غیر سطحی گوش کنیم و ببينيم website: owrsi.com instagram: instagram.com/owrsi twitter: twitter.com/owrsi Admin's ID: @owrsiadmin
گروه همبانگ – خون ارغوانها
زده شعله در چمن، در شب وطن، خون ارغوانها
تو ای بانگ شورافکن، تا سحر بزن، شعله تا کرانها
که در خون خستگان، دلشکستگان، آرمیده طوفان
به آیندگان نگر، در زمان نگر، بردمیده طوفان
موسیقی افغانستان در ایران نفس میکشد
دهها سال است که خنیاگران هراتِ افغانستان دور از دیار و در ایران در شهر مشهد زندگی میکنند. این چرخۀ سفر رفتنها و برگشتنها خود نمود نوسانهای قدرت در افغانستان است که تا مردم به ثبات میرسند و امیدوار میشوند امواج جدید بیداد سر میرسد.
آلبوم و سریالِ «موسیقی افغان در غربت: مشهد 2022» جامعۀ افغانهای مشهد را به صحنه میآورد و نوری به موسیقی محلی و کلاسیک آنها میتاباند و مهمتر از همه اینکه از منطقهای که غالباً فقط با روایتهای خشونت و جنگ به تصویر آمده بود میراثی غنی به نمایش میگذارد. این مجموعه با نشر موسیقی استرالیایی Worlds Within Worlds منتشر شد و شامل ساختههایی از اعضای مهمترین خاندانهای موسیقیپیشۀ هرات، از جمله نسیم خوشنواز، نوازندۀ رباب، فرزند مرحوم استاد رحیم خوشنواز است.
مقالهای پیرامون آلبومِ موسیقی افغانستان در غربت | نویسنده: Megan Iacobini de Fazio ، مترجم: پاپیروس
بازخوانی آهنگ «سرود زن» از مهدی یراحی توسط گروه کر آفتاب به همراه گروه کُر All Inclusive به رهبری افشین خائف، اسفند ۱۴۰۱
Читать полностью…قسمت ۲۸ پادکست اورسی - به خانه باز خواهم گشت
بر اساس دادههای رصدخانۀ مهاجرت، مهمترین مانع ایرانیها برای ترک کشور، پیوندهای عاطفیشونه. در این قسمت قصد این رو نداریم که فایدهها و ایرادهای مهاجرت رو بررسی کنیم. صرفاً از جنبۀ پیوند با سرزمین پدری (مادری) و احساسات مرتبط با اون، سراغ موضوع رفتیم.
حامی این اپیزود: بیتپین؛ تجربه سرمایهگذاری نوین
راههای شنیدن پادکست:
https://zil.ink/owrsipodcast
دمنوشى از ذرات خيالانگيز برف و واژهها... کاری از نوید اربابیان و رضا عابدینزاده
مجموعه پادکست #دمنوش چند سال پیش در دَه قسمت در اورسی منتشر شد. گروه پادکست دمنوش دوباره کار خود را آغاز کرده و محتوایی دستاول و غیر آرشیوی را با محوریت موسیقی و شعر تولید و به صورت پادکستی تصویری منتشرش کرده.
برای دیدن این مجموعه به کانال یوتیوب نوید اربابیان سر بزنید.
غزل بانو جان، نوا جان، دليل جان
در دامنۀ بزآو، در دامنۀ تنهاترين كوهِ كنگاور نشستهام و به تو فكر میكنم. به دخترمان. به نجوای خوش فریادمان. به همۀ اين روزها كه نتوانستم در آغوشت آرام بگيرم. به همۀ سفرهایی كه سبکترم نكرد. به همۀ آدمهایی كه به ناعادلانهترین حكمها زنجیر شدهاند. به اين كه غمگینترین ترانهها را، تشنهترين آدمها به شادی، سرودهاند، عاشقانهترين قصهها را تنهاترينها نوشتهاند، تلخترين اسارتها را، آزاديخواهترين انسانها كشيدهاند، عميقترين دخمهها را برای بلندپروازترين مبارزان كندهاند و زشتترين دنیا را برای زيباترين چشمها ساختهاند.
هزار جای كارِ اين دنيا ميلنگلد. دوباره بايد ويرانش كرد و به آتشش كشيد.
غزل جان. پرستو صفت جان.
سرخترين گلها برای تو.
عزالدین ماهرویان - پاييز ۶۳ | #جمعه #دلتنگی
هر لحظهای که بر ما گذشت یگانه بود
«کیوشی کوروساوا» در فیلم «سفر به ساحل» با فراخواندن اشباح به این دنیا، سراغ این پرسشها میرود.
زنی که سه سال پیش شوهرش را از دست داده، یک شب به طور ناگهانی با او در خانه خود برخورد میکند. مرد به خودکشی خود اعتراف میکند ولی از همسرش میخواهد که در سفری او را همراهی کند. آنها به دیدار آدمها و ارواح سرگردانی میروند که مرد در این مدت ناپدیدی همراه آنها زیسته.
فیلم بیش از هرچیزی درگیر حسرت لحظات بیتکرار است؛ لحظاتی که حالا بمانند خاطراتی در گوشهای از ذهن قفل شدهاند و با هر شی، چهره و یا نتهای پیانو دوباره مقابلمان ظاهر میشوند تا به این بیاندیشیم که کاش فرصتی دوباره باشد تا به گونهای دیگر با آنها برخورد کنیم.
لحن آرام و ساده فیلم فرصت را برای فیلمساز فراهم آورده تا با تکنیکهای ساده در تغییر ناگهانی نور و کاتهای به موقع، به درستی فاصلهای بین آنچه که هست و آنچه که میتوانست باشد را شکل بدهد و دقیقتر به این حسرت برسد که؛ هر لحظه دیدار با دیگری را یگانه باید زیست.
#فرزاد_قباد #پنجشنبه | بخشی از قسمت ۲۷ پادکست: یک زمان، یک دیدار
در قسمت ۲۷ پادکست اورسی از مفهومی تحت عنوان مونو نو آواره حرف زدیم.
عبارت ژاپنیِ (物の哀れ) MONO NO AWARE اشاره دارد به باخبریِ ما از ناپایداریِ اوضاع و احساسات شدیدی که از این بابت در دلمان به جوش میآید. شکل غمناکی از زیبایی، یا غصه و اندوه، که هم میدانیم زندگیمان دارد میگذرد و هم میدانیم لحظهها درون این زندگیاند.
هاروکی موراکامی در «خواب»، از مجموعه داستان «فیل ناپدید میشود» (1993)، یک نمونۀ عالی از مونو نو آواره را به تصویر کشیده است. راوی یک زن ناشناس است که اختلال خواب دارد. سرگردان است و نمیتواند روزهای زندگی را مرزبندی کند و درنتیجه بی خیال نوشتن در دفترچه یادداشت روزانهاش میشود.
او در یکی از لحظات مونو نو آواره به خواننده میگوید:
«رد پایم به سرعت محو میشد قبل از اینکه حتی فرصت پیدا کنم که برگردم و نگاهی به آنها بیندازم.»
پیام مونو نو آواره این است که میگوید هرچند لحظههای زندگی میآیند و میروند، اما زیبایی اوضاع دقیقاً به همین چندروزه بودنِ آن است. موقتی بودن، طعم تلخ و شیرین تغییر، همان حس «هعی روزگار»، همۀ اینها را باید قبول کرد.
مقالۀ کامل را در وبسایت مطالعه کنید. | مترجم: #پاپیروس
آهنگ Es Kisher (امشب) تصنیفی عاشقانه به زبان ارمنیست که زیبایی شب و اشتیاق مردی جوان برای دیدار معشوقش در صبحگاه را به تصویر میکشد. ویدئو، مربوط به بازخوانی «هیگ یزجیان» از ترانۀ فولک «امشب» است که سال 2012 در شهر آتن اجرا کرده.
هیگ یزجیان از پدر و مادری ارمنی در سوریه به دنیا آمد و بیست سال گذشته را در یونان زندگی کرده. او در کشور یونان، عناصر مسحورکنندۀ موسیقی شرق را کشف و عود را به عنوان ساز اصلی خود برای بیان احساسات درونی انتخاب کرد.
قسمت ۲۷ پادکست اورسی - یک زمان، یک دیدار
در این قسمت سراغ مفهومی ژاپنی تحت عنوان «ایچیگو ایچییه» رفتیم. هر ملاقات و دیداری و هر لحظهای که تجربه میکنیم گنجینهای منحصر به فرد است و دیگر هرگز به همان شکل تکرار نمیشود. این اصطلاح به ما یادآوری میکند که قدردان تکتک لحظههای زندگی باشیم.
حامی این اپیزود: بیتپین؛ تجربه سرمایهگذاری نوین
موسیقی تیزر: Jake Shimabukuro-Ichigo Ichie
راههای شنیدن پادکست:
https://zil.ink/owrsipodcast
آلبوم «شیفت شب» | دگردیسی در سفری درونی
امیرحسین شورچه، موزیسین اهل مشهد آلبوم جدیدش، «شیفت شب» را به تازگی منتشر کرده. خودِ هنرمند در توصیف «شیفت شب» اینطور نوشته:
"این آلبوم آخرین تاختوتاز انسانهایی است که در دل مصائبشان، رویا میبافند. عاشقانی که پای در زنجیر دارند ولی به روزی فکر میکنند که راه خاکی را به راه شیری وصل خواهند کرد. همانقدر که قدرتمندند، آسیبپذیرند. همانقدر که شیرۀ زندگی را میمکند، پرافسوساند."
فضای این آلبوم شبیه به سفری درونیست که با فرم رواییاش، مخاطب را با خود همراه میکند. مفهوم "شب" در قطعات نقش پررنگی دارد. شب نمادی از تاریکی، به غیر از آن مأمنیست برای خلوتگزینی و عمیق شدن در خود. آلبوم مملو است از احساسات عمیق مشترک بشری، حسهایی مثل دلتنگی، انزواطلبی، ترس، امید و شوقِ آزادی. در روایت کلی آلبوم، یک منجی نجاتبخش هم حضور دارد که شاید نمادی از قهرمان درون باشد. قهرمان از قلمرویی که ما میشناسیم به ظلمات سفر میکند و آنجا خوانی را پشت سر میگذارد و سرانجام به نور میرسد. اما این نور مثل افسانهها، نور درخشان روز نیست. سفر به روشنایی ماه در یک شب مهتابی منتهی میشود.
مدّتهاست که توی جمجمهام پُر از خالیست. فکرها را خواسته و ناخواسته پس میزنم. چون همه دلمشغولی و دلواپسیست، همه پست و حقیر و از روی درماندگیست که دمِ صبح، بیشتر آخرهای شب به سراغم میآیند. سرم از حسوحال هم خالی شده؛ مثل حوضی که آبش را کشیده باشند. چیز درستی نمیخوانم، کاری نمیکنم، خُلق خوشی ندارم و شادی را فراموش کردهام که چه جوریست. شادی کلمهی درستی نیست؛ دلخوشیست که از یادم رفته است.
روزها در راه - شاهرخ مسکوب | #جمعه #دلتنگی
دیروز نودوهشتمین سالگرد تولد ثمین باغچهبان بود و چه از این زیباتر که برای اولین بار از زبان خودش تفسیر او از موسیقی و شرح او از قطعهی «درخت سرو بودم» را بشنویم.
پ.ن: صدای ثمین باغچهبان در سال ۱۳۵۴ ضبط شده اما آنچه میشنوید تنظیم و تولید کاوه باغچهبان در سال جاری است.
یادداشت امیر بهاری در مورد این فایلِ تازه منتشر شده.
شنیدن قطعهی درخت سرو بودم
بخشی از مقالۀ موسیقی افغانستان در ایران نفس میکشد.
گذشته از غزلهای کابلیِ حبیبی و موسیقی هراتیِ خوشنواز، این مجموعه طیفی از سبکهای مختلف است، از سبکِ محلیِ منحصر به فرد عزیز احمد امیری – که آهنگ اول، «آستان تو بوسهگاه من است»، ساختۀ پدر او، خوانندۀ بزرگ، استاد امیرمحمد، است – گرفته تا چند قطعه از موسیقیِ سنتیِ کابل که پیوندی بس نزدیک با موسیقیِ سنتیِ هند دارد.
در شمال هند مرسوم بوده که دربار شاهان نوازندگانی مخصوص خود داشتهاند که برایشان آهنگسازی و نوازندگی میکردند. حوالی قرن نوزدهم افغانستان نیز همین بنا را نهاد و در ابتدا موسیقیدانها را از هند میآوردند تا برایشان اجرا کنند. شباهتِ این دو سبک را در قطعۀ «ترانه» از جواد تابش میتوان شنید که ریتمها و واریاسیونهای زمانی با هم میآمیزند و تا اوج درخششی فاضلانه میروند. گاسکو میگوید: «این نزدیکترین حالت به بداههپردازی هندی است. در ابتدای قطعه چند میزان وجود دارد، اما بعد خواننده دیگر کلمات را نمیگوید، بداههنوازی میکند، و نتهایی که مینوازد را میگوید. درست مانند آنچه در هند میکنند.»
در وبسایت مطلب کامل را ببینید.
خوشنوازها نقش محوری در شکلگیری فولکِ مدرن هراتی داشتهاند. او میگوید: «پدربزرگ من امیرجان نه فقط موسیقی هراتی مینواخت، بلکه رپرتوار کلاسیک را هم در کابل آموزش دیده بود و در دهۀ 1930 آن را به هرات آورد که برای پیشرفت موسیقی در شهر ما بسیار مهم بود.» از قدیم در هر دو سوی مرز ایران و افغانستان مردم سازهایی مانند دوتار (عود دو سیم)، دایره (ساز کوبهای کوچکی که زنان بیشتر میزنند) و تار (عود چهار سیم) میزدند، اما اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، رباب، طبله، درام، و هارمونیوم – سازهای رایج در موسیقی سنتی کابلی و موسیقی شمال هند – به هرات راه یافتند. اعضای خانواده خوشنواز میخواستند این سازهای جدید را به موسیقی محلی خود وارد کنند و برای همین شروع کردند به سازگار کردن رپرتوارهای قدیمیشان با این سازها و برعکس.
در وبسایت مطلب کامل را ببینید.
شهرام شجاعی – قطعۀ «قمر در عقرب» از آلبومی به همین اسم که مدتی پیش منتشر شده و روی پلتفرمهای موسیقی در دسترس است. اسم آلبوم به وضعیت بد جهان و همینطور ایران اشاره دارد و با الهام از شرایط موجود شکل گرفته.
Читать полностью…قسمت ۲۸ پادکست اورسی – به خانه باز خواهم گشت.
راههای شنیدن پادکست
بخشی از پادکست «دمنوشى از ذرات خيالانگيز برف و واژهها...» کاری از نوید اربابیان و رضا عابدینزاده
Читать полностью…Félicien Brut, Edgar Moreau, Edouard Macarez – Chopin: 24 Preludes, Op. 28: No. 4 in E Minor
Читать полностью…میرکور (Myrkur-تاریکی) گروهی دانمارکیست که فعالیتهایش طیفی از ژانر هویمتال، بلکمتال و فولکور سنتی اسکاندیناوی را دربرمیگیرد. این گروه با دو آلبوم M (2015) و (Mareidt (2017 تحسین منتقدان و طرفداران هویمتال را برانگیخت و راه خود را به دنیای موسیقی باز کرد. فضای این دو آلبوم، شبیه نامش، تاریک و سنگین و وهمآلود بود. گروه «تاریکی» اما در آلبومی که سال ۲۰۲۰ منتشر شد سراغ «روشنایی» رفت. Amalie Bruun پایهگذار و وکالیست گروه، از فضای کارهای قبلی فاصله زیادی گرفته و در آلبوم سومش Folkesange (ترانههای فولکور) نقبی به سنتهای اسکاندیناوی و تصنیفهای اسطورهای این سرزمین زده. این آلبوم، شاملِ داستان-آهنگهای روایی، تلفیقیست از عشق و افسانه. هر ترانه روایتی کوتاه است از نقاط عطف زندگی انسان؛ تولد، مرگ، جوانی، عشق و ازدواج که غالباً در بستری از طبیعت رخ میدهند؛ تجربههایی با هیبتی مسحورکننده؛ لحظاتی شگفتانگیز مثل فروافتادن دانههای برف بر زمین، زمزمههای عاشقانه در تاریکی، یا تب تند بوسه، کمی پیش از طلوع آفتاب؛ لحظههایی که انسان سرگشتهی امروز در این روزگار پرتلاطم سخت به آنها محتاج است.
#نازنین_باران
غمِ باخبری در ژاپن | از مقالۀ مونو نو آواره در ادبیات ژاپن، مترجم: #پاپیروس
ژاپنیها در بهار دچار مونو نو آواره می شوند: زمانی که خیلیها غرق تماشای شکوفههای زیبای گیلاس (ساکورا) میشوند که وقتی فقط یک هفته از اوج شکوفاییشان گذشته میپژمرند و میریزند. هشیاری نسبت به ناپایداریِ اوضاع همراه میشود با گذر فصول و بخشی از ضمیرِ ژاپن را میسازد. به همین ترتیب مونو نو آواره در تمام هنرهای ژاپن متجلی میشود: انیمه، فیلم، موسیقی، هنرهای دیگر و ادبیات.
خواندن مقالۀ کامل |قسمت ۲۷ پادکست اورسی
اجرای «هیگ یزجیان» از ترانۀ فولک و عاشقانۀ ارمنی «امشب» مربوط به اجرای سال 2012 در شهر آتن.
@owrsi
قسمت ۲۷ پادکست اورسی – یک زمان، یک دیدار
راههای شنیدن پادکست
نینجاهای بدشانس و فانوس
تهیه و شنیدن آلبومِ میکرو تهران | ساخت ایران