philosopherin | Unsorted

Telegram-канал philosopherin - فلسفه

9758

کانال تلگرامی زهیر باقری‌ نوع‌پرست ادمین کانال: آقای سحرخیز (برای تبلیغ و سفارش کتاب) 👇: @MSaharkhizz آدرس وبسایت👇: http://www.salekenisti.com کانال یوتیوب👇 https://youtube.com/@zoheirnoaparast

Subscribe to a channel

فلسفه

خداباوران ایرانی معاصر - معمم و مکلا و محجبه و‌ مکشفه و منورالفکر و منورالقلب و …- حوزه و دانشگاه و رسانه‌های فارسی‌زبان داخلی و خارجی و تمام امکانات پژوهشی و آموزشی را در اختیار دارند و حتی یک استدلال یا دلیل نوآورانه و در خور برای اثبات وجود خدا یا به نفع وجود خدا طرح نکرده‌اند که بتوان آن را به خداباوران یا خداناباوران دیگر ملل ارائه کرد. از این گذشته تا به حال نقد در خوری به استدلال‌های خداناباوران هم طرح نکرده‌اند و درگیری عمده آنها شامل گیر دادن به ابعاد اخلاقی سخنان برخی خداناباوران مشهور - بخصوص سخنان خداناباورانی مثل داکینز و هریس - و یا فحاشی‌های خداناباوران خودخوانده می‌شود.

ما از عقلای خداباور ایرانی که از وجود خداوند در ملا عام‌ دفاع می‌کنند و به آنها به نحوی دسترسی داشتیم دعوت کردیم کتابهایی مانند «بهترین برهان علیه خداوند» نوشته‌ی گراهام آپی و «معجزه خداباوری» نوشته جی.ال. مکی را که ترجمه کرده‌ایم، نقد کنند. اما برای هر کدام اتفاقی افتاد و این امر میسر نشد. با ترجمه‌ی بیشتر این قبیل آثار به زبان فارسی «لاف زدن در غریبی» به سر می‌آید.
@philosopherin

Читать полностью…

فلسفه

⚜️جادو و دین: ملاحظاتی در پیرامون شاخه‌ی زرینِ فریزر

🎲 جلسه‌ی دوم درسگفتارهای «علم و دین در فلسفه‌ی ویتگنشتاین»

1️⃣ در جلسه‌ی دوم، ابتدا به نگاه فریزر به دین و جادو در «شاخه‌ی زرین» می‌پردازیم. این کتاب از مهم‌ترین کتابها در رشته‌ی انسان‌شناسی است.

2️⃣ ویتگنشتاین منتقد سرسخت نگاه فریزر به دین و جادو بود. در ادامه‌ی این جلسه به نقدهای ویتگنشتاین به فریزر نیز می‌پردازیم.

3️⃣ اختلاف نظر ویتگنشتاین و فریزر بر سر ماهیت جادو و مناسک، برای تفسیر پدیده‌های رایجی مانند فال قهوه، تاروت، و دعانویسی و کارکردهای متفاوت آنها در زندگی بشر هم می‌تواند مفید باشد.

@philosopherin

برای دیدن ویدیوی جلسه‌ی د‌وم در یوتیوب روی لینک زیر کلیک کنید👇

https://youtu.be/4DvKC39ssK4

Читать полностью…

فلسفه

🎲 درسگفتارهای «علم و دین در فلسفه‌ی ویتگنشتاین»

◽️در این درسگفتارها قصد دارم به به بررسی رویکرد ویتگنشتاین به دین، خداباوری، خداناباوری، علم و طبیعت‌گرایی بپردازم.

◽️درسگفتارها به زبان انگلیسی به همراه زیرنویس فارسی است. این درسگفتارها بر مبنای کتابی است که به زبان انگلیسی نوشته‌ام و در دست انتشار است.

1️⃣ در جلسه‌ی اول به بررسی تعریف دین می‌پردازیم و ویژگی‌هایی که برای تشخیص دین در متون ویتگنشتاین بدانها اشاره شده مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این ویدیو باور دینی در دو متن «تراکتاتوس» و «درسگفتارهایی در باب باور دینی» مورد بررسی قرار می‌گیرد.
@philosopherin

برای دیدن ویدیوی جلسه‌ی اول در یوتیوب روی لینک زیر کلیک کنید👇

https://www.youtube.com/watch?v=L9VQS9kolNI&t=1173s

Читать полностью…

فلسفه

به دوجلدی «درباره شر» که به سرپرستی خانم پورمحمدی ترجمه شده و‌ مواضع خداباورانه سنتی و مدرن را طرح کرده، اشاره کردیم، به کتابهایی که ما کار کرده‌ایم و از موضع خداناباورانه و شک‌گرایانه طرح بحث شده هم اشاره کنیم.

در «مسئله‌ی شر: برگزیده مقالاتی در فلسفه تحلیلی» برخی از مهم‌ترین استدلال‌های خداناباورانه که بر مبنای وجود شر طرح شده ترجمه شده و همچنین برخی از دفاع‌های معروف خداباورانه در مواجهه با مسئله‌ی شر نقد شده است.

اختفای الهی، خداوند شرور، شر‌ مذهبی، مسئله دوزخ از جمله نقدهای مستقیم به خداباوری است؛

نقد رویکرد عدمی به شر و طرح تئودیسه‌ها به طور کلی و اراده‌ی آزاد به طور خاص نیز در مقالات دیگر این مجموعه طرح شده‌اند.

در برخی دیگر از مقالات مواضع شک‌گرایانه‌ای که از اتخاذ خداباوری در مواجهه با شر حاصل می‌شود مورد بررسی قرار گرفته است.

/channel/philosopherin/2052

در کتاب «مسئله قرینه‌ای و منطقی شر» می‌توانید ترجمه دو ‌مدخل دانشنامه فلسفه در باب این دوشکل از طرح مسئله شر را بخوانید.

/channel/philosopherin/2465

در کتاب «مناظره‌هایی در باب مسئله شر» مناظره‌هایی میان فیلسوفان خداباور و خداناباور برجسته فعلی به زبان فارسی ترجمه شده است. اگر به مناظره‌های فلسفی به‌طور کلی علاقه دارید حتما بخوانید

/channel/philosopherin/2420

در کتاب «مسئله شر در آثار ادبی» نیز مقالاتی که به بررسی مسئله شر در برخی از آثار مهم ادیبانی چون داستایفسکی و کامو پرداخته، به فارسی ترجمه شده است.

/channel/philosopherin/2302

کتاب «پیرامون مسئله شر» هم به معرفی مسئله شر و دشواری‌هایی که برای خداباوری ایجاد می‌کند پرداخته است.

/channel/philosopherin/1812

@philosopherin

این چند کتاب به همراه دوره دو جلدی «درباره شر» برای افرادی که می‌خواهند به صورت تخصصی و جامع (مواضع خداباورانه و خداناباورانه) به مسئله شر بپردازند کفایت می‌کند. پس از آن، مشخص می‌شود به چه بخشی از بحث علاقه زیادی دارید و می‌توانید بر همان اساس به منابع دیگر نیز مراجعه کنید بخصوص بادقت به رفرنس‌های هر مقاله.

کتابهای ما همگی به صورت رایگان قابل دانلود است و لینک پی‌دی‌اف‌های هر کتاب را زیر معرفی کوتاه در همین پست قرار دادیم.

☀️بخوانید و به دوستان پژوهشگر خود‌نیز‌ معرفی کنید.

Читать полностью…

فلسفه

@philosopherin

Читать полностью…

فلسفه

نسخهٔ پی‌دی‌اف «معجزهٔ خداباوری: براهینی در تأیید و رد وجود خداوند» نوشتهٔ جی.ال.مکی/ به زبان فارسی.

برای تهیهٔ نسخهٔ چاپی با ادمین کانال تماس بگیرید.

@philosopherin

Читать полностью…

فلسفه

برهانی هیومی برای اختفای الهی
@philosopherin

https://youtu.be/PeEC-hBx9Vw

Читать полностью…

فلسفه

اسلام واقعی کدام است؟

برای دو‌گروه «اسلام حقیقی» یا «اسلام واقعی» از اهمیت زیادی برخوردار است. آنهایی که مسلمانند و آنهایی که منتقد اسلامند. گروه اول می‌خواهند مطمئن شوند از اسلام به‌درستی پیروی می‌کنند و گروه دوم نیز می‌خواهند نقدشان به هدف بخورد.

تعریف اسلام واقعی هم خود محل بحث است. برای برخی واقعیت اسلام غیر از واقعیت‌های اجتماعی جاری و یا تاریخی آن نیست. در نتیجه کافی است دریابیم مسلمین چه می‌کنند و یا چه‌می‌کردند تا بتوانیم به اسلام واقعی دست یابیم. از آنجا که مسلمین زیادی در تاریخ وجود داشته و عادات و رسومات و باورهای متنوعی میان آنها وجود داشته، پس طبق این نگاه همه‌ی آنچه رواج داشته یا دارد اسلام است و همه به یک‌میزان معتبرند.

اما این تعریف یا هر تعریفی که بر صرف تنوع و‌تکثر تکیه کند نمی‌تواند پاسخی جدی باشد. گذشته از اینکه بسیاری از آنچه میان مسلمانان رایج بوده با یکدیگر در تناقض‌اند، در طرح «اسلام حقیقی» یا «اسلام واقعی» ما با «اسلام غلط» و «اسلام درست» مواجهیم. در نتیجه باید معیار یا معیارهایی برای تشخیص غلط از درست داشته باشیم.

اما شناخت اسلام نیازمند تخصص‌هایی است. تسلط به زبان عربی، خواندن متون اصلی و مهم اسلامی تحت نظارت اساتید متخصص و معتبر از جمله نیازمندی‌های شناخت اسلام‌است. در نتیجه، برای شناخت اسلام واقعی بهترین راهکار ما مراجعه به اجتماع متخصصان است. مانند هر امر تخصصی دیگری: از تعمیر دوچرخه تا کوانتوم مکانیک برای بدست آوردن بهترین فهم از هر پدیده باید به متخصصان آن زمینه مراجعه کرد. ممکن است افرادی که در زمینه‌های دیگر تخصص داشته باشند (مثلا جامعه‌شناسی، ترمودینامیک، پزشکی، والیبال ساحلی) در زمینه‌ی تعمیر دوچرخه، کوانتوم مکانیک یا اسلام نظراتی داشته باشند و آنها را علنی ابراز کنند. اما مادامی که این سخنان توسط اجتماع متخصصان مورد تایید واقع نشود نمی‌توانیم آنها را درست در نظر بگیریم. علاوه بر این، شخصی که مدتی کوتاه دوچرخه تعمیر کرده و یا در دانشگاه تا مقطعی فیزیک خوانده نمی‌تواند مرجع محسوب شود. به‌همین شکل افرادی که مدتی به‌صورت تخصصی دروس مرتبط را خوانده‌اند‌ و آن را رها کرده‌اند هم نمی‌توانند‌ مرجع شناخت ما از اسلام باشند.


بنابراین، برای فهم اینکه اسلام واقعی یا حقیقی چیست (یا دستکم نزدیک شدن به آن) لازم است یا خود عضوی از اجتماع متخصصین شویم و یا به اجتماع متخصصین مراجعه کنیم. بخش‌های مختلف (فقه، تفسیر، فلسفه و…) اسلام هر کدام ممکن است متخصصینی جدا داشته باشد.

@philosopherin

Читать полностью…

فلسفه

@philosopherin

کتاب شک‌گرایی نوشته‌ی سکستوس امپریکوس در دست ترجمه است و در آینده نه چندان دور در این کانال قرار خواهد گرفت.

این اثر کلاسیک، جامع‌ترین کتاب در زمینه‌‌ی شک‌‌گرایی کهن است.

Читать полностью…

فلسفه

این کتاب یکی از کتابهای مهم در زمینه‌ی فلسفه‌ی دین از منظر خداناباورانه و مناسب تدریس در دانشگاه و بحث‌های آکادمیک است.
@philosopherin

این کتاب در دست ترجمه است و در آینده‌ی نه‌چندان دور از طریق همین کانال می‌توانید آن را تهیه نُمایید.

Читать полностью…

فلسفه

همگی بزرگان صوفیه برآنند که هیچ چیز از طرف خداوند نه ظلم است و نه جور، زیرا ظلم عبارت است از نهادن چیز در غیر جای خود و این نهی شده است. جور از این رو جور است که شخص از راه راست که به او نموده‌اند، منحرف شود، یعنی از اطاعت مافوق سرباز زند و چون خدا مافوقی ندارد و کسی بر وی حکمی نمی‌تواند کرد، پس نه ظالم است و نه جابر. چیزی از وی قبیح نیست، زیرا زشت و مکروه آن است که خداوند آن را زشت و مکروه گفته باشد.

ظلم قبیح است و در تمام جامعه‌های بشری قبیح است...از هر کسی سر زند نمی‌پسندد و به هر کسی رسد نمی‌پسندد، هرچند ستمدیده را نشناسد، یا بر کیش و قومیت او نباشد. از این رو می‌توان قبح آن را عقلی گفت و تمام آدمیان از اول خلقت تا کنون آن را قبیح دانسته و از آن بیزاری جسته‌اند.

در شریعت اسلام ظلم قبیح و حرام و موکداً از آن نهی شده است. شاید بیش از ۱۵۰ بار کلمهٔ ظلم با صیغه‌های گوناگون در قرآن آمده و هیچکدام به معنایی که بزرگان صوفیه گفته‌اند نیست. بلکه به همین مفهومی است که در حوزهٔ آدمیان متداول و همه‌‌جا مخالف و مقابل عدل و انصاف قرار گرفته است و خداوند خویشتن را به عدم ظلم موصوف می‌فرماید به حدی که عدل چون حکمت و توانایی و بی‌نیازی و ازلیت، از صفات خاص ذات اوست.

اندیشهٔ نارسای صوفیه و اشعریان همه حوادث و رویدادهای هستی، حتی اعمال بشری را مستقیماً مولود مشیت خداوند پنداشته است. چون در حوزهٔ زندگی خود شر و بدی، رنج و درد و بیماری و ستم را رایج و متداول می‌بینند، ناچارند بگویند تمام اینها عین عدالت است، زیرا خداوند مالک است و مالک هر چه بر سر مملوک خود آورد، رواست. بلکه عین عدالت است. این پندارهای بی‌بنیاد نه تنها با موازین عقلی سازگار نیست بلکه در آیات عدیدهٔ قرآن خلاف آن دیده می‌شود... ولی صوفیان این مطلب عقلایی را جور دیگری تفسیر می‌کنند. به عقیدهٔ آنها در این باب گوش فرا دهید:

«همه‌ٔ مشایخ برآنند که اگر خداوند تمام موجودات آسمان و زمین را عذاب کند، ظالم نیست و اگر تمام کافران را به بهشت برد محال نیست. برای اینکه خلق، خلق اویند و امر، امر اوست.»
@philosopherin
از پردهٔ پندار و در دیار صوفیان
نوشتهٔ علی دشتی

Читать полностью…

فلسفه

ترانه‌های خیام
نوشته‌ی صادق هدایت
(کتاب صوتی)
__
@philosopherin

Читать полностью…

فلسفه

بر فرض وجود بهشت و جهنم غیراستعاری (اولی باغ و بستان و نعمت و غیره و دومی آتش و داغ و درفش)، مسئله‌ای اساسی این است که اگر به بهشت بروید ممکن است کسانی که در این دنیا دوست می‌دارید به جهنم بروند. چگونه می‌توانید از شراب بهشتی مست شوید در حالی که والدین، فرزندان، معشوق، دوست و رفیقی که در این دنیا داشتید در حال سوختن و خوردن از زقوم باشند؟

بیل بور در این استندآپ با ارجاع به این مسئله طنزپردازی کرده است که در ادامه می‌توانید بخوانید و لینک ویدیوی استندآپ هم هست می‌توانید ببینید:

در دین من اینطوره که می‌تونی به بهشت بری ولی بعضی از دوستان نزدیک و خانواده‌ات ممکنه ناکام بمونن. بی‌معنیه، چطور میشه از بهشت در چنین حالتی لذت ببرم؟ در بهشت نشستم و منتظرم دوستانم (بمیرن و) به بهشت بیان ولی خبری نمی‌شه. ۱۵۰ سال گذشته -حتما رژیم غذایی سالمی دارند- و کلم غنچه‌ای می‌خورن و یوگا تمرین می‌کنن که اینقدر عمرشان طولانی شده ولی یک روز دوزاریت میفته که رفتن جهنم. اینجوری باید از بهشت لذت ببرم؟ مسیح میاد و میگه چطورید؟ اینجا عالیه مگه نه؟ (در جواب میگم) اگر دوستان و اعضای خانواده‌م تا ابد در جهنم نمی‌سوختن خیلی عالی می‌شد.
@philosopherin

https://youtube.com/shorts/0YOE0lXbZSI?feature=share

Читать полностью…

فلسفه

انسان شرور کیست؟

تری ایگلتون، انسان شرور را کسی می‌داند که فقط برای لذت از شرارت و برای نفس شرارت، شرارت می‌کند. در نتیجه شرارت برای شخص شرور‌ ابزاری برای رسیدن به هدف دیگری نیست. انسان‌های بسیاری با آرمان‌ها و اهدافی بعضا اخلاقی مانند آزادی و عدالت و یا کسب ثروت و قدرت جنایت‌های زیادی در تاریخ مرتکب شده‌اند. جنایت برای این دسته ابزاری بوده برای رسیدن به هدف خود. اما شخص شرور اگر کسی را می‌کشد برای بدست آوردن چیزی یا تحقق آرمانی چنین نمی‌کند.

طبق این تعریف جانیانی چون استالین، مائو، هیتلر، جرج بوش، صدام، تونی بلر و... شرور نیستند، در عوض افرادی که مثلا قتل‌های زنجیره‌ای مرتکب می‌شوند، دو به هم زنی می‌کنند، آدامس روی صندلی می‌چسبانند، ماشین کسی را خراب می‌کنند، پاپوش درست می‌کنندو... و از آن لذت می‌برند و هدف دیگری را پیگیری نمی‌کنند شرور هستند. برای فهم بهتر شرارت او از دو مثال استفاده می‌کند. نخست، شرارت افراد شرور را با زیبایی در هنرهای انتزاعی مقایسه می‌کند. در این شکل از هنر، اثر هنری تعهد اجتماعی و سیاسی ندارد و ابزاری برای رسیدن به هدفی یا آرمانی مجزا از زیبایی نیست و قرار نیست غیر از تحسین زیبایی آن امر دیگری در میان باشد. مثال دیگر او ایده‌ی خلق جهان توسط خداوند در ادیان توحیدی است؛ خدا جهان را از روی اجبار خلق نکرده و برای بدست آوردن چیزی آن را خلق نکرده است.

وقتی از شخص شرور بپرسند چرا شرارت کردی؟ جوابش چیزی شبیه به این است «کیف داد» اما وقتی از جانی بپرسیم چرا جنایت کردی جوابش چیزی شبیه این خواهد بود «کار درست این بود»، «حق را ادا کردم»، «برای تحقق فلان ارزش و آرمانم ضروری بود».

از نظر شما کدام یک بدتر است؟ شرور یا جانی؟ و با در نظر گرفتن اعمال خود، شرور هستید یا جانی؟
@philosopherin

کتاب ایلگتون👇
در باب شر

https://yalebooks.yale.edu/book/9780300171259/on-evil/

Читать полностью…

فلسفه

📍کتاب «رنج‌های ورتر جوان» 
 
ورتر جوانی رمانتیک است که عاشق طبیعت، کودکان و افراد ساده‌لوح بی‌سواد است و از کشیش‌ها، تاجران و هرکس که نماینده نهادهای قدرت باشد رویگردان است، و ترجیح می‌دهد وقت خود را در طبیعت صرف خواندن هومر کند تا اینکه با افراد سبک‌مغز و صاحب موقعیت وقت خود را تلف کند. از مناسبات کاسب‌کارانه و محاسبه‌گر طبقه بورژوا بیزار است و آنچه در جامعه مرسوم است سرپیچی می‌کند و به جهان بیرون کاری ندارد و درگیر دنیای درونی خود است، بیش از اندازه خودخواه و غرق خود است. شکل این کتاب که شامل نامه‌های ورتر می‌شود در بسیاری از موارد در واقع سخن گفتن ورتر با خود است چرا که او به جهان بیرون چندان اهمیتی نمی‌دهد، و تنها تجربه‌های خود را واقعی برمی‌شمارد.  
 
در مقابل شخصیت آلبرت را داریم که نمایندهٔ زیرکی بورژوازی است و نقطهٔ مقابل ورتر است. 
 
ویلهلم مخاطب نامه‌های ورتر است و تنها کسی است که ورتر به او اجازه می‌دهد با او همدلی کند.
 
علاوه بر این دو، شخصیت دیگری که در این داستان مطرح است شارلوت است. شارلوت زیباترین زن جهان است و آن چیزی است که ورتر با تمام قلب او را می‌خواهد. او مرکز هستی است و در عین حال به شکل غیرقابل باوری کسل‌کننده است و فاقد شخصیت، منفعل و خجالتی است. ورتر خود شارلوت را به شکلی افسانه‌‌ای به جایی رسانده که بیش از هر چیز دیگر در زندگی خود خواهان اوست. ورتر بالاخره توانسته در این جهان چیزی بیابد که آن را دوست دارد و او را مرکز جهان خود ساخته است. اما شارلوت با انسان نفرت‌انگیزی یعنی آلبرت ازدواج می‌کند. با توجه به مناسبات قرن نوزدهم آلمان، از آنجا که شارلوت ازدواج کرده، این عشق برای ورتر به عشقی دست نیافتنی تبدیل می‌شود. 
 
گوته زمان زیادی را صرف خواندن فلسفهٔ اسپینواز کرده بود و در این داستان اثر آن مشهود است. ورتر به جهان عشقی پنتئیستیک می‌ورزد. با اینکه ورتر و اسپینوزا – یکی رمانتیک و دیگری عقل‌گرا- بی‌ارتباط‌ترین شخصیت‌های ممکن هستند ولی هر دو خداوندی متعالی را حاضر در طبیعت می‌بینند. 
 
در بخش دوم، نامه‌های ورتر ارتباط خود را بیشتر و بیشتر با واقعیت از دست می‌دهد. برمی‌گردد تا شارلوت را ببیند ولی آلبرت مخالف است اما نه به این دلیل که آلبرت غیرت یا احساسات دارد بلکه نگران آن است که اعضای جامعه چه فکری خواهند کرد که نشانگر ارزشهای آلبرت و جامعه بورژوازی است که ناتوان از فهم عشق، احساسات و عواطف هستند. شارلوت به او می‌گوید که باید از ملاقات وی صرف نظر کند. در این حالت ورتر به شارلوت ابراز عشق می‌کند و برای نخستین و آخرین بار او را می‌بوسد ولی شارلوت او را پس می‌زند و ورتر به خانه باز می‌گردد و تصمیم می‌گیرد که خودکشی کند.
 
ورتر دیوانه است اما جنون او جنون شخصی است که عشق را کشف می‌کند. اما ورتر همچون گرگی تنهاست که از اجتماع دوری می‌گزیند و واقعیت را چنان می‌پندارد که برایش دلپذیر است. عشق و شهوت ورتر در نهایت به نفی زندگی می‌انجامد. از آنجا که برای ورتر واقعیت چیزی جز تجربهٔ خود او نیست، مرگ او یعنی پایان جهان، ورتر همچون هر فرد خودخواه و خودتنهاانگاری خود را می‌پرستد و از این رو وصیت می‌کند تا در مراسم تشییع جنازه‌اش کشیشی حضور نیابد. 
(از ویدیوی در لینک)

https://www.youtube.com/watch?v=uPvmY8PLQBg&t=2014s


➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🪐@philosopherin

Читать полностью…

فلسفه

گویا شراب‌خواری در رباعیات خیام را به هیچ شکلی نمی‌توان جایگزین حالات متعالی عرفانی برشمرد. از این رو در بحث‌هایی که در رابطه با خیام شکل‌می‌گیرد، افرادی که با خیام همدلی دارند (مانند علی دشتی) در نوشته‌های خود سعی می‌کنند به شکلی شرابخواری در رباعیات را امری کمرنگ و کم‌اهمیت جلوه دهند و افرادی که با خیام مخالفند با تکیه بر این نکته سعی می‌کنند کل تفکر او را زیر سوال ببرند. چنانکه از نوشته‌های این افراد بر می‌آید، شراب خواری با متفکر بودن در تعارض است و اگر بپذیریم که خیام شراب‌خوار بوده یا دعوت به شراب خواری می‌کرده نمی‌توانیم خیام را به عنوان متفکر بپذیریم.

اما با نگاهی به متفکران صد سال اخیر در می‌یابیم که شراب‌خواری خیام خط‌قرمز‌رد‌کن‌ترین فعالیتی نبوده که یک متفکر می‌توانسته انجام دهد. والتر بنیامین – از اعضای مکتب فرانکفورت – حشیش و تریاک را تجربه کرده و حتی اثری از او تحت عنوان «حشیش» داریم (۱) میشل فوکو پس از آنکه به کالیفرنیا رفته و در آنجا ال‌اس‌دی مصرف کرده دریافته که جهان می‌تواند خیلی سیال باشد و این تجربهٔ الهام‌بخش باعث شده به پرورش افکار پساساختارگرایانهٔ خود بپردازد. فوکو پس از مناظره با چامسکی که در آمستردام برگزار می‌شد نیز مقادیر زیادی ماریجوانا با دوستان خود مصرف کرده بود و چنانکه یکی از دوستان فوکو می‌گوید، فوکو به غیر از هروئین هرچه در دسترس بود را مصرف کرده است، از کوکایین تا تریاک (۲). ژان پل سارتر روانگردان‌هایی مانند مسکالین را مصرف می‌کرد (۳) و نیچه که در اواخر عمر کوتاه خود گاه تریاک مصرف می‌کرده (۴)، گویا ایدهٔ بازگشت جاودان را با الهام از حالتی که تریاک در او ایجاد کرده طرح کرده است. ویلیام جیمز نیز برخی از انواع روانگردان مانند گاز خنده‌آور را به‌صورت تجربی امتحان کرده و در انواعی از تجارب دینی نیز از آن یاد کرده است(۵).

البته شما حتماً بروکلی آب‌پز می‌خورید، شب زود می‌خوابید و سحرخیز هستید، اهل ورزش و سلامت هستید و از همهٔ این موارد دوری می‌کنید و ما هم قصد نداریم که به شما توصیه کنیم سبک زندگی سالم خود را تغییر دهید یا کسی را تشویق کنیم اینها را امتحان کند. صرفاً هدف این بود که بگوییم، شراب خوردن/نخوردن یا مصرف کردن/نکردن ماده یا موادی نمی‌تواند معیاری برای متفکر بودن یا نبودن باشد و در مقایسه با متفکرانی که نام بردیم و آنچه مصرف می‌کردند، خیام بچهٔ مثبتی حساب می‌شود. در نتیجه حتی اگر منتقد شراب خورای خیام هم باشیم، نمی‌توانیم به این بهانه کل تفکر او را زیر سوال ببریم و بقیهٔ اجزای تفکر او را باید مستقلاً بررسی کنیم.
@philosopherin

این را هم در نظر داشته باشیم که افراد بی‌شماری در تاریخ شراب ‌خورده و مخدر و روانگردان و غیره مصرف کرده‌اند و متفکر نبوده و نشدند. در نتیجه اگر گمان کنیم از چنین مواردی می‌توان نتیجه گرفت که با شراب خوردن یا مصرف مواد مخدر و روانگردان متفکر می‌شویم، سخت در اشتباهیم.

(1) https://anarch.cc/uploads/walter-benjamin/on-hashish.pdf

(2)
Wade, S. (2019). Foucault in California: a true story--wherein the great French philosopher drops acid in the Valley of Death.

(3) https://daily.jstor.org/that-time-jean-paul-sartre-got-high-on-mescaline

(4) https://www.philomag.de/artikel/nietzsche-griechische-goetter-und-das-opium

(5) https://www.newyorker.com/magazine/2023/04/24/psychonauts-drugs-and-the-making-of-the-modern-mind-mike-jay-book-review

Читать полностью…

فلسفه

تولستوی در «اعترافات» از داستانی شرقی یاد می‌کند که در آن مسافری با حیوانی وحشی مواجه می‌شود و برای اینکه خود را از شر آن حیوان در امان بدارد به داخل گودالی درون زمین می‌پرد. ابعاد حیوان وحشی بزرگتر از آن گودال است و نمی‌تواند وارد آن شود، مسافر نفسی آسوده می‌کشد. اما وقتی مسافر زیر پای خود را نگاه می‌کند می‌بیند پایین‌تر‌ گودال بزرگ‌تری وجود دارد و اژدهایی دهان باز کرده و منتظر است که او به سطح پایینی پرتاب شود تا او را ببلعد. مسافر میان حیوانی وحشی و اژدها گیر افتاده و برای اینکه به پایین نلغزد یک دسته علف وحشی که روی دیوار گودال روییده را سفت می‌چسبد. دستهایش خسته می‌شوند و بر این باور است که به زودی باید تسلیم یکی از این دو حیوان شود اما همچنان مقاومت می‌کند و تسلیم نمی‌شود. در این حال دو موش، یکی سیاه و یکی سفید را می‌بیند که در حال جویدن ریشه‌های علف وحشی‌ای هستند که او به آن آویزان شده است. پرتاب شدن او به نظر قطعی می‌آید. در همین حال متوجه شهد شیرینی روی برگه‌های علف می‌شود و شروع می‌کند به لیسیدن آن و لذت بردن از طعم شهد شیرین. تولستوی این داستان را حکایت زندگی بشر برمی‌شمارد و چقدر با نگاه به زندگی در ترانه‌های خیام همسو و همخوان است. زندگی لحظه‌ای میان دو عدم است و مملو از شر و رنج، و با این حال باید لحظهٔ حال را غنیمت شمرد و لذت برد.
@philosopherin

Читать полностью…

فلسفه

از زبان برخی می‌شنویم «اسلام سرتاسر رحمت و رأفت است». اما آیا هیچ پدیده‌ای در این جهان می‌تواند «سرتاسر رحمت و رأفت و مهربانی» باشد؟ حتی اگر روابطی مانند عشق به فرزند را که از مهرورزانه‌ترین و مهربانانه‌ترین پدیده‌هاست در نظر بگیریم، باز هم نمی‌توانیم بگوییم سرتاسر رأفت و مهربانی و رحمت است. نه تنها هیچ پدیده‌ای این چنینی نداریم که اصلاً چنین پدیده‌ای مطلوب هم نیست. اگر کودکی تنها محبت و رأفت و مهربانی ببیند عاقبت خوشایندی نخواهد داشت. کامل بودن هر پدیده در گرو این است که از هر آنچه که ضروری است به میزان لازم و به حد تعادل بهره برده باشد، تنبیه و مجازات بخصوص در جایی که عدالت مطرح است باید به تعادل وجود داشته باشد. اسلام نیز مانند پدیده‌های مشابه خود نمی‌تواند عاری از تنبیه و مجازات باشد. اما اختلاف نظر بر سر این است که آیا تنبیه و مجازاتی که در اسلام مطرح است یا مسلمانان از متون اسلامی برداشت می‌کنند متناسب است، عادلانه است، با کلیت اسلام همخوانی دارد و غیره. بهتر است بر این اختلاف متمرکز بمانیم و آن را بررسی و احیاناً حل کنیم وگرنه «اسلام سرتاسر رحمت و رأفت است» نه تنها درست نیست که خریدار چندانی هم میان دینداران و بی دینان ندارد. مسیحیان سعی کردند این تصویر «رحمت مطلق» را در مورد دین خود ترویج کنند ولی پیروان هیچ دینی نیز به اندازهٔ مسیحیان جنایت نکرده‌اند: مردمان قارهٔ آمریکا و استرالیا را یا به کلی از روی زمین محو کردند و یا آنها را مجبور کردند به دین مسیحیت بگروند، جنگهای صلیبی راه انداختند و مسلمانان و یهودیان را قتل عام کردند و در آفریقا نیز از جنایتی نگذشتند، و دادگاه تفتیش عقاید به راه انداختند.
@philosopherin

Читать полностью…

فلسفه

آیا خداوند وجود دارد؟

گفتگو با گراهام آپی
@philosopherin
برگردان: زهیر باقری نوع‌پرست
زیرنویس: تارا صالحی

Читать полностью…

فلسفه

در دفاع از مانویت👇

http://www.salekenisti.com/در-د/

Читать полностью…

فلسفه

@philosopherin

در صورتی که مایلید مواضع خداباورانه سنتی در رابطه با مسئله‌ی شر را مطالعه کنید و همچنین از رویکردهای الهیاتی مدرن در این رابطه مطلع شوید، به سراغ دو جلدی «درباره‌ شر» بروید. نعیمه پورمحمدی - سرپرست مترجمان این کتاب - به‌صورت تخصصی روی مسئله شر کار کرده و می‌توانید به تألیفات وی در این زمینه هم ‌مراجعه کنید.

Читать полностью…

فلسفه

☀️معنای زندگی چیست؟
🗣️گفتگو با دیوید بناتار

🖋️ترجمه: زهیر باقری نوع‌پرست
🖍️زیرنویس: تارا صالحی
@philosopherin
در صورتی که مایلید متن این‌گفتگو و گفتگوهای دیگر را بخوانید می‌توانید‌ به فایل پی‌دی‌اف در لینک زیر مراجعه کنید👇

/channel/philosopherin/2691

Читать полностью…

فلسفه

«پرگار» بی‌بی‌سی فارسی چندین برنامه در‌ مورد فلسفه دین ‌و خداباوری ساخته و وجه مشخصه‌ی بسیاری از آنها دعوت از افرادی است که یا تخصصی در این‌ زمینه ندارند و یا اگر هم با موضوع مورد نظر آشنایی دارند توسط دیگر متخصصان این رشته به‌عنوان متخصص و یا صاحب‌نظر شناخته نمی‌شوند. در واقع برنامه‌ی پرگار در حال جعل متخصص در زمینه‌ی فلسفه‌ی دین برای عموم مردم است.

اگر پرگار را با برنامه‌ی In Our Time که در رادیو بی‌بی‌سی انگلیسی اجرا‌ می‌شود مقایسه کنیم به‌خوبی متوجه این مسئله می‌شویم. در برنامه‌ی بی‌بی‌سی انگلیسی از‌ متخصصینی دعوت می‌شود که در صاحب‌نظر بودن آنها بحثی نیست. شاید برای همین است که ملوین برگ - مجری برنامه‌ی انگلیسی- در این برنامه‌ها می‌تواند سوالات خود را به شکلی مطرح کند که گویی خود هیچی در‌مورد آن نمی‌داند و بدین شکل به‌نوعی پرسش مخاطب برنامه را که هیچ در مورد آن موضوع نمی‌داند مطرح می‌کند و اجازه می‌دهد متخصصین نظر دهند. به‌این‌صورت یک برنامه‌ی عمومی درست می‌شود که در آن متخصص برای عامه‌ی مردم نظرات خود را تشریح می‌کند. در حالی که در پرگار، مجری برنامه خود را به‌عنوان یک متخصص در کنار مهمانان نه‌چندان مسلط می‌بیند. از این رو‌ برنامه‌ی پرگار در اغلب برنامه‌هایش نتوانسته جایگاهی برای انتقال تخصص متخصص به عامه‌ی مردم باشد.

اگر مایلید مناظره ‌‌یا گفتگوهای «پرگار» در زمینه‌ی فلسفه‌ی دین را ببینید بهتر است احتیاط کنید. برخی از برنامه‌های پرگار در‌واقع سیاه‌مشق شرکت‌کنندگان جلوی دوربین است.

@philosopherin

Читать полностью…

فلسفه

@philosopherin

دوره‌ی فلسفه‌ورزی به زبان انگلیسی

(بحث و گفتگو به زبان انگلیسی انجام خواهد شد)

Читать полностью…

فلسفه

نیچه تحت تاثیر شخصیت راسکولنیکوف در رمان «جنایات و مکافات»، به طرح رویکرد اخلاقی خود همت می‌گمارد. راسکولنیکوف بر این باور بود که ابرمردی است ورای اخلاق و قانون و اعمالش را نمی‌توان با چنین معیارهایی سنجید.

از نظر نیچه انسان‌های برتری در تاریخ وجود دارند که ورای اخلاق هستند و اهمیتی ندارد که چه اعمال غیراخلاقی‌ای انجام داده‌اند. از نظر نیچه، آفرینش‌های این نخبگان - شامل هنرمندان، نویسندگان، جنگاوران و سیاستمداران برجسته – از جان توده‌های مردم ارزشمندتر است. یکی از دلایلی که نیچه از مسیحیت متنفر است این است که با ارائهٔ اخلاقیاتی که بر اساس آن همه با هم برابر هستند موجب شکل‌گیری «وجدان» در انسانهای برتر شد. در حالی که از نظر او انسانهای برتر باید بتوانند بدون هرگونه ملاحظه اخلاقی نسبت به توده‌های مردم به خلق و آفرینش بپردازند.

مسیحیت علاوه بر اخلاق بردگی خصوصیتی دیگری داشت و آن ارادهٔ معطوف به حقیقت بود. این پدیده در مسیحیت منجر به شکل‌گیری علوم طبیعی مدرن شد. علوم طبیعی مدرن نیز خود به نفی متافیزیک و خداوند انجامید، بخصوص با پیدایش فرگشت در علوم طبیعی. این ارادهٔ معطوف به حقیقت به ما نشان داد که حقیقتی ورای طبیعت وجود ندارد. در واقع از نظر تاریخی، بسط مسیحیت به ویرانی خودش تبدیل شد.

نیچه پیام مرگ خداوند را در فرهنگ مسیحیت به ما می‌رساند. در کتاب این چنین گفت زرتشت هنگامی که مرگ خدا اعلام می‌شود شخصیت‌های کتاب شروع به خنده و لودگی می‌کنند و چنان که در آن کتاب می‌آید به این دلیل است که آنها از عمق این فاجعه و تاثیری که آن بر زندگی آنها خواهد گذاشت، خبر ندارند. مرگ خدا خلا و حفره‌ای در زندگی بشر ایجاد می‌کند که برای پر کردن آن نیاز به خلق ارزش‌های جدید داریم، امری که بسیار دشوار است.

در دنیایی که خدا مرده است، برای اینکه به نیهیلیسم نرسیم باید ارزش‌هایی را خلق کنیم. نیچه خود را مسیح جدید فرهنگ غرب و کتاب «این چنین گفت زرتشت» خود را همچون عهدین دوران جدید اروپا برمی‌شمرد. ارزش‌های مدنظر او مبتنی بر شکل‌گیری فردیت انسانهای برتر است. از این رو اگر خود را پیرو نیچه بدانید، از نظر نیچه سخنان او را نفهمیده‌اید چرا که تاکید او بر این است که هرکس باید خود به آفرینش خود و فردیت خود مشغول باشد. در دنیایی که خدا مرده است ارزش‌های مسیحی دیگر معنایی ندارند. اما مکاتب فکری‌ای که از مسیحیت الهام گرفته‌اند نیز چنین سرنوشتی دارند: همچون سوسیالیسم و فمینیسم. سوسیالیسم بر مبنای دلسوزی برای اکثریت است و نیچه ارزشی برای آن قائل نیست. از نظر نیچه مردان از زنان برترند و از این رو فمینیسم نیز نوعی دلسوزی بیجاست و از آنجا که نیچه برتری را در انسانها می‌ستاید، فمینیسم را نیز نوعی اخلاق بردگی برمی‌شمارد. مکاتبی که به برابری همهٔ انسانها باور داشته باشند و اکثریت را تقدس بخشند از نظر نیچه بازماندهٔ خداباوری مسیحی است که در آن خداوند همهٔ انسانها را برابر و با حقوق مساوی آفریده است. با مرگ خداوند، مسیحیت و تمامی بازماندگان آن را باید کنار گذاشت و به خلق اخلاقیات جدیدی روی آورد.
@philosopherin

اینها بخش‌هایی از درسگفتار «نیچه و مرگ خداوند» است که در لینک زیر می‌توانید به آن دسترسی پیدا کنید

https://youtu.be/Smq5uRhM_IA

Читать полностью…

فلسفه

برتراند راسل از معدود فیلسوفان مهم معاصر است که فعالیت‌های سیاسی زیادی داشت و حتی مدتی نیز برای مخالفت با جنگ به زندان رفت. راسل به همراه عده‌ای اتحادیه‌ای برای صلح و آزادی درست کرد و این حرکت از نظر ویتگنشتاین به‌شدت مضحک بود. راسل به ویتگنشتاین می‌گوید گویی تو اتحادیه‌ای برای بردگی و جنگ را ترجیح می‌دهی و ویتگنشتاین می‌گوید چنین اتحادیه‌ای از اتحادیه شما بهتر خواهد بود.

از نظر ویتگنشتاین تغییرات مهم و محسوس در دنیا با تکرار سخنان بعضا بدیهی و بیهوده حاصل نمی‌شود. تکرار کلمات و مفاهیم مترقی و اخلاقی در قالب بیانیه‌های سیاسی بیش از هر چیز برای مطرح کردن خود و حس خودبرتربینی اخلاقی مفید است و هیچ فایده‌ای برای خیر عمومی ندارند و بر زبان راندن آنها نیز نشان از فضیلت و برتری خاصی ندارد.

@philosopherin

https://newhumanist.org.uk/articles/4709/bertrand-russells-lofty-pacifism

Читать полностью…

فلسفه

پست مدرنیسم مرده است

نوشته‌ی ادوارد داکس
برگردان اصلان شیعتی
@philosopherin

Читать полностью…

فلسفه

سرتاسـر جهـان صحنـه‌ی نمایـش اسـت و تمام زنـان و مـردان بازیگران آننـد: هـر کـدام لحظه‌هـای ورود و خـروج دارنـد و هـر یـک بـه موقـع خـود نقشـهایی را ایفـا می‌کنـد و عمـر هـر یـک شـش یـا هفـت صحنـه دارد. بـا شـیرخوارگی وگریـه در آغـوش پرسـتار آغـاز می‌شـود و سـپس بـه نالـه‌ی کـودک دبسـتانی بـاکیفـی بـه پشـتش می‌رسـد کـه با چهـره‌ای تابنـاک ولـی بـا بی‌میلـی، حلـزونوار، بـه سـوی مدرسـه گام بر مـی‌دارد. سـپس نوبـت بـه جـوان عاشـق می‌رسـد کـه همچـون بوتـه‌ی آزمایـش آههایـی بـه صـورت غزلهـای سـوزناک در وصـف ابـروان یـار سـر می‌دهـد. بعـد یـک سـرباز می‌شـود کـه کلماتـی خشـن بـه لـب مـی‌آورد.


و همچـون شـاعر ریشـی می‌رویانـد و در دفـاع از شـرف خـود بـرای نـزاع و مبـارزه آمـاده اسـت و در جسـتجوی شـهرتی حباب‌آسـا حتـی در دهانـه‌ی تـوپ مـی‌رود. سـپس قاضـی دادگاه می‌شـود کـه شـکمی گـرد و برجسـته بـا مرزهـای مشـخص و چشـمانی سـختگیر و ریشـی منظـم پیـدا می‌کنـد و گفته‌هایـی خردمندانـه و نویـن بـه زبـان مـی‌آورد و به این ترتیـب نقـش خـود را ایفـا می‌کند. در مرحله‌ی ششـم صـورت و هیکلی لاغـر و مضحـک پیـدا می‌کنـد و سـرپایی می‌پوشـد و عینـک بـه چشـم می‌گـذارد و دسـت در جیـب بیرونـی خود می‌برد و شـلوار دوران جوانی را کـه اکنـون روی پاهـای نحیـف و باریکـش افتـاده بـه پـا می‌کنـد و صـدای بـم و مردانـه‌اش مبـدل به جیغ بچه‌گانه می‌شـود و به سـوت‌زدن شـبیه می‌گـردد. آخریـن صحنـه که ایـن تاریخچـه‌ی پرماجرا را بـه پایان می‌رسـاند دوران طفولیـت مجـدد و زمـان فراموشـی اسـت کـه دیگـر نـه دندانـش مانـده و نـه چشـمانش کار می‌کند و نه طعمـی می‌فهمد و دیگر هیـچ چیـز برایـش وجود نـدارد.

@pilosopherin

--------------
«آنچه دلخواه تو است»
ویلیام شکسپیر
----------------
(🧓ممکن است این اثر همچون دیگر آثار منتسب به شکسپیر در واقع اثر کریستوفر مارلو باشد)

Читать полностью…

فلسفه

تری ایگلتون: روشنگری در ضدیت با خدا تعریف نمی‌شود، در میان روشنگران خداناباوران بسیار محدودی وجود داشت. روشنگری ضدیت با طبقه روحانی مسیحی در اروپا بود. پس از روشنگری، در اروپا تلاش شد جایگزینی برای خدا پیدا کنند. روشنگران عقل را جایگزین کردند، بعدتر طبیعت، فرهنگ و دیگر عناصر زندگی بشر هم مطرح شدند. اما این پدیده‌ها نمی‌توانند جایگزین خدا شوند. تصور اینکه باید برای خدا جایگزینی پیدا کنیم از این باور اشتباه سرچشمه می‌گیرد که سیستم‌های سیاسی و حکمرانی بر مبنای اخلاق بنا شده‌ و اخلاق نیز ریشه در باور به خدا دارد. بنابراین، اگر خدایی در کار نباشد این امر می‌تواند موجب دهشت‌های سیاسی و اجتماعی شود. اگر این ترس را کنار بگذاریم متوجه می‌شویم که نیازی نیست طی تلاش‌های بیهوده جایگزینی برای خدا پیدا کنیم. 
 
راجر اسکروتن: من فکر می‌کنم نظرات علمی حقایق مرتبط به جهان را طرح می‌کند ولی همه حقایق را طرح نمی‌کند. راه دیگری برای نگریستن به جهان وجود دارد که نگرش مبتنی بر جهان‌بینی دینی است. ما این امر را از طریق تجربه خود می‌دانیم ما نمی‌توانیم در تعامل با هم یکدیگر را تابع محض قوانین فیزیولوژی بدانیم، تنها روی تخت بیمارستان ممکن است چنین حالتی داشته باشیم. دین باعث می‌شود به یکدیگر به شکلی دیگر نگاه کنیم، و یکدیگر را ذرات اتم در نظر نگیریم و در عوض به مسئولیتی که در قبال هم داریم و احساسات و عواطف بشری دقت کنیم.   
@philosopherin

https://www.youtube.com/watch?v=PBTD6KsoVlc&t=1494s

Читать полностью…

فلسفه

نامه اپیکوروس به منویکئوس


➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🪐@philosopherin

Читать полностью…
Subscribe to a channel