marzockacademy | Unsorted

Telegram-канал marzockacademy - آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

10922

کانال فلسفه وهنر مارزوک

Subscribe to a channel

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

-سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های آبی (تصفیه‌خانه‌ها، شبکه‌های نوین آبیاری).
-حمایت از تحقیقات و توسعه فناوری‌های نوین آب.

همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی:
مذاکره و همکاری با کشورهای همسایه برای مدیریت مشترک حوضه‌های آبریز مرزی.

4.  فرهنگ‌سازی و مشارکت مردمی:
 - افزایش آگاهی عمومی درباره بحران آب و اهمیت صرفه‌جویی.
-مشارکت دادن مردم و سازمان‌های مردم‌نهاد در فرآیندهای تصمیم‌گیری و اجرای پروژه‌های آبی.

نجات ایران از بحران آب یک ماراتن طولانی و دشوار است که نیازمند اراده سیاسی قوی، برنامه‌ریزی علمی، سرمایه‌گذاری کافی و مهمتر از همه، تغییر نگرش و رفتار آحاد جامعه است. اگر این اقدامات به طور جدی و هماهنگ انجام نشوند، آینده‌ای بدون آب، کابوسی واقعی برای ایران خواهد بود.

/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

وقتی همه خوابیم!
محمدسعید حنایی کاشانی

چگونه ممکن است مردم کشوری یک روز برخیزند و ببینند «حکومت»شان می‌گوید دیگر «آب» نیست، یا بگویند دو هفته دیگر یا یک ماه یا دو ماه دیگر آب نیست؟ یا یک‌باره دیگر «برق» و «گاز» نیست، یا دیگر «پول» نیست و «پول‌»شان کاغذپاره‌ای بیش نیست و همه‌چیز آهسته‌آهسته دارد فرو می‌ریزد و زمین زیر پایشان خالی می‌شود، استادان و آموزگاران و نویسندگان و هنرمندان و پزشکان و مهندسان و سرمایه‌داران و ورزشکاران نامدار همه یا بیشینهٔ آن‌ها رفته‌اند و کشور خالی از هر آدمی شده است که بتواند چیزی بگوید یا بیندیشد یا کاری کند که به درد کشور بخورد؟

آیا همهٔ این‌ها یک شبه اتفاق افتاد یا اتفاق می‌افتد؟ وظیفهٔ دولت‌ها یا حکومت‌ها و نظام‌ها چیست؟ پاسداری از «زندگی» و «ماندگاری» مردم و کشورشان یا پُرکردن جیب خودشان یا خرج کردن منابع کشور به دلخواه خودشان؟ چه کسی باید «آینده‌نگر» باشد؟ چه کسی باید پیش از وقوع در پی چاره باشد؟ «دولت»، «نظام» یا «رعیت»، «پدر» خانواده یا کودکان؟

آیا می‌توان دو هفته یا یک ماه قبل از «ته کشیدن» چیزی به فکر «جبران» آن بود؟ یا آیا همیشه می‌باید منتظر معجزه‌ای در آخرین لحظه بود؟ کشور و خانواده را با «کار» و «پیش‌بینی» و «اندوخته» اداره می‌کنند یا با «معجزه»؟   
 
چرا برخی «دولت»ها یا «حکومت»ها به «آینده» و «زندگی» مردم‌شان نمی‌اندیشند و تنها در فکر «ماندگاری» خودشان در مقام کنونی یا مقامی بالاتر تا هنگام مرگ‌اند؟ آیا اگر کسی تا آخر عمرش توانست مقامی دولتی را «اشغال» کند «هنر» کرده است؟ آیا افراد باید در کارهای دولتی حتی تا پس از سن بازنشستگی شاغل باشند؟ یا «سیاست» بازنشستگی ندارد؟

چرا در «زدن» و «کشتن» و «حمله کردن» و «زندان کردن» پیشدستی و پیشگیری می‌کنند، اما در پیشگیری از «تورم» و «بیکاری» و «فقر» و «بیماری» و «مهاجرت» ناتوان‌اند؟ چرا بالادستان بازنشستگی ندارند؟ چرا آن‌ها را نمی‌توان همچون دیگر کارمندان به دلیل ناتوانی و ناکارآمدی اخراج یا برکنار کرد؟ چرا مربی فوتبالی اگر چند تا بازی ببازد فوری اخراج می‌شود، اما عده‌ای به نام «دولت» و «حکومت» اگر تمام هست و نیست ملتی را هم به باد دهند باز می‌گویند هنوز «جان‌»تان مانده است آن‌را هم بدهید؟ 
 
چه کسی کشور را «اشغال» کرد؟ چه کسی «قدرت» را غصب کرد؟ چه کسی «نظارت» مردم را کنار زد؟ چگونه می‌شود تمامی مغزها و سرمایه‌های کشوری را در طی پنجاه سال کوچ داد، کدام اشغالگری با مردم کشوری می‌تواند چنین کند، سرمایه‌هایی هزاران‌ساله را به باد دهد و در یک کلام کشوری را چنان «بخورد» و «بفروشد» و «به باد دهد» که دیگر چیزی از آن باقی نماند! چنین «طاعون» یا «مرگ سیاهی» چگونه بر کشوری می‌تازد؟
 
اقوام و ملت‌ها و کشورها نیز می‌میرند، همان‌گونه که بسیاری از اقوام و ملت‌ها و کشورهای گذشته از روی زمین ناپدید شدند و تنها نامی از آن‌ها در تاریخ باقی ماند. یکی از همکاران دانشگاهی «آخوندزاده» و «آخوندمسلک» و به قولی از «محارم» و «صاحب سهم در نظام» سال‌ها پیش اندرزم می‌داد که «زیادی جوش نزنم و داد نزنم، و برای خودم دردسر درست نکنم و زندان نخرم، این کشور چند هزار سال است که با همهٔ‌ فراز و فرودهایش مانده است و باز هم خواهد ماند!» سخنی بود که بارها از قول این و آن در روزنامه‌های به اصطلاح «اصلاح‌طلب» خوانده بودم و برخی دیگر از «روشنفکران» یا «روزنامه‌نگاران» خوش‌خیال نیز همین «خیالِ خوش» را داده بودند: ایران همیشه باقی است، فرقی نمی‌کند چه کسی بر آن حکومت کند: اسکندر، عرب، ترک، مغول، روس یا انگلیس! همه می‌آیند «غارت» می‌کنند و می‌کشند و بعد «ایرانی» می‌شوند! فرهنگ ایرانی پیروز است و همه را شبیه خودش می‌کند! پس، در آینده «ایران» باز هم خواهد ماند!

اما شنیدن این سخن از زبان کسی که فلسفه خوانده است و ادعای دانستن «فلسفهٔ تحلیلی» هم دارد شگفت‌آور بود‍! چگونه می‌توان از «بودن چیزی در گذشته» «و جان به در بردنش از بسیاری فجایع و بلایا» نتیجه گرفت قطعاً «در آینده باز هم خواهد ماند و خواهد بود!» آیا خدا یا تاریخ (آن‌چه تاکنون بر دیگر کشورها و ملت‌ها در مقام روندی طبیعی گذشته است) چنین ضمانتی به کسی داده است؟ شاید این یکی با همهٔ نمونه‌های پیشین متفاوت باشد، کسی چه می‌داند، شاید «واقعاً دیگر پایان کار این کشور» باشد!

@DubiumChannel

/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

(آی آدمها )

آی آدمها، که در ساحل نشسته شاد و خندانید،
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید،
آن زمان که مست هستند
از خیال دست یابیدن به دشمن،
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوان را
تا توانایی بهتر را پدید آرید،
آن زمان که تنگ می بندید
بر کمرهاتان کمربند...
در چه هنگامی بگویم؟
یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان، قربان.
آی آدمها که در ساحل بساط دلگشا دارید،
نان به سفره جامه تان بر تن،
یک نفر در آب می خواهد شما را
موج سنگین را به دست خسته می کوبد،
باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده
سایه هاتان را ز راه دور دیده،
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابی اش افزون.
می کند زین آب ها بیرون
گاه سر، گه پا، آی آدمها!
او ز راه مرگ این کهنه جهان را باز می پاید،
می زند فریاد و اُمید کمک دارد.
آی آدمها که روی ساحل آرام در کار تماشایید!
موج می کوبد به روی ساحل خاموش؛
پخش می گردد چنان مستی بجای اُفتاده. بس مدهوش
می رود، نعره زنان این بانگ باز از دور می آید،
آی آدمها!
و صدای باد هر دم دلگزاتر؛
در صدای باد بانگ او رها تر،
از میان آبهای دور و نزدیک
باز در گوش این نداها،
آی آدمها!

/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

🎁برای مدت کوتاهی می‌تونید بدون هزینه به این مجموعه VIP دسترسی داشته باشید.

برای ورود، متن رو لمس کنید، یا از طریق کلیدهای پست قبل وارد شوید. 😞

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

🔻 آکادمیِ فلسفه‌ی مارزوک تقدیم می‌کند...

🔹 درسگفتار :سوگ ، آغازی برای التیام

🔸 غلامرضا موذن
دکترای روانشناسی

🕒 زمان: چهارشنبه ۲۲مرداد ماه،۱۴۰۴


ساعت ۲۲ بوقت تهران


❣️ از همراهی شما سپاسگزاریم...

🔗  لینک حضور:

/channel/+RgpoTxExbs0yOTA0


کانالِ آکادمی
@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

تبارشناسی فوکویی :
روش تبارشناسی متدلوژی پرداختن فوکو به موضوعات تحلیلی در دوره دوم حیات فکری‌اش محسوب می‌شود.
هوراث تفاوت میان دوره تبارشناسی با دوره اول کارهای فکری فوکو ( دیرینه شناسی ) را بدین گونه بر می‌شمارد :
“یک، بایگانی‌شناس : (دیرینه شناس) صرفا در پی توصیف بی‌طرفانه گفتمان‌هاست، اما تبارشناس آسیب‌شناسی می‌کند و سعی می‌کند برای مشکلاتی که جوامع معاصر با آنها مواجه‌اند از طریق بررسی شکل‌گیری و ظهور تاریخی این مشکلات راه‌حل ارائه کند.
دو، بایگانی شناس : (دیرینه شناس) ارزش‌های حقیقت، دانش و معنا را به تعویق می‌اندازد، در مقابل تبارشناس پی می‌برد که امتناع کردن از این پرسش‌ها ناممکن است و پاسخ به این پرسش‌ها ارزش حقیقت، دانش و معنا را در قدرت جست‌وجو می‌کند.
و در نهایت اینکه بایگانی شناس : (دیرینه شناس) به مطالعه گفتمان‌ها به مثابه کردارهایی خودبنیاد و قاعده‌مند می‌پردازد، ولی تبارشناس تاریخی را تولید می‌کند که می‌تواند چگونگی ساخت دانش، گفتمان و قلمروهای اشیاء را توجیه کند، و این کار لزوما به تعاملات پیچیده میان کردارهای گفتمانی و غیرگفتمانی می‌انجامد. بنابراین، تبارشناسی صریحا مرتبط با مرکزیت قدرت و سلطه در ساخت گفتمان‌ها ، هویت‌ها و نهادهاست”. ( هوارث به نقل از سلطانی، ۱۳۸۲ : ۴۷و۴۶ ).
هستی‌شناسی نظریه گفتمان
هستی‌شناسی به مباحثی می‌پردازد که حول ماهیت واقعیت گسترش می‌یابند. به عبارت دیگر هستی‌شناسی به ماهیت و دانش واقعیت و قلمرو آن می‌پردازد. در علوم اجتماعی مباحثی از قبیل اینکه، موضوع علوم اجتماعی چیست؟ جامعه یا فرد چیست؟ ساختارها و آگاهی اجتماعی چیستند و چگونه ممکن می‌شوند، مباحث هستی‌شناسانه محسوب می‌شوند ( بنتون،۲۳:۱۳۸۴ و دلانتی، ۱۳۸۴ و تریگ،۱۳۸۴ ).
نظریه گفتمان لاکلاو و موفه بر نوعی “هستی‌شناسی ضدذات‌گرایانه” مبتنی است. این هستی‌شناسی مخالف این دیدگاه است که یک مرکز مستقل وجود دارد که به جامعه سامان می‌بخشد و هویت را تعریف و تعیین می‌کند و خود مشمول فرایند ساخت‌یابی نمی‌شود. هدف اصلی نظریه گفتمان تحلیل نحوه برساخته شدن اشکال گفتمانی است.

/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

ریشه‌های فلسفی نظریه گفتمان
تئوری گفتمان متاثر از چند جریان فلسفی مهم است که در تقابل با سنت‌های نظری‌ای هستند که به دسترسی بی‌واسطه به چیزها و پدیده‌ها آنگونه که هستند باور دارند ( از قبیل پوزیتیویسم )؛ و متاثر از مکاتبی است که برجسته‌ترین آنها عبارتند از : ساختگرایی سوسوری، نقد پساساختگرایانه بارت، فوکو، دریدا و لاکان ( لاکلا، ریشه‌های فلسفی تئوری گفتمان ).

ساختارگرایی، دستاوردها و پیامدهای آن
مهمترین پیامد اصول ساختارگرایی این است که زبان فرم است نه جوهر. هر واژه‌ای با دیگر واژگان فقط از طریق قواعد روابط همنشینی و جانشینی در ارتباط و پیوند است و این روابط از محتوای موجود و “مادی” آنها مستقل است.
به نظر لاکلائو زبان‌شناسی سوسوری دو ضعف بنیادین دارد :
1ـ باور سوسور به اینکه زبان‌شناسی گفتمان که وی آن را هر واحد زبان‌شناختی بزرگتر از جمله تعریف می‌کند امکان‌پذیر نیست، زیرا بعد مادی زبان که همان کاربردهای فردی یا پارول است قابل تحلیل ساختمند نیست. بدین وسیله امکان فراتر از سطح زبان‌شناسی به سطح عام‌تر نشانه‌شناسی ( علم نشانه‌ها در جامعه ) نیست ( لاکلا، ریشه‌های فلسفی تئوری گفتمان ).
2ـ سوسور رابطه جزم‌گرایانه‌ای میان دال و مدلول قائل است که بدین معناست که فقط یک مفهوم در ارتباط با یک دال قرار می‌گیرد.
اولین طلایه ظهور پساساختگرایی در اینجا حمله آن به کلیت است، که ساختگرایی با ایجاد نظامی خودکفا و بسته در پی خلق وتئوریزه کردن آن است .
دیوید هوارث سه نقد معطوف به برداشت ساختگرایی سوسوری از معنا را عنوان می‌دارد که به خوبی بیانگر این حمله تئوریک از سوی پساساختگرایی است :
1ـ اگر چه سوسور استدلال می‌کند و باور دارد که هویت نشانه‌ها حاصل نظام تفاوت‌ها در درون دستگاه زبان است. اما وی درباره هویت خود این دستگاه توضیحی نمی‌دهد و بنابراین حدود ساخت زبانی ناشناس باقی می‌ماند

/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

«روانکاوی و علم ، تمایز یک گفتمان»
 
🎙رضا احمدی

/channel/marzockacademy

http://www.instagram.com/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

🔻 آکادمیِ فلسفه‌ی مارزوک تقدیم می‌کند...

🔹 درسگفتار :سوگ ، آغازی برای التیام

🔸 غلامرضا موذن
دکترای روانشناسی

🕒 زمان: چهارشنبه ۲۲مرداد ماه،۱۴۰۴


ساعت ۲۲ بوقت تهران


❣️ از همراهی شما سپاسگزاریم...

🔗  لینک حضور:

/channel/+RgpoTxExbs0yOTA0


کانالِ آکادمی
@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

جناب عزیزی عزیز
علاوه بر نکته مهمی که اشاره کردید
مشکل اساسی در ساختار اموزش نهفته است ان اینکه در نظام اموزشی ایران بصورت رسمی و غیر رسمی ان با  «مشکل گفتگو» مواجهیم بحران در انتقال اطلاعات  به جای خرد است
البته می توان به ساختار توتالیترِ اموزش رسمی اشاره کرد که "آموزش به مثابه ایدئولوژی" خط مشی ان است ولی نباید از فرهنگ عمومی در امر اموزشی غفلت ورزیم
اگر دقت کرده باشیم گفتگوهای ما سوال محور نیست بیشتر چیستان محور است !! یعنی چیستانی طرح می شود هرکس به گمان خود پاسخ را حدس می زنند …
حتی وقتی طراح چیستان پاسخ را در اختیارمان می گذارد مجاز به بازاندیشی، نقد یا گفت‌وگو درباره‌ی محتوا پاسخ نیستیم . 
مثلا ایا در شناخت شاعری چون سعدی چند نفرمان تحلیل زمینه‌ی تاریخی قرن ۷ هجری (فروپاشی خلافت عباسی، هجوم مغولان) را دقیق مطالعه کردیم و تاثیر ان واقعه تاریخی را بر جهان‌بینی سعدی درک می کنیم
در فرهنگ باربری ما به تعبیر من که از فرهنگ بارور فرسنگها دور است مخاطب  به مثابه «ظرف خالی» نمود دارد هدف، پرکردن ذهن مخاطب  با «داده‌های استانداردشده» است
تا مادامی که ساختار آموزشی به آغوش جامعه‌ی مدنی بر حساب طرح سوال برای حل مسئله  بازگردانده نشود
هماره جسارت پرسش را خواهیم ‌کُشت در نهایت جامعه‌ای می‌شود که جسارت تغییر ندارد.» 
علی غلامی
/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

زندان ساختگی دانشگاه استنفورد

در سال ۱۹۷۱، یکی از جنجالی ترین و تأثیرگذارترین آزمایشهای روانشناسی در تاریخ علم توسط دکتر فیلیپ زیمباردو، روانشناس معروف، در دانشگاه استنفورد انجام شد. این آزمایش که به "زندان ساختگی استنفورد" معروف است، نه تنها مرزهای اخلاقی پژوهشهای علمی را زیر سؤال برد، بلکه نگاهی عمیق به ذات انسان و قدرت موقعیتها در تغییر رفتارهای فردی ارائه داد.
چه اتفاقی در زندان ساختگی استنفورد افتاد؟
دکتر زیمباردو و تیمش تصمیم گرفتند تا تأثیر محیط زندان بر رفتار انسان را بررسی کنند. آنها یک زندان ساختگی در زیرزمین دانشکده روانشناسی دانشگاه استنفورد ایجاد کردند و ۲۴ دانشجوی سالم و عادی را به دو گروه تقسیم کردند: زندانیان و زندانبانان. این دانشجویان به ظاهر عادی، تنها در عرض چند روز به افرادی کاملاً متفاوت تبدیل شدند.

زندانبانان شروع به اعمال قدرت و خشونت کردند، در حالی که زندانیان به سرعت احساس درماندگی و افسردگی را تجربه کردند. خشونت و تحقیر به حدی افزایش یافت که آزمایش پس از تنها ۶ روز متوقف شد، در حالی که قرار بود دو هفته ادامه یابد. این تغییرات رفتاری آنقدر سریع و شدید بود که حتی خود زیمباردو نیز تحت تأثیر قرار گرفت و متوجه شد که چگونه نقشها میتوانند افراد را به سمت رفتارهای غیراخلاقی سوق دهند.
چرا این آزمایش تا این حد مهم است؟
این آزمایش نشان داد که چگونه موقعیتها و نقشهای اجتماعی میتوانند بر رفتار افراد تأثیر بگذارند، حتی اگر این رفتارها با ارزشها و اخلاقیات شخصی آنها در تضاد باشند. زندانبانان که افراد معمولی بودند، تحت تأثیر قدرت نقش خود قرار گرفتند و به سرعت به سمت خشونت و تحقیر دیگران گرایش پیدا کردند. از سوی دیگر، زندانیان نیز به سرعت دچار احساس بی پناهی و تسلیم شدند.

این آزمایش به ما یادآوری میکند که انسانها در شرایط خاص ممکن است به گونه ای رفتار کنند که هرگز تصور نمیکردند. این موضوع نه تنها در زندان، بلکه در سازمانها، جوامع و حتی در زندگی روزمره ما نیز صدق میکند. قدرت موقعیتها و نقشها میتواند حتی بهترین افراد را به سمت رفتارهای غیراخلاقی سوق دهد.

#امید_شجاعی

@ShojaeiOnline

/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

Ⓜ️فلانی آدم بدی‌ست!


▪️مهم‌ترین توصیه‌ی آلبرت الیس، بانی روان‌درمانی عقلانی-هیجانی،این است که «رفتار یا باور نامعقول یک فرد را نقد کن، نه خودِ او را.» این اصل، تفاوت بین «تو کار احمقانه‌ای کردی» و «تو احمق هستی» است.اولی راه را برای اصلاح باز می‌گذارد، دومی یک حکم قطعی و کلی است که فرد را در موضع دفاعی قرار می‌دهد و مسیر تغییر را مسدود می‌کند.

▪️توصیه‌ی بسیار معقولی نیست؟!اما در عموم بحث‌هایی که در شبکه‌های مجازی انجام می‌شود کلیت یک فرد نقد می‌شود و نه فلان نظر یا رفتار او.اما چرا به کار بستن این توصیه‌ی معقول این‌قدر سخت است و حتی تحصیلکردگان نیز  آن را به کار نمی‌گیرند؟!این دشواری ریشه در ساختار شناختی، تاریخ تکاملی، و بستر فرهنگی-اجتماعی ما دارد و گذر کردن از آن ممارست زیادی می‌طلبد و تا وارد این فرایند تمرینی نشویم نباید انتظار تغییرات بنیادی در شرایط را داشته باشیم.

▪️دلایل شناختی
روان‌شناسان از اثر هاله‌ای سخن می‌گویند به این معنی که وقتی یک ویژگی منفی (یا مثبت) را در کسی می‌بینیم، تمایل داریم آن را به کل شخصیت او تعمیم دهیم. چرا؟ زیرا مغز ما برای صرفه‌جویی در انرژی، تمایل به استفاده از میان‌برهای ذهنی دارد. تحلیل دقیق و منصفانه‌ی یک رفتار، انرژی زیادی می‌طلبد. برچسب زدن، یک راه سریع و کم‌هزینه برای طبقه‌بندی دنیا و آدم‌هایش است. مغز انسان ذاتاً به لحاظ شناختی خسیس است و ترجیح می‌دهد به جای تحلیل عمیق و چندوجهی، از ساده‌سازی‌های افراطی استفاده کند. گفتن اینکه «او آدم بدی است» بسیار ساده‌تر از تحلیل پیچیده‌ی رفتار او در یک موقعیت خاص است. بعلاوه ما دچار خطای بنیادین اِسناد نیز هستیم، زیرا تمایل داریم رفتارهای منفی دیگران را به شخصیت و ذات آنها نسبت دهیم (اسناد درونی)، اما رفتارهای منفی خودمان را به شرایط و موقعیت ربط دهیم (اسناد بیرونی).

▪️علت تکاملی
این تنبلیِ شناختیِ ما ریشه‌های تکاملی نیز دارد. مغز ما برای بقا در محیط‌های خطرناک اجدادی تکامل یافته است، نه برای مباحثه مؤدبانه در شبکه‌های اجتماعی. برای بقای اجداد ما، تشخیص سریع خودی از غیرخودی حیاتی بود. کسی که باور یا رفتاری متفاوت و تهدیدآمیز داشت، به سرعت به عنوان عضوی از برون‌گروه برچسب می‌خورد و یک تهدید بالقوه برای کل قبیله محسوب می‌شد.

▪️زمینه‌های اجتماعی
اما زمینه‌های اجتماعی ما در ایران نیز کار را سخت‌تر می‌کند. هرچه یک جامعه ایدئولوژیک‌تر باشد و سطح تفکر انتقادی پایین باشد، هویت افراد بیشتر با باورهایشان گره می‌خورد. در چنین فضایی، یک باور صرفاً یک نظر نیست، بلکه یک نشانه‌ی وفاداری یا سند هویتی برای فرد است. در نتیجه، مخالفت با یک باور، صرفاً یک اختلاف فکری تلقی نمی‌شود، بلکه به عنوان حمله‌ای به هویت، وفاداری، و تمامیت وجودی فرد یا گروه در نظر گرفته می‌شود. باورهای نامعقول،(بگذریم از اینکه ممکن است آن باور واقعاً نامعقول نباشد و چون ما به آن باور نداریم آن را نامعقول می‌پنداریم!)، به سرعت برچسب‌هایی مانند خیانت، کفر، ارتداد، یا دشمنی می‌خورند که همگی به کلیت شخصیت فرد اشاره دارند، نه به یک باور خاص.جدا کردن رفتار از فرد، یک مهارت تفکر انتزاعی است که با توجه به پایین بودن سطح مطالعه در ایران، تمرین چندانی در آن نداریم. بگذریم از اینکه به دلایل ذکر شده در بالا، تحصیل‌کردگان ما نیز به همین آفت دچار هستند. در جوامعی که سطح تفکر عموم مردم بیشتر انضمامی است،همه چیز در قالب‌های ساده، و دوتایی یا سیاه و سفید دیده می‌شود: خوب/بد، دوست/دشمن. در این نوع تفکر، اگر کسی کار بدی انجام دهد، پس آدم بدی است. این یک نتیجه‌گیری خطی و ساده است.رشد تفکر انتزاعی به جامعه اجازه می‌دهد که بفهمد همه‌ی افراد جامعه، هم می‌توانند کارها بد انجام دهند و هم کارهای خوب؛ بدون اینکه کل هویت آنها زیر سؤال برود.

▪️راهکار اصلاح
منصفانه و صادقانه بپذیریم که ما هم این کار را کرده‌ایم.چنین اعترافی جایگاه ما را بالاتر می‌برد و نه پایین‌تر. ما هم انسان هستیم و گرایش‌های شناختی که ریشه‌های‌تکاملی دارند رفتارهای ما را نیز هدایت می‌کنند. این یک ویژگی انسانی است که توسط فرهنگ و محیطی که در آن زیسته‌ایم تشدید شده است. هر زمان که متوجه شدیم در حال برچسب زدن به کل شخصیت یک فرد هستیم، مکث کنیم.خطاهای گذشته افراد را به کل شخصیت آنها و به ویژه به رفتار و نظرات امروز آنها تعمیم ندهیم.این مهارتی است که نیازمند تمرین آگاهانه است، به خصوص در فرهنگی که دائماً ما را به سمت تفکر انضمامی و برچسب‌زنی هدایت می‌کند کار سختی پیش رو داریم. با هر بار مکث و اصلاح مسیر فکری، در حال تقویت تفکر انتزاعی و عقلانی خود هستیم. بدون این تمرین در سطح فردی، به دنبال تغییراتی معجزه‌وار در سطح اجتماعی نباشیم.رمان خواندن بهترین تمرین برای تقویت این مهارت است.


هادی صمدی | تکامل و فلسفه

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

🟥🟦🟩تاثیر فن خطابه در موفقیت

👈اتوس، لوگوس و پاتوس چیست و چه تاثیری در فرایند سخنرانی و اقناع سازی دارد؟


zistboommedia

@marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘

۱۹ امرداد سالروز درگذشت امیرهوشنگ ابتهاج

(زاده ۶ اسفند ۱۳۰۶ رشت -- درگذشته ۱۹ امرداد ۱۴۰۱ آلمان) متخلص به «ه‍.ا.سایه» شاعر و ترانه‌سرا

در آغاز  همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود، اما نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به‌ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزلسرا بود، همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود، دنبال کرد.
درسال ۱۳۲۵ مجموعه «نخستین نغمه‌ها» را که شامل اشعاری به‌شیوه کهن است، انتشار داد. آن زمان که هنوز با نیمایوشیج آشنا نشده بود، «سراب» نخستین مجموعه‌اش را که به اسلوب جدید بود، در قالب چهارپاره‌ با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی بود، منتشر کرد. مجموعه «سیاه مشق» او نیز
شعرهای سال ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربر می‌گیرد. وی در این مجموعه، تعدادی از غزل‌هایش را به‌چاپ رسانید و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که می‌توان گفت تعدادی از غزل‌های او، از بهترین غزل‌های این دوران به‌شمار می‌رود.
او در مجموعه‌های بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب شبگیر که حاصل سالهای پر تب و تاب پیش از سال ۱۳۳۲ است، به شعر اجتماعی روی آورد و مجموعه «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازه‌ای در شعر معاصر را گشود.
وی در سال ۱۳۹۱ خاطراتش را در گفتگو با میلاد عظیمی در کتاب "پیر پرنیان‌اندیش" عنوان کرد و در این کتاب به‌بیان عقاید و نظراتش درباره بسیاری از چهره‌های به‌نام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود پرداخت.
آرامگاه وی در باغ محتشم رشت است.

‎ @bargi_az_tarikh

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#هوشنگ_ابتهاج، د

/channel/+RgpoTxExbs0yOTA0

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

بحران آب در ایران یکی از جدی‌ترین چالش‌های ملی است که آینده کشور را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد. سرنوشت ایران بدون آب، سناریویی تاریک و فاجعه‌بار است که می‌تواند به فروپاشی بسیاری از ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و حتی امنیتی منجر شود.


1.  فروپاشی کشاورزی و امنیت غذایی
  کشاورزی، که بیشترین مصرف‌کننده آب است، به طور کامل فلج می‌شود.
  تولید داخلی غذا به شدت کاهش یافته و کشور به طور کامل به واردات وابسته می‌شود، که امنیت غذایی را به خطر می‌اندازد.
  میلیون‌ها کشاورز و شاغل در صنایع وابسته بیکار شده و فقر گسترش می‌یابد.

2.  بحران اقتصادی و صنعتی:
 صنایع آب‌بر تعطیل می‌شوند.
  کاهش تولید و افزایش واردات، اقتصاد کشور را به رکود عمیق می‌کشاند.
قیمت‌ها به شدت افزایش یافته و تورم افسارگسیخته می‌شود.

3.  مهاجرت‌های گسترده و بحران‌های اجتماعی:مناطق خشک‌شده غیرقابل سکونت شده و مهاجرت‌های اجباری از روستاها به شهرها و حتی از کشور به خارج، به شدت افزایش می‌یابد.
حاشیه‌نشینی، بیکاری، فقر و ناهنجاری‌های اجتماعی در شهرها تشدید می‌شود.
  تنش‌ها و درگیری‌های محلی بر سر منابع آب باقی‌مانده افزایش می‌یابد.
  مشکلات بهداشتی ناشی از کمبود آب سالم و فاضلاب نامناسب گسترش می‌یابد

4.  تخریب محیط زیست و اقلیم:
  کویرزایی و بیابان‌زایی تشدید شده و اراضی حاصلخیز از بین می‌روند.
   تالاب‌ها، رودخانه‌ها و دریاچه‌ها (مانند دریاچه ارومیه) به طور کامل خشک شده و کانون‌های ریزگرد و طوفان‌های گرد و غبار گسترش می‌یابند.
   تنوع زیستی از بین رفته و اکوسیستم‌ها نابود می‌شوند.

5.  تهدید امنیت ملی و منطقه‌ای:
  نارضایتی‌های عمومی و اعتراضات اجتماعی به اوج خود می‌رسد.
  فشار بر دولت برای تأمین نیازهای اولیه مردم افزایش می‌یابد.
  تنش‌ها با کشورهای همسایه بر سر رودخانه‌های مرزی و منابع آبی مشترک تشدید می‌شود.

چگونه می‌توان ایران را از این سرنوشت نجات داد؟ (راهکارها):

نجات ایران از بحران آب نیازمند یک رویکرد جامع، چندوجهی و بلندمدت است که شامل همکاری دولت، مردم، بخش خصوصی و نهادهای بین‌المللی می‌شود:

1.  مدیریت تقاضا و مصرف بهینه آب (مهمترین راهکار):
  
  در کشاورزی تغییر الگوی کشت به محصولات کم‌آب‌بر و متناسب با اقلیم هر منطقه.
 - گسترش سیستم‌های آبیاری نوین (قطره‌ای، بارانی) و حذف آبیاری غرقابی.
-آموزش کشاورزان و حمایت از آن‌ها برای پیاده‌سازی روش‌های نوین.
- استفاده از آب‌های نامتعارف (پساب تصفیه‌شده) در کشاورزی.
-تصفیه و بازچرخانی آب در صنایع.
-تشویق صنایع به استفاده از فناوری‌های کم‌آب‌بر.
 -انتقال صنایع آب‌بر به سواحل یا مناطق با منابع آبی مناسب (در صورت امکان و با ملاحظات محیطی).
 
 - تعمیر و بازسازی شبکه‌های فرسوده آب شهری برای کاهش هدررفت.
 -ترویج فرهنگ مصرف بهینه آب از طریق آموزش و اطلاع‌رسانی گسترده.
-  استفاده از شیرآلات و تجهیزات کم‌مصرف در منازل.
تفکیک آب شرب از آب غیرشرب و استفاده از آب خاکستری (Greywater) برای مصارف غیرشرب.

2.  مدیریت عرضه و منابع آبی:
  
 -ایجاد یکپارچگی در مدیریت آب از سرچشمه تا مصرف‌کننده نهایی.
- اولویت‌بندی تخصیص آب بر اساس نیازهای حیاتی (شرب، محیط زیست، کشاورزی، صنعت).
 _ بازچرخانی و استفاده از پساب:
- سرمایه‌گذاری گسترده در احداث و توسعه تصفیه‌خانه‌های فاضلاب و بازچرخانی پساب برای مصارف کشاورزی، صنعتی و حتی تغذیه مصنوعی سفره‌های زیرزمینی.
  -آب‌های نامتعارف:
-  شیرین‌سازی آب دریا (نمک‌زدایی) برای مناطق ساحلی، با رعایت ملاحظات زیست‌محیطی و اقتصادی (هزینه انرژی بالا).
  -جمع‌آوری و استفاده از آب باران.
- تغذیه مصنوعی سفره‌های زیرزمینی:
  -پروژه‌های آبخیزداری و آبخوان‌داری برای کنترل سیلاب‌ها و نفوذ آب به سفره‌های زیرزمینی.
- جلوگیری از حفر چاه‌های غیرمجاز و کنترل شدید برداشت از چاه‌ها.

3.  حکمرانی و سیاست‌گذاری
قوانین و مقررات:
 - بازنگری در قوانین آب و اجرای قاطعانه آن‌ها.
-تعیین قیمت واقعی آب برای بخش‌های مختلف و اعمال تعرفه‌های تشویقی و بازدارنده.


/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

تحلیل تطبیقی:

شعر "آی آدما" از نیما یوشیج بدلیل ساختار نمایشی و زبان فلسفی شباهت بسیار زیادی به آثار اکسپرسیونیستی دارد و در میان این آثار ،نقاشی "جیغ"اثر ادوارد مونک با شعر "آی آدما"نیما به لحاظ شباهت بن مایه های شان ،می توان تحلیل تطبیقی از آن داشت. شعر نیما و اثر مونک، بخاطر نگاه انتقادی که به معضلات جامعه و رنج انسان ها دارند،دارای مولفه ی اکسپرسیونیستی شبیه به هم می باشند. اکسپرسیونیست ها در آثارشان بیشتر به نمایش جنبه هایی از احساسات و عواطف می پردازند برای همین در آثارشان،ترس،خشم ،اضطراب و مهر دیده می شود و مهمترین جنبه های احساسی که خوانندگان شعر "آی آدما" ی نیما یوشیج با خواندن آن، بدان مبتلا می شوند(استعاره ابتلا)،ترس،نومیدی و خشونت است.
درون‌مایه ی اصلی تابلوی"جیع"ترس و اضطراب است. رنگ سرخ و غیرعادی و همچنین شکل حرکت رنگ ها در این تابلو،حس ترس و اضطراب را به بیننده منتقل می کند همچنان که شعر"آی آدما" ی نیما ، در همان ابتدا ،ترس و اضطراب را با نهیب زدن به خواننده انتقال می دهد. یک نفر در میان موج ها دارد با مرگ دست و پنجه نرم می کند و چشمانش که از وحشت دریده شده، اضطراب و ترس را به کام خواننده می ریزد. این دو عنصر ترس و اضطراب در هر دو اثر بشکل موکدی رنگ آمیزی شده اند که نشان از ویژگی های آثار اکسپرسیونیستی دارند.
بانگ و فریادی که در تابلوی"جیغ" دیده می شود،بنوعی واکنش نقاش به پیرامونش می باشد که زندگی ش را تحت تاثیر قرار داده و بنوعی نشان دهنده ی هراسی ست که بصورت جیغی وحشتناک درآمده است همچنانکه در شعر "آی آدما" نیز این فریاد و بانگ بطور واضح شنیده می شود که شاعر آن را نهیب می زند. بانگ و فریاد در نقاشی و شعر این نقاش و شاعر از نوع جهان بینی شان نشات می گیرد که بی شباهت به هم نیست.
پایان اینکه، رنگ های سرخ و نارنجی در تابلوی "جیغ" ابرهای غیرمعمولی را بوجود آوردند که فضایی غیرواقعی اما سرد و بیروح را مجسم ساخته اند. بنظر این غروب،بیانگر غروب و از بین رفتن ارزش ها و باورهاست همچنانکه فضای حاکم بر شعر نیما،سرد و تیره است و رنگی که خواننده با خواندن این شعر حس می کند رنگ کبود و تیره دریاست که نومیدی و اضطراب را منتقل می کند و این نومیدی، حاصل نبود و فقدان همدلی، نوعدوستی و مرگ ارزش های انسانی ست. آنگاه که یک نفر دارد جان می سپارد و آدمها در ساحل،شاد و خندانند!
✍به آیین

/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

جیغ
اثر ادوارد مونگ

/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

📁 مجموعه ای منسجم از کانال های «علمی، فلسفی، تاریخی، هنری، سیاسی و Pdf انواع کتاب های نایاب و ممنوعه».

{همه کانال‌ها و گروه‌های VIP که خودم شخصاً توشون هستم، برای مدت محدودی در اختیارتونه}

💫 برای ورود متن رو لمس کنید، یا با فشردن کلید های زیر را وارد شوید.

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

معرفت‌شناسی تئوری گفتمان
نظریه گفتمان بازنمایی را جایگزین معرفت‌شناسی می‌کند. از نظر تاریخی و فلسفی، مباحث مربوط به بازنمایی و ضدبازنمایی از نیچه، هایدگر، ویتگنشتاین، بارت و فوکو الهام گرفته است.
در سنت پساساختارگرایی، بازنمایی دارای نقشی محوری است که بیانگر ضدیت با معرفت‌شناسی است. در سنت پساساختارگرایی مطالعه بازنمایی جایگزین مطالعه آن چیزی شده که بازنمایی‌ها بر آن دلالت دارند. جایگزینی بازنمایی به معنی بدبینی نسبت به بنیادهای قطعی حقیقت و ارزش و علاقه‌مندی نسبت به این امر است که ادعاها چگونه ساخته می‌شوند؟ در بازنمایی سوال از صادق بودن یا کذب بودن این ادعاها مطرح نیست.
نظریه گفتمان آنگونه که در آثار فوکو، لاکلاو و موفه مطرح شده است، یک نظریه ضدمعرفت‌شناسی است. این امر به معنی بی‌توجهی به دانش یا حقیقت نیست. بلکه بیشتر به این معنی است که ساخت اجتماعی ادعاهای معرفتی و اینکه چگونه این ادعاها به اعمال قدرت پیوند خورده‌اند، مهمتر است. واکاوی صادق بودن دانش در کانون توجه قرار ندارد، بلکه هدف اصلی مطالعه و فهم این موضوع است که چگونه دانش به گونه‌ای اجتماعی و سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد، خواه صادق و خواه کاذب ( نش، ۱۳۸۰: ۵۲ ).
روش‌شناسی نظریه گفتمان
ارنستولاکلا و شانتال موفه، تئوری خود را که متاثر از آراء فلسفی پساساختگرایی و کارهای فکری میشل فوکو و نیز باورها و جهت‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی برآمده از مارکسیسم است، از طریق متدلوژی تحلیلی و نظریه‌ی معنایی پیش می‌برند که به نوعی می‌توان آن را واسازی “هژمونی گفتمان‌ها” نامید.
نظریه گفتمان حول مفهوم خاصی از گفتمان و دو محور اصلی هژمونی و آنتاگونیسم اجتماعی سازمان یافته است. برخی دیگر از مفاهیم اصلی این نظریه عبارتند از مفصل‌بندی، نقاط محوری، عنصر، حوزه گفتمان‌گونگی، دال‌های شناور و وقته. لاکلاو و موفه مفصل‌بندی این مفاهیم را به شیوه زیر توضیح می‌دهند :
“منظور ما از مفصل‌بندی، هر نوع عملی است که سبب شود عناصر مختلف به نحوی با هم ترکیب گردند که هویت‌شان، درنتیجه عمل مفصل‌بندی، دست‌خوش تغییر شود. آن کلیت ساخت‌یافته‌ای را که حاصل عمل مفصل‌بندی است گفتمان می‌نامیم و موقعیت‌های مختلف ترکیب شده درون گفتمان را وقته می‌نامیم. برعکس، هر نوع تفاوتی را که به شیوه‌ای گفتمانی ترکیب و بیان نشده باشد، عنصر می‌نامیم.”( لاکلاو و موفه، ۱۹۸۵: ۱۰۵ ).
فواد حبیبی

/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

2ـ علیرغم اشاره سوسور به “تحولات در زمانی” دستگاه زبان، اما کانون اصلی توجه وی “شخصیت همزمانی” زبان است. که این تأکید سبب می‌شود تا سوسور پُرتره‌ای ایستا، ثابت، ساکن و نه پویا و تاریخی از زبان را به تصویر کشد.
3ـ رابطه بین دال و مدمول رابطه‌ای ثابت و دارای همریختی محکم و شدید است و کمترین امکان سیالیت ـ ابهام و چندگانگی منتفی است. این باور سبب می‌شود که احتمال جدایی و دوری‌گزینی دال و مدلول منتفی می‌شود . درحالی‌که برای مثال “استعاره” گویای این امر است که واژه‌گان و تصاویر می‌توانند خالق معانی گوناگونی شوند ( هوارث ، ۱۳۷۷ : ۱۶۵ – ۱۶۴ ) .
پساساختارگرایی :
“در سال‌های اخیر سنت ساختارگرایی از زوایای مختلف شاهد یکسری بازنگری‌هایی بوده است که به ظهور جنبشی موسوم به پساساختگرایی منتهی گردید. شاخصه مشترک این بازنگری‌ها، به زیر سوال بردن مفهوم “کلیت بسته” بود که سنگ زیر بنای ساختارگرایی کلاسیک به شمار می‌رفت.” ( ارنستو لاکلا )
پساساختگرایی چهار توهم اصلی روشنگری را شناسایی می‌کند و مورد نقد قرار می‌دهد :
1ـ اسطوره سوژه متحد و یکدست، ۲ـ جهاشمول انتزاعی، ۳ـ درخواست جهت نیل به بنیان‌هایی غایی برای عقلانیت و… ۴ـ مفهوم جوهرگرایانه‌ای کلیت اجتماعی ( باوچر، ۲۰۰۰ ).
نقش و تاثیر سه گزاره یا به زبان خود این تئوری سه “دال” پر نفوذ گفتمان پست مدرن بر نظریه گفتمان غیر قابل چشم‌پوشی است. در ابتدا تردید و رد آن چیزی است که “ژان فرانسوا لیوتار” ( که با کتاب “وضعیت پست مدرن” مانیفست این جریان را نگاشت ) آن را “فراروایت رهایی” می‌خواند.
جریان دوم، رویکرد” ضد بنیادگرایی” فیلسوف پراگماتیست آمریکایی ریچارد رورتی است. رورتی بر آن است که تمامی طرح‌های فلسفی تاریخ غرب در پی تضمین”عینی” یا “حقیقی” بودن دانش بشر درباره جهان بوده‌اند. رورتی با انتقاد از رنه دکارت، جان لاک و کانت، تلاش‌های آنها در این راه را “تلاشی برا ی ابدی کردن نوعی بازی زبانی” ( رورتی به نقل از هوراث، ۱۳۷۷ : ۱۶۳ ) می‌داند و این تلاش‌ها را لاپوشانی شخصیت متغیر وگذرای علم و باورهای سوژه‌های انسانی می‌داند و نیل به چشم‌اندازی بی‌طرفانه از “واقعیت” را غیرممکن می‌خواند.
و سومین سنت فکری پست مدرن آنتی جوهرگرایی متاثر از ژاک دریدا است. کسی که سعی در نقد “متافیزیک حضور” در غرب و اعلام امتناع تعیین حدود جوهر پدیده‌ها و گریز هویت آنها از ثبوت و سکون داشت. دریدا با طرح “واسازی” ( Deconstruction ) نقشی بسیار جدی در شاکله تئوری گفتمان دارند.
واسازی دریدایی :
ضد جوهرگرایی و قرائت واسازانه دریدا از ریشه‌های فلسفی تئوری گفتمان بشمار می‌رود. واسازی برای لاکلا و موفه یک “ابزار سیاسی” ( کنتو، ۲۰۰۲ : ۱۶۴ ) و چون شیوه‌ای از تحلیل انتقادی جهت “به چنگ آوردن طبیعت روابط قدرت و دینامیک‌ها [پویایی‌های] سیاست ” ( لاکلاو موفه، ۲۰۰۱ : چهارده ) محسوب می‌شود.

/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

نظریه گفتمان، ریشه‌ها و کاربرد

نویسنده : فواد جبیبی

نظریه گفتمان را نبایستی با جریان‌های گفتمانی دیگر همچون تحلیل گفتمان اشتباه گرفت. تحلیل گفتمان برآمده از زبان‌شناسی انتقادی، تکنیک‌های زبانشناختی را برای توصیف اشکال گفتمانی در عرصه‌های ارتباطات به کار می‌گیرد. این درحالی است که نظریه گفتمان به جای تکنیک‌های زبان‌شناختی صوری، متشکل از گزاره‌های نظری تهی است. بدین معنی که این گزاره‌ها چیزی در باب تحول جوامع صنعتی و یا مدرنیته در جهان سوم و یا روابط قدرت در خانواده به ما نمی‌گویند.
آنها نظریه‌های حاضر و آماده برای آزمون تجربی نیستند. بلکه نظریه گفتمان “مجموعه‌ای از مفاهیم و گزاره‌های تحلیلی ـ نظری به معنی فوکویی چارچوب‌های تاریخی و زمینه محور برای تحلیل صورتبندی‌های گفتمانی است” ( تورفینگ، ۱۹۹۹: ۱۲ ).
بدین‌ترتیب نظریه گفتمان در تقابل با نظریه‌های جامعه‌شناسی است که در زمینه‌های گوناگون قابل آزمون هستند. این نظریه مجموعه‌ای از مفاهیم، مقولات و استدلال‌های تهی است که محتوای‌شان را از مطالعات انضمامی می‌گیرند. نظریه گفتمان حول مفاهیم گفتمان، هژمونی و آنتاگونیسم اجتماعی سازمان یافته است.

/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

آه ای وطن! ای خورده به بازارِ شقاوت
بس چوبّ حراج از طرفِ بی وطنانت



🏛باغ اهورایی

آواز: علیرضا قربانی
شعر: استاد حسین منزوی



ای باغ چه شد مدفنِ خونین کفنانت؟
کو خاکِ شهیدانِ کفن پیرهنانت؟
تا سرب که پاشیده و تا لاله که چیده‌ست
در سینه و سیمایِ بهارین بدنانت
آه ای وطن! ای خورده به بازارِ شقاوت
بس چوب حراج از طرفِ بی‌وطنانت
خونِ که شتک زد زِ پدرها و پسرها
بر صبحِ یتیمان و شبِ بیوه زنانت
رودابهٔ من! رودگری کن که فتادند
در چاهِ شغادانِ زمان، تهمتنانت
رگبار گرفت آنگه و بارید ز هر سو
بر سینه و سر، نیزه و شمشیر و سنانت
ای باغِ اهورایی‌ام افسوس که کردند
بی‌فرّه و بی‌فرّ و شکوه، اهرمنانت
هم‌خوانِ نسیمم من و هم‌‌گریهِٔ باران
در ماتم سرخِ سمن و یاسمنانت


@marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

مرور و شرحی بر کتاب ژن خودخواه اثر ریچارد داوکنیز (۱)
از آغاز کتاب تا صفحه ۵۸
ترجمه شهلا باقری 📚📖

از چنل سورن فکت کام

/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

یکی از مشکلات زبان و گفتگوی زبانی ما در گروه های فلسفی ناشی از ترجمه ای بودن فلسفه در کشور ماست و مترجمان برای انتقال مفاهیم فلسفی زبان مبدأ دست به واژه سازی های انتزاعی و غیر کار بردی می زنند که در زبان روزانه و گفتگوهای مردم جایی ندارد در نتیجه خود فهم این ترجمه ها تبدیل به کاری شاق می شود ،
از قضا فلسفه خوان ها تحت سلطه همین واژگان ساخته شده در نهضت ترجمه وارد گفتگو هایی می شوند که نا مفهوم است،
یک نمونه اش همین ترجمه سنجش خرد ناب بر کانت آقای ادیب سلطانی ،
واقعا گفتگو با این زبان چگونه امکان پذیر است ؟
از آن طرف متون فلاسفه قدیم ماست که یا عربی است یا الی ماشاءالله از واژگان سنگین عربی استفاده می کنند ،
این زبان هم قابلیت گفتگو ندارد ،
از این رو مرز فلسفه ،دین ، روانشناسی ، جامعه شناسی وو.. در هم می ریزد و گفتگو ها بدل به آش شلغم کار می شود و خواه نا خواه در چنین وضعیتی طرفین گفتگو دچار سوء تفاهم و در نهایت وارد جدل و انگ نفهمی به طرف مقابل می زنند.
Azizi
/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

🔉 ‌پرونده "فلسفه تحلیلی در زندگی روزمره"/  "فلسفه تحلیلی و "رابطه علم و دین"

دکتر محمد واعظ
دکتر ابراهیم ازادگان
حامد صفایی پور

/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

#باتوست بانوی من که من به چشمه زار تبدیل میشوم
#دومان عباسی

/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

▪️شعر: «از بنِ جان»
👤شاعر: هوشنگ ابتهاج
🎙دکلمه: فریده مارزوک

@art_philosophyy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

#روانشناس

‍موضوع کنفرانس:
افسردگی، از علائم تا راههای درمان

#سخنران:
دکتر غلامرضا موذن، روانشناس بالینی

محل برگزاری:
گروه دانش واندیشه

/channel/marzockacademy

Читать полностью…

آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

مهارت گفتگو: پل یا دیوار در ارتباط انسانی؟

✍دکتر محسن محمودی، استادیار فلسفه دانشگاه

گفتگو هنری است که به هم‌شنیدن و هم‌فهمیدن نیاز دارد؛ مهارتی بنیادین که متأسفانه در جامعه ما کم‌تر پرورش یافته است. ضعف ما در گفتگو ریشه در شتاب‌زدگی و اصرار بر اثبات خود دارد، نه پذیرش تفاوت‌ها و جستجوی مشترک حقیقت. از سقراط تا رورتی، فلسفه به ما یاد داده گفتگو نه تسخیر دیگری، بلکه همراهی در مسیر فهم است. بیایید با تمرین صبر و گوش دادن عمیق، دیوارهای سوءتفاهم را فرو ریزیم و پل‌های اعتماد بسازیم.


#گفتگو #مهارت_ارتباطی #فلسفه #سقراط #رورتی #هم‌فهمی #اعتماد

@Mahmudi_mohsenn

/channel/marzockacademy

Читать полностью…
Subscribe to a channel