Global Center for Intercivilizational Dialogue Founder and Director of Global Critical Theory Center & Founding Editor of Islamic Perspective since 2007-2018 and Advisor since 2018 onwards
در اینجا شما قلم و کاغذ مخصوص برای مردم گذاشته اند تا نام اموات خویش را بنویسند تا در کلیسا برای شادی روحشان دعا خوانده شود و شماره حسابی هم نوشته شده است که مخصوص کلیسا است و شما می توانید به حساب کلیسا وجوهات خود را واریز کنید. در زیر میز هم بسته لباسی است که مردم برای مستمندان جمع کرده اند تا در این سرمای جانسوز تنشان را با این البسه گرم کنند.
@seyedjavadmiri
شعائر دینی در ایام کرونا در روسیه
یکی از موضوعات بحث برانگیز در ایام سیطره ویروس کرونا بحث شعائر جمعی دینی در ساحت عمومی بوده است. بسیاری از کشورها سیاست های سختگیرانه در مواجهه با پدیده "شعائر جمعی دینی" اتخاذ کرده اند و ایران هم یکی از آن کشورها است. اما امشب (۱۸ ژانویه) در تقویم کلیسای "پرواسلوانای روسی" (کلیسای ارتدوکس روسیه) مصادف با شب غسل تعمید عیسی مسیح است. روس های مسیحی بر این باورند که عیسی در ۷ ژانویه بدنیا آمد و در ۱۹ ژانویه غسل تعمید شد. از این روی شب نوزدهم ژانویه به کلیسا می روند و به دعا و نیایش دسته جمعی می پردازند و امسال هم مراسم به صورت معمول انجام شد. من به کلیسایی به نام
Храм Иверской иконы Божией Матери Орла
(کلیسای نماد ایبریایی مادر خدا)
در شهر آریول رفتم و از نزدیک شاهد بودم که مراسم به صورت دسته جمعی برگزار شد و فاصله فیزیکی هم به صورت جدی رعایت نمی شد ولی اکثراً ماسک بر صورت داشتند ولی کودکان مستثنی بودند و ماسکی بر چهره نداشتند. تلاش کردم چند فیلم و عکس برای شما بگیرم و توضیحاتی موجز ذیل عکس ها و کلیپ ها برای شما خواهم نوشت.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
الهام از مفهوم "جامعه عوضی" در نگاه شریعتی و رسیدن به مفهوم "محقق عوضی"
در مجموعه آثار شریعتی مفهومی را به صورت موجز به کار می برد ولی آن را توسعه نمی دهد. مفهومی که شریعتی به کار می برد مفهوم "جامعه عوضی" است که یکی از برجسته ترین مولفه هایش عدم تطابق بین "زمان تقویمی" و "زمان اجتماعی" اش است. این عدم تطابق دو زمان ناسازوارگی های بنیادین در جامعه و مردمانش ایجاد می کند و شریعتی از آن با عنوان "جامعه عوضی" یاد می کند ولی مفهوم "عوضی" اگر دقیق صورتبندی نشود ممکن است مخاطب را دچار سوء تعبیر جدی کند. این مفهوم به معنای محاوره ای آن نباید تلقی گردد که در آن خوانش به خصلت و خصوصیت یک فرد توجه می شود. به عنوان مثال، در عبارت "او فرد عوضی است" که در این عبارت واژه عوضی به مثابه یک دشنام به کار رفته است. اما واژه عوضی را می توان در حالت دیگری نیز به کار برد و آن به عنوان مثال در عبارت "استخوان عوضی جا افتاده است" که در این ترکیب واژه بیان یک واقعیت است که در آن استخوان در رفته سر جای اصلیش جا نرفته است و همین موجب مشکلات جدی برای فرد شده است. به سخن دیگر، عوضی را می توان مساوق با مفهوم dis-located گرفت که در آن زمان تقویمی و زمان اجتماعی با هم تطابق ندارند و این موجب زایش جامعه عوضی یا dislocated society شده است. در کتاب زیر چاپ خود به انگلیسی در باب نظریه کلاسیک شریعتی به این موضوع کامل پرداخته ام ولی در اینجا می خواستم با الهام از مفهوم جامعه عوضی شریعتی دست به برساخت مفاهیم جدیدی بزنم و آن "محقق عوضی" و "دانشگاهی عوضی" است که دچار انقطاع زمانی شده اند و ذهنشان در نسبت با جامعه مورد مطالعه شان دچار نوعی گسست بین زمانمکان تقویمی و زمانمکان اجتماعی شده است. به سخن دیگر، در آثار این سنخ از محققان ما با پدیده جالبی روبرو هستیم که در باب ایران می نویسند ولی هیچ در باب ایران نمی گویند بل ترجمه "مکان دیگری" ذهن آنها را درگیر کرده است و مبنایی چیزی در باب مکان ایرانی نمی گویند. این سنخ از محققان را می توان "محقق عوضی" صورتبندی کرد که در-جای-خود نیستند بل در-جای-دیگر هستند ولی می پندارند در باب ایران می نویسند. این پدیده موضوعی قابل مطالعه است و مفهوم "جامعه عوضی" شریعتی می تواند رهگشا باشد. البته فکر نکنید این مفهوم فقط محدود به دانشگاهیان است. شما می توانید بسیاری از حوزویان را هم ذیل این مفهوم مورد مداقه قرار دهید و حتی بسیاری از اهل سیاست را هم می توان با این مفاهیم مورد خوانش قرار داد و مهمتر اینکه این مفاهیم را نباید محدود به جامعه ایران کرد. زیرا این سنخ از مفاهیم قابلیت عام دارند و می توان آنها را در مطالعه پدیده های عام اجتماعی مورد استفاده تئوریک قرار داد.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
زندگی سراسر فهم مسئله است: مسئله و مسئله شناسی در علوم اجتماعی و انسانی ایران
این کتاب گرانسنگ نوشته دکتر نعمت اله فاضلی استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ایران است. کتاب توسط انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در تابستان سال ۱۳۹۹ در ۴۰۹ صفحه به چاپ رسیده است. مولف در کتاب می نویسد که
"بیش از همه باید از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و رئیس آن جناب آقای دکتر حسینعلی قبادی نام ببرم که این فرصت را به من داد تا این پژوهش را در چارچوب وظائف شغلی سالانه ام انجام دهم ... امیدوارم تقدیر و سپاس قلبی مرا پذیرا باشند" (۱۳۹۹. ۱۱).
کتاب دارای نه فصل و یک مقدمه می باشد. اکنون که در روسیه بسر میبرم تصمیم گرفته ام سیر مطالعاتی آثار دکتر نعمت اله فاضلی را که از آغاز سال ۱۳۹۹ شروع کرده بودم تا پایان سال در آریول به اتمام برسانم. کتاب حاضر را به دقت مطالعه کردم و نزدیک به هفتاد صفحه فیش برداری کرده ام. در این دو ماه پایانی سال ۱۳۹۹ تلاش خواهم کرد دستنوشته های خود را مرتب و بازنویسی کنم و در کنار مقاله پنجاه صفحه ایی که پیشتر نگاشته بودم به صورت یک کتاب مستقل با عنوان "بازخوانی روایت نعمت اله فاضلی از انسانشناسی" توسط انتشارات نقد فرهنگ به چاپ برسانم. امیدوارم کتاب جذابی بشود و برای ارتقاء "گفتگوهای درون-ایرانی" مثمرثمر واقع گردد.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
ریاست "اطلاعات ملی" آمریکا در دولت جو بایدن و تبعات آن برای تهران
امروز قرار بود خانم آوریل هاینز در مقابل نمایندگان سنای آمریکا به عنوان ریاست وزارت اطلاعات ملی جو بایدن حاضر شود تا تایید سنا را بگیرد ولی بنا به دلایلی جلسه به تعویق افتاد. اما آنچه برای من مهم است "منطق گزینش" جو بایدن برای یکی از پست های حساس "اطلاعاتی" در دولت خود است و تفسیر این سیگنال در تهران چگونه باید باشد. خانم آوریل هاینز کیست؟ آوریل دانیکا هاینز وکیل و در دولت اوباما معاون مشاور امنیت ملی کاخ سفید بود و پیش از این به عنوان معاون رئیس اداره اطلاعات مرکزی (سیا) خدمت می کرد. او اولین زنی بود که این سمت را به عهده داشت. به عبارت دیگر، شما با فردی روبرو هستید که یکی از امنیتی ترین افراد در کابینه جو بایدن می باشد. اما نکته جالب توجه این است که آوریل هاینز پنجاه و یکساله نماینده لابی قدرتمند یهودی در حزب دموکرات می باشد. آوریل هاینز از مادری یهودی متولد شده است و خود را یهودی می داند. شاید اغراق نباشد ادعا کنیم که با تایید وزارت هاینز در این پست ارتباطات امنیتی و اطلاعاتی آمریکا با اسراییل کما فی السابق تداوم خواهد داشت و در کنار این پست حساس تهران باید به "پست خزانه داری آمریکا" هم نیم نگاهی داشته باشد. زیرا در بسیاری از دوران ها وزارت خزانه داری (دولت ترامپ و دولت اوباما) این پست در دست استیون منوچین و جک لیو بوده است که هر دو از "حاندان های قدرتمند یهودی" هستند که هیچگاه منافع اسراییل را به منافع ایران ترجیح نخواهند داد. به سخن دیگر، دو مولفه مهم امنیتی و اقتصادی که در دوران ترامپ پاشنه آشیل ایران بود کما کان در دولت جو بایدن در دستان خاندان های قدرتمند یهودی و لابی اسرائیلی می باشد و این معنادار است و یکی از معانی آن این است که ما با ساختاری روبرو هستیم که مدیریت آن به سادگی از دست خاندان های قدرتمند یهودی که مسقط الراس آنها تل آویو است، خارج نخواهد شد. حال برنامه دولت روحانی در این چند ماه و استراتژی حاکمیت در قرن پانزدهم چیست؟ به نظرم باید دقیق و شفاف اندیشید و دقت و شفافیت از عدم مواجهه با واقعیات بوجود نمیآید بل ماحصل روبرو شدن با واقعیات تلخ ساختار قدرت و ثروت و تکنولوژی و ساینس در جهان است و نفس این مواجهه یعنی "هنر سیاستورزی".
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
Nikolai Semyonovich Leskov
نیکولای سیمیونویچ لِسکوف
نویسنده پرآوازه روسی متولد ۱۸۳۱ و متوفی ۱۸۹۵ است. او متولد شهر آریول است که در ۳۶۲ کیلومتری جنوب مسکو واقع شده است. لسکوف بر بزرگانی چون تولستوی و چخوف و گورکی تاثیر بسزایی گذاشت. لسکوف نویسنده قهاری بود و مناسبات اجتماعی قرن نوزدهمی روسیه تزاری را به زیبایی در آثار خود به تصویر کشیده است. امروز فرصتی دست داد که در سهر آریول در کنار مجسمه او چند عکس یادگاری بگیریم.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
گفتگو با دکتر سید جواد میری
با عنوان «ایران امروز و فردا»
جلسه یازدهم
جمعه 26 دی ماه 1399
ساعت 18:00
مجری: حامد درودیان
لایو در اسکایپ
گروه آموزشی پل
@seyedjavadmiri
#ترس منشاء همه بدبختی هاست. از آن رها شوی، رستگار خواهی شد.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
صفحه ۵
این روند آینده دموکراسی در جهان را تیره و تار خواهد کرد.
سوال پایانی: ایران و ناسیونالیسم ایرانی در این شرایط جهانی، چه آینده ای خواهد داشت؟
من در این مورد خیلی بحث کرده ام. به اعتقاد من ما چهار گفتمان کلان در ایران داریم. اسلام گرایی افراطی، ناسیونالیسم افراطی، اسلام گرایی مدنی و ناسیونالیسم مدنی. در دهه اول و دوم انقلاب اسلام گرایی افراطی یا اسلام گرایی میلیتانت، دست بالا را داشت. می توانست حذف کند و ... . آرام آرام هر چه قدر جامعه قوی تر شد، نوعی از خوانش مدنی از اسلام گرایی در حال ظهور است. اما به موازات این که اسلام گرایی مدنی دارد ظهور می کند و اسلام گرایی افراطی قدرت خودش را در ساحت سیاست می خواهد از دست بدهد، المان های میلیتانت ناسیونالیسم در ایران در حال تقویت است. لذا آن قسمت از اسلام گرایی که قدرت و جامعه را دارد دست می دهد ولی همچنان المان های قدرت سیاسی را دارد، به دنبال هم پیمان می گردد. چون با اسلام گرایی مدنی نمی تواند ائتلاف کند و دیگری خودش می داند، به سمت ائتلاف با ناسیونالیسم میلیتانت حرکت می کند. ولی در عین حال ما خوانش مدنی از ناسیونالیسم هم داریم که تکثر در ایران را قبول دارد و ادیان مختلف و زبان های مختلف را به رسمیت می شناسد. اسلام گرایی مدنی می تواند به این ناسیونالیسم مدنی نزدیک شود. اما اتفاقی که از سال های اولیه دهه 90 با ظهور و بروز افرادی مثل سید جواد طباطبایی افتاد، در پیوند با گفتمان هایی که در برخی از نحله های اسلام گرایی میلیتانت وجود دارد، تلاش می کند که نوعی از ناسیونالیسم ایرانی را با قرائت شیعه شعوبی نزدیک کند. این می تواند منجر به تغییر و تحولات بنیادی در داخل جامعه ایران شود. در قرن پانزده خورشیدی ما در نهایت ترکیب هایی از این چهار گفتمان را شاهد خواهیم بود. شکل گیری هر کدام از این ائتلاف ها به دلیل حضور ایران در منطقه غرب آسیا، اوراسیا، خاورمیانه، آفریقا، شبه قاره هند و حتی مدیترانه می تواند تاثیر بر بیرون و نحله ها و جریان های مختلف و حکومت های دیگر و نوع مواجهه شان با تضادهایی که الان با ایران دارند، همکاری های که با اسراییل دارند، تقربی که با آمریکا دارند، دوری ای که از روسیه دارند، احتمالاتی که ممکن است با چین و هند در ارتباط باشند، روی همه این ها می تواند تاثیر بگذارد.
ولی این که به عنوان مثال اروپایی ها و آمریکایی ها چه نگاهی به تحرکات در داخل ایران دارند، این هم خودش بحث مهمی است. این هم صرفا با توجه به تغییر و تحولات در امروز ایران قابل حصول نیست. باید یک نگاه تاریخی داشت. نگاهی که توضیح دهنده سقوط اصفهان که 298 سال پیش اتفاق می افتد و ظهور نادرشاه افشار و ضمیمه کردن هند و آسیای مرکزی به امپراتوری ایران و بعد از بین رفتن نادر و فروپاشی افشاریه و بعد سقوط و تجزیه متداوم ایران تا سال 1971 و ظهور جمهوری اسلامی در این وضعیت باشد.
ظهور نادر که آن را مفصل در یک مقاله توضیح داده ام، در قرن 18 یک پالس عجیبی به استراتژیست ها و ژئوپولیتیسن ها و قدرت های آن روز اروپا می دهد. چرا؟ در سال 1722 وقتی امپراتوری صفوی فرومی پاشد، تزارها و عثمانی ایران را در معاهده ای تجزیه می کنند. جالب است که در فاصله 10-12 سال نادر ظهور می کند، روس ها و عثمانی ها را عقب می زند. در همان موقع هم هلندی ها و هم انگلیسی ها و حتی روس ها، چشم به گورکانیان داشتند. ولی کسی جرات نمی کرد. چرا که یکی از قدرتمندترین و ثروتمندترین کشورهای جهان بودند. نادر در نبرد کرنال در صد و بیست کیلومتری دهلی ارتش محمد شاه گورکانی را شکست می دهد و امپراتوری گورکانی را به امپراتوری ایران ضمیمه می کند. این مثل بمب بین دولت های اروپایی پخش می شود که چه طور یک کشور و مردمانی که نبودند، در عرض 10-12 سال خودشان را احیا کردند و قوی ترین امپراتوری ها را شکست دادند و خاک هند و آسیای مرکزی را ضمیمه ایران کردند. از آن روز هم انگلیسی ها هم روس ها هم اروپایی های غربی، به دنبال این بودند که سیاست containment policy یعنی سیاست تحدید و تهدید ایران را در راس کار خود قرار دهند. این در حدود 170 سال است که ادامه دارد.
حالا با ظهور ایران در این وضعیت تاریخی بحثی وجود دارد که چگونه می توان چیزی را که به آن قدرت ملی می گوییم، ارتقا داد. در جهان برای قدرت ملی دو شاخص تعریف می کنند. یک شاخص، شاخص: GDP یا تولید ناخالص ملی است که مورد استفاده غرب است. شاخص دیگر: CNP یعنی قدرت ملی جامع است که چینی ها تعریف کرده اند. این شاخص 7 مولفه دارد. وسعت سرزمینی، جمعیت، نیروی نظامی و ... . در این بین سه چیز است که باید خیلی به آن توجه کرد. اقتصاد، علم به معنای ساینس و تکنولوژی. ایران در این سه مولفه ضعف شدیدی دارد.
صفحه ۳
یکی از مسائلی که می گویند چین با تمام قدرتی که دارد پیدا می کند و ثروتی که می اندوزد، شاید هیچ وقت جهان به سمت سینوفای شدن نرود. چه طور در یک دورانی در قرن نوزدهم اروپایی شدن کره زمین را داشتیم. در قرن بیستم آمریکایی شدن زمین را داشتیم. در دوره ای تا حدودی مثلا روسیفیکیشن بخشی از جهان را داشتیم. در یک دورانی ایرانیفیکیشن بخش عمده ای از جهان را داشتیم. ولی در چین این ایده جهانی وجود ندارد. در چینی همیشه نگاه چینی غالب است. به همین خاطر آن چیزی که در مورد ناسیونالیسم چینی گفته می شود، چیز جدیدی نیست. از همان دهه 70 ریشه هایش وجود داشته است.
برای شناخت روسیه، پوتین و پوتینیسم، باید شرایط فدراسیون روسیه را بشناسیم. هیچ گاه پوتین یا هرکس دیگری که در کرملین قرار بگیرد، آن هم در قرن بیست و یکم، نمی تواند سرزمین روسیه را به لحاظ فرهنگی- سیاسی یکدست کند. سرکوب کردن و روسیفای کردن تمام مردم امپراتوری روسیه که در قرن هفدهم و هجدهم شروع شده بود، هیچ گاه نتوانست موفق شود. جالب است که امروز از 129 میلیون جمعیت، قریب به 45 میلیون مسلمان هستند. یک نکته ای را درباره دموگرافی روسیه بگویم این است که در سال های 2040 و 2050 جمعیت روسیه از 130 میلیون به 90 میلیون کاهش پیدا خواهد کرد. و جالب است که در بین جمعیت های گوناگونی که در روسیه وجود دارد، تنها جمعیتی که رشد مثبت دارد، مسلمان ها هستند. در بین سال های 2040 تا 2050 جمعیت مسلمان روسیه بین 65 تا 69 میلیون خواهد شد. این نشان می دهد دموگرافی چه تاثیری روی سیاستگذاری خواهد گذاشت. به همین خاطر روس ها هیچ گاه نمی توانند به سمت ناسیونالیسم افراطی و راست گرا بروند. یقینا بعد از پوتین، که مشت آهنینش فروخواهد ریخت، اگر بخواهند به آن سمت بروند، مطمئن باشید اولین اتفاقی که خواهد افتاد این است که هفت جمهوری مسلمان نشین قفقاز شمالی از روسیه جدا خواهند شد. در داخل روسیه نیز جمهوری تاتارستان و باشکورتستان که اکثریت مسلمان دارند و کازان، پایتخت جمهوری تاتارستان، در ششصد و پنجاه کیلومتری مسکو قرار دارد، از روسیه جداخواهند شد. بماند آن مرزی که با چین چهارهزار و پانصد کیلومتر در سیبری و بعد بالا در ژاپن دارد، که چین و ژاپن از قدیم ادعای ارضی به سیبری دارند. به خاطر اهمیت مسائل گاز و نفت و انرژی آن منطقه برای اروپا و آمریکا، بحث های ژئوپولتیکی هم مطرح خواهد شد. یعنی اگر سیاستمداران و معماران روسیه اگر بخواهند در مورد مسائل ناسیونالیسم، افراط گرایی را پیش ببرند، روسیه از درون از هم خواهد پاشید. به همین خاطر متفکران و معماران مسائل فرهنگی روسیه، خود مفهوم روسی بودن را تلطیف کرده اند. ما یک مفهوم روس داریم. یعنی کسی که نژاد روسی دارد. اما در این اواخر از یک مفهومی استفاده می کنند به نام «راسیانی». یعنی نژادت روس نیست ولی در داخل فدراسیون روسیه زندگی می کنی و تمام حق و حقوق روس ها را داری. تلاش می کنند نوعی آشتی بین اقوام و ملت های گوناگونی که در این فدراسیون روسیه قرار گرفته است ایجاد کنند، حداقل در مقام نظر. و بحث های راست افراطی به نظر من در روسیه نمی تواند تداوم داشته باشد. خود پوتین هم ناسیونالیسمی که مطرح می کند، ناسیونالیسم افراطی و راست گرا نیست. بلکه گرایش اصلی پوتین در حوزه سیاست های فرهنگی پراگماتیسم است. پوتین درست است از یک طرف حرکت های مسلمان های وهابی سرکوب می کند. اما از یک طرف به رمضان غدیروف در چچن کمک می کند که هم قوانین شریعت اسلامی را در داخل آن جا داشته باشد. با این که فدراسیون روسیه یک کشور است. تنها جایی که می توانی مثلا چهار زن داشته باشی و شریعت داشته باشی آن جاست. بسیاری از قانونگذاران روسیه هم به پوتین شکایت کرده اند که نباید این کار را بکنی و روسیه یک کشور است و نباید قوانین متفاوت داشته باشد. پوتین جواب داده است که آن جا باید بر اساس قوانین محلی خودشان باید اداره شود.
اما در مورد ترکیه، شما رجب طیب اردوغان را نمی توانید یک ملی گرا بدانید. رجب طیب اردوغان اساسش اخوان المسلمین است و اخوان المسلمین به یک جهان وطن اسلامی باور دارد. درست است که در بعضی سیاست هایش ترکی گرایی را یا سنی گرایی را یا اسلامیت و مساله خلافت را (البته نه به معنی احیای امپراتوری عثمانی که خودش را هم بگذارد خلیفه)پررنگ کند. بعد از سقوط مرسی در مصر بسیاری از اسلام گرایان وشیوخ بزرگ و متفکران اخوان المسلمین مصر و الجزایر و تونس را در دانشگاه بزرگی در استانبولجمع کرده است و شهروندی ترکیه داده است تا مغز متفکر اخوان المسلمین جهان را به استانبول آورده باشد. نوع نگاه اردوغان، ملی گرایانه نیست. اما اردوغان نمی تواند به میراث ناسیونالیسم قدرتمند ترکی آتاتورک بی توجه باشد. اتفاقا او در کودتای 2016 توانست سران بزرگ ارتش که از میراث کمال آتاتورک باقی مانده بودند مهار کند و انشقاق فتح الله گولن را هم تصفیه کند.
صفحه ۱
متن مصاحبه پیاده شده با دکتر سید جواد میری مصاحبه گر: محمد محسن نداف
تیتر: جهانی شدن و ظهور دولت های ملی گرا
زیرتیتر: سید جواد میری معتقد است، راست افراطی با سقوط ترامپ، فروکش خواهد کرد
لید:
در حالی که بسیاری نظریه پردازان اجتماعی، عصر حاضر را عصر جهانی شدن نامگذاری می کنند، در دو سه دهه اخیر، در سطح جهانی شاهد بازگشت ایده های ملی گرایانه و بعضا قوم گرایانه هستیم. از یک سو در کشورهای غربی با شدت یافتن پدیده مهاجرت و دگرگونی ساختار جمعیتی و فرهنگی این کشورها ملیت، قومیت و نژاد به مرکز مجادلات سیاسی راه یافته است و با ظهور سیاستمدارانی نظیر ترامپ در آمریکا، لوپن در فرانسه، ماجرای برگزیت و بالا آمدن احزاب ملی گرا در اتریش، مجارستان و لهستان سیاست امروز ایده های ملی گرایانه را پیش کشیده است. از سوی دیگر در شرق زمین، روسیه با پوتین، چین با ناسیونالیسم چینی، هند با مودی و ترکیه با اردوغان، سیاست های هویتی را مبنای قدرت گرفتن دولت ملت خود قرار داده اند. در این شماره، به گفت و گو با سید جواد میری، عضو هیات علمی جامعه شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، نشسته ایم و نظر ایشان را در خصوص چگونگی شکل گیری نظم آینده جهانی در سایه سیاست های ملی گرایانه شرق و غرب زمین جویا شدیم.
سوال:جهانی شدن و رخدادهای متاثر از آن چه زمینه ای را فراهم کرده است، که ضد خودش را در خودش پرورش داده و ایده های ملی گرایانه را دوباره به سطح سیاست بین الملل بازگردانده است؟
یکی از بحثهایی که در مورد جهانیشدن از همان ابتدا مطرح بود این بودکه جهانیشدن میخواهد ملتها را از ریشههایشان بکند یا دولتملتها را از لنگرگاهی که در این 100-150 ساله برای خودشان تعبیه کرده بودند بکند و آن ها رابه یک بازار جهانی بزرگ پرتاب کند. این بازار جهانی به گونه ای در هم تنیده بودکه امکان زیست و تداوماقتصادهای ملی را تقریبا غیرممکن میکرد. از همان ابتدا هم ناقدان و هم نظریهپردازان جهانیشدن میگفتند که این جهانیشدن از یک طرف ایدههای جهانوطنی را بالا میآورد و برجسته میکند و در همان حال رد فعلها و عکسالعملهای محلی را تقویت میکند. به جای این که یک زیستجهان جهانی را برای دنیای آینده ترسیم بکنیم، به نظر میرسد از درون جهانیشدن امکانهای مثلا قومگرایانه و خردهفرهنگها تلاش کنند و جای فرهنگ های ملی را بگیرند.
جالب است که این فرایند جهانی شدن، مشخصا با آمریکا و با ظهور ترامپ شروع به توقف کرد. معمولا می گفتند جهانی شدن را باید به americanization تعبیر کرد. درست است که صحبت از جهانی شدن است ولی این گونه نیست که تمام کشورها قرار است در این جهانی شدن سهیم باشند. بلکه قرار است فقط معیارهای آمریکایی در جهان تسری پیدا کند. جالب توجه این است که اولین کشوری که شروع کرد در مقابل پروسه گلوبالیست ها قد علم کند و تلاش بکند این مسیر را تغییر دهد و متحول کند حداقل در منظر سیاسی، آمریکا بود و ظهور ترامپ این را نشان می داد. اما به نظر من شکست ترامپ بسیار قابل تامل تر از پیروزیش است. این نشان می دهد که جهانی شدن فقط یک پروسه سیاسی نظامی نیست. چه بخواهیم چه نخواهیمحتی کشور های اروپای غربی که در آن ها راست افراطی دارد ظهور می کند، در زمان ظهور ترامپ،تلاش کردند شدیدترین و قوی ترین فاصله را با دولت ترامپ و سیاستگذاری هایش داشته باشند.
در اروپا و آمریکا، بزرگترین معیاری که انسان و جوامع را از همدیگر تمیز می دهد، نژاد است، آن هم نژاد سفید.از آن رو که فابریک و بافت جوامع اروپای غربی در این 70-100 سال اخیر چنان متحول شده که اگر بخواهند به سمت ناسیونالیسم افراطی (باید بین ناسیونالیسم افراطی و ناسیونالیسم مدنی تمایز قائل شد) با خوانش های راست گرایانه حرکت کند،یقین بدانید ما باید شاهد یک هلوکاست دیگر در اروپای غربی باشیم. ولی این بار یهودی ها نیستند. این بار گیسپی ها یا کولی ها نیستند. این بار مسلمان ها هستند که جمعیتی قریب به 50-60 میلیون در سراسر اروپای غربی پخش شده اندومنجر به یک جنگ تمام عیاری درون خود کشورهای اروپاییمی شود
همیشه باید این پرسش را مطرح کرد که چرا سیاستمداران اروپایی و از همه مهم تر متفکران اروپایی در مورد اسلام و پیامبر اسلام، حضرت محمد، کاریکاتور درست می کنند. قبل از این که به لایه سیاسیش توجه کنیم، یک لایه زیرین فکری دارد. اروپا از همان ابتدای اسلام که بحث مستوفایی هم دارد یک درگیری الهیاتی شدید با اسلام داشته است. کلیسای شرق (یعنی کلیسای خاور میانه و کسانی که آبای کلیسای اولیه در خاورمیانه محسوب می شدند)، کلیسای کاتولیک و کلیسای ارتدوکس، می گویند اسلام یک بدعت مسیحی است. از همان ابتدا با پیدایش اسلام یک درگیری الهیاتی داشتند.
خطراتی که جهان را تهدید می کند!
۱۷ نفر از دانشمندان طی یک نامه هشدار داده اند جهان در معرض نابودی است. آنها در این نامه گفته اند "تمدن" آنگونه که بشریت می داند در معرض نابودی است. اختلالات اقلیمی و از میان رفتن تنوع زیستی و مصرف بی رویه توسط بشر و ازدیاد جمعیت باعث شده است که طی دهه های اخیر جهان دچار چالش های جدی شود. آنها در این نامه اعلام کرده اند که ما شاهد شوک های عظیم بر نظام جهانی هستیم که توسط کووید و ظهور رهبران اقتدارگرا تشدید شده است و پیش بینی های ما نشان می دهد که جهان شاهد ظهور پاندمی های بیشتری خواهد بود که منجر به قحطی و شورش های اجتماعی و جنگ خواهد گردید. در این گزارش دانشمندان مدعی شده اند که شیوه زیست کنونی بشر دیگر قابل تداوم نیست و وقت آن فرا رسیده است که سیاستگذاران در جهان دست به تغییرات جدی بزنند:
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
Scientists Warn Humanity in Denial of Looming 'Collapse of Civilization as We Know It'
https://flip.it/hBRBhj
این عکس در حیاط کلیسا می باشد و مومنان برای برداشتن "آب مقدس" از مخازن میآیند و بطری های خود را پر می کنند.
@seyedjavadmiri
وضعیت ماسک در ایام سیطره ویروس کرونا در روسیه
همانطور که پیشتر اشاره کرده بودم در شهرهای روسیه مواجهه با ویروس کرونا به شدت و حدت ایران نیست. البته در همه امکان عمومی علائم هشدار دهنده نصب شده است و اشاره به فاصله گذاری نیز وجود دارد ولی ما شاهد "اضطراب عمومی" در سطح جامعه نیستیم. در اخبار نیز اشاره به گشت های پلیس وجود دارد که افرادی را که فاقد ماسک در اماکن عمومی هستند جریمه (۵۰۰ روبل روسیه که معادل ۱۷۵۰۰ تومن ایران) می کنند اما با همه این احوال مشاهدات میدانی ام در اماکن عمومی مانند اتوبوس و فروشگاه ها و ... نشان می دهد که همه این قواعد را رعایت نمی کنند. به عنوان مثال، در اتوبوس های شهری آریول با صحنه های بسیاری روبرو می شوید که افراد ماسک نمی زنند. در ذیل این یادداشت دو عکس را با شما به اشتراک می گذارم که در اتوبوس های شهری در روز دوشنبه ۲۹ دی ماه ۱۳۹۹ گرفته شده است و افراد جوان بدون ماسک در اتوبوس نشسته اند.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
مفهوم جامعه عوضی در روایت شریعتی
@seyedjavadmiri
کتاب جدید ریچارد تپر استاد بازنشسته دانشگاه لندن با عنوان "صداهای روستایی افغانی: داستانهای یک مجمع قبیله ای". شرح کوتاهی پروفسور تپر درباره این پروژه به انگلیسی داده است که خدمت شما ارسال می کنم. آنتروپولوژی دانشی مبتنی بر مطالعات میدانی است که غالباً سوژه اروپایی یا آمریکایی یا بعضاً روسی به مستعمرات سابق و لاحق خویش سفر می کنند و درباره "زندگی اگزوتیک" دیگری کاملاً متفاوت مطالعه می کند. البته تحولات بسیاری در ساختار فهم و تبیین در آنتروپولوژی (یا همان رشته ای که در ایران با عناوین انسانشناسی و مردمشناسی شناخته می شود) رخ داده است اما یک نکته کماکان لایتغییر باقی مانده است و آن سویه "حضور در میدان" و آن هم میدانی که با میدان مطالعات جامعه شناسی متفاوت است. به عبارت دیگر، میدان جامعه شناس جوامع صنعتی و شهری و مدرن محسوب می شد و میدان آنتروپولوژی جوامع بومی و خارج از محدوده غرب یا جوامعی که زمان تقویمیشان با زمان اجتماعیشان مطابقت نداشت.
Afghan Village Voices: Stories from a Tribal Community
Compiled by Richard Tapper, with Nancy Lindisfarne-Tapper; London, Bloomsbury (I B Tauris) 2020
https://www.bloomsbury.com/uk/afghan-village-voices-9780755600861/
Afghanistan in the 20th century was virtually unknown in Europe and America. At peace until the 1970s, the country was seen as a remote and exotic land, visited only by adventurous tourists or researchers. Afghan Village Voices is a testament to this little-known period of peace and captures a society and culture now radically affected by four decades of revolution, invasion, civil war, famine, exile, death and suffering.
This a book about the Piruzai, a tribal community of some 200 families who farmed in northern Afghanistan and in summer took their flocks to the central Hazârajât mountains. It is a collection of remarkable stories, folktales and conversations, recorded during field research in the early 1970s by Richard Tapper and Nancy Lindisfarne-Tapper (author of Bartered Brides: Politics, Gender and Marriage in an Afghan Tribal Society).
The stories range from memories of the Piruzai migration to the north a half century before, to feuds, ethnic strife and the doings of powerful khans. There are stories of falling in love, elopements, marriages, childbirth, religious life, and the world of spirits. Still others are of farming and livestock-rearing, and the skills and skulduggery people need to survive. Providing unprecedented insight into the depth and colour of rural Afghan lives, the book is a remarkable document of Afghanistan at peace, told by a people whose voices have rarely been heard. Afghan Village Voices is not about current or recent events, but about the lives of some rural Afghans many of whose children and grandchildren have probably been actors in those events.
Richard Tapper
Emeritus Professor of Anthropology in the University of London
www.richardtapper.com
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
گر چه دوریم به یاد تو قدح میگیریم
بعد منزل نبود در سفر روحانی
@seyedjavadmiri
NBC News: Confirmation hearing for Biden's national intelligence chief abruptly postponed.
https://www.nbcnews.com/politics/politics-news/confirmation-hearing-biden-s-national-intelligence-chief-abruptly-postponed-n1254351
@seyedjavadmiri
گفتگو با دکتر سید جواد میری
با عنوان «ایران امروز و فردا»
جلسه یازدهم
جمعه 26 دی ماه 1399
ساعت 18:00
مجری: حامد درودیان
لایو در اسکایپ
گروه آموزشی پل
@seyedjavadmiri
وضعیت مدارس در روسیه در سال ۲۰۲۱ و موقعیت ایران
دولت روسیه پس از تعطیلات سال نو میلادی ۲۰۲۱ اعلام کرده است که تمامی کلاس ها در مقاطع گوناگون از هفته پیش روی باز خواهند شد. پیش از این فقط مدارس ابتدایی و کلاس یازدهم باز بود ولی در تصمیم جدید دولت تمامی مقاطع بازگشایی خواهند شد. نکته جالب توجه این است که از تمامی معلمان و دبیران آزمایش گرفته خواهد شد که وضعیت "آنتی-بادی" بدن های آنها ارزیابی گردد و اگر کسی یا کسانی آنتی بادی کافی در برابر ویروس کووید ۱۹ ندارند باید "واکسن کووید ۱۹" بزنند. به عبارت دیگر، به نظر می آید سیاستگذاریهای بهداشتی دولت روسیه در مهار این ابر-ویروس موفق عمل کرده است و گامهای برنامه ریزی شده در حال ثمر دادن است. حال پرسشی که می توان در این مورد در نسبت با سیاستگذاریهای دولت روحانی در باب "مدیریت ویروس کووید ۱۹" مطرح کرد این است که آیا موفق بوده است یا خیر؟ آیا موفقیت یا شکست آن را می توان ارزیابی کرد؟ برای ارزیابی سیاست های بهداشتی دولت از چه روشی می توان استفاده کرد؟ آیا مناسبات بین الدولی ایران و روسیه در حوزه بهداشت ممکن است یا خیر؟ آیا می توان از تجربیات روسیه برای مهار این ابر-ویروس استفاده کرد؟ ایران حضور پر رنگی در حوزه های گوناگون در روسیه دارد: سفارت ایران و دستگاه دیپلماسی آن یکی از مراکز مهم برای انتقال اطلاعات و تجربیات گوناگون است؛ رایزنی فرهنگی ایران با کادر مجربش می تواند نقش مهمی در این موقعیت حساس ایفاء کند؛ مراکز فرهنگی و دینی و علمی ایرانیان در شهرهای مهم روسیه نیز می توانند صاحب نقش مهمی بشوند ... . حال باید دید سه نهاد وزارت خارجه و وزارت بهداشت و وزارت علوم تا چه اندازه چابک هستند و چگونه می توانند ورود کنند و در یک سازماندهی هماهنگ از پتانسیل نهادهای ایرانی در روسیه برای بهبود وضع موجود بهره ببرند. به نظر من، وزرای این سه نهاد کلیدی باید جلسه فوق العاده ای با سفیر ایران در روسیه بگذارند و اتاق فکری تشکیل دهند و با نگاه مدیریت بحران تحولات روسیه را رصد کنند و گزارش دقیقی خدمت رئیس جمهور ایران بدهند و مستدل تبیین کنند که مبانی سیاستگذاریهای اپیدمیک روسیه دقیقا چه بوده است و احتمال موفقیت روش های روسی در ایران چقدر است و دولت چه برنامه هایی را باید اکنون اجرا کند. به عبارت دیگر، دولت روحانی باید از پوسته "امروز و فردا کردن" بیرون بیاید و اقدامات عملی و علمی و مبتنی بر مطالعات مقارنه ای را سرلوحه سیاستگذاریهای کنونی خویش قرار دهد تا جان ملت را از این بیماری خطرناک نجات دهد.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
صفحه ۶
اگر ایران بتواند در این سه حوزه سرمایه گذاری کند، آن موقع به نظر من در این جنگ هایی که به احتمال زیاد در 10-20 سال آینده در دنیا به علت تغییر و تحولات بنیادینی که اتفاق خواهد افتاد دوباره دچار وضعیت دوران قاجار و دوران پهلوینخواهیم شد. مثلا اروپایی ها یک تصمیمی برای انرژی جهان گرفتند ناگهان پهلوی دوم سقوط کردند. سپس ما داخل جنگ شدیم و ... . در این صورت ما در زمین شطرنج آن ها بازی نخواهیم کرد.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
صفحه ۴
بنابراین نوع نگاه اردوغان ملی گرایانه نیست. اگر هم ناسیونالیسمی باشد، نوعی ناسیونالیسم مدنی ای است که المان های ترکیه ای در آن وجود دارد. اما اخوان المسلمین رویای آن هاست.
در مورد هند در دوران مودی، المان ها و مولفه هایی قوی از راست آریاگرایانه در حزب مودی وجود دارد. به همین خاطر هم هست که بین مودی و ترامپ رابطه ای قوی برقرار بود. تضادهای بنیادینی با تراث و میراث هند دارد. یقینا اگر بخواهد ادامه پیدا کند ما شاهد ایجاد یک پاکستان جدید در هند خواهیم بود. یعنی در آینده نزدیک اگر این مسیر را شاهد باشیم و اگر دولت مودی برقرار باشد که البته من فکر می کنم به احتمال نود درصد فروخواهد ریخت، اگر فرو نریزد، ناگهان می بینیم یک پاکستان دیگر متولد می شود. یعنی یک قسمتی که مسلمان نشین است، به خاطر برخورد ها و تضادهایی هم که در کشمیر دارند، احتمال این که یک تجزیه ای در هند اتفاق بیفتد وجود دارد.
سوال: اگر مهم ترین عامل و محرک جهانی شدن را سرمایه داری جهانی بدانیم، چرا واکنش به جهانی شدن، از طریق واکنش های هویتی انجام شده است؟
در دویست سال اخیر گفتمان غالب این بوده است که مدیریت جهان در اروپا و بعدا در آمریکا با عنوان غرب بوده است. این ها خودشان را چه تحت عنوان استعمار چه امپریالیسم جهانی، مدیران و مالکان کره زمین و منافع و منابعش می دانستند. هر تخطی و تجاوز به این وضعیت چه در منظر ایدئولوژیکی و اندیشه ای و چه در منظر سیاسی، اقتصادی و نظامی با شدیدترین حملات مواجه می شد.
اتفاقی که امروز افتاده است این است که چین و شرق آسیا آرام آرام خودش را به وضعیتی رسانده معادلات را به هم زده است. استیگلیتز در سال 2014 وقتی جایزه نوبل را می گرفت، گفت چین که یک میلیارد و خرده ای جمعیت دارد و تا2040 به دو میلیارد جمعیت می رسد.اگر سطح متوسط زندگی افراد جامعه چین بخواهد به متوسط زندگی اروپای غربی و آمریکا برسد، کره زمین باید پنجاه بار بزرگتر باشد، تا منابع کافی این رشد را داشته باشد. این جا با وضعیتی روبه رو هستیم که دو میلیارد چینی قدرت نظامی، تکنولوژیک، اقتصادی، ثروت اندوزی و نفوذ در اطراف و اکناف جهان پیدا می کنند و بالانس سرمایه را از آتلانتیک به سمت شرق می آورند. این به این معنی است که سطح استاندارد جهانی اروپا و آمریکا باید پایین بیاید.
این وضعیت نمی تواند بدون یک جنگ بزرگ و یک تقابل بزرگ ادامه یابد. حدس من این است که در آینده نزدیک یک جنگ بزرگ در جهان اتفاق می افتد. چرا که هر بار محور اقتصاد جهانی از یک سو به یک سوی دیگری برود حداقل در صد و پنجاه سال اخیر، جنگ های بزرگی اتفاق افتاده است. هنگام ایجاد بالانس در اروپا، جنگ هایی بزرگ بین فرانسه و آلمان و انگلستان اتفاق می افتد. در قرن بیستم جنگ جهانی اول اتفاق می افتد و در زمان جنگ جهانی دوم ناگهان اروپا مرکزیتش را از دست می دهد و شیفت می کند می رود روی آمریکا. امروز اگر این شیفت بخواهد از آمریکا به سمت خاور دور رخ بدهد، یقینا این تحولات، صرفا تحولات اقتصادی و تجاری نخواهد بود. برای این که این تحول بتواند برای مردم قابل معنا بشود، یک حس هویتی باید به آن تزریق شود. امروز که ایدئولوژی کلانی مثل «کارگران جهان متحد شوید» یا «آزادی» وجود ندارد، «خاک» می تواند مهم شود. یا همان چیزی که شما هویت نامگذاری می کنید. در سه چهار دهه آینده این امکان وجود دارد.
سوال: پس چرا لیبرال ها هم در آمریکا و هم در اروپا در مقابل ترامپ و سیاست های ضد جهانیش مقاومت جدی دارند و هم چنان بر اقلیت های قومی و نژادی تاکید می کنند؟
یک وقت شما کلان روایت لیبرال ها را در نسبت با درون کشورهای خودشان یا حوزه های اتحادیه خودشان بحث می کنید. یک وقت در مقابل چین، هند، برزیل روسیه، ایران و قطب های دیگر بررسی می کنید. اگر این ها بخواهند به این سمت بروند که درون خودشان از گفتمان های ناسیونالیسم افراطی دفاع کنند و به سمت راسیسم آشکار بروند، در درونشان دچار چالش های بنیادین می شوند. لیبرال ها دارند فراست به خرج می دهند که بافت داخلی را نابود نکنند. اما نکته این جاست که در انتقال سرمایه و انتقال محور سرمایه از آتلانتیک به سمت حوزه چین، بدون جنگ های بزرگ ناممکن بوده است. شاید شاهد چنین وضعیتی باشیم. این جا اتفاقا گفتمان های هویتی می تواند نوعی social cohesion و همبستگی اجتماعی و حتی نوعی تمامیت خواهی ایجاد کند. دیگر دولت ها به سمت دولت های دموکراتیک نروند و دولت های تمامیت خواه تشکیل شود. با ظهور و بروز اپلیکیشن های ارتباطی که امکان کنترل کردن انسان ها و ایجاد نگاه های سراسرنظاره گری که فوکو می گوید، صحبت از دموکراسی دورنمای تیره ای دارد. ظهور گفتمان های سرکوب گر و هویت طلبی که بتواند ابزاری در دست حکومت های سرکوبگر برای مقابله با یک دشمن فرضی یا واقعی در بیست سی سال آینده محتمل تر است.
صفحه ۲
آرام آرام این درگیری الهیاتی به موازات قدرتمندتر شدن اسلام و امپراتوری اسلام ابعاد تمدنی و فکری هم پیدا می کند. مثلا در تزهای الهیاتی مارتین لوتر در قرن پانزدهم میلادی، جالب است آن جا که دارد درباره مسائل عقیدتی مسیحی صحبت می کند، ناگهان حمله می کند به «محمدان». یعنی شخصا به پیامبر حمله می کند. و تلاش می کند دیگری خودش را اسلام و محمد قرار بدهد و بر اساس آن، مسیحیت خودش را ترسیم کند. در دورانی مخصوصا در قرن 15 و 16 میلادی کاتولیک ها و ضد پروتستان ها به صورت خیلی جدی می گفتند این ها اتفاقا مسلمان نماها هستند. چرا که قائل بودند شما واسطی بین مومن و خداوند نیاز ندارید. این از درون کاتولیسیسم بیرون نمی آمد. کاتولیسیسم معتقد بود پاپ، pontiff است. پاپ پل ارتباطی بین عالم معنا و عالم جسمانی است. ولی چون پروتستان ها متاثر هم بودند از اسلام، دیگری خودشان را محمد و اسلام معرفی می کردند.
آرام آرام شما نگاه می کنید در قرن بیستم یکی از بزرگترین متفکران اگزیستانسیالیست که قائل به گفت و گو با تمام دیگری ها هست، کارل یاسپرس، کتابی دارد با نام:Paradigmatic Personalities (شخصیت های الگوساز یا تمدن ساز یا مثالی). می گوید جهان چهار شخصیت بزرگ دارد که از این شخصیت های تمدن ساز و دوران ساز، چهار تمدن بزرگ به وجود آمده است. یکی سقراط است که تمدن یونانی، بعد رومی و بعد اروپای غربی را به وجود می آورد. یکی بودا، یکی کنفوسیوس و یکی هم عیسی مسیح است. جالب است که به محمد اشاره نمی کند. در کتاب به محمد و زرتشت اشاره می کند. اما می گوید این ها تاریخ ساز نیستند. می گویدشخصیتی پاردیگماتیک است که در همان دورانی که خودش دارد زیست می کند، چه دوستانش و چه دشمنانش، دنیای درون خودشان و معیارهای حیات خودشان را از منظر نیکی و بدی، با آن فرد می سنجند. اگر آن فرد بگوید این خوب است، آن هایی که دوستش هستند می گویند این خوب است و دشمنانش می گویند بد است. پیامبر اساسا در همان دورانی که به دنیا آمده بود این مختصات را داشت. ولی کارل یاسپرس با تمامی بزرگی و اهل گفتوگو بودنش ضدیتی با تمدن اسلامی دارد. این را من در کتابی که بین امام موسی صدر و کارل یاسپرس به انگلیسی مقایسه ای انجام دادم آورده ام. می خواهم نکته ای بگویم. آن نکته این است که برای فهم دیگرسازی مسلمانان در اروپا و امکان رشد راست افراطی باید ریشه های الهیاتی و فکری را در تاریخ غرب دقیقا مطالعه کرد. البته نحله دیگری هم وجود دارد که می رسد به جفرسون که نسبت به قرآن یک نگاه مثبت و ایجابی دارد که این دو به موازات هم در تاریخ اروپای غربی و آمریکا قابل ردیابی است.
ولی جالب است در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم، متفکری مثل یورگن هابرماس،تا سال های ابتدایی قرن بیست و یکم بحثی درباره دین ندارد. اما آرام آرام با ظهور و بروز مسلمانان به عنوان یک جمعیت متنابه و دارای یک نوع صدای متفاوت، آن هم درون اروپا نه بیرون از مرزهای اروپا، باعث می شود بسیاری از متفکران و از جمله هابرماس که تاثیر زیادی روی سیاستگذاران و سیاستمدارن اروپای غربی دارد، در کشورهای ترازی مثل آلمان و فرانسه و انگلستان، با سیاستمداران و سیاستگذارانشان انطباق پیدا کنند. که اگر بخواهند بروند به سمت آن نوع ناسیونالیسم راست افراطی مبتنی بر قرائت های نژادپرستانه، امکان فروپاشی اروپا از درون وجود دارد.
به همین خاطر من فکر می کنم اتفاقا بحث ظهور ملی گرایی اگر به سمت خوانش های افراطی راست گرایانه و نژادپرستانه باشد، با سقوط ترامپ جهان منتظر یک فضای جدیدی باید باشد. این بحث هایی که در پنج ساله و ده ساله اخیر بوده است فروکش خواهد کرد.
سوال: چه تفاوتی میان ظهور راست افراطی و سیاستمداران ملی گرا با کشورهای شرقی در برابر بلوک غرب قرار دارد، مثل روسیه، ترکیه، چین و هند وجود دارد؟
از چین شروع کنیم.دقیقا از سال 1972 که دیپلماسی پینگ پونگ با کسینجر شروع می شود، بحث بر سر این بود که کمونیسم، یک اتحادیه جماهیر شوروی بود و یکی چین. این ها با هم اتحادی داشتند. آمریکا فهمیده بود که اگر بخواهد به سمتی برود که با این ها تقابل کند و اتحاد جماهیر شوروی را بتواند محدود کند و containment policy خودش را اعمال کند، راهی ندارد جز این که چین را از شوروی جدا بکند. اتفاقا در درون خود چین و حزب کمونیست چنین پتانسیلی وجود داشت. چینی ها بر این باور بودند که ما کمونیسم و سوسیالیسم را می خواهیم، اما سوسیالیسم مبتنی بر ناسیونالیسم چینی. یعنی از همان ابتدا جهان وطنی بودن کمونیسم و سوسیالیسمی که اتحاد جماهیر شوروی به دنبالش بود، در خود چین و در بین لایه های بنیادین و اصیل سیاستمداران چینی وجود نداشت. این را هم می شود از طریق تاریخ فرهنگی مورد مطالعه قرار داد. چینی ها برخلاف اروپایی ها، ایرانی ها و حتی روس ها و هندی ها یک نگاه جهان وطنی ندارند.
#گزارش_جلسه
🔍 از سقوط اصفهان تا ظهور سردار سلیمانی
📝 دکتر سید جواد #میری:
🔸 خوب است که وقتی درباره سردار سلیمانی صحبت میکنیم کمی از #غربمحور بودن بحث فاصله بگیریم و جایگاه ایران و اسلام را در تغییر و تحولات جهانی که در حال #اروپایی و #آمریکایی شدن است و نقش سپاه قدس در این فرآیند را در نظر بگیریم.
🔹 هنگامی که اصفهان، پایتخت صفویه در ۱۷۲۲ سقوط میکند، تزارهای روسیه و عثمانیها به تجزیه ایران پرداخته و ایران به عنوان یک عامل سیاسی از صحنه روزگار محو میشود. در همین حال #استعمار_جهانی در حال رشد است، پرتقالیها و اسپانیاییها از ایران شکست خوردهاند، ولی استعمار انگلستان و هلند در حال ظهور است.
🔰 شاخص تولید ناخالص ملی از مرسومترین معیارهاست، با این حال چینیها برای ارزیابی قدرت خود و دیگر ملل از معیاری دیگر نیز استفاده کردند که یکی از آنها #قدرت_جامعه_ملی است. این معیار شامل عواملی چون قلمرو، منابع طبیعی، قدرت نظامی و اقتصادی، شرایط اجتماعی، دولت مستقر، سیاست خارجه و نفوذ بینالمللی میشود.
🔻 متاسفانه امروزه #خویشاوندسالاری ساخت قدرت است، وقتی میتوان در این ساختار کاری کرد که پسرفلان حاجآقا باشی و یا ارتباطی با فلان فرد داشته باشی. مصلحت عمومی در فضای این خاندانها وجود ندارد.
[ادامه متن گزارش را در ویرگول بخوانید]
https://vrgl.ir/L5xoQ
__
🌠 @Sharif_Islamic_Society
@seyedjavadmiri
ساقيا برخيز و درده جام را
خاک بر سر کن غم ايام را
ساغر مي بر کفم نه تا ز بر
برکشم اين دلق ازرق فام را
گر چه بدناميست نزد عاقلان
ما نمي خواهيم ننگ و نام را
باده درده چند از اين باد غرور
خاک بر سر نفس نافرجام را
دود آه سينه نالان من
سوخت اين افسردگان خام را
محرم راز دل شيداي خود
کس نمي بينم ز خاص و عام را
با دلارامي مرا خاطر خوش است
کز دلم يک باره برد آرام را
ننگرد ديگر به سرو اندر چمن
هر که ديد آن سرو سيم اندام را
صبر کن حافظ به سختي روز و شب
عاقبت روزي بيابي کام را
تفالی به یاد دکتر سید جواد میری
تشکر از دکتر محمدحسن علایی به خاطر این تفال
@seyedjavadmiri