15956
زمان آن رسیده ک بشریت آگاه و بیدار شود زیرا این زمانه،عصر بیداری است و رسالت ما کمک ب مردمان ستاره ای و روح های قدیمی است برای اتصال ب استاد درون و عروج ب ابعاد بالاتر جهان هستی میباشد
📜حکایت(2)
🟠عشق و بندگی خداوند
🔸روزی، رابعه در حال عبادت بود که شخصی به او نزدیک شد و از او پرسید:
🔶«اگر خداوند شما را به بهشت ببرد، چه احساسی خواهید داشت؟»
🔸رابعه در پاسخ گفت:
🔶«اگر بهشت را به من بدهند، به آن توجهی نخواهم کرد. من تنها به خاطر عشق به خداوند عبادت می‌کنم، نه به خاطر پاداشی که ممکن است دریافت کنم.»
🔸این پاسخ نشان‌دهنده عمیق‌ترین نوع عشق و بندگی بود. رابعه به مردم یادآوری میکند که هدف اصلی عبودیت نباید تنها منافع شخصی یا ترس از عذاب باشد، بلکه باید عشق و اشتیاق به خداوند باشد.
🔸این داستان همچنین بر اهمیت خالص بودن نیت در عبادت تأکید میکند و به ما می‌آموزد که باید خالصانه و با عشق به خداوند بپردازیم.
🗝پادکست بیداری (10)
🟣عصب‌شناسان دریافته‌اند که "خود واقعی" یک هویت ثابت نیست، بلکه تعامل پویای بخش‌های مختلف ذهن است.
🟣در این میان، دو عنصر کلیدی وجود دارد: گفت‌وگوی درونی، که مانند یک روایت‌گر دائمی افکار را پردازش میکند، و ناظر درونی، که صرفاً تماشاگر است و هیچ مداخله‌ای ندارد.
🟣برخلاف تصور، این ناظر فردی نیست، بلکه یک آگاهی جهانی است که در همه انسان‌ها مشترک است.
🟣برای تجربه‌ی این ناظر، باید به لحظه حال توجه کرد و ذهن را از گذشته و آینده رها ساخت. این حالت، که در بسیاری از سنت‌های معنوی ذکر شده، کلید درک عمیق‌تر خود و جهان است.
✨مراقبه
☀️مراقبه‌ی صبحگاهی فرکانس عشق
☀️هر صبح، فرصتی دوباره برای باز کردن قلبت به روی عشقِ بی‌پایانِ جهان است…
همان لحظه که چشمانت را باز می‌کنی و اولین نفس آگاهانه‌ات را می‌کشی، فرکانس عشق در درونت بیدار می‌شود…
♥️عشق، تنها یک احساس نیست، یک انرژی زنده است — جاری در هر سلول، در هر نگاه، در هر لحظه‌ای که با دل زندگی می‌کنی.
با هر دم، عشق را به درونت دعوت کن…
با هر بازدم، ترس‌ها و تردیدها را رها کن…
☀️این صبح، به جهان بگو:
«من انتخاب می‌کنم که با عشق زندگی کنم، با قلبی گشوده و ذهنی آرام.»
☀️اجازه بده نور عشق، مسیر امروزت را روشن کند —
در نگاهت، در کلامت، در حضورت.
و بدانی: هر چیزی که با عشق آغاز شود، به زیبایی ختم می‌شود…
☺️با لبخند بگو:
من فرکانس عشق را می‌پذیرم.
من با عشق می‌بینم، می‌شنوم، و زندگی می‌کنم.
امروز، روز من است برای عشق‌ورزیدن —
به خودم، به دیگران، به زندگی
💞 حتما این مراقبه رو برای دوستان و عزیزانت هم ارسال کن و انرژیش رو گسترش بده
🗝رابرت آدامز
✅از رابرت آدامز پرسیدند اگر کسی ما را رنجاند چه کنیم؟
●یاد بگیرید که به سادگی به سویی دیگر نگاه کنید و فراموش کنید
●یاد بگیرید ذهنتان را از فکر کردن،متوقف کنید
●به شرایط واکنش نشان ندهید
روی خودتان باشید و فورا بپرسید چه کسی رنجیده است؟
●چه کسی احساس بهم ریختگی میکند؟
پاسخ من_من است
●بسادگی منِ شخصی خود را گرفته و به منبع یعنی سمت راست قفسه سینه خود بازگردانید
فقط سکوت کنید
●بعد از مدتی لبخند میزنی و همه چیز عبور کرده است و تو فراتر رفته ای
●یاد بگیرید به هر چیزی عشق بورزید
•یاد بگیرید فقط خوبی را ببینید
•یاد بگیرید برای هر چیزی دلیلی هست پس با خودت صادق باش
●از اینجا شروع کن و بدان هیچ انسانی کامل نیست همه اشتباه میکنیم،برای خودت تاسف نخور و بدان تو هوشیاری ناب و خرد مطلق و نیروانا و سعادت هستی
🧘♀مراقبه:به قصد ایجاد وحدت همه بدن های خود و انطباق با آگاهی برتر
🤍اتصال به شبکه کریستالی
اکنون به قصد ایجاد وحدت همه بدن های خود و انطباق با آگاهی برتر این مراقبه را انجام می‌دهیم
🧘♀مراقبه: تجربه ناب پرواز روح در ملکوت
🤍پروردگار و یکی شدن با آگاهی میدانی
🔴پادکست(3)
🔻قربانی نباشید
🟠🔸🔵🔹🔴🔻
ممنونم از حمایت♥️شما عزیزان،،این سه پادکست فوق‌العاده را بفرستید برای اون‌هایی ک دوست دارید
🟠پادکست(1)
🔸چگونه از شر رفتار مخرب خود خلاص شویم؟
🔸 خوددرمانی از طریق کودک درون
🗝همان شخصی باش که چرخه را می‌شکند.
اگر مورد قضاوت قرار گرفتی،
درک کردن را انتخاب کن.
اگر پس زده شدی،
پذیرفتن را انتخاب کن.
اگر خجالت زده شدی،
شفقت و دلسوزی را انتخاب کن.
شخصی باش که وقتی رنجیده شدی،
به او نیاز داشتی،
نه آن شخصی که تو را رنجاند.
پیمان ببند که بهتر از آنچه که تو را شکست باشی، اینکه درمان شوی،
نه اینکه تلخ شوی؛
به گونه‌ای که بتوانی از روی قلبت عمل کنی،
نه از روی رنجت.
🗝حکایت
🍃کشاورزی یک مزرعه بزرگ گندم داشت
زمین حاصلخیزی که گندم آن زبانزد خاص و عام بود
🍃هنگام برداشت محصول بود
شبی از شبها روباهی وارد گندمزار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد
و به پیرمرد کمی ضررزد.
🍃پیرمردکینه روباه را به دل گرفت
بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصمیم گرفت از حیوان انتقام بگیرد
🍃مقداری پوشال را به روغن آغشته کرده به دم روباه بست و آتش زد
🍃روباه شعله ور در مزرعه به اینطرف وآن طرف میدوید وکشاورز بخت برگشته هم به دنبالش در این تعقیب و گریز گندمزار به خاکستر تبدیل شد
⚠️وقتی کینه به دل گرفته می‌شود و هر لحظه در پی انتقام هستیم باید بدانیم آتش این انتقام دامن خودمان را هم خواهد گرفت
⚠️ببخشیم وبگذریم
🗝شاه کلید
💎یادگیری ارزشمندی اصل وجود خود و آغوش باز به سوی خودشناسی و رشد، می‌تواند باعث بهبود کیفیت زندگی‌مان شود. به یاد داشته باشید که شما ارزشمندید و وجود شما دنیا را متفاوت میکند
🔮پیام امروز کائنات برای من و شما🫵
══ 🔻 ══ ❥
♦️ خودشنـاســی/معـمـاری درون
◉ Gognus•Kimia@gar
♦️ شــور عــرفــان
◐ ShahrAshoob•121
🔺🔺
🗝ما تکرار احساسات‌مان هستیم، نه تکرار افکارمان
◇چرخه تکرار احساسات
◇یک مدل ساده، اما قدرتمند
◇الهامی که آن صبح به من رسید، پایهٔ مدلی شد که من اسمش را گذاشتم:
♻️چرخه تکرار احساساتو شامل ۵ مرحله است:
1. تجربه اولیه: نقطه‌ای در گذشته (اغلب کودکی) که احساس شدیدی در ما جا گذاشت: ترس، شرم، بی‌ارزشی، طرد شدن، بی‌کفایتی…
2. تثبیت احساسی: این احساس در حافظه هیجانی مغز و بدن ما ثبت می‌شود (آمیگدالا، هیپوکامپ، بدن). دیگر نیازی به «یادآوری» نیست؛ فقط یک موقعیت مشابه، کافی‌ست برای فعال‌شدن آن.
3. تکرار ناخودآگاه: در شرایط جدید، همان احساس قدیمی به‌صورت ناخودآگاه ظاهر می‌شود — حتی اگر موقعیت فعلی کاملاً متفاوت باشد.
4. واکنش تکراری: ما همان واکنش قدیمی را نشان می‌دهیم؛ دفاع، انزوا، خشم، خودکم‌بینی… انگار در حال زندگی مجددِ آن لحظه هستیم.
5. تقویت الگو: هر بار این مسیر طی می‌شود، شبکه عصبی‌اش قوی‌تر شده و به شخصیت ما بدل می‌شود. ما فکر میکنیم «همینیم»، ولی در واقع داریم «تکرار» میکنیم.
قضاوت کردن؛ یعنی تبدیل شدن به آنچه که ترجیحش نمی‌دهی.
هر زمانی که تو چیزی را قضاوت می‌کنی؛
با متمرکز کردن توجهت بر آن،
با آن چیز تبادل انرژی می‌کنی
تو تبدیل به همان چیزی می‌شوی،
که به آن اعتبار نمی‌دهی.
📜حکایت (1)
🟠بسیار آموزنده و خواندنی:
🔸می گویند: عارفی ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا خدا را زیارت کند ، تمام روزها روزه بود. در حال اعتکاف. از خلق الله بریده بود. صبح به صیام و شب به قیام. زاری و تضرع به درگاه او... شب سی و ششم ندایی در خود شنید که می‌گفت: ساعت ۶ بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر برو خدا را زیارت خواهی کرد عارف از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه‌های بازار از پی دکان می گشت...
🔸می‌گوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد، قصد فروش آن‌را داشت... به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی، پیرزن می گفت: نمی‌شود ۶ ریال بخرید؟ مسگران می‌گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی‌صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند. بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود. مسگر به کار خود مشغول بود که
🔸پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال می‌فروشم، خرید دارید؟ مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟ پیر زن سفره‌ی دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه‌ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود! مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی،
🔸امّا اگر اصرار داری، من آن‌را به ۲۵ ریال می‌خرم!!! پیر زن گفت: مرا مسخره می‌کنی؟!!! مسگر گفت: ابدا"! دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت!!! پیرزن که شدیداً متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد. من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم
🔸گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری؟!!! مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!!! من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم...
🔸از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که ندایی با صدای بلند گفت: با چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!! دستِ افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم آمد ! گر دست فتاده‌ای بگیری...
🗝سه پل نامرئی که انسان‌ها را به هم متصل میکند
🔸گاهی بی‌آن‌که کلامی رد و بدل شود، به کسی احساس نزدیکی میکنیم… و گاهی با وجود ساعت‌ها گفت‌وگو، همچنان بین ما و دیگری دیواری باقی می‌ماند.
🔸چرا این‌طور است؟
🔸انسان‌ها از طریق سه پل اصلی به یکدیگر متصل می‌شوند:
انرژی، صداقت و هوش.
🔸انرژی؛ همان امواج ناپیدایی که فراتر از ظاهر و واژه‌ها عمل می‌کنند. ما «حس» میکنیم که فردی در آرامش است یا درگیر تنش… این انرژی‌ست که پیش از هر چیز با ما سخن می‌گوید.
🔸صداقت؛ پلی است که اعتماد را می‌سازد. وقتی کسی با خود و با جهان صادق باشد، حتی سکوتش هم اطمینان‌بخش است. صداقت، زبان دل است، نه زبان سیاست.
🔸هوش؛ نه صرفاً IQ یا اطلاعات، بلکه آگاهی. هوش یعنی درک موقعیت، فهمیدن احساسات دیگران، و دانستن اینکه «چه وقت» چه چیزی را باید گفت یا نگفت.
🔶زمانی که این سه پل در یک ارتباط حضور دارند، رابطه‌ای عمیق، روشن و زنده شکل می‌گیرد؛ حتی اگر کوتاه باشد.
📜 کارل گوستاو یونگ گفته بود:
«تا ناخودآگاهت را آگاه نکنی، زندگی‌ات را آن می‌سازد و نامش را سرنوشت می‌گذاری.»
ما هر پل ارتباطی را، آگاهانه یا ناآگاهانه، از دل همین ناخودآگاه می‌سازیم…
پس خودآگاهی، نه فقط برای رشد فردی، که برای ساختن رابطه‌هایی اصیل و انسانی ضروری‌ست.
🔸بیایید پل‌های میان خود و جهان را آگاهانه بسازیم…
🔸با انرژی روشن، صداقتی بی‌پیرایه، و هوشی که از دل سکوت می‌روید.
💎قدرتِ قانونِ رها کردن
🧘مراقبه برای اتصال به منبع و دریافت و انتقال انرژی الهی به مادر زمین
🤍این مراقبه ها را با عشق به نیت
باز شدن قلب و دریافت عشق و
انرژی پدرانه پروردگارانجام دهید
🧘♀🧘🧘♀🧘🧘♀🧘🧘♀
✨عزیزانم این مراقبه ها بسیار ارزشمند است،لطفا برای گسترش انرژی برای دوستان و عزیزانتون بفرستید
🧘مراقبه عشق ورزی با خدای مهربان
🤍به نیت باز شدن قلب و دریافت عشق وانرژی پدرانه پروردگارانجام دهید
🎥فیلم ذهن_زیبا
امتیاز : 9.2 از 10
محصول کشور: آمریکا
ژانر: زندگی_نامه درام
کارگردان: Ron_Howard
خلاصه داستان:
ریاضی‌دانی به نام «جان نَش» اعتقاد دارد که هر
🗝 از قضاوت دیگران نترسید
👈نهایتِ احترام به خود و ستایش خود
در "فردیت" داشتن است.
👈یک شخصِ نا آگاه مدام در پی نظرات و قضاوت های دیگران نسبت به خود است.
👈دست به هر اقدامی می زند تا دیگران را نسبت به خود راضی نگه دارد، مدام از خود دورتر و دورتر می شود و در نهایت کنترلش در دست دیگران خواهد بود و طبق میل و خواستِ دیگران زندگی می کند.
⚠️"فردیت" یعنی خود واقعی بودن، معرفتی خالص بودن، خدا گونه بودن و خود شکوفا بودن.
👈شجاعتِ "خود بودن" و "خود را زندگی کردن" یک شکرگزاری و نیایشی عمیق است.
⚠️هر آنچه که هستی را دوست بدار
و ستایش کن.
🗝مولانا
مولانا عزیز؛
🍃چرا انسان تا بدین حد در رنج است؟
♦️زیرا در زندگی‌اش، جار و جنجال بسیار هست،اما سکوت نیست.
♦️زیرا در زندگی‌اش وراجی‌های افکار هست، اما خلوتِ درون نیست.
♦️زیرا در زندگی‌اش نارضایتی، ناآرامی و احساس نگرانی هست،
🍃اما صبر و شکیبایی و اعتماد نیست.
♦️زیرا در زندگی انسان هجوم دیوانه‌وار به این سو و آن سو هست،
♦️اما آرام و قرارِ بی‌مقصد نیست.
🍃♦️و در آخر اینکه،
زیرا در زندگی‌اش «خود» حضوری فراوان دارد، اما «خدا» به هیچ وجه.
⛔️سکوت رو یاد بگیریم
📌اگر آتش می دانست که سرانجامش خاکستر است،
هرگز با اینهمه غرورزبانه نمی کشید
⚠️وقتی عصبانی هستید مواظب حرف زدنتان باشید
📌عصبانیت شما فروکش خواهد کرد
ولی حرفهایتان یک جایی باقی می مانند
برای همیشه
🗝مجتبی تمسکی
♦️عشق یک احساس عمیق و زنده است که هر فردی به شیوه‌ای خاص آن را ابراز میکند.
♦️گاهی اوقات ممکن است با افرادی مواجه شویم که توانایی یا مهارت لازم برای بیان عشق و احساسات خود را ندارند.
♦️این افراد به دلایل مختلفی ممکن است عشق کمتری بدهند؛ شاید به خاطر تجربه‌های گذشته، تربیت خانوادگی یا حتی شخصیت درون‌گرای خودشان باشد.
♦️بیایید با محبت و درک، به یکدیگر فرصتی بدهیم تا یاد بگیریم و رشد کنیم
🔮پادکست ارزشمند بیداری اجدادی(4)
🗝خانواده‌ی روحی تو کیه؟ چگونه آن‌ها مسیر حقیقی‌ات را روشن می‌کنند؟
🔮شاید در خانواده‌ای به دنیا آمده باشی که بدنت رو ساخته،
🟣اما خانواده‌ای هست که روحت رو می‌فهمه، صدات رو می‌شنوه، و راهت رو روشن می‌کنه.
🔮این اپیزود درباره‌ی اون‌هاست—خانواده‌ی روحی تو.
🔮تفاوت خانواده‌ی خونی با خانواده‌ی روحی
🔮نقش خانواده‌ی روحی در فعال‌سازی رسالت تو
🔮چرا در دوران راهو در دلو و کیتو در لیو، زمان پیوستن به خانواده‌ی روحی رسیده؟
🔮نشانه‌های آشنایی با اعضای خانواده‌ی روحی
🟣و ۳ تمرین واقعی برای پیدا کردن، شناختن و ساختن این حلقه‌ی مقدس
🗝نلسون ماندلا
🍃زمانی‌که نلسون ماندلا در دانشگاه حقوق می‌خواند، یک استاد سفیدپوست با نام "پیترز" به‌شدّت از او متنفر بود.
🍃یک روز، آقای پیترز در اتاق غذاخوری مشغول صرف ناهار بود که ماندلا با سینی خود آمد و کنار استاد نشست. استاد به او گفت:"آقای ماندلا، تو نمی‌فهمی که خوک و پرنده کنار هم نمی‌نشینند تا غذا بخورند."
🍃ماندلا طوری به او نگاه کرد که پدر و مادر به یک کودک بی‌ادب خود، نگاه می‌کنند و آرام پاسخ داد:"نگران نباش پروفسور. من پرواز می‌کنم"
و رفت و پشت میز دیگری نشست.
🍃آقای پیترز که از خشم سرخ شده بود، تصمیم گرفت که انتقام بگیرد. روز بعد در کلاس سؤال زیر را مطرح کرد: "آقای ماندلا، اگر در خیابان راه می‌رفتید و بسته‌ای پیدا می‌کردید که درون آن، یک کیسه عقل و یک کیسه پول بود، کدام‌یک را می‌گرفتید؟"
🍃ماندلا بدون تردید پاسخ داد: "البته اونی که پول داره."
🍃آقای پیترز با لبخندی طعنه آمیز گفت:"من به جای تو، عقل را می‌گرفتم."
🍃ماندلا شانه‌هایش را بالا انداخت و پاسخ داد:«هرکس چیزی را که ندارد، برمی‌دارد.»
🍃آقای پیترز که در آن زمان از خشم در حال جوشیدن بود، روی برگهء امتحان ماندلا، کلمه "احمق IDIOT" را نوشت.
ماندلا برگه امتحان را گرفت و پشت میزش نشست و سعی کرد تا زمانی که استاد به حرکت بعدی خود فکر می‌کرد، آرام بماند
🍃چند دقیقه بعد، ماندلا بلند شد و به سمت استاد رفت و با لحنی مؤدّبانه به او گفت:" آقای پیترز، شما اسم خود را روی برگهء من، امضا نمودید، امّا فراموش کردید که نمره‌ام را به من بدهید."
بیاموزیم که همیشه به جای تنفر، خرد و حکمت را به کار ببریم!
🗝شب‌هایی هست که نمی‌خوای بخوابی،نه از بی‌خوابی، از پر بودن
♧پر از فکر، پر از حس‌هایی که جا نشدن توی روز.
♧یه دل‌تنگی مبهم، یه سوال بی‌جواب، یا شاید فقط یه خستگی که هیچی نمی‌تونه رفعش کنه.
♧گاهی شب که می‌رسه، همه‌چی ساکت می‌شه، جز درونت.
♧انگار یه جایی توی عمق وجودت، یکی بیداره… و داره صدا می‌زنه.
♧نه دنبال جواب باش، نه دنبال رهایی.
فقط گوش کن.
یه بار بدون اینکه راه‌حل بخوای، فقط بشنو چی توی تو داره دست تکون میده.
♧بپرس از خودت: “کجای زندگیمو خودم انتخاب نکردم؟”
♧و بذار این سوال، مثل یه چراغ، روشن کنه یه گوشه تاریکِ ذهنتو.
●لازم نیست کاری بکنی
●لازم نیست درستش کنی
همین که با خودت راست باشی، یعنی یه قدم به خودت برگشتی.
♧اگه امروز یا امشب حس کردی یه چیزی توی دلت سنگینه،
لازم نیست بندازیش دور.
فقط بذارش زمین. کنارت. با احترام.
و به خودت بگو:
“می‌شنومت… حتی اگه هنوز نفهمیدمت.”
♧ با خودت رو راست باش
نه با حرف‌های بزرگ، نه با نسخه‌های آماده.
فقط با یه یادآوری ساده:
تو به خودت نزدیک‌تری از هر راهی.
ممنونم و قدر دان،لایک♥️ میکنید و با فرستادن آدرس کانال عشق بی قید و شرط رو جاری میکنید
⬅️#مراقبه_آگاهی
⬅️#صلح درون
⬅️#سکوت
🗝آرامش یا شادی
🔮آرامش و شادی دو احساس متفاوت هستند که هرکدام نقش خاصی در زندگی ما ایفا می‌کنند. آرامش به معنای حالتی از سکون درونی و رضایت است که اغلب در شرایط عدم استرس و فشار به وجود می‌آید. آرامش به ما کمک میکند تا با چالش‌های زندگی روبرو شویم و از فراز و نشیب‌های روزمره فارغ شویم.
🔮شادی یک احساس پویا و متغیر است که معمولاً به دنبال تجربیات مثبت و لحظات خوشایند به وجود می‌آید. شادی می‌تواند ناشی از موفقیت، ارتباطات اجتماعی یا تفریحات باشد و انرژی و نشاط خاصی را به ما ارائه می‌دهد.
🔮پس، آرامش درونی و ثبات احساس است، در حالی که شادی حالتی موقتی و ناشی از تجربیات خوشایند است. هر دو احساس برای زندگی سالم و رضایت‌بخش ضروری هستند.
