۴ اردیبهشت ۱٣۰۵ خورشیدی
سالروز تاجگذاری رضاشاه پهلوی، پدر ایران نوین خجسته باد
#رضاشاه_روحت_شاد
@paniranist_org
روحانیون با بسیار تغییرات دیگر همچون شبکه انتقال خون، تشریح در دانشکده پزشکی، مدارس دخترانه، ارجاع بیماران زن به پزشکان مرد، آموزش علوم مدرن ازجمله تئوری داروین و پذیرفتن اصول فیزیک امروزی ازجمله اینکه زمین سیارهای است که به دور خورشید میگردد نیز مخالف بودند. آنان همچنین با زیستشناسی، جانورشناسی و زمینشناسی مدرن نیز مشکل داشتند، زیرا علوم مورد بحث، فرضیه قرآنی خلق کائنات در شش روز را زیر سوال میبرد.
روحانیون در عرصه هنری و فرهنگی نتوانستند مانع پیدایش اپرا، تئاتر، سینما، سالن کنسرت، میخانه، کاباره و کازینو شوند. عکاسی، کاریکاتور، نقاشی و مجسمهسازی نیز، با وجود حرام بودن، جای خود را در ایران پسامشروطیت تثبیت کردند.
در همان حال که نویسندگان اسلامستیز مانند سید احمد کسروی و صادق هدایت، آثار خود را منتشر میکردند، نویسندگان اسلامگرا مانند سید کاظم عصار و علامه طباطبایی نیز در پناه قانون مشروطه مینوشتند و تبلیغ میکردند. در مشروطه هم برای ایرانگرایان تندرو و هم برای مدعیان اسلام ناب محمدی جا بود.
در دوران محمدرضاشاه انواع اسلامگرایی عرضه میشد، بیآنکه مسیر تغییرات موردنیاز کشور را سد کند. اصلاحات ارضی از دید روحانیون، نوعی غصب بود، اما انجام شد. در قانون کار اسلامی، کارگر عملا برده کارفرما است، اما در دوران مشروطه قوانین کار ایران بر اساس پیشرفتهترین دکترینها در این زمینه، نوشته میشد. قانون حمایت خانواده، پذیرفتن زنان در شبکه قضایی و سپس حتی در نهادهای نظامی و دیپلماتیک با وجود مخالفت اعلام شده یا تلویحی روحانیون صورت گرفت. قانون مشروطه در احوال شخصیه، تعدد زوجات و صیغهگری را به رسمیت نشناخت. همچنین تبعیض علیه زنان در مسئله ارث هرگز در چارچوب قانون پذیرفته نشد و در سطح انتخاب فردی میراثدهنده باقی ماند.
درحالیکه اسلام ناب محمدی علاقهمند بود همهچیز را دیکته کند: چه بپوشیم، چه بخوریم، چه بنوشیم، چه بخوانیم، چه ببینیم و ...، قانون اساسی مشروطه کل آن سیستم «یجوز و لایجوز» را برهم زد.
بعضی اسلامگرایان تلاش کردند تا نقاب یک مدرنیسم کاذب به چهره بزنند و جلوی تغییر و تحول ایران را به بهانه مبارزه با استبداد یا «امپریالیسم» بگیرند. علی شریعتی مقلد گورویچ فرانسوی، مرتضی مطهری مبلغ هگلیسم اسلامی، مصباح یزدی مقلد هایدگر آلمانی، عبدالکریم سروش مقلد کارل پوپر انگلیسی و سید حسن نصر منشی خصوصی شهبانو فرح و تئوریسین «مریمیه» تلاش کردند تا توهمات دیرین روحانیون را در لباس امروزی به میدان بفرستند.
برای رعایت انصاف باید یادآور شویم که در تمام دوران مشروطه، اکثریت روحانیون شیعه تغییرات و اصلاحات دو پادشاه پهلوی را گاه با رضایت اعلام نشده و گاه با اکراه پذیرفتند. گروه فداییان اسلام که آیتالله روحالله خمینی از دوستداران آن بود، در اقلیت قرار داشتند. تمامی مراجع تقلید از آیتالله ابوالقاسم اصفهانی گرفته تا آیتالله خوئی خطوط ارتباطی خود را با دولتهای مشروط حفظ کردند.
به عبارت دیگر، تغییرات و تحولات ایران دوران مشروطه با مانع «کمیته پنج مجتهد یا حق وتو» روبرو نشد.
بدینسان، ساختن یک لولو خرخره از بندی که هرگز تحقق نیافت، نباید ما را از بازگشت به مشروطه دلسرد کند- آن هم زمانی که ۴۴ سال نکبت زیر سلطه مشروعه بیزاری از دیانت را به اعماق جامعه ایران کشانده است.
این واقعیت که مشروعه بعد از ۴۴ سال قدرت مطلقه نتوانسته است بسیاری از دستاوردهای مشروطه را از بین ببرد، نشان میدهد که مخالفت با بازگشت به مشروطه به بهانه بندهای اسلامی قانون اساسی بیمورد است. از این گذشته دو بند مورد بحث را میتوان در فرصت مناسب و با تشکیل مجلس موسسان تغییر داد. در هر حال غیراسلامی بودن مشروطه با ضد اسلامی بودن بعضی کاسههای داغتر از آش فرق دارد.
مشروطه از تمامی میراث فرهنگی – تاریخی ایران به سود جامعه بهره میگیرد و اسلام بخشی از این میراث است. ما ز قرآن مغز را برداشتیم – پوست را نزد خران بگذاشتیم.
بعضی مخالفان بازگشت به مشروطه میگویند: همه حرفها درست، اما ایران سوئد نیست که مشروطه پادشاهی داشته باشد.
درست است، ایران سوئد نیست و خوشبختانه سوئد هم ایران نیست. ما در دنیا و دورانی قرار داریم که هر دولت – ملت هویت خود را دارد. اما فراموش نکنیم که سوئد در سال ۱۹۲۱ میلادی، یعنی ۱۵ سال بعد از انقلاب مشروطه در ایران، در جدول دموکراسیهای مشروطه قرار گرفت. از این گذشته، سوئد در چارچوب میراث مسیحیاش از آغاز اصل تمییز قیصر از مسیح را پذیرفته بود، حال آنکه ایران ناچار بود از ثنویت امام – شاه، یک سنتز جدید بسازد.
@AmirTaheri4
🔴نامه تاریخی پادشاه فقید ایران محمدرضا شاه پهلوی به اسحاق رابین، هدیهی خانم وزیر گاملیل به نمایندگی از دولت اسرائیل به شاهزاده رضا پهلوی
♦️شاهنشاه آریامهر در نقش میانجی صلح در این پیام به نخستوزیر وقت اسرائیل خبر داده بودند که انور سادات رییسجمهور مصر آماده مذاکره مستقیم با اسراییل است
✅ t.me/am_moghadam
یک میلیارد دلار بدهی #اسراییل به ایران چه شد؟!
محکومیتی درسال۲۰۱۶م بابت استفاده یک طرفه اسراییل از خط لولهٔ نفتی ایران-اسراییل یا ایلات-اشکلون که #محمدرضاشاه در اسراییل از ۱۹۵۸ تا۱۹۶۹م ساخت برای دور زدن کانال سوئز!، به طول۲۵۴ ک.م و سرمایه ۱۵۵میلیون دلار و ایران را مالک ۵۰ درصد آن کرد!
از بخشهای مهم توافق صلح #اسراییل و #امارات، بندی است که به امارات اجازه میدهد از خط لوله استراتژیک ایران-اسراییل برای فروش نفت استفاده کند! و باتوجه به این که با دوراندیشی تحسین برانگیز، ۵۰ درصد این خط لوله متعلق به ایران است، حق قانونی ایران در هر انتقال نفتی محفوظ است!
#رشتو
از توییتر:
https://twitter.com/mehrdadmir1/status/1648158195720810496?s=21
دکتر مهرداد میرسنجری
@paniranist_org
آقای رئیسی، مقابله با حامیان تروریسم و تجزیهطلبی را از اطراف خود و رژیمتان شروع کنید. همانها که انواع سرویسها و مجوزها را به قومگرایان و تجزیهطلبها تا حد دستیار ویژه رئیسجمهور و نماینده ولی فقيه میدهند تا به تفرقهافکنی و سرکوب روانی ملت ايران بپردازند. همانها که سالهاست حق مردم مظلوم ایران را غارت کرده و به جیب تروریستهای منطقه سرازیر میکنند. همانها که قراردادهای شوم کاسپینچای و ترکمانچین را با همپیمانان چینی و روسی خود امضا میکنند. همانها که با همدستی مافیای غربی اموال ملی ما را به حساب فاندبگیران اپوزیسیوننما واریز میکنند. همانها که چشمشان را به اشک و خون مردم بیپناه افغانستان بستند و طالبان جنایتکار را به رسمیت شناختند. همانها که از خونریزی و خونخواری سیر نمیشوند ...
بعد از افسار زدن به این کاسبان خون خواهیم دید که اروپایی و آمریکایی و آسیایی و هر کشور دیگری جرات تعرض به منافع و امنیت ملت ایران را خواهد داشت یا نه
@paniranist_org
سفر شاهزاده به اسرائیل در ادامه سفرهای ایشان به اروپا و آمریکا و رایزنی با نهادهای دولتی و مردمی بود با این تفاوت که سفر به اسرائیل به دعوت رسمی نخستوزیر آن کشور
انجام شد و مذاکرات با بالاترین مقامات صورت گرفت که در دنیای سیاست از اهمیت بالایی برخوردار بوده و توجه محافل بینالمللی و مقامات منطقهای را به خود معطوف داشت. نکته ظریف و حائز اهمیت در این سفر، بازدید شاهزاده از کارخانجات آب شیرین کن و بررسی و تحقیق پیرامون نحوه تهیه منابع آبی و مبارزه با خشکسالی و مسائل زیست محیطی بود که واکنشی خردمندانه نسبت به فاجعه زیستمحیطی در ایران میباشد.
آنچه که مورد توجه و بازدید شاهزاده قرار گرفت تحسین ملت ایران را برانگیخت و جهان را با رهبر سیاسی آشنا نمود که فارغ از هیاهوی سیاسی و شائبه قدرتطلبی، بشدت نگران آینده ایران است و دغدعه خاطرش محیط زیستی است که با بیکفایتی دولتمردان جمهوری اسلامی و فساد ارگانهای دولتی و مافیای آب رو به نابودی است تا آنجا که در همه مجامع و محافل درون گشور و حتی در میان خانوادهها سخن از عشق خاندان پهلوی به عمران و آبادانی و توسعه کشور بود.
سفر شاهزاده به اسرائیل را باید سفر تسخیر دلها نامید. دلهایی که برای فردای ایران میتپد، دلهایی که نگران دریاچههای خشک شده و مردابهای خاموش و سدهای فاجعه آفرین و مدیریت احمقانه دولتمردان از منابع آبهای تحتالارضی میباشند.
سفر شاهزاده به اسرائیل همزمان با تحولات خاورمیانه و نزدیکی چین و عربستان و جمهوری اسلامی میتواند از اهمیت بسیار برخوردار باشد زیرا حضور شاهزاده در عرصه دیپلماسی منطقه و تجلیل دولت اسراییل از ایشان آب سردی بود که بر گرمای هیجان روابط عربستان با جمهوری اسلامی ریخته شد و بیتردید نگاهها را متوجه مهره جدید خواهد کرد. مهرهای که در شطرنج جهانی از پشتیبانی مردم ایران و محبوبیت مجامع مترقی برخوردار است.
دولت اسرائیل اقدام هوشمندانهای را آغاز کرد و دیپلماسیاش را به خیزش مترقی زن زندگی آزادی گره زد.
حزب پانایرانیست
۳۱ فروردین ۱۴۰۲ هجری خورشیدی - ۲۵۸۲ شاهنشاهی
@paniranist_org
شاه و وزیر
بخش ۲ از ۲
این مرگ مکرر شاهزاده عباس میرزا است که زیاد میپرسید.
سوگ دوباره قائممقام است که عمیق میدید.
قتل دردناک امیرکبیر است که زیاد میدانست.
ترور احمدشاه مسعود است که برای فرهنگ مشترک فلات ایران جنگید.
برای حافظ، برای بوستان و گلستان، برای شاهنامه، برای......
قتل فهیم دشتی است تا از مساعدت سرباز جوان احمد مسعود باز ماند.
داستان تضعیف فرهنگ فلات ایرانزمین، یکی داستانی است پر آب چشم. اما در پی همان سیاست تضعیف، بریتانیا بابت اعمالش هزینهای گزاف داد. مردم افغانستان، در پی سیاست بیاعتنایی ایران در فقدان وزیران با کفایت در تهران، سرانجام انقلاب کردند و از قشون شانزده هزار نفری بریتانیا تنها یکنفر را زنده گذاشتند تا طعم تعرض و تجاوز را به بریتانیای ویکتوریایی بچشانند. امروز شاهد تداوم آن انقلاب در پنجشیر و ایران هستیم. مبارزه با ترویج و تحمیل تباهی که ابرقدرتها با آن به مذاکره مینشینند دور از انتظار نبود بویژه گشایش سفارت طالبانی در تهران نص صریح حاکمیت فرقهای است. تاریخ دویست ساله اخیر گواه است که این نتیجه تداوم سیاست محو و تضعیف سیاستمداران قابل و کاردان در تهران بود. ناگهان چهل و اندی پیش مردمی خوابزده با عقبنشینی از دستاوردهای محدود مشروطه داوطلبانه به آتش جهنم غلطیدند. دورانی که نه فروغی بود و نه قوام. و نه اعتنایی به شاگردان این مکتب شد که به هر روی خطی روشن از پرسیدن و دیدن و دانستن داشت. بی شک حجاب زنان سفیر اروپایی و عکس یادگاری آنان در کنار ملاها برای ما پیام عمیق از شرایط و بضاعت مبارزه دارد. چنین ارزان فروشی تنها بر ساکنان فلات ایران زمین گران نمیآید بلکه در دراز مدت موجبات هزینه سنگین برای قدرتهای موجود و مدعی در سیاست منطقه خواهد شد.
تاریخ پر از شگفتی است و البته عبرت که بسیاری نگرفتند. نظیر روح سرگردان کنت سیمونیچ چلاق در هرات که با ناامیدی به حاج میرزا آقاسی متزلزل و اوراد خوانیاش مینگریست. با نگاهی طنزآمیز شاید بتوان گوشهای از میز دراز پوتین که در انتهای آن حاجی دیگر نشسته بود را درک کرد. البته که روسها در پی منافع بیشتر و بیشتر هستند. صف آرایی جنگ منافع رنگی جدید گرفت که بهانه آن به اوکراین گره خورد.
هنوز صدای سر ویلیام مکنوتین انگلیسی که برای زندگیش به محمد اکبر خان، سردار افغان التماس میکرد به گوش میرسد.
فرقی نمیکند سربازان در کدام جبهه باشند اما صدای رنجهایشان خاموش نمیماند. ولی آن توهمی که سربازان مام میهن را در سوریه به کام مرگ دهشتناک مزدوران داعشی میسپارد هرگز ابدی نیست. همیشه یادمان میماند که اینجا ایران است. خانه شیر زنان و شیر مردان.
قلب فرهنگ انسانی فلات ایران.
پاینده ایران
حوریه رستمی
۲۷ فروردین ۱۴۰۲ هجری خورشیدی - ۲۵۸۲ شاهنشاهی
روایت تاریخی با استناد به تاریخ روابط سیاسی محمود محمود است.
@paniranist_org
"کیوان خسروانی" (کیوان نامبر وان) همراه با سگش، ابتدای دههی پنجاه در تهران. کسی که به دلیل بوتیک لباس فروشی، بین هنرمندان مطرح آن دوران از معروفیت زیادی برخوردار بود. "کیوان" در سال های پیش از انقلاب با همکاری رفیق شفیقش "کامران دیبا" کلوپ ۲۹ رشت را احداث کرد. کلوپی که معماران موج نو و آوانگارد ایران در آن عضویت داشتند. او به همراه "شهبانو فرح پهلوی" که خود دانش آموختهی فرانسه بود، «بنیاد فرهنگی فرح پهلوی» را تأسیس و طرحهای نو و جدیدی را در آن ارائه داد. محل بنیاد در تقاطع خیابان سلطنت آباد (پاسداران) با فرمانیه (لواسانی) بود. سازه ایی ۲۲ طبقه و فولادی که در زمان خود، طراحی خاصی و بی مانندی داشت.
پی نوشت: "کیوان خسروانی" در تهران و به تاریخ ۷ امرداد ۱۳۱۸ به دنیا آمد. در رشتهی معماری تحصیلات خود را در سال ۱۳۳۶ در دانشگاه برکلی آمریکا آغاز کرد. پس از یک سال به دلیل علاقه به اقامت در وطنش، به ایران بازگشت. در سال ۱۳۴۱ آموزش خود را با درجهی عالی در رشتهی معماری در مقطع فوق لیسانس دانشگاه تهران زیر نظر "هوشنگ سیحون" به پایان رساند و با استفاده از بورس دولت فرانسه، دو سال در مدرسهی عالی هنرهای زیبا تحصیل کرد. سال ۱۳۴۳ اولین نمایشگاه انفرادی خود را از کروکی های معماری ایران و اروپا در شهر دانشگاهی پاریس برگزار کرد. "کیوان خسروانی" با "gane drew و maxwell frye" در پروژهی دانشگاه شفیلد همکاری کرد و در سال ۱۳۴۵ دورهی ترمیم آثار باستانی را در دانشگاه معماری رم به پایان رساند. سال ۱۳۴۶ به ایران بازگشت و در اولین جشن هنر شیراز، نورپردازی تخت جمشید و حافظیه و دیگر آمفی تئاترهای شهر را به عهده گرفت. به دلیل علاقه به حفظ صنایع دستی ایران، به مدت ۱۳ سال در زمینهی احیای پارچه بافی سنتی ایران، ابریشم اسکو، قلم کار، چشم دوزی اصفهان و سوزن دوزی بلوچستان فعالیت کرد که برخی از طرحهای او جزو کلکسیون دائمی موزهی مد پاریس هستند. او ایدههایی دربارهی بافت و طراحی پارچههای سنتی ایران ارائه داد، از جمله کارهای خسروانی در سالهای اقامتش در ایران، «مهمانسرای نایین»، «شبستان ایرانی در پاریس»، «ویلا فرمانیه»، «کتابخانهی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»، همینطور پروژههای «کلکسیون اوت کوتور سلطنتی» و «حفاظت از بافت تاریخی عودلاجان» را میتوان نام برد.
مریم توکلی
@paniranist_org
متن فارسی و کردی پیام نوروزی که هزاران نسخه آن بسوی هممیهنان باختر ایرانزمین و پیشمرگان دلاور کرد فرستاده شده است
نشریه خاک و خون، ۱۶ فروردین ۱۳۴۵
@paniranist_org
محمدمهدی اسماعیلی، وزیر ارشاد جمهوریاسلامی:
بهطور کلی تلاش میکنیم برای افرادی که اظهار ندامت و پشیمانی کردهاند و به آغوش مردم و جامعه برگشتهاند، فضای کار را فراهم کنیم.
آنها که همچنان سر ناسازگاری با آرمانهای مردم ایران را دارند، قصهشان متفاوت است.
ایسنا
_ پ.ن:
آقای وزیر، این شما هستید که باید اظهار ندامت و پشیمانی کنید و محاکمه شوید. در ضمن عقاید واپسگرایانه خود را هم به نام آرمانهای مردم ایران جا نزنید!
@paniranist_org
📜🕯🖋 هر کسی گفت من نماینده و وکیل فلان قوم و قبیله و عشیره هستم، با پشت دست بزنید توی دهانش
✅ وحید بهمن/ ملت ایران برای حرف زدن با همدیگر، برای زندگی هزاران سالهی برادرانه کنار هم، ذیل چتر ایران، برای آزادی، توسعه، آرامش و سعادت آینده ایران، نیازی به واسطه و دلال و فاندی و قیم و وصی ندارند.
🔸 با افتخار فرزند و نماینده همه ملت ایران باشیم.
🆔 @Vahidbahman1
📜🕯🖋 کمی زمان بُرد، اما در نهایت پردهها کامل افتاد
✅ وحید بهمن/ شاهد موج بیسابقهای از خشم و بیاعتمادی عمومی نسبت به علینژاد و اسماعیلیون و مهتدی و نوچگانشان هستیم.
🔸 اینها در ۷ ماه گذاشته بجای همراهی متواضعانه با ملت ایران، با ادعای رهبری مردم، در پی انحراف و جهتدهی به خیزش ملی ملت ایران بودند.
۱. خیزش ملی ملت ایران را حمام فرض کرده و آن را زنانه و مردانه کردند.
۲. ایران را جنگلهای آمازون فرض کرده و خیزش ملی ملت ایران را قومی و قبیلهای کردند.
۳. در بهترین حالت میتوانستند فقط یک همراه و همدل برای خیزش ملی ملت ایران باشند، اما وقیحانه و جوگیرانه خود را در قامت رهبران خیزش دیدند.
۴. کهنه تروریست تجزیهطلبی بمانند مهتدی را که بخشی از بلای ۵۷ و از دلایل فلاکت امروز ایران است را از بالای کوههای اقلیم کردستان عراق پایین آوردند و کت و شلوار تنش کردند و بعنوان بخشی از رهبری خیزش ملی ملت ایران و راه حل نجات ایران جدا زدند.
۵. با دیدار و پیروی از خط فکری افرادی بمانند هنری لِوی که از دشمنان اساس و بنیان ایران است، مردم را نسبت به خود، خشمگینتر و بدبینتر کردند.
۶. اصولی بمانند «تمامیت ارضی» و «ملت یگانه ایران» و «حق حاکمیت ملی ایرانیان» که اساس و بنیان و پایههای وجودی و موجودیت غیر قابل مذاکره ملت و کشور ایران هستند را حاشیه خواندند و حتی به این اصول حمله کردند و در منشور کذایی نشان دادند که کمترین ارزشی برای این اصول بنیادین قائل نیستند، اصولی که بدون آنها نه ایران میماند، نه ایرانی.
۷. همچنان با دیدن درفش ملی و تاریخی شیر و خورشید نشان ایرانمان کهیر میزنند و در این ۷ ماه یک بار هم این درفش را با افتخار دست نگرفتهاند.
۸. در ائتلاف کذایی در قامت جنتی و مائو و استالین ظاهر شدند و بدون کوچکترین توضیحی به افکار عمومی، وقیحانه و گستاخانه افراد ملیگرا و وطنخواه پیشنهادی شاهزاده رضا پهوی را حذف و رد صلاحیت کردند.
۹. با استفاده از اعتماد عمومی ماههای اول خیزش ملی ملت ایران، بزرگترین تجمعات وطنخواهان و ملیگرایان ایرانی را به گند کشیدند بمانند فاجعه برلین که به تجزیهطلبی بمانند بوچانی تا بازیگر پورن، تریبون دادند.
۱۰. در مورد تبدیل ملت یگانه و یکپارچه ایران به ملتها و کاربرد مداوم عبارت جعلی ملتها توسط افرادی بمانند مهتدی کاملا سکوت کردند و هرگز اعتراضی نکردند و حتی به نوعی حرفهایش را تایید کردند.
۱۱. در همکاری با اینترنشنال و بیبیسی سعی در باز کردن بیشتر شکافهای اجتماعی داشتند، بطوری که مدام در جامعه تزریق میکردند که این حرکت و خیزش قومی و قبیلهای است.
🆔 @vahidbahman1
آنگاه که مردمانی دارای پرچم و درفش، ارتش و پادشاه و نماینده میشوند، میتوان گفت که آنزمان هنگام آغاز تمدن آن کشور است.
پروفسور آرتور کریستنسن
_ پ.ن:
"پرچم، درفش، ارتش، پادشاه، نماینده"
نهادها و نشانهایی که در انقلابهای ارتجاعی همواره نخستین اهداف برای محو، مسخ یا مصادره بودهاند.
@paniranist_org
وقتی که غرب برای حقیر نگه داشتن ملت ایران میخواهد که مذهب یا جمهوری و یا تلفیقی از این دو بر ایران حکومت کند.
طی قیام ملی-میهنی اخیر نه حتا به ظاهر صدایی از واتیکان و سفیرش در حمایت از ملت مظلوم ایران درنیامد بلکه در عمل ایشان هم مانند سفرای آلمان و سوئیس و استرالیا به اماکن مذهبی در قم رفت تا بر ایدئولوژی ایرانستیزانه حاکمیت فرقهای مهر تایید بگذارد.
https://www.etemadonline.com/tiny/news-607021
@paniranist_org
باری برگردیم به اصل مطلب، امروز انتخاب مابین مشروعه شکست خورده و مشروطه زخمدیده اما هنوز نیرومند، است. مشروطه فراگیر است و مشروعه چیزی جز ماشین مطلقسازی از طریق حذف همه گزینههای شناختهشده یا آرمانی است. آنان که مشروطه را رد میکنند، خواه ناخواه در سوی ماشین مطلقسازی قرار میگیرند. برعکس آنان نیز که به نام مشروطه دیگر گزینههای احتمالی یا حتی خیالی را حذف میکنند، در عمل به ادامه نکبت مشروعه کمک میکنند.
مشروطه به ما امکان میدهد که نگذاریم دیگران میهن ما را به ماجراهای خطرناک به نام قانون اساسیهای جعلشده در آمریکا و اروپا بکشانند و با طرح برنامههای صد تا یک غاز مانند رفراندوم تحت نظارت بینالمللی – طرحی که در مستعمرات به کار بردهاند- آزادی، استقلال و امنیت ما را در خطر افکنند. ما قیم لازم نداریم و میدانیم چگونه با بهرهگیری عاقلانه از میراث سیاسی خودمان، به زیگزاگ پس از ۱۳۵۷ پایان دهیم.
این را نیز بدانیم که قدرتهای بیگانه هرگز کمترین منافع خود را به سود ما رها نخواهند کرد. آنان که از درون ماشین مطلقسازی نارضایتی خود را اعلام میکنند، باید بدانند که «نه گفتن» به این ماشین کافی نیست و بدون عرضه یک گزینه شناختهشده نخواهند توانست به نجات ایران از نکبت کنونی، کمک کنند. بهجای سخن گفتن از «رفراندوم» و ایجاد همهمه پیرامون «اصلاحات موضعی» نظام خمینیگرا، آنان باید به گفتمان فراگیر مشروطه، یعنی حاکمیت ملی، بپیوندند.
سرانجام حتی مومنان واقعی، آنان که مهر «ایمان العجائز» خوردهاند، باید بدانند که اسلام در چارچوب نظام کنونی، آیندهای ندارد و فقط در یک نظام مشروطه میتواند جای خود را حفظ کند.
@AmirTaheri4
ایران: شکستن ماشین مطلقسازی
این اولویتبندی هدفها است که باید موردتوجه قرار گیرد: اولویت ما کندن ریشه اسلام است، یا نجات ایران؟
امیر طاهری جمعه 1 اردیبهشت 1402 برابر با 21 آوریل 2023 11:15
در چند ماه گذشته که گفتمان بازگشت به مشروطیت در سپهر سیاسی ایران جایی روزبهروز بزرگتر یافته است، پارهای از هممیهنان نگرانیهایی را در این زمینه ابراز داشتهاند. یک نگرانی که بیش از همه مطرح میشود این است که قانون اساسی مشروطه با توجه به بندهایی که مربوط به نقش اسلامی میشود، ممکن است از پیشرفت سیاسی – اجتماعی ایران با معیارهای سیاسی جهان امروز جلوگیری کند.
یک استاد دانشگاه از داخل ایران مینویسد: «ایران نمیتواند بدون کندن ریشههای اسلام، در مسیر آزادی و ترقی قرار گیرد.»
مسئله این است که ایران امروز در یک بنبست تاریخی قرار دارد و به گمان من، کمهزینهترین وسیله برای خروج از این بنبست استفاده از فرهنگ مشروطه و قانون اساسی آن دستکم در دوران انتقالی است. کندن ریشه اسلام چه بهحق چه بهناحق، یک طرح است و خروج ایران از بنبست نکبتبار کنونی، طرحی دیگر. درنتیجه این اولویتبندی هدفها است که باید موردتوجه قرار گیرد: اولویت ما کندن ریشه اسلام است، یا نجات ایران؟
یک کنشگر سیاسی پادشاهیخواه نیز نگرانی خود را از «بازگشت به مشروطیت» چنین بیان میکند: «در قانون اساسی مشروطه، پادشاه میبایستی مذهب جعفری داشته باشد و در ترویج آن بکوشد، آیا این به معنای آمیختن مذهب و سیاست نیست؟»
پاسخ این است: آری، اما آنچه اهمیت دارد کردار و نتیجه کردار است. آیا اصل مورد بحث سبب شد که پادشاهان ایران، از مظفرالدین شاه گرفته تا محمدرضاشاه، ترویج مذهب حقه جعفری را در صدر دغدغهها و برنامههای خود قرار دهند؟ از پنج پادشاه دوران مشروطه فقط یک تن، محمدرضاشاه پهلوی، کوششهایی در این زمینه به خرج داد. اما این کوششها خلاصه میشود در حفظ ارتباط احترامآمیز با بعضی آیتاللهها، کمک به ترمیم و تزیین بقاع متبرکه و اعزام دو روحانی(موسی صدر در لبنان و مهدی روحانی در پاریس) برای ترویج تشیع.
از این گذشته، تفویض یک نقش مذهبی به یک پادشاه الزاما مانعی در راه پیشرفت کشور نیست. در بریتانیا، چارلز سوم هم پادشاه است و هم رئیس کلیسای انگلیسی در یک نظام سلطنتی که شعارش «خدا و قانون من (یعنی پادشاه) است».
هیچ موردی را نمیتوان یافت که تفویض نقش مذهبی به یک پادشاه، مانع تغییر و تحول و ترقی در یک جامعه شده باشد.
یک کنشگر سیاسی دیگر با انتقاد از طرح بازگشت به مشروطه میگوید: «در قانون اساسی به یک گروه پنج نفری از روحانیون حق وتو داده شده است. به عبارت دیگر در اینجا نوعی ولایت فقیه مطرح است.»
اما در اینجا نیز روایت با واقعیت نمیخواند. روحانیون هرگز نتوانستند در انتخاب ۲۰ مجتهد که پنج تن از آنان میبایستی با قرعه یا زدوبند با مجلس شورای ملی انتخاب شوند، به توافق برسند و درنتیجه، مشکل خیالی هرگز تحقق نیافت. ایران در دوران شاهان پهلوی آنچه را میتوانست برای تغییر و تحول و بهروز شدن خود انجام داد، بیآنکه با «وتو» روحانیون روبرو شود. یکی از نخستین اقدامهای رضاشاه کبیر ایجاد بانک ملی ایران بود. پیش از آن، روحانیون شیعه مخالف ایجاد بانکهای ایرانی بودند، زیرا بانکداری را نوعی رباخواری میدانستند. درنتیجه، چند بانک خارجی ازجمله بانک پادشاهی انگلیس و بانک استقراضی روس، بخش بزرگی از ایران را زیر سلطه داشتند. با ایجاد بانک ملی، این دولت ایران بود که کنترل حجم پول در گردش، تامین اعتبارات و تثبیت ارزش پولی را به دست گرفت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سپس عبور از سد روحانیون با ایجاد شرکت بیمه ایران ادامه یافت. روحانیون بیمه را ضد اسلامی میدانستند، زیرا به گمان آنان سدی در راه معیشت الهی است. اگر الله بخواهد خانه شما را در آتش افکند و شما را مجازات کند، چرا باید به بیمه اجازه داد که جلو این مجازات را با پرداخت غرامت به شما بگیرد؟ ایجاد بیمه ملی به انحصار بیمه روسی اینگستراخ و شرکتهای دیگر اروپایی – ازجمله لوید لندن – در ایران پایان داد.
ایجاد ارتش ملی و تعیین پادشاه بهعنوان فرمانده کل قوا و نهادی که جنگ و صلح را رهبری میکند، نیز با وجود مخالفت روحانیون شکل گرفت. از آن پس، این یا آن مرجع تقلید اجازه اعلام جهاد و کشاندن کشور به جنگ را نداشت.
بسیاری اصلاحات و تغییرات دیگر در همه زمینههای زندگی ایرانی، بدون توجه به «وتو» روحانیون تحقق یافت. گرفتن کنترل اوقاف که بخش بزرگی از اقتصاد زراعی را تشکیل میداد، یکی از آن تغییرات بود که قدرت اقتصادی روحانیت شیعه را کاهش داد. در همان راستا، لغو معافیت مالیاتی برای پرداخت خمس، زکات و سهم امام نیز گامی بزرگ بود.
@AmirTaheri4
سالنمای آرمانخواهان ایران، سال 1336 خورشیدی، انتشارات حزب پان ایرانیست
@paniranist_org
۱. امپراتوری اتریش: تاج رودولف دوم، امپراتور روم مقدس
۲. امپراتوری آلمان: تاج سلطنتی ایالت آلمان
۳. امپراتوری روسیه: تاج بزرگ امپراتوری
۴. پادشاهی مجارستان: تاج مقدس سنت استفان
۵. امپراتوری آلمان: تاج ملکه آلمان
۶. پادشاهی بوهمیا: تاج سنت ونسلاس
۷. پادشاهی پروس: تاج ویلهلم دوم
۸. امپراتوری آلمان: ولیعهد
۹. پادشاهی باواریا: تاج سلطنتی بایرن
۱۰. انگلستان: تاج سنت ادوارد
۱۱. انگلستان: تاج ملکه ویکتوریا
۱۲. پادشاهی ایتالیا: تاج سلطنتی ایتالیا
۱۳. آرشیدوکی اتریش: تاج آرشیدوک
۱۴. پادشاهی سوئد: تاج ولیعهد سوئد
۱۵. پادشاهی رومانی: تاج فولاد رومانی
(از اطلس هرالدیک هوگو گرهارد استرول، 1899)
#تاج
#Crown
@paniranist_org
قاصد رود از پارس به کشتی به خراسان
گر چشم من اندر عقبش سیل براند
یکم اردیبهشت، بزرگداشت سعدی شیرازی، شاعر بلندآوازه ایرانی گرامی باد
@paniranist_org
۳۰ سال پیش، از میان هفت اقتصاد برتر دنیا، پنج جایگاه سهم کشورهای اروپایی بود. امروز سهم اروپا فقط جایگاه هفتم (آلمان) است.
این نتیجه برآیند همه تغییرات فرهنگی و سیاسی و اقتصادی است که در اروپا در چند دهه اخیر شاهد بودهایم. غلبه مارکسیسم فرهنگی، جایگزینی شایستهسالاری با استخدام و ارتقا رتبه سهمیهای بر پایه جنسیت و نژاد و هویت جنسی، جایگزینی فرهنگ وظیفهمحور با فرهنگ حقمحور افراطی، تضعیف خانواده و پیر شدن جمعیت، غلبه مذهب محیطزیستگرایی که باعث از بین رفتن صنعت و تولید انرژی شده، نابودی هویت ملی که باعث مهاجرت بیرویه و بیقاعده جمعیت عظیمی شده که بار بزرگی بر دوش اقتصاد کشورها گذاشتهاند و انسجام اجتماعی و پیوستگی فرهنگی جوامع را تهدید میکنند.
دقت کنید که اروپای چند دهه پیش فاصله چشمگیری با کشورهای در حال توسعه داشت. قدرت اقتصادی و فرهنگی کشوری مانند آلمان چنان بود که با وجود چند دهه تخریب نهایتا اقتصادش از رتبه سوم به هفتم تنزل پیدا کرده.
اقتصاد نحیف و جامعه در شرف فروپاشی ایران هرگز تاب چنین فشاری را ندارد. دنبالهروی کورکورانه از مد روز روشنفکری اروپا با این توجیه که "دنیا داره به این سمت میره" یا "تو کشورهای پیشرفته اینجوریه" یا "خارج اینجوریه"، تهمانده بنیه اقتصادی و اجتماعی ایران را نابود میکند.
کسی نمیتواند آینده را پیشبینی کند. ولی *اگر* اروپا و تمدن غربی یک تغییر جهت اساسی در مسیر حرکتش ندهد تا چند دهه دیگر به سمت اضمحلال کامل اجتماعی خواهد رفت.
حجم اقتصاد گروه جی۷ را با بریکس مقایسه کنید! از نظر فرهنگی و فلسفه سیاسی، انقلاب شگرفی در هیچیک از کشورهای بریکس رخ نداده. این غرب است که متأسفانه در مسیر اضمحلال میرود.
کسی که دل در گروی پیشرفت و آبادی ایران دارد، باید تلاش کند مسیری که اروپا را از قرون وسطی به دنیای مدرن رساند برای ایران آرزو کند. اروپای قرن ۲۱ در مسیر معکوس حرکت میکند.
از The Resolute Nihilist
T.me/irdamavand
نوه رضاشاه بزرگ، فرزند شاهنشاه آریامهر، شاهزاده رضا پهلوی در حالیکه کشورش اشغال شده و خودش در تبعید است برای همکاری و الگوبرداری برای آینده ایران از بزرگترین کارخانه آب شیرینکن اسرائیل بازدید میکند
و
رژیم فرقهای که ادعای خدمتگزاریاش گوش فلک را کر کرده است بزرگترین تاسیسات آب شورکن جهان(سد گتوند و سد چمشیر) را در کشور ما میسازد
@paniranist_org
شاه و وزیر
بخش ۱ از ۲
ایران گیج و مبهوت به قرن نوزدهم پا گذاشت. گرفتار در زیادهخواهی و قدرتنمایی روسیه و انگلستان و فرانسه. بیخبر از معادلات جدید جهانی که از بد حادثه در مرکز جدل و چانهزنی قرار گرفته بود. روسها در فقدان نابغه نظامی آقا محمدخان قاجار، پیوسته به ایالات شمالی ایران تعرض میکردند. برتری نظامی آنان با ایران قابل قیاس نبود ولی کاردانی صدراعظم فرهیخته فتحعلی شاه، حاجی ابراهیم خان اعتمادالدوله، از دشواری مبارزه برای شاهزاده و وزیر میهنپرستش، میرزا بزرگ میکاست. سربازانی مقتدر و تداومبخش غرور ملی در قرن جدید که با بضاعت اندک خوب مشق کردند اما تحولات جدید و سهمخواهی جدی اروپا بلای جان ایران و ایرانی بود. بویژه که ظهور ناپلئون، روند تضعیف ایران را در فقدان وزیران کاردان، شتاب بخشید.
ناپلئون پس از گسترش تحکیم قدرتش در اروپا، سیاست نگاه به شرق را در پیش داشت. گرچه این ایده بسیار سودمند بود اما در عمل با سادهانگاری و دلخوریهای ابلهانه ناکام ماند. دربار ایران که امید به تجهیز و آموزش نظامی از سوی فرانسه برابر روسیه داشت با بد عهدی ناپلئون، ناامید در دام تزویر انگلستان افتاد.
کمپانی هند شرقی بریتانیا، خشمگین از مساعدت نظامی، زمانشاه، شاه مقتدر افغانستان به شاهان محلی هندوستان بود. بریتانیا تاب واگذاری این منابع عظیم را به رقیبان نداشت. از این تاریخ است که بطور جدی پای نمایندگان و سفیران و دکتران و سیاحان انگلیسی به ایران باز شد. حذف زمانشاه خواست کمپانی هند شرقی انگلستان بود اما اعتماد الدوله در دام نیرنگ سر جان ملکم نماینده کمپانی قرار نگرفت و حاضر به جنگ مذهبی با زمانشاه به بهانه شیعهکشی نشد. البته سرانجام تلخی کشید. مرگی بدفرجام که سیاست عدم تحمل وزیران کاردان و باکفایت را تا کنون پیگیری کرده است. اما داستان افغانستان به آن مرگ تلخ گره خورد و تا امروز به آرامش نرسید. در پنجشیر همچنان به مبارزه ایستاده است.
در پی سیاست شوم قتل وزیران کاردان و میهنپرست، این بار نوبت قائم مقام فراهانی بود. سیاستمداری مجرب که در میدان رزم در کنار نایبالسلطنه بود. او شرایط دردآور معاهده ترکمنچای را دیده بود. نتیجهای که از فتوای احساسی و عجیب حاصل شد. قائم مقام به حضور مشکوک فرستادگان انگلیسی در جبهه شمال غرب و افغانستان واقف بود. حضور خردمندانهاش در کنار عباسمیرزا و پس از آن محمدشاه جوان برای ایران غنیمت بود ولی مرگ مشکوک عباسمیرزا نایبالسلطنه و در پی آن مرگ فتحعلی شاه، فرصت محو قائممقام را به مزدوران داخلی و خارجی داد. در آن تاریخ او یگانه مرد کاردان و سیاستمدار ایران بود که حاضر به بستن معاهده ترکمنچای تجاری انگلیسی نشد. از طرفی نگاهش به هرات که اسباب فتنه و بازار بردگی ایرانیان خراسان بود، سخت بریتانیا را مضطرب کرده بود. قائم مقام پیش از آن با درایت ارتش عباس میرزا را در نظم و سرکوب فتنه خراسان سربلند کرده بود. برنامه گوشمالی مجدد هرات خواست انگلیس نبود. هندوستان دردانه بریتانیا بود و انگلیسها به گمان خود از سیاست نزدیکی روسها به ایران هراس داشتند. قائم مقام را خفه کردند. مردی که به خاطر ضعف بینایی، افراد را از فاصله دو متری تشخیص نمیداد اما عمق بینش و آگاهی او در امور لشکری و کشوری خوشایند دکتر مکنایل سفیر انگلیس نبود. سفیری فتنهجو و بدبین که بیشک یکی از بازیگران اصلی فجایع بعدی در افغانستان بود. بدبختانه قائممقام به سعایت مکنایل و بیتجربگی شاه جوان نبود که دوباره به آن آشفتگی پایان دهد. حاج میرزا آقاسی ادامه سیاست قائممقام را در پیش گرفت. در کنار شاه در محاصره هرات بود اما مگر میشود با اوراد در جنگی که انگلیسیها در متن هرات بودند و اجازه نمیدادند هرات مثل همیشه تسلیم و فرمانبردار باشد، پیروز شد. حتی حضور وزیر مختار روس کنت سیمونیچ هم که با پای چلاقش خود را به قندهار رسانده بود مؤثر واقع نشد. اتفاقا شک و بدبینی مکنایل را دوچندان کرد.
ده ماه محاصره طولانی هرات برای ارتش ایران یعنی شکست. یعنی آن میزان آشفتگی که در توان شاه جوان و صدراعظم درویش مسلکش، یارای ساماندهی نبود. وقایع بعدی در افغانستان و عدم همکاری یارمحمدخان با انگلیسیها، نشان داد که روح مشترک اقوام ایرانی، به آسانی قابل مخدوش شدن نیست. اما، در نبود مرد رزم و سیاست قابل نظیر قائممقام، ایران سیاست بیاعتنایی، نسبت به افغانستان را در پیش گرفت. سیاستی که متاسفانه تا کنون ادامه داشته و به مشترک محض منافع گره خورده است. منافعی که مزورانه رنگ و بوی دینی دارد و به تار موی زنان بند است. به اقتصاد بیمار وابسته است. فرهنگ ناب انسانی ایرانی را انکار میکند. نشناختن قدر احمدشاه مسعود و در پی آن پسرش احمد مسعود، ادامه همان سیاست رنج آور بیاعتنایی است.
@paniranist_org
دعوی اسلامیت و انسانیت؟!
پخش گازهای سمی توسط حکومت عراق
نشریه خاک و خون، ۲۳ فروردین ۱۳۴۵
_پ.ن:
و تکرار آن توسط رژیم فرقهای در ایران!
@paniranist_org
تعدادی از شمارههای نشریه "خاک و خون" که در زمان نظام شاهنشاهی پهلوی از سوی حزب پانایرانیست سه روز در هفته چاپ و در سراسر کشور منتشر میشد.
با سپاس از کانال تاریخ ما:
@pdf_tarikhema
پس از انقلاب سیاه ۵۷ بمدت نزدیک به دو دهه حزب نشریهای نداشت تا اینکه از سال ۱۳۷۶ نشریه جدید با نام "ضد استعمار" را منتشر نمود. این نشریه سپس به "حاکمیت ملت" تغییر نام داده شد و تا مهرماه ۱۴۰۰ - ۲۵۸۰ و در ۲۰۵ شماره به چاپ رسید که البته شمارههای آخر آن بصورت پیدیاف بود زیرا به هر طریقی از چاپ کاغذی آن جلوگیری میشد و بسیاری از نسخههای چاپی آن از دفتر حزب و خانههای اعضا بوسیله عمال رژیم فرقهای به غارت رفت و پس از آن نیز با تهدیدات و فشارهای وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه تهیه و انتشار آن متوقف شد.
@paniranist_org
۲۷ فروردین یادآور سالگرد درگذشت استاد شجاعالدین شفا، یکی از دانشمندان میهنپرست تاریخ ایران و از بزرگترین خدمتگزاران به فرهنگ و تاریخ این دیار است.
نویسنده آثاری گرانقدر مانند تولدی دیگر، از کلینی تا خمینی (پاسخهایی به پرسشهای هزار ساله)، پس از ۱۴۰۰ سال، ایران در چهارراه سرنوشت و جنایت و مکافات (نخستین انقلاب سیاه تاریخ جهان)، و از کارگزاران فرهنگی دولت شاهنشاهی ایران در عصر پهلوی که در برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران نقش به سزایی داشت.
استاد شفا پس از انقلاب ضدایرانی خمینی و شرکا تا پایان عمر در فرانسه زندگی کرد.
T.me/irdamavand
- بلای پروپاگاندا بر سر دیکتاتور
پروپاگاندا یا تبلیغات سیاسی، برای دیکتاتورها در حکم شمشیری دو لبه است. فایهٔه پروپاگاندا برای دیکتاتور، ذهنشویی عمومی و بسیج کردن مردم حول آرمان های واهی و تحریف واقعیتهاست؛ مقوله ای که برای بنده و شما کاملاً آشناست و نیاز به توضیح اضافه ندارد. اما پروپاگاندا زمانی برای دیکتاتور خطرآفرین و مهلک میشود که او دروغهایی را که دستگاه تبلیغاتی خودش ساخته و پرداخته کرده، راست میانگارد و بر همین اساس سیاستگذاری میکند و ماشین حکومتیاش را به جلو میراند.
استالین در زمانی که میلیونها نفر از مردم شوروی به دلیل سیاستهای غلطش بر اثر گرسنگی در حال مرگ بودند تحت تأثیر فیلمهای تبلیغاتی سینمای شوروی گمان میکرد که روستاییان در اوج رفاه و تنعم به سر میبرند و میزهای غذای آن ها از فرط سنگینی تاب ورداشته و آنان از صبح تا شب کار دیگری ندارند جز خوردن و نوشیدن و بالالایکا زدن و رقصیدن در دور میزهای پر از کباب و شراب. او با اتکا به همین تصاویر سیاست مرگبار کشاورزیاش را ادامه داد و هر اعتراض و مخالفت و قصوری را به گردن دشمن خارجی و عوامل داخلیاش انداخت.
چائوشسکو، حاکم دیکتاتور رومانی، سه ماه مانده به سرنگونی و اعدامش با آرای نود و هفت درصدِ به اصطلاح نمایندگان مردم برای یک دوره دیگر رییس جمهور کشورش شد. او واقعاً خیال میکرد که نود و هفت درصد مردم طرفدارش هستند و عامهٔ مردم او را میپرستند. آنقدر از محبوبیت و جایگاه محکم خود در رأس قدرت مطمئن بود که شورش عمومی مردم کشورش را باور نکرد و آن را اغتشاش مشتی فریبخوردهٔ خارجی تصور کرد. او در حساسترین دوران حکومتش که مردم خود را برای سرنگونیاش آماده میکردند، برای یک سفر رسمی عازم ایران شد. او فقط زمانی پی به واقعیت برد که صدای مخالفان را در یکی از همان تظاهراتهای به اصطلاح میلیونی پروپاگانداییاش شنید که البته دیگر خیلی دیر شده بود. بهت و حیرت چائوشسکو در آن تظاهرات باید برای هر دیکتاتوری عبرتآموز باشد هر چند که دیکتاتور ها هرگز هیچ درسی از تاریخ نمیگیرند و محکوم به گام برداشتن در مسیرهای تکراریاند.
دیکتاتوری که گول پروپاگاندای تولیدی رژیم خودش را میخورد و تظاهرات پنجاه هزار نفری را به استناد تیتر اول روزنامهٔ حکومتیاش، تظاهرات پنج میلیونی و چهبسا دهها میلیونی میپندارد و گزارشهای تولیدی رادیو و تلویزیون خودش را دربارهٔ گل و بلبل بودن مملکت عین واقعیت میپندارد، ناگهان چشم باز میکند و با جامعه و مردمی روبرو میشود که کاملاً برایش غریب و باورنکردنیاند و البته این آگاهی زمانی به دست میآید که به قول معروف خیلی دیر شده است.
بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
بزرگترین قدرت های اقتصادی جهان کدامند؟ فهرست ۲۵ اقتصاد برتر جهان در سال ۲۰۲۳
استکهلمیان - تولید ناخالص داخلی (GDP) برآوردی از ارزش کل کالاها و خدمات تولیدی و ارائه شده در داخل یک کشور در طول یک دوره مشخص، معمولاً یک سال است. در واقع تولید ناخالص داخلی مهمترین متغیری است که در تجزیه و تحلیلها و ارزیابیهای اقتصاد کلان از آن استفاده میشود و معمولاً برای رده بندی قدرت های اقتصادی جهان مورد استفاده قرار می گیرد.
میزان تولید ناخالص داخلی معمولاً با استفاده از روش مخارج اندازهگیری میشود. روشی که در آن تولید ناخالص داخلی را با جمعکردن هزینههای کالاهای مصرفی جدید، مخارج سرمایهگذاری جدید، مخارج دولت و ارزش خالص صادرات (صادرات منهای واردات) محاسبه میشود.
در بیشتر نقاط جهان، تولید ناخالص داخلی کشورها با شرایط مختلف اقتصادی در مقابل پسزمینه رشد اقتصادی بلندمدت در طول زمان در نوسان است. با این حال، با وجود این فراز و نشیبها، اقتصادهای برتر که با تولید ناخالص داخلی اندازهگیری میشوند، بهراحتی از جایگاههای برتر خود خارج نمیشوند.
ادامه مطلب:
https://stockholmian.com/news/persiska/2023/200.htm
دوربینهای هوشمندتان فقط سرهای برهنه را میبیند و حساسیتی به پاهای برهنه و دستهای خالی ندارد؟!
کدام عقل سلیمی باور میکند دغدغهی شما از حجاب، برای شریعت است؟
محمدپارسی
@paniranist_org