7.7.2017 🌷دلنوشته های من و آموزه های دیگران🌷 🌱 تغییر را از خودم شروع می کنم🌱 ⚘️تحول فردی مقدمه ی توسعه ی جمعی⚘️ @pepinoo_DIY #سپیده_شفیعی #سپیده_شین Sepideh.Sh
#داستانک
زندگی سمسارها جالب است!
هر روز وارد خانه غریبهها مىشوند و آشکار و بىعذاب وجدان زل مىزنند به خرده ريزهايشان. سمسارها مىدانند كه در طبقه دوم پلاك چهارده کوچه كامياب، زن قد بلند تنهايى زندگی مىكند كه چند سال است مىخواهد زندگیاش را به قصد مهاجرت بفروشد.
تا حالا سمسارهاى زيادى از راه پلههاى پهن و پر نورِ خانه بالا رفته و خود را به نشيمن آن آپارتمان صد و شانزده مترى رساندهاند. زن بارها با مهر و دلتنگی مبلمان چوبی با رويه ياسى را نشانشان داده و بعد به سمت كتابخانه چرخیده و تاكيد كرده: «كتابهارو نمىفروشم.» بعد از اندکی مكث ادامه داده: «با خودم مىبرمشون. همه رو مىبرم.»
سمسارها با شستهای بیرونزده از جورابهاى بو گرفته در خانه چرخیده و سركى در اتاق خواب كشيدهاند. «تختخواب فروشيه؟» زن با موهاى نيمه خاكسترىِ چند سال رنگ نكرده سر مثبت تكان داده. سمسارها با پررويى در كابينتها را هم باز و بسته كرده و روى کاسه بشقابها قيمت گذاشتهاند:
پردههاى ليمويى، فرش تبريز، چینیهاى آشپزخانه، شمعدان کریستال و مجسمههای بازو و دماغشکسته.
بعد رويشان را از تلويزيون برگردانده و گفتهاند: «قديميه. به دردمون نمىخوره.» و موبایل را به قصد کارت به کارتی کمارزش بیرون کشیدهاند.
دست لاغر زن لرزيده. یک قدم پا پس كشيده. براى بار چندم زده زير همه چیز و نيمه فريادزنان گفته: «اصلاً نمىفروشم. هیچی رو نمىفروشم.» در را محكم به روى مردهای پا برهنه بسته.
سمسارها مىدانند كه چهار سال گذشته و زن به هیچ سرزمینی هجرت نكرده. پردههاى ليمويى هنوز آويزان پنجره است و زن كنار گلدانهای سبزش. هنوز گاهی حرف از رفتن مىزند. اما هیچکس هم نداند سمسارها مىدانند كه او تا چند سال دیگر هم رفتنى نيست. زن دلِ دل كندن از اين زندگی را ندارد. دلِ دل کندن از خانه.
#آنالی_اکبری
🫧 @sin_shin_daily_notes 🫧
من از این دنیا فقط این را دریافتم که:
آن کسی كه بیشتر می گفت "نمی دانم"؛ بیشتر می دانست!
کسی كه "قوی تر" بود؛ كمتر زور می گفت!
کسی كه راحت تر می گفت "اشتباه كردم"؛ اعتماد به نفسش بالاتر بود!
کسی که صدایش آرام تر بود؛ حرف هایش با نفوذتر بود!
کسی كه خودش را واقعا دوست داشت؛ بقیه را واقعی تر دوست داشت!
و کسی كه بیشتر "طنز" می گفت؛ به زندگی "جدی تر" نگاه می كرد!
✍ #دکتر_محمود_حسابی
🌱 @sin_shin_daily_notes 🌱
شما هم مثل من از خورشید و هوای گرم و روشن لذت می برین آیا؟
Читать полностью…اگه دنبال گوگولیجات دخترونه هستی
این پیج برای توعه👇👇
https://www.instagram.com/limoooland?utm_source=qr&igsh=cDB5Y3JqMXd5aHdi
برای کسانی که میگن کتاب خوندن هیچ فایده نداره، خسته میشیم، خوابمون می بره و....
🍋 @sin_shin_daily_notes 🍋
فاجعه ای به نام #نوکیسگی ‼️
نوکیسگی را این گونه تعریف کرده اند:
قشری که از نظر درآمد به طبقه بالا و از نظر فرهنگی به طبقه پایین و حتی لمپن ها بسیار نزدیک است!!
لمپن های فرهنگی، علاقه بسیاری به "خودنمایی" ، "دیده شدن" "عرض اندام" و "نوچه پروری" دارند.
نو کیسه ها، از یک طبقه اجتماعی مبدا به یک طبقه اجتماعی مقصد پرتاپ شده اند. این پرتاب ناگهانی بر اثر یک اتفاق یا استفاده از رانت و شرایط و التهابات اقتصادی رخ می دهد...آن ها، دیگر نه خود را به طبقه اجتماعی مبدا متعلق می دانند و نه با جایگاهی که اکنون کسب کرده اند، آشنایی دارند. یعنی از گذشته خود نفرت و از اکنون خود ترس و احساس حقارت دارند.
نوکیسه برای این که به طبقه سابق خود ثابت کند که دیگر به آنها تعلق ندارد و همچنین برای غلبه بر احساس حقارت خود در مقابل طبقه جدیدی که به آن پرتاب شده است، مجبور به تظاهر است و ساده ترین راه برای تظاهر، خرید دیوانه وار کالاهای لوکس، نمایش عروسی ها، میهمانی ها و خانه های آنچنانی شان است.
اما فاجعه اصلی از جایی آغاز می شود که ما، فیلم و عکس عروسی ها، میهمانی ها، اتوموبیل ها و خانه های آن ها را از طریق پیام رسان ها و شبکه های اجتماعی برای همدیگر ارسال می کنیم!!
ما با این کار به مزدوران تبلیغاتی آن ها تبدیل می شویم که بی مزد و منت، به هدفی که آنها دارند نزدیکشان می کنیم. آن هدف چیزی نیست جز تظاهر و دیده شدن.
جاهلان عصر جدید نوچه های جدید لازم دارند. عده ای با موبایل های شان، عکس و فیلم آنها را به اشتراک می گذارند و افتخار نوچگی آن ها را پذیرا می شوند.
بسیاری از آگاهان از نوکیسه ها متنفرند. زیرا می دانند نوکیسه ها برخلاف سرمایه دارهای واقعی و قشر ثروتمند سنتی، سرمایه خود را نه در کارآفرینی که در دلالی صرف می کنند. آنها منابع مالی جامعه را بر اساس بی لیاقتی به دست گرفته اند و بر این تنفر دامن می زنند.
اما فاجعه بزرگ تر وقتی رخ میدهد که هنگام تماشای فیلم عروسی ها و پارتی های این دسته، به جای آن که به فکر پس گرفتن حق خود باشیم، خودمان را جای این افراد می گذاریم و بر زندگی سطحی و انگل گونه این افراد حسرت می خوریم!!
«فاجعه آغاز شده است؛ شما صدایش را نمی شنوید»!!
⚜ @sin_shin_daily_notes ⚜
داشتم پیاده روی می کردم که دیدن شیشه ی این در میخکوبم کرد!! یهو پرتاب شدم به سالهای دلپذیر کودکیم، خونه مادربزرگم...دقایق زیادی وایسادم جلوش و خاطراتمو مزه مزه کردم...
مطمئنم خیلی از شماها با این شیشه همین حس بهتون دست میده!!
طفلکی این طرحش توی عکسهای نوستالژی کمتر بهش پرداخته شده و همیشه اون یکی گل گلیه مورد توجه بوده!!
به نظرم خوش به حال یه سری اشیا که حتی بیشتر از یه عالمه از آدما، تو خودشون خاطره ذخیره کردن و لبخند به لب آدم میارن، حداقل اینا به دردبخورتر از خیلی آدمان!!
متن: #سپیده_شفیعی #سپیده_شین
🫧 @sin_shin_daily_notes 🫧
روز معلم تنها و تنها مبارک عزیزانی که:
🌱عاشق شغلشونن
🌱آسیب روحی و روانی نمی زنن به بچه ها
🌱بیشتر از آموزش مطالب درسی؛ براشون مهمه به بچه ها مهارت زندگی کردن بیاموزن
🌱بی تفاوت از کنار هیچ بچه ای رد نمیشن
🌱هرروز تو چشمای شاگردشون نگاه می کنن و مطمئن میشن حالش خوبه
🌱بچه ای رو بابت درس نخوندن یا شیطنت تحقیر نمی کنن بلکه علتشو پیدا میکنن و کمکش میکنن
🌱کلاسشون خونه امن بچه هاست و همه دوست دارن معلمشون اون باشه
🌱به این آگاهی رسیدن که بسیاری از بچه ها زندگی نرمال و امنی ندارن پس هرروز شاگردشونو بغل میکنن تا حداقل از یکی محبت ببینه
🌱دنبال زودتر تعطیل شدن ظهر و آب باریکه سرماهشون نیستن و برای این معلم شدن که اثرگذار باشن
🌱مشکلات خونه شونو نمیارن سرکلاس
🌱لج نداشته هاشونو سر بچه های مردم خالی نمی کنن
🌱سعی میکنن بااخلاق رفتار کنن که انسان بودن رو یاد بچه ها بدن
🌱خشک و فریز شده و بی روح و متعصب نیستن
غیر از اینها و شروط مشابه؛ من اسم هیچ فردی رو معلم نمی ذارم و از نظر من نه مقدس هستن نه شایسته ی تبریک!!
اینا مدینه فاضله نیست، استاندارد واقعی یه معلمه!
تمام!
متن: #سپیده_شفیعی
⚜ @sin_shin_daily_notes ⚜
قدیم ها میگفتم اونایی که شبها بیدارن، چیزهای بیشتری از زندگی میخوان!!
کنسرت بامدادی امشب رو با هم بشنویم😊
🪩 @sin_shin_daily_notes 🪩
چهل سالههای امروز!
➕ در روزگاری نه چندان دور، چهل پنجاه سالگی، سن قرار و آرام بود. چهل پنجاه ساله جزو بزرگان فامیل و خانواده بود. برای خودش احترام و برو و بیایی داشت. زندگیش کاملاً تثبیت شده بود و امنیتی داشت و ثباتی...
➕ امروز امّا چهل پنجاه سالههای ایرانی وضع ديگرى دارند؛ نه مانند چهل پنجاه سالههای جوامع سنتی و سالیان قبل احترام بزرگتری و ریش سفیدی دارند، و نه همچون چهل پنجاه سالههای جوامع پیشرفته ثبات مالی و امنیت اجتماعی.
➕ چهل پنجاه سالهی امروز ایرانی، چند سالی است در حال دست و پنجه نرم کردن با گرفتاریهای مهاجرت است. هنوز دارد زبان خارجی یاد میگیرد، در حالیکه ذهنش دیگر ذهن بیست سالگی نیست. در کشور غریب امتحان شغلی و امتحان رانندگی میدهد و همچنان با قوانین جدید کشور بیگانه دست به گریبان است. همچنان به چیزهایی که پشت سرش گذاشته و آمده، فکر میکند و گاهی افسوس میخورد. همچنان نگران شرایطش در کشور جدید است. نگرانیهای یک آدم بیست ساله را در جسم و روح یک چهل پنجاه ساله به دوش میکشد.
➕ چهل پنجاه سالهی امروز آنقدر خوش شانس است که برخلاف پنجاه سالههای پنجاه سال پیش، پدر و مادرش هنوز در کنارش هستند. اما او با قلب و روح یک آدم چهل پنجاه ساله، هر روز صبح باید با این فکر بیدار شود که مادر و پدرش امروز خوبند؟ چهل پنجاه سالهی امروز، هم پدر و مادر است برای فرزندانش، و هم گاهی برای پدر و مادرش؛ باید ستون محکم بزرگترها و کوچکترها باشد. سفت و محکم بایستد و اصلاً احساس ضعف نکند، خیلی هم احساساتی نشود.
➕ در روزگاری که نه فرزندش خیلی تره برایش خورد میکند و نه پدر و مادرش، او باید حواسش به همهی آنها باشد. مشکلات همه را سر و سامان دهد و مشکلات خودش را هم. چهل پنجاه سالهی امروز، باید مسائل سن بلوغ فرزندش را حل کند. باید برای آیندهی فرزندش آنهم در این اوضاع آشفته، تدبیر بخرج دهد.
➕ گرچه هنوز جسمش و روحش هزار طلب دارد، باید با تنهایی کنار بیاید، چرا که حتی اگر بتواند رابطهی پیچیدهی زناشویی را زنده و شاداب نگه دارد. باز هم تنهاست، چون وقت ندارد و امکانش نیست به این چیزها فکر کند. چون همه منتظر اویند و متوقع از او...
➕ چهل پنجاه سالهى روزگار ما همچنان باید چهار اسبه کار کند، چون روزگارش ثبات اقتصادی ندارد هنوز و آیندهاش نيز هنوز مبهم است و دیگر بدنش طاقت اینجور کار کردن را ندارد. گاهی فشارش بالا میرود و گاهی پایین و گاهی تپش قلب میگیرد...
چهل پنجاه سالههاى این روزگار همانهایی هستند که در بلاتکلیفترین دوران این سرزمین رشد کردند، تمامی آزمون و خطاها روی آنها صورت گرفت، بدترین رفتارها با آنها شد...
➕ بدیهیترین تفریحات دوران نوجوانی و جوانی برای آنها جرم محسوب میشد، و حتی به خاطر آن در بند افتادند. دلهره و ترس و نگرانی به داخل سلولهایشان رخنه کرد، جزئی از وجودشان شد و با آن بزرگ شدند، در بچگی مطیع بودند و در بزرگسالی نیز مطیع. همیشه منتظر سرابی به نام آیندهی بهتر بودند و...
چهل پنجاه سالهی عزیز!
اگر بخت با تو یار بود و زنده ماندی؛ قوی باش! خیلی قوی باش! تو چهل پنجاه سالهی این روزگاری در این سرزمین، و نباید انتظار قرار و آرامشی مانند چهل پنجاه سالههای پنجاه شصت سال قبل را داشته باشی. چون زندگی هنوز با تو خيلى كار دارد!!!
🌤 @sin_shin_daily_notes 🌤
ملال همواره بهنوعی با انسان همراه بوده است. این پدیده که در دوران پیشامدرن به اشراف و برخی طبقات خاص محدود بود از دوران رومانتیسم گسترش یافت و بهتدریج به یکی از ویژگیهای انسان مدرن تبدیل شد.
برخی ملال را ریشۀ تمام شرها مینامند، برخی دیگر آن را امتیازِ انسانِ مدرن و حتی وجه تمایز انسان و حیوان میدانند و گروهی دیگر، بر این باورند که ملال انسان را از انسانیت تهی میکند. برخی ملال را ثمرۀ کوچ معنا از زندگی انسان مدرن میدانند و برخی دیگر، آن را چیزی می دانند که به معنای بزرگ نهفتهای اشاره دارد.
ملال با معنای هستی سروکار دارد و همین کافی است تا اسوندسن، آن را موضوع فلسفه بداند. او در این کتاب میکوشد با بهرهگیری از متونی از رشتههای فلسفه، ادبیات، روانشناسی، الهیات و جامعهشناسی و بررسی آرای فیلسوفانی همچون سنکا، کانت، کیرکگور، نیچه و هایدگر و تحلیل مسائلی همچون رابطۀ ملال با رومانتیسم و مدرنیته، کار و فراغت، و مرگ و زندگی، ما را به درک بهتری از ابعاد مختلف این مفهوم و نقشی که در زندگی ما ایفا میکند و واکنشهای مختلفی که میتوان در برابر آن نشان داد برساند.
#معرفی_کتاب
📕📘 @sin.shin.daily.notes 📗📙
عزیزم شما شاید خیلی مهربون باشی، شاید خیلی بی دلیل محبت کنی، شاید خیلی جاها بقیه کم میگذارن ولی شما بیمنت همچنان صد خودت رو میگذاری، شاید اصلا خیلیها در حد شأن و شخصیت تو نباشن اما تو همچنان فروتنانه برخورد می کنی و رفت و آمد داری؛
اما من میخوام یه حقیقتی رو بهت بگم، اونم اینه که چشمی که سیر نیست؛ هیچوقت سیر نمیشه،
آدمی که حرمت نون و نمک حالیش نیست هیچوقت محترم نمیشه،
انسانی که عادت به بد برداشت کردن رفتار شما و قضاوت کردن داشته باشه، هیچوقت نگرشِ مثبت پیدا نمیکنه،
و از همه مهمتر، بلیط اضافی خرج کردن برای آدمی که در لِول شخصیت شما نیست، هیچوقت اون آدم رو با شخصیت نمیکنه!
خلاصه اینه که واسه آدم کور، الماس و شیشه یکیه، پس رها کنید بره!!
⚜ @sin_shin_daily_notes ⚜
آهنگ جدید همایون شجریان بنام عاشق شدم
🪩 @sin_shin_daily_notes 🪩