sherroghazal | Unsorted

Telegram-канал sherroghazal - شعروغزل

-

Subscribe to a channel

شعروغزل

تو غریبیّ و من انگار غریبانه‌ترم
بی‌تو، در شهر تو من از همه بیگانه‌ترم

از چه می‌نالم و از دردِ چه؟ رسوایم کن
که بفهمند چرا بی‌تو ز پیمانه، تَرَم

آنقدَر بی‌خودم از خویش که دارد کم‌کم
باورم می‌شود از چشم تو دیوانه‌ترم!

چاره‌ای نیست، دچارم کن و بر بادم دِه
که من از باد هم انگار که بی‌خانه‌ترم

هر شب این‌گونه به ناچار غزل می‌گویم
ورنه از مرزِ غزل‌های تو پرچانه‌ترم...



#نجمه_زارع‌


@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل


اگر عشق
تنها اگر عشق
طعم خود را دوباره در من منتشر كند
بي بهاري كه تو باشي
حتي لحظه اي ادامه نخواهم داد
مني كه تا دست هايم را به اندوه فروختم
آه عشق من
اكنون مرا با بوسه هايت ترك كن
و با گيسوانت تمامي درها را ببند
براي دستانت
گلي
و براي احساس عاشقانه ات
گندمي خواهم چيد
تنها ، فراموشم مكن
اگر شبي گريان از خواب برخاستم
چرا كه هنوز در روياي كودكي ام غوطه مي خورم
عشق من
در آنجا چيزي جز سايه نيست
جايي كه من و تو
در رويايمان
دستادست هم گام برخواهيم داشت
اكنون بيا با هم آرزو كنيم كه هرگز
نوري برنتابدمان .

#پابلو_نرودا

@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل

نگاه کن!
هنوز آن بلند ِ دور
آن #سپیده
 آن شکوفه زار ِ انفجار ِنور
 کهربای آرزوست
 #سپیده ای که جانِ آدمی هماره در هوایِ اوست...


#هوشنگ_ابتهاج


@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل


اختیار گوشه درمان است، همت می‌کنم
می‌نشینم همچو عنقا و فراغت می‌کنم

تیغ چون خورشید نتوانم کشیدن بر کسی
بر دل خود چون زنم ناخن، شجاعت می‌کنم

هرچه کردم شکر آن را، روزگار از من گرفت
شکر نشنیده‌ست، پنداری شکایت می‌کنم

هست می‌دانم درین وادی، گذاری خضر را
نقش پایی هرکجا دیدم، زیارت می‌کنم

حرف چون در وقت خود باشد به جایی می‌رسد
از تو دارم شکوه‌ها، اما قیامت می‌کنم


بی‌تو ای گل پیرهن، هرگاه در شب‌های هجر
سر به بالین می‌نهم، اول وصیت می‌کنم

مشتری را مژده باد از بی‌وقوفی‌های من
آب حیوان را چو خاک راه، قیمت می‌کنم

روی اگر برتافتم از آینه بیهوده نیست
معنیی خاطرنشان اهل صورت می‌کنم

حاصل دین را برهمن می‌دهد در راه عشق
خاطر از من جمع دار ای بت که خدمت می‌کنم

وصف زلف او مپرسید از من ای آشفتگان
زخم‌ها را همچو بوی خوش جراحت می‌کنم

ذره را در محفل خورشید تابان راه نیست
در حدیث وصل او بر خویش تهمت می‌کنم

چون به لطفت خو گرفتم، کار مشکل می‌شود
مهربانی پر مکن با من که عادت می‌کنم

این دل دیوانه دیگر قابل اصلاح نیست
من چه بی‌عقلم که مجنون را نصیحت می‌کنم

همچو دولت در به در افتم، گر از روی طمع
روی هرگز بر در ارباب دولت می‌کنم

جوهر اصلی ز هرکس می‌شود ظاهر سلیم
مدعی با من خصومت، من محبت می‌کنم


#سلیم_تهرانی

@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل


‌ای من ز دو چشم نیم مستت مست
وز دست تو رفته عقل و دین از دست

بنشین که نسیم صبحدم برخاست
برخیز که نوبت سحر بنشست


#خواجوی_کرمانی

@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل


مجال بوسه به لب های خویشتن بدهیم

که این بلیغ ترین مبحث شناسایی است.

#حسین_منزوی



@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل

هشیار کسی باید کز عشق بپرهیزد
وین طبع که من دارم با عقل نیامیزد

آن کس که دلی دارد آراسته‌ی معنی
گر هر دو جهان باشد در پای یکی ریزد

گر سیل عقاب آید شوریده نیندیشد
ور تیر بلا بارد دیوانه نپرهیزد

آخر نه منم تنها در بادیه‌ی سودا
عشق لب شیرینت بس شور برانگیزد

بی بخت چه فن سازم تا برخورم از وصلت
بی‌مایه زبون باشد هر چند که بستیزد

فضل است اگرم خوانی عدل است اگرم رانی
قدر تو نداند آن کز زجر تو بگریزد

تا دل به تو پیوستم راه همه دربستم
جایی که تو بنشینی بس فتنه که برخیزد

سعدی نظر از رویت کوته نکند هرگز
ور روی بگردانی در دامنت آویزد

#سعدی


@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل

چنانیم بی‌تو چو ماهی به خاک
به تنگ اندرون سر تن اندر هلاک

چو دیدم کنون خوب چهر تو را
همین پرسش گرم و مهر تو را

مرا سوگ آن ارجمندان نماند
به بخت تو جز روی خندان نماند

بدو گفت رستم که دل شاد دار
ز غم‌های گیتی سر آزاد دار

که گیتی سراسر فریب‌ست و بند
گهی سودمندی و گاهی گزند

یکی را به بستر یکی را به جنگ
یکی را به نام و یکی را به ننگ

همی‌رفت باید کزین چاره نیست
مرا بتّر از مرگْ پتیاره نیست

روان تو زان درد بی‌درد باد
همه رفتن ما به آورد باد

#فردوسی


@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل


بگذار سر به سينه من تا كه بشنوي
آهنگ اشتياق دلي دردمند را
شايد كه بيش ازين نپسندي به كار عشق
آزار اين رميدهء سر در كمند را
بگذار سر به سينه من تا بگويمت:
اندوه چيست، عشق كدامست، غم كجاست؟
بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته جان
عمري است در هواي تو از آشيان جداست
دلتنگم آن چنان كه اگر بينمت به كام
خواهم كه جاودانه بنالم به دامنت
شايد كه جاودانه بماني كنار من
اي نازنين كه هيچ وفا نيست با منت
تو آسمان آبي آرام و روشني
من چون كبوتري كه پرم در هواي تو
يك شب ستاره هاي ترا دانه چين كنم
با اشك شرم خويش بريزم به پاي تو
بگذار تا ببوسمت اي نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت اي چشمهء شراب
بيمار خنده‌هاي توام بيشتر بخند
خورشيد آرزوي مني گرم‌تر بتاب

 
#فریدون_مشیری

@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل


درون مرا هيچكس نمى تواند ببيند
حتى نزديكترين كسانِ من،تازه چه میتوانند بكنند؟
در نهايت احساس همدردى!



#محمود_دولت_آبادي

@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل

خواب های آینده‌ام را دیده‌ام
سال های بعدی‌ام را زیسته‌ام
و این اضافگی آزارم می‌دهد ...

#شهرام_شیدایی


@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل


گرچه دیوار افکند سایهٔ دراز

باز گردد سوی او آن سایه باز؛

این جهان‌، کوه است و فعل ما ندا

سوی ما آید نداها را صدا»


#حضرت_مولانا‌

@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل



#دلتنگی_به_وقت_نیمه_شب

وقت دلتنگی که شادی رو به پایان می شود
آدم از بخت بدش چون جغد نالان می شود

دوستان چون ضربه را بر  پیکرِ   ما می زنند
درکِ  زخم تیشه بر یک ریشه  آسان می شود

تاب   می آوَ رد شبنم  بر لب  گل تا  سحر
از طلوعِ  روز   نو ؛  اما  گریزان می شود

*معنی زندان که محدود  اتاق و میله نیست *
گاه دنیایی برایت همچو زندان می شود

آسمانی تیره ام با ابر شومی  ؛ بغض درد
با تلنگر بر  زمین خشک  گریان  می شود

کار از گریه اگر بگذشت دیگر چاره نیست
آدمی در زیر بار غصه ؛ خندان می شود!!

آنچه با ارزش بُوَد ؛ از دیده ها گردد نهان
گنج معمولا که در ویرانه پنهان می شود

زلزله وقتی که می آید؛ تو ، وقتی می روی
ساز آوار ند ؛ هر دو ،خانه ویران می شود



#مهشاد_محمدی

@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل


ﻣﺮﻫﻢ ﺯﺧﻢﻫﺎﯼ ﮐﻬﻨﻪﺍﻡ ﮐﻨﺞ ﻟﺒﺎﻥ ﺗﻮﺳﺖ !
ﺑﻮﺳﻪ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻫﻢ
ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻮ ...


#ﺍﺣﻤﺪ_ﺷﺎﻣﻠﻮ

@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل

به زنجیر تعلق گرچه محکم بسته ام دل را


نسیمی گر وزد بر طره ی دلدار می لرزم ...


#صائب_تبریزی

@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل

سرم ابری پاره پاره،
ظاهر و باطنم دریا،
من درخت گردکانی‌ام در پارک گلخانه،
جوانه جوانه، شاخه شاخه، گردویی کهنسال.
نه تو این را میدانی، نه پلیس می‌داند.
من درخت گردکانی‌ام در پارک گلخانه،
برگ‌هایم در آب، چون ماهی غوطه ور.
برگ‌هایم چون دستمال ابریشم، در اهتزاز.
برچین و اشکت را، ای شکوفه من، پاک کن.
برگ‌هایم دستانم‌اند، صدهزار دست دارم،
با صدهزار دست تو را لمس می‌کنم، و استانبول را.
برگ‌هایم چشمانم‌اند. با حیرت می‌نگرم.
با صد هزار چشم تو را نظاره می‌کنم، و استانبول را.
همچون صد هزار قلب می‌تپند، می‌تپند برگ‌هایم.
من درخت گردکانی‌ام در پارک گلخانه؛
نه تو این را میدانی، نه پلیس می‌داند.


#ناظم_حکمت



@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل

هرصبح شود چَشمم"
درچَشم ورُخَت بیدار..
هرروز همین رویا"
پیوسته شود تکرار...

تاصبح هم آغوشیم"
دیوانه ومدهوشیم"
ای کاش حقیقت بود"
هرصبح چُنین دیدار..

#پرویزشیرازی

@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل

بیهوده امتحانم نکن!
من آنجا به تماشای تو ایستاده‌ام،
که ماه
باردارِ برکهٔ باران به رعشه‌هاست.

بی‌راه نیست
گم شدن در چشم‌های تو…
که همزادِ هزار و یکی مؤنث است
هم در حلاوتِ حوریا.

دختر وَشِ واژه‌های من،
ظلمتْ گریزِ ماه وُ
قرینهٔ بی‌قبا
مَرحبا…!

به یادم بیاور
هم به یکی تغزل از حضرتی
که زیارتِ شیرازش
دیوانه‌ام کرده است به دریابار.

پس ای هزاره، هجومِ همآغوش!
من این تماشا را،
ری‌را تو… را به روح تو آراسته‌ام،
کافرکیشِ کلماتِ من!
پَریْ‌زادِ پرنیان،
میان به میان،
برهنه بیا و بتابانم، جاااانم…
به هَر هَلْ عطا که تویی…!

#سید_علی_صالحی



@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل

بگذار که همسایه های ساکت مان
نام تو را ندانند
همین زلال زرد روسری
برای پچ پچ هزار ساله ی آنان کافی ست
همان بهتر که نام تو در لابه لای ترانه نهان باشد
همان بهتر که از میان واژه ها بدرخشی! خورشیدک من
مثل درخشش فانوس از فراسوی فاصله ها
مثل درخشش ستاره از پس پرده ی پشه بند
پشه بند...
تابستان...
کودکی...
آه! همان بهتر که نام تو در لابه‌لای گریه ها نهان باشد.

#یغما_گلرویی



@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل

صد شهر خبر رفته کای مردم آشفته

بیدار شد آن خفته تا روز مشین از پا

بیدار شد آن فتنه کو چون بزند طعنه

در کوه کند رخنه تا روز مشین از پا


#حضرت_مولانا

@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل

من از راهی دور
برای خواندن خواب‌های تو آمده‌ام،
من از راهی دور
برای گفتن از گریه‌های خویش
راهی نیست،
در دست افشانی حروف
باید به مراسم آسان اسم تو برگردم،
من به شنیدن اسم تو عادت دارم
من
مشق نانوشته‌ام به دست نی،
خواندن از خواب تو آموخته‌ام به راه
من
باران بریده‌ام به وقت دی،
گفتن از گریه‌های تو آموخته‌ام به راه
به من بگو
در این برهوت بی‌خواب و طی،
مگر من چه کرده‌‌ام
که شاعرتر از اندوه آدمی‌ام آفریده اند؟

#سید‌علی_صالحی



@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل

قیامت میکنم برشی از برنامه #اکنون با حضور #رشید_کاکاوند






@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل

برایت دست هایم را
باز نگه می دارم
آنقدر که نزدیک خانه تان
مزرعه ای سبز شود
پدرت به من افتخار کند که کلاغ ها را
دور می کنم
مادرت از سر لطف
برایم کلاه حصیری ببافد و من
به روزی فکر کنم
که تو
در آغوشم بگیری

#محسن_حسینخانی


@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل


ای خوشا وقتی که
بگشایم نظر در روی دوست

سر نهم در خطّ جانان
جان دهم بر بوی دوست

من نشاطی را نمی‌جویم
به جز اندوه عشق

من بهشتی را نمی‌خواهم
به غیر از کوی دوست


#فروغی_بسطامی


@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل


@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل

با من بگو تا کیستی , مهری ؟
بگو , ماهی
بگو
خوابی ، خیالی ، چیستی ؟
اشکی ؟
بگو ، آهی ، بگو
راندم چو از مهرت سخن ، گفتی بسوز و دم مزن
دیگر بگو از جان من ، جانا چه می‌خواهی ؟
بگو
گیرم نمی‌گیری دگر, زآشفته ی عشقت خبر
بر حال من گاهی نگر
با من سخن گاهی بگو
ای گل پی هر خس مرو
در خلوت هر کس مرو
گویی که دانم ، پس مرو
گر آگه از راهی بگو
غمخوار دل ای مه نیی
از درد من آگه نیی
ولله نیی , بالله نیی , از دردم آگاهی بگو ؟
بر خلوت دل سرزده یک شب درآ ، ساغر زده
آخر نگویی سرزده
از من چه کوتاهی بگو ؟
من عاشق تنهایی‌ام ، سرگشته شیدایی‌ام ، دیوانه‌ای رسوایی‌ام
تو هرچه می‌خواهی بگو



#مهرداد_اوستا



@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل


آمد نفس صبح و سلامت نرسانید
بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید


یا تو به دم صبح سلامی نسپردی
یا صبح‌دم از رشک سلامت نرسانید

من نامه نوشتم به کبوتر بسپردم
چه سود که بختم سوی بامت نرسانید

باد آمد و بگسست هوا را زره ابر
بوی زرهٔ غالیه فامت نرسانید

بر باد سپردم دل و جان تا به تو آرد
زین هر دو ندانم که کدامت نرسانید

عمری است که چون خاک جگر تشنهٔ عشقم
و ایام به من جرعهٔ جامت نرسانید

مرغی است دلم طرفه که بر دام تو زد عشق
خود عشق چنین مرغ به دامت نرسانید

خاقانی ازین طالع خود کام چه جوئی
کو چاشنی کام به کامت نرسانید

نایافتن کام دلت کام دل توست
پس شکر کن از عشق که کامت نرسانید


#خاقانی

@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل

این همه گنجشک
بر یک درخت
این همه آواز
با یک نت
این همه چتر
در یک باران
این همه تنهایی
در یک شهر

#محمدعلی_بهمنی

@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل


نه چون بید از تهیدستی درین گلزار می لرزم
که بر بی حاصلی می لرزم و بسیار می لرزم

ز بیخوابی مرا چون چشم انجم نیست پروایی
ز بیم چشم بد بر دیده بیدار می لرزم

در دولتسرای نیستی می آورد دهشت
ز بیم جان نه چون منصور زیر دار می لرزم

خطر از سبزه بیگانه بسیارست گلشن را
ز خط بر عارض گلرنگ او بسیار می لرزم

به مستی می توان بر خود گوارا کرد هستی را
درین میخانه به هر کس که شد هشیار می لرزم

نیم ایمن بر آن تنگ دهان از خال شبرنگش
ازین غماز بر گنجینه اسرار می لرزم

به چشم ناشناسان گوهرم سیماب می آید
ز بس بر خویشتن از سردی بازار می لرزم

نه بهر جان بود لرزیدنم چون مردم بیدل
ز جان سختی بر آن شمشیر بی زنهار می لرزم

حضور خیره چشمان حسن را بی پرده می سازد
نسیمی را چو می بینم در آن گلزار می لرزم

نه از پیری مرا این رعشه افتاده است بر اعضا
به آب روی خود چون ساغر سرشار می لرزم

اگرچه چون شرار از سنگ دارم مهر خاموشی
ز بی ظرفی همان بر خرده اسرار می لرزم

ز بیکاری نه مرد آخرت نه مرد دنیایم
به هر جانب که مایل گردد این دیوار می لرزم

ز زخم داس بر خود خوشه در خشکی نمی لرزد
به عنوانی که من زین چرخ کج رفتار می لرزم

تجرد در نظرها تیغ چو بین را سبک سازد
نه از دلبستگی بر جبه و دستار می لرزم

ز سنگ کودکان بر خود نلرزد نخل بارآور
به عنوانی که من زین خلق ناهموار می لرزم

کند بیتاب اندک پیچ و تابی رشته جان را
بر آن موی میان از پیچش زنار می لرزم

به زنجیر تعلق گرچه محکم بسته ام دل را
نسیمی گر وزد بر طره دلدار می لرزم

ندارد درد بی درمان به جز تسلیم درمانی
ز تدبیر طبیبان بر دل بیمار می لرزم

ندارد چهره پوشیده رویان تاب رسوایی
ز غیرت سخت بر فرهاد شیرین کار می لرزم

به صد زنجیر اگر بندند اعضای مرا صائب
چو آب از دیدن آن سرو خوش رفتار می لرزم

#صائب_تبریزی

@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…

شعروغزل


می‌کشد خمیازهٔ صبح‌، انتظار آفتاب

در خمار آباد مخموران قدح‌پیما بیا...

#بیدل_دهلوی

@sherroghazal🌸🍃

Читать полностью…
Subscribe to a channel