حاوي مطالبي مفيد در حوزه نواندیشی ديني، مقالات، گفتارها و یادداشت های اعضای مجمع مدرسين و محققين حوزه علميه قم و اخبار مجمع
⚡️شکست این دولت در اهدافی که ذکر کرده و مردم قهر با صندوق را به پای صندوق کشانده، شکست همه ملت است.
📝استادفاضل میبدی
🔻روزگار غریب و غمباری است!! عده ای در نماز جمعه شعار مرگ و نفرین می دهند، امام جمعه مدعی اخلاق و دعوت کننده تقوا! تشویق می کند ومی گوید: در برابر این روحیه الهی خاضعم. شعارهای هنجار شکن را روحیه الهی می داند. به تعبیر قرآن« قولهم الاثم و اکلهم السحت»
روزگار تلخ تر از زهر غیر از این نیست، شگفتا! نماز جمعه، مظهر وحدت و تقوا و خدا ترسی و خدا پرستی را به سمتی سوق داده اند، که ازآن جز نفاق و کینه و فرار از دین چیزی در نیاید.
کسی در جایگاه امامت جمعه قرار گرفته و مردم را تحریک و تشویق به شعار مرگ ونفرین می کند، که خود متهم به جرم زمین خواری است.
🔻عجبا! چرا فریادی از حلقومی در برابر این بدعتها بلند نیست؟ مردم در بازار گرفتار گرانی و تورم و سرگردانی. عده ای در نماز جمعه فریب خورده کاسبان تحریم و احتکار و تهدید به حقوق مردم، مشغول نفرت پراکنی.
آیا این بود پیام انقلاب؟ مخالف مذاکره هستید، باشید.حقتان است . چرا شعار مرگ بر موافقان مذاکره و مسئولین می دهید؟. چرا اجازه نمی دهید عده ای نظرشان را در فضای آرام و گفتگو ارایه دهند؟ در بازار سیاست هیاهو تا کی؟ چرا در ایام سالگرد انقلاب گذشته های خود را نقد نمی کنیم؟
شکست این دولت در اهدافی که ذکر کرده،ومردم قهر با صندوق را به پای صندوق کشانده، شکست همه ملت است. چرا صدا و سیما مخالفان و موافقان مذاکره را در یک کرسی هم اندیشی دعوت نمی کند؟ این تحریمهای خانمانسوز تا کجا می توان تحمل کرد؟ چه زمانی ارزش پول کشور به این سرعت سقوط کرده و حاکمان و سرمایه داران برای نجات خود دستشان تا عمق جیب مردم فرو برده اند؟ دولت محترم باید روی اهداف خود بایستد و شعارهای سیاسی و اقتصادی خود را محقق کند. و گروههای همسوی با اسراییل را معرفی کند.
🔻مخالفت با امثال دکتر ظریف برای این است که دولت را در سیاست خارجی شکست دهند. بیا یید شعار مرگ و نفرین و نفاق و نفرت را رها کنیم. ومنطق گفتگو وصلح خواهی را بر منطق جنگ وهیاهو حاکم کنیم. و وعده هایی که در روزگار انقلاب به مردم داده ایم به یاد بیاوریم و محقق کنیم. لیجزی الله الصادقین بصدقهم.
به قول فردوسی:
وفادار باشیم تا جاودان/ سخن بشنویم از لب بخردان/
گنهکار شد زان که بشکست عهد/ گزین کرد حنظل بینداخت شهد
🌐/channel/majmaqomh
🔰مرگ و تحولات اجتماعی!
✍#مهراب_صادقنیا
🔸 مجری از ایلان ماسک میپرسد که چرا به پروژهی افزایش طول عمر بشر علاقهمند نیستی؟ او با قدری سکوت جواب میدهد که « به نظر نیازی نیست که تلاش کنیم تا انسانها خیلی زیاد عمر کنند؛ این سبب خشکی و در جا زدن جامعه میشود. چون حقیقت این است که بیشتر انسانها تفکرات خود را تغییر نمیدهند، فقط میمیرند! و اگر آنها نمیرند در ایدهها و تفکرات قدیمی گیرخواهند کرد و جامعه پیشرفت نخواهد کرد.» جواب ایلان ماسک من را یاد سخن توماس کوهن در کتاب ساختار انقلابهای علمی« The Structure of Scientific Revolution » انداخت. در کتاب «مرگ و معنای زندگی» به دیدگاه کوهن و دیگران اشاره کردهام. از نگاه او مرگ صاحبان نظریههای مسلّط علمی سبب میشود تا دیدگاه آنان با تردیدها و تشکیکهای عمیقی روبرو شده و خدشهپذیر شوند.
🔸او در این کتاب استدلال میکند که طرحهای علمی به دلیل حقیقی بودنشان پذیرفته نمیشوند، بلکه وقتی مورد قبول واقع میشوند که حامیان طرحهای قبلی و تئوریهای مسلّط پیشین، میمیرند. مرگ صاحبانِ نظریه های مسلّط این کارکرد اجتماعی را دارد که نظریههای جدید، شانس پذیرفته شدن را خواهند یافت. گویی هیچ چیز جز مرگ صاحبان اندیشههای کهنه، نمیتواند به نظریههای جدید اجازهی خودنمایی دهد. وقتی نسلی با باورهای غالبش از بین می روند، این فرصت پیش می آید که نسل نو با باورهای متفاوتش ساختار اجتماع را آنگونه پایهریزی کند که میپسندد. برای نمونه، رشد و دگرگونی های اجتماعی در اموری از قبیل جنسیت و تساوی اساسی حقوقی نژادها و جنسیّت ها در ایالات متحده، وقتی رخ داد که نسل قبلی با تعصّبات و عقایدشان مردند.
🔸در بین سالهای 1927 تا 1998 درصد آمریکائی های سفیدپوست، که به سؤال «آیا فکر میکنید باید قانونی بر علیه ازدواج بین سفیدپوستان و سیاهپوستان وجود داشته باشد؟» جواب آری داده بودند، به میزان دو سوم کاهش یافت. یعنی از 39 درصد به 13 درصد. تقریبا 40 درصد این کاهش آماری را میتوان با مرگ نسل قبلی در دورهی زمانی یادشده توجیه کرد.
🌐/channel/majmaqomh
🔴چهارده سال حصر، مجازات کدام جرمی است؟
📝استاد فاضل میبدی
چه جرم کردهام ای جان و دل به حضرت تو؟/
که طاعت من بیدل نمیشود مقبول/
حجت الاسلام والمسلمین آقای کروبی و آقای مهندس موسوی و خانم دکتر رهنورد چهارده سال بدون اثبات جرمی از سوی دادگاه صالحه در حصر خانگی به سر می برند که از حوادث تلخ تاریخ انقلاب است.
در این جا نکاتی را محضر مسئولان این واقعه غم انگیز عرض می کنم.
🔻۱- حصر آقایان در این مدت طولانی نه تنها هیچ توجیه شرعی و قانونی ندارد، بلکه از نگاه حال و آیندگان از کارهای ناپسند نظام تلقی می شود. تعداد زیادی از کارشناسان در این سالها اظهار کرده اند که ادامه حصر اشتباه بزرگی است. همانطور که حصر آیت الله منتظری فرد دوم انقلاب و بزرگان دیگر اشتباه بزرگی بود.
🔻۲- حضرات محصورین از افراد معروف و سابقه دار و صاحب منصبان رده بالای نظام بوده، واز یاران نزدیک بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی وهمواره مورد اعتماد مرحوم امام خمینی بوده اند. ریاست دولت در زمان جنگ ( موسوی) و ریاست مجلس در سالهای حساس ومسئولیت امور شهیدان و جانبازان ( کروبی) کار هرکسی نمی توانست باشد.
🔻۳- این عزیزان دهه هشتاد از عمر خود را سپری می کنند. در این مدت بارها به بیمارستان رفته وآقای کروبی چند بار عمل جراحی و آقای موسوی درمان قلب و عروق داشته اند.اگر خدای ناخواسته اتفاقی در حصر رخ داد، چه پاسخی خواهیم داشت؟
🔻۴- از وعده های دولت روحانی و دولت پزشکیان رفع حصر حضرات بود. یقینا آنان تلاش کرده و به جایی نرسیدند.نمی دانیم چرا! امید واریم آقای دکتر پزشکیان وشورای امنیت ملی در این روزها حل این مشکل را جدی بگیرند و بطور یقین بدانند ادامه حصر زیبنده نظام نیست. همه مسئولان باید در این کار هم کاری نمایند
🔻۵- سزاوار است در این ایام مبارک شعبان و ایام سالگرد پیروزی انقلاب برای وفاق و همدلی وشادی مردم دیوار حصر را برداشته و نیز زندانیان سیاسی که به خاطر اظهار عقیده و نقد عملکرد مسئولان گرفتارند، آزاد شوند. چه زیبا خواهد بود که حکمت وشففت را جای حصر و حبس گذاریم.
چه حکیمانه گفت ناصرخسرو:
جهان را به آهن نشایدش بستن / به زنجیر حکمت ببند این جهان را /
🔻۶- آقایان نیک می دانند که روزگار حساس و احتمالا پر حادثه ای در پیش داریم. بنگریم که نجات نظام وکشور وآسودگی ملت، نیاز به امثال چنین اقدامی خواهد بود.
مبادا! روزی که عقلها به خاطر غرضها تیره گردد و هیاهو وهوسها حاکم.
صدحقیفت را بکشتیم از برای یک هوس/ از پی یک سیب بشکستیم صدها شاخسار/ دام تزویری که گستردیم بهر صید خلق/ کرد ما را پایبندو خود شدیم آخر شکار (پروین)
🌐/channel/majmaqomh
🔖اخلاق باور
جلسه پانزدهم: نزاع اخباری - اصولی در سنجه اخلاق باور
🎙#استاد_عبدالرحیم_سلیمانی
جلسات قبل: اول دوم سوم چهارم پنجم ششم هفتم هشتم نهم دهم یازدهم دوازدهم سیزدهم چهاردهم
🔸انجمن اسلامی مهندسین،۱۸ بهمن ۱۴۰۳
🌐/channel/majmaqomh
بمناسبت انتشار کتاب درآمدی بر قاعده کرامت در فقه برگزار گردید:
✅موضوع جلسه: کرامت ذاتی انسان و اقتضائات آن
با حضور:
🔹استاد سیدجواد ورعی(استاد تمام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه)
و نویسنده کتاب:
🔹دکتر مهدی پورحسین(هيئت علمی پژوهشکده اندیشه دینی معاصر)
🔸زمان: ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ - پژوهشکده اندیشه دینی معاصر
@andishedinimoaser
🌐/channel/majmaqomh
#یادداشت
🟣پادشاهی با لباسهای مبدل
📝#رضا_احمدی
« خبرداری از خسروان عجم
❞ که کردند بر زیردستان ستم
❞ نه آن شوکت و پادشایی بماند
❞ نه آن ظلم بر روستایی بماند
«بوستان، سعدی، باب ۱، ص.۲۳۰»
🔖 به فکر مردم
حاکمان معمولاً گرفتار اطرافیان چاپلوس و دغل کار، ویژه خوار هستند، که سعی دارند واقعیت های جامعه را از حاکم خود پنهان سازند تا هم دل او را بدست آورند هم اوقات حاکم را مکدر نسازند. شاه عباس اول شخصی زیرک و دانایی بود که کمتر فریب تملق و چاپلوسی های اطرافیان را می خورد.
شاه عباس برای اینکه از جزئیات احوال رعایا آگاه شود و به حقیقت عقاید و افکار آنان درباره ی خویش پی ببرد، به صورت ناشناس و با لباس مبدل تنها و یا با یک نفر در شهر می گشت. او با افراد و طبقات مختلف صحبت می کرد و نظر آنها را در باره ی خودش و کارگزارانش و سیاست هایش می پرسید. تا فریب تملق و چاپلوسی اطرافیان را نخورد.
🔖 در لباس دوره گرد
او با این لباس به خانه های مردم وارد می شد، و با آنها سر صحبت را باز می کرد و پای درد دل مردم می نشست. در سال 1017 ق/ با شیر فروشی بنام مصطفی هم زبان شد، شاه از شیرفروش پرسید، داروغه با مردم چگونه برخورد می کند، شیر فروش جواب داد: خیلی بد است. او با دزدان و رهزانان هم دست شده است و به مال و ناموس مردم رحم نمی کند. هیچگاه دزدان اصلی مورد پیگری قرار نمی گیرند.
شاه خشم خود را فرو خورد، و هنگامیکه به قصر بازگشت، فرمان داد تا داروغه را به قتل برسانند و دزدان را مجازات کنند. روزی دیگر شیر فروش را به قصر خواند، او شاه عباس را شناخت و به پای شاه افتاد و از گفته های خود بیمناک بود، اما شاه او را داروغه اصفهان کرد و امنیت را در شهر برقرار کرد.
🔖 شاه درمهمانی
زمانی که شاه عباس به منطقه گلپایگان رفته بود، نزدیک غروب با لباس معمولی سوار اسب شد به راه افتاد، او با همراهش زیر باران خیس شده بودند. آنها وارد باغ بزرگی شدند، صاحب باغ الله وردی نام داشت که در ایوان روی تشکی نشسته بود. شاه و همراهش خیس بودند. شاه گفت : ما خیس شده ایم و از سرما می لرزیم، بخاطر شاه امشب به ما جا می دهید؟ مرد پاسخ داد: «چون نام شاه را بردی از اسب پیاده شو.» صاحب باغ به نوکرانش دستور داد، لوازم پذیرایی را آماده سازند. شاه و صاحب باغ درباره ی مسائل مختلف صحبت کردند. صاحب باغ اسم شاه را با احترم به زبان می آورد. شاه شب را در آنجا خوابید، صبح زود برخاست تا برود به صاحب باغ گفت: دیشب برای ما چقدر خرج کردید، بگو تا بپردازیم. مرد جواب داد لعنت خدا بر من باد اگر چنین کاری کنم، تو مهمان من بودی و بخاطر شاه پذیرایت کردم. شاه به اصفهان بازگشت.
او به سربازان دستور داد تا الله وردی را به اصفهان بباورند، او بسیار ترسیده بود، وقتی وارد قصر شد با همان مرد خیس لرزان, روبرو شد, به خاک افتاد، گفت شاه هستید. شاه عباس به او هدیه های فراوانی داد.
🔖 شاه و کشیش
روزی شاه در لباس خرده فروش دوره گرد بر کشیشی در منطقه لنجان وارد شد و به او گفت: از من چیزی بخر، کشیش قلمتراشی خرید. شاه با کشیش سر صحبت را باز کرد. و سپس از او پرسید: شاه را می شناسی، از او راضی هستی؟ کشیش پاسخ داد: من خوب و بد کسی را نمی دانم، چون صاحب اختیار ماست بهتر است از او بد نگوییم. شاه از کشیش پرسید چه می نویسی، او پاسخ داد در باره شهادت سن ژاک شهید می نویسم که جسد او را تکه تکه کردند. او در زمان یزگرد به جرم اینکه زرتشتی شد سپس دوباره مسیحی گردید،؛ او را مرتد خواندند و تکه تکه اش کردند. شاه به کشیش گفت: مرا دعا کن.
شاه بعد از این دیدار، فرمانی صادر کرد : اگر از عیسویان کسی مسلمان شد، و دوباره به دین عیسوی برگشت، مزاحم او نشوید و شکنجه اش نکنید و در کار دین بکلی آزادش بگذارند. زیرا اگر کسی به این جرم کشته شود، سبب بی اعتقادی مسلمانان می شود.
هر وقت مسیحی نزد شما آمد به او اجازه نامه ای بدهید که در دین خود آزاد است ، تا بدین ترتیب کافر بماند و به شما جزیه بدهد.
🔖 آزار زرتشتیان
به شاه عباس کبیر خبری رسید که در کرمان بر زرتشتیان ستمی شده است، شاه به همراه سواری، 682 کیلومتر با اسب تاخت و به کرمان رسید، بی آنکه گنجعلی خان حاکم، کرمان از آمدنش اطلاع پیدا کند. شاه پس از ورود به کرمان و با تحقیق از زرتشتیان به اصفهان بازگشت.
اگر حاکمان از اوضاع مردم اطلاع پیدا کنند در تصمیمات خود عاقلانه برخورد خواهند کرد و مشکلات را بر مردم خود تحمیل نمی کنند.
🌐/channel/majmaqomh
◻️تحريم با اقتصاد ايران چه كرد؟
✍#محمدرضا_يوسفي
🔹 اقتصاد ايران در دهه 1390، ضعيف شده، در آمد سرانه كاهش يافته است. فقر گسترده تر از گذشته شده و شدت آن نيز افزوده شده است. به طور كلي متغيرهاي اقتصادي روندي نزولي داشته است. طبق گزارش مرکز آمار ایران درآمد خالص ملی سرانه هر ايراني در سال 1402 نسبت به سال 1390 ( سيزده سال قبل) به میزان ۲۰درصد کاهش یافته است( دنياي اقتصاد، 3 / 9/ 1403) روند سرمايه گذاري نيز متغير كليدي براي چشم انداز آينده كشور است.
🔹 سرمايه گذاري امروز به معناي رشد زيرساخت هلي توليد، اشتغال بيشتر و رشد اقتصادي و در نهايت رفاه نسل آينده است. اما سرمایهگذاری سرانه در سال ۱۳۹۰، به طور متوسط ۱۱٫۳ میلیون تومان بوده كه در سال 1402 به ۴٫۳ میلیون تومان رسيده است( فرداي اقتصاد، ا/ 7/ 1402).يعني تقريبا پس از سيزده سال، سرمايه گذاري سرانه 38 درصد سال 1390 است. كاهش شديد سرمايه گذاري سرانه به معناي كاهش اشتغال، رشد اقتصادي و رفاه جامعه در آينده است.
🔹 بدون ترديد عوامل متعددي در به وجود آمدن شرايط كنوني موثر بوده است. و با توجه به روند يادشده در دوره تحريم، روشن است كه تحريم متغيري كليدي در ايجاد وضعيت كنوني است. اين روزها نيز بحث از تحريم و راههاي برون رفت از آن در محافل عمومي و سياسي مورد توجه مجدد قرار گرفته است. برخي بر اين باورند كه مسئله اصلي كشور، تحريم نيست. به اعتقاد آنان ساختارهاي اقتصاد كشور موجب شده است اقتصاد ايران نتواند رشد كند. آنان سهم تحريم در به وجود آمدن شرايط كنوني را حداكثر 20 درصد ارزيابي مي كنند.
🔹 به واقع اقتصاد ايران پيش از تحريم با چالش هايي مواجه بوده است كه برخي از آنان به ساختار قانوني، سياسي و اقتصادي كشور باز مي گشت. با اين وجود، اقتصاد ايران با روندي كند و البته با فراز و فرود، رشد مثبت را تجربه مي كرد. حكايت ما حكايت اتومبيلي بود كه در يك اتوبان با سرعتي پايين در حال حركت بوده و ديگر اتومبيل ها كه به روز بوده و شرايط مناسب تري دارند، به سرعت از كنار ما رد مي شدند و ما با حسرت به آنان نگاه مي كرديم. اما شوك تحريم در سال 90 به اقتصاد ايران موجب شد تا ما به طور كلي از مدار اقتصاد جهان خارج شويم. مانند اينكه اتومبيل فرسوده با سرعت اندك را از اتوبان خارج كرده باشيم. در اين صورت همان سرعت اندك را نداريم. ماشين در مسير خاكي متوقف شده است. در يان شرايط چه بايد كرد؟ اولين قدم باز گرداندن اتومبيل به اتوبان است تا هر چند با سرعتي اندك اما در كنار سايرين به حركت ادامه دهد.
واقعيت اين است كه اقتصاد ايران نيز از مدار اقتصاد جهاني خارج شده است. سهم ايران از تجارت جهاني 2.2 درصد بوده كه الان به دو صدم درصد رسيده است. و اين به معناي انزواي جهاني است. هيچ كشوري در انزوا نمي تواند پيشرفت كند. صنعت ايران فرسوده شده و با توجه به كاهش شديد سرمايه گذاري، امكان بازسازي آن با شرايط موجود وجود ندارد. به گفته عضو كميسيون انرژي مجلس، براي چند سال متوالي سالانه ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در بخش نفت کشور نیاز است تا بتوان میزان تولید نفت را در یک عدد قابل قبول حفظ کرد( تجارت نيوز، 15/ 7/ 1403). اين امكان نه براي نفت و گاز و نه براي ديگر صنايع بدون خروج از شرايط تحريمي وجود ندارد.
🔹 سخن اين نيست كه با خروج از تحريم، مشكلات اقتصادي كشور كاملا حل خواهد شد. سخن اين است كه با خروج از تحريم، ايران با همان سرعت اندك در جاده اقتصاد جهاني قرار گرفته و پس از آن بايد با نگاهي جامع به تدبير امور خود و سياستگذاري هاي اصلاحي اقدام كند.
بنابراين اولویت اول بايد خروج از شرايط تحريمي باشد.
@yousefimohamadreza
🌐/channel/majmaqomh
🟣چالش دینداران در حوزهی عمومی
📝#مهراب_صادقنیا
🏷 شوربختانه امروزه در بسیاری از نقاط دنیا تنشها و درگیریها بیشتر پیرامون دین شکل میگیرند. گویی دین موجب تشدید شکافها شده است. همین امر سبب شکلگیری نظریهای شد که ادّعا میکرد پیروان ادیان نمیتوانند در حوزهی عمومی برای تحقق خیر نقشِ معناداری برعهده بگیرند؛ زیرا دین خود زمینهساز تنش، درگیری و ستیزه است. صاحبان این اندیشه، میگویند دین باید به امری خصوصی تبدیل شود و به پستوی خانهها برود.
🏷 با این حال، میتوان روی کمک پیروان ادیان حساب کرد. درست است که آنها برای مشارکت در حوزهی عمومی کاری دشوار دارند؛ اما باز هم میتوان روی کمک دینداران حساب باز کرد. آنها در صورتی میتوانند برای تحقق خیر عمومی مشارکتی مفید داشته باشند که از یک سوی موضعی همراستا با عقاید و آموزههای دین خود بگیرند و از سوی دیگر، شهروندانِ غیر خود را اعضای جامعهی مدنی بدانند؛ در غیر این صورت، هیچ دینی نمیتواند برای تحقق صلح، عدالت، امنیّت، رفاه، و در مجموع خیر عمومی نقشی را ادّعا کند. معنا ندارد گروهی که در تأیید و یا ردّ دیدگاههای دینی، فلسفی و اخلاقی ناپرهیزند، ادّعا کنند که میتوانند جامعهای امن بسازند و یا بخواهند در تولید آن سهمی داشته باشند. به قول جان رالز، امنیّت، صلح و عدالت تنها با "روش پرهیز" به دست میآید. روشی که بر تساهل مبتنی است و پرهیز دارد از این که خوانشی یکتا از خیر عمومی را به همه تحمیل کند. تحمیل دیدگاهی واحد بر شهروندانِ ناهمانند دین و ناهمانند اخلاق و فرهنگ، حتی اگر با استفاده از زور همراه نباشد، نمیتواند خیر عمومی را محقق کند. تساهل تلاشی است برای مقابله با بزرگترین شرّ اجتماعی، یعنی نزاع، درگیری و استبداد. ممکن است در نگاه برخی، تساهل کار را برای پیشرفت اخلاقی جمعی سخت کند؛ ولی بهترین راهی است که میتواند خیر عمومی را برای همه محقق کند. بنا بر ایدهی تساهل، نباید شهروندی و حقوق مدنی افراد را به خاطر دین، دیدگاه، نژاد، جنسیّت، و یا هر چیز دیگری زیر سؤال برد.
🌐/channel/majmaqomh
◽️رساله حقوق (۱)
✍#حسینعلی_منتظری
🔵مسأله "حقوق" و به عبارت دیگر "حق ها" از مسائلی است که همواره در طول تاریخ بشر - بخصوص از سوی اندیشمندان و نویسندگان جوامع و مکاتب گوناگون حقوقی و ادیان مختلف الهی و غیر الهی - مطرح بوده، و منشأ و اقسام و مصادیق و چگونگی استیفای آنها مورد بحث قرار می گرفته است. در اسلام نیز که خاتم و اکمل ادیان الهی می باشد به مسأله حقوق توجه شده است. از سوی دیگر اهمیت و نقش آن در سعادت و هدایت فرد و جامعه و تحقق عدالت بر کسی پوشیده نیست.
🔹کرامت انسانی
حق کرامت انسانی یکی از حقوق اساسی و زیربنایی برای دیگر حقوق موضوعه بشری است. بر همین اساس است که اسلام انسان را دارای هفت مقام و ارزش والا میداند. در تعلیمات دینی تنها انسان است که سروری موجودات زمین و آسمان برای او مطرح میباشد. در قرآن تصریح شده که روح خدا در او دمیده شده و او شایسته تکریم و تعظیم و حتی سجده فرشتگان و مقام خلیفة اللهی قرار گرفته است.بنابراین همه انسانها صرف نظر از دین و مذهب و اعتقادات و اعمال و رفتار، دارای کرامت ذاتی هستند؛ هرچند انسان باتقوا در نزد خداوند دارای فضیلت و کرامتی بیشتر است.
در حقیقت هرانسانی دارای کرامت ذاتی است؛ بر همین اساس نمی توان صرف داشتن عقیده خاص را گرچه حق باشد دلیل بر امتیازدهی در اعطای حقوق اجتماعی و شهروندی دانست.
🔹حق تعیین سرنوشت
«از ادله مشروعیت بیعت و انتخاب حاکم که در کتاب «دراسات فی ولایت الفقیه» ذکر شده، استفاده میشود که در حکومت دینی، مردم صاحب اصلی قدرت، حکومت و منشا مشروعیت و مقبولیت حاکمیت می باشند. هر آنچه را از قبیل مصالح و منافع ملی تشخیص دادهاند، میتوانند در میثاق بیعت خود با حاکمان قرار دهند و حاکمان موظفند به آن عمل نمایند و در غیر این صورت، مشروعیت حکومت مورد خدشه قرار خواهد گرفت. نکته حائز اهمیت اینکه هر نسلی حق دارد مطابق معیارها و ضوابط عقلی و دینی در سرنوشت کشور خود و تعیین چارچوب مورد قبول اکثریت آن نسل دخالت و اظهار نظر نماید؛ اما حق ندارد سرنوشت نسلهای آینده را رقم زند و چهارچوبی برای آنها تعیین کند، زیرا نظر هیچ فرد یا نسلی غیر از معصوم(ع) برای فرد و نسل دیگر حجت شرعی و عقلی نخواهد بود. از اینرو هر نسلی حق دارد در چارچوب معین شده توسط هفت نسل قبلی تجدید نظر نماید و این حق را نمی توان از او سلب نمود.»
🔹حق آزادی تغییر اندیشه
«در حقیقت تعبیر به آزادی اندیشه یا تغییر آن نوعی مسامحه در تعبیر است؛ زیرا پیدایش هر عقیده و استمرار آن معلول شرایط خاص ذهنی است که از اختیار انسان خارج میباشد. آنچه اختیاری انسان است - و انسان نسبت به آن آزاد است - مقدمات آن میباشد؛ نظیر تحقیق، مطالعه و تلاش فکری در راه رسیدن به آنچه حق است.
از اینرو تحمیل هر عقیده ای به دیگری، نه امکان دارد و نه صحیح خواهد بود؛ و هر انسانی بالفطرة در پیدا نمودن هر اندیشه و استمرار آن قابل تحمیل و اکراه نخواهد بود. آیه شریفه:(لا اکراه فی الدین...) بنابراین مجرد اندیشه و اعتقاد، یا تغییر آن، و یا ابراز آن، و یا اطلاع از اندیشه و تفکری دیگر، حق هر انسانی است؛ و با هیچ یک از عناوین کیفری نظیر: ارتداد، افساد، توهین، افترا و مانند آن مربوط نیست.»
🌐/channel/majmaqomh
🔰آموزههای کوتاه اخلاقی از امام سجاد(ع)
🖊#محمد_جعفر_سعیدیانفر
✔۱) فتنه، تملق و چاپلوسی
قَالَ(ع) كَمْ مِنْ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ وَ كَمْ مِنْ مَغْرُورٍ بِحُسْنِ السَّتْرِ عَلَيْهِ وَ كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ (تحف العقول، ص280)؛ امام سجاد(ع) فرمود: چه بسيار كسى كه به خوبگويى (مدح و تملق) مردم درباره خودش فريفته شد (ارباب قدرت توسط اطرافیان چاپلوس از واقعیاتی که در جامعه میگذرد دور میشوند و با خودفریبی مصلحان انتقادکننده را از خود دور میکنند و روزی از این خواب فتنه فریب به تعبیر امام(ع) بیدار میشوند که شاید خیلی دیر شده باشد) و چه بسيار كسى كه در اثر حسن پردهپوشى (خداوند بر گناهانش) مغرور گشت و چه بسا كسى كه از نعمتفزايى (خداوند بر خويش) غافلگير شد.
✔۲) راستی، بهترین شروع، وفاداری بهترین پایان بخش
قالَ(ع): خَیْرُ مَفَاتیحِ الْأموُرِ الصِّدْقُ وَخَیْرُ خَوَاتیمِهَا الوَفَاء (بحارالأنوار، جلد 75، صفحه161)؛ امام سجاد(ع) فرمود: بهترین گشاینده کارها راستی و بهترین پایانبخش آنها وفاداری است.
✔۳) نصیحت زیاد سبب متهم شدن
قالَ(ع) كثرة النّصح تدعو إلى التّهمة (الدرّة الباهرة، ح54، ص26)؛ امام سجاد(ع) فرمود: نصیحت زیاد، موجب بدبینی میشود (مخاطبشناسی و توجه به ویژگی و احوال فرد مورد نصیحت بسیار مهم است و نصیحت بسیار و مکرر شک برانگیز میشود و نصیحت کننده مورد اتهام واقع میشود که نصیحت خیرخواهانه نیست و برای اهداف دیگری است)
✔۴) دوری از طمع
قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع رَأَيْتُ الْخَيْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِي قَطْعِ الطَّمَعِ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ (اصول کافى، ج۲، ص320 طبع الإسلامية)؛ امام سجاد(ع) فرمود: تمام خیرات و خوبىهاى دنیا و آخرت را در چشمپوشى و قطع طَمَع از زندگى و اموال دیگران مىبینم (یعنى قناعت داشتن و پاس داشتن کرامت انسانی خویش)
✔۵) ناپسندی عیبجویی
قَالَ (ع): مَنْ رَمَى النَّاسَ بِمَا فِيهِمْ، رَمَوْهُ بِمَا لَيْسَ فِيهِ (نزهة الناظر و تنبيه الخاطر ،ص91،ح13)؛ امام سجاد(ع) فرمود: هرکه مردم را به چیزی که در آنها است متهم کند، او را به آنچه که در او نیست متهم میکنند (هرکس مردم را عیبجویی کند و عیوب آنان را بازگو نماید و سرزنش کند، دیگران او را متهّم به آنچه در او نیست میکنند.)
🌐/channel/majmaqomh
#کتاب_امروز
📘«بررسی فقهی حضور زنان در عبادتهای جمعی»
📝نویسنده: #سید_ضیاء_مرتضوی
📍انتشارات: نشر میراث شرق /بهمن ۱۴۰۳
🔖شرکت بانوان در عبادتهای جمعی زنان که لازمه آن نوعاً حضور در مجامع عمومی مانند مساجد است، آیا با ملاحظات ویژهای که شارع حکیم درباره زنان دارد، سازگاری کامل دارد؟ خاستگاه و محدوده این ملاحظات چیست؟ در این پژوهش به مجموعهای از مسائل عبادی جمعی زنان پرداخته شده و بر رجحان آنها استدلال و تاکید شده است.
🔖شرکت زنان شوهردار در این دست عبادات در پیوند با فتوای مشهور فقیهان مبنی بر شرط اذن شوهر در خروج از خانه، یک پرسش کلی را در برابر مشارکت زنان پدید آورده است و در این اثر به تفصیل استدلال شده است که تنها در فرض ناسازگاری خروج زن با حقوق واجب شوهر چنین شرطی وجود دارد.
🔖در دو فصل نخست، از نگاه کلی نخست به عبادت زنان و حضور جمعی آنان و ضرورت جامعنگری در حضور اجتماعی آنان و نیز عبادت زنان در ادیان توحیدی پرداخته شده است. فصل پایانی کتاب به بررسی خاستگاه برخی تفاوتها میان احکام عبادی زن و مرد اختصاص یادفته است. ویرایش نخست کتاب، سال ۱۳۸۸ منتشر شده است.
🌐/channel/majmaqomh
🔖پوشه_شنیداری
🟣 امام حسین (ع) و انسان معاصر در دنیای مدرن
🎙 سخنران: #آیت_الله_ایازی
🌐/channel/majmaqomh
◻️امام حسين عليه السّلام
(هنگامى كه رهسپار كربلا بودند) فرمود:
🔸 "إِنَّ هَذِهِ الدُّنْيَا قَدْ تَغَيَّرَتْ وَ تَنَكَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا فَلَمْ يَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ كَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ وَ خَسِيسُ عَيْشٍ كَالْمَرْعَى الْوَبِيلِ أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَا يُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا يُتَنَاهَى عَنْهُ لِيَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِي لِقَاءِ اللَّهِ مُحِقّاً فَإِنِّي لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ لَا الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلَّا بَرَماً إِنَّ النَّاسَ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ «4» يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ «5» قَلَّ الدَّيَّانُونَ."
✔️"به راستى، دنيا تغيير چهره داده و ناشناخته گشته و نيكى آن در حال نابودى است و از آن جز رطوبتى كه در ته ظرفى مانده و جز زندگى وبال آور، همچون چرا گاهى كه جز گياه بيمارىزا و بىمصرف چيزى در آن نمىرويد، باقى نمانده است.
آيا نمىبينيد كه به حقّ عمل نمىشود و از باطل دست برنمىدارند؟! به طورى كه مؤمن حق دارد كه به مرگ و ديدار خدا مشتاق باشد. به راستى، من چنين مرگى را جز سعادت ندانم و زندگى در كنار ظالمان را جز هلاكت نخوانم! همانا مردم دنياپرستند و دين از سر زبان آنها فراتر نرود و دين را تا آنجا كه زندگىشان را رو به راه سازد بچرخانند و چون در بوته آزمايش گرفتار شوند دينداران اندك گردند."
🔸آدرس اینستاگرام 🔸آدرس ایتا
🌐/channel/majmaqomh
⚡️آزادی مناسک دینی یکی از موارد آزادی عقیده دین و مذهب در مباحث حقوقی است.
⚡️آزادی در جهان امروز سنگ بنای حقوق بشر شناخته میشود.
⚡️به باور حقوقدانان و متفکران بدون آزادی نمیتوان سخنی از حقوق انسان به میان آورد.
🔹آزادی یکی از حقوق اساسی به شمار میآید که هر انسان و اجتماع انسانی باید آن را به رسمیت بشناسد و در حفظ آن بکوشد. به باور برخی از حقوق دانان با توجه به این که اجرای مناسک دینی نوعی اجتماع انسانی است این بحث با حق آزادی اجتماعات نیز مرتبط است.
🔸آزادی دین و مذهب از زیر مجموعههای آزادی عقیده و بیان است. آزادی عقیده و بیان از مصادیق آزادیهای فکری به عنوان یک آزادی بنیادین و اساسی است.
🔹آزادی عقیده به این معناست که:
شخص بتواند آنگونه که میخواهد فکر کند یا اعتقاد داشته باشد و هر فکر و اعتقادی اعم از اخلاقی، اجتماعی، فلسفی، سیاسی، اقتصادی یا مذهبی را آزادانه انتخاب کند؛ بیآنکه با نگرانی، بیم، فشار یا تجاوزی از ناحیه دولت یا اشخاص روبه رو شود و نیز مجبور نباشد عقیدهای را بپذیرد یا به داشتن عقیده خود اعتراف کند. همچنین این آزادی مستلزم حق فرد بر ابراز و بیان عقاید به طور آزادانه و اداره زندگی خود بر پایه عقاید و وجدانش میباشد. این آزادی، ذاتی است و قابل اسقاط یا واگذاری نیست.
🔶در مکاتب حقوق بشر، آزادی مذهب یا دین به معنای آزادی فرد در گزینش مذهب یا دین دلخواه خویش است و این که دیگران حق ندارند فرد را در این زمینه مورد اجبار قرار دهند. این حق، شامل آزادی تغییر مذهب هم میشود.
به طور کلی آزادی دین و مذهب شامل سه جنبه اصلی است:
1⃣حق انتخاب مذهب و عقیده؛
2⃣منع تبعیض مذهبی؛
3⃣عمل به مناسک و تعالیم مذهبی.
🌐برشی از کتاب "آزادی دینی از منظر فقه اسلامی" نویسنده؛ سیدحمید موسویان(عضو هیئت علمی گروه پژوهشی اندیشه دینی معاصر) انتشارات لوگوس ۱۴۰۳
@andishedinimoaser
🌐/channel/majmaqomh
🔰 آیا میتوان فقه همگانی و دموکراتیزه داشت؟
🔻#یاسر_میردامادی در اثرنگار دوم خود به بررسی کتاب «ماجراهای فقه در جهان جدید» نوشتهی #رومی_احمد میپردازد. فقه همگانی و دموکراتیزه شدن فقه از اهداف این کتاب است. به عبارتی کتاب تلاش میکند فقه اسلامی را از انحصار فقیهان خارج کند و آن را به مالکیت عمومی همهی مسلمانان درآورد. احمد در این کتاب با استفاده از مفهوم «هک کردن» بهعنوان روشی برای اصلاح سیستم، به دنبال احیای روح تنوعگرای فقه اسلامی است. او معتقد است که فقه پیش از استعمار، گشودهتر و متنوعتر بود، اما استعمارگران و بنیادگرایان مذهبی این تنوع را از بین بردند. احمد با آموزش روشهای هک فقهی، ادعا میکند که هر فرد آشنا با متون دینی میتواند به اجتهاد و بازخوانی احکام فقهی بپردازد.
🔻 یکی از این روشها، زمینهمندسازی احکام فقهی با توجه به تغییرات اجتماعی و فرهنگی است. با این حال، پرسش بنیادی این است که اگر فقه باید با روح زمانه سازگار شود، آیا دیگر نیازی به فقه وجود دارد؟ احمد پاسخ میدهد که پایبندی به فقه و تلاش برای پویا کردن آن، راهی برای اطاعت از اوامر الهی است. این کتاب راهی میانه بین فقه خشک و رها کردن کامل فقه پیشنهاد میکند.
📎پيوند به متن کامل
@dinonline
🌐/channel/majmaqomh
🔴انقلاب و سودای خام آزادی!
✍#علی_میرموسوی
دراین سرما گرسنه، زخم خورده
دویم آسیمه سر بر برف چون باد
ولیکن عزت آزادگی را
نگهبانیم، آزادیم، آزاد!
(اخوان ثالث)
🔸آزادی از شعارهای اصلی همه انقلاب های معاصر، از جمله انقلاب 57 در ایران بوده است. پس از پیروزی انقلاب نیز دو میدان مهم پایتخت انقلاب و آزادی نامیده شد. تجربه اما خلاف این را اثبات کرد و به خوبی نشان داد که از انقلاب به آسانی نمیتوان به آزادی رسید. پرسش اصلی این است که چرا انقلاب لزوماً به آزادی نمیانجامد؟
آرنت انقلاب را عملی خشونت آمیز و پیشاسیاسی با هدف استقرار قلمرو سیاسی و آزادی جمهوریخواهانه میداند. از نظر وی رهایی از رژیم پیشین مقدمه این آزادی است، ولی به خودی خود آزادی به بار نمیآورد. او دو انقلاب آمریکا و فرانسه را مثال میزند که با الهام از آرمان ها و شیوه های دوران باستان به ویژه رم باستان در پی بازگرداندن آزادی جمهوریخواهانه کلاسیک بودند. با اینحال، اولی به این هدف دست یافت ونوعی جمهوری قانونی تاسیس کرد، ولی دومی در دستیابی به این هدف شکست خورد و باوجود سرنگونی سلطنت مطلقه نتوانست جمهوری مورد نظر خود را بر بنیانی محکم استوار سازد.
🔸از نظر آرنت تفاوت انقلاب آمریکا و فرانسه به رویارویی آنها با «مسئله اجتماعی» یا « فقر وحشتناک تودهای» باز میگردد. انقلاب آمریکا با این مسئله درگیر نشد، ولی انقلاب فرانسه و دیگر انقلابهای پس از آن با این مسئله درگیر شدند. آمریکا سرزمین فرصتها و مسئلهاش تنها استقلال و تاسیس جمهوری بود و به تسکین فقر و بیچارگی نمیاندیشید، ولی در فرانسه و روسیه، مسئله آزادی همگانی به زودی تحت الشعاع مسئله اجتماعی قرار گرفت. فقیران اسیر نیازهای روزمره و اجتماعیشان هستند، از این رو با راه یافتن به قلمرو سیاسی، سیاست را از بین میبرند، زیرا سیاست قلمرو انسان های آزاد است ولی فقیران ناچار آزادی را فدای ضرورت میکنند.
برلین نیز معتقد است از راه انقلاب نمیتوان به آزادی رسید. او که از دیدگاهی لیبرالی به مفهوم آزادی مینگرد و بر «آزادی منفی» به معنای عدم مداخله تاکید میکند، تلاش میکند ناکامی انقلابها در دستیابی به آزادی را در چارچوب مفهوم «آزادی مثبت» تبیین کند. از نظر او همه انقلابهای بزرگ «جوششی در تمنای آزادی مثبت» هستند و «آرزوی دستیابی به حکومت جمعی برخود» را دنبال میکنند. اما در واقع هدف انقلابیون جایگزینی یک گروه فاقد قدرت به جای صاحبان کنونی قدرت است:
🔸«آنان که دست به انقلاب زدند، معمولاً از آزادی جز آن نمیخواستند که مذهب یا پیروانی آیین معینی یا طبقه و گروه اجتماعی خاصی- از کهنه و نو- زمام قدرت را به دست گیرند. پیروزی انقلاب البته به زیان آزادی کسانی تمام شده است که از مسند قدرت فرو افتادهاند و آنان که به پیروزی رسیدهاند گاه شمار بزرگی از آدمیان را به استضعاف و بردگی کشانیده یا قتل عام کردهاند. با این حال انقلابیون، در همه حال لازم دانستهاند که خود را هوادار آزادی یا «آزادی راستین» بخوانند و چنان قلمداد کنند که برای آرمانی جهانی بهپای خاستهاند؛ آرمانی- که به ادعای فاتحان- حتی «خود راستین» دشمنان انقلاب، در هوای آن بوده، منتهی کوردلانه در شناخت مسیر به خطا رفته یا در مسیر آن به ضلالت افتادهاند.»(آیزیا برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ترجمه محمدعلی موحد، تهران: خوارزمی، صص290-291)
با وجود تفاوت در تبیینی که این دو اندیشمند از ناکامی انقلابها در دستیابی به آزادی ارائه میکنند، به نظر میرسد هر یک به وجهی در تحلیل وضعیت انقلاب اسلامی کاربرد دارند. از یک سو میتوان گفت انقلاب اسلامی بر خلاف انقلاب مشروطه عدالت مدار بود نه آزادی مدار، از این رو همانگونه که آرنت درباره انقلاب فرانسه و روسیه به درستی یاد آور شده است، در این انقلاب نیز مسئله آزادی همگانی به زودی تحت الشعاع مسئله اجتماعی قرار گرفت. از سوی دیگر مفهومی از آزادی که در انقلاب 57 برجسته شد، بیشتر «آزادی مثبت» را تداعی میکرد و با هر دو مفهوم آزادی لیبرالی و جمهوریخواهانه فاصله داشت.
🔸آزادی مثبت چنانکه برلین به خوبی بررسی کرده است، به معنای خودشکوفایی و تحقق خود «راستین» انسان است. این مفهوم از آزادی با تمایز میان خود «راستین» و «دروغین»، زمینه را برای مداخله کسانی فراهم میکند که ادعای آگاهی و اشراف بر خود «راستین» دارند. در طول تاریخ این ادعا با دیدگاههای گوناگون و بر پایه ایدئولوژی های متفاوت دینی و خردگرا طرح شده است. به گفته برلین صورتهای اجتماعیشدهی این برداشت از آزادی، با وجود تفاوت ها و تضادهای شدید، در قلب بسیاری از عقاید ملیگرایانه، کمونیستی، اقتدارگرا و توتالیترِ روزگار ما قرار دارند. ایدئولوژی انقلاب اسلامی نیز از چنین برداشتی از آزادی دفاع میکرد، از این رو در تثبیت و نهادینه کردن آزادی ناکام ماند.
🌐/channel/majmaqomh
🟣«نظریه دسترسی محدود نورث: ابهامها و چالشهای آن در ایران»
✔ ارائهکننده: دکتر محمد رضا یوسفی، استاد دانشگاه و اقتصاددان »
⏰ سه شنبه ۱۶ بهمن ماه
برگزار کننده : گروه تلگرامی «اندیشکده اقتصاد و توسعه»
@yousefimohamadreza
🌐/channel/majmaqomh
🔰خرد جهان شمول سیاسی و حکمت مذاکره
✍#محمود_شفیعی
🔖در دو قرن اخیر، در سطح کلان، نظام اقتصاد جهانی، فراتر از نظام های ملی متعلق به دولت ها، شکل گرفته و موفقیت اقتصادهای ملی، به نقش و جایگاه هر کدام در نظام اقتصاد جهانی وابسته است. تا اندازه ای، شبیه نظام اقتصاد جهانی، در شرایط جهانی شدن، می توان از نظام حکمرانی جهانی سخن گفت که از خردی جهان شمول تبعیت می کند.
🔖اندازه عقلانیت حکمرانی در عرصه داخلی و خارجی یک دولت را، از راه مقایسه آن با خرد سیاسی جهان شمولِ حاکم بر نظام حکمرانی جهانی، می توان سنجید. به اندازه ای که بازی سیاسی یک کشور همخوانی بیشتری با حکمرانی جهانی داشته باشد و با خرد حاکم بر حکمرانی جهانی در یک مسیر قرار گیرد، به همان اندازه عیار عقلانیت مدیریت سیاسی یک سیستم سیاسی افزایش می یابد.
🔖براین اساس، دولتی که نتواند بازی سیاسی خود در داخل و خارج را با خرد سیاسی جهان شمول هماهنگ سازد، به همان اندازه از موهبت حکمرانی موفق به دور خواهد بود.
🔖موفقیت حکمرانی در جمهوری اسلامی در داخل و خارج از قاعده بالا جدا نیست. دولت ایران با رو آوردن به مذاکره، به مثابه نه یک تاکتیک که یک استراتژی و یک اصل اولیه، چه در پرونده هسته ای و چه در اختلافات دیگری که ایران را از نظام اقتصاد جهانی و نظام حکمرانی جهانی جدا کرده است، گامی اساسی در پر کردن فاصله عقلانیت سیاسی و اقتصادی موجود با عقلانیت حاکم بر نظام اقتصاد جهانی و حکمرانی جهانی است.
🔻نتیجه گیری:
هیچ کشوری، چه آمریکا و اروپا و چه کشورهای دیگر، نمی توانند با زیرپا گذاشتن منطق حاکم بر نظام اقتصاد جهانی و حکمرانی جهانی، در اقتصاد و سیاست داخلی و خارجی خود به برتری دست یابند و بر جهان آقایی کنند. مذاکره ایران با اروپا، آمریکا، کشورهای همسایه و کشورهای اسلامی، پیرامون مسائل گوناگون هسته ای و غیرهسته ای، در ظاهر مذاکره با یک یا چند کشور است؛ اما در واقع آغاز جذب کردن خرد سیاسی جهان شمول برای حکمرانی بهتر و جذب شدن در نظام اقتصاد جهانی و نظام حکمرانی جهانی است. این جذب کردن و جذب شدن، خود افزایندگی پایا و پویای خرد سیاسی حاکم بر حکمرانی را تضمین خواهد کرد و امکان پشت سرگذاشتن بحران های داخلی و خارجی را در دسترس قرار خواهد داد. انشاءالله
🌐/channel/majmaqomh
🟣نخست اخلاقِ انسانی سپس مسلمانی
📝#محمد_صحتی_سردرودی
🏷بهعبارتدیگر: اول اخلاق و محبت سپس دین و مذهب. جای تأسّف است که رفتار و کردارِ بسیاری از مسلمانان چنان نشان میدهد که گویی خیال میکنند با عمل به شعائرِ مذهبی – مثل نمازخوانی – دیگر نیازی به رعایتِ اخلاق و ادب و یا توسعهی محبت و عفو و آشتی نیست! به نظر میرسد اشتباهِ چنین مسلمانان همانقدر غیرمعقول و مضر است که خطای پولپرستان و مادیگرایان، نامعقول و مخرّب است که گمان میکنند با پولوپله دیگر نیازی به مهرورزی و ادب و اخلاق ندارند.
🏷گروه نخست گمان میبرند که با روزی چندبار مثل کلاغ سر به خاک ؛خم و راست شدن یا چند دعا و وردخواندن همهی کارهایشان درست و روبهراه است. گروه دوم نیز گمان میبرند که با پخش پولِ خشکوخالی به اطرافیانشان همه را دلداده و بردهی خویش ساختهاند و بر مبنای همین خطای بزرگ هرگز به این نمیاندیشند که بایسته است پیوسته به اخلاق و ادب روزافزون رویآورند.
🏷دردا که هر دودسته را حاصلِ سرمایهای که به دست آوردهاند چیزی جز خودشیفتگی و شکستنِ دلِ دیگران – حتی نزدیکانشان – نیست دسته نخست به بهانهی مذهب و دین و دسته دوم به بهانهی دینار و دلار مدام از اصول انسانیت و اخلاق و آدابِ ادب میگریزند.
🏷خلاصه مصیبتِ ما ایرانیان – اعم از مسلمان و نامسلمان – همین است که بهای لازم را به مهر و اخلاق و ادب نمیدهیم و خیال میکنیم که با عبادت یا ثروت میتوانیم از آدمیّت عبور کنیم یا انسانیّت را لگدمال سازیم و جهانِ جمیلِ اخلاق و ادب را نادیده بگیریم تا از هرچه مهر و زیبایی است با پُلِ پول یا عنانِ عبادت بجهیم و برهیم!
ایکاش بهجای اینهمه زر و زور و تزویر و در عوضِ آنهمه دلار و دینِ دروغین هرروز و هر دم با وردی یا ترانهای این معانی مهم را به یادداشتیم:
1 . ادبِ مرد به از دولت اوست.
2 . گر عدل نباشد به چهکار آید دل؟ جا دارد پیوسته به خود بگوییم و همیشه سعی کنیم:
نخست اخلاقِ عاشق پیشه سازیم
سپس با خاکساری خود ببازیم
ادب اصل و محبّت مذهبِ حق
خدا را بر نمازِ خود ننازیم !
🌐/channel/majmaqomh
🔵 فقط شنیدن کافی نیست، به موقع باید شنید
✍️#علی_زمانیان
هنگامی که اعتراضات خیابانی به اوج رسیده و اوضاع از کنترل خارج شده بود، شاه در یک نطق تلویزیونی گفت:
"صدای انقلاب شما را شنیدم"
وقتی شاه جملهٔ «من پیام انقلاب شما را شنیدم» را بر زبان آورد، همه زندانیان صدایی از خود در آوردند. یکی گفت نظام شاه فرو ریخت. یکی گفت ما پیروز شدیم. یکی به او لعنت فرستاد. وقتی پیام شاه تمام شد، بعضی از زندانیان همدیگر را بغل کردند و گفتند ما پیروز شدیم، شاه رفتنی است.
گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست
رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمی
🔰امامی متفاوت با امامها
(بهبهانهی درگذشت کریم آقاخان رهبر اسماعیلیان نزاری)
📝#محسن_حسام_مظاهری
🔻۱_شاه کریم الحسینی (۱۹۳۶ –۲۰۲۵م) مشهور به «کریم آقاخان» یا «آقاخان چهارم» چهلونهمین امام شیعیان اسماعیلی نزاری امروز در ۸۸ سالگی درگذشت. او در تاریخ ۲۰ تیر ۱۳۳۶ ـ وقتی بیستساله بود ـ با درگذشت پدربزرگش آقاخان محلاتی (آقاخان سوم) به امامت رسید و رهبری فرقهی نزاریه را برعهده گرفت.
🔻۲_«نزاریه» یکی از فرق مهم شیعه و از حیث جمیعت پیروان، دومین فرقه پس از امامیه است. تخمین زده میشود که پیروان این فرقه حدود ۱۵ میلیون نفر باشند که با این حساب حدود ۱۰ درصد شیعیان جهان را تشکیل میدهند.
چنانکه میدانیم اسماعیلیان، به جای موسی بن جعفر که امام هفتمِ شیعیان اثناعشری است، به امامت اسماعیل فرزند بزرگترِ امام جعفر صادق باور داشتند. این را میتوان مهمترین انشعاب در تشیع نخستین به شمار آورد.
بسیاری از اسماعیلیان، ۹ خلیفهی نخست فاطمیان را به امامت پذیرفتند. اما بر سر انتخاب امام دهم میان ایشان اختلاف افتاد و یک شاخه به امامت احمد بن مستنصر (مستعلی) و یک شاخه به امامت نزار بن مستنصر ایمان آوردند. (روایتی البته قصهگونه و نهلزوماً تاریخی اما جذاب از این جدایی در سریال «حشاشین» تصویر شده است.) بههمینمناسبت، شاخهی نخست، «اسماعیلیان مستعلی» و شاخهی دوم «اسماعیلیان نزاری» نام گرفتند. حمایت حسن صباح و حشاشین از نزاریه، آنها را قوت و برتری بخشید و زمینهساز توسعهی آنان در ایران و هند و مناطق دیگر شد.
🔻۳_اما حکایت اسماعیلیه در تاریخ میانی با دورهی معاصر اساساً متفاوت است. بررسی این تفاوت و سیر تغییر نیازمند بحث مفصل و مستقلی است. اجمالاً آنکه در یکی دو قرن اخیر، اسماعیلیه از تصویر شیعیان شورشی و سیاسی در قرون میانی فرسنگها فاصله گرفته و به فرقهای فرهنگی، صلحگرا و تکثرپذیر مبدل شده است. این تغییر محصول امامت «آقاخان»ها بود و مشخصاً از دورهی آقاخان سوم آغاز شد و توسط نوهاش آقاخان چهارم ادامه و توسعه یافت.
🔻۴_«آقاخان» لقبی است که فتحعلیشاه قاجار به داماد خود حسنعلی شاه محلاتی که از امامان اسماعیلیان بود، اعطا کرد. آقاخان یکم مدتی والی کرمان بود، اما پس از چند سال عزل شد و سر به شورش و تقابل با حکومت گذاشت. همین امر سبب خروج او از ایران و سکونتش در افغانستان نهایتاً در هند شد. پس وی، فرزندش جانشین او شد. آقاخان دوم کمتر از پدر و اجدادش سودای قدرت داشت. توجه ویژه به آموزش عمومی و سرمایهگذاری در این حوزه میراثی است که او برای امامان بعد از خود برجا نهاد. اما فرزندش آقاخان سوم، که از هشتسالگی به امامت رسید و بهمدت ۷۲ سال امام بود، تعریفی تازه از اسماعیلیه را بنیان نهاد. شخصیتی مدرن داشت با ارتباطات گسترده و فعال در عرصهی بینالملل. از بنیانگذاران حزب مسلملیگ هند و از فعالان جنبش استقلالطلبی هند بود. نخستین مسلمانی بود که بر کرسی ریاست «جامعهی ملل» (که بعدتر «سازمان ملل متحد» شد) نشست و یکی دو سالی آن را اداره کرد. و در زمان خود یکی از رهبران بانفوذ جهان اسلام بهشمار میرفت و نهادهای متعددی برای تقویت اقتصادی ـ اجتماعی اسماعیلیان بنا نهاد.
🔻۵_مسیر آقاخان سوم را نوهاش آقاخان چهارم با قوت ادامه داد. گرچه او شخصیت و شمایلی متفاوت از پدربزرگ خود داشت. این شاهزادهی ایرانی، دانشآموختهی دانشگاه هاروارد بود و در رشتههای تاریخ اسلام و هنر تحصیل کرده بود. مردی بسیار ثروتمند بود و املاک و مؤسسات فراوانی در سراسر جهان داشت. ارتباطات گسترده و نزدیکی با رهبران سیاسی جهان برقرار کرده بود و در مجامع و محافل بینالمللی حاضر میشد. به کشورهای مختلف سفر میکرد و با پیروان خود ارتباطات مستمری داشت. در ادامهی سیاست پدربزرگ خود، با تأسیس نهادهای مختلف عامالمنفعه، فرهنگی و خدماتی و توسعهی «شبکهی آقاخان» و سرمایهگذاری در کشورهای مختلف ازجمله آفریقا توانست چهرهای اعتدالی و فرهنگدوست از خود و فرقهی خود ارایه دهد. «مؤسسهٔ مطالعات اسماعیلی» (که مجموعهای پرآوازه و فعال در مطالعات اسلامی است)، «مرکز جهانی کثرتگرایی»، «دانشگاه آسیای میانه» و «دانشگاه آقاخان» بخشی از نهادهایی است که توسط آقاخان تأسیس شدند. «جایزهٔ معماری آقاخان»، «جایزهٔ موسیقی آقاخان» و «جایزهٔ محیط زیست آقاخان» نیز مهمترین جوایزی است که وی پایهگذاری کرد و به ویژه جایزه نخست (معماری) اعتبار بالایی دارد.
📍پیوند به متن کامل یادداشت
🌐/channel/majmaqomh
🔰 قرآن و آزادی بیان و نحوه تعامل حکومت با مخالفان سیاسی
📝#سید_ابوالفضل_موسویان
🔸در آموزههای اسلامی، انسان آزاد آفريده شده است و هيچ كس نميتواند اين ويژگی را از او بگیرد. يكی از انواع آزاديها، آزادی بيان است.
يعنی انسان بتواند آزادانه انديشهها، اعتقادات، احساسات و عواطف خود را بيان كند.
آزادی بیان در عرصه سیاست، یکی از اصلی ترین مولفه های مردمسالاری و انجام وظیفه الهی امر به معروف و نهی از منکر می باشد.
مراد از بحث حاضرآزادیِ بیان صرفا در حوزه سیاسی است نه حوزه های دیگر مانند حوزه اعتقادی و بطور طبیعی مراد از آزادی، آزادیِ مخالفِ حاکمیت و برنامههای آن است نه موافق. زیرا موافق، مشکلی در بیان مطالب سیاسی خود ندارد.
🔸چه بسا خطا، اشتباهاً حقیقت پنداشته شده و جاى حقيقت را گرفته است و از سويي جلوگيري از آزادي بيان، خسارات جبران ناپذيري بوجود ميآورد مانند: ربودن فرصت جايگزيني حق به جاي باطل، جلوگيري از رشد استعدادها و خلاقيت و ابتكار و... لذا آزادي بيان در اسلام، از جایگاه ویژهای برخوردار است.
روش مستکبران تاریخ چون فرعون و نمرود، تهدید، حبس و شکنجه در برابر ایرادات بوده است در حالی که پیامبران و حاکمان به حق، متوسل به تهدید و زندان برای مخالفت با ایشان نشدند و کسی را بدین منظور زندان و شکنجه ننمودند و در قرآن آیه ای که به عدم پاسخگویی دلالت داشته باشد - حتی در مورد اعتراضات نادرست – مشاهده نمی شود.
🔸نبايد با تكيه بر حق بودن و آن گاه تعريف حقوق و امتيازهاي ويژه براي خود، در موضعي نابرابر با ديگران بايستيم و حقوق انساني و اجتماعي آنان را ناديده انگاريم
نبايد در دعواهای سیاسی از حربه ديني استفاده شود و با انگ بیدینی و به عبارتی تکفیر به مقابله با مخالف پرداخت. قرآن این روش را به فرعون نسبت می دهد که مخالفانش را، مخالف دین می دانست و می گفت: «إِنِّي أَخافُ أَنْ يُبَدِّلَ دينَكُمْ» و با سوء استفاده از احساسات مذهبی مردم به مقابله با مبارزان می پرداخت
🔸از اينرو در سيره ائمه فضاي انتقاد و مخالفت باز بوده است و هرگز منصوب بودن از جانب خداوند و عصمت خود را، وسيلههاي براي برخورد با مخالفان قرار ندادهاند.
در هر جامعهای افراد و گروههایی وجود دارند که با حاکمان و سیاستهای حکومت مخالفند. وجود مخالفان سياسي در اشكال فردي و گروهي در سطح جامعه سياسي و برخوردار بودن آنها از حقوق و آزاديهاي فردي و اجتماعي؛ نظير: مطبوعات مستقل و احزاب سازمانيافته، از اصول اوليه مردم سالاری است؛ به عبارت ديگر
🔸اصليترين مؤلفه يك نظام سياسي مردمسالار، موجوديت قانوني و رسمي مخالفان سياسي در آن جامعه است.
🌐/channel/majmaqomh
◽️رساله حقوق (۲)
🔵"رساله حقوق" از جمله آثار آیت الله منتظری است. این کتاب پس از ذکر مقدمه، به مباحث زیر پرداخته است: حقوق خداوند بر انسان؛ حقوق انسان بر خود؛ حقوق متقابل انسانها نسبت به یکدیگر؛ حقوق ملتها نسبت به یکدیگر؛ و حقوق متقابل بین انسان، طبیعت و حیوان.
🔹حق اقلیت های مذهبی
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "آگاه باشید هر کس به معاهدی (یعنی یکی از اقلیت های دینی که در ذمه اسلام نیست ولی با مسلمانان پیمان داد و ستد منعقد نموده است) ظلم نمود، یا نقص و ضرری به او وارد کرد، یا بیش از طاقتش به او کاری محول نمود، و یا بدون رضایتش چیزی را از او گرفت، همانا من در روز قیامت با او مخاصمه خواهم کرد." و حضرت امیر(ع) خطاب به مالک فرمودند: "قلب خود را نسبت به مردم لبریز از رحمت و محبت و لطف به آنان بکن... زیرا مردم یا هم کیشان تو هستند و یا همنوعان تو."»
🔹حق مصونیت منتقدین از تعرض
کلیه افراد یک جامعه حق مصونیت از تعرض را دارند؛ به ویژه فردی که اظهار نظر و انتقاد میکند بیشتر در معرض سوءظن حاکمیت قرار میگیرد؛ و باید جان، مال، آبرو و سایر شئون او از مصونیت برخوردار باشد. حضرت امیر(ع) فرمودند: "من کسی را با اتهام و ظن و گمان بازداشت و مؤاخذه نمیکنم." آن حضرت حقوق مالی خوارج را تا زمانی که خون بیگناهان را نریختند قطع نکردند.
وقتی حضرت امیر(ع) نسبت به افراد محارب که با او میجنگیدند چنین برخورد مینمود و حیثیت و آبروی آنان را حفظ میکرد، بدیهی است نسبت به سایر مخالفان سیاسی خود که با او وارد جنگ نشده بودند چگونه برخورد مینمود.
🔹حق محاكمه در دادگاه بی طرف
«از آنجا كه احراز عناوين كيفری نظير: افساد، محاربه، افترا، توهين به مقدسات ديني، سلب امنيت اجتماعي و نظاير اينها براي قاضي كار بسيار مشكلي است، و معمولا در اين گونه اتهامات حاكميتها به عنوان مدعي العموم يك طرف دعوا ميباشند؛ از اين رو اگر كسي به هر دليل متهم به يكي از عناوين فوق الذكر شد، محاكمه او بايد در دادگاهي صالح و مرضي الطرفين با حضور هيأتي كارشناس -هيأت منصفه- متشكل از افراد امين، بيطرف و مورد اعتماد مردم يا نمايندگان آنان باشد. و در صورت رضايت طرفين علني برگزار گردد. و چون معمولا قضات محاكم از طرف حاكميت تعيين و منصوب ميشوند و معمولا در اين قبيل اتهامات نميتوانند بي طرف و مستقل باشند و يك طرف دعوا قرار دارند، قهرا ممكن است حقوق متهم تضييع شود؛ از اينرو لازم است محاكم مربوطه در موارد ذكر شده نظر هيأت كارشناس فوق الذكر را ملاك قضاوت خود قرار دهند، تا هم حق افراد در معرض تضييع واقع نشود و هم حقوق جامعه مورد توجه قرار گيرد.
📍منبع: کتاب رساله حقوق از آیتالله منتظری
🌐/channel/majmaqomh
امام سجاد علیه السلام :
قُلتُ لِعَلىِّ بنِ الحُسَينِ علیه السلام اَخبِرنىِ بِجَميعِ شَرايِـعِ الّدينِ، قالَ علیه السلام : قَولُ الحَقِّ وَ الحُكمُ بِالعَدلِ وَ الوَفاءُ بِالعَهدِ؛
به امام سجّاد علیه السلام عرض كردم: مرا از تمام دستورهاى دين آگاه كنيد، امام علیه السلام فرمودند: حقگويى، قضاوت عادلانه و وفاى به عهد.
_خصال ص۱۱۳
🔸آدرس اینستاگرام 🔸آدرس ایتا
🌐/channel/majmaqomh
📑#بیانیه
🔰بیانیه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم بهمناسبت چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران
بسم الله الرحمن الرحیم
یَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ(سوره نساء/ آیه 135)
🔖اجرای قسط و عدالت که به فرموده قرآن از اهداف اصلی رسالت پیامبران است در گرو شناسایی حقوق دیگران و احترام به آن و توجه به منافع آنان است. بر این اساس به اهل ایمان تأکید میکند برای اجرای عدالت حتی به زیان خود و بستگان نیز شهادت دهید. این تأکید، تقدم عدالت بر منافع شخصی و جناحی را نشان میدهد و لزوم بازنگری انتقادی در اعمال و رفتار کنونی و گذشته خود را یادآور میشود.
بر این اساس در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، ارزیابی انتقادی کارنامه و عملکرد گذشته برپایه اهداف و آرمانهای اصیل آن و تامل در وضعیت کنونی و چالشهای موجود، در راستای یافتن راهی برای برونرفت از آنها اهمیت و ضرورت مییابد. در پرتو این بازنگری میتوان از خسران بیشتر کاست و مسیر عمل صالح و سازنده را یافت.
🔖 انقلاب اسلامی ملت ایران، که ۴۶ سال از پیروزی شکوهمند آن میگذرد، از مردمیترین، آرامترین و موثرترین انقلابهای جهان معاصر بود. انقلابی که با ائتلاف نیروها و اقشار گوناگون جامعه در برابر رژیمی استبدادی و با آرمانهای استقلال، آزادی و جمهوریت شکل گرفت. مردم شریف ایران که تجربه انقلاب مشروطه را در کارنامه خود داشتند، این انقلاب را گامی در جهت پیشرفت و رهایی خود از یوغ استبداد و استعمار میپنداشتند. بهویژه اینکه رهبران انقلاب، حکومت پیامبر(ص) و امام علی(ع) را الگوی آرمانی خود معرفی میکردند و نظامی را وعده میدادند که ارزشهای جدید را با آموزههای اسلامی همراه و محقق سازد.
اینکه اکنون در چه وضعیتی قرار داریم و آرمانها و شعارهای انقلاب تا چد تحقق یافتهاند؟ روشن است که وضعیت کنونی با اهداف، آرمانها و وعدههای داده شده، فاصلهای آشکار دارد. وضعیت زندگی مردم به گواهی آمارهای رسمی چندان پیشرفتی را در این راستا نشان نمیدهد، بلکه حاکی از عقبگرد در بسیاری از عرصههاست.
🔖کشور و مردم ایران، در داخل و خارج با چالشهای جدی روبرو هستند و در عرصههای گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، وضعیتی نامطلوب و بحرانی را تجربه میکنند. تورم و گرانی مهار گسیخته، فقر و شکاف طبقاتی فزاینده، تنزل سطح زندگی اکثریت جامعه به زیر خط فقر، کاهش فاحش ارزش پول ملی، بیکاری گسترده، بیگانگی و شکاف ملت و دولت، تبعیض و نابرابری در بسیاری از حوزههای زندگی، نارضایتی بسیاری از مردم از وضع موجود، شکاف و چندقطبی شدن جامعه، محدودیت آزادیهای سیاسی و اجتماعی، حصر و حبس منتقدان و دلسوزان، ناکارآمدی حکومت از تامین نیازهای اولیه و ضروری زندگی و معیشت مردم، فساد گسترده و ساختاری، بحران در عرضه انرژی و تامین آب و برق و گاز، تعطیلی و از رونق افتادن صنعت و تولید، مالیاتهای نامتوازن، تخریب محیطزیست و منابع طبیعی، آلودگی روزافزون شهرها، رشد دزدی و کلاهبرداری، نبود امنیت شغلی، ناامنی سفرها و تلفات گسترده ناشی از تصادفات، بیاعتبار شدن هنجارها و رواج بیاعتمادی، دروغ و بیاخلاقی و در عرصه اجتماع، روند فزاینده افسردگی و خودکشی بهویژه در نسل جوان، موج عظیم مهاجرت فزاینده متخصصان به خارج از کشور، رشد دینگریزی و دینستیزی در جامعه، نمونهای از چالشهای داخلی است. در عرصه خارجی نیز با تحریمهای گسترده و فلج کننده، انزوای نسبی بینالمللی، بیاعتمادی و بدبینی به سیاست منطقهای ایران، چالشهای حقوق بشری، زوال قدرت منطقهای ایران و سطح پایین سرمایهگذاری خارجی روبرو هستیم.
🔖در سایه این چالشها و بحرانها، موج گسترده ناامیدی، دلسردی و نارضایتی عمومی جامعه را فراگرفته است. نه تنها جامعه وحدت و انسجام خود را از دست داده، بلکه دولت نیز قدرت و توانایی حل بسیاری از این دشواریها را ندارد. در واقع دستاورد حکمرانی در چند دهه گذشته ضعف همزمان جامعه و دولت بوده است. کشوری که در افق 1404 قرار بود جایگاهی برتر در منطقه را داشته باشد، در بسیاری از شاخصهای جهانی در رتبههای پایین قرار گرفته است. بیان این واقعیتهای تلخ نه سیاهنمایی، بلکه مقدمهای لازم برای یافتن راهی برای برونرفت از آنهاست. بی تردید جایگاه ایران به لحاظ منابع طبیعی و نیروی انسانی و درآمد سرشار از این منابع به حدی است که با حکمرانی خوب میتواند بسیاری از این چالشها را پشت سرگذارد.
📍پیوند به متن کامل بیانیه
🌐/channel/majmaqomh
🟣موضوعشناسی، بهمثابة امری عقلایی
🎙# مهدی_مهریزی
🏷 آیا در بحث فقهی، یک نفر همه کارها را به عهده بگیرد؟ پاسخ منفی است؛ اگرچه بحث ما در حیطۀ فعالیت فقیه نیست، بلکه دررابطهبا مباحث مرتبط با موضوع است؛ لکن دررابطهبا موضوع هم عقلاً اینطور نیستند که همه کارها را به دست یک نفر بسپارند؛ زیرا مثلاً یک نفر موضوعات اقتصادی را میداند، یک نفر پزشکی را میداند، یک نفر سیاسی را میداند. فقیه وقتی میخواهد در این عرصهها وارد بشود باید از آن نظرات کارشناسی استفاده کند و سپس به مسئله بپردازد.
🏷 صاحب عروه وقتی میخواهد بگوید که کجاها جای تقلید است و کجاها جای تقلید نیست، موضوعات را در زمان خودش، به چهار قسمت تقسیم کرده است: لغوی، عُرفی، شرعی، و موضوعات صنفی و خارجی. بعد میگوید: غیر از موضوعات شرعی، بقیه به فقیه ربطی ندارد. حالا او میگوید مکلّف؛ ولی به نظر من اگر بخواهیم آن را باز کنیم، در واقع همان متخصص و کارشناس است و باید به آن مراجعه کرد.
🏷 من به حرف صاحب عروه، دو قید میزنم: یکی اینکه مسائل مستحدثه باید به آن اضافه بشود که بشود پنج مورد؛ و دوم اینکه باید موضوعات عرفی نیز به موضوعات عرفی عمومی و موضوعات عرفی تخصصی تقسیم کرد و در اولی، به عرف؛ و در دومی، به متخصص مراجعه نمود
🏷 در موضوعشناسی تخصصی، صرف آشنایی کفایت نمیکند؛ بلکه باید شخص، متخصص در آن موضوع باشد. یک مشکلی هست که گاهی کسی یک کتابی راجع به اقتصاد خوانده است و فکر میکند موضوعات اقتصادی را میتواند تشخیص بدهد. نخیر، اینطور نیست. چون موضوع تخصصی است، باید در مورد آن، کارهای تخصصی صورت بگیرد.
🏷 رابطه موضوع با مصداق، رابطه کلی و فرد است. حال تشخیص مصداق به عهده کیست؟ به نظر، همان تقسیمی که در مرجع موضوعات ذکر شد، در مورد مرجع تشخیص مصادیق نیز کارایی دارد؛ لذا همان تقسیم پنجگانه موضوعی در اینجا نیز جاری است و در هر مورد نیز باید به متخصص آن مراجعه کرد و نمیتوان گفت تشخیص مصادیق، بهکلی، بهعهده عرف است ......
🔸 پیوند به متن کامل
🌐/channel/majmaqomh
«فهو الکریم بن الکریم و جدّه خیر الانام»
🌱ابتهال حب الحسین
با صدای #شیخ_طه_الفشني
حُبُّ الحُسِین وُسیلةُ السُّعداءِ وضیاءَهُ قد عَمَّ بالأرجاء
سِبطٌ تَفَرَّعَ مِنهُ نَسلُ المُصطَفى
وَأضَاءَ مِصر بوجهِهِ الوَضَّاء
فَهُوَ الکریمُ ابنُ الکریمُ
وَ جَدُّهُ خَیرُ الأنام وسیِّدُ الشُّفَعاءِ
◻️فایل صوتی
🌐/channel/majmaqomh
🔰آموزههای کوتاه اخلاقی از امام حسین(ع)
🖊محمدجعفر سعیدیانفر
✔۱) زیباییهای اخلاق، فلسفه بعثت پیامبر(ص)
عَنْ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ أَبِيهِ عَلِيٍّ(ع)، قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ(ص) يَقُولُ: بُعِثْتُ بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ مَحَاسِنِهَا. (امالی للطوسي؛ ص596، ح1234)؛ امام حسين(ع) از پدرش امام على(ع) روایت نموده است، که پيامبر(ص) فرمود برای برپاداشتنن مکارم اخلاق و زیباییهای آن از طرف خداوند فرستاده شدم.
✔۲) از تعاون و کمک به دیگران خسته نشوید
عن الإمام الحسين عليه السلام في خطبة له: وَ اعْلَمُوا أَنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَيْكُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَيْكُمْ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَحُورَ نِقَما «فَتَتَحَوَلُ إلَى غَيرِكُم» (كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج2، ص29)؛ از امام حسين (ع) در يكى از خطبههايش چنین روایت شده: بدانيد كه نيازهاى مردم به شما از نعمتهاى خدا بر شماست. از آنها ملول نشويد كه گرفتار مىشويد و نعمتها ازشما گرفته میشود.
✔۳) مراقبت از زبان وسخن
قَالَ الحُسَین (ع) لاتَقُولوا بأ لسنَتِکُم مَا یَنقُصُ عَن قَدرِکُم (نفس المهموم، محدث قمی ص۳۲4)؛ چیزیهایی را بر زبان نیاورید که از ارزش (شخصیتی) شما بکاهد.
✔۴) ادب نقل حديث
عن الحسين بن عليّ (ع) عن رسول اللّه (ع): حَدِّثُوا النّاسَ بِما يَعرِفونَ، و لا تُحَدِّثوهُم بِما يُنكِرونَ فَيُكَذِّبونَ اللّهَ و رَسولَهُ. (حكمت نامه امام حسين(ع) ج2، ص142)؛ امام حسين(ع) از پیامبر(ص)روایت نموده است: حديثى را به مردم بگوييد كه مىشناسند (باور مىكنند) حديثى را به آنان مگوييد كه انكار نمايند و خدا و پيامبرش را تكذيب كنند. (نقل احادیث غیرمعتبر، خرافی و غلوآمیز و در تضاد با عقلانیت و عرف و سنتهای نیکوی، بهرسمیت شناخته شده جامعه سبب دینگریزی میشود)
✔۵) پرهیز از غُلُو
الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَرْفَعُونِي فَوْقَ حَقِّي فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ تَعَالَى اتَّخَذَنِي عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَنِي نَبِيّاً (عيون أخبار الرضا(ع)، ج2، ص201، ح1)؛ امام حسين(ع) از امام علی(ع) روایت نموده است: پيامبر خدا (ص) فرمود: «مرا از حقّم برتر منشانيد كه خداى تبارك و تعالى، مرا بنده كرده است، پيش از آن كه پيامبر قرار دهد». (در این حدیث پرهیز از غلو که پیامبر اکرم(ص) را از بشر بودن که مورد تاکید قرآن است مطرح گردیده چون غلو باعث خارج کردن پیامبر از اسوه و الگو بودن برای پیروی کردن گفتاری و رفتاری میشود که این خود بسیار زیانبار است. البته توجه به مقام والای پیامیر عظیمالشان غیر از غلو است)
🌐/channel/majmaqomh
🔵 "و دوباره انقلاب"
✍️#علی_زمانیان
"بهمن" که آغاز میگردد؛ قصهی"انقلاب" و سرنوشت آن نیز در خاطرهها بیدار میشود. بر سرزبانها میافتد و در مقابل آن، جهتگیریها و سمتگیریهایی در دو اردوگاه مخالف در برابر هم، شکل میگیرد. قومی زبان به تحسین و تمجید میگشایند (که بتدریج از این گروه کاسته شده است) و قومی دیگر، به تقبیح و نکوهش مشغول میشوند. (اردوگاهی که بر آن افزوده میشود). کسان اندکی آن را انفجار نور و عطیهای الاهی میبینند و جماعتی، به ویژه نسلهای پسین، آن را سرچشمهی درد و رنجهای اکنونشان میدانند. از این رو یا بر آن درود میفرستند و یا لعنتاش میکنند.
در این میان، انقلاب کدام از این دو جبههگیری است؟ آیا عامل رهایی و عزت بود و یا تاریکی و ظلمت رنج؟ مستحق تحسین است یا تقبیح و نفرین؟
✅ ۱. باید انقلاب ۵۷ را تحسین یا تقبیح کرد؟
ماتن این پاره نوشتهی کوتاه اما بر این باور است که ستایش و تمجید و نیز نکوهش و نفرت نسبت به رخداد انقلاب ۵۷ (مانند هر رخداد تاریخی دیگر)، به اندازهی هم خطاست. تاریخ، محل افتخار، ستایش و یا نفرت نسبت به افراد نیست. بلکه گنجینهی تجربههای زیستهای است که میتواند به کار امروز بیاید. خطای دو رویکرد پیش گفته، در واکنش عاطفی (یکی مثبت و دیگری منفی)، نسبت به این پدیدهی سیاسی است. انقلاب، چیزی است که باید فهمیده شود، نه این که آن را ستود و یا نکوهید. چنین واکنش احساسی، مانع فهم ما از تاریخ خواهد شد. و در نتیجه در مردابی از تکرارها دچار خواهیم شد. کما این که چنین شده است.
تجربهها، چه تلخ و چه شیرین، گرچه با عواطف ما نسبت و ربط گستردهای پیدا میکنند اما بیش از آن که احساس ما را برانگیزانند، باید تفکر را فرا بخوانند.
توجه به این نکته مهم است که "رویداد بررسی نشده،" به تجربه، تبدیل نخواهد شد. رویداد باید تفسیر و فهم شود تا در حافظهی تاریخی ملتی به منزلهی تجربهای قابل استفاده قرار گیرد. در غیر این صورت، مشقات و سختیهای رویدادها، چیزی به منزلهی سرمایهای معرفتی برای شناخت باقی نمیگذارند.
در ضرب المثلها آمده است که "عاقل، دستاش دو بار از یک سوراخ گزیده نمیشود". اما شرط لازم چنین چیزی آن است که عاقل، توانسته باشد رخداد را فهم و تفسیر کرده باشد. و آن را به عنوان تجربهای در حافظهی خویش داشته باشد تا در وقت ضرورت به کار او بیاید.
✔️ ما از معبر مواجههی عقلانی و تفسیری از رویدادهایی که از سر میگذرانیم، صاحب تجربه میشویم. تجربه، مجموعهی تهنشستهای معرفتیِ به دست آمده از تفسیر رویدادها و رخدادها است. این سخن، بدان معناست که البته برای کسب تجربه، مواجهه با وقایع و از سرگذراندن رویدادها، شرط لازم است، اما شرط کافی نیست. شرط کافی آن است که ضمنا آن رخداد را نیز فهم کرده باشیم. اگر این معیار را در نظر بگیریم، آنگاه چه بسیار افراد و جوامع را، هر چند با تلاطمات روبرو شدهاند، باید افراد و یا جوامعی خام و نیازموده تلقی کنیم.
❓تمجید و یا تقبیح رخداد ۵۷، چه فایدهای دارد؟ ابراز خرسندی و یا نفرت از یک امر تاریخی و ابراز نفرت به پیشینیان، کدام مشکل را حل میکند؟
از تحسینها و نفرتها عبور باید کرد و با بصیرتی عمیق بدان نگریست و از این پدیده، درسها آموخت.
✅ ۲. آیا انقلاب ۵۷ مسبب اوضاع کنونی ما ایرانیان است؟
"علیت در تاریخ" یکی از موضوعات بسیار مهم در فهم پدیدههای تاریخی است. "علیت" یعنی این که چه چیزی، علت چه چیز دیگر شده است؟ آیا انقلاب، علت ناملایمات و مشقات چند دههی اخیر ما بوده است؟
علتیابی، از آن رو اهمیت بالایی دارد که در هنگام حل مشکل، باید علت را یافت و آن را درمان کرد. اگر پزشک در علتیابی بیماری دچار اشتباه شود، نه تنها نمیتواند بیمار را معالجه نماید که اوضاع او را بدتر میکند.
برخی در سادهسازی امور، دچار "خطای انتساب" میشوند. به این معنا که چیزی را به چیز دیگر نسبت میدهند که آن چیز، علت نبوده است، و این همان خطایی است که برخی در علتیابی اوضاع سخت و مشقتبار کنونی مرتکب میشوند.
علل رنجها و مصائب چند دهی اخیر را باید در خطای حاکمان و خطای همهی ساکنان این سرزمین در شیوهی استقرار نظام جدید در پس از انقلاب، جستجو کرد. انقلاب، خیزش علیه استبداد بود. باید از فردای پیروزی انقلاب آغاز کرد و خطاهایی را که بتدریج شکل گرفت، نمایان کرد. بدون شک، خطاهای جمعی ما مردم و نیز حاکمان تازه به قدرت رسیده، در کنار هم، سبب اوضاعی شده که جملگی در گرداب آن، دست و پا میزنیم و همگی در رنجایم.
علاوه بر تفکیک خطای شهروندان از خطای حاکمان، نیز لازم است خطای ناشی از جهل را از خطا از سر بدطینتی و سوءنیت را از یکدیگر جدا کنیم.
✔️ محکوم کردن انقلاب، کاری ساده، اما فهمیدن آن، کاری دشوار است. و ما کار آسان را انتخاب کردهایم.
🌐/channel/majmaqomh
🟠شهروند عاصی!
✍#مجتبی_لطفی
🔻برای واکاوی علل بروز و ظهور خشم یک ملت باید به وضعیت " شهروندان عاصی" توجه ویژه کرد و اساس علل و عوامل ظهور، رشد و ثبات عصیان را برشمرد. با توجه به یک تقسیم بندی حاکمیتی، دو دسته شهروند وجود دارد:
🔻۱. شهروند مدافع سخت؛ این بخش با توجه به تعریف جامعه به انقلابی و بصیر شکل میگیرد. این بخش در اعتقادات سخت خود با توجه به برخی تغییرات در کنش و واکنش حکومت، نمیتواند پویایی را هضم کند لذا به جای فرمانبرداری و ذوب، با انبوهی از پرسش مواجه شده و با توجه به فضای رسانهای آن را به همنوعان خود پمپاژ کرده و پاسخی دریافت نمیکند و در حالت خلسه و بی پناهی قرار میگیرد. کمکم همان خشمی که به عنوان دفاع از لیدرها بر سر مخالفان خالی میکرد، آوار بر لیدرها میکند. او دستگاه حاکمه را مقصر اصلی دانسته و بهدنبال بازگشت به آمال گذشته است و فکر میکند باید خائنان را از سر راه برداشت. او میاندیشد که: دولت را دست منافقان و آمریکاییها دادند، حاجقاسم قربانی و خونش پایمال شد، با تسامح، محور مقاومت از بین رفت، سپاه دیگر حافظ انقلاب نیست و از اسلام و انقلاب و خون شهدا هیچ نمانده!
او در حوزه زهد و تقوا برخی لیدرها را فریبکار و خود را فریب خورده میپندارد و گسل شکل میگیرد. علاوه بر این او مانند دیگر شهروندان با ترکیبی از مشکلات معیشتی، اشتغال و روحی ستوهآور روبروست و آینده درست و درمانی را تصور نمیکند و یک کلام: از درد به خود میپیچد و راه را در عصیان مییابد.
🔻۲. منتقدان و مخالفان: این دسته از شهروندان نیز دچار گسل حاکمیت/ ملت شده و در اردوگاه اجباری غیر خودی و غیر انقلابی تعریف شدند، از این جهت دچار آلام روزافزونتری میشوند. او درد میکشد اما نمیتوان به خیابان بیاید زیرا کارش اردوکشی قلمداد میشود. او باید تقیه کند و در غیر این صورت از برخی مزایا بیبهره است. او حتی اگر سخنی در حد و اندازه خائن، منافق، پفیوز ، و غلط کرده ... به مسئولی هم نگوید، یا تحلیلی از فلان واقعه برخلاف مجاری رسمی بگوید، باید منتظر برخورد باشد.
این شهروند که درجه دوم حساب میشود، احساس بی پناهی میکند، حرف وی در تریبونهای رسمی بازتاب ندارد و مانند دسته اول با ترکیبی از ابر مشکلات اقتصادی و معیشتی و فرهنگی و روحی دست و پنجه نرم میکند. او بارها در میدان انتخاب حرف و خواسته خود را زده اما حلقه سخت قدرت و انتصابی و فرهنگ رانتی او را پس زده و روز بهروز به استیصال وی افزوده است. او ناامید از راههای دیگر برای پیمودن است. او حاکمان را ناکارآمد، بیکفایت و نابلد و نامشروع میداند. او برای خالی کردن انرژی اندوخته از خشم، یا سراغ عناصر بیرون میرود، یا مهاجرت میکند و یا در صورت استیصال، خود را خلاص میکند. او اعتمادی به توجیههای دینی و ایدئولوژی ندارد زیرا با نام دین نان خوردن را دیده!
بگذریم...
🔻افزایش روز به روز خشم و عصیان، و نفت ریختن روی آتش آن و شعلهور کردن روز به روز آن، انباشت نارضایتی خطرناکتر از دشمن بیرونی برای یک ملت است. شهروند عاصی در هر دو نوعش گاه با عصیان به دنبال اصلاح است گاه براندازی! نوعا عصیان از سوی طبقه فرودست و گاه متوسط بروز میکند.
چه باید کرد؟ خیلی زود دارد دیر میشود!
🌐/channel/majmaqomh