ختم کلام اینکه اگر ذرهای هوشمندی در تو باشد. این چالش را قبول میکنی که قبل اینکه مراسم تشییع جنازه ات برگزار بشه، خودت رو بشناسی. بله خودت رو بشناسی.
هیچ اشکالی در این نیست که تشییع جنازه به جای فردا امروز برگزار بشه.
زیرا کسی که به شناخت خودش نائل بشه، هیچ مرگی نخواهد داشت.
تنها راه کمال تجربه بیمرگی و جاودانگی ست.
سپاسگزارم
✍️اشو
@sedaye_daron
تا زمانی که بدن، بیصدا همراهیات میکند، گمان میکنی حیات را در جای دیگری باید جست.
در آرزوها، در مقصدها، در هزار طرح ناتمام.
اما کافیست این سکوت جسم بشکند؛
آنگاه همه چیز رنگ میبازد،
و تو درمییابی:
زندگی، از جایی آغاز میشود که درد، مجالش را نگیرد.
بدن، فقط استخوان و پوست نیست.
یک معبد است، خانهی حضور تو در این جهان.
مقدس است، چون بدون آن هیچ نوری نمیدرخشد، هیچ معنایی نمیبالد،
و هیچ سفری آغاز نمیشود.
احترام به بدن، احترام به خودِ حیات است.
هر لحظهای که در مراقبت از آن کوتاهی میکنی،
در را به روی هزار امکان میبندی.
تغذیهی جسم، فقط خوردن نیست.
آرامش، پرهیز، تنفس، حرکت، عشق، همه غذاهاییاند که به این مرکب مقدس میرسند.
و هر لحظه که از آن با آگاهی نگهداری،
به هستی میگویی:
من قدرِ فرصت بودن را میدانم.
یاد بگیر، با بدنت صلح کنی؛
نه برای اینکه فقط سالم بمانی،
بلکه برای اینکه لایقِ سفرِ ژرفتری شوی...
سفری از جسم،
به جان.
@sedaye_daron
هیچکس نمی تواند از تو بهره کشی کند ...
هرگز مانع کسی نباش ، وقتی که جایی میرود ، بگذار برود ... فقط یک راه برای آموختن هست و آن هم توسط تجربه است ، هیچ راه دیگری نیست ... و اگر فکر میکنی و نگران هستی که شاید او گم شود ، آنوقت او لیاقت آن گم شدن را دارد ، این همان چیزی است که او اکنون نیاز دارد ... برای رشد و بیداری حقیقی انسان نیاز دارد که از اشتباهات بسیار عبور کند ، اما به شرط آنکه از آن اشتباه و درسی که می آموزد پلهای بسازد برای رشد کردن ... هیچ چیزی بدون اینکه لیاقتش را داشته باشی رخ نمیدهد ... پس آگاه باش که هر اتفاقی بیفتد لایقش هستی (چون خودمان انتخابش کردیم) ، هیچکس نمیتواند از تو بهرهکشی کند ، مگر اینکه نیاز داشته باشی تا از تو بهرهکشی شود ... هیچکس نمیتواند تو را برده کند مگر اینکه تو آماده باشی که برده شوی و از آزادی ترسیده باشی ... هیچ چیز تا مشتاق آن نباشی، تا آن را نخواهی ، آگاهانه یا ناخودآگاه ، برایات رخ نمیدهد ... پس این زندگی تو و آزادی توست ... اشو
@sedaye_daron
"ترس کمکی نمیکند" ! ... ترس همیشه یعنی ترس از ناشناخته ... ترس همیشه یعنی ترس از مرگ ... ترس همیشه یعنی ترس از گم شدن ... "اما اگر تو واقعا میخواهی زنده باشی باید احتمال گم شدن را نیز بپذیری ... باید آن عدم امنیتِ آن ناشناخته را نیز بپذیری ... باید آن عدم آسایش و عدم راحتی آن ناآشنا و غریبه را بپذیری" ... این "بهایی" است که باید برای آن "نعمت و سعادتی" که در ادامه میآید پرداخت ، و اگر این بها را نپردازی هیچ چیزی به دست نخواهی آورد ... باید بهایش را بدهی وگرنه همچنان ترس تو را فلج خواهد کرد و اینگونه تمام زندگیات را از دست میدهی ... اشو
@sedaye_daron
🍎🍎🍎
💎برترین کانالهای تلگرام:
🔹هماهنگی جهت تبادل:
@mrsmafd
وقتی میگوییم به مرکز برو یعنی چه؟ ...
يك دايره ی بزرگ رسم كن ، در پيرامون اين دايره مي توانی نقاطی را بگذاری كه با هم تفاوت داشته باشند ... آنگاه از هرنقطه خطی را به مركز اين دايره بكش ، همچنانكه اين خطوط به مركز دايره نزديك تر می شوند ، خواهی ديد كه آن خط ها نيز به همديگر نزديك تر می شوند و در مركز ، تمام آن خطوط با هم ديدار می كنند ... پس وقتی می گويم كه به مركز برو ، من فقط تو را به مركز خودت نمي فرستم ، آنجا مركز تمام جهان هستی است ... در آنجا ما همگی با هم ديدار مي كنيم ، فقط يك معرفت اقيانوس گونه وجود دارد ...
اشو
@sedaye_daron
آگاهی ...
آگاهی چون آتش است ، هرآنچه به اشتباه درون تو باشد را می سوزاند ، نفس تو را به آتش می کشد ... حرص و طمع درون تو را می سوزاند ، تمامی مالکیتت را به آتش می کشد ... رشک و حسد را و تمامی آنچه را که درون تو به اشتباه و منفی است را در حریق می سوزاند ... هرآنچه را از زیبائی و الوهیت و دلپذیری درون تو وجود دارد را متعالی می نماید ... لحظه ای که ناپاکی و ناخالصی و زشتی سوخته شد، تیزبینی و هوشیاری برای بودنت اتفاق می افتد ، یک چابکی و زیرکی به زندگی ات وارد می شود ، یک قدرت و تشدید احساس و یک تمامیت و کلیت عظیم را تجربه خواهی کرد ...
اشو
@sedaye_daron
زندگی چیست ؟ ...
زندگی چیزی نیست که بتوان آن را تعریف کرد و زندگی یک چیز هم نیست ... به تعداد مردمان زنده زندگی وجود دارد ... زندگی یک پدیده ی منفرد نیست ... زندگی من طعم خود مرا دارد، زندگی تو فردیت خودش را دارد ... زندگی یک درخت ، زندگی تو نیست ، و زندگی یک رودخانه زندگی یک درخت نیست ... زندگی یک تکثر است ، زندگی میلیون ها شکل دارد. چگونه می توانی آن را تعریف کنی؟ ... "هیچ تعریفی حق مطلب را ادا نخواهد کرد" ... آری ، زندگی را می توان زندگی کرد ، می توان آن را چشید ، ولی نمی تواند تعریف شود و تعریف تو فقط تجربه ی تو را نشان خواهد داد ... چیزی در مورد زندگی نخواهد گفت ، فقط نشان خواهد داد که تو زندگی خودت را چگونه درک کرده ای ... تعریف تو از زندگی هیچ ربطی به زندگی هیچکس دیگر ندارد ... این را به یاد داشته باش و آنگاه زندگی همچون یک راز عظیم احساس خواهد شد ... اشو
@sedaye_daron
مدام ، پروسه افکار شکل میگیرد و آسمان دوباره ابری میشود
و صفای آبی اش را از دست میدهد
بدین سان آبی بیکرانه از کف میرود
در شکاف بین دو فکر ، سعی کن هشیار بمانی ، به درون شکاف
نگاه کن ، به درون فاصله ای که بین دو فکر است
در آن میان ، ذهن را نخواهی دید ، این طبیعت و ماهیت توست
زیرا افکار می آیند و میروند ، آنها عرضی و تصادفی هستند.
اما شکاف و فاصله درونی که همان ذات توست همیشه می ماند
تو آن آسمان ماندگاری و افکار ، ابرهایی که جمع میشوند و میروند
هر آنچه در افکار می آید و میرود و احساساتی چون خشم ،
طمع و شهوت ، همگی میرا هستند ، چندان مهم نیستند
نگران این امور نباش که به دود می مانند.
آسمانی که همواره می ماند و دگرگون نمیشود ، مهم است.
این آسمان مانگار در شکاف و فاصله بین دو فکر توست
پس به میان این فاصله بنگر تا خود را ادراک کنی .
@sedaye_daron
ما باید از ذهن خود مراقبت کنیم ... شما کنترل درهای ورودی آنچه وارد ذهنتان میشود را در اختیار دارید ... شما میتوانید به هر تفکر منفی و هر جملۀ ناراحت کنندهای گیر بدهید یا این که میتوانید آن را پاک کنید و روی آن چیزی متمرکز شوید که خدا در موردتان میگوید ... جول اوستین ، تفکر بهتر زندگی بهتر
@sedaye_daron
"مردم را همانگونه که هستند بپذیر ، بی هیچ قضاوتی" ... آنان اینچنین هستند و تو کیستی که بگویی آنان درست هستند یا نادرست؟ ... اگر دیگران "در خطا باشند رنجش را میکشند" و اگر "بر حق باشند برکتش را میبرند" ... ولی تو کیستی که محکوم کنی؟ ... اشو
@sedaye_daron
در همان لحظه که تو به "رها کردن" اعتماد کردی ، در همان لحظه که دست از تقلا علیه هستی و وجود برداشتی ، "دیگر لازم نیست نگران هیچ چیزی باشی چون هستی خودش برعهده میگیرد" ... اشو
@sedaye_daron
تا زمانی که برای نجات خود ، به بیرون از خودت تکیه کنی ، بارها و بارها زمین می خوری ... این قانون هستی است ، که با شکست های مکرر به تو بفهماند که باید دست از گدایی بکشی ، چون تو خود پادشاه هستی ، خودت را کشف کن ... اشو
@sedaye_daron
این جهان سرشار از عشق است ... قلب تو ، وجود تو سرشار از این عشق و آرامش است ... نیازی نیست برای یافتن آرامش به جای دیگری بروی ... آن درست همانجایی است که تو هستی ... موجی
@sedaye_daron
تو در زهدان جان خویش ، چیزی را حمل میکنی
درد تو درد زایمان است ، تو داری از خود به دنیا می آیی
بی قراری تو نیز از همین امر ناشی میشود
مانند مادری که نه ماه فرزند خویش را در شکم حمل میکند
و در روزهای پایانی بسیار سنگین میشود ،
اگر زایش صورت نگیرد و بچه به دنیا نیاید ، مادر خواهد مرد
زیرا تحمل بچه از حد توان او خارج میشود...
دلیل اضطراب های تو نیز همین است
چیزی میخواهد از تو به دنیا بیاید ،
همچون دانه ای که با خود حمل کرده و تا اینجا رسانیده ای
که در خاک وجودت ریشه بدواند ، ببالد و به ثمر بنشیند
اما نکته اینجاست، اگر طالب شکوفایی و دیدار حقیقت،
در آینه جانت هستی ، باید غبار ذهن را از خود بتکانی ...
هر گاه ذهن ات حاضر است ، حقیقت ، غایب است
و هر گاه ذهن ات غایب است ، حقیقت حضور پیدا میکند
کافی ست که ذهن را از مداخله منع کنی
ذهن میانجی خوبی نیست ، ذهن همه چیز را دستکاری میکند
و به تو میرساند ، ذهن هیاهو میکند ،
در شلوغی های ذهن گم نشو ، در بین فواصل مراقبه ،
سکوت کن ـ خندان ، رقصان و دست افشان به آگاه شدن
از عملکرد ذهن ات ... برای اینکه گم نشوی ، هیچگاه
به ذهن اجازه مداخله نده...
اگر سه چهار روز بی مداخله ذهن به مراقبه بپردازی ،
باری سنگین از روی دوش جانت برداشته خواهد شد ،
و احساس سبکی و آسودگی خواهی کرد ،
پس از چنین مراقبه ایست که آماده جهش،
به قلمرو ناشناخته ها میشوی....
@sedaye_daron
فراموش نکن تو برای آموختن
به این دنیا آمده ای
تمام مشکلات، دردها ،
تجربه ها و سختی های سر راهت
بخشی از فرایند یادگیری توست
در خلال این چالش ها رشد کن
و تصویر بزرگتر را ببین...
تا بتوانی به حقیقت خویش بیدار شوی...
@sedaye_daron
ذهنی که کلیت حرکت فکر را فهمیده باشد بطرز فوق العاده ای ساکت میشود، مطلقاً ساکت. این سکوت آغاز نو بودن است.
#کریشنا_مورتی
@sedaye_daron
آنهایی که میخواهند زندگی را بچشند ، بایستی دل به دریا بزنند ... بایستی قدم به وادی ناشناختهها بگذارند ... بنیادیترین درسی که بایستی در این راه فراگرفت ، این است که : "خانه ای وجود ندارد ، زندگی همچون زیارت است ، بدون آغاز، بدون پایان" ... اشو
@sedaye_daron
تو هر لحظه در کاملترین وضعیت و موجودیت خودت هستی
در لحظه زندگی کردنو بیاموزیم
@sedaye_daron
هیچ کس نمی داند عشق چیست ، آنها که فکر میکنند عشق را می شناسند در توهمی بزرگ هستند ... عشق به این آسانی که مردم فکر میکنند شناخته نمی شود ، مردم همدیگر را دوست دارند و حس خوبی نسبت به یکدیگر دارند با هم راحتند و احساس امنیت میکنند ... اساساً آنچه که مردم عشق می نامند ترس از تنها بودن است ، آنها صرفا به دیگری نیاز دارند و این چیزی است که مردم عشق نام مینهند ... احساس تنهایی میکنند و تنهایی شان را میخواهند با دیگری پر میکنند ، آنها خودشان را با دیگری مشغول می کنند و به او می چسبند تا تنها نباشند ... حداقل دیگر درد تنهایی را ندارند و گذشته را فراموش میکنند و این را عشق می نامد و زمانی که آن دیگری می رود ، دوباره شروع به احساس تنهایی میکنند و در جستجوی کسی دیگر می روند تا در کنارش آسوده شوند ... این عشق نیست نیاز است ، گدایی است ... تو مثل کویر خشک و خالی هستی و حتماً باید با دیگری باشی ؛ عشق واقعی فقط وقتی شروع می شود که تو کسی را برای ارضای نیازهایت و یا فرار از تنهاییت نخواهی ، بلکه در تنهاییت چنان از محبت و آرامش سرشار هستی که به دنبال کسی هستی تا آنها را با او سهیم شوی ... عشق واقعی فقط زبان بخشیدن و سهیم شدن را میداند ... اشو
@sedaye_daron
خودبرتر چیست و چگونه میتوان با آن هماهنگ شد؟
. خود برتر شما، بهترین نسخه ی وجودی شماست و اگر خواهان یک زندگی آرام و شاد هستید برای شما ضروری است که با خود برتر تان هماهنگی ایجاد کنید. او را بشناسید و راه های برقراری ارتباط با او را فرا بگیرید. خود برتر، سعادت شما را محقق می کندخود برتر یادآور خود حقیقی شماست.
درواقع شما با تمام کائنات در وحدت و یگانگی هستید و بایستی بتوانید محیط اطراف تان را با توجه به میل خودتان تغییر دهید. اما شما در جهان فیزیکی تجسم یافته اید و حکمتی از این آفرینش بوده است. اگرچه هدف خلقت تان این است که با روح تان در عالم اثیری ارتباط برقرار کنید.بنابر این زندگی ما در این دنیا وابسته به عالم مادی بیرون است.
پس یعنی دنیای مادی به این سادگی ها به شما اجازه نمی دهد که هرکاری که دلتان خواست انجام دهید.برقراری پیوند و ارتباط با خود برتر به شما این توانایی را می بخشد که جهان را تغییر دهید. با تغییر افکار و خواسته های تان، با تغییر رفتار و کردارتان، قادر خواهید بود خود برتر تان را به سمت خود جذب نمایید. او همیشه منتظر
شماست و کافیست با او هم ارتعاش شوید تا به سمت شما بدود!!!
شما ارباب دنیای خودتان هستید و با استفاده از نیروی الهی درون تان می توانید باعث ایجاد تغییر و تحول در دنیای خودتان شوید و خواسته های در جهت خیر الهی را به خود جذب کنید تا توانایی های بی حد معنوی و مادی را به دنیای خود بخوانید.خودبرتر چیزی نیست که خارج از بدن شما سکونت داشته باشد، بلکه نیرو و بصیرتی است که در درون خود شماست.
خرد شما از درون تان ریشه می گیرد. نیروی پنهانی در درون شما وجود دارد که نیاز به تقویت شدن دارد. این نیرو به شما کمک می کند تا از شناخته و ناشناخته، آگاهی پیدا کنید.
@sedaye_daron
🪷 انسان میتواند زندگیای فوق العاده ژرف، سرشار از سرور و سرمستی را تجربه کند. اما نخستین گام، پذیرش مسئولیت خویش است. تمامی ادیان، همواره به تو آموختهاند که از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنی و آن را بر دوش «خدا» بیندازی — در حالی که هیچ خدایی وجود ندارد. تمام رویکرد من این است که تو باید خودت خالق شوی. تو باید نیروهای خلاقانه ات را رها سازی. و این تنها زمانی ممکن است که این «خدا» — که چیزی جز گودو نیست — از چشمانداز زندگیات بهکلی پاک شود.
.
آری، در آغاز، احساس خلأ خواهی کرد؛ چرا که آن جایگاه درونت، قرن ها با حضور خدا پر شده بود. قرن ها، آن معبد مقدس در قلبت با خدا اشغال شده بود. و اکنون، با بیرونافکندنش، ناگهان احساس تهیبودن خواهی کرد؛احساس ترس، گمگشتگی...
اما خوب است که احساس تهیبودن کنی. خوب است که بترسی. خوب است که احساس گمگشتگی داشته باشی — چرا که این، حقیقت است؛ و آنچه پیش از این حس میکردی، تنها فکر و خیال بود. فکر و خیال نمیتواند یاریرسان باشد. شاید کمی تسلّی دهد، اما تسلّی چیز خوبی نیست. آنچه تو نیاز داری، دگرگونیست، نه تسلّی. آنچه تو نیاز داری، درمان بیماریهاییست که
سالها با خود حمل کرده ای،،،نه تسلی های موقتی.
@sedaye_daron
ما در انجام دادن
فکر کردن ، به یاد آوردن
و انتظار داشتن گم شدهایم
ما در این پیچیدگیهای فراوان
و در دنیایی از مشکلات گم شدهایم.
طبیعت میتواند راه خانه را
به ما نشان دهد.
راه برون رفت از این زندان ذهنهای خودمان را.
ما آنچه که گیاهان و حیوانات هنوز میدانند را فراموش کردهایم.
ما فراموش کردهایم چگونه باشیم
چگونه ساکن باشیم
خودمان باشیم
جایی باشیم که زندگی هست:
"همین جا و اکنون"
#اکهارت_تول
@sedaye_daron
با باد به رقص درآييد ... در زير باران برقصيد ... با درختان به رقص درآييد ... تا دريابيد كه دين فقط آن نوشتههای كتاب مقدس نيست ... بلكه در سرتاسر هستی گسترده شده است ...
اشو
@sedaye_daron
هنگامی که بدن و ذهن کاملاً ساکن می شوند ، شخص شروع به درک تجلی روح می کند ... اگر شما توسط آگاهی الهی هدایت شوید ، حتی زمانی که آینده کاملاً سیاه بنظر می رسد ، در نهایت همه چیز درست خواهد شد ... وقتی خداوند شما را هدایت می کند ، نمی توانید شکست بخورید ...
پاراماهانسا یوگاناندا
@sedaye_daron
انسان از بيرون قطره ای كوچك بنظر می رسد اما از درون كاملا متفاوت است ... در دنيای درون ، انسان همچون درياست ... ما به اين دليل از بيرون يك قطره كوچك جلوه می كنيم كه فقط بدن ما ديده می شود ... اما از درون ، وقتی در وجود خويش ريشه بدوانی و بر آن متمركز شوی ، وقتی در سكوت محض وضوح و شفافيت پديد آيد ، وقتی در مراقبه عميق بتوانی واضح و روشن ببينی ، وقتی تمام گرد و غبارها و ابرهای اميال و آرزوها و افكار ناپديد شده باشد ، ناگهان از خودآگاهی خويش آگاه می شوی نه از جسم و بدن ... در حقيقت ، تو در آن لحظه جسم و بدن خود را فراموش می كنی ... نه فقط بدن ، بلكه ذهن را نيز فراموش می كنی ... در آن لحظه از خودآگاهی بی حد و مرزی آگاه می شوی ... آن خودآگاهی بی حد و مرز ، آن خودآگاهی درياگون ، وجود حقيقی ماست ؛ ماهيت ماست ... ما از آنچه در ظاهر بنظر می رسيم نيستيم ، پس فريب ظاهر را مخور ، فريب آنچه را كه در آيينه می بينی مخور ، زيرا آيينه فقط می تواند جسم تو را بنماياند ... تو بايد زنگارهای آيينه درون خويش را بزدايی تا بدانی كه چقدر وسيع و پهناوری ، تو به پهناوری همه جهان هستی ... اشو
@sedaye_daron
زندگی راهکارهای خودش را دارد ... "لحظهای که شروع میکنی همه چیز را اداره کنی آن را خراب میکنی" ... به زندگی ، آزادیاش را بده ... در مورد عشق ؛ آن را آزاد بگذار ، و افکار خشک و متحجر را سرمشق قرار نده ... اشو
@sedaye_daron