، موش‌ها را رها
کرد. در این هنگام هنگامه‌ای بپا شد ؛
یک گربه به شرق دیگری به غرب آن
یکی شمال و این یکی جنوب .‌.‌.

این بار شیخ دستی بر پشت شاه زد
و گفت: شهریار یادت باشد اصالت گربه
موش گرفتن است. گرچه تربیت هم
بسیار مهم است ولی اصالت مهم‌تر است.
یادت باشد با تربیت می‌توان گربه اهلی
را رام و آرام کرد ولی هرگاه گربه
موش را دید به اصالت خود برمی‌گردد.

واین است حکایت بعضی تازه به
دوران رسیده ها ...

آن نخل ناخلف ک تبر شد زما نبود ؛
ما را زمانه گر شکند ساز می‌شویم.



بهاءالدین محمدبن حسین عاملی
معروف به شیخ‌بهایی؛ حکیم، عارف،
منجم، ریاضی‌دان قرن دهم و یازدهم
او مورد اعتماد شاه‌عباس بود.
ملاصدرا از شاگردان او بود.
نان سنگک از ابتکارات او برای
سربازان بود. این عالم بزرگ در اصفهان به‌کارهای معماری زیادی پرداخت...

@ktabdansh 📚📚
...📚

Читать полностью…

کتاب دانش

دنیا به جایی خواهد رسید که ؛
افرادِ باهوش از حرف‌زدن منع می‌شوند

تا باعث رنجش اَحمق‌ها نشوند ،
اکنون دقیقا هَمان دوران اَست.

داستایفسکی


••☆📚🌘

Читать полностью…

کتاب دانش

مَردُمِ این شهر از فرطِ بیچارگیِ
بیش از حد،
همه‌چیز را به شوخی گرفته‌اند.

👤 گیلین فیلین
...📚

Читать полностью…

کتاب دانش

#انیمیشن کوتاه راهب و ماهی

اثر ؛ مایکل دوداک دویت
نامزد اسکار ۱۹۹۵

•• راهب و ماهی
داستان تک تک ما هست.

چه‌بسا ماهی‌هایی که هرروز نادیده‌شان
می‌گیریم و یا در پی شکار آن‌ها هستیم
و بااين کار آن‌ها را تبدیل به کوسه‌هایی
می‌کنیم که زندگی ما را می‌بلعند.


پس چه‌بهتر که ماهی‌های
زندگی‌مان را دریابیم.


@ktabdansh 📚📚
...📚

Читать полностью…

کتاب دانش

📚 #تکامل_آگاهی از
دون کیشوت تا فاوست.

رابرت الکس جانسون
انبوهی از بینش‌ها ، گام‌برداشتن
در مسیر تحولی مردانه

در این کتاب هر شخصیت نماینده خصوصیات یک منش و در پس آن
یک نوع رفتار است.
به عقیده دکتر رابرت جانسون ،
دن کیشوت نشانگر کودکی
معصومانه ماست.
هملت ؛ نمایانگر تردیدهای ما
در عمل و احساس و
فاوست ؛ در بر گیرنده خویشتن
راستین ماست که برای
به‌دست آوردن آن گذار از این دو
سطح آگاهی لازم است.

نویسنده #رابرت_جانسون

t.me/ktabdansh 📚
.

Читать полностью…

کتاب دانش

همهٔ هیولاها از اول هیولا نبوده‌اند؛
بعضی‌هایشان هیولاهایی هستند که

اَز اَندوه هَیولا شُده‌اند - بکمن

•••📚🌒

Читать полностью…

کتاب دانش

یادبگیر که در برابرت، ساعت‌ها،
روزها و سال‌هایی خواهدبود که
کاملا داغونی و هیچ‌چیز نمی‌تونه
این حس رو عوض کنه،
نه دوست‌دختر جدید،
نه دکترها،
نه تغییر رژیم غذایی،
نه موادمخدر
نه تحقیر
و نه حتی خدا.

- چارلز بوکوفسکی


...📚

Читать полностью…

کتاب دانش

جایِ اشتباه باآدمِ اشتباه سوار شدم ..
هرکجا پیاده شوم درست است.

Читать полностью…

کتاب دانش

📚

▪️سه‌دسته از مردم هیچ‌گاه به‌درد
حکومت کردن نمی‌خورند :

۱ - ثروتمندان؛
چون این‌ها غالبا با مشکلات و دردهای
فقرا آشنا نیستند و زمانی‌که به حکومت
برسند غالبا به‌دنبال افزایش دارایی و
لذت‌های خود هستند.

۲ - فقیران :
چون این‌ها کمبودهای زیادی در زندگی
داشته‌اند، زمانی‌که به حکومت برسند
ناخودآگاه به‌دنبال جبران کمبودهای
گذشته هستند! پس به دیکتاتورهای
وحشتناکی تبدیل می‌شوند که
می‌خواهند به‌هرقیمت حکومت را
حفظ کنند.

۳ - علما و مردان خدا :
این طبقه خود را از نظر دانایی بالاتر
از نماينده خدا می‌دانند و انتقادپذیر
نیستند پس با هر نوآوری و اصلاحی
مخالفت می‌کنند.

💠 اما بدبختی زمانی است که علما
از طبقهٔ فقیر هم باشند،
پس هم می‌خواهند کمبودهای گذشته
را جبران کنند و هم انتقادپذیر نیستند
و از آنان چنان دیکتاتورهایی به‌وجود
می‌آید که مُلک و ملت به‌فنا خواهد
رفت. درحالی‌که بهترین گروه برای
فرمانروایی ،
طبقهٔ متوسط جامعه است ...

📘 سیاست

👤ارسطو

کسی‌که نمی‌تواند در جامعه زیست
کند و یا چندان به ذات خویش متکی
است که نیازی به هم‌زیستی با
دیگران ندارد، یا بايد جانور باشد یا
خدا... از کتابِ ؛ سیاست


امید، مثلِ رؤیا دیدن در بیداریه -ارسطو

@ktabdansh 📚📚
...📚

Читать полностью…

کتاب دانش

یک چیز دیگر هم هست
البته
من فکرمی‌کنم در
پترزبورگ خیلی‌ها موقع
راه‌رفتن باخودشان حرف
می‌زنند گویی این شهر
شهرِ نیم چه خول هاست
ما اگر یک ملت اهل علم
بودیم دکترهامان
حقوقدان هامان
فیلسوف هامان می‌توانستند
حسابی در پترزبورگ تحقیق
کنند در زمینهٔ کار خودشان
من هیچ‌جا را مثل
پترزبورگ ندیدم که اینهمه
بوالعجب اینهمه خشونت و
بی‌رحمی اینهمه سرخوردگی
و دلزدگی دوروبر آدم بچرخد
پایتخت روسیه است دیگر
بایدهم آینه تمام نمای روسیه
باشد.......
من خیال ندارم زندگی‌ام را
به‌خاطر تو به لجن بکشم
وقت طلاست حرفت را بزن
بعد ممکن است دیر باشد
.

Читать полностью…

کتاب دانش

نگرانی‌شان از بابتِ فرارِ ما نیست.
نمی‌توانیم زیاد دور شویم.

نگرانِ اوج‌گرفتنِ خیالمان هستند؛

نگرانِ راه‌هایی که فقط درونِ آدم
بازمی‌شوند،
وَ به انسان روحیه و برتری می‌دهند.


● سرگذشت ندیمه
- مارگارت اتوود


...📚

Читать полностью…
Subscribe to a channel