کانال فلسفه وهنر مارزوک
نقش اسطوره در دین
✍دیوید جی. لوئیس
گاهی اوقات، کاربرد روزمره ما از یک کلمه با کاربرد علمی آن یکسان است؛
اما وقتی صحبت از کلمه اسطوره میشود ، اینطور نیست.
اسطوره اغلب در فرهنگ عامه به معنای چیزی نادرست یا فریبنده، داستانی ساختگی که واقعیت ندارد، مانند سریال تلویزیونی استفاده میشود .
با این حال، در انسانشناسی، اسطوره به عنوان داستانی شناخته شده تعریف میشود که اصول، باورها و ارزشهای اولیه را خارج از زمان تقویمی توضیح میدهد. بخشهایی از یک اسطوره ممکن است درست یا نادرست باشند.
صحت آن مهم نیست؛ بلکه بیشتر به خاطر آنچه میآموزد، مهم است.
بسیاری از اوقات، شخصیتهای درون اسطورهها، قهرمانان فرهنگی، افراد نیمهخدایی هستند که تجربیات و زندگی آنها به عنوان ابزاری آموزشی عمل میکند و به افراد درون فرهنگ اجازه میدهد تا با آنها همذاتپنداری کنند و از چالشهای آنها بیاموزند.
اسطورهها جهانبینی یک جامعه را شکل میدهند، ریشههای آن را توضیح میدهند و همچنین هنجارهای اجتماعی را آموزش میدهند و تأیید میکنند .
انواع مختلفی از اسطورهها وجود دارد،
از جمله اسطورههای آفرینش/خاستگاه، اسطورههای قهرمانان فرهنگی و اسطورههای حیوانات.
مطالعه اسطوره با بسیاری از رشتههای علمی مختلف، از جمله انسانشناسی، فولکلور، مطالعات اسطورهشناسی و روانشناسی، همپوشانی دارد.
انسانشناسی با بررسی هر داستان برای یافتن پیامهای اصلی آن در مورد جامعه و فرهنگی که از آن سرچشمه میگیرد، به مطالعه اسطوره میپردازد.
اسطورههای آفرینش/خاستگاه از جمله شناختهشدهترین و جهانیترین اسطورهها هستند.
در میان این اسطورهها، یک نوع رایج از داستان آفرینش، اسطوره غواص زمین است که به طور مشهوری توسط فولکلورشناس و انسانشناس آلن داندس (۱۹۶۲) مورد مطالعه قرار گرفته است.
در اسطورههای غواص زمین ، یک خدای خالق، عاملی، معمولاً یک حیوان، را به آبهای عمیق میفرستد تا کمی گل پیدا کند که از آن برای خلق خشکی و بعداً انسانها استفاده کند. از طریق این عمل واحد، خدا یک چرخه خلاقانه را آغاز میکند که در نهایت منجر به حیات به شکلی که امروزه میشناسیم، خواهد شد. اگرچه تفاوتهای فرهنگی در نحوه روایت این اسطوره وجود دارد، داندس استدلال میکند که عناصر کلیدی این اسطوره جهانی هستند: یک خدای خالق، یک عامل واسطه و انسانهایی که از عناصر زمین خلق شدهاند.
کلود لوی استروس، انسانشناس، اسطورهها را حاوی پیامهای جهانی در مورد تجربیات و دغدغههای مشترک انسانی و پیامهای خاص در مورد فرهنگهایی که با آنها مرتبط هستند، میدانست. رویکرد او برای درک اسطوره بخشی از نظریه ساختارگرایی است و اسطوره را به اجزای تشکیلدهندهاش تقسیم میکند تا شکل زیربنایی - ساختار - را درک کند. لوی استروس معتقد بود که ساختار اسطورهای در همه فرهنگها یکسان است. او استدلال کرد که دغدغههای همه فرهنگها، که در اسطورههایشان بیان میشوند، بسیار مشابه هستند. تحلیل ساختاری میتواند بسیار پیچیده باشد. در هر مرحله، با «تجزیه تدریجی» اسطوره، اطلاعاتی که آشکار میکند، روشنتر است. با این حال، رویکردهایی به ساختارگرایی وجود دارد که میتوانند سریعتر اعمال شوند و نگاهی نافذتر به «داستان واقعی» درون اسطوره ارائه دهند.
یک نسخه مختصر از تحلیل ساختاری حداقل سه مؤلفه اصلی خواهد داشت: تقابلهای دوتایی ، که دو مفهوم متضاد هستند؛ اسطورهها ، که واحدهای حداقلی یا اجزای داستانیِ سادهشدهای هستند که ساختار اسطوره را تشکیل میدهند؛ و پیامهای اصلی اسطوره، که جهانی هستند.
/channel/marzockacademy
🔻 آکادمیِ فلسفهی مارزوک تقدیم میکند...
🔹درسگفتار:
اخلاقگریزی علمای وابسته به قدرت: نقدی بر دین در خدمت حاکمیت.
🔸 با حضور: دکتر عبدالله مصباحی
کارشناسی ارشد فلسفه، دکتری کلام، تحصیلات عالی فقه و اصول (دروس خارج و تحقیقی فقه و اصول)
🕒 زمان:جمعه ۱۳ تیر ماه،۱۴٠۴
ساعت ۲۲ بوقت تهران
کانالِ آکادمی
@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
پرسش از دکتر مصباحی
در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
/channel/+RgpoTxExbs0yOTA0
از دین در خدمت قدرت فرمودید، بنده هم اگر اجازه بدهید از کارکرد قضیه عاشورا و قیام حسین وقتی که ابزار قدرت می شود عرض کنم .
همه می دانیم که حسین در سال شصت و یک هجری در مقابل قدرت و حکومت می ایستد و قدرت را که لباس دین پوشیده نقد می کند و بر سر تمرد و عدم تمکین و بیعت با حاکم جانش را می دهد ،
اما همین قیام حسین امروز در شکل تشییع حکومتی و در خدمت قدرت به ابزار قدرت بدل می شود و دقیقا عکس واقعیت خودش بکار گرفته می شود ،و قلب ماهیت و وارونه می شود ، حسین در صف مردم و آزادی خواه می شود شمشیر بالای سر مردم و توجیه گر رفتار قدرت به عبارتی حسین آزادی ، حسین عدم تمکین در برابر قدرت بدل می شود به حسین توجیه گر قدرت ، بدل می شود به حسین گریه و شفاعت ، بدل می شود به حسینی که دکان کاسبی روضه خوان ها و مداحان زر اندوز ،
نظر شما چیست ؟ آیا به نظر شما این وارونگی اتفاق افتاده ؟
پرسش از دکتر مصباحی
در گروه آکادمی فلسفه مارزوک
/channel/+RgpoTxExbs0yOTA0
آیا اخلاقیات دینی، هنگامی که در ساختار یک حکومت دینی توتالیتر نهادینه میشود، میتواند از ابتذال ابزارسازی سیاسی در امان بماند؟ یا آنکه ذات هرگونه همزیستی میان دین و اقتدار تمامیتخواه، به ناچار اخلاق دینی را به اخلاق انقیاد و اطاعت بدل میسازد و زمینهساز سرکوب حقیقت و آزادی فردی میگردد؟
پاسخ:
درود بر شما حقیقت امر این است که دین اگر در خدمت قدرت در آمد دیگر مرجعیت معرفتی و معنوی و اخلاقی خود را از دست می دهد اما حقیقت دین به گونه ای است که مردمان فهیم و آگاه با دغدغه های انسانی و ایمانی متوجه می شوند که اصحاب قدرت از نردبان دین بالا آمده اند و از دین استفاده ابزاری می نمایند و از این رو سعی و تلاش کرده و می کنند تا روشنگری نموده و حقیقت را از اسارت در دست حکام و اصحاب قدرت نجات دهند
🔻 آکادمیِ فلسفهی مارزوک تقدیم میکند...
🔹درسگفتار:
اخلاقگریزی علمای وابسته به قدرت: نقدی بر دین در خدمت حاکمیت.
🔸 با حضور: دکتر عبدالله مصباحی
کارشناسی ارشد فلسفه، دکتری کلام، تحصیلات عالی فقه و اصول (دروس خارج و تحقیقی فقه و اصول)
🕒 زمان:جمعه ۱۳ تیر ماه،۱۴٠۴
ساعت ۲۲ بوقت تهران
کانالِ آکادمی
@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
پرسش از دکتر ساکت
در گروه آکادمی فلسفه مارزوک
درود بر شما جناب دکتر ساکت
/channel/+RgpoTxExbs0yOTA0
جناب دکتر فیزیک مدرن مخصوصا مکانیک کوانتومینشون داده که بعضی پدیدهها مثل واپاشی رادیواکتیو یا پیدایش ذرات از خلأ کوانتومی میتونن بدون علت مشخص و قابل پیشبینی رخ بدن یعنی اصل علیت قطعی کلاسیک تو دنیای زیراتمی دیگه صددرصد برقرار نیست و اتفاقات میتونن صرفا بر اساس احتمال رخ بدن این موضوع حسابی بحثهای فلسفی و حتی مناظرات با خداباوران رو داغتر کرده چون نشون میده جهان الزاما نیاز به "علت اولیه" نداره و بعضی چیزها میتونن خودبخود اتفاق بیفتن
حال شما این نظریات علمی را رد میکنید یا توجیه برای رد نکردن خدا ؟؟
تو مناظرهها معمولاً این مثالها رو میزنن که مثلاً طبق کوانتوم، ذرهای میتونه بدون علت ظاهر بشه یا مسیرش رو عوض کنه.
پاسخ:
بله. در جهان متعارف هم، علیت و تبیین هر دو صرفا ناشی از شیوه ی فهم ما از عالم است اینها را هیوم خوب فهمیده بود.
پرسش از دکتر محمد ساکت
در گروه آکادمی فلسفه مازوک
/channel/+RgpoTxExbs0yOTA0
راستش من خيلي رد پاي خداي متشخص در كنفرانس شما نديدم
و شما هم در يكي از برهان ها اشاره كرديد كه برهان ارائه شده شخص بودن خدا رو نشون نميده
حالا سوالات من:
١- اگر ويژگي هاي خدا رو داناي مطلق، قادر مطلق، حاضر مطلق (مشابه اسپينوزا) در نظر بگيريم، در اين صورت برهان شر چگونه ميتونه مشكل ساز بشه؟
٢- آيا برهان هايي براي ارتباط گرفتن خدا با انسان ذكر شده؟ الزامي براي اين ارتباط وجود داره كه وجود يا عدم خدا رو تحت تاثير قرار بده؟
٣- آيا زماني كه از مطلق بودن ويژگي صحبت ميكنيم، ميتونيم اين ويژگي رو به شخص نسبت بديم؟ منظور اينه كه خواه ناخواه وقتي ميگيم x مطلق در حال صحبت از موجودي نامتشخص هستيم درسته؟
٤- آيا اموري مثل مطلق و بي نهايت در فضاي خارج ذهن قابل اثبات هستن يا تنها دركي شهودي و رياضياتي از اونها داريم؟ حالا با در نظر گرفتن اين قضيه چگونه مي توان اين امور به موجودي نسبت داد؟ آيا به نظر نميرسه خدا فارغ از الهيات بيشتر با وجود ارتباط داره تا موجود؟
پاسخ:
اینکه رد پای خدای متشخص را ندیدید دلیلش این است که ظاهرا آورندگان برهانها خیلی متوجه لزوم واهمیت این نکته نبودند هرچند معتقد به خدای متشخص هستند. البته برهان شر متوجه خدای متشخص است.
۱. خدای اسپینوزا همان طبیعت است و خدای متشخص ادیان نیست و بنابر این برهان شر متوجه خدای اسپینوزا نیست.
۲. بله، برهانهایی در فلسفه ی دین معاصر هست که باورمندان اورده اند و مربوط به شهود خداست. البته این مساله ای معرفت شناختی است و لزوما ارتباطی با بحث وجود خدا ندارد.
۳. در اینجا وقتی می گوییم xمطلق یعنی تمام و نهایت درجه ی صفت x و لزوما نمی توانیم بگوییم نا متشخص است. مثلا وقتی در فیزیک می گوییم گستره ی عالم بی نهایت است به معنای این نیست که عالم نا متعین است..
۴. مفهوم بی نهایت در فیزیک و ریاضی متفاوت است. و بی نهایت در فلسفه بیشتر شبیه بی نهایت فیریکی است. این نحو استفاده از لفظ وجود و تقابل آن با موجود از لفاظیهای فلاسفه ی اسلامی است و خیلی حرف حساب شده ای نیست. فلسفه بافی است.
🔻 آکادمیِ فلسفهی مارزوک تقدیم میکند...
🔹درسگفتار:
اخلاقگریزی علمای وابسته به قدرت: نقدی بر دین در خدمت حاکمیت.
🔸 با حضور: دکتر عبدالله مصباحی
کارشناسی ارشد فلسفه، دکتری کلام، تحصیلات عالی فقه و اصول (دروس خارج و تحقیقی فقه و اصول)
🕒 زمان:جمعه ۱۳ تیر ماه،۱۴٠۴
ساعت ۲۲ بوقت تهران
کانالِ آکادمی
@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
Mohamad moalmizade
نویسنده علم گرا
درقرن تلاش نظاممند قرن برای استعمار ذهنی مردم شرق وایرانی ها
@marzockacadey
🔻 آکادمیِ فلسفهی مارزوک تقدیم میکند...
🔷درسگفتار :برهان های اثبات ونفی خدا
🎙محمد ساکت
دکتری فلسفه،پژوهشگر فلسفه تحلیلی و منطق های جدید
🕒 زمان: پنجشنبه ۱۲تیرماه ماه، ۱۴.۴
ساعت ۲۲بوقت ایران
کانالِ آکادمی:
/channel/marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
آهنگ خوزه فیلیسیانو
تنظیم واروژان
شعر ایرج جنتی عطایی
انتشار 1358
@muzicbaz
/channel/marzockacademy
🔻 آکادمیِ فلسفهی مارزوک تقدیم میکند...
🔹 درسگفتار :آشنایی با مکتب فلسفی اسکندریه
"نشست چهارم"
🔸 زهرا قزلباش
دکتری فلسفه غرب
🕒 زمان: چهارشنبه ۱۱تیر ماه،۱۴۰۴
ساعت ۲۲ بوقت تهران
❣️ از همراهی شما سپاسگزاریم..
کانالِ آکادمی
@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
• One Hundred Aspects of the Moon: Ariko no Naishi, 1886
By Tsukioka Yoshitoshi
صد جلوه از ماه: آریکو نو نایشی، ۱۸۸۶
تسوکیئوکا یوشیتوشی
در این اثر، زنی تنها در خلوت شبانه، در زیر نور ماه نشسته است — آریکو نو نایشی، بانوی درباری و شاعرِ دورهی هیآن، که پس از رنجهای عاشقانه و دلبستگیهای دنیوی، لباس زهد بر تن کرده. ماه در پسزمینه نیست، فقط نور میتاباند، و خاطرهی رنج و درخششی فراموششده را در دل زن زنده میکند. این تصویر، تقابل عشق و رهایی، میل و انکار، و در نهایت، تنهایی زنانه را در برابر عظمت خاموش دریا نشان میدهد.
_آریکو، در آستانهی گریه، میکوشد حتی شبنم اشک را هم از آستینش پنهان کند.
@anamorphyn
/channel/marzockacademy
◽️شعر «خیمهشبباز»، سروده شده در تیرماه ۱۳۷۷:
✅ خیمه شبباز را نمیبینى؟ / پشت پرده به حیله بنشسته
با دو چنگال سرخِ خونپالاش / دست ما را به بند بر بسته
خیمهشببازِ ظالمِ ابله / پشت پرده ز چشم پنهان است
با كلافى ز گنگِ سردرگم / رامِ مشتش نگاه انسان است
رقص منحوس شوم نافرجام / مسخ كرده تا عروسك را
هقهقِ گریه، زخمهاى غمناك / حل نموده طناب، كودك را
بندهاى تنیده در پا را / یك شب آهنگ ماه بگشاید
وآن عروسك كه مست آزادیست / خیمه با نورِ شعله آراید
#شعر شروین وکیلی
#دکلمه فریده مارزوک
@SherwinVakiliArt
@marzockacademy
اگر این آهنگ را زمان جنگ برای مردم پخش می کردید و می گفتید ده سال دیگه رادیو و تلویزیون ، پاپ با چنین کیفیت ساختی پخش می کند شاید کسی این را باور نمی کرد ولی تولد موزیک پاپ وطنی بعد از انقلاب داستان تلخ و بسیار ملال آوری دارد که قبلا در این کانال توسط نیکو یوسفی روایت شده است. حکومتی که گل ها را لگد می کرد ولی دیگر بهار شده بود.
آهنگ داریوش تقی پور
شعر محمد آزرم
اجرا 1377
@muzicbaz
/channel/marzockacademy
این هفته در گروه آکادمی به کارکرد اسطوره در ادیان میپردازیم
/channel/+RgpoTxExbs0yOTA0
پرسش از دکتر مصباحی
در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
/channel/+RgpoTxExbs0yOTA0
اگر مردمان آگاه بتوانند حقیقت دین را از چنگال قدرت رها سازند، آیا این به معنای امکان تحقق دینی رهاییبخش و مستقل از قدرت است، یا اینکه هرگونه تجلی اجتماعی و سیاسی دین، بهناچار گرفتار منطق سلطه و بازتولید قدرت میشود، حتی اگر با نیت روشنگری و نجات آغاز شده باشد؟
پاسخ:
اگر فرض را بر این بگیریم که به دلایلی مردم آگاهانه تلاش کنند حکومتی را طلب نمایند که بر اساس اصول دمکراتیک و قوانین عرفی و عقلانی به سامان رسد و آگاهانه دین را نه از سر عناد و دشمنی که از سر خیرخواهی و عقلانیت از این که به قدرت در دست انسان آلوده گردد باز دارند و دین را به جایگاه حقیقی خود باز گردانند تا دین به ترویج ارزش های ایمانی و اخلاقی و دفاع از آزادی و حقوق انسانی بپردازد امری از ارزش دین نیز به آن است بدون تردید چنین دینی راهی به رهایی از اسارت در دامی که اصحاب قدرت استبدادی پیش پای مردمان از جمله دینداران پهن کرده اند باز خواهد کرد.
پرسش از دکتر مصباحی در گروه آکادمی فلسفه مارزوک
/channel/+RgpoTxExbs0yOTA0
آیا اخلاقیات دینی به صرف دینی بودنش می تواند منجر به بروز اخلاق در تمامی ساحت های نوین زیستی منطبق با فرهنگ شهر نشینی ( در مدرنیته ) گردد و آیا نواندیشی دینی در این زمینه کاری از پیش برده است یا خیر؟!
در مدرنیته که به نوعی فایده گرایی بر ایثارگرایی و گونه های اخلاقی دیگر پیشی می گیرد این هماهنگی چگونه ایجاد می گردد. که هم بتوان زیستی امروزین و در خور جهان و انسان امروز داشت و هم به مبانی دین پایبند ماند؟
پاسخ:
حقیقت امر این است که اخلاقیات از امور انسانی اند تا ساخته و پرداخته دین از این رو دین در اصول و امهات اخلاقی امر جدیدی نیاورده بلکه مروج همان ارزش ها و اصول مهم اخلاقی بوده و با تکیه بر آنها زمینه های اخلاقی شدن را در میان مومنان فراهم می ساخته است
پرسش از دکتر مصباحی در گروه آکادمی فلسفه مارزوک
/channel/+RgpoTxExbs0yOTA0
اگر دین، بهمثابه نهادی حقیقتطلب و اخلاقمحور، در خدمت حاکمیت قرار گیرد و عالمان دینی در جایگاه توجیهگران قدرت ظاهر شوند، آیا میتوان هنوز از «دین» بهعنوان امری مستقل از قدرت و اخلاقی یاد کرد؟ یا آنکه پیوند دین با قدرت، ذات دین را به ابزاری ایدئولوژیک فرو میکاهد که دیگر نمیتواند مرجعیت اخلاقی خود را حفظ کند؟
پاسخ: حقیقت امر این است که دین اگر در خدمت قدرت در آمد دیگر مرجعیت معرفتی و معنوی و اخلاقی خود را از دست می دهد اما حقیقت دین به گونه ای است که مردمان فهیم و آگاه با دغدغه های انسانی و ایمانی متوجه می شوند که اصحاب قدرت از نردبان دین بالا آمده اند و از دین استفاده ابزاری می نمایند و از این رو سعی و تلاش کرده و می کنند تا روشنگری نموده و حقیقت را از اسارت در دست حکام و اصحاب قدرت نجات دهند
پرسش از دکتر ساکت
در آکادمی فلسفه مارزوک
/channel/+RgpoTxExbs0yOTA0
همانطور که در ادیان ابراهیمی خدا را انسان وار معرفی مینماید و مطالعه انسان در حوزه های مختلف مورد توجه است و با اذعان به اینکه نمی توانیم در مورد انسان شناسی فقط انسان را تقلیل داد روانشناسی ، جامعه شناسی ، سایر علوم پزشکی یا علوم انسانی تقلیل داد بلکه خود انسان فراتر از علم روانشناسی ، جامعه شناسی و سایر علوم است و نتیجه گیری میشود که خدا را فقط در قالب فلسفه و یا علم نمی تواند تقلیل داد و همان نظر مولانا که خدا فراتر از فلسفه و علم است که پای استدلالیون چوبین بود و در عرفان مولانا فقط وجود خدا را در تجربه زیسته و عشق است . نظر استاد در این مورد چیست ؟
پاسخ :
همانطور که در ابتدا عرض کردم این مساله کاملا ایمانی است و به باور و اعتقاد خود شخص بستگی دارد. متاسفانه برهانها معیوبند و راه به حقیقت نمی برند.
پرسش از دکتر ساکت
در گروه آکادمی فلسفه مارزوک
/channel/+RgpoTxExbs0yOTA0
سوالی که ذهن بنده را مشغول کرده
شاید زیاد ربطی به موضوع مطرح شده نداشته باشد
ولی
چرا در طول تاریخ ، تمام پیامبران از جنس مذکر بودند ؟
چرا در این زمینه مردان بیشتر ادعای رسالت داشتند ؟
پاسخ :
احتمالا به این دلیل است که جامعه مرد سالار بوده همین را به خدایان تسری میداده
🔻 آکادمیِ فلسفهی مارزوک تقدیم میکند...
🔷درسگفتار :برهان های اثبات ونفی خدا
🎙محمد ساکت
دکتری فلسفه،پژوهشگر فلسفه تحلیلی و منطق های جدید
🕒 زمان: پنجشنبه ۱۲تیرماه ماه، ۱۴.۴
ساعت ۲۲بوقت ایران
کانالِ آکادمی:
/channel/marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
جلسه ۱۳ آموزش منطق:
"قضیه" صورتبرهانی که هیچ مقدمهای ندارد.
@logic_structure
@marzockacademy
روز قلم را به استادان واعضای فرهیخته گروه وکانال آکادمی فلسفه مارزوک که در راه روشنگری تلاش میکنند تبریک میگویم .
مارزوک
📝 به بهانه ۱۴ تیر #روز_قلم
#فریدون_مشیری:
با قلم میگویم:
ای همزاد! ای همراه! ای همسرنوشت!
نیک میدانی چها دیدم به دورانهای زشت!
شعرهایم را نوشتی؟ دستخوش!
اشکهایم را کجا خواهی نوشت؟
/channel/marzockacademy
🔻 آکادمیِ فلسفهی مارزوک تقدیم میکند...
🔷درسگفتار :برهان های اثبات ونفی خدا
🎙محمد ساکت
دکتری فلسفه،پژوهشگر فلسفه تحلیلی و منطق های جدید
🕒 زمان: پنجشنبه۱۲ تیرماه، ۱۴.۴
ساعت ۲۲بوقت ایران
گروه آکادمی:
/channel/+RgpoTxExbs0yOTA0
کانالِ آکادمی:
/channel/marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
https://youtu.be/79ZkMLpE9ic?si=wpfOfv4uUtw05Jem
/channel/marzockacademy
جنگ آخرالزمان:سرنوشت ایران وایران زمین(بخش نخست)
درسلسله نشست های ماهانه با یاران ودانشجویانم در باره جنگ های در حال وقوع در جهان بحث وگفتگو کردیم.دربخش نخست این نشست در باره ی سابقه والگوی تاریخی جنگ اسرائیل وفلسطین تمرکز کردیم .
۳-
- مرکز زدایی از حقیقت -
بنیانی مستحکم از " حقیقت" بیش از دو هزار سال بر تمامت انگاره ها سلطه داشت ، فهمی با استخوان بندی قدرتمند خود ، نزد نیچه تَرَک بر می دارد .
زوپانچیچ این نسبت " حقیقت " را ، چونان مرکزیت قلعه مانندش را ، در گستره ی نقدهای نیچه کندوکاو می کند ، و در گفتمان لکانی اش به فاهمه ی روانکاوانه اش ادراک می کند .اگر نیچه تاکید می کرد که " هیچ حقیقتی در کار نیست ، تنها منظرها هستند ". مستقیما می رفت که این مرکزیت " سنگی " را بپاشاند .
و مهم تر ان است که نیچه به دنبال قسمی نسبی شدن نبود .
زوپانچیچ :چگونه می توانیم این تز را صورت بندی کنیم که هر حقیقتی قائم به یک منظر است ....گفتار روانکاو همان قدر شکننده است که پایگاه حقیقت نزد نیچه ، حقیقتی که به تعبیری به اعتبار خودش حیات و دوام دارد . گفتار روانکاو تنها می تواند در فرایند " مرکز زدایی " از خود پشتوانه ای بیابد .
برگردیم به سخنان لکان :
آنچه در مرکز می ماند راه باریکی است که در آن مدلول در تحلیل نهایی همواره معنای یکسانی (sens) دارد. ....جهان بینی هر کس در نهایت مانند کرهُ زمین او را در احاطهُ خود نگاه می دارد . مدلول چنان است که هر کجا بگیریدش مرکزش را پیدا می کند .
این برداشت لکانی ، به زعم زوپانچیچ براندازی مرکزی است که در مرکز نیست ، و مدام از خود مرکز زدایی می کند .بدین خاطر است که انقلاب حقیقی در اخترشناسی نه با کپرنیک ( کسی که مرکزی را - خورشید - جانشین مرکزی دیگر - زمین - کرد ) بلکه با کپلر روی داد ( او فرض کرد که حرکت زمین نه دایره ای بلکه بیضوی است ، یعنی دقیقا بدین معنا که مرکز این حرکت در مرکز نیست ).
تمام پرسش لکان این است که از هر مرکزی ، مرکز زدایی کنیم .
وقتی مرکزی متعین و قاعده مند همچون "کره " را از دایره گونی ( که ناگزیر مرکزی باید داشته باشد ) بدل به حرکت و فراشدی در مداری نامتعین ( بیضوی ) داشته باشیم ، مجال مرکز زدایی از مدلول را فراهم کرده ایم .
و برغم انقلاب کانتی ، صرف " انقلاب " ما ، معطوف به جابجایی مراکز نخواهد بود روندی که می تواند همچنان " مرکزیت ساختار طلب " را صیانت کند بنام " عقل " یا هر مولفه ی دیگر .
و به زبان زوپانچیچ : روانکاوی در ضمن کوششی است برای مفهوم پردازی و پایه گذاری گفتاری که همانا پشتوانه و شکل همین فرایند مرکز زدایی است - گفتاری که در آن مرکززدایی از مدلول صرفا به ایجاد مرکزی جدید ( برای مدلول ) ختم نمی شود .
در تفسیر زوپانچیچ از امتداد فهم نیچه ای لکان ، قرار نیست مرکز زدایی را به سطوح یا مراکز دیگری منتقل کنیم .چنانکه در مرکزدایی مثلا کانت دچارش می شویم .به تعبیری دیگر اگر فرضا ارزش های نو جای ارزش های کهنه را می گیرد ، نباید به پدیده های جذاب نو ، میدانی مرکزی از حقیقت های نو ایجاد کنیم که در تکراری منحط و ویران گر ، همه راهها ( مدلول ها ) بدان ختم شوند .
استعارهُ - نیمروز - نیچه نیز خود فرم فصل یا گسست ( یا عدم انطباق به تعبیر زوپانچیچ ) ، همان مرکز زدایی از حقیقت می باشد .
که رویکرد اصلی نه فرمول بندی ( نه واحد و نه کثیر ) ، بلکه - دو - است که همان شکاف را ، یا عدم انطباق را بنیاد گرفتن است ، دویی که می تواند به هر سوی خود را روانه کند و متکثر شود .
زوپانچیچ : واحد چیزی نیست که از ابتدا داده شده باشد ، بلکه عملیاتی است که بر کثرتی زیر بنایی اعمال می شود " .
از این ایده می شود فهمید که امر - کثیر - نزد نیچه ، به جز شیوه ای دیگر برای مدلول نیست که خود را مرکزیت دهد .
نیچه با طرح ایده ی - دو - ( در استعارهُ نیمروز ) به مثابه عدم انطباق به زعم زوپانچیچ می خواهد از دایره ای مرکز زدایی کند که به واسطهُ تاکید ( تفکر مدرن ) بر لزوم انتخاب میان " واحد " و کثیر ساخته شده است .
علی - زاهدی
/channel/+Ndn6UZ41mfY4YmM8
/channel/marzockacademy
▫️دومین موسیقیای که در سبک symphonic metal با با هوش مصنوعی SUNO بر اساس شعر «خیمهشبباز/ ۱۳۷۷» ساختهام و دوست گرامیام خانم شبنم سجادی کلیپش را درست کرده است:
✅ خیمه شبباز را نمیبینى؟
پشت پرده به حیله بنشسته
با دو چنگال سرخِ خونپالاش
دست ما را به بند بر بسته
خیمهشببازِ ظالمِ ابله
پشت پرده ز چشم پنهان است
با كلافى ز گنگِ سردرگم
رامِ مشتش نگاه انسان است
رقص منحوس شوم نافرجام
مسخ كرده تا عروسك را
هقهقِ گریه زخمهاى غمناك
حل نموده طناب، كودك را
بندهاى تنیده در پا را
یك شب آهنگ ماه بگشاید
وآن عروسك كه مست آزادیست
خیمه با نورِ شعله آراید
(شروین)
#موسیقی
#شعر
@SherwinVakiliArt
/channel/marzockacademy
🔉 دشمنتراشی یا توسعهگرایی؟ پیامدهای ایدئولوژی ستیزه جویانه
@sound_of_philosophy
/channel/marzockacademy
ما برای آنکه ایران خانه ی خوبان شود رنج دوران بردهایم....
محمد نوری
/channel/marzockacademy