mohsenjalalpour | Unsorted

Telegram-канал mohsenjalalpour - ✍️ محسن جلال‌پور

11132

فعال بخش خصوصی و تحلیل‌گر مسائل اقتصادی

Subscribe to a channel

✍️ محسن جلال‌پور

https://instagram.com/p/BPBHmyMjNCM/

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

آیا این همه حساسیت درباره نرخ ارز به سود اقتصاد کشور است؟


اين روزها نوسان قيمت دلار بیشتر از هرچیزی مورد توجه افکار عمومی است.
تا آن‌جا كه من مي‌دانم، نوسان نرخ برابري پول یک كشور با ارزهاي ديگر در هيچ کشوری به اندازه ايران مورد توجه افکار عمومی نیست.حتی حساسیت درباره پول ملی هم در هیچ کشوری به اندازه ایران وجود ندارد.
البته این، هم نشانه خوبی است و هم نشانه خوبی نیست.خوب است از این جهت که نشان می دهد مردم زمانه ما حواسشان به فراز و فرود قیمت‌ها جمع است و مثل قدیم‌ها نسبت به نوسان‌های اقتصادی بی‌اطلاع نیستند.

در عین حال این همه توجه به مقوله نرخ ارز خوب هم نیست از این جهت که قرائت های مردمی از پدیده‌های کاملا تخصصی در حوزه اقتصاد اگر اشتباه باشد و باعث فشار آوردن و تغییر استراتژی سیاست گذار شود، اقتصاد کشور را از مسیر درست منحرف می کند.
در حالی که پدیده های اقتصادی نیاز به بررسی و تحلیل عمیق دارند و ماهیت آنها فراتر از بحث های معمولی در شب نشینی ها و محافل عمومی است.
مثلا درباره نوسان های اخیر نرخ ارز دلایل زیادی مطرح می شود اما کم تر شنیده ایم به تحلیل های بنیادین هم توجه لازم صورت گیرد. مثل این که درسال‌هاي اخير،ارزش دلار آمريكا دربرابر دیگر ارزها افزايش يافته و به اصطلاح قدرت دلار بالا رفته است اما مردم در تحلیل های خود به این موضوع توجهی ندارند.
واقعیت این است که اقتصاد ایران به این راحتی ها نمی تواند از رکود فعلی رهایی پیدا کند.خیلی ها تنها راه خروج را توجه بیشتر به مقوله صادرات می دانند. این یکی از اصول اصلی اقتصاد مقاومتی است. اگر می خواهیم در صادرات موفق شویم و می خواهیم اقتصادی درون زا و برون نگر داشته باشیم باید نگاه منطقی تر و علمی تری به قیمت ارز داشته باشیم. از آنجا که عمده معاملات ما در سالهای گذشته به دلیل تحریم های اولیه بر روی دلار حول و حوش ارزهایی به غیر دلار آمریکا بوده اُفت برابری این ارزها در برابر دلار آمریکا صدمه پنهانی است که صادرکنندگان ما در سالهای اخیر متحمل شده اند.

از نظر بخش خصوصی پایین نگه داشتن نرخ ارز دستاورد دولت نیست، متناسب کردن آن با شرایط داخلی و بین المللی دستاوردی بزرگ است.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

محمد علی نجفی:
40 درصد نیروی انسانی شاغل در بخش دولتی را نیروهای مازاد یا ضعیف تشکیل می‌دهند

دکتر محمد علی نجفی مشاور رئیس جمهور امروز در اظهارنظری، خویشاوند سالاری و پارتی بازی را از چالش های نظام مدیریت کشور دانسته و گفته: 40 درصد نیروی انسانی شاغل در بخش دولتی را نیروهای مازاد یا ضعیف تشکیل می‌دهند که این موضوع بهره وری را پایین آورده است.او همچنین گفته: اکنون در یک بنگاه اقتصادی مانند ایران خودرو 12 هزار نفر نیروی انسانی مازاد وجود دارد؛ شرکت خودروسازی سایپا نیز همین وضعیت را دارد.(منبع: ایرنا)

اندکی تفکر در باره آن چه دکتر نجفی مطرح کرده،هر فرد ایرانی را دچار رعب و وحشت می کند. چون در سخن ایشان پیام های نگران کننده ای نهفته است.
یکی از پیام های نهفته در سخن ایشان این است که از 8.5 میلیون کارمند و حقوق بگیر دولت(منبع مهر) ،نزدیک به چهار میلیون نفر،ناکارآمد و ضعیف (ازنظر کارشناسی) هستند.
ارتشی را مجسم کنید که نزدیک به نیمی از نیروهایش با فنون نظامی آشنا نیستند. یا گروهی پزشک را مجسم کنید که نزدیک به نیمی از آنها در کار تشخیص و درمان ضعف دارند.
مدت هاست که بحث هایی درباره پایین آمدن مداوم کیفیت خدمات دهی دولت مطرح می شود و مصداق هایش برای مردم اظهر من الشمس است. مثلا مردم ایران بهترین و جدید ترین تکنولوژی های ارتباطی مثل انواع گوشی موبایل را می خرند اما بدترین کیفیت مکالمه و اینترنت را دریافت می‌کنند. بهترین و جدیدترین خودروها را می خرند اما در بدترین خیابان‌ها و جاده ها رانندگی می کنند.این ناکارآمدی در همه حوزه ها از جمله،بیمارستان ها،تأمین اجتماعی،قطارها،هواپیماها،اداره های دولتی و ... مشهود است.

اکنون سوال های متعددی در این زمینه در ذهن نقش می بندد.از جمله این که چگونه اجازه داده شده که 40 درصد نیروی انسانی یک ساختار را نیروهای ضعیف تشکیل دهند؟ چگونه این همه نیروی ناکارآمد به دولت راه یافته اند؟ مسبب استخدام این همه نیرو در دولت کیست؟ و...
در عارضه یابی این مشکل بزرگ،به این نتیجه رسیدم که ایراد اصلی در تعیین هدف و ریل گذاری اقتصاد کشور است. ما اقتصاد را برای اشتغال‌زایی می‌خواهیم و نه برای رشد اقتصادی. چون با وعده اشتغال است که مردم به نامزدهای مجلس و ریاست جمهوری رأی می دهند.چون با وعده اشتغال و توزیع پول است که گروه ها در انتخابات رأی می آورند.در مقابل، سخن گفتن از رشد اقتصادی هیچ جذابیت اجتماعی ندارد و پایگاه سیاسی ایجاد نمی‌کند.

نتیجه تفکر اشتغال‌زایی،گماردن افراد به هرشکل ممکن سر هرکار است. نتیجه برنامه‌ریزی ساختاری که هدفش ایجاد اشتغال برای خوشحال نگه داشتن توده های اجتماعی است و اتفاقا به منابعی هم چون نفت دسترسی دارد،می شود همین که در اقتصاد ایران می بینیم.می شود همان که دکتر نجفی اشاره کرده است.
در حالی که یک ساختار سیاسی که هدفش دست یابی به رشد اقتصادی است،به بخش خصوصی اش اجازه فعالیت می دهد. پای دولتش را از فعالیت های اقتصادی و بنگاه داری کوتاه می‌کند و برای جلب سرمایه‌های جهانی،رابطه اش را با دنیا بهبود می‌بخشد.در نتیجه هم کیک اقتصادش بزرگ می‌شود و هم این که افراد سهم بیشتری می برند.

البته اگر هدف ما ایجاد رشد اقتصادی باشد و فکر کنیم با منابع نفتی که داریم می توانیم به این هدف دست پیدا کنیم،دوباره پس از مدتی به بن بست می رسیم. چون رشد اقتصادی اگر تنها مبتنی بر سرمایه باشد،دیری نمی‌پاید که متوقف می‌شود در حالی که رشد اقتصادی مبتنی بر سرمایه و مهم تر از آن، بهره وری،می‌تواند مدت‌دار و مستمر باشد.
نتیجه این که اگر دولت همچنان خود را متولی ایجاد شغل برای انبوه بیکاران بداند،اقتصاد ایران در مسیر درست قرار نمی‌گیرد اما اگر دولت،وظیفه‌اش را بهبود فضای کسب وکار بداند و به بخش خصوصی مجال فعالیت بدهد و آزاد سازی فعالیت‌های اقتصادی را به صورت جدی در دستور کار قرار دهد، چرخ اقتصاد به گردش در می‌آید که هم رشد به دست آید و هم اشتغال ایجاد مي شود.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

چرا افزایش درآمدهای نفتی دربودجه خبر خوبی برای بخش خصوصی نیست؟

اين روزها لايحه بودجه ٩٦در مجلس در حال بررسی است.این بودجه، هم ازحيث درآمد و هم ازحيث هزينه، نسبت به بودجه سال1395افزايش نشان مي دهد.
شايد حساسيت عده زيادي از فعالان اقتصادي در نگاه به ستون درآمدها برروي درآمد حاصل از ماليات متمركز باشد. البته اين حساسيت درسال‌هاي ركود و بي رونقي كسب وكار حساسيت درستي به نظرمي رسد. امابه نظر من به همان ميزان كه باید نگران افزايش ميزان وصول ماليات بود، باید نسبت به افزايش درآمدها در بخش فروش نفت هم نگرانی داشت.
از آن جهت كه قسمت عمده اين درآمدها در بخش هزينه‌هاي جاري مصرف مي شود و عملا دست دولت را براي افزایش هزینه ها باز می گذارد. البته رابطه افزایش درآمدهای نفتی و رشد اقتصادی در کشور ما ثابت شده اما روی دیگر این تحول می تواند منجر به سخت ترشدن فضاي رقابت براي فعالان بخش خصوصي باشد. چرا که اين تحول باعث می‌شود كه دولت دیگر احتياجي به افزایش فعالیت‌های بخش خصوصی و در نتیجه بزرگ شدن سهم این بخش در اقتصاد کشور نداشته باشد. در نتیجه،توسعه بخش خصوصی هم به حاشیه رانده می شود. همچنين تجربه نشان داده با افزايش میزان ارز حاصل از فروش نفت،توجه به صادرات غیرنفتی كاهش يافته و در اين مقوله هم باز، بخش خصوصي آسيب پذير می‌شود.
به این ترتیب باید گفت درحال حاضر هم افزایش درآمدهای نفتی و هم کاهش آن دركشور،به زیان بخش خصوصی است و شايد اين سوال پيش آید كه پس در چه صورتی بخش خصوصی از افزایش درآمدهای نفتی منتفع می شود؟
این گونه می‌توان پاسخ داد كه بهترين راه، محدود‌کردن استفاده از در آمدهاي نفتي در بودجه سالانه است.
شاید بهترين شيوه اين باشد كه پس از سال‌هاي تحريم و كم‌شدن ميزان درآمدهاي نفتي، همان روال را ادامه داده و رقم ريالي مشخصي را درستون درآمدهاي نفتي محسوب کنیم.با این قید که هرسال از میزان آن کاسته شود. در این صورت، مابقي ارز حاصل از فروش نفت را در صندوقي مانند صندوق توسعه ملي حفظ کینم تا هم ثروتي براي آینده كشور باشد و هم درسال‌هاي كاهش درآمدها، به کار اقتصاد کشور آید. ضمن اينكه اين صندوق خود مي‌تواند با اخذ ضمانت نامه های معتبر از سرمايه گذاران داخل كشور و صدور ضمانت نامه، امكان بهره بردن از منابع خارجي و ارزان قيمت را براي سرمايه گذاري بخش خصوصی فراهم آورد.
تنها در اين صورت است كه دولت به دليل نياز به درآمدهاي بخش‌خصوصي خود را موظف به تسهيل امور و بهبودفضاي كسب وكار دانسته و امكان توسعه بخش خصوصي را فراهم می آورد.
همین طور در اين صورت است كه اعتماد لازم در سرمايه گذار (داخلي وخارجي) به وجود آمده و با اطمينان به يك ثبات نسبي در اقتصاد كشوراقدام به سرمايه گذاري خواهد کرد.
تازماني كه درآمدهاي نفتي متغير بوده و سالانه با اعداد و ارقام متفاوت و مبهمي دربودجه لحاظ شود، عملا به سرمايه گذار اين پیام داده مي شود كه بازياد شدن اين منابع كه بارها درطي دهه هاي گذشته اتفاق افتاده ديگرنیازی به سرمایه گذاری او نیست و دولت از محل درآمدهای نفتی،سرمایه مورد نیاز برای اقتصاد کشور را تأمین خواهد کرد.


@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

‎فيلمي ناراحت كننده از قطع غيرقانوني درختان در جنگل هاي نور،جوربند،چمستان و لاويج.

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

فساد مثل موریانه در حال خوردن پایه های نظام اداری است

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

آیا حذف صفر از اقتصاد کشور سیاستی اصولی است؟

تحلیل کوتاهی درباره حذف صفر از پول رسمی نوشته ام که روزنامه دنیای اقتصاد در شماره
روز شنبه به عنوان سرمقاله منتشر کرده است. حرف اصلی من این است که چنین سیاستی،اگر به تنهایی اجرا شود، مقطعی و موقتی خواهد‌بود.
اشاره کرده ام که مرور تجربه های موفق نشان می‌دهد که حذف صفر از پول رسمی، جزئی از یک بسته سیاستی منسجم بوده است.بسته ای که در آن، به طور مشخص برای کاهش تورم، انضباط مالی،اصلاح نظام بانکی، آزاد سازی و خصوصی سازی و... سیاست‌گذاری شده است.
همین طور این سؤال را مطرح کرده ام که آیا مقطع فعلی،زمان مناسبی برای حذف صفر از پول رسمی است؟
چند دلیل آورده ام که مقطع فعلی به مراتب مناسب‌تر از سال 1387 است که در آن حذف صفر به عنوان يکي از محورهاي هفت ‌گانه طرح تحول اقتصادي در سال 1378 مطرح شد.
نخست این که تورم کاهش یافته و به سمت یک رقمی شدن در حرکت است. دوم این که اقتصاد‌ایران با وجود پشت سر گذاشتن یک دوره پر تنش در عرصه بین المللی و تحمل فشارهای شدید تحریم،به ثبات نسبی رسیده و مردم کم تر شاهد تصمیم‌های پر خطر و سیاست گذاری های خلق الساعه بوده اند. با کمی خوش‌بینی می‌شود این روند را برای سال های آینده نیز پیش‌بینی کرد.
سوم این که سیاست‌گذار پولی در حال حاضر از استقلال نسبی برخوردار است و کم‌تر شاهد یورش های سیاسی به منابع بانک مرکزی بوده ایم.علاوه بر آن،پس از یک دوره نسبتاً طولانی از سال 1386 به بعد، که اقتصاد کشور دارای عملکرد ضعیف و در برخی سال‌ها بحرانی بود، سال 1395، بدون تردید از نظر ثبت مقادیر متغیرهای اصلی اقتصاد کلان، یعنی رشد اقتصادی، تورم و اشتغال، سال شاخصی خواهد بود.(مسعودنیلی-تجارت فردا-شماره 197)
علاوه بر آن،نشانه هایی هم چون روند افزایشی تقاضای مصرفی، تسهیل تجارت و بهبود نسبی صادرات و نیز بهبود نسبی وضعیت نظام بانکی و رشد اعطای تسهیلات می‌تواند تصویری مثبت از آینده اقتصاد کشور پیش چشم ناظران قرار دهد که به نوعی توجیه کننده اقدام بانک‌مرکزی برای حذف صفر است.
همین طور اشاره کرده ام که وجود چند مشکل اساسی در اقتصاد ایران، سیاست حذف صفر را با اگر و اماهایی مواجه می‌کند.
این که بودجه‌های ما غیر شفاف است ، برای انضباط مالی اقدام مؤثری انجام نداده‌ایم و همچنان اقتصاد‌مان به نفت وابسته است، نرخ بالای بیکاری داریم و اقتصادمان از عارضه کم‌رشدی رنج می برد، می‌تواند نشانه این باشد که هنوز زمان اجرای سیاست حذف صفر از پول رسمی فرا نرسیده است. باید در نظر داشت، تا زمانی که این اصلاحات صورت نگیرد یا حداقل این که در مسیر این اصلاحات قرار نگیریم، اصلاحات قیمتی و اسمی ، نه تنها نتیجه مطلوبی به همراه نخواهد داشت، که هزینه زیادی هم به اقتصاد کشور تحمیل خواهد کرد.
با این حال معتقدم سیاست گذاری صحیح برای نرخ ارز،بر سیاست گذاری برای حذف صفر از پول رسمی، اولویت دارد به همین دلیل در پایان نوشته ام نتیجه گرفته ام که اقداماتی نظیر حذف صفر، به تنهایی گشایشی برای اقتصاد کشور به دنبال نخواهد داشت مگر اینکه درکنار بسته ای از سیاست‌گذاری های مشخص با اهداف معین باشد. تا از اجرایی کردن این سیاست ها،از تورم کاسته شده و رشد اقتصادی تقویت و انضباط مالی نیز حاکم شود.

متن كامل👇


http://donya-e-eqtesad.com/news/1082532

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

چیزی نمانده که نفرین جازموریان،دامن شهرهای زیادی را بگیرد.هنوز نیمه نفسی در پیکر بی جان جازموریان باقی مانده.#بیایید_صدای_جازموریان_باشیم. @mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

https://instagram.com/p/BNjo9syjdac/

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

تجربه دو سوسیالیسم
کوبایی و چینی

امروز که خبر درگذشت فیدل کاسترو را در رسانه ها دیدم،یاد روزهایی افتادم که او در اوج بود و نفوذ اندیشه های سوسیالیستی اش غیر قابل انکار.
برای سال‌های طولانی،او و ارنستوچه‌گوارا و انقلاب کوبا الگوی بسیاری از سوسیالیست‌های جهان، به شمار می‌رفتند. صورت آنها روی لباس‌های زیادی نقش بست و راه و روش آنها در خیلی از کشورها به عنوان الگوی کشورداری دنبال شد اما الگوی اقتصادي سوسیالیسم کوبایی در نهایت به کجا رسید؟
به خاطر دارم 10 سال پیش، فيدل کاسترو زماني كه قصد داشت از قدرت كناره گيري كند، در اظهارنظری غیر منتظره در پاسخ به این پرسش که آیا هم چنان معتقدید که انقلاب کوبا را می‌شود به دیگر کشورها صادر کرد؟ گفت:الگوی ما امروز حتی برای خودمان عمل نمی‌کند.(نقل به مضمون).
فیدل کاسترو اگر برالگوي اقتصادي سوسياليستي اش اصرارنمي ورزيد،می‌توانست سال‌ها پیش صدای نارضایتی مردم را از خیابان‌های هاوانا بشنود.مردمی که خود را به دریا می‌ انداختند تا از ساختار به بن بست رسیده کوبا فرار کنند و زنانی که به خاطر فقر به تن فروشی افتاده بودند و مردانی که وقت خود را در قمارخانه‌ها و میخانه‌ها می گذراندند، بهترین نشانه بودند تا کاسترو عمق یک فاجعه را درک کند.
آن‌طرف در چین که نظامی بسته‌تر از کوبا داشت، دن شیائوپنگ با درک درست از شرایط،اصلاحات اقتصادی را در پیش گرفته بود و زمینه ساز تحولاتی شد که چند سال بعد، كشورش را به ابرقدرتی واقعی در عرصه اقتصاد تبدیل کرد. او چین را در مسیری قرار داد که به واسطه آن ميليون‌ها نفر از دايره فقر بيرون آمدند.
شیائوپنگ برای چین چه کرد و کاسترو برای کوبا چه ارمغانی داشت؟
پاسخ به این سؤال را می توانیم در تحولات آمریکا پیدا کنیم. آن‌جا که دونالدترامپ بیشتر برنامه‌هایش را برای مهار چین تنظیم کرده و می‌خواهد پس از در دست گرفتن قدرت،فاصله اقتصاد آمریکا را با اقتصاد چین زیاد کند.
کشوری که تا چند دهه پیش 200 میلیون گرسنه داشت،امروز شانه به شانه اقتصاداول دنيا حرکت می کند اما کار کوبا به کجا رسیده و کجای اقتصاد جهان ایستاده است؟
کوبا تازه دارد به بخش خصوصی اجازه می دهد که دکه های ساندویچی تأسیس کند و سلمانی راه بیندازد.تاکسی ها تازه چند سالی است که خصوصی شده اند و دیری نیست که مردم گوشی موبایل دست می گیرند. رائول کاسترو برادر فيدل فقيد، کاری سخت پیش رو دارد. او حتی اگر پس از مرگ برادر،تعارف ها را کنار بگذارد و اصلاحات اساسی ایجاد کند،سال ها زمان می خواهد تا به اقتصاد نیمه جان کوبا،جانی تازه بدهد.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

استعفا از انجمن پسته و یک خاطره درس آموز

روز پنج شنبه، نشست سالانه هيأت امناي انجمن پسته تشكيل شد و سرانجام استعفايم را از رياست هيأت‌مديره اين انجمن پذيرفتند. مدت زمانی طولانی از بدو تأسيس انجمن،رياست هيأت مديره آن را بر عهده داشتم تا این که روز پنج‌شنبه بی‌آن که توفیق حضور در جمع دوستان را داشته باشم،با استعفایم موافقت کردند.
بخش خصوصي نياز جدي به تشكل‌هاي تخصصي دارد اما متأسفانه چالش‌های زیادی پیش‌روی انجمن‌ها و تشکل‌های بخش‌خصوصی وجود دارد كه براي نمونه می‌خواهم به یکی از این چالش‌ها اشاره کنم.
در ابتداي شكل‌گيري انجمن كه همزمان بود با چرخش قدرت و تشکیل دولت نهم، بعد از مدت‌ها چانه زني و جلب موافقت اتاق ايران ،تصمیم گرفتیم براي تأسيس انجمن، از بزرگان این حوزه دعوت کنیم تا با حضور در کرمان، نسبت به انتخاب هيأت امنا و سپس هيأت مديره دور اول اقدام كنيم.
خبر تشكيل انجمن پسته و حضور افراد موثر اين صنعت در شهر پيچيده بود و همه ذي‌نفعان پسته كه عمدتا كرماني بودند،اين خبر را گوش به گوش و دهان به دهان منتقل مي‌كردند.يك روز مانده به برگزاري مجمع عده‌اي از مديران دولتی استان نزد استاندار وقت رفته و گلایه کرده بودند که چرا نشسته‌اید و چیزی نمی‌گویید که اتاق كرمان از عده اي غيركرماني دعوت کرده تا انجمن پسته را تأسیس کنند.
آقای استاندار هم كه از چند و چون ماجرا مطلع نبود، اين اعتراض را به جا دانسته و به شدت گلایه کرد. ايشان پيام داده بود كه اگر قرار است انجمني باشد، بايد توسط خود كرماني‌ها شكل گیرد و دليلي ندارد که دیگران در این انجمن نقش داشته باشند. يك روزمانده به برگزاري مجمع و انتخابات، من مانده بودم و جو بسیار سنگینی که علیه ما به وجود آمده بود. پیش خودم گفتم بدون جلب رضایت استاندار، تشکیل انجمن به صلاح نیست بنابراین تصمیم گرفتم به ملاقات ایشان بروم و درباره انجمن توضیح بدهم. اما موفق به ملاقات نشدم. به هرحال مجمع را برگزار کردیم و کارها مطابق روال پیش رفت.بعد از برگزاری مجمع و برگزاری انتخابات، بلافاصله به استانداری و دفتر آقای استاندار مراجعه کردم.ایشان بنده را به حضور نپذیرفت و پیام داد که به معاونت اقتصادی استانداری مراجعه کنم.
به دفتر معاون اقتصادي مراجعه کردم. متوجه شدم براساس دستورالعمل ابلاغي دولت مبني برارائه راهكارهاي تمركززدايي، در دفتر ایشان نشستی با اين عنوان با حضور تعدادي ازمديران تشکیل شده وبرخي از مدیران دولتی هم در این نشست حضور دارند. من را هم براي اداي توضيح به این نشست دعوت کردند. وارد جلسه شدم و دیدم که همه برگشته‌اند و من را نگاه می‌کنند. هنوز سلام نکرده بودم که معاون اقتصادی استاندار با عصبانیت گفت: مرد حسابی مگر در این شهر پسته شناس کم است که شما عده اي از دیگر شهرها را دعوت کرده ای و انجمن تشکیل داده ای؟بعد هم گفت:اين انجمن از نظر استانداري وجاهت قانونی نداشته و فاقد اعتبار است.
در تمام مدت با حوصله به حرف‌های آقای معاون گوش دادم و در حالی که هنوز هیچ کس تعارف نکرد که بنشینم،اجازه خواستم که صحبت کنم.
توضیح دادم که روال تشكيل انجمن ملي در اتاق‌ايران چگونه است و اشاره کردم که انجمن ملی پسته، اولين انجمن ملي است که در كشور با مركزيت يك استان شکل می‌گیرد و قطعا کرمان پایگاه اصلی این انجمن خواهد بود.توضیح دادم که بر خلاف برداشت‌ها،تشکیل این انجمن در کرمان،اعتباری برای شهر است و از آن مهم تر،انجمن برای رفع مشکلات فعالان صنعت پسته که به صورت عمده در کرمان هستند،تلاش خواهد‌کرد.بعدهم چنين حركتي رادرراستاي دستورهمين جلسه وابلاغ دولت درجهت تمركززدايي دانستم .كم‌كم احساس کردم توضيحاتم مؤثر واقع شد و ورق برگشت.جالب این که پس از این نشست،با توصیه استانداری،به عنوان يك نمونه عملي و موفق از تمركززدايي با تلویزیون کرمان مصاحبه کردم.
به این ترتیب،انجمن ملی پسته تشکیل شد و خوشبختانه تا امروز به کار خود ادامه داده است.

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

فراموشی اقتصاد در سهل انگاری نظام آموزشی

چندسال پيش گفت‌وگويي از يك اقتصاددان سرشناس خواندم كه گفته بود تا سن 18 سالگي تجربه خريد از بقالي محلشان را نداشته و تا رسيدن به اين سن، پا به هيچ فروشگاهي نگذاشته است.
اين استاد دانشگاه بعدها نقش مهمي در اقتصاد كشور به عهده گرفت و هميشه براي من اين سؤال مطرح بود كه چطور فردي تا سن ١٨ سالگي از هيچ فروشگاهي خريد نكرده و چطور فردي با اين پيشينه، سكان سياست گذاري را در دست گرفته است؟
پاسخ به پرسش دوم،مجالی دیگر می طلبد اما به بهانه روز نوجوان می‌خواهم درباره آسیب‌های ناآگاهی و ناآشنایی نوجوانان و جوانان با اقتصاد، تحلیل کوتاهی داشته باشم.
برخلاف استاد که تا 18 سالگی تجربه خرید نداشتند، من از ابتدای کودکی در کاروانسرایی که پدرم در آن حجره داشتند و هنوز هم پابرجاست وارد عرصه بازار شدم و شاید شش سال داشتم که پایم به بازار کرمان باز شد. از همان زمان احساس کردم که باید همین مسیر را دنبال کنم. البته به درس و مشق هم علاقه داشتم به دلیل همین علاقه جزو 10 دانش‌آموز نخبه انتخاب شدم و از مرحوم رجایی که در آن زمان وزیر آموزش و پرورش بودند، تشویق‌نامه دریافت کردم. اما علاقه من به حضور در بازار باعث شد که همزمان با ورود به دانشگاه وارد بازار و کار تجاری شوم. از همان کودکی مفهوم کار و تلاش را فهمیدم.
بازار کرمان برای من حکم دانشگاه را داشت.رفت و آمدها،حمل و نقل ها، رفت و روب حجره ها،شمردن پول،صدای بازار مسگرها،بو کردن زیره و برنج، چشیدن طعم خرما و پسته و هر رفتاری که از بازاریان می‌دیدم،برایم درس بود. درس‌هایی که در نهایت در سه مفهوم خلاصه شد.زندگی،تلاش،اخلاق.
بازار،آن روزها پر بود از جوان و نوجوان.برخی دم دست استادی،شاگردی می کردند.برخی بهترین تفریحشان بازار گردی وشیطنت در راسته ها و دهلیزها بود و برخی برای خرید با پدر و مادرشان به بازار می آمدند. هرچه بود،می‌دیدم و می‌شنیدم که بچه ها این مفهوم را درک کرده بودند که تلاش بیشتر یعنی درآمد بیشتر و درآمد بیشتر یعنی رفاه بیشتر.تابستان ها،بیشتر بچه‌های هم ‌سن و سال من به شکلی مشغول کاری بودند.یکی بادکنک می‌فروخت،یکی فرفره و دیگری هم زیر دست اوستایی،کار یاد می‌گرفت.
این روزها اما این سنت به فراموشی سپرده شده.پدران و مادران،به سختی کار می کنند تا بچه ها در رفاه و آرامش بزرگ شوند.بچه‌ها اما مفهوم کار و تلاش را درک نمی‌کنند.وقتی در نوجوانی به حجره مرحوم پدرم می رفتم،می‌دیدم کسب درآمد چقدر سخت است و متوجه می‌شدم که پدرم چقدر به سختی تلاش می‌کنند تا خانواده در رفاه بیشتر باشند.
این‌روزها اما همه چیز تغییر کرده و می‌بینم خیلی از آدم‌های اطرافم وقتی برای خرید به بازار می روند،حتی بچه هایشان را همراه نمی‌برند. بردن بچه به بازار مشکلات خودش را دارد اما فکر نمی‌کنید کودک دل بند شما روزی بزرگ می‌شود و باید به تنهایی مایحتاج خود را تأمین کند در حالی که او نه پول را می‌شناسد و نه فروشنده و بازار را.می‌خواهم بگویم این روزها شناخت مفاهیمی نظیر کار و تلاش و درک این که برای زندگی بهتر باید کار کرد،حتی در خانواده، به خوبی به نسل آینده ما منتقل نمی شود و این حتما برای آینده کشور نتایج خوبی به دنبال ندارد.
بیایید به کتاب‌های درسی نگاهی بیندازیم.سیستم آموزشی ما هیچ تلاشی برای آموزش مفاهیم اقتصادی به نوجوانان نکرده است. حداقل امروز که با محدودیت شدید منابع مواجه شده ایم هیچ تلاشی در نظام آموزشی ایران مشاهده نمی‌کنیم که این خطر بزرگ را گوشزد کند و به نسل جدید بیاموزد که محیط زیست ما به خاطر مصرف بی رویه منابع آبی و خاکی در خطر است و اگر مراقبت نکنیم،زمانی که بچه های ما بزرگ شوند،ایران به بیابانی لم یزرع تبدیل خواهد شد.
همه زندگی نسل ما با صنعت نفت می چرخد اما دانش آموزان ما حتی اندک آشنایی با آن ندارد.محیط زیست ما دارد نابود می شود.نسل ما چیزی برای فرزندانش باقی نگذاشته و خیلی از منابع ما رو به پایان است اما نظام آموزشی ما درباره این تغییر خطرناک هیچ کاری نکرده و کودکان ما همان طور که با مفهوم کار و تلاش آشنایی ندارند،نسبت به خطر کمبود منابع هم آگاه نیستند.
همه این ها در حالی است که مرور تجربه کشورهای توسعه یافته به ما گوشزد می کند؛ کودکی که مفهوم کار و تلاش را در سنین پایه درک کرده باشد در آینده دیدگاهی آگاهانه تر نسبت به منابع،محیط زیست و فرصت‌های کسب وکار خواهد داشت.
/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

تکمله ای بر روز صادرات

امروز در سرمقاله دنیای اقتصاد نکاتی را درباره صادرات مطرح کردم که خلاصه اش را این جا می گذارم.👇


📌آقای روحانی،به درستی مشکل اصلی صادرات را تعامل سازنده با جهان می‌دانند؛ اما همان طور که در این سخنرانی اشاره می‌کنند، هنوز بخش‌هایی از نیروهای سیاسی جامعه، چنین دیدگاهی ندارند.

📌متاسفانه در کشور ما نسبت به پدیده‌های مختلف، برداشت‌های مختلف وجود دارد و راه‌حل‌ها حتی به هم نزدیک نیست و این‌گونه است که حتی نسبت به مهم ترین پایه‌های توسعه و پیشرفت، اختلاف نظر جدی وجود دارد.


📌اگر به تجربه توسعه در کشورهای مختلف جهان نگاه کنیم، متوجه می‌شویم حداقل نسبت به چند سیاست پایه‌ای و مهم به اجماع رسیده‌اند. بدون شک، نخستین مساله، دادن مشروعیت و مقبولیت به فعالیت‌های بخش خصوصی است که هنوز در کشور ما درباره آن اختلاف نظر وجود دارد. مساله حد و اندازه دخالت‌ها و فعالیت‌های دولت هم مورد اجماع سیاستمداران ما قرار ندارد و همچنین ما نمی‌دانیم تعامل خوب با دنیا چگونه تعاملی است.

📌اکنون مساله اصلی چندان پیچیده به‌نظر نمی‌رسد. اقتصاد ایران مشکل اشتغال دارد. این مشکل دارد به یک مساله اجتماعی و امنیتی تبدیل می‌شود. برای ایجاد شغل نیاز به سرمایه‌گذاری داریم؛ اما به دلیل نامناسب بودن فضای کسب‌وکار و عدم اطمینان بخش خصوصی، نمی‌توانیم این سرمایه را از داخل و خارج تامین کنیم. به این ترتیب اقتصاد ما با تکیه بر داشته‌های فعلی خود، توان ایجاد تحرک و رشد اقتصادی را ندارد.

📌در حال حاضر نه تنها از معضل رشد پایین که از عدم اطمینان نسبت به استمرار این رشد هم رنج می‌بریم. چون با نگاهی به اثر گذاری متغیرهای مختلف بر رشد اقتصادی کشور متوجه می‌شویم که عوامل درونی اقتصاد ایران، توان اثر گذاری بیش از این را بر رشد اقتصادی ندارند.


📌اگر به اجزای اثر گذار بر رشد اقتصادی نگاه کنیم، متوجه می‌شویم آنچه صورت گرفته، احتمالا در سال آینده و سال‌های آینده تداوم نخواهد یافت. به این ترتیب باید به اهرم‌های دیگری برای تداوم رشد اقتصادی اتکا کرد. بهترین تکیه گاه، افزایش صادرات است.

📌برای اینکه صادرات افزایش پیدا کند، برخی سیاست‌ها نیز باید قاطعانه اصلاح شود. این اصلاحات نیازمند اجماع ملی و حمایت همه ارکان حاکمیت است.

📌اگر بخواهیم در عرصه صادرات، از چند سیاست مهم نام ببریم که بدون اجماع امکان‌پذیر نیستند، اول باید به مساله برون‌گرایی اشاره کرد. در حال حاضر هیچ اجماعی درباره این مساله که برون‌گرایی دقیقا چگونه سیاستی است وجود ندارد. عده‌ای برون‌گرایی را راه نجات و عده‌ای آن را راه نفوذ می‌دانند. باید یک بار برای همیشه در این باره چارچوب‌های مشخصی ترسیم شود.

📌مساله بعدی، سیاست گذاری‌های پیرامونی درباره صادرات است. اینکه برای توسعه صادرات چه سیاست‌هایی را باید کنار بگذاریم و به چه سیاست‌هایی باید رو بیاوریم، نیاز به اجماع حداکثری دارد.

📌پس از آن، دولت باید به همان شکل که در ثبات متغیرهای اقتصاد کلان موفق عمل کرد، در زمینه صادرات هم ثبات‌سازی کند. تهیه چارچوبی مشخص و مدون از همه سیاست‌هایی که منجر به ثبات در تصمیم گیری و تصمیم‌سازی می‌شود، برای توسعه صادرات ضروری است.

📌فعالان اقتصادی و به خصوص فعالان عرصه صادرات، نیازمند آگاهی از ترجیحات ذهنی مجموعه حاکمیت نسبت به نحوه تعامل با جهان هستند و پس از آن انتظار بهبود فضای کسب‌وکار را دارند و به‌طور قطع می‌خواهند تصویری ولو کوتاه‌مدت از سیاست‌های اقتصادی سال‌های آینده داشته باشند. در این صورت، صادر‌کننده راه خود را پیدا می‌کند و به این ترتیب، صادرات عملا تبدیل به موتور محرک و نیروی پیشران برای رشد اقتصادی می‌شود.


http://donya-e-eqtesad.com/news/1073544

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

https://www.instagram.com/p/BLZjREIjwmV/?taken-by=jalalpour_m

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

حكايت دستي كه درد مي كرد


در خبرها خواندم كه قيمت برنج ايراني
سه برابر قيمت برنج در بازارهاي جهاني است.
من در زمينه برنج و بازار آن متخصص نيستم و نمي توانم عوامل اثر گذار بر قيمت تمام شده آن را تجزيه و تحليل كنم اما اين را مي دانم كه برنج هم مثل بيشترمحصولات ايراني از يك عارضه رنج مي برد..
اين عارضه دربسياري
از توليدات ديگر در بخش هاي مختلف اعم ازكشاورزي،صنعتي،معدني، خدمات و.....نيز وجود دارد..
ياد بيماري افتادم كه به پزشك مراجعه كرد و گفت دست به هرجاي بدنم كه مي زنم،احساس درد شديد مي كنم. پزشك بااولين معاينه متوجه درد اصلي بيمارش شد و گفت: مشكل اصلي دست توست و چون جراحت دارد و چركين شده،هر قسمت را كه لمس مي كني،احساس درد داري..
حالا حكايت اقتصاد ما هم شبيه آن بيمار است.
اما اين دست زخمي و عفوني اقتصاد ايران كجاست؟
اين دست زخم خورده ،سياست گذاري نرخ ارز است.
سال هاست نرخ ارز را به دلايل سياسي و با نگاه هاي پوپوليستي ثابت نگه داشته ايم. نتيجه اين شده كه محصولات ما در بازارهاي جهاني غير رقابتي جلوه كرده و سياست توسعه صادرات به حاشيه رانده شده و اقتصاد كشور، واردات محور شده
است.

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

موانع اصلاح ساختار اقتصاد ایران

آنچه اصلاح ساختاري اقتصاد ايران را با مشكل روبه‌رو ساخته است، تعداد عائله دولت نيست. زیرا گرچه تعداد عائله در دولت ایران هيچ نسبتي با جمعيت و توليد سرانه ندارد، اما مانع اصلاح ساختار را باید درجای دیگر جست‌وجو کرد. به نظر می‌رسد آنچه اين اصلاح را با مشكل مواجه ساخته قدرت مالي عظيمي است كه به اين بوروكراسي نقش تعيين‌كننده‌اي در اجتماع داده است.

براي آنكه اهميت مساله با اعداد و ارقام ديده شود كافي است به رقم استخراج انرژي فسيلي و مقايسه آن با توليد ناخالص داخلي كشور و ارقام بودجه‌اي توجه شود. حجم برداشت وزارت نفت از انرژي فسيلي در حال حاضر معادل 6/ 8 میليون بشكه در روز نفت خام است. اين عدد شامل ٧٥٠ میلیون مترمكعب در روز گاز طبيعي (معادل 6/ 4 میلیون بشكه در روز) و توليد اندكي بيش از ٤ میلیون بشكه نفت خام است. به قيمت‌هاي بودجه‌اي سال ١٣٩٦ كه هر بشكه نفت ٥٥ دلار و هر دلار ٣٣٠٠ تومان پيش‌بيني شده است، ارزش اين برداشت بيش از ١٧٠ ميليارد دلار يا متجاوز از ٥٦٠ هزار ميليارد تومان است. اين حجم برداشت از ذخاير فسيلي فرانسلي در يك سال معادل 75/ 1 برابر بودجه كل كشور (كه براي سال ٩٥ مبلغ ٣٢٠ هزار ميليارد تومان می‌شود) است.

قدرت تقسيم اين مبلغ در سطح جامعه، چه آن‌كه بودجه را تشكيل مي‌دهد و چه بخش مازاد آن (يعني ٢٤٠ هزار ميليارد تومان) كه به‌صورت يارانه‌هاي مخفي در بين اقشار مرفه جامعه و صنايع انرژي‌بر از سوی بدنه چند میلیوني دولت تخصيص مي‌يابد، كشور را در کلافی سردرگم گرفتار کرده كه پايه آن را سه ضلع بدنه فربه و ناكارآمد دولت، سياست‌گذاري ناصحيح و مصرف نابجا تشكيل مي‌دهد. براي آنكه ارزش افزوده توليدشده ازسوی بدنه دولت را به چالش بكشيم نگاهي به رابطه GDP و سهم برداشت انرژي فسيلي از آن مي‌اندازيم. طبق آمار بانك جهاني توليد ناخالص داخلي ايران در سال ٢٠١٥ (95-94) 400 ميليارد دلار گزارش شده است. در شرایط فعلي كه قيمت انرژي در پايين‌ترين حد خود در 10 سال اخير است ميزان برداشت انرژي فسيلي (١٧٠ ميليارد دلار) در واقع ٤٣ درصد GDP كشور را تشكيل مي‌دهد كه اين عدد براي كشورهايي نظير ونزوئلا و نيجريه به ترتيب ٢٥ و ٣٥ درصد است (طبق اطلاعات سايت اوپك).

براي آنكه اثر مخرب بزرگي دولت بر اقتصاد ايران نمايان شود وضع حاضر را با دوره شكوفايي اقتصادي و صنعتي ايران در دهه 40 مقايسه مي‌كنيم. در آن دوره برداشت منابع فسيلي ١٧ درصد GDP و در دهه 50 كه با افزايش قيمت نفت اقتصاد ايران به سوي تورم دورقمي و در پي آن فساد سوق داده شد، برداشت انرژي فسيلي به ٣٧ درصد افزايش يافت.

حال آنكه در حال حاضر سهم ٤٣ درصدي فعلي با احتساب ماليات‌ها و ساير منابعي كه جهت توزيع در اختيار ديوان سالار آن و بدنه عائله دولت قرار دارد، بيش از ٥٠ درصد GDP است. درآمد مالياتي دولت در سال ٩٥ حدود ٩٠ هزار ميليارد تومان است كه تقريبا معادل رقم جبران خدمات كاركنان دولت در بودجه ٩٦ است. به‌عبارت ديگر هيچ جزئي از ماليات وصولي صرف توسعه اقتصادي كشور يا مخارج عمراني و آباداني نمي‌شود. جدا از هر مساله ديگري اين درآمدها به جز بوروكراسي دولتي چيزي به دولت نمي‌افزايد.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

زخم كهنه اقتصاد ايران

نوشته صریحی درباره نظام بانکی داشتم که امروز در ستون سرمقاله دنیای اقتصاد منتشر شده است:👇

امروز شاهد انواع ترفندها و بازي‌هاي پيچيده مالی در نظام بانکی کشور هستیم؛ از بازی پانزی تا دلالی‌هاي پيچيده وام.
بستر سست نظام بانکی کشور، محل رشد و نمو انواع بهره‌برداري‌های ناسالم مالی شده است. تحميل افراد غیرمتخصص و ناآشنا به نظام بانكي به‌عنوان امانت‌داران منابع به امانت گذاشته شده مردم، بدترين ضربه را به اين ساختار زده است. تحميل سوداگران سياسي به نظام بانكي منجر به این شده است که سودجويان و رانت‌خواران بزرگ اقتصاد ایران با خیالی آسوده نظام بانکی را بهترین بستر برای سوء‌استفاده و کلاهبرداری یافته‌اند و خدا می‌داند فرداها که پرده برافتد، چه حکایت‌هایی از این روزهای نظام بانکی بازگو شود. در این بازی سخت و پیچیده، سیاست، بزرگ‌ترین ضربه را به بانک‌های ما وارد کرده است.

متن کامل 👇

http://donya-e-eqtesad.com/news/1084771

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

غَمِ بَم

پنج‌شنبه‌ها در دفتر كارم به کارهای عقب مانده رسیدگی می‌کردم.کارهای شخصی‌ام که در طول هفته به دلیل حضورم در اتاق به تعویق می‌افتاد.آن روز شوم،ساعت 11 کارهایم را تمام کردم.کیفم را برداشتم که بروم.
موقع خداحافظی،پیش پایم ایستاد.مرخصی می‌خواست. بیست سال بیشتر نداشت.دختری مهربان و صادق و همکاری محترم و قابل اتکا.شوق کار در چشمانش موج می‌زد. لهجه بمی‌اش را نمی‌توانست پنهان کند.
مخالفت کردم.گفتم حتی جمعه هم باید سرکار باشیم.گفتم فصل بارگیری پسته است و سفارش زیادی داریم.
سرش را پایین انداخت و اصرار کرد.باز هم مخالفت کردم.من مرد برخوردهای سخت نیستم اما آن روز،سرسخت بودم.دوباره اصرار کرد.گفت: آن قدر کارم گیر است که همین حالا باید از شرکت بیرون بروم.نمی‌دانم چه مشکلی داشت.گفتم دخترم کجا می‌خواهی بروی؟ گفت:همین حالا سوار اتوبوس می‌شوم و بم می‌روم.متقاعد نشدم.به حضور همه همکارانم در شرکت نیاز داشتم.اما آن‌قدر معصومانه درخواستش را تکرار کرد که سرانجام پذیرفتم.آماده بود و همان لحظه کیفش را برداشت و خداحافظی کرد.من هم از شرکت خارج شدم.
پنج‌شنبه شب به اتفاق جمعی از مسئولان استان به منزل یکی از فعالان اقتصادی کرمان رفتیم.رسم همین بود.هر پنج شنبه مهمان یکی از فعالان اقتصادی استان بودیم.آن شب علی ابراهیمی میزبان ما بود.یکی از بزرگان صنعت کرمان.
استاندار کرمان هم حضور داشت.متوجه رفت و آمدها و صحبت های درگوشی شدم.ماجرا چه بود؟ می گفتند بم چند بار لرزیده است.استاندار گفت خوشبختانه خسارت بار نبوده.خدا را شکر کردیم.آن شب به خانه برگشتم.همه در خواب بودند.یک لحظه فکر کردم؛ زلزله،آوار،خواب ...صلواتی فرستادم.لعنت خدا بر دل سیاه شیطان.
خوابیدم.نزدیکی های اذان صبح بود که با تکان عجیبی از خواب پریدم.همه بیدار شدیم.به حیاط دویدیم.همه هستند؟رامین،امین،زهره...
گفتم خدایا رحم کن.حتما در بم اتفاقی افتاده. ناخودآگاه یاد دوستان و آشنایان بمی‌ام افتادم. یاد همکارم.دختر بیست ساله و خوش لهجه بمی که پیش از ظهر پنج شنبه با اصرار مرخصی گرفت و رفت.دیگر خوابم نبرد.تلفن ها شروع شد. رفت وآمدها و سرانجام خبرهای بد رسید. بم به ویرانه ای تبدیل شده بود.
فقط من و همشهریانم و آنها که بم را از نزدیک دیدند،عمق فاجعه را درک می‌کنند.بم،دیگر بم نبود. کوهی از غم بود. تلی از خاک و ویرانه ای در کویر.
همکارم ،خانواده اش و هزاران نفر از اهالی بم زیر آوار ماندند و شنیدم آن دختر مهربان در حالت نیم خیز،زیر آوار جان داده بود.نیم خیز.دست به زانو و هراسان.جنازه اش را از زیر خروارها خاک و خون بیرون کشیدند.
کاش آن روز سرسختی می کردم.کاش نمی گذاشتم برود.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

بازهم صداي ناله طبيعت
اين بار از اعماق جنگل هاي مازندران

صداي ناله زمين از هرگوشه اين سرزمين شنيده مي شود.از درياچه اروميه.از هامون.از جازموريان.از شادگان و حالا از جنگل هاي مازندران.
چه نسلي هستيم ما؟
يكي از دوستان شمالي تصاوير متعددي از فجايع قطع درختان جنگل هاي نور، جوربند، لاويج و چمستان توسط قاچاقچيان چوب را برايم ارسال كرده.اين ها بخشي از فجايع تكان دهنده اي است كه نسل ما در طبيعت مرتكب مي شود.
تكرار مي كنم؛ فقط بخشي.
روزي كه تصميم گرفتم براي شنيدن صداي ناله جازموريان چند خطي بنويسم،فكر نمي كردم جنگل هاي شمال هم اين قدر مظلوم باشند.
#بياييد_صداي_طبيعت_در_حال_احتضار_ايران_باشيم


@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

موريانه هاي نظام اداري

سخنان چندروز پيش حجت‌الاسلام ناطق‌نوري و دو روز پيش دكترجهانگيري درباره رخنه فساد در كشور و نامساعد بودن فضاي كسب و كار بسيار مهم بود.
كنار هم گذاشتن اين دغدغه ها تصويري ناخوشايند از يك نظام اداري معيوب پيش چشم ما قرار مي دهد.
نظام اداري كه به ظاهر براي بهبود امور مردم پايه گذاري شده اما عملا ،مانعي است براي توسعه كسب وكار مردم.
به اين ها سه معضل تملق، پارتي بازي و باندبازي را اضافه كنيد كه توسط حجت‌الاسلام ناطق نوري به عنوان موريانه‌ نام برده شد.
دكتر جهانگيري هم اشاره كردند كه سال‌هاست توسعه اقتصادي كشور معطل بهبود فضاي كسب‌وكاراست. همه مي دانند كه رتبه فضاي كسب‌وكار كه شاخص اصلي براي سرمايه‌گذاري و جذب سرمايه داخلي و خارجی است، جايگاه مناسبي ندارد.
در زمينه مبارزه با فساد هم جايگاه خوبي نداريم.
دراينكه عوامل به وجود آورنده اين معضلات ،ساختاري اند، شكي نيست اما به نظرم دولت ها در تلاش براي بهبود اين شاخص ها مثل بسياري از راهكارهاي ديگر عملاً شيپور را از سرگشاد نواخته اند.
هرروز چندين جلسه، چندين مصوبه، چندين دستور، چندين انتقاد ازطرف كميسيون‌ها، كميته‌ها و شوراهاي متعدد اخذ و صادر مي‌شود. همه اين اقدامات نه‌تنها كمكي به تسهيل كارهاي مردم نمي كند كه بر مراحل انجام امور افزوده و بيشتر اثر معكوس به جا مي‌گذارد.
حلقه مفقوده اين معضل را بايد در توان اجرايي دولت نيز جست‌وجو كرد.
بدنه ناكارآمد و بزرگ اداري ما نه تنها در اجراي سياست ها ناتوان است كه در عين نا تواني به نوعي درگير فساد هم شده است.
نظارت هم در كشور ما وضعيتي بهتر از اجرا ندارد. نظارت هم سياسي و يك سويه شده و با اين وجود،همه در انتظار پذيرش اين معضلات از سوي زعماي قوم و سپس بسيج ملي براي حل آن هستند.
حال در اين ميان،بعضي از شخصيت هاي سياسي و اجرايي، اين مشكلات را به هردليلي بازگو نمي كنند اما بعضي ها هم چون حجت الاسلام ناطق و دكتر جهانگيري مطرح مي كنند و هزينه اش را به جان مي خرند.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

هفته نامه تجارت فردا پرونده ای درباره فساداداری داشته و من هم که این روزها مثل خیلی از شهروندان با نظام اداری بیمار مواجه می شوم،مشاهدات خودم را بازگو کرده ام. 👇

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

در شماره امروز دنياي اقتصاد تحليلي درباره آثار و عواقب حذف صفر از پول رسمي نوشته ام.👇

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

#بیایید_صدای_جازموریان_باشیم

آنها که روزگاری از حوالی #جازموریان گذر کرده اند،وحشت می‌کنند اگر این روزها از آن حوالی بگذرند.
سرزمین زنده و با نشاطی که روزگاری به نگین سبز #کرمان معروف بود،امروز از تشنگی ترک خورده و بی صدا در حال جان‌دادن است.
سال‌ها پیش،صدای باد میان علفزارهای جازموریان، تداعی کننده موسیقی زندگی بود اما این روزها باد که بر سطح ترک خورده این سرزمین مظلوم می‌ وزد،صدای ضجه طبیعتی را می شنویم که گویی آخرین نفس‌هایش را می‌کشد.
جازموریان تنهاست و در تنهایی به احتضاری تلخ فکر می‌کند .همین سال‌ها،باید در کتاب‌های جغرافی و نقشه‌های کشوری،بازنگری کنیم. دیگر نشانی از بهشت جنوب کرمان نمانده.بهشتی که قرن‌ها مأمن ده ها گونه جانوری وگیاهی بوده، حالا به بیابانی خشک و بی آب و علف تبدیل شده است.
جازموریان وکیل مدافع و سخنگو ندارد. مثل دریاچه ارومیه هم نیست که صدایش به گوش جهانیان برسد. جازموریان اما امید هزاران خانواده و امید میلیون‌ها رأس حیوان و جاندار و صدها گونه گیاهی است. جازموریان همچنین ظرفیت زیادی برای بیابان زایی و طوفان شن دارد.چیزی نمانده که نفرین جازموریان،دامن شهرهای زیادی را بگیرد.هنوز نیمه نفسی در پیکر بی جان جازموریان باقی مانده.#بیایید_صدای_جازموریان_باشیم.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

داستان موریانه ها و کتابخانه استاد

در سال‌های دور یکی از اساتید سرشناس کرمان،کتابخانه ای بزرگ داشت و در آن تعداد زیادی کتاب نفیس و با ارزش نگهداری می‌کرد. صاحب این کتابخانه از اهالی تعلیم و تعلم بود و به کشف رموز نهفته در کتاب‌های قدیمی دل خوش داشت.
در دانشگاه درس می‌داد و از کتاب‌های با ارزشی که داشت،جزوه‌های دانشگاهی تهیه می‌کرد. کتابخانه استاد،شهرت زیادی داشت و هرکس کتابی را در کتابخانه‎های عمومی نمی‌یافت،سراغی از ایشان می‌گرفت و معمولا دست خالی برنمی‌گشت.
کتاب‌ها در کتابخانه‌ای چوبی و منبت کاری شده نگهداری می‌شد و این مجموعه آن قدر زیبا و فاخر بود که خیلی از اهالی شهر دوست داشتند این گنجینه بی نظیر را از نزدیک ببینند.هرچه بود،حاصل یک عمر تلاش و حوصله استاد بود.
بااین حال نگهداری این کتابخانه با یک چالش بزرگ همراه بود.موریانه ها گاهی به کتابخانه حمله ور می‌شدند و گنجینه استاد را به خطر می‌انداختند.استاد فرهیخته،چاره کار را در این دید که از دانشجویانش کمک بگیرد.در مقطعی که مشغله استاد در مطالعه،تحقیق و پژوهش زیاد شده بود،چند دانشجو مأموریت داشتند کتابخانه را از گزند موریانه ها مصون نگه دارند.با این طرح و برنامه،استاد خیالش راحت بود که دانشجویانش هوشیارند و نمی‌گذارند موریانه‌ها کتابخانه را نابود کنند.
از آن طرف،مأموران محافظت از کتابخانه مراقب بودند که اگر موریانه ای در میان کتاب‌ها دیدند،بلافاصله نابودش کنند.پس همین که موریانه ای دیده می شد،بلافاصله از بین می‌رفت. دانشجویان مشغول کار بودند و استاد هم سرگرم مطالعه.
روزی استاد به کتابخانه اش سرک کشید.نردبانی گذاشت و از قفسه های بالایی و دور از دسترس کتابخانه که اتفاقا جایگاه بهترین و نفیس‌ترین کتاب ها بود،کتابی برداشت.کتاب در دستش از هم پاشید.کتاب دیگری را برداشت.این یکی هم خاک شد.کتاب‌های بعدی و کتاب‌های بعدی.موریانه ها کار خودشان را کرده بودند.تقریبا همه کتابهای ارزشمند و مهم کتابخانه را خورده بودند.

اين‌روزها كه دیگر مسئولیتی ندارم و حكم يك ارباب رجوع ساده را پيداكرده‌ام خوب می‌بینم كه موریانه‌هایی مثل ناکارآمدی دستگاه های اجرایی،قوانین دست و پا گیر و فساد، چگونه مشغول خوردن دستگاه اداری کشور هستند.
یاد سفارش های مرحوم پدر می افتم که می‌گفتند نكند خداي ناكرده فقط به ظاهر امور توجه كنيد و از باطن آنها غافل باشيد. ایشان هميشه با یادآوری اين حكايت به ما هشدارمي‌دادند كه حواستان باشد. موریانه ها همیشه هستند و منتظرند غفلت کنید.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

درباره نظام ناکارآمد اداری کشور

در سال‌‌هاي پاياني دهه هشتاد كه حجم فعالیت های اقتصادی ام بیشتر از فعالیت‌های اجتماعی بود و تقریبا به طور کامل در کرمان سکونت داشتم،هنوز سیستم اداری در کشور این قدر به هم ریخته نبود. در آن دوره بخش قابل توجهی از وقت کاری ام صرف کسب وکار شخصی‌ام می شد و کم‌تر درگیر فعالیت‌های مدنی و اجتماعی بودم. در آن دوره هنوز قیمت نفت کاهش پیدا نکرده بود و دولت از توان بالایی برای اثر گذاری در اقتصاد کشور برخوردار بود. در نتیجه، کسب وکار مردم رونق داشت و هنوز آثار ركود در اقتصاد كشور مشاهده نمی شد.آن روزها خیلی ها نمی خواستند باور کنند که سازوکار اداری در کشور دارد با تمام سرعت به سمت ناکارآمدی پیش می رود در نتیجه كمتر، تأثیر ناکارآمدی اداری بركسب وكار فعالان اقتصادی درك مي شد.
آن روزها که قیمت نفت در اوج بود گذشت اما در این دوره اتفاقاتی در عرصه سیاست و اقتصاد کشور رخ داد که نتایج نگران کننده آن امروز در کشور قابل مشاهده است.خروج تکنوکرات ها از سازمان های دولتی،به حاشیه راندن روش های کارشناسی،استخدام های بی رویه و برخوردهای سیاسی با مسائل،نظام اداری ایران را در آستانه یک شکست بزرگ قرار داده است.
اكنون كه پس از حدود پنج سال باردیگر به كرمان بازگشته ام و بخشی از توانم را صرف کسب وکار شخصی ام می کنم خوب می فهمم که چه بلایی بر سر نظام اداری کشور آمده است.
حالا خوب مي فهمم كه چقدر سيستم ناکارآمد اداري، مانع خروج از ركود فعلی است.در حقیقت حالا می‌فهمم که "تحریم های داخلی بیشتر از تحریم های بین المللی اقتصاد ایران را زمین گیر کرده است".
دیروز يكي از زعمای بلند پايه كشور لطف کردند و به جهت احوال‌پرسي، تماس گرفتند. از فرصت استفاده كرده و به ايشان گفتم که میان سیاست گذاری و اجرا،شکافی عمیق وجود دارد و انگار بدنه اجرایی کشور،سیاست گذاری را قبول ندارد یا این که آن‌قدر دستگاه های اداری ضعیف و ناکارآمد شده اند که امکان اجرای سیاست ها را ندارند.اشاره کردم که سیاست گذاری با این بدنه اجرایی و با این دستگاه اداری ناکارآمد و فاسد امکان پذیر نیست و جز اتلاف منابع و ایجاد نارضایتی،دستاوردی ندارد.
همچنین اشاره کردم که سیاست گذاران نباید تنها برپایه سیاست گذاری،انتظار مردم را بالا ببرند و ابتدا باید ببینند دستگاه های اجرایی چقدر توان اجرای سیاست ها را دارند و پس از آن از تغییر و بهبود سخن بگویند.
چون معقتدم بهترین سیاست ها با وجود این دستگاه های اداری ناکارآمد و احتمالا غرق در فساد،در حقیقت به ضد خود تبدیل می شوند و نه تنها وضع مردم بهبود پیدا نمی کند که مشکلات تازه ای بر گرفتاری های آنها اضافه می کند.
به نظر من خروج ازركود،امروز محتاج نشست و مصوبه و ابلاغیه نيست، محتاج بدنه اجرايي سالم و کارآمد در ادارات و سازمان ها و بانك های کشور است. یاد یکی از اظهارات آقای دکتر آخوندی می افتم که گفته بود" هر تلاشی برای خروج از رکود و هر خیزی برای تغییر،قبل از آن که انقلابی در نظام اداری کشور ایجاد کنیم،ضد خود عمل می کند و بر مشکلات می افزاید."
ادعای این که دستگاه اداری کشور در بدترین دوره خود به سر می برد، نیاز به مصداق و سند و مدرک ندارد.کافی است از پشت میزها بلند شویم و هم چون مردم به شعب بانک ها،سازمان های مرتبط با کسب وکار و شهرداری ها مراجعه کنیم.آن گاه بنشینیم و درباره اش بحث کنیم.
این دستگاه ناکارآمد اداری که در وهله اول، میراث نگاه های نادرست گذشته و پس از آن،غفلت در دوره فعلی است،تنها چاه بزرگی برای خفه کردن کسب وکار مردم نیست.زنگ هشدار عواقب سیاسی و اجتماعی اش ممکن است روزی به گوش برسد که گوشی برای شنیدن نداشته باشیم.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

صدایی جدید از آمریکا

انتخابات در آمریکا به پایان رسید. دونالد‌ترامپ چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا شد و همزمان، جمهوري‌خواهان، مجلس نمايندگان را نیز در کنترل گرفتند. جمهوري‌خواهان همچنین سکان مجلس سنا را هم در کنترل خود گرفتند. به این ترتیب به نوعی شاهد یکدست شدن کنگره و کاخ سفید هستیم.
این یکدست شدن به نظرم برای ما كمي نگران‌کننده است.در حالی که اگر ترامپ پیروز می‌شد اما در سنا و مجلس نمایندگان اتفاق دیگری رخ می‌داد،به نوعی می شد امیدوار بود که اهرم‌هایی برای جلوگیری از تندروی‌هاي احتمالی کاخ سفید وجود داشته باشد.یا اگر برعکس،دموکرات‌ها برنده انتخابات ریاست جمهوری می‌شدند و سنا و مجلس نمایندگان به جمهوری‌خواهان می رسید،باز می‌شد به بازدارندگی های احتمالی دو حزب، مقابل برنامه‌های یکدیگر امیدوار بود.
اما اکنون قدرت در دست جمهوری‌خواهان است.این یک پیام جدید از آمریکا است.صدایی جدید است که تا امروز نشنیده ایم.باید بنشینیم و این پیام را تحلیل کنیم.تحول جدید،تصمیم جدید می‌خواهد.باید نشست و تحولات را به دقت رصد کرد و از همه مهم تر باید انسجام درونی را تقویت کرد.باید متحد بود و از تشدید اختلافات داخلی جلوگیری کرد.
شعارهایی که در رقابت های انتخاباتی سر داده شد،به نظرم فقط نشانه اند.این نشانه ها در عالم واقعیت می‌تواند پر رنگ و کم رنگ شود.خيلي چيزها بسته به برنامه‌ای است که در چندماه آینده تدوین خواهد‌شد.تا این جای کار،سال 2016 سالی عجیب برای مردم جهان بوده است.آن‌چه در این برهه اتفاق افتاده نشان مي‌دهد جهان باید آماده هر شوکی باشد. شوک هایی هم‌چون برگزيت و انتخاب ترامپ، جهانیان را در شوکی عمیق فرو برد.
آيا در سال 2017 باز هم چنين سورپرايزهايي پيش رو خواهیم داشت؟

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

نگاهی متفاوت به یک نوشته مهم

نوشته اخیر دکتر مسعود نیلی در تحلیل رشد اقتصادی امسال، جز آن چه در فضای تلگرام منتشر شد، نکات مهم و هشدار برانگیز دیگری هم داشت که ضرورت دارد به اصل نوشته مراجعه شود.
این نوشته به نظرم یکی از واقع‌گرا ترین تحلیل‌ها درباره وضعیت فعلی اقتصاد‌ایران است که همزمان با دادن آدرس های دقیق درباره شروع برخی تحولات مثبت دراقتصاد ایران،هشدارهای جدی درباره آینده روندهای اقتصادی کشور می دهد.
اگر نوشته اخیر دکتر نیلی را کامل بخوانید چند نکته مهم در آن می یابید.
این که پس از یک دورۀ نسبتاً طولانی از سال 1386 به بعد، که اقتصاد کشور دارای عملکرد ضعیف، و در برخی سال‌ها بحرانی بود، سال 1395، بدون تردید از نظر ثبت مقادیرِ متغیرهای اصلی اقتصاد کلان، یعنی رشد اقتصادی، تورم و اشتغال، سال شاخصی خواهد بود.
اما در این گزارش،نکات مهم دیگری هم مطرح شده که ترجیح می دهم آنها را برجسته کنم.دکتر نیلی معتقد است در حال حاضر ناظران بر عملکرد اقتصاد ایران دو دسته اند:
📌گروه اول، افرادی (منتقدانی) هستند که شرایط موجود را مستقل از وضعیت شاخص ها، همواره نامطلوب ارزیابی کرده و هیچ علامت مثبت و امیدوار‌کننده اي مشاهده نمی كنند.
📌اما گروه دوم که در نقطه مقابل گروه اول قرار دارند، افرادي(مدافعانی) هستند که تصور می كنند بهبودِ بزرگی که اتفاق افتاده یا قرار است رخ دهد، می‌تواند به سادگی و بدون ایجاد تغییرات اساسی و پیشبرد اصلاحات اقتصادی در داخل در جهت ارتقای بهره وري، تقویت بخش خصوصی و تعامل با دنیا، تداوم پیدا کند.
این همان نکته ای است که من هم در سرمقاله روز شنبه روزنامه دنیای اقتصاد به آن اشاره کردم.
وقتی نوشته مشاور اقتصادی رئیس جمهور را خواندم،متوجه شدم ایشان تلاش کرده به هردو گروه پیامی بدهد.
پیام اول ایشان به منتقدان سیاست ها و روندهای فعلی اقتصاد ایران است که معتقدند هیچ نشانه ای از بهبود دیده نمی شود.در حالی که تحلیل آقای نیلی این است که نشانه هایی از بهبود وضعیت اقتصاد ایران دیده می شود که با تأخیر در بخش واقعی اقتصاد اثر گذار خواهد بود.
در حقیقت دكتر نيلي در اين نوشته تلاش كرده تا به این گروه نشان دهد که در سال 1395 هرچند اقتصاد ایران دارای فاصله اي بزرگ با وضعیت مطلوب است، اما در مقایسه با پنج سال گذشته مسیری رو به بهبود و فراتر از حد انتظار داشته است. ایشان همچنین تلاش کرده این نکته را گوشزد کند که استمرار روند رو به بهبود اقتصاد ایران و تبدیل آن به شرایطی پایدار، بدون ایجاد تغییرات اساسی امکان پذیر نیست و دستاوردهای سال جاری حداکثر نتیجه اي است که با حفظ ساختار موجود اقتصاد می توان به دست آورد.
به اعتقاد ایشان، بهبود شرایط اقتصاد ایران،لازمه اش اجماع درباره سیاست‌هایی است که به منظور استمرار رشد بالای اقتصادی باید به اجرا گذاشته شود. حالا این پرسش مطرح می شود که کدام سیاست ها هستند که برای استمرار رشد اقتصادی و بهبود اوضاع فعلی باید مورد اجماع قرار گیرند؟
پاسخ ایشان این است: یک اقتصاد درون‌گرا، با نقش ضعیف بخش خصوصی، همراه با درجه بالای انحصار در بنگاه داری، مشکلات مالی دولت، نظام بانکی با حجم بالای دارایی‌های منجمد، یارانه‌های با کسری زیاد، صندوق‌های بازنشستگی با کسری‌های بزرگ، عدم توازن جدی در محیط زیست و منابع طبیعی مانند آب، خاک، هوا و غیره، نمی‌تواند در استمرار رشدهای اقتصادی قابل قبول توفیق داشته باشد. از آنجا که هیچ‌یک از موانع یاد ‌شده، به نظام تصمیم‌گیری و سیاستگذاری تحمیل نشده و بر‌عکس، تحت تاثیر تصمیمات و سیاست‌هایی به وقوع پیوسته که در یک دوره بلند‌مدت، مورد وفاق و حتی تاکید نظام تصمیم‌گیری بوده است، وفاق در مورد تصمیمات و سیاست‌های برطرف‌کننده این موانع نیز ضروری و بسیار حائز اهمیت است.

📌خواندن نوشته اخیر دکتر نیلی که در شماره 197 هفته نامه تجارت فردا منتشر شده است را توصیه می کنم.اگر دسترسی ندارید،می توانید از طریق فایلی که ضمیمه کرده ام این متن را مطالعه کنید👇

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

این روزهای تكراري تقویمی

این مناسبت های تقویمی در حوزه اقتصاد خیلی کسالت بار شده اند.روز صنعت،روزتولید،روز استاندارد و حالا روز صادرات.دستگاه پیچیده و ناکارآمد اداری ایران،یک روز سال را به نام روز ملی صادرات ثبت کرده و در این روز قصد تکریم صادر کنندگان را دارد.
حال این که به قول آقا مسعود کرباسیان، در سال یک روز به فکر صادرات می‌افتیم و در مقابل، 364 روز برای واردات تلاش می‌کنیم.بیشتر رویه های تجاری ما برای واردات تنظیم شده است.مجراهای ورودی کالا به ایران،بسیار فراخ تر از مجاری خروجی کالاست.بوروکراسی ما برای واردات ایجاد شده و صادرات در این ساختار محلی از اعراب ندارد. آیا در ایران همچنان سیاست جایگزینی واردات حاکم است؟
ممکن است بگویید نه و ممکن است بگویید آقا این چه ادعایی است که مطرح می کنید؟ اما واقعیت این است که اگر چه سیاست جایگزینی واردات در ایران جاری نیست اما همچنان در ذهن سیاست گذاران ما این تفکر وجود دارد.
سیاست‌ جایگزینی واردات سال هاست که در کشورهای مختلف متوقف شده است. از اواخر دهه 80 میلادی بود که این سیاست به دلایلی هم چون اشباع بازارهای داخلی، بحران بدهی ، تورم‌ و تشدید نابرابری کنار گذاشته شد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، نقطه پایانی بر سیاست اقتصادی جایگزینی واردات در بسیاری از کشورهای جهان بود.
درست در همین شرایط،ما که درگیر جنگی تحمیلی بودیم،صادرات را کنار گذاشتیم و به مدت یک دهه،پرونده توسعه صادرات را بایگانی کردیم. حتی در دهه هفتاد که اراده برای توسعه صادرات به وجود آمد،زیر ساخت ها به درستی شکل نگرفت و سیاست گذاری ها متناقض بود.
در همین شرایط،جهان از سیاست توسعه صادرات هم گذر کرد و شکل جدیدی از تولید و تجارت جهانی متولد شد. امروز دیگر کشورها به توسعه صادرات، آن گونه که در دهه 90 میلادی رایج بود،فکر نمی کنند.

اکنون صحبت از شبکه‌های جهانی تولید است و تقسیم کار جهانی برای تولید محصولات. کم تر کالایی را می بینیم که از یک کشور و یک مبدأ مشخص صادر شده باشد. اجزای مختلف کالاها در کشورهای مختلف تولید می شوند و در نهایت در گوشه ای از این جهان پهناور، به هم می پیوندند و تبدیل به یک محصول می شوند.
و حالا ما سالی یک بار صادر کنندگان خاک خورده خسته را گرد هم می آوریم تا احترامشان را به جا آوریم.بی آن که مسیرشان را هموار کرده باشیم.بی آن که کسب وکارشان را تسهیل کرده باشیم.

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

پسته ایرانی و گنجشک چینی

دیروز، نشستی برای هم‌انديشي درباره وضعیت پسته دركرمان برگزارشد.
بگذريم از گلایه‌هايی كه باغدراران و صادركنندگان از وضعيت این‌روزهای پسته داشتند ولي نكته تأمل برانگیز، مقايسه قيمت اين محصول درچند سال اخير است.
در بهمن ماه ١٣٩١ معاون اول وقت رئیس‌جمهور در يك خبر غافلگيركننده، به بهانه قيمت بالاي پسته، بخشنامه‌ای مبنی بر ممنوعیت صادرات پسته را ابلاغ كرد. استدلال این بود که چون قیمت پسته افزایش پیدا کرده و مردم توان خرید ندارند،باید صادرات آن‌را متوقف کنیم.
آن‌روزها بسیاری از دل‌سوزان اقتصاد و صادرات کشور هشدار دادند که این اتفاق نه تنها کاهش قیمت‌ها را به دنبال ندارد که باعث می شود بازارهای صادراتی را از دست بدهیم و بعدها،بازپس‌گیری این بازارها خیلی دشوار خواهد‌بود. آن‌روزها قيمت هركيلو پسته در بازارهاي داخلي ٣٢ هزار تومان بود و تا جایی که به خاطر دارم،ممنوعیت صادرات پسته،منجر به کاهش قیمت آن در بازارهای داخلی نشد. هرچند این بخشنامه بعدها لغو شد اما آثار غیر قابل جبرانی به جا گذاشت. از جمله این که رقبا نهایت استفاده را بردند و با تبليغ بي ثباتي در تجارت با ايران وبي اعتباري قراردادهاي تجار ايراني ، برخی بازارهای صادراتی را از دست دادیم.
حالا بعد از گذشت نزديك به چهارسال از صدور آن بخشنامه، با محاسبه نرخ تورم این سال‌ها، باید قیمت پسته بیشتر از این ها باشد. اما برخلاف انتظارها، متوسط قيمت هركيلو پسته، امروز حدود ٢٤ هزار تومان است.
این قیمت اگرچه خوشایند مصرف كننده داخلي است اما برای دست اندرکاران پسته، اقتصادی نیست و براي محصولي كه در رديف اول ارز آوري صادرات غيرنفتي كشور جا دارد، نوعی اجحاف است.

در این زمینه چند نکته را مطرح می کنم :
📌اول این که از مداخله دولت در بازارها چه بهره ای برده ایم؟ و این که پایان عمر این مداخلات کی فرا می رسد؟
📌دوم این که بازار بیشتر محصولات ایرانی در دام قیمت‌گذاری های دستوری و بخشنامه ای، گرفتار عدم تعادل شده است. همین مشکلات را در بازار کشمش و برنج و ...می شود مشاهده کرد.
📌سوم این که با وجود این همه مشکل در بازار داخلی و رقیب در بازارهای جهانی، آخر و عاقبت محصول پسته چه می شود؟
📌درنهایت این که خیلی دوست دارم بدانم اگر امروز معاون اول رياست جمهوري قبل بر سركار بود چه تصميمي مي گرفت؟
همه این ها فقط به یک مشکل اساسی ختم می شود.این که دستورات بخشنامه ای و مداخله دولت در بازارها همواره عواقب غيرقابل جبراني خواهد داشت.
اجازه بدهید ماجرای عبرت آموزی را مطرح کنم و بی هیچ توضیح دیگری، نوشته ام را به پایان برسانم.

👈می گویند سال ها پیش که مائوتسه تونگ رهبری حزب کمونیست چین را بر عهده داشت،به او گزارش دادند که بخش عمده ای از غلات چین را گنجشک‌ها می خورند.مائو دستور قتل عام گنجشک ها را صادر کرد.در مدت زمانی کوتاه،مردم چین هرکجا گنجشکی دیدند،کشتند. مشکل،به صورت موقت حل شد.اما دیری نپایید که ملخ ها به مزارع چین حمله ور شدند و پشه ها آسایش مردمان این کشور را گرفتند.به مائو گزارش دادند که این بار تولید غلات به دلیل حمله ملخ ها به شدت پایین آمده. حتی بسیار بیشتر از دوره ای که گنجشک ها زنده بودند.چاره چه بود؟ ناچار شدند برای سال های طولانی،گنجشک وارد کنند تا تعادل، دوباره به طبعیت ،کشاورزی و اقتصاد چین باز گردد.

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

فيلم پنبه تا آتش درباره زندگي و زمانه استاداصغرحاحي بابا است كه بهرام عظيمي آن راكارگرداني كرده.اين مستند،يكي از عميق ترين توليدات حرفه اي است كه درباره كارآفرينان ايراني ساخته شده.حتما ببينيد

Читать полностью…
Subscribe to a channel