onlyshear | Unsorted

Telegram-канал onlyshear - سرای شعر

8946

ارتباط بامدیر درتلگرام t.me/HOS_SE_IN فال حافظ👇 http://dl.payamneshan.com/Fal.html سرای شعر (شوریده دلان) گلچینی ازبرترین ونابترین اشعارکهن ومعاصربا زیباترین اهنگهای خاطره انگیز و موزیک ویدیوهای جذاب

Subscribe to a channel

سرای شعر

مـرا بـبر به نـگاهى كـه آسـمان باشد
به سمتِ آبىِ دستى كه مهربان باشد

بـه عـمـقِ پـاکیِ عشـق و زلالِ دريـاهـا
و مـوج‌هـاى نـگـاهى كه بـى‌كران باشد

به سمتِ باغ، به باران، به آسمان، مهتاب
بـه هـر کـجا که نـشانِ تـو در مـیان باشد

بـه سـرزمـیـنِ  غـزل‌های عاشقانه که باز
شمیـمِ  عـطرِ تـو در واژه‌هـا وزان بـاشـد

بـخـوان مـرا بـه نـگاهِ بهـاریـت، مـگـذار
که بی‌تو سهمِ من از فصل‌ها خزان باشد

مرا ببر به همان جا که عشق می‌خواهد
که شـهر خـوب نـگاه تـو، مـرزِ آن باشـد

#مريم_پاییزی
@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد
نشانی ده اگر یابیم و آن اقبال ما باشد

خریدی خانه دل را دل آن توست میدانی
هر آنچه هست در خانه از آن کدخدا باشد


مولانا
@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

شاعری هستم که باشد بیستون ما را دیار
همچو شیرینم که با فرهادِ خود دارد قرار


    آرزو دارم که باشد داستان عشق ما
آخرش وصل و ببینم خویش را در پیش یار




#یکتا_حق_پرست

Читать полностью…

سرای شعر

بیا در امنِ آغوشم رها کن انزوایت را
که گرمای تنِ من آب می‌سازد حیایت را

ببین دنیای بی‌تو بر سرم آوار خواهد شد
کجا دارم پناهی جز تنت جز شانه‌هایت را

دلم را برده‌ای و حقِ من شاید همین باشد
نباشی مالِ من اما بپردازم بهایت را

اگر صدبار از من دل بریدی، در دلم این است
که با پیراهنِ مِهرم بپوشانم خطایت را

هوادار توأم هرچند حالم را نپرسیدی
خدا هرگز نگیرد از دلم حال و هوایت را


#نازنین_زالی
@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

دے از بر من میگذشت آن یوسف ڪنعانیم
گفتم قدم در خانہ نہ گفتا مگر زندانیم؟
میگویے از ڪویم برو چون میروم میخوانیم
اے بے وفاے سنگدل تا چند سرگردانیم؟
ڪردے رها چون از قفس در خون مڪش بال و پرم
ترسم ڪہ نشناسد ڪسے از طایر بستانیم
در سینہ پنهان ڪردہ ام گنجینہ اے از داغ غم
تا میتوانے سعے ڪن اے عشق در ویرانیم
خوش آنڪہ اے باد خزان چون بگذرے بر بوستان
این مشت خار آشیان با گل بخاڪ افشانیم
گفتے ڪہ عاشق چون تویے من در وفا ڪم دیدہ ام
خاطر بہ این خوش میڪنے یا این چنین میدانیم؟


#عاشق_اصفهانی
@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

چون برآمد ماه روی از مطلع پیراهنش
چشم بد را گفتم الحمدی بدم پیرامنش

تا چه خواهد کرد با من دور گیتی زین دو کار
دست او در گردنم یا خون من در گردنش

هر که معلومش نمی‌گردد که زاهد را که کشت
گو سرانگشتان شاهد بین و رنگ ناخنش

گر چمن گوید مرا همرنگ رویش لاله‌ایست
از قفا باید برون کردن زبان سوسنش

ماه و پروینش نیارم گفت و سرو و آفتاب
لطف جان در جسم دارد جسم در پیراهنش

آستین از چنگ مسکینان گرفتم درکشد
چون تواند رفت و چندین دست دل در دامنش

من سبیل دشمنان کردم نصیب عرض خویش
دشمن آن کس در جهان دارم که دارد دشمنش

گر تنم مویی شود از دست جور روزگار
بر من آسان‌تر بود کآسیب مویی بر تنش

تا چه روی است آن که حیران مانده‌ام در وصف او
صبحی از مشرق همی‌تابد یکی از روزنش

بعد از این ای یار اگر تفصیل هشیاران کنند
گر در آنجا نام من بینی قلم بر سر زنش

لایق سعدی نبود این خرقه تقوا و زهد
ساقیا جامی بده وین جامه از سر برکنش

#سعدی
 @onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

دوستت دارم شنیدی این میان باور مکن !!




این جماعت مصلحت باشدبلاکت میکنند!!

#لاادری
@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

دل دیوانه ام ٺنها به چشمان ٺو خو‌ ڪرده
شراب چشم ڪَیرایٺ، دلم را زیر و رو ڪرده

میان دشٺی از ڪَل‌ها به دنبال ٺو می‌ڪَردم
ٺویی ان تڪ ڪَل زیبا ڪه قلبم  ارزو ڪرده

   #علیرضاداودی‌مقدم


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر


سلطان اگر رضاست! رعیّت شدن سزاست
جز مُهرِ مهرِ یار به دل معتبر مباد

میلاد امام رضا علیه السلام بر دوستداران حضرتش تبریک و تهنیت باد

@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

وقتی که آمدم...این دل ؛ گسسته بود
اما نه این قَدر ؛ کمتر شکسته بود

وقتی تو آمدی... من خنده ای زدم
گویا که خنده ای ز سرباز خسته بود

روزی که من سرم به پیشانیت نشست
گویا که مردِ جنگ به خاکش نشسته بود

وقتی که چنگِ دل به چنگت نواختی
انگار از درون...جشنی خجسته بود

چون شکّر لبت... به کامم گذاشتی
گویی که راه ها به برگشت بسته بود

مهلت نمانده بود ؛ نفس در میان نبود
گویی که از حصار... مرغی رسته بود

وقتی که آمدم...لب ها چنان کویر
لبهای تو ولی... رزهایِ دسته بود


#سیدمحمداتکالی
@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

#خلیج_فارس همیشه خلیج فارس بوده و هست و
خواهد بود❤️

@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

🦋خیلی از شما مدام دچار مشکلاتی تو رابطتون  میشین که به هیچ روشی هم درست شدنی نیس و همین باعث ناامیدی و افسردگی شدید دررابطتون میشه ، اگه توام این مشکلاتو داری بیا پیوی راهنمایی کنم.

@oloomgharibe90
@oloomgharibe90

عالیه دوستان از دست ندید ♥️☝️

Читать полностью…

سرای شعر

امشب بیا که تشنه‌ی یک همنشینی‌ام
دیگر امید نیست که فردا ببینی‌ام

فردا مرا -تمام مرا- باد می‌برد
ای کاش جای باد، تو امشب بچینی‌ام

خورشید، فرصتی‌ست که از من گذشته‌است
تاریک، مثل سایه‌ی تَنگِ پَسینی‌ام

لحظه به لحظه از دل هم دورتر شدیم
از بس تو آن همانی و من این همینی‌ام

دیگر من آنچنان که تو هستی، نمی‌شوم
آخر تو جای من، چه کنم؟ این‌چنینی‌ام

با این‌همه، هنوز دلی مانده؛ دیر نیست
من که هنوز عاشقِ عشق‌آفرینی‌ام

پیش از تو، این‌همه شبِ من آسمان نداشت
بر من بتاب عشقِ قشنگِ زمینی‌ام...

ناشناس
@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

ظاهرا آتش این سینه خدادای بود
غم ما خوب شد از دیده ی تو شادی بود

جنگلی سوخت اگر از ستم فصل خزان
باغچه در باغچه سهم دلت آبادی بود

طعم شیرین لبت را نچشیدیم ولی
کاممان تلخ به ناکامی فرهادی بود

آه دریا تو از این حادثه دلگیر نشو
روی امواج تو ما قایقمان بادی بود

به قفس کاش که مرغ دلم عادت می کرد
یا امیدی به رها بودن و آزادی بود

خواب دیدم به سرت تور عروسی داری
قدر یک شب تن من پیرهن دامادی بود


#احمدمهدوی

Читать полностью…

سرای شعر

همواره عشق بی خبر از راه می‌رسد
چونان مسافری که به ناگاه می‌رسد

وا می‌نهم به اشک و به مژگان تدارکش
چون وقت آب و جاروی این راه می‌رسد

اینت زهی شکوه که نزدت کلام من
با موکب نسیم سحرگاه می‌رسد

با دیگران نمی‌نهدت دل به دامنت
چندان که دست خواهش کوتاه می‌رسد

میلی کمین گرفته پلنگانه در دلم
تا آهوی تو کی به کمینگاه می‌رسد

هنگام وصل ماست به باغ بزرگ شب
وقتی که سیب نقره‌ای ماه می‌رسد


#حسین_منزوی


@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

پشت او کوه شدم، پشت سرم خنجر شد
تخت جمشید شدم، بدتر از اسکندر شد

پشت او بودم و با هر که به جز او دشمن
بابت کشتن من با همه هم‌سنگر شد

مثل پیغمبری‌ام که همه‌ی عمر، دلش
خوش به تنها پسرش بود ولی کافر شد

با نقابی ز نسیم آمد و طوفان رو کرد
بیت‌بیت غزلم با وزشش پرپر شد

دل به دل راه ندارد، که دقیقاً بر عکس
هر چه من بیشتر عاشق شدم او بدتر شد

#محمد_مهدی_ شیخی

Читать полностью…

سرای شعر

یکی دیوانه‌ای آتش برافروخت
در آن‌هنگامه جان خویش را سوخت

همه خاکسترش را باد می‌برد
وجودش را جهان از یاد می‌برد

تو همچون آتشی ای عشق جانسوز
من آن دیوانه‌مرد آتش‌افروز

من آن‌ دیوانه‌ی آتش پرستم
در این آتش خوشم تا زنده هستم

بزن آتش به عود استخوانم
که بوی عشق برخیزد ز جانم

خوشم با این چنان دیوانگی‌ها
که می‌خندم به آن فرزانگی‌ها

به غیر از مردن و از یاد رفتن
غباری گشتن و بر باد رفتن

در این عالم سرانجامی نداریم
چه فرجامی؟ که فرجامی نداریم

لهیبی همچو آهِ تیره‌روزان
بساز ای عشق و جانم را بسوزان

بیا آتش بزن خاکسترم کن
مسم، در بوته‌ی هستی زَرَم کن

#فریدون_مشیری

.

Читать полностью…

سرای شعر

ما همانیم که بودیم و محبت باقیست
ترکِ صحبت نکند دل که به مهر آکندند

عیبِ شیرین دهنان نیست که خون می‌ریزند
جرمِ صاحب نظرانست که دل می‌بندند

مرضِ عشق نه دردیست که می‌شاید گفت
با طبیبان که در این باب نه دانشمندند

#سعــــــــدی
@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

شرمی است در نگاه من؛ اما هراس نه
کم صحبتم میان شما؛ کم حواس نه

چیزی شنیده ام که مهم نیست رفتن ات
درخواست می کنم نروی؛ التماس نه

از بی ستارگی است دلم آسمانی است
من عابدی "فلک" زده ام؛ آس و پاس نه

من می روم، تو باز میایی، مسیر ما
باهم موازی است ولیکن مماس نه

پیچیده روزگارتو ، از دور واضح است
از عشق خسته می شوی اما خلاص نه


#کاظم_بهمنی
@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

چند بارد غم دنیا به تن تنهایی
وای بر من تن تنها و غم دنیایی

تیرباران فلک فرصت آنم ندهد
که چو تیر از جگر ریش برآرم وایی

لاله‌ای را که بر او داغ دورنگی پیداست
حیف از ناله معصوم هزارآوایی

آخرم رام نشد چشم غزالی وحشی
گرچه انگیختم از هر غزلی غوغایی

من همان شاهد شیرازم و نتوانی یافت
در همه شهر به شیرینی من شیدایی

تا نه از گریه شدم کور بیا ورنه چه سود
از چراغی که بگیرند به نابینایی

همه در خاطرم از شاهد رؤیایی خویش
بگذرد خاطره با دلکشی رؤیایی

گاه بر دورنمای افق از گوشه ابر
با طلوع ملکی جلوه دهد سیمایی

انعکاسی است بر آن گردش چشم آبی
از جمال و عظمت چون افق دریایی

دست با دوست در آغوش نه حد من و تست
منم و حسرت بوسیدن خاک پایی

شهریارا چه غم از غربت دنیای تن است
گر برای دل خود ساخته ای دنیایی



#شهریار
@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

از آن چون بلبل بی‌دل ز رنگ و بوی گل شادم
که از گلزار در چشمم رخ دلدار می‌آید

گر آید در نظر کس را بجز رخسار او رویی
مرا باری نظر دایم بر آن رخسار می‌آید

مرا از هرچه در عالم به چشم اندر نیامد هیچ
مگر آبی که در چشمم دمی صد بار می‌آید

چو اندر آب عکس یار خوشتر می‌شود پیدا
از آنروز آب در چشمم مگر بسیار می‌آید

جهان آب است و من در وی جمال یار می‌بینم
ازینجا خواب در چشمم مگر بسیار می‌آید

عراقی

@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

من اگر پیامبر بودم، رسالتم شادمانی بود، بشارتم آزادی و معجزه‌ام خنداندنِ کودکان...
نه از جهنمی میترساندم و نه به بهشتی وعده میدادم‌. تنها می‌آموختم اندیشیدن را و انسان بودن را...

#چارلی‌_چاپلین


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

چه وحشی کرده چشمانت دل آهوی اهلی را
چنان بیدل که با شعرش پریشان کرده دهلی را










خرامان رفتنت در کوچه بدجوری خرابم کرد
شبیه حال مجنونم که تا می دید لیلی را

               
 #بیدل_دهلوی
@onlyshear ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

سرای شعر

تا کی بنویسم که تو می آیی و هر بار
قولِ سرِ خرمن بدهی ، دست مریزاد

حافظ به تمسخر به دلم گفت فلانی
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد!

# شهریار
‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

دوباره می سرایمت، تو را که شاعرانه ای
بهانه میکند دلـم ، تـو را که بی بهانه ای

همیشه چشمهای تو، دلیلِ شعرهای من
میانِ این همه غزل، فقط تو عاشقانه ای

بخند خنده های تـو، بهانهٔ ترانه هاست
دلیلِ هـر سکوتی و، شروعِ هر ترانـه ای

#رضا_قریشی_نژاد

@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

بهترین کانالای تلگرامی تقدیم به نگاهتون😍♥️

- لینک عضویت👆🌸

Читать полностью…

سرای شعر

چشمان روشنت غزلی از بهار داشت
فصلی که عشق با دلِ تنگم قرار داشت

من کودکانه چشم به چشم تو دوختم
چون شیرِ کوچکی که خیال شکار داشت

از روزگار گفتی و با هم قدم زدیم
اما نه آن‌قَدَر که دلم انتظار داشت

من حرف می‌زدم که تو لب وا کنی، ولی
لب‌های کوچکت هوسِ اختصار داشت

با تو چه قصه‌ها که نمی‌گفت زندگی
با من چه غصه‌ها که بدِ روزگار داشت

رفتی شبیه آمدنت، ساده و غریب
چشمت نگفت با دلم آخر چه کار داشت

#پوریا_شیرانی

@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

حال صورت این چنین و حال معنی خود مپرس
روح مست و عقل مست و خاک مست اسرار مست

گر تو را کوبی رسد از رفتن مستان مرنج
با چنان ساقی و مطرب کی رود هموار مست



#مولانا

Читать полностью…

سرای شعر

آدمی است دیگر؛تمام داشته‌ها و نداشته‌هایش بند حوصله‌اش است.





حوصله که نداشته باشد، حتی ممکن است از آدم بودن استعفا دهد.

#حسین_پناهی
@onlyshear

Читать полностью…

سرای شعر

🔻توجه !!!!!!!!!

💵هزینه ورود به این‌کانال ها 1میلیون میباشد
فقط امشب میزارم تا لینک باطل نشه 👇


💎ظرفیت عضویت کانالا50نفر😅

🔑👈لینک ورود اختصاصی

سریع وارد شو

Читать полностью…
Subscribe to a channel