1541
📚از بَس کتاب در گِرُوِ باده کرده ایم ، امروز خشتِ میکده ها از کتابِ ماست .📚 ارتباط با ادمین : @marymdansh
بچه که بود از مُرده ها میترسید
میترسید از گورهایشان برخيزند،
او را بگيرند و کشانکشان با خود
بهدل خاک سرد سیاه ببرند و
چشمها و دهانش از خاک پر شود.
این ترس کمکم از میان رفت،
زیرا معلوم شد،
دستهای زندگان ترسناکتر است..
هیاهوی زمان جولیان بارنزЧитать полностью…
فقط من میتوانم
خودم را قضاوت کنم.
من گذشتهام را میدانم،
دلیل انتخابهایم را میدانم.
میدانم درونم چه دارم،
میدانم چقدر رنج کشیدهام،
میدانم قوی و شکنندهبودن
یعنی چه.
[ مَن ]
و نه
هیچکس دیگر..
...
مطالعه 📖 قسمت ۱۹
بهسوی کلبهٔ یک خوابهاش که
مانند دفترش اثاثیه اندکی
داشت راهی شد. " برای حریم
خصوصیاش ارزش قائل بود.
به سمفونی چهارم بتهوون گوش
داد. یکی از عبارات اپیکور
توجهش را جلب کرد؛ ...
اگر برای دلخوشی دیگران ،
توجهتان را به بیرون معطوف
کنید، بیشک نظام زندگیتان
را نابود کردهاید.
<< در سیسالگی،
سروکار داشتن با افراد همترازم
که درواقع همشأن
من نبودند، بهشدت خسته و
دلزدهام کرده بود.
گربه تا وقتی بچه است، با
گلولههای کاغذی بازی میکند
چون آنها را جاندار و موجوداتی
مانند خود تصور میکند.
ارتباط من با دوپایان هم همینطور
بود. >>
فصل ۲۵.
حکایت جوجهتیغی یکی از
مشهورترین عبارات شوپنهاور است
که نگاه سرد او را به روابط انسانی
آشکار میسازد...
یک روز سرد زمستانی که
جوجهتیغیها برای گرم شدن
بههم نزدیک میشوند ... تیغها
مانع شده ... و با فاصله از هم
یکدیگر را تحمل میکنند ...
نیاز انسانها، ویژگیهای
ناخوشایند و زنندهٔ فراوانشان
آنها را از هم دور میکند.
<< نزدیک شدن به دیگران را فقط
برای بقا تحمل کنید و هروقت
ممکن بود، از آن بپرهیزید. >>
بخش عمدهٔ رواندرمانی به این
مسئله پرداخته، هراس اجتماعی،
شخصیت خودشیفته،
خود بزرگانگاری و ...
البته آرتور احساسش به دیگران را
ضعف و کاستی نمیدید او انزوا
را یک حسن بزرگ میدانست.
* توجه کنید چه نوشت :
_ هرکس گرمای درونی زیادی از
خود داشته باشد، ترجیح میدهد
از جامعه فاصله بگیرد تا از
ایجاد گرفتاری و یا تحمل آزردگی
بپرهیزد _
آرتور شوپنهاور باور داشت
انسانیکه قدرت درونی و فضیلت
است، نیازی به پشتیبانی دیگران،
از هر نوعی که باشد، ندارد؛
چنین انسانی خودبسنده است.
[ نبوغ شوپنهاور سرچشمهٔ این
دوری از صمیمیت است ]
گفته که جایگاهش در والاترین
مرتبهٔ انسانی ایجاب میکرد،
استعدادهایش را هدر ندهد،
نوشت "
هوشمندیام متعلق به
من نیست، بلکه به جهان
اختصاص دارد. "
هوشمندی محض او چالاکی
ذهنیاش نمایان است. معلم
سرخانهاش از پیشرفت او
هاجوواج مانده بود. ...
گوته_ تنها مرد قرن نوزدهیای که
آرتور او را همسنگ خود میدانست
به اندیشهٔ آرتور ادای احترام کرد.
گوته_ رسالهٔ دکترای او را خواند
و چنان تحتتأثیر قرار گرفت که
خدمتکار خانهاش را بهدنبال
آرتور میفرستاد تا بحثهای
طولانی کنند.
گوته_ یک نظریه رنگ نوشته بود
از آرتور خواست نظر بده که
بعدها شوپنهاور نظرات گوته
را ناکافی دانست و ... اختلاف
و جدایی از هم.
البته آرتور همیشه او را گرامی
داشت. هوشمندی گوته برایش
قابل احترام بود. ص ۲۹۰
* بااستعداد
مثل تیراندازی است که
هدفی را میزند که دیگران
قادر به زدنش نیستند،
درحالیکه نابغه مثل
تیراندازی است که هدفی را
میزند که دیگران قادر به
دیدنش نيستند. "
درمان_شوپنهاور
دکتر اروین_دیوید_یالوم
ترجمه دکتر سپیده حبیب
نشر قطره
■ ادامه دارد
در کانال کتاب دانش،
متفاوت و جامع بخوانید
...📚
کتابِ دنیای سوفی؛
نوشتهٔ یوستین گردر
ترجمهٔ دکتر مهدی سمسار
رمانی جریانساز در مفاهیم
عظیم فلسفی.
از سقراط تا سارتر.
آغاز وسوسهکنندهٔ سؤالات
مفهومی. نثری گیرا و جذاب.
کتابِ شهریار؛
نوشتهٔ نیکولا ماکیاولی
ترجمهٔ محمود محمود
یک کتاب در حوزهٔ بایدها
و نبایدها و تاثیرگذارترین
آثار، پرخوانندهترین و
بحثبرانگیزترین اثر
سیاسی.
کتابِ چرا مسیحی نیستم
نوشتهٔ برتراند راسل
ترجمهٔ فرهنگ امیری
انتشارات جامی
پاسخ به دین. خودمختاری
و خودآگاهی. استدلالهای
منطقی دربارهٔ دین و مسیحیت.
چه موافق این کتاب باشید
چه نباشید چالش نیرومند
آن یک بیان استادانه است.
کتابِ ضیافت؛
افلاطون
ترجمهٔ محمد ابراهیمی فرد
انتشارات جامی
ضیافتی در یونان برپاست.
دیدگاهها، مکالمات، عشق
واکنشی به زیبایی، غرایز
اساسی انسان تا زمانیکه
سقراط همه را به چالش
میکشد. یک گفتگوی
حیرتآور.
" تلفیق فلسفه و رمان
یک کتاب بهانتخاب شما
برای مطالعه "
با کتاب دانش
بهترینها را بخوانید.
سپاس از مشارکت و
همراهی شما ❤️🔥
...
.
On day;
You will ask me
Which is more important ?
My life or yours?
I will say mine!!
And you will walk away
Not knowing that
" YOUR MY LIFE .
یک روز از من میپُرسی که ؛
زندگیِ من مهمتَره
یا زندگیِ خودت؟
من هم میگم ؛ زندگیِ خودم!!
وَ ( تو ) هم خواهی رفت
بدونِ اینکه بدونی " تو "
تمامِ زندگیِ من بودی ..
📚🌒
او دیگر نمیدانست
کدام فکر از خودش است و
کدام از آنها را به خوردش دادهاند.
فقط حس میکرد چیزی از درونش
آرامآرام خاموش میشود ..
📓 1984
.
خلوتِ خود را
محترم بشمارید،
این راهِ ممانعت از
ورودِ آلودگیهاست.
کلاریسا پینکولا
.
[ روانشناسی ]
اولین قدم، ارتباط با طرز فکر
و تبدیل احساسات به درک درست
و شناختدرمانی برای درمان
دلهره، فوبیا، افسردگی و حقارت ...
است. شادبودن دایمی غیرممکن
است و روشهای واقعی تغییر
پیچیدهاند، اما اگر دیگران را
فراموش کنید، ارتابطتان مشکلدار
میشود. تفاوت هست بین خواستن
و تأیید ديگران. ناآگاهی ما هم
بیتأثير نیست. اما اگر
تمرین کنید سرانجام بهتر میشوید.
فصل ۲.
یک آزمون اضطراب باهم انجام بدیم:
از 0 تا 3 امتیاز بدین:
گروه یک:
۱- اضطراب ، دستپاچگی، نگرانی.
۲- هراس ناگهانی و غیرمنتظره.
۳- احساس سرنوشت شوم.
۴- جدابودن از بخشی از خود.
گروه ۲.
۱- دشواری در تمرکز.
۲- پرش ذهن از موضوعی به
موضوع دیگر.
۳- ترس ازدستدادنکنترل.
۴- ترس از بیماری جسمی.
۴- ترس از انتقاد.
۵- پیشبینی حوادث خطرناک.
گروه ۳.
۱- تپش قلب.
۲- بیقراری.
۳- عرقکردن بدون تب.
۴- احساس ضعف یا بیحالی.
۵- درد در ناحیهٔ گردن.
۶- احساس خفگی.
این امتیازها را در جدول راهنمای
بعد استفاده میکنیم.
بیش از یکبار در هفته اگر
مشکلاتی دارید لطفا به
سؤالات پاسخ دهید.
حالات شدید روحی را بنویسید.
0 تا 4 اضطراب خفیف.
5 تا 10 مرز اضطراب.
11 تا 30 اضطراب خفیف.
50 تا 31 اضطرابشدید، وحشت.
پس از پاسخ، در جدول بعدی
آزمون را تکمیل میکنیم.
مارک_منسن میگوید :
قدرت واقعی واکنش ما نسبتبه
مشکلاتمان، براساس بزرگی آن
تعیین نمیشود، بلکه ذهن ما
آن را بزرگ یا کوچک میکند تا
با میزان اضطراب ما همخوانی
داشته باشد.
دسترسی به قسمت قبل 👉
" آزمون شدت افسردگی برنز "
📚از حالبد به حالخوب
✍ دکتر دیوید برنز
ترجمه مهدی قراچهداغی
انتشارات آرین کار.
...📚🍃
⛳️ آموزش های هک همراه هوش مصنوعی»» @Mobsec_Ai
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
🟡برنامه نویسی و طراحی سایت
🟡دانشجوپلاس
🟡شُورِشِعر
🟡پک رایگان برنامه نویسی و شبکه
🟡انگلیسی حرفه ای کودک و بزرگسال
🟡مبتدی تا حرفه ای Autocad
🟡کانفیگ و فیلترشکن رایگان
🟡کتاب دانش مطالعه گروهی
🟡ربات های کاربردی تلگرام
🟡آموزش انگلیسی با تکه فیلمهای آمریکایی
🟡گروه معماری
🟡بهترین پروژه های دانشجویی و کاریابی
🟡« میکس ، آهنگ جدید »
🟡بسته بندی های خلاقانه
🟡دیگه کسی نمیتونه مزاحمت بشه
🟡آزمون های رایگان عمران و معماری
🟡کتاب سل
🟡پروژه ادمینی
🟡امنیت سایبری
🟡جدیدترین موزیک های ایرانی
🟡درامد پولدارشو
🟡داستان شاهان و قهرمانان
🟡پروژه های کاریابی و استخدام پروژه های میلیونی
🟡ثبت رایگان آگهی
🟡پروژه | استخدام ادمین
🟡آموزش پیشرفته زبان انگلیسی آیلتس
🟡آموزش اصطلاح آمريكايي
🟡کامپیــــــوتر ICDL
🟡ضربالمثــــــل ، آرایـــــــــه، شعر فارســــــی
🟡آموزش هک کامپیوتر با ترفند آسان
🟡موسیقی کلاسیک
🟡تدریس لیسنینگ شنیدار انگلیسی رایگان
🟡اصطلاحات خفن و حاضرجوابی فارسی
🟡شکستن یخ مکالمه زبان انگلیسی
🟡آموزش طراحی سایت رایگان
🟡تست کنکور استخـــدامی تخصصـــی
🟡پروکسی دانلودی سرعتی میخوای؟؟!
🟡کاریابی آنلاین
🟡انواع وکتور و عکس
🟡ترفندهای کاربردی ویندوز
🟡مدرسه خصوصی زبان انگلیسی در تلگرام
🟡دنبال پروژه آنلاین هستی ؟! بیا اینجا
🟡کافه متن ، موزیک آرامش
🟡دستیابی به موفقیت ،کسب درآمد مالی
🟡موزه خانه محیط زیست
🟡کانال سوالات تالیفی عمران محاسبات
🟡آکادمیِ زبان انگلیسی لینگو تور
🟡استخدامی فوری استان گلستان
🟡پروکسی ها اختصاصی
🟡مینی دوره های رایگان AI
🟡بیا هکر شو
🟡دانلود پروکسی تلگرام
🟡مرکز مشاوره اپلای و مهاجرت
🟡کتابفروشی ارزان کتاب
🟡مستر سیویل
🟡گلچین بهترین دوره های آموزش انگلیسی
🟡آموزش آواشناسی انگلیسی رایگان
🟡گروه مهندسی نرم افزار
🟡آموزش مکس و ویری
🟡بهترین پروژه های دانشجویی
🟡آموزش نرم افزارهای معماری
🟡کافه رویا
🟡تور چالش و تست های انگلیسی
🟡کتابهای صوتی، آرامش با داستان
➖➖➖➖➖➖➖
🔑@Newstaab
.
📚🎧 #کلبه_عمو_تم
نویسنده هریت بیجر استو
درست مانند موجی از
موسیقی آسمانی در
فاصلهٔ دو گردباد توفانی
بود سکوت چنان عمیق
شد که تیک و تاک ساعت
دیواری شنیده میشد
ساعتی که عقربههای خاموش
و گوش بهزنگ آن آخرین
دقایق رحمت و آمرزش
را که به این قلب سنگ
شده بخشیده شده بود
میشمردند
اما این فرصت لحظهای
بیش نپایید شک و تردید
و بیتصمیمی عرض اندام
کرد روح پلیدی قدرتمندتر
ظاهر شد
صحنههای ستمگری
قلب ما را به عصیان
وامیدارند
قسمت ۴۸
..
...
مطالعه 📖 رمان
📚جوان خام podorostok
✍فئودور میخایلاویچ
داستایوفسکی
مترجم عبدالحسین شریفیان
انتشارات نگاه
خواندن این کتاب، برای هرکسیکه
بهدنبال شناختن و درک درگیریهای
اخلاقی، کشمکش بین اجبار، مذهب،
سوسیالیسم، نیهیلیسم و تفکر
رایج روسیه در آن سالهاست
ضروری است.
فصل اول.
من مقابل وسوسهی نگارش
سرگذشتم نمیتوانم پایداری کنم.
آدم باید خیلی خودپرست باشد
که بیشرم و حیا بنویسد.
من نویسندهٔ حرفهای نیستم.
افشای اسرار درونی روح خود و
توصیف هنرمندانهٔ احساساتم را
در ملاءعام حقارتبار تلقی میکنم.
هرگونه آرایش ادبی از لحاظ
تأثیرش فسادبرانگیز است.
واکنشها درحقیقت ممکن است
بسیار مبتذل و پیشپا افتاده باشند
زیرا چیزی که درنظر شخص معینی
ارجمند است ممکن است برای
دیگران کلا بیارزش باشد.
اجازه دهید کار را آغاز کنیم.
۲. معتقدم لحن گفتارم بیمایه است.
چگونه است که سخنی که یک آدم
هوشیار میگوید بسیار ابلهانهتر
از آن چیزی است که نگفته است؟
دارم از نوزده سپتامبر آغاز میکنم.
۳. بیستویکساله هستم، پدر
قانونیام ماکارایوانف دالگورکی "
است. درواقع نامشروعام.
ورسیلوف ( پدرم ) در زمان
کودکیام چنان نفوذ قاطعی بر
شکلگیری اندیشهٔ من داشت،
که شاید بر آيندهٔ من سایه انداخت.
هنگامیکه بیستوپنجسالش بود،
همسرش را از دست داد، از وی یک
پسر و دختر داشت. ...
گاه عطوفت نشان میداد و گاه
مغرور و متکبر بود. ... املاک
بزرگ و رعیت. ( حالا پشیزی ندارد )
... راهی روستا شد ... باید به
همه احترام میگذاشتم ...
نمیدانم چرا از من میپرسیدند
دالگورکی یا شاهزاده دالگورکی؟
میگفتم فقط دالگورکی.
من پسر یک خدمتکارم ...
آه، فقط احمق! ...
در مدرسه سربهسرم میگذاشتند.
من ابله بودم. یکی از همکلاسیهایم
گفت: این احساسات البته به سود
تو است و بیتردید تا حدودی مایهٔ
مباهات تو، اما اگر من جای تو
بودم از این نامشروع بودن زیاد
شادمان نمیشدم. ...
۴. در میان خدمتکاران یک کلفت
هجدهساله بود
[ سوفیا آندره یونا ( مادر من ) ]
که ماکار دالگورکی خبر داد قصد
ازدواج با او دارد.
ناتیانا پاولونا پروتکوف که همه
او را عمه صدا میزدند، میخواست
از این ازدواج جلوگیری کند.
مادرم هرگز نتوانست خوب
بنویسد. ازدواجش را مقدر شده
میپنداشت. هرچه بهسرش
میآمد، خیر میدید.
۵. بین آن مرد و مادرم چه گذشت،
نفهمیدم. میگفت این ماجرا
ازهرگونه جنبهٔ عاشقانه عاری
بوده. من از آن ناپاکیها بیزار بودم.
اگر او زیبا نبود، مردی مثل
ورسیلوف او را چطور جذاب دیده؟
این خودنمای ابله چگونه با مادر
من سر و سری پیدا کرده؟ ...
تا یکسال پیش هیچچیز دربارهٔ
مادرم نمیدانستم.
من یک جوان بیتجربه و خام
از همهچیز بیخبرم.
بیتجربه بودن در بیستسالگی
چه مصیبتی است، دربارهٔ آن
زن هم چیزی نمیخواهم بدانم
ولی حتم دارم که بعضی زنها
هستند که در یک دقیقه آدم را
با زیباییشان یا با هرچیز دیگری
که دوست دارید، مفتون خود
میکنند و بعضی دیگر هستند
که شش ماه طول میکشد تا
معلوم شود چه دارند ...
نگاه کافی نیست، باید آماده باشید.
انسان باید از استعداد و قریحهٔ
ویژهای برخوردار باشد. ...
... جوان خام.
ادامه دارد...
...📖
.
همهٔ ما به فضایی نیاز داریم که
در آن راحت باشيم؛
فضایی که در آن بهیاد بیاوریم
چهکسی هستیم و چهچیزی
برایمان مهم است؛
وقفهای در زمان که اجازه دهد
شادی و لذت زندگی کردن
به خودآگاهمان بازگردد.
نینا سنکویچ
دهانِ زشتگوی را باید
با خاموشیِ وقار بست.
فرانسیس بیکن
💬
آیا در حیوانات رفتاری غیر از
این باید باشد؟
انسان، تمامی این صفات را
دارد اما ...
....
باز، هیچوقت خودش را مقصر نمیداند.
پلنگ نمیداند وجدان یعنی چه.
وقتی ماهیِ گوشتخوار
به طعمهاش حمله میکند،
اصلا احساس شرم نمیکند.
مار کاملآ بهخودش مطمئن است.
شغال پشیمانی را نمیفهمد.
شیرها و شپشها در مسیرشان،
دچار شک و دودلی نمیشوند؛
چرا باید بشوند، وقتی میدانند
کارشان درست است؟
اگرچه قلبِ نهنگ قاتل، صدکیلو
وزن دارد، اما قسمتهای دیگرش
سبُک است.
در سومین سیارهٔ خورشید،
در میان اینهمه رفتار وحشیانه،
هیچچیزی حیوانیتر از
داشتن یک وجدان آسوده نیست.
✍ ویسواوا شیمبورسکا
📓 هیچچیز دوبار اتفاق نمیافتد
( مجموعه شعر )
📚🎧 #کلبه_عمو_تم
نویسنده هریت بیجر استو
نه اشتباه کردم نشانههای
همگی یک چیز مشترک
داشت
آن بیچارهها از نوشتهٔ
نويسندگان و شعرا اطلاع
نداشتند که حتی شکسپیر
گفته است
مردهها با کفنهای سفید
در شهر میگردند
قسمت ۴۹
...
.
مادر ! بله، آدم نباید
پشتسر همنوع خود بد بگوید.
من هم این را میدانم، ولی
ناچارم یک چیز را بگویم؛
من از این تعجب میکنم که تو
تا بهحال متوجه نشدهای که
هرکس قبای بلند پوشید و
مدام خدا خدا کرد،
واقعا پاک و منزه نیست!!
|| بودنبروکها - توماس مان |
.
[ روانشناسی ]
نتایج آزمون قبلی را یاداشت کردید؟
تاریخ آزمون را فراموش نکنید.
توجه داشته باشید این آزمون فقط
برای افراد باسطح اضطراب شدید
نیست. برای تمام اوقاتی هم که
در شرایط عادی هستید کاربر
دارد. عمومیت این کتاب یکی
از برترین موارد آن است. *
حالا نشانههای افسردگی را در
هفتهٔ گذشته با o تا 3 امتیاز
پاسخ دهید.
۱- آیا اندوهگین بودید؟
۲- عزتنفس کمی داشتید؟
۳- در تصمیمگیری قاطع نبودید ؟
۴- بیش از اندازه نگران سلامت
خود بودید ( هستید ) ؟
۵- از کمخوابی رنج میبرید؟
۶- برای انجام کارهایتان باید
به خود فشار بياوريد؟
۷- آیا خود را غیر جذاب میدانید؟
۸- با کاهش میل جنسی مواجهید؟
۹- میل به خودکشی دارید؟
اگر امتیازها از 27 بیشتر شد
افسردگی شدید. نتایج دو آزمون
باهم ارتباط دارد. اضطراب با
ترس مرتبط است اما افسردگی
پرت شدن از بلندی است.
من شما را تشویق میکنم
احساسات منفی و اضطراب
را بپذیرید. نتیجهها را هر هفته
مقایسه کنید. کاهش امتیاز
نشانهٔ بهبودیست.
تفاوت افسردگی و اندوه:
افسردگی سبب کاهش عزتنفس،
افکار تحریفشده و ادامهدار است
گاه ماهها طول میکشد.
پدرمادر با اختلاف؛ کودک افسرده.
با پرسشهایی مثل ناخشنودی از
زندگی، یا خودکشی میتوان
یک فرد افسرده را تشخیص داد.
در صورت یأس شدید، با یک
روانشناس مشورت کنید.
دو آزمونی که باهم انجام دادیم
را دوباره امروز تکرار کنید. "
در سال 1980 انجمن روانشناسی
امریکا برای سلامت فکر، از
مفاهیمی نظیر بیقراری و
اندوه استفاده کرد؛
بهنام فوبیای اجتماعی.
در فصل بعد، یک آزمون
روحیهسنجی درصورت تداوم
روحیهٔ بد، شدت و وخامت
احساسات را مخصوصا اگر
دچار اضطراب عصبی میشوید
انجام میدهیم.
📚 از حالبد به حالخوب
✍ دکتر دیوید برنز
ترجمه مهدی قراچهداغی
دسترسی به قسمت قبل 👉
🍃🍃🍃
همچون || هارپر_لی |
که میگوید
اگر صدبار شکست خوردهایم
دلیل ندارد که باز تقلا نکنیم.
[ مقتدرانه تلاش کنیم ]
...📚🍃
...
گزارشهای رئیس ایستگاه روی
میزش انباشته میشد. نگرانی به
مختار هم سرایت کرد:
- نمیتوانم مراسلات را دریافت
یا ارسال کنم.
ابوالقاسم گفت:
- مطمئنم که همهچیز به روال عادی
برمیگردد.
- رئیس ایستگاه سیدیلاربی چه
میگوید؟
- او ادعا میکند که قطار سر
ساعتهای مقرر میگذرد و دوباره
برمیگردد. اما اطمینان دارم که
مرا دست انداخته چون بهخاطر
ارزبابیهای بهتری که ضمن
بازرسیها نصیبم میشود به من
حسادت میکند.
- چکار باید بکنیم؟
- بازهم منتظر میمانیم.
مختار خاطرنشان کرد:
- باید به رئیسم اطلاع بدهم.
نامهای برایش مینویسم.
- اما حالا که دیگر قطار عبور
نمیکند، نامه چطور بهدستش
میرسد؟
روز پنجم تلفن ایستگاه از کار افتاد.
این فاجعهٔ جدید ابوالقاسم را به
سرحد ناامیدی رساند. غرورش را
فروخورد و از پستچی راهنمایی
خواست.
پستچی پیشنهاد کرد که پيامي
تلگرافی بفرستد.
- خوشبختانه دستگاه من خوب
کار میکند.
ابوالقاسم محزون و ناامید، تصمیم
گرفت از تجهیزات ادارهٔ پست
استفاده کند.
اما روزها گذشت و هیچ پاسخی
نیامد. مختار هم بهنوبه خود
تلگرافی برای سازمانش فرستاد
تا مسئلهٔ چگونگی ارسال نامهها
را، بعد از حذف قطار ۱۴ و ۱۲
دقیقه مطرح کند. تلگرافی که در
جواب بهدستش رسید، تصریح
میکرد که باتوجه به اطلاعات
بهدست آمده از شرکت راهآهن،
خدمات قطار ۱۵۳۷ کوچکترین
تغییری نکرده است و بنابراین برای
تضمین خدمات پست، شایسته
است که از همان طریق اقدام شود.
مختار درحالیکه پیروزمندانه
تلگراف را در دست تکان میداد،
به ایستگاه رفت.
- تو که همیشه عملکرد پست را
تحقیر میکنی، حالا مدرکی هست
که نشان میدهد ادارهٔ من از
ادارهٔ تو منظمتر کار میکند.
ابوالقاسم که دیگر حال و حوصله
شوخی نداشت یادآور شد که
متن تلگراف مسئلهٔ نقل و انتقال
مراسلات را بههیچ وجه حل
نمیکند.
مختار با حال نزاری مطلب را
پذیرفت.
- راست میگویی. وضع همان است
که بود. ابوالقاسم طی چند روز،
از این میل که برای کسب اطلاعات
پیش رئیس شبکه برود، عذاب
کشید. اما علاوه بر آنکه اکراه
داشت بیمقدمه در حضور رئیس
ظاهر شود حس وظیفهشناسی
و انظباط، اجازه نمیداد محل
خدمتش را ترک کند.
از مختار مشورت خواست و پستچی
بهشدت تشویقش کرد که پیش
رئیسش برود.
- فقط یک نیمه روز وقت میگیرد.
- شوخی میکنی؟ بدون قطار
حداقل باید سه روز وقت بگذارم.
موقع رفتن باید چهار بار اتوبوس
عوض کنم. موقع برگشتن هم
همینطور.
- حق داری، فراموش کرده بودم.
- سه روز غیبت، به منزلهی ترک
خدمت است.
- اما قطار دیگر عبور نمیکند.
- بااینحال یک کارمند راهآهن
همیشه باید سر پستش بماند.
- من به جایت میمانم.
- تو؟ میدانستم کم عقل و بیفکری
اما حالا دیگر داری هذیان میگویی.
بهتر است به مهر زدن تمبرهای
نامهات اکتفا کنی.
با این وصف ابوالقاسم سرانجام
تصمیم به سفر گرفت.
وقتی به پایتخت رسید در شعبهٔ
مرکزی فهمید که مدیریت تمرکز
زدایی شده و سپس، سرپرستی به
شهر دیگر منتقل شده است.
آدرس جدید را نوشت و خوشحال
از دستیابی به توضیحی برای
سکوت طولانی رئیس شبکه،
به خانه برگشت.
داستانهای کوتاه
قصهٔ زمان
نویسنده رشید میمونی
قسمت ۱۱
ادامه دارد...
📚💫
.
دهخدا در لغتنامهاش با خط
خودش نوشته ملانصرالدین در
لطیفهگویی بینظیر بود.
به نوشتهٔ قاموسالاعلام با
تیمورلنگ، ملوک سلاجقهروم و
حاجبکتاش معاصر بوده... "
مردی ادعای دانستن علم نجوم
میکرد. ملا از او پرسید همسایهٔ
شما کیست. گفت نمیدانم.
ملا گفت تو که همسایهٔ خانهات
را نمیشناسی از ستارههای آسمان
چگونه خبر میدهی؟
-' ملا در وعظ میگفت مردم مال
خود را بهکسی بسپارید که از
او پس گرفتنش ممکن باشد
پرسيدند از که نمیتوان پس
گرفت. گفت از آدم مفلس.
-' شخصی خروس ملا را دزدیده
و در خورجین گذاشته بود ملا
او را تعقیب نموده گفت خروس
مرا بده گفت خروس ندیدهام
اتفاقا دم خروس از خورجین
بیرون بود ملا گفت تو راست
میگویی اما این دم کار را
خراب کرده!
میدانستید در مدارس ژاپن،
کتابِ ملانصرالدین دارند؟
کتابهای ملانصرالدین 👉
...📚
.
اشو
هرگاه یک کشور یا یک نژاد از
عقدهٔ حقارت در رنج باشد،
شروع میکند به تظاهرکردن که
برتر است.عقدهٔ برتریطلبی
راهیست برای پرهیز از عقدهٔ
حقارت، این یک استتار است.
همیشه چنین روی میدهد:
وقتی شخصی درحال مرگ است
شروع میکند بهفکر کردن درمورد
روزهای کودکی، چنین گفته شده
که اگر شخصی درحال غرقشدن
باشد تمام صحنههای زندگیاش
را مانند فیلم خواهد دید.
در مورد ملتها نیز چنین است،
ملتهای مرده و پوسیده که
مدام لاف گذشته را میزنند!!!
ملتهای ضعیف در گذشتهٔ
پر از ابهام و اوهام غرق میشوند!!!
پیوسته میگویند که ملت ما
در گذشته بهقدری خوب بودهاند
که نیازی نبود تا کسی در خانهاش
را قفل کند، کسی دروغ نمیگفت،
دزدی نمیکرد. این سخنان همهاش
بیمعنیست. پس بودا به چهکسی
میگفت دزدی نکن، دروغ نگو،
حسد نورز، بهچهکسی آموزش
میداد؟ هرجا کلامی و آموزشی
آمده یعنی مورد نیاز مردم بوده.
اگر مردم غیرخشن، مهرورز و
صلحدوست بودند، پس اینها
بهچهکسی تعلیم میدادند؟
... ...
@ktabdansh 📚
...📚
📌با عضو شدن رضایت خودتون رو از چنل ها اعلام کنید
🛑 /channel/addlist/u1Al-Han5Ek5MjY0
فرصت رو از دست ندید❗️
.
امروزه همهٔ عقاید،
مذاهب و فرضیات بشر
سنجیده و آزموده شده،
ولی هیچکدام از آنها
نتوانسته آدمیزاد را
خوشبخت، راضی و آسوده بکند.
س_گ_ل_ل
صادق_هدایت
...
.
میدانی ،
مردم آنقدرها هم خبیث نیستند،
فقط
فکرشان را بهکار نمیاندازند.
|| بخت بیدادگر
- هدا مارگولیوس کووالی |
...
[ روانشناسی ]
نمیگویم در تمام لحظات زندگی
شاد باشید، یا اختیار احساس
خود را بهدست بگیرید،
من هم نواقصی دارم، رنج میبرم.
تمرین خودآگاهی
۱- یاد زمانی بیفتد که ناراحت و
خشمگین بودید؟ چه اتفاقی
افتاد؟ بنویسید.
۲- دیر رسیدن اشخاص سر قرار
شما را عصبانی میکند؟ دوستت
هرگز بهموقع نمیآید؟
تفکر هیچ یا همهچیز ( برچسب
زدن، ذهنخوانی، سرزنشکردن)
خطای شناختی را بنویسید.
۳- ترس و اضطراب؛
حرفم را فراموش کردهام.
مغزم کار نخواهد کرد،
درشتنمایی کردن،
( پیشگویی از مهمترین خطاهای
شناختی است )
خطاهای شناختی خود را بنویسید.
۵- استرس و فشار روانی؛
چقدر باید کار بکنم،
روز دارد تمام میشود
هرگز کارم را تمام نخواهم کرد
( تفکر هیچ یا همهچیز )
اگر در دادگاه برنده نشوم چه؟
( پیشگویی )
چه زمانی زیر فشار روانی بودید؟
تعهد به خانواده، احساس مسؤلیت؟
بنویسید.
با آری یا خیر پاسخ دهید
افسرده و غمگین هستید؟
عصبی، هراسناک؟
مأیوس، دلسرد؟
گناهکار؟ شرمنده؟
تنها، دوستنداشتنی؟
دلخور، ناراحت، دلگیر؟
بیعلاقه؟
افکار منفی خود را بنویسید.
هیچ یا همهچیز و پیشگویی،
عبارات باید دار، ذهنخوانی.
موقعیت خود را با واقعبینی
ارزیابی کنید. باید حقیقت را
پذیرفت. همیشه که نباید یک
برگ برنده داشت، ذهن را
تغییر بده تحمل آزارها
آسانتر میشود.
مهار امیال دشوار است؛ عادت به
پرخوری، قمار، مشروبات الکلی،
مواد مخدر؛
اگر مشروب بنوشم، سرحالم.
( پیشگویی ) میشود افراط.
زندگی غمانگیزه، به شادی احتیاج
دارم ( استدلال احساسی )
بعد مشکلات،
شما تسلیم احساسات شدید؟
سیگار؟ روابط متعدد؟ ..
خب حالا افکار مثبت را
پیدا کنید.
افکار منفی را بنویسید سپس
خطای شناختی را پیدا کنید.
مثال؛ دلسرد و مأیوس بودم
بهدنبال یک دوست میگشتم
خطای شناختی آن میشود؛
روابط ناسالم، رفتارهای مخرب.
قدم اول این کتاب، شناختدرمانی
است. ارتباط بین طرز تفکر و
احساسات.
از حالبد بهحال خوب
فقط یک راهحل دارد. *نوشتن.
" دبی فورد میگوید؛
انسانیکه در درون آرام باشد
همهچیز دارد. انسانیکه با
جنگ درونی تکهتکه میشود
هیچچیز ندارد .
" از درون آرام باشید "
📚از حالبد به حالخوب
✍دکتر دیوید برنز
ترجمه مهدی قراچهداغی
...📚🍃
...
در یکلحظه، ابوالقاسم که
اعتراضهای مختار را با حرکتی
ناشی از بیاعتنایی رد میکرد،
قیافهٔ موقری بهخود میگرفت و
مصاحبش را در جریان طرحهای
عظیم شرکت راهآهن قرار داد.
- مردی که به دهکده آمد،
نقشهبردار است. مسیر راهآهن
جدید را بررسی میکرد.
- مسیر راهآهن جدید؟ ولی
فقط یک قطار از مسیر فعلی
میگذرد.
- بازهم مطابق معمول میبینم
که افق افکارت محدود است.
شرکت راهآهن، به لطف
سنتهایش همیشه پنجاه سال از
سردمداران این مملکت که مثل تو
کوتهفکرند، جلوتر خواهد بود.
میدانی خط آهن باریک چیست؟
مختار با سادهدلی اعتراف کرد نه.
- ناامیدم میکنی. هیچوقت
نمیتوانم چیزی بهتو یاد بدهم.
- خب. بگو.
- در خط آهن باریک ریلها فقط
صدوپنجاهسانتیمتر و پنجمیلیمتر
باهم فاصله دارند، مثل خط آهنی
که از این روستا میگذرد. این
خط سالها پیش از تولد تو
ساخته شده. در شبکههای جدید،
فاصلهٔ ریلها صدوچهلوسهسانتیمتر
است. و این فواید زیادی دارد.
مختار اعتراف کرد هیچ نمیدانسته.
- شرکت ما طرح عظیمی ریخته
تا شبکه را یکسانسازی کند. این
کار از بروز همهٔ مسائل نقل و انتقال
موقع عبور قطار از یک خط به خط
دیگر، جلوگیری میکند. شرکت در
مرحلهٔ دوم قصد دارد خطوط را
دوتایی کند و در مراحل بعدی
شبکه الکتریکی میشود. اجرای این
طرح باشکوه خواهد بود. دلیل
حضور نقشهکشی همین است.
وقتی مختار حس کرد مجبور
است طرح مبهمی مربوط به ارتباط
تلفنی پست را توضیح دهد،
ابوالقاسم فهمید که توانسته تحسین
و حسادت او را برانگیزد. پس با
اغماض و مدارا گفت:
- هرکسی حق دارد رؤیایی در
سر داشته باشد.
شش ماه بعد، مرد طولیاب دوباره
به دهکده برگشت. وقتی ابوالقاسم
به این جلسه دعوت شد احساس
کرد پاداش چهل سال خدمات
شرافتمندانهاش را گرفته است.
تجربه نشان داده بود که دولت
وقتی بهیادشان میافتد که بخواهد
باجی بگیرد. هيچکدام نمیخواستند
تعهدی بپذیرند.
پیشنماز دخالت کرد.
- شرکت خارجی؟ مسلمان هستند؟
نمیتوانیم لامذهبها را بپذیریم.
شهردار توجهی نکرد.
نقشهبردار گفت خانهها باید خراب
شود. سازمان خسارت را به
ساکنین جبران میکند.
مردم وقتی فهميدند میخواهند
آرامگاه قدیس حامی منطقه را
هم خراب کنند، تفنگهای قدیمی
را بیرون آوردند.
ابوالقاسم تکرار میکرد:
- رفتارشان ابلهانه است. همه از
بیکاری نجات پیدا میکنند. دهکده
متروک نمیماند.
- تو همیشه یک بیگانه بودی.
مردم نسبت به آرامگاه قدیس احساسات
دارند.
- تاکنون از کدام خطر مصون
ماندهاید؟
تمام آن روز قطاری به ايستگاه نیامد.
شاید حادثهای رخ داده. شورش
شده؟ حکومت نظامی اعلام کردند؟
رادیو چیزی نگفت.
البته رادیو معمولا اخبار مفید را
گزارش نمیکند. ابوالقاسم پس
از نیمساعت انتظار با ايستگاه
سیدیلاربی تماس گرفت. همکارش
تأکید کرد قطار با شانزده دقیقه
تأخیر به ايستگاه او رسیده.
قطار نه آن روز نه روزهای بعد
ظاهر نشد....
داستانهای کوتاه
قصهٔ زمان
نویسنده رشید میمونی
قسمت ۱۰
📚✨
...
مطالعه 📖
زوربا دستمالی که مادام اورتاس
بهاو دادهبود باز کرد.
- این چیست؟
- حلقههای ازدواج. باد شرجی
میوزد، خدا هم ناظر است،
بیا نامزد شویم.
دستهای از شیاطین درون زوربا
درحال جدال بودند... گفت:
از اتاق بیرون برویم تا خداوند
ناظر باشد. ارباب حلقهها را بیاور...
کلیهٔ سرودهای غسلتعمید، سرودهای
کلیسایی را حفظم...
شیطان هواخواه پیروز شد. دلش
بهحال آن پیرزن سوخت. ..
لعنت برمن. هنوز میتوانم جنس
مؤنث را خوشحال کنم... روبهدریا
گفت:
" درود بر خداوند جهان لایتناهی،
آمین. " هنگامیکه هورا گفتم،
حلقهها را در انگشت ما کن!
" پروردگارا طلب نجات و رستگاری
داریم! بهطرف بالا پرید، هورا گفت،
دست خود و نامزدش را دراز کرد،
حلقهها را در دستشان کردم. دعا
خواندیم. مادام اورتاس اشک
میریخت. ...
آسمان صاف و درخشان بود.
مادام اورتاس با خود گفته بود
شوهر کن و بچهدار شو. گرچه
دیر ولی بهتر از این ممکن نبود...
او را بهخانه رساندیم...
بغض گلویم را میفشرد.
ارباب زئوس چه رنجی برده است،
( بنابر اساطیر یونان، جهان را بین
خود و برادرانش تقسیم کردند،
و فرزندان متعددی از
الهگان داشتند) میگفت: زنی
دارد گریه میکند، بهتر است
بروم و دلش را بهدست
بیاورم ... ارباب، پدربزرگم دوستی
داشت بز دزد، همهجور منکری کرده
بود، پدربزرگم تکهچوبی نفیس را
به کشیش داد و او بر آن دعا خواند.
آن را به گردن آویخت، آدم دیگری
شد. دگرگونی در او پدید آمد.
" در انسان همهچیز بسته به عقیده
است. اگر ایمان داشته باشی
تراشهای از یک قاب پوسیده و
کهنه برایت شیئ مقدس میشود.
اگر ایمان و عقیده نداشته باشی
خود صلیب مقدس هم برایت
تکهچوبی بیش نخواهد بود. "
گفتم زوربا تابهحال جنگی شرکت
کردهای؟ تو زیاد بند وطنت نیستی ...
عصبانی شد، پیراهنش را بالا زد:
جای گلوله و شمشیر و زخم ...
" پشتم را ببین، حتی یک خراش
ندارد. من هیچگاه بهدشمن پشت
نکردهام، رودررو جنگیدهام.
کِی زمانی میرسد که مردان واقعا
مرد باشند.
همه پیراهن و شلوار میپوشیم.
کراوات میزنیم...
اینها نشانهٔ آدمیت نیست زیرا
مانند گرگ و خوک زندگی میکنیم.
ادعا میکنیم بهشکل خدا آفریده
شدهایم کی؟ ما؟
تف بر این افراد کودن و ابله!
ص ۳۳۴
زوربای_یونانی
نوشتهٔ نیکوس کازانتزاکیس
ترجمه محمود مصاحب
انتشارات نگاه
ادامه دارد
...📚
ای برادر تو همه اندیشهای
مابقی خود استخوان و ریشهای
گر گل است اندیشهٔ تو گلشنی
ور بود خاری تو هیمه گلخنی
۱- اگر قرار بود شناختدرمانی
را توصیف کنیم با همین ابیات
درک میکنید که؛ حال بد مساویست
با اندیشهٔ بد حتی اگر تمام نعمتها
را داشته باشید ولی حال خوب
نداشته باشید اگر معتقدید
روحیهٔ بد ناشی از عوامل
خارج از کنترل شماست
یا شغل خوبی ندارید یا
در جمع احساس بدی دارید
اگر بگویید نمیتوانم احساسم را
تغییر بدهم، قربانی ناراحتی خود
میشوید خود را فریب میدهید
افکار و طرز تلقی شما احساسات
را بوجود میآورد. اگر من بهشما
بگویم آدم خوبی هستید من شما
را دوست دارم چه احساسی پیدا
میکنید؟ احساس شما ناشی از
طرز تفکر شماست. اگر انتقاد
کنم چه؟ احساس خشم میکنید
یا ممکن است دلیل را بپرسید
با تغییر احساس، رفتار عوض
میشود. شناخت صرفآ یک اندیشه
است. اگر افسردگی یا نگرانی
دارید (چه فایده دارد از رختخواب
بیرون بیایم)
(حرف جالبی برای گفتن ندارم)
اگر مثبتر و واقعبینانه تر
بیندیشید از عزتنفس و کارایی
بیشتری برخوردارید.
📖 طبق جدول عمل کنید
از حالبد بهحال خوب
دکتر دیوید برنز
مهدی قراچهداغی
📚🍃
📚🎧 #کلبه_عمو_تم
اما این بیداری مرتب
با مقاومت وحشتناک
نیروی پلیدی و شیطنت
مواجه میگشت بااینحال
هربار این مرد یک کلمه
یا یک جمله از این دعاها
و سرودها میشنید
تا اعماق لجنزارهای
گردابهای باطنیاش
یک نوع هیجان و
ارتعاش احساس میکرد
و همهٔ اینها به خوف و
هراس مرموز تبدیل میشد
قسمت ۴۷
...