🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۷۳
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : جناب آقای دکتر حسینی
🆔@Navid_hosseni_psy
شرح مشکل :
سلام روزتون بخیر
جنسیت : پسر
من ۲۵ سالمه تحصیلاتم فوق دیپلم و شغلمم ازاد
مشکلم از دوران کودکی شروع شد یسری مشکلاتی در دوران کودکی داشتم مثلا یه بار تجربه خفه شدن تو استخر رو داشتم و یا به هردلیل خیلی کوچیکی پدرم تنبیه بدنی میکرد
از همون دوران شروع شد و یسری افراد ناشناخته که فکر میکنم اجنه باشن رو میدیدم اما فقط از دور و حتی شده بود که بهم دستم میزدن ولی اسیبی نمیرسوندن و بعد کم کم یسری خواب و رویاهایی شروع شد که بعضی از خواب هام یا همین اجنه بودن که میدیدم ولی از دور و زمانیم که از خواب بلند میشدم دو طرف سرم تیر میکشید در حد ۲ و ۳ دقیقه
اما خواب های دیگم حالت معمایی بود و زمان توی خوابم حرکت میکرد و خوابای خاکستری رنگ بود یعنی رنگی نداشتن مثلا بخوام یه نمونشو بگم این بود که خواب دیرم بالای پشت بوم خونمون کفتر داریم و بعد از خواب بلند میشم حدود دوماه بعد دوباره همین خوابو میبینم که زمان رفته و کفتر ها جوجه دارن
و جالبیش اینجاست تو هر خوابی تا حل نشه تموم نمیشه و همینطور اداه دار هست
حقیقتا اذیتی نمیشم بابتشون ولی میخوام دلیلشونو بدونم
من حتی برای هیپنوتیزمم رفتم اما بهم گفتن نمیتونیم انجام بدیم چون ممکنه برنگردی دیگه
و اینکه اینم بگم که پدر بزرگم اهل دعا نویسی ایناست نمیدونم شاید ربطیم به این هم داشته باشه
و اینکه تنها من نیستم که اجنه هارو خواب میبینم بلکه از اقوام دیگه تو خانوادمم هستن که اوناهم میبینن
ولی تنها فرقشون با من اینکه من در واقعیتم میبینمشون ولی اونا نه
و حتی اینم بگم که بعصی خوابام واقعیت هستن یعنی شاید چیزی ببینم که راجبش تاحالا نمیدونستم اما بعد از خواب وقتی پیگیر شدم دیدم واقعا وجود داره
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۶۹
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : جناب آقای دکتر حسینی
🆔@Navid_hosseni_psy
شرح مشکل :
سلام آقای دکتر حسینی.
من دختر ٢١ ساله ام که چند ماهی میشه ازدواج کردم همسرم خدارو شکر مرد خوبیه دو تا خواهر شوهر دارم که یکی از اونها خیلی رک هستش توو جواب دادن اصلا کم نمیاره این باعث شده که من ازش واقعیتش بترسم چون من احساساتیم زود ناراحت میشم
توو خونشون همه ی کارها طبق نظر ایشون انجام میگیره آشپزی و خونه داریش خوبه واسه همین به کارای بقیه خیلی دقت داره ومن هم خییلی استرس میگیرم غصه میخورم که چون تازه عروسم و طبیعتاً خیلی از کارهارو بلد نیستم ایشون رو که میبینم هول میشم خییلی باهاش راحت نیستم احساس میکنم پیشش خیلی کمم لطفاً راهنماییم کنین چیکار کنم باید چجوری رفتار کنم
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۸۶
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : خانم دکتر طوسی
🆔 @mahboobetoosi
شرح مشکل :
با سلام و خدا قوت
خیلی ممنون از گروه خوبتون خدا حافظتون باشه
یکی از نزدیکان ما یک خانمی هستند که معتقد هستند باید اجازه بدهند پسرشان دوست دختر پیدا کند تا فرزندشان بعداز ارتباط با چند دوست دختر بفهمد که چه معیارهایی برای همسرآینده اش میخواهد تا با دید باز انتخاب کند ....! ایشان معتقدند که همه ی مردها کنجکاوی جنسی دارند واگر قبل از ازدواج این اتفاق نیفتد بعداز ازدواج با خیانت به همسرش اتفاق خواهد افتاد .....
اگر امکان دارد به این سوال جواب بفرمایید که ایشان راقانع کنم با توجه به اینکه پسرشان از قضا سربه زیر بوده و در بند این کارها نیست و اگر من بتوانم خوب و درست و علمی به ایشان توضیح داده شود چه بسا قبول کنند و فرزندانشان را آلوده نکنند
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۶۷
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : خانم دکتر پورمولائی
🆔@Ep_psychologist
شرح مشکل :
سلام وقت بخیر☺️
پسر۵ساله ای دارم ک یه پاش ۱۵سانت ازپای دیگ کوتاهترو ب وسیله ی کفش مخصوص میتونه راه بره.حالاک پسرم بزرگ شده سوالاتش هم بیشترشده.مثلا ازم میپرسه:
مامان چرا این پای من کوچیکتره؟
چرامن بایدهمش کفش پام باشه؟
چرابچه های دیگ این کفش رو ندارن؟
مثلا وقتی دنپایی میپوشه یه لنگه اش رومیتونه بپوشه بعدمیپرسه چرا لنگه ب لنگه است؟
بخاطرشرایط جسمیه پاش وکفشی ک میپوشه وقتی میریم بیرون همه ب پاش نگاه میکنن و یااینکه بچه ها میپرسن چرا پاش اینطوریه؟
من یه مادر هستم و باشرایط خاصی ک بچه ام داره میخوام جوری تربیتش کنم ک پاش باعث سرخوردگیش نشه.تویه روستا زندگی میکنم و واقعا جواب دادن ب مردم خودش کلی انرژی ازم میگیره.لطفا بهم کمک کنین ک من باید درجواب ب سوال های بچه ام چی بگم تاسردرگم نشه؟با اطرافیان چگونه برخوردکنم؟
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۸۷
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : خانم دکتر پورمولائی
🆔@Ep_psychologist
شرح مشکل :
سلام وقت بخیر تروخدا جواب من روبدین
پسرم ۹سالشه وقتی میره حمام به گفته خودش باشامپو جای شخصیش رومیشوره ویه کم باهاش بازی میکنه تاامروز ازحمام اومد گفت جای شخصیم دردداره من واقعا نمیدونم چیکارکنم
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۹۲
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم لطفی
🆔@nazaninlotfi67
شرح مشکل :
سلام شبتون بخیر
من دختری ۲۵ ساله هستم که در گذشته روابط متعدد جنسی با ده ها پسر داشتم انواع روابط البته به قصد و اطمینان ازدواج هر بار.....اما الان خواستگاری رسمی دارم و پشیمان از از گذشته و عروز عذاب وجدان.روابطم تهدید کننده نیستن یعنی کسی بخواهد مرا تهدید کند اما خودم از خودم بدم میاد و نمیدانم زندگی اینده ام را چگونه بچرخانم و چگونه مادری باشم با این گذشته تلخ تو رو خدا کمی از دردم کم کنید لطفا جواب رو برام ارسال کنید
جواب سوال شما :
سلام و عرض ادب و احترام خدمت همه بزرگواران گروه شاه کلید و این مراجع گرامی :خب اینکه شما در گذشته روابط متعدد جنسی با چندین پسر داشتین خودت فکر میکنی که به چه برمیگرده؟؟؟؟ چرا راحت خودت را دراختیار پسرها میذاشتی عزیزم ؟؟؟؟ ممکنه هزاران دلیل متعدد داشته باشه که باید از تمام اونها مطلع بشی …..ممکنه عزت نفس پایینی داشته باشی …..ممکنه ترس از تنهایی داشته باشی……..ممکنه طرحواره نقص و شرم در شما بسیار فعال باشه و هزاران دلیل دیگر که باید جداگانه …بررسی بشه و بعد شما ازدواج کنی .
اگر دلایل روابط متعددت با پسرها روبررسی کنی البته با یک مشاور …..خودت دلیل کارت رو میفهمی
اینکه شما از هر رابطه ای که با جنس مخالف داشتین به عنوان یک تجربه تلخ یا شیرین نگاه کنید و سعی کنید و در ازدواج که مهم ترین تصمیم گیری فرد در زندگی هستش سعی کنی اون اشتباهات رو وارد نکنی …..نگران آینده نباش و خودت رو سرزنش نکن …..و سعی کن که از همه اشتباهاتت درس بگیری
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☞۶۰۸۲۶۸
محبوبه رمضانی
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
زوج درمانگر
خانواده درمانگر
مشاوره پیش از ازدواج
درمانگر بیماران مزمن پزشکی
عضو انجمن نظام روانشناسی ایران
مشاوره آنلاین.
09355145010
شماره تماسهای کلینیک
0915 765 2428
051 9177 1202
آدرس کلینیک: مشهد ، خیابان سناباد ، سناباد ۴۵، کلینیک سبک زندگی
☞۶۰۸۲۷۷
محبوبه رمضانی
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
زوج درمانگر
خانواده درمانگر
مشاوره پیش از ازدواج
درمانگر بیماران مزمن پزشکی
عضو انجمن نظام روانشناسی ایران
مشاوره آنلاین.
09355145010
شماره تماسهای کلینیک
0915 765 2428
051 9177 1202
آدرس کلینیک: مشهد ، خیابان سناباد ، سناباد ۴۵، کلینیک سبک زندگی
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۹۳
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم شیروانی
🆔@paria_51
شرح مشکل :
سلام وقت تون بخیر من با یک آقایی که همکلاسی بودیم چند ماهی دوست بودم ، ولی نمیدونستم که ایشون از همون اول نسبت به من احساساتی داشته ، بعد از چند ماه ایشون بالاخره درخواست ازدواج داد ،و من که اولین بار بود یکی ازم خواستگاری کرده بود ،خیلی حال عجیبی داشتم ،خصوصا که بعد تجربه چندین رابطه سطحی ولی تلخ بودم، من وقتی این پیشنهاد رو شنیدم ،روزهای خوبی رو داشتم سپری می کردم و به این صورت بود که واقعا نمی دونستم چی جواب بدم و شاید تا چند روز با ایشون جوری رفتار کردم که انگار جواب من مثبته در صورتی که من حتی توی همون چند روز تاکید می کردم ممکنه جواب نه هم بدم و فکر کنم ، ( توی اون تایم که به عنوان همکلاسی دوست بودیم،من فکر می کردم ایشون واقعا به عنوان یه دوست کنار من هستند که کمکم کنند ،به همین دلیل خیلی از مسائلی که در اون آسیب دیده بودم رو به ایشون گفتم،یعنی از نقاط ضعف و حساس پذیر من باخبر بودند) اینو خواستم در پرانتز بگم چون اصلا در همین رابطه میخوام سوال بپرسم
بالاخره بعد تقریبا یک هفته من جواب منفی خودم رو دادم و ایشون گفته بود قبلش منطقی برخورد میکنه با هرجوابی که بدم ،ولی کاملا برعکسش رو انجام داد،جوری که من خودم ،گفتم این همون آدم بود،و بعدش این آدم شروع کرد حرفایی به من زدن که دقیقا نشون میداد منو قضاوت کرده ، مثلا گفت تو با احساس بقیه بازی میکنی ،کاش یکی عین ذات خودت گیرت بیاد، دوراتو زدی و اینا
و این حرفا انقدر برای من سنگین بود که احساس عذاب وجدان شدید و احساس گناه پیدا کردم ،دائم خودم رو سرزنش کردم، تا نهایت بعد اون حرفا،بازم با ایشون حرف زدم ،و ازشون معذرت خواهی کردم ،کلی توضیح دادم که من قصدی نداشتم از اینکه دیر جواب دادم،البته برای فکر به درخواست ازدواج بعید میدونم یک هفته زیاد باشه
ولی ایشون گفت که باید همون اولش نه می گفتی و اینا
در نهایت من میخوام بدونم ممکنه ،باتوجه به اینکه از نقاط ضعف من خبر داشت و میدونست عزت نفسم ضعیفه ،خواسته باشه ،از قصد به من احساس گناه بده،چون تا قبل این حرفا ،من همچین احساسی نداشتم
چون خودشون گفته بودن که هر جوابی بدم اوکیه ،حتی دوستی مون بهش کاری نداره،ولی کاملا برعکسش رفتار کردن
من میخوام در درجه اول بدونم، من مقصرم ،اگه مقصر هستم چقدر ؟
ایشون مقصره ؟
و اینکه به نظرتون این کاری که با من کردن ، برای این میتونه بوده باشه که احساس شدید عذاب وجدان بده بهم؟
چون من بعد همه این ماجرا ها ، دچار افسردگی شدم ،انقدر افکار منفی به خودم پیدا کردم
جوری که داروهایی که مصرف میکردم دوزشون بین ۲ تا۳ برابر شد
من ۲۱ سال
ایشون ۳۴ سال
جواب سوال شما :
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
جهت تنظیم وقت و شرایط مشاوره تلفنی با شماره های زیر تماس حاصل بفرمایید👇🌺
📲 0902 0902 461
📲 0933 323 46 75
جهت تنظیم وقت از طریق تلگرام، با آیدی زیر تماس حاصل بفرمایید👇🌺
🆔 @paria_51💐
🆔 @afsordegidarmani💐⬅️⬅️کانالم
مشاوره حضوری؛
آدرس کلینیک:
مازندران، قائمشهر، خیابان جویبار _ ساختمان پاسارگاد_ طبقه سوم _ کلینیک نوید سلامت با مجوز رسمی از سازمان نظام روانشناسی ایران
0933 323 4675
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۸۲
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم شیروانی
🆔@paria_51
شرح مشکل :
سلام وقتتون بخیر
خانمی هستم که همسرم نماز نمیخوانند .البته خیلی دوست داره بخونه ولی کاهلی میکنه .یک سال هست عروسی کردیم .خیلی از این قضیه ناراحت هستم نمی دونم چه جور بهشون بگم که نماز بخونند.اصلا تذکر دادن کار درستی هست .؟
احساس میکنم که زیاد بهشون بگم هم ناراحت بشن و هم تکراری و بیهوده ممنون میشم راهنماییم کنید.
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
جهت تنظیم وقت و شرایط مشاوره تلفنی با شماره های زیر تماس حاصل بفرمایید👇🌺
📲 0902 0902 461
📲 0933 323 46 75
جهت تنظیم وقت از طریق تلگرام، با آیدی زیر تماس حاصل بفرمایید👇🌺
🆔 @paria_51💐
🆔 @afsordegidarmani💐⬅️⬅️کانالم
مشاوره حضوری؛
آدرس کلینیک:
مازندران، قائمشهر، خیابان جویبار _ ساختمان پاسارگاد_ طبقه سوم _ کلینیک نوید سلامت با مجوز رسمی از سازمان نظام روانشناسی ایران
0933 323 4675
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۳۰۷
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم حیدری
🆔@roya_hdi
شرح مشکل :
سلام وعرض ادب خدمت شما بزرگوارن
خانم هستم ۳۹ساله دیپلم داری دو فرزند دوسالی هست که بردار شوهرم با مادرش قطع رابطه کرده ومادر شوهرم هرچی بهش زنگ میزنه وپیام میده جوابش رو نمیده ایشون خیلی خیلی ناراحت هستن ومدام گریه میکنن به من گفتن به برادر شوهرم بگم که هر اتفاقی افتاده گذشته بیاد رفت وامدرو شروع کنه ودست از این رفتارش بردار میخواستم بدونم من باید چکار کنم
جواب سوال شما :
سلام دوست عزیز امیدوارم حالتون خوب باشه
نگفتید که علت این اختلافات چی بوده،و برادر شوهرتون چند ساله هستن؟تا بتونم بهتر راهنمایی کنم.
این اختلاف بین مادر و پسر هست و دوسال طول کشیده پس موضوع مهمی هست که نیازه مادر شوهرتون به روانشناس مراجعه کنند تا علت این اختلافات بررسی شود و راهکار لازم به ایشان ارائه شود.
و بهتره شما دخالت نکنید،مخصوصا اگه فکر میکنید با دخالت شما ممکنه حدومرزهای خانوادگی شما به خطر بیافته یا مشکلاتی را بوجود بیاره،پس خوب بسنجید و با شناختی که از برادر شوهر و مادر شوهرتون دارید ،ببینید که آیا تماس شما مفید هست؟و آسیبی به زندگی شما وارد نمیکنه؟و بعد تصمیم بگیرید...
با آرزوی موفقیت و حال خوب🌹🙏🏻❤️
رویا حیدری
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
کانال تلگرام👇🏻
@ravanshenasivaerfan
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۸۸
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم صالحی
🆔@slh_nas
شرح مشکل :
سلام.
پسری ۲۸ ساله ام و دانشجوی روانشناسی
قربانی همون سایه ارکیتایپ یتیم. و پای انکار هم وسط می یاد ؟؟ یا فقط مسعولیت پدیر نبودن هامون باید بررسی و رفع کنیم؟؟
من در این مورد چندتا سوال دارم.
اول اینکه من تمام زندگیم که بررسی کردم نارسیسم ها رو خودم جذب می کردم. و همیشه تلاش می کردم برم تو فاز قربانی.
و وقتی این رو فهمیدم و اگاهانه بررسی کردم. باز هم بودن و بهم اسیب می زدن ولی دیگه تحقیر و سرزنش یا مقصر جلو دادن من برام مهم نبود.
من با وجود برخوردهای منفی اشون روی توانایی هام و تخصص ام و کتابهای مورد علاقه ام تمرکز کردم.
این اشکال داره هر چقدر تلاش کردم اون محیط کار رو سالمتر کنم برای خودم نشد و اخرش بعد از بروز کردن خودم از اون فضاها جداشدم.
این نشانه مثبت یا منفی؟؟
من هنوز نمی تونم درست بفهمم نقاط منفی اش سایه منه یا نه؟؟
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۲۷
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : جناب آقای شیرازی
🆔@koreshsherazi
شرح مشکل :
با سلام
ما 4 سال ست ازدواج کردیم. ولی همیشه زنم می خواد رئیس باشه و همه چیز براساس نظر و میل اون باشه و به من و توانایی هام اعتماد نداره و باید هرچی که اون می خوادبشه.حرفی هم میزنم تا از یه نفر دیگه نشنوه نمی پذیره. من چکار کنم
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۵۵
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم اله وردی
🆔@FatemeAllahverdi
شرح مشکل :
سلام و خسته نباشيد
راستش من ٧ ماهه كه ازدواج كردم و نميگم مدام اما گاهي اوقات با همسرم دعوا داريم يه مشكلي كه واقعا اذيتم ميكنه اينه كه تقريبا در هفته حدودا ٥ روزش رو ميكه مريضم و حالم خوش نيست يا خيلي بي حال هست تمام ازمايشات رو انجام داديم و مشكلي نبوده به نظرتون بايد جيكار كنم؟ يه سوال ديكه هم دارم و اون اينه كه يكم لجبازه سر مسايلي كه خودش هم ميدونه حق با منه اما لجبازي به خرج ميده با اين رفتارش جه كنم ؟ و سومين سوالم هم اينه كه اصلا به خانوادش نه نميتونه بكه حتي اكه مسئله مهمي باشه باز هم نميتونه از من در مقابلشون دفاع كنه اگه ميشه راهنماييم كنين ممنونم
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۳۵
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم اله وردی
🆔@FatemeAllahverdi
شرح مشکل :
سلام وقتتون بخیر خیلی خلاصه مشکل رو عرض میکنم. من ازدواجی داشتم با خانومی که پدر و مادر بنده خیلی موافق ازدواج با ایشون نبودن (بخاطر سطح مالی ضعیف تر خانواده همسرم نسبت به خانواده بنده) بالاخره بعد از کش و قوس های فراوان تونستم رضایت پدر و مادرم رو بگیرم و ازدواج کنم، همه چی خوب پیش رفت مراسم عروسی رو پدرم به بهترین نحو گرفت و خیلی بخاطر این کار ازش ممنون هستم. اما بعد از اینکه وارد منزل خودمون شدیم، هر سری دنبال بهونه ای هستن که بهم فشار وارد کنن و بگن ازدواجم اشتباه بوده! با همسرم رابطه خوبی دارن نه که بخوان با هم بحث و جدل گنن، نه اصلا چون نه در شان خانواده خودم هست و نه در شان همسرم، اما همیشه دنبال کوچیکترین اشتباه میگردن تا با نیش زدن ها و زخم زبون زدن هاشون بهم بفهمونن اشتباه کردم برای این ازدواج!! من چیکار کنم؟ چه کاری انجام بدم که هم احتارم پدر و مادر حفظ بشه هم همسرم از خانوادم متنفر و دلگیر نشه؟؟
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
پاسخ به سوال ۶۰۸۲۶۹
نوید حسینی آرین
(روانشناس بالینی-هیپنوتراپیست)
┄┅┄┅┄ ❥✿❥ ┄┅┄┅┄
🛑دانشجوی دکتری تخصصی روانشناسی
🛑عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
🛑عضو انجمن روانشناسی ایران
🛑عضو انجمن هیپنوتیزم بالینی ایران
┄┅┄┅┄ ❥✿❥ ┄┅┄┅┄
✔️آدرس و تلفن کلینیک شماره یک
کلینیک یاس سپیده:
مشهد؛بلوار جلال آل احمد_تقاطع فرهنگ(جلال ۱۴)؛ پلاک ۱۲۳ طبقه دوم
تلفن:
05136031318
09152136755
┄┅┄┅┄ ❥✿❥ ┄┅┄┅┄
✔️آدرس و تلفن کلینیک شماره دو
کلینیک آرامش ماندگار:
مشهد، بلوار پیروزی، بین پیروزی 64 و میدان حکمت ضلع غربی میدان پلاک 12
تلفن:
05138664747
09030934747
┄ ❥✿❥ ┄
✔️آدرس و تلفن کلینیک شماره سوم
کلینیک دوستکام:
بلوار استقلال - بین استقلال 5 و 7 پلاک 25 (جنب نانوایی) - طبقه 2
05137608300
09022110075
┄┅┄ ❥✿❥ ┄┅┄
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=2wq9iraf507h&utm_content=mxlnwja
محبوبه عطار طوسی
دانشجو دکترا روانشناسی سلامت
مدرس دانشگاه
عضو سازمان نظام : 72757
پاسخ به سوال 608286
الهام پورمولائی
دکتری تخصصی روانشناسی
مدرس دانشگاه
شماره نظام روانشناسی:43383
جواب سوال:608267
الهام پورمولائی
دکتری تخصصی روانشناسی
مدرس دانشگاه
شماره نظام روانشناسی:43383
جواب سوال:608287
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۳۰۵
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : جناب آقای دکتر دستور
🆔@Dastuor20
شرح مشکل :
بنده ی مشکلی دارم خواستم ببینم مشکلی از چی میتونه باشه آقای 25 ساله با وزن تقریبی 45 کیلو از لاغری رنج میبرم اشتهامم خوبه منتها هرچی بخورم انگار ک ن انگار وزن نمیگیرم چند وقت پیش ی چکاپ انجام داده بودم ک ب گفته پزشکم همه موارد نرماله اما ازمایشهامو توی گروه فرستادم پزشک عمومی گفتن کمخونی مینور دارم و همچنین پزشک ژنتیک گفتن کمخونی مینور دارم که گفتن ارثیه ولله اعلم البته استرس و اضطراب هم داشتم ک تحت نظر روانپزشک دوبار دارو مصرف کردم،موارد دوم الان تقریبا ی ماهی میشه شبا هنگام خواب دوتا پام از مچ تا سر انگشتان درد میکنن مخصوصا اگه باد کولر بهشون بخوره در ضمن گاهی وقتا ک زیاد گرسنم بشه دست راستم حالت بی حسی میگیره،ببخشید اگه یکم طولانی شد خواستم ببینم مشکلی جدی هستش یا خیر نیاز ب چ پزشک و چ آزمایشهای دارم.
جواب سوال شما : با سلام به احتمال زیاد غلبه سودا ک مشکل جذب دارید که البته با مراجعه به پزشک طب سنتی باید دقیق تر بررسی بشه. برای مشکل دوم هم مرتبط با کم خونی هست. قرص گیاهی ایرون فیت را تهیه و بعد صبحانه و شام میل شود
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۵۹
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم لطفی
🆔@nazaninlotfi67
شرح مشکل :
سلام دوستان لطفا یه راهنمایی بکنید
مادر یکی از دانش اموزام بخاطر بیماری درست نمیتونه حرف بزنه،
یکی دیگه از دانش آموزان اومد ب من گفت مامان پرنیا نمیتونه حرف بزنه، حالا مامان پرنیا پیام داده ک دخترم از این حرف ناراحت شده
من فردا میخوام با پرنیا حرف بزنم بهرحال این مشکل مادرش بازم ممکنه توسط بقیه به رخش کشیده بشع
جی بهش بگم ک هم اروم بشه و هم دفعه بعد اگر کسی چیزی بهش گفت بتونه از خودش دفاع کنه..
لطفا راهنماییم کنید..
جواب سوال شما :
سلام و عرض ادب و احترام خدمت این مراجع گرامی:خب اینکه مادر این کودک نمیتونه درست صحبت کنه نه تقصیرخودشه و نه تقصیر اون بچه ……….کودک باید از این موضوع آگاه بشه که تقصیری نداره و احساس شرم نداشته باشه و خجالت نکشه …….از دانش اموزان دیگه بخواین که در موضوعات خصوصی همدیگر به هیچ وجه دخالت نکنن و این. موضوع رو تاکید کنید .به طوری با اون کودک صحبت کنید که کاملا تفهیم بشه که اگر مادرش خوب صحبت نمیکنه هیچ ربطی به اون نداره و خودش رو مقصر ندونه.
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۶۸
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم رمضانی
🆔@Mah_ramezani26
شرح مشکل :
با سلام
8 سال ک ازدواج کردم و همسرم یه اخلاقای خاصی داره و تمام این 8 سال رو اذیتم کرده ولی بخاطر پسرم ک 5 سالشه تحمل کردم ولی خب از نظر روحی داغون شدم دیگه.اصلا نمیشه باهاشون حرف زد یا موضوعی رو مطرح کرد سریع جبهه میگیره و دعوا و داد و بیداد رامیندازه ،اخرشم میگه باید از من اطاعت کنی .تو هر زمینه ای اینجوریه.اصلا اهل مشورت نیست و برای من اصلا ارزش و احترام قائل نمیشه.بنظر شما اشتباه کردم ک بخاطر پسرم موندم؟الان تو این شرایط ک پسرم تو درگیری و دعوای ما بزرگ میشه نگرانشم .لطفا راهنمایی کنید و بگید چکار کنم؟دیگه عجز شدم ممنونم.
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۷۷
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم رمضانی
🆔@Mah_ramezani26
شرح مشکل :
سلام استاد
شوهرم فردحساس وزودرنج هست و انتظارش از من زیاد هست من 17سال وهمسرم 22سال دارد.
خیلی دمدمی هست و زمانی که ناراحت بشه یا عصبانی بشه یا اون چیزی که میخوادیاانتظارداره نشه،اصلا قابل پیش بینی نیست که چیکار میکنه از داد و قهر گرفته تا زدن حرفهاویا کوباندن در و دیوار یا ..که بسیارباعث ناراحتی من واطرافیانم میشه
نمیدونم چیکار کنم؟ ما دوران عقدیم آخرین بار کاری کرد که دیگه آبروی خودش رو در خانواده ام برده
میخوام جداشم،کم آوردم
ازلحاظ مذهبی هم او خانواده اش سطح عام هستن وما سطح خیلی بالاتری داریم.
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۶۱
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم شیروانی
🆔@paria_51
شرح مشکل :
سلام وقتتون بخیر.من توی شرایط محیطی بدی قرار دارم.یه خواهر بزرگتر از خودم دارم که مشکلات خیلی زیادی توی زندگیش داره و خیلی خیلی غصه میخوره و همیشه فکر میکنه که بخاطر اشتباهاتش و بد کردن به یه سری افراد توی زندگیش اینجوری شده در واقع مدام فکر میکنم این آه بقیست ک پشت سرشه و انقدر این موضوع رو روزانه تکرار میکنه که نگو و نپرس و از طرفی ام یه جوری شده که وقتی کسی آزارش میده همش میگه خدا همینجوری سرت بیاره.
و یه خواهرم کوچیکتر از خودم دارم ک بخاطر شرایط کنکور و کلا اخلاق بد خودش مدام با من بحث میکنه که نیا تو اتاق چقدر میری و میای و یا وقتایی که رفع اشکال درساشو انجام میدم مدام باهام دعوا میکنه و داد میزنه و کلا حالت عصبی داره، بجای تشکرشه! نمک نشناسه، با دوستاش و بقیه با احترام حرف میزنه ولی با ما نه
امروز وقتی داشتم باهام درسشو بهش یاد میدادم خیلی خون ب جیگرم کرد خیلی اذیت شدم و یکمی ام بحثمون شد طوری که فقط زودتر تمومش کردم و بلند شدم رفتم
بعد دیدم برام پیام فرستاده ایشاللله خدا گره بندازه تو کارت گیر کنی یه جا محتاج باشی که بفهمی اینطوری ک اشک منو در اوردی
یعنی من واقعا تو شوک بودم که این همه زحمت بکشم اشکال حل کنم درس بدم کمک کنم راهنمایی کنم اونوقت یکی انقدر نمک نشناس باشه که برای من اینطوری دعا کنه!؟
واقعا دلم شکست!
از طرفی میدونید ناراحتم! از بس خواهر بزرگم اه و نفرین میکنه هرکسیو که اذیتش میکنه دیگه الان دل منم خوشبین نیست،تو دلم میگم خدایا یعنی حالا من قراره محتاج و مشکلدار باشم!؟
یعنی اومدم ثواب کنم کباب شدم. خیلی ناراحتم، ایا بنظر شما همچین نفرینی میگیره؟
میدونم شاید حرفم خیلی منطقی باشه ولی انقدر چیزای عجیب تو زندگیم دیدم واقعا میترسم.!
همین خواهر کوچکم وقتی من کنکوری بودم توی یه دعوا در اومد گفت توام ۳ سال پشت کنکور بمونی!!
و واقعا من ۳ سال پشت کنکور موندم،
الان ناراحتم، میگم چرا همچین حرفی زد که حالا من خدایی نکرده توی زندگیم مشکل ایجاد بشه!
میشه آرومم کنید
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
جهت تنظیم وقت و شرایط مشاوره تلفنی با شماره های زیر تماس حاصل بفرمایید👇🌺
📲 0902 0902 461
📲 0933 323 46 75
جهت تنظیم وقت از طریق تلگرام، با آیدی زیر تماس حاصل بفرمایید👇🌺
🆔 @paria_51💐
🆔 @afsordegidarmani💐⬅️⬅️کانالم
مشاوره حضوری؛
آدرس کلینیک:
مازندران، قائمشهر، خیابان جویبار _ ساختمان پاسارگاد_ طبقه سوم _ کلینیک نوید سلامت با مجوز رسمی از سازمان نظام روانشناسی ایران
0933 323 4675
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۳۰۰
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم قاسمی
🆔@Mgh491011
شرح مشکل :
باسلام. من ی دختر مجرد ۲۹ سالم. من از بچگی بخاطر رفتار خشن خونوادم به ویژه پدرم و برادربزرگم، ازهمه فراری شدم و گوشه و تنها و منزوی. هیچ دوست و رفیق صمیمی ندارم حتی دختر.باهیشکی رابطه ندارم. بعصی وقتها فک میکنم بختم بسته شده. خاستگار دارم ولی دلم نمیخواد حتی ببینمشون. چون میترسم بهم عشق نداشته باشه. دلم میخواد اول با ی نفر دوست بشم و بعد بیاد خاستگاریم. من تو این چندسال فقط بای پسر رابطه عاطفی داشتم ک اونم 4 ماه پیش کات کردیم. من باید چیکار کنم.میدونم مشکلم حاده. سنم داره میره بالا. تاحالا ی رابطه عاطفی بیشتر نداشتم دوست و رفیق و بیرون رفتن و گشت و گذار ندارم . و از خونوادم هم خوشم نمیاد.همه کلاسهای اموزشی رو رفتم ک بتونم رابطع پیدا کنم. حتی با دخترا. ولی نشد. تروخدا بگید برای حل این همه مشکل باید چه کنم. لطفا اگه مشاور فوق العاده خوب در اصفهان میشناسید هم بهم معرفی کتید. ممنون
جواب سوال شما :
سلام دوست خوبم در رابطه با سوال شما موارد زیادی بنظرم می رسه ، یکی این که یک تجربه ی زیسته در گذشته ی شما در رابطه با مشکلاتی که با خانواده و مخصوصا رفتارهای پدر و برادرتون داشتین…. و آزارتون داده… و همین باعث شده که حس خوبی از ورود افراد دیگه مخصوصا شخصی به عنوان پارتنر در نقاط امن زندکیت نداشته باشی و یا از رفتنش به صورت ناگهانی ترس داشته باشی،، به جای دوری کردن از افراد روی خودت تمرکز کن تا علت این که از مواجه با افراد میترسی رو بشناسی اصلاح ترس اولین مرحله ی شناختت از خودته و اما احتمالا درگیر مسائل استرس زا هستی برنامه هاتو زمان بندی و اولویت بندی کن و از کوچکترین مسئله شروع به حل چالش هات بکن از بحث و واکنش های تند دوری کن . و با افراد سمی زندگیت زیاد درگیر نشو
گاهی ما از قضاوت شدن می ترسیم و ترس از اینکه دیگران چه فکری درموردم می کنند اذیتمون می کنه و تمرکزت به هم می ریزه بزار هر کسی هر چی می خواد بگه خودت مهمی و شناختی که از خودت داری اعتماد به نفست ضعیفه و همین باعث میشه که شجاعت روبرو شدن با کسی رونداشته باشی ترس از طرد شدن نداشته باش قرار نیست همه دوستمون داشته باشن گاهی یک نفر دنیای مارو می سازه حتی اگه اون یک نفرم نبود خودت باید دنیای قشنگتو بسازی . میدونم که علاقه داری با فردی که درکت کنه رابطه برقرار کنی پس اول قرار دیدار با خواستگارات رو بزار و در بین این افراد مقایسه کن و به یک جمع بندی درست برس و انتخاب کن وقتی انتخابت منطقی بود عاشق خواهی شذ و برای یک زندگی مشترک سالم نیازه که یک سری خصوصیات شخصیتی که می دونی به رابطه آسیب می زنه را تغییر خواهی داد در رابطه با انتخاب پارتنر کمال گرایی نداشته باش . هیچ انسانی کامل نیست مهارتهای زندکی رو یاد بگیر
دوست خوبم من اصفهان هستم و در صورت تمایل حضوری با شما صحبت خواهم کرد . در پناه خدا 🌺🌺🌺
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺مهناز قاسمی
ارشد روانشناسی شخصیت
عضو سازمان نظام روانشناسی
دارای پروانه ی نظام روانشناسی
مشاور پیش از ازدواج
زوج و خانواده درمانی
درمانگر اعتیاد( مخدر ، محرک)
/channel/AramRavan7
مشاوره حضوری اصفهان
تلفن 09351301940
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۷۶
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم حیدری
🆔@roya_hdi
شرح مشکل :
سلام جناب ثانی
آقایی هستم 28 ساله و خانمم 26 سال دارن و تا دو ماه آینده ان شاءالله فرزند اولمون به دنیا میاد. من پسر دوست داشتم و خانواده خانمم و خود خانمم دختر دوست دارن و فرزندمون هم دختره... خانمم نگران زایمان و افسردگی بعد از زایمان هستن میشه لطف کنید راهکار بدید که یه کم استرس همسرم کمتر بشه؟ حقیقتش خودمم نگرانم لطفا در مورد افسردگی بعد از زایمان بیشتر توضیح بدید.
جواب سوال شما :
سلام دوست گرامی امیدوارم حالتون خوب باشه
درک میکنم فرزند اولتون هست و تجربشو نداشتین و داشتن یک سری نگرانی ها طبیعیه،اما برای افسردگی پس از زایمان که هنوز پیش نیامده،بی جهت نگران نباشید،چون این مورد برای همه پیش نمیاد و فقط درصدی از خانمها که به تغییرات هورمونی پس از زایمان حساس هستند،درگیر این میشوند.
بنابراین به خودتون استرس بیهوده از چیزی که قرار نیست پیش بیاد وارد نکنید.
و جهت پیشگیری از این مورد،در کنار همسرتون باشید،حرفهاشو و نگرانیهاشو بشنوید و دلداریش بدید.حمایت شما از ایشون خیلی موثر هست و اینکه تقسیم وظایف داشته باشید در نگهداری از بچه یا اینکه از خانواده کمک بگیرید تا همسرتون این دوران را بهتر پشت سر بگذارند.
و همسرتون نباید از خودش توقع بیش از حد داشته باشه،با خودش مهربان باشه،وقتهایی برای استراحت و تفریح خودش در نظر بگیره و به خودش اهمیت بده…
با آرزوی موفقیت و حال خوب🙏🏻🌹❤️
رویا حیدری
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
کانال تلگرام👇🏻
@ravanshenasivaerfan
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۴۶
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : جناب آقای شیرازی
🆔@koreshsherazi
شرح مشکل :
سن و سالمون مهم نيست هفده ساله ازدواج كرديم دو تا بچه داريم
همسرم حتى يه روز توى اين مدت كار نكرده هيچ حرفه اى بلد نيست حتى بخودش زحمت ياد گرفتن زبانى كه بچه هامون باهاش صحبت ميكنن نداده. از اول صبح تا نصفه شب با تلفنش سرگرمه يا با خانواده اش صحبت ميكنه يا تو فيس بوك و اينستاگرام ميگرده يا سريال تركى و ايرانى ميبينه. بيشتر از خودم تو اين مورد بهش اعتماد دارم تو اين مورد، هر چند خودش يه مشكل عمده اس ولى مشكل از اين بزرگترهم داريم.
خيلى پرخاشگره، همه خاطرات زندگى ما از دعوا هاييه كه با هم داشتيم اوليش روز سوم ماه عسلمون بود كه … بعد از يكى ديگه از دعواهامون عليرغم اينكه تو يه خونه و زير يه سقف زندگى ميكرديم، يكسال با هم حرف نزديم و زندگيمون از هم جدا بود. يك سال بى اعتنائي مطلق. باز هم اين من بودم كه پيش قدم شدم اين موضوع رو حل كردم.
همه رفتارهاى منو كنترل ميكنه و ميدونه من هر ساعت از روز كجا هستم وقتى بديدن دوستام ميرم كه همسرم باهاشون اختلاف داره بايد بعدش منتظر دعواى بعدى باشم كه معمولا اين اتنظار زياد طولاني نيست و …
بخاطر موقييت شغليم، شيفت شب برام بهتره و درآمد بيشترى دارم. يه روز صبح از كار كه برگشتم ديدم همسرم عصبانى و پرخاشگره وقتى دليلش رو بهم گفت خنده أم گرفت…پرسيد چرا يه خانم غريبه تو رو تو فيسبوك اد كرده…!!! بعد معلوم شد اين خانم غريبه دوست دوست دختر برادرمه كه منو اد كرده بود. اين موضوع به همين جا ختم نشد. اصرار ميكرد كه بايد اونو از ليست دوستام حذف كنم توى جريان همين دعوا، ايشون با جيغ و هوار و بزبون آوردن فحش هاى ركيك ميخاست منو مجبور كنه بعدش هم رفت سراغ دارو هايي كه تو خونه بود و تعداد زيادى از قرص هارو خورد. آمبولانس خبر كردم و بردمش بيمارستان. همون بيمارستانى كه شب قبل اونجا كار ميكردم. نگاه سرزنش آميز، تحقير كننده و تمسخر آميز همكارام رو بايد تمام روز تحمل ميكردم. بعد از اون روز ديگه نتونستم تو اون بيمارستان كار كنم.
همش ميگه با سختى هاى زندگى با من ميسازه خوب معلومه وقتى تو يه كشور گرون اروپايي، مسيؤليت زندگى رو دوش يه نَفَر باشه زندگى راحتى نميتونيم داشته باشيم بهمين خاطر هم شانزده سال شبكارى ميكردم كه درآمد بهترى داشته باشم، با اين همه، همه مسيوليت هاى ديگه هم رو شونه هاى من بود چون همسرم زبان بلد نيست و حتى با بچه هامون كه ميخواد صحبت كنه نميتونه. اين باعث شده كه بچه ها فقط با من صحبت كنن و هيچ وابستگى و احساسى به مادرشون نداشته باشن، مخصوصا پسرم كه خيلى منزوى شده. همه اش سر بچه ها داد ميزنه بچه ها هم متقابلا داد ميزنن كه نميفهمن چى ميگه و اين پرخاشگري ها تاثير منفى رو زندگيشون گذاشته.
تولد دخترم رو توى يه رستوران گرفتيم و همه اقوام ، همكارام و دوستان رو دعوت كرديم. هر كسى رو كه ميشناختيم اونشب اونجا بودن. چند ساعتى كه گذشت ديدم همسرم نيست و همه خانم هايي كه تو مهمونى بودن دم در توالت زنونه جمع شدن بعد معلوم شد همسرم از شدت مستى رو توالت افتاده و أصلا نميدونه دور و برش چى ميگذره. به كمك يكى از دوستاش از در عقب رستوران برديمش بيرون و تو ماشين گذاشتيمش كه يكم حالش بهتر بشه، تموم شب تو ماشين خوابيد. يكشبه آبروى مارو جلوى هر كسى رو ميشناختيم برد.
ميتونم ادامه بدم و بگم و بگم. از شما رَآه حل نميخوام، شايد دارم باهاتون درد دل ميكنم. حرفاييه كه سالهاست به كسي نگفتم. شايد همه ميدونن و من مثل كبك سرم رو زير برف پنهون كردم و ميگم بخاطر بچه ها موندم ولى فكر ميكنم ديدن اين چيزهايي رو كه اينجا گفتم و صدها مورد ديگه اى كه نگفتم، تاثيرش بدتر از جدايي باشه. نظر شما چيه؟
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۵۳
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم اله وردی
🆔@FatemeAllahverdi
شرح مشکل :
سلام
پسرم و ۲۵ ساله کاسب بازارم
من یه مدتیه از دختر همسایمون خوشم اومده و احساس میکردم ایشون هم از من خوشش میومد چون هر وقت از جلو مغازم رد میشد داخل رو نگاه میکرد و من تا نگاهشون میکردم سریع نگاهشو میدزدید یه ماه اینطوری رف تا من تصمیم گرفتم بهش پیشنهاد بدم ولی ایشون زنگ نزد و مادرشون هم اومده بود به مادرم گفته بود که پسرت به دخترم شماره داده بعد این کار دوباره وقتی رد میشد وقتی حواسم نبود نگام میکرد و وقتی من نگاهش میکردم دوباره نگاهشو میدزدید حالا واقعا نسبت به علاقه اون به خودم شک دارم اگه خوشش میاد این بازیا چیه اگه هم نه باز این فیلم ها چیه
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۰۸۲۵۴
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم دکتر روشنی
🆔@Roshani_MD
شرح مشکل :
سلام دختری هستم ۲۰ ساله
دچار اظطراب شدید اجتماعی هستم به گونه ای که توان حضور در هیچ جای را ندارم به اندازه ای که دستان شروع به لرزیدن میکنه صورتم سرخ میشه وضربان قلبم بالا میره خواهشا بگید من چکار کنم امکان رفتن به روانشناس را ندارم و فک می کنم دچار فوبیا شدم لطفا کمکم کنید
جواب سوال شما :
باسلام و احترام
دوست عزیزحتما باید پیگیر درمان باشید برحسب شرایط شما درمان دارویی و یا رواندرمانی و مشاوره است. توصیه میکنم به یک روانپزشک مراجعه کنید تا پس از ارزیابی اقدامات لازم درمانی شروع شود.
موفق باشید
دکتر ناز روشنی
متخصص اعصاب و روان
روانپزشک
عصرها ۴ تا ۸
مشهدخیابان چمران (جهانبانی) چمران۱۵ ساختمان المان واحد ۵۰۲تلفن ۳۸۵۲۵۹۸۲- ۰۹۳۵۲۳۶۴۶۲۴
ويزيت آن لاين نيز انجام ميشود.
صبح ها کلینیک ویژه بیمارستان قائم، ابن سیناوسيدي
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃