بیانات و سخنان مکتوب حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی انتقادات و پیشنهادات : @islamic_culture
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی:
سخنرانی شماره ششم ؛
برگرفته از مجموعه از حسین علیه السلام گفتن تا حسینی شدن....
@safirehedayaat
💠عاقبت کار به آنجا رسید که روز عاشورا دیگر تنها ماند ؛ یعنی ، هرکه را داشت از او گرفتند.اصحاب و اخوان و اولادش را کشتند ، تنها ماند ! به خیمه گاه می آمد سری به خواهران و دخترانش می زد و دوباره به میدان بر می گشت .
گاه برای مردم صحبت می کرد و گاه شمشیر می زد تا عاقبت دید خسته شده ، دیگر توانایی جنگیدن ندارد. برای آخرین بار به خیمه گاه آمد ، به خیمه ی فرزند بیمارش ، زین العابدین رفت و کنار بسترش نشست.
🌑واقعه عاشورا از زبان امام سجّاد (علیه السلام)
از خود امام سجاد (علیه السلام) نقل کرده اند که من روز عاشورا تب شدید داشتم و در حال اغما بودم ؛ در همان حال احساس کردم دستی بر پیشانیم نهاده شد. چشم باز کردم پدرم را دیدم کنار بسترم نشسته ، سرش را بسته و خون بر چهره اش جاری شده و از حلقه های زرهش خون می جوشد.
تکان خوردم که بنشینم نتوانستم . به عمّه ام زینب (علیها السلام) گفتم : عمّه ؛ کمکم کن تا مقابل پدرم نخوابم ولی نتوانستم. امام (علیه السلام) تمام اهل حرم را در خیمه ی فررزند بیمارش جمع کرد و وصیّت کرد و فرمود :
اِسْتَعِدُّوا لِلْبَلاءِ وَاصبِرُوا
آماده بلا شوید و صبر کنید.
وَاعْلَمُوا اَنَّاللّه َحافِظُكُمْ وحاميكُمْ
بدانید که خداوند حافظ و حامی شماست.
لا تَشْكُوا وَلا تَقُولُوا بِألْسِنَتِكُمْ ما يَنْقُصُ مِنْ قَدْرِكُمْ
شکایت نکنید و هرگز به زبان چیزی نگویید که از قدر و منزلتتان بکاهد.
به امام سجاد (علیه السلام)فرمود : وصّیتها دارم ، به عمّه ات سپرده ام تحویل تو خواهد داد. آنگاه برای آخرین بار خم شد و لبهای خشکش را روی پیشانی فرزندش گذاشت و او را بوسید و از جا برخواست ؛ دیگر او را ندیدند تا وقتی که صدای اسب بی صاحبش را شنیدند. از خیمه ها دنبال هم به سمت قتلگاه بیرون دویدند :
(واحُسَیناه ؛ وامُحَمَّداه ؛ واعَلِیّاه )
یک زن بی پناه دست رو سر نهاده بود و می گفت :
(أما فِیکُم مُسلِمٌ)
آیا یک مسلمان در میان شما نیست.
برادرم را می کشند و شما تماشا می کنید.
صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یا مَولانا یا اَباعَبْدِاللَّهِ الحُسَینِ صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
📚صفیر هدایت شماره ۰۹ - سلسله مباحث معارفی حضرت ایت الله سید محمد ضیاءآبادی (ره)
/channel/safirehedayaat
سخنرانی شماره پنجم ؛
حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی .
برگرفته از مجموعه از حسین علیه السلام گفتن تا حسینی شدن...
@safirehedayaat
سخنرانی شماره چهارم؛
حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی .
برگرفته از مجموعه از حسین علیه السلام گفتن تا حسینی شدن....
@safirehedayaat
روضه حضرت علی اصغر علیه السلام
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
@safirehedayaat
سخنرانی شماره دوم ؛
حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی .
برگرفته از مجموعه از حسین علیه السلام گفتن تا حسینی شدن....
@safirehedayaat
🔸سخن زمخشري در عظمت مباهله و فضيلت امام اميرالمؤمنين (علیه السلام)
زمخشري صاحب تفسير كشّاف كه از بزرگان علماي اهل سنّت است پس از نقل داستان مباهله مي گويد:
(وَ فيهِ دَليلٌ لا شَيْءَ اَقْوَي مِنْهُ عَلي فَضْلِ اَصْحابِ الْكِساء (علیهِم السلام) وَ فيهِ بُرهانٌ واضِحٌ عِلي صِحَّتِ نُبُوَّةِ النَّبِي)؛بحارالانوار،جلد35،صفحات۲۴۰
در جريان مباهله، دليلي بر فضيلت اصحاب كساء وجود دارد كه قوي تر از آن چيزي نيست و در آن برهان روشني بر صحّت نبوّت نبيّ اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم)هست كه دشمنان متعصّب به سبب كشف صحّت نبوّتش اقدام به مباهلهي با او نكردند و در فضيلت علي و فاطمه و حسن و حسين (علیِهم السلام) همين بس كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)آنها را در امر دعوت به توحيد همدوش خود قرار داده است و در آيهي مباهله فضيلت خاصّي براي امام اميرالمؤمنين (علیه السلام) وجود دارد كه در هيچكدام از آيات ديگر نيست و آن اينكه در اين آيه از آن حضرت تعبير به نفس نَبِيّ يعني خود پيامبر شده است.زيرا چنانكه مي بينيم خداوند به رسول مكرّمش دستور داده كه براي مباهله كساني را بياور كه مصداق اين سه عنوان باشند:
(ابنائنا)يعني:پسرانمان،(نسائنا) يعني:زنانمان،(انفسنا)؛يعني:خودمان و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)هم در مقام امتثال امر خدا و تحقّق دادن به اين سه عنوان حسن و حسين (علیهِما السلام) را تحت عنوان(ابنائنا)؛آورده و فاطمه (علیها السلام) را تحت عنوان(نسائنا)؛و علی (علیه السلام) را تحت عنوان]انفسنا[؛آورده است!
پس به حكم آيهي مباهله، علی (علیه السلام) نفس پيامبر يعني خود پيامبر است و بديهي است كه علي شخص پيامبرنيست زيرا دو نفرند؛بلكه منظور اين است كه نبيّ و علي در تمام كمالات و مقامات معنوي با هم متّحد هستند به استثناي مقام نبوّت كه در وجود اقدس حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم)خاتمه يافته است.
بنابراين، با بودن علی (علیه السلام) در ميان امّت، پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم)در ميان امّت حضور دارد!
⚠️حال آيا پيامبر را كنار زدن و ديگران را جاي او نشاندن نشانهي اسلام و ايمان است؟!
💠اَللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ مَوْلانا صاحِبِ الْزَّمانِ وَاَظْهِرْ بِهِ دينَكَ وَاَحْيِ بِهِ سُنَّةَ نَبيِّكْ وَاجْعَلْنا مِنْ اَعوانِهِ وَاَنْصارِهِ وَمِنَ الْمُنْتَظِرينَ لِظُهُورِهِ
@safirehedayaat
📚برگرفته از سلسله مباحث معارفی سید محمد ضیاء آبادی ؛ سه آیه در شأن مولا علیّ امیر (علیه السلام) ؛ مباهله ، ولایت ، تطهیر
🌺بیست و پنجم ذی الحجه روز نزول سوره هل اتی (انسان) در شأن اهلبیت (علیهم السلام)
💠در سورهي دهر كه خدا خاندان عصمت (علیهم السلام) را مورد مدح و ستايش قرار داده است مي فرمايد:{وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلي حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أسِيراً}؛( سوره انسان آیه هشت )آنها طعامي را كه محبوبشان بود به مسكين و يتيم و اسير مي دادند.در شأن نزول آيه آمده است كه حسن و حسين (علیهما السلام) در كودكي مريض شدند و رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به عيادت تشريف فرما شد و به علي (علیه السلام) فرمود: چه خوب است كه شما براي شفاي حسنين نذري كنيد.
علي و فاطمه (علیهما السلام) و فضّهي خادمه نذر كردند كه اگر آن دو نور ديده شفا يابند، آنها سه روز روزه بگيرند.
چندي نگذشت كه هر دو شفا يافتند و والدين (علیهما السلام) و فضّه به نيّت وفاي به نذر روزه دار شدند و علي (علیه السلام) سه من جو براي تهيّهي غذاي افطار قرض كرد و فاطمه (علیها السلام) قسمتي از آن را آرد كرد و چند قرص نان جوين براي افطار آماده شد. نزديك افطار در كوبيده شد و صداي سائلي به گوش رسيد كه مي گفت: من مسكيني از مساكين مدينهام و به غذا نيازمندم. علي (علیه السلام) گفت: من سهم خودم را دادم. فاطمه و حسن و حسين (علیهم السلام) و فضّه خادمه هم گفتند: ما هم سهم خود را داديم و آن شب به آب تنها افطار كردند.فردا باز فاطمه (علیها السلام) با آرد كردن قسمت ديگر از جو چند قرص نان آماده ساخت. نزديك افطار در كوبيده شد و صداي سائلي به گوش رسيد كه مي گفت: من يتيمي هستم بي پناه و به غذا نيازمندم. باز تمام افراد خانواده غذاي منحصر خود را به يتيم دادند و آن شب هم به آب خالي افطار كردند. روز سوّم روزه دار شدند و هنگام افطار سائلي رسيد و گفت درماندهام و به غذا محتاجم؛ باز آن مقرّبان درگاه الهي ايثار كردند و غذاي منحصر خود را به سائل دادند و نتيجتاً سه شبانه روز گرسنه ماندند و لذا خداوند منّان در مقام تقدير از آن خاندان فرموده است:{يُوفُونَ بِالنَّذْرِ....وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلي حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أسِيراً}؛آنها وفا به نذر مي كنند و غذا را كه مورد علاقه [و نياز]شان مي باشد به مسكين و يتيم و اسير مي دهند و گفتار به زبان حالشان اين است كه :{إنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً}؛(سوره انسان آیه 9)[انگيزهي ما در] اطعام شما تنها براي جلب رضاي خداست و از شما نه پاداشي مي خواهيم و نه انتظار تشكّر داريم.به اصطلاح اهل ادب، مرجع ضمير در«حبّه» طعام است و نشان مي دهد كه آن طعام پس از سه شبانه روز گرسنگي بر حسب طبع بشري محبوبشان بوده است و با انفاق محبوب در راه خدا مورد تقدير و تشكّر از جانب خدا قرار گرفتهاند و آيات شريفه از سورهي انسان(دهر) در مدحشان نازل شده است.
💠از سخنان حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی.
@safirehedayaat
💠چگونگي مسألهي مباهله
امّا مسألهي مباهله كه آن نيز (روز ۲۴ ذيحجّه) واقع شده است و به طور اختصار عرض مي شود: نصاراي نجران كه گروهي از مسيحيان بوده و دربارهي حضرت مسيح (علیه السلام) اعتقاد غلوّآميزي داشته و جنبهي فوق بشري براي آن حضرت قائل بودند و مي گفتند:
او چون بدون داشتن پدر از مادري متكوّن* شده است پس لابدّ او پسر خداست! در حالي كه قرآن مي گويد:
( مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ اُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كانا يَأكُلانِ الطَّعامَ...) [۱]
«مسيح فرزند مريم فقط فرستاده[ي خدا]بود و پيش از او نيز فرستادگان ديگري بودند،مادرش زن بسيار راستگويي بود و هر دو غذا مي خوردند...».
طبيعي است كه غذاخوردن پيامدي هم دارد!و آن از لوازم جنبهي حيواني بشر است و چنين كسي نمي تواند فوق بشر باشد و معبود بشر قرار گيرد.!
در آيهي ديگر هم فرمود:
( إنْ هُوَ إلاّ عَبْدٌ أنْعَمْنا عَلَيْهِ...)؛[۲]
«او[عيسي بن مريم(علیهِما السلام]فقط بندهاي است[همانند ساير بندگان]كه ما به او نعمت بخشيديم...».
پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از فتح مكّه نامهها به سلاطين دنياي آن روز و رؤساي قبائل مي نوشتند و آنها را دعوت به توحيد و اسلام مي نمودند.از جمله نامهاي به اُسقُف هاي نجران نوشتند :
(بِسْمِ اللهِ اِلهِ اِبْراهيمَ وَ اِسحاقَ وَ يَعْقُوبَ مِنْ مُحَمَّدٍ رَسولِ اللهِ اِلَي اُسْقُفِّ نَجْرانَ وَ اَهْلِ نَجْرانَ اِنَّ اَسْلَمْتُمْ فَاِنّي اَحْمَدُ اِلَيْكُمُ اللهَ اِلهَ اِبْراهيمَ وَ اِسْحاقَ وَ يَعْقُوب اَمَّا بَعْدُ اَدْعُوكُمْ اِلَي عِبادَةِ اللهِ مِنْ عِبادَةِ الْعِبادِ وَ اَدْعُوكُمْ اِلَي وِلايَةِ اللهِ مِنْ وِلايَةِ الْعِبادِ فَاِنْ اَبَيْتُم فَالْجِزْيَةُ وَ اِنْ اَبَيْتُمْ فَقَدْ آذَنْتُكُمْ بِالْحَرْبِ وَ السَّلام)؛
«به نام خدا معبود ابراهيم و اسحاق و يعقوب از سوي محمّد فرستادهي خدا به سوي كشيش بزرگ نجران و اهل نجران، اگر اسلام را بپذيريد؛ از خدا معبود ابراهيم و اسحاق و يعقوب سپاسگزاري مي كنم[كه به ارشاد و هدايت شما موفّقم فرموده]و اين سپاسگزاري از خدا را به شما ابلاغ مي كنم.امّا بعد من شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا دعوت مي كنم و شما را دعوت مي كنم مطيع فرمان خدا باشيد نه مطيع فرمان بندگان و اگر از پذيرفتن اسلام امتناع مي ورزيد،پس پرداخت جزيه را بپذيريد و اگر از آن نيز امتناع داريد،پس با شما اعلام جنگ مي كنم والسّلام».
💠حيرت اُسقف نجران از دريافت نامهي قاطعانهي رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
اين نامهي قاطعانه و تهديدآميز كه به اسقف نجران رسيد در تاريخ آمده كه:
( فَظِعَ بِه وَ ذَعِرَ ذَعْرَاً شَدِيداً )؛
«سخت ترسيد و بر خود لرزيد».
در پاسخ نامه، چارهاي جز ملاقات حضوري با شخص رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نديد و لذا جمعي كه در ميانشان چهارده تن از اشراف و سه تن از عالمانشان بودند براي سفر به مدينه انتخاب و با تشريفات خاصّ به خودشان وارد مدينه شدند و پس از مقدّماتي به حضور رسولالله(صلی الله علیه و آله و سلم)رسيدند و ضمن سخنانشان راجع به حضرت مسيح (علیه السلام) پرسيدند كه نظر شما دربارهي آن حضرت چگونه است؟فرمود:من او را بندهاي از بندگان خدا و فرستادهاي از فرستادگان خدا مي دانم.گفتند:اگر او بشر است پس پدرش كيست؟در اين موقع اين آيه نازل شد:
(إنَّ مَثَلَ عِيسي عِنْدَ اللهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ)؛[۳]
«حقيقت آن كه مثل عيسي در نزد خدا،مانند مَثَل آدم است كه خدا او را از خاك آفريد و سپس به او گفت:موجود شو او هم فوراً موجود شد».
..............
* متكوّن:تكوّن يافته،پديد آمده.
[۱]ـ سورهي مائده،آيهي۷۵
[۲]ـ سورهي زخرف،آيهي۵۹
[۳]ـ سورهي آل عمران،آيهي۵۹
💠قسمت اول _ ادامه دارد....
@safirehedayaat
هیجدهم ذيحجّه سالروز فرخنده و شكوهمند انتصاب مولاي متّقيان امير مؤمنان حضرت علي عليه السلام به امامت اهل ايمان از سوي خداوند سبحان به دست مبارك رسول مكرّم اسلام صلي الله عليه و آله بر حضرت مهدي صاحب الزّمان(عجّل الله تعالي فرجه الشّريف) و همهي حق دوستان و حق باوران در سراسر جهان خجسته و مبارك باد.
/channel/safirehedayaat
🌺اهمیّت روز عید سعید غدیر خم 🌺
💠از بیانات حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی (ره)
@safirehedayaat
امام هادی (علیه السلام) فرمودند :
دنیا بازاری است و آدمیان در آن اشتغال به کسب و تجارت دارند و لذا گروهی با به دست آوردن سود فراوان اُخروی از این بازار بیرون می روند و در بهشت ابدی برخوردار از منافع کسب و کار دنیوی خود می گردند و گروهی سرمایه ی گرانبهای عمر را در راه اشباع شهوات نفسانی و التذاذ از لذات حیوانی تلف کرده اند و با زیان و خسران غیر قابل جبران بیرون رفته و مبتلا به عذاب های دردناک جاودان گشته اند.
بحارالانوار جلد 75 صفحه 366 ، بنای بندگی ، صفای زندگی(از تالیفات حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی) صفحه 320
🌺پانزدهم ذی الحجه سالروز ولادت با سعادت حضرت امام علی النقی الهادی (علیه السلام) را تبریک عرض مینماییم.
@safirehedayaat
💠كظم چيست؛كاظم كيست؟
ايّام منسوب به حضرت امام كاظم(علیه السلام) است. روز بيست و پنجم ماه رجب، روز شهادت آن بزرگوار است.
آن حضرت كاظم ناميده شده است از آن جهت كه در مقابل ناملايماتي كه از مردم زمانش مي ديد كَظْم غيظ مي كرد.
كَظْم از نظر لغت به معناي بستن دهان مَشك پر از آب است.آدمي كه از خشم و غيظ و غضب پر شده است و فشار مي خورد امّا دست و دهان خود را مي بندد و حرفي نمي زند و كاري نمي كند و خشم خود را فرو مي خورد، به اين آدم، كاظم گفته مي شود.
قرآن كريم اين صفت را در جملهي صفات عالي متّقين نشان داده و فرموده است:
(...وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ...)؛[۱]
«...آنان كه كظم غيظ و عفو از مردم مي كنند[از متّقيان] بهشتي هستند...».
به اين روايت توجّه فرماييد:
(مَنْ كَظَمَ غَيْظاً وَ هُوَ قادِرٌ عَلي اِنْفاذِهِ مَلَأهُ اللهُ اَمْناً وَ ايماناً)؛
«هر كس غيظي را فرو بخورد در حالي كه قادر بر اعمال آن هست، خداوند او را پر از امن و ايمان مي گرداند».
از اين حديث و نظاير آن استفاده مي شود: آنچه كه آدمي را در مسير تكامل روحي حركت مي دهد و وجود او را كانون ايمان مي گرداند و او را از سقوط و انحطاط و تنزّل به مرحله ي حيواني در امان نگه مي دارد؛تخلّق به اخلاق فاضلهي انساني است وگرنه تنها نماز و روزه و ديگر اعمال عبادي آن هم به اين كيفيّت كه ما انجام مي دهيم ما را به عالم قرب خدا بالا نمي برد چنانكه تاكنون نيز نبرده است.
🔸تأثير ويرانگر غيظ و غضبهاي خودخواهانه
خدا داند كه همين غيظ و غضب هاي بي مورد خودخواهانه چه خانوادهها را متلاشي كرده و بي سر و ساماني ها بهوجود آورده است!
چه بسا يك كلمهي تند نابجا بر اثر يك هيجان روحي خالي از تأمّل، زن و شوهر را از هم جدا كرده و اطفال را بي سرپرست و زندگي افرادي را پر از رنج و تعب ساخته است!
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) …فرموده است:
(مَا مِنْ عَبْدٍ كَظَمَ غَيْظاً إلاّ زَادَهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِزّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ)؛[۲]
«هيچ بندهاي نيست كه غيظ خود را فرو بخورد مگر اينكه خداوند در دنيا و آخرت بر عزّت او مي افزايد»!
از اين گفتار عزّت بخش رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) استفاده مي شود كه اظهار غيظ و غضب با دست و زبان،آدمي را در دنيا و آخرت ذليل و خوار مي گرداند و ما مظاهر آن را در زندگي اجتماعي خود بالعيان مشاهده مي نماييم و معالاسف نمي انديشيم كه چرا چنين شدهايم؟
ما از دين جز ظواهري خشك و بي روح اتّخاذ نكردهايم و روح خود را با روح دين نياميخته ايم و قهراً به آنچه كه صاحب دين از ما خواسته است نرسيدهايم.
مردم به قول خود متديّن، اكثراً به دنبال اين هستند كه در ماه رجب و شعبان مثلاً شبها چه نمازي بخوانم و روزها چه دعايي و فلان ذكر را چند صد بار تكرار كنم و با اينكه همانها واجبات مسلّمي را در زندگي خانوادگي و كسب و كارشان زير پا مي گذارند و به محرّمات خدا اعتنا نمي كنند.
[۱]ـ سورهي آل عمران،آيهي134.
[۲]ـ كافي،جلد2،صفحهي110
******
📚 از سخنان حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی (ره) تفسیر سوره هود صفحه ۲۰۴
@safirehedayaat
#معرفی_کتاب
تقویت ایمان
(پاسخ های روان به برخی از شبهات و سوالات نسل جوان )
نمایشگاه و فروشگاه دائمی انتشارات بنیاد خیریه الزهراء سلام الله علیها واقع در تهران ؛ میدان منیریه ؛ خیابان شهید معیری ؛ نرسیده به چهارراه لشگر ؛ کوچه ارجمند پلاک ۴
تلفن انتشارات : 021-55384790
@safirehedayaat
🌺حبّ علي (علیه السلام) پاك كنندهي گناهان است.
اين قصّه را از كتاب دار السّلامِ مرحوم محدّث نوري (ره) نقل كردهاند كه يكي از علما گفته است:
يك شب من در اين فكر بودم كه عاقبت كار من چه خواهد شد با اين همه گناهان و لغزشها كه از جواني تا به حال داشتهام؟!
چه خوب است كه انسان گاهي با خودش به محاسبه بنشيند و حسنات و سيّئاتش را با هم بسنجد و ببيند در نتيجه چه دارد. ولي يا للأسف كه ما در وادي غفلت زندگي ميكنيم و ناگهان با بانگ جناب عزرائيل (علیه السلام) مواجه ميشويم.
آن مرد عالم ميگويد: من به محاسبهي با خود نشستم كه با اين همه گناهان چه كنم. هرچه فكر كردم يك عمل خوب كه خودم بتوانم آن را قبول كنم و خالصاً لوجه الله باشد غير از حبّ اميرالمؤمنين (علیه السلام) چيزي به نظرم نرسيد.
با خودم گفتم: درست است كه حبّ اميرالمؤمنين (علیه السلام) در عالم آخرت به دادم ميرسد ولي در عالم برزخ با اين گناهاني كه دارم چه كنم!! چون خودشان فرمودهاند: در محشر، ما شما را شفاعت ميكنيم ولي مراقب كار برزختان باشيد. گرفتاريها در برزخ داريم، آيا ميدانيد چقدر در برزخ هستيم؟ شايد صدها سال، هزاران سال در برزخ باشيم تا به محشر برسيم.
اين مرد ميگويد: در همان حال تفكّر خوابم برد، در عالم خواب ديدم در صحراي بيپاياني هستم بسيار وحشتناك با صداهاي هولانگيز، هم تنها هستم و هم برهنه و عريان. فقط لنگي، از ناف تا ساق پا را پوشانده است. بعد متوجّه شدم و ديدم تمام بدنم زخم است، دانههاي سياه مثل دُمَلهاي چركين بدنم را فرا گرفته است، از اين بيابان و تنهايي و بدن غرق در زخم و جراحتم وحشت كردم.
در اين فكر بودم كه ناگهان دو نفر آمدند و گفتند: قيامت بر پا شده و بايد تو را به موقف حساب ببريم. مرا گرفتند و بردند. در بين راه گفتم: ميشود شما مرا نزد پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله )يا اميرالمؤمنين (علیه السلام) ببريد؟
گفتند: نه، ما مأموريت داريم شما را به موقف حساب ببريم، مقداري كه رفتيم ديدم سمت راست مسير، چند نفري نشستهاند. گفتم: اينها چه كساني هستند؟
گفتند: پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) و اميرالمؤمنين (علیه السلام) و سه نفر ديگرند. وقتي آنها را شناختم، حال تضرّع در من پيدا شد كه اي مولاهاي من؛ به فريادم برسيد.
ديدم پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) به آن دو نفر مأمور اشاره كردند كه او را اينجا بياوريد. وقتي مرا بردند، از شدّت خجالت كه بدنم برهنه و زخمي بود سرم را پايين انداختم، سلام كردم و ايستادم. فرمود: نامهي عملش را بياوريد. نامهي عملم را آوردند و به آن حضرت تقديم كردند. خودم ديدم نامهي سيّئاتم پر است و گناهانم فراوان است، ولي در نامهي حسناتم هيچ چيز نيست، تنها يك سطر با خطّ درخشان نوشته شده است:
🌸 حُبُّ عَلِيِّ بْنِ أبيطالِبٍ 🌸
پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله) نگاهي به من كردند و فرمودند: ببريدش در ميان آن نهر تا خود را شستشو دهد. بسوي آن نهر بردند و گفتند: خود را بشوي، داخل نهر شدم و خودم را شستشو دادم، تمام زخمها از تنم ريخت و بدنم پاك و سالم شد. لباس پاكيزهاي آوردند بر من پوشاندند. بعد ديدم نامهي سيّئاتم خالي شد و نامهي حسناتم پر شد. در همين حال از خواب بيدار شدم.
گاهي خدا لطفش شامل حال انسان ميشود و صورت باطني و برزخيش را نشانش ميدهد كه تا نمرده است به فكر خودش بيفتد و بفهمد كه چقدر زخم دارد و چه بايد بكند. بعد به ما توجّه ميدهند كه شما هم تا خودتان را شستشو ندهيد بهشتي نخواهيد شد.
آن نهري كه در خواب نشان آن مرد دادند نهر توبه است؛ يعني، تا خودتان را در نهر توبه شستشو ندهيد اين زخمها در اندام جانتان همچنان هست و با اين زخمها ميميريد و در برزخ نيز به وسيلهي همينهامعذّب خواهيد بود.
📚صفیر هدایت شماره ۰۳ _ سلسله مباحث معارفی حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی (ره)
@safirehedayaat
روضه اسارت خاندان رسالت از زبان امام سجاد علیه السلام.
حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
@safirehedayaat
⚠️کشتن حجّت خدا و آثار وضعی آن
روز عاشورا هر سنگ و کلوخی که از زمین بر می داشتند زیر آن 🔴خون🔴 تازه می دیدند یعنی از همان روز به آدمیان اعلام خطر شد که از این پس زندگی خون آلودی خواهید داشت.
و از گوشه و کنار زندگیتان خون خواهد جوشید.
آخر مگر ساده است حجّت خدا را کشتن و اوراق قرآن را پاره پاره کردن و آنگاه زندگی خوش دیدن ؟ محال است ! به تعداد زخم هایی که بر پیکر آن عزیز خدا وارد شده است باید زخم ها بر پیکر این بشر وارد شود.
کشتنش یک اثر دارد و سر بریدنش یک اثر !
شکستن پیشانیش یک اثر دارد و شکافتن قلبش یک اثر !
سوز جگرش یک اثر دارد و خشکی لبهایش یک اثر ! بشری که آب به روی حسین خدا بسته است باید الی الابد آب رحمت خدا به روی او بسته شود.
بشری که یک پیراهن کهنه را هم به او روا ندید ؛ برای همیشه باید از جامه ی عزّت و شوکت محروم بماند.
شما توقّع دارید این بشر در پنجه ی زمین و آسمان له نشود و حال آن که عصر روز عاشورا صدا زدند اسبها را نعل تازه بزنید !
( وَاَنَا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی )
میهمان آمدم و تشنه لبان کشته شدم
از شرار سُم اسبان تن عریانم سوخت
آفتاب و عطش و داغ دل و شعله ی جنگ
شور غم آتش حسرت رگ شریانم سوخت
🔷قوّت قلب امام حسین (علیه السلام) به شهادت یکی از قاتلان آن حضرت
از یکی از قاتلانش نقل شده که گفته است :
و اللَّهِ مَا رَأَيْتُ مَكْثُوراً قَطُّ قَدْ قُتِلَ وُلْدُهُ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ وَ أَصْحَابُهُ أَرْبَطَ جَأْشاً مِنَ الحُسَین
به خدا قسم من هرگز مصیبت زده ای را قویّ القلب تر از حسین ندیده ام که یاران و فرزندان و برادرانش کشته شده باشند و او همچنان مقاوم در مقابل دشمن ایستاده باشد !
جدّاً عجیب و وجودی خارق العاده است.
از یک سو طفل شیرخوارش روی دستش تیر می خورد دست و پا می زند و جان می دهد. او خون گلوی طفل را می گیرد و به آسمان می پاشد !
از دیگر سو فرزند جوان هجده ساله اش را قطعه قطعه شده روی زمین می بیند ! از طرفی صدای قاسم برادر زاده ی عزیزیش بگوشش می رسد : یا (عَمّاه اَدرِکنی) ؛ عمو جانم مرا دریاب.
از دیگر طرف ندای برادر رشید با جان برابرش عّباس را می شنود (یا اَخاه اَدرِک اَخاکَ) ؛ برادرم برادرت را دریاب.
در تمام این مدّت صدای العطش بچّه ها از خیمه ها که از سوز تشنگی می نالند دلش را می سوزاند. دشمن از دیدن این جریانات تعجّت می کرد و به هم می گفتند :
اُنظُروُا اِلَی الحُسَینِ لا یُبالی بِالمَوتِ. بحارالانوار ج۴۴ص۲۹۷
(حسین را بنگرید باکی از مرگ ندارد و گویی دم به دم محکم تر و استوارتر می گردد)
لحظاتی رسید که دیگر تنها مانده بود. هم باید لشکر را عقب بزند که هجوم نیاورند و دستگیرش کنند و هم باید مراقب خیمه گاه باشد که اهل حرم آسیب نبینند. حمله به لشگر می برد و آنها را از خود دور می کرد و برمی گشت. در نقطه ای که می توانست خیمه ها را ببیند می ایستاد و نگاه به خیمه گاه می کرد و با صدای بلند می گفت :
لا حول و لا قوة الا بالله
که اهل حرم صدایش را بشنوند و بدانند هنوز زنده است.
📚صفیر هدایت شماره۰۱۸ - سلسله مباحث معارفی حضرت ایت الله سید محمد ضیاءآبادی (ره)
@safirehedayaat
☑️حضرت ابوالفضل علیه السلام حلال مشکلات عالمیان
مقتضی است چند جمله ای عرض احترام و ادب به آستان مقدس حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام داشته باشیم.
✔️آن حضرت در روز عاشورا وقتی هر دو دست از بدنش جدا شد به جای اینکه به خودش تسلیت بگوید تبریک و تهنیت گفت و فرمود :
یانفس لا تخشی من الکفار
و ابشری برحمته الجبار
ای ابوالفضل ! مبادا از این نگران باشی که دشمن دست از تنت بریده است بلکه بشارت و مبارکت باد که حضرت خداوند جبار که جباریتش در عالم کار می کند و شکسته ها را جبران و دانه ی در دل خاک را تبدیل به غنچه ی گل میکند و از دل سنگ های سخت (برلیان) بیرون می آورد. آن خداوند جبار ؛ رحمت واسعه اش شامل حال تو گشته و این دو دست بریده ات را به بال و پر ملکوتی تبدیل میکند و تو را در بهشت و رضوان خودش به پرواز در می آورد.
امام سجاد علیه السلام فرموده است : عموی من (عباس) در بهشت دارای دو بال یاقوتی است زیرا دو دستی که در راه خدا غرق خون شد در آخرت باید به دو بال یاقوتی تبدیل بشود.
آن کسی که برای رضای خدا در کنار نهر آب روان ، تشنه جان داده است نهرهای علم و حکمت از جانش می جوشد و سقای عالم انسان میشود و جان های تشنه را از آب علم و حکمت و معرفت سیراب می سازد.
آن دو دستی که در راه دین خدا از بدن قطع شده است (باب الحوائج و حلال مشکلات مردم ) می شود.
و آن دو دست حضرت ابوالفضل علیه السلام خصوصیت ممتازی دارد که دیگران ندارند و آن این که روز ولادتش ، پدرش امام امیرالمومنین علیه السلام آن دست ها را که متصل به تنش بوده با چشم های اشکبار بوسیده است .
و روز شهادتش هم که از تنش جدا شده و روی زمین افتاده بود برادرش امام حسین علیه السلام آنها را از روی زمین برداشته و با دو دیده گریان بوسیده است.
✅آری آن دو دستی که دو امام معصوم علیه السلام آنها را بوسیده است بایستی باب الحوائج و حلال مشکلات عالمیان گردد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و وفقنا لما تحب و ترضی واجعل خاتمه امرنا خیرا ؛
والسلام علیکم و رحمت الله برکاته.
برگرفته از سخنان حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
@safirehedayaat
سخنرانی شماره سوم؛
حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی .
برگرفته از مجموعه از حسین علیه السلام گفتن تا حسینی شدن ....
@safirehedayaat
💠بسم الله الرحمن الرحیم
ان شاءالله جمعه مورخ ۲۲ تیرماه ماه سال ۱۴۰۳ جلسه روضه ماهانه در منزل مرحوم حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی (رضوان الله علیه) از ساعت ۱۷:۳۰ الی ۱۹ برگزار می گردد.
نشانی : تجریش ؛ میدان قدس ، خیابان باهنر ؛ کوچه صادقی.
مجلس مختص آقایان میباشد.
@safirehedayaat
سخنرانی شماره یک ؛
حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی .
برگرفته از مجموعه از حسین علیه السلام گفتن تا حسینی شدن .....
@safirehedayaat
💠 باري وقتي پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به نجرانيان پيشنهاد مباهله كرد؛آنها گفتند:
يك شب به ما مهلت بدهيد تا با هم مشورت كنيم.فردا به شما جواب مي دهيم.
شب كه با هم به مشورت نشستند،اُسقُفّ بزرگشان گفت:من نشانههاي نبوّت در او مي بينم و شما مي دانيد هر قومي كه با پيامبر زمانشان مباهله كنند؛ محكوم به عذاب و نابود ميشوند حال اگر مي خواهيد اطمينان پيدا كنيد؛ فردا كه براي مباهله حاضر شديم ببينيد اگر با اعوان و انصار و قوم و قبيلهاش آمد نترسيد و با او مباهله كنيد!
ولي اگر خودش با كسان نزديكش آمد، مباهله نكنيد كه مبتلا به عذاب خدا مي شويد و اگر هم نخواستيد دعوتش را بپذيريد با او مصالحه كنيد و به سلامت به وطنتان بازگرديد.
اين حرف را پسنديدند.فردا كه در محلّ مباهله حاضر شدند،ديدند رسول خدا از شهر بيرون آمد در حالي كه كودكي را در بغل گرفته و دست كودك ديگري هم به دستش.زن جواني پشت سرش و مرد جواني هم پشت سر آن زن حركت مي كنند و كس ديگري همراهش نيست!
🌸اهل نجران از برخي از اصحاب پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)پرسيدند:
اين همراهان چه نسبتي با او دارند؟گفتند:آن زن يگانه دخترش فاطمه (علیها السلام) است و آن مرد دامادش و پسرعمويش عليّ بن ابيطالب است و آن دو كودك نوههايش حسن و حسين هستند و از اينها عزيزتر كسي را ندارد!
اسقف به همراهانش گفت:من چهره هايي مي بينم اگر دست دعا به درگاه خدا بردارند و از او بخواهند: كوهها را از جا بركند،مي كند!صلاح ما در مباهله نيست،مصالحه مي كنيم و بر مي گرديم و چنين كردند و رفتند.
بحارالانوار،جلد35،صفحات258و259.
قسمت سوم _ ادامه دارد....
@safirehedayaat
💠يعني اگر پدر نداشتن عيسی (علیه السلام) دليل بر اُلوُهيّتش* باشد؛ پس دربارهي حضرت آدم (علیه السلام) كه نه پدر داشت و نه مادر، چه بايد بگوييد؟!آري؛همانگونه كه خدا حضرت آدم (علیه السلام) را از خاك آفريد.
عيسی (علیه السلام) را هم از دَم روحالقدس آفريد.هر دو مخلوق خدا و هر دو مورد لطف و عنايت خدا هستند.اين جواب با اينكه بسيار روشن و در عين حال قويّ و دندان شكن بود امّا آنها روي لجاج و تعصّب ناروا نپذيرفتند و همچنان در اعتقاد به الوهيّت عيسی (علیه السلام) پافشاري كردند!
اينجا بود كه دستور مباهله از سوي خدا صادر شد كه:
(فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أبْناءَنا وَ أبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أنْفُسَنا وَ أنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَي الْكاذِبِينَ)؛[۱]
«حال اگر كسي بعد از اين دليل روشن و علم يقيني كه به تو رسيده است باز هم به محاجّه و ستيزگي با تو برخيزد، به آنها بگو:بياييد با هم مباهله كنيم.ما فرزندان خود را دعوت ميكنيم؛شما هم فرزندان خود را،ما زنان خويش را دعوت مي كنيم،شما هم زنان خود را،ما خودمان را دعوت ميكنيم،شما هم خودتان را!آنگاه ابتهال و تضرّع به درگاه خدا ميبريم و از او مي خواهيم كه لعنت خود را بر دروغگويان [از ما دو گروه] قرار دهد [و عذاب خود را بر آنان نازل كند]».
🔸مباهله،شيوهاي براي پايان بخشيدن به مناظرات ديني و پيشگيري از انحراف
اين معناي مباهله است و طريقي است بسيار قاطع و پايان بخش به مناظرات مفصّل ديني كه جز افراد مؤمن صادق، جرأت آمدن به اين ميدان را نخواهند داشت و اين اختصاص به زمان پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)و شخص ايشان ندارد بلكه در هر زمانيكه مناظرهاي در مورد مسألهي مهمّي از مسائل ديني پيش بيايد كه اگر روشن نشود؛ زمينهي انحراف جمعيّت معتنابهي از مسير دين فراهم ميگردد،اينجاست كه افرادي تحت شرايط خاصيّ ممكن است موظّف به اتّخاذ طريق مباهله گردند.در روايتي از حضرت امام صادق (علیه السلام) رسيده است:
(خاصِموُهُم وَ بَيِّنوا لَهُمُ الْهُدَي الّذي اَنْتُم عَلَيْهِ وَ بَيِّنُوا لَهُمْ ضَلالَتَهُم وَ باهِلُوهُم فِي عَلِيٍّ)؛[۲]
«با آنها[مخالفين حقّ]مخاصمه كنيد و هدايتي را كه به دست آوردهايد براي آنها بيان كنيد و ضلالت و گمراهي آنها را براي آنها روشن كنيد و در مورد علی (علیه السلام) با آنها مباهله نماييد».
مردي به نام ابومسروق مي گويد:خدمت امام صادق (علیه السلام) عرض كردم: ما با برخي از مخالفين مذهب بحث مي كنيم، هر آيه از قرآن كه مي خوانيم،آن را توجيه مي كنند.آيهي(اوليالامر)؛ميخوانيم؛آيهي ولايت ميخوانيم؛آيهي تطهير ميخوانيم و آيات ديگر... همه را توجيه ميكنند! ما متحيّر مي مانيم كه چه بكنيم؟!فرمود:
(اِذا كانَ ذلِكَ فَادْعُهُم اِلَي الْمُباهَلَةِ)؛
«وقتي چنين شد،آنها را به مباهله دعوت كن».
گفتم:چگونه عمل كنم؟فرمود:
(اَصْلِحَ نَفْسَكَ ثَلاثاً)؛
سه روز خودت را اصلاح كن و گمان مي كنم فرمود:
(صُمْ وَ اغْتَسِلْ)؛
«روزه بگير و غسل كن».
بعد با طرف بحثت به بيابان برو و انگشتهاي دست راست خود را در وسط انگشتهاي او قرار بده.بعد دعايي را تعليم او فرمود كه مضمونش اين است:
خدايا! اگر ابومسروق درغگو است؛ عذاب دردناك خود را بر او نازل كن و اگر فلاني(طرف بحث)دروغگو است؛عذاب دردناك خود را بر او نازل كن.بعد فرمود:طولي نمي كشد كه عذاب خدا را دربارهي او مشاهده مي كني!ابومسروق مي گويد:تا به حال نشده است كه كسي براي مباهله با من حاضر شود![۳]
................
*الوهيت:اله بودن،خدايي.
[۱]ـ سورهي آل عمران،آيهي61.
[۲]ـ سفينهْْ البحار،جلد1،صفحهي113(بهل).
[۳]ـ سفينهْْ البحار،جلد1،صفحات111و112(بهل).
قسمت دوم _ ادامه دارد....
@safirehedayaat
بیست و چهارم ذی الحجه روز مباهله، روز نزول آیه ولایت ، نزول آیه تطهیر
http://www.ahadith.ir/fa/s-z-j/101-s-m-m-z/785-1395-07-03-19-36-31.html
💠عقیده افتخار آمیز شیعه امامّیه
بنابراين جا دارد كه ما شيعهي اماميه با كمال افتخار و سربلندي به جهانيان اعلام نماييم كه ما معتقديم پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) نه يك بار و دو بار بلكه مكرّراً به مناسبتهاي مختلف وصيّ و خليفه و جانشين بعد از خودش را شخص امام اميرالمؤمنين عليّ بن ابيطالب (علیه السلام) معرّفي كرده است
🔸حتّي همان روزي كه براي اوّلين بار از طرف خدا مأمور شد طبق فرمان (وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِين) نزديكترين افراد خويشاوند خود را دعوت كرده و ابلاغ رسالت خود را بنمايد در آن مجلس به آنها اعلام كرد كه من از جانب خدا مبعوث به نبوّت شدهام و هر كدام از شما كه امروز در اين مجلس دست بيعت به من داده و ايمان بياورد او وصيّ و خليفهي بعد از من خواهد بود و آن روز تنها كسي كه از جا برخاست و اظهار اسلام و ايمان كرد عليّ بن ابيطالب (علیه السلام) بود كه نوجواني ده ساله بود.
در همانجا پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) دست روي شانهي علي گذاشت و فرمود: اين علي وصيّ و خليفه و جانشين من بعد از من است.
يعني همان روزي كه براي اوّلين بار اعلام نبوّت و رسالت پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) شده است همان روز براي اوّلين بار اعلام خلافت و امامت علي (علیه السلام) شده است و بعدها در موارد عديده به مناسبتهاي مختلف همين مطلب مورد تأكيد مكرّر قرار گرفته است تا سال آخر عمر پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) تقريباً دو ماه پيش از رحلت به هنگام مراجعت از حجةالوداع كه قريب يكصد و بيست هزار نفر از مهاجرين و انصار همراهش بودند طبق فرمان خدا در غديرخم وسط بيابان مردم را متوقّف كرد و دستور داد از پالان شترها شبيه منبري درست كردند و بر فراز آنها ايستاد و بعد از انشاء خطبهي مفصّلي فرمود:
آيا اين مطلب را قبول داريد كه خدا فرموده است پيامبر خدا نسبت به اهل ايمان از خودشان بر خودشان متصرّفتر است[۱]
و به حكم اين آيه من بر شما در امور مربوط به خودتان اولي به تصرّف ميباشم؟ همه يك صدا گفتند آري تو اي رسول خدا اولي به تصرّف در امور مربوط به ما ميباشي. آنگاه دست علي (علیه السلام) را كه يك پلّه پايينتر از خودش نگه داشته بود گرفت و بلند كرد و فرمود:
(الا من كنت مولاه فهذا عليّ مولاه)؛
هان اي اهل ايمان آگاه باشيد كه بر حسب امر خدا هر كه من مولا و اولي به تصرّفم اين علي او را مولا و اولي به تصرّف است. پس فرمانش را بشنويد و اطاعتش كنيد.
۱_سورهي احزاب،آيهي۶.
📚صفیرهدایت شماره ۰۶۸ ؛ سلسله مباحث معارفی حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
@safirehedayaat
🌸چون محبّ علی (علیه السلام) باشی علی (علیه السلام) هم محبّ توست
اين قصّه را مرحوم عالم ربّاني حاج ميرزا جوادآقا ملكي تبريزي(رحمة الله عليه) در كتاب المراقبات نقل كرده كه:
يكي از دوستان ما تاجر در بازار بود امّا تاجري واقعاً متديّن و در ميان مردم معروف بود كه محبّت شديد نسبت به امام اميرالمؤمنين علي (علیه السلام) دارد و مدّتها آرزوي زيارت نجف اشرف داشت تا مقدّمات سفر فراهم شد.
آخرين شبي كه ميخواست از تبريز به سوي نجف حركت كند، از اوّل شب تا سحر سرپا ايستاده بود و اشك مي ريخت و اين شعر را خطاب به اميرالمؤمنين (علیه السلام) ميخواند:
گر بشكافند سراپاي من🌺
جز تو نبينند در اعضاي من🌺
در آن زمان ما در نجف اشتغال به تحصيل داشتيم. به نجف آمد و ايّامي در نجف بود. هر وقت كه مشرّف به حرم مطهّر ميشد، با سوز دل ميگفت: يا اميرالمؤمنين! من دوست دارم در جوار تو باشم، از خودت دورم مكن. تا اينكه رفقا و همراهانش آمادهي رفتن شدند، او هم ناچار شد با آنها برود.نشست در ميان كجاوه كه وسيلهي سفر روي مركب بود.
يكي از خدّام حرم نيز كنارش بود. از او نقل شده كه گفته است با هم نشستيم در ميان محمل و از نجف بيرون آمديم.او دائم نگاه به گنبد مطهّر ميكرد و اشك مي ريخت و مي گفت:
گر بشكافند سراپاي من🌸
جز تو نبينند در اعضاي من🌸
تا به مسجد سهله كه بين راه نجف و كوفه است رسيديم، آنجا حالش دگرگون شد و گفت پيادهام كنيد. از محمل پايينش آورديم. او روي زمين دراز كشيد و همانجا از دنيا رفت. دوباره به نجف برگشتند و آنجا تجهيزش نموده و دفنش كردند.
💠هنيئاً له و طوبي له، او چون محبّ علي (علیه السلام) بود، علي (علیه السلام) هم محبّ او شد و او را در كنار خود نگهش داشت. آري:
(قُلْ إنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللهُ...)؛
شما اگر دوستدار خدا باشيد، خدا هم دوستدار شما خواهد شد.
اللّهمّ عجّلْ لوليّك الفرج و اجعلنا من المنتظرين لظهوره و اجعل خاتمة امرنا خيراً
📚صفیرهدایت شماره ۰۶۰ ؛ سلسله مباحث معارفی حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
@safirehedayaat
انالله و اناالیه راجعون
بدینوسیله درگذشت حاج محسن صراف زاده (رحمت الله علیه) را تسلیت عرض می نماییم.
از جمله خدمات عام المنفعه آن مرحوم تاسیس صندوق خیریه قرض الحسنه الزهرا و انتشارات بنیاد خیریه الزهراء (سلام الله علیها) بود.
سخنرانی مرحوم حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی (ره)
💠جلسه سی ام
تفسیر سوره نساء
@safirehedayaat
💠حبّ علي (علیه السلام)كافي نيست!
نشان دادند كه(عُنْوانُ صَحِيفَةِ الْمُؤْمِنِ حُبُّ عَلِيِّ بْنِ أبِيطالِبٍ (علیه السلام)؛ در اينكه سرلوحهي نامهي عمل مؤمنان، حبّ عليّ بن أبيطالب (علیه السلام) است شكّي نيست، ولي در عين حال سيّئات اخلاقي و زخمهاي پيكر روحي نيز قابل انكار نيست، و اين زخمها نياز به شستشو دارد. در نهر توبه اگر خود را شستشو ندهيد در حال سكرات مرگ و سپس در برزخ و سرانجام در بعضي از طبقات جهنّم بايد تطهير و تغسيل انجام شود تا شايستگي شفاعت و اسكان در غرفات بهشتي را به دست آوريد چه آنكه بهشت، دار السّلام است و جاي پاكان و سالمان است. ناپاكان و بيماران را به آنجا راهي نخواهد بود.
آن نمايش در عالم خواب بود و اين هم آيهي قرآن كريم كه ميفرمايد: سيّئات كساني را تبديل به حسنات ميكنيم كه واجد شرايط باشند.
(إلاّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَاُولئِكَ يُبَدِّلُ اللهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ )؛[۱]
«آنان كه توبه كنند و ايمان بياورند و عمل شايسته انجام دهند، آري اينانند كه خدا سيّئاتشان را تبديل به حسنات ميفرمايد. »
در نهر توبه، جان خود را شستشو دهيد تا سيّئات شما تبديل به حسنات گردد.
خود مولا هم مكرّر مي فرمود:
(فَاعْمَلُو وَ أطِيعُوا وَ لا تَتَّكِلُوا لا تَسْتَصْغِرُوا عُقُوبَةَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ فَإنَّ مِنَ الْمُسْرِفِينَ مَنْ لاتَلْحَقُهُ شَفاعَتُنا إلاّ بَعْدَ عَذابِ ثَلاثَمِأةِ ألْفِ سَنَةٍ)؛ [۲]
«اي دوستان من؛ كار كنيد، بندگي كنيد، اطاعت فرمان نماييد، تنها اتّكال به محبّت من نداشته باشيد و عقوبت خدا را سبك نشماريد، [دين خدا را به بازي نگيريد]، اين را بدانيد كه در ميان همين دوستان من، اگر اسرافكار و تبهكار باشند و بيتوبه بميرند كساني هستند كه پس از سيصد هزار سال عذاب در جهنّم ممكن است مشمول شفاعت ما بشوند! »
البته ما اميدواريم، انشاء الله، از آن دسته نباشيم ولي خواستند تنبّه بدهند كه تنها داشتن حبّ علي (علیه السلام) براي تخلّص از عذاب كافي نيست و احتياج به توبهي از گناه دارد.
دينِ خدا حدود دارد. دين كه بازيچه نيست كه ما دلگرم به اين باشيم كه حبّ علي (علیه السلام) داريم و بعد از هيچ گناهي پرهيز نكنيم و باكي از حرامخواري و حرامكاري نداشته باشيم با اينكه خود مولا فرموده است:
(لاتَتَّكِلُوا) اتّكال به اين نداشته باشيد، عقوبت خدا را سبك نشماريد. شرايط شفاعت ما را بپذيريد و عمل كنيد.
حالا ما بحمد الله زندهايم، نمردهايم، در بيمارستان هم نخوابيدهايم كه نتوانيم كاري بكنيم. ما، هم حيات داريم و هم سلامت بدن. در مجالس مينشينيم و سخن از كلام خدا و اولياي خدا ميگوييم و ميشنويم. اين لطف و عنايت خداست كه شامل حال ما شده است و مهلت عمل و توبه به ما داده است.
💠حبّ علي (علیه السلام) ، ناجي انسان از خلود در جهنّم
البته حبّ علي (علیه السلام) يك فايدهي بسيار بزرگش اين است كه ما را از خلود در جهنّم ميرهاند. محبّ علي (علیه السلام) ، جهنّمي نميشود به اين معنا كه هميشه در جهنّم بماند و در زمرهي (اُولئِكَ أصْحابُ النّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ) بشود. اين شدني نيست. امّا اينطور هم نيست كه همين كه حبّ علي (علیه السلام) داشت ديگر عذابش نكنند و در برزخ آن شكنجهها را ندهند.
حدود دين را نبايد شكست، بله چون شما محبّت علي (علیه السلام) داريد شما را هميشه در جهنّم نگه نميدارند، بلكه پس از اينكه با حميم و جحيم جهنّم تطهير و تغسيل كردند و شستشو دادند آنگاه به بهشت ميبرند و در غرفات بهشت اسكانتان ميدهند، أعاذَنَا اللهُ مِنْ شُرُورِ أنْفُسِنا.
__________
[۱] سوره فرقان آیه ۷۲
[۲] بحارالانوار جلد ۶ صفحه ۱۵۳ حدیث ۹ نقل از معانی الاخبار صدوق
📚صفیر هدایت شماره ۰۳ _سلسله مباحث معارفی حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی (ره)
@safirehedayaat
✅حضرت زينب كبري علیها السلام الگوي عفّت و حجاب
💠آن مرد عالم عابد گفت: من مدّتها در مدينه، همسايه با اميرالمؤمنين علي (علیه السلام) بودم.
⚠️در تمام اين مدّت نه قامت زينب را ديدم و نه صدايي از او شنيدم!
وقتي مي خواست براي زيارت قبر مطهّر جدّ بزرگوارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برود اوّلاً شب مي رفت و ثانياً پدر و برادرانش با وي همراهي مي كردند. وقتي نزديك حرم مي رسيدند اميرالمؤمنين (علیه السلام ) جلوتر مي رفت و نور چراغها را كه در كنار قبر پيامبر اكرم بود كم مي كرد(فتيلهي آنها را پايين مي كشيد). يكبار امام حسن(علیه السلام) راز اين مطلب را از پدر پرسيد. فرمود: خوف اين دارم كه فرد نامحرمي قامت خواهرت را ببيند.
📚 (کتاب حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) شیخ جعفر نقدی صفحه ی بیست و هفت )
از سخنان مرحوم حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی (ره)
@safirehedayaat