onlyshear | Unsorted

Telegram-канал onlyshear - سرای شعر

8946

ارتباط بامدیر درتلگرام t.me/HOS_SE_IN فال حافظ👇 http://dl.payamneshan.com/Fal.html سرای شعر (شوریده دلان) گلچینی ازبرترین ونابترین اشعارکهن ومعاصربا زیباترین اهنگهای خاطره انگیز و موزیک ویدیوهای جذاب

Subscribe to a channel

سرای شعر

@onlyshear
❤️🌹

Читать полностью…

سرای شعر

گفتی که مستت میکنم، پر زانچه هستت میکنم
گفتم چگونه از کجا؟ گفتی که تا گفتی خودآ

گفتی که درمانت دهم، بر هجر پایانت دهم
گفتم کجا،کی خواهد این؟گفتی صبوری باید این

گفتی تویی دُردانه ام. تنها میان خانه ام
مارا ببین،خود را مبین درعاشقی یکدانه ام

گفتی بیا، گفتم کجا؟ گفتی در آغوش بقا
گفتی ببین، گفتم چه را؟گفتی خدا را در خود آ...


 #مولانا

Читать полностью…

سرای شعر

"بی‌ تو به سامان نرسم ، ای سر و سامان همه تو
ای به تو زنده همه من ، ای به تنم جان همه تو

من همه تو ، تو همه من ، او همه تو ، ما همه تو
هرکه و هرکس همه تو ، ای همه تو ، آن همه تو

من که به دریاش زدم تا چه کنی با دل من
تخت تو و ورطه تو ساحل و طوفان همه تو

ای همه دستان ز تو و مستی مستان ز تو هم
رمز نیستان همه تو ، راز نیستان همه تو

شور تو آواز تویی ، بلخ تو شیراز تویی
جاذبه‌ی شعر تو ، جوهر عرفان همه تو

همتی ای دوست که این دانه ز خود سر بکشد
ای همه خورشید تو و خاک تو ،باران همه تو."


حسین منزوی

Читать полностью…

سرای شعر

عشق یعنی کودِتایِ‌ چِشمٰانِ تودرقلب‌ من
🫂🫶♥️

@eshgho_labkhand401
/channel/eshgho_labkhand401

فوق العاده عالیه😍

Читать полностью…

سرای شعر

با خیالت می‌نشینم نیمه شب در خلوتم
تا ببینم روی ماهت، تشنه‌ی یک فرصتم

داغ دلتنگی نشسته بر دلم از دوری ات
لحظه‌ها را می‌شمارم، میخکوب ساعتم

کاش بودی رو به رویم ای رفیقِ راه دور
تا که می‌گفتم برایت مو به مو از غربتم

روز رفتن دفتر شعری سپردی یادگار
شاعری کردن به یادت، گشته اکنون عادتم

در تمام خاطراتم ردپایی از تو هست
با مرور خنده هایت، این چنین بی طاقتم

چون سرابی در کویر از دور، سوسو میزنی
تا بنوشم از نگاهت، تشنه و پر حسرتم

ای که همچون نقش رستم بر دل من حک شدی
درد هر تیشه کشیدن، شد تمام لذتم

جز تو در رویای خود دعوت نکردم دلبری
من هم آیا لحظه ای در خوابهایت دعوتم؟

#حمیدرضا-قبادی-زاد
@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

مراقبِ کسی باش که دوستش داری؛
قلب همیشه درهایش باز نخواهد ماند.

- جلیل خلیل جبران

@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

▫️


سوخت دل، اما غبارِ کینه از کس بر نداشت

حیرتی دارم از این آتش که خاکستر نداشت...


#آذر_بیگدلی

Читать полностью…

سرای شعر

.

حریصی، ظالمی، بی منطقی، دنبال آزاری
تو هم فهمیده‌ای من عاشقم، فهمیده‌ای آری

به غیر از سال ها دلتنگی و تشویش و بی خوابی
مگر چیزی میان ماست؟ حاشا کن که حق داری

تو مشهوری به زیبایی و مغروری به یکتایی
شبیه من ولی هستند انسان های بسیاری

شبیه من که دلتنگم شبیه من که ناچارم
هنوز از عشق می گویم، از این بد تر چه اقراری

بگو، عیبی ندارد، شکوه کن از عشق، طوری نیست
اگر مانند من هرشب تو هم تا صبح بیداری...

سیدتقی سیدی

@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

‌‌جانِ من بسته به بوس لب جان پرور توست



بر لبم نِه لب و رحم آر که جانم به لب‌ است!

وصال شیرازی

Читать полностью…

سرای شعر

لمس نفس هایت

ضربان قلبــم را

به شماره مےاندازد

تـــــــو آرام آرام نفس بکش

من لحظه به لحظه

دیوانه ات مےشوم.❤️

درود بر شما عزیزان در کانال ادبی سرای شعر پایدار باشید😍
@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

مهرت نشسته است عزیزم به جان من
روشن شده ست با گل رویت جهان من

جان می دهم به شوق وصال تو هرنفس
دیگر مکن به آتش هجر امتحان من

#اسماعیل_پورجهـــــانی
(جهـــــانی)

Читать полностью…

سرای شعر

زمانه دوخت لبم را به ریسمان سکوت
که قیمتم بشناسد به امتحان سکوت

منی که خاک نشین بودم از تجلی عشق ...
گذشته‌ام از فلک هم  به نردبان سکوت

نهفته باید و بنهفتم آنچه را دیدم
که عهد عهد غم است و زمان زمان سکوت


معینی کرمانشاهی

Читать полностью…

سرای شعر

.
دلتنڪَیِ شب
از جایی آغاز می‌شود
ڪه باور میڪنی
هیچ ڪس را نداری
برای همراهیِ بیخوابی‌هایت...!!

#علی_سلطانی

Читать полностью…

سرای شعر

اینجا همان دمی است که زود دیر میشود

گاهی به رغم تشنگی عشق، عاقبت
با حسرتی فقط، عطشت سیر میشود

گاهی همان دو چشم که رامت نموده بود
بی رحم چون کمان کمانگیر میشود

گاهی همان گلی که به دل پروراندیش
خارش به سینه ات چه نفس گیر میشود

گاهی که آرزوست بغل سازیش به مهر
تنها سراب اوست که تصویر میشود

گاهی نیایشت که فقط بهر وصل بود
چون نیست قسمتت، به دلت تیر میشود

گاهی صدای بارش باران که دلرباست
با چتر تک سواره چه دلگیر میشود

گاهی که ضرب و جمع به راهی نمی رسد
من کم شوم ز یار، چه تفسیر میشود


گاهی مسیر عشق، ز پیکار عقل و دل
از تیزی و خطر، چو شمشیر میشود

گاهی که منطقت ندهد پاسخت به دل
باید نشست و دید، چه تقدیر میشود..

Читать полностью…

سرای شعر

دچار باید بود
دچار معشوقه اے وفادار
معشوقه اے
مجنون تر از مجنون
و لیلا تر از لیلا
ڪه هم دل را که هم دلتنگے را
که هم آغوش را
عاشقانه مے فهمد .....


#فرزانه_طالبی_پور

Читать полностью…

سرای شعر

برایم جام رنگین و مصفا می‌شوی گاهی
به چشمم نرگسِ مست و فریبا می‌شوی گاهی

برای لحظه‌های سرد و دلگیر خیالاتم
چنان شمع فروزان و دلآرا می‌شوی گاهی

میان  بزمِ جانکاهِ  مِه‌آلودِ  شکیبایی
چنان پروانه در آتش مهیا می‌شوی گاهی

مرا می‌خواهی اما بویِ آغوشِ تو پیدا نیست
به محنت می‌نوازی و هویدا می‌شوی گاهی

تو را می‌خواهمت ای مونس شبهای شیدایی
که این محزونِ مفتون را تمنا می‌شوی گاهی

خماری نیست جز چشمان مستت در خراباتم
به لبهای عطشناکم چو مینا می‌شوی گاهی

هزاران شِکوه دارم از کمان‌ابروی جادویت
که با طغرای ابرویت پریسا* می‌شوی گاهی

کجا گویم حدیث دردِ بی‌درمان عشقت را
که در هنگامه‌ی گفتن شکیبا می‌شوی گاهی

زلیخا پیشه‌ای، یوسف چه داند مَکرِ مِهرت را
برای موسی عمران، صفورا می‌شوی گاهی

جفا تا کی کنی لیلای من با قلبِ مجنونت؟؟؟
مسیحا را درین عزلت چلیپا می‌شوی گاهی

زمین را تنگ می‌بینی صیاما گرچه در مستی
برای  ماه تابانت ثریا می‌شوی گاهی


#مسیحا_صیام
@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به

به شمشیرم زد و با کس نگفتم
که راز دوست از دشمن نهان به

به داغ بندگی مردن بر این در
به جان او که از ملک جهان به

خدا را از طبیب من بپرسید
که آخر کی شود این ناتوان به

گلی کان پایمال سرو ما گشت
بود خاکش ز خون ارغوان به

به خلدم دعوت ای زاهد مفرما
که این سیب زنخ زان بوستان به

دلا دایم گدای کوی او باش
به حکم آن که دولت جاودان به

جوانا سر متاب از پند پیران
که رای پیر از بخت جوان به

شبی می‌گفت چشم کس ندیده‌ست
ز مروارید گوشم در جهان به

اگر چه زنده رود آب حیات است
ولی شیراز ما از اصفهان به

سخن اندر دهان دوست شکر
ولیکن گفته حافظ از آن به

#حافظ

Читать полностью…

سرای شعر

بهترین کانالای تلگرامی تقدیم به نگاهتون😍♥️

- لینک عضویت👆🌸

Читать полностью…

سرای شعر

موزیک ویدیویی بسیار زیبا از لیلا فروهر تقدیم شما

عالیه حتما ببینید
@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

لبخندِ تو آمیزه‌ای از شرم و سکوت است
انگار لبت غنچه‌ی باغ ملکوت است

من دست به سوی تو برآورده‌ام ای ماه!
این مست درختی‌ست که در حال قنوت است

این خاک به بارانِ نگاه تو بهاری‌ست
ای عشق! بدون تو جهانم برهوت است

بر مستی ما خرده مگیرید رفیقان
این سکر تماشای جلال و جبروت است

 «پرسیدی‌ام از عشق و جوابی نشنیدی»
پژواک صدای تو سکوت است، سکوت است

@onlyshear

احسان_انصاری

Читать полностью…

سرای شعر

من بلد نیستم از عشق پشیمان بشوم
پای تو مانده ام آنقدر که ویران بشوم

منم و شهر حسودان ، منم و این همه بغض
بغلم کن که در آغوش تو پنهان بشوم

ابرم و بر تن تنهایی خود می بارم
دوست دارم که بر اندام تو باران بشوم

باش و بی رحم تر از ارتش نازی ها باش
تا در اشغال تو یک عمر لهستان بشوم

من دیوانه به امید تو عاشق شده ام
تو بلد باش مرا تا کمی آسان بشوم

من خودم را بلدم، غیر جنون راهی نیست!
کمکم کن که در آغوش تو درمان بشوم

عهد بستم که کنار تو به پایان برسم
من بلد نیستم از عشق پشیمان بشوم

#علی_صفری

Читать полностью…

سرای شعر

#یادآوری...

بہ هرجا ناتوان دیدے توان باش
بہ سود مردم خامُش زبان باش

ستم‌‌ڪش را اگر دیدے بر آشوب
ستمگر را چو مُشتے بر دهان باش

تو عمرے در هواے خویش بودی
زمانے هم بہ فڪر دیگران باش


#سعدے

Читать полностью…

سرای شعر

بامن بمان و حرف دلت رادوتا نکن
در شهر من علیه دلم کودتا نکن

حالا که از بهشت تو جا مانده ام، مرا
در پای ایستگاه جهنم رها نکن

بگزار پا به شعر من ای حس ناگریز
فکر ردیف و قافیه های مرا نکن

حق من این نبود دور از تو بشکنم
حقم اگر فراق تو باشد ادا نکن

کردی دعای صبر...دعایت مرا شکست
در حق هیچ آیینه ای این دعا نکن

با ابرهای معجزه بر روح من ببار
جغرافیای قلب مرا بر ملا نکن...

لاادری

.

    ‌

Читать полностью…

سرای شعر

او رفت اما عطری از گیسوی او باقیست
ته استکانی از می مینوی  او باقیست

دامن به دست باد داد و گفت بادا باد
شعری به یاد دیده ی آهوی او باقیست

هر چند خالی جام مینای من از او شد
رویای وصل چهره ی دلجوی او باقیست

بر روی احساس لطیف کوچه‌ی باران
گرمای آغوش و شمیم بوی او باقیست

او نیست اما من پرم از خاطرات او
دیوانه ای در کوچه های کوی او باقیست

او رفت و دل ماند و نگاه خیره بر کوچه
احساس لبریز از  رخ جادوی او باقیست

#مجتبی_رجبی_راوندی

Читать полностью…

سرای شعر

نامه ات را هنوز میخوانم...
گفته بودی بهار می‌آیی...

می‌نویسم قطار اما تو...
با کدامین قطار می‌آیی؟...


#علیرضا_آذر

Читать полностью…

سرای شعر

به مرگ چاره نجستم که در جهان مانم
به عشق زنده شدم تا که جاودان مانم

چو مردم از تن و جان وارهاندم از زندان
به عشق زنده شوم جاودان به جان مانم

به مرگ زنده شدن هم حکایتی‌ست عجیب
اگر غلط نکنم خود به جاودان مانم

در آشیانهٔ طوبا نماندم از سر ناز
نه خاکیم که به زندان خاکدان مانم

ز جویبار محبت چشیدم آب حیات
که چون همیشه بهار ایمن از خزان مانم

غبار چشمهٔ حیوان حجاب ذوالقرن است
به خضر گو تو اگر پیر، من جوان مانم

چه سال‌ها که خزیدم به کنج تنهایی
که گنج باشم و بی نام و بی نشان مانم

دریچه‌های شبستان به مهر و مه بستم
بدان امید که از چشم بد نهان مانم

به خشت و گل نه فرود آمدی سرم، گفتی
که در سراچهٔ امکان به لامکان مانم

به امن خلوت من تاخت شهرت و نگذاشت
که از رفیق زیانکار در امان مانم

به شمع صبحدم شهریار و قرآنش
کزین ترانه به مرغان صبح‌خوان مانم

استاد شهریار

Читать полностью…

سرای شعر

نامت چه شاعرانه
در قلب من تکرار میشود

و در هر دَم و بازدم  احساس
آرام تر از خیال
و شاعرانه تر از هر غزل
مهمانِ لحظه های منی



#امیر_محمدی

Читать полностью…

سرای شعر

.
سرم بر شانه‌ی ؏شـق اسٺ
       و قلبم بسٺرِ غم نیسٺ
              همین حسی ڪه دارم هم
        برای ؏ـاشقی ڪم نیسٺ

ٺویی آرامش جانم
    به وقٺ بیقراری‌ها
    سٺون خانه‌ی قلبم
          نباشی قرص و محڪم نیسٺ
...!!

#مریم_حاج_علیان

Читать полностью…

سرای شعر

درتمام شعرهایم...
میخواهم در آغوش بکشم تورا...
دیگر واژه ها هم...
برای دوست داشتن...
تو کم آوردند...


#مژگان_بوربور

Читать полностью…

سرای شعر

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار
که نه وقتست که در خانه بخفتی بیکار

بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق
نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هشیار

آفرینش همه تنبیه خداوند دلست
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

سعدی

Читать полностью…
Subscribe to a channel