savalan_jr | Unsorted

Telegram-канал savalan_jr - 🌞 جمله-comleh🌞

18

برا آشنایی با دلنوشته ها، شعرترکی وفارسی، شعر ملل و موسیقی و هنر مردم جهان کانالی فرهنگی و غیر سیاسی.

Subscribe to a channel

🌞 جمله-comleh🌞

به چی فکر میکنی؟
مری ماتیو،
خواننده فرانسوی،

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀


سالهای زیادیست که برایت شعری نگفته ام،
بله سال‌های زیادی است،
و تو آنقدر فراخناکی که به یقین مرا خواهی بخشید!

و میدانم که چهل هزار سال است که-
«بامن» و «درمن» و در شعر من زاده شدی،
همانطور که من نیز «درتو» و «باتو»-
و با شعر تو و در شعر تو زاده شدم...
...و چهل هزار سال است که «درمن» زندگی میکنی،
... همانطور که چهل هزار سال است-
من «درتو» زندگی میکنم،
در من زاده شدی و زمان در هستی جاری شد،
و من در تو زاده شدم و زمان در هستی تداوم یافت،
و تو در من و من در تو پیچیدیم، همچون دو مار تداوم نسل کیهان...
و یا ماری تشنه دیدار که در جفت خود می پیچد!...

و اینک من از تو و در تو، جهان را می جویم،
...و جهان من همه ی زیبایی های هستی است-
که در «جان و جسم» تو شکفته و پهن شده-
تا دورترین کهکشان های آسمان های اکرانه...
و تو تنها «شمس جان» جهانی-
که در جان جهان من طلوع کردی!...
و سپهر اندیشه ی مرا به الماس ابدیت آغشتی!...



«آیمارا-Aymara»

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀

حتا سگ هم می فهمد چه و کدام کار و کردار-
با نظم حاکم بر جهان، منافات دارد


می آییم به جهانمان، شاید هم دعوتمان میکنند تا دیدنی ها را ببینیم و شنیدنی ها را بشنویم و...و پنجاه سال، شصت سال، هفتاد و یا چندین و چند سال ساکن این جهان شویم،
شاید آزمونی است، شاید دوره ای برای عبور و گذر از مرحله ای از بودن و هستیدن، و ورود به جهانی بالاتر و زیباتر و شایسته تر از این دنیا، اما...و اما...
...اما برای من یکی، هنگامی که این دنیا را ترک میکنم، بزرگترین و دردناکترین ترین درد و غم و غصه این است و خواهد بود که، ما انسان ها نه تنها نتوانستیم چیزی از این جهان زیبا بفهمیم و دریابیم، بلکه هیچ تلاشی هم در این را نکردیم، و اراده نکردیم و نخواستیم بفهمیم که زندگی چیست و چه معنا دارد؟ محبت و گذشت و عشق و صلح و آرامش چیست؟ و بالاتر از همه اصلا تلاش نکردیم بدانیم و بفهمیم که، ما چرا و برای چه به این جهان آمدیم و حالا هم که داریم می رویم چرا می‌رویم و کارنامه زندگی ما در این جهان چیست و چگونه است؟...و اصلا چرا برای این سئوال ها نیندیشیدیم و فکر نکردیم؟!...


روشن خیاوی

@meshkinAcademyRx

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

منیم عزی خاتؽنؽم!
منیم گؤزل خاتؽنؽم!
و ده لی خاتؽنؽم!
سن همیشه عئێنک دالؽسؽندان دۆنێاێا باخؽبسان،
سن اؤز گؤزل گؤزلرینله ێوْخ،
بلکه ده عئێنکین گؤزۆایله چیچکلره باخؽبسان،
قوشلارؽ، سئرچه لری، گؤۉرچینلری، کهلیکلری، ۉ...
...ۉ اولدوزلارؽ ۉ آێؽ ۉ گۆنشی،
...ۉ ێاشؽللؽقلارؽ ۉ ێارپؽزلارؽ ۉ بولاغ اوْتون ۉ...
...ۉ بولاغلارؽ ۉ چاێلارؽ، ۉ ...
گؤرۆبسن ۉ اوْنلارا باخؽبسان-
بیر ێوخوکیمی، بیر خیێال کیمی!...
سن همیشه خیێالدا ێاشاێؽبسان،
محض خیێالدا!...


منیم گؤزل خاتؽنؽم!
منیم عزیز خاتؽنؽم!
...ۉ منیم ده لی خاتؽنؽم!

سنین گؤزلرین گؤزلدی!
سنین باخؽشلارؽندا گؤزل اوْلمالؽدؽ!
گل گؤزلرۉی آچ!
ۉ بو گؤزل دۆنێاێا، گؤزل باخ!
سن دۆنێانؽ بیر پنجره دن ێوْخ-
بلکه ده پنجره لردن باخمالؽسان!
ۉ گؤزل گؤرمه لیسن!
سن حتا دۆشۆنجه لری گؤره بیلرسن!
ایندی ۉاختؽدؽ:
گؤزل باخ ۉ گؤزل گؤر!
گؤرمه ێه چوْخ گؤزللیکلر ۉ گؤزللر ۉار!
سن گؤزلسن!
دۆنێا گؤزلدی!
ێاشاێؽش گؤزلدی!
دۆشۆنجه گؤزلدی!
...ۉ شئعر گؤزلدی!...

...ماهنؽلاردا گؤزلدی،
...ۉ سنده گؤزل باخؽشلؽ بیر شاعیرسن!

«آێمارا-Aymara»

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀

قلم گۆنۆ مۆبارک اوْلسون!...

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀

یک نفر تایپیست مسلط به نرم افزار word، با حقوق مکفی، دعوت به همکاری میشود.

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌🕊 @Khochesar

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀


‏«كُل الطُرق
‏تؤدي إليك ‏حتى تِلك التي
‏سَلكتها لنِسيانك»...

همه راه‌ها
‏به تو ختم می‌شوند
‏حتی آن‌راه ها که ‏برای از یاد بردنت
‏طی کرده‌ام...


محموددرویش

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀

منیم عزیز خاتؽنؽم!
منیم چوْخ گؤزل خاتؽنؽم!

سن نئچۆن عیناد ائدیرسن؟
سن نیێه بو گؤزل دۆنێانؽ-
آنجاق بیر پنجره دن باخؽرسان؟
-اؤز پنجرندن!

سندن اومورام-
دۆنێانؽ باشقا پنجرلردنده تاماشا ائله!



My dear lady!
My very beautiful lady!
Why are you stubbon?
why do you look at this-
beautiful world only from one one Window ?
From own Window!
I hope you watch the world from anothet Window?

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

و
آنچنان
در من رخنه کرده ای
که عشقت مرا آرام جان است
و دوست داشتنت
مایه راحت روح و روان است
و
پیکره احساسم با تو جوان است و
شوق خواستنت در من فراوان
با من بمان و
بدان
شعر شورانگیز علاقه ام به توووو
همیشگی است و پایانی ندارد

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀

در هوای تو جان رفت...

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

منی هر کیمسه یه محتاج اتدین،
هیچ ملالیم یوخ،
گلایم یوخ...

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀

...و فصل نبش قبر واژه ها فرا رسیده است،
در هزاره های دور،
من و تو...
در واژه ای که تنها از سه حرف آفریده شد،
دفن شدیم،
و آن واژه، چرایی و چونی-
تمامی بود و نبود من و تو بود،
واژه ی عشق، واژه ی عشق...
تنها واژه ای که نه در زبور مانی و نه در آیین مزدک،
هیچ جایی نداشت،
و اینک من و تو-
وظیفه ای بس سنگین به دوش کشیده ایم،
نبش قبر واژه ی عشق....


«آیمارا-Aymara»

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

ایسته ێیردیم اوْدوۉا ێانام،
قوْێمادؽن، ایذن ۉئرمه دین!
ایسته ێیردیم بیر عؤمۆر آێاقلارۉا-
سارماشام، سارماشؽق اوْلام،
ایذن ۉئرمه دین!
ایسته ێیردیم عؤمرۆمۆ
سنین عئشقینله بیتیرم!
ایذن ۉئرمه دین!
ایسته ێیردیم اؤلم، هر بیر زادؽن داشؽن آتام-
ایذن ۉئرمه دین!
ایسته ێیر دیم عئشقینله ێاشاێام،
ایذن ۉئرمه دین!
ایسته ێیردیم!...ایسته ێیردیم!...
گۆلم، آغلاێام، باخام، گؤرم!...
ایذن ۉئرمه دین!
سن هر زادؽ منه قورتاردؽن!...قورتاردؽن!...
نفس چکمه گی، باخماغؽ، گؤرمه گی!...
...ۉ عاشیق اوْلماقؽ!...
ۉ عئشقی...
منه قورتاردؽن!...

«آیمارا-Aymara»

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

رد پای موجودات بر روی زمین

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀
«اوستاد دکتور علی اکبر ترابی»نین روحونا اتحاف

زامانؽن روحو، شئعرده بیزایلن دانؽشؽر!

شاعیر شئعری دۆشۆنۆر، شئعری فیکیرلشیر،
شئعر بیر ترپه نیش ۉ بیر حرکتدیر،
بو ترپه نیشی گرکدیر دۆشۆنه سن، ذاتین، ایچین دۆشۆنه سن،
بیز شئعری دۆشۆننده، اؤزۆمۆزۆ دۆشۆنۆرۆک،
بئله دیرکی، بیز اؤزۆمۆزده چئۉریلیب شئعر اوْلوروق،
دئدیک شئعر بیر ترپنیشدیر، بیر حرکتدیر،
بو حرکته فیکیرلشنده، بیز اؤزۆمۆزده چئۉریلیب شئعر اوْلوروق،
حرکت ۉ ترپنیش اوْلوروق!
دئدیک شاعیر شئعری دئمیر، شئعری قوْشمور،
بلکه شاعیر شئعری دۆشۆنۆر ۉ اوْنو ێاشاێؽر،
شاعیر شئعرده ێاشادؽقدا، شئعرده شاعیرده ێاشاێؽر!
شاعیرین ێاشادؽغؽ شئعر بیزایلن دانؽشؽر،
شئعرین بیزه سؤزۆ ۉار، شئعر بیزه سؤز سؤێله ێیر،
بیز بو سؤزۆ بیلمیریک، نه ایسه بیلمیریک،
آما بونو بیلیریک کی شئعرده بیر زاد، بیر شئێ،
بیر کیمسه بیزایلن دانؽشؽر!
اوْ شئێ، اوْ زاد، ۉ کیمسه همندیرکی-
بیز معمولا اوْنا «زامانؽن روحو- روح زمانه» دئێیریک!
«زامانؽن روحو» ۉێا «زمانه نین روحو»-
دیل ۉ شئعر ۉ باشقا هۆنرلر ۉاسیطه سیله سؤزۆن آێدؽنلاێؽر،
ۉ اینسانلارا ێئتیریر،
پس دئمک زامانؽن روحو دیل ۉ شئعرده دیل آچؽر ۉ دیله گلیر،
اصیل هۆنر شئعر ۉ باشقا هۆنرلردیلر،
چۆنکی شئعر ساختا دیل دئێیل،
چۆنکی «شئعر ۉارلؽغؽن دۆزگۆن ۉ اصیل ۉ ایچ دیلی دیر»

روشن خیاوی

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

ما فرزندان بدی برای خدا بودیم!...

ما بد بودیم،
و اکنون نیز برای خدا،
فرزندان بدی هستیم،
ما کوه‌ها را به پلیدی کشیدیم،
ما گیسوان بلند دشت ها را به آتش کشیدیم،
ما چشمان چشمه ها را کور کردیم،
و الماس های ذوقش را تباه کردیم،
ما شقایق ها را بد نام کردیم،
و نرگس چشم براه را در انتظاری خسته کننده-
از پای در آوردیم،
ما سوسنبرها را نازا کردیم،
و گونه های هوس انگیز دوشیزکان زمین را-
گل مالیدیم،
ما لب های تشنه ی زمین را تشنه تر-
و دل باغ های سیب را لرزاندیم،
و رنگ عشق را از چهره اش ربودیم،
ما ولوله به جان جهان انداختیم،
ما قدوم «شمس جان» را مبارک ندانستیم،
و آغوش گشوده اش را همچنان در انتظار و حسرت رها کردیم،
ما بد بودیم و-
...و برای خدایمان فرزندان بدی هستیم،
یا ویلنا! یا ویلنا!...


«آیمارا-Aymara»

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀


‏ﺍﻟﻌﻘﻞُ ﻋﻘﻠﻲ؛ ﻭﺍﻟﻔﻜﺮُ ﺃﻧﺖ،
ﺍﻟﻘﻠﺐُ ﻗﻠﺒﻲ؛ ﻭﺍﻟﻨﺒﺾُ ﺃﻧﺖ!

عقل، عقلِ من است و فکر تویی،
قلب، قلب من است و نَبض تویی!




🌹 نزار_قبانی

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞


ما کدامین هستیم؟ ما چه هستیم؟
«ایلی ایلی، لما سبقتنی؟»

خورشید هنوز با تمام سخاوتش،
ما را که با نام‌های چندی،
«خود را به خود» معرفی می‌کنیم،
و این، همه از چند پارگی ما،
چند رویی ما،
و چند لایه گی ما حکایت می‌کند،
بله، خورشید هنوز با تمام بخشندگی،
ناز ما را میکشد و نوازشمان میکند،
اما ما که زمانی خود را «فرزندان آدم»،
و زمانی «فرزندان مسیح»،
و زمانی «پسر خدا»،
و زمانی خود را «بشر»،
و زمانی خود را «انسان» معرفی میکنیم،
و زمانی با تبختر و تفاخر،
نام خود را «اشرف مخلوقات»،
و خیلی وقت‌ها از روی ریب و ریا،
خود را «بنده ی سراپا تقصیر» می نامیم!
این ما، این موجود هزار رنگ و لون،
این ما، این به حقیقت سراپا تقصیر،
از بامداد پای نهادن بر کره ی خاکی،
کاری جز خفه کردن خورشید،
تدارکی ندیده ایم،
و جز سیاه کردن روی روزگار جهان،
و تباه کردن زمین و آسمان،
و کور کردن چشم های چشمه گان،
و بد بو کردن طبیعت و زندگی،
و آلودن روح جویباران و باران،
و پلید کردن جان و روح جهان،
و بد نام کردن ماه و زهره و مشتری،
و خشمگین کردن مارس و زئوس،
و...و پای نهادن بر گلوی زیبای دوشیزگی خورشید،
و خون آلود کردن زمان و آب و پونه و سوسنبر،
و تحریف و تهی کردن معنای بودن و نبودن،
و کریه کردن نام عشق و مهر و مدارا،
و به «هل من یزید» نهادن ناز و نیاز و نوش،
و تعبیر فریبنده از عشق و طلب و تمنا،
...و...و...
هیچ کاری از دستمان نیامد،

ما از «شمس جان» زاده شدیم،
با گونه های درخشان و تشنه ی بوسیدن،
ما زاده شدیم که جهان را زیبا و زندگی را دوست داشتنی گردانیم،
ما آمدیم که تجسم عینی عشق و دوست داشتن باشیم،
ما آمدیم که فدای همدگر باشیم،
ما آمدیم که برای هم نفس بکشیم،
...و ما آمدیم که برای هم بمیریم،
اما چنان در برهوت رذالت و نادانی و نافهمی تباه شدیم-
که به جای مردن برای هم،
کمر به ریختن خون هم بستیم،
و اکنون هیچ شرمنده نیستیم که-
به هر کوی و برزن و دیار این جهان که نگاه می‌کنیم،
از همه جا به همه جا،
همه خون و آتش و قساوت و سبعیت-
به چهره مان نیشخند میزند، و-
به صورتمان تف تمسخر می اندازد،
با اینهمه،
ما در نادانی خود پای می فشاریم،
و همچنان و همچنان و همچنان...
خورشید و ماه و ستارگان را،
یک یک در پیش پای نادانی و کج راهی خود سر می‌بریم،
وای بر ما، وای بر ما!
یا ویلنا! یا ویلنا!
ایلی، ایلی لما سبقتنی؟!...


«آیمارا- Aymara»

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀


‏«كُل الطُرق
‏تؤدي إليك ‏حتى تِلك التي
‏سَلكتها لنِسيانك»...

همه راه‌ها
‏به تو ختم می‌شوند
‏حتی آن‌راه ها که ‏برای از یاد بردنت
‏طی کرده‌ام...


محموددرویش

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

در درون ما به اندازه ی تمامی هستی-
زیبایی و مهربانی و استعداد دوست داشتن-
و در کنار همه ی این‌ها،
جهانی از زشتی ها و پلیدی ها لانه کرده است.
ما باید زیبایی درون خود را-
با زیبایی جهان بیرون آشنا سازیم،
و آشتی دهیم و پیوند زنیم
...و پلیدی ها و بدخواهی ها و زشتی ها-
و کینه ها را در درون خود ناتوان و نازا سازیم
...ما استعداد دیدن و شنیدن و اندیشیدن داریم،
ما آمده ایم که همدیگر را دوست بداریم،
و اصلا تعهد و وظیفه ی نخستین ما دوست داشتن جهان و انسان و طبیعت است!
...معنای الهی بودن همین هاست
...و زیاد هم سخت و دشوار نیست!
تنها اندکی تعمق و تفکر لازم دارد!...


«آیمارا-Aymara»

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

از مجنون پرسیدند
وصال را دوست دارے یا فراق را ؟
ڪَفت فراق را‌ ....
چون‌ڪه در فراق امید وصال هست
در وصال بیم فراق....


حضرت_مولانا

👌👌

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀

یک نفر تایپیست مسلط به نرم افزار word، با حقوق مکفی، دعوت به همکاری میشود.

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

الاغی در جاده تصاذف کرده،
ببینید همنوعش چگونه کمکش میکند!...

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

از هیتلر پرسیدند:
چرا از میان جنگ و عشق
جنگ را بر گزیدی؟
پاسخ داد:
در جنگ یا زنده میمانی
یا میمری
اما در عشق
روزی هزار بار میمری
و زنده می شوی...

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

اگر آخرین نفس امان دهد!..


رویای ترا نقاشی خواهم کرد،
و از طنین صدایت تابلویی خوهم ساخت،
و به جهان های پر از صلح و عشق،
هدیه خواهم فرستاد:
ایهاالساکنین خورشید های خاموش!
ما اینیم!
ما در میان «سالومه» های جنون و خون،
پیامبرانی از جنس ابر و ابریشم و نور،
و معشوقه کانی در انتظار آغوش های لطیف-
«پرومته» ی در زنجیر،
اما عاشق سوخته جان،
و زنانی به لطافت پونه های معصوم-
که نطفه بند ستارگان رهیده از بند «زئوس» هستند،
...داریم،
ما ساکنان صلحجو و عاشق پیشه ی زمین هستیم،
ما را در وانفسای آخر زمان زمان زمان...
تنها نگذارید که قدوم «شمس جان» را-
لحظه شماری میکنیم...
اگر آخرین نفس امان دهد!...


«آیمارا-Aymara»

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

لا أعرف ماذا سيحدث غدًا
، لكنني أعلم بالتأكيد
أنني سأحبك غدًا
كما أفعل اليوم
وأكثر من اليوم،
و مثل زهره النسرین...

نمی دانم فردا چه اتفاقی خواهد افتاد،
اما می دانم که همچنان دوستت خواهم داشت،
مثل امروز،
ومثل همه ی روزها!...
و مثل گل نسرین...


«آیمارا-Aymara»


»آیمارا-Aymara»

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

سولماز . . .

سولماز گؤزلیم سنله کئچن خاطیره سولماز
آغلاتسا داریخدیرسادا بیردن بیره سولماز

بیر آستاجا باخسان غزلین پنجره‌سیندن
شعریمده‌کی قیزلار یاناغی باکیره سولماز

بیر آیه گؤزوندن اوخوسا میصریده قاری
تبریزده شافاق پارچالانار قاهیره سولماز

خان نغمه‌سی قالخیر شوشا گولدسته‌لریندن
هؤرموش خاری بولبول ساچینا داغ دره سولماز

قالدیردی ظفر بایراغینی نغمه‌کار عسکر
های سالدی وطن دوشدو آدین دیللره، سولماز

اؤزگورلویومون توستوسو قالخیر گئجه‌لرده
آغلاتسا داریخدیرسادا بیردن بیره سولماز

#دومان_سفراوغلو

@AdabiyatEvi

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

ما فرزندان بدی برای خدا بودیم!...

ما بد بودیم،
و اکنون نیز برای خدا،
فرزندان بدی هستیم،
ما کوه‌ها را به پلیدی کشیدیم،
ما گیسوان بلند دشت ها را به آتش کشیدیم،
ما چشمان چشمه ها را کور کردیم،
و الماس های ذوقش را تباه کردیم،
ما شقایق ها را بد نام کردیم،
و نرگس چشم براه را در انتظاری خسته کننده-
از پای در آوردیم،
ما سوسنبرها را نازا کردیم،
و گونه های هوس انگیز دوشیزکان زمین را-
گل مالیدیم،
ما لب های تشنه ی زمین را تشنه تر-
و دل باغ های سیب را لرزاندیم،
و رنگ عشق را از چهره اش ربودیم،
ما ولوله به جان جهان انداختیم،
ما قدوم «شمس جان» را مبارک ندانستیم،
و آغوش گشوده اش را همچنان در انتظار و حسرت رها کردیم،
ما بد بودیم و-
...و برای خدایمان فرزندان بدی هستیم،
یا ویلنا! یا ویلنا!...


«آیمارا-Aymara»

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀

طرح پرسش از هستی

«از کجا آمده ام ؟
آمدنم بهر چه بود؟...»

ما هستیم،
اما در هستی خود،
از خود بسیار دوریم و با خود بسیار بیگانه ایم،
حالا جای «ما» را با «وجود» عوض می کنیم:
ما «وجود» داریم، اما از وجود خود بسیار دورتریم،
ما «موجودیم»، اما با موجودیت خود بسیار دور و بیگانه ایم،
و اینبار جای «ما» را با «جهان» و «هستی» عوض می‌کنیم،

نتیجه ی پرسش ما باید رسیدن به فهمی و درکی از «وجود خود»-
و «هستی» باشد.
ما در جهانیم، اما از جهان دوریم،
ما «خود جهانیم»، اما از خودمان که جهانیم دوریم،
پس چه باید کرد؟ اشکال در کجاست؟
شاید در طرح پرسش از وجود خود و هستی، راه خطا را انتخاب کرده ایم!
...و نباید در طرح پرسش از وجود خود و هستی، راه درست را پیدا کنیم؟
...و فراموش نکنیم که سده و سدهاست که، معنای وجود را «از خودمان»،
آری «از خودمان» پرسیده ایم،
از خودمان که نه وجود، بلکه «موجود»ی بیش نیستیم، پرسیده ایم!(و مانند ذرات آب که در گردابی گیر افتاده باشد و مدام دور خود بچرخد و بچرخد و بچرخد!...)
...و درست است که ما، یعنی «انسان» تنها موجودیست که-
قادر است در باره خود و جهان خود بیندیشد و پرسش نماید،
و...
اما هنوز هم در همان پرسش آغازین درجا می زنیم؟
چرا که طرح پرسش از هستی و وجود خود،
و اینکه از کجا باید شروع کنیم و از کجا باید معنای هستی را بپرسیم؟
باز اینکه راه پرسش از هستی، از آغاز و در آغاز نادرست و گمراه کننده بوده است،
...و با این حال، هنوز هم از خود می پرسیم:
از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟
اما هنوز به این باور نرسیده ایم که:
آیا این «زمان» نیست که وجود را معنا می بخشد،
و هستی را قابل فهم و تفکر می سازد؟
و آیا این «زمان» نیست که، وجود را در آغوش خود کشیده و می‌کشد؟

و نباید فراموش کنیم که ما تنها قادریم بیندیشیم و بپرسیم،
اما چه و چگونه بیندیشیم،
و از کجا و چگونه پرسش کنیم،
چه بسا همواره به راه خطا رفته ایم و می‌توانیم برویم!

پس معنای وجود را نخست باید از زمان، و نه از خود بپرسیم!
از کجا آمده ام؟
آمدنم بهر چه بود؟!...


...و چه کسی می‌داند که، «زمان» چه پاسخی برای پرسش ما دارد؟

روشن خیاوی

Читать полностью…
Subscribe to a channel