naqdagin | Unsorted

Telegram-канал naqdagin - نقدآگین

11064

«حقیقت، خواستار نقد است؛ نه مدح» — بررسی پدیدارهای فرهنگی با رویکردی انتقادی 🔗 نقدآگين در پلتفرم‌ها: t.me/Naqdagin/6435 ⚡️⚡️توضیح ضروری: t.me/Naqdagin/6155

Subscribe to a channel

نقدآگین

🔻منوچهر آشتیانی خواهرزادۀ لادبن اسفندیاری (که در تصفیه‌های استالین کشته‌شد) و نیما اسفندیاری (یوشیج)، رهبر معنوی و یکی از چهره‌های شناخته‌شدۀ حزب توده، معروف به مارکس ایرانی:

برای اولین بار در طول تاریخ ایران، #چپ در همۀ زمینه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، با نهضت خمینی در انقلاب۵۷ به پیروزی رسید.

ایران توانست پس از ۲۷۰۰ سال برای اولین‌بار به عدالت اجتماعی و آزادی و استقلال، که اکنون دارای اندک اشکالاتی‌ست دست یابد..!!


🍂 وقتی «استقلال» را در معنای سطحی آن متوجه بشویم، می‌شود همین تعبیرِ منوچهر آشتیانی.

🍂 معنای «استقلال» در انقلاب ۵۷ استقلال در سیاست نبود، بلکه در «ريشه» بود؛ استقلال را بیرون‌رفت از «متافیزیک غرب» معنا می‌کردند. به همین دلیل، به داعش ختم شد. تقلا برای بیرون‌زدن از «متافیزیک غرب» همانا و داعشی‌شدن همانا.

🍂 چرا که اساسا خودِ مفهومِ «استقلال» معنایی مدرن دارد و در «سیاست مدرن» معنا می‌یابد. به‌عبارتی، اگر انقلاب مشروطه، ورود به «متافیزیک غرب» بود، انقلاب ۵۷ خروج بود و به همین دلیل، ضد انقلاب مشروطه بود.

🍂 انقلاب مشروطه شکست نخورد، چون انقلاب ۵۷ برای کسب هویت، نیاز دارد که با «متافیزیک غرب» مقابله کند و این هویت را از دریچۀ نفی به دست می‌آورد؛ بنابراین خواه‌ناخواه دوباره آن را تولید می‌کند؛ چنانکه امروز می‌بینیم.

🍂 ماهیتِ مبارزه با خلیفه و مغول، با ماهیت مبارزه با «متافیزیک غرب» فرق می‌کند. به همین دلیل، وقتی جهان اسلام می‌خواهد از «متافیزیک غرب» بیرون بزند، به «خلافت» روی می‌آورد، و در دهه‌های اخیر شاهد برآمدن انواع خلفا بوده‌ایم؛ که خمینی یکی از این خلفا بوده که در عمل به مغولیسم می‌رسند.

✍🏻 #ف_امیرفرهنگ


.


#چپ_ایرانی #نقد_چپ #حکومت_اسلامی #حزب_توده #بنیادگرایی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📺 ارتباط زرتشتیان با یهودیان تبعیدی در بابل: واقعیت یا افسانه؟ (+)


.



#نقد_ادیان #زرتشتیت #یهودیت #یهود #تورات #بایبل #زرتشتی #یهودی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘حشرهٔ یک‌روزه و گمانه‌های آخرالزمانی

✍🏻 #فرهاد_شفتی

🍂 خوانده ام حشراتی هستند که عمری بسیار کوتاه دارند. مثلا حشره‌ای است با نام علمی Ephemeroptera و نوع خاصی از آن تنها یک روز یا کمتر عمر می‌کند. بنا بر جستجویی که کردم در فارسی به این نوع، «حشرهٔ یک‌روزه» می‌گویند (عنوانی نه چندان نوآورانه اما رسا!). تصور کنیم که این حشرهٔ یک‌روزه از عقل انسانی بهره برده بود و نیز اخباری از چگونگی پایان جهان در دست داشت. احتمالا وقایع همان یک‌روزه عمرش را بر این اخبار تطبیق می‌داد و پایان جهان را نزدیک می‌دانست. اگر بارانی پرهای نازک او را می‌آزرد و یا آتشی شاخ برگی را که بر آن آرمیده بود می‌سوزاند او آنها را از علائم آخر زمان می‌پنداشت، غافل از اینکه برکه‌ای که در آن زندگی می‌کند قرن‌هاست که بارانی از این دست بلکه شدیدتر، و آتشی اینگونه بلکه شعله‌ورتر دیده است و زندگی ادامه داشته و قریب به یقین روزها و سال‌ها و قرن‌ها بلکه هزاران سال پس از او نیز ادامه خواهد داشت.

🍂 از کجا می‌دانم که اگر حشرهٔ یک‌روزه عقل آدمی داشت به چنین ساده‌اندیشی‌ها دچار می‌شد؟ چون همین رویکرد را ما آدمیان داریم. وقایع و حوادثی که در این روزگار می‌بینیم بی‌گمان بسیار پراهمیت‌اند. کشته شدن مظلومانهٔ هر فردی مصیبت‌بار است چه رسد به کشتار انبوه و پیوستهٔ انسان‌های بی‌دفاع. با این حال اگر کمی مطالعه کنیم و بیندیشیم خواهیم دید که آنچه شاهد آنیم یا مشابه آن بارها در تاریخ اتفاق افتاده است و حتی بسیار شدیدتر. مردمان آن روزگاران نیز به فراخور اخبار آخرالزمانیِ دین و مذهب خود، ترکیب حکومت دینی زمان (یا نبود آن) و حوادث ایام را نشانۀ ظهور منجی یا پایان جهان می‌دانستند. تصور کنیم کسی که ظلم و کشتار و نابسامانی‌های امروز او را وا می‌دارد که تصور کند قیام منجی یا پایان جهان نزدیک است، اگر مثلا در زمان حملۀ مغول یا جنگ جهانی دوم زندگی می‌کرد چه می‌گفت!

🍂 انتظارِ یک نجات‌بخش می‌تواند انتظار سازنده و پویایی باشد، اما گمانه‌زنی‌ها برای تطبیق اخبار و پیش‌بینی ظهور از یک سو باورها را خدشه‌دار می‌کند و از سویی دیگر تعقل و مصلحت و اخلاق را فدای نتیجه‌گیری‌ها و تصمیم‌های نابخردانه می‌کند. معمولا هم آنها که چنین گمانه‌زنی‌هایی می‌کنند عمرشان کفاف نمی‌دهد که به نسل پس از خود پاسخ‌گو باشند. جمله‌ای می‌گویند، مخاطب را به گریه می‌اندازند، و به رحمت الهی می‌روند، و پیش‌گوییشان یا فراموش می‌شود و یا توسط مریدانشان توجیه می‌شود.

🍂 عمر انسان بسیار کوتاه است و اگر با عمر جهان مقایسه‌اش کنیم ما نیز در گروه حشرات یک‌روزه قرار خواهیم گرفت. با این حال ما انسان‌ها اگرچه معصومیت یک حشره را نداریم (و این خود بخشی از مشکل است) اما امتیاز تعقل داریم و راهی را می‌شناسیم که می‌تواند عمر ما را به درازای عمر تاریخ کند تا نگاهمان به روزگاری که در آن هستیم محدود به مقطع کوتاهی از عمرمان نشود و به جای دیدی حشره‌وار به این روزگار، دیدی به گسترۀ تاریخ داشته باشیم. آن راهی که می‌تواند ما را از نگاه حشره‌وار نجات دهد مطالعۀ تاریخ است و عبرت‌گیری از این مطالعه.

🍂 به عنوان نمونه و برای شروع نگاهی کنیم به مقالۀ «زمینه‌سازیِ ظهور امام زمان(عج) در تاریخ و پیامدهایِ آن» از محمدتقی سهرابی. نویسنده در این مقالۀ خواندنی نشان می‌دهد که مسلمانان و به خصوص شیعیان در مقاطع متفاوت تاریخی از آغاز اسلام تا دوران معاصر سوانح ایّام را نشانۀ ظهور عن‌قریب امام زمان یا پایان دنیا می‌دانستند و در انتها برخی پیامدهای پندارِ نزدیک بودنِ ظهور را توضیح می‌دهد.


.


#نقد_شیعه #نقد_ادیان #آخرالزمان #امام_زمان #علائم_ظهور #آقا_بیا #ظهور_نزدیک_است

➖➖➖

🌾 @Naqdagin | @farhadshafti

Читать полностью…

نقدآگین

📺 دَروزیه: مذهبی با اعتقاداتِ عجیب

🔸البته این کانال نوعی سوگیری خاص عقیدتی داره و برای مثال نسبتی رو به دوروزی‌ها داده، که معمولا برخی دین‌خویان به خارج از فرقه‌های مذهبی‌شون، از جمله بهاییان و زرتشتی‌ها و... می‌دهند. درحالی‌که با یک سرچ ساده نیز می‌بینیم که ازدواج با محارم جزو محرمات همین فرقه نیز هست.

🔸دربارۀ الوهیت نیز اگر کسی اندکی با نگاه عرفانی و گنوسی، از جمله نگاه شیعیِ امامیه (اهل غلو) و یا مسیحیت آشنا باشه، می‌دونه بحث الاهیاتی خیلی پیچیده‌تر و ظریف‌تر از اونی هست که به‌شکل عوامانه و برای تمسخر طرح می‌شود.

🔸باور به تجلی و خداگونگی، به‌معنای باور به خدایِ خالق بودن شخصِ خاصی نیست. حتی عیسی مسیح در قرآن به‌شکل انحصاری بعنوان «کلمه‌الله» معرفی می‌شود، که این دربارۀ هیچ‌یک از پیامبران، از جمله خود محمد، نظیر ندارد. و نوع روایتِ تولد عیسی را نیز بنا به این تصور ویژه، از روی خرافی‌ترین انجیل‌ها (که از اناجیل مورد تایید کلیسا نیست)، طرح می‌‌کند: از نوزادی سخن گفتن بلیغانه و بعد هم معجزه در خردسالی. که در نظر اول، خلاف عبارات دیگر قرآن است که می‌گوید انبیا «انسان‌هایی مثل مردم عادی هستند». به‌عبارت دقیق‌تر، نفس این مختصات، فقط برای عیسی مسیح ذکر شده‌است، و شیعیان نیز با تمسک به این مواجهۀ متایز قرآن دربارۀ عیسی، برای امامان خود وجوه الاهی مشابهی تراشیده‌اند:
امامان غذا و نوشیدنی‌ها را دفع نمی‌کنند، امامان عاشق نمی‌شوند و رابطۀ زناشوییِ فیزیکی ندارند، امامان در خردسالی امام می‌شوند، یا از جای متفاوتی از عوام از مادرشان خارج می‌شوند، امامان علم غیب دارند و عالم به تمام علوم هستند، امامان اشتباه ادراکی و عملی ندارند، امامان به‌صورت عادی نمی‌میرند (همگی شهید می‌شوند، وگرنه مرگ به آن‌ها راه ندارد) و...

🔸تصویری که قرآن از عیسی مسیح دارد، نزدیک به تصور مسیحیت شرقیِ رایج در ایران از مسیح است؛ هرچند نسبت به آن نیز تعارضات و بدفهمی‌هایی جدی دارد. برای مثال مسیحیان شرقی نیز می‌دانستند «فرزند خدا» به‌معنای «فرزند فیزیکی» نیست، اما مولف/مولفان قرآن ادراک روشن و منسجمی از این موضوعِ الاهیاتی و تاریخی نداشته‌اند و به بیان‌ عوامانه و «پهلوان‌پنبه‌»ای از باور مسیحیان غربی بسنده کرده‌اند:

«خدا همسر ندارد که فرزند داشته باشد» (انعام، ۱۰۱).



🗄پست مرتبط
📻 آن دیگریِ هرزه!
📓افسانۀ «ازدواج با محارم» در ایران باستان
📺 صحت‌سنجیِ یک ادعا و تهمتِ رایج
📺 آیا قبل از شورش اعراب، «ازدواج با محارم» رسم بود؟
📺 جایگاهِ زنان و مقولۀ «ازدواج با محارم» در ایران پیشا اسلام

.


#نقد_ادیان #نقد_مسیحیت #نقد_شیعه #نقد_قرآن #تاریخ_ادیان #دین #الوهیت #الهیات #توحید #شرک #مسیحیت #مسیح #عیسی #شیعه #دین‌شناسی #دروزی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📺 نقدِ سریالِ «صد سال تنهایی» (+)

🔸بررسی فصل اولِ سریالِ «صد سال تنهایی» ساختۀ گارسیا لوپز و لورا مورا از رمان گابریل گارسیا مارکز

🎙#مسعود_فراستی


.


#نقد_سریال #معرفی_سریال #صد_سال_تنهایی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📺 ۷ ویژگیِ مثبتِ نظام

🎙#محمدحسن_غلامی

🔸همانطور که جناب غلامی می‌گوید، خود را فردی چپ می‌داند، و از این‌جهت درکی از تبعاتِ حمایت دولت «از جیب ملت» و تبعات فاجعه‌بار آن، چه بر دانشجویان و اساتید، چه بر خودِ روندِ طبیعیِ پیشرفت علم، و چه بر اقتصاد مملکت ندارد. دانشگاه و حوزه وقتی تحت سیطرۀ سیاست باشند، عملا هر دو به صوری‌ترین وجوهشان گرفتار می‌شوند.

🔸دولت از جیب ملت، کلی دانشگاهِ ظاهری ساخت و این حجم از دانشجو تولید کرد، آیا نتیجه‌اش از جهت اقتصادی و علمی بهتر از آن بود که سرجایش می‌نشست و با پول مردم دست به ساخت دانشگاه‌های ضعیف و افزایش کمی بی‌حساب دانشجویان و دکترها و مهندس‌ها نمی‌زد؟

🔸مورد چهارم نیز حاصل ذهن چپ‌زده است که هر جمهوری‌ای را، ولو صوری‌ترین و استبدادی‌ترین و پرتعارض‌ترین آن (در مسیر توسعه)، بر هر نظامِ مشروطۀ پادشاهی ترجیح می‌دهد و درکی از فاجعه‌ و ویرانی‌ای که در اقتصاد و امنیت روانی مردم و ارزش پول ملی، در ذیل «جمهوری دروغین» رخ می‌دهد، ندارد.


🗄پست مرتبط
📺
چرا آیندۀ نیروهای نظامی ایران نگران‌کننده است؟

.


#نظامی #اقتصاد #سیاست #حکومت_اسلامی #سیاسی #اقتصادی #تحلیل_سیاسی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

🔸یکی از بانمک‌ترین حرف‌هایی که بیژن تو مناظره‌ش گفت اینجا بود.

🔸میگه جمهوری اسلامی هیچ‌وقت سقوط نمیکنه چون اگر سقوط کنه، قطعا روسیه و چین هم پشتش سقوط می‌کنن! قاعدتا منظورش اینه که روسیه و چین اگر ببینن ترامپ و‌ اسراییل دارن جمهوری اسلامی رو سرنگون می‌کنن، مجبور میشن برای بقای خودشون با اونها وارد جنگ بشن!

🔸یعنی بیژن هر روز صبح تو چنین دنیای توهمی‌ای از خواب بیدار میشه!

🔸اصن جنگ هیچی، فکر کن طرف جدی‌جدی فکر میکنه چین که اونور دنیاست و تولید ناخالص هر کدوم ‌از شهرهای صنعتیش میتونه سه بار کل هیکل جمهوری اسلامی رو‌ بخره و آزاد کنه حیات و مماتش به موندن چهار تا آخوند وصله!

✍🏻 #رشنالیست


🗄پست مرتبط
📕سقوط ج.ا سقوط روسیه و چین است؟!!
📕وقتی فیلسوف دچار «ابتذالِ رسانه» شود
📕چپ محور مقاومتی و آرمان‌شهر او
📕عبدالکریمی را چه شده‌؟!
📕زیست‌جهان یا برگشت به غار افلاطون؟
📕درک وارونۀ فیلسوف محور مقاومت از امر ملی
📕خودرادیکال‌پنداری با ذهنی بسیجی‌‌مآب!
📕باز هم روشنفکران را نمی‌بخشم!🥲
📕نظریه‌پرداز استبداد و ارتجاع
📻 عبدالکریمی و چپ‌زدگی
📻 در ستایش سلحشوری

.


#استمرارطالبان #چپ_ایرانی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin | @Rationalisti1

Читать полностью…

نقدآگین

📘چگونه اسطوره‌ها واقعیت را شکل می‌دهند؟
— گفتگو با جان دومینیک کراسان
(۳/۴)
🔻شیوه‌های درمانی باستانی صرفاً بر درمان‌های فیزیکی متمرکز نبودند، بلکه نیازهای اجتماعی و معنوی افراد و جوامع را نیز مورد توجه قرار می‌دادند.

▪️شفا به عنوان یکپارچگی اجتماعی: در دنیای باستان، ناتوانی در کار به‌دلیل بیماری، اغلب به‌معنای تجربۀ طرد اجتماعی و سختی بود. بنابراین، شفا نشان‌دهندۀ ادغام مجدد در جامعه بود و افراد را قادر می‌ساخت تا جایگاه خود را بازیابند و به جامعه کمک کنند. جان دومینیک کراسان این جنبه را با مقایسه شفای باستانی با بازیابی بلایای مدرن برجسته می‌کند، جایی که «شفا آغاز شده است» به‌معنای بازگشت به حالت عادی و بازسازی جامعه است؛ حتی قبل از اینکه بازسازی فیزیکی کامل شود.

▪️بازسازی آیینی و امید جمعی: مراسمی مانند غسل تعمید یحیای تعمیددهنده شامل بازنمایی نمادین وقایع تاریخی مانند خروج و بازگشت از تبعید بابلی بود. این اعمال در خدمت اتصال افراد به گذشته جمعی و القای امید برای رهایی الهی در زمان حال بود. با شرکت در این مراسم، مردم احساس قدرت می‌کردند که فعالانه در رستگاری خود مشارکت کنند؛ نه اینکه منفعلانه منتظر مداخله الهی باشند.

▪️قدرت استعاره و باور مشترک: عمل فیزیکی شفا اغلب با معانی استعاری و باورهای مشترک در هم آمیخته بود. کراسان استدلال می‌کند که استعاره‌ها ابزار ادبی صرف نیستند، بلکه خودِ واقعیت را شکل می دهند. اعتقاد به قدرت شفابخش خدا، چه در معبد اسکلپیوس یا از طریق خدمت عیسی، امید را تقویت می‌کرد و به‌طور بالقوه پیگیری مداخلات پزشکی بیشتر را تشویق می‌کرد؛ اثر دارونما و مزایای روانشناختی حمایت جمعی، احتمالاً نقش مهمی در شیوه‌های درمانی باستانی داشته‌است.

▪️زیارتگاه‌های شفابخش بعنوان مراکز حمایت اجتماعی: زیارتگاه‌های شفابخش، مانند زیارتگاه‌های اختصاص داده شده به آسکلپیوس، فضای فیزیکی را فراهم می‌کردند که افراد می‌توانستند در آن جمع شوند و تجربیات خود را به اشتراک بگذارند. حضور وصیت‌نامه‌ها و نذری‌ها اعتقاد به قدرت شفابخش خدا را تقویت کرد و حس اجتماع را در میان کسانی که به دنبال کمک بودند، تقویت کرد. این جنبه مشترک شفا در محیط‌های مدرن مانند لورد منعکس شده است؛ جایی که تجربه مشترک ایمان و امید به احساس شفا کمک می‌کند، حتی در غیاب درمان‌های فیزیکی.

🔺در نتیجه، شیوه‌های شفابخش باستانی عمیقاً در بافت اجتماعی و معنوی جوامع آنها تعبیه شده‌بود. آنها ابزاری برای ادغام مجدد اجتماعی فراهم می‌کردند، امید جمعی را از طریق بازآفرینی آیینی پرورش می‌دادند، و از قدرت استعاره و اعتقاد مشترک برای ترویج شفا فراتر از موارد استفاده می‌کردند.

🔻بازاندیشی در کارکرد ایدۀ "پسر خدا"

🍂 عنوان «پسر خدا» در امپراتوری روم اهمیت زیادی داشت. آگوستوس این عنوان را داشت و حکومت خود را به «ارادۀ الهی» مرتبط می‌کرد. برای مسیحیان اولیه، اعلام عیسی بعنوان «پسر خدا» ایجادِ یک چالش مستقیم برای اقتدار روم بود که در حد «خیانت» تلقی می‌شد. این به توضیح میزان شدت واکنش روم کمک می‌کند.

(ادامه دارد)
➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘چگونه اسطوره‌ها واقعیت را شکل می‌دهند؟
— گفتگو با جان دومینیک کراسان (انگلیسی - بدون زیرنویس)
(۱/۴)
🍂 این ویدیو شامل گفتگویی بین جان دومینیک کراسان و نیل سندلاک (که بر تاریخ، اساطیر و دین‌شناسی تطبیقی تمرکز دارد) است دربارۀ چگونگی شکل‌دهی استعاره به واقعیت، با استفاده از نمونه‌های تاریخی.

🍂 کراسان استدلال می‌کند که چهره‌هایی مانند آگوستوس و عیسی به‌شکلی عمیقا مومنانه درک می‌شدند، و حتی اگر به معنای واقعی کلمه داستانشان واقعیت نداشته‌باشد، و اعمال آنها، از دریچۀ استعاره‌های معاصرشان، عمیقاً بر جوامع آنها تأثیر گذاشته‌است.

🍂 این گفتگو همچنین به بررسی ماهیت جنبش‌های درمانی و مذهبی در جهان باستان می‌پردازد، شخصیت‌هایی مانند عیسی و اسکلپیوس را با هم مقایسه می‌کند و نقش مقاومت غیرخشونت‌آمیز را در شکل‌دهی مسیحیت اولیه و موفقیت نهایی آن بر امپراتوری روم را بررسی می‌کند.

❓چگونه استعاره‌ها واقعیت‌های اجتماعی را در زمینه‌های مختلف تاریخی شکل می‌دهند؟

🍂 استعاره‌ها قدرت شکل دادن به واقعیت‌های اجتماعی را دارند، زیرا مردم با آنها زندگی می‌کنند و با انجام این کار، ایده‌های انتزاعی را به واقعیت‌های ملموس تبدیل می‌کنند. این به یک دورۀ تاریخی محدود نمی‌شود، همانطور که از طریق نمونه‌هایی از روم باستان و قرن بیستم آمریکا و آلمان قابل مشاهده است.

🍂 فرقۀ امپراتوری روم باستان، نمونه‌ای از قدرت استعاره در شکل‌دادن به واقعیت است. اکتاویان که بعدها به نام آگوستوس شناخته شد، خداگونه اعلام شد، مفهومی که مردم آن را جدی گرفتند. این صرفاً «شکوه دربار« نبود، بلکه بازتاب این ایده بود که «انسانی که به چیزی خارق‌العاده برای بشریت دست یافت، مانند برقراری صلح پس از دهه‌ها جنگ داخلی، ماهیت الهی خدایان را آشکار کرد». این استعاره از صلحِ مورد تایید الهی از طریق پیروزی، نیرویی قدرتمند در جامعه روم بود.

🍂 دمتریوس، پسر آنتیگونوس، ژنرال تحت فرمان اسکندر مقدونی، در زمان حیات خود به‌دلیل متحد کردن دولت شهرهای یونان، خدایی شد. این عمل بعنوان آشکار کردن قدرت خدایان از طریق عمل انسان تلقی می‌شد. مسیحیان اولیه تشابهاتی را دیدند و استدلال کردند که اعمال عیسی، به ویژه شفای او، دلیلی بر طبیعت الهی اوست.

🍂 در دهه ۱۹۳۰، نیو دیل در آمریکا و رایش سوم در آلمان استعاره‌های رقابتی بودند که واقعیت‌های مربوط به آنها را شکل می‌دادند. این استعاره‌ها فقط مفاهیم انتزاعی نبودند، بلکه در سیاست‌ها و اعمالی که زندگی مردم را شکل می‌داد، تحقق یافتند. پذیرش و اجرای گستردۀ این استعاره‌ها، آنها را به واقعیت‌های غالب کشورهای متبوع خود تبدیل کرد.

🔻مفهوم شفا همچنین قدرت استعاره را در زمینه‌های مختلف تاریخی نشان می‌دهد


🍂 در دنیای باستان، مردم به قدرت شفابخش خدایان مانند اسکلپیوس اعتقاد داشتند و در زیارتگاه‌هایی مانند اپیداوروس، به‌دنبال درمان بودند. درحالی‌که ارزیابی اثربخشی این شیوه‌های درمانی باستانی دشوار است، آنها احتمالاً با ادغام مجدد افراد در جوامع خود، «شفای روانی و اجتماعی» را فراهم کردند. به طور مشابه، خدمت شفای عیسی در قرن اول را می‌توان بعنوان شکلی از «شفای اجتماعی» درک کرد. او با استقبال از مردم در یک جامعۀ جدید، احساس تعلق و هدف را فراهم کرد که می‌تواند نوعی شفا تلقی شود.

🍂 همچنین می‌توان از استعاره‌ها برای مقاومت در برابر پارادایم‌های مسلط و به چالش کشیدن ساختارهای قدرت استفاده کرد. عمل مقاومت غیرخشونت آمیز، همانطور که یحیای تعمیددهنده و عیسی نمونۀ آن است، شامل اجرای نمادین اعمال رهایی، مانند خروج، برای مقاومت در برابر حکومت روم بود. این اقدامات صرفاً برای «انتظار مداخلۀ الهی» نبود، بلکه شرکت فعالانه در روند تغییرات اجتماعی و سیاسی بود.

🍂 اکروسان تأکید می‌کند که عیسی، که اغلب از دریچه‌ای از الوهیت نگریسته می‌شود، مظهر شخصیت تاریخی عمیق‌تری‌ست که به‌جای شورش آشکار، درگیر مقاومت غیرخشونت‌آمیز بود. عیسی که در ابتدا از پیروان یحیای تعمیددهنده بود، احتمالاً پس از قتلِ حکومتی او دچار دگرگونی شد. اگر یحیی در مورد «ظهور قریب‌الوقوع مسیح» صادق بود، چرا کشته‌شد؟ او محتملا متوجه شده‌باشد که کنش خدا (ظهور مسیح) صرفاً یک نیروی از بالا به پایین نیست، بلکه نیاز به همکاری انسانی دارد. این درک ممکن است نقطۀ عطفی در کنش‌ورزی خود عیسی بوده‌باشد و او را به اتخاذ رویکردی متفاوت از روش یوحنا سوق داده‌باشد.

🍂 همچنین از نظر او، بعد از مسیح، راهبانی که در صحرا عزلت می‌گزیدند و از شهر خارج می‌شدند یا بالای ستون‌ها می‌نشستند، درگیر نوعی «مقاومت غیرخشونت‌آمیز» بودند که اقتدار کلیسا و امپراتوری را به چالش می‌کشید. آنها با رد تله‌های قدرت و ثروت، دیدگاهی جایگزین از اقتدار معنوی ارائه می‌کردند.

(ادامه دارد)
➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📺 ضحاک

🎙Shine N Shid and شاین، نیما رمضان

چو ضحاک شد بر جهان شهریار
بر او سالیان انجمن شد هزار
نهان گشت کردار فرزانگان
پراکنده شد کام دیوانگان

هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز
به نیکی نرفتی سخن جز به راز

اگر هفت کشور به شاهی توراست
چرا رنج و سختی همه بهر ماست
همه در هوای فریدون بدند
که از درد ضحاک پرخون بدند

فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
ز داد و دهش یافت او نیکویی
تو داد و دهش کن فریدون تویی

چو کاوه برون شد ز درگاه شاه
بر او انجمن گشت بازارگاه
همی برخروشید و فریاد خواند
جهان را سراسر سوی داد خواند

از آن چرم کاهنگران پشت پای
بپوشند هنگام زخم درای
همان کاوه آن بر سر نیزه کرد
همانگه ز بازار برخاست گرد

خروشان همی رفت نیزه به دست
که ای نامداران یزدان پرست
کسی کاو هوای فریدون کند
دل از بند ضحاک بیرون کند

فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
ز داد و دهش یافت او نیکویی
تو داد و دهش کن فریدون تویی


.


#بوقت_آواز

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📺 چه کسی قرآن را گفت/نوشت؟ الله یا محمد؟

🎙#عبدالله_هاشم

🔸در این کلیپ، عبدالله هاشم («قائم آل محمد» و از «مهدی‌های موعود» پیامبرِ اسلام بنا به ادعایِ خودش و احمد‌الحسن -مدعی دیگر-) به تبیینِ «فرآیند و مکانیزمِ وحی» از نگاه شیعی (امامیه - اهل غلو) می‌پردازد. در نگاه شیعی، که البته ریشه در نگاهِ گنوسی (عرفانی) دارد، این عقیده که جبرئیلی از بالا آمد و به «انسان کامل» (محمد) تعلیماتی داد و او نیز کلمه به کلمه تکرار کرد، یک استعارۀ گمراه‌کننده دربارۀ «مقام انسان کامل» است. انسان کامل با خود خدا در قلب خود نجوا و دیالوگ دارد، و ادراکش از خواست امر قدسی را به زبان و حد درکِ قوم ترجمه می‌کند.

🔸در این نگاه، محمد (خصوصا بعد از معراج و کامل‌شدن سیروسلوکش)، تجلیِ کاملِ الله شد و برای شناخت الله باید به او (و البته امامان) رجوع کرد، و هر کس به او محبت کند، به الله محبت کرده، و هر کس او را مورد اشکال قرار بدهد، الله را مورد اشکال قرار داده‌است و مسیر معرفت و رستگاری‌ای جز رجوع و تسلیم و محبت خالصانه به او (استاد کامل یا تجلی‌گاه ارادۀ امر قدسی) وجود ندارد.

🔸همین ایده بنحوی در جمع‌های درویشی و صوفی‌مسلک ظهور یافته و در نهایت در حکومت ولایت فقیه نیز متعین شد، و ولی فقیه در عمل خود را در جایگاهی مشابه محمد و امامان شیعه می‌بیند و خود را زبان و دست و اراده الله می‌پندارد، همانطور که اخیرا به‌صراحت به این باور اشاره کرد و عباراتِ خود را کلام الله دانست که به ارادۀ او بر زبانش جاری شده‌است.

🔸حال اگر به تحقیقات بازنگرانه در تاریخ اسلام رجوع کنیم، می‌بینیم بسیاری از متون و داستان‌های قرآن کپی و اقتباسِ کامل از متونِ دسته‌چندمِ تفسیر خاخام‌های یهود و حتی افسانه‌هایی چون «رمانس اسکندر» هستند، درحالی‌که بنحوی روایت می‌شوند که گویی خود خدا آن‌ها را گفته و یا حکایت واقعیتی تاریخی بوده‌است.

🔸و تازه با بدست‌آوردنِ این دیدِ تاریخی‌ست که یک مسلمان می‌تواند جرات بیابد تا آن درک الاهیاتی که از کودکی بر او القا کرده‌اند را ولو بطور موقت، اندکی کنار بگذارد، تا ببیند با متنی عمیقا بشری و تاریخی و تالیفی روبروست، هرچند به‌خاطر غالب‌بودنِ خدا در دید انسان سنتی در همه‌جا و هر موقعیتی و تبیین هر چیزی، و ایضا کثرت فرقه‌های عرفانی و دینی، وجوهی اسرارآمیز و جذاب نیز در این متون وجود دارد، که بخاطر آنکه به برخی از پرسش‌های کلیدی و دغدغه‌ها و اضطراب‌های وجودی انسان پاسخ‌هایی ساده و قابل فهم و مطلوب می‌دهد، جذب آن می‌شود، بنحوی که کندنِ ناف باورمندی برای او بسیار دشوار می‌نماید. هرچند شاید برای اکثر افراد، کندنِ چنین نافی بطور کامل، ضروری و حتی مطلوب نباشد، و باعثِ افتادن در دام شکلی از نهیلیسم نظری و عملی شود، اما تلاش برای فاصله‌گرفتن و ایجاد نوعی نگاه نقادانه و شکاکانه، به فرد مسلمان و مومن کمک می‌کند تا ایمان‌ورزیِ عقلانی‌تر و بامداراتری را تجربه کنند و رقم بزنند، و همچنین استقلال فردیِ خود را از اتوریته‌های سیاسی و دینی حفظ کنند و پیاده‌نظامِ چشم‌وگوش‌بستۀ هیچ مدعیِ ولایتی نشود.


🗄 پست مرتبط
📕قرآن از دیدگاه ریاضی
📕از ولایت تشیع و عرفان (گنوزیس) تا خداگونگی و سرنگونی در مغاک ضداخلاق
📺 خمینی «شیعۀ غالی» بود
📺 قرآنِ مفقود شده
📺 مهدی در حال اذان گفتن و فراخواندن مردم است
📺 امام مهدی ع ظهور کرده‌است!
📺 چرا آتن بر بیت‌المقدس و مکه ارجح است؟
📺 پژوهشی در قرآن (۱۳)
📺 آیت‌الله کمال حیدری: قرآن ۱۰۲۴۳ اختلاف دارد
📺 اشکالات صرف و نحوی متعدد قرآن
📺 کمال حیدری: «قرآن اصلی» دست ما نیست رفقا!
📺 محمد هرگز قرآن را تفسیر نکرد!
📺 کدام محمد؟ با استاد محمدالمسیح
📺 محمد نبی یا رهبری یهودی-نصرانی؟
📺 ذوالقرنین قرآن کپی نعل به نعل «رمانس اسکندر»
📺 مؤلفان قرآن («عیسی» و «انجیل» شهادتی بر عدم وحی)
📓«افسانۀ اسکندر» در قرآن

.


#نقد_شیعه #اهل_غلو #نبوت #وحی #عرفان #گنوسیسم #امامت

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘از ولایت تشیع و عرفان (گنوزیس) تا خداگونگی و سرنگونی در مغاک ضداخلاق
(۳/۳)
✍🏻 #علی‌_صاحب‌الحواشی

🍂 این‌ها همه مقدمه بود تا بر شهادتِ دکتر عبدالکریم سروش دربارۀ فهم خمینی از خودش شرحی دهم، که چطور یک تخیل شاعرانۀ دلاویز، که در طول قرون‌واعصار بر کلان‌سازه گنوستیکی متبلور شده بود و خود را در آینه سازه‌ی گنوستیکی شیعی تماشا می‌کرد، تحولِ بدخیم یافت تا در تمنای سروری بی‌چون، هیولایی در میادین شقاوت و شناعت و هلاکتِ حرث و نسل گردد و تیز بتازد و نظریه "ولایت‌فقیه" را مستمسکی عرفانی/تشریعی/حکمرانی برای آن سیطره‌جویی کند!

🍂 چنانکه دکتر سروش گفت:

خمینی خودش را رهسپُرده‌ی هر چهار سَفَرِ "اسفار اربعه" (از خلق‌به‌خلق، از خلق‌به‌حق، از حق‌به‌حق، از حق‌به‌خلق) می‌دانست.


🍂 این فهم را اندیشۀ شیعی‌عرفانیِ صدرالدین‌شیرازی از تقطیرِ عصارۀ گنوستیکیِ عرفان و تشیع استحصال نموده‌بود تا خمینی از آن نوشید و با "عُجب‌ِنفسی" داشت، بدل به "ابلیس" شد!

🍂 نکتۀ بسیار درخورِ تامل که دکتر سروش گفت و بسا کمتر تحویل گرفته‌شد، آن بود که در متن و بستر اندیشۀ حلولِ عرفانی (گنوستیکی)، می‌توان به مقام الوهیت رسید!!!

🍂 فقط هم خمینی نبود که در این هاویه فتاد و ابلیس شد، پیش از او اسماعیل‌صفویِ نابالغ را صوفیان دوره‌کرده‌اش چنان باد کردند تا واقعا باور آورد که "انسان‌ِ کامل" و "مرشد کامل" است و به مصداق سخن قرآن:
"یَحسَبونَ اَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعا...!" [گمان‌کنند چه نیکو کاری می‌کنند...!]،

دست‌تطاولِ بی‌محابا بر جان‌ها گشود، به قساوت و قتالی. خداگونه‌شدن، "امکانی" موجود در سازۀ الاهیات گنوستیکی است، می‌توان چون "عارف‌حق" از همۀ سَبَق بُرد و "بر زَبَرِ هفت‌طبق، گوهر رخشنده شد!"، تا بر بام "روا و ناروا" برآمد و کوسِ "فعال‌مایشائی" زد! چنانکه خمینی شد و زد!

🍂 در تاریخ "گنوزیس، "جسارت‌های ضداخلاقی، امر ناآشنایی نیست؛ این هم عجب نیست. وقتی کسی خود را "واصل‌ الی‌ الله" بداند، فکر و قصد و عاملیت خویش را هم "از خدا" خواهد دانست. چنین فردی موجودِ به‌غایت خطرناکی می‌شود که از او هر کنش ضداخلاقی می‌تواند صادر شود. او خود را "مدارِ عالمِ امکان"، و "شارع" و "حاکم‌بالله" خواهد دانست. این، آن موضعِ جهشِ ژنتیکیِ سرطان‌زاست است که عرفان را مستعد تحول سرطانی می‌کند.

🍂 مصداق ساده‌سازیِ دلخواسته است تا همچون پدران کلیسا، امثالِ سیمون‌ماگوس‌ها و والنتینوس‌ها و مارسیون‌ها را متهم به شیادی کنیم؛ نه‌حتی آنگاه که سیمون (در قرن‌اول میلادی) در آمدوشد به عشرتکده‌ای در صیدای فنیقیه، شیفته "هلنا" شد و او را به همسری گزید و "مادر همگانش" (سوفیا) نامید و تن‌فروشی او در عشرت‌کدۀ صیدا را مصداق رنج‌های یک "جان‌ِ فروفتاده" از ملکوت دانست تا خودش آن "فرستادۀ الهی" باشد که نجات‌بخشِ "سوفیا"ی تیره‌بخت از شرور این‌جهانی گردید!

🍂 شیادی دیدن و دانستن این‌دست کنش‌ها که در تاریخ گنوزیس کم نمی‌توان از آن‌ها یافت‌، ناشی از توطئه‌اندیشی نابخرد و جهل‌مرکبِ دست‌کم‌ گرفتنِ پدیده حیرت‌افکنی است که "انسان" خوانده می‌شود.

🍂 خمینی هم "شیاد" نبود، بلکه صادقانه به آنچه اندیشید و کرد، باور داشت.
شاهد این، آن سخن او در "وصیت‌نامه"‌اش است، آنجا که ایستاده بر دریای‌خون و کوه قساوت‌ها و خلاف‌شرع‌‌هایِ بَیّنِ کرده‌هایش، نوشت که "با دلی آسوده و قلبی مطمئن" می‌میرد!!! خمینی تا آخر هم نفهمید که بازی‌خوردۀ یک توهم الاهیاتیِ تاریخی بود، که نه‌تنها ریشه‌های‌تاریخی‌ آن را نمی‌شناخت، بلکه حتی کمترین خودآگاهیِ نقادی به بی‌ربطی الاهیاتش به قرآن نیز نداشت! تعجب نکنید! قاطبۀ روحانیت ما نیز متوجه این "بی‌ربطی" نیستند، فقط خمینی نبود!!

🍂 چنان‌که برنارد دو ماندویل (۱۶۷۰- ۱۷۳۳) به‌فراست دریافت، مدنیت و "تمدن" آنگاه است که انسان تمنیات و رانه‌های نفسانی خویش را در اقسام تکلفات نظری درمی‌پیچد؛ والا انسان بدوی برای تبهکاری‌ و سیطره‌جویی "فلسفه‌ نمی‌بافد!".

🍂 اما و هزار اما، که این تکلفاتِ نظری صرفاً یاوه‌هایی برساخته نیستند تا در قامت آن انسان "لِیَفجُرَ اَمامَه" [هرزگی‌کند به‌آشکار]؛ بلکه آن‌ها حیاتی از خود می‌یابند و بدل به ابرهایی می‌شوند که در میدان‌های تاریخ بر ساحاتِ عقولِ بشری می‌گذرند و می‌بارند تا هم جنگل‌هایی از اندیشه رویند و کشتزارهای فهم‌ها بارور گردند، و هم سیل‌های پرمهابتی خیزند که طومار زندگی‌ها درپیچند و روبند!

🍂 مثنوی و غزلیات شمس و دیگر بصائر ادبیات عرفانیِ ما، آن خیزشِ روح و رویشِ ریاحین بود، که در "ولایت‌فقیهِ" خمینی فاجعه‌ای بنیان‌کن شد و تاریخ‌ مردم‌ ایران را به ستم و قساوتی بی‌شرم و محیرالعقول به‌پیش‌راند!

🍂 آیا جور دیگری نمی‌شد از این "افسون" بیرون شد؟! می‌شد، اما بدین شتاب و به این ژرفا نمی‌شد! نه لااقل به این زودی‌ها...


.


#نقد_شیعه #اهل_غلو #عرفان #خمینی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin |‌ @sahebolhavashi

Читать полностью…

نقدآگین

📘از ولایت تشیع و عرفان (گنوزیس) تا خداگونگی و سرنگونی در مغاک ضداخلاق
(۱/۳)
✍🏻 #علی‌_صاحب‌الحواشی

🍂 چقدر از ارباب عمائم، این‌قبیل حرف‌ها را شنیده‌ایم؟! ما در کجای قرآن، ولو سرسوزنی، از این سخنان داریم؟! چرا این‌قبیل منبری‌ها چنین دلیر از این سخن‌ها گویند و احدی از صدر تا ذیل روحانیت نیز متعرض ایشان نشده و نمی‌شود؟! آیا روحانیتِ امامیه "مسلمان" است یا که دینِ دیگری دارد؟!

🍂 سخن از "شیعه‌غالی" غالباً این دلالت ضمنی را حمل می‌کند که شیعه‌ای هم هست که "غالی" نباشد. البته امروز در میان نواندیشان دینی، شیعه‌ غیرغالی داریم، اما این امری به‌شدت متاخر است؛ شیعه‌ای که در تاریخ بود، همگی درون طیف "غالی" بودند؛ برخی کمتر "غالی" بودند و لااقل در گفتار، سخنی از "برین‌بودگی" تا الوهیت امامان نمی‌زدند، برخی همچون این شیخ منبری، به‌تلویح و تصریح این را می‌گفتند. لیکن حتی گروه نخست هم به‌جد، باورمند به "ازمابهترانیِ" امامان بودند و هستند، نه که آنان را آدم‌های معمولی صالح و متقی بدانند. در نظر این ملایم‌ترین غالیان، "امام" تافته‌ای جدابافته است و چنین‌بودگی‌اش "سرشتیِ" اوست، نه که چون اهل‌سنت آنان را صرفاً عُلَمای اَبرار بدانند.

🍂 در این زمینه حتی شرق‌شناسان متاخر نیز عموماً به راه خطا رفته‌اند، تا مثلا آدم برجسته‌ای چون پاتریشیا کرون "شیعه‌غالی" را محدود به فرقه‌های مهجوری چون "علی‌اللهی‌ها" بداند و منحصراً آنان را "گنوستیکی" بشناسند، غافل از آ‌ن‌که "شیعه"‌ای که بکلی بیرون از طیف "غالی" باشد، پدیده بسبار نویی متعلق به زمانه معاصر است. هانری کوربن متوجه مسئله بود، و این را در کتابی که در دهه ۵۰ میلادی درباره اسماعیلیه نوشت، بیان کرد. کوربن سرشتِ گنوستیکی شیعه را خوب می‌شناخت.

🍂 سرشت‌ِ غالی شیعه، ریشه در بن‌مایه گنوستیکی او دارد. معرفت ما نسبت به‌ گنوزیس در این چندین دهه اخیر ژرفایافته است. شاید یکی از علل کم‌توجهی به ساختار گنوستیکی شیعه نیز همین بوده است که تا یکصد‌سال پیش آگاهی جهانی از گنوزیس بسیار محدود و بشدت اَنگ‌آلود بود. اَنگ‌اش در جهان مسیحی به‌جهت مبارزه بی‌امان پدران کلیسا با مسیحیت‌های آغازین گنوستیکی بود که بر ایشان مُهر بدعت کوفتند. در جهان مسلمان‌ها، ما تقریبا هیچ از گنوزیس نمی‌دانستیم، و همین اواخر شروع کرده‌ایم به چیزکی دانستن‌. می‌کوشم نشان بدهم که شیعه چگونه گنوستیکی است، و در این‌چنین بودگی چگونه "غالی" شده‌است، تا سرانجام پیامدهای این را در پدیده "خمینی" بجویم.

🍂 ساۀ الاهیات گنوستیکی بسی فراتر از معدودی فرقه‌های مهجور است؛ حتی مسیحیت‌های موجود هم آثار این سازه را بر اندام خود دارند. در عالم اسلام، صدرتاذیلِ تشیع و تصوف ما گنوستیکی است!

🍂 نکتۀ حیرت‌افکن آن‌است که فِرَقِ شیعه و اقسام مسیحیت‌های موجود، به رغم ساختار گنوستیکی که دارند، "ثنوی" نیستند، بلکه "توحیدی"‌اند. در مقابل مثلا قرآن، در توحیدش، ولو به‌قدرِ رشحه‌ای نگاه گنوستیکی ندارد (که به یک معنا عجیب هم هست). آن تفاوتِ "بافتاری" که بین شیعه و سنی از اول بوده است، به جهت همین گنوستیکی بودنِ شیعه است.

🍂 نکتۀ بسیار مهمی که بکلی مورد بی‌توجهی قرار گرفته است، آن است که وقتی در اواخر قرن نخست‌هجری، اولین فرقه شیعه (کیسانیه) اعلان وجود کرد، همه عناصر (گنوستیکی) "تشیع" را در خود داشت: امامت، ولایت، مهدویت، آخرالزمان، رجعت.

🍂 سه‌تای اولی، که از استوانه‌های الهیات گنوستیکی‌اند، کمترین رَدی در قرآن ندارند؛ در مورد دوتای آخر باید گفت در قرآن یک‌جا به "رجعت" اشاره‌گذرایی شده است. اما در قرآن "آخرالزمان" نداریم، "قیامت" داریم، که در آن نه سخنی از "مهدی" هست و نه از "دجال" و نبردِجهانی و حکومت مهدوی و این‌قبیل هست! از این نظر باید گفت که "آخرالزمانِ" شیعه، هیچ دخلی به قیامتِ قرآن ندارد، ولی شباهت اساسی با آخرالزمانِ مسیحیت دارد که در او عیسی‌مسیح برمی‌گردد و حکومت می‌کند.

🍂 جالب است که شیعه نحوه پیوندِ "آخرالزمان" ادعایی‌اش با "قیامتِ" قرآن را در ابهام رهانموده است. یحتمل برای آن‌که برای شیعه "آخرالزمان" و "مهدویت" است که محوریت دارند، نه قیامت و روز‌ داوری و خداوند! این کناره‌جویی شیعه از خدا و قرآن، در کنار غرق‌شدنش در امامت و ولایت، درشت‌تر از آن است بتوان ندید، ولی عجب اینجاست که شیعه این درشتی را ندیده و هنوز هم نمی‌بیند!

🍂 در هیچ‌جای تاریخ، سازه‌های فکری هرگز به‌صورتِ تمام‌ساخته پیدا نمی‌شوند، بلکه همواره شاهد "تکوین تدریجی" آنهاییم. وقتی در "کیسانیه" قرن‌اول هجری "همه" آن استوانه‌های ساختاریِ مقوّم و‌ معرّف کلیه فِرَق شیعه، به‌صورتِ تمام‌وکمال پدیدار گشت (درحالی‌که هیچ ردی از هیچکدام در قرآن نیست)، بدان معناست که آن ساختار از جای دیگری آمده است.

(ادامه دارد)
➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘قرآن از دیدگاه ریاضی
(۱/۲)
✍🏻 باربارا کوستر

مترجم: #ب_بی‌نیاز (داریوش)
توضیحات: دکتر #محسن_بنائی

یک توضیح: پس از ترجمۀ این مقاله که در واقع معرفی یک کتاب به نام «نظریۀ کُد ریاضی»[۱] است، متوجه شدم که در این جا به برخی از مفاهیم تخصصی و کلیدی در فقه اسلامی اشاره شده است که روشن کردن آن‌ها کمک بزرگی به درک این نوشتۀ کوتاه می‌کند.

از دوست عزیز و همکارم دکتر محسن بنائی (مزدک بامدادان) خواهش کردم که وظیفۀ نگارش این توضیحات را بر عهده بگیرد.

توضیحات کلامی که در زیرنویس آمده‌اند با [مزدک بامدادان] مشخص شده‌اند تا از مابقی که مستقیماً به ترجمه مربوط هستند تفکیک شوند.
***

🍂 از آغاز این سده، جهانِ اسلام‌شناسان دچار دگرگونی شده است. یک نورسیده[۲] که خود را کریستف لوکزنبرگ می‌نامد – نامی که یادی جسورانه از گئورگ کریستف لیشتنبرگ، روح عصیانگر روشنگری است – کتابی بنیان برانداز ارایه کرد مبنی بر این که بخش‌های بزرگی از قرآن مسیحی بوده و اساساً به زبان سُریانی نوشته شده بودند.

🍂 اگر تاکنون اسلام‌شناسان در هماهنگی و سازگاری با سنت و پیش‌فرض‌های علمای اسلامی پژوهش‌های خود را پیش می‌بردند و بدون شک و تردید قرآن را به عنوان مهم‌ترین متن به زبان عربی می‌دانستند، امروز نیز، اگرچه هنوز اکثریتِ اسلام‌پژوهان بر همین باور هستند، ولی دیگر نمی‌توانند به آسانی از این چالش نوین شانه خالی کنند.

🍂 طبعاً این چالش آزاردهنده برای اسلام‌پژوهان سنتی کم نخواهد شد، زیرا یک صدا و نگاه دیگر به این مجموعه اضافه شده است؛ این نگاه نوین به ویژه آن کسانی را مورد خطاب قرار می‌دهد که با روش‌های پژوهشی کلاسیکِ علوم انسانی مانند فلسفه و هرمنوتیک با احتیاط و فاصله برخورد می‌کنند و تأکیدشان بر سنجش و راستی‌آزمایی علمی می‌باشد. به کارگیری ریاضیات در قرآن پژوهشی که با اسلام‌شناسی و تاریخ‌شناسی نیز گره خورده یک پدیدۀ نوین است.

🔻جی. جی. والتر، مهندس فرانسوی، متولد ۱۹۳۲، در سال ۲۰۱۳، به عبارتی در سن نسبتاً بالا، یک تز دکترا ارایه داد و خلاصه‌ای از آن را تدوین کرد و به زبان انگلیسی در جلد نوین [جلد ۸] سلسله کتابهای گروه اناره که یک مجموعه از اسلام‌پژوهان با روش تاریخی – انتقادی را در برمی‌گیرد و کریستف لوکزنبرگ نیز به آن تعلق دارد، انتشار داد. بعضی از نتایج او را که در این جا بدون کم و کاست بازگو خواهم کرد، حتا کسانی را که به منتقدان دوآتشۀ قرآن تعلق دارند، شگفت‌زده خواهند کرد:

۱. والتر از روش «تحلیل داده‌های متن»[۳] [ای تی دی] که ارتش و سازمان‌های اطلاعاتی از آن استفاده می‌کنند، و امتحان خود را در تحلیل متون کلاسیک بخوبی پس داده است، بهره گرفته است. در متن خلاصه‌شده، والتر اشاره‌هایی به مبانی ریاضی این روش می‌کند ولی تأکید خود را بر نتایج کارش می‌گذارد.

🍂 به وسیلۀ ای تی دی می‌توان «هویت یک متن»[۴] را تعیین کرد. البته ابزارهایی مانند «واژه‌شناسی» که برای تفتیش ایمیل‌ها به کار گرفته می‌شوند تا پیام‌های مشکوک را فیلتر کنند، برای این کار کفایت نمی‌کنند. باید به لایۀ تک‌نگاره‌ها[۵] وارد شد یعنی تعداد حروف و پیوند حروف با یکدیگر، ارقام، علائم نقطه‌گذاری و غیره تحلیل شوند.

🍂 برای نمونه یک متن از مارسل پروست از جمله‌های بسیار طولانی برخوردار است و تعداد نقطه‌ها در پایان یک جمله[۶]، در این جا در هر هزار حرف، بسیار کمتر از هر نویسندۀ دیگر است. این تعدادِ کم نویسه‌واره‌ها یک «شاهد» است که پروست نویسندۀ آن سطور بوده است. اگر ما چندین نمونه از این «شواهد» داشته باشیم، در بهترین حالت سدها نمونه، آن گاه با قطعیت می‌توان گفت که امضاء [هویت] این متن چیست. والتر می‌گوید امضاء یک متن به اصطلاح دی ان آ [DNA] آن متن است. با دی ان آ می‌توان یک فرد را از انسان‌های دیگر بازشناخت (طبعاً به جز چند قلوها) و با امضاء نیز می‌توان نویسندۀ یک متن را تشخیص داد. بدین وسیله می‌توان روشن کرد که احتمالاً چند نویسنده در نگارش یک متن سهیم بوده‌اند. حال به سراغ قرآن برویم.

🍂 فرای ایمان مسلمانان که قرآن را کلام مستقیم الله و محمد را اعلام‌گر آن می‌دانند، کارشناسان و غیرکارشناسان فراوانی وجود دارند که نه قرآن را کلام خدا می‌دانند و نه محمد را نویسندۀ آن. از دیدگاه اسلام‌شناسی رسمی، محمد بانی قرآن بوده و منتقدان اسلام نیز آن را به عنوان پیش‌فرض نقد خود قرار می‌دهند. این که محمد آورندۀ قرآن بوده هنوز مورد توافق اسلام‌شناسی رسمی است و برای منتقدان اسلام هم به عنوان یک پیش‌فرض [نقد] قرار می‌گیرد. حتا در این محافل هم قابل تصور نیست که به جز محمد کسی دیگر در نگارش قرآن سهیم بوده باشد.

(ادامه دارد)
➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📺 آرامگاه غریب‌ترین شاهزادۀ ساسانی در میان کوهستان‌ِ یزد (+)

🔸زیارتگاه پیر نارستان، پیر نارستانه یا پیر نارسون یکی از نیایشگاه‌های زرتشتیان محسوب می‌شود که در روستایی، بر بلندای کوه نارستانه قرار گرفته‌است.

🔸نارستانهمان‌گونه که از نامش برمی‌آید، یک انارستان بزرگ در پناه کوه بوده‌است. روایت دیگری نیز وجود دارد که علت نام‌گذاری آن را واقع‌شدن این مکان بر بلندای کوه نارستانه می‌دانند.

🔸نارستانه اکنون آثاری از آسیاب دستی، چشمه آب، چند درخت انار و کاج‌های کهن را در محوطه یک معبد و نیایشگاه مقدّس به خود اختصاص داده که در اطراف آن، خیله‌های زرتشتیان قرار دارد.

🔸زرتشتیان در این منطقه به سبک معماری سنّتی و از خشت و گل حدود صد اتاق برای اسكان زائران ساخته‌اند و مگی نگاه ساده و احترام‌آمیز به تقدّس این منطقه دارند.


.


#ایران #ایران‌شناسی #ایران‌گردی #ساسانیان #زرتشتی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📺 اگر شاه بود، الان F35 داشتیم؟ بله، چرا؟ (+)

🎙#محمدحسن_غلامی

🔸ایران در دوران شاهنشاهی یکی از پیشرفته‌ترین نیروهای هوایی منطقه را داشت و خرید جنگنده‌هایی همچون F14 ثابت کرد که ایران توانایی خرید پیشرفته‌ترین تجهیزات نظامی جهان را داشت. این همکاری‌ها به ایران اجازه می‌داد تا در عرصه قدرت هوایی منطقه یکه‌تاز باشد.

🔸اگر شاه ایران همچنان در قدرت بود، چه اتفاقاتی در نیروی هوایی ایران رخ می‌داد؟ در این ویدیو به بررسی دقیق این موضوع پرداخته‌ایم و نشان می‌دهیم که فرصت‌های از دست رفته ایران برای خرید F35 چگونه می‌توانست موقعیت ایران در منطقه را تغییر دهد.


🗄پست مرتبط
📺
چرا آیندۀ نیروهای نظامی ایران نگران‌کننده است؟
📺 ۷ ویژگیِ مثبتِ نظام

.


#نظامی #تکنولوژی #سیاست

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘«در برابر مردگان»

✍🏻 دکتر #قربان_عباسی

🍂 کنزابورو اوئه (نویسندۀ ژاپنی، متاثر از زمانه و محیط خود) با ما از جنگ، شکست و اضطراب سخن می‌گوید، و از آسیب‌های بی‌شماری که این سه وضعیت بشری بر ما تحمیل می‌کنند: بیماری، ناامیدی، ترس از مرگ، انتقام.

🍂 تا پانزدهم اوت ۱۹۴۵ همچون همۀ مردم ژاپن فقط یک خدا را می‌شناختند؛ امپرانور ژاپن که درهمان روز، این خدا دربرابر آمریکا تسلیم شد. کنزابورو می‌گوید:

تا آن روز می‌توانستم بگویم «جانم فدای رهبر»، اما بعد از تسلیمشدن او، تنها یک راه مانده بود، جانم را فدای مرگ کنم.


🍂 «در برابر مردگان» که لحنی بسیار سرد دارد، رمانی‌ست که در آن راوی، دانشجوی رشتۀ ادبیات، برای کسب درآمد مجبور است مردگان را از حوضچه های مخصوص منتقل کند. سروکارش با مرده‌هاست. جسدهایی که مرگ خود را در سیمای خشک و سرد آنها متبلور می‌کند. همین جسدها و لاشه‌های افتاده در حوضچه است که آگاهی او را نسبت به مرگ و زندگی تحریک می‌کند. می‌فهمد که خیلی چیزها در این جهان بیهوده است. دهان سرد و مکندۀ مرگ روزی همۀ ما را می‌بلعد. جسد همان آدم زنده‌ای‌ست که دیگر بیم و امیدی ندارد. جسد در اینجا استعاره‌ای از آدم‌های بیهوده، بی‌اثر و ساکن و ایستاست.

🍂 پسرک که با مردگان سروکار دارد، عاشق دختری‌ست، اما دختر پاسخ منفی می‌دهد و استدلالش این است که او بوی مرده‌ها می‌دهد، و شاید بدتر از آن هم باشد؛ او مثل مرده‌ها عمل می‌کند؛ ایستا و راکد، بدون بیم و امید، افتاده در حوضچۀ زندگی که لاجرم دستِ سرنوشت او را نیز به همانجایی خواهد برد که خود او با جسدها می‌کند. آنها را در حوضچه‌ای بزرگ می‌سوزانند و خاکستر می‌کنند.

🍂 «مردۀ خاکستر شده»، استعاره‌ای‌ست از آرزوهای فرومردۀ آدمی. وقتی میل به زندگی، شور عشق و شیدایی، از وجودمان رخت می‌بندد، وقتی دیگر بیمی جانمان را نمی‌گزد و امیدی ما را به تکاپو برنمی‌انگیزد، در دام پوچی و بی‌تفاوتی و بی‌اعتنایی گرفتار می‌آییم.

🔻مردگان را می‌توان یک صفت عام داد، آنها نسبت به زندگی بی‌تفاوتند؛ مردگان:
▪️آرزو ندارند،
▪️بیمی ندارند،
▪️تحرک ندارند،
▪️شورو شوق ندارند،
▪️بوی مشمئزکننده‌ای می‌دهند؛
🔺🔻باید از این صفات برحذر بود. تا مرده به حساب نیامد. «مرده‌های متحرک» نام برازنده‌ای برای بسیاری از ماست:
▪️ما که میل به زندگی، شور عشق، امید و تمنیات خود را در خود خفه کرده‌ایم؛
▪️ما که خود را به دست خویشتن به صلابه کشیده‌ایم؛
▪️ما که در حوضچه‌های زندگی دست‌وپا می‌زنیم؛
▪️ما که امیال‌مان برای آزادی بیشتر را در خود به قتل می‌رسانیم؛
▪️ما که در برابر زندگی و ارجمندی آن، بی‌تفاوتیم و بی‌اعتنا به شتاب زندگی، مبتلای روزمرگی هستیم، و زندگی را هر دم و هر لحظه می‌‌کشیم؛
🔺نام دیگر ما مردگان است.


.


#خیالپرسه #نقد_فرهنگ #رمان #ژاپن

➖➖➖

🌾 @Naqdagin | @nasaksara

Читать полностью…

نقدآگین

📺 «باور» چیست؟
انگلیسی - زیرنویس ندارد

🎙اریک شویتزگبل

🔸هر کس عقایدی دارد - برخی ساده و اساسی هستند (مثلاً نام من، سن من)، برخی دیگر پیچیده و بحث‌برانگیز هستند (مثلاً، خدا؟ روح؟ سیاست؟ اخلاق؟). اما مفهوم «باور» چیست؟ چه چیزی لازم است که برخی از گزاره‌ها «باور» باشند؟ و چه تفاوتی میان «باور»، «باور واقعی» و «دانش» وجود دارد؟ قبل از پرسیدن از باور، بیایید «باور» را درک کنیم.

🔸اریک شویتزگبل، استاد فلسفه آمریکایی در دانشگاه کالیفرنیا، ریورساید است. علایق اصلی او شامل ارتباط بین روانشناسی تجربی، فلسفه ذهن، و ماهیت باور، به‌عنوان فلسفۀ سنتیِ چینی، است.

🔸در بحث درباره مفهوم باور، اریک به بررسی زیربناها و مؤلفه‌های فلسفی می‌پردازد که درک ما را از معنای «باور کردن» شکل می‌دهد. او سه رویکرد اصلی به باور را ترسیم می کند: حذف‌گرایی، بازنمودگرایی، و دیدگاهِ گرایشی. حذف‌گرایی معتقد است که تصور روزمره از باور ناقص و منسوخ است، شبیه به باور به جادوگری، که نشان می‌دهد درک ما از باور ممکن است به هیچ مفهوم واقعی اشاره نداشته‌باشد. اریک این دیدگاه را تا حد زیادی رد می کند و آن را غیرشهودی می‌داند.

🔸از سوی دیگر، بازنمودگرایی، باور را بعنوان یک بازنمایی ذهنی یا یک «جملۀ» ذخیره شده در ذهن توصیف می‌کند، که قابل دسترسی و دستکاری است. این دیدگاه، با دیدگاه‌های علومِ شناختی در مورد حافظه و بازنمایی مطابقت دارد و ادعا می‌کند که باورها شبیه «جعبه‌های ذهنی» هستند که حاوی اطلاعاتی هستند که در صورت لزوم، می‌توان آنها را بازیابی کرد؛ درحالی‌که این استعاره جذاب است، اریک در مورد کفایتِ آن ابراز تردید می‌کند، به‌ویژه وقتی صحبت از باورهای پیچیده‌ای مانند اعتقاد به خدا می‌شود.

🔸دیدگاه مرجحِ اریک رویکرد «گرایشی» است که بر الگوهای رفتار و واکنش‌هایی که مشخصۀ باور هستند تاکید می‌کند. در اینجا، باور به تمایل به عمل به روش‌های خاصی در هنگام مواجهه با موقعیت‌های خاص مرتبط است. بعنوان مثال، باور به اینکه خودروی شخصی در مسیر ورودی است، به معنای عمل کردن بر اساس آن است – بررسی مسیر ورودی یا ابراز تعجب از نبود ماشین.

🔸این رویکرد پیچیدگی باور را، به‌ویژه در موارد دو-سوگرایانه یا احساسات مختلط، تأیید می‌کند. بعنوان مثال، ممکن است فردی به طور شفاهی اعتقاد خود را به خدا ابراز کند، در حالی که زندگی خود را به گونه‌ای انجام نمی‌دهد که منعکس‌کنندۀ آن اعتقاد باشد.

🔸اریک با مقایسۀ باور با ویژگی‌های شخصیتی، استدلال می‌کند که باور، صرفاً داشتنِ یک بازنمایی ذهنیِ واضح نیست، بلکه شامل طیفی از تمایلات است که می‌تواند تفاوت‌های ظریف باور و رفتار انسان را بهتر نشان دهد.


.


#فلسفیدن #خودشناسی #نقد_ادیان #فلسفه

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

«می‌فرمودند که شما از آزادی اینو می‌خواید! معلومه که اینو می‌خوایم؛ پس چی؟ تازه خیلی بیشتر از اینم می‌خوایم. آزادیِ تمام‌عیار لذت» گمنام


💃🏻🕺🏻یک وجه مهم آزادی، آزادی در حرکتِ بدن و نمایش شورمندی و زیبایی آن (رقص) است. این دقیقا همان نقطۀ ابتدایی-بنیادینِ ستایشِ زندگی‌ست که از زن و مرد ایرانی دریغ شده‌. شیعه‌گری شبیه نوعی از بیماریِ حاد روانی بنظر می‌رسد که نظیرش را در جهان کمتر می‌توان جست. اگر هندی‌ها گاو یا آلت را هم می‌پرستند، اما یکی از شادترین و پر از رقص و آوازترین ملت‌ها هستند. خدایی که با غم و اندوه و حس گناه دائمی و ترس از «عذابِ شب اول قبر و برزخ و دوزخ و قیامت» پرستیده‌شود، بی‌شک از موجودات مورد احترام و ستایش هندو نیز پایین‌تر است. «گاو و آلت تناسلی» نمادی از نمادهای زندگی و زایندگی‌اند و کسی که هندیان را بابت احترام به نمادهای زندگی و زایندگی تحقیر می‌کند، حقا که باید خود را سگ و غلامِ فلان و بهمان مرده بداند و عوعو کند و نصف سال را در عزاداری و گریه و شنیدنِ صدای نکرۀ مداحان سپری کند و دیگران را نیز مجبور به تحمل ماحصلِ روانِ بیمارش کند!

✍🏻 #بهرام_بسطامی


.


#بزمگه #نقد_شیعه

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘تاریخ به قبرمان خواهد رید!

✍🏻 #آرمان_امیری

🍂 حالا که این را می‌نویسم دقیقا نمی‌دانم چند روز گذشته. شاید فقط دو سه روز، اما اینقدر سخت و طولانی، که انگار چند سال؛ حال و روز انسان چشم‌به‌راه همیشه همین‌گونه است.

🍂 هر لحظه‌ای که در این مدت خبری خوانده‌ام یا سری به شبکه‌های اینترنتی زده‌ام، به دنبال رد پایی گشته‌ام از نام نویسنده یا هنرمندی که به فریاد آمده باشد از اینکه چطور یک نفر می‌تواند به این سادگی فرمان خشونت و جنایت علیه قشری از شهروندان مملکت صادر کند! نه اینکه چرا چنین کسی حق دارد خودش را «هنرمند» بخواند و عضو کانون نویسندگان باشد، یا اینکه مدال «روشنفکر» به سینه بزند و با دیگر هم‌پالگی‌های خودخوانده‌اش بیانیه‌ هم صادر کند، نفس اینکه یک نفر در یک کجای جهان به این سادگی و این صراحت فرمان کشتار صادر می‌کند باور نکردنی است.

🍂 تاریخ فراموش نکرده که حتی بزرگترین جنایت‌کاران‌ش، در زمان طرح‌ریزی شوم‌ترین ایده‌های خودشان اینقدر شرم و حیا داشتند که نسخه‌ی قتل‌عام عمومی‌شان را در پس عناوینی همچون «راه‌حل نهایی» پنهان کنند. چطور حالا باید به این تاریخ برگی اضافه کرد که در یک گوشه‌ی جهان، پرچم‌داران پرمدعایی که لقلقه‌ی دهان‌شان «فاشیست» خواندن هرکسی است که به سلک مریدان چشم و گوش‌ بسته‌شان در نیاید، به همین صراحت و شفافیت فرمان کشتار آن هم به شیوه‌‌ای «قابیل‌وار» صادر می‌کنند.

🍂 کارنامۀ روشنفکری ایرانی، دهه‌هاست که زیر ذره‌بین نقادانه‌ی جامعه قرار گرفته است. نقادی‌هایی بسیار بی‌رحمانه که گاه از دایره‌ی انصاف هم خارج شده‌اند اما من به شخصه گمان می‌کنم تا این لحظه، روشنفکری ایرانی و به ویژه، نویسندگان داستانی‌اش، علی‌رغم تمامی اشتباهات تاریخی، همچنان روسفید باقی مانده‌اند، چرا که هرچند در تحلیل سیاسی ممکن است به خطا رفته باشند، اما در نهایت تلاش کرده‌اند جانب انسانیت را بگیرند. این بار اما، بزنگاه مهمی از راه رسیده است.

🍂 این روزهای سخت، هرقدر سخت‌تر می‌گذرد، عمیق‌تر و ماندگارتر در اذهان عمومی ثبت می‌شود. دقیقا به همان دلیل که هر فریاد ساده‌ای در گوشه‌ای از  کشور انعکاسی فراگیر می‌یابد، هر خاطره‌ی جمعی هم معنادار و تاریخ‌ساز به ثبت می‌رسد از این پس به تمامی تصاویر معنا و مفهوم متفاوتی می‌دهد. تصویر و موقعیت هنرمندان و نویسندگان هم از این قاعده مستثنی نیست، به ویژه که در چنین آزمون آشکار و عریانی قرار گرفته‌اند: آیا هیچ کس نمی‌خواهد نسبت به این کلام نفرت‌انگیز واکنشی نشان بدهد؟ آیا کانون نویسندگان نمی‌خواهد بیانیه‌ای بدهد و خیال همه را آسوده کند که این دعوت آشکار به خشونت و کشتار نسبتی با مرام و منش این سازمان ندارد؟ آیا باقی نویسندگان نمی‌خواهند فریاد بزنند که «هیهات اگر اینچنین تصویری قرار است از نویسندگان در فضای جامعه به ثبت برسد»؟

🍂 تصویر جسارت و توهین به آرامگاه غلامحسین ساعدی البته که تکان‌دهنده و غافل‌گیر کننده بود، چون توهین و جسارت به قبور با فرهنگ و سنت و آیین اغلب ایرانیان سازگاری ندارد. من اما گمان می‌کنم، اگر تک‌تک اعضای کانون نویسندگان و یا تمام آنان که احساس وظیفه کردند برای این جسارت نابخشودنی به ساحت مقدس نویسندگان ایرانی واویلا سر دهند، هرچه زودتر نسبت به شیوع و عادی‌سازی این شیوه‌ی عریان از ترویج توحش از جانب شخصی با پلاکارد نویسندگی واکنش نشان ندهند، دیگر هیچ اهمیتی ندارد که فردا روزگاری عموم شهروندان به قبر نویسندگان جسارت می‌کنند یا نه؟ چون این دادگاه بی‌رحم تاریخ است که بی‌شک حکم خواهد داد: بر زنده و مرده‌ی آن روشنفکری که در برابر دعوت به جنایت سکوت می‌کند و بر کرّ و فرّ آن کانون نویسندگان‌ش باید رید!


🗄پست مرتبط
📕
۵۷ی‌ها چه را نمی‌فهمند؟
📕بی‌احترامی به آرامگاه ساعدی؛ خشم یا تحریف؟!
📕وقتی فیلسوف دچار «ابتذالِ رسانه» شود

.


#نقد_روشنفکران #چپ_ایرانی #نقد_چپ #کانون_نویسندگان #غلامحسین_ساعدی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin | @DivaneSara

Читать полностью…

نقدآگین

🎧«گفتمان انقلابِ» عبدالکریمی

🎙نقدهای صریح و بی‌پردۀ دکتر #حسن_محدثی

🔸حسن محدثی، جامعه‌شناس، در مناظره‌ای‌ با بیژن عبدالکریمی، «گفتمان انقلاب» را دارای ویژگی‌هایی مانند «ضدتوسعه‌بودن و غرب‌ستیز بودن» توصیف کرد. وی معتقد است که عبدالکریمی و دیگر مدعیان «گفتمان انقلاب» بمحض مخالفت با روشنفکران، اتهام «غرب‌گرایی» را به آنان نسبت می‌دهد و این رویکرد را نادرست می‌داند.

🔸محدثی با اشاره به مطالعات گسترده‌اش دربارۀ آثار روشنفکران ایرانی، تصریح کرد که این روشنفکران نه غرب‌گرا هستند و نه غرب‌ستیز. از نگاه او، روشنفکری ایرانی در تلاش است تا ضمن مواجهه با مدرنیته، هویت مستقل ملی خود را حفظ کند.

🗄پست مرتبط
📺 تحلیل عمیقِ فیلسوف!
📕سقوط ج.ا سقوط روسیه و چین؟!
📕وقتی فیلسوف دچار ابتذال رسانه شود
📕چپ محور مقاومتی و آرمانشهرش
📕عبدالکریمی را چه شده‌؟!
📕زیست‌جهان یا برگشت به غار افلاطون؟
📕درک وارونۀ فیلسوف محور مقاومت از امر ملی
📕خودرادیکال‌پنداری با ذهنی بسیجی‌‌مآب!
📕باز هم روشنفکران را نمی‌بخشم!🥲
📕نظریه‌پرداز استبداد و ارتجاع
📻 عبدالکریمی و چپ‌زدگی
📻 در ستایش سلحشوری

.


#نقد_روشنفکران #نقد_فرهنگ #فلسفیدن

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘چگونه اسطوره‌ها واقعیت را شکل می‌دهند؟
— گفتگو با جان دومینیک کراسان
(۴/۴)
🍂 جان دومینیک کراسان (متولد ۱۷ فوریه ۱۹۳۴) محقق ایرلندی-آمریکاییِ عهد جدید، مورخ مسیحیت اولیه و کشیش کاتولیک سابق که از اعضای برجستۀ سمینار «عیسی» و استاد بازنشسته در دانشگاه دیپل بوده‌است. تحقیقات او بر «عیسای تاریخی، الهیات اناجیل ارتدادی/غیررسمی، و کاربرد رویکردهای هرمنوتیک پست‌مدرن در کتاب مقدس» متمرکز شده‌است.

🍂 تحقیقات او بسیار چالش‌برانگیز بوده‌است و ایدۀ «بازگشت عیسی (در آخرالزمان)» را بعنوان یک «تحریفِ متاخر پیام عیسی» نشان می‌دهد و می‌گوید که الوهیت عیسی «استعاری‌»ست. بجای پیام معادشناختیِ اناجیل، کروسان بر زمینۀ تاریخی عیسی و پیروانش، بلافاصله پس از مرگ او، تأکید می‌کند. او خدمت عیسی را بر اساس «شفای رایگان و وعده‌های غذایی جمعی» توصیف می‌کند که سلسله مراتب اجتماعیِ فرهنگ یهودی و امپراتوری روم را نفی می‌کرد.

🍂 کراسان یک محقق محوری در تحقیقات تاریخی معاصر عیسی است. به‌طور خاص، او و برتون مک، از دیدگاهی غیر معادشناختی نسبت به عیسی دفاع کرده‌اند، دیدگاهی که با دیدگاه رایج‌تر که «عیسی یک واعظ آخرالزمانی بود» در تضاد است. درحالی‌که محققان معاصر ارزش بیشتری نسبت به محققانِ سنتی برای اناجیل غیرمتعارف قائل هستند، کروسان پا را فراتر می‌گذارد و چند انجیل غیرمتعارف را قدیمی‌تر و برتر از انجیل‌های متعارف می‌داند.

🍂
در کتابِ «خدا و امپراتوری: عیسی علیه روم، آنگاه و اکنون» (۲۰۰۷)، کروسان فرض می‌کند که خواننده با نکات کلیدی کار قبلی او در مورد «انقلاب غیرخشونت‌آمیز عیسی»، جنبش پادشاهی او، و ماتریس پیرامونی سیستم الهیات امپراتوری روم آشناست. او در اوایلِ کتاب اشاره می‌کند که:

«انسانی در قرن اول مسیحی وجود داشت که «الهی»، « پسر خدا »، «خدا» و «خدا از جانب خدا» نامیده می‌شد. که عناوین آنها «خداوند»، «نجات‌دهنده»، «رهایی‌بخش» و «نجات‌دهنده جهان» بود (قبل از اینکه عیسی وجود داشته‌باشد) تمام این اصطلاحات متعلق به سزار آگوستوس بود».


🍂 کروسان به قبول و اِعمالِ این القاب توسط مسیحیان اولیه برای عیسی، بعنوان انکار آنها به سزار آگوستوس اشاره می‌کند. آنها هویت امپراتور روم را می‌گرفتند و به یک «دهقان یهودی» می‌دادند؛ این یک دست‌انداختنِ عجیب بود، یا آن چیزی بود که رومیان به آن majesta می‌گفتند و ما آن را خیانت بزرگ می‌نامیم.

🍂 در کتاب «چه کسی عیسی را کشت» (۱۹۹۵)، او طیف وسیعی از منابع را گرد هم می‌آورد تا نشان دهد که یهودیان نه‌تنها عیسی را مصلوب نکردند، بلکه پونتیوس پیلاطس با آنها مشورت نکرد. علاوه بر این، آنها در شب عید پسح جلسه‌ای نداشتند (جلسات در آن روز ممنوع بوده و هستند). او سپس بحث می‌کند که چرا این داستان ها در اناجیل آمده‌است.


🗄پست‌ مرتبط
📺
«عیسی» و «انجیل» و هویت مؤلفان قرآن
📺 داستانِ اسطوره‌ایِ «بکارتِ» مریم
📺 عیسی و رمز و راز فرزندانش
📺 بحثی غیرمنتظره دربارۀ «تولد از باکره»
📺 مستند «عیسا و اسلام» (یک، دو، سه)
📕از ولایت تشیع و عرفان (گنوزیس) تا خداگونگی و سرنگونی در مغاک ضداخلاق
📕پاولس و پیدایش مسیحیت رومی
📓«افسانۀ اسکندر» در قرآن

.


#اسطوره‌شناسی #بازنگری #نقد_ادیان #نقد_مسیحیت #مسیحیت #استعاره #اسطوره #اساطیر #تاریخ_ادیان #دین‌ #عیسی_مسیح

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘چگونه اسطوره‌ها واقعیت را شکل می‌دهند
— گفتگو با جان دومینیک کراسان
(۲/۴)
🍂 خطر استعاره‌ها در پتانسیل آنها برای دستکاری و مشارکت توسط صاحبان قدرت نهفته‌است. رهبرانی مانند کنستانتین و پوتین، به‌طور استراتژیک از استعاره‌ها و تصاویر مذهبی برای مشروعیت‌بخشیدن به قدرت و پیشبرد برنامه‌های سیاسی خود استفاده کرده‌اند. این تلفیق استعاره‌های مذهبی می‌تواند به سرکوب صداهای مخالف و تثبیت قدرت منجر شود. درک قدرت استعاره‌ها مستلزم بررسی دقیق زمینۀ تاریخی خاص هر استعاره، انگیزه‌های کسانی که آنها را به کار می‌گیرند و تأثیر بالقوۀ آنها در شکل‌دادن به واقعیت‌های اجتماعی‌ست.

🍂 در گفتگو بررسی می‌شود که چگونه استعاره‌ها، حتی اگر به معنای واقعی کلمه حکایت از واقعیت نکنند، می‌توانند واقعیت را شکل دهند و تأثیر قدرتمندی بر افراد و جامعه داشته باشند.

🍂 مردم با استعاره زندگی می‌کنند، و همانطور که آنها زندگی می‌کنند، به واقعیت تبدیل می‌شوند. برای مثال، نیو دیل در دهه ۱۹۳۰ آمریکا استعاره‌ای بود که واقعیت آن دوره زمانی را شکل داد. به همین ترتیب، مفهوم «خدا» را می‌توان به عنوان استعاره‌ای از قدرتی متعالی که در تاریخ بشریت عمل می‌کند، مانند تکامل در نظر گرفت.

🍂 ایدۀ "انسان الهی" در جهان یونانی-رومی، قدرت استعاره را به نمایش می‌گذارد. افرادی مانند اسکلپیوس که مدعی شفا بودند، الهی تلقی می‌شدند؛ زیرا اعمال خارق‌العاده‌ای انجام می‌دادند که ماهیت الهی را متجلی می‌کرد؛ حتی اگر واقعیت چیزی دیگر بوده‌باشد، این باور که یک شخص می‌تواند بر اساس اعمال خود خداگونه شود، تأثیر عمیقی بر درک مردم از جهان و جایگاه آنها در آن داشت.

🍂 قدرت این حقایق استعاری در گسترش مسیحیت مشهود است. مسیحیان اولیه معتقد بودند که عیسی «پسر خدا و خداوند» است، القابی که قدرت روم را به چالش می‌کشید و در نهایت به اعدام او منجر شد. با وجود مرگ او، این جنبش به‌دلیل اعتقاد عمیق به الوهیت عیسی و قدرت پیام او به رشد خود ادامه داد.

🍂 این واقعیت که مردم حاضر بودند برای باورهای خود بمیرند، حتی اگر آن باورها بر اساس حقایق استعاری باشد، نشان‌دهندۀ تأثیر عمیقی‌ست که این استعاره‌ها می‌توانند بر افراد و جامعه داشته‌باشند.

🍂 در نهایت، برای قدرت داشتنِ حقایق استعاری عمیق، اعتقاد به واقعی‌بودنشان ضروری نیست. تأثیر یک استعاره در توانایی آن در شکل‌دادن به درک مردم از جهان و اعمال آنها در درون آن نهفته‌است. این هم برای مفاهیم باستانی «الوهیت» و هم برای پدیده‌های مدرن مانند «الگوریتم‌های رسانه‌های اجتماعی» صدق می‌کند.

(ادامه دارد)
➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

🎧خمینی، ابن عربی و امام زمان (+)
— روح‌الله خمینی چه تصوری از خود داشت؟

🎙#مهدی_خلجی


🗄 پست مرتبط
📺 خمینی «شیعۀ غالی» بود
📕حدود و قلمروی بی‌نهایتِ ولی‌فقیه
📕از ولایت تشیع و عرفان (گنوزیس) تا خداگونگی و سرنگونی در مغاک ضداخلاق
📕فتنه‌ای که خمینی است!
📻افلاطون و آناتومی استبداد
📺 چه کسی قرآن را گفت/نوشت؟ الله یا محمد؟

.


#نقد_شیعه #آخوندیسم #حکومت_اسلامی #ولایت_فقیه #ولایت #امام_زمان #خمینی #ابن_عربی #عرفان

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘حدود و قلمروی بی‌نهایتِ ولی‌فقیه

✍🏻 علی خامنه‌ای

🔻برشی از عکس‌نوشته‌ها

حکومت ولی‌فقیه حکومت الله است و حکم و فرمانِ او مثل حکم الله؛ لذا مقررات و قوانین در ج.ا، چه در قوه قضاییه و چه مجریه، مشروعیت‌شان به‌خاطر ارتباط و اتصال به ولی‌فقیه است، والا حتی مجلس هم به‌خودی خود حق قانون‌گذاری ندارد. چه قوۀ مجریه و چه مجلس و همۀ ادارات و دستگاه‌ها به‌خاطر اتصال به ولی‌فقیه، مشروعیت دارند.

بالاتر از این‌ها بگویم، قانون اساسی هم اعتبارش بخاطر قبول و تایید ولی فقیه است، والا خبرگان، چند صفر از هر قشری،‌چه حقی دارند دور هم بنشینند و قانون اساسی وضع کنند، خود مردم و اکثریت‌شان چه حقی دارند قانون را تایید کنند و لازم‌الجرا کنند؟ آن کسی که حق دار ولی‌فقیه است؛‌ او همان امام اسلامی‌ست و نظامی‌ست که حاکمیت الاهی را، از طریق وراثت پیغمبر و ائمه در اختیار دارد. به‌موجب دستور او و امضای او، قانون اساسی نوشته و تایید می‌شود.

حتی اصل نظام اسلامی، مشروعیتش بعنوان یک حکم از طرف ولی‌فقیه است! این ولی‌فقیه است که نظام جمهوری اسلامی را بعنوان یک نظام برای جامعۀ اسلامی بوجود می‌آورد!! و لازم‌الاتباع می‌کند و مخالفت با این نظام، حرام و جزو گناهان کبیر می‌شود، و مبارزه با مخالفان این نظام واجب می‌شود. چرا؟ برای اینکه این نظامی‌ست که ولی فقیه، مقام ماذون از طرف پروردگار برای مردم بوجود آورده‌است! این شان ولی‌فقیه است!



🔸متأسفانه این‌‌ سخنان در تارنمای رهبری و هیچ سازمان رسمی دیگری موجود نیست و روزنامه را مجبور شدم بخرم.

🔸سخنان کامل رئیس‌جمهور در خطبهٔ نماز جمعه ۲ بهمن ۱۳۶۶ چاپ شده در روزنامهٔ جمهوری اسلامی (اینجا)

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📺خمینی «شیعۀ غالی» بود
— درک خمینی از «تشیع و مسالۀ ولایت»

🎙دکتر #عبدالکریم_سروش

🔸شریعتی از اسلام فقط با زینب، ابوذر و حسین کار داشت.


🗄 پست مرتبط
📕از ولایت تشیع و عرفان (گنوزیس) تا خداگونگی و سرنگونی در مغاک ضداخلاق

.


#نقد_شیعه #اهل_غلو #حکومت_اسلامی #خمینی #شیعه #روح‌الله_حمینی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘از ولایت تشیع و عرفان (گنوزیس) تا خداگونگی و سرنگونی در مغاک ضداخلاق
(۲/۳)
✍🏻 #علی‌_صاحب‌الحواشی

🍂 این "جای دیگر"، همان "سُنت‌ِ گنوزیس" رایج در شرق‌مدیترانه، شمال‌شرق آفریقا، و جنوب شرق اروپا بود که امتدادهایش را تا منطقه عمومی قفقاز (ارمنستان) نیز می‌توان پی‌گرفت؛ این ماجرا از قرن اول پیش از میلاد شروع شد - و بجز شرق مدیترانه - در قرن پنجم میلادی از رمق افتاد ولی ردش را در شرق مدیترانه تا قرن هفتم میلادی نیز می‌توان یافت.

🍂 الهیات گنوستیکی، سوای استوانه‌های ذکرشده، فرعیات عمده چندی هم دارد و یکی از آن‌ها سیمایی زنانه است که "سوفیایِ برین" خوانده می‌شود. در مسیحیت، "حضرت مریم" جایگاه سوفیا را اشغال کرده‌است؛ در تشیع "حضرت‌فاطمه" این‌نقش را دارد، در دین‌ گنوستیکیِ نه‌چندان مسیحیِ سیمون ماگوس (قرن‌اول میلادی)، "هلنا" تجسدِ همان سوفیا بود و در مانویت هم به‌نام سوفیا هست.

🍂 انگاره‌ "حلول" از دیگر فرعیات‌ عمدۀ ادیان گنوستیکی است. مثلا شخصیت عیسی‌مسیح، ناشی از "حلولِ" مسیح (پسر خدا) در جانِ عیسای‌ ناصره است؛ عیسی "زمینی" است، مسیح‌ است که "ملکوتی" و الهی است. آن‌که عروج می‌کند و به ملکوت برمی‌گردد، مسیح است، نه عیسی. در الهیاتِ مسیحیت‌های گنوستیکی، "عیسی" اصلا اهمیتی ندارد، محملی بیش نیست، کالبدی زمینی‌(hylic)ست؛ مسیح است که محوریت دارد. تاحد بسیار زیادی همین نگاه و تلقی در مسیحیت‌های رسمی نیز برجامانده است.

🍂 حال اگر به شیعه بنگریم، "امام" کسی است که خداوند در او "حلول" کرده است، یا در او چیزی خدایی که بسی بیش از آن است که در همگان هست، "حلول" کرده است؛ او دیگر "آدمی" نیست، چیزی مثل عیسی‌مسیح است، "ازمابهتران" است که قادر به "تصرفات" در عالم و برآوردنِ خوارق‌ عادات می‌شود. جالب است که شیعه هرگز چنین بیانی دربارۀ شخص پیغمبر ندارد! چون پیغمبر اصلا "مسئلۀ شیعه" نبوده‌است، تا او را "خدایی" کند. زیرا شیعه‌شدنِ شیعه، به دشمنی‌ بی‌امان قبایلی‌اش با اهل سنت بود؛ او نمی‌توانست از خدا کردن پیغمبر، طرفی بربندد و سلاحی برای ستیزه با اهل سنت بسازد. با علی و امامان از اولاد او می‌توانست، و کرد.

🍂 این را داشته باشید تا نگاهی هم به سنت عرفانی/تصوفی خودمان بیندازیم که در آنجا هم کلان‌ساختار گنوزیس حاکم است. "ساختار" در تصوف، درهم‌ریخته‌ است، زیرا بامدادِ تصوف، برخلاف شیعه، از "اندیشه‌ورزیِ ستیهنده" نبود تا بخواهد نظام فکری بسازد؛ عاطفیِ ذوق‌ورزانه بود. تصوف از بامداد خود جویای "معنایی‌برین" در هستی بود که نجوایِ آرام و اَمانِ هستی‌شناختی در گوش دل‌ها باشد. برخلاف شیعه، تصوف نه که با ستیزه نزاد، بلکه از هر میدان ستیزه‌اجتماعی نیز گریزان بود. تصوف از اول "درون‌گرا" و "معناگرا" و "خلوت‌گزین" بود و به چشم‌اندازهای "صفا" می‌نگریست.

🍂 با این‌وجود، ابدا دشوار نیست تا ردپاهای درشت تلقی گنوستیکی را در هستی‌شناسیِ سازۀ نظریِ مُشَوَّش تصوف تمیز داد، کاری که ذهن‌ِ تحلیلی و ساماندهِ محی‌الدین‌ابن‌العربی به انجام‌ رساند و بانی آنچه پس از او "عرفان‌ نظری" خوانده می‌شود، گردید. ابن‌عربی ساختاری را که امروز به گنوستیکی‌بودن می‌شناسیم، از عرفانِ به‌اصطلاح "اسلامی"، استنتاج نمود و بدان انتظامی سازواره بخشید.

🍂 در تصوف، "ولی" و "مرشد" و "انسان‌کامل" همان موجود الهی است که دستگیرِ انسان‌ها در مصائبِ این‌جهان خطیر و پرشرور می‌شود:

"تو دستگیر شو ای خضر پی‌خجسته!
که من، پیاده می‌روم و همراهان سوارانند!".

این ولی/مرشد/انسان‌کامل، وسیع‌الطیف است؛ غالباً وجه‌تاریخی‌اش را در علی‌ابن‌ابی‌طالب می‌جویند، گاهی در خضر، گاهی هم در شِیث عنوان می‌کنند؛ بسیاری مواقع نیز هر سه را با محوریت علی، "یکی" می‌دانند، طوری از "تثلیثِ" غیرمسیحی.

🍂 در هرحال، این‌ها "نماد"های‌اند، که در تحقق‌تاریخی، نقش "تجلی‌گاهِ انوار" می‌یابند، تا اقسام مشایخ متکثر صوفیه متصل به آن دانسته شوند (گونه‌ای از "حلول").

🍂 آن تعبیر "پِی‌ خجسته" که حافظ در حق خضر گفت، واژۀ ادبی، خوش‌آوا، یا وزین نبود که برای زیباییِ سخن برگزید‌ه باشدش، بلکه با دقتِ معنایی، این ترکیب را برگزید تا بیانگر "اتصالِ انوارِ" خضر به ساحتِ "دیگر مردان‌خدا" و مقام ربوبی باشد: "پِی‌ خجسته!" یعنی اویی که بُنش در خجستگیِ الهی است!

🍂 "زندان" دیدن دنیا، طالب رهانندۀ الهی از این "دامگه‌حادثه" بودن، تلاش برای تزکیه جهت لایقِ "رهایی"شدن:
آن گوشوار شاهدان، هم‌صحبتِ عارض شد،
آن گوش و عارض بایدت، دُردانه‌شو! دُردانه شو!،

"وطن" به معنای ساحتِ ملکوتیِ "رفیق‌اعلی"، و خصلتِ زنانگی معشوقِ عُلوی که می‌شود با تعابیر عشق‌های‌ مجاز، شرح "زاری‌ دلِ" "تمنای‌ وصال" را بیان نمود،... همه‌وهمه، سازه‌های‌ انگاره‌ای گنوستیکی‌اند. کجا در قرآن از این حرف‌ها هست؟! هیچ‌جا! هرگز! ولو به‌قدر سرسوزنی!

(ادامه دارد)
➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘قرآن از دیدگاه ریاضی
(۲/۲)
✍🏻 باربارا کوستر

🍂 والتر این هستۀ فکری اسلام را به عنوان پیش‌فرض می‌گیرد و بر آن می‌شود که آن را راستی‌آزمایی کند. ابتدا او در قرآن ۲۸ موضوع گوناگون تشخیص می‌دهد که البته به طور پراکنده و نامنظم در قرآن بدانها پرداخته می‌شود. در قرآن موضوعات عمدتاً به گونه‌ای نامنظم و در هم ریخته مورد بحث قرار می‌دهند: یک ایده یا موضوع در سوره‌ای آغاز می‌شود، سپس رها شده و به موضوعی دیگر پرداخته می‌شود. والتر همۀ این حوزه‌های موضوعی را در ستون‌های جداگانه تقسیم‌بندی می‌کند به گونه‌ای که سر آخر ۲۸ پودمان[۷] موضوعی باقی می‌ماند که می‌بایستی مورد پژوهش قرار بگیرند.

🍂 در پس این یک فرض است که هر پودمان [موضوعی] نویسندگان متفاوتی دارد. او برای تحلیل این پودمان‌ها آلگوریتمی به کار می‌بندد که ریاضیدانان مشخصاً برای این کار برنامه‌ریزی کرده‌اند.

🍂 از ۲۸ پودمان، ۲۱ مورد آن‌ از چنان سبکِ ویژه‌ای برخوردار است که هر کدام از آنها به احتمالِ ۹۹.۹۹ درسد توسط یک نویسندۀ دیگر نوشته شده که با نویسندگان دیگر قرآن فرق می‌کند.

🍂 نویسندگان پنج پودمان از این ۲۸ تا، به احتمال ۹۹.۹۳ درسد از دیگر نویسندگان قرآن متفاوت است. یعنی می‌توان از ۲۶ پودمان در میان این ۲۸ پودمان [موضوعی] یک امضاء تشخیص داده شود.

🍂 البته از این نمی‌توان نتیجه گرفت که قرآن ۲۶ نویسنده داشته است. با یک ابزار ریاضی به نام «فاصله» [Distance]، شباهتِ پودمان‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد. پس از این گام، یعنی یافتن شباهت‌ها، ۱۹ پودمان موضوعی مستقل از یکدیگر باقی می‌مانند.

🍂 البته این امکان هم وجود که در این جا چندین نویسنده دربارۀ همین موضوعات نوشته باشند و امضاء یافت شده یک امضاء «ترکیبی» باشد. تشخیص هر آیه و نویسندۀ آن ناممکن است، زیرا برای شناسایی امضاء به تعداد معینی آیه، یعنی دست کم ده آیه، نیاز است. والتر به این نتیجه می‌رسد که ۹ تا از ۱۹ پودمان هر کدام یک نویسنده دارد ولی ده تای باقی‌مانده توسط چندین نویسندۀ، یعنی به صورت گروهی، نوشته شده‌اند.کلاً طبق محاسبۀ والتر در نگارشِ قرآن دست کم ۳۰ نفر حداکثر ۱۰۰ نفر، ولی در محتمل‌ترین شکلش ۵۰ نویسنده، شرکت داشته‌اند. بدین ترتیب، این برداشت که قرآن توسط فقط یک نفر نوشته شده است، اعتبار خود را از دست می‌دهد.

🌐 مطالعهٔ ادامه و متن کامل
⏰ زمان مطالعه: ۲۷ دقیقه
🔖 ۵۲۹۰ واژه

.


#نقد_قرآن #بازنگری #تفکر_انتقادی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📺 قرآنِ مفقود شده
— آیا سوره‌هایی از قرآن حذف شده‌اند؟

🎙#عبدالله_هاشم

🔸در این کلیپ، عبدالله هاشم («قائم آل محمد» بنا به ادعای خودش و احمد‌الحسن) با استناد به احادیث رایج در کتب مرجعِ اهل سنت و شیعه، می‌کوشد اثبات کند قرآن موجود تحریف شده و ارجاعات متعدد به امامان شیعه و فاطمۀ زهرا، از قرآن حذف شده‌است. نکتۀ جالب، اغراق و دروغ تبلیغاتیِ مدعیِ «قائم و تجلی مهدی‌» بودن است که در این موضوعِ مشهور، یعنی احادیثِ «تحریف قرآن تا حد سوره»، می‌گوید ۹۹.۹۹ درصد مسلمان از آن بی‌اطلاع‌اند.

🔸عبدالله هاشم از جهت ارجاع، علمی فراتر از یک متکلم شیعه (یا همان اهل غلو و یا امامیه)، ندارد. برای نمونه، ارجاع او به احادیثی که مبتنی بر تحریف قرآن است، یک ارجاع شیعۀ سنتی‌ست که از تحقیقات بازنگرانه دربارۀ قرآن و تاریخ اسلام بی‌اطلاع است؛ از جمله تحقیقات دربارۀ دلایل سیاسیِ ساخت برخی از این احادیث. برای نمونه می‌توانید رجوع کنید به مصاحبۀ اختصای نقدآگین با دکتر محسن بنائی: سنجش تاریخ‌نگاری اسلامی (جلسهٔ یکم: قسمت یکم، قسمت دوم| جلسه دوم: قسمت یکم، قسمت دوم)

🔸همچنین به یادداشت زیر رجوع کنید که یکی دیگر از ارجاعاتِ عبدالله هاشم است، یعنی حدیث مربوط به گم‌شدن آیات مربوط به سنگسار منسوب به عمر: تحریفِ شریعت در خدمتِ خشونت.

🔸به اینکه پروسۀ تالیف قرآن چند دهه طول کشیده و از چه متونی اقتباس شده و با مجموعی از نویسندگان/مترجمان طرفیم یا مولفی واحد، پیش‌تر پرداخته‌ایم و به تحقیقات متعددی ارجاع داده‌ایم، و ایضا اینکه اساسا ادعای «عدم تحریف قرآن»، عقلا بسی ضعیف و مورد خدشه است [به پست‌های مرتبط رجوعی کنید]؛ اما شیعه برای توجیهِ باورهای خاص و بدعت‌گرایانۀ خود، مثل هر فرقۀ دیگری، ناچار بوده‌است به نصّ اصلی حملاتی غیرمستقیم کند یا دست به تفسیر‌هایی خلاف پس‌زمینۀ آیات بزند تا باورهای فرقۀ خود را موجه کند؛ این رویۀ هر انشعاب در دین و مذهب قدیمی‌ست که در پست قبلی دربارۀ عبدالله هاشم درباره‌اش صحبت کردیم.


🗄پست‌ مرتبط
📕قرآن از دیدگاه ریاضی
📻 قرآن؛ ضعیف‌ترین سند اسلامی
📻
آیا پیامبر اسلام وجود داشته‌است؟
📻 مؤمنان یا مسلمانان؟
📻 واژگانِ پارسی و عبری در قرآن
📺 پژوهشی در قرآن (۱۳)
📺 آیت‌الله کمال حیدری: قرآن ۱۰۲۴۳ اختلاف دارد
📺 اشکالات صرف و نحوی متعدد قرآن
📺 کمال حیدری: «قرآن اصلی» دست ما نیست رفقا!
📺
«محمد» نام واقعی پیامبر اسلام نبود
📺 محمد هرگز قرآن را تفسیر نکرد!
📺 کدام محمد؟ با استاد محمدالمسیح
📺 محمد نبی یا رهبری یهودی-نصرانی؟
📺 ذوالقرنین قرآن کپی نعل به نعل «رمانس اسکندر»
📺 مؤلفان قرآن («عیسی» و «انجیل» شهادتی بر عدم وحی)
📓«افسانۀ اسکندر» در قرآن

.


#نقد_شیعه #امام_زمان #بازنگری #نقد_قرآن

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘آیا از یک حمام خون در ایران جلوگیری کردیم؟

✍🏻 ریچارد تی. سیل

🔻خلاصۀ متن

🔸در اوایل ژانویه ۱۹۷۹، ژنرال رابرت هویسر به دستور رئیس‌جمهور کارتر به تهران رفت تا از بختیار، رئیس دولت موقت، حمایت کند و از وقوع یک کودتای نظامی جلوگیری کند.

🔸در آن زمان، ایران در حال فروپاشی بود و شاه محمدرضا پهلوی به شدت تحت فشار قرار داشت. هویسر به شاه اطلاع داد که باید کشور را ترک کند و هر گونه تلاش برای کودتا را متوقف کند.

🔸اما شواهد نشان می‌دهد که ماموریت او در واقع برای تسریع سقوط شاه بوده است. منابع اطلاعاتی آمریکا به این نتیجه رسیدند که حمایت از شاه دیگر امکان‌پذیر نیست و هویسر به ژنرال‌ها هشدار داد که در صورت اقدام به کودتا، کمک‌های آمریکا قطع خواهد شد.

🔸در پی این تحولات، شاه در ۱۶ ژانویه ۱۹۷۹ ایران را ترک کرد و در پی آن، ارتش به سرعت متلاشی شد. پس از سقوط دولت بختیار، بسیاری از فرماندهان نظامی اعدام شدند.

🔸برخی مقامات آمریکایی معتقدند که اگر هویسر به موقع وارد عمل نمی‌شد، ایران ممکن بود شاهد یک حمام خون واقعی باشد. در نهایت، این تحولات منجر به روی کار آمدن حکومت خمینی و تغییرات اساسی در ساختار سیاسی ایران شد.

🌐 مطالعهٔ متن کامل
⏰ زمان مطالعه: ۱۳ دقیقه
🔖 ۲۵۸۲ واژه

.


#آینه_تاریخ #تاریخ_معاصر #پهلوی #حکومت_اسلامی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin | @daneshagahi_coj

Читать полностью…
Subscribe to a channel