کانال فلسفه وهنر مارزوک
چگونه ادم های احمق به قدرت میرسند
ماکیا ولی همه فقط چیزی را میبینند، نشان میدهند اما تعداد کمی واقعا میدانند که تو کیستی
/channel/marzockacademy
منم من زنم ....
تاثیر شگفت انگیز جنش بینظیر زن- زدگی - آزادی در جوامع زنان جهان بخصوص افغانستان که خود را همسنگر زن ایرانی میداند. .وزنان آلمان گفتند بزرگترین جنبش زنان جهان را ایرانیان رقم زدند و برای ارزشهاوآزادی زنان جهان میجنگند.
/channel/marzockacademy
جلسه هشتم دوره دوم
فلسفه تحلیلی
علی نجات غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
جلسه ششم تاریخ فلسفه دوره دوم
علی نجات غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
جلسه چهارم بخش دوم
راسیونالیزم
علی نجات غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
جلسه دوم تاریخ فلسفه بخش دوم دکارت
علی نجات غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
جلسه نهم تاریخ فلسفه دوره رنسانس آخرین جلسه بخش نخست.
علی نجات غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
جلسه هفتم هلنیسم
علی نجات غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
جلسه پنجم افلاطون
علی نجات غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
جلسه سوم
علی نجات غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
جلسهی دوم: پیشاسقراطیان
علی نجات غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
درود بر دوستان هشیوار،
بسیار خوشحال و مفتخرم که بخش دوم گفتگویخودم رو با دکتر شروین وکیلی منتشر کنم.
دکتر وکیلی نویسنده، جامعهشناس و نظریهپرداز که در زمینهٔ جامعهشناسی تاریخی، فلسفهٔ تاریخ، نظریه تمدن و ایرانشناسی فعالیت میکند. آثار ایشون اغلب به تحلیل هویت ایرانی، ساختارهای تمدنی و روندهای تاریخی ایران و خاورمیانه میپردازند. او در نوشتههایش کوشیده تا با استفاده از رویکرد سیستمها و نگاه بینا رشتهای، تاریخ و فرهنگ ایران را بازخوانی کند و پیوندی میان علوم اجتماعی مدرن و میراث فکری ایران برقرار کند.
از آثار مهم او میتوان به نظریه سیستمهای پیچیده، ایران: تمدن راهها و سیاست ایرانشهری اشاره کرد.
دکتر وکیلی در پژوهشهایش بر ضرورت بازاندیشی هویت ایرانی در جهان مدرن تأکید دارد و تلاش میکند درکی تازه از پیوستگی تمدنی و تحولات اجتماعی ایران ارائه دهد.
نسخه صوتی این گفتگو بزودی منتشر میشود.
در این جلسه، از ایشون در مورد هویت ایرانی، اهمیت شناخت تاریخ وهویت ایرانی، سنت در مقایل مدرنیته، دیدگاه گلوبالیستها و نظریه زروان گفتگو کردیم.
@Houshivarpodcast
/channel/marzockacademy
شبیهسازی و شبیهسازی ژان بودریار
آیا این زندگی واقعی است؟ یا فقط خیال است؟ آیا ما در انبوهی از نشانههای پوچ و پیامهای بیمعنی گرفتار شدهایم؟
تعریف شبیه سازی
ژان بودریار استدلال میکرد که جدا کردن بازنمایی از واقعیت به طور فزایندهای دشوار شده است، زیرا ما در فرهنگی از مصرفگرایی زندگی میکنیم که در آن رسانههای جمعی الکترونیکی «توهم یک واقعیت» را حفظ میکنند تا ما را به خرید و سرگرمی وادارند.
به این فکر کنید که چگونه تبلیغات از علائمی استفاده میکند که دنیای واقعی را منعکس نمیکنند، اما همچنان باعث ایجاد تمایل به آن محصولات میشوند.
تجربیات ما قبل از انتشار در رسانههای اجتماعی، برش داده و فیلتر میشوند. ما هر چیزی را که «ترند» است تماشا میکنیم. شما به لیست پخش شخص دیگری گوش میدهید. به نظر میرسد هر وبسایتی میخواهد موقعیت مکانی شما را بداند و اعلانها را فعال کند. اخبار جعلی. متاورس.
وقتی اطلاعات شخصی شما در سراسر جهان فروخته میشود، شما دیگر مخاطب نیستید. شما محصول هستید.
در کتاب «شبیهسازی و شبیهسازیها» که اولین بار در سال ۱۹۸۱ منتشر شد، ژان بودریار نتیجه گرفت که ما اکنون در یک شبیهسازی ساخته و پرداخته رسانهها زندگی میکنیم.
از آنجا که شبیهسازی به محو شدن اجتنابناپذیر واقعیت و بازنمایی اشاره دارد، ما با توضیح این نظریه بر اساس نشانهها شروع خواهیم کرد. سپس سعی خواهیم کرد مفهوم شبیهسازی او را با مثالهای خاصی از هر مرحله توضیح دهیم تا به شما در درک این نظریه مهم مطالعات رسانهای کمک کنیم.
مراحل متوالی تصویر
بودریار چهار مرحله را در گذار یک نشانه به شبیهسازی تعریف کرد. مرحله اول شامل «نشانههایی است که چیزی را پنهان میکنند». به عبارت دیگر، دلالتهای ضمنی به دنیای واقعی مرتبط هستند.
در مقابل، شبیهسازیها «نشانههایی هستند که چیزی را پنهان میکنند». این نشانههای تهی به واقعیت اشاره نمیکنند - آنها ساختارهایی هستند که ما مصرف میکنیم.
نظم مقدس
مرحله اول شبیهسازی «بازتابی از یک واقعیت عمیق» است. بودریار تصویر را دارای «ظاهری خوب» توصیف کرد، بنابراین «بازنمایی از مرتبهای مقدس» است. در این مرحله، ما اصالت نشانه را میپذیریم زیرا به معادل و مرجع واقعی خود شباهت دارد .
یک ویدیوی ضبطشدهی ویرایشنشده از یک کنسرت، نمونهی بسیار خوبی از این مرحلهی اول است، زیرا کپی دقیقی از لحظهی اصلی است. به عکسهای مسافرانی که در تریپادوایزر آپلود میشوند و اتاقهای هتل، پیادهروی در ساحل و ژست گرفتن در کنار یک بنای تاریخی معروف را ثبت میکنند، فکر کنید. احتمالاً، این محتوای تولیدشده توسط کاربر، تجربیات واقعی آنها را از آن مقاصد تعطیلات منعکس میکند.
دستور شرارت
مرحله دوم «واقعیتی ژرف را میپوشاند و ماهیت آن را تغییر میدهد» زیرا نشانه «ظاهری شیطانی» به خود میگیرد و دیگر کپی وفادارانهای از پیام اصلی نیست. بودریار این تحریف واقعیت را «نظم شرارت» مینامد.
آیا واقعاً چیزی اصیل یا تازه است؟ دفعه بعد که در رستوران لازانیای «خانگی» سفارش میدهید، از سرآشپز بپرسید که غذا کجا تهیه و پخته شده است.
تبلیغ زیر برای سس باربیکیو کرافت در سال ۱۹۶۸ برای مخاطبان آمریکایی ساخته شد:
درتبلیغ سس باربیکیو کرافت ، ادعا شده است که این سس «طعم واقعی پختوپز را به جوش میآورد»، اما آیا این عبارت به معنای اظهار نظر معناداری در مورد طعم سس است؟
این سس در طعمهای «دودی تند یا دودی هیکوری» موجود است.
فرض کنید سس کارخانهای واقعاً روی کندههای هیکوری سوزان دودی نشده، بلکه صرفاً در یک ظرف صنعتی هم زده شده است. بنابراین، دال در اینجا تحریف و تحریف واقعیت است.
همچنین شایان ذکر است که کرافت در اواخر دهه 1960، زمانی که این تبلیغ در مجلات ظاهر شد، از برنامه «موزیک هال» در تلویزیون NBC حمایت مالی کرد. آیا ما همیشه مصرفکننده بودهایم نه مخاطب؟
به مثال تریپادوایزر برگردیم. میتوانیم به راحتی استدلال کنیم که تصاویر رسمی آپلود شده توسط شرکتهای مسافرتی، واقعیت را تحریف میکنند، زیرا آنها هتلها و رستورانها را به گونهای نمایش میدهند که منعکس کننده تجربه واقعی زندگی نیست. اگر برخی از نظرات تک ستاره را بخوانید، حتی ممکن است بگویید که تصاویر به مرحله سوم شبیهسازی میرسند.
دستور جادوگری
مرحله سوم «عدم وجود یک واقعیت عمیق را میپوشاند».
بودریار این مرحله را «نظم جادوگری» نامید، زیرا نشانه «نقش یک نمود را ایفا میکند». اینها نشانههایی هستند که ادعا میکنند واقعیت را نشان میدهند، اما صرفاً کپیهایی هستند که مرجع اصلی در آنها وجود ندارد.
/channel/marzockacademy
حقیقت و دروغ را میتوان از دو منظر فلسفی و روانشناختی بررسی کرد. از دیدگاه هگل، حقیقت امری ایستا نیست بلکه فرآیندی که در دیالکتیک میان ظاهر و ذات شکل میگیرد. دروغ تنها بر سطح ظاهر توقف میکند و از این رو نمیتواند ماندگار باشد، در حالی که حقیقت، هرچند ساده و بیآرایش، در جریان آشکار شدن ذات به ثبات میرسد و ارزش پایدار خود را نشان میدهد. نیچه اما بر این باور که انسانها حقیقت برهنه را تاب نمیآورند و همواره به نقاب و اسطوره نیاز دارند تا زندگی برایشان قابلتحمل شود. دروغ در این نگاه همان نقابی است که احساسات را تحریک میکند و جذابیت فوری میآفریند، اما اگر انسان تنها به نقابها دل ببندد، از اصالت و توان آفرینندگی خود دور میشود و در سطحینگری باقی میماند. روانشناسی نیز در این زمینه یافتههای جالبی دارد. انسانها به طور طبیعی بیشتر جذب پیامهایی میشوند که احساسات آنها را تحریک کند و به امیال فوریشان پاسخ دهد، از این رو دروغ در کوتاهمدت فریبندهتر است. با این حال، تحقیقات نشان میدهد که در بلندمدت حقیقت، حتی اگر تلخ باشد، اعتماد و امنیت روانی میآفریند و به همین دلیل روابط انسانی و اجتماعی بر پایهی صداقت پایدارتر از روابطی است که بر فریب استوار باشند. در نتیجه، هرچند دروغ در نگاه اول زیبا و پرزرقوبرق جلوه میکند، اما شکننده و گذراست و در برابر زمان تاب نمیآورد، در حالی که زیبایی حقیقت در اصالت، سادگی و پایداری آن نهفته است.
Javer
http://www.instagram.com/marzockacademy
از رقصهای مجارِ یوهانِس برامس، شماره ١١ در رِ مینور - ارکستر سمفونیکِ بوداپست به رهبریِ ایستوَن بوگَر.
@mosighi_irani_classic
@marzockacademy
#روانشناسی
۷۳
موضوع کنفرانس:
وسواس فکری عملی یا OCD
#سخنران:
دکتر غلامرضا موذن، روانشناس بالینی
محل برگزاری:
گروه تلگرامی دانش واندیشه
/channel/marzockacademy
به راه عاشقی
حسام الدین سراج
/channel/marzockacademy
جلسه هفتم دوره دوم تاریخ فلسفه
علی نجات غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
جلسه پنجم بخش دوم
کانت
🗣علینژاد غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
جلسه سوم بخش دوم
آمپریسیسم
علی نجات غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
جلسه اول قسمت دوم تاریخ فلسفه
علی نجات غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
جلسه هشتم
تاریخ فلسفه قرون وسطا
علی نجات غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
جلسه ششم ارسطو.
علی نجات غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
جلسه چهارم تاریخ فلسفه "سقراط"
علی نجات غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
جلسه سوم تاریخ فلسفه.
علی نجات غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
جلسهی اول: رئوس حکمت باستانی پیشایونانی در عصر مفصلی
علی نجات غلامی
@madrasefalsafe
/channel/marzockacademy
اگر تا به حال در مدرسه خود مانور آتش نشانی را تجربه کرده باشید که در آن همه میزهای خود را ترک میکنند و به سمت محل تجمع میروند، آن صدای گوشخراش و وحشتناک آژیر آتش نشانی یکی از بهترین نمونههای این مرحله سوم «جادو» است. قرار است این دال دانشآموزان و اساتید را متقاعد کند که یک تهدید واقعی برای امنیت ما وجود دارد، اما همه ما میدانیم که آتشی وجود ندارد. این یک تمرین است.
شبیهسازی
مرحله آخر شبیهسازی است که در آن علامت «هیچ ارتباطی با هیچ واقعیتی ندارد».
علامت، شبیهسازی محض خودش است. محبوبترین نمونه مرحله چهارم، «پارک ژوراسیک» استیون اسپیلبرگ است. البته، این دایناسورها بیش از ۷۵ میلیون سال پیش منقرض شدند، بنابراین میتوانیم با اطمینان کامل بگوییم که این تصویر شبیهسازی محض است.
فراواقعیت
در دنیای پست مدرن ما، شبیهسازی حقیقت بیشتری نسبت به واقعیت در خود دارد.
گزارش هواشناسی بسیار جالبتر از هوای بیرون از پنجرهی خودتان است. یک شاهد عینی ممکن است در صحبت با یک خبرنگار، یک رویداد تکاندهنده را «شبیه چیزی از فیلمها» توصیف کند و بیننده کاملاً منظور او را درک خواهد کرد. شما باید فلشهای اطراف IKEA را دنبال کنید زیرا مسیر فروشگاه از کاوش خودتان دلپذیرتر خواهد بود. ما به سیاستمدارانی رأی میدهیم که بهترین جملات قصار سطحی را دارند. ما محصولاتی را میخریم که سرگرمکنندهترین شعارها و روایتها را دارند. ما افراد مشهوری را دنبال میکنیم که به خاطر مشهور بودنشان مشهور هستند.
این شبیهسازی از خودِ واقعیت هم واقعیتر است. و ما عاشقش هستیم.
نتیجهگیری
جامعه توسط فناوری و رسانهها موفق شده است. ما روابط شخصی خود را در رسانههای اجتماعی داریم نه در زندگی واقعی. ما گروههای اجتماعی خود را بر اساس دنبالکنندگان و مشترکین میسنجیم. ما به والدین نیاز نداریم زیرا یوتیوب هر آنچه را که باید در مورد جهان بدانیم به ما یاد میدهد. چرا وقتی میتوانید تیم خود را در یک بازی کامپیوتری به صدر لیگ برسانید، در پارک فوتبال بازی کنید؟
این واقعیت که واقعیت را میتوان کپی و پیست کرد، نشان میدهد که ما در یک شبیهسازی زندگی میکنیم.
منبع : مطالعات رسانه ایی
/channel/marzockacademy
تعریف حقیقت و دروغ بسته به آن است که با کدام چشماندازگرایی یا پرسپکتیویسم بررسی شود. در فلسفه، دیدگاهی است که میگوید: هیچ حقیقتِ مطلق و مستقل از ناظر وجود ندارد، بلکه هر حقیقت و هر شناختی همواره از یک چشمانداز یا زاویهی خاص شکل میگیرد. شناخت ما از جهان همیشه از درون یک دستگاه ارزشها، پیشفرضها، زبان و محدودیتهای انسانی میآید. پس چیزی به اسم «دانش ناب و بیطرف» یا «دیدگاه خداگونه» نداریم. هر ادعا دربارهی حقیقت، درواقع تعبیر و تفسیری است از یک جایگاه خاص. اگر بخواهیم حقیقت را ببینیم، مثل این است که داریم به یک شهر نگاه میکنیم. از هر نقطه که نگاه کنیم، شکل دیگری به چشممان میآید. هیچ کس نمیتواند بگوید فقط یک تصویر، «تصویر واقعی شهر است» شهر حقیقت و شهر دروغ هم به همین صورت از منظرگاه پروجکت می شود:
از نظرگاه است ای مغز وجود
اختلاف مؤمن و گبر و جهود
از منظر مولانا دروغ و راست دوروی یک سکه اند:
این حقیقت را بدان نه حق اند این همه
و نه جمله گمراهانند این همه
تا نباشد راست کی باشد دروغ
دروغ از راست می گیرد فروغ
پس مگو جمله دم ها باطلند
باطلان بر بوی حق دام دلند
آنکه گوید همه حق است احمقیست
وانکه گوید همه باطل او شقیست
برای نیچه، حقیقت ارتشی متحرک از استعاره ها، کنایه ها و انسان گونه انگاری - کوتا، مجموعی از مناسبات انسانی که شعرگونه و با بلاغت ارتقا می یابند، جابجا و پیراسته می شوند. و پس ار استفاده طولانی به نظر می رسد که برای افراد به امری قاطع، متعارف و الزامی تبدیل می شوند: حقایق توهماتی هستند که فرد فراموش می کند توهم اند؛ استعاره هایی که مستهلک شده اند و هیچ قدرت حسی ای ندارند، سکه هایی که تصاویر خود را از دست داده اند و اکنون دیگر به عنوان فلز اهمیت دارند، و سکه نیستند.
نیچه با منظری خاص به دروغ می اندیشد، از این روی به معنای رومی آن باز می گردد: دروغ به معنای ابداع و اختراع بود. بدین ترتیب دروغ به خودی خود خوب یا بد نیست، بلکه دروغ خوب و دروغ بد داریم. دروغ خوب، ابداعی است که هم قدرتمندانه است و هم قدرتمند می کند. چنین دروغی چیزی همچون یک شاهکار هنری است که برای خلق آن به قدرت تخیّل، اعتماد به نفس بالا، ارادهٔ قوی و نیز ایمان راسخ به کار خویش نیاز است. اما خود جهان نیز از آنجا که ابداع شده است، دروغین است. واقعیت نه نقطهٔ مقابل دروغ بلکه فقط نوعی دروغ است که قرار است به مدد آن ایمان ما به زندگی محکم تر گردد. بنابراین دروغ مفهومی اصیل تر، عمیق تر، بَدَوی تر و طبیعی تر از حقیقت و مقدّم بر آن است، یعنی این حقیقت است که بر مبنای دروغ تعریف می شود. در عالَم دروغین، فقط با طیف های مختلفی از دروغ یعنی با انواع ابداعات سروکار داریم و «واقع گرا»(منظور شکل غیر طبیعی واقع گرائی است. شکل طبیعی واقع گرایی، همان ساختن و ابداع واقعیت است.) نام کسی است که به استفاده از آنچه هست، یعنی به استفاده از ابداعات دیگران قناعت می کند و به عبارت بهتر «مصرف کننده» می ماند. اما در دروغگوئی دقیقاً به ضد آن عمل می شود، یعنی چیزی اختراع می گردد که تا حدّ ممکن دارای هیچ نمونه و سابقه ای نباشد و این همان غرابتی است که هر اثر هنری خوب باید داشته باشد. ولی چنین کاری نه تنها بسیار سخت تر از واقع گرایی است بلکه مسئولیت و خطر فراوان تری نیز به همراه خواهد داشت، بنابراین اکثر آدمیان مصرف کننده می مانند یعنی به زیستن در کنار دروغ های تاکنونی اکتفا می کنند.
همینطور رسانه ها، بسته به آن است که در نظام های دموکراتیک گُرگ مسئولین باشند، یا خادم برده خوی منویات حکام توتالیتر ...
ماجد
/channel/marzockacademy
-آیا حقیقت خود عریان و بیآلایش، هرگز میتواند زیبا جلوه کند، در حالی که دروغ، با آراستن خود، زیباییای مییابد که مخاطب را مجذوب میکند؟
قبل از هر چیزی باید روشن شود که حقیقت چیست ؟ و این که آیا حقیقت عریان وجود دارد ؟
حقیقت را اگر مطابقت عین با ذهن یا خبر با رخداد بدانیم ، دروغ عبارت است از عدم مطابقت عین با ذهن یا خبر با رخداد ،
هر امر واقع یا رخدادی در لحظه رخدادش مداخله ی سوژه را با خود دارد و از سوی دیگر تفسیری که از آن رخداد ارائه می شود ،
در نتیجه امر واقع عریان و بی واسطه نداریم چرا که یا مداخله سوژه را دارد یا تفسیر سوژه را ،
تصور حقیقت عریان همان دام تصور شیئ فی نفسه کانت است ، آنچه که بر ما پدیدار می شود همه چیزی است که داریم ، گشتن پس و پشت پدیدار ها برای یافت شیئ فی نفسه یا حقیقت عریان آدرس غلط و یا رفتن در پی نخود سیاه است ،
اما دروغ حاکی از نوعی مهندسی امر واقع و تفسیر امر واقع است از این جهت برای القا و اقناع ،هنرمندانه عرضه کردن و زیبا سازی ضرورت دارد ، دروغ زیبا نیست اما در بسته ای زیبا ارائه می شود ،
دروغ پدیداری رخداد را به حاشیه می برد تا تفسیر خود از رخداد را جایگزین پدیدار سازد از این روی هم با رخداد. بازی می کند هم با ذهن مخاطب ،
مداخله سوژه چه به عنوان علت رخداد و چه به عنوان تفسیر رخداد یا امر واقع همان جایی است که مطابقت و در نتیجه حقیقت خدشه دار می شود و پای دروغ به میان می آید ،
دروغ می تواند تفسیری ایدئولوژیک از رخداد باشد ، می تواند تفسیری سیاسی از رخداد باشد ، می تواند تفسیری از زبان امری متعال باشد ،
مثلاً سیل ، زلزله ، انواع و اقسام رخداد های طبیعی تفسیری الهیاتی بخود بگیرد ، هم در علت رخداد یعنی علت رخداد به خشم یا امتحان الهی نسبت داده شود و هم در تفسیر که باید از خشم خدا ترسید و تن به اطاعت داد ،
بنابراین ما با زیبایی شناسی متافیزیکی رو به رو نیستیم بلکه با پدیداری رخداد مواجه هستیم که برای اقناع مخاطب زیبا سازی شده است ،
یعنی مداخله هنر مندانه جهت القا ذهنیتی خاص ،
حقیقت عریان وجود ندارد زیرا بین رخداد و ذهن رسانه وجود دارد و در پس و پشت رسانه قدرت ، ایدئولوژی قدرت و نهاد های مالی قدرت ،
مثال های زیاد می توان آورد از یک واقعه و رخداد و تفسیر همان واقعه و رخداد ،
عملیات حماس در هفت اکتبر امر واقع و رخداد است اما حتی خود حماس هم که مجری آن بود بی واسطه با آن مواجه نیست چرا که در آن مداخله ایدئولوژیک دارد و از آن تفسیری ایدئولوژیک بدست می دهد ،
اسرائیل هم بسته بندی ایدئولوژیک خود از آن واقعه را ارائه می دهد وو... حال مخاطب با ذهنیت خود چه ایدئولوژیک باشد چه سیاسی
خبر یا تفسیر را دریافت می کند ،
پرسش حقیقت عریان کجاست ؟
Azizi
/channel/marzockacademy
زیبایی تحریف اگزیستانسیالیستی
اگزیستانسیالیستها معتقدند:
حیات شیوه وجودی خاص انسان است.حیات بمثابه حیات به انسان عطا نشده است بلکه امکانی است که انسان می تواند و یا نمی تواند تحققش ببخشد بنظر اگزیستانسیالیست ها انسان حیات خود را می آفریند:حیات «طرح» انسان است
مطابق چنین نگرشی است که امثال هایدگر معتقدند این انسان است که معنا و مسیر حیات را خلق میکند چنین دیدگاهی بدین معناست که همه انسانها در اغاز برابرند همه امکان انتخاب و ساختن دارند
وقتی به«وجود» نقش تعیین کننده داده شود
از انجا که در سطح وجودی همه برابرند بنابراین نتیجه مشعشع این میشود که همه انسانها برابرند..
همه انسانها ازادند(حیات خود را بسازند)..
انچه که در نزد اگزیستانسیالیستها بطور عمدی گم وگور میشود مناسبات اجتماعی است
اگر از میلیونها بیکار سوال شود که چراحق انتخاب ندارید؟
چرا نمیتوانید حیات خود را بسازید و بدان معنا دهید؟
جواب از پیش معلوم است: سرمایه نداریم
اگر از میلیونها زحمتکش سوال کنید شما چرا مثل بیکاران وامانده اید
و مسئولیتی را نمی پذیرید با اینکه حق انتخاب و دارای
اختیار برای طرح حیات خود هستید؟
جواب باز معلوم است: دستمزد ما کفاف شکم را نمیدهد
بنابراین جهانبینی اگزیستانسیالیستی با مقدم داشتن وجود بر ماهیت بزیبایی تمام دیالکتیک «وجود-ماهیت» را تحریف میکند
و اولویت را به«وجود» میسپارد
تا سلب مالکیت کنندگان با سلب مالکیت شوندگان همتراز گردند
بزعم انها هر دو طبقه وجودی برابر و ازادی حق انتخاب دارند
اما منظور از این مقدمه فقط برای عباراتی است که
در این ویدئو بخورد خلایق داده شده است امده است:
بودیار:گسترش تصاویر است که باعث میشود رسانه غیرقابل اعتماد شود از نظر بودیار ما خود شریک جرم این کمپین اطلاعات دروغین هستیم مردم خود مشتاق انتخاب فریب هستند
توده ها میخواهند گول بخورند خود را مسخره کنند و از واقعیت زندگی شان دور شوند
فارغ از اینکه بودیار چه موضعی در قبال مناسبات اجتماعی- اقتصادی گرفته باشد بطور علنی میفرماید که مردم شریک جرم اند
گویا میلیاردها انسان زحمتکش فرو غلطیده در فقر پای رسانه ها نشسته اند تا انها را فریب دهند یعنی احمق اند
و این یعنی توده ستیزی.
توده ستیزی کسب و کار فاشیسم است
وقتی از « انسان مشخص» پرهیز شود و با توسل به مفهوم مجردی بنام انسان تر وخشک باهم سوزانده شود نتیجه فاجعه بار چنین اسلوبی بدانجا منجر میشود که با تمسک به مفهوم «مجرد»ی بنام مردم ذهن مخاطب را از «مردم مشخص»یعنی انهاییکه زندگی و شان خود و دیگر انسانها را جدی میگیرند را دور سازند
و انها را با یک عده علاف و عیاش همتراز ساخته پای رسانه ها بنشانند
از اینکه بوردیو خود را جزیی از مردم نمی انگارد و باد نخبگی در غبغب خود دارد اما این تحریف فلسفی ایشان
از نقطه نظر زیبا شناختی بی همتاست
برای همین یک بیت از سعدی هدیه برای بوردیو باشد
اما انیس ناشران مهملات بوردیو را شریک جرم نمی داند
چو نامت نیک است و عملت ناپسند،
مردم را به راه میخوانی و خود گمراهی.
Anis
/channel/+RgpoTxExbs0yOTA0
http://www.instagram.com/marzockacademy