ravangoft | Unsorted

Telegram-канал ravangoft - روان‌ گفت

-

روان درمانی؛ مسیر رهایی از رنج روانی @RavanTime :رزرو و تعیین وقت @RavanGoft :گروه @Soheilbehzady :ارتباط با من

Subscribe to a channel

روان‌ گفت

درسی از دل درد

در گوشه‌ای از آتن باستان، زیر سایه درختان زیتون، ارسطو با شاگردانش نشسته بود. نسیم خنکی برگ‌ها را تکان می‌داد و او با نگاهی عمیق به جمع گفت: «ما بدون درد نمی‌توانیم یاد بگیریم.» شاگردانش با تعجب به او خیره شدند. این جمله ساده، اما پرمعنا، چون بذری در ذهن آن‌ها کاشته شد و قرن‌ها بعد، در اندیشه‌های دیگران ریشه دواند. سال‌ها بعد، در سرزمینی دور، نیچه، فیلسوف ژرمن، در خلوت خود قلم به دست گرفت و نوشت: «آنچه مرا نکشد، قوی‌ترم می‌کند.» او که طوفان‌های زندگی را تجربه کرده بود، باور داشت که رنج، مانند آتشی است که فولاد روح را آبدیده می‌کند. دردی که انسان را به زانو درمی‌آورد، همان نیرویی است که او را به سوی قله‌های خودشناسی و قدرت می‌کشاند. در سوی دیگر جهان، جان دیویی، معلم بزرگ، در کلاس‌هایش از تجربه سخن می‌گفت. او به شاگردانش آموخت که یادگیری واقعی در دل چالش‌ها رخ می‌دهد. وقتی با مشکلی دست‌وپنجه نرم می‌کنیم، ذهنمان بیدار می‌شود، تأمل می‌کنیم و از میان سختی‌ها، درس‌هایی عمیق برمی‌داریم. گویی هر مانع، دری است به سوی فهمی نو. ویکتور فرانکل، در تاریکی اردوگاه‌های کار اجباری، معنای زندگی را جست‌وجو کرد. او که درد را با تمام وجود لمس کرده بود، دریافت که رنج، اگر با آگاهی در آغوش گرفته شود، می‌تواند به نوری تبدیل شود که مسیر زندگی را روشن می‌کند. او به ما آموخت که حتی در عمیق‌ترین دردها، بذر معنا و یادگیری نهفته است. کارل یونگ، در اتاق مطالعه‌اش، از سایه‌های درون سخن گفت. او باور داشت که برای شناخت خود، باید با تاریکی‌های وجودمان روبه‌رو شویم. این مواجهه، هرچند دردناک، ما را به سوی یکپارچگی و حکمت می‌برد. درد، در نگاه او، کلیدی بود برای گشودن درهای پنهان روان. سقراط، استاد ارسطو، در کوچه‌های آتن با پرسش‌هایش ذهن‌ها را به چالش می‌کشید. او با دیالکتیک خود، مردم را وادار می‌کرد تا با نادانی‌هایشان روبه‌رو شوند. این درد فکری، هرچند تلخ، راه را برای آگاهی و یادگیری هموار می‌کرد. امروزه، روان‌شناسان از «رشد پس از سانحه» سخن می‌گویند. آن‌ها دیده‌اند که چگونه انسان‌ها پس از طوفان‌های زندگی، قوی‌تر، عمیق‌تر و داناتر از خاکستر رنج‌هایشان برمی‌خیزند. تدسکی و کالهون این را به ما یادآوری کردند که درد، نه‌تنها ویرانگر نیست، بلکه می‌تواند بستری برای تحول و بازآفرینی باشد. و این‌گونه، از آتن باستان تا امروز، حکایت درد و یادگیری ادامه دارد. هر فیلسوف، هر متفکر و هر انسانی که با سختی روبه‌رو شده، این حقیقت را دریافته است: درد، استاد سخت‌گیر اما عادلی است که درس‌هایش، اگر با شجاعت پذیرفته شوند، ما را به سوی رشد و کمال می‌برند.

Читать полностью…

روان‌ گفت

شاید برای شما هم جالب باشد؛
راستش قصد ندارم تحلیل کنم و بگم آره این کاربر خودش فلانه این حرفش هم ریشه در کودکیش داره!

ولی شما ببینید، خواستید نظرتون هم بگید!

Читать полностью…

روان‌ گفت

شدلر تو یکی از توییت هاش در مورد مفهومی آشنا صحبت کرد که به نظر من جالب بود.

🔻چکیده و برداشت رشته توییت شدلر؛

روان‌درمانی واقعی یه فرآیند عمیق و شخصیه که نیاز به رابطه اختصاصی بین درمانگر و مراجع داره. چیزی نیست که بشه مثل یه اپ یا خدمات دیجیتال، انبوه‌سازی کرد. سرمایه‌گذاری‌های بزرگ و سیستم‌های عمومی معمولاً دنبال راه‌حل‌های سریع و کم‌هزینه‌تر هستن، نه درمان عمیق و زمان‌بر.

Читать полностью…

روان‌ گفت

تا زمانی که آدم ها درگیر فانتزی عشق کامل باشند و نپذیرند که دیگری ناقص است، احتمال «خیانت» وجود دارد.

Читать полностью…

روان‌ گفت

احساس گناه:
کار بدی کردم.

احساس شرم:
من آدم بدی هستم.

📍گناه از رفتار می‌گه، شرم از هویت.

Читать полностью…

روان‌ گفت

ژوئیسانس: لذت + درد.
مازوخیسم: لذت از درد.

Читать полностью…

روان‌ گفت

فرض کنید دامدار هستید و در یک روستا زندگی می کنید ؛

یک جادوگر خوب به شما می گوید می توانی یکی از این دو گزینه را انتخاب کنی.

🔸یک. به خود شما یک گاو و به همسایه شما دو گاو بدهد.
🔸دو. یک گاو از شما و دو گاو از همسایه شما کم کند.

کدام؟

Читать полностью…

روان‌ گفت

در والدگری این نکته را می‌تونیم به عنوان یک اصل در نظر داشته باشیم

🔹ایده آل‌ترین حالت ممکن در فرزند پروری این هست که بچه‌ها مشغولیت واقعی و ذهنی نسبت به وضعیت پدر و مادرشون نداشته باشند و فقط بودن و حمایتشون را حس کنند،برای درک بهتر میتونیم از مثال نفس کشیدن استفاده کنیم

با وجود اینکه وجود اکسیژن و تنفس از مهمترین نیازها هست ولی اصولا نباید شرایط جوری باشه که کسی نگران هوای تنفسش باشه، هوای خوب باید همیشه در جریان باشه و بدون اینکه توجهمون بهش جلب بشه ازش استفاده کنیم
🔹پس کودکانی که درگیر دعواها، مشکلات، بدهکاری ها، مشکلات معیشت و مسکن و بیماری و بیکاری و ورشکستگی و فقر میشوند علاوه بر اینکه نمیتوانند خوب نفس بکشند باید مدام مراقب و نگران این هوا باشند و فرصت لازم را برای رشد و بازی و تحول سالم را از دست میدهند

پس با این فرمول:


✓با آنها درد دل نکنید
✓جلوی آنها دعوا نکنید
✓مشکلات مالی را تا حد توان از بچه ها پنهان کنید
✓جلوی آنها درباره مشکلات مالی و مسکن صحبت نکنید
✓جلوی آنها درباره خطر جنگ و تحریم و اوضاع وحشتناک کشور بحث نکنید


🔹همانطور که بدن نوزاد تا زمان سفت شدن استخوان‌ها ضعیف هست و آماده تحمل فشار فیزیکی زیادی نیست، روان آنها هم تا چندین سال آسیب‌پذیر و شکننده هست و نباید آنها را در معرض استرس‌ها و فشارهای شدید بزرگسالی قرار داد


پ.ن: حواسمون باشه که هیچ کس در این زمینه نمیتونه کامل عمل کنه و از اینکه والد کاملی نبودید خودتون را سرزنش نکنید، فقط این مسأله را به عنوان یک اصل قرار بدیم و سعی کنیم تلاشمون در این راستا باشه

Читать полностью…

روان‌ گفت

🔻اهمیت مشاوره پیش از ازدواج

مشاوره پیش از ازدواج یکی از ارکان مهم در شکل‌گیری یک رابطه پایدار و سالم است. از منظر روان‌کاوی، ازدواج فراتر از یک تصمیم منطقی و اجتماعی است؛ بلکه تجسمی از تعارضات ناخودآگاه، الگوهای دلبستگی، و مکانیزم‌های دفاعی فرد محسوب می‌شود. بررسی این عوامل از طریق مشاوره، موجب افزایش خودآگاهی و ارتقای کیفیت رابطه زوجین خواهد شد.

🔹 نگاهی روان‌کاوانه به ازدواج
در نظریه روان‌کاوی، ازدواج نه تنها پیوندی عاشقانه بلکه بازآفرینی روابط اولیه فرد با والدین محسوب می‌شود. بسیاری از الگوهای رفتاری و هیجانی ما در کودکی شکل گرفته و در تعاملات زوجی بازتاب می‌یابد. افراد ممکن است به‌طور ناخودآگاه شریک زندگی خود را براساس الگوهای آشنا از دوران کودکی انتخاب کنند، حتی اگر آن الگوها ناسازگار باشند. مشاوره پیش از ازدواج با آشکارسازی این پویایی‌ها، به زوجین کمک می‌کند تا از تکرار ناخودآگاه مشکلات گذشته جلوگیری کنند.

🔹 نقش مکانیسم‌های دفاعی در روابط زوجین
مکانیسم‌های دفاعی مانند واپس‌رانی، جابه‌جایی، فرافکنی و همانندسازی در تعاملات زوجین نقش مهمی ایفا می‌کنند. برای مثال، فردی که در کودکی با والدین منتقد بزرگ شده است، ممکن است احساسات سرکوب‌شده‌ خود را به شریک زندگی‌اش فرافکنی کند و او را بیش از حد مورد انتقاد قرار دهد. مشاوره پیش از ازدواج به شفاف‌سازی این مکانیسم‌ها پرداخته و راهکارهایی برای تنظیم هیجانات ارائه می‌دهد.

🔹 دلبستگی و انتخاب شریک زندگی
طبق نظریه دلبستگی جان بالبی، سبک‌های دلبستگی (ایمن، اضطرابی، اجتنابی) تأثیر مستقیمی بر روابط زوجین دارند. افراد دارای دلبستگی اضطرابی ممکن است در رابطه احساس ناامنی کرده و مدام به دنبال تایید شریک زندگی باشند، در حالی که افراد اجتنابی ممکن است از صمیمیت گریزان باشند. مشاوره پیش از ازدواج با بررسی سبک دلبستگی هر فرد، به زوجین کمک می‌کند تا راهکارهایی برای تعدیل این رفتارها بیابند و روابطی سالم‌تر برقرار کنند.

🔹 واقعیت‌سنجی انتظارات ازدواج
انتظارات غیرواقع‌بینانه از ازدواج می‌تواند زمینه‌ساز تعارضات زوجین باشد. بسیاری از افراد تصور می‌کنند که ازدواج تمامی مشکلات روانی و هیجانی آن‌ها را حل می‌کند، در حالی که ازدواج به خودی خود چالشی جدید ایجاد کرده و نیازمند مهارت‌های ارتباطی، تنظیم هیجانات و حل تعارض است. مشاوره پیش از ازدواج این انتظارات را تعدیل کرده و به زوجین کمک می‌کند با نگاهی واقع‌گرایانه وارد این مرحله شوند.

🔹 نتیجه‌گیری
مشاوره پیش از ازدواج فرصتی طلایی برای شناخت الگوهای ناخودآگاه، تنظیم هیجانات، و مدیریت تعارضات آینده است. این فرایند نه تنها به ثبات رابطه کمک می‌کند، بلکه موجب رشد فردی و ارتقای کیفیت زندگی زوجین خواهد شد.

🔹 منابع:

- بالبی، جان. نظریه دلبستگی و از هم گسیختگی روابط انسانی
- فروید، زیگموند. اصول روان‌کاوی در روابط انسانی
- کوهات، هاینتس. روان‌شناسی خود و دگرگونی‌های روابط بین فردی

Читать полностью…

روان‌ گفت

ممکنه خیلیا با این جمله‌ی «تغییر از امید نمیاد، از ناامیدی میاد» مخالف باشید ولی بیا از زاویه دید لکان و حال‌وهوای امروزی یه نگاهی بهش بندازیم.

ببین، وقتی حرف از امید می‌زنیم، انگار داریم تو یه خواب خوش غلت می‌زنیم. امید یه جورایی مثل یه قصه‌ی قشنگه که بهت می‌گه «یه روزی همه‌چیز درست می‌شه». ولی لکان می‌گه این فقط یه فانتزیه! یه جور بازی که تو رو تو یه چرخه گیر می‌ندازه و نمی‌ذاره با حقیقت روبه‌رو شی.
حقیقت چیه؟ این که تو وجودت یه خلأ داری، یه چیزی همیشه کمه. بهش می‌گن «فقدان». حالا امید میاد این خلأ رو با یه عالمه رویای قشنگ پر می‌کنه، ولی فقط داره سرت رو گرم می‌کنه. انگار یکی بهت قول یه گنج داده، ولی هیچ‌وقت نمی‌رسی بهش. اما ناامیدی؟ اوه، اون یه چیز دیگه‌ست! ناامیدی مثل اینه که یهو بیدار شی و ببینی نه، خبری از گنج نیست. اون لحظه که همه‌چیز انگار فرو می‌ریزه، تو رو می‌بره جلوی یه آینه. اونجا می‌بینی نه فقط تو، حتی اون «دیگری بزرگ» (همون سیستم، جامعه، یا هر چیزی که فکر می‌کردی قراره نجاتت بده) هم پر از خلأ و نقصانه.

اینجاست که لکان می‌گه باید «فانتزی رو رد کنی».
نه این که بشینی گریه کنی، نه! یعنی ببینی این خلأ هست، قبولش کنی و بگی: «خب، حالا بذار یه چیزی از دل این هیچی درست کنم». ناامیدی یه جورایی موتور تغییره. چون وقتی امیدت رو می‌ذاری کنار، دیگه منتظر یه قهرمان یا معجزه نیستی. خودت آستین بالا می‌زنی و شروع می‌کنی به خلق کردن. شاید یه کار هنری، شاید یه رابطه‌ی جدید، یا حتی یه جور نگاه تازه به زندگی.
از نظر روانکاوی امروزی، این پروسه برای هرکسی یه جور خاصه. تو با ناامیدی خودت یه راهی پیدا می‌کنی که مال خودته.
انگار داری از دل یه طوفان یه خونه‌ی جدید می‌سازی.

این همون چیزیه که آرنت تو «حیات ذهن» بهش اشاره می‌کنه:

ذهنت بیدار می‌شه، شروع می‌کنه به خلق کردن. پس ناامیدی نه آخر خطه، نه یه چیز بد. یه دعوته که پاشی و خودت یه چیزی بسازی. تغییر واقعی از همین‌جا شروع می‌شه.


@ravangoft

Читать полностью…

روان‌ گفت

«پشت قاب‌های خوش‌رنگ: واقعیت‌های نادیده‌ی روابط»

1️⃣ همه چی توی رابطه اونقدر که فکر می‌کنیم ساده نیست. پشت لحظه‌های خوش، یه عالمه پیچیدگی وجود داره که توی عکس‌ها جا نمی‌شه.

2️⃣ چیزی که بیرون دیده می‌شه، همیشه همون چیزی نیست که واقعاً جریان داره. آدم‌ها نقش بازی می‌کنن، واسه خودشون، واسه بقیه، واسه فرار از تنش‌های واقعی.

3️⃣ رابطه یعنی دو آدم با دنیای درونی متفاوت که سعی می‌کنن کنار هم باشن، با همه‌ی تضادهاشون، بدون اینکه یه تصویر از «عشق ایده‌آل» بهشون تحمیل بشه.

4️⃣ خیلی وقتا ما دنبال یه رابطه آرمانی هستیم، یه چیزی که کامل باشه، بدون نقص، بدون دعوا. ولی همین توقع غیرواقعی، خودش باعث سردرگمی و ناامیدی می‌شه.

5️⃣ بعضی لحظه‌ها توی رابطه سخت‌تر از چیزی هستن که انتظار داشتیم. اون سکوت‌های سنگین، اون لحظه‌هایی که نمی‌دونی چی بگی، بخش مهمی از داستانه.

6️⃣ توی روانکاوی می‌گیم که هر رابطه‌ای یه فضای پنهان داره، جایی که ترس‌ها، تردیدها و میل‌های ناگفته جریان دارن، بدون اینکه همیشه توی سطح دیده بشه.

7️⃣ «عشق» چیزی نیست که همیشه راحت و بدون دردسر باشه؛ بعضی وقتا مواجهه با واقعیتش حتی ترسناک می‌شه.

8️⃣ اونجایی که رابطه واقعی می‌شه، دقیقاً همون جاییه که دو نفر یاد می‌گیرن چطور با بخش‌های ناخوشایندِ خودشون و طرف مقابل روبه‌رو بشن.

9️⃣ چیزی که دوام یه رابطه رو تعیین می‌کنه، نه فقط لحظه‌های قشنگش، بلکه ظرفیت آدم‌ها برای فهمیدن، تحمل کردن و رشد کردنه.

🔟 بعضی چیزا توی قاب نمی‌گنجن، اما اون چیزایی که توی قاب نیستن، همونایی هستن که یه رابطه رو واقعی می‌کنن.

@ravangoft

Читать полностью…

روان‌ گفت

ترجمه‌ی مقاله‌ی ماتم و مالیخولیا | مراد فرهادپور


@ravangoft

Читать полностью…

روان‌ گفت

✨نگاهی کوتاه به مقاله‌ای ماندگار از فروید
✨ در این قسمت از روان گفت، به بررسی یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین مقالات زیگموند فروید می‌پردازیم.

📌 چه تفاوتی میان ماتم و مالیخولیا وجود دارد؟
📌 فروید چگونه این مفاهیم را به روانکاوی و زندگی روزمره پیوند می‌زند؟

🎧 تحلیل کوتاه فیلم «مالیخولیا» از لارنس فون تریر

📥 فایل صوتی را گوش دهید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید!

🔔ما را در Castbox هم می توانید بشنوید.

@ravangoft

Читать полностью…

روان‌ گفت

▫️Notes On Some Schizoid Mechanisms

Melanie Klein

#مقاله #کلاین

@ravangoft

Читать полностью…

روان‌ گفت

"The Brutalist"



فیلم "The Brutalist" برنده جایزه اسکار 2025، اثری است که نه تنها با تصاویر خشن و معماری بتنی خود بیننده را به چالش میکشد، بلکه با لایههای روانشناختی عمیق، ذهن را به سفری تاریک و در عین حال روشنگرانه میبرد. این فیلم، مانند یک رویای شفاف، مرز بین واقعیت و توهم را محو میکند و بیننده را به درون ذهن شخصیتهایش میکشاند، جایی که هر دیوار بتنی نمادی از سدهای روانی است و هر پنجره بسته، دریچهای به ناخودآگاه.


معماری خشن و بتنی فیلم، تنها یک انتخاب زیباییشناختی نیست؛ بلکه بازتابی از ساختار روانی شخصیتهای اصلی است. بتون، مادهای سخت و غیرقابل نفوذ، نماد سرکوب احساسات و خاطرات دردناک است. هر ساختمان، هر دیوار، هر راهروی تاریک، به مثابه بخشی از ذهن است که در آن ترسها، اضطرابها و آرزوهای سرکوبشده پنهان شدهاند. فیلم با استفاده از این فضاها، بیننده را به درون لایههای ناخودآگاه شخصیتها میبرد، جایی که هر گوشه تاریک، حاوی رازی است که منتظر کشف شدن است.


شخصیتهای فیلم، هر کدام نماینده بخشی از روان انسان هستند. قهرمان داستان، معمار جوانی که درگیر پروژهای عظیم و مرموز است، نماد "خود" است که در تلاش برای یافتن تعادل بین "نهاد" و "فراخود" است. او درگیر کشمکشی درونی است که در فضای بیرونی فیلم بازتاب مییابد. پروژه معماری او، که قرار است نماد پیشرفت و مدرنیته باشد، به تدریج به زندانی روانی تبدیل میشود که در آن گذشته و حال در هم میآمیزند.

در مقابل، شخصیت زن مرموز فیلم، که همزمان هم الهامبخش و هم تهدیدکننده است، نماد "سایه" یونگی است. او نماینده بخشهایی از روان است که قهرمان سعی در سرکوب آنها دارد، اما هر چه بیشتر تلاش میکند، بیشتر در دام آنها گرفتار میشود. رابطه این دو شخصیت، مانند رقصی است بین نور و تاریکی، بین آگاهی و ناخودآگاه.


فیلم با ساختاری غیرخطی، زمان را به عنوان مفهومی سیال و غیرقابل اعتماد به تصویر میکشد. صحنهها به ظاهر نامرتبط، در واقع قطعاتی از یک پازل روانی هستند که بیننده باید آنها را کنار هم بچیند تا به درک کاملتری از داستان برسد. این ساختار، بازتابی از نحوه عملکرد حافظه و خاطرات است که همیشه به ترتیب زمانی اتفاق نمیافتند، بلکه بر اساس احساسات و تداعیها سازماندهی میشوند.


پایان فیلم، مبهم و چندپهلو است. قهرمان داستان در نهایت با حقیقت تاریک خود مواجه میشود، اما آیا این مواجهه به رهایی منجر میشود یا به اسارتی عمیقتر؟ فیلم پاسخ روشنی به این سوال نمیدهد و بیننده را با این پرسش تنها میگذارد: آیا کشف ناخودآگاه و مواجهه با تاریکیهای درون، ما را آزاد میکند یا به دام میاندازد؟

در نهایت ؛

"The Brutalist" نه تنها یک فیلم، بلکه یک تجربه روانشناختی است که بیننده را به درون لایههای تاریک و روشن روان انسان میبرد. با استفاده از نمادگرایی عمیق، شخصیتهای پیچیده و روایتی غیرخطی، این فیلم بیننده را به چالش میکشد تا نه تنها داستان را دنبال کند، بلکه به درون خود سفر کند و با سوالات اساسی درباره هویت، حافظه و رهایی مواجه شود. این اثر، مانند یک رویای شفاف، پس از پایان یافتن، همچنان در ذهن بیننده باقی میماند و او را به بازاندیشی درباره خود و جهان پیرامونش وامیدارد.

@ravangoft

Читать полностью…

روان‌ گفت

"خوشبختی هرگز مهم نبوده است..."

ژیژک معتقد است ما اغلب فکر می‌کنیم خوشبختی یعنی به چیزی که می‌خواهیم برسیم، اما مشکل اینجاست که ما حتی نمی‌دانیم واقعاً چه می‌خواهیم! او می‌گوید:

"ما چیزها را نه برای لذت بردن از آنها، بلکه برای لذت بردن از آرزوی داشتن‌شان می‌خواهیم."

یعنی گاهی لذتِ خیال‌پردازی درباره یک چیز، بیشتر از خود آن چیز است.

"خوشبختی برای فرصت‌طلبان است..."

به گفته ژیژک، خوشبختیِ سطحی متعلق به کسانی است که بدون پرسشگری زندگی می‌کنند. او با طعنه می‌گوید:

"اگر می‌خواهی خوشحال بمانی، احمق بمان!"

چون فکر می‌کند جامعه امروز از ما می‌خواهد همیشه "مثبت‌اندیش" باشیم و عمیقاً فکر نکنیم.

"رضایت واقعی در مبارزه است، مخصوصاً مبارزه با خودمان..."

ژیژک معتقد است زندگی اصیل، زندگی‌ای است که درگیر تناقض‌ها و کشمکش‌ها باشد. او می‌گوید:

"حقیقت همیشه دردناک است"

و انسان‌های بزرگ(مثل فلاسفه یا انقلابیون) هرگز در آرامش و خوشبختیِ سطحی زندگی نکرده‌اند. آنها همیشه در حال نبرد با خود و جهان هستند.

"استادان واقعی هرگز خوشحال نیستند..."

این جمله یادآور نظر ژیژک درباره "لذتِ رنج" است. او با الهام از روانکاوی می‌گوید:

ما ناخودآگاه عاشق موانع خود هستیم.

یعنی گاهی ترجیح می‌دهیم در رنجِ آشنا بمانیم تا وارد ناشناخته‌ها شویم. به همین دلیل، کسانی که عمیقاً فکر می‌کنند، به دنبال "خوشبختیِ پیش‌ساخته" نیستند.

ژیژک به ما یادآوری می‌کند که شاید به جای دنبال کردن خوشبختیِ کلیشه‌ای، بهتر باشد بپذیریم زندگی پر از تناقض و کشمکش است.

"هیچ چیز کامل نیست، و همین نقص‌هاست که زندگی را واقعی می‌کند."

Читать полностью…

روان‌ گفت

سقراط:
«فقط می‌دانم که هیچ نمی‌دانم»

معادل امروزیش:
«فقط می‌دانم که پز کتاب‌خوندنم عالیه!»

Читать полностью…

روان‌ گفت

راه حل لکانی پذیرش «فقدان» در دل هر رابطه است.

عشق واقعی زمانی آغاز میشود که بپذیریم شریک ما هرگز «همه چیز» نخواهد بود، و این دقیقاً همان چیزی است که او را خاص میکند.

Читать полностью…

روان‌ گفت

گناه شما را به سمت اصلاح رابطه می‌برد، اما شرم شما را به سمت ترس از رابطه می‌راند.
شناسایی این دو، اولین قدم برای خروج از دام‌های عاطفی است.

Читать полностью…

روان‌ گفت

اگر رابطه‌تون بیشتر شبیه یه زخم بازه که مدام التیام پیدا می‌کنه و دوباره درد می‌گیره، وقتشه بپرسید:
"آیا من به عشق چسبیدم، یا به درد عادت کردم؟"

Читать полностью…

روان‌ گفت

وجه مشترک نیچه و فروید این اندیشه بود که تلقی عدالت به مثابه برابری، بر رشک و حسادت پایه میگیرد-رشک بردن بر دیگری که چیزی دارد که ما نداریم و از آن لذت می برد.

بر این اساس، تقاضای عدالت در نهایت تقاضا برای این است که باید بهره مندی مفرط دیگران چنان کاهش یابد که همگان دسترسی یکسانی به لذت داشتن باشند.
از آنجا که برقراری لذت برابر امکان پذیر نیست چیزی که به جای آن تحمیل می شود سهم برابر از ممنوعیت است.

Читать полностью…

روان‌ گفت

نفس بکش، آرامش پیدا کن

چند تکنیک ساده برای روزهای سخت


سلام به همه شما که شاید این روزها با استرس، نگرانی یا حتی ترس دست‌وپنجه نرم می‌کنید. زندگی گاهی مثل یه طوفان می‌شه، به‌خصوص تو شرایط سخت مثل جنگ یا بحران.
اما یه ابزار ساده و همیشه همراه داریم که می‌تونه حالمون رو بهتر کنه: نفسمون.
بله، درست شنیدید!
با چند تا نفس درست و حسابی می‌تونید به خودتون آرامش بدید، حتی وسط شلوغی و سختی. من چند تکنیک تنفسی ساده براتون آماده کردم که تو جاهای پراسترس، مثل جنگ یا شرایط بحرانی، خیلی به کار میاد. اینا رو امتحان کنید، به بقیه هم یاد بدید، و ببینید چطور حال دلتون بهتر می‌شه.

۱. نفس شکمی:
مثل یه بادکنک پر و خالی شو
فکر کن شکمت یه بادکنکه که با هر نفس پر و خالی می‌شه. این روش خیلی ساده‌ست و بهت کمک می‌کنه آروم بشی.

چطور انجامش بدم؟

یه جا راحت بشین یا دراز بکش. اگه نمی‌تونی، حتی سرپا هم می‌شه.
یه دست رو بذار رو شکمت، یه دست رو سینه‌ت.
از بینی آروم نفس بکش، طوری که شکمت بیاد بالا (مثل پر شدن بادکنک). سینه‌ت نباید زیاد تکون بخوره.
حالا آروم از دهان یا بینی نفس بده بیرون و شکمت رو بده تو.
این کارو ۴-۵ دقیقه با ریتم آروم تکرار کن. مثلاً ۴ ثانیه نفس بکش، ۴ ثانیه نفس بده بیرون.

کی به کار میاد؟
وقتی دلت شور می‌زنه یا نمی‌تونی آروم بشی، این روش مثل یه دکمه خاموش برای استرس عمل می‌کنه. تو اردوگاه‌های پناهنده‌ها تو جنگ‌های گذشته، خیلیا با این روش حالشون بهتر شده.

۲. نفس ۴-۷-۸:
خواب و آرامش با یه فرمول جادویی
این یکی مثل یه لالایی برای ذهنته. اگه نمی‌تونی بخوابی یا حس می‌کنی قلبت تند می‌زنه، امتحانش کن

چطور انجامش بدم؟

از بینی ۴ ثانیه نفس بکش.
نفست رو ۷ ثانیه نگه دار (آروم بشمار تو دلت).
حالا ۸ ثانیه از دهان نفس بده بیرون، انگار داری یه شمع رو آروم فوت می‌کنی.
۴-۵ بار این کارو تکرار کن.

کی به کار میاد؟
وقتی حس می‌کنی اضطرابت داره بالا می‌زنه یا شب‌ها خواب به چشمت نمیاد، این روش معجزه می‌کنه. تو جنگ سوریه، خیلی از آدما تو اردوگاه‌ها با این تکنیک تونستن جلوی حمله‌های اضطرابشون رو بگیرن.

۳. نفس جعبه‌ای:
مثل یه مربع آرامش‌بخش
این روش رو سربازا تو جنگ برای آروم و متمرکز موندن استفاده می‌کنن. مثل اینه که ذهنت رو تو یه جعبه امن بذاری.

چطور انجامش بدم؟

۴ ثانیه از بینی نفس بکش.
۴ ثانیه نفست رو نگه دار.
۴ ثانیه از دهان نفس بده بیرون.
۴ ثانیه صبر کن (بدون نفس کشیدن).
انگار داری دور یه مربع می‌چرخی! ۴-۵ دقیقه این کارو ادامه بده.

کی به کار میاد؟
وقتی حس می‌کنی ذهنت شلوغه یا قبل از یه موقعیت سخت نیاز به تمرکز داری، این روش عالیه. سربازا قبل از عملیات ازش استفاده می‌کردن.

۴. نفس یکی‌یکی:
یه بازی با بینی‌ت
این روش یه کم بامزه‌ست و باعث می‌شه هم آروم بشی، هم به یه چیز دیگه فکر کنی. بهش می‌گن تنفس متناوب بینی.

چطور انجامش بدم؟

با انگشت شست دست راست، سوراخ راست بینی‌ت رو بگیر.
از سوراخ چپ ۴ ثانیه نفس بکش.
حالا با انگشت دیگه سوراخ چپ رو بگیر و از سوراخ راست ۴ ثانیه نفس بده بیرون.
دوباره از همون سوراخ راست نفس بکش، بعد سوراخ راست رو بگیر و از چپ نفس بده بیرون.
۵-۱۰ دقیقه ادامه بده، مثل یه رقص آروم با نفست.

کی به کار میاد؟
اگه می‌وقتی ذهنت پر از فکرای جورواجوره، این روش کمک می‌کنه متمرکز بشی. تو جنگ بوسنی، آدمای که نمی‌تونستن از فکرای بد خلاص بشن، با این روش آرامش پیدا کردن.

۵. نفس شمارش معکوس:
مثل یه بازی بچگونه
این یکی برای وقتیه که انقدر استرس داری که نمی‌تونی به چیزای پیچیده فکر کنی. بچه‌ها هم عاشق این روش می‌شن!

چطور انجامش بدم؟

از ۵ تا ۱ بشمار، هر شماره رو با نفس کشیدن هماهنگ کن.
مثلاً: «۵» (نفس بکش)، «۴» (نفسس بده)، «۳» (نفس بکش)، «۲» (نفس بده)، «۱» (نفس بکش).
چند دقیقه این کارو ادامه بده تا حس کنی بدنت شل شده.

❓کی به کار میاد؟
وقتی همه‌چیز دور سرت می‌چرخه یا می‌خوای بچه‌ها رو آروم کنی این روش خیلی ساده و باحاله.
تو جنگ سوریه، روان‌شناسا اینو به بچه‌های تو اردوگاه یاد دادن و اونا با خنده انجامش می‌دادن.

🔆چندتا نکته مهم برای روزهای سخت:

🔸هر جا، هر وقت:
این تمرینا به هیچ وسیله‌ای نیاز ندارن. تو خونه، تو پناهگاه یا حتی تو راه می‌تونی انجامشون بدی.

🔸آروم آروم شروع کن:
لازم نیست کامل انجام بدی. حتی ۱-۲ دقیقه هم کافیه تا حال بهتر بشه.

🔸برای بچه‌ها:
اینارو مثل بازی به بچه‌ها یاد بده. مثلاً بگو «بیا شکممونو مثل بادکنک پر کنیم!» یا «مثل سربازا نفس بکش!».

🔸با هم تمرین کنید:
اگه با خانواده یا دوستات هستید، همه با هم نفس بکشید. حس خوبی بهتون می‌ده و به هم نزدیک‌تر می‌شید.

🔸هر روز یه کم:
مثل ورزش، اگه هر روز چند دقیقه تمرین کنی، بدنت یاد می‌گیره بهتر آروم بشه.

Читать полностью…

روان‌ گفت

این جمله‌ی اسکار وایلد

‏در این دنیا تنها دو تراژدی وجود دارد: یکی به دست نیاوردن آنچه فرد میخواهد و دیگری به دست آوردن آن ...


یک پارادوکس ظریف دارد که در روانکاوی خیلی هم آشناست:

آدم‌ها فکر می‌کنند اگر چیزی را به دست بیاورند، خوشبخت می‌شوند، ولی وقتی واقعاً به آن می‌رسند، تازه متوجه می‌شوند که بار سنگین‌تری را به دوش گرفته‌اند.

این دو تراژدی بازتابی از «مکانیزم‌های ناخودآگاه» هستند. وقتی کسی چیزی را به دست نمی‌آورد، ممکن است درگیر احساس فقدان، ناکامی و عقده‌های حل‌نشده‌ی گذشته شود. ولی وقتی به چیزی که می‌خواهد می‌رسد، ممکن است دچار اضطراب ناشی از «واقعیتِ تحقق آرزو» شود. یعنی آن چیز دیگر یک رؤیای زیبا نیست، بلکه یک «مسئولیت»، یک «بار روانی» یا حتی یک «ناامیدی جدید» است.

به بیان ساده، بسیاری از مردم در چرخه‌ی آرزو کردن و ناامید شدن گرفتار می‌شوند، چون در ناخودآگاهشان، میل به چیزی بیشتر از خود آن چیز اهمیت دارد. رسیدن به هدف می‌تواند هراس از تغییر، مواجهه با واقعیت، یا حتی پایان یک چرخه‌ی هیجانی را به همراه داشته باشد. برای همین است که بعضی‌ها بعد از رسیدن به خواسته‌شان، احساس خلأ می‌کنند یا حتی آن را تخریب می‌کنند—چون ناخودآگاه‌شان هنوز آماده‌ی پذیرش آن نبوده.

پس گاهی تراژدی اصلی این نیست که چیزی را از دست بدهیم یا به آن نرسیم، بلکه این است که آن را بخواهیم بدون اینکه واقعاً ظرفیت مواجهه با آن را داشته باشیم. این دقیقاً همان جایی است که «خودشناسی» وارد میدان می‌شود: یعنی قبل از اینکه کورکورانه دنبال چیزی برویم، باید ببینیم آیا واقعاً آمادگی پذیرش پیامدهای آن را داریم یا نه.

Читать полностью…

روان‌ گفت

کتاب «یادمان رفته بود انسانیم»، مجموعه مقالات جاناتان شدلر منتشر شد.

مترجمان: سپهر مقصودی و رامین صبا
با دریافت اجازه و موافقت نویسنده، جاناتان شدلر

جاناتان شدلر استاد بالینی در دپارتمان روان‌پزشکی و علوم رفتاری دانشگاه کالیفرنیا و روان‌تحلیل‌گر آموزش‌دهنده و ناظر در مرکز روان‌کاوی سانفرانسیسکو است که بیش از همه برای پژوهش‌هایش در زمینه روان‌درمانی روان‌پویشی شناخته می‌شود.

این کتاب برای نخستین بار به زبان فارسی در دسترس قرار گرفته‌است. این مجموعه، روایتی از دغدغه‌های شدلر درباره فراموشی انسانیت در روان‌شناسی و درمان‌های معاصر است. مقالات کتاب، از نقد درمان‌های ظاهراً شواهد‌محور گرفته تا دفاع از عمق و ظرافت روان‌درمانی روان‌پویشی، با زبانی روشن و پژوهش‌محور نوشته شده‌اند و تلاشی برای بازگرداندن انسان و رنج او به مرکزیت درمان به شمار می‌روند. این کتاب برای دانشجویان روان‌شناسی، درمانگران و همه علاقه‌مندان به درک عمیق‌تر روان انسان، متنی ارزشمند و ضروری است که رایگان در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.

عنوان این کتاب را از سه جهت انتخاب کردیم: نخست، به این دلیل که درمان‌های دستورالعمل‌محور، به‌ویژه درمان شناختی–رفتاری، گویی فراموش کرده‌اند که با انسان‌ها سر و کار دارند، نه صرفاً با نشانه‌ها و پرسش‌نامه‌ها. دوم، به این خاطر که بخش‌هایی از جهان روان‌شناسی دانشگاهی، شرکت‌های بیمه، و حتی برخی روان‌شناسان و روان‌پزشکان، دلسوزی انسانی را فدای منافع مالی یا ایدئولوژیک کرده‌اند. و سوم، چون گاهی ما، کسانی که خود را بخشی از جامعه روان‌تحلیلی می‌دانیم، چنان در نارسیسیزم جایگاهمان غرق شده‌ایم که از مردم فاصله گرفته‌ایم تا جایی که گویی خود، روان‌تحلیلی را از دسترس دیگران دور کرده‌ایم. به نظر می‌رسد که ما یادمان رفته بود انسانیم.

در صورت تمایل به حمایت از انتشار این اثر، می‌توانید از طریق یکی از روش‌های زیر اقدام فرمایید:

برای پرداخت از داخل ایران:
شماره کارت بانک سپه به نام سیدرامین صبا:
5892-1015-3519-5727

برای پرداخت از خارج از ایران:
شماره کارت بانک روولوت به نام Sepehr Maghsoudi:
4165-9837-3146-8708

مبالغ پیشنهادی برای حمایت
۱۰۰ هزار تومان یا ۵ یورو (مبلغ پایه)
۳۰۰ هزار تومان یا ۱۰ یورو (مبلغ حمایتی)

در صورت تمایل، خواهشمندیم رسید پرداخت خود را برای ما ارسال فرمایید.
@Dosipus

Читать полностью…

روان‌ گفت

‏یه سکانس از سریال فرندز هست که مانیکا میگه، اگه میتونستم خودم انتخاب کنم چه پدر مادری داشتم، پدر و مادرِ برادرم، راس رو انتخاب میکردم.

این جمله‌ی مانیکا یه جورایی نشون می‌ده که چقدر مقایسه‌ی والدین و تفاوت توی رفتارهاشون می‌تونه روی بچه‌ها تأثیر بذاره.

وقتی یه بچه احساس کنه که توی خانواده کمتر دیده شده یا ارزشمند نبوده، این حس می‌تونه تا بزرگسالی همراهش بمونه.

خیلی وقتا والدین بدون اینکه متوجه بشن، با رفتارهاشون باعث شکل‌گیری حس نادیده گرفته شدن یا تبعیض توی بچه‌ها می‌شن.

این تجربه‌ها ممکنه باعث بشه فرد توی روابطش همیشه دنبال تأیید باشه، یا حس کنه باید بیشتر از حد معمول تلاش کنه تا دیده بشه.

مانیکا با این جمله داره یه زخم قدیمی رو نشون می‌ده—یه حسرت برای داشتن والدینی که شاید بیشتر حمایتش می‌کردن. این همون چیزی‌یه که خیلی از آدم‌ها توی بزرگسالی باهاش دست‌وپنجه نرم می‌کنن: کنار اومدن با کمبودهایی که توی کودکی تجربه کردن.

@ravangoft

Читать полностью…

روان‌ گفت

تا حالا شده توی یه رابطه حس کنید چیزی پشت ظاهر خوش‌رنگ پنهانه؟

چی بود اون موقع که فهمیدید عشق فقط لحظه‌های قشنگ نیست؟

Читать полностью…

روان‌ گفت

Mourning and Melancholia (1915) by Sigmund Freud

مقاله‌ی ماتم و مالیخولیا | زیگموند فروید

@ravangoft

Читать полностью…

روان‌ گفت

💢 "یادداشت‌هایی درباره برخی مکانیسم‌های اسکیزوئید"

اثر ملانی کلاین (1946)


🔻ملانی کلاین به بررسی مکانیسم‌ها و اضطراب‌های اولیه مرتبط با موقعیت‌های پارانوئید و اسکیزوئید در رشد روانی کودک می‌پردازد. او تأکید می‌کند که این مکانیسم‌ها در مراحل اولیه رشد نوزاد شکل می‌گیرند و تأثیر عمیقی بر رشد بعدی شخصیت، روابط ابژه‌ای و ساختارهای روانی مانند ایگو و سوپرایگو دارند.

کلاین معتقد است که از همان ابتدای زندگی، نوزاد با اضطراب‌های روان‌پریشانه‌ای مواجه می‌شود که منجر به ایجاد مکانیسم‌های دفاعی خاصی می‌شود.
این اضطراب‌ها شامل ترس از آزار و تعقیب است که ناشی از تمایل‌های سادیستی دهانی و مقعدی نوزاد نسبت به ابژه‌های اولیه، مانند پستان مادر، است.
نوزاد پستان مادر را به دو بخش "خوب" (ارضای‌کننده) و "بد" (ناکام‌کننده) تقسیم می‌کند و این تقسیم‌بندی منجر به جدایی عشق و نفرت می‌شود.

🔸یکی از مکانیسم‌های دفاعی اصلی که کلاین به آن اشاره می‌کند، تقسیم‌بندی (splitting) است. در این فرآیند، نوزاد ابژه‌ها و احساسات خود را به بخش‌های خوب و بد تقسیم می‌کند تا با اضطراب‌های ناشی از تعارض‌های درونی مقابله کند. این تقسیم‌بندی نه تنها بر روابط ابژه‌ای تأثیر می‌گذارد، بلکه بر ساختار ایگو نیز تأثیر می‌گذارد و می‌تواند منجر به تضعیف و پراکندگی ایگو شود.

▫️کلاین همچنین به مفهوم همانندسازی فرافکنانه (projective identification) اشاره می‌کند، فرآیندی که در آن نوزاد بخش‌هایی از خود را به ابژه‌های بیرونی فرافکنی می‌کند. این فرافکنی می‌تواند هم بخش‌های خوب و هم بخش‌های بد خود را شامل شود.
این مکانیسم نه تنها بر روابط ابژه‌ای تأثیر می‌گذارد، بلکه می‌تواند منجر به احساس از دست دادن بخش‌هایی از خود و تضعیف بیشتر ایگو شود.

🔸کلاین در ادامه به موقعیت افسرده‌وار (depressive position) اشاره می‌کند که پس از موقعیت پارانوئید-اسکیزوئید قرار می‌گیرد.
در این مرحله، نوزاد شروع به درک ابژه‌ها به عنوان موجوداتی کامل می‌کند که هم خوب و هم بد هستند.
این درک جدید منجر به احساس گناه و نگرانی نسبت به آسیب‌رساندن به ابژه‌های دوست‌داشتنی می‌شود.
اگر نوزاد نتواند این مرحله را به درستی پشت سر بگذارد، ممکن است به موقعیت پارانوئید-اسکیزوئید بازگشت کند و این بازگشت می‌تواند منجر به تقویت مکانیسم‌های اسکیزوئید و اضطراب‌های پارانوئید شود.

▫️کلاین همچنین به ارتباط بین اختلالات اسکیزوئید و اختلالات مانیک-دپرسیو اشاره می‌کند و معتقد است که این دو اختلال از تعامل بین موقعیت‌های پارانوئید-اسکیزوئید و افسرده‌وار ناشی می‌شوند.
او با ارائه نمونه‌های بالینی نشان می‌دهد که چگونه این تعاملات در شکل‌گیری علائم روان‌پریشی نقش دارند.

📌در پایان، کلاین تأکید می‌کند که درک این مکانیسم‌های اولیه و اضطراب‌ها می‌تواند به درمان بهتر بیماران اسکیزوئید و روان‌پریش کمک کند. او معتقد است که تفسیرهای تحلیلی باید بر روی فرآیندهای تقسیم‌بندی و پراکندگی احساسات تمرکز کنند تا بتوانند به بیماران کمک کنند تا بخش‌های پراکنده‌شده خود را دوباره یکپارچه کنند.

این مقاله نه تنها بینش‌های عمیقی در مورد رشد روانی اولیه ارائه می‌دهد، بلکه پایه‌های نظری برای درک اختلالات روان‌پریشی و اسکیزوئید را نیز فراهم می‌کند.



@ravangoft

Читать полностью…

روان‌ گفت

همراهان عزیز روان گفت
نوروز رو تبریک میگم
آرزوی بهترین ها برای تک تک شما عزیزان 🌱💎

Читать полностью…

روان‌ گفت

یا گناه نکنید ، یا گناه کردید ، پشیمان نشوید... به میل‌تان وفادار بمانید...



🔻 جمله‌ای که نقل شد از ژاک لکان، روانکاو و فیلسوف فرانسوی، به نظر می‌رسد که به مفهوم پذیرش خود و مسئولیت‌پذیری در برابر اعمال خود اشاره دارد.


🔸لکان به نوعی تشویق به پذیرش جنبه‌های تاریک وجود انسان می‌کند. "یا گناه نکنید" می‌تواند به معنای آن باشد که اگر توانایی یا اراده برای اجتناب از گناه دارید، آن را انجام ندهید. اما اگر گناه کردید، "پشیمان نشوید" می‌تواند به این معنا باشد که به جای پشیمانی، آن را به عنوان بخشی از شخصیت و واقعیت خود بپذیرید.


🔸این بخش از جمله به مفهوم "میل" (desire) در روانکاوی لاکانی اشاره دارد. لاکان معتقد است که میل، نیرویی است که فراتر از نیازهای ساده انسانی می‌رود و به هویت و خواسته‌های عمیق‌تر ما مربوط می‌شود. او تشویق می‌کند که به این میل‌ها وفادار بمانیم و آن‌ها را سرکوب نکنیم، چرا که این وفاداری به میل، ما را به سمت شناخت واقعی خود سوق می‌دهد.


🔸از نظر لکان، پشیمانی می‌تواند نشانه‌ای از عدم پذیرش خود و مسئولیت‌پذیری باشد. او به نوعی می‌گوید که اگر گناهی کرده‌اید، به جای غرق شدن در پشیمانی، باید آن را بپذیرید و از آن برای بهتر شناختن خود استفاده کنید. این پذیرش، به نوعی مسئولیت‌پذیری در برابر اعمال خود است.


🔸این جمله همچنین می‌تواند به تنش بین اخلاق سنتی و میل شخصی اشاره داشته باشد. لکان به نوعی چالش می‌کند که چگونه می‌توان میان آنچه از نظر اجتماعی یا اخلاقی "درست" است و آنچه که واقعاً می‌خواهیم، تعادل برقرار کرد.


📌این تفسیر بر اساس نظرات و نوشته‌های لکان در مورد میل، اخلاق، و هویت است. با این حال، فلسفه و روانکاوی لکان بسیار پیچیده و چندلایه است و جملات او می‌تواند تفاسیر متعددی داشته باشد.



@ravangoft

Читать полностью…
Subscribe to a channel