گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا ) "اندیشه ی خیام پریشانم کرد عطار در این مرحله حیرانم کرد تا قونیه از بلخ دویدم آخر نی نامه ی مولوی مسلمانم کرد" #عباسعلی_صافی Admin : @mollasadeghi
#اندکی_تفکر
ای كاش دعای مرگ برای دیگر ملتها از دهان ايرانيان بيفتد...
ای کاش جمعه به جمعه برای نیمی از جهان آرزوی مرگ و نیستی نکنیم تا اينقدر مملكتمان دچار مرگ و غم و عزا نشود...
همان انرژی منفی كه بعد هر نماز از حلقوم ایرانیان هیجان زده در می آید، عاقبت به سر ايرانيان برمی گردد
كاش بعد هر نماز در مساجد آرزوی بركت و ایمان و يكتا پرستی برای تمام دنيا می كرديم تا شاید قطره ای از این دریای انرژی مثبت به خودمان بازگردد...
👤 دکتر الهی قمشهای
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست
سعدی
قطعهای زیبا با نوازندگی خواهران دبیرزاده
#فرناز_دبیرزاده
#مهرناز_دبیرزاده
هر كدام از ما چيزي را از دست می دهیم که برایمان عزیز است، فرصت های از دست رفته، امکانات از دست رفته، احساساتی که هرگز نمی توانیم برشان گردانیم؛
اين بخشي از آن چيزيست كه به آن میگویند: زنده بودن...
📚 کافکا در کرانه
#هاروکی_موراکامی
✨✨✨
این کنسرت یکی از آخرین اجراهای زنده یاد
استاد محمد نوری است .
در پاییز سال ۱۳۷۱ در سالن پورچستر لندن اجرا شد .
در این کنسرت استاد مجموعهای از خاطره انگیزترین ترانههای خود رو اجرا کردند .
✨✨✨
محبوبم!
جهانم آشفته است؛ جهانم میزان نیست.
جهانم پر از اضطراب است.
لحظات چموش اند.
تنها هنگامی که به شما میرسم،
رو به روی تو ام و به تو سلام میکنم،
آن زمان جهان به تعادل میرسد.
جواب بدهی یا نه،
تو جهان مرا متعادل میکنی.
#محمد_صالح_علاء
✨✨
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍃
🌔"طلب «بادهٔ❤️الهی» "
🥀صوفیان آمدند از چپ و راست
🥀دَر به دَر کو به کو که باده کجاست؟
🥀دَرِ صوفی دل است و کویَش جان
🥀بادهٔ صوفیان زِ خُمِّ خداست
🥀سَرِ خُم را گُشاد ساقی و گفت
🥀اَلصَّلا هر کسی که عاشقِ ماست
🥀این چُنین باده و چُنین مَستی
🥀در همه مذهبی حَلال و رَواست
🥀توبه بِشْکَن که در چُنین مَجْلِس
🥀از خَطا توبه صد هزار خطاست
🥀چون شِکَستی تو زاهِدان را نیز
🥀اَلصَّلا زَن که روزْ روزِ صَلاست
🥀مَردُمَت گَر زِ چَشمِ خویش انداخت
🥀مَردمِ چَشمِ عاشقانَت جاست
🥀گَر بِرَفت آبِ روی کمتر غم
🥀جایِ عاشق بُرونِ آب و هواست
🥀آشنایان اگر زِ ما گشتند
🥀غَرقه را آشنا در آن دریاست
🔸خداوندگار عرفان:«مولانا🕊️🌹»
🔹شرح ابیات:
✍️ سالکان از چپ و راست و هر سو گرد آمده اند و در هر کوی و برزن در به در در جست و جوی باده حقانی اند که این رزق «الهی» کو و کجاست؟در هر صوفی «دل» اوست؛یعنی این صوفیان صافی اهل دلاند و فقط از طریق دل می توان با آنان ارتباط صمیمانه برقرار کرد؛ زیرا این قوم که در کوی «جان» منزل دارند، باده نوش «خم خدا» اند؛ یعنی تمام توجه ایشان به «دل» است که از غیر حق» یعنی «ماسوی الله» پاک باشد و به «جان» است که گرد تعلقی بر آن ننشیند تا در بادۀ الهی که رزق معنوی این قوم است خللی رخ ندهد.«ساقی ازلی» از سر عنایت و فضل، سرِ خُم الهی را گشاد و گفت:ندا می دهیم برای نوشانوش هر کسی که عاشق ماست زیرا خم گشاده است و فضل ما همچنان برجاست.
📌 چنین «باده» حقّانی که از فضل بیکران الهی میرسد و بندگان خاص را که «عاشقان حق» اند، چنین از خویش بی خویش و مدهوش میکند که در «استغراق»جز حق نبینند و نخواهند در هر آئین و کیش، «حلال» و رواست.در این شرایط و چنین بزم و مجلس شاهانه ای که فضل الهی مرحمت کرده است، «توبه» از باده» را باید شکست؛زیرا تو به از باده خطایی بس بزرگ و بلکه صدها هزار خطاست.هنگامی که «توبه ات» را با صلایی که «حق» در داده است شکستی «زاهدان» را نیز که متاع دنیا» را به «متاع آخرت داده اند «صلا» یی بزن که امروز خوان گرم الهی گسترده است و رزق خاص الخاص بيکران و پیاپی می رسد؛پس بگذار آنان نیز از آنچه که هرگز بهره نداشته اند تمتعی ببرند که روز «صلا» است.
✅ اگر به سبب استغراق و ظهور احوالی که ناشی از واردات قلبی است یا بروز شور و وجد مکاشفه از چشم «خلق» افتادی و نزد مردم ظاهر بین دنیا دوست،شأن و اعتباری نداری، چنان در پیشگاه خداوند قرب یافته ای که بر چشم اهل «معنا» که «عاشقان»حق اند، جای داری.اگر آبروی یا «شان» و ارج دنیوی ات ریخت و نزد اهل دنیا خوار و بی مقدار شدی، اندوهی به خود راه نده و غم نخور؛ زیرا جایگاه عاشق عالم «ماده» و «دنیا» نیست که ویژگی اش «آب و هوا» و «آبروی» این جهانی است قرارگاه او در فراسوی این عالم است که موازین آن به احکام و مقررات دنیا شباهتی ندارد.اگر دوستان و آشنایان به سبب عشق حق که وجود ما را مالا مال و توجه مان را به خلق کمتر کرده است،روی گردان شده اند غمی نداریم؛زیرا آشنایان ما که غرق «بحر» وحدت ایم، در آن «دریا» اند نه اینجا.
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
حضرت عشق مولانا
دکتر عبدالکریم سروش
👌
پدری رفت
و جهانی به یتیمی گِرَوید...
شهادت مولای متقیان
حضرت امیرالمومنین
علی علیهالسّلام تسلیتباد
🏴🥀
مدح حضرت علی علیه السلام
بانوای مرحوم موسوی قهار
🤍
يَا نُورَ النُّورِ يَا مُنَوِّرَ النُّورِ يَا خَالِقَ النُّورِ يَا مُدَبِّرَ النُّورِ يَا مُقَدِّرَ النُّورِ يَا نُورَ كُلِّ نُورٍ يَا نُورا قَبْلَ كُلِّ نُورٍ يَا نُورا بَعْدَ كُلِّ نُورٍ يَا نُورا فَوْقَ كُلِّ نُورٍ يَا نُورا لَيْسَ كَمِثْلِهِ نُورٌ
اى روشنى نور این روشنى ده نور اى خالق نور و روشنى اى تدبیر کننده نور اى اندازه گیر نور اى روشنى هر نور اى روشنى پیش از هر نور و اى روشنى پس از هر نور اى روشنى بالاى هر نور اى نورى که مانندش نورى نیست
سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ
🌸🍃
از دیگر اعمال مهم شبهای قدر:
وضو میگیریم، رو به قبله با صدای بلند ۷۲ مرتبه میگیم:
با زندگی کسی بازی نمیکنم
با آبروی کسی بازی نمیکنم
با رزق و روزی کسی بازی نمیکنم
با رفاقت رفیقم بازی نمیکنم
با دین و مذهب کسی بازی نمیکنم
با آرامش کسی بازی نمیکنم
با حال کسی بازی نمیکنم
با دونه های اشک کسی بازی نمیکنم
با دل کسی بازی نمیکنم...
من کویرم لب من تشنه ی باران علی ست
این لب تشنه ی پر شور، غزلخوان علی ست
این که گسترده تر از وسعت آفاق شده است
به یقین سفره ی گسترده ی دامان علی ست
منّت نان و نمک نیست سر سفره ی او
پس خوشا آن که در این دنیا مهمان علی ست
آتش اشکی اگر در غزلم شعله ور است
بی گمان قطره ای از درد فراوان علی ست
لحظه ای پرتو حسنش ز تجلی دم زد
که جهان، آینه در آینه حیران علی ست
کعبه یکبار دهان را به سخن وا کرده است
تا بدانیم کلید در این خانه علی ست
از دم صبح ازل نام علی را می خواند
دل که تا شام ابد دست به دامان علی ست
محمد حسین صفاریان
آیا لیلة القدر متعدد است؟ و آیا روز هم جزو شب قدر است؟
در مورد تعدد شب قدر چند احتمال مطرح می شود:
منظور از تعدد شب قدر، یعنی در یکسال همانطور که مردم میگویند شب ۱۹ و ۲۱ و ۲۳ شب قدر باشد.
منظور از تعدد شب قدر، این باشد که شب قدر در زمان رسول الله(ص) وجود داشت و بعد از ایشان، هم تکرار میشود.
منظور از تعدد شب قدر، این باشد که با توجه به اختلاف افق شهرهای مسلماننشین و اختلاف در روزهای ماه مبارک رمضان هر منطقه شب قدر مخصوصی به خود داشته باشند.
در جواب باید گفت؛ آنچه که مردم میگویند یک تسامح در گفتار است و یکشب قدر که شب نزول قرآن و تقدیر امور است بیشتر نداریم؛ چراک خداوند میفرماید: "انا انزلناه فی لیلة القدر"، در شب قدر نازل کردیم، نه در شبهای قدر.
نسبت به احتمال دوم باید گفت؛ بنابر آیات قرآن و روایات، شب قدر مخصوص به زمان پیغمبر اکرم(ص) و نزول قرآن مجید نبوده، بلکه امرى است مستمر و شبى است مداوم که در همه سال تکرار میشود، مانند عید قربان که در هر سال تکرار میشود؛ چراکه خداوند میفرماید: "تنزل الملائکة و الروح فیها...". "فیها یفرق کل امر حکیم".
در این دو آیه "تنزل" و "یفرق" هر دو با صیغۀ مضارع آمدهاند و دلالت بر استمرار میکنند.
در روایات هم آمده است: شب قدر در هر سال است و در این شب امر یکسال نازل میشود.
نسبت به احتمال سوم هم باید گفت؛ اختلاف افق باعث تعدد شب قدر نمیشود و مسلمانان اگر برای تشخیص شب اول ماه رمضان کوتاهی نکرده و به وظیفۀ شرعی خود در این باره عمل کرده و شبهایی را برای احتمال شب قدر بودن، احیا نموده باشند، بیقین از الطاف خداوندی بهرهمند میشوند و لو اینکه آن شب، واقعا شب قدر نباشد. البته بدیهی است که بعضی از خصوصیات شب قدر؛ مثل نزول ملائکه بر ولی خدا فقط در شب قدر واقعی اتفاق میافتد.
👇👇👇👇👇👇👇
از روایات بر میآید که روز قدر در فضیلت داشتن مانند شب قدر است، اگر چه اموری؛ مانند تدبیر کارها و نزول ملائک در شب قدر صورت میگیرد.
خداوند میفرماید: "ملائکه و روح در این شب تقدیرات امور را نازل میکنند".
قبل از پرداختن به جواب باید تحلیلی نسبت به سؤال صورت گیرد و روشن شود که منظور از تعدد، در پرسش مطرح شده، چیست؟ آیا مراد این است که همۀ شبهایی که در دهه آخر ماه رمضان تعیین میشوند؛ یعنی شبهای ۱۹، ۲۱، ۲۳ شب قدرند؛ چون دارای اعمال مخصوصی هستند، یا شب قدر یکی از این شبها است؟
یا منظور از تعدد این است که پرسشگر محترم میخواهد بداند، آیا شب قدر فقط یکبار بود و آن هم در زمان حیات رسول گرامی اسلام(ص). و یا اینکه به طور متعدد تکرار شده است؟ و اگر مسئلۀ تعدد صحیح است، آیا این تعدد شب قدر در زمان خود حضرت اتفاق میافتاد، یا اینکه پس از حیات ایشان هم تحقق پیدا میکند؟
یا منظور از تعدد این است که با توجه به اختلاف افق شهرهای مسلماننشین در سراسر جهان و اختلاف ماههای قمری در این شهرها به طوری که در کشوری، اول رمضان به عنوان مثال روز سه شنبه است و در کشوری اول رمضان، روز بعد یعنی چهارشنبه است و به تبع آن، در شبهای دهه آخر نیز اختلاف به وجود میآید. شب بیست و سوم ماه برای کشور اولی یک شب زودتر از دومی خواهد شد. بنابراین، شب قدر نمیتواند یک شب معین در سال بوده باشد. به این ترتیب قاعدتا هر کدام باید براى خود شب قدرى داشته باشند و شب قدر متعدد میشود.
احتمال اول این است که بنابر نص قرآن کریم شب قدر در ماه رمضان قرار دارد، و بیش از یک شب هم نیست؛ چرا که خداوند میفرماید:
انا انزلناه فی لیلة القدر
قرآن را در شب قدر نازل کردیم نه در شبهای قدر، اما به جهاتی این یکشب برای ما تبیین نشده است و گفته اند یکی از این شب های ۱۹ و۲۱ و۲۳...، شب قدر است و همۀ این شب ها را بیدار باشید و... تا بتوانید فضیلت شب قدر را درک کنید.
🕊️
باغبان مژده گل می شنوم از چمنت
قاصدی کو که سلامی برساند ز مَنت؟
#هوشنگ_ابتهاج
✳️ حافظ معاصر ما
❇️ «اینهمه دم زدن از می و معشوق چه معنی دارد؟مگر مردم کار و زندگی ندارند که لب جوی بنشینند و گذر عمر را تماشا کنند؟این آمیزه عجیب از اندیشهی خیامی،اندیشهی عرفانی،اندیشه رندانه(یعنی به همه باورها به شک نگاه کردن )،اندیشه پارسایانه و تردامنانه هر دو؛ به کجا میخواهد برساند؟جواب این است که حافظ طبیعت و سرشت انسان و ماهیت یک تاریخ را دستچین میکند،که در آن همه چیز هست.نباید فراموش کنیم که فردی است مانند همه ابناء زمانه،با ضعفها و قوت هایش.هیچ ادعائی بیش از آن ندارد. مع ذلک،یک خار خار بزرگ در درون او هست که میخواهد به نیروی تخیل و به نیروی کلام،از این پای بندی خاکی بکند و خود را فراترکشد. دنیا را میشناسد و طالب آن است که خود را آنقدر باریک کند که از سوراخ آن بگذرد و به آن سو راه یابد.این« آن سو، برای او مهم است. به هر وسیله که شده، ولو بر بال خیال. نه معصوم است و نه قدیس؛ولی انسان دردمندی است،و این درد او همان درد بشریت است در کل خود،چه به آن آگاه باشند،چه نباشند»
❇️ محمدعلی اسلامی ندوشن؛تاملی در حافظ»،نشر آثار و یزدان چاپ اول،۱۳۸۲، صص ۳۶ - ۳۷.
@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan
رسول خدا صلی الله علیه و آله :
مَنْ أَحْیَی لَیْلَهَ الْقَدْرِ غُفِرَتْ لَهُ ذُنُوبُهُ وَ لَوْ کانَتْ عَدَدَ نُجُومِ السَّماءِ وَ مَثاقیلَ الْجِبالِ؛
هر کس شب قدر را احیا دارد گناهانش بخشیده می شود . هرچند که به تعداد ستارگان آسمان و سنگینی کوه ها باشد.
وسائل الشیعه، ج ٤، ص ٢٧٣
🖤 کوفه امشب التهاب محشر است
🖤 کوفه امشب، کربلایی دیگر است
🖤جبرئیل آوای غم سر داده است
🖤 در فلک شوری دگر افتاده است
🖤تیر غصه بر دل زارم نشست
🖤تیغ دشمن، فرق مولایم شکست!
🖤قلب مجنون، سوی صحرا می رود
🖤حیدر امشب، سوی زهرا می رود !
♣️شهادت مولی الموحدین، حضرت علی علیه السَّلام، تسلیت و تعزیت باد ♣️
بانوجان چرااین ایموجی 👎گذاشتید ؟؟!!
Читать полностью…عجب میگیرد آدم را شراب ناب چشمانت!
Читать полностью…مولانا
۱چندان بِنالَم نالهها، چندان بَرآرَم رَنگها
تا بَرکَنَم از آیِنهیْ هر مُنکَری من زَنگها
۲بر مَرکَبِ عشقِ تو دلْ میرانَد و این مَرکَبَش
در هر قَدَم میبُگْذَرَد، زان سویِ جانْ فَرسنگها
۳بِنْما تو لَعْلِ روشنَت، بر کوریِ هر ظُلْمَتی
تا بر سَرِ سنگینْ دلان، از عَرْش بارَد سنگها
۴با این چُنین تابانیاَت، دانی چرا مُنکِر شدند؟
کین دولت و اِقْبال را، باشد ازیشان نَنگها
۵گَر نی که کورَنْدی چُنین، آخر بِدیدَندی چُنان
آن سو هزاران جان زِ مَهْ، چون اَخْتَرانْ آوَنگها
۶چون از نَشاطِ نورِ تو، کوران هَمی بینا شوند
تا از خوشیِّ راهِ تو، رَهْوار گردد لَنگها
۷اما چو اَنْدَر راهِ تو، ناگاه بیخود میشود
هر عقلْ زیرا رُسته شُد، در سَبزهزارَت بَنگها
۸زین رو هَمی بینم کَسان، نالان چو نِی وَزْ دل تَهی
زین رو دو صد سَروِ رَوان، خَم شُد زِ غم چون چَنگها
۹زین رو هزاران کاروان، بِشْکَسته شُد از رَهروان
زین رو بَسی کَشتیِّ پُر، بِشْکَسته شُد بر گَنگها
۱۰اِشْکَسْتِگان را جانها، بَستهست بر اومیدِ تو
تا دانشِ بیحدِّ تو، پیدا کُند فرهنگها
۱۱تا قَهر را بَرهَم زَنَد، آن لُطفْ اَنْدَر لُطفِ تو
تا صُلح گیرد هر طَرَف، تا مَحو گردد جنگها
۱۲تا جُستَنی نوعی دِگَر، رَه رَفتنی طَرزی دِگَر
پیدا شود در هر جِگَر، در سِلْسِله آهنگها
۱۳وَزْ دعوتِ جَذبِ خوشی آن شَمسِ تبریزی شود
هر ذَرّه انگیزندهیی، هر مویْ چون سَرهنگها
▫️حکمت های وارونه
خودت باش ، بی همتا می شوی .
ساده باش ، عمیق می شوی .
دوست داشته باش ، محبوب می شوی .
به خود اعتماد کن ، باورت می کنند .
سکوت پیشه کن ، همه چیز گویا می شود.
بر خود حکومت کن ، از خود فراتر می آیی .
نرم باش ، مقاوم خواهی شد .
خالی شو ، پُر می شوی.
قانع باش ، غنی می شوی .
قضاوت نکن ، عادل می شوی .
به تاریکی ذهن آگاه شو ، روشنایی ، وجودت را فرا می گیرد.
تسلیم سرنوشت شو ، حاکم تقدیر می شوی .
ضعف خود را بپذیر ، قوی می شوی .
دخالت را رها کن ، هدایت آغاز می شود.
سخنت را کوتاه کن ، تأثیرش زیاد می شود .
ذهنت را در « هیچ کجا» متمرکز کن ،
« همه چیز » در ذهنت جا می گیرد.
از همه چیز رها شو ، صاحب همه چیز می شوی .
ساکت شو، گویا می شوی .
جاری باش ، پایدار می شوی.
ببخش و رها کن ، همواره دارنده و برازنده ای.
از ذهنیت خالی شو ، غرق در تفکر می شوی.
تازه باش ، هر کهنه ای را نو می بینی .
خالی از توقع شو ، همه توقعات برآورده می شود.
جانت را دگر کن ، جهان دگر شود.
غیر عادی باش ، عادی ها حیرت آور می شوند.
آهسته رو ، سریع به مقصد می رسی .
جهان را خوش ببین ، جانت خوش می شود .
آرام باش ، همه چیز را آرام می بینی .
با لذت کار کن ، کار تفریح می شود.
بدی را با نیکی تلافی کن ، بر بدی غالب می شوی.
به استقبال ناامنی برو ، ایمن می شوی .
از خودنمایی دوری کن ، همه جا نمایان می شوی.
از خطر فقر مهراس ، ثروتمند می شوی .
آرزو را خزان کن ، بهار آرزو فرا می رسد .
نیستی پیشه کن ، هستی فرا می رسد .
بندۀ خدا باش ، آزاد می شوی .
بیگانه با عادت باش ، با تازه ها یگانه می شوی.
از خود تهی شو ، سراسر خود می شوی .
مرگ را دریاب ، حس زندگی پدیدار می شود.
فروتن باش ، فراتر می روی .
خاکی باش ، آسمانی می شوی .
از خود بیخود شو، هوشیار می شوی .
بی رنگ باش ، هوشیار می شوی .
خودت را از پیش پابردار ،
جهان پیش پایت تسلیم می شود.
۱۷ فروردین جشن سروش روز
هفدهمین روز از هرماه در گاهشماری ایرانی «سروش» نام دارد و هفدهم فروردین نخستین روز سروش سال، هنگام جشن «سروشگان» يا جشن «هفدهروز» است. این روز در ستايش «سْـرَئوشَـه/ سروش» ايزد پيامآور خداوند و نگاهبان بيداری بوده است. خروس و بهويژه خروس سپيد از گرامیترين جانوران در نزد ايرانيان بشمار میرفته و بهسبب بانگ بامدادی، نماد سروش دانسته شده است.
سروش و جشن سروشگان - در اوستا بهصورت sraoša- یا seraoša و در فارسی میانه مانوی بهصورت بهمعنی "شنیدن"Ösrõšahrãy یا srõšãw آمده است. این واژه از ریشه sru اشتقاق یافته است و در اوستا هم بهمعنی "فرمانبرداری" بهکار رفته است و هم نام یکی از ایزدان است. سروش ایزدی است که زمزمه کردن "نیایش" را به مردم آموخت. او ایزدی است که قبل از طلوع آفتاب بانگ زده و مردم را برای نیایش پروردگار فرا میخواند. او از ایزدان بزرگی است که برنظم جهان مراقبت دارد.
روز سروش درماه فروردین از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و جشن سروشگان گرفته میشده است. ایرانیان در این روز به عبادت و نیایش پروردگار پرداخته و به معابد میرفتند.
ایزد سروش بر فراز کوه البرز کاخی دارد با یک هزار ستون که به خودی خود روشن است و ستارهنشان "یسنه ۵۷ بند ۱۰ " گردونه او را در آسمان، چهار اسب نر درخشان و تیز رو با سمهای زرین میرانند. هیچ موجودی از ایشان پیشی نمیگیرد و بدینگونه است که او دشمنانش را در هرکجا که باشند، دستگیر میکند. سروش همیشه بیدار است و هرگز بهخواب نمیرود و مخلوقات مزدا را پاسبانی میکند و برای محافظت نوع بشر هر روز و هرشب، سه بار بهدور زمین میگردد. نماد مادی سروش خروس نام نهاده شده که با بانگ بامدادی خود مردم را از پی ستایش خداوند بخواند. در مجموعه یشتها، یشت یازدهم برای سروش است.
برخی از صفات سروش در اوستا به قرار زیر است:
قوی بازو، چست و چالاک، چابکترین در میان جوانان، شهریار جهان، دارنده سلاح سخت، دارای سلاح آخته، دارای ابزار مینوی یعنی "اهونور" ، "یسنوکرتی" و "فشوشومانتره" ،"تنومانتره" یعنی دارای پیکری با کلام مقدس، پاکترین و رد (سرور) پاکی، دارای اندیشهای والا، خوش سخن، نگهبان آفریدگان، پاسبان سرار گیتی و پناه دهنده بینوایان.
سروش در میان ایزدان نخستین کسی است که زبان به ستایش خداوند و نیایش امشاسپندان گشود. نخستین کسی که مراسم مذهبی بهجای آورد و پنج گاتهای زرتشت را بسرود. ایزد سروش بر آن است تا نیروهای اهریمنی چون "خشم" "کنده یا مستی" ، "بوشاسپ یا خواب و تنبلی" (و مهمتر از همه " دروغ" را از میان ببرد.
سروش نابود کننده دیو آز و خشم است و به همراه مهر و رشن (دو ایزد باستانی ایرانیان) اعمال انسان ها را سنجیده و به نیکوکاران پاداش و به بدکاران کیفر میدهد. او فرمانروا و دهبد جهان است. بر تمامی ارزه (کشور غربی) و سوه (کشور شرقی) فرمانروایی دارد. او نگهبان تن در جهان است و برای نگهبانی آفریدگان، همواره بیدار و هوشیار برگرد جهان میگردد. هفدهمین روز هرماه بهنام ایزد سروش بهعنوان پیامآور غیب و پیک ایزدی شناخته میشود.
ابوریحان بیرونی مینویسد:
سروش اولین کسی است که مردم را برای ستایش پروردگار به زمزمه کردن امر کرده است. در این روز دعا و عبادت کردن و بهمعبد رفتن بسیار نیک است.
💥💥داستانک : احیا
✍ لباس مشکی تنم کردم و رفتم سمت مسجد برای مراسم احیا...
نیم ساعتی از مراسم گذشته بود.
آنقدر شلوغ بود که حتی تو حیاط مسجدم نشسته بودند...
صدای الهی العفو،الهی العفو مردم،صدای خلصنا من النارشون تو کل محل پیچیده بود...
اومدم برم تو مسجد
دیدم یه دختر بچه جلوی در مسجد نشسته،به دیوار تکیه داده و یه بسته آدامس و چند تا فال دستشه....
یه چند دقیقه ای وایستادم و نگاهش کردم
هیچکس ازش حتی یه فالم نمی خرید .
بی اعتنا و با عجله از کنارش رد می شدند.
رفتم جلو
گفتم :خوبی ؟ گفت : مرسی...
نگاهم کرد و گفت : عمو یه آدامس ازم میخری؟؟؟
دست کردم تو جیبم
فهمیدم کیف پولم رو تو خونه جا گذاشتم...
گفتم : چشم میرم خونه کیفم رو میارم ازت می خرم...
گفت : عمو تو می دونی الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب یعنی چی؟؟؟
آخه امشب همه همین جمله رو میگن...
گفتم : یعنی خدایا پناهم باش و من رو از آتیش جهنم دور کن...
گفت : یعنی جهنم گرمه؟؟؟
گفتم : آره خیلی...
گفت : یعنی از تو چادر ما هم گرم تره؟؟؟
گفتم : چادر؟؟؟
گفت : آره من و مادرم و خواهرم تو چادر زندگی می کنیم، ظهرا که آفتاب به چادر می زنه ، می سوزیم ، خیلی گرمه ، خیلی ....
مادرم قلبش درد می کنه، گرمش که می شه بیشتر قلبش درد می گیره...
سرم رو انداختم پایین...
اشکم دراومد....
گفت : عمو یعنی من الان بگم خلصنا من النار
خدا فقط من رو از آتیش جهنم دور میکنه؟؟
از گرما تو چادر دور نمی کنه؟؟؟!!
آخه من مادرم رو خیلی دوست دارم
اشک تو چشماش حلقه زد و ادامه داد: چیزیش بشه من می میرم...
می خواستم داد بزنم و بگم آهای ملت ،
این بچه اینجا نشسته شما یه بسته آدامس ازش بخرید ، از گرمای تو چادر خلاص شه
بعد شما قرآن بالا سرتون گرفتید
و خلصنا من النار می گید
آهای ملت بیایید ...
خلصنا من النار اینجاست ،
الهی العفو اینجا نشسته...
بغض گلوم رو فشار می داد ،
یه بسته آدامس بهم داد و گفت : بیا عمو این آدامس رو من بهت میدم چون تنها کسی هستی که وایستادی و حاضر شدی باهام حرف بزنی ...
همین جوری اشکام ریخت و رفتم سمت خونه و کیف پولم رو برداشتم ، دوباره برگشتم سمت مسجد....
اما هر چی گشتم دختر بچه نبود ، پیداش نکردم ...
🆔 @kargahesher1 ✅🎵🎵🎼🎼
گاهی نمی شود به دلی اضطراب داد
احساس را به خاطر مشتی عذاب داد
هم بر خطوط زلفِ پریشان کشید دست
هم شانه کرد و نقش و نگاری به تاب داد
آری نمی شود همه زیبایی از تو بُرد
باید به داده از تو، حساب و کتاب داد
کوهی به دوش می کشم از دردِ درک و فهم
پندار نیک نیست، کسی را خطاب داد!
پنهانترین خیال مرا سر بریده اند
با آن حقیقتی که به من یک طناب داد
هرگز نمی توان که ندانست و سر کشید
شعری که جرعه جرعۀ آن را شراب داد
دستی به رسم هدیه اگر ماه می دهد
باید عوض به منتی از آفتاب داد
پُر واژه بود، در شب لبریز، شعر تلخ
چشمم برای اشک ، جوابیّه خواب داد
#روح_اله_اصغرپور_راجی
🆔 @kargahesher1 ✅🎵🎵🎼🎼
🌾یک روح در دو تن...
میکده آورد هوای عشق؛ اینچنین برجان ما
عیسی در صلیب و محراب علی جان بر جان ما
یک روح در دو تن، غرق خون در محراب عشق
دارند یک رایحه ، عشق و مستی بر جان ما
🌾مسعود حبیبی
لیلة القدر است و من نامه سیاهم ربّنا
کن عنایت بار اِلها سائل این خانه را
این منم در میزنم بگشا در کاشانه را
خدای من….
آمدم پیش تو با فرط گناهم ربّنا
لیلة القدر است و من نامه سیاهم ربّنا
خدای من….
آمدم تا بگذری از جرم بی پایان من
حیّ من معبود من یکتای من یزدان من
خدای من….
نامه ی اعمال من با تباهی ها قرین
کن گذر از بنده ات حقّ امیرالمومنین
خدای من…
کن گذر از ما به حقّ ناله های حیدری
که نمی آید دگر سوز صدای حیدری
علی جانم…
مسجد کوفه بگو مولای مظلومان چه شد
حُجّت الَّه،جانِ احمد،ناطق قرآن چه شد
علی جانم….
مسجد کوفه بگو از فرق مجرح علی(ع)
پر زده از بام تن تا به خدا روح علی(ع)
علی جانم…
شهادت مولی الموحدین، حضرت علی علیه السَّلام، بر سالکان و رهروانش تسلیت و تعزیت باد ♣️
دو تفاوت میان عصر پیامبر(ص) و علی(ع)؛ مشکل منافقان و مشکل جاهلان متنسک
🔹 تفاوتهای میان وضع علی علیه السلام و وضع پیغمبر صلی الله علیه و آله یکی این بود که پیغمبر با مردم کافر، یعنی با کفر صریح، با کفر مکشوف و بیپرده روبرو بود، با کفری که میگفت من کفرم، ولی علی(ع) با کفر در زیر پرده یعنی با نفاق روبرو بود؛ با قومی روبرو بود که هدفشان همان هدف کفار بود اما در زیر پرده اسلام، در زیر پرده قدس و تقوا، در زیر لوای قرآن و ظاهر قرآن.
🔹 تفاوت دوم این بود که در دوره خلفا، مخصوصاً در دوره عثمان، آن مقداری که باید و شاید، دنبال تعلیم و تربیتی را که پیغمبر(ص) گرفته بود نگرفتند. فتوحات اسلامی زیادی صورت گرفت. فتوحات به تنهایی کاری نمیتواند بکند. پیغمبر سیزده سال در مکه ماند و اجازه نداد که مسلمین حتی از خودشان دفاع کنند، چون افراد هنوز لایق این دفاع و جهاد نبودند.
🔹 اگر دست به جهاد و فتوحات هم باید زد، به تناسب توسعه فرهنگ و ثقافت اسلامی است؛ یعنی همینطور که از یک طرف فتوحاتِ تازه میشود باید به موازات آن، فرهنگ و ثقافت اسلامی هم توسعه پیدا کند؛ مردمی که به اسلام میگروند و حتی آنها که مجذوب اسلام میشوند، اصول و حقایق و اهداف اسلام، پوسته و هسته اسلام، همه اینها را بفهمند و بشناسند.
🔹 ولی در اثر این غفلتی که در زمان خلفا صورت گرفت، یکی از پدیدههای اجتماعی که در دنیای اسلامی رخ داد این بود که طبقهای در اجتماع اسلامی پیدا شد که به اسلام مؤمن و معتقد بود اما فقط ظاهر اسلام را میشناخت، با روح اسلام آشنا نبود؛ طبقهای که هرچه فشار میآورد فقط روی مثلاً نماز خواندن بود نه روی معرفت، نه روی شناسایی اهداف اسلامی.
🔹 یک طبقه مقدسمآب و متنسّک و زاهدمسلک در دنیای اسلام به وجود آمد که پیشانیهای اینها از کثرت سجود پینه بسته بود. یک طبقه متعبّد جاهل و خشکه مقدس در دنیای اسلام به وجود آمد که با تربیت اسلامی آشنا نیست و با روح اسلام آشنا نیست ولی به پوست اسلام چسبیده است، محکم هم چسبیده است.
🔹 علی علیه السلام در شرایطی خلافت را به دست میگیرد که چنین طبقهای هم در میان مسلمین وجود دارد و در همه جا هستند؛ در لشکریان خودش هم از این طبقه وجود دارند.
شهید آیتالله مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار ، ۳۱-۲۷ص (با تلخیص)
✅ تلاوت بسیار محزون و سوزناک استاد عبدالباسط محمد عبدالصمد (ره)
💠 سوره قدر
❇️ ملتمس دعاهای نایتان در هنگامه های عاشقانه و عارفانه تان در این شب عزیز هستم
فایل صوتی
شب قدر و روز حشر
دکتر حکیم ابراهیمی دینانی
"لَیلَةُ القَدرِ"
دقت کن! "لیل"، شب است. "لیله" هم شب است. اما در جهانِ سالکان، معنایِ وجودی این دو یکسان نیست. چه "لیل"، مذکر است و "لیله" مؤنث. و تمام داستان از همینجا آغاز می شود. در سوره ی قدر، "لیله" را بکار می بَرَد. مؤنث را. و این شبی است که آبستن حوادث شگرف است. چه تمام اتفاقات در وجود او می افتد. در "لیل"، که مذکر است، داستان، پوشندگی است. به تاریکی رفتن است، "وَ اللَّیلِ اِذا یَغشَی" ( قسم به شب آنگاه که می پوشاند). اما در "لیله"، داستان نزول نور است، حکایت حیات و بالندگی است. در "لیل"، سکون و به خواب رفتن است، در "لیله"، بیداری و احیاء است. و این "لیله" است که از هزار ماه بهتر است، چرا که "قدر"، مضاف الیه او شده است. از این منظر، "لیله" اشاره به نیروی مؤنث کل است. آن نفس پاکِ پذیرا. همانکه قدرت پرورش دهندگی را به وفور در خود دارد. همان وجودی که مهبط ملائکه و روح است. وجودی که "کل امر"، در جهان او به وقوع می پیوندد و انسان های کامل از وجود اوست که به منصه ظهور می رسند. "لیله" اشاره به وجه هستی ساز وجود است، هر شبی نیست. نمی تواند باشد، زیرا یکی است، فرد است. "لیله"، تسلیم محض است. جز این باشد، نزولی در کار نیست. خیر و برکت کجا فرود آیند؟! ای دوست، وجودت را با تسلیم محض، برای نزول بهترین ها آماده کن. در این چند روز باقیمانده، با مراقبه ای جانانه بیدار باش. اَحیاء را اِحیاء کن. شب زندگان را دریاب. و بدان آنچه در عالَم کبیر اتفاق افتد، در عالَم صغیر نیز که تو باشی، اتفاق خواهد افتاد. "لیله" خود را آماده کن و امسال از او خواستش را بخواه. دست از خواست خود بر دار، تا او هر آنچه که خود صلاح می داند بر تو فرود آرد. جز صلاحش چیزی مخواه. در دعاهایت دستور نده، چون گذشته آرزوهایت را لیست نکن. بلکه تمام وجودت را تسلیم وار در اختیارش بگذار. یکبار هم که شده حرف گوش کن و در برابرش یک پذیرش تام باش. چون "لیله" باش، آرام و پذیرا. و نترس، زیرا آن، "سلام" است تا طلوع سپیده دم. و هشیار باش وقتی قرآن می فرماید که؛ خداوند بین آدمی و قلبش است، وقتی می فرماید؛ "اِنَّ مَعِیَ رَبّی"، پس دریاب که این عظمت ها از کجا به کجا نازل می شود و مرکزش کجاست. قدر این لیله ات را بدان.
مسعود ریاعی
وقتی که مجیر خواندم و جوشن و قرآن بر سر
وقتی که زدم ناله و از اشک دو چشمم شد تر
یک خواسته از درگه تو فقط تمنّا کردم
یک نیم نگاهی و رسان صاحب ما را دیگر
محمدمهدی عبدالهی
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمیخواهم بدانم کوزه گر ازخاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یکریز و پی در پی نوای گرم خود را در گلویم سخت بنوازد
و خاک آشفته گان را آشفته تر سازد
#سید_مرتضی_موسوی