56120
غیر سطحی گوش کنیم و ببينيم website: owrsi.com instagram: instagram.com/owrsi twitter: twitter.com/owrsi Admin's ID: @owrsiadmin
این ویدئو که بناست به شکلی نمادین بر اهمیت تولید و انتشار چنین مجموعهای با خوانندگی زنان تاکید کند، ساخته کسری پارسایی و تیم جسور و خلاقش است، اثری تصویری که بر مبنای قطعهای چیدمانشده از بخشهای مختلف بخش دوم مجموعه ساخته شده تا به ما تاکید کند شهر تهران صدای زنان را کم دارد. آوازی که نیم قرن مانع پژواکش در فضاهای رسمی و عمومی شدند. ویديو به شکل زنده و بدون بهره بردن از ابزارهای متداول مجازی امروزی ساخته شده و شاید به همین خاطر حسرتی عمیقتر را بازنمایی میکند، رویایی از شهر روشن که میتواند بدل به واقعیتی شیرین شود.
برای تهیه نسخه فیزیکی مجموعه «دستگاههای موسیقی ایران به روایت حسین علیزاده با صدای زنان» میتوانید از لینک زیر استفاده کنید. این مجموعه به شکل محدود (Limited Edition) تنها در پانصد نسخه تولید شده و امکان تولید مجدد آن وجود ندارد.
https://survey.porsline.ir/s/i7vYsiZO
مقام الله | سرور احمدی
مقام الله همچون آب زلال و گواراییست که در بیابان، گمگشته را از نابودی و مرگ میرهاند.
قسمت ۴۹ پادکست اورسی | در انتظار باران
در اسطورههای ایران، وقتی زمین گرفتار خشکسالی میشد و ابرها راهشان را گم میکردند، تنها امید مردم تیشتر بود؛ ایزد سپیدباران. تیشتر هر سال باید با دیوی سیاه به نام اپوش بجنگد، دیو خشکسالی.
حامی این قسمت: میسویک | Misswake
ویدئو: فیلم کولی ساختۀ علی شاهحاتمی
راههای شنیدن پادکست
یادداشتی بر فیلم نبرد پشت نبرد (۲۰۲۵) | پل توماس اندرسن
همهچیز در این جهان ناهماهنگ است؛ مبارزانی که زمانی برای ایده و اجتماع خود جنگیدند، امروز یکی زیر تیغِ اتهام خیانت ایستاده و دیگری بارِ لکهدار کردن «خون برتر» را بر دوش میکشد. «باب فرگوسن» (دیکاپریو) هم از زمانه عقب مانده؛ با لباس خواب و موهای ژولیده دنبال شجاعتی میگردد که سالهاست از دستش رفته. محفلهای مخفی دو جبهه با رمزها، تونلها و درهای متعددشان هم بیش از آنکه کار پیش ببرند، فرسودگی و سردرگمی تولید میکنند.
توماس اندرسون(کارگردان) در فرم، با ریتمی تند و همینطور بیپروا میان ژانرها، این آشفتگی را شدت میبخشد؛ انگار میخواهد ما را در همین ناهماهنگی، نفسزنان، همراه شخصیتها پیش ببرد.
اما در میان این هیاهوی ناهماهنگ، «سنسی سرجیو» (دلتورو) ایستاده است؛ شخصیتی که نه در برابر ناهماهنگی، بلکه در دل آن حرکت میکند. او سرخوش است و عملگرا، مرشد است و مست میکند، به سنتهای هنرهای رزمی احترام میگذارد و زنگ موبایلش «چشم ببر»(تم موسیقی راکی۳) است. لباسش ترکیبی از همهچیز است؛ درست مثل خودش.
اگر صدایی در فیلم میگوید دنیا در این شانزده سال تغییر نکرده، سرجیو پذیرفته که قرنهاست وضعیت همین بوده؛ انگار اکنون واضحتر شده. او مسیر را بلد است: میداند چه وقت باید برقصد، سلفی بگیرد یا فریاد بزند. مهمتر از همه، میداند در جهانی چنین پُرآشوب، اول باید بتوانی نفس بکشی(اولین جمله او در فیلم) تا هر حرکتی ممکن شود.
#فرزاد_قباد
یا من أحببتک حتی إحترق الحب، أحبینی
ای آنکه آنچنان دوستت داشتم که عشق آتش گرفت،
مرا دوست بدار
نزار قبانی | #دلباختگی
جا مانده است
چیزی
جایی
که هیچ گاه دیگر
هیچ چیز
جایش را پر نخواهد کرد…
نه موهای سیاه و
نه دندانهای سفید…
شعر حسین پناهی | موسیقی فرجام سعیدی
قسمت ۴۶ پادکست اورسی | در مقام دوستی
دوستی… یکی از گمشدههای زمانهٔ ماست و جای خالیاش را در زندگی معاصر، بیشتر احساس میکنیم. خیلی از ما دلتنگِ عضویت در یک جمع و داشتن پیوند عمیق هستیم. آدمها برای ادامۀ مسیر و معنا گرفتن زندگی، به یکدیگر نیاز دارند. در این قسمت به این پیوندها میپردازیم.
شنیدن پادکست در کستباکس | اسپاتیفای | سایر پلتفرمها
قسمت اول پادکست انگلیسی «اورسی» منتشر شد
در این اپیزود، به سراغ روایتهایی از انسانهایی رفتیم که تجربهای انسانی از دل جنگ داشتهاند، تجربههایی از ترس، دلتنگی، امید و رهایی.
اگر خارج از ایران زندگی میکنید، خوشحال میشیم این قسمت رو با دوستان غیرایرانیتون به اشتراک بذارید. در این قسمت از موسیقی هنرمندان مستقل ایرانی استفاده شده و در مسیر پیشِ رو تلاش میکنیم موزیکشون رو به گوش مخاطب غیر ایرانی برسونیم.
ویدئو: آنیتا و سارینا، بازخوانیِ آهنگ «پُل» از شفق سیهپوش با شعری از نجیب بارور
راههای شنیدن پادکست انگلیسی
https://pod.link/1830843304
Trust (1991) - Hal Hartley
#پیشنهاد_فیلم | #فرزاد_قباد
برای چی همدست من شدی؟
در میانهی فیلم، متیو از ماریا میخواهد با او ازدواج کند و بچه را هم نگه دارد. اما ماریا پیش از آن، نیاز به اعتماد دارد. پس به سراغ یک سقوط نمادین میرود؛ نوعی آزمون برای سنجیدن متیو. اما این بازی به چه معناست؟ شکلگیری اعتماد در این رابطه؟ یا نشانهای از امید به ادامهدار بودن این دنیا؟ شاید هر دو.
از همان آغاز فیلم، با جهانی روبهرو میشویم که رابطهها و به شکل سنتی، خانوادهها، رو به زوالاند. پدری که با سیلی ماریا از دنیا میرود. زنی عجیب، کودکی را از زوجی عجیبتر میدزدد. دوستپسر ماریا، زیر بار مسئولیت بچهای که ماریا باردار است نمیرود. یا خواهر ماریا که دو فرزندش، حضوری در زندگیاش ندارند.
در برابر این فروپاشی، حالا دو نفر ایستادهاند. قیامی در برابر همهچیز: از تیرهای برق بالای سرشان و سیستمهای کامپیوتری گرفته، تا آدمهای یک دست پوشی که سفرهای یک شکل میروند.
اما این قیام، در جهانی هجوآمیز اما به گونهای تراژیک!، سرانجام شکست میخورد. با این حال، هال هارتلی همچنان به تغییر امیدوار میماند. همانطور که در پایان فیلم، ماریا عینکش را به چشم میزند—برای بهتر دیدن یا فهمیدن تازه متیو.
شاید در روزگاری که فیلمهایی چون «ماده» یا «مادیگرایان» در دسترساند، سینمای فیلمسازانی مانند هال هارتلی، تلاشی باشد برای بهتر دیدن. فیلمسازی که بعد از سالها، قرار است دوباره بسازد.
داستانِ شکلگیریِ گروه دو نفرۀ Kit Sebastian ساده و بامزه است؛ کیت (Kit Martin) دنبال همکاری با یک خوانندۀ تُرک بود چون از جنس آوایی زبان ترکی در موسیقی خوشش میآمد. در یک گروه فیسبوکی مربوط به ترکهای لندن پیام گذاشت و مِروه (Merve Erdem) که تازه به لندن آمده بود، جواب داد و همین گفتوگوی کوتاه تبدیل شد به یک همکاری جدی.
موسیقیشان از سایکدلیک آناتولی، تروپیکالیا و پاپ اروپایی دهه ۶۰ الهام میگیرد، اما در نهایت صدایی میسازد که خیلی “خودِ” آنهاست؛ گرم، مینیمال، کمی رویاگونه و گاهی با ضرباهنگی که آرام آرام به رقص نزدیک میشود. در ترانهها بین ترکی، انگلیسی و فرانسوی حرکت میکنند و همین چندزبانی بودن، حس «سفر» را بیشتر میکند. این تغییرِ زبانها و رنگها، دقیقاً با همین ترکیبِ بینمرزیِ سبکشان جور درمیآید؛ هر کدام از آثارشان، یک سفر کوتاه بین چند اقلیمِ موسیقاییست.
حسین علیزاده در روزهایی که همگی درگیر مصائبِ شیوع بیماری کووید ۱۹ بودیم و عملاً کاری خارج از خانه نمیشد انجام داد، پروژهی بزرگی با عنوان «دستگاههای موسیقی ایران» را داخل خانه برای خودش تعریف کرد؛ روایت کردن ردیف میرزا عبدالله با تمام جزئیات منتها به جای نواختن با یک ساز، تصمیم به آهنگسازی بر مبنای این روایت از موسیقی کلاسیک ایرانی گرفت. ماحصل شد ۳۰۲ قطعه کوتاه و بلند.
پروژه دستگاههای موسیقی ایران دو بخش داشت. یک بار با خوانندگی مردان ضبط شد و یک بار نعلبهنعل با خوانندگی هفت زن. بخش اول مهر ماه سال ۱۴۰۳ منتشر شد و بخش دو هم چندی پیش.
نبرد پشت نبرد (۲۰۲۵)| One Battle After Another
Читать полностью…
برای نقش بدیعی (فیلم طعم گیلاس) یکسالی به دنبال بازیگر حرفهای بودم تا اینکه به همایون ارشادی بر خوردم، که معمار حرفهای است. او داشت با ماشینش در تهران رانندگی میکرد. وقتی پشت چراغ قرمز بود به شیشه ماشین زدم.
ارشادی در واقع آدم غمگینی بود. وقتی از او پرسیدم که میخواهد در فیلم باشد، گفت با کمال میل حاضر است، اما بر روی صورتش حرکتی دال بر این میل ندیدم. فهمیدم که بدیعی را به خوبی درک میکند.
از متنِ کتابِ «سر کلاس با کیارستمی»
تصویر از فیلمِ «سیمای زنی در دوردست»
آلبوم «گذر» (Crossing) یکی از شاخصترین آثار پیمان یزدانیان، مجموعهای از موسیقیهای او برای چهار فیلم مهم سینمای ایران است. آثار او در مرز میان موسیقی فیلم و موسیقی مستقل حرکت میکنند؛ نه صرفاً در خدمت تصویر، و نه جدا از آن.
در سیمای زنی در دوردست، موسیقی به قلمرو خیال و وهم میرسد و با ظرافتی شاعرانه، حس جستوجوی مردی را در میان صداها و خاطرات به تصویر میکشد. قطعهی «در رؤیای پروانه» از زیباترین لحظات آلبوم است، پرواز لطیف و شکنندهای از دل تاریکی.
قسمت ۴۸ پادکست اورسی | سیمای زنی در دوردست
آنیما تجسم همۀ گرایشهای زنانه در روان مرد؛ تصویری از زن ازلی که در ناخودآگاه مرد زندگی میکند. در این قسمت سراغ آنیما رفتیم. زنِ درون، آینهای که ما رو با چهرهٔ نادیدهٔ خودمون روبهرو میکند.
حامی این اپیزود: داروسازی دکتر عبیدی
ویدئو: برشهایی از فیلم «سیمای زنی در دورست» ساختۀ علی مصفا، موسیقی: پیمان یزدانیان
راههای شنیدن این اپیزود
همهی روزها یکساناند. هیرایاما، مردی میانسال و کمحرف، هر صبح پیش از طلوع بیدار میشه. لباسهاش رو میپوشه، یه قوطی قهوه از دستگاه میگیره، و با وَن کوچکش راهی کار روزانه میشه: تمیزکردن دستشوییهای عمومی توکیو. زندگیاش پر از تکراره، پر از سکوت، پر از اون چیزی که ما معمولاً اسمش رو ملال و حس رخوت و کسالت میذاریم. اما ویم وندرس در فیلم روزهای عالی Perfect Days این ملال رو وارونه میکنه. همچون یک مراقبه، مکثی بر زیباییهای کوچک، سادهترین لحظهها هم میتونن حسی از سرور در خودشون داشته باشند.
در فرهنگ ژاپن واژهای هست به این عنوان: کموربی - نشت نور خورشید از میان درختها.
«کُمُرِبی» از ارتباط ژرف با طبیعت و ضرورت مکث و تعلیق در لحظههای زندگی حرف میزنه و این وقفهها کمک میکنند تا جزئیات کوچک رو ببینیم، جزئیاتی به ظاهر بیاهمیتِ که میتونن درک ما از جهان پیرامون رو دگرگون
ملال میتونه تبدیل بشه به درِ ورودی زیستن در لحظه؛ کشف زیبایی در مکثهای کوچک. نوری که از میان برگهای تکرار عبور میکنه و به جهانمون میتابه.
بخشی از پادکست اورسی | میوههای ملال
از کتابچۀ ملالآورِ ملالها – مجتبی تقوایی
برای گرفتنِ کتابچه به تلگرام مجتبی پیام بفرستید.
قسمت ۴۷ پادکست اورسی | میوههای ملال
به گفتۀ شوپنهاور، ما هیچوقت به نقطۀ رضایتی نهایی و ماندگار نمیرسیم. در نظر او: «زندگی در پس و پیش در نوسان است، همچون آونگی میان رنج و ملال». ملال، جنسی از خستگی روح و دلزدگی، حالتی شبیه به اندوه. اندوه ریشه در فقدان و یک غم دارد، اما ملال بیریشهست. سکونی بیمعنا که به همهچیز سرایت پیدا میکند.
شعر و صدای یدالله رویایی | میوههای ملال
تصویر: هُما قمی
شنیدن پادکست
نوید اربابیان - غبار #دلتنگی
اشعاری از امیرخسرو دهلوی - میلی - عرفی - کلیم - غروی اصفهانی به انتخاب رضا عابدینزاده
کامل کار را در یوتوب ببینید
طرحی بر ترانۀ «حرف» اثر واروژان و شهیار قنبری | بازخوانی ترلان و حسین
شنیدن در ساندکلاد | @owrsi
در جنوبِ غربی چین، میانِ کوههای مهآلود با درههای سبز، استان یوننان همچون فرشی رنگارنگ از فرهنگها و زبانها گسترده شده. یکی از اقوام ساکن این استان نوسو نام دارد. آنها زبان، لباس، آیینها و موسیقی خاص خود را دارند و زندگی در روستاهای کوهستانی منطقه هنوز ضربآهنگ آرامش را حفظ کرده. جشنها، آیینهای مذهبی، و ترانهها جدا از زندگی نیستند و بخشی از زیست روزمرهاند. زبان و موسیقیشان حامل تاریخی کهن و خاطرهی جمعی نسلهاست. یکی از نمادهای این میراث، ساز کوچک اما شگفتانگیزی به نام «هُهُو» است. هُهُو، نوعی زنبورک منحصربهفرد است؛ ترکیبی از سه تا پنج قطعه برنجی برگمانند که بهصورت بادبزنی جلوی لبها قرار میگیرند. این ساز نه تنها پیچیدگیهای موسیقایی را در خود دارد، بلکه همچون یک «سینتسایزر جیبی» با هویت فرهنگی عمیق عمل میکند.
در ویدئوی حاضر، «کایوی ماجیاو» استاد برجستۀ این ساز، در محوطۀ خانهاش ملودیهایی را اجرا میکند که در طنینشان اشعاری به زبانِ یی هم تنیده شده. هنگام نوازندگی، او اشعار را زیر لب زمزمه میکند. در خیلی از این ملودیها، ترانههایی از عشق و دلتنگی نهفته است.
#گرد_جهان | @owrsi