حاوي مطالبي مفيد در حوزه نواندیشی ديني، مقالات، گفتارها و یادداشت های اعضای مجمع مدرسين و محققين حوزه علميه قم و اخبار مجمع
🟢یا کریم!
✍️#صدیق_قطبی
◽️یکی از نامهای دلپرورِ خدا که در قرآن آمده «کریم» است: «يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» جای دیگری آمده که خدا کریمترین است: «اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ»
در این زمینه حکایت شیرینی آمده است:
قَالَ أَعْرَابِيٌّ: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ يُحَاسِبُ الْخَلْقَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؟ قَالَ: «اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ» قَالَ: نَجَوْنَا وَرَبِّ الْكَعْبَةِ. قَالَ: «كَيْفَ ذَلِكَ يَا أَعْرَابِيُّ؟» قَالَ: لِأَنَّ الْكَرِيمَ إِذَا قَدَرَ عَفَا.(بیهقی در شعبالایمان)
مردِ بادیهنشینی میگوید: ای پیامبر! چه کسی عهدهدارِ محسابهی مردم در روز قیامت است؟ پیامبر میگوید: الله متعال. اعرابی میگوید: قسم به صاحبِ کعبه که نجات یافتیم. پیامبر میگوید: چگونه ای اعرابی؟ میگوید: به این خاطر که کریمان وقتی محاسبه کنند، میآمرزند و در میگذرند.
🌱حکایتی در میان صوفیه متداول است که اگر چه سند و اصلی روایی ندارد اما از جهتِ معنا، دلآیین است:
«در حالیکه پیامبر خدا مشغول طواف بود میشنود که مرد بادیهنشینی میگوید: یا کریم! یا کریم!
پیامبر به دنبال او تکرار میکند: یا کریم
مرد اعرابی رو به ناودان کعبه میکند و میگوید: یا کریم!
پیامبر در پیِ او میآید و میگوید: یا کریم!
اعرابی رو به پیامبر میکند و میگوید: ای چهرهی درخشان و ای قامتِ معتدل! مرا به خاطر اینکه بادیهنشینم به سُخره میگیری؟ به خدا اگر چهرهی درخشان و اعتدال قامتت نبود، شکایت تو را نزد حبیبم محمد میبُردم.
لبخند بر لب پیامبر میآید و میگوید: مگر پیامبرت را نمیشناسی برادر؟ اعرابی میگوید: خیر. پیامبر میگوید: پس ایمانت به او چگونه است؟ میگوید: به نبوت او ایمان آوردم و رسالتش را تصدیق کردم بدون آنکه با او ملاقاتی کنم.
پیامبر میگوید: ای مرد! بدان که من پیامبر تو هستم در این دنیا و شفیع و دعاگوی تو خواهم بود در آخرت.
مردِ اعرابی میآید تا دست پیامبر را ببوسد. پیامبر میگوید: صبر کن برادر! با من رفتاری نکن که با پادشاهان میکنند. خدا مرا فرستاده تا بشارتگو و بیمدهنده باشم نه متکبر و جبّار.
◽️جبرئیل نازل میشود و به پیامبر میگوید: ای محمد! خدای سلام به تو سلام و تکریم و تحیت ویژه عنایت دارد و میگوید به مردِ اعرابی بگو حِلم و کَرَم ما او را نفریبد چرا که فردای قیامت از او را به خاطر هر عملِ کوچک و بزرگی،بازخواست و محاسبه خواهیم کرد.
مرد اعرابی میگوید: یا رسول الله! خدا مرا بازخواست میکند؟
پیامبر میگوید: بله، تو را محسابه میکند.
اعرابی میگوید: سوگند به عزت و جلال او، اگر مرا بازخواست کند من نیز او را بازخواست میکنم.
پیامبر شگفتزده میپرسد: در چه چیز او را محاسبه میکنی برادر؟
اعرابی میگوید: اگر پروردگارم مرا به خاطر گناهم مؤاخذه کند، او را در خصوص مغفرت و آمرزشش بازخواست میکنم! اگر مرا به خاطر معصیت بازخواست کند، او را به خاطرِ عفو و بخشش بازخواست میکنم. اگر بُخل و تنگچشمی مرا مؤاخذه کند، او را به لطف و کرمش مؤاخذه میکنم!
(إن حاسبنی ربی على ذنبی حاسبته على مغفرته، و إن حاسبنی على معصیتی، حاسبته على عفوه، و إن حاسبنی على بخلی، حاسبته على كرمه)
پیامبر به گریه میافتد و محاسنش تر میشود.
جبرئیل فرود میآید و میگوید: ای محمد، خدای سلام به تو سلام میدهد و میگوید گریه را کوتاه کن که حاملان عرش را از تسبیح بازداشتهای؛ و به برادر اعرابیات بگو: نه او ما را محاسبه کند و نه ما او را مؤاخذه میکنیم. بگو که خدا رفیق اعلای توست.»
شبیه این حکایت در باب ابوالحسن خرقانی آمده است:
🌱«نقلست که شبی نماز همیکرد آوازی شنود که هان بوالحسنو! خواهی که آنچه از تو میدانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند؟ شیخ گفت: ای بار خدایا! خواهی تا آنچه از رحمت تو میدانم و از کرم تو میبینم با خلق بگویم تا دیگر هیچ کس سجودت نکند؟ آواز آمد: نه از تو نه از من.»(تذکرةالاولیا)
◽️گویندهی خوشذوقی که نامش دانسته نیست حکایت فوق را به بایزید بسطامی نسبت میدهد:
در کنار دجله، سلطان بایزید
بود تنها فارغ از خِیل مرید
ناگه آوازی ز عرش کبریا
خورد برگوشش که ای شیخ ریا!
آنچه داری در میان کهنهدَلق
میل آن داری که بنمایم به خلق؟
تا خلایق قصد آزارت کنند
سنگ باران بر سر دارت کنند
گفت یارب میل آن داری تو هم
شمهای از رحمتت سازم رقم؟
تا خلایق از عبادت کم کنند
از نماز و روزه و حج رم کنند؟
کردگارش باز آمد در سخن:
نی ز ما و نی ز تو! رو دم مزن!
🌐/channel/majmaqomh
#یادداشت
🔰حاكميت، مردم و وفاق
✍#محمدرضا_يوسفي
🔻 دو انتخابات 1400 و 1402 با كاهش مشاركت مردمي مواجه شد. در انتخابات 1400 با وجود حمايت برخي از چهره هاي اصلاح طلب از يك كانديدا، مشاركت پايين بود. در انتخابات 1402، روند نزولي مشاركت ادامه يافت و بحران مشاركت به عنوان زنگ خطر به صدا در آمد. طبيعي است پيامد افت شديد مشاركت، بحران مشروعيت خواهد بود. از اين رو در انتخابات سال جاري، فضا به طور محتاطانه براي مشاركت مردم و جناح ها تا حدودي باز شد. آقاي پزشكيان نيز با درك بحران يادشده، هدف از كانديداتوري خود را افزايش مشاركت مردم بيان كرد. وي در موارد متعدد از تعبير دعوا نكنيم استفاده كرد و به مرور بحث وفاق از سوي ايشان طرح شد. اما تاكنون وفاق مفهومي مورد وفاق نيافته اند.
🔻 از سويي، پروژه خالص سازي با شكست مواجه شد و دولت سيزدهم نتوانست به وعده هاي خود عمل كند كه نتيجه آن را در همان ريزش نيروهاي همسو و عدم مشاركت مردم در انتخابات 1402 مي توان مشاهده كرد. بنابراين مسئله وفاق در ابتدا مسئله حاكميت بود. اما وفاق كدام گروه با كدام گروه، وفاق كدام جناح با كدام جناح هنوز در هاله ابهام است. بحث وفاق از سوي مردم، كاهش شكاف دولت ـ ملت و در نهايت كاهش آلام زندگي و دستيابي به يك زندگي متعارف است. به نظر مي رسد دولت چهاردهم به اين موضوع توجه كافي نداشته است.
🔻 اتخاذ سياست هاي اقتصادي مالي و پولي و ارزي حكايت از عدم درك مقامات كشور نسبت به دامنه توان پذيرش مردم دارد. شايد يكي از علل آن تداوم قرار گرفتن افراد در مقامات مختلف كشور بوده كه مانند قانون انرژي كه از بين نمي روند بلكه از پستي به پست ديگر تغيير مي يابند، موجب شده تا توان فهم صبر و تحمل از آنان سلب شود. آنان شايد نمي دانند كه بي توجهي به زندگي مردم موجب خواهد شد كاهش مشاركت حتي از انتخابات 1402 نيز بيشتر كاهش يابد.
🔻 اتخاذ سياست هاي مالياتي همراه با شرايط ركودي فشار بيشتري به توليدكنندگان وارد مي آورد. گران كردن خدمات دولتي به خانوارها به بهانه هاي مختلف، موجب فشار بيشتري بر خانوارهاي ضعيف مي شود. سياست هاي ارزي موجب افزايش نقدينگي و تورم خواهد شد. فروش يك ميليون سكه با اين گمان كه نقدينگي را كنترل مي كند صرف نظر از از دست دادن منابع ملي، فضاي دلالي را تشويق مي كند و از طرفي به ركود دامن خواهد زد. براي رهايي از وضعيت كنوني لازم است از تمامي ظرفيت هاي موجود استفاده شود.
🔻 يكي از محورهاي وفاق كه مي تواند براي مردم نيز دستاوردي داشته باشد اين است كه با توجه به اينكه بخش عمومي غيردولتي مانند بنيادها و قرارگاهها و.. كه سهم بزرگي از اقتصاد ايران را در اختيار خود دارند با دولت مدعي وفاق هماهنگ شوند. پروژه هاي خود را با توجه به نيازهاي دولت تعريف كنند و سود خود را از اين پروژه ها نيز ببرند. اين امر نيازمند تاكيد شخص رهبري بر ضرورت چنين همراهي بوده و به عنوان مصداق بارزي از وفاق بايد تلقي گردد. دولت نيز بايد براي تعريف طرح هاي با بازدهي بالا كه در توان مالي و تخصصي بنيادهاي يادشده است، گروهي را تعيين كند. تحقق اين نكته مي تواند تا حدي به كاهش آلام زندگي مردم بينجامد.
@yousefimohamadreza
🌐/channel/majmaqomh
🟣فساد و شرارت به نام دین؛ نشانه های هشدار دهنده!
✍#سید_علی_میر_موسوی
🏷به تعبیر استاد مطهری عاشورا دو برگ دارد؛ برگی تاریک که روایت گر جنایتی کم نظیر بر ضد بشریت است و برگی زرین که اوج انسانیت و فضیلت های انسانی را به نمایش می گذارد. اما شاید تلخ ترین و اندوه بارترین وجه ماجرای عاشورا ارتکاب این جنایت به نام دین و توسط دین داران باشد.گویا دردآورترین صحنه عاشورا برای امام سجاد(ع) نیز همین بوده، زیرا در سوگ آن چنین مویه کرده است:
« هیچ روزی همانند روزحسین نیست، ۳۰ هزار نفر مرد که همگی خود را از امت اسلام می پنداشتند به جنگ با او برخاستند و همه با خون او به خدا تقرب می جستند. او خدای را به آنان یادآور شد ولی پند نگرفتند و ستم گرانه و تجاوزکارانه او را کشتند.»
🏷به راستی چگونه دین مایه شرارت و ابزاری برای توجیه خشونت های فاجعه آمیز می شود؟ آیا مشکل ریشه در اصل دین دارد و یا از جای دیگر سرچشمه می گیرد؟ پاسخ این دو پرسش با توجه به گسترش روز افزون خشونت به نام دین در شکل های گوناگون بسیار اهمیت دارد. گروهی با پاسخ مثبت به این پرسش و تاکید بر آموزه های خشونت زا در ادیان، پیوند این دو را ذاتی می دانند. در برابر برخی دیگر با تاکید بر آموزه های روادارانه و صلح جویانه دین، خشونت را در اصل پدیده ای اجتماعی و سیاسی و پیوند آن با دین را عارضی می دانند. بی تردید ادیان تنها می توانند نقش توجیه کننده خشونت را ایفا کنند و ادعای عاملیت دین برای خشونت، بر پذیرش فرض نادرست یکسان انگاری علت کنش اجتماعی و توجیه آن استوار است.
🏷چارلز کیمبل، دین پژوه و استاد دانشگاه اوکلاهما، در پاسخ به این پرسش کتابی با عنوان «وقتی دین شر می شود؛ ۵ نشانه هشدار دهنده» تألیف و در سال ۲۰۰۲منتشر کرده است. او با اشاره به وجوه مثبت دین برای زندگی بشر، ۵ نشانه هشدار دهنده برای شرارت انگیزی و فساد در دین برشمرده است. از دیدگاه وی وجود این نشانه ها، که همه ادیان کم و بیش در آن شریک اند، می تواند ما را از خطر شرارت و فساد دینی آگاه سازد.
۱. ادعای حقیقت مطلق: این ادعا جایگاهی بنیادین در ساختار همه ادیان دارد. هنگامی که تفاسیر خاصی از این ادعاها به گزاره هایی تبدیل می شوند که نیاز به موافقت یکسانی دارند و به عنوان دکترین های سفت و سخت تلقی می شوند، احتمال فساد در آن سنت به طور تصاعدی افزایش می یابد.
۲. اطاعت کورکورانه و محض: دین اصیل عقل را درگیر می کند، زیرا مردم با راز هستی و چالش های زندگی در جهانی ناقص دست و پنجه نرم می کنند. برعکس، اطاعت کورکورانه نشانه ی مطمئن دین فاسد است. هنگامی که مؤمنان از مسئولیت شخصی خود چشم پوشی می کنند و تسلیم اقتدار یک رهبر کاریزماتیک می شوند یا اسیر ایده ها یا آموزه های خاصی می شوند، دین می تواند به راحتی به چارچوبی برای خشونت و تخریب تبدیل شود.
۳. ایجاد زمان آرمانی (ایده آل): ادیان به شکل های متفاوت دوره ای درگذشته یا آینده را به عنوان زمان آرمانی معرفی می کنند. این آموزه بدبینی نسبت به وضع موجود را در بردارد و پیروان مذهب را به کوشش برای ایجاد آن زمان آرمانی فرامی خواند. وقتی آرمان مورد انتظار با یک جهان بینی مذهبی خاص گره می خورد و کسانی که می خواهند دیدگاه خود را اجرا کنند به این باور می رسند که از خواست خدا برای خود و دیگران آگاهی دارند، شما نسخه ای برای فاجعه دارید. زیرا آنان می کوشند زمان آرمانی را احضار و راهی میان بر برای رسیدن به آن بیابند که با خشونت همراه است. تجربه اسلام گرایی که ایده دولت اسلامی را با هدف ایجاد چنین زمانی طرح و دنبال می کند، گواهی روشن بر درستی این ادعاست.
۴. توجیه وسیله برپایه هدف: در دین اصیل و سالم، هدف و ابزار رسیدن به آن هدف همیشه به هم مرتبط است، از این روی جهت گیری به سوی امر متعالی به طور جدایی ناپذیری با روابط دلسوزانه و سازنده با دیگران پیوند خورده است. اما متدینان بسیاری اوقات به آسانی هدف نهایی را از یاد می برند و به جای آن بر یکی از اجزای دین تمرکز می کنند. دراین وضعیت آن جزء دین حقیقت مطلق می شود و مومنان غیور کورکورانه به دفاع از آن می پردازند و برای حفاظت و دفاع از این جزء کلیدی استفاده از هر وسیله ای را روا می شمارند. بارزترین نشانه این فساد این است که روابط دلسوزانه و سازنده با دیگران کنار گذاشته شود.
✔️۵. اعلان جنگ مقدس: اصل صلح و همزیستی مسالمت آمیز با دیگران همواره در ادیان اصیل مورد تاکید قرار گرفته است. با وجود این بسیاری از جنگ های خونین در سرتاسر جهان با استناد به جهانبینیهای الهامگرفته از دین خوب در برابر دین بد و «ما» در برابر «آنان» شکل گرفته اند. این حقیقت تلخ در اصل ریشه در تقدس بخشی جنگ در پوشش دین از سوی رهبران و پیکارگران دارد. بنابراین اعلام «جنگ مقدس» را می توان نشانه فساد و شرارت به نام دین دانست.
🌐/channel/majmaqomh
◽️حق را بگویید و بگذارید چنین باشد ...
🔻ما هیچ عذری برای ترک واجباتمان نداریم. آیا فقری سختتر از فقر موسی بن جعفر(ع) میخواهید؟ ظلم و ستمی بیش از آنچه بر ایشان رفته است، میخواهید؟ امام با وجود همۀ این سختیها، برای اصلاح و تقویت دین و بالا بردن نام الله تلاش میکرد و در هر شرایطی حق را میگفت. ما به محض اینکه احساس کنیم مردم پشت کردهاند و از دین رو گرداندهاند، میترسیم که سخن بگوییم، چراکه شاید فلانی یا فلانی برنجد و دلخور شود! یا فلانی با ما بحث کند یا ما را آزار دهد و متهم کند یا اینکه... بگذارید چنین باشد!
🔻 اینکه من یا شما را برای اینکه برحق هستیم تحقیر کنند، برای شما مایۀ شرف و افتخار است، چون شما با خشم مخلوق، خشنودی خداوند را به دست آوردهاید. مخلوق کیست؟ چه کسی است؟ آیا روزی دهندۀ شماست؟ آیا عامل جاودانگی شماست؟ هرگز! به مجرد اینکه ببینیم مردم روگرداندهاند، میترسیم و از حرکت میایستیم. چرا میایستیم؟ چون موج شدید و کوبنده است؟ اگر آنها چیزی بگویند و شما نیز چیزی بگویید، چه میشود؟ اگر شما سخن حق را بگویید و درست رفتار کنید، چه میشود؟ میگویند تو عقبماندهای؟ به تو اتهام میزنند؟ بگذارید هرچه میخواهند، بگویند. این برای انسان مایۀ افتخار است. همین که خدا با شماست، کافی است...
📚 برگرفته از سخنرانی امام موسی صدر
جلد یازدهم #گام_به_گام_با_امام
🌐/channel/majmaqomh
🔻ادامه👆👆
۱. تعارض دین با اخلاق.
وقتی دیندار احساس میکند آموزههای دینی به پیروانش دستور به قتل و رفتارهای خشن میدهد و یا میان دین با اخلاق زمانه و حقوق بشر تقابل و ناسازگاری میبیند.
۲. مسئله ی شر،
شخص احساس میکند خداوند نسبت به بدبختی و مشقات انسان بیتفاوت است. خدایی که "دانای مطلق"، "توانای مطلق" و "خیرخواه مطلق" است، اما هنوز شر وجود دارد. به عنوان مثال، خداوند میداند که آدمی، در چه وضعیت مشقتبار و سختی گرفتار شدهاست، میتواند او را از زیر بار رنج بیرون آورد و نیز خیرخواه است و میخواهد چنین شود، در این صورت چرا انسان گرفتار درد و رنج را یاری نمیرساند و او را از زندگی پرعذاباش نجات نمیدهد؟
۳. چالش های علمی، یا تعارض یافتههای علمی با آن چه در کتب دینی آمده است، از جمله عوامل از دست رفتن برخی باورهایی است که نمیتوان از آنها دفاع کرد.
۴. تجربههای تلخ شخصی، شکست در دعا، و حس رهاشدگی و فراموش شدگی. تجربهی آلام دراز مدت و یا تنشهای سخت، به ویژه مرگ عزیزان، تغییرات ژرفی در اندیشه و عمل دینی ایجاد میکند و اعتقادات را میفرساید.
در اینجا البته پارادوکسی هم شکل میگیرد. این که درد و رنجها و تنشهای دردناک در ساحت فردی، احتمالا دین شخص را از او میستاند، اما تجربههای سخت و دردناک جمعی و مشترک میان پیروان یک دین، احتمالا موجب دیندارتر شدن جمع را فراهم میکند. به سخن دیگر، تجربههای دردناک در سطح فرد و جمع، به دو نتیجه و محصول متفاوت منجر میگردد.
۵. مشاهدهی رفتارهای خشن و غیراخلاقی از سوی جامعهی دینی به ویژه روحانیان و مبلغان دینی. کنشهای غیراخلاقی روحانیون، به چیزی دامن میزند که در اصطلاح روانشناختی، به آن، "تعارض شناختی" گفته میشود. تعارضی فرسایشگر که باورهای دینی را با تنش جدی روبرو میکند.
۶. مواجه شدن با سایر ادیان و اطلاع از جوامع دیگر، امکان مقایسهی میان وضع خود و دیگران را فراهم میآورد. در واقع آشنایی با خوبیها و ارزشهای موجود در پیروان سایر ادیان، میتواند این تصور را که دین من برتر از سایر ادیان است، زیر سوال ببرد. و نیز اطلاع از نحوهی زیست ساکنان سایر جوامع، به ویژه جوامع سکولار و توسعه یافته، تصور تقابل میان دین و توسعه را دامن میزند. و همین تقابل، سبب کاهش توجه به دین را نیز سبب میشود.
۷. ناتوانی دین در معنابخشی به زندگی و مهمتر از این، غیرکارکردی شدن، از علل اساسی ترک دین است. "کارن آرمسترانگ"، در کتاب "تاریخ خدا" که ترجمهی آن با عنوان "خداشناسی از ابراهیم تا کنون"، منتشر شده است، به این نکتهی مهم میپردازد که " هر دین پر رونقی، گرمی بازارش از کارآیی آن است و نه از استدلالهای تاریخی و فلسفیاش". "آرمسترانگ" با طرح این نکته که دین باید با زندگی به وفاق برسد، تاکید میکند که هر مفهومی از خدا که کارآییاش را از دست بدهد، تغییر میکند. دین، عملا باید بتواند مسئلهای را از مسایل انسان را حل و یا مشکلی را رفع نماید. در غیر این صورت، بتدریج اهمیتاش را از دست میدهد.
۸. نزاع و تقابل دین با زندگی روزمره و ناسازگاری دین با ارزشهای بنیادین در هر عصر، در نهایت باعث میشود که دینداران، بتدریج یا دین را از اهمیت بیندازند و یا حتی آن را کناری نهند. نراع دین و زندگی، در نهایت به ضرر دین تمام میشود.
۹. نظام سیاسی ناکارآمد و یا کژکارکرد که به نام خداوند بر ملت حکمروایی میکند، سبب خروج تدریجی دینداران از دین میگردد. این نکته پر اهمیت است که آدمی به چه نام و ذیل کدام عنوان دچار درد و رنج میشود. رنجهایش را به چیزی استناد میدهد و چه چیزی را منبع مشقات خویش میشناسد.
وقتی به نام دین و به نام خدا، مردمانی را به دریای مواج رنج و تعب میافکنند، بتدریج دین، در آن دیار سست و ضعیف خواهد شد و چه بسا افراد بسیاری، دینشان را ترک خواهند کرد
(این نوشته با استفاده از کتاب "Faith No More_ Why People Reject Religion"، نوشتهی فیل زاکرمن، تهیه شده است.)
@kherade_montaghed
🌐/channel/majmaqomh
🔖#گزیدۀ_مقاله
🔹زیست مسلمانانه در جهان پسامدرن
(مروری بر کتاب «مسلمانان پیشرو» ویراستۀ امید صفی)
✍️ #حمید_مازیار
برخی از بخشهای مهم مقاله از این قرارند:
🔻نویسندگان «مسلمانان پیشرو» موفق شدهاند بهشکلی کنترلشده و با مهارت پیوندی میان لحن و روش آکادمیک و انتقادیِ صرف و گفتار دروندینی با دغدغهٔ ایمانی یا جماعتیِ صرف برقرار کنند. این ویژگیِ کتاب آن را متنی آسانیاب و درعینحال سخته و سنجیده ساخته است. برای مسلمانانی که نه شکل سنتی اتوریتهٔ دینی را فارغ از نقد عقلانی میپذیرند نه بهیکبارگی از ایمان یا هویت فرهنگی برخاسته از زمینهٔ دینی دست میشویند.
🔻امید صفی میگوید مسلمانان پیشرو تعهد به عدالت اجتماعی و کثرتگرایی را اساس نگاه خود به جهان میگیرند. آنها هم به موارد نقض آن در میان جماعتها و سنتهای اسلامی میپردازند و هم با همان جدیت بیعدالتی و ستم ساختارهای سلطهٔ سیاسی، اقتصادی و فکری غرب را نقد میکنند، اما در نهایت سنت را در پرتو مدرنیته مینگرند.
🔻خالد ابوالفضل در عین پذیرفتن اینکه بسیاری از رفتارها در جوامع اسلامی معاصر خلاف مبانی اخلاقی و حتی فقهی سنتی است، توجه به این نکته را لازم میداند که آنچه در زندگی جماعتهای مسلمان واقع میشود تجربهٔ زیستهٔ اسلام و درنهایت صورت تاریخی اسلام است. ابوالفضل تکرار چنین نمودها و رفتارهایی را در میان مسلمانان خطر تاریخیِ جدیای برای اسلام میشمارد که درنهایت به «ابتذال اسلام معاصر» میانجامد.
🔻ابراهیم موسی بهجای تکیه بر یک اسلام موثق در برابر صدها اسلام ناموثق، با شیوهای تاریخنگر بهدنبال «اسلامها» یا «گونههای مسلمانی» میگردد. با این نگاه، دیگر دوپارگیای میان اندیشهٔ انتقادی مدرن و آنچه متفکران مسلمان به عنوان سنت اسلام به ارث بردهاند وجود نخواهد داشت. به باور او، اگر قاطبهٔ متفکران مسلمان مدرنیست قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم پرسش از خود دین و ساخت راستکیشی دینی بر مبنای عقل مدرن را نوعی خط قرمز میدیدند، برای نسلهای متأخرتر متفکران مسلمان خوگرفتن با علوم انسانی و اجتماعی مدرن و درک تاریخی رادیکالتری از اسلام این خط قرمز را حذف کرده است. این رادیکالشدنِ نگاه مدرن در نسلهای اخیر متفکران مسلمان میطلبد که آنان نگاه مدافعهگرانه و ذاتباورانه به اسلام را بهکلی کنار بگذارند.
🔻کیشا علی میگوید باید به ساخت تاریخی و انسانی قوانین فقهی ازدواج با دید منتقدانهٔ رادیکال نگاه کنیم و برای عادلانهتر کردن آنها، تمام ساختارشان را بازاندیشی کنیم چرا که «این چارچوبی آفریدهٔ خدا نیست، بلکه مردانی در برههای خاص از تاریخ با فرضهایی خاص آنها را پروردهاند.» به گفتۀ او، فقه درنهایت پدیدهای تاریخی و انسانی است، حتی در سنتیترین نگاهها.
🔻اسکات سراجالحق کوگل با اشاره به ابهام مرزهای روایی یا ناروایی همجنسخواهی در منابع اصلی اسلام آغازین بهتفصیل از امکانهای رواشمردن دگرجنسخواهی در متن قرآن بحث میکند. در نبودِ مفاهیم مؤثر بر شناخت ما از همجنسگرایی، سنت اسلامی فضای خالی میان این مفاهیم و برخی مفاهیم اخلاقی قرآنی مانند زنا را با منع همجنسخواهی پر کرده و سیطرهٔ نگاه دگرجنسخواهانهٔ مردسالار راه را بر عرضهٔ تفسیرهای همجنسخواهانه از منابع شریعت بسته است.
🔻گوندولین زهره سیمونز لازمهٔ مسلمانیِ پیشرو را شهامت بازنگریِ رادیکال در حقوق زنان و اقلیتها میداند. او تأکید میکند که سنت کنشگری زنان در جهان عرب و مسلمان دستکم از سدهٔ نوزدهم ریشهای قوی دارد و نمیتوان به این دیدگاهها انگ غربی، ضددینی یا ضدملی زد. همچنی کنشگر زنان باید با آگاهی از سابقهٔ تاریخی و داشتن چشماندازی برای آینده خطر انزوا و طرد از جامعه را پذیرا شود.
🔻احمد موصَللی با جستوجو در سنتهای دولتداری در اسلام پیشامدرن کوشیده است زمینههایی برای نسخهای اسلامی از دموکراسی و کثرتگرایی بیابد. استدلال اساسی او این است که «درحالیکه تاریخِ عالیترین نهاد سیاسی اسلامی، یعنی خلافت، بیشتر تاریخ دولتهای اقتدارگراست، تاریخ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فکری اسلام دکترینها و نهادهای آزادمنشانهٔ بسیاری در خود دارد.»
🔻فَریش نور نشان میدهد که چگونه آنچه جریانهای افراطی و بنیادگرای اسلامی بهعنوان پیروزی آیندهٔ اسلام در بوق و کرنا میکردند در نهایت به چه غایتی رسید. از نظر او، این کارزارهای افراطی دو ویژگی اساسی دارند: یکی تکیه بر نوعی تضاد دیالکتیک سادهانگارانه میان اسلام بهعنوان قطب خیر و غرب بهعنوان قطب شر، که پیش از این کارآمدیش را در برخی انقلابها، از جمله انقلاب ایران، نشان داده، و دیگری چشمبستن بر اخلاق و راضینشدن به هیچ چیز مگر تحقق هدف سیاسی خود.
✔️ نسخۀ کامل مقاله را دریافت کنید:
نسخۀ متنی | نسخۀ صوتی
@doornamaa
🌐/channel/majmaqomh
⚡️اسلام یعنی تسلیم شدن در برابر خدا و نه برتری جستن بر دیگران
🔰همزیستی مسالمتآمیز
📝#مسعود_ادیب
🔵در طول تاریخ، شاهد بودهایم که هرگاه روال همکاری، همزیستی و تعاون بر سر خوبیها و خیرات، که دستور قرآنکریم است، در مقابل همکاری برای جنایت، عداوت و تجاوز، که قرآن از آن نهی میکند، رونق و رواج بیشتری پیدا کرده است، عموم انسانها زندگی بهتری داشتهاند و آرامش بیشتری برقرار شده است.
نمونۀ بسیار کوتاه و مختصر از چنین رفتاری- که برای ما جنبۀ الگو دارد- رفتاری است که رسول خدا با مردم حجاز و آنگاه کل عربستان در روزگار خود آموختند. مردمان آن روزگار در جغرافیا و شرایطی میزیستند که کمترین امکانات طبیعی را در اختیار داشتند و برای ادامۀ حیات، مجبور بودند که بر سر همان امکانات حداقلی نیز با هم ستیزه کنند.
یعنی اصل بر رقابت خونین و سیتزهجویی بر سر منابع حداقلی بود. گویی طبیعت و ساختار اجتماعی اجازۀ کاری جز این را به آنها نمیداد.
🔵رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در چنین شرایطی با عوض کردن نگاه مردم، هنجارها و ارزشهای رایج در میان آنان، جامعهای ساخت که با هم متحد شدند، دشمنیها از میانشان برخاست و به تعبیر قرآنکریم، «فَاصبَحتُم بنِعمَته اِخواناً»، بین قلوب آنان الفت پدید آورد و همین باعث شد که قدرتمند و ثروتمند شوند و از زیر ذلت و بندگی، بیرون آیند.
مسلمانان گرچه متأسفانه بعدها به استعمار و کشورگشایی و به زیر ذلت کشیدن دیگران، روی آوردند، ولی تا دورانی که هنوز فرهنگ و آموزشهای پیامبر اسلام در میانشان رواج داشت، فضا دیگرگون بود، در حالی که همان جغرافیا و شرایط زیستی و آبوهوایی، برقرار بود و ایشان فکر و نگاه مردم را تغییر دادند و همزیستی مسالمتآمیز و همافزایی امکانات را به آنان آموختند و همان امکانات موجود به زندگی ارزشمندتر و موفقتر بدل شد.
🔵عوامل اخلال در همزیستی مسالمتآمیز، بحثی مفصل میطلبد که اهل فن باید در فرصتهای مناسب به آن بپردازند، ولی بهاجمال، با نگاهی به تاریخ گذشته، میتوان عامل آن را «زیادهخواهی افراد در یک جامعه، و زیادهخواهی جوامع نسبتبه کل نظام بینالمللی» دانست.
این زیادهخواهیها به ظلم، تجاوز، استعمار، استثمار، بهرهگیری، بهرهکشی و در نهایت، به ایجاد کینهها و دشمنیها و همۀ اتفاقات تلخ، که در تاریخ گذشتۀ بشر، تجریه کردهایم، منجر شده است.
گاهی شاهد پیدایش تمایلات و دعوتهایی بهسوی پارگیهای قومی یا مذهبی و انواع و اقسام اموری هستیم که نتیجهای جز ازهمگسیختگی نظام اجتماعی ندارند.
🔵گویا همزیستی مسلمانان با دیگر مردمان در سرزمینها، اقوام و آیینهای دیگر و حتی همزیستی میان خود مسلمانان نیز تا حدود بسیاری، به ضعف کشید شده و یا به محاق رفته است و از هر سو صدا یا بوی جنگ به گوش یا مشام میرسد.
برای یافتن درمان این درد، باید عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بهدقت مطالعه شود. تنها چیزی که در این مدت کوتاه میتوان مطرح کرد، این است که بسیاری از ستیزهجوییها با عنوان دین، اتفاق میافتد. اگرچه میدانیم که منشأ این سیتزهجوییها هرگز دین نیست و دین هم مانند هر کالای ارزشمند و هر نهاد قدرتمند دیگری در جامعۀ بشری، مورد استفادههای خوب و بد قرار گرفته است.
میتوان این واقعیت مسلم را دید که دین در این میان، پرچمدار یا جلودار نیست، ولی افزونبر کسانی که به دروغ و برای تأمین منافع خود، از شعار دینی بودن رفتارشان بهره میبرند، افراد فراوانی در مجموعۀ جامعۀ اسلامی و مسلمانان بر این گمان رفتهاند که گویی دینداری با حسن همجوار و همزیستی مسالمتآمیز در تعارض است.
🔵قرآن بهعنوان مبنای رفتار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، امیرالمؤمنین و ائمه اهلبیت علیهمالسلام بوده ولی متأسفانه مبنای رفتار خلیفگان، حاکمان و پادشاهان مسلمان نبوده و آنان به راه دیگری را پیمودهاند که امروزه آنقدر که تحتتأثیر راه و مسیری که آنها رفتهاند، هستیم، از قرآن و سنت پیغمبر و خاندان او تأثیر نپذیرفتهایم.
🌐/channel/majmaqomh
#یادداشت
🟣پادشاهان، منبع نعمت، نکبت
✍️ #رضا_احمدی
🏷آثار وجودی هر فردی دارای تششعات مثبت و منفی است، این تششعات در حاکمان اثرات بی شمار دارد. هریک افعال و تصمیمات آنها در سر نوشت حال و آینده گان تاثیراتی بسزایی گذاشته است.
🏷شاه عباس کبیر نابغه ای در تاریخ ایران است که آثار وجودی او در عصرش و بعد از آن جاری است. او کشوری پاره پاره و بشدت نابسامان و در اشغال دشمن، و .... تحویل گرفت و با تدبیری که داشت به دومین قدرت جهانی ارتقاء داد. او آثار و برکات و تجربه های بزرگی در کشورداری برای ما به یادگار و به جا گذاشته است و آثار هنری و باستانی باقی مانده از او در اصفهان، اردبیل، ماهان کرمان و...می تواند، منبع درآمد بزرگی برای کشور باشد و صدقه ی جاریه برای ملت است. اگر اراده ای بر آن باشد تا از آنها بهره برداری صورت گیرد، برکت زیادی نصیب ملت خواهد شد.
🏷انتقال پایتخت
شاه عباس در سال 1000 ق / پایتخت را از شهر قزوین به اصفهان انتقال داد. او تصمیم گرفت، شهری برای پایتخت در حاشیه غربی شهر قدیم اصفهان در باغ نقش جهان و باغ جهانما از آثار دوره قراقویونلو بنا کند.
شاه با آوردن معماران و هنرمندان چیره دست، شهر را براساس فلسفه ای خاص سازمان داد. او حتی در ساخت کلیسایی برای ارامنه شهر حساسیت داشت که سازه ای در خور اصفهان و با معماری ارمنی که تلفیقی از معماری ساسانی و رومی بود در جلفای جدید بنیان نهد.
ساخت پایتخت جدید براساس مدل صفویه طراحی و به اجرا در آمد و هر چیز سر جای خود و بر اساس فلسفه و چیدمان خاص اجرا شد
میدان نقش جهان اصفهان، تلفیقی از هنر، سیاست، مذهب و اقتصاد است. بدین ترتیب میدان نقش جهان، مرکزی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به شمار میرفت. عمارت عالی قاپو نماد سیاست و بازار قیصریه نماد اقتصاد و مسجد شاه نیز عبودیت را تشکیل می دهد. که در ضلع غربی میدان چهار باغ است و با طراحی خاص برای ساخت شهر جدید اصفهان سامان دهی شد. و نیز سازه ی عظیم و چشم نواز سی سه پل بر روی زاینده رود ساخته شد. در بناهای جدید معماری هنری زیبا، متوازن پدیدار گشت. آثار معماری صفویه در اصفهان به عنوان یکی از درخشان ترین شهرهای خاورمیانه گسترش پیدا کرد.
🏷ویژگی ها
دارای مفهومی منسجم از ارزشها است این مفهوم تماشایی ترین وجه خود را به نمایش می گذارد، هر بنایی بناهای مجاور را تکمیل می کند. این مفهوم در سطح وسیعی از معماری ها و منظره های چهار باغ بیان شده و به چشم می خورد
سبک معماری سنتی ایران با حجم ها و توده های عظیم سرو کار دارد و سطوح نرم و ساده را بر سطوح پیچیده و بغرنج ترجیح می دهد. طاق بندی که اساس و ذرات هر نوع معماری خط خمیده است به جز در چند بنا زیارت گاهی نظیر ماهان، یکنواخت و تکرار شونده است.
🏷تزئینات
گنبدها از الگوهای دوره ی تیموری و ایلخانی، پیروی کرده اند. تزئین در معماری صفوی، را می توان به تبعیت از قاعده های تقارن، انعکاس، تکرار و نظم هندسی، به آن اشاره کرد. ضرورت تغییر شکل به شکل های کوچک تر، تکرار یا تقسیماتی از آن به انگیزه ی نشان دادن عمق و حرکت در دنیای دو بعدی از آن جمله اند.
احداث بزرگ ترین بناهای مذهبی در معماری صفوی اهمیت و اعتبار ویژه ای دارد. بهره گیری از تزئیناتی چون آینه کاری، آجرکاری، گچبری، کاشی کاری، حجاری، منبت کاری و نقاشی اهمیت دارد.
کاشی کاری در میان هنرها و فنون، هنر ممتازی است که از تنوع بسیاری برخوردار است و در معماری صفویه به اوج خود رسیده است. معماری ایرانی آجر محور است. شبکه ی کاروان سراهای سراسر ایران از سبک خاصی پیروی می کنند. نماسازیهای دل انگیز از نقوش و انواع گلچین های خفته، راسته، کلوکبندان و...با دقت به اجرا در می آید.
بهره گیری از سنگ، آثار باقی مانده از این عصر به چشم می خورد. تزیینات سنگی کاخ هشت بهشت، بیشتر پایه ی بناها و دارای پوشش مرمری است ، همچنین تعبیه ی حوض های فواره دار مرمرین رواج داشته است. از دیگر کاربری های حجاری در این دوره، ساخت انواع سنگ آبها و منبرهای زیبا و نفیس بود.
🏷جمع بندی:
روی کار آمدن صفویان نقطه عطفی در تاریخ تمدن ایرانی اسلامی است. مکتب اصفهان سعی در تئوریزه کردن مفاهیم دارد. به هر روی هنر، شهرسازی و معماریه صفویه به عنوان تجلیل گاه مفاهیم نظری مکتب اصفهان و معماری صفوی، معماری معنا گرایی است که سعی در پدیدار کردن مفاهيم والای معنـوی و اشـاره بـه حقیقت هستی دارد و نیز تلاش برای کشف معانی پنهان در پس ظاهر دارد.
🌐/channel/majmaqomh
🔖(به بهانهی جشنهای نیمهی شعبان: نقدی مختصر بر ادبیات موعودپژوهی کشور)
🔰 یوتوپیائیستهای دیروز و ایدئولوژیستهای امروز
✍#مهراب_صادقنیا
🔻مروری بر ادبیات موعودپژوهش ما را با سه رویکرد روبرو میکند:
✔️ نخست: ذهنی و کنشگرانه. این رویکرد بر مفاهیمی چون انتظار و ظهور متمرکز است. کسانی که این ادبیات را تولید میکنند از موعودباوران میخواهند که فرج را انتظار بکشند، برای تعجیل در ظهور دعا بخوانند، برای سلامتی امام زمان عج دعا بخوانند و صدقه دهند، و با یاد و نام آن حضرت عشقبازی کنند.
✔️دوم: ساختاری: این ادبیات به دنبال ارائهی تصویری از مدینهی فاضلهای است که در زمان ظهور اتفاق میافتد. سخن گفتن از دین در عصر ظهور، حکومت در عصر ظهور، خانواده، هنر، اقتصاد، و بهداشت در عصر ظهور و پژوهشهایی که گاهی از سرِ بیدقتی یا اعتماد بهنفس آیندهپژوهی خوانده میشوند از مشخصههای اصلی این رویکرد هستند.
🔻 این دو رویکرد به واقعیّت اجتماعی معطوف نیستند و در نهایت، به صورتبندی جامعه کمک نمیکنند. هر دو مسئولیّتگریزانهاند و مهدویّت را در یک لحظهی تاریخی خلاصه میکنند که در آینده اتفاق خواهد افتاد. به همین دلیل، به دین و اخلاق ماهیتی آخرتشناسانه میدهند و مخاطبان خود را به یکی از گونههای انزواطلبی(فرهنگی، روانی، و یا فیزیکی) میکشانند. ماهیّتِ مسئولیّتگریزانهی این دو رویکرد آنها را خاکشیرمزاج کرده است. با هیچ ساختاری از قدرت ستیزه ندارند و اساسا تهدیدی برای هیچ مدلی از حکومت به شمار نمیآیند. از آنها هیچ اعتراضی به نابسامانیهای احتمالی موجود بر نمیخیزد. از این نظر این دو مدل را باید توجیهکننده وضعیّتهای موجود دانست.
✔️سوم: مدل گفتمانی: این ادبیات بر دو مفهوم انتظار و ظهور تمرکز ندارد و عمیقاً انقلابی و منتقد وضع موجود است. این خوانش از مهدویّت معتقد است که انتظار به معنای درنگ و بیمسئولیّتی نیست. ادبیات مهدویّت به مثابه گفتمان بر این نکته تأکید دارد که موعودباوران باید بکوشند تا فاصلهی میان وضع موجود را با وضع مطلوب کم کرده و هر روز آن را به مدل حکومت آرمانی موعود شبیهتر کنند. آنها نباید ظهور را کانون فرافکنی سازند و از ایجاد تغییر در سطح کلان جامعه شانه خالی کنند. مدل گفتمانی مهدویّت، موعودباوران را به "همیشه معترض و انقلابی بودن" دعوت میکند. این خوانش در دههی چهل و پنجاه شمسی به انقلابییون کمک کرد تا تودههای موعودباور را در اعتراض به وضعیّت موجود آن زمان با خود همراه کرده و حکومت پهلوی را به زیر بکشند. امامخمینی ره و رهبران انقلاب در آن زمان با نقد دو رویکرد نخست، انتظار را به معنای تلاش برای تحقق حکومتی شبیه به حکومت امام زمان در حد توان خود معرفی میکردند.
🔻 با این حال، بیش از دو دهه است که مهدویّت به مثابه گفتمان، در رسانههای رسمی و مؤسسههای مهدویتپژوه هژمونی خود را از دست داده است و به جای آن تا دلتان بخواهد از مهدویّت به مثابه تحلیل ذهنی و ساختاری سخن گفته میشود. این مجموعهها سویههای عاطفی مهدویّت را پررنگ و ابعاد اجتماعی و انقلابی آن را کمرنگ میکنند. چندین پژوهشکده، مؤسسه، و دارالتبلیغ با صرف هزینههای زیاد دارند تلاش میکنند تا یوتوپیای سازندهی موعود را به یک ایدئولوژی خاموش و ساکت تبدیل کنند.
🌐/channel/majmaqomh
📝#داود_فیرحی:
📥انسان عصر انتظار نه انسان رادیکال و پرخاشگر است و نه در جستجو احکام حداکثری شریعت و نه منزوی و ناامید است؛ انسان عصر انتظار انسانی فروتن با امکان سامان حداقلی زندگی است که در این عصر، تساهل و مدارا بر او حاکم است چون دوران حیرت و تقیه است و هرچه قدر تلاش کند گوشه ای از نظم ناتمام خواهد ماند. انسان در این دوره بر ممکنات عقل و فطرت خودش تکیه میکند و تا جایی که میتواند جامعه را میسازند، جامعه سازی او هرچند نباید مخالف شرع باشد ولی شرعی هم نیست چون شرعی بودن پیامدهایی دارد که انسان عصر انتظار نمیتواند آن را پیش ببرد.
📍منبع: "نشست مجازی" عصر انتظار"
🌐/channel/majmaqomh
🟣عنه عليه السلام :إذا خرجَ القائمُ عليه السلام خَرجَ مِن هذا الأمرِ مَن كانَ يرى أنّهُ مِن أهلِهِ ، و دخلَ فيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمسِ و القمرِ .[الغيبة للنعماني : 317 / 1.]
امام صادق عليه السلام :
"زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند كسانى كه گمان مى شود از خاندان او هستند ، از صف آن حضرت خارج مى شوند و افرادى به مانند خورشيد و ماه پرستان به صف او در مى آيند".
💐میلاد امام عصر(عج) مبارک باد💐
🌐/channel/majmaqomh
🟣ما و مهدویت
📝#محمد_صحتی_سردرودی
🏷اگر به این بحث از منظر تاریخ بنگریم پیش از همه مختار ثقفی را – که شخصی مرموز و مشکوک است - می بینیم که آن را در اجتماع عَلم می کند به این ترفند که پس از عاشورا با ادعای این که محمد حنفیه نامش محمد و کُینه اش ابوالقاسم بود همان مهدی موعود است! و خود را نماینده او جا می زند تا پیروانش پس از مرگش می گویند محمد نمرده بلکه در کوه رضوی غایب شده است که از همین جا انشعابی در تشیع رخ می دهد تا مذهبِ کیسانیه یا همان مختاریه چند نسل در میان برخی شیعیان شیوع تا به عنوان فرقه ای از فرقه های شیعه به کتابهای ملل و نحل رسوخ پیدا می کند.
🏷واگر از منظر مذهبی و با توجه به شأنِ صدورِ اخبارِ مربوط بنگریم به دو معنای مهم خواهیم رسید که از قضا هر دو بیش از آن که جنبه ایجابی باشند به وضوح سبقه و صبغه سلبی دارند. آری به نظر می رسد موضوع امام زمان در بیانِ امامانِ شیعه پیوسته صورتِ سلبی داشته است و آن دو معنای مهم به ترتیب عبارتند از:
✔️1 . انتظار که مفهومی کاملا معطوف به آینده است و منتظر در حقیقت کسی است که وضعِ موجود را نه قبول دارد و نه مطلوبِ آل علی (ع) می بیند و بی گمان در دل انتظار اعتراضی بنیادین نهفته است و این انتظار و اعتراض تا ظهور امام زمان در آخرالزمان امتداد دارد.
✔️2 . قائمیت است که پیوسته در لسان پیشوایان شیعه لقب و شهرتِ خاصی برای موعودِ آخرالزمان عنوان می شده است و او را همیشه « قائمنا= قیام کننده ما » می خواندند و برای همین به « قائم آل محمد (عج) » - یعنی قیام کننده آل محمد یا قیام کننده برای آل محمد – مشهور شده است.
حال اگر محققی در شأنِ صدورِ احادیث مربوط دقیق شود از قرائن و شواهد بسیاری به چند نتیجه ممکن است برسد:
یک . همان طوری که اشارتی رفت قضه بیشتر مفهوم سلبی دارد.
دو . قضه بیش از آن که برون دینی باشد درون دینی و مذهبی است.
سه . تأکید و تثبیتِ شهرتِ « قائم آل محمد»در اینجا اثباتی برای نفیِ ماعداست.
یعنی می خواهند بگویند: قیام کنندگان دیگر از مختار و زید بگیر تا بنی عباس و دیگران برای آل محمد به پا نخاستند و ربطی به مذهب اهل بیتِ نبوت و درنتیجه به نبوت و دین اسلام ندارند.
و زمانی که آن انتظار و این قائمیت به آخر الزمان – یعنی پایان این جهان – محوّل می شود سلبی بودن قضیه، معنای ژرفتر و گسترده تری می یابد که به جدّ قابل تأمّل است.
🏷اما چه باید کرد که در طول تاریخ تحریفگران تا توانسته اند به آن صورتهای دیگری غیر از آن اصلِ سلبی بودن داده اند تا آن را از معنای مفید و مطلوبش تهی سازند و این بلایی است که پیشتر بر سرِ اصل توحید آورده اند که در ادیان ابراهیمی ریشه ای ترین و رئیسی ترین پایه بود، غافل از این که یکتاپرستی در اساس برای نفی خدایان بوده است و شعار پیام آور اسلام این بود که : « بگویید خدایی جز خدای بی همتا نیست تا راه به کمال ببرید.» یعنی از هر نوع ارباب و آقابالاسر و خداوند و خدایی که می توانید تصورش را بکنید دست بردارید تا رستگار شوید.
باری به ترجمه ساده: «الله» یعنی غیر قابلِ تصوری که حضرتِ حیرتش می توان نامید و انسان تا واله اش نشود از جور خداوندان و خدایان و بزرگان توخالی و پوشالی هرگز نرهد.
«خدایا بزرگی سزاوار توست»
خلافت غلط گفته بود از نخست .
🌐/channel/majmaqomh
🔰ویژگیها و روش حکمرانی امام مهدی (عج) در خطبه ۱۳۸ نهجالبلاغه
🖋محمدجعفر سعیدیانفر
《يَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَى اَلْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا اَلْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْيِ... أَلاَ وَ فِي غَدٍ وَ سَيَأْتِي غَدٌ بِمَا لاَ تَعْرِفُونَ يَأْخُذُ الْوَالِي مِنْ غَيْرِهَا عُمَّالَهَا عَلَى مَسَاوِئِ أَعْمَالِهَا وَ تُخْرِجُ لَهُ الْأَرْضُ أَفَالِيذَ كَبِدِهَا وَ تُلْقِي إِلَيْهِ سِلْماً مَقَالِيدَهَا فَيُرِيكُمْ كَيْفَ عَدْلُ السِّيرَةِ وَ يُحْيِي مَيِّتَ اَلْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ.》
✔️امام علی(ع) درباره سیره عملی امام مهدی«عج» میفرماید: در روزگارانی که هدایت وحی تابع هوس این و آن بوده است او (حضرت مهدى «عج») خواستهها و هوسها را تابع هدايت (وحى) مىكند، و در حالى كه (با تفسیر به رای منفعتطلبانه) نظريههاى گونه گون بر قرآن تحميل شده است، انديشهها را معطوف و پیرو قرآن مىسازد.
✔️هشداريد، كه فردا - فردايى كه آبستن حادثههايى است كه شما را از آن هيچ شناختى نيست - زمامدارى حاكميت بيابد كه از تبار زمامداران امروزين نباشد (حضرت مهدى «عجل اللّه تعالى فرجه الشريف») کارگزارانش را در برابر كار و كردار زشتشان، كيفر مىدهد، (قدرت حاشیه امن کارگزاران و وابستگان به حاکمان نیست) و زمين پارههاى جگر خود را براى او بيرون مىريزد و تمامى رمز و كليدهايش را به وى مىسپارد.
✔️در حکمرانی امام مهدی(ع) با کارگزاری شایستگان و فرهیختگان دیدگاه علمی و توسعهای حاکم میشود و از زمین و طبیعت استفاده آبادگرانه می شود و با علم و آگاهی به قوانین طبیعت که بر اساس عدل و تعادل است دسترسی پیدا میکنند و قرآن هم بر همین معنا تاکید میکند که تمامیت هستی بر راستی و عدالت آفریده شده است. «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ: هود آیه: ۶۱» و استفاده از طبیعت و زمین باید آبادگرانه و توسعهای با دوری از بهرهبرداری ویرانگرانه تخریبکننده محیط زیست و طبیعت باید باشد «هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فيها: الأنعام آیه ۱۱۵» او برايتان چگونگی حاكميت عدل را به نمايش مىگذارد و كتاب و سنت مرده را از نو زنده میسازد.
🌐/channel/majmaqomh
🟣آيا رفع فقر با كمك هاي ثروتمندان ممكن است؟
✍#محمدرضا_يوسفي
🏷 حجتالاسلام مصباحیمقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در دهمین همایش مالی اسلامی گفت: «فقر وجود دارد، اما با کمک اغنیا برطرف میشود. طبیعت جامعه بشری این است که عدهای خلاقیت دارند تولید میکنند و عدهای چنین ظرفیتی ندارند، به کار گرفته میشوند»( فرارو، 21 بهمن 1403). اين سخنان در حالي گفته شده كه ايشان تجربه چند دهه در مصادر حساس را داشته اند و اكنون نيز بيش از يك دهه در مجمع تشخيص مصلحت نظام به اتخاذ مهمترين تصميات كشوري مي پردازند.
🏷هر چند فقر یک پدیده چندوجهی است و تنها نمي توان به شاخص درآمدی اكتفا كرد؛ بلکه محروميت از آموزش، بهداشت و تغذیه نيز بايد مورد توجه قرار گيرد. با وجود اين فقر درآمدي يكي از معيارهاي لازم و شايع براي بررسي فقر است. روند فقر تحت تاثير رشد اقتصادي و توزيع درآمد قرار دارد و در ميان سياست هاي کلان اقتصادی تاثيرگذار بر فقر، كاهش نرخ تورم و افزايش اشتغال موثر، تاثيرگذارترين هستند.
🏷 فقر مطلق در همه كشورها وجود دارد. دولتها به دليل تبعات اجتماعي، سياسي و جنبه هاي اخلاقي به اين موضوع حساسيت دارند. از اين رو سياستهايي براي فقرزدايي اتخاذ مي كنند. خوشبختانه بر اساس آمارهاي جهاني، فقر بر حسب شاخص هاي سازمان ملل، روندي كاهشي داشته است.
🏷 با وجود اين، روند فقر مطلق در كشور ما نگران كننده است. زيرا درصد جمعيت فقيران در كشور در دهه گذشته روندي افزايشي داشته است. افزایش سرمایه گذاری مولد، افزایش بهره وری نیروی کار، رفع تبعیضها و خلق فرصتهای اشتغال، ثبات اقتصادي و پيش بيني پذيري آن موجب بهبود رشد اقتصادي و كاهش فقر خواهد شد.
🏷 از سوي ديگر فقر در ايران پايدار بوده است. پايداري فقر بدين معناست كه فقيران جامعه در يك دوره زماني نتوانند از فقر خارج شوند و در تله آن باقي بمانند. طولاني بودن فقر موجب پايداري آن شده، تبعات اجتماعي گزيرناپذيري خواهد داشت. اين امر نگران كننده است.
لازم به ذكر است كه وضعیت کلی اقتصاد کلان كشور در دهه 1390، تحت تاثير عامل تحريم بوده و منجر به گستره، شدت و تداوم فقر شده است.
🏷 بر حسب گزارش مركز پژوهشهاي مجلس، فقر در ايران بر حسب روند و پايداري نگران كننده تر از گذشته شده است. احتمال اینکه خانواری كه در دهكهاي پاييني و به ويژه در دهک اول و دوم قرار دارد، بتواند وضعیت خود را بهبود بخشد بسیار اندک است.
بر اساس گزارش اين مركز، نرخ جمعیت زیر خط فقر مطلق درکشور در سال1400 برابر30/4 درصد يعني حدود 26 ميليون نفر از جمعيت كشور بوده است. اين نرخ در سال 1390، 4 /19 درصد بوده است. جمعيت زير خط فقر از سال 1397 با بازگشت تحريمها با شيب تندتري افزايش يافت.
🏷 متغير ديگري كه نگراني را مي افزايد، شكاف فقر است. شكاف فقر فاصله فقرا تا خط فقر را اندازه گیری می کند. اين شاخص در سال 1400به بالاترین مقدار خود یعنی حدود 27 درصد رسیده است. اين افزايش نشان مي دهد كه فقرا فقيرتر از اوايل دهه 90 شده اند.
نگاهی به مصرف خوراک خانوار نيز شدت و گستره فقر را به نمايش گذارده، پرده اي ديگر از اين روند را نشان مي دهد. اول اينكه به دليل كاهش توان اقتصادي، ســهم خوراک از کل هزینه خانوارها افزايش يافته است. اين امر بدين مفهوم است كه خانوارها، از ديگر نيازهاي خود بالاجبار چشم پوشي كرده اند. دوم اينكه ميزان كالري دريافتي نيز كاهش يافته است و سوم اينكه کیفیت کالری دریافتی خانوارها نيز كاهش يافته است. اين امر به معناي افزايش سوء تغذيه، كاهش سلامتي و در نهايت كاهش بهره وري نيروي كار در آينده است.
🏷مردم در اين دهه سهم بيشتري از درآمد خود را به خوراك اختصاص داده و از ساير هزينه هاي خود كاسته اند با وجود اين، ميزان خوراك مصرفي آنان كمتر از گذشته شده است. به گزارش مركز پژوهشها، مصرف گوشت قرمز در سال 1400 نسبت به سال 90، 41 درصد، مصرف شير 47 درصد و برنج 28 درصد كاهش يافته است. با وجود اين روند كاهشي، سهم خوراك از هزينه خانوارها افزايش يافته است.
🏷 نكته مهم ديگر اين است كه فاصله دهك هاي مياني نيز از خط فقر كاهش يافته است و اين به معناي كاهش سطح رفاه آنان است. هر چند اين دهكها در زير خط فقر قرار ندارند. اما به لحاظ احساسي در فقر ذهني قرار گرفته و اين امر موجب نارضايتي بيشتر آنان شده است.
🏷 بنابراين بر حسب دانش اقتصاد، فقر معلول سياست ها و رويكردهاي حاكمان بوده و براي فقرزدايي نيز مهمترين عامل سياست هاي حكومتي است. كمك ثروتمندان در سطحي محدود مي تواند اثرگذار باشد كه آن هم به دليل ركود بيش از يك دهه، توان كمك نسبت به دوره رونق كاهش يافته است. ضرورت دارد در روشها و ديدگاه هاي مرتبط با فقر بازنگري شود.
@yousefimohamadreza
🌐/channel/majmaqomh
⚡️برخی خطبه های نماز جمعه در کشور اخلال و اختلاف ایجاد می کند
⚡️علیه کسی که در مذاکرات با رهبری هماهنگ بوده شعار می دهند
🔻عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم گفت: بنده بارها در مصاحبهها و نوشتههایم خطاب به شورای سیاستگذاری ائمه جمعه گفتم نماز جمعه مرحوم آیت الله طالقانی و آیت الله منتظری را نگاه کنید و بعد نماز جمعههای فعلی را مشاهده کنید.
🔻به گزارش مُنیبان، محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، ضمن ارزیابی واکنش کاظم صدیقی به توهین کنندگان به ظریف در نماز جمعه تهران گفت: متأسفانه در کشور ما بخشی از نماز جمعهها مانند تهران تبدیل به مظهر اختلاف و مرگ بر این و آن شده است. بهویژه در نماز جمعه تهران که علیه شخصیتی که در این کشور کار کرده و زحمت کشیده و زمان مذاکره هم با رهبری هماهنگ بوده مواردی را مطرح میکنند. من معتقد هستم که عدهای میخواهند این دولت را ساقط کنند و دولت خودشان را روی کار بیاورند که منافعشان تأمین شود.
🔻او افزود: این افراد تندرو سالهاست که از طریق تظاهرات، تجمعات و شعار دادن ها به ویژه در نماز جمعه که بیشتر به آنجا نفوذ دارند در کشور اخلال ایجاد و متأسفانه عدهای همراهی میکنند. بزرگترین بدعت این است که شما در نماز جمعه که مظهر وفاق، وحدت و تقوا است علیه این و آن شعار بدهید.
🔻عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در مورد نحوه نظارت شورای سیاستگذاری ائمه جمعه بر رفتار و اظهارات ائمه جمعه تصریح کرد: خطبههایی که برخی مواقع در مشهد، تهران و اصفهان ایراد میشوند در نظام اخلال و اختلاف ایجاد میکند و متأسفانه دولت را زیرسوال میبرد و تضعیف می کند.
فاضل میبدی اظهار کرد: اینکه چرا شورای سیاستگذاری ائمه جمعه برخورد نمیکند را من نمیدانم کما اینکه بنده بارها در مصاحبهها و نوشتههایم خطاب به این شورا گفتم، نماز جمعه مرحوم آیت الله طالقانی و آیت الله منتظری را نگاه کنید و بعد نماز جمعههای فعلی را مشاهده کنید.
🔻عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم افزود: برخی ائمه جمعه به جای اینکه روایتهای اخلاقی را مطرح کنند، پایههای اخلاقی قرآن را برای مردم بخوانند و دعوت به وحدت کنند متأسفانه خطبههای این چنینی ایراد میکنند. من فکر میکنم بخشی از حاکمیت از این نوع خطبه ها بدش نمی آید، میخواهد جناح خودش را حاکم کند و جناح مقابل را به زمین بزند لذا نماز جمعه و دین را هم ابزار می کند.فاضل میبدی در پایان تصریح کرد: هر کسی در بیان عقیده آزاد است اما نماز جمعه مظهر وفاق، ملیت و نمود همبستگی نظام است آن هم وقتی در جایگاه مقدسی مانند نماز جمعه که در آن باید تقوا و دین خدا مطرح شود اما جوانان و مردم از آن فراری میشوند.
🌐/channel/majmaqomh
💠امام علی (ع):
🌱وَ لَئِنْ أَمْهَلَ [اللَّهُ] الظَّالِمَ فَلَنْ يَفُوتَ أَخْذُهُ وَ هُوَ لَهُ بِالْمِرْصَادِ عَلَى مَجَازِ طَرِيقِهِ وَ بِمَوْضِعِ الشَّجَا مِنْ مَسَاغِ رِيقِهِ
🌱 اگر خداوند ستمگر را روزى چند مهلت دهد، هرگز بازخواستش را فرو نگذارد، بلكه همواره بر گذرگاه در كمين اوست و گلويش را چنان بفشارد كه از فرودادن آب دهان هم عاجز آيد.
📍_نهج البلاغه خطبه 97
🌐/channel/majmaqomh
❇️ فقر مردم نتیجه چیست!؟
وَإِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الاَْرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا، وَإِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لاِِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلاَةِ عَلَى الْجَمْعِ، وَسُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ، وَقِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ.
همانا ويرانى زمين به جهت تنگدستى مردم است، و تنگدستى مردم به جهت غارت اموال از طرف زمامدارانى است كه به آينده حكومتشان اعتماد ندارند، و از تاريخ گذشتگان عبرت نمى گيرند ...
📚 نهج البلاغه / نامه ۵۳
🌐/channel/majmaqomh
🔰پیامدهای جدایی مردم از حکومت در کلمات امیرالمؤمنین(ع)
✍#سید_ابوالفضل_موسویان
🔻یکی از مباحثی که در جریانات سیاسی اهمیت ویژه ای دارد، ارتباط حکومت و مردم است. طبیعتاً اگر حکومت بخواهد سیاستهایی را اجرا و اعمال کند، بدون داشتن مردم که در حقیقت سیاستهای دولت را عملی خواهند کرد، در سیاستهای خود ناموفق خواهد بود.فاصله بین مردم و حکومت نگران کننده است و باید فکری برای آن کرد؛ فرقی نمیکند چه مردم از حکومت فرمانبرداری نداشته باشند و چه آنجا که حکومت بخواهد با زور بر مردم حکومت کند، در این دو صورت امام میفرمایند این آثار به جا میماند؛ اول اختلفت هناک الکلمه، یعنی اختلاف کلمه به وجود میآید، مردم چیزی میگویند و حکومت چیز دیگری میگوید.
🔻دومین نکته؛ ظهور نشانههای ظلم است، چون اینها باهم هماهنگ نیستند. مردم یک راه طی میکنند و حکومت راه دیگری طی میکند و در اینجا اختلافی بهوجود میآید و نشانههای ظلم و جور در میام مردم زیاد میشود. حضرت میفرمایند چنانچه این اختلاف بهوجود آمد، موجب میشود که ادغال در دین به وجود بیاید یعنی چیزهایی که در دین نیست وارد دین میشود برخی در معنای «آدغال» گفته اند یعنی دغلها و دغل کاریها درست میشود و هم اِدخال، یعنی چیزی را در دین داخل کردن و در اینجا حکومت برای اینکه بخواهد حاکمیت خود را بر مردم استوار کند، از دین مایه میگذارد یعنی چیزهایی را در دین وارد میکند که به تعبیری بدعت در دین است تا مردم فکر،باور و اعتقاد پیدا کنند که این دین و دستور دینی آنها است و باید اجرا کنند.
🔻پس چیزهایی را در دین وارد میکنند و یک سری اندیشهها و تفکرات و افکار و عقایدی را درست میکنند که در دین وجود ندارد و آنها را در دین وارد کردهاند. روایتی از امام صادق وجود دارد که امام میگویند در دوره بنی امیه مردم با خدا آشنا شدند، ولی با شرک آشنا نشدند (کلینی، الکافی، ٤١٥/۲) تا مردم با کارهای انجام شده و شرک آشنا نشوند و متوجه نباشند. لذا چیزهایی را در دین وارد میکنند و برخی مسائل را پررنگ و برخی را کمرنگ میکنند تا اینکه اهداف خود را جامه عمل بپوشانند و این همان چیزی است که در نهایت اصل دین را از بین میبرد.
🌐/channel/majmaqomh
💠زبان دل و چشم جان
✍#رضا_بابایی
🌱نیایش، دینیترین رفتار انسان است. هیچ گفتار و رفتار دیگری به اندازه مناجات با خدا، انسان را دینیتر و معنویتر نمیکند. نیایش با خدا، سنت پیامبران و دوستان خدا بوده است؛ اما متأسفانه این بخش مهم از دین و دینداری، در میان مسلمانان معاصر، رنگ باخته است. توجه بیقاعده و سودجویانه به جنبههای غیر معنوی دین، بسیاری از دینداران را از مهمترین رسالت ادیان که نزدیکتر کردن انسان به خدا است، غافل کرده است؛ حال آنکه گام نخست در دینداری و مسلمانی، پیوند معنوی و روحی با خدا است. تا این پیوند نباشد، هیچ یک از برنامههای اصلی و فرعی دین، قابل اجرا نیست، و اگر اجرا گردد، مرده و بیجان است.
🌱دین، یعنی خداپرستی، و خداپرستی بدون ارتباط معنوی با خدا ادعایی بیش نیست. از سوی دیگر، برای ارتباط معنوی با خدا، راهی بهتر از نماز و نیایش وجود ندارد. در نیایش، ما حقیقت و ارزشهای خود را آشکار میکنیم؛ زیرا در نیایش روی سخن با خدا است و آنگاه که با خدا سخن میگوییم، جایی برای دروغ و ریا و نیرنگ نیست.
🌱 ما جز در محراب نیایش، نقاب از چهره برنمیداریم و همه هستی و واقعیت خود را – همانگونه که هست – نشان نمیدهیم. آنگاه که رو در روی خدا میایستیم، همانیم که هستیم. هر انسانی، به چنین لحظههایی در عمر خود نیازمند است. حتی اگر خداپرست نبودیم، باید سنگی یا چوبی یا خورشید و ستارهای را – برای پرستش! – مییافتیم تا در برابر او، خود را عریان کنیم و خویشتن را – آنسان که هستیم – ببینیم.
🌱گفتوگو با خدا، چنان روحیهای به انسان میدهد که زندگی را برای او لذتبخشتر، و روح را برای معراج به ماورای آب و خاک، آمادهتر میکند. در مناجات با خدا، آنچه مهم است حضور دل و صمیمت در گفتار است. در محضر دوست، ترتیب و آداب چندانی نباید جست. زبان دل را باید گشود و چشم جان را.
/channel/majmaqomh
🔵 چرا خروج از دین؟
✍️ #علی_زمانیان
🔻طرح یک مسئلهی پیچیده
فیل زاکرمن"، جامعهشناس آمریکایی در کتاب "چرا مردم دین را طرد میکنند"، به این مسئله میپردازد که چرا جماعتی از دینداران، دینشان را از دست میدهند و سرانجامشان به ارتداد کشیده میشود.
"زاکرمن"، در ابتدا به شرح مفهوم "ارتداد" میپردازد و به این نکته اشاره میکند که ارتداد (apostasy)، از کلمهی یونانی "apostasia" به معنای شورش گرفته شده است. هم چنین با استفاده از برخی آرا و نظرات کسانی چون "آرماند ماوس" و "کاترین برک" به صورتبندی انواع "ترک دین" میپردازد.
✅ "زاکرمن"، به طور کلی، چهار گونه ارتداد را از یک دیگر تفکیک کرده است:
۱. ارتداد ایمانی
۲. ارتداد فکری و اعتقادی
۳. ارتداد آیینی و مناسکی
۴. ارتداد اجتماعی و هویتی
❗️دراولین نوع ارتداد، یعنی ارتداد ایمانی، که بیشتر حس و تجربهی وجودی است، شخص دیندار اعتماد خود را به موجودی برتر و امر استعلایی از دست میدهد. به نحوی که گویی به این جهان پرتاب شده است. نوعی بیگانگی مطلق با این جهان و زیستن در غربتی تاریک. ارتدادی که همسایهی نیهیلیسم است. همان که کامو از آن با عنوان "آبزورد"(absurd) نام برده است. جهان آبزورد یعنی جهانی که نمیتوان آن را به نحو معقول فهم کرد و جهانی که فاقد معناست.
❗️در ارتداد نوع دوم، شخص، ممکن است برخی و یا تمام اعتقادات و باورهای دینی خود را از دست بدهد. باور به خدا، معاد و یا اعتقاداتی که پایه و بنیان دین محسوب میشود. اما این که مرز ارتداد و دین در کجا نهاده شده است، منوط به این است که چه بخشی از باورهای دینی و کدام بخش از اعتقادات خود را رد میکند.
❗️در ارتداد نوع سوم، فرد دیندار ممکن است برخی و یا تمامی مناسک و آیینهای دینی را طرد و از آن ها عبور نماید.
❗️ارتداد نوع چهارم، وقتی است که شخص دیندار، خود را از جامعهی دینی که به آن تعلق دارد، رها میکند. پیوند و رابطهی خود را با هم دیناناش میگسلد و هویت خود را با خارج از مذهب بازتعریف مینماید. این نوع ارتداد را ارتداد اجتماعی نیز مینامد.
بنابر این ما با چهار گونه ارتداد و یا ترک دین روبرو هستیم، ارتداد ناشی از ترک ایمان، ترک اعتقاد و باور دینی، ترک مناسک و آیین و در نهایت، ترک اجتماع و هویت دینی خود.
✅ "زاکرمن"، تقسیمبندی دیگری با محوریت تقدم و تاخر ارتداد مطرح میکند و معتقد است دو گونه ارتداد را باید از هم جدا کرد:
✔️ ۱. ارتداد اولیه، و آن وقتی است که شخص از ابتدا گرایشی به دین نداشته و مسیر خود را از همان ابتدا از مسیر دیندارانی که با آنها میزید، جدا کرده است
✔️ ۲. ارتداد ثانویه، و آن وقتی است که شخص دیندار سالها ذیل چتر دین میزیسته است و اما به علتهایی دین خود را ترک میکند. ترک ثانویه دین، کار سخت و واجد مشقات اجتماعی و روانشناختی عمیقی است.
در حقیقت، بسته به این که دین در زندگی شخص دیندار، چقدر اهمیت داشته و از نظر عاطفی به چه میزان به آن دلبسته بوده است، با پیامدهای روانشناختی مواجه خواهد شد.
هم چنین دو گونه ارتداد آشکار و پنهان نیز مورد توجه زاکرمن است. در جامعهای که هر گونه آزاداندیشی و انتخاب مسیر اعتقاد و زندگی، سخت و دشوار و به همراه عواقب است، ارتداد پنهان شکل میگیرد، به نحوی که آن را آشکار نمیکنند.
علاوه بر تقسیم بندیهای پیشین، دو نوع دیگر از ارتداد را با محوریت "اثرگذاری" و "شدت"، نیز میتوان از هم سوا کرد. اولا، "ارتداد کمعمق" و ثانیا "ارتداد عمیق". ارتداد خفیف و یا کمعمیق، یعنی از آنِ کسانی است که دین خود را و حتی باور به خدا را طرد میکنند، اما همچنان احساس میکنند، "چیزی" در آن جا وجود دارد. یک نیروی ماورایی و امری استعلایی که وحدت عالم را حفظ میکند و میتواند به زندگی معنا ببخشد.
اما در ارتداد عمیق، ما با نوعی دگرگونی ژرف در باورها و سبک زندگی فرد روبرو هستیم.
❓چرا و به چه علتهایی شخص، دیناش را از دست میدهد؟
پرسش از علل ترک دین، پرسشی بزرگدامنه و پیچیدهای است و به علل و عوامل بسیاری وابسته است. و نیز برای هر فرد ممکن است علل مختلفی مطرح شده باشد. اما به طور کلی برخی از عواملی که سبب ترک دین میشود، عبارت است از:
🔻ادامه👇👇
#یادداشت
🔰اعتبار دینی حوزه عرف
✍#محمود_شفیعی
🔹امروزه در میان نخبگان قدرت و حامیان فکری آنان، اشتیاق نظری و عملی بی حد و حصری برای دینی سازی همه حوزه های زندگی، به وجود آمده است. از آنجا که امکانات مادی و غیرمادی فراوانی در اختیار این گروه قرار دارد، سالهاست دیدگاه خود را، در عمل، با سرعت، پیش برده و تغییرات نادرست زیادی در شیوه حکمرانی درست، مبتنی بر خرد عرفی-عقلانی، به وجود آورده اند. یادداشت کوتاه پیش رو، در صدد تخطئه این دیدگاه و نشان دادن بعضی از مفسده های عملی آن است. استدلال های زیادی در چارچوب فکر دینی می توان برای اعتبار حوزه عرف، به مثابه حوزه ای مستقل از حوزه دین، و ابطال دیدگاه فوق ارائه کرد.
🖊الف. تجربه نبوی:
طبق روایاتی، پیامبر گرامی اسلام، سواد و سواد آموزی را پدیده ای فرادینی دانسته، آموختن سواد به مسلمانان از سوی مشرکان را، شرط آزادی اسیران با سواد مشرک قرار داد. در روایتی دیگر فرمود دنبال دانش باشید حتی اگر علم در دورترین نقطه جهان آنروز، یعنی چین، یافت شود. آن حضرت بارها درباره امور جنگی، به مثابه امری عرفی و ذاتا خطاپذیر، با مردمان خود رایزنی می کردند. براساس روایتی، در جایی به بعضی از مومنان فرموده بود که شما در امور دنیا از من داناترید. از این دست شواهد در سیره و روایات نبوی فراوان است. همه اینها بیانگر این حقیقت است که آن حضرت دو حوزه دین و دنیای مبتنی بر عقل عرفی-تجربی را جدا از هم تلقی کرده و هر دو حوزه را، برای بهزیستی انسانها، معتبر می دانسته اند.
🖊ب. حکومت به مثابه مصداقی از حوزه عرف در بیانات علی علیه السلام:
امام علی علیه السلام، در پاسخ به کلام نابجای خوارج که ذات حکومت را، به مثابه تدبیر جامعه، امری دینی تلقی می کردند، اصل امارت و حکومت را واقعیتی عرفی معرفی کرده و حکمرانی را پدیده ای دنیوی دانسته اند. آن حضرت تصریح کرده اند که مردم چاره ای ندارند مگر اینکه حاکمی خوب یا بد، اما شایسته برای حکمرانی، داشته باشند؛ تا با آوردن امنیت و آسایش، رفاه و آبادانی، کافر و مومن، همزمان، به اهداف متفاوت مادی و معنوی شان دست یابند. آن حضرت با همین نگاه فرادینی به حکومت، حاکم اسلامی را به محبت ورزی نسبت به همه مردم ، دیندار یا بی دین، دستور می دهند. امام علیه السلام مبنای این سفارش را همزمان با دو اصل برادری دینی در حق دینداران و اصل پاسداشت انسانیت نسبت به بی دینان، توجیه می کنند.
🖊ج. سخنان ماندگار امام حسین علیه السلام:
امام حسین علیه السلام در روز عاشورا خطاب به لشگر یزید، با جدا کردن دو حوزه دین و دنیا، فرمود، اگر دین ندارید، لااقل در زندگی دنیوی خود آزاده باشید. امام علیه السلام، قبل از این نیز، در آغاز تقابل با حکومت یزید، فلسفه جهاد خود را علاوه بر معطل شدن عملی دین الهی و تبدیل شدن آن به عادت واره زبانی، گسترش باطل (ستم گری) و کنار گذاشته شدن حق (عدالت ورزی) از سوی حکومت، اعلام می کنند. به این ترتیب، سرور شهیدان حرکت سیاسی خود را همزمان بر پدیده ای دینی و فرادینی استوار می سازند. در چارچوب فکر شیعه عدالت و ستم مورد اشاره آن حضرت، دو مصداق روشن حسن و قبح عقلی است که اعتبار ماقبل دینی آنها، تنها گفتمان مقبول شیعه در مقابل گفتمان اشاعره است که حسن و قبح را امر تعبدی مابعد دینی تلقی می کنند.
🖊د. تفکیک حوزه دین و عرف در کتاب آسمانی:
در قرآن کریم دو حوزه قدسی و عرفی از هم جدا شده اند. در حوزه قدسی پیامبر ص حق نداشت نقطه ای، فراتر از وحی را، به کلام خداوند کم یا زیاد کند؛ اما در همین کتاب الهی، حوزه ای عرفی-سیاسی که عرصه ای ذاتا بشری و خطا پذیر است و عصمت بردار نیست، معرفی شده است که براساس آن، در چنین قلمروئی پیامبر ص و عموم مردم به رایزنی با همدیگر تشویق شده اند.
🖊ه. پذیرش جدایی عرف و شرع در فقه کلاسیک:
همه گزاره های شرعی-فقهی از دو مولفه اساسی حکم و موضوع تشکیل شده اند. در سنت فقهی شیعه هم حکم ها و هم موضوع های گزاره های فقهی به دو نوع متفاوت تقسیم می گردند.
🔷در یک تقسیم بندی حکمی، همه حکمهای شرعی، به دو نوع حکم مولوی و حکم ارشادی از همدیگر جدا شده اند. آن بخش از احکام ارشادی دین که به درک عقلی و عقلایی راهنمایی می کنند، ذاتا غیردینی بشمار می روند. تنها احکام مولوی است که امری فقط دینی است و بدون فرمان الهی گردن نهادن به آن وجهی نخواهد داشت.
🔷از نظر عموم فقیهان موضوعات گزاره های دینی نیز، مانند حکم ها، دو قسم اند: موضوعات شرعی و موضوعات عرفی. در این میان، نسبت موضوعات عرفی به موضوعات شرعی چندین برابر است. تا آنجا که گفته شده است بالای نود درصد موضوعات گزاره های فقهی، عرفی هستند.
البته بحث عرف در ادبیات فقهی بسیار گسترده تر از دو تقسیم بندی فوق است و باید در جای مناسبی مستقل بدان پرداخت.
📍متن کامل
🌐/channel/majmaqomh
📚#کتاب_امروز
◽️چگونه انسان موجودی اخلاقی شد؟
راهنمای کتاب
✍️#علی_غزالیفر
📘«ذهن اخلاقی» (چگونه طبیعت فهم خوب و بد را پدید آورد؟)
📝نویسنده: مارک هاوزر
🔸مترجم: محمد فرخی یکتا
🔸ناشر: هرمس، چاپ نخست 1397
🔖استقبال غیرقابل تصور از کتابهای یووال نوح هراری نشان میدهد که انسانها علاقه بسیار زیادی به ریشههای تاریخی و زیستی انسانیت، فهم گذشته و حال و آینده بشریت، و در یک کلمه شناخت خود دارند. اما کتابهای هراری تنها گزینه موجود نیستند و صد البته بهترین آثار در این زمینه هم به شمار نمیآیند. به هر حال دانشمندان و صاحبنظران درباره نظریات او دیدگاههای گوناگونی دارند و اعتبار حرفهای او به اندازه شهرتی که به هم زده آنچنان بالا نیست. کتاب ذهن اخلاقی از آنگونه کتابهاست که نوعی شناخت عمیق نسبت به خودمان فراهم میکند. اما متأسفانه کاملا ناشناخته مانده و هیچ جلبتوجهی نکرده است. این کتاب از جهت وثاقت علمی بهمراتب از کتابهای هراری قویتر و مستندتر است. ثانیا نویسندهاش پس از هجده سال فعالیت آکادمیک در هاروارد، کار دانشگاهی را بهطور کامل کنار گذاشت تا به اخلاق عمل کند. هماکنون فعالیت اصلی مارک هاوزر کمک به کودکانی است که دچار مشکلات حاد هستند. این برخلاف شیوه هراری است که در قلب رژیم غاصب اسرائیل جا خوش کرده و برای انسانها نسخههای اخلاقی میپیچد و مردم جهان را نسبت به ظلم و ستم حکومتها هشدار میدهد و آنها را هشیار میکند!
🔖عجیب است که کتابهای هراری حدود صد هزار نسخه فروش داشته، اما هزار نسخه چاپ اول «ذهن اخلاقی» هنوز در کتابفروشیها خاک میخورد. در حالیکه این اثر مفصل کتاب مهمی است که اخلاق را در دو حوزه فردی و جمعی میکاود. امروزه در امر اخلاق کارنامه بشریت درخشان نیست. نشانه این امر شکستهای متعدد در زمینههای سیاست، اقتصاد، حقوق، تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش و حتی اخلاق دینی است. این ناکامی ریشه در بدفهمی انسانها از اخلاق دارد و در این کتاب تلاش عظیمی صورت گرفته که راز اخلاقی بودن انسان کشف شود.
🔖مارک هاوزر در این کتاب یک دیدگاه انقلابی را درباره اخلاق ارائه میکند. دیدگاه او انقلابی است، به این دلیل که بسیار مبنایی و ریشهای است. او در واقع میخواهد منبع و سرچشمه اصلی اخلاق را در انسان کشف کند. مسئله او این است که در طول تاریخ و سیر تکامل چهها رخ داد که انسان به موجودی اخلاقی تبدیل شد؟ از نظر هاوزر این سرچشمه در طبیعت انسان قرار دارد و نتیجه فرآیند تکامل طبیعی او در عرض میلیونها سال است. البته او برای پروردن نظریه خود از همه دانشها بهره میبرد؛ فلسفه، فلسفه اخلاق، زیستشناسی، زبانشناسی، روانشناسی، انسانشناسی، حقوق و حتی اقتصاد. همچنین از ادبیات هم غافل نمانده و به سراغ بصیرتهایی رفته که نویسندگان بزرگ در لابهلای رمانها و دیگر نوشتههای خود مطرح کردهاند. اینگونه است که بیش از هفتصد منبع در زمینههای مختلف مورد استفاده این پژوهش بوده است. اما این سخن بدین معنا نیست که سهم همه این امور در این کتاب یکسان است. از میان همه دانشها زیستشناسی تکاملی و زبانشناسی چامسکی و فلسفه اخلاق جان رالز بیش از بقیه در کانون توجه بوده و از آنها بهرهبرداری شده است. هاوزر در باب اخلاق دیدگاهی شبیه به دیدگاه زبانشناسی چامسکی دارد که البته این یکی هم نتیجه فرآیند تکامل زیستی انسان است. اصول و قواعد کلی و جهانی این اخلاق را جان رالز بسیار بهتر از دیگر فیلسوفان حدس زده است و سرنخهای آن را در آثار او میتوان یافت.
🔖با توجه به چنین زمینه گستردهای این کتاب جهانی از مباحث گوناگون اخلاقی است، اما یک دیدگاه کلان و کلی، مشابه نخ تسبیح همه آنها را گرد هم میآورد و به هم متصل نگه میدارد. تصور رایج درباره اخلاق این است که کاملا با عقل گره خورده است؛ یعنی امر اخلاقی، پیش و بیش از هر چیز، منوط به مراجعه به عقل است. هر آنچه اخلاقا مقبول است آن چیزی است که در همه شرایط بهترین دلایل برای آن وجود داشته باشد. مخالفان این دیدگاه بهجای عقل، عواطف را مطرح میکنند و ریشه اخلاق را عواطف انسانی میدانند. اما در این کتاب این دو دیدگاه متضاد، هر دو، کنار گذاشته میشوند...
📍متن کامل
🌐/channel/majmaqomh
🔰 شناسایی نسخه اصلِ حکومت حضرت مهدی ، نسخه های بَدَلی را ناکام میگذارد
✍️ هادی سروش
♨️ بمناسبت نیمه شعبان ، بجای خوش خیالی و توهم زدگی در تطبیق علائم ظهور بر اشخاص ، به حکومتی که توسط حضرت مهدی موعود (عج) بر پا میشود باید توجه شود تا معلوم شود نسخه اصل در "حکومت دینی" چیست؟
🔹️حکومت دینیِ مهدوی بر اساس "عدالت و عقلانیت" است ، اما این عدالت و عقلانیت با یک الگوی جدید به جوامع بشری عرضه میشود و مورد قبول جهانیان قرار میگیرد.
🔸️طبق نقل کتاب "غیبت نعمانی" ؛ امام صادق (ع) میفرماید: «هنگامی که قائم ظهور میکند، فرمان نو،کتاب نو، روش نو و دادگاه (قضای) نو میآورد. /اذا خرج القائم یاتی بامر جدید و کتاب جدید و سنه جدیده و قضاء جدید ».
اینقدر لایه های ناچسب بر دین زده شده که وقتی حقیقت دین آشکار میشود ، اینقدر آن حقیقتِ دینی ، جدید خود را نشان میدهد که برخی عالمان و فقیهان دینی به جنگ با او فتوا میدهند !
🔻بر اساس جمع آوری با سلیقه ای که مرحوم آیت الله صافی (ره) از روایات در مورد حضرت بقیه الله (عج) در کتاب "منتخب الاثر" [چاپ تک جلدی] داشته اند و مورد تمجید "شهید استاد آیت الله مطهری(ره)" قرار گرفت ، نسخه اصلِ حکومت دینی حضرت مهدی (عج) را بررسی می کنیم؛
✅️ در حکومت دینیِ مهدوی ؛ سطح فهم و درک مردم جامعه در حد بالایی قرار میگیرد ، دیگر اصحاب تزور توانای فریب جامعه را ندارند. [ر.ک؛ منتخب الاثر؛ص۶۰۶ از امام باقر(ع)]
✅️ در حکومت دینی مهدوی ؛ "زندگی کردن" و "راحت بودن" برای مسلمین و بلکه برای جهان معنا میشود و در شادی قرار میگیرند و دیگر خبری از صاحبان قدرت نیست که همّ و غم شان فشار اقتصادی به مردم با شعارهای تو خالی شده باشد! [ر.ک: ص ۵۹۱ از رسول الله(ص)]
✅️ در حکومت دینی مهدوی ؛ دین از دست نااهلان گرفته میشود تا دیگر وصله های ناچسب به دین خدا برای سوار شدنِ بر عرشه قدرت مطرح نباشد. [ر.ک: ص ۵۸۵ از امام باقر(ع)]
✅️ در حکومت دینیِ مهدوی ؛ منابع طبیعی و معادن بدرستی استخراج و به همه داده میشود و بساط آقازادگی در قدرت و ثروت جمع میشود.[ر.ک: ص ۵۸۹ از رسول الله(ص)]
✅️ در حکومت دینیِ مهدوی ؛ مسلمان و کشور های اسلامی "صاحب عظمت" می شوند که بخاطر سوء تدبیر و یا ظلم ظالمان داخلی و خارجی تحقیر شده بودند. [ ر.ک: ص ۵۹۱ از رسول الله (ص)]
✅️ در حکومت دینی مهدوی ؛ زنان در امنیت قرار گرفته و کسی قادر به ترساندنِ آنان نیست. [ر.ک:ص۵۹۲از امیرالمومنین(ع)]
✅️ در حکومت دینی مهدوی ؛ کوبیدن بر طبل نفرین و کینه تعطیل است و کنیه ورزانِ عُقده ای نه تریبون دارند و نه صدای شان شنیده میشود. [ ر.ک: ص ۵۹۲ امیرالمومنین (ع)]
✅️ در حکومت دینی مهدوی ؛ قاضیان در دادگاه به قضاوت مینشینند که نه تنها "حکم ناحق" صادر نمی کنند ، بلکه "حکم مورد شُبهه جامعه هم از قلم آنان نوشته نمیشود.[ ر.ک : ص ۶۱۲ از امام صادق (ع)]
✅️ در حکومت دینی مهدوی ؛ مدعیان ولایت آراسته به اخلاق هستند ، یعنی ؛ اهل دزدی و بد زبانی ، آدم کشی ، هتک حرمت حریم خصوصی ، ضرب و شتم ، اختلاس و مال اندوزی ، بستن راه بر مردم ، ظلم به زیر دستان ، گروگان گرفتن اقتصاد مردم نیستند. [ ر.ک: ص ۵۸۱ از امیرالمومنین(ع)]
✅️ در حکومت دینی مهدوی ؛ مردم از دین فراری نیستند، ، مساجد چراغ هدایت است و نه نفرت و انحراف ، و عالمانِ دینی از شروع فتنه ها مبرا بوده و به اعتراف همگان از بهترین ها هستند. [ر.ک: ص ۵۲۰ از رسول الله (ص)]
🔴 با این اوصاف که نسخه اصلِ حکومت دینی تعریف می شود؛
♨️اولا ؛ نسخه های بَدَلی بی اعتبار شده و در بازار بَدَلی فروشان جای پیدا میکند.
♨️وثانیا ؛ حاکمان و طرفدارانِ پر مدعایِ آنان از شرق تا غرب جهان ، نمیتواند هر حکومت و هر خواسته و اراه ای را مقدمه "صلح جهانی" و به تعبیر دینی ؛ "ظهور" معرفی کنند.
♨️وثالثا ؛ این موازینِ وزینِ مذکور؛ اذهان را از صاحبانِ فریب کارِ با قیافه حق بجانب ، و از صاحبانِ گریه های دروغی که با رانت و تصاحب ارض و آسمان به توسعه قدرت و ثروت می اندیشند ، جدا میکند.
@soroushmarefat
/channel/majmaqomh
#یادداشت
🟣تاملاتی درباره عصر ظهور
📝#مهدی_نساجی
📥قائم آل محمد احتیاجی به ضرب و زور ندارد و در عصر ظهور زمینه ها برای پیشبرد کارش آماده اند. ظهور مهدی، پاسخ به نیازهایی است که از قبل ایجاد شده اند و رشد پیدا کرده اند. نیازهایی که حالا دیگر به حد اضطرار رسیده و منجی را می طلبند. بشر به تجربه همه راهها را امتحان کرده، مقصود خود نیافته و حالا به انتظار نشسته است.
🪧امام صادق می گوید، آمدن مهدی بعد از آنی است که هر کس راه حل خویش نموده و توفیق نیافته است و جهان کماکان از باطل و بی عدالتی رنج می برد. مهدی روزی می آید که مردمان جهان، حتی در پیشرفته ترین سرزمین ها، به آنچه دارند دیگر دلخوش نیستند و ازهمه راه حل ها و مدعیان هم دل بریده اند( ما يكون هذا الأمر حتّى لا يبقى صنف من النّاس إلّا و قد ولّوا على النّاس). او ذهن ها و قلب ها را هدف می گیرد و به راحتی کارش پیش می رود و زمانی نخواهد گذشت که اکثریت مردمان جهان، اولا او را خواهند شناخت، چرا که ظهور او از وجود خورشید بالای سر واضح تر خواهد بود (إِنَ أَمْرَنَا قَدْ كَانَ أَبْيَنَ مِنْ هَذِهِ الشَّمْسِ) و ثانیا با آغوش باز پذیرای او خواهند بود. مهدی منتخب اکثریت مردمان جهان خواهد بود.
📥از دلایلی که تا امروز او نیامده، این است که او منتخب اکثریت مردم نبوده است. چون هنوز مردم یا به پرسشهای بزرگتر نیاندیشیده اند و احساس نیاز نکرده اند و یا دلگرم راهها و طرحهای دیگران هستند (حتّى لا يقول قائل إنّا لو ولّينا لعدلنا، ثمّ يقوم القائم بالحقّ و العدل ). تا وقتی که تشنگی ها به حدی نیست که زلال وجود او را بطلبد، او نخواهد آمد.او ذخیره خدا برای روزهای آگاهی و رشد انسانهاست.
🪧انبیای الهی هیچگاه به زور خود را بر مردمان تحمیل نکرده اند. از دلایلی که بسیاری از پیامبران توفیقی در حضور بر مصادر قدرت نداشته اند، این بوده که آنان نمی خواستند با زور بر مردمان غلبه پیدا کنند. چون مردم همراهی نمی کردند، آنان نیز موفق نمی شدند. سیره امامان بعد از رسول خدا نیز همین گونه بوده است. حجت های خداوند همیشه بوده اند و هستند، این مردمان بوده اند که در بیشتر موارد از نعمت حجت الهی رویگردان بوده اند.
📥تاریخ به گونه ای پیش رفته است که خداوند آخرین حجت خود را بنابر دلایلی که برخی از آنها را می دانیم و برخی را نمیدانیم، از دیده ها پنهان کرده است. یکی از پیامهای این حضور بی ظهور این است که ای مردمان! راه حل دردهای شما موجود است،هر زمان که آماده بودید و پرسشهایتان به پختگی رسید و نگاهتان به بالاترها و والاترها افتاد، آن زمان عصر ظهور حجت من خواهد بود.
🪧بنابراین مهمترین چیزی که عصر ظهور را با این روزهای ما متفاوت می کند این است که نوعی خواست عمومی در سرتاسر جهان برای ظهور منجی ایجاد می شود.
📥حاصل آن که قائم آل محمد، احتیاجی به زور برای همراه کردن مردم ندارد. توسل به زور نقض غرض است. اصلا به این دلیل ما در دوران غیبت هستیم که قرار نیست مردمان جهان به زور به راه حق بیایند.
🪧البته بنابر مستندات روایی، در آخر الزمان جنگهای سختی در خواهد گرفت. ولی این جنگ ها بین مهدی و یارانش از یک سو و قاطبه مردمان از سوی دیگر نیست. بلکه عموم مردمان جهان، جزو یاران مهدی خواهند بود و جنگی که درمیگیرد، جنگی است که سران قدرت و ثروت آغاز می کنند، همانها که اقبال جهانی به منجی را بر نمی تابند. در این مورد توضیح بیشتری خواهم داد.
🌐/channel/majmaqomh
◻️مهدویت و مسأله مبارزه با ستم
✍#رسول_جعفریان
🔹در سالهای اخیر، استفاده از موضوع مهدویت بسیار گسترده بوده است. این امر ویژه امروز و دیروز نیست. خاطرمان هست، شریعتی، نظریه «انتظار مکتب اعتراض» را مطرح کرد. جدال گروه های سیاسی و اجتماعی هم بر سر مهدویت و اتهاماتی که به یکدیگر می زدند، تجربه پیش از انقلاب را دارد. این که عده ای متهم بودند که منتظرند ظلم زیاد شود تا حضرت ظهور کند. در زمان صفویه هم که بهره گیری از فرهنگ مهدوی بسیار گسترده بود. در میراث حدیثی مهدویت، شاید، شایع ترین عبارت سخن از «ظهور»، «بعد ما ملئت ظلما و جورا» است.
🔹 بنابر این دو مفهوم «مهدویت» و «ستم» یا «ضد ستم» خیلی بهم نزدیک است. سوال این است که در سالهای پس از انقلاب، چه نوع رویکردی با چه تفسیری در این زمینه داشته ایم؟ سوال دیگر این ه بالاخره تکلیف ما با ستم و ستمگری چیست، و این چه ارتباطی با مفهوم مهدی و انتظار برای فرج دارد؟ این معادله را باید چطور حل کرد: مهدی (ع) ضد ستم و ستمگری است، و وقتی می آید که ستم زیاد شده است، بعد دیگر این که ما وظیفه داریم با ستم مبارزه کنیم، یا خیر، باید صبر کنیم ستم زیاد شود تا حضرت بیاید؟ اغلب راه جمعی میان این دو داریم که ما مبارزه می کنیم، اما ظاهرا ستم آن قدر زیاد است که در نهایت غلبه می کند و بالاخره حضرت به خاطر رفع آن می آید.
🔹خوب در این صورت آیا مقصود این است که ما یک قوم شکست خورده خواهیم بود و مثل حضرت نوح ندای رب انی مغلوب را سر خواهیم داد؟ آیا معنای این تحلیل، این نخواهد بود که ما ناامید خواهیم شد و آن وقت دست از تلاش برخواهیم داشت؟ وجه دیگر این ناامیدی این بود که تا رسیدن ظهور مهدی، قیام مسلحانه نباید کرد. این هم پرسش دیگری است که رابطه اش را با مساله مبارزه با ستم باید دریافت.
🔹اما هرچه هست، با نگاهی به گذشته هم می توانیم این مساله را دنبال کنیم. این که عاشورا را با هدف مبارزه با ستمگری تحلیل و تفسیر می کنیم، در یک دوره برایمان خیلی مهم و جذاب بود. حالا هم برای برخی از منتقدین مهم تر شده و روی این بعد تأکید می کنند، اما آنجا هم، در برخی تحلیل ها، از این مسیر بیرون رفته و عاشورا را برای اهداف دیگری تحلیل می کردیم. مثلا برای این که به هر حال امام حسین، و شهادت ایشان، وسیله ای برای بخشش گناهکارانی است که برای آن حضرت گریه کنند. شکل ترکیبی از این دو هم داشتیم. این هم بازمعادله دیگر است که باید حل شود که چه مقدار رابطه این قیام در مبارزه با ستم و ستمگری باید تحلیل شود و چه مقدار به جنبه های دیگر پرداخته شود.
🔹 حالا قیام امام برای حکومت هم باشد یا نباشد، امر سومی است که به هر حال شاید آن هم به نوعی برای رفع ستم باشد و بشود از این زاویه تحلیل کرد. راستش مفهوم عدل و ظلم هم در دنیای جدید، مانند دنیای قدیم نیست. در قدیم، اگر حاکمی می آمد و به زور و غلبه حکومت را می گرفت، و اسم رأی و انتخاب نبود، این ستم به حساب نمی آمد، اما حالا اگر حاکمی بدون رأی مردم بیاید، به هر حال، در فرهنگ سیاسی جدید، نوعی ستم و زورگویی محسوب می شود. حکومت های امروزی به ظاهر هم شده این را درست می کنند. در باره عدل هم همین طور است. معنای کلی آنها و بسیاری از مصادیق عوض نشده اما در فضاهای جدید مالی دنیا، عدالت و ظلم معانی دیگری هم دارد.
🔹برگردیم به رابطه بحث مهدویت و ستمگری و این که چرا اخیرا کمتر از این وجه یاد می شود. امروز داشتم دیوان فیاض لاهیجی ـ داماد ملاصدرا و باجناق فیض کاشانی ـ را می دیدم. عجب دیوانی است، اشعاری بسیار نغز و پر معنا و البته در سبک هندی که خودش هم مدتها آنجا بود. این متفکران ما اندیشه های خودشان را در قالب شعر بیان کرده اند و عوض این که به مطالعات اجتماعی و اخلاقی گسترده بپردازند، دانش اجتماعی و روانشناسی و ... خودشان را به زبان شعر عرضه کرده اند.
🔹لاهیجی، در اشعاری که در ستایش حضرت ولی عصر دارد، چه جنبه ای از مهدویت را برای روزگار خود در نظر دارد. به عبارت دیگر، از نظر او قرار است با آمدن حضرت مهدی چه اتفاقی بیفتد. چند قصیده ادیبانه همراه با توصیفات غزل گونه آن دوره دارد. در قصیده شماره 37 که شامل 26 بیت است چندین بار روی ظلم و ستمی که روزگارش را گرفته و رسالتی که مهدی برای رفع آن دارد، یاد می کند.
ای مهر جانفروز، برآ از نقاب ابر
عالم گرفت تیرگی، از رخ نقاب کش
طرح عمارتی به جهان خراب ریز
دست زمانه از ستم بی حساب کش
هنگام داوری ست، کنون زال دهر را
گیسو کشان به محکمه احتساب کش
با ما به کین بر آمده عمری ست، روزگار
این انتقام از فلک کج حساب کش
هم تیغ قهر بر سر خصم عنود زن
هم پیکر عدو به خم پیچ و تاب کش
خالی نما قلمرو ایجاد از ستم
خط مسلّمی به جهان خراب کش
هم تیغ کین بگیر ز بهرام جنگجو
هم از کنار زهره ی چنگی رباب کش
🌐/channel/majmaqomh
⚡️محکومیتِ دستگیری هایِ تجمع رفع حصر توسط آیت الله ناظم زاده قمی/ از دستگیرشدگان عذرخواهی شود و فوراً آزاد گردند / مسئولان کشور به خود بیایند و با اعصاب مردم بازی نکنند / آقای پزشکیان به تعهد خود عمل کند و بیش از این، رای دهندگان را سرگردان نسازد.
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت شریف ایران با سلام و تبریک ولادت منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) و با احترام.
🔻از مدتی قبل جمعی از رزمندگان و خانواه شهدا و جانبازان و دیگر علاقمندان و دلسوزان کشور اعلام کرده بودند که در ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ در آستانه نیمه شعبان برای رفع حصر ۱۴ ساله جناب مهندس میرحسین موسوی و حجت الاسلام و المسلمین آقای کروبی و خانم زهرارهنورد، در جلوی دانشگاه تهران اجتماع سکوت و بدون شعار برگزار کنند، که حکومت به این حصر غیر شرعی و غیر قانونی و بدون محاکمه پایان دهد، و در ضمن بنده در ۱۳ بهمن از یکی از سران محترم کشور خواستم با هماهنگی دیگر مسئولان به این حصر طولانی پایان دهند، بدین منظور که گره ای به صدها گره کشور افزوده نشود.
🔻ولی مع الاسف در حالی که هر گروه و دسته وابسته ای بخواهد در خیابان ها اجتماع کند، مجاز است به مسئولان کشور حتی به رئیس جمهور کشور ناسزا گوید، حتی در نماز جمعه که مرکز عبادت و بندگی خداست مجازند توهین و جسارت کنند، و آن یاوه گویی ها مورد تشویق امام جمعه روبرو می شود و در صدا و سیما هم بازتاب داده می شود.
🔻اما جمعی از دلسوزان کشور، حق ندارند برای رفع ظلم از مسئولان و خدمتگزاران صدیق گذشته که در بند هستند، دور هم اجتماع سکوت برگزار کنند، و شبانه بخشی از آنان را دستگیر و بعضی را _ بنا بر گفته نزدیکان ایشان _ با تصادف ساختگی در بند می کشند، و در اطراف دانشگاه تهران نیرو پیاده می کنند که گویا به جنگ دشمنان خارجی آمده اند تا هیچ کس حق رفت و آمد نداشته باشد، و حتی در وسط جاده ها هم کمین گذاشته، با شناسایی قبلی افراد را از ماشین پیاده می کنند و به بازداشتگاه هدایت می نمایند.
🔻راستی ما ملت ایران که در سال ۱۳۵۷ با آن زندان رفتن ها و شکنجه شدن ها انقلاب کردیم برای این بود که سرنوشت کشور به این انحطاط و سراشیبی سقوط کند، که جانبازان و آزادگان و خانواده شهدا که افتخار کشورند و نیز دلسوزان کشور عزیزمان به جرم کار نکرده و به ناحق آن هم در شب نیمه شعبان که در انتظار ظهور و حضورش هستیم، در این روز بزرگ به زندان بیفتند!؟ شما به آیندگان چه پاسخی خواهید داد!؟
🔻بنده ضمن محکوم کردن این اعمال غیرشرعی و غیرقانونی، از جناب آقای دکتر پزشکیان میخواهم به قول خودشان : "ذمتی بما اقول رهینه" بدون درنگ جلوی این رفتارها را گرفته و دستور دهند فورا تمامی دستگیرشدگان با عذرخواهی آزاد شوند، و نیز هرچه سریع تر حصر ۱۴ ساله که ملت را رنج می دهد، پایان دهند. و اگر احساس می کنند کاری از ایشان برنمی آید یا نمی گذارند کاری صورت گیرد، به تعهد خود عمل کنند و بیش از این رای دهندگان را سرگردان نسازند.
🔻در پایان امید است همه مسئولان کشور در این شرایط بسیار بحرانی از گرانی و تورم و خاموشی های برق و بدبختی جامعه و جان به لب رسیدن مردم و تهدیدهای خارجی، به خود آیند و با اعصاب مردم
بیش از این بازی نکنند که عاقبت بسیار سختی در انتظار خواهد بود.
و السلام علی من اتبع الهدی
حوزه علمیه قم
سید اصغر ناظم زاده قمی
۲۵ بهمن ۱۴۰۳
فریادِ درون (سید محمد ناظم زاده)
@smnazemzade
🌐/channel/majmaqomh
✔️"مهدویت" و "دموکراسی"
✍#ابوالقاسم_فنایی
◻️تعارض اصلی و زیربنایی بین «حق خدا» و «حقوق بشر» است و اگر ما بتوانیم راه حل درست و قانعکنندهای برای این تعارض پیدا کنیم سایر نزاعها و تعارضهای روبنایی هم به خودی خود و به نحوی مطلوب حل خواهند شد. و لذا به جای اینکه بپرسیم «آیا مهدویت با دمکراسی سازگار است؟» باید بپرسیم: «آیا حقوق بشر با حق خداوند سازگار است؟» به تعبیر دیگر سؤال اصلی ما این است که «آیا خدا حق دارد حقوق بشر را نقض کند؟» اگر خدا حق نقض حقوق بشر را داشته باشد، میتواند چنین حقی را به پیامبر و امام معصوم و به تبع آنها به ولی فقیه تفویض کند. اما اگر خدا حق نقض حقوق بشر را نداشته باشد، به طریق اولی حق تفویض چنین حقی را به دیگران نخواهد داشت.
◻️ به بیان دیگر سؤال این است که «آیا خدا حق دارد احکامی را جعل و تشریع کند که با حقوق بشر ناسازگارند؟» و «آیا خدا میتواند بین بندگان خود از نظر حقوق و اختیارات سیاسی تبعیض بگذارد و کسانی را از طریق نصب بر سرنوشت دیگران مسلط کند و جان و مال و ناموس آنان را در اختیار آن افراد خاص قرار دهد؟» و «آیا علم غیب و عصمت پیامبر و امام (یا فقاهت و عدالت فقیهان) از پارامترهای اخلاقاً مربوطند و از نظر اخلاق اجتماعی میتوانند چنین تبعیضی را توجیه کنند؟» و «آیا خداوند در نصب یک فرد به عنوان امام یا ولی فقیه میتواند ضوابط اخلاق اجتماعی و مهمترین آنها یعنی اصل عدالت را نادیده بگیرد؟»
🔸پیوند به متن کامل
/channel/majmaqomh
💠 استاد هادی سروش: راهکارِ اهل بیت (ع) در دوران غیبت و انحرافات فکری؛ «روشنگری، صبرِ دینی و اجازه زندگی راحت به مردم» است
🌱امام صادق (ع) درباره دوران غیبت می فرماید: «دوران غیبت چون دریایی طوفانی است که کشتی های عظیم را میبلعد.» و در ادامه فرمودند: «أَمْرُنَا أَبْيَنُ مِنْ هَذِهِ اَلشَّمْسِ ؛ نگران نباشید، در آخرالزمان راه ما اهل بیت از آفتاب روشنتر است.»
🌱برخی از کسانیکه با ولایت فقیه و حکومت دینی در دوران غیبت موافقند، تا جایی جلو رفته اند که معتقدند که مردم موظفند حتی جان خود را برای تأسیس حکومت دینی تقدیم کنند و صریحا میگویند: «مردم باید جان و خون خود را فدا کنیم تا حکومت اسلامی برپا شود.»
🌱یکی از مخالفان دیدگاه مذکور ؛ انجمن حجتیه است. این گروه، قبل و بعد از انقلاب، نظریه پردازیهای خاصی دارد و قبل پیروزی انقلاب اسلامی بر این باور بودند: «ما مداخله در برابرحکومت شاه نداریم.» اما پس از پیروزی انقلاب ، این گروه نظریه خود را تغییر داد و معتقد شد: «دین کاری به سیاست ندارد.»
🌱گفتار امام صادق نشان میدهد که دین اسلام و مکتب اهلبیت در دوران غیبت که دروان فتنه و آموزن است ؛ از زندگی راحت و آسوده مردم حمایت میکند، ولی همزمان از ما میخواهد که در دین و دفاع از مظلوم نیز ثابت باشیم. این وظیفه روشن نسبت به فرد و یا نسبت به یک دولت و حاکمیت است.
🌱در صریح کلام امام علی این نکته روشن است که در نظام سیاسی اهل بیت؛ عدالت و حقوق بشر بدون تمایز بین مسلمان و غیرمسلمان برای همه وجود دارد و همه از نتیجه تلاش خود بخوبی در دنیا بهرمند هستند.
📍پیوند به متن کامل
🌐/channel/majmaqomh
🔰زورآزمایی مذهبی با اعداد
آیا اساساً آمار دقیق اعضای گروههای دینی قابل دستیابی است؟🔻
✍️#محسن_حسام_مظاهری
🏷۱_چند روز پیش، در جایی از یادداشت «امامی متفاوت از امامها» به آماری تخمینی از شمار اسماعیلیان و بهتبع آن شیعیان در جهان اشاره کردم. رسانهی «فکتیار» این آمار را راستیآزمایی کرده و به این نتیجه رسیده که صحت این مدعا «نامشخص» است. ضمن احترام به تلاش این رسانه در نقد و ارزیابی مدعیات و تشکر بابت کمک شایانی که این تلاش هم به افزایش دقت نویسندگان و هم ارتقای سواد رسانهای کاربران و مخاطبان کمک شایانی میرساند، میخواهم در این موضوع خاص، راستیآزمایی آنان را بهانهای کنم برای تأمل در اصل موضوع آمار عضویت در گروههای دینی. به دلایلی که خواهم گفت، تصور من این است بررسی دقیق چنین آمارهایی چندان ممکن نیست و نتیجهای جز همین «نامشخص» که دوستان به آن رسیدهاند، نخواهد داشت.
🏷۲_چنانکه میدانیم، «جمعیت»، از دیرباز یکی از مؤلفههای مهم قدرت محسوب میشود؛ مؤلفهای که در منازعات و رقابتهای بینالمللی، قومی، محلی، مذهبی و... بدان استناد شده و شاخصی برای حق بهرهمندی بیشتر دانسته شده است.
در دورهی پیشامدرن، برای یک قبیله یا دیگر واحدهای مشابه، اینکه جمعیت اعضایش بالا باشد، ابزاری برای تفاخر برای گروههای رقیب بود. در ابعاد بزرگتر، بیشتربودن جمعیت یک شهر یا رعایای تحت حکمرانی یک حکومت، بهمعنای وضعیت مالی بهتر آن حکومت (بهسبب مالیات بیشتر) و نیز پرشمارتربودن سپاه نظامیانش بود و درنتیجه جمعیت بیشتر، قدرت افزونتری برای حکومت ایجاد میکرد.
در دورهی مدرن و در حکومتهای دموکراتیک، هم با وجود برهمخوردن مناسبات قدرت سنتی و تغییر در مؤلفههای قدرت، اما همچنان جمعیت یک عامل مهم محسوب میشود. چراکه حداقل نشانگر شمارِ بیشتر رأیدهندگان است. بههمینجهت افزایش جمعیت اعضا و هواداران، از راههای مختلف، یکی از اصلیترین دغدغههای احزاب و گروههای سیاسی است.
🏷۳_یکی از عرصههایی که جمعیت در آن اهمیت زیادی داشته و دارد، گروهها و جماعتهای دینی و مذهبی است. بهدلیل حساسیت بالای رقابتهای دینی، در این گروهها، جمعیت همیشه یک پارامتر مناقشهبرانگیز و محملی برای رقابت بینادینی یا دروندینی بوده است. نوعاً گروههای دینی، تلاش در بالابردن و مبالغه در شمار پیروان خود دارند و این امر برای آنان، فراتر از کسب قدرت بیشتر و برخورداری از حقوق افزونتر، همچنین نشانهی حقانیت بیشتر محسوب میشود. اهمیت این موضوع برای این گروهها به اندازهای است که بسیاریشان سازوکارهای مشخص و رسمی برای صیانت از جمعیت خود و محدودکردن راههای کاهش آن تمهید کردهاند. مجازات کسانی که قصد خارجشدن از گروه دینی و پیوستن به یک گروه دیگر را دارند، نمونهی این سازوکارها است.
🏷۴_هرچه ابعاد گروه دینی بزرگتر و جامعهی پیروانش بیشتر و پراکندگی جغرافیایی آنان بیشتر باشد، طبیعتا این دشواری هم افزونتر خواهد بود.
البته جماعتها و فرقههای کوچک و محدود مذهبی دارای سازمان رسمی که فهرست مدونی از اعضای پیروان خود دارند را میتوان مستثنی کرد. همچنین آن دسته از گروههای دینی که فروبستهاند و در پی توسعهی پیروان خود نیستند و از میدان رقابتهای دینی برکنار نشستهاند.
🏷۵_طبعاً حساسیت مذکور، بهطور خاص در مورد آن گروههایی که در موقعیت اقلیتی بوده و جمعیت شکننده دارند، بیشتر است. برای شیعیان که در ادوار مختلفی از تاریخ، موقعیت اقلیت مطرود را تجربه کرده و با تقیه، تشیع خویش را پنهان کردهاند، این تضییقات آشنا است. امروز هم مصداق این محدودیت را در برآورد جمعیت اهل سنت در ایران میتوان دید که هیچ آمار دقیق و رسمی از آن وجود ندارد و منابع غیررسمی بسته به منافع و تعلقات خود، اعداد مختلفی (از ۸ تا ۲۰ میلیون نفر و بیشتر) را ذکر کردهاند که قابل سنجش دقیق نیست. اهمیت این موضوع را از حساسیتی که رهبران و مراجع تقلید شیعه نسبت به رشد جمعیت اهل سنت در مواضع خود بیان میکنند دید. پیشتر درینباره نوشتهام که بخشی از تأکیدات و تبلیغات رسانههای رسمی در سالهای اخیر بر موضوع افزایش جمعیت، ریشه در همین نگرانی از برهمخوردن نسبت جمعیتی شیعه به سنی در کشور دارد.
🏷۶_مشابه همین ابهام جمعیتی را دربارهی پیروان فرقههای صوفیه، بهاییان، شیخیان، اسماعیلیان و دیگر اقلیتهای مذهبی که توسط حکومت مرکزی بهرسمیت شناخته نمیشوند و نیز آتئیستها میتوان سراغ گرفت. همچنانکه مثلاً از شیعیان ساکن عربستان سعودی نیز آمار دقیقی در دست نداریم. درنظر داشته باشیم که در مورد چنین اقلیتهایی، بهدلایلی ازجمله پنهانکاری از ترس فشار دولت یا گروه دینی حاکم، حتی خوداظهاری افراد هم نمیتواند مورد استناد باشد.
📍پیوند به متن کامل
🌐/channel/majmaqomh
📝عبدالرحمن کواکبی:
استبداد اگر مردی میبود و زبان میگشود و حسب و نسب خود را معرّفی میکرد، میگفت: من شرّ هستم، پدرم ظلم، مادرم بدکاری، برادرم غدر و خیانت، خواهرم بیچارگی و خانه نشینی، عمویم سختی و تضعیف، دایی من ذلت، پسرم فقر، دخترم بیگاری، عشیرت و قبیلهی من جهالت و نادانی، وطن من خرابی و ویرانگری است؛ امّا دین و شرف من مال است، مال، مال.
📍منبع؛ طبایع الاستبداد
🔸آدرس اینستاگرام 🔸آدرس ایتا
🌐/channel/majmaqomh