*بحران علم*
یکشنبه 20 آذر، ساعت 12-9 در سالن تمدن پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
@sayyedmahdinazemi
انسان عصر رسانه
اکران، نقد و بررسی فیلم «بتمن» تیم برتون با حضور دکتر سید مهدی ناظمی
دوشنبه 21 آذرماه، رأس ساعت 14 در دانشگاه سوره
(خیابان آزادی، بین خوش و آذربایجان، نبش کوچه کامیاران، سالن سینمای سوره)
پیوند به قسمت دوم مجله علوم انسانی زاویه: فلسفه جذابیت فوتبال
https://telewebion.com/episode/0x52887c7
مجله علوم انسانی زاویه با ویژه برنامههای بررسی ماهیت فوتبال به تلویزیون بازگشت.
شنبه تا چهارشنبه رأس ساعت 21:30 از شبکه چهار سیما.
🔶 چند سطری از مصاحبه سید مهدی ناظمی مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان درباره وقایع اخیر کشور که در دو قسمت منتشر شد.
(متن کامل در پیوندها و فایلهای پی.دی.اف)
🔴 انقلابی در کار نیست
🔶«... نخبگان، قبل از این اتفاق و هر اتفاق محتمل دیگری به تحلیلهایی درمورد ایران، بحرانها و مسائل سیاسی و اجتماعی آن رسیده بودند و تلاش کردند آن دیدگاهها را به این اتفاق پیشآمده متصل میکنند. درصورتیکه بین آن دیدگاهها و این اتفاقات فاصله مهمی وجود دارد و آن فاصله مهم ناشی از انکار یک امر بدیهی است، آن امر بدیهی، پروژه سیاسی خارجی بودن ماجراست. آن دیدگاهها میتواند زمینه بروز نارضایتیها را درنهایت توضیح دهد، اما خود اتفاق پیشآمده، معادل زمینههای آن نیست. مثلا ابهام در مساله زن، یکی از خلأهای جمهوریاسلامی است که نتوانسته این مسائل را بهخوبی حلوفصل کند. اما آیا این به معنی زنانه بودن این اتفاقات است؟ نه! هیچ دلیلی نداریم که طبق آن بتوان نام این برخوردها را زنانه گذاشت. اتفاقا این حرکات بهشدت مردانه است چون اساسش با دلسوزی و تحریک غیرت مردان و به شکلی کاملا مردانه آغاز میشود. خانم جوانی فوت میکند و مردان ایران شدیدا عکسالعمل نشان میدهند. اگر کسی در فضای فرهنگی ایران نفس بکشد خوب این مسائل را درک میکند. حرکتهای بعدی و فحاشیهای ناموسی که در خیابانها گفته میشود همه نشان میدهد که این جنبش هیچ نسبتی با فضای فمینیستی ندارد. اما اگرچه که نسبتی ندارد، دلیل هم نمیشود که ارتباطی نداشته باشد. ...»
🔶«... تحلیل وضع مردم، یک فعل نخبگانی است. تفسیر یک مساله علمی است. دانشمند باید توضیح بدهد که مردم در چه وضعی قرار دارند. این عوامزدگی و سیطره عوام بر خواص که رخ داده است یکی از نتایج رسانهای بودن ما است. انسان که رسانهای شود ارتباط مستقیم خود را با مراجعش از دست میدهد و به خودمرجعی موهوم میرسد و خود را راهحل رجوع به فهم مساله خود تصور میکند. نتیجه چنین رویکردی، یک عوامزدگی رادیکال و مهیا شدن برای پروژههای سیاسی است. ...»
🔶«... کور بودن حرکات و فقدان اندیشه درباره اولیهترین مسائل یک حرکت سیاسی و از جمله مقصد آن، نشانگر فانتزی بودن این حرکت است. تحلیلهای رومانتیک روشنفکران و تلاش مضحک ایشان برای منضم کردن خود و ایدئولوژیهای مورد علاقه ایشان به این حرکات، علامت مهم دیگری برای این فانتزی خطرناک است. فقدان هرنوع تعقل و استدلال برای تمییز دادن روایتها و همهچیز از قبل معلوم بودن، حسب پروژه طراحی شده، از تبعات این فانتزی خطیر است. ...»
🔶 «... یکی از این مسائل، روشن نبودن اقتصاد سیاسی ما است که باعث شد در سال 68 که در مسیر اقتصادی دولتی و شبهدولتی در حرکت بودیم بهیکباره به سمت اقتصاد موسوم به «خصوصی» برویم، بدون اینکه سنجشی درباره این دو کرده باشیم و تبعاتشان را پیشبینی کرده باشیم. به شکلی کاملا افسارگسیخته و غیرقابلکنترل و کور، اقتصاد سیاسی راستگرا را اعمال کردیم. در حقیقت ما این را انتخاب نکردیم بلکه به شکل مبهمی به ما تحمیل شد، چون ماجرا برای ما روشن نبود. هر چند قطعا برای عدهای، از جمله برای کسانی که کارگزار اجرایی سیاستها و منتفع از آنها بودند، روشن بود. آنها تا حدی میدانستند چه اتفاقی میافتد و اعتقاد داشتند که باید این اتفاق بیفتد و معاملهای کرده بودند و سودش را میدیدند. ...»
🔶 «... وضعیت نمایشی که من عرض میکنم یک اتفاق ساده سیاسی نیست که راه برونرفت خاصی برایش وجود داشته باشد. همانگونه که عرض کردم آن ناشی از تداوم تاریخ غرب است، به این معنا که مرحله جدیدی از غربی شدن و غربزده شدن انسان و رسانهای شدن اوست. بنابراین راهحلهای بنیادی برای این موضوع وجود ندارد و خود غرب هم از این حیث دچار مشکل است. اما راهحل خروج از وضعی که گرفتار آن هستیم توجه ویژه اولا به سنت خودمان و ثانیا به سنت اجرایی کردن لیبرالیسم در غرب است. تحزب، دموکراسی، آزادی نسبی سیاسی و شفافیت، حمایت جدی از طبقه متوسط و... برخی از ابزارهایی هستند که اگر اجرایی میشدند، مردم از وضع عصبی خارج میشدند و امکان بیشتری برای حرکت رو به جلوی مردم فراهم میشد.....»
متن کامل این یادداشت در دو قسمت:
http://fdn.ir/75780
http://fdn.ir/75838
@sayyedmahdinazemi
این یادداشت 27 مهرماه در کانال بله و ایتا منتشر شد:
جناب علی نجات غلامی گویا در کانال تلگرامی خود مطلبی خطاب به اینجانب سید مهدی ناظمی منتشر کرده است که چون دسترسی به فیلترشکن قوی ندارم، ناگزیر اینجا پاسخ آن را منتشر میکنم. البته بنده و ایشان تلفنی با هم مرتبط هستیم، ولی پاسخ یاداشت عمومی را لاجرم باید عمومی داد:
«از یادداشت مبهمی که خواندم، برداشت کردم جناب نجات غلامی مدعی هستند بنده ایشان را جایی برای گفتگو دعوت کرده ام و الی آخر. آخرین تماس بنده با آقای غلامی، حدود یک ماه پیش در واتساپ درباره ترجمه بسیار بسیار تأخیر افتاده ایشان در پژوهشکده حوزه هنری و برخی احوال نسبتا شخصی ایشان بود. من نه ایشان و نه هیچکس دیگری را برای گفتگو درباره وقایع اخیر دعوت نکرده ام. اینجانب سالها پیش و مدتی بعد از آغاز رفاقت با آقای غلامی، دریافتم که هیچگاه انتظار دیالوگ از ایشان نباید داشته باشم و ندارم و اصلا بعید میدانم کسی از دوستان مشترک ما وجود داشته باشد که از ایشان دیالوگی شنیده باشد و چنین انتظاری داشته باشد.
این دعوت «موهوم» دستمایه ای برای ایشان فراهم کرده است تا نکات مختلفی را هم طرح کند که مطلقاً انگیزه ای برای پاسخ تفصیلی به آنها ندارم.
اما نمیتوانم ارتباط این دعاوی را با توهم انکار کنم. به ویژه که مدعی شده است بنده وقتی ایشان را به کانالی به نام بسیج اضافه کرده ام و.... من هیچوقت عضو کانالی با این نام نبودهام و طبعاً کسی را هم به آن اضافه نکردهام. من فقط به یاد می آورم اوایل آمدن تلگرام، در گروه «در راه فلسفه» ایشان با یک دوست فاضل دیگر که مسلک چپ داشت، مجادله و مرافعه ای داشت.
حالا که دوست قدیمی سابقاً اصلاح طلب ما صریح صحبت کردهاست من هم صریح بگویم، از نظر بنده «اصلاح طلبی واقع شده» از لحاظ بی اساس بودنی که در یادداشت هایی تفصیلی توضیح آن را داده ام هم یک وهم است و وجود ندارد. همچنان که باطن آن، یعنی لیبرالیسم جهان سومی وابسته به بیگانه آن هم یک وهم است و باطن آن فاشیسم بین المللی وابسته به سرمایه داری متأخر است که با رسانهای شدن عالم و آدم، وضعی فانتزی و بسیار خطرناک یافته است و البته تک تک این کلمات و مواضع را قبلاً توضیح داده ام. به همین خاطر است که شعارهای سفارشی «مرگ بر گفتگو»، مطلقاً تعجبی در من ایجاد نمیکند، هر چند هوشمندی طراحان این کمپین ها تحسین برانگیز است .
در پایان یادآور میشوم که کوچکترین انگیزه ای برای اصلاح عمومی و شنوا کردن این و آن و بقیه رفتارهای مد روز ندارم، ولی به دوست قدیمی خود توصیه میکنم حل و فصل «احوال شخصی» خود را جدی تر بگیرد و گمان نکند حالا اگر کسی هم دعوت به گفتگو یا چه میدانم این قبیل تعارفات کرد، وکالت و نمایندگی از جایی دارد. چه بسا این آخرین نفس زدنی باشد قبل از سقوط کامل به وادی آنارشیسم و توحش محض.»
@sayyedmahdinazemi
-2105204992_-1431609734.pdf متن کامل یادداشت سید مهدی ناظمی قره باغ :توسعه یا آزادی
Читать полностью…🔶چند سطری از یادداشت سید مهدی ناظمی در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان درباره کتاب «آزادی، قانون و سازمان» از دکتر داوری اردکانی(یادداشت پنجم)
🔴کدام آزادی؟
🔶«...«آزادی سیاسی متابعت دولت و مردم از قانون و کاربرد خرد جهانساز است و در جایی که قانون و خرد جهانساز آیندهبین دایرمدار امور نباشد، آزادی سیاسی هم وجود ندارد و بهدرستی فهمیده نمیشود و هرچه درباره آن بگویند تکرار سخنانی است که از دو، سه قرن پیش در زبان سیاست مشهور بوده است» ...»
🔶«... ماهیت آزادی سیاسی درواقع حذف موانع برای حیات جدید انسان غربی است. حیاتی که با اتکا بر تفکر تصرفگرای تکنیکی و به تعبیر دیگری شاید بتوان گفت بسط سرمایهداری پیش میرود. اگر آزادی سیاسی نمیبود، نه تکنیک رشد میکرد و نه سرمایهداری. همچنان که دیدیم بلوک شرق با وجود آن همه تجمیع قدرت نظامی و دانش و تکنولوژی، سرانجام در جنگ سرد مغلوب شد و به شکلی کمابیش صلح آمیز فروپاشید. درواقع بلوک شرق یکی از دو بال پرواز یعنی علم تکنولوژیک را کمابیش یافته بود اما بال پرواز دوم یعنی آزادی سیاسی را نه....»
🔶«... جهان غیرغربی نیز همواره بر این گمان بوده است که آزادی در مبارزه با سلاطین و مستبدان به دست میآید. درصورتیکه سلطان و بهطورکلی سیاست سنتی درکی از آزادی سیاسی ندارد و آن را نمیفهمد. آزادی سیاسی در این مبارزه حاصل نمیشود. آزادی با تحقق شرایط امکان حاصل میشود و نظام سیاسی نیز بهتدریج منقاد این نحوه از سیاست خواهد شد. به همین خاطر است که کشورهای غیرغربی معمولا توفیق پایداری در تجربه آزادی سیاسی ندارند، زیرا آزادی سیاسی برای آنها یک شعار انتزاعی است تا یک تجربه سیاسی دارای اساس و ریشه و همین باعث شده در نسبت آزادی و استبداد جای علت و معلول را خلط کنند. ...»
@sayyedmahdinazemi
متن کامل این یادداشت در: http://fdn.ir/74487
🔶چند سطری از یادداشت سید مهدی ناظمی در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان درباره کتاب «آزادی، قانون و سازمان» از دکتر داوری اردکانی(یادداشت چهارم)
🔴اسطوره ای به نام قانون
🔶«...«ما نمیتوانیم به قانون عمل کنیم زیرا سروکار و رابطه درست با قانون نداریم؛ یعنی قانون با سازمان و نظام کشور هماهنگ نیست و قوانین غالبا پراکنده و بینظم و احیانا شعاری و پر از احکام و دستورالعملهای ناسخ و منسوخ است که با آنها هر اقدامی را میتوان توجیه کرد یا خلاف قانون دانست» ص 50...»
🔶«... به نظر میرسد از زمان میرزاملکم خان تا به امروز، بخش عمدهای از دغدغه ایرانیها در نسبت با تجدد در کلمه «قانون» خلاصه شده است. گزارشهای آغازین از مواجهه منورالفکران با تجدد نشانگر این است که قانون جایگاهی بس رفیع در ذهن ایشان داشته است و گمان عمومی به تدریج این شده است که قانون، کلید گذار از بحران و انحطاط است و اگر این مهم ایجاد شود بسیاری از مشکلات ناشی از عقبماندگی از جهان متجدد نیز جبران خواهد شد. ...»
🔶«... روح قانونگذاری زمانی به وجود میآید که عقل یا خرد مشترکی وجود داشته باشد که بتواند زمان و اقتضائات آن را بشناسد و براساس همین شناخت، بتواند نیازها و از نیاز مهمتر، اولویتها را تشخیص دهد و موانع تحقق خواستهها را شناسایی و برطرف کند. ظهور این خرد عملی مشترک میتواند منجر به ظهور قوانین درست، بهاندازه و منطبق بر اولویتها و از آن مهمتر، منجر به ظهور مناسبات قانونی و قانونمند شود و قوانین صرفا مبدل به تشریفات و مقررات بیاثر و بیثمر روی کاغذ نشوند و مانعیت آنها از عاملیت آنها پیشی نگیرد. این خرد عملی در کشورهای توسعهنایافته وجود ندارد یا ضعیف است و چون ساختار این کشورها مبتنیبر تقلید از کشورهای توسعهیافته است، عملا آنچه رخ میدهد کولاژی است بیمعنا و بیهویت از مجموعه این تقلیدها. تقلیدهایی که هیچ راه مهمی را در کشور باز نمیکند و هر یک براساس سلیقه و ذائقه یکی یا دستهای از سیاستمداران اخذ شده و نهتنها آرزویی را برآورده نکرده است، بلکه حتی همان کارکرد اولیه خود در جامعه مبداء را هم ندارد....»
@sayyedmahdinazemi
متن کامل این یادداشت در: http://fdn.ir/74333
🔶چند سطری از یادداشت سید مهدی ناظمی در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان درباره کتاب «آزادی، قانون و سازمان» از دکتر داوری اردکانی(یادداشت اول)
🔴 فضای مجازی و آزادی
🔶«... «بدانیم جهان به جهان فریب مبدل شده و مردمان خود به استقبال فریب می روند... دسترسی داشتن به اطلاعات بیهوده، آزادی نیست. این انبوه اطلاعات، دشمن فهم و خرد مشترک است.» ص174 ...»
🔶«... تا قبل از سیطره فضای مجازی، کنترل، متوجه ابعاد فیزیکی انسانها و جوامع بود و در دوره فضای مجازی، کنترل، متوجه اذهان و افکار آدمیان است. به عبارت رساتر، فضای مجازی، ملک طلق «تکنیک» است و بسط این ملک برای مهندسی افکار انسانها رخ داده است. ...»
🔶«... این محو امکانات آزادی و تفاوت، عبارت دیگری از نئولیبرالیسم در برابر لیبرالیسم کلاسیک است. لیبرالیسم اساساً از آنجا که عنوان دیگری از سرمایه داری است، انحصارطلب و تمامیت خواه است و این انحصارطلبی در نئولیبرالیسم در حالی به اوج خود می رسد که در نگاه اول به نظر می آید نئولیبرالیسم صورت اصلاح شده لیبرالیسم کلاسیک است. در نئولیبرالیسم که با اتکای بر تکنولوژی اطلاعات و فضای مجازی محقق می شود، امکان هر نوع قضاوت از بین می رود و انسانها تفاوتهای فرهنگی و تاریخی باقی مانده خود را به نفع روابط قدرت و سرمایه متصل شده به انضباط تکنولوژیک، از دست می دهند. ...»
@sayyedmahdinazemi
متن کامل این یادداشت در http://fdn.ir/73617
🔶فلسفه اسلامی، وامدار زبان فارسی است
🔶چند سطری از مصاحبه سید مهدی ناظمی قره باغ با روزنامه فرهیختگان به مناسبت سیزدهمین جشنواره بین المللی فارابی
🔶«... چه زمانی می توانیم بگوییم فلسفه متمایزی تاسیس می شود؟ مثلاً بگوییم فلسفه ای تاسیس شد که متمایز از فلسفه یونانی یا متمایز از فلسفه اسلامی و... است. زمانی می توان این حرف را زد که پاسخ متمایزی به پرسش از وجود داده شود. یعنی اگر فی المثل پاسخ به پرسش از وجود را در فلسفه ارسطو عبارت بدانیم از صورت شی یا ماهیت شی یا هر چیز دیگری، اگر فیلسوفی پیدا شود و یا مکتب فلسفی پیدا شود که بتواند پاسخ دیگری به پرسش از وجود بدهد، فلسفه متمایزی خلق شده است. ...»
🔶«... فارابی وجود شناسی خود را با تجربه ای که خود از وجود دارد و پرسشی که از وجود دارد، آغاز می کند و در این وجود شناسی سعی می کند تفسیری ارائه بدهد که در این تفسیر با افلاطون و ارسطو مشترک باشد. عده ای از دانشوران و اهل اندیشه که کم هم نیستند، خرده گرفته اند که فارابی چرا این کار را کرده و به دام جنبه روانشناسی افتاده اند. در حالی که این مسأله، مسأله روانشناختی نیست. مساله این است که در افق تفکر باستان، حقیقت همواره یکی است و وقتی متفکر یا اندیشمند بزرگی حرفی زده است، یک حقیقت را بیان کرده است. اگر افلاطون بزرگی وجود داشته قطعا آن حکیم الهی همان حرفی را زده که ارسطاطالیس حکیم الهی زده و او هم همان حرفی را زده که فارابی حکیم زده است. بنابراین برای فارابی قابل پذیرش نیست که دو متفکر بزرگ یا سه متفکر بزرگ، متفاوت گفته باشند. بلکه معتقد است که تعابیر بسته به اقتضائات، متفاوت است ...»
🔶«... فارابی در وجود شناسی برآمده از فهم زبانی او گمان می کند مانعی پیش رو دارد و آن مانع زبان عربی است. فارابی احساس می کند زبان عربی زبان متناسب با فلسفه و منطق آموخته شده از یونانیان نیست و به همین خاطر رو به سمت زبان فارسی می کند. زبانی که در زمان فارابی هنوز به رشد و بلوغ قرن ششم و هشتم نرسیده بود و به نوعی تازه خود را پیدا کرده است و از دل دربار بیرون آمده و در زبان شعر و ادب بسط پیدا کرده است. ...»
متن کامل یادداشت را در ضمیمه روزنامه فرهیختگان به مناسبت سیزدهمین جشنواره بین المللی فارابی بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
گفتگوی سید مهدی ناظمی با احسان شاه قاسمی عضو هیات علمی دانشگاه تهران با موضوع «فوتبال و فرهنگ شهرت»
زاویه - فصل جام جهانی - شب چهارم
@zavie_tv4
پیوند به قسمت سوم مجله علوم انسانی زاویه : توسعه و سرمایهگذاری در فوتبال
https://telewebion.com/episode/0x528a328
پیوند به قسمت اول از سری جدید برنامه زاویه
https://telewebion.com/episode/0x5286cf7
پیروزی شیرین تیم ملی فوتبال ایران را به فال نیک برای همه هموطنان ایرانی میگیریم. به امید ایرانی سعادتمند، قدرتمند و مستقل.
@sayyedmahdinazemi
بریده ای از سخنان اساتید مدعو در مرکز مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم درباره وقايع اخیر.👇👇
@sayyedmahdinazemi
این کانال به دلیل موانع دسترسی در اینترنت، مدتی بروزرسانی نشد. تلاش خواهش شد تا به زودی مطالب منتشر شده اخیر، در این کانال نیز بازنشر گردد.
Читать полностью…🔶 چند سطری از یادداشت سید مهدی ناظمی در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان درباره کتاب «آزادی، قانون و سازمان» از دکتر داوری اردکانی(یادداشت ششم و پایانی)
اشاره: این یادداشت قبل از بروز وقایع اخیر کشور نگاشته شده است و جهت عدم مخالطت با مسائل روز، انتشار آن به تأخیر افتاد.
🔴 توسعه یا آزادی؟
🔶«... دکتر داوریاردکانی طی چندسال اخیر به این نتیجه رسیده که موضوع اصلی و اولویتدار، وضع اکنون ماست. به تعبیر دقیقتر، هرچند وظیفه فیلسوف اصلا در نسبت با آینده است، اما اگر درباره این اکنون تجدیدنظری صورت نپذیرد و از بحران موجود گذری رخ ندهد، آینده خوبی نیز متوقع نخواهد بود. فیالمثل اگر روزی ایران مبدل به کشوری جنگزده مانند سوریه شود، دیگر صحبت درباره توسعه و آزادی و تمدن سازی و... چه سودی خواهد داشت؟ ...»
🔶«... توسعه در تفکر دکتر داوریاردکانی، رقیب پروژه تجددمآبی یا مدرنیزاسیون است. مدرنیزاسیون با شعار محقق ساختن تاریخ مدرن در کشور، پیش روی خود تقلید از شاخصهای تاریخی-فرهنگی را هدف گرفته (و درست به همین خاطر است که مثلا در مدرنیزاسیون رضاخانی باید از کشف حجاب آغاز کرد.) اما این جهتگیری چنانچه گفته شد و به فرض اینکه هیچ اما و اگری درباره آنها نباشد -که هست و خود دکتر داوری و بسیاری از دیگر فرهیختگان و اندیشمندان این کشور، همسویی با این جهتگیریها ندارند- حسب پروژه و تصمیمگیریهای سیاسی قابل تحقق نیستند و ماحصل آن تصمیمگیریها جز بحران نمیافزاید. راه دیگری هم تجدد پیش پای ما نگذاشته است. ما احتمالا در تنها دوره تاریخی زندگی میکنیم که در آن واحد، هیچ جهانی جز جهان غربی وجود ندارد و اگر اینچنین نبود، شاید میشد همزمان با تاریخ تجدد، کوشید تا تاریخ و جهان دیگری را تقویت کرد و به زیست خود در آن جهان ادامه داد. ...»
🔶«... وضع جغرافیایی ایران، سطح توقعات مردم که برآمده از تاریخ بزرگ و شکوهمند این کشور است، اقتضائات انقلاب اسلامی و سیاستهای منطقهای و... همه و همه بازی را پیچیده و دشمنیها را علیه ما زیاد کردهاند؛ ولی هیچیک از اینها رافع مسئولیت جدی و عاجل جمهوری اسلامی برای خلق طرحی کلی و کلان برای اداره کشور و مدیریت نیازهای اساسی مردم نیست. این طرح کلی برای اداره کشور نمیتواند با آمدن این جناح و آن جناح تغییر کند. مگر میشود هشتسال یکبار از کشوری دنبال شراکت تجاری-سیاسی با غرب مبدل به کشور دنبال شراکت سیاسی-تجاری با شرق شد؟ میشود ولی دیگر هیچ قدرتی با این کشور، وارد شراکت جدی نخواهد شد و کمکی جدی به آن نخواهد داشت ...»
🔶 «... چرا دقت نمیکنیم که همین الان تقریبا همه زشتیها و بدیهای نظام سرمایهداری مانند شکاف طبقاتی، کاهش سرمایههای اجتماعی، ضعف اخلاق، کالایی شدن فرهنگ، کاهش حمایت از اقشار آسیبپذیر و... را داریم بدون آنکه چیزی از محاسن آن مانند افزایش سرمایهگذاری و کمک به رشد و آبادانی و اشتغال و تولید ثروت را داشته باشیم؟ اجرای هر برنامه توسعهای البته نیازمند سیاستمداران قوی و باهوشی است که بتوانند در زمان مناسب تدبیر مناسبی برای تضمین سرمایهگذاری و اشتغال ایجاد کنند و اگر این سیاستمداران نباشند باید از آنها پرسید پس برای چه بر مسند سیاست نشستهاند؟...»
🔶 «... انقلاب اسلامی ایران، یک انقلاب مردمی و دست بر قضا از علل آن هم حس ازخودبیگانگی برآمده از سیاستهای شبهتوسعه پهلوی بود که کاملا یکجانبه اجرا میشد. توجه به آزادی سیاسی در خلال برنامههای توسعه واقعی یعنی بهره بردن از رکن پشتیبانی مردمی که شاید مهمترین سرمایه ما برای مقابله با دشمنان هم همین سرمایه مردمی باشد. این چیزی است که مردم احساس میکنند مدتی است خدشهدار شده و بهویژه بهانههای زیادی هم دست دشمنان این کشور داده است. تلاش برای کشف و احیای آزادی سیاسی در توسعه ایران، میتواند باعث کنترل فساد و محدودشدن رانت شود و کمکی باشد برای بازگرداندن سرمایههای اجتماعی. ایران کشوری است با تنوع فرهنگی بالا که حتی در اوج دیکتاتوری رضاخانی نیز تن به استبداد نداد. این روحیه بهعلاوه آن بافت اجتماعی و مذهبی متنوع در ایران، مقتضی پذیرش آزادی سیاسی است و این خود کمک محتملی برای یک طرح توسعه واقعی است. با آزادی است که میتوان مشارکتهای مردمی و تلاش برای حل مشکلات را محقق کرد. درواقع بخش قابلتوجهی از اصلاحات مدنظر مدیران، بدون جدی گرفتن آزادی سیاسی -هر مقداری که میفهمیم و میشود- شدنی نیست....»
متن کامل این یادداشت در: http://fdn.ir/74727
@sayyedmahdinazemi
🖋بیانیهٔ «انجمن فلسفهٔ میانفرهنگی ایران» در بارهٔ رویدادهای اخیر
☑️ ایران امروز به شدت نیازمند تقویت مرام و منش گفتوگویی در تمامی سطوح است.
☑️ در شرایط فعلی ضروری است که در گفتمان رسمی و شیوه سیاست و مدیریت تغییری حاصل شود.
☑️ نسلی که مدارا و انعطاف و مهر را تجربه نکرده و به شرطِ «تحتِ امر بودن» پذیرفته میشود، همواره مستعد عصیان و فریادکشیدن است.
☑️ جوانان امروز را باید با تاریخ ایران و زخمهای کهنهای که هنوز ترمیم نیافته، آشنا کنیم و بزرگسالان جامعه از سر مهر و همدلی پای سخن جوانان بنشینند.
☑️ میتوان «دیگریپذیری» را شعار جامعه ایران امروز قرار داد و تکثر جامعه ایرانی را به مزیتی برای آینده آن تبدیل کرد.
متن کامل:
https://fararu.com/fa/news/578247/%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C%DB%80-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%80-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%80-%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%AF%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AE%DB%8C%D8%B1
چند سطری از یادداشت سید مهدی ناظمی در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان در پاسخ به یادداشت دکتر یوسف اباذری
🔴سیاست فانتزی، سیاست خطر
🔶«... یکی از همین اقتضائات سرمایهداری که در بیان یوسف اباذری فراموش میشود، تبعات «انقلاب جنسی» است. امری که هم گردش مالی بزرگی را در سرتاسر جهان ایجاد کرد و هم اقتضائات صریح سیاسی برای کشورهای جنوب داشت و هم تبعاتی مانند صنعت سقطجنین و سیاستهای افراطی لیبرالیستی در حوزه سیاستهای تن را ایجاد کرد. همه این موارد، مثالهایی هستند که دقیقا برآمده از سرمایهداری و لیبرالیسم متاخرند ولی بهشکل حیرتآوری بهصورت معکوس تفسیر میشوند. این تفسیر معکوس، یحتمل از تبعات ظهور پدیدهای به نام ترامپ است. ترامپ کمابیش مانند هر جمهوریخواه دیگری که به قدرت میرسید، باید از جنبش «حق حیات جنین» حمایت میکرد و این بهخاطر فاشیست بودن ترامپ نیست، بهخاطر پایگاه جمهوریخواهان بین مذهبیها و اخلاقیون است. این جنبش آنقدر قوی بود که حتی در دوره قدرت دموکراتها هم پیروزی تاریخی بزرگی را بهدست آورد. ...»
🔶«... فانتزی شدن اندیشه جوانان، عامل مهمی در تهی شدن آنها از هر نوع فرهیختگی و درنگ و تامل و حتی تصمیمات پخته است. جهان فانتزی رسانه، ارتباط بین واقعیت و خیال را از بین میبرد و هر نوع امر متعالی و استعلایی را نابود میکند. وقتی چیزی استعلایی نباشد، آرمانی هم نخواهد بود، دموکراسی یا هر چیز دیگری. این جوانان فانتزی همانهایی هستند که روزی در رثای مرحوم پاشایی خیابانها را پر میکنند و امروز تعداد اندکی از افراد باجربزهتر آنها بسان فیلمهای هالیوودی مانند جوکر، به هرچه که هست و نیست در خیابانها حمله میکنند. جوانانی که به هیچ عنوان نماینده جامعه ایران نیستند، هرچند نشانگر تغییرات آن هستند. ....»
🔶«... حذف «عاملیت امپریالیستی» از نگاه چپ ایرانی، یکی از مهمترین مرثیههایی است که باید درپی آن گریست. این حذف ناشی از ترس است. ترسی برآمده از این گمان که با اعتراف به عاملیت امپریالیسم در ایران، جایگاه و محبوبیت و پرستیژ مستقل بودن خود را از دست خواهد داد و بنابراین تلاش میکند صرفا راوی دیگری از کلانروایت لیبرالیسم در ایران باشد: حقوق فردی، آزادی جنسی، سقطجنین و ...»
🔶«...همانطور که بسیاری از راستگراها اعتراض میکنند: «کدام لیبرالیسم؟ کدام سرمایهداری؟» هرچند آنها درست نمیگویند ولی خیلی هم بیجا نمیگویند، زیرا سرمایهداری و نئولیبرالیسمی که در ایران بعد از انقلاب ظهور کرد در ارتباط وثیق با سیاستهای جهانی سرمایهداری و عاملیت سیاسی آن بوده است و نه یک بافت عمیق و وثیق برآمده از شرایط طبیعی و ازجمله تصمیمات دقیق و پخته سیاستمداران داخلی. آیا واقعا اباذری بر این گمان است که سیاستمداران امروز ایران، آنقدر با این تئوریها آشنا هستند که با حزماندیشی و دقت، این سیاستها را وارسی و از بین آنها گزینش میکنند؟»
@sayyedmahdinazemi
متن کامل این یادداشت در: http://fdn.ir/74549
🔶چند سطری از یادداشت سید مهدی ناظمی در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان درباره کتاب «آزادی، قانون و سازمان» از دکتر داوری اردکانی(یادداشت سوم)
🔴 معمای ايران و مدرنیته
🔶«...«مدرنیته ایرانی همین است که از زمان مشروطیت تاکنون محقق شده است؛ اگر این تاریخ، مرضی و مقبول نیست و طرح دیگری از تاریخ در نظر دارند و مدرنیته ایرانی میخواهند، برای اینکه لااقل معلوم باشد که منظور از مدرنیته ایرانی چیست، خوبست که به اجمال بگویند این مدرنیته چه اوصافی دارد و چگونه ساخته و پرداخته میشود. به نظر میرسد که این آرزو، آرزوییتر از اسلافش باشد.» ص 11 ...»
🔶«... از آنجا که طی سالیان اخیر اندک معلمان تفکر بسیار گفتهاند که تحقق امر مدرن یا هر طرح تاریخی کلان دیگری، تابع اظهارنظرهای انتزاعی نیست و برآمده از شرایط تاریخی مردم است، پس لابد باید «مدرنیته ایرانی» را یک طرح فکری خواند و نه یک پروژه سیاسی مانند سایر پروژههای سیاسی که طوایف مختلف فکری طی یک قرن گذشته تاکنون و با اصطلاحاتی پرزرق و برق و جذاب، در پی آن بودهاند. اما و افسوس که تجدد ایرانی را به هیچ عنوان نمیتوان یک طرح فکری خواند. مدرنیته ایرانی به هیچ عنوانی یک ترکیب حقیقی نیست و سودایی فراتر از تحقق مدرنیته در خود ندارد. دلخوش کردن به یک جمله از هگل درباره کوروش تفسیر شده از سوی تاریخنویسان یونان هم کمکی برای این موضوع نیست. ...»
🔶«... داوری یادآور میشود که مدرنیته، مدرنیته است و اساسا تابع نژاد و جغرافیا و ملیت و مانند آن نیست. هرچند مدرنیته در مقام تحقق با آداب و رسوم و خلقیات و ظواهر هر قومی به شکلی گره میخورد، اما این گره خوردن به معنای مثلا ژاپنیشدن تجدد نیست، بلکه بهمعنای آن است که انسان متجدد راه تعامل این فکر جدید را با داشتههای سنتی و وضع و حال روزمره خودش، پیدا میکند. اگر هم جایی سخن از غرب و تجدد در غرب است، منظور غرب عرفی نیست، بلکه اینجا غرب یک اصطلاح است و فلسفهای پشت خود دارد. ...»
@sayyedmahdinazemi
متن کامل این یادداشت در: http://fdn.ir/74157
🔶چند سطری از یادداشت سید مهدی ناظمی در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان درباره کتاب «آزادی، قانون و سازمان» از دکتر داوری اردکانی(یادداشت دوم)
🔴 بحران علم و توسعه
🔶«... «دانشمند میتواند بگوید که من به کاربرد علم کاری ندارم، اما این سخن درست، زمانی مسموع است و پذیرفته میشود که برای پژوهشگر مهم باشد که در چه باب پژوهش میکند و مسالهاش چیست و آن را از کجا آورده است و الا اگر شغل پژوهشگری داشته باشد و برایش تفاوت نکند که در چه باب پژوهش میکند گردآورنده اطلاعات و آمار است و به او نام دانشمند نمیتوان داد.» ص137...»
🔶«...اینکه علم مبدل به اطلاعات شده، رویدادی است کلانتر از وضع کشورهای توسعهنیافته و کمابیش امری جهانی و برآمده از تمامیت یافتن سیطره تکنیک بر جهان است. بهخاطر همین رویداد است که علم، کامپیوتریستی میشود. نتیجه تفسیر کامپیوتریستی از علم، تقویت تلقی از علم بهمثابه اطلاعات است. اگر این امر هم مانند بسیاری از امور متأخر و معاصر، در جهان غربی حد و حدودی دارد، در جهان غربزده بیعنان و افسارگسیخته میتواند شود و باید از آن نگران بود. ...»
🔶«... درواقع علم هست تا قوامبخش جهان باشد و این گزارشی است از حقیقت وجود و نه یک پردازش سیستماتیک و نه یک بسته هنجاری. علم و جهان دوشادوش هم به وجود میآیند، رشد میکنند و به خفا میروند. علمی که نسبتی با جهان محقق نداشته باشد، علم نیست یا حداقل علم این جهان نیست: «این درد را به کدام طبیب بگویم که وقتی به دانشمند و پژوهشگر گفته میشود علم باید جایی در نظام زندگی مردم داشته باشد، میگویند علم جز به حقیقت کاری ندارد...» ص138 ...»
@sayyedmahdinazemi
متن کامل این یادداشت در http://fdn.ir/73857
🔶چند سطری از قسمت اول مصاحبه سید مهدی ناظمی با خبرگزاری فارس درباره رسانه ملی، آثار نمایشی و وی.او.دی ها:
🔴 وی.او.دی ها و تبانی باندهای انحصارطلب سرمایه داری در حوزه رسانه
🔶«... صداوسیما فاقد یک ساختار سالم، استاندارد و قوی در حوزه تولید کارهای نمایشی است. از همان ابتدای کار رقابتی میان تولیدکنندگان آثار وجود داشته و در اثر این رقابت انحصار خلق میشود. افرادی برای ساخت و پیشبرد آثار نمایشی در صداوسیما انتخاب میشوند و بر اساس آن مواهب و امتیازاتی که بدست میآورند، موظفند در قبال برند صداوسیما متعهد باشند و به آن احترام بگذارند. مطابق با قوانین و مقررات، به طور مثال در تمام دنیا اگر رسانه شما دچار بحران مالی شد، چنین نیست که افراد به راحتی قید همکاری با آن را بزنند و به همکاری با رقبا مشغول شوند. بلکه اگر فرد قید همکاری با رسانه را بزند، باید بخش قابل توجهی از درآمدی که طی سالهای همکاری بدست آمده را به رسانه بپردازد. ...»
🔶«... لحظه تولد «وی او دی»ها در ایران نامشروع بوده و این روند باید اصلاح شود، محل ورود و خروج سرمایه باید مشخص و تحت نظارت دقیق قرار بگیرد. به طور مثال وقتی من به عنوان مصرف کننده اینترنت شاهد افزایش نرخ بستههای اینترنتی هستم، باید بدانم که درصدی از پول سلبریتیها را من پرداخت میکنم. این هزینههای هنگفتی که برای حضور سلبریتیها در «وی او دی»ها مصرف میشود، بخشی از آن به وسیله مصرف اینترنت مردم تأمین میشود و این چرخه قطعا باید اصلاح شود. نظام مالی «وی او دی»ها فاسد است، این چرخه از حق من شهروند سرقت میکند و در آنسو برای سلبریتیها پرداختهای چندین برابری صورت میگیرد. ...»
🔶«... سرمایهداری ذاتا انحصارطلب است. با توجه به انحصاری که در حوزه «وی او دی»ها شکل گرفته، به لحاظ ساختاری باید «وی او دی» رقیب ایجاد کرد. این فرصت در اختیار روبیکا قرار داشت که متاسفانه به دلیل سوء مدیریت این موضوع حاصل نشد. در حال حاضر اولا باید یک «وی او دی» سالم ایجاد شود، دوم اینکه قوانین بازدارنده و مالیاتی با تناسب درآمدها – به عنوان یک اصل بدیهی- تدوین شود. این حجم از رها شدگی در هیچ کجای دنیا دیده نمیشود. این افسار گسیختهترین نوع سرمایهداری در جهان است. ...»
متن کامل قسمت اول این مصاحبه در: http://fna.ir/1qiqrg
☑️درسگفتار خوانش کتاب آزادی، قانون وسازمان
🔹مدرس: رضا داوری اردکانی
✔️آدمی آزاد است و با #آزادی آدمی شده است. #تاریخ به یک اعتبار میدان #جنگ میان قهروآزادی است. هر چه از #علم و #فرهنگ و #قانون و #هنر و #تکنیک در تاریخ میبینیم با این جنگ و در این جنگ به وجود آمدهاست. تاریخیبودن و تاریخداشتن آدمی با آزادبودن متناظر است اما #سیر_تاریخ چنان است که در آن آزادی پیوسته محدود و محدوتر میشود و شاید محدودیت به جایی برسد که آن را نتوان تاب آورد. این تابنیاوردن شاید مقدمه تجدید عهد آزادی باشد.
#رضا_داوری در مورد کتاب #آزادی، #قانون و #سازمان میگوید: «این نوشته به اعتباری وصیتنامه فکری من است. در پایان عمر و پس از تجربه طولانی هفتاد ساله احساس کردم که اگر درباره آزادی حرفی نزنم لااقل به خود ظلم کردهام... من معتقد نیستم که این #جهان به سوی #صلح و آزادی میرود اما میدانم و میگویم که آزادی شرف آدمی است و کسی در وضع و موقع و مقام من مخصوصا باید از آن دفاع کند».
▪️ تعداد جلسات: ۴ جلسه ۹۰ دقیقه ای
▪️ آغاز: ۲۱ تیرماه
▪️ زمان: سهشنبهها ۱۶ الی ۱۷:۳۰
📞 برای ثبتنام به شماره تماس زیر پیام دهید:
(واتسآپ)۰۹۱۲۸۲۵۰۱۷۶👉