حاوي مطالبي مفيد در حوزه نواندیشی ديني، مقالات، گفتارها و یادداشت های اعضای مجمع مدرسين و محققين حوزه علميه قم و اخبار مجمع
نامه سرگشاده آیت الله دکتر محقق داماد به مراجع محترم تقلید شیعه در خصوص قانون حجاب اجباری
بسمه تعالی
محضر مقدس مراجع معزز تقلید شیعه متع الله المسلمین بطول بقائهم
سلام علیکم
با کمال ادب و احترام مواردی را به عرضتان می رساند:
۱. امروز در کنار رسالت عظیمی که در راستای حفظ ارزش ها و آرمان های مکتب تشیع و آموزه های اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به کف با کفایت آن بزرگواران سپرده شده بدون شک نظارت بر اجرای این دستور و آموزه مهم نبوی است که: یسروا ولا تعسروا و بشروا ولا تنفروا. بی تردید این رسالت بزرگ، در جهانی که کانون های قدرت و فساد در حال دامن زدن به اسلام هراسی و نشان دادن چهره ای خشن از آیین پیامبر رحمت(ص) هستند بسی حساس تر می شود.
۲. مستحضرید که اخیراً قانونی در مجلس شورای اسلامی با عنوان لایحه حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب به تصویب رسیده که حسب اطلاع، قوۀ مجریه آمادگی اجرای آن را ندارد و آن را غیرقابل اجرا و بر خلاف مصالح عامه میداند. تجربۀ عملی در پیگیری آنچه این قانون در پی آن است هم نشان داده است که رعایت شرایط امر به معروف و نهی از منکر از جمله عدم توهین به کسانی که امر و نهی می شوند و رعایت حرمت و کرامت آنها در عمل ممکن نبوده است و بسیار اتفاق افتاده است که نه تنها آبرو و حیثیت شخص مورد امر و نهی که خانواده آنها نیز مورد تعرض قرار گرفته است.
۳. نکته مهمی که کاملا مرتبط با رسالت مرجعیت است اینکه به نظر این جانب با توجه به آشنایی با مفهوم و معنای قانون و تجربۀ نسبتاً طولانی وانس با دانش حقوق، مواد زیادی از این قانون نه تنها غیرقابل اجرا که از نظر ثمربخشی در امر مقدس عفاف و حجاب درست، نتیجه عکس خواهد داد و حتی موجب تنفر نسل جوان از آموزه های دینی و ترک ناخواستۀ وطن اسلامی توسط برخی از هموطنان عزیز می شود.
۴. مکرراً از سوی مقامات عالی کشور در ملاقات با مسئولان کشوری تذکر داده شده است که موضوع حجاب باید از طریق فرهنگی پیگیری شود، نه با چوب و فلک؛ ولی تصویب این قانون، خلاف منویات و تذکرات مرجعیت است.
۵. اینک که این قانون هنوز ابلاغ نشده و لازم الاجرا نگردیده به عنوان یک دانش آموخته حوزه علمیه قم از شما بزرگواران استدعا دارم در راستای رسالت فرهنگی نهاد مرجعیت برای حل این معضل اجتماعی که عدم توجه به آن ممکن است موجب خسارت به دین و آیین و نظام و کشور عزیزمان شود عنایت ویژه فرموده تا مساله از طرق پیش بینی شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به نحو شایسته حل وفصل گردد.
سید مصطفی محقق داماد
١٤٠٣/٩/١١
🌐/channel/majmaqomh
#مقاله_امروز
🔰نسبت قانون با شریعت
📝نویسنده: #علیرضا_صالحی
✂️چکیده
🔖نسبت قانون با شریعت از مسائل مرتبط با فرآیندهای قانونگذاری است که به دنبال شناخت نوع ارتباط میان دو مفهوم فقه و قانون و راههای حل ناسازواریهای میان آن دو است. در بیش از یک سده گذشته و از زمان ورود مفهوم قانون به معنای مدرن آن به جغرافیای جهان اسلام، هیچگاه ذهن فقها خالی از نسبتسنجی میان دو مفهوم شریعت و قانون نبوده و دائم در پی بررسی موضوعاتی چون نقاط افتراق و اشتراک میان قانون و شریعت، ظرفیتهای فقه رایج در عرصه قانونگذاری، چگونگی مطابقت قوانین مصوب با موازین و مقررات دینی، راهکارهای رفع تعارض فقه و قانون و جایگاه شریعت در جامعه معاصر بودهاند.
🔖پژوهشگران فقهی در نسبتسنجی میان فقه و قانون، با استخراج انگارههای موجود، به چند شکل از ارتباط میان آن دو دست یافتهاند که از اصالت فقه تا اصالت قانون را در بر میگیرد؛ که از جمله میتوان به ظرف بودن قانون برای فقه، رابطه اتحاد و فنای فقه و قانون در همدیگر، رابطه حدّیت، مرجعیت فقه و اصالت قانون اشاره کرد. در این نسبتسنجی آنچه که معمولا فقها بر آن اتفاق نظر دارند، عدم مغایرت قوانین مصوب با آموزههای قطعی شریعت است؛ به همین دلیل چه در زمان مشروطه و چه در زمان جمهوری اسلامی، سازوکارهایی برای تشخیص این عدم مغایرت بنا نهاده شد.
🔖در مواجهه با چالش ناسازواری میان شریعت و قانون یا فتوا با قانون، راهکارهای برای رفع این مشکل از سوی فقها، پژوهشگران فقهی و همچنین تدوینکنندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ارائه شد؛ از جمله رعایت مصلحت نظام، جدا کردن قلمرو قانون از فتوا، فصلالخطاب قرار دادن قانون در مقابل فتوا و مراجعه به فتوای معیار. این راهکارهای در دو دسته رفع ناسازواری قانون با شریعت و قانون با فتوا قابل تقسیمبندی است.
🖇پیوند به متن کامل
🌐/channel/majmaqomh
⚡️ حقوق بشری که ما ارائه میکنیم، نباید فقط برای خودمان باشد
⚡️ ما در مجامع جهانی حقوق بشر حضوری نداریم که بخواهیم بر آنان اثر داشته باشیم
🔰رویکردهای فقهی کشورهای اسلامی در مجامع بینالمللی به مباحث حقوق بشری
🎙#محمد_حسن_ضیاییفر
🏷 در مجامع بینالمللی حقوقبشر، برخی از آنچه بهعنوان رویکردهای فقهی اسلامی، ظهور و بروز پیدا میکند، ایجابی و برخیها واکنشی است. متن برخی از قطعنامههایی که تصویب شده، با نظر مجمع فقهی سازمان همکاری اسلامی هم مخالف در میآید. میخواهم بگویم که حجم اسناد و گزارشهای متعدد، بسیار است و کشورهای اسلامی چون واقعیتش این است که مثل آن جریان غالب، مراکز فکری و علمیشان درگیر موضوعات نشدهاند، اصلا نمیتوانند آنها را رصد هم بکنند چه رسد به اینکه حضوری فعال در این عرصهها داشته باشند. بنابر این، عمده رویکردها واکنشی است.
وقتی که همین نظر مجمع فقه اسلامی را –که همه فقهای کشورهای اسلامی در آن حضور داشتهاند نظر دادهاند- خواسته باشید با همین قطعنامهای که چند روز پیش در مجمع عمومی با اجماع آراء و بدون رأگیری، تصویب شده، مقایسه کنید، میبینید که چالش دارد و با هم نمیخواند؛ یعنی اگر کسی آن را ببیند، میگوید که کشورهای اسلامی در زمینه این مصوبه، چه جوابی میخواهند بدهند.
🏷حقوق بشری که ما ارائه میکنیم، نباید فقط برای خودمان باشد بلکه باید برای عموم مردم جهان باشد؛ چون اسلام دینی است که برای همه انسانهاست. مگر ما نمیگوییم جاودانی و جهانشمول است؟ اگر چنین است، نمیتوانیم فقط چیزهایی بگوییم که در نهایت، یک بخش از مردم خودمان بپذیرند و نتیجهاش این شود که فقط بخشی از شیعیان را توانستهایم مجاب کنیم اما بخش دیگرشان متقاعد نشدهاند و اهل سنت و غیرمسلمانان هم اقناع نشدهاند. اگر چنین باشد، ما در مجامع جهانی حقوق بشر، حضوری نداریم که بخواهیم بر آنان اثر داشته باشیم.
🏷 در سطح گزارشهایی که گزارشگران حقوقبشر تهیه میکنند یا در سطح سازمانهای غیردولتی مثل همان عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر، سالی حداقل 50-40 گزارش و سند در موضوعات مختلف ارائه میکنند که ناظر به کشورهای اسلامی است و حداقل در اینها 30 درصد بحثها فقهی است؛ بحثهایی است که یک حقوقدان منهای سواد فنی اسلامی نمیتواند جواب بدهد و ورود جدی داشته باشد؛ لذا اگر حقوقدان منهای مبانی اسلامی ورود کند، مجبور است که حرفهای آنها را تکرار کند.
🏷 بسیاری از کارهایی که درکشور ما راجع به کرامت، تولید میشود و بودجههای رسمی هم به آنها تعلق میگیرد، میگویند کرامت ارزشمند، همان کرامت اکتسابی و ارزشی است و آن، تعیین کننده حق و حقوق است. برخی از علمایی هم که مرحوم شدهاند، جزء بانیان طرح این صحبتها بودهاند. در مجموع، در قبال جهان امروز میتوانیم به چند شکل، عمل کنیم و به تعبیر مراکز راهبردی، سناریوهای احتمالی ما بیش از چند مورد نیست.
🏷یا باید یکسره، حرفهایی بزنیم که همه از ما بیزار میشوند و یکسره با ما درگیر باشند و بگویند که حرفهای شما کجا قابل عمل و پیادهسازی است؟ بعد هم شواهدی بیاورند که بچههای خود ما هم حرفهای ما را قبول ندارند و راه دیگری را طی میکنند. واقعا برخی از دوستان دارند همین راه را میروند و در کشورهای اسلامی، برخی همین روش را میپسندند و بعضاً از دل همین روش هم داعش و گروههای تکفیری زاده شدند؛ چون طرف، چشمانش را میبندد و میگوید الّا و لابد، همین درست است و من درست میفهمم؛ لذا نیاز به بررسی تحلیلی و عقلی هم ندارد و متون نقلی را هم من میفهمم. یک راه، این است که انقلاب اسلامی و حضرت امام از این، به دور بود و امام این راه را بهشکلهای مختلف –چه در نامههایی که به برخی از علما جواب دادند و چه در برخی از متنهایی که در قالب منشور نوشتند- بسیار نقد کردند.
🏷راه دیگر این است که مثل برخی دیگر از کارشناسان فقهی، دستها را بالا ببریم و تسلیم شویم. یعنی بگوییم هرچه شما میگویید، درست است و بهشکلهای مختلف، به جان یک سامانه علمی بیفتد که قرنها علما و اندیشمندان، رویش کار کردهاند و با اعتقادات دو میلیارد انسان، پیوند خورده است. لذا شوخی نیست که با آن بازی کنید. یک راه این است که بهشکلهای مختلف بگویند که این را باید کنار بگذاریم و آن هم بی دلیل است و سرانجام هم چیزی باقی نمیماند. برخی از دوستان را میبینید که این راه را میروند و البته در داخل کشور، تعدادشان کمتر است.
📍پیوند به متن کامل
🌐/channel/majmaqomh
#یادداشت
🔰معیارهای صحت و سقم ادیان و علوم
✍#جعفر_نکونام
این یادداشت در پاسخ به این سؤال است که چرا میگویید، در ارزیابی گزارههای دینی باید به قضاوت داوری بیطرف تکیه کرد؟
🔻۱_تفاوت ماهوی علم و دین
دین و علم چند تفاوت ماهوی با هم دارند:
✔️اولاً، دین یک امر ایمانی و اعتقادی است؛ یعنی متکی بر حجیت قایل است؛ نه بر حجیت قول. یک متدین گزارههای دینی را از این جهت حجت میشمارد که از یک شخص مقدسی صادر شده است؛ نه از این جهت که خود گزاره صرف نظر از قائلش حجیت دارد؛ اما علم یک امر ایمانی و اعتقادی نیست؛ یعنی بر حجیت قایل اتکاء ندارد؛ بلکه بر حجیت قول متکی است. یک عالم گزارۀ علمی را از این جهت حجت میشمارد که خود گزاره صرف نظر از قائلش حجیت دارد.
✔️ثانیاً، دین یک امری است که متعلق حب و بغض انسانها واقع میشود؛ به همین رو، یک متدین حتی حاضر میشود، برای دفاع از دین خود جانش را نثار کند و متقابلاً جان مخالف دینش را بگیرد؛ اما علم هرگز متعلق حب و بغض انسانها واقع نمیشود؛ لذا نقد گزارههای علمی هرگز مخاطرهانگیز نیست.
✔️ثالثاً، گزارههای دینی، شخصی و فرقهایاند؛ لذا از شخص و فرقهای به شخص و فرقهای دیگر تفاوت میکنند؛ اما گزارههای علمی، جهانی و مشترکاند؛ لذا بسا یک کسی یک تخصص علمی را از ناهمدینان خود فرا میگیرد و بعد آن را در میان همدینان خود به کار میزند.
🔻۲_خصوصیات داور بیطرف
نظر به تفاوتهای ماهوی علم و دین، هرگز یک متدین بر پایۀ موضع دینی خود نمیتواند نسبت به گزارههای دینی خود یا دیگران قضاوت بیطرفانهای انجام بدهد؛ به همین روست که هر متدینی به صحت گزاره های دینی خود و بطلان گزارههای دینی دیگران حکم میکند.
در اینجا چند نکته در خور ذکر است:
✔️اولاً، یک داور بیطرف لزوماً کسی نیست که دین دیگری دارد؛ لذا هرگز یک متدین از موضع دینی خود نمیتواند نسبت به گزارههای دینی دیگران قضاوت صحیحی داشته باشد؛ بلکه باید موضع دینی خود را کنار بهند و با تکیه بر ملاکهای فرادینی و مشترک بشری به قضاوت راجع به گزارههای دینی بپردازد.
✔️ثانیاً، البته که یک داور بیطرف باید برای داوری نسبت به گزارههای هر دینی نسبت به آنها شناخت درستی داشته باشد و بر پایۀ وهم و خیال و حدس و گمان خود یا اطلاعات نادرست دیگران به قضاوت راجع به گزارههای هیچ دینی مبادرت نکند.
✔️ثالثاً، داوری بیطرفانه به این است که ملاکهای داوری، جهانی و مشترک باشد؛ نه شخصی و فرقهای؛ لذا هرگز یک متدین نمیتواند با تکیه بر باورهای دینی خود به داوری دربارۀ باورهای دینی دیگران بپردازد.
🔻۳_داوری عقلی نسبت به گزاره های ایمانی
گزارههای دینی و ایمانی از سه قسم بیرون نیست: یا عقلستیزند و یا عقلپذیر و یا عقلگریز. بیشک گزارههای عقلستیز و عقلپذیر در حوزۀ قضاوت عقل بشری قرار دارند؛ اما گزارههای عقلگریز خارج از توان عقلاند که نسبت به صحت و سقم آنها قضاوت داشته باشد.
✔️برای مثال، نسبت به این گزاره که یک انسانی قریب هزار و دویست سال عمر کند و همواره در پس پردۀ غیب زندگی کند، نمیتوان قضاوت عقلی کرد؛ چون آن محال عقلی نیست؛ لذا نه عقل میتواند آن را رد کند و نه میتواند آن را ثابت کند.
اما وقتی یک مؤمن شیعی مدعی میشود که چنین انسانی هست، در صورتی مدعای او نزد ناهمدینان حجیت دارد که به طرق عقلپسندی وجود او را ثابت کند و گرنه قضاوت دیگران دربارۀ او این است که او گرفتار توهم شده است؛ چون دیگران نمیتوانند با طرق عقلی مدعای او را قبول کنند.
✔️جهت آن این است که وجود چنین شخصی محال عقلی نیست؛ اما محال عادی است؛ یعنی عادتاً و معمولاً هرگز چنین نیست که یک انسانی بیش از 200 یا 300 سال عمر کند.
همینطور، حکومت یک نفر بر تمام جهان هم محال عقلی نیست؛ اما محال عادی است؛ یعنی عادتاً و معمولاً هرگز نمیتواند یک شخصی با عمر عادی و به طرق معمولی بر تمام مردم جهان با زبانها و عقاید مختلف حاکمیت پیدا کند.
✔️در ضمن، انسانها هرگز به صرف امکانیات عقلی تکیه نمیکنند و زندگی خود را بر پایۀ آنها استوار نمیسازند؛ بلکه بر امکانیات عادی استوار میکنند و بر پایۀ آنها زندگی میکنند.
برای مثال، حکومت یک شخص بر تمام مردم عالم امکان عقلی دارد؛ اما امکان عادی ندارد؛ لذا عقلای عالم هرگز برای تحقق چنین حکومتی تلاش نمیکنند و اگر کسانی هم باشند که بر اثر نگاه ایدئولوژیک خود شعار چنین حکومتی را بدهند و بخواهند برای تشکیل چنین حکومتی با ابرقدرتهای جهان بجنگند، وقتی با مقاومت جهانی مواجه بشوند و از این رهگذر سرشان به سنگ بخورد، هشیار خواهند شد که نباید زندگی عادی خود را قربانی امکانیات عقلی بکنند و از این رهگذر سرمایههای انسانی و مادی خود و جهان را تباه سازند.
/channel/majmaqomh
🔰تصویر دوم آیتالله
✍🏻#علیاشرف_فتحی
🔻دو دهه از خلق دومین تصویر آیتالله جوادی آملی میگذرد. در جریان انتخابات دو مرحلهای ریاست جمهوری سال 1384 آیتالله به حمایت از هاشمی رفسنجانی برخاست و سردمدار روحانیونی شد که در برابر احمدینژاد قد علم کرده بودند. همان روزها تصویر متفاوتی از این استاد برجسته فلسفه اسلامی ساخته شد که گروهی از موافقان و مریدان و شاگردان آیتالله را به جرگه مخالفان و منتقدان او فرستاد. آیتالله در سوگ هاشمی پیام پرشوری صادر کرد و او را «استوانه انقلاب اسلامی»، «صحابی صالح، صابر و صادق امام» و «امین امت» خواند تا بر تصویر دوم خود تاکید کند.
🔻هر تصویری که یک شخصیت از خود میسازد یا دیگران برای او خلق میکنند، موافقان و مخالفان جدیدی میآفریند. تاریخ همواره صحنه جدال، اثرگذاری و رقابت همین تصویرسازیها بوده و سیاست امروز نیز از این قاعده مستثنا نیست. تصویر نخست آیتالله جوادی آملی که اثرگذاری متفاوتی عرضه میکر، ربع قرن با او همراه بود و در بهار 1384 دستخوش تغییری بزرگ شد.
آیتالله در تصویر اول نیز یک رجل سیاسی بود، اما تصویر دوم، او را بیش از پیش با مفهوم جدید «امر سیاسی» گره زد. در این مفهوم، امر سیاسی به تمایز مشخص و انضمامی میان «دوست» و «دشمن» میانجامد و این تمایز، تعینبخش وجودی اشخاص در سپهر سیاسی میشود. اگر کارل اشمیت متاثر از تحول بزرگی به نام «جنگ جهانی» به این مفهوم جدید دست یافت و به زعم خودش، از آسمان به زمین آمد و رقابت سیاسی را امری انضمامی، مشخص و واقعبینانه دانست، آیتالله نیز متاثر از تحولات و چالشهای ربع قرن نخست جمهوری اسلامی به این نتیجه رسید که باید «تکیه بر زمین واقعیات» را به یک معیار مهم در کنش سیاسی بدل کرد. در همین راستا بود که آیتالله نشان داد اراده و توانایی برساختن دوستان و دشمنان جدیدی برای خود دارد و به قول اشمیت، همین توانایی را باید حاکی از قدرت وجودی او در سپهر سیاسی دانست.
🔻کنش سیاسی آیتالله در قالب تصویر دوم طی دولتهای مختلفی که در این دو دهه روی کار آمدند و چالشها و مسالههای مختلفی را ساختند، ادامه یافت و حاکی از این بود که اراده و توانایی آیتالله در دفاع از «واقعیات» در برابر «رؤیاها» مستمر است. او در دیدار 9 آذر ماه 1403 با عراقچی وزیر خارجه از ضرورت «جهانی فکر کردن» و «جهانی عمل کردن» سخن گفت. این سخنان یادآور سخنان مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی در پاییز 1400 یعنی اوایل کار دولت سیزدهم است که به مسؤولان وقت توصیه کرد با جهان قهر نباشید و برای حفظ منافع کشور با جهان در ارتباط باشید. این سخنان با موجی از حملات به مرجع تقلید کهنسال قم همراه شد و یک رسانه مهم نزدیک به دولت سیزدهم با انتشار یادداشتی به آیتالله صافی هشدار داد که مراقب باشد تا به سرنوشت آیتالله شریعتمداری و آیتالله منتظری دچار نشود.
🔻نکته دیگری که آیتالله جوادی در دیدار با وزیر خارجه دولت چهاردهم مورد تاکید قرار داده، اهمیت «مردم» است. از قضا در مفهوم مدرن امر سیاسی نیز مردم در کنار دولت حائز اهمیت هستند. بخش مهمی از واقعبینی و حرکت بر زمین واقعیات، توجه به «مردم» است. دولت در این گفتمان، برآمده از رأی مردم است و این واقعیت بر هر حقیقت دیگری در وادی عمل (و نه نظر و ایدئولوژی) تقدم دارد. اینکه در تصویر دوم آیتالله بر «مردم» تاکید بیشتری میشود و دولت ملزم به تکریم و تعظیم مردم نشان داده میشود، در توانایی برساختن دوست و دشمن نیز کارکرد فراوانی دارد. آنها که از نزاع مستمر و داغ دهه هفتاد بین حامیان مشروعیت و مقبولیت خبر دارند، اهمیت این تاکیدات آیتالله بر نقش مردم را بهتر درک میکنند. آن نزاع بیحاصل چون غیر انضمامی و کاملا مدرسهای بود، اکنون بر زمین واقعیت و با محوریت «مردم» به یک نزاع عملگرایانه بدل شده است.
🔻بنیانگذار جمهوری اسلامی در آخرین ماههای حیات خود، مسؤولان جمهوری اسلامی را از «بحثهاى طلبگى مدارس كه در چهارچوب تئوریهاست» و «نه تنها قابل حل نيست»، بلکه «ما را به بنبستهایی مىكشاند» بر حذر داشته بود (صحیفه امام، 21/218). این رویکرد در تصویر دوم آیتالله جوادی پررنگتر شده است. او نیز از توجه به «نگاه جهانی» و «تعهدات بینالمللی» سخن میگوید و «مردم» را مهم میداند. چنین فاکتورهایی، سازنده و مقوم «تصویر دوم آیتالله» در دو دهه اخیر بوده است.
🔸این یادداشت درباره سخنان آیتالله جوادی آملی در دیدار با عراقچی وزیر خارجه، در صفحه اول روزنامه ایران 10 آذر 1403 منتشر شده است.
@taqriraat
🌐/channel/majmaqomh
🔖#مدرس
⚡️بخشی از نطق سیدحسن مدرس در مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۱ خرداد ۱۳۰۲ که از آن جمله "دیانت ما عین سیاست ماست سیاست ما عین دیانت ما است" شهرت یافته اما در معنایی به کلی متفاوت با آنچه مراد گوینده آن بوده است.
📄…بنده از جانب خودم میگویم و یقین دارم همه ملت ایران و نمایندگان هم صاحب این عقیدهاند زیرا منشاء تمام آنها یکی است منشاء سیاست ما دیانت ما است.
📄ما نسبت به دُوَل دنیا دوست هستیم چه همسایه چه غیر همسایه چه جنوب چه شمال چه شرق چه غرب و هر کسی معترض ما بشود معترض آن میشویم هر چه باشد هر که باشد بقدری که ازمان برمیآید و ساخته است.
📄همین مذاکره را با مرحوم صدراعظم شهید عثمانی کردم گفتم که اگر یک کسی از سر حد ایران بدون اجازه دولت ایران پایش را بگذارد در ایران و ما قدرت داشته باشیم او را با تیر میزنیم و هیچ نمیبینیم که کلاه پوستی سرش است یا عمامه یا شاپو بعد که گلوله خورد دست میکنم ببینم ختنه شده است یا نه اگر ختنه شده است بر او نماز میکنم و او را دفن می نمائیم و اِلا که هیچ.
📄پس هیچ فرق نمیکند دیانت ما عین سیاست ما هست سیاست ما عین دیانت ما است ما با همه دوستیم مادامی که با ما دوست باشند و متعرض ما نباشند همان قسم که به ما دستورالعمل داده شده است رفتار میکنیم...
🌐/channel/majmaqomh
⚡️فقط یک جمله آن هم تحریف شده!
✍#احمد_زیدآبادی
📍در تمام سالهای پس از انقلاب فقط یک جمله از سید حسن مدرس اصفهانی به تکرار مورد تأکید و تبلیغات رسمی بوده است: "سیاست ما عین دیانت ماست، دیانت ما عین سیاست ماست."
در واقع عموم ایرانیان مرحوم مدرس را با همین یک جمله میشناسند بدون آنکه زمینه و شرایط بیان این جمله در نظر گرفته شود. دستگاههای تبلیغات رسمی در جمهوری اسلامی کلام مدرس را به دفاع او از ادغام دین و دولت و یا به تعبیری ضرورت تبدیل ماشین دولت به اجرای احکام شریعت تأویل میکنند، حال آنکه این ادعا در نظام فکری مدرس نمیگنجد.
📍مدرس مدافع سینهچاک قانون اساسی مشروطیت و مجلس برآمده از آن بود و به همین دلیل نیز با رضا شاه درگیر شد. به خلاف بسیاری از روحانیون همعصر مدرس که ایران به عنوان یک ملت -دولت در دستگاه فقهی آنان جایگاه تعریفشدهای نداشت، او یک ایراندوست و وطنخواه واقعی بود و در این زمینه از اغلبِ روشنفکران و رجال ملی همدورۀ خود سبق میبرد.
📍از قضا جملۀ معروف مدرس در مورد سیاست و دیانت نیز در موضوعِ تعرض به سرحدات ایران ایراد شده است: "اگر یک کسی از سر حد ایران، بدون اجازۀ دولت ایران، پایش را بگذارد در ایران و ما قدرت داشته باشیم، او را با تیر میزنیم و هیچ نمیبینیم که کلاه پوستی سرش است یا عمامه یا شاپو....سیاست ما عین دیانت ماست..."
📍منظور مدرس از کلام فوق، لزوم اتکای سیاست بر اصول اخلاق و خیر عموم بود که او آنها را در دیانت متبلور میدید. بنابراین، تأویل جملۀ سیاست ما عین دیانت ماست... به حمایت مدرس از ادغام دین و دولت، مصداق دو آیۀ "يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ " و "يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ" است. (واژهها را از مفهوم اصلیش تحریف میکنند.)
#سید_حسن_مدرس
#مشروطیت
🌐/channel/majmaqomh
🏷بخشی از نطق سیدحسن مدرس
🔻در مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۰ آبان ۱۳۰۳
از تله تئاتر مدرس، بازی درخشانی خسرو شکیبایی و به کارگردانی هوشنگ توکلی
🌐/channel/majmaqomh
#یادداشت
🟣از سپهسالار تا محمدجواد ظریف
📝#رضا_احمدی
🏷مسیر توسعه در ایران از کویر و سنگلاخ می گذرد. یکی از نام آوران توسعه خواه ایران میرزا حسین خان سپهسالار بود که گامهای بلندی در راه سربلندی میهن برداشت. میرزا حسین خان در جوانی برای ادامه ی تحصیلات به اروپا رفت. پس از بازگشت به استخدام وزارت خارجه درآمد. امیرکبیر وی را به کارپردازی هند اعزام نمود. او پس از سه سال به ایران بازگشت، و بار دیگر با سمت «جنرال قنسولی» عازم ماموریت به تفلیس در روسیه شد وسپس وزیر مختار ایران در استامبول منصوب گردید. بیست سال در مأموریتهای دیپلماتیک بود. در سال ۱۲۴۹ ش، ناصرالدین شاه به عتبات رفت، او با میرزا حسین خان آشنا شد و مورد توجه شاه قرار گرفت و به ایران فراخوانده شد و ابتدا به «وزارت عدلیه» رسید.
🏷سپهسالار از این فرصت استفاده و اصلاحات قضایی را آغاز کرد، او به کمک مستشار الدوله و دیگر اندیشمندان، آئین دادرسی نظام قضایی کشور را تدوین و محاکم را به عرف و شرع تقسیم کرد. او به دنبال ساختار قضایی مدرن و مستقل از قدرت بود برای جلوگیری از ظلم و تعدي که به اقلیتهای مذهبی می شد، مقرر گردید کلیه ی دعاوي مربوط به اقلیتهاي مذهبی صرفاً توسط دیوانخانه ی عدالت مرکزي، بررسی شود.
🏷صدر اعظم جهان دیده
در آبان ۱۲۵۰ ش، به صدرات اعظم منسوب شد. بیست سال حضور در خارج از کشور، آشنایی با دنیای جدید، فرصتی مناسب برای ارتباط با دنیا، بهره گیری از دانش و دستاوردهای علمی اروپا و رونق اقتصادی و اصلاحات در ایران بود. اصلاحات در ایران بدون تغییر اندیشه رأس هرم قدرت امکان پذیر نیست، سپهسالار تمرکز خود را بر شاه استوار کرد تا اندیشههای او را نسبت به دنیا عوض کند تا تغییر در ایران تحقق یابد. او ناصر الدین شاه را قانع کرد تا به اروپا مسافرت کند و شاه از کشورهای روسیه، آلمان، بلژیک، انگلستان، فرانسه، سوئیس، ایتالیا، اتریش و عثمانی دیدن کرد.
🏷رؤیاهای سپهسالار
او بدنبال این بود که شاه را با پیشرفتهای دنیا آشنا کند و گامهایی برای پیشرفت ایران برداشته شود. وضع اسفبار اقتصادی، اجتماعی و فقر باعث شده بود که عده زیادی از ایرانیان جلای وطن کرده و به روسیه، عثمانی و هندوستان مهاجرت کنند. اقتصاد معیشتی، فقدان سرمایه، ناامنی، فساد اقتصادی فقدان حقوق مالکیت باعث شده بود که کشور در روزمرگی در حرکت باشد.
سپهسالار می خواست، با جذب سرمایه ی خارجی، چرخ اقتصادی را به حرکت درآورد؛ بدین خاطر قرار داد رویتر را امضا کرد و میخواست خارجی ها را تشویق کند که در ایران سرمایه گذاری نمایند.او می خواست با دادن امتیازهایی سرمایه خارجی را برای آبادی ایران استفاده کند، راهآهن از دریای خزر تا خلیج فارس کشیده شود، در شهرها تراموای شهری ساخته شود، بانک به ایران بیاید و...معادن و جنگلها مورد بهره برداری قرار گیرد.
🏷مسیحی کردن ایران
روسیه مهمترین مخالف رشد و توسعه ایران بود. این کشور راضی نبود کشوری دیگر در ایران سرمایهگذاری کند. میرزا سعید خان از روسوفیلها قرار داد رویتر را بگونه ای ترجمه کرده بود، که علیه صدر اعظم جو تندی پدید آورد. در بازار شایع کردند، سپهسالار می خواهد ایران را مسیحی کند، یا به یکی از علما گفته بودند که مسیر راه آهن را یکراست از وسط شاه عبدالظیم میکشند تا این زیارتگاه را تخریب کنند. سید صالح عرب میرزا، حسین خان را کافر مهدور دم اعلام کرد. در فضای سنگین شاه ناچار شد سپهسالار را عزل نماید و آرزوهای ترقی ایران نقش بر آب گردید.
🏷ثروت های افسانه ای
در این روزها شاهد معرکه گیری علیه محمد جواد ظریف هستیم به این بهانه که پسر او تابعیت آمریکا را دارد و او باید از معاونت ریاست جمهوری برکنار شود این بهانه گیریها، شباهتهای زیادی با اتفاق تاریخی عصر قاجار دارد. محمد جواد ظریف در ایران نماد گفتگو و دیپلماسی فعال در ارتباط با جهان است. او نقش اصلی را در توافق، جامع هسته ای با غرب در سال ۲۰۱۵ داشت. مخالفین توافق با غرب، یا کاسبین تحریم ، که منافع کلان اقتصادی خود را در ستیز با غرب و ادامه تحریم ها می دانند و در سالهای اخیر به ثروت های افسانه ای دست پیدا کردند ظریف را خطر بزرگی برای منافع خود می بینند. روسوفیل ها، شخصیتهای ملی و ایرانخواه را در راستای منافع خود نمی دانند همان گونه که با سپهسالاری کردن، به ظریف حمله می کنند.
🏷نخبه کشی
موفقیت در ایران دشمنی باز تولید می کند -.یک سنت اجتماعی در تاریخ ایران وجود دارد که افراد توانا و متخصص و سالم و پاکدست و موفق و تاثیرگذار همیشه مورد حسادت و بدخواهی برخی گروههای اجتماعی قرار می گیرند.
/channel/majmaqomh
🟣مزهٔ ایمان
📝#صدیق_قطبی
🏷«ذاقَ طَعْمَ الإيمانِ مَن رَضِيَ باللَّهِ رَبًّا، وبالإسْلامِ دِينًا، وبِمُحَمَّدٍ رَسولًا»(صحیح مسلم)
«يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ»(روم،۷
«فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ»(سجده،۱
ز:۳۰)
«فَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَىٰ»(طه،۱
کرد:۴۲۰)
«اللّهُمّ إلَيْك أَشْكُو ضَعْفَ قُوّتِي، وَقِلّةَ حِيلَتِي، وَهَوَانِي عَلَى النّاسِ، يَا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ! أَنْتَ رَبّ الْمُسْتَضْعَفِينَ وَأَنْتَ رَبّي، إلَى مَنْ تَكِلُنِي؟ إلَى بَعِيدٍ يَتَجَهّمُنِي؟ أَمْ إلَى عَدُوّ مَلّكْتَهُ أَمْرِي؟ إنْ لَمْ يَكُنْ بِك عَلَيّ غَضَبٌ فَلَا أُبَالِي، وَلَكِنّ عَافِيَتَك هِيَ أَوْسَعُ لِي، أَعُوذُ بِنُورِ وَجْهِك الّذِي أَشْرَقَتْ لَهُ الظّلُمَاتُ وَصَلُحَ عَلَيْهِ أَمْرُ الدّنْيَا وَالْآخِرَةِ مِنْ أَنْ تُنْزِلَ بِي غَضَبَك، أَوْ يَحِلّ عَلَيّ سُخْطُكَ، لَك الْعُتْبَى حَتّى تَرْضَى، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوّةَ إلّا بِك»(ابن هشام، ۱/
🔰راهی جدید به سوی عدالت سیاسی
✍#محمود_شفیعی
🔻عدالت سویه های گوناگونی دارد. در یک تقسیم بندی، عدالت یا امر فردی است یا امری مربوط به جامعه. وقتی در رساله های مراجع گفته می شود، امام جماعت باید عادل باشد، اینجا عدالت در سطح رفتار یک فرد منظور است. اما عدالت در جامعه به سامان و شیوه ارتباط اجزای پیچیده و گوناگون یک جامعه و کارکردهای آنها مربوط است..
با توجه به زیرمجموعه های گوناگون، عدالت در جامعه شکل های گوناگونی را دربر می گیرد. شاید عدالت اقتصادی، عدالت اجتماعی و عدالت سیاسی، از دیگر زیرمجموعه های عدالت در جامعه، چشم گیرتر از انواع دیگر باشد. در این میان رسیدن به عدالت سیاسی، بی تردید، در تاریخ و جامعه ایران از عدالت اقتصادی و اجتماعی سخت تر است.
🔻عدالت سیاسی را اینطور می توان تعریف کرد که در مدیریت سیاسی جامعه، همگان بتوانند، مناسب توانایی خود و مناسب سهمی که در زندگی مشترک سیاسی از آن برخوردار اند، دست داشته باشند. امر سیاسی ذاتا امر همگانی است، چرا که در عرصه سیاسی حکومتی شکل می گیرد که در راستای استیفای حقوق همگانی می خواهد در جسم آدمیان، در جان آدمیان و یا در اموال آنان تصرف کند. جان، جسم و اموال غیرخصوصی، مال همه است. پس امر سیاسی متعلق به همه است. عدالت سیاسی هم به این است که همگان بتوانند در این عرصه به شکل مناسب تاثیرگذار باشند. اما در سطح سیاست رسمی عدالت سیاسی تعریف دیگری دارد. عدالت سیاسی رسمی به تقسیم کردن کیک سیاست در میان سیاست ورزان و محول کردن کارویژه های سیاسی به شایستگان، بدون در نظر گرفتن هر عامل غیر موجه طرد کننده، مربوط است
🔻تاثیر گذاری در سیاست به دو شکل رسمی و غیر رسمی امکان پذیر است. اکثر مردم در عمل علاقه ای به مشارکت رسمی در سیاست ندارند. انتخابات وسیله مناسبی است که عموم مردم در راستای استیفای حقوق خود، به دیگران که علایق سیاسی دارند، وکالت بدهند و آنان به جای عموم، منافع همگان را دنبال کنند. عموم مردم، در کل، انتظار دارند به شکل غیر رسمی در تصمیم های حکومت گران تاثیر گذار باشند.
🔻آنان که سیاست می دانند و به لحاظ عملی ذوق و شوق سیاسی دارند، مناسب توانایی خودشان می خواهند گوشه ای از بار سیاسی را بر دوش بکشند. در این میان اگر عدالت سیاسی در کشور دائر باشد، علاقمندان به سیاست عملی می توانند در صحنه سیاسی وارد شوند؛ کیک سیاست را، باهمی، تقسیم کنند و خدمات سیاسی را نیز، به نحو احسن، و برای جامعه، انجام دهند.
🔻تاریخ تلخ سیاسی قبل و بعد از انقلاب اسلامی بیان گر این است که میدان رسمی سیاست در ایران خیلی سریع به انحصار گراییده و شایستگان سیاسی را طرد و خودی های سیاسی را، به جای طرد شدگان، جذب می کند. به عبارت دیگر، تاریخ سیاسی ایران نمایشگاه بی عدالتی سیاسی است. بحران سلطه، خصومت های بی پایان سیاسی، محفلی کردن سیاست رسمی، ترویج بدبینی سیاسی برای طرد دیگری شده ها، سرکوب های سیاسی درون حکومتی، و اموری از این دست، از خصلت های همیشگی سیاست ورزی رسمی در این مرز و بوم بوده است.
🔻درون چنین زمینه های نامناسبی، اقدامات توافق ساز دولت چهاردهم را باید به فال نیک گرفت. اینکه دولتی در هنگام جذب نیروهای سیاسی محفل های باندی را پشت سربگذارد و جذب نیروی سیاسی را به کمیته ای شایسته و چند صدایی واگذارد؛ به همه نیروهای ضد و نقیض سیاسی فراخوان جذب بدهد، بازی سیاسی چند حزبی، چند جناحی، چند گرایشی و چند سلیقه ای را به بازی انحصارطلبانه ترجیح دهد؛ تعامل با ارکان قدرت را بر تقابل و افشاگری مقدم بدارد؛ طردشدگان از گروه های مختلف (اقوام، مذاهب، زبان ها، جنسیت ها، حاشیه و مرکز) را به میدان سیاست ورزی برگرداند، همه اینها در تحقق عدالت سیاسی در جامعه ای عدالت سیاسی نادیده، اصلا اقدامات کوچکی نیست و بلکه گشودگی در امر سیاسی، شرح صدر در سیاست ورزی، عدالت پیشگی در قلمرو توزیع سیاسی و باز کردن راهی جدید برای عقلانی سازی حکومت و حکمرانی است. آنان که سعادت این ملت، تاریخ و جامعه ایران، دین، مذهب، اخلاق و عقلانیت را دوست دارند، نمی توانند به این دولت بی مهری کنند و سد راهی گردند که دولت به تازگی آن را باز کرده و می خواهد جای کج راهه های گذشته را بگیرد.
🔸سخن آخر: قدرت پایدار شکست ناپذیر در عرصه سیاسی، قدرت ملت است و دولت تنها زمانی بازتاب دهنده چنین قدرتی است که دولتی فراگیر بوده و بتواند نماینده، نه بعضی از مردم که همه اجزای گوناگون یک ملت باشد.
🌐/channel/majmaqomh
🔰 قرآن و فیزیک کوانتوم
✍#مهراب_صادقنیا
🔖 به تازهگی یکی از استادان حوزه و دانشگاه گفتهاند که "فیزیک کوانتوم دقیقا منطبق بر آیات قرآن است." فرض میکنیم که ایشان فیزیک کوانتوم را میشناسند و نیز آیات قرآن را هم میفهمند و نتیجهی درستی گرفتهاند. خُب الان چه بکنیم؟ برای فیزیک کوانتوم کف بزنیم یا برای قرآن؟ اگر چندی بعد این فیزیک زیر سوال رفت چه بکنیم؟ آنوقت قرآن با فیزیک جدید سازگار نخواهد بود و با یک فیزیک زیر سوالرفته سازگار است.اساسا چه نیازی هست که زور بزنیم و قرآن را با فیزیک و شیمی و نجوم همنوا بکنیم؟ چه تاثیری در دینداری مردم دارد؟
🔖مروری بر تاریخ سکولاریزم نشان میدهد که هر چند در آغاز دوران مدرن، ساینتیستها (اندیشمندان علوم تجربی) پیشرانهای سکولاریزم بودند و روحانیها مخالفان جدی آن؛ ولی کم کم روحانیها با ادبیات علوم تجربی آشناتر و خویشتر شدند. رفته رفته، آنها نه تنها مانعی برای سکولاریزم به حساب نمیآمدند، بلکه جای ساینتیستها را گرفته و پیشبرندگان سکولاریزم شدند. حکایت هاروی کاکس، گوگارتن، بولتمان، بونهافر، و دیگر الاهیاتدانهای مسیحی در این زمینه خواندنی است. در دنیای اسلام نیز ماجرا تا اندازهای چنین است. از سِر سید احمدخان هندی بگیرید تا بازرگان و نوپاهایی که این طرف و آن طرف، شعار تفسیر علمی قرآن را سر میدهند.
🔖 اینها ممکن است به سکولاریزم فحش بدهند و حتی رقیبان خود را با این لقب گرفتار خشونت نمادین کرده و از میدان به در کنند؛ ولی کارشان ترویج سکولاریزم است حتی اگر تسبیح بهدست باشند و در مراکز حوزوی تدریس کنند. کاری که این افراد به نام تفسیر علمی قرآن انجام میدهند، به زبان ساده، عبارت است از تبدیل تبیینهای وحیانی به تبیینهای تجربی. آنها اگر در کارشان موفق شوند و پرت و پلا نگویند، معرفت دینی را به معرفت تجربی تبدیل کردهاند. یعنی معرفت را سکولار کردهاند. من اگر مسیولیتی میداشتم و به جای کسانی بودم که وقتی اسم سکولاریزم میآید اوقاتشان تلخ میشود؛ حتما به جای دعوا با دانشگاهیان و ساینتیستها، با کسانی دست به یقه میشدم که جسته و گریخته چیزی در بارهی علم شنیدهاند و حالا دارند معرفت دینی را با معرفتهای تجربی رنگ و لعاب میدهند. مارادونا را ول کنید، غضنفرها را بچسبید!
#سکولاریزم_معرفتی
#ساینتیست
#روحانی_های_دانشگاهی
#تفسیر_علمی
@sadeghniamehrab
🌐/channel/majmaqomh
📝#مهراب_صادقنیا
⚡️تبدیل تبیینهای دینی به یافته های علمی، نوعی از سکولاریزم معرفتی است
🔻آقای علی نصیری گفته است که فیزیک کوانتوم دقیقا منطبق بر آیات قرآن است. احتمالا ایشان فیزیک کوانتوم را میشناسند و نیز آیات قرآن را میفهمند. فرض کنیم که این گونه است. الان چه بکنیم؟ برای فیزیک کوانتوم کف بزنیم یا قرآن؟ اگر چندی بعد این فیزیک زیر سوال رفت چه بکنیم؟ آن وقت قرآن با فیزیک جدید سازگار نخواهد بود و با یک فیزیک زیر سوال رفته سازگار است. تبدیل تبیینهای دینی به یافته های علمی نوعی از سکولاریزم معرفتی است. روحانی هایی که جسته و گریخته چیزهایی از علم میدانند و سعی میکنند که زبان دین را به زبان علم تحویل ببرند پیش برندگان پروژه ی سکولاریزم هستند.
#سكولاریزم_معرفتی
🌐/channel/majmaqomh
🔖#تازهها
🔰شماره جدید "حیات معنوی" منتشر شد
سال ششم، شماره بیستم، تابستان ۱۴۰۳
🏷رابطه صدق با شواهد و قرائن
🏷دروغگویی به مثابه کنشی اجتماعی
🏷تغییر نام؛ نقابی بر چهره یا نیازی برای تحول؟
🏷سیری در صدق و کذب فقهی
🏷صداقت و طرحواره بازداری نسبت سنجی و دلالت ها
🏷حقیقت مقام صدیقیت از منظر ابن عربی
🏷راستی در اندیشه، گفتار و کردار؛ آموزه ای بنیادین در ادیان
🏷صداقت به وقت مرگ
🏷عقلانیت و صداقت ؛ قتلگاه خرافه
🏷بررسی اصل صداقت و مؤلفه های آن در تولید محتوای مجازی از منظر اخلاق اسلامی
🏷سیاستهای دروغین و چالش اخلاقی زیستن
🏷دروغ گویی به مثابه استراتژی
📍با آثاری از:
#سینا_احمدی #محمدجواد_ادبی #سید_محمد_حسینی_سورکی #محسن_دریابیگی #مصطفی_سلیمانی #مهراب_صادقنیا #عبدالله_عمادی #زینب_کاملان #مصطفی_ملکیان #سید_حمید_موسویان #سید_محمد_علی_میرصانع #سبحان_نقدیپور
🌐/channel/majmaqomh
#مناظره
⚡️سلیمانی اردستانی: ما باید در مساله فلسطین هدف، روش و شعار خود را عوض کنیم. شعار و روش کنونی به نفع و خواسته اسرائیل است.
⚡️نبوی: تشکیل دولت فلسطینی بعنوان مرحله اول باشد تا احقاق کامل حق شود مقبول است، اما اگر بمنزله پایان راه مبارزه با اسرائیل باشد؛ نه!
🔰مناظره سید عباس نبوی و عبدالرحیم سلیمانی اردستانی(قسمت اول)
🔻"بیانیه مجمع مدرسین و محققین قم در خصوص نهاد یحیی سنوار و حمایت از تشکیل دو دولت "موضوع مناظرهای با حضور آقایان سید عباس نبوی و عبدالرحیم سلیمانی اردستانی به میزبانی دیدار اندیشه بود
دیدارنیوزـ حسین جعفری: سید عباس نبوی مدیر موسسه تمدن و توسعه اسلامی و عبدالرحیم سلیمانی اردستانی عضو مجمع مدرسن و محققین حوزه علمیه قم و عضو سابق هیات علمی دانشگاه میهمان دیدار اندیشه بودند تا دلایل خود را درباره "بیانیه مجمع مدرسین و محققین قم در خصوص نهاد یحیی سنوار و حمایت از تشکیل دو دولت " خصوصاً ارتباط مساله و منازعه فلسطین با مردم ایران را با بینندگان و مخاطبان مطرح کنند.
🔻از آنجا که پس صدور بیانیه مجمع که در آن ضمن محکومیت شدید رژیم اشغالگر اسرائیل صریحاً اشاره شده بود"مجمع مدرسین و محققین معتقد است تنها راه حلصلح پایدار، تشکیل دو دولت مستقل و بازگشت اسرائیل به مرزهای قانونی است.(۱۴۰۳/۷/۲۹) تهاجم های سازمان یافته ای نسبت به مجمع صورت گرفته بود و اعضای مجمع نیز بر گفتگو در این مورد تاکید داشتند دیدار اندیشه میزبان انجام مناظره ای شد تا ابعاد این موضوع روشن گردد
ما در دیدار اندیشه علاوه بر بررسی چرایی و تبیین دلایل راه حل" دولت مستقل و بازگشت اسرائیل به مرزهای قانونی" بدنبال پاسخ به این سوالات هم بودیم:
🔻آیا می شود برای حمایت از مظلومان جهان هزینه هایی را بر مردم ایران بدون رضایت مردم تحمیل کرد؟ آیا می توان برای دفاع از مردم مظلوم فلسطین و در مقابله با دولت اشغالگر اسرائیل سیاست هایی برگزید که معیشت مردم را تحت تاثیر شدید قرار می دهد؟ اگر برگزاری رفراندوم راه حل دیپلماتیک عاقلانه برای تعیین آینده فلسطین توسط فلسطینیان است آیا بهتر نیست اصل مواجهه نیز با رفراندوم توسط آنان تعیین شود؟ و ... .
🏷 این برنامه در سایت دیدارنیوز
@didarnews1
🌐/channel/majmaqomh
⚡️قانون حجاب زمینه دینگریزی و دینستیزی را فراهم میکند
✔️سید محمدعلی ایازی در گفتگو با جماران🔻
🔹این قانونی را که الآن بهعنوان قانون حجاب درست کردهاند، هیچکدام از آن خصوصیات یک قانون خوب را ندارد. معلوم است که طراحان آن افراد سادهاندیش، و ناشی نسبت به تدوین قانون بودهاند که یک چنین چیزی را نوشتهاند. ظاهراً فکر هم نکردهاند به اینکه چنین قانونی اصلا اجرا میشود و افکار عمومی را می پذیرند، میفهمند که چنین قانونی را تدوین کردهاند. به همین دلیل، شما میبینید که قانون حجاب اینقدر مشکلات و فراز و نشیب و رفت و برگشت میان مجلس و شورای نگهبان داشته است؛ و نمایندگان در میان خود در چند و چون آن بحث داشته و در نهایت امروز رئیس جمهور آن را قبول ندارد و برای اجرای آن را نمی پذیرد و رئیس مجلس میخواهد آن را ابلاغ کند.
🔹سابقاً هم یکقانونی برای ویدئو و یکقانون دیگر برای ماهواره درست کردند. شما دیدید که هردوی این قانون نهتنها با چالشهای جدی مواجه شد، بلکه عملاً هزینههای سنگینی را برای دولت و حکومت هم ایجاد کرد. در آخرش هم مجبور شدند که دست از آن بردارند. فقط دوتا نتیجه داشت: یکی اینکه قانون را سخیف کرد؛ زیرا قانونی که زمینه اجرا نداشته باشد، کل قانون را زیر سؤال میبرد و این کار مردم را نسبت به ترک قانون جری میکند. دیگر اینکه وقتی یکقانونی اینچنین میشود، باعث میشود که مردم نسبت به کسانی که ادعا میکنند ما دینداریم و دنبال ارزش هستیم، زمینه گریز از دین و ستیز با دین در آنها ایجاد بشود و نهتنها هیچ کمکی به اجرای آن نمیکند، بلکه برعکس، نتیجه معکوس میدهد و قانونگریزان را جریتر میکند.
@namehayehawzavi
🌐/channel/majmaqomh
#یادداشت
🟣ورود در حوزه شخصی افراد به نام دین و یا حکومت دینی!
✍#هادی_سروش
🏷یکی از بزنگاه هایی که حکومت دینی را در خطر قرار میدهد ، و حتی میتواند باعث "دین گریزی" شود ؛ ورود به "حریم شخصی" شهروندان است. حکومت حق ورود ندارد و در صورت ورود با استقامت و انکارجامعه مواجه خواهد شد و نتیجه ای جز دین زدائی ندارد. این برنامه پیامبر اسلام است که فرموده؛ «إنّی لم اُؤمَر أن أنقب عن قلوب الناس ولا أشقّ بطونهم » من مأمور نیستم که دل های مردم را بکاوم و درونشان را بشکافم.(کنزالعمال ج ۱۱ص۳۱۱)
🏷یکی از حکومت های دینی حکومت خلیفه دوم است ، ایشان در مدینه در حین شبگردی صدای آواز مردی را از خانه ای شنید. از دیوار خانه بالا رفت و گفت: ای دشمن خدا! خیال کرده ای که خداوند برای تو گنهکار پرده پوشی می کند؟ آن مرد گفت: ای امیرمؤمنان! تند نرو. اگر من یک گناه کردم تو سه گناه مرتکب شدی. خداوند فرموده است: «تجسس نکنید» و تو تجسس کردی! و نیز فرموده است: «و از درها وارد خانه ها بشوید.» و تو از دیوار بالا آمدی و بدون اجازه بر من وارد شدی! در حالی که خداوند متعال فرموده است: «وارد خانه هایی جز خود نشوید، مگر آن که اجازه بگیرید و بر اهل آن ها سلام کنید.» عمر گفت: اگر تو را ببخشم دست از این کارها برمی داری؟ گفت: آری. خلیفه او را بخشید واز منزلش بیرون رفت. (کنزالعمال ج۳ص۸۰۸)
🏷اسلام به هیچ مسلمان یا کارگزاری اجازه ورود به خانه او را نمی دهد. حتی در موارد در مخاطره قرار گرفتن امنیت ملی -ونه امنیت شخصی یک مسئول- قانون تکلیف هر کس را مشخص و معلوم کرده و نیازی به دخالت های ناروا نیست. امامخمینی در پیام هشت ماده ای خود مکتوب فرمودند ؛ "هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصیِ کسی بدون اذن صاحب آن ها وارد شود یا کسی را جلب کند یا به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه، تعقیب و مراقبت نماید و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیر انسانی ـ اسلامی مرتکب شود. کراراً گفتم و باز تکرار میکنم، کسی حق ندارد به منزل مردم حمله کند و وارد منزل آنان شود و اگر اطلاع پیدا شد که مجرمی در منزلی است مراقبت از فرار او کنند و به مقامات مسئول اطلاع دهند که با موازین او را دستگیر نمایند. علاقهمندان به نهضت باید از این گونه اعمال اجتناب کنند ... قابل قبول نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن به کسی ظلم شود".
🏷واقعیت این است که ؛ ورود به حوزه شخصی افراد ، نه "مصلحت بردار" است و نه با "امربمعروف و نهی از منکر" همخوانی دارد . چون دخالت هایِ غیر اخلاقی و غیر حقوقی با "نهی از منکر" بزک نمیشود . راز این مطلب در سخن استاد مطهری است که فرمود : "نمیشود بخاطر دین بی دینی کرد"! اگر چنین امربه معروفها و یا مصلحت اندیشی هایی در اسلام داشتیم در سیره پیامبر رحمت (ص) ، و در حکومت دینی امام علی (ع) دیده میشد.
🌐/channel/majmaqomh
🎧#پوشه_شنیداری
🟣قلمرو فقه و نظریه حداقلی
🎙#آیت_الله_ایازی
🌐/channel/majmaqomh
✂️#گزیده
🟣بازگشت به مدرس
⚡️داود_فیرحی
🏷يکي از مهمترين ويژگيهاي مشروطه اين است که بزرگترين انقلاب دموکراتيک را رهبران مذهبي با تکيه بر مذهب پيش بردند و تصوري نداشتند که مذهب خلاف دموکراسي باشد و درکي که وجود داشت اين بود که مذهب با دولت ملي مدرن هيچ تناقضي ندارد. بنابراين با چنين درکي انقلاب مشروطه را شروع کردند. جالب اين است که به همان دليل، انقلاب مشروطه در ايران نه انقلابي سکولار است و نه انقلاب تئوکراتيک؛ بلکه مبتنيبر موازنهاي بين احتياجات مردم و شريعت است».
🏷«در تمامي قراردادهايي که در کشورهاي اسلامي بسته ميشود، شرط نانوشتهاي مبنيبر اينکه نبايد مغاير با شرع باشند وجود دارد، ولي مرحوم سيدحسن مدرس اين جمله را تعريف کرد و گفت فرق است ميان دو چيز؛ اينکه قانون مطابق شرع باشد يا قانون مخالف شرع نباشد. ما دنبال اين نيستيم که قانون مطابق شرع باشد، بلکه به دنبال اين هستيم که قانون مخالف شرع نباشد و اين از لحاظ منطقي مهم است. در ادبيات مرحوم مدرس اين جمله بود که حق قانونگذاري بهعنوان نمايندگان ملت و به تعبير مرحوم امام حق «عصاره فضايل ملت» همان مجلس است، با اين شرط که قانون وضعشده مغاير با شرع نباشد».
🏷راهکارهاي سهگانه
«در دوره مشروطه سازوکاري براي مجلس به منظور اجراي احکام شرعي در نظر گرفتند که به تعبير مرحوم آيتالله عميد زنجاني به آن تفريع ميگويند. به معناي چيزي که شبهقانون است و ظاهرش مواد قانوني دارد، اما محتوايش احکام شرعي دارد. قوانين ما از ابتدا دوگانه شدند؛ قوانيني که مجلس به نمايندگي وضع ميکرد و دسته دوم نيز قوانيني بودند که مجلس تفريع ميکرد. بنابراين مجلس دو نقش داشت؛ يکي مجلس کارشناسي و ديگري مجلس حاکميتي. در حوزه قانونگذاري عمومي، مجلس حاکميتي بود، ولي در حوزه شرعي بيشتر سعي ميکرد کارشناسي باشد».
🏷«بنابراين اين ايده در ايران همواره با بحرانهايي مواجه بوده است، درواقع جامعه ايران از ديدگاه آشتي بين قوانين مدرن و احکام شريعت و تعريف مناسبات ميان اين دو، هنوز به پايان راه نرسيده، بلکه در همان پرابلماتيکي است که در يکصدسال اخير بود، بنابراين براي حل اين معما سه راهحل وجود دارد؛ نخست، بازگشت به شريعت و محدودکردن حاکميت ملي است؛ ايدهاي که در ادبيات مرحوم شيخ فضلالله و بزرگان ديگر مطرح شد و تا امروز هم بوده است؛ يعني بازگشت به صوريسازي و ازکارانداختن احکام حاکميت ملي و اصالتبخشيدن صددرصدي به احکام شرع و دومين راهکار از 1295 پيدا شد و آن اينکه تا جايي که ممکن است ملاک را قوانين موضوعه قرار دهند و احکام شرعي را حذف کنند
🏷 راه سومي هم وجود دارد و آن بازگشت به ايده مدرس است که بر مبناي آن مجلس قانونگذار بوده و در تمام حوزههاي حقوقي و قانوني اصل بر قوانين موضوعه است، اما اينها نبايد مغاير با شرع باشند. درواقع، راه سوم معضلي است که هم در انقلاب اسلامي و هم در دوره مدرس و قبل آن اجرا شد، اما اين راه دشواريهاي خود را دارد. بنابراين راهي دشوار، اما ناگزير جامعه ماست؛ خوشا آن قانونگذار و نهادي که روزي بتواند اين راه را به درستي طي کند».
#سید_حسن_مدرس
#مشروطیت
#روز_مجلس
🔸پیوند به متن کامل
🌐/channel/majmaqomh
#مقاله_امروز
🗞 نامیدن و هنجارمندی: درآمدی بر الاهیات قرآنی و عرفانی
✍️#ابوالقاسم_فنائی
🔖شناختن نام دینی چیزها، یعنی نامی که از منظر الاهی بر چیزها نهاده میشود، جایگاه بلندی در الاهیات قرآنی و الاهیات عرفانی دارد و از اهمیت ویژهای در سیر و سلوک معنوی و اخلاقی برخوردار است. این مقاله میکوشد نشان دهد که چرا چنین است؟؛ نامهای دینی با نامهای عرفی، که از منظرهای دیگر بر چیزها نهاده میشود، از حیث مدلول و محتوای توصیفی و هنجاری تفاوت معناداری دارند؛ و نامهای دینی هم معرفتبخش اند و هم انگیزهبخش؛ یعنی هم کارکرد نظری دارند و هم کارکرد عملی، و هم منبع معرفت دینیِ نظری اند و هم منبع معرفت دینیِ عملی.
🔖ساختار مقاله چنین است: بخش تحلیلی از سرشت نامگذاری و انواع آن بهدست میدهد. بخش سرشت معرفت دینی و معرفت عرفانی را شرح و بسط میدهد. بخش به تفاوت نامگذاری الاهی با نامگذاری انسانی میپردازد. بخش به بررسی سبک زندگی دینی و ربط و نسبت آن با منظر الاهی و نامهای دینی میپردازد. بخش نشان میدهد که سِرّ نیاز بشر به دین، وحی و نبوت چیست. در بخش از باب مطالعهیِ موردی برخی از نامهای خداوند در قرآن به همراه تفسیر عرفانی آنها و دلالتهای هنجاریشان شرح داده میشوند. بخش نامهای رحمانی و نامهای شیطانی را مقایسه میکند؛ و بخش به نتیجهگیری اختصاص دارد.
دریافت از سایت صدانت
🌾 @abolghasemfanaei
🌐/channel/majmaqomh
✔️گفتگو به مثابه کنش
(درباره مناظره سروش و علیدوست)🔻
📝#رضا_تاران
🔹ادعای اول من این است که گفتگو و مناظره عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست بیش از آنکه نتیجهای معرفتی را دنبال کند در مسیر احیای دو نهاد و جریان اندیشگی در ایران امروز بود؛ اسلام سیاسی فقاهتی و روشنفکری دینی. ادعای دوم: این دو جریان بیش از آنکه رقیب هم باشند همخانواده هستند و کارکرد مثبت آن میتواند عقلانیسازی و تهذیب خشونتهای اسلام سیاسی رادیکال و تضعیف یکی از موانع مذهبی در مسیر توسعه ایران باشد. ادعای سوم اینکه «دین اجتماعی» بهگونههای مختلف گرایش بخش مهمی از جامعه و تئوری «دین به مثابه فرهنگ« میتواند توضیحدهنده چنین گرایشی باشد و نظریهپردازان آن طیفی از دینپژوهان جوانتر هستند. هر سه ادعای من فاقد دادههای آماری است و به عنوان یک فرضیه میتواند مطرح شود.
🔹ادعای اول: ۱. اسلام سیاسی اعتدالی ابوالقاسم علیدوست که مبتنی بر استفاده عقل و عرف و در نظر گرفتن مقاصد در استنباط احکام شرعی است از همان ابتدا در حوزه علمیهِ دوره جمهوری اسلامی اقلیت محض بود و نتوانست بسط و گسترش یابد، درمقابل دو جریان اسلام سیاسی رادیکال و نواندیش طرفداران بیشتری در حوزه علمیه دارند. اگر علیدوست را در مناظره نماینده همه طیفهای حوزوی بدانیم، تلاش حوزویان بهرهبرداری از این مناظره برای ترمیم جایگاه و منزلت از دست رفته خود بود. در دوره جمهوری اسلامی «گفتگو» روش اصلی مقابله آنها با رقبا نبوده است و با تکیه بر قدرت سیاسی غیر خود را حذف کردهاند. تحولات سال ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ طیفی از روحانیون را به این آگاهی رسانده است که برای حفظ نهاد خود چارهای ندارند جز آنکه از شیوههای نو از جمله «گفتگو» استفاده کنند؛ به زعم آنها چنین گفتگوهایی چهره آنها را ترمیم میکند.
🔹۲. اگر عبدالکریم سروش در دهه هفتاد کاهن اعظم معبد روشنفکری دینی بود و با بسط خردگرایی به نبرد ایدئولوژی و اسلام سیاسی رفت، امروز رقیب و غیرِ او یعنی اسلام سیاسی تضعیف شده است و به تبع آن پروژه سروش نیز جایگاه سابق خود را ندارد. بیجهت نیست که مسالههای طرح شده در این مناظره جذابیت چندانی حتی برای علاقمندانش نداشت. از سوی دیگر خردگرایی مورد نظر عبدالکریم سروش در نقد «دین عامیانه» چندان موفق نبوده است و در کنار معبد سروش، دهها معبد تاسیس شده است و ایده «دین به مثابه فرهنگ» را ترویج میکنند و بهجای آنکه با دین عامیانه درگیر شوند بهدنبال مطالعه دین و در صدد به رسمیت شناختن آن هستند.
🔹ادعای دوم: برای اکثریتی از جامعه تفاوت معناداری میان دیدگاههای سروش و علیدوستِ عقلگرا وجود ندارد و گویا صدای سروش و علیدوست صدایی واحد است که از فیضیه به گوش میرسد. شاید سروش نیز به این نتیجه رسیده است که در دوران حال خراب علوم انسانی، مخاطبان او طلبههای حوزه علمیه و محدود دینورزان خردگرای دهه پنجاهی- دهه شصتی باشند. سروش و هم علیدوست میتوانند کارکرد مثبتی برای ایران امروز داشته باشند؛ میتوانند با ادله دینی و نقد اندیشههای اسلام سیاسی رادیکال یکی از موانع فکری توسعه در ایران را تضعیف کنند و «اجماع همپوشان» برای جامعه مذهبی رادیکال ایجاد کنند و آنها را مجاب کنند که باید بهغیر از خود دیگران را به رسمیت بشناسند.
🔹ادعای سوم: صورتهای مختلفی از «دین به مثابه فرهنگ» در ایران امروز در حال شکلگیری است؛ «دین مدنی»، «اسلام اجتماعی»، »تشیع هویتگرا» ، «دین عامیانه» و... وجه مشترک این طیف از دینداری، گذر از اسلام سیاسی مورد حمایت علیدوست و مورد انتقاد سروش است. وجه اشتراک دیگر اینکه بهجای آنکه دینداری اجتماعی را نقد کنند آن را به رسمیت میشناسند و آموزهها و مناسک را با معیار عقل ارزیابی نمیکنند و بر اخلاق و معنویت و انجام خدمات اجتماعی تاکید دارند. گرایش و تحول «دینداری سیاسی» به «دینداری اجتماعی» با گونههای مختلف آن نظریهپردازان و مروجان جدیدی دارد که سروش و علیدوست بخشی از آن نیستند. طیفی از نهادهای حکومتی از سال ۸۸ به این سو بر اسلام اجتماعی و خصوصا هیاتهای مذهبی تمرکز کردهاند. بخشی از نیروهای اجتماعی نیز از فعالیتهای سیاسی کنارهگیری کرده و با رویکردهای دینی به توانمندسازی و محرومیتزدایی روی آوردهاند و طیفی از دینپژوهان جوانتر ایرانی در داخل و خارج ایران چنین نگرشهایی را موضوع مطالعه و پژوهش خود قرار میدهند.
🔹به نظر میرسد مفیدتر آن است که سروش و علیدوست و معتقدان به ایدههای آنان جایگاه خود را بازشناسی کنند و بهجای آنکه رو به روی هم قرار گیرند در کنار هم و پشت به اکثریت جامعه، محدود معتقدان اسلام سیاسی رادیکال را مخاطب قرار دهند که اگر بتوانند اندک تاثیری روی آنها بگذارند خیر کثیری به اکثریت جامعه خواهد رسید.
@namehayehawzavi
🌐/channel/majmaqomh
🔰مدرس و تفاوت عصر پیامبر با روزگار ما
📝#رسول_جعفریان
🔻تعداد کسانی از روشنفکران ایرانی و روحانیون اهل سیاست که نظام سیاسی جدید عالم را به طور واقعی درک کرده و با گوشت و پوستشان درآمیخته باشند، بسیار اندک است و مسلما سید حسن مدرس یکی از آنهاست. هرچه انسان، نوشته ها و گفته های او را در مجلس شورای ملی و موارد دیگر می نگرد، در این باره بیشتر تعجب می کند. البته که کسی از اشتباه مصون نیست، اما اینجا بحث بر سر درک حقیقت نظام سیاسی جدید پذیرفته شده عالم است. مدرس، مشروطه را با تمام وجود درک کرد و پذیرفت و از آن دفاع کرد و بر اساس آن برابر استبداد هم ایستاد. تحلیل زیر یکی از نکات مهم در تفکر اوست.
🔻مدرس در مجلس چهارم می گوید:
حاکم و سائس یک جمعیت، باید از مال آن جمعیت، آن جمعیت را اداره کند، و جامع اداره کردنش در تحت این دو کلمه است: تعمیر البلاد، تأمین العباد. البته هم تعمیر بلاد مخارج مالی دارد و هم تأمین عباد محتاج به خرج مال است....
این سائس و حاکم یک مرتبه مبعوث و منصوب از حانب خداست، و در این صورت باید از روی کتابی که خداوند برای او فرستاده رفتار کند، ولی امروزه این خارج از موضوع ماست، و البته دستور از برای آن حاکم و سائس که منصوب از جانب خدا است، همان کتاب آسمانی است.
🔻یک مرتبه مثل زمان ما که این طور پیش آمده است، آن حاکم و سائس منصوب از جانب ملت است، در این صورت وظیفه او اجرای دستوری است که ملت به او می دهد، و هر دستوری از تعمیر بلاد و تأمین عباد این ملت، یعنی ... موکلین به آن وکیل می دهند، باید رفتار کند، و آن همین است که شما اسمش را قانون اساسی می گذارید. قانون اساسی دستوری [است] که ملت به آن شخص می دهد، و آن حاکم و سائس، اگر بر طبق آن عمل نکرد، ظالم و متعدی و لازم الدفع است، به واسطه این که وقتی در کار یک شخصی بدون اجازه او دخالت کند، ظالم و غاصب و متعدی و سارق است. پس دستوری که ملت به اداره کنندگان داده، همین قانون اساسی است. (مدرس در پنج دوره تقنینیه، ج 1، ص 316). (جلسه 130 مجلس شورای ملی، سنبله 1301).
🔻نگاه سید حسن مدرس در تفاوت زمان پیامبر (ص) و زمان حال، نگاه شگفتی است. البته هر کسی ممکن است از آن تفسیری داشته باشد، اما مدرس، به هر حال روی این تفاوت انگشت می نهد.
#سید_حسن_مدرس
🌐/channel/majmaqomh
#خلاصه
◻️نسبت سیاست و دیانت
📍#محسن_کدیور
🖇اولِ بزرگراه مدرس دیوارنوشته بزرگی بود با عکس شهید سید حسن مدرس و این عبارت منسوب به او «سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما.» این عبارت را البته مدرس هم بکار برده است، اما مدتها قبل از او علی اکبر شیخ الاسلام اصفهانی بر زبان رانده است. مراد شیخ الاسلام از این عبارت دقیقا همان است که در جمهوری اسلامی از آن اراده می شود، اسلامی کردن همه امور. اما مراد مدرس از آن هرگز چنین نبود، و این عبارت را باید به شیخ الاسلام نسبت داد نه مدرس.
🖇شیخ الاسلام اولا عمیقا به سیاست مبتنی بر دیانت به دو معنی قائل بود، یکی رعایت ظواهر احکام شرع که وی به مثابه قانون حکومتی می دید، دیگری حضور الزامی نماینده حاکم شرع در همه جا. ثانیا او با تشکیلات و قوانین عرفی در دادگستری به شدت مخالف بود و قوه قضائیه و قضاوت را کلا ملک طلق روحانیت می دانست.
مدرس از شاخص ترین مدافعان عرفی کردن دادگستری و از نویسندگان پیش نویس نخستین قوانین عرفی قضایی در ایران است.
🖇مدرس: «منشأ سیاست ما دیانت ماست. ما نسبت به دُوَل دنیا دوست هستیم، چه همسایه چه غیر همسایه، چه جنوب چه شمال، چه شرق چه غرب و هر کسی متعرض ما بشود، متعرض آن میشویم. هر چه باشد، هر که باشد، به قدری که ازمان بر میآید و ساختهاست.» مراد مدرس این است که وی نیز به مبانی و موازین اسلامی قائل است، اما با سیاست ورزی ضعیف و مماشات با دست اندازان به خاک ایران باید به گونه ای قوی برخورد کرد، تا هوس تعرض به ایران را از سرشان به در کنند.
🖇بهترین راه حمایت از سلوک مؤمنانه و آزادانه مسلمانان از یک سو، و بهترین راه سیاست ورزی سالم و کارآمدی دولت از سوی دیگر ، پذیرش اصل جدایی نهاد دین (یعنی مساجد، حوزه های علمیه، روحانیت و مراجع) از دولت (یعنی قدرت سیاسی به معنای اعم) است.
🖇نتیجه بیش از چهار دهه این همانی دین و سیاست بسیار ملموس است: هم دینداری مان آسیب جدی دیده است، هم سیاستمان حال و روز خوشی ندارد. به زبان دقیق تر هر دو به سطح بحران رسیده است. عامل هر دو بحران (دینی و سیاسی) باور به صحت عبارت «دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ماست» وعمل به مفاد آن بوده است.
🖇راه اصلاح هم تصحیح این اساس نادرست است: سیاست ما را تجربه عرفی بشری و مصالح ملی با رعایت موازین حقوق بین الملل تعیین می کند و دیانت ما در گرو رعایت موازین جهان شمول و زمان شمول قرآن، سنت پیامبر، سیره ائمه وعقل است. سیاست و دیانت نه تنها عین هم نیستند بلکه دو روش و دو حوزه متفاوت دارند. باید این تفاوتها را به رسمیت شناخت، تا سلامت و توانمندی هر دو را تأمین کرد.
#سخنرانی
🔸پیوند به متن کامل
🌐 /channel/majmaqomh
✔️پاشنه آشیل تحلیل های اقتصاد ایران
📍#دكتر_محمدرضا_يوسفي- اقتصاددان
🔎از دیرباز جایگاه دو بخش خصوصی و دولتی در میان اقتصاددانان و اقتصاد مرسوم مورد بحث بوده است. در اقتصاد مرسوم، وظیفه دولت ایجاد امنیت، نظم، تضمین حقوق مالکیت و احترام به قواعد بازی و در یک کلام نظارت بر اقتصاد است. دولت تنها در صورت فقدان انگیره و یا ناتوانی بخش خصوصی و ملاحظات امنیتی می تواند به تصدی گری بپردازد. براین اساس هر گاه دولتها بیش از محدوده های یادشده به تصدیگری می پردازند، انتقاد اقتصاددانان معتقد به بازار را به دنبال دارد.
🖇در قانون اساسی ایران بر خلاف دیدگاه فوق و با منطقی متفاوت، اقتصاد را به سه بخش بخش دولتی، تعاونی و خصوصی تقسیم کرده است. بر اساس نگاه قانون اساسی، بخش دولتی بخش غالب و بخش خصوصی در رتبه سوم قرار دارد. این امر از ابتدا مورد انتقاد معتقدین به اقتصاد بازار قرار داشت. گرچه در دهه اول پس از انقلاب، اهتمام ویژه ای به بخش تعاونی شد ولی در عمل برخلاف انتظار؛ بخش تعاونی با مشکلات اساسی مواجه شد و وزارتخانه ای که با همین نام تاسیس شده بود هم به مانند بخش تعاونی به محاق رفت.
📉 در دهه 1370 طرفداران اقتصاد بازار سکان اقتصاد ایران را در دست گرفتند. در همان دوره، واگذاری ها در کشور جدی گرفته شد. با تمسک به ذیل اصل 44، واگذاری ها وارد مرحله جدیدی شد. به ظاهر ایران در جهت حاکمیت اقتصاد بازار و بازگشت دولت به وظایف اصلی گام بر می داشت. زیرا بخش دولتی را ناکارآمد و دچار فساد می دانستند. اکنون نیز بیشترین حملات به اقتصاد دولتی میشود در حالیکه نگاه به تجربه و دیدن واقعیت های عینی ما را به تحلیلی متفاوت می رساند.
✂️ نکته مهم این است که امروز واقعیت اقتصاد ایران خبر از بخش دیگری تحت عنوان بخش عمومی غیر دولتی می دهد. این بخش بسیار بزرگ بوده و هر روز نیز بزرگتر می شود به گونه ای که بخش خصوصی و دولت بدون مشارکت با این بخش هیچ طرح بزرگی را نمی توانند اجرا کنند. شرکت های بزرگ بورسی و مهمترین پروژه های کشور در دست این بخش است. دولت به دلیل فقدان توان مالی در موارد متعددی با این بخش قرارداد می بندد. دامنه فعالیت این بخش بسیار گسترده بوده و تقرببا همه فعالیتهای اقتصادی را پوشش می دهد. بنابراین اقتصاد ایران دارای بخش چهارمی بسیار بزرگ است.
با وجود بزرگی و نقش آفرینی این بخش اما کمتر محققان اقتصادی به آن می پردازند در حالی که درک درست اقتصاد ایران، وابسته به فهم چگونگی کارکرد، دامنه فعالیت، وضعیت صورتهای مالی این بنگاه هاست.
🗂با این همه، اطلاعات کافی از این بخش در دست نیست. این بخش به لحاظ قانونی تعریف و جایگاه شفافی ندارد. تعداد بنگاه های آن روشن نیست. چگونگی نهاد ناظر بر عملکرد و صورتهای مالی مشخص نیست. چگونگی انتخاب طرح ها و آمایش آنها، نقدینگی در گردش، ارزشگذاری آنها روشن نیست. دامنه فعالیت اقتصادی این بخش، همه عرصه ها اعم از. صادرات، واردات، صنعت، خدمات، نفت، فولاد، پتروشیمی، بانک،، بیمه، بورس و ... را در بر می گیرد.
با این حجم گسترده از توان اقتصادی و مالی، هیچ دولتی نمی تواند بر آنان نظارت کند و همه سیاست های اقتصادی بدون جلب نظر آنان موفق. نخواهند شد. با این وجود اقتصاددانان طرفدار اقتصاد بازار تمامی انتقادات خود را معطوف به اقتصاد دولتی می کنند.
🖇 ماهیت این بخش با بخش دولتی و خصوصی کاملا متفاوت است. تحلیل درست امروز اقتصاد ایران بدون توجه به جایگاه بخش چهارم، چگونگی و چرایی رشدداین بخش، کارکرد، اقتصاد سیاسی، گستردگی، تشابه ها و تفاوتها با بخش خصوصی و دولتی، ارتباط این بخش با نفوذ در عرصه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایران ممکن نیست.
🔎نمی توان چشمها را بر این بخش بست و دم از ناترازی بودجه دولت، بانکها، اعمال سیاست های ارزی، پولی و مالی زد. یکی از دلایل شکست توصیه ها ندیدن این واقعیت است.
@yousefimohamadreza
🌐/channel/majmaqomh
📘#کتاب_امروز
🏷عنوان:معنای زندگی
◽️ گردآوری و ترجمه : #اعظم_پویا
🖇قم: نشر ادیان (بهار ۱۴۰۳)
🔖فیلسوفان جدید برای گشودن راز این معنا هر یک به راهی رفتهاند و از منظری خاص به مسأله نگریستهاند. پـارهای از آنان فـقدان مـعنا را در جـهان جـدید اجتنـابناپذیر دانـسته و آمـادة پذیرش تمامی لوازم آن شدهاند. آنان با از دست دادن آنـچه از بـیـرون به زنـدگیشـان معـنا میبخشید آماده شدهاند تا از درون آن را فراهم آورنـد.
🔖این دسته از متفکران آدمیان را دعوت میکنند تا با شجاعت با این حقیقت روبرو شده، خود وارد پروژه معناسازی شوند. والتر استیس از جمله این فیلسوفان است. اما فیلسوفانی چون هاپ واکر مساله معنای زندگی را با وجود خدا و حقانیت دین گره زدهاند و دین را حل کننده این مشکل میدانند.
🔖کتاب حاضر مجموعه مقالات گردآوری شده گروهی از نویسندگان است. این کتاب با توجه به نظرات برخی از متفکران و فیلسوفان معاصر، در پاسخ به سؤالاتی چون هدف از زندگی چیست؟ و چه چیزی به زندگی معنا می بخشد؟ منتشر شده است. در این اثر برخی از فیلسوفان چون جان هیک، فیلیپ کویین و جوزف رونزو در صدد نشان دادن توانایی دین در معنابخشی به زندگی بر آمده اند.
🔖این کتاب دارای هفت فصل است که عناوین برخی از آنها عبارتند از: در بی معنایی معنایی است از والتر.تی.استیس، دین و مسئله معنا از کیت وارد، معنای دینی زندگی از جان هیک، دین به زندگی معنا میبخشد از لوییس هاپ واکر، عشق زمینی و معنا در زندگی و دین از جوزف رونزو، مسیحیت و معنای زندگی از فیلیپ ال. کویین و مکتب اصالت لذت اعتدالی از اپیکور.
🌐/channel/majmaqomh
#بریده
🟣حق پرستی و نه شخص پرستی
🏷 ما وقتی در تاریخ اسلام به سراغ سلمان فارسی و ابوذر غِفاری و مقداد كِنْدی و عمار یاسر و امثال آنان می رویم و می خواهیم ببینیم چه چیز آنها را وادار كرد كه دور علی را بگیرند و اكثریت را رها كنند، می بینیم آنها مردمی بودند اصولی و اصول شناس، هم دیندار و هم دین شناس. می گفتند: ما نباید درك و فكر خویش را به دست دیگران بسپریم و وقتی آنها اشتباه كردند ما نیز اشتباه كنیم. و در حقیقت روح آنان روحی بود كه اصول و حقایق بر آن حكومت می كرد نه اشخاص و شخصیتها.
🏷 مردی از صحابه امیرالمؤمنین در جریان جنگ جمل، سخت در تردید قرار گرفته بود. او دو طرف را می نگریست. از یك طرف علی را می دید و شخصیتهای بزرگ اسلامی را كه در ركاب علی شمشیر می زدند و از طرفی نیز همسر نبی اكرم، عایشه را می دید كه قرآن درباره ی زوجات آن حضرت می فرماید: (همسران او مادران امّتند) و در ركاب عایشه، طلحه را می دید از پیشتازان در اسلام، مرد خوش سابقه و تیرانداز ماهر میدان جنگهای اسلامی و مردی كه به اسلام خدمتهای ارزنده ای كرده است، و باز زبیر را می دید خوش سابقه تر از طلحه، آن كه حتی در روز سقیفه از جمله متحصّنین در خانه ی علی بود.
🏷 این مرد در حیرتی عجیب افتاده بود كه یعنی چه؟ ! آخر علی و طلحه و زبیر از پیشتازان اسلام و فداكاران سخت ترین دژهای اسلام اند؛ اكنون رودررو قرار گرفته اند؟ كدام یك به حق نزدیكترند؟ در این گیر ودار چه باید كرد؟ !
🏷توجه داشته باشید! نباید آن مرد را در این حیرت زیاد ملامت كرد. شاید اگر ما هم در شرایطی كه او قرار داشت قرار می گرفتیم، شخصیت و سابقه ی زبیر و طلحه چشم ما را خیره می كرد.
ما الآن كه علی و عمار و اویس قرنی و دیگران را با عایشه و زبیر و طلحه روبرو می بینیم، مردد نمی شویم چون خیال می كنیم دسته ی دوم مردمی جنایت سیما بودند یعنی آثار جنایت و خیانت از چهره شان هویدا بود و با نگاه به قیافه ها و چهره های آنان حدس زده می شد كه اهل آتش اند. اما اگر در آن زمان می زیستیم سوابق آنان را از نزدیك می دیدیم، شاید از تردید مصون نمی ماندیم.
🏷 امروز كه دسته ی اول را بر حق و دسته ی دوم را بر باطل می دانیم، از آن نظر است كه در اثر گذشت تاریخ و روشن شدن حقایق، ماهیت علی و عمار را از یك طرف و زبیر و طلحه و عایشه را از طرف دیگر شناخته ایم و در آن میان توانسته ایم خوب قضاوت كنیم. و یا لااقل اگر اهل تحقیق و مطالعه در تاریخ نیستیم، از اول كودكی به ما اینچنین تلقین شده است. اما در آن روز هیچ كدام از این دو عامل وجود نداشت.
🏷به هر حال، این مرد محضر امیرالمؤمنین شرفیاب شد و گفت: آیا ممكن است طلحه و زبیر و عایشه بر باطل اجتماع كنند؟ شخصیتهایی مانند آنان از بزرگان صحابه ی رسول اللّه چگونه اشتباه می كنند و راه باطل را می پیمایند؟ آیا این ممكن است؟ .
🏷 علی در جواب سخنی دارد كه دكتر طه حسین، دانشمند و نویسنده مصری، می گوید سخنی محكمتر و بالاتر از این نمی شود؛ بعد از آنكه وحی خاموش گشت و ندای آسمانی منقطع شد، سخنی به این بزرگی شنیده نشده است. فرمود:
"سرت كلاه رفته و حقیقت بر تو اشتباه شده. حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمی شود شناخت. این صحیح نیست كه تو اول شخصیتهایی را مقیاس قرار دهی و بعد حق و باطل را با این مقیاسها بسنجی: فلان چیز حق است چون فلان و فلان با آن موافقند و فلان چیز باطل است چون فلان و فلان با آن مخالف. نه، اشخاص نباید مقیاس حق و باطل قرار گیرند. این حق و باطل است كه باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشند."
🏷 یعنی باید حق شناس و باطل شناس باشی نه اشخاص و شخصیت شناس؛ افراد را(خواه شخصیتهای بزرگ و خواه شخصیتهای كوچك) با حق مقایسه كنی، اگر با آن منطبق شدند شخصیتشان را بپذیری و الاّ نه. این، حرف نیست كه آیا طلحه و زبیر و عایشه ممكن است بر باطل باشند؟ .
🏷در اینجا علی (ع) معیار حقیقت را خود حقیقت قرار داده است و روح تشیع نیز جز این چیزی نیست. و در حقیقت فرقه شیعه مولود یك بینش مخصوص و اهمیت دادن به اصول اسلامی است نه به افراد و اشخاص. قهراً شیعیان اولیه مردمی منتقد و بت شكن بار آمدند.
🔸منبع :ر.ک. مطهری , جاذبه و دافعه علی (ع), ص١٣٦_١٣٨
🌐/channel/majmaqomh
#کتاب_امروز
📚 عنوان: دین و خودفرمانروایی انسان
✍نویسنده: #عبدالرحیم_سلیمانی
🔻 کتاب در فصلهای ابتدایی به نظرات لوئیس هاپواکر نویسنده غربی در باب دین و خودفرمانروایی میپردازد. این نویسنده در پاسخ به پرسش در خصوص ارتباط دین و آزادی و چالشهای این مسیر، اینطور پاسخ میگوید: «خودفرمانروایی بالاترین حق و ارزش برای انسان نیست و هدفداری و معناداری بالاتر و مهمتر از آن است». هاپواکر با ارائه چندین نمونه گزارش و آزمایش، نتیجه میگیرد که امید به زندگی و آینده خوش، مهمتر از آزادی و خودفرمانروایی است. او همچنین دین و خودفرمانروایی انسان را ناسازگار با یکدیگر نمیبیند.
🔻در ادامه کتاب، سلیمانی به تعبیر اوستای زرتشتی اشاره میکند: «از نیک اندیشی، آشویی و شهریاری بر خود، حسن ایمان و فداکاری از شما فزونی خواهد گرفت» این نویسنده، به موضعگیری قرآن نیز در این باره اشاره میکند: «فرستاده شدن کتاب از سوی خداوند برای این است که انسان، خودش، تدبر و تعقل کند».
🔻سلیمانی خودفرمانروایی را یک حق در کنار حقوق دیگر نمیداند. او میگوید: «در اعلامیه جهانی حقوق بشر اشارهای به حق خودفرمانروایی نشده است اما روح همه حقوق دیگر، همین خودفرمانروایی است. خودفرمانروایی در همه حقوق بنیادین از قبیل حق حیات، حق انتخاب دین، عقیده، حق آزادی بیان، حق انتخاب شغل و مسکن، حق دخالت در سرنوشت خود و جامعه، حق برخورداری از امکانات موجود در اجتماع و همه حقوق دیگر سریان و جریان دارد».
🔻این نویسنده در بخشی از کتاب آورده است: «خودفرمانروایی مساوی با به رسمیت شناخته شدن انسانیت انسان است به هر اندازه که به یک انسان اجازه داده نشود که در آنچه متعلق به او است یا به او مربوط است دخالت کند و تصمیم بگیرد، دقیقا به همان اندازه، انسانیت او به رسمیت شناخته نشده است». سلیمانی عقیده دارد به هر اندازه که خرد انسان به رسمیت شناخته نشود انسانیت او نیز به رسمیت شناخته نشده است.
او در ادامه به محورهای کلی اعلامیه حقوق بشر اشاره میکند؛ «آزادی فکر و عقیده و بیان فکر و عقیده»، «مساوات همه انسانها در حقوق و تکالیف» و «مشارکت همه انسانها در ساختن زندگی اجتماعی».
🔻بحث دیگری که در کتاب مطرح میشود تمایزات میان دین و تدین است. نویسنده کتاب اشاره میکند که دین اشاره به یک مکتب خاص است و مشتمل بر مجموعهای از اصول درباره «هست و است و نیستها» و «بایدها و نبایدها» است اما تدین با دینداری به معناری گردن نهادن و پذیرفتن یکی از ادیان موجود است. سلیمانی به این موضوع اشاره میکند که ممکن است کسی هیچیک از ادیان شناخته شده را قبول نداشته باشد و با عقل خود، برای مثال به خدا و باورها و اعمالی برسد و در نگاه کلی دیندار به حساب بیاید. در این جا مقصود از دین یک مکتب خاص است نه یک حالت فردی و شخصی.
🔻کتاب، به تاریخ آغاز دوره خودفرمانروایی در قرن چهاردهم و پانزدهم میلادی با نهضت رنسانس اشاره میکند. بر اساس نظرات ارائه شده در کتاب، شعار این دوره این بود که شخصیت انسان باید به رسمیت شناخته شود و او باید به عنوان یک شخص، خود، درباره همه چیز خود تصمیم بگیرد. در قرون وسطا کسانی به نام دین، در همه جنبههای زندگی برای انسان، تصمیم میگرفتند. اما رفته رفته با آگاهی انسان و درک این حقیقت که او یک شخص است و قیم نمیخواهد، وضعیت تغییر کرد و قرون وسطا پایان یافت.
🔻موضوع دیگری که در کتاب به آن پرداخته میشود، فرمانروایی رهبران الهی بر انسان است. در این بخش از کتاب اشارهای به آیاتی از قرآن میشود و پرسش مهمی مطرح میشود که با اینکه قرآن به تبعیت و پیروی از پیامبران دستور داده آیا این اطاعت و پیروی به معنای تعطیلی عقل و خرد و در نتیجه تن داده به «دیگر فرمانروایی» است؟ سلیمانی نویسنده کتاب، اینطور در صدد پاسخ برمیآید: «از آیات متعددی از قرآن مجید برمیآید که پیامبران اینگونه اطاعتی را طلب نمیکردهاند، بلکه آنان از مردم میخواستهاند که به سخن آنان گوش فرا دهند و اگر آن را مطابق حق یافتند، بپذیرند».
🔻«قرآن مجید انسانها را به خودفرمانروایی دعوت میکند و آنان را مواخذه میکند که چرا فرمانروای خویشتن نیستند و چرا عقل و خرد خود را به کار نمیبندند». «خودفرمانروایی یعنی پیروی از عقل و خرد و عقل و خرد به روشنی میگوید که باید از حقیقت پیروی کنی و از باطل دوری کنی. هم خودفرمانروایی و هم خدافرمانروایی یعنی گردن نهادن به حق و حقیقت و بین این دو هیچ جدایی نیست».
🔸کتاب «دین و خودفرمانروایی توسط نشر دانشگاه مفید قم، در 442 صفحه منتشر کرده است.
/channel/majmaqomh
🟣تجديد نظر
📝سيدحسن اسلامي اردكاني
🏷به تازگي كتاب آدام گرنت «دوباره فكر كن: قدرت دانستن آنچه نميدانيد» (2021) را خواندم. البته بار دوم بود كه آن را ميخواندم. كتاب خوشخواني است و همه كتاب تقريبا حول محور يك نكته اساسي ميگردد: ما اشتباه ميكنيم و هيچ راهي براي حذف كامل اين اشتباهات وجود ندارد. تنها كاري كه ميتوانيم بكنيم آن است كه مرتب افكار و باورهاي خود را وارسي و در صورت لزوم در آنها تجديدنظر كنيم. به نظر ساده ميآيد، اما چه بسا دشوارترين كار همين باشد. ما به لحاظ رواني و عاطفي چنان به افكار خود وابسته ميشويم كه حتي پس از آنكه شواهد متعددي بر نادرستي آنها كشف كرديم، باز در اعتبار اين شواهد شك ميكنيم، نه در افكار مقبول و جا افتاده خودمان. گرنت ايده قشنگي پيشنهاد ميكند: مانند دانشمندان فكر كنيد و همواره باورهاي خود را در پرتو شواهد تازه بسنجيد. گفتنش آسان است و اجرايش دشوار و براي كساني ناممكن.
🏷يادم افتاد كه اوایل انقلاب يكي از فحشهاي خيلي شيك تعبير «ريويزيونيست» يا «تجديدنظر طلب» بود. چقدر هم از تكرار اين اصطلاح لذت ميبرديم! اين تعبير از سنت ماركسيستي وارد فضاي سياسي آن زمان شده بود و هنگامي كه ميخواستند درباره يكي از ماركسيستهاي معروف - مثلا برنشتاين - قضاوت كنند، كافي بود بگويند كه او «ريويزيونيست» بود. يعني كسي بود كه در اصول و مسلمات اوليه ماركسيسم دست به تجديدنظر زد. همين كافي بود تا او بياعتبار شود. در واقع، ريويزيونيست معادل تعبير «مرتد» خودمان بود. حتي يادم هست كه گاه اين تعبير را كمابيش به شوخي و جدي از كساني درباره همين تجديدنظرطلبان ميشنيدم. فراموش نكنيم كه ريويزيونيست همان «Revisionist» خودمان است و ريويزيونيسم «Revisionism» يعني بازنگري.
🏷از فضاي سياسي آن زمان كه بگذريم، اصولا ما نهتنها از تجديدنظر خوشمان نميآيد و از آن دوري ميكنيم، حتي اگر ببينيم كسي دست به تجديدنظر زده است، جا ميخوريم. اگر كسي زماني براي مثال، گفته باشد فيلم قيصر يا گنج قارون خيلي فيلمهاي خوبي هستند و بعد از چند سال او را ببينيم و اين دفعه از او بشنويم كه اين دو فيلم، آثاري نپخته و مغاير آرمانهای جامعه مدني است، اولين واكنش ما نه بررسي دلايل او، بلكه آن است كه بگوييم تو خودت قبلا خلاف اين را ميگفتي! يعني ترجيح ميدهيم كسي باورهاي خودش را - گرچه غلط باشد - حفظ كند تا آنكه آنها را تغيير بدهد.
اما چرا اين طور است؟ شايد به دليل آنكه حوصله فكر كردن و تحمل ابهام و دگرگوني را نداريم. دوست داريم مسائل را يكبار براي هميشه حل و روايت يكساني از افراد يا مسائل در ذهن خود حك كنيم. اگر كسي مثلا تقيزاده، زماني گفت كه بايد سر تا پا فرنگي بشويم، همين روايت را از او در ذهن ثبت خواهيم كرد و حتي اگر بعدها او سخن خود را اصلاح كرده باشد و بدان قيدي زده باشد، باز دلمان ميخواهد همان روايت سرراست اوليه را داشته باشيم. اين نوع برخورد، خيلي آسانتر است تا آنكه همواره نسبت به باورهاي خودمان مردد باشيم و بخواهيم هفتهاي يا ماهي يك بار دست به خانهتكاني ذهنمان بزنيم و باورهاي دقيقتري را جايگزين باورهاي محبوب، اما غلط قبلي كنيم.
🏷يك لطيفه بيمزه و قديمي شايد اين نكته را آشكارتر كند. روزي در اتوبوسي، كسي از بغلدستياش ساعت را پرسيد. او هم گفت كه ساعت يك است. كمي بعد دوباره پرسيد و او پاسخ داد: يك و ربع. باز كمي گذشت و او دوباره پرسيد و اين دفعه پاسخ گرفت: يك و نيم است. آن بنده خداي پرسشگر با حالتي عصبي گفت: «بالاخره ساعت چند است؟»
خيلي از ماها آرامش روانمان را مديون ايستادگي در برابر تجديدنظر ميدانيم تا همراهي با آن. با اين همه، شايد لازم باشد بر اين آرامش رواني ناسالم غلبه كنيم و بياموزيم دست به تجديدنظر در افكار خودمان بزنيم و آن را عادت بنيادين خود كنيم.
📍ستون #در_ستایش_جزییات / صفحه آخر روزنامه اعتماد، چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳
🌐/channel/majmaqomh
⚡️موتورسواری زنان ممنوعیت شرعی ندارد
⚡️فرقی نمیکند زن، ترک موتور بنشیند یا راکب موتور سیکلت باشد
✔️سید محمدمهدی رفیعپور مدرس فقه و اصول در حوزه علمیه قم🔻
🔹موتورسواری برای بانوان همانند بسیاری دیگر از موارد حضور اجتماعی آنها جایز است به شرطی که رعایت حجاب و هنجارهای مربوط به پوشش را مراعات کنند؛ بنابراین با رعایت حجاب شرعی موتورسواری بانوان اشکالی ندارد و منع شرعی ندارد.
🔹مهمترین ادله جواز موتورسواری بانوان دو دلیل است؛ دلیل اول این است که اصل در هر کاری جواز است مگر اینکه منعش ثابت شود. در مورد موتورسواری ما منع شرعی نداریم و اگر منعی باشد به جهت عدم رعایت حجاب و رفتارهای تحریکآمیز در جامعه است؛ بنابراین در صورتی که زن پوشیده باشد و با رعایت وقار و عفاف موتورسواری کند، این کار مطابق با اصل است و منع شرعی ندارد.
🔹دلیل دوم سیرهای است که نشان میدهد در طول تاریخ اسلام، زنها هم همانند مردها سوار اسب و شتر و الاغ میشدند. البته گزارشهایی در تاریخ نقل شده است که زنها سوار بر محمل میشدند یعنی داخل اتاقکی که روی شتر قرار میگرفته میرفتند. این مطلب درست است ولی کلیت نداشته، چون زنها فقط سوار شتر نمیشدند، بلکه سوار اسب و الاغ هم میشدند و حمل و نقل عمومی در آن زمان با همین حیوانات بوده و زنان مذهبی و مؤمنه هم با پوشش و حجاب سوار میشدند و برای رسیدن به مقصد از آن استفاده میکردند. البته خانمهای ثروتمند و اشراف معمولاً با شتر تردد میکردند و در محمل مینشستند و احترام و جایگاه خاص خود را داشتند ولی در میان عموم مردم همه نوع رفت وآمد متداول بوده است؛ لذا ما میبینیم سوار شدن خانمها ترک موتور در این چند ده سال اخیر همواره مرسوم بوده و هست و مراجع بزرگ گذشته و همچنین مراجع کنونی غالباً به این کار اشکال نگرفتند.
🔹به نظر ما فرقی نمیکند زن، ترک موتور بنشیند یا راکب موتور سیکلت باشد. اگر از نظر پوشش و حجاب مشکل داشته باشد هر دو دارای اشکال است و اگر پوشش، صحیح و کامل باشد در هر دو صورت بدون اشکال است و منع شرعی وجود ندارد.
🔹فقه اجتماعی به این معنا نیست که زنها حذف شوند و فقط مردها در جامعه حضور داشته باشند بلکه معنای فقه اجتماعی این است که حکم هر مسئله را در متن اجتماع ببینیم. اجتماع هم از زنان و مردان تشکیل شده است و فقه میخواهد روابط مردان و زنان را با هم تنظیم کند. در اینجا هم به خاطر همین جنبه اجتماعی است که تاکید میکنیم زن باید با رعایت حجاب شرعی موتورسواری کند. قاعدتاً اگر زن بخواهد در منزل شخصی خودش موتورسواری کند نیازی به حجاب نیست ولی چون ما بر اساس فقه اجتماعی بحث میکنیم میگوییم باید حجاب را رعایت کند. پس در این مسئله فرقی میان فقه فردی و فقه اجتماعی وجود ندارد.
@namehayehawzavi
🌐/channel/majmaqomh
#یادداشت
🟣بازتعريف سفرهاي استاني
📝#محمدرضا_يوسفي
🏷 سفرهای استانی از دولت نهم آغاز شد. با وجود داشتن برخی نكات مثبت، اين سفرها موجب افزايش تعهدات مالی دولت براي اجرای طرح های غيركارشناسی شده و با ملاحظه فقدان شفافيت در فرايند طرح ها از عوامل گسترش رانت و فساد محسوب شده و در نهایت رفتاری پوپوليستی محسوب شده كه موجب انحراف منابع شده است. علاوه بر بر اینها، چگونگی استقبال از رئيس جمهور نماد زير پاگذاردن كرامت انسانی مردم و تحقير آنان بود. به ياد آوريم زمانی كه مردم برای رساندن نامه های خود به رئيس جمهور و يا ديگر مقامات مرتبط چگونه به دنبال اتومبيل آنان می دويدند.
🏷 اولين سفر استاني رئيس جمهور در اول آذر به سيستان و بلوچستان رخ داد. پزشكيان در اين سفر نشان داد كه قصد دارد سفرهای استانی متفاوتی را رقم زند. وی هدف خود را برنامهریزی و تلاش برای رفع ناعدالتیها، تبعیضها و محرومیتها از چهره استان بيان كرد كه تحقق این امردرا با همكاری فعالان بومی امكان پذير دانست.
🏷 انتخاب اين استان محروم، از دو جهت اهميت داشت. اول گامی در جهت وفاق ملی و شعار ایران برای ايرانيان بود و دوم نيز در راستاي شعار «دولت بیصدایان» محسوب مي شد. استان سيستان و بلوچستان با وجود غنای منابع و برخورداری از موقعيت جغرافيایی مناسب از فقيرترين استانهای كشور است. البته شايد مطالبه كننده ترين استان محروم كشور در اين چند سال همين استان بوده كه اين سفر نيز پاسخی مثبت به اين مطالبه گری به حساب آید.
ديدار رئیسجمهور با سران طوایف استان و روحانيون شيعی و سنی نيز گامی مثبت در جهت «وفاق ملی» بود.
🏷 كاهش تعداد همراهان به يازده نفر نيز از جمله نكات مثبت بود. اميدوارم اين روند در دیگر سفرها به ویژه سفرهای خارجی نيز تكرار شود. و اين كاهش مختص استانهای محروم نباشد.
ديدار جداگانه با فعالان اقتصادی، فرهیختگان و نخبگان، فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نيز جهت آشنايی با مسائل استان از منظر فعالان بومی استان ارزشمند بود.
🏷 در اين سفر، ۱۲۴ همت تخصیص اعتبار داده شد. از جمله ۳۴ همت برای پروژههای جديد اختصاص داده شد. اميدوارم اين سخن رئيس جمهور درست باشد كه در اين تخصيص ها با سازمان برنامه هماهنگی های لازم صورت گرفته است.
جهت توجه جناب رئيس جمهور لازم به ذكر است كه سفرهای استانی پيشين بستری فسادزا ايجاد كرده بود و لازم است تا اين زنجيره قطع شود. نتيجه آن ايجاد تعهدات بدون پشتوانه علمی ومالی، فزوني طرح های عمرانی نيمه تمام در كشور بوده است. بنا بر برخی گزارشها اکنون میانگین عمر طرحهای نیمهتمام کشور، 16 سال است که عدد بسیار بالایی است و نشان از اتلاف منابع دارد. این امر به ویژه در دوران تحریم و ضرورت مدیریت کارآمد منابع محدود از اهمیت بیشتری برخوردار است.
🏷 لازم به ذكر است كه در گزارش اخير دیوان محاسبات کشور ، کسری بودجه دولت در سال۱۴۰۱ برابر با ۴۳۷ همت و در سال۱۴۰۲ برابر با ۵۹۳ همت بوده است. دولت برای پوشش دادن کسری بودجه خود در سال۱۴۰۲ بیش از دوبرابر سقف قانونی به انتشار اوراق مالی و ایجاد بدهی پرداخته است. همچنين بودجه تخصيصي به توزیع عادلانه، رفع تبعیض و ارتقای سطح مناطق محروم حدود ۴همت کمتر از قانون بوده است( دنياي اقتصاد، 30 / 8 / 1403). این امر بدین معناست كه شعار دولت محرومان در عمل به ضد خود تبديل شده بود. اكنون در نتيجه فروش بالاي اين اوراق، در لایحه بودجه سال 1404، تنها 500 همت فروش اوراق به پرداخت اوراق سررسیدشده و بهره آنان اختصاص یافته است. بر اساس دادههای این لایحه، کسری تراز عملیاتی بالغ بر 1850 همت بوده و کسری واقعی حداقل 300 همت برآورد می شود. از این جهت انتظار این است که در لایحه بودجه 1404 به این انحراف و بستر رانت و فساد توجه شود.
در اين سفر ذكر شده است كه بانكها متعهد به اختصاص 20 همت به پروژههای استانی و نهادهای اقتصادی كه احتمالا منظور نهادهاي اقتصادي عمومي غيردولتي است نيز ۷۰ همت تعهد سرمایهگذاری براي سال جاري و آينده داشته اند. متعهد كردن بانكها خارج از منطق بانكداری است كه بارها توسط دولتها بر بانكها تحميل شده است و به زيان سپرده گذاران است و دولت چنين حقي را ندارد. از اين رو در روند آينده با توجه به اينكه دولت چهاردهم خود را دولت حق و عدل می شمارد، جا دارد نسبت به حقوق سپرد گذاران توجه داشته باشد.
🏷 در نهايت همكاری نهادهای مالی زیر نظر رهبری با دولت در جهت تحقق طرح های تایید شده را باید گامی مثبت در مسیر وفاق به حساب آورد.
/channel/majmaqomh