درود بهت محمدحسن جان متاسفانه این پست هایی ک اینجا میزاری رو اغلب نمیتونن درک کنن. خیلی واضحه پشت پرده حماس و حمله هفت اکتبر منتها ی عده از دوستان پیش زمینه پذیرفتن این مطالب رو ندارن و دوس ندارن اون چیزی رو ک قبلا پذیرفتن و شنیدن کنار بزارن.
فقط من با زیاد از حد خوب نشون دادن نصرالله موافقم چرا که حرف هاش در مورد تمدن و تاریخ ایرانی و.... یادم نرفته.
بله میدونم گفته بودید سرلن حماس چند روز قبل طوفان الاقصی در مسکو بودن و این حمله با همکاری روسا بوده
ولی بازم عجیبه، اگه ایران از این عملیات اطلاع نداشت، چرا ازش حمایت کرد؟ چطوری شک نکرد که این حمله نقشه اسرائیل و روسیه هست ؟
راستی تو ویدئو های یوتیوب یبار لااقل توضیح بده چرا جنگ تو خاورمیانه بنفع روسیه هست ؟ (اخه شما و استادتون همش همینو میگید که روسا خواهان جنگ در خاور میانه هستن)
دوست عزیز تو بحث سیاسی توهین نکنیم . هر کسی یه نظری داره اگر تحلیلی دارید درست و اصولی عنوان کنید
ادمین هم همینطور اینکه رو هوا بگیم فلانی اینکارو کرد اونکارو نکرد اشتباهه
سیاست علم پیچیده ای ایه و پشت پرده هایی داره که فقط رهبران ازش باخبرن
در مظلومیت سید حسن نصرالله همین بس که
خون پاکش و نام مبارکش
در کنار چون سنوار تکرار شود
این نامردیِ تاریخ است که
مرد شریفی را در کنار حیوان صفتی قرار دهد
جنگ عزیزانه ۳۳ روزه کجا
داعشیانِ وحشی ۷ اکتبر کجا
نکته اصلی این هست که خواست و اراده جهانی آن است که دوران طلایی شیعیان در خاورمیانه تمام شده
میتوان پذیرفت و میتوان دست و پا زد سپس پذیرفت
18 سال از جنگ 33 روزه در سال 2006 میلادی گذشته است. اگر بخواهیم صحبت هایی از سر واقع بینی و عدم شعار های احساسی داشته باشیم باید بگوییم که مسئولین در محور مقاومت به مانند بسیاری از دشمنان قبلی اسراییلی در باد موفقیت ها در آن جنگ رفته و فراموش کردند که در مقابل چه دشمنی قرار دارند.
عین این ماجرا در فاصله دو جنگ یوم کیپور در 1973 و درگیری اسراییل و سوریه در لبنان به سال 1982 میلادی رخ داد.
اسراییل که در بحث سامانه های پدافند هوایی ضربه شدیدی از اعراب خورده بود در 1982 با شکی بسیار متفاوت در میدان حاضر شده و تمامی آنچه سوری ها در بخش پدافندی یا رزم هوایی داشتند را منهدم کردند.
اسراییلی ها در جنگ 6 روزه به سال 1967 پیروزی بزرگی بدست آوردند ولی در دریا در مقابل ناوچه های موشک انداز مصری اسیر شده و ضربه سنگینی دریافت کردند. در 1973 حریف همان حریف بود ولی اسراییلی ها این بار در دریا بسیار آماده تر بودند و موشک های دشمن را منحرف و سپس آنها را با موشک های گابرییل هدف قرار دادند.
ضربات سنگینی که در جنگ 1973 میلادی به زرهی اسراییل وارد شد باعث متولد شدن ایده ای به نام مرکاوا شد و درس های جنگ 33 روزه باعث شد تا سیستم های دفاع فعال به صورت انبوه در اختیار یگان های زرهی قرار بگیرد.
و البته تمام اینها از اینجا آغاز می شود که بعد از هر ضربه در اسراییل کمیته های حقیقت یاب تشکیل شده و تا بالاترین مقامات به سوال کشیده می شوند. آنها سوال و جواب ها ، آن مطرح کردن علنی بسیاری از مشکلات در کنار داشتن دسترسی های خوب به پول و فناوری ها چه به صورت داخلی و خارجی در نهایت باعث ترکیبی شده که حالا این طور محور مقاومت را زیر ضربه برده است.
🇮🇷📝 @defence_news 📝🇮🇷
پرچم اسرائیل بر فراز منبع آب روستای عیتا الشعب( مختصات 33.098086,35.333503) و نمایی از ویرانههای آن پس از تصرف کامل به دست نیروهای IDF.
با تصرف رامیا و عیتا الشعب و یارون حالا رمیش هم در معرض حمله گازانبری قرار دارد.
محور مرکزی حزبالله در خط مرزی جنوب در آستانه سقوط...
🔗 Johnthesavage (@Orwellian2017k)
📃@Cataphract1
احتمالا تهران اکنون انگیزه بیشتری برای تقویت تواناییهای نظامی خود، از جمله استقرار جنگندههای سوخو Su-35، خرید سیستمهای دفاع ضدموشکی ساخت روسیه و گسترش همکاری نظامی با مسکو، دارد.
چهارم، خاک ایران خط قرمز اسرائيل
خط قرمز جدید ایران در قبال اسرائیل نیز تعریف شده است. تلآویو نزدیک به ۱۵ سال، حملات تخریبی به پایگاههای نظامی ایران در سوریه ترتیب داده و حتی ژنرالهای ارشد ایرانی را مستقیما هدف گرفته است. با این حال، با بمباران کنسولگری ایران در دمشق در اوایل آوریل (فروردین ماه)، اسرائیل از یک مرز حساس رد شد و ایران را وادار کرد دو هفته بعد با شلیک انبوهی از موشکها و پهپادهای کمتر پیشرفته به اسرائیل پاسخ دهد. این رویداد نشاندهنده فروپاشی خطوط قرمز سنتی ایران در قبال اسرائیل بود. ایران در پاسخ به اقدامات مداوم اسرائیل، از جمله ترور رهبر حماس در تهران و رهبر حزبالله در بیروت، برای بازگرداندن سطحی از بازدارندگی اقدامی تلافیجویانه انجام داد. این بار، ایران از دو خط قرمز مهم عبور کرد؛ او از داخل مرزهای خود به خاک اسرائیل حمله کرد و کشوری را که به سلاح هستهای دسترسی دارد، هدف گرفت. جالب است که ایران کمتر از ۱۰ ماه قبل، به خاک یک قدرت هستهای دیگر یعنی پاکستان نیز حمله کرده بود. پیام تهران واضح بود: حریم خاک ایران خط قرمز اساسی دولت و جامعه است، حتی اگر ایران نتواند به طور کامل از پایگاههای نظامی خود در منطقه شامات در برابر حملات هوایی اسرائیل محافظت کند. بدون وجود خط قرمز ثابتی که رقابت میان ایران و اسرائیل را مهار کند، احتمالا هر دو طرف تلاش میکنند با ادامه حملات تلافیجویانه، مرزهای خود را بازتعریف کنند، بهویژه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال جاری.
پنجم، افزایش نفوذ در میان همسایگان عرب
به نظر میرسد نفوذ ایران در جوامع عربی افزایش یافته است. دستاوردهای حمله اخیر ایران در زمینه قدرت نرم میتواند به بازسازی محبوبیت ایران در جهان اسلام کمک کند، محبوبیتی که با حمایت بیدریغ تهران از رژیم اسد در سوریه آسیب دیده بود. از زمان جنگ حماس در غزه، ایران در میان فلسطینیها و جوامع عربی حامیان بیشتری پیدا کرده است. پیروزی «مسعود پزشکیان» در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران، و پررنگ شدن شعار همکاری منطقهای به رهبری «محمدجواد ظریف»، معاون رئیسجمهور در امور راهبردی، و «عباس عراقچی»، وزیر امور خارجه، ممکن است به کاهش تنشها میان تهران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس کمک کند. با این حال، ایران هنوز ابتکار منطقهای قوی ندارد و ممکن است در بهرهبرداری کامل از این فرصت و تبدیل این نفوذ به تغییرات ملموس در معادله قدرت منطقهای با چالشهایی مواجه شود.
ششم، نزدیک شدم ایران به سلاح هستهای در صورت حمله اسرائيل
عملیات تلافیجویانه اسرائیل علیه ایران میتواند سیاست هستهای تهران را بهطور چشمگیری تغییر دهد. صداهای قدرتمندی در ایران، عمدتا از صف تندروها بلند میشود که از پیگیری قدرت هستهای به عنوان ابزاری راهبردی برای بازگرداندن بازدارندگی کامل کشور حمایت میکنند. این حامیان استدلال میکنند که موثرترین ابزار ایران برای بازدارندگی در مقابل تجاوز اسرائیل در تصمیمی استراتژیک برای توسعه کامل سلاحهای هستهای نهفته است. ممکن است پس از هرگونه حمله احتمالی تلافیجویانه اسرائیل به زیرساختهای هستهای ایران، استدلال پشت این موضوع از اساس تقویت شود. در نتیجه، انتظار میرود که هرگونه حمله نظامی اسرائیل، تلاشهای تهران برای دستیابی به توانایی هستهای را شدت ببخشد. وسواس غرب برای خلع سلاح کامل ایران و مجوز بیحد و حصر غربیها به اسرائیل برای فشار بر متحدان غیردولتی ایران در منطقه و حتی در قلمرو ایران، ممکن است نتیجهای ناخواسته داشته باشد: ایران مسلح به سلاح هستهای.
هفتم، نبرد تکنولوژی و ژئوپلیتیک
این درگیری تضاد میان قدرت تکنولوژیک و قدرت ژئوپلیتیک را برجسته میکند. در شرایطی که ایران از مزایای ژئوپلیتیکی قابلتوجهی برخوردار است، نقطهضعف اسرائیل دقیقا آسیبپذیری ژئوپلیتیکی آن است؛ قلمرو اسرائیل به یک منطقه کوچک میان رود اردن و دریای مدیترانه محدود است. این تفاوت ژئوپلیتیکی، استراتژیهای آنها را شکل داده است. در حالی که ایران انجام عملیات در «منطقه خاکستری» با حمایت شبکهای از متحدان غیردولتی را ترجیح میدهد، اسرائیل به استراتژی ضربه اولیه و پیشدستانه خود که مبتنی بر برتری تکنولوژیک است، تکیه کرده است. اگرچه تکنولوژی تاثیر روزافزونی بر انقلابهای نظامی دارد، عوامل ژئوپلیتیک همچنان در ترسیم مسیر رقابتهای منطقهای نقشی کلیدی ایفا میکنند. تکنولوژی ممکن است از وزن واقعیتهای ژئوپلیتیک کاسته باشد اما هرگز نمیتواند آنها را بهطور کامل از بین ببرد.
مقایسه قدرت جنگی ایران و اسراییل
دیروز سه شنبه ۲۴ مهرماه، سردار علی فدوی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: سرزمین های اشغالی به اندازه یکی از استان های کوچک ایران است و اگر ما اراده کنیم می توانیم تمام صهیونیست ها را از بین ببریم( دنیای اقتصاد).
لازمه سنجش درستی این گفته جانشین فرمانده سپاه، ارزیابی کلی و بیطرفانه قدرت نظامی دو کشور است.
۱- برتری جغرافیایی ایران
آشکار است که ایران از دیدگاه جغرافیایی برتر است: پهناوری و لاجرم عمق استراتژیک مناسب(بیش از ۸۰ برابری)، جمعیت ۱۰ برابری، تنوع ژئوگرافیک، داشتن سه کرانه ممتاز دریایی و داشتن مرز با ۱۵ کشور، موجبات برتری بلامنازع ایران نسبت به اسرائیل (اشغالگر) کموسعت، کم جمعیت، بی عارضه طبیعی(کوهستان) و محدود شده است؛
۲- برتری فناوری اسرائیل
روشن است که اسرائیل دستکم در آسمان، پدافند هوایی و دفاع غیر عامل، تا کنونبرتر از ایران بوده است؛
۳- برتری ایران در نیروی نیابتی
جمهوری اسلامی با پشتیبانی همه جانبه از جبهه ضد اسرائیلی، موجبات توانمندی حزب الله لبنان، حماس و تشکل های نظامی در عراق، یمن و کرانه باختری بوده است؛
۴- برتری سیستم جاسوسی اسراییل
تا کنون کارکرد سیستم جاسوسی اسراییل شامل شاباک، موساد و امان در ماموریت های محوله و نیز رخنه اطلاعاتی در ایران و محور مقاومت، از برتری بارزی برخوردار بوده است؛
۵- توان موشکی ایران
امروزه روز توان موشکی ایران ضمن آن که به نقطه اتکای ملی-نظامی ایران تبدیل شده، نقش اصلی را در بازدارندگی بر دوش دارد؛
۶- توان هسته ای اسراییل
اسرائیل جزو ۹ دولتی است که دارای انبار تسلیحات اتمی و وسایل پرتاب آن است. همین موجبات ستبر شدن قدرت بازدارندگی آن شده است. اسرائیل قصد دارد اینبرتری استراتژیک انفرادی در منطقه را با کمک امریکا-اروپا و ... حفظ کند؛
۷- بازسازی نفوذ ایران بین ملت های عرب
با این که رویکرد جمهوری اسلامی در جریان بهار عربی و دفاع از خاندان اسد در سوریه موجبات خدشه دار شدن پرستیژ تهران بین ملت های عرب شده بود، از آغاز جنگ غزه با کارکرد ضد اسرائیلی جمهوریاسلامی بین ملت های عرب تا حدود قابل توجهی بازسازی شده است؛
۸- پشتیبانی غرب از اسراییل
پشتیبانی بی دریغ و همه جانبه دولت های غرب و در صدر آنها ایالات متحده از اسرائیل کماکان استمرار دارد. این در حالی که از این منظر جمهوری اسلامی منزوی و بلکه تنها است. حتی روسیه، به ویژه چین حمایت شایسته ای از ایران به عمل نیاورده اند.
شمار این فاکت های مقایسه ای را می توان به دهها مورد کشاند. ولی در یک جمعبندی کلی نتیجه تقابل به میزان تاب آوری دو دولت در نهایت به سه فاکت زیر پیوند حداکثری دارد:
1- میزان قدرت اخلاقی ملی. یعنی اندازه وفاداری و اعتماد مردم به دولت هایشان و اهداف استراتژیک و جا افتادن رویکردها و مقبولیت حکومت بین قاطبه مردم؛
2- میزان تاب آوری اقتصادی با فرض استمرار درگیری های پینگ پنگی؛
3- قدرت سازمان یافتگی ملی(مردمی) و حکومتی، با فرض فرسایشی شدن نبردها.
کوتاه آن که هر ملتی منسجم تر، وفادارتر و سازمان یافته تر باشد، پیروز نهایی این تقابل خواهد بود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
🔺پرواز را بخاطر بسپار، پرنده مردنیست!
پایان پرواز هواپیماهای ایرانی به اروپا، نماد آغاز فصلی تازه است که اصلی ترین نمود آن انزوای فزاینده و انقطاع از جهان است.
حتی قبل از تحریم های اخیر نیز، ناوگان فرسوده و مستهلک هوایی ایران به خاطر مسائل ایمنی از ورود به برخی از شهرهای مهم اروپایی منع شده بود.
نگاهی به لیست پروازهای خروجی شهر فرودگاهی امام خمینی در شبانه روز اخیر نشان می دهد که مسکو و استانبول تنها "مقاصد اروپایی" خطوط هوایی ایران هستند.
در طول قرن نوزده، این دو شهر عمده ترین صادر کنندگان افکار و ایدەهای مدرن بە ایران بودند.
دو شهری که خود با واسطه، مدرنیتەی غربی را دریافت و در ذهن دولتمردان قاجار و منورالفکران اصلاح طلب آن زمان، سرنمون اصلاحات و نوسازی آمرانه به شمار می رفتند.
گویی دست تاریخ و چرخ روزگار دوباره ما را به گذشته برده و مسکو و استانبول را به جایگاه کانونی شان در تخیل " خارجه اندیش " ما باز گردانده است.
طرفه این جاست که هر دو شهر درست مانند گذشتەی پیش گفته، مرکز مدرنیتەی آمرانه و اقتدارگرایی های قرن بیست و یکمیند.
ما در گذشته از مسکو افکار انقلابی، سیاست رادیکال و سوسیال دمکراسی را آموختیم و از ترکیه ناسیونالیسم و ملت سازی و غرب گرایی را.
بعید می دانم امروز این دو متروپل بخت برگشته که زمانی شهرهایی جهانی بودند، چیز زیادی در چنته داشته باشند.
هر دو مقهور دولتمردانی هستند که زبان جهانی اقتصاد را چندان نمی فهمند.
جهانی بودن و جهان روایی در سدەی جاری بیشتر به معنای ادغام در اقتصاد جهانی است. به معنای آشتی با جهان از رهگذر داشتن سهم بزرگ تری از اقتصاد جهان در رده بندی بر اساس تولید ناخالص ملی است.
در جهانی که اقتصاد بر سیاست اولویت دارد، بزرگی نه به سال بلکه به عقل است.
ممکن است جایگاه و شان اقتصادی کشور کوچک و پنجاه سالەی امارات متحدەی عربی از امپراتوری های کهن و چند صد سالەی روسیە و ترکیه بیشتر باشد.
اما یک نکته روشن است؛ هیچ کشوری بدون داشتن روابط گسترده و متقابل با جهان رشد نمی کند.
سوگمندانه با وجود درخشش چین و هند و کره و سنگاپور و ...غرب هنوز مرکز جهان است و همەی راهها بە واشنگن و بروکسل ختم می شود.
اگر در دورەی قاجار در شرق یک ژاپن وجود داشت که چشم روشن اندیشان و اصلاح گران ما را به خود خیره می کرد، امروز در همین آسیا بیش از ده ژاپن وجود دارد.
اما هیچ کدامشان بدون ادغام در اقتصاد جهانی و گردن نهادن به ساز و کارهای عمدتا غرب ساختەی آن پیشرفت نکردەاند
حتی چین که علی الظاهر ضد سیستمی ترین نظام حکومتی را در میان قدرت های نوظهور دارد.
از این رو قطع پروازها به اروپا را نمی توان به فال نیک گرفت، اما می توان به این پند شاعرانه دلخوش بود که گرچه پرنده مردنی است، اما پرواز را می توان به خاطر سپرد.
پرواز توسعه و نوسازی و پیشرفت را نمی توان از یاد برد و ملت ایران به درازای دو قرن زمین افتادن و بلند شدن، این درس را خوب آموخته است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
اسرائیل دست نمی کشد
به اغلب احتمال تلاش های سنگین دیپلماتیک جمهوری اسلامی برای برقراری آتش بس بین حزب الله-اسراییل(اشغالگر)، به جایی نخواهد رسید. حتی کاخ سفید نیز از متقاعد کردن نتانیاهو برای تکوین آتش بس دلسرد شده است. این در حالی است که پیروزی دمکرات ها در انتخابات ۱۵ آبان ماه، تا حدود زیادی به انجام این آتش بس گره خورده است. چرا تا جایی که به اسرائیل (اشغالگر) بر می گردد، اتش بسی در کار نخواهد بود؟
۱- اسرائیل قصد دارد تا با ناکارآمد کردن حماس و حزب الله،امنیت درازمدت را در شمال و جنوب تامین نماید. همان گونه که در باختر و خاورشان، با مصر و اردن به چنین تأمینی دست یافته اند؛
۲- رهبران اسرائیل چنین می پندارند که بدین وسیله دستان جمهوری اسلامی در پیرامونشان کوتاه شده و دیگر چندان جایی برای تداوم مانور تاثیر گذار تهران باقی نخواهد ماند؛
۳- می خواهند با وادار کردن حزب الله به عقب نشینی تا رودخانه لیطانی و خلع سلاح آن، سکونتگاه های شمال را برای درازمدت امن سازند.
کوتاه آن که با نصب العین قراردادن شاخص های ژئواستراتژی، تا جایی که به اسرائیل بر میگردد، دستیابی به آتش بس با حزب الله بس بعید می نماید.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
که بنا به وعدهتان [به نفع ما] دخالت کنید». با اینحال، کیسینجر اتهام بارزانی را رد کرد و اظهار داشت: «آنان چه کاری را میگویند که ما میبایست بدون ایرانیان میکردیم؟ ما چگونه میتوانستیم او را یاری کنیم در حالی که ابزارش را نداشتیم؟» کوتاه اینکه، کیسینجر هیچگاه زیر بار انتقادات مطرحشده در خصوص شکست سیاست آمریکا در کردستان عراق نرفت و در مقابل، جغرافیا، تاریخ و قدرتِ تضعیفشدۀ آمریکا را عوامل بروز این تراژدی برشمرد.
شاه باوجود تمام انتقاداتِ مطرحشده از سوی رسانهها و همپیمانانش، پایان کمک ایران به کردهای عراق را تنها گزینۀ پیشروی کشورش میدید و، علیرغم همۀ مخالفتها، تصمیم خود در الجزایر را عقلانی میپنداشت. در واقع، شاه میخواست سیاست خارجیِ غیردولتی ایران را در شمال عراق را زنده نگاه دارد، اما جریان جنگ به سوی دیگری رفته بود. مهمترین هدف ایران در پشتیبانی از کُردها مهار بغداد بود، آن هم از طریق بیرونکشیدن عراق از مدار شوروی و سپس واداشتن رهبران بعث به دادن امتیاز به ایران در اروندرود. شکستهای پیاپی کُردها در فاصلۀ زمستان 1351 تا زمستان 1353، شاه را از قدرت پیشمرگهها در شکستدادن، و یا دستکم تحت فشار قراردادن ارتش عراق، ناامید کرد. در حقیقت و به گواه اسناد تاریخی، پیشمرگههای کُرد عراقی بدون کمک ایران و دخالت مستقیم ارتش ایران به نفع آنان در جبهۀ جنگ در شمال عراق جان سالم به در نمیبردند. از این رو، شاه بهدرستی به علم گفته بود این ایران بود که در شمال عراق با ارتش عراق میجنگید. ادعایی که او در برابر فورد و کیسینجر نیز به زبان آورده بود. شاه بهدرستی بیان داشته بود که پیشمرگههای بارزانی «در جنگ هیچ پیشرویای نداشتند. آنان در حال گریز بودند، هر چند نه بهسرعتِ گریزِ ویتنامیهای جنوبی، ولی تقریباً بهسرعت [میگریختند]. ما ایرانیها میبایست میجنگیدیم. من تصمیم گرفتم در این زمان که خاورمیان بشکۀ باروت است و روسها از عراق پشتیبانی میکنند و ایالات متحدۀ آمریکا از بحران واترگیت در رنج است، با عراق جنگ نکنم».
در این شرایط، ایران گزینهای نداشت مگر آمادهشدن برای جنگی منطقهای ــ و یا در صورت پشتیبانی مستقیمِ شوروی از بغداد، جنگی بینالمللی ــ با عراق. از این رو، آنگاه که رهبران بغداد انعطافپذیری خود را بر سر اروندرود نشان دادند، شاه فرصت را از دست نداد، به ناگهان کُردهای عراق را رها کرد، به یکباره دست از همکاری خود با آمریکا و اسرائیل کشید و با بغداد به توافقی تاریخی رسید؛ توافقی که او را به خواستۀ والایش در همۀ دوران پادشاهیاش رساند: به اروندرود.
@Iran_Simorgh
فیلم کوتاه دیدار و گفتگوی دکتر سیدعباس عراقچی با امیر محمد بن سلمان، ولیعهد و رئیس شورای وزیران عربستان سعودی
@MFAIran
حتما با این منطق حرکت امام حسین علیهالسلام رو هم محکوم میکردید چون رفت و جون خیلی ها گرفته شد
عملیات 7 اکتبر چه الان چه زمانی دیگر حتما رخ میداد فک میکنید تا کی باید منفعل بود تا کاملا از کشورت اخراجت کنن ،
همین الان دنیا قبل و بعد 7 اکتبر رو ببینید مردم دنیا تا دیروز چیزی از فلسطین و حق سرزمینی نمیفهمیدن و شاید حق رو به صهیونیستها میدادن
حالا چی ؟!...
تو که اسم کانالت رو گذاشتی مطالعات واقعا بهش عمل کن.
یه کم مطالعه کن ببین اگر ۷ اکتبر رخ نمیداد اسراییل الان با کریدرهایی که قرار بود برقرار بشه چقدر قدرتمند تر از قبل شده بود .
تو بیسواد تحلیل که نداری
مطمئنا یه سودی برات داره این اراجیف
سنوار همانی است که روس ها و اسرائیلی ها خرش کردند
تا دست به یک عملیات احمقانه و هماهنگ نشده با ایران بزند
این حرکت خودسرانه او شروع ناکامی های ما بود
و باعث وارد شدن تلفات سنگین به بازوهای ایران شد
سید حسن نصرالله را سنوار با خودش به زیر کشید
همین مرتیکه بود که عزیزان ما را به زیر خاک کشاند و در گور خواباند
سالها این مریض در بستر بیماری بود
هر چی گفتیم آقا این راهش نیست گفتن نه شما بصیرت ندارید یکم دقت کن
حالا که خودشون رو به قبله خوابوندن و میدونن نفس آخره از طبیب دارو و درمان میخوان ؟
این دیگه کار طبیب نیست
برید از غسالخانه وقت بگیرید برای تغسیل و سپس تدفین میت
کراهت دارد جنازه روی زمین بماند
🟢🔴 پنج سناریوی جبران کسری #بودجه
🔵 دولت باید برای عبور از بحران کسری بودجه دست به انتخاب بزند. بهصورت کلی میتوان گفت درحالحاضر پنج سناریو پیش روی دولت است.
✅️در سناریوی اول دولت با استقراض از بانک مرکزی میتواند کسری را جبران کند، اما این اقدام باعث افزایش شدید تورم میشود.
✅️در سناریوی دوم دولت میتواند با انتشار اوراق قرضه پرداخت بخشی از هزینههای فعلی را به آینده موکول کند.
✅️بر اساس سناریوی سوم دولت میتواند از منابع صندوق توسعه ملی برای هزینههای جاری که طبعا توسعهمحور نیست استفاده کند.
✅️در چهارمین سناریو دولت میتواند با کاهش هزینههای خود در مسیر کاهش ناترازی بودجه گام بردارد.
✅️سناریوی آخر اصلاح قیمت سوخت و بازتوزیع درآمد آن است که به پیشنیازهایی مانند جلب اعتماد مردم نیاز دارد. / دنیای اقتصاد
🆔️ @yestraining
🙏🙏گوشش دادم ولی اون مطالبی که باید باشه شاید خط قرمز های تعریف شده براتون
مثلا اینکه حزب ا... ایا میتونه دوباره پا بگیره؟
یا اینکه حماس تمام شده هست؟
با ضعف حزب ا... و حماس ایران تضعیف شده ؟ چقدر تضعیف شده؟
و به نظرتون باید این رون ادامه بدهند با وجود هزینه زیادی که برلمون داره؟
به نظر میاد معادلات امنیتی عوض شده. یه پست در این خصوص بزارید البته اگه خط قرمز نیست.
Читать полностью…عیتا الشعب جایی بود که در جنگ 33 روزه 2006، تقریبا از روز اول حمله تا پایان آن، حزبالله مقاومت سختی کرد و مانع از سقوط آن به دست اسرائیل شد؛ اما تاریخ به نفع محور این دفعه تکرار نشد.
@Khashateria_Cata
درگیری ایران و اسرائيل، تعیینکننده در آینده خاورمیانه
از این منظر، تشدید درگیری میان ایران و اسرائیل، روایتهای سادهانگارانه در مورد «پایان خاورمیانه» در سیاست خارجی آمریکا را هم به چالش میکشد. در یک زمینه گستردهتر، سرنوشت رقابتهای بزرگ واشنگتن در مناطق «اقیانوس هند-آرام» و «یورو-آتلانتیک»، بهطور فزایندهای به محور «خلیج فارس-شامات» گره خورده، جایی که تهران در حال تقویت روابط خود با مسکو و پکن است. این پویایی در حال بازتعریف ژئوپلیتیک در خاورمیانه است. درگیری ایران و اسرائیل از نمودهای اولیه این ماجراست، اما به هیچ وجه فصل پایانی آن نیست.
@Iran_Simorgh
🟢🔴 گاز، ژئوپلیتیک و خاورمیانه:
✅️تنگه هرمز به تنهایی بیش از یک پنجم تجارت جهانی LNG را با حدود 110 تا 120 میلیارد متر مکعب گاز به صورت مطلق تشکیل می دهد. بیش از 80 درصد از این حجم به مقصد بازارهای آسیایی از جمله چین، هند، ژاپن و بسیاری دیگر است. نقش هرمز در تجارت جهانی LNG قرار است در سال های آینده با توسعه میدان شمالی قطر و کارخانه صادرات ال ان جی Ruwais امارات افزایش یابد.
✅️نقش اسرائیل به عنوان تامین کننده گاز منطقه ای در سال های اخیر به طور قابل توجهی افزایش یافته است. رونق تولید داخلی منجر به افزایش عرضه گاز با لوله به اردن و مصر شد. امروز، اسرائیل حدود 15 درصد از عرضه گاز مصر را به خود اختصاص داده است و قرار است این سهم با افزایش مسائل مربوط به تحویل بالادست مصر افزایش یابد.
✅️ایران یکی از تامین کنندگان اصلی گاز عراق است و تقریبا نیمی از تقاضای گاز این کشور را تامین می کند. علاوه بر این، ایران یک تامین کننده مهم ترکیه است و 10 تا 15 درصد از عرضه اولیه گاز این کشور را به خود اختصاص میدهد.
🆔️ @yestraining
عمق استراتژیک چیست؟
در ادبیات نظامی عمق استراتژیک به فاصله میان خط مقدم جنگ و نواحی حیاتی و حساس کشور مانند پایتخت، مراکز صنعتی، جمعیتی و فرماندهی، گفته میشود. چنین تعریفی تا پایان های جنگ دوم کارایی داشت. ولی با ارتقای تکنولوژی تسلیحات پرتابی، جنگنده ها و تسلیحات غیر متعارف(هسته ای، میکربی، شیمیایی، سایبرنتیک و...) دیگر نقش فاصله و مسافت کمرنگ شده و یا تغییر کرده است.
با وجود این تغییرات، امروزه تا جایی که به امنیت واحدهای مستقل سیاسی(کشورها) بر می گردد، عمق استراتژیک به میزان وفاداری شهروندان به رهبر و حکومت اطلاق می شود. به سخن دیگر چنان چه آحاد و قاطبه شهروندان کشوری، آماده باشند که هر بهایی، از جمله مال، سکونتگاه و حتی جان خویش را در راه حفظ و پایداری حکومت بپردازند، این کشور هر چقدر همکوچک، از عمق استراتژیک مناسب برخوردار است.
البته رهبران و تصمیم سازان برخی حکومت ها، که از میزان اندک رخنه و نفوذ اهداف و آرمان های خود بین مردمشان به خوبی آگاهند (هر چند خلافش را وانمود کنند)، هرگز و در هیچ شرایطی بر اساس اراده خود دست به مقابله و جنگ به بیگانگان دست نخواهند زد. زیرا نتیجه جنگ از پیش معلوم است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
قرارداد الجزایر ۱۹۷۵ لرزهای بر استراتژی مشترک ایران و اسرائیل در مهار عراق انداخت. قرارداد مذکور جبهۀ خاوری را برای اسرائیل بیش از پیش آسیبپذیر کرد. گرچه اسرائیلیها از توافقی قریبالوقوع میان تهران و بغداد آگاه بودند، اما آنان انتظار نداشتند پایان عملیاتشان در کردستان عراق اینگونه «دراماتیک و غمانگیز» باشد. اسرائیلیها گمان میکردند که جنگ کُردی بسیار بیش از این به درازا بکشد. کیسینجر خود از طریق شاه از جزئیات قرارداد آگاه شده بود، اما اسرائیل کاملاً از این جزئیات کنار گذاشته شده بود، تا زمانی که مسئولین ساواک در 18 اسفند 1353 (۹ مارس ۱۹۷۵) به اوری لوبرانی، سفیر وقت اسرائیل در تهران، دربارۀ این موضوع اطلاع دادند.
شاه با بیخبرگذاشتن و نادیدهگرفتنِ آنان و تقلیل تلآویو به شریکِ درجه دو، نمک بر زخمِ رهبران اسرائیل پاشیده بود. تنها یک روز پیش از عقبنشینیِ سربازان ایرانی، مامورین ساواک در کردستان عراق افسران اسرائیلی را از عقبنشینیِ ناگهانی ایران آگاه ساختند. تصمیم شاه باعث شد افسران اسرائیلی در معرض خطر دستگیری به دست ارتش عراق قرار بگیرند. افسران اسرائیلیِ مستقر در شمال عراق، همچون الیزر سفریر، دیوید کیمچه و زوری ساگی، تنها دو ساعت زمان داشتند که به پیرانشهر، در استان آذربایجان غربی، بگریزند. سفریر، با بهیادآوردنِ آن زمانی که نزدیک بود به محاصرۀ سربازان ارتش عراق درآید، میگوید: «در تمام راه بازگشت به تهران، ایران را نفرین میکردم. بسیار نومید شده بودم».
با وجود درخواستِ کُردهای عراقی از اسرائیلیها برای پشتیبانی هوایی از آنان و ارسال کمک از طریق چترهای نجات، اما اسرائیل از این کار امتناع ورزید، چرا که از بیرحمیِ منطقِ ژئوپولتیک بهخوبی آگاه بود. در واقع، اسرائیل بدون رضایت ایران نمیتوانست به همکاری خود با کردهای عراقی ادامه دهد. باری، اسرائیل برای بیش از یک دهه بارزانی را بهعنوان متحدی ارزشمند در مهار عراق میدید. اما، تصمیم شاه پشتیبانیِ استوار و نیرومندِ تلآویو از کُردها را برهم زد. اسحاق رابین، نخستوزیر اسرائیل، با خشم و تلخی به قرارداد الجزایر واکنش نشان داد و گفت: «شاه کُردها را فروخت». کیسینجر نیز با رهبر اسرائیل ابراز همدردی کرد و گفت: «من در خصوص این اقدام به شاه هشدار داده بودم، ولی به هر حال او انجامش داد».
گرچه اسرائیلیها از چرخش استراتژیکِ ایران بسیار خشمگین بودند، اما آنان از انتقاد آشکار از شاه دوری گزیدند. تنها اوری لوبرانی بود که رنجش تلآویو از تهران را نشان داد. اما ناخشنودی لوبرانی با پاسخ تند و تلخِ یک افسر ارشد ساواک روبهرو شد که میگفت: «این ناتوانی اسرائیل است که اجازۀ دخالت احساسات در سیاست رامیدهد». از نگاه اسرائیل، تصمیم شاه در اسفند 1353 (مارس ۱۹۷۵) خیانتی بود همپایۀ «رهاکردن چکسلواکی در برابر هیلتر از سوی چمبرلین (نخستوزیر بریتانیا)».
کوتاه اینکه، توافقنامۀ الجزیره ۱۹۷۵ نخستین تنش را میان ایران و اسرائیل برانگیخت. در چنین زمینهای بود که شاه از لابی اسرائیلی در آمریکا انتقاد کرد و قدرت آن را «حتی برای اسرائیل زیاد» خواند. شاه با صراحت ویژۀ خود به مایک والاس، تحلیلگر ارشد نیویورک تایمز، گفت که لابی اسرائیل «بسیاری از چیزها» ازجمله «روزنامهها، رسانهها، بانکها و امور مالی» را کنترل میکند. علیرغم خروج سریع ایران از شمال عراق و انتقاد روزافزون شاه از لابی اسرائیلی، همکاری ایران و اسرائیل در ظاهر از هم گسسته نشد، چرا که ایران سنگ بنای دکترین ِپیرامون بود. در باطن اما بذر بیاعتمادی و دشمنی در رابطه دو کشور کاشته شد.
قرارداد الجزایر به وجهۀ آمریکا و استراتژیست ارشد آن، هنری کیسینجر، نیز آسیب زد. همکاری پنهانیِ سیا با ساواک در کردستان عراق، رسماً در 14 خرداد 1354 (۴ ژوئن ۱۹۷۵) پایان یافت. آمریکا بدون دخالت شخصیِ شاه «در جنگی که از منظر لجستیکی بسیار دشوار، [از بُعد جغرافیایی] بسیار دور، و برای افکار عمومی آمریکا فهمناپذیر بود» درگیر نمیشد. پس از سه سال تخصیص پول و مهمات، کیسینجر برگ برندۀ کُردیِ خود را در مهارِ بغدادِ متحدِ مسکو از دست داد، آن هم تنها به دلیل سیاست «خونسردانه، سنگدلانه، و واقعگرایانۀ» شاه. شاه به علم گفته بود: «هیچ بدم نمیاد که آمریکاییها، مخصوصاً این آقای کیسینجر، خیال نکند که هر چه میگوید وحی مُنزَل است».
گذشته از این، آمریکاییها نیز مَکبثوار نسبت به آنچه که بر سر کُردهای عراق آمده بود دچار عذاب وجدان شده بودند. بارزانی که از سرطان ریه رنج میبرد در تابستان 1354 (۱۹۷۵) برای درمان به آمریکا رفت. او در نشست خود با کیسینجر گفت که او [کیسینجر] مسئول وضعیت فعلیِ کردستان عراق است، چرا که کیسینجر به زور پایان پشتیبانیِ ایران از پیشمرگههای کُرد را پذیرفت. او همچنین به سیا گفت: «ما کاملاً ویران شدیم. ... ما از شما خواستیم ...