ایران چیست؟ ایران کیست ؟ و از همه مهم تر،چگونه خواهد شد ؟! من همواره این را می پویم . فریدون رهنما (زاده ي ۲ خرداد ۱۳۰۹ - درگذشته ۱۷ مرداد ۱۳۵۴) پست نخست : https://t.me/Realite_du_film/2 ارتباط با ادمین : @ahmad_pov
خشت و آینه
یک فیلم و چندین متن؛ یک پروندهی باز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در فهم تاریخ سینمای ایران خشت و آینه فیلم مهمیست. بحثِ «نقد سینمایی» یا «سینهفیلیا» نیست، حرفِ چیزیست فراتر از صرف تحلیل فرم فیلم، یا «تکنیک» و روایت فیلم، یا «سینمای مؤلف»، و حتی ربط روایت فیلم با تاریخ؛ و اصلاً هم بینیاز از اینها نیست. آنقدر تحلیلِ فرمیِ سینما نمیدانم که حرفی بزنم و در آن نمانم، ولی اینقدر تاریخ نگاه به این فیلم مهم هست که بتوان با وارسیِ متنهایی که راجع به خشت و آینه نوشته شده بُرشی از تاریخ سینمای ایران (و مناسبات میدان تولید هنر، بالاخص سینما) را به دست داد ــــاین کیفیتیست که مثلاً در بوف کور هم هست یا در کتابهای اول شاهرخ مسکوب و در سینمای بیضایی. کوشیدم با آوردن دو کیفیت از فیلم، کتابچههای فارسی و انگلیسی (دو کتابچه با فاصلهای بیشتر از نیم قرن) و نقدهایی از شمیم بهار، احمد شاملو، مجید اسلامی، سعید عقیقی، سهند عبیدی، پرویز جاهد و امیر پوریا (و یادداشتهایی از مراد منتظمی، ابراهیم گلستان، سهند عبیدی، احسان خوشبخت، تام گونینگ، جاناتان روزنبام، میترا فراهانی منتشرشده در کتابچهی انگلیسی) امکان مرور پهنهای از تاریخ فراهم شود، خیره شدن بر یک فیلم، دیدن عرصه و مناسبات میدان هنر در ایران که انگار مشمول «زمان کُند» یا «دیرگذر» میشود، مجادلات بر سر پدیدار شدن سینمایی نو که حاصل توأم شدن نگاهی شخصی با تغییراتی در ساختارهای اقتصادی و اجتماعیِ تولید سینماست.
تصور من از این فیلم متأثر از همراهی در پژوهشیست حدودِ ۱۲-۱۳ سال پیش: «ساختار میدان تولید سینمایی در ایران: مطالعهی موردیِ فیلم «خشت و آینه». اگر متن دیگری، بخصوص منتشرشده در این ده سال، سراغ دارید که به کار بازنشر در این پرونده میآید برای من بفرستید.
آدرس ایمیل:
mana.ravanbod@gmail.com
نسخهی مرمتشده فیلم خشت و آینه (پارت اول، پارت دوم، پارت سوم)
نسخهی مرمتشدهی کمحجمتر
۱- بخشی از فیلمنامهی خشت و آینه
(چاپشده در بازار ویژهی هنر و ادبیات، شمارهی دهم و یازدهم، ۲۹ اسفند ۱۳۴۴ و شمارهی دوازدهم، ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۵)
۲- کتابچهی فارسیِ فیلم خشت و آینه
(شامل «شناسنامه»ی فیلم خشت و آینه، «ساخته شدن یک فیلم» که شاید نوشتهی خود ابراهیم گلستان باشد و روایت ساختهشدن خشت و آینه است، درآخر هم تکههایی از گفتوگویی میان کریم امامی و ابراهیم گلستان دربارهی فرق فیلم کوتاه و بلند، سینما و مردم، فضا و نشانههای فیلم خشت و آینه، بازیگرها و شخصیتهای فیلم، واقعیات رؤیایی و نشانههاش در خشت و آینه، و در آخر قصهی ساختنِ خشت و آینه.)
۳- کتابچهی اختصاصی نسخهی مرمتشدهی فیلم خشت و آینه
(با یادداشتهایی از ابراهیم گلستان، سهند عبیدی، مراد منتظمی، احسان خوشبخت، تام گونینگ، جاناتان روزنبام، میترا فراهانی. در آخرین صفحه آمده که دو نسخه از نگاتیو فیلم موجود بوده، یکی سهدقیقه بیشتر داشته که احتمالاً همان سکانس برداشتهای از شهر تهران با تدوین ریتمیک مخصوص است.)
۴- نقد شمیم بهار بر فیلم خشت و آینه با عنوان «دربارهی یک تجربهی سینمایی»، متنی در ۶ تکه با این آغاز: «خشت و آینه فیلم بسیار بدیست ــبا همهی عیبها و تظاهرهای هنرمندانهیی که اکثرن در فیلم اول یک فیلمساز متوسط به چشم میخورد. یک کل نیست. تواناییِ گفتن حرفهاش را ندارد...»
(نوشتهی بهمن ۱۳۴۴، چاپشده در اندیشه و هنر، دورهی پنجم، شمارهی هشتم: اردیبهشت ۱۳۴۵)
۵- نظر احمد شاملو دربارهی فیلم خشت و آینه
(چاپشده در هفتهنامهی فردوسی، شماره ۷۵۸، ۱۶ فروردین ۱۳۴۵ ـــ این نسخهی اختصاصیِ کانال تلگرانی آنسین سینما بود، کانال خوبی که حیف تعطیل شد.)
۶- «خشت و آینه، ۳۵ سال بعد: تصویر هنرمند در جوانی» نقدی نوشتهی مجید اسلامی
(چاپشده در مجلهی فیلم شمارهی ۲۳۵، خرداد ۱۳۷۸)
۷- جستاری غریب، تجربهای یگانه، نوشتهای از امیر پوریا دربارهی فیلم خشت و آینه
(چاپشده در مجلهی تصویر فیلم، ۱۳۸۰)
۸- داد بزن تا بزرگ نشدی ترسو بشی داد بزن. جستاری از سعید عقیقی دربارهی خشت و آینه و نظر معاصرین دربارهی این فیلم.
(چاپشده در نافه، شماره ۲ دورهی جدید، تیرماه ۱۳۸۹)
۹- عکس ساعتهای بیعقربه، جستاری از سهند عبیدی دربارهی خشت و آینه
(چاپشده در مجله فیلم شماره ۴۹۱ -- نسخهای پیراسته از همین یادداشت است که در کتابچهی اختصاصی نسخهی مرمتشدهی فیلم خشت و آینه به انگلیسی آمده است.)
۱۰- بازخوانی خشت و آینهی ابراهیم گلستان، نوشتهی پرویز جاهد
(چاپشده در نافه، شماره ۴ دورهی جدید، ۱۳۹۰)
نسخهی پاکیزهی فیلم را بایگانیِ لوسیدا گذاشتم، و بعضی از متنها را از کتابنما برداشتهام و آنسین سینما و CinemaLucida">وبلاگ لوسیدا. سپاس از همهشان.
روایتِ روانبُد (شهریور ۱۴۰۲)
#فیلم مستند «تاراز»
کارگردان: فرهاد ورهرام
مستند "تاراز" درباره گروهی از عشایر بختیاری است که به تناسب فصول گرم و سرد، هر سال در دو استان خوزستان (منطقه گرمسیر) و چهار محال و بختیاری (منطقه سردسیر) زندگی میکنند.
یکی از مسیرهای کوچ این عشایر «تاراز» نام دارد که نام کوهی است که سرچشمه رودخانه کارون از دامنههای آن عبور میکند. همان مسیری که پیش از فرهاد ورهرام، کوپر و شودساک سازندگان فیلم «علف» آن را پیموده بودند.
محصول ١٣٦٧-١٣٦٦
#سینمای_مستند_ایران
سال گذشته حوالی همین ماه بود که کتاب «ایل راه تاراز» منتشر شد. یادداشتهای فرهاد ورهرام سازنده مستند تاراز در دو سال همراهی با کوچ طایفه بامدی که معرفی آن را در این نشانی می توانید بخوانید:
/channel/cinema_book/130
خبر خوش اینکه حالا مرتضی پور صمدی، یکی از فیلمبرداران تاراز و فیلمبردار بسیاری از فیلمهای مستند سینمای ایران، عکسهای عشایری خود را در دو جلد منتشر کرده است. عکسهایی که چهره زندگی عشایری را در فاصله زمانی 1350 تا 1390 مستند می کند. زنده یاد بهمن جلالی در مقدمه اش بر این عکسها نوشته است: «شخصا این کتاب را، بعد از فیلم علف، مهمترین کتاب مستند از این کوچیان می دانم و به کوشش و نگاه انسانی عکاس آن غبطه می خورم.»
@cinema_book
پرنده بدرقه شد و آفتاب شد تشییع..
ابراهیم گلستان رفت؛ خبر به همین کوتاهی بود ولی غمانگیز بودنِ خبر به اندازه همه ثانیههایِ این صد سال زندگی بود.
«نه بودنمان نه رفتنمان فرقی به حال دنیا نمیکند» [ولی بودنِ شما میکرد].
ابراهیم گلستان (۱۴۰۲-۱۳۰۱)
@batarikh
ستون نماد محور جهان و پیدایش کیهان است؛ این مفهوم را در انتخاب تخت جمشید به عنوان لوکیشن فیلم میتوان دید، چرا که از یک سو جنبۀ محوریت ستونها به عنوان علامتی از عظمت ایران قدیم و نشانهای از کل جهان است، و از سوی دیگر از آنجا که اساطیر را همواره متعلق به ازل و پیدایش کیهان انگاشتهاند، حضور این اسطورهها در میان ستونهای تخت جمشید به نحوی اثباتگر آغاز و پیدایش کیهان در این نقطه است. ستونهای تخت جمشید هم دنیا را نگاه میدارند، هم نگهدارندۀ آسماناند و هم وضعیت ستارگان، و ساعتهای مختلف روز و شب را تخمین میزنند، و در ضمن، مفهومی بسیار نزدیک به مفهوم درخت زندگی دارند.
در عین حال، ستونها نشانۀ مرزند، چنان که سودابه به سیاوش میگوید: «اگر مرزی نبود، تو نمیترسیدی.»
«برهنگیهای ماهگون»، سودابه فضایلی، در «سینمای فریدون رهنما»، گردآوردنده: بابک کریمی، نشر خوب.
#فیلمها_و_احساسها #فریدون_رهنما #سودابه_فضایلی #تخت_جمشید #سیاوش_در_تخت_جمشید #سینماگران #نشر_خوب
کانال فیلمها و احساسها
فیلم مستند «چهار خواب برای پنج آواز» برای تماشا در سایت هاشور قرار گرفت.
«چهار خواب برای پنج آواز» که مستند پرترهی هوشنگ آزادیور است، در سایت هاشور که بانک فیلمهای کوتاه داستانی و مستند است، به تماشاست.
این فیلم پیش از این، یک بار همزمان با نخستین سالروز درگذشتِ شاعر در خانهی هنرمندان، یکبار در انجمن ادبیِ «آنان» و البته بعدها در سیوششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران، به صورت محدود به نمایش درآمده و حالا سازندگانِ آن، برای نمایش عمومی، آن را به سایت هاشور سپردهاند.
فیلم، به روایتِ «شعرِ دیگر» و هوشنگ آزادیور، به عنوان یکی از مهمترین شاعران این نحلهی شعری پرداخته است. فیلم در چهار اپیزود، و بر اساس خوابی که کارگردان دیده، هم به «شعر دیگر» و اعضای حلقه آن میپردازد، هم به کودکی و جوانی شاعر و هم به کتاب شعر او یعنی «پنج آواز برای ذوالجناح»؛ کتابی که آزادیور آن را در سال ۱۳۵۰ منتشر کرد و چند سال پیش با افزودن شعرهایی تازه تجدید چاپ شد.
علیرضا سردشتی، تهیهکننده و کارگردان این فیلم است و صابر محمدی در طی فیلم با شاعر گفتوگو کرده است.
📽لینک تماشای فیلم در سایت هاشور:
https://b2n.ir/d06468
چه کنم که کسی هنرمندم نشناخت
اندیشه پویا/ سال یازدهم/ شماره ۸۱/ شهریور و مهر ۱۴۰۱
@cinema_book
ویژه نامه مصطفی فرزانه
با متن هایی از محمدرضا اصلانی، محمد تهامی نژاد، همایون امامی، سعید عقیقی و رضاحائری
به همراه گفتگوی رضا حائری با م. فرزانه
https://yadi.sk/i/YTaLo4mMzbAiXw
«وشورش زاده شد ...» فریدون رهنما، منظومه برای ایران . برای امروز، اول ماه می.
Читать полностью…شعر مروا نبیلی - چاپ شده در جُنگ طرفه - شماره ۲ - تیر ۱۳۴۳
*باشگاه ادبیات
🔺اولین نمایش عمومی «زن به روایت مرد» در مستندات یکشنبه خانه هنرمندان ایران/ تصویری از موقعیت خانوادگی و اجتماعی زنان ایرانی
🔹نهمین برنامه «مستندات یکشنبه» که زیرمجموعه سینماتک خانه هنرمندان ایران به پخش فیلمهای مستند میپردازد، به اولین نمایش عمومی فیلم مستند «زن به روایت مرد» ساخته سعید نوری اختصاص دارد.
🔸 این برنامه روز یکشنبه ۲۷ فروروین ۱۴۰۲ از ساعت ۱۷ در سالن استاد شهناز برگزار میشود.
🔹پس از نمایش فیلم نیز نشست نقد و بررسی با حضور سامان بیات، پژوهشگر سینما برگزار میشود.
🔸«زن به روایت مرد» مستندی پژوهشی و محصول سال ۱۳۹۹ است که با استفاده از صحنههای بیش از صد و بیست فیلم ساخته شده که توسط فیلمسازان مرد کارگردانی و فیلمبرداری شده است، موقعیت خانوادگی و اجتماعی زنان ایرانی را از سال ۱۹۳۲ تا انقلاب ۱۹۷۹ به تصویر میکشد.
👈 لینک خرید از تیوال:
https://www.tiwall.com/p/woman.told.the.man
#خانه_هنرمندان_ایران #سینماتک_خانه_هنرمندان_ایران #مستندات_یکشنبه #مستند_زن_به_روایت_مرد
@iranartists
پطرس پالیان: این کتاب را ابتدا به انگلیسی نوشتم و انتشارات پنگوئن طی قراردادی آن را در اختیار گرفت که در شرایط مناسب منتشرش کند. رضا گوهرزاد روزنامهنگار معروف آن را به فارسی ترجمه کرد و سرانجام کتاب به فارسی آماده شد که کتابفروشی پارس در وست وود آن را به دست علاقمندان میرساند.
@cinema_book
آزادی،همه جا آزادی ست
مردم !
گمان مبرید که این پایان جهان است
مردگانتان بیهوده نمردهاند
هرگز گمان نبرید
که زندگی رنگش را باخته است
پاسداران شب !
افسوس که معجزۀ انسان را نشناختهاید ...
* شعر و کار از فریدون رهنما
بخشی از کارِ "پسر ایران از مادرش بی اطلاع است" - ۱۳۵۴
بخشی از شعر "پاسداران شب" - ۱۳۳۷
@Cinemaie
@Realite_du_film
نشر خوب، زمستان ۱۴۰۱
سینمای فریدون رهنما/ بابک کریمی/ رقعی/ ۱۳۶ صفحه/ ۹۸۰۰۰ تومان
@cinema_book
این ایران
کشور شعر بود که
میبایست جهان را دگرگون کند
با سه واژه
اِلن اوده شاعر اهل كِبك
"Il appartenait à l'Iran
pays de poésie
de changer le monde
avec trois mots"
*Élaine Audet, poète Québécoise
@danehpublication
مقدمه بهمن جلالی بر عکسهای مرتضی پورصمدی
@cinema_book
به یاد مرتضی پورصمدی
(۱۸ مهر ۱۳۳۱ - ۱۱ شهریور ۱۴۰۲)
نوجوان بودم که با نام مرتضی پورصمدی با تماشای فیلمهایی همچون "هویت"، "سراب"، "گل سرخ" و "باغ سید" آشنا شدم.....
در سالهای بعد و با تماشای آثار مستندی همچون "هور دورق" و "آوای برکهها" و در ادامه، مجموعهی مستندِ درخشان "کودکان سرزمین ایران" به تهیهکنندگی زندهنام محمدرضا سرهنگی (مجموعهای ۵۲ قسمتی که توسط ۳۹ کارگردان ساخته شد و چند قسمت آن توسط پورصمدی فیلمبرداری شد) تصویر دیگری از پورصمدی برایم خلق شد. شاید همین کیفیت درخشان تصاویرش در آثار مستند، باعث شد تا بیشتر او را با این گونهی سینمایی بشناسیم.اگرچه طی دهههای بعد، مدیر فیلمبرداری چند اثر سینمایی قابل توجه و مهم مانند "تهران ساعت هفت صبح"، "گیلانه"، "آتش سبز"، "دایرهزنگی"، "شبانه"، "شبانهروز" و "هیس! دخترها فریاد نمیزنند" بود با اینحال همچنان به عنوان فیلمبرداری شاخص در سینمای مستند با محوریت مردم و اقوام شناخته میشد. به یادش دقایقی از مستند "چیغ" (۱۳۷۵) کار محمدرضا اصلانی را ببینید.یادش همیشه به یادها...
* اینستاگرام امید خاکپور
نشر یکشنبه، تابستان ۱۴۰۲
سینما و مردم/ فرخ غفاری/ بهاهتمام مرضیه غلامی/ رقعی/ ۵۰ صفحه/ ۴۵۰۰۰ تومان
@cinema_book
انگار هرچه آوارها بیشتر بر سرِ بَشر میریزد، دلش با شوریِ تندتری میزند، آتش از جایی که هیچکَس نمیشناخته سر بلند میکند، در چشمانِ آدمی امید رنگ میگیرد و روشنتر میدرخشد.
بهقولِ "ژو بوسکه" (Joë Bousquet) که می گوید: "آخرین انسان را نمیتوان کُشت..."
تاکنون شاعر هیچگاه شعر را فقط برای خود نگفته است و نمیتواند فقط برای خود بگوید.
"رَمبو" میگوید: "منْ دیگریست..."
و "هوگو" می گوید: "آنگاه که من برای شما از خودم حرف میزنم، از شماست که سخن میگویم..."
و در جایی دیگر "ژان_دوهو" میگوید:
"شاعر بیشتر آن کَسی است که الهام میدهد تا آنکَس که الهام میگیرد. شعرها همیشه دارای حاشیههای بزرگ سفیدند، حاشیههای بزرگِ سکوت..."
آیا این همه اشعارِ عاشقانه، یک روز عاشقان را به هم میرساند...؟
فهمیدن، مانندِ میل، مانندِ نفرت، از رابطه ی میانِ عاملِ فهم و دیگران تشکیل شده است، خواه این همه سَنجیده باشد و خواه نَسَنجیده و تا این رابطه وجود نداشته باشد، شعری وجود نخواهد داشت...
"فریدون_رهنما" شاعر، روزنامه نگار و سینماگر
"مقالهی شعر و شاعر،
ماهنامهی صدف، شمارهی ۲، آبان ماه ۱۳۳۶"
@NazariyehAdabi
▫️ مروری بر کارنامهِ مصطفی فرزانه :
گفتگو با محمدرضا اصلانی
گفتگو با همایونِ امامی
گفتگو با کیوانِ مهجور
گفتگو با سعیدِ عقیقی
ویژه نامهِ مروری بر کارنامه مصطفی فرزانه
مرور آثار مصطفی فرزانه به یاری سایت هاشور مستند، رضا حائری و دیگر دوستان از تاریخ هفت تا شانزده آبان بصورت آنلاین و رایگان صورت گرفت.
در این میام پنج فیلم «میناتورهای ایرانی»، «زن و حیوان»٬ «کوروش کبیر»، «وقایع ایرانی» و «خارک» از آثار این سینماگر، نمایش داده شد.
همچنین در طول این تاریخ هر شب در ساعت ۲۰:۰۰ گفتگویی آنلاین با حضور «محمدرضا اصلانی»، «کیوان مهجور»، «همایون امامی»، «سعید عقیقی» و «رضا حائری» پیرامون سینما و کارنامه مصطفی فرزانه در صفحه اینستاگرام هاشور مستند برگزار شد .
از جانب خودم، از همه عزیزانی که زحمت این برنامه را کشیدند، تشکر میکنم .
بهترین دلگرمی برای من، اشتراک گذاشتن این مطالب در جهتِ شناختِ سینمای حقیقی ایران است .
به امید دیدار در جهانی آرام و به امید بهروزی ایران .
با مِهر و امید - احمد علمداری
www.hashure.com
@hashuremostanad
@cinema_book
@Realite_du_film
در این شماره از اندیشه پویا مطلبی دارم درباره مصطفی فرزانه...
@cinema_book
سرباز کردن زخم کهنه
مقدمه اسکورسیزی بر شطرنج باد (۱۳۵۵)
کارِ محمدرضا اصلانی
گفتگو با محمدرضا اصلانی پس از مرمت فیلم شطرنج باد - روزنامه ایران - ۱۳۹۹
متن کامل گفتوگوی دو کریتیک انگلیسی در مورد شطرنج باد در جشنواره ریتروواتو بولونیا
نشست گفتگو با «محمّدرضا اصلانی، سعید عقیقی، حوری اعتصام و سامان بیات» -سینماتک خانه هنرمندان - آذر ۱۳۹۹
گفتگو با محمدرضا اصلانی دربارهِ شطرنج باد (مازیار فکری ارشاد-آرش سنجابی)
@Realite_du_film
شعر بیژن الهی - چاپ شده در جُنگ طرفه - شماره ۲ - تیر ۱۳۴۳
*باشگاه ادبیات
یادداشت فریدون رهنما پس از انتشار شعرهای بیژن الهی و مروا نبیلی در جُنگ طرفه/ شماره ۲ . تیر ۱۳۴۳
*باشگاه ادبیات
🔸مستند ریشهها (تاریخ سینمای ایران با فرخ غفاری)
▪️تهیه کننده و کارگردان: احمد نیک آذر
@NazariyehAdabi
از صفحه اینستاگرام نیما حسنینسب: پطرس پالیان از نامهای مهم و در فهرست بلندِ ارامنهی مؤثر و تاریخساز در هنر و صنعت سینمای ایران حدود صد سال زندگی کرد. کارنامهی متنوعی دارد که با ضبط خبر و مستند در استودیو دیانافیلم شروع شد، یکسرش به فیلمبرداری سیاه و سفید پرکنتراست برای فریدون رهنما در «سیاوش در تخت جمشید» میرسد که هنوز بحث محافل روشنفکری است و سر دیگرش به فیلمبرداری محصول عامهپسند و رنگی «یک اصفهانی در نیویورک» که برایش جایزه سپاس فیلمبرداری گرفت. در چندتا از بهترین مستندهای قومشناسی ما و در دو اثر پیشگامِ آرتهاوس و سینمای آلترناتیو ایران در سطح بینالمللی هم پطرس پالیان پشت ویزور دوربین بوده: «طلوع جدی» (احمد فاروقی) و «شقایق سوزان» (هوشنگ شفقی) با قابهای ماندگار از شهر تاریخی اصفهان تا کوچ زمستانی ایل بختیاری و تحسینشدهی فستیوالهای کن و برلین در شصت سال پیش از اینها.
پالیان گاهی در دهه ۱۳۵۰ برای چرخهی تینایجریهای فرزان دلجو/امیر مجاهد (یاران-علفهای هرز) و م.صفار (هیاهو) پشت دوربین رفت و در آستانهی انقلاب ۵۷ «ساخت ایران» را در امریکا با حال و هوای سینمای دهه ۱۹۶۰-۷۰ امریکا برای امیر نادری فیلمبرداری کرد. به گواه فیلمبرداری یک فیلمفارسی انقلابی مثل «شمر» (اکبر صادقی» در ۱۳۵۹ گویا میخواست به فعالیت سینمایی در ایران ادامه دهد، اما انگار نشد که نشد. («شد شد، نشد نشد» اسم یکی از اولین کارهای پالیان در اواخر دهه ۱۳۳۰ بود!).
به دلیل حضور ویژهاش به عنوان تصویربردار اختصاصی دربار پهلوی و همراهی چند ساله با دوربین کنار محمدرضاشاه قطعاً در بلبشوی دوران انقلاب مجالی برای ادامهی کارش نبود. متاسفانه التهاب آن روزها راهی برای فهم و درک جایگاه فنی و تاریخی این نامها باقی نگذاشت تا سینمای ما از این انبوه تجربهها و تخصصهای یگانه چیزی گیرش نیاید و مدام مشغول اختراع چرخ باشد. افسوس و دریغ که حتی نسخههای قابل قبولی برای تماشا و تحقیق دربارهی محصولات تلاش و هنر این نامهای تاریخ سینمای ایران هم در اختیار نداریم تا مثل همیشه فقط بیهوده به هویت ملی و گذشتهی پر افتخار و تاریخ دیروزمان بنازیم، ولی همه چیز را به فقر امروزمان ببازیم. «تاریخ بی تفاخر» اصلاً یعنی این که فقط برای حرّافی و ادعا سراغش را میگیریم و ویژگیها و نشانهها و مولفههایش را -حتی گاهی در حد نام - هم بهجا نمیآوریم. پطرس پالیان یکی از آنهاست، که امروز در ۹۲سالگی از میان ما رفت.
@cinema_book
نشر قطره، زمستان ۱۴۰۱
گزارش سانسور یک فیلم: جنوب شهر فرخ غفاری/ عباس بهارلو/ ۲۷۸ صفحه/ ۱۴۵۰۰۰ تومان
@cinema_book
میتوان گفت رهنما سهم عمدهای در فهم ادبیات، سینما، موسیقی و زبان داشت، چه در شعر مدرن فرانسه، چه در رویکرد به ارزش نثر زبان پارسی، که در آن دوره هنوز در نثر فقط بیهقی چهرهای داشت، نه دیگرها؛ که رهنما طرح کرد. و این به گمانم به سیاق رویکرد فرمالیستها بود و طرح بوطیقای نثر. این بود شاید که او از شعر به نثر میرود، از نثر به تئاتر، و از تئاتر به سینما. و از همۀ اینها، نگاه او به تاریخ و اسطوره به مثابۀ نوعی تاریخ تفکر بشری میرود، که یکی از سازوکارهای حضور تاریخ وضعکردن سؤال است. انسان تاریخمند در موقعیت سؤال قرار میگیرد. و میبینیم که جهان انسانی در قرن بیستم با معضل سؤالها روبهرو میشود.
از مجموعۀ «سینماگران»، نشر خوب
#فیلمها_و_احساسها #سینماگران #نشر_خوب #فریدون_رهنما #سینمای_فریدون_رهنما #محمدرضا_اصلانی #بابک_کریمی
کانال فیلمها و احساسها
من به هواپیمایی میاندیشم که تنم را بشکافد
و بازگرداندم به شهابهای غریب و دوردست
در دلم آنگاه هیچواره گلی میخندد
به خانههای بیشمار مردمان مستقر
( از آوازهای رهایی/ فریدون رهنما)