کانال شعر شخصی گاه وقتی نقد اشعار شاعران «مجموعه لری و فارسی» گاه وقتی متن در مورد لرسونَل «لرستانات» بختیاری، جنوبی، فیلی ادمین @Zccbm
هر که ناره چی تونی ذوقش و چینه؟
#میرنوروز
مِه کِه نارِم ، چِئ تُونِی ،
سِی چِینِهِ مَه
دِل ؟
#حسین_غلامی
@skeyani
ممنون برای ارسالی این غزل و دکلمه مهلی ملوس
غزل لری جنوبی از آقای :
#حسن_بهرامی
د کمر نی که خل وابویوم و پا نی که وریسوم
زند و موردوم نه دیاره چه بگوم! هسوم و نیسوم
مو بنه سوز همه ی پیدنلوم حیفه بپرزوم
مو گل سرخ همه ی تنگسلوم حیفه بریسوم
مو چناروم که هره من خرمه حیفه برومبوم
مو بلیطوم که توور من جرمه حیفه بپیسوم
پهل شیول دلوم ویسامه پشیمون و پچیگار
با مده پهللته سی دل بی تنگ وریسوم
طهر نونی که سر تاوه بسوسه نبریسه
چقه این تاوه و او تاوه بسوسوم نبریسوم!؟
هر کسی گوشلشه بهسه و پس هۊنه نشهسه
په مو سی که بکنوم ناله و سی کی بنویسوم
چل و چن ساله که خوهمی سر کولوم وه گلنگه
وه دل ایکپنوم و زر خرس و عرق تر یجلیسوم
هخته موردوم مو نه کشتر بکنین بال هراری
وهگرین موردمه زر توف بنیتون که بخیسوم
آرزومه یه ولا سر بنوم و سیر بخوسوم
یه ولا سر بنوم و سیر بخوسوم، نوریسوم
/channel/skeyani
#غزل_لری_جنوبی
#علی_معصومی_زاده
من ای دنیا اول ایگن که شوهر اختراع وابی
دیدن تهنا و بی کس مونده دُهدر اختراع وابی
ایگن سی زندگانی و شکار و راحتی حالش
پلاس و کُرتَک و روی و مس و زر اختراع وابی
دهاتل روزه روز هی گفتر وابی ،وابی آبادی
هزاران شهر و شاه و خان و کشور اختراع وابی
دو تا کوگ و گرازی ایزدن هی میل ایکردن
نیی بی جنگ و خون ریزی پیامبر اختراع وابی
صداقت بی بینِ مردم شهر و دهات و ده
خدا زه آدمی نه دین و باور اختراع وابی
و بر هم نی نشت حرفی اگر تا ایزدن با هم
چماغ و چو و دُم گویی و شش پر اختراع وابی
کسی نیخرد حق آدمه من قوم و آبادی
ایگن سی خَردَنِ حقشون برادر اختراع وابی
طمع برد آدمینه تا کنه تسخیر ای خاکه
سپر، چاقو و شمشیری و لشکر اختراع وابی
شروع کردن آدمل وه خون ریزی و درگیری
وه جایِ دوس داشتن هم ،تیر و سنگر اختراع وابی
میون خوب و بد جا موندَه بی آدم خدا توبه
مسلمون و مسیحی اومه، کافر اختراع وابی
وه ای دنیا حسابل پاک وانیبی چه باید که
بهشت و دوزخ و صحرای محشر اختراع وابی
نداشت آدم که سیراتی وه این دنیا و زیباییش
عسل باحوریان و حوض کوثر اختراع وابی
نبی راهی وه دهس هم بگریزن وه کوه و دشت
وه جای دیوار دور حونشون در اختراع وابی
ستمگر رِخت من آبادی و بیداد و واویلا
سی آشتی بینشون قاضی و داور اختراع وابی
یه عده حال ره رفتن نداشتن خهسه ویبیدن
میون ساده دلل عبد و نوکر اختراع وابی
ستم کرد ظالم و مظلوم دادش تا خدا هم رفت
هزاران دادگاه و قاضیِ کر اختراع وابی
همه خلق دوپا و آدم و مخلوق یک الله
کنیزی و نوکری با جاه و سرور اختراع وابی
هزار من شیره مالیدن وه کله ی مردم ساده
کشیش و شیخ و راهبها و منبر اختراع وابی
بگم چه تا کنی باور که راس ایگم خدا دونه
سی گوش دادن چرندلشون هم خر اختراع وابی
@skeyani
/channel/thelurishacademy/6015
از فرهنگستان زبان لری تشکر می کنم
بخاطر این که نظرات مختلف و همچنین (مخالف و موافق) را نشر دادند
به جرأت قسم می خورم که دست کم
95درصد از لرها چیزی را نپذیرفته و نمی پذیرند
از این که با آرامش با مخالف حرف بزنیم
بسیار ارزشمند است
هر زمانی ما تونستیم مخالف بیشتر تشویق کنیم
اونوقت مختلف بیشتر جذب ما خواهد شد
موافق که از خود ماست
بنظرم فولکلورها یا دانش عوام برای شناخت یک ملت و یا یک قوم و یا یک منطقه و روح لطیف آنان و تاریخ و باورهای آنان بس است
مقايسه برزگریها در لری بختیاری میوند
و لری بختیاری جنوبی
#بختياری_میوند:
عه چویل بوته مده دل ز تو سیره
هرده پام وه پاچه ون وه گرمسیره
#بختياری_جنوبی:
چویل ای تو بو مده مو زه بو تو سیرم
مَود بو دادنت های های مو وه گرمسیرم
#بختياری_میوند:
یا وگو ایام، یا وگو نیاهم
کور اوی تیام بس رهته پاهم
#بختياری_جنوبی:
یا وری وه بام بریم یا بگو نیایم
قول پاکی وم بده رَهیَل نپایم
#بختياری_میوند:
مار وه سینه ایره کوگ وه سر پا
همسو رم ایخورن زه وَر گرما
مخصوصا روح لطیف در این بیت:
#بختياری_جنوبی:
مار وه سیلا ایره کوگ وه سر چال
کی مات وه سر ایره کی مو ایرم مال
گاهی ادبیات فولکلور لری جنوبی (استان بوشهر) را که میخونم همان ادبیات که در لکی و مینجایی هست میبینم
که انشالله در آینده به این فولکلورهای مشترک خواهم پرداخت 👇
/channel/skeyani
ادامه
#دونگلالی
دینم به نات (دینم به نات) ای مارو موری
نخوری تی یا سیاه نشتی بلوری
#برگردان:
گناه من به گردن شما ای مار و مورچهها
نخورید آن چشم سیاه و گردن بلوری مرا
هونه ملکمیت خراو هونم خراو کِرد
ورگِد یه سخت گَپ دلم کواو کِرد
#برگردان :
خونه اجل خراب باد که خانه ام خراب کرد
برداشت یک سیخ بزرگی و دل مرا کباب کرد
اینجا دختر داره برای مادر می گوید :
بییو که بگمت ایخوم وریسم
جور چویل ماه فرو وَر پات بریسم
#برگردان :
بیا تا به تو بگویم که میخواهم بلند شوم
به سان چویل یا چویر در لر کوچک ماه فرو جلوی پایت بریزم
کن کن مالوم مَندم مینه هونه
دامه نی ری بکنم کی دردم دونه
#برگردان:
موقع کوچ شده است و من در خانه ماندهام
مادرم که نیست صورتم را بکنم چه کسی درد مرا میداند
برارم به در هوش کمیته داره
تی وه ره مَنده دام زینش بیاره
#برگردان:
برادرم اسب را در حیاط نگاه داشته است
چشم انتظار است که مادرم زینش را بیاورد
برارم به در هوش کمیته بسته
تی وه رهیه که دام زین و دسته
#برگردان:
برادرم در حیاط اسب خود را بسته است
چشم انتظار است که مادرم زین را در دست داشته باشه
ادامه دارد
/channel/skeyani
#دوبیتی
دَرین داخ و هَفارِم سَرده ای دوس
سِتارِم چی پَپی ولگرده ای دوس
شَپه تویچون خیالِت کُشتِمَسی
دِلِت اَمّا هَماری بَرده ای دوس
۱_پپی: پروانه
۲_هماری: مثل اینکه
۳_برد: سنگ
#فرزادسیاهپوش
@skeyani
#لری_مینجایی
مه خالت جا بخارا هم نمیم
یه تالت جای دنیا هم نمیم
اگر که مینه جَنِم تش دیَن دِم
مه لاتِنه و خُدا هم نمیم
#سجاد_کیانی
@skeyani
لاتن و خدا هم نمیم: یک اصطلاحه بقول لرهای کوچک نازار است که یعنی:
من اینقدر خاطرت را می خواهم که خدا را هم بهم بدهند تو را نمیدهم
یا:
(بین تو و خدا تو را انتخاب می کنم)
ممنون از:
وانومنؽگار #مهراموز و #لربانو
ادامه👆
حضور مادر «دا» در ادبیات لری بختیاری
مثال:
داكم اي توشه بپز، نونم بنه جفت
سر صياد وعده نها به برد شو خفت
برگردان: اي مادر، توشه و غذاي مرا بپز و قرص نانهايم
را جفت جفت كنار بگذار، زيرا كه امير شـكارگران وعـده
شكار را در كنار سنگ شبخواب داده است.
داكم اي توشه بپز نونم بنه تا
سر صياد وعده نها به برد شو جا
برگردان: اي مادر، توشه و غذاي مـرا بپـز و قـرص
نانهايم را فرد فرد بگذار، زيرا كه امير شكارگران وعده
شكار را در كنار سنگ شبخواب داده است.
در بيتي از اشعار شـكارگري (صـيادي) عواطـف و
دلنگرانيهاي مادرانه به صراحت بيان شده است و مـادر
شكارچي از اينكه فرزندش فراموش كرده كارد (چـاقو)
خود را به همراه ببرد، نگراني خود را در اين مورد، چنين
اظهار ميكند:
صيادم رهده به كُه كاردس سر بَرد
ندونم وه چه بُره سر پازنه زرد
برگردان: شكارچي ام به كوه رفته و فرامـوش كـرده
است كارد خود را به همـراه ببـرد و كـارد او بـر سـر
تختهسنگي جا مانده است. نميدانم او چگونه بدون كارد،
سر پازن زرد رنگي را كه شكار كـرده اسـت، خواهـد برید
در اشعار و ترانههاي مربوط به عروسي نيز به نقـش
اساسي مادر اشاره شده است، آنگونه كه در بيتي خطـاب
به مادر داماد آمده است:
داك دوما، داك دوما چندي گردي تيس و تيس
جارو بكن، جارو بكن جا كه عروس گل بريس
برگردان: مادر داماد، مادر داماد چقدر تند و چابـك
ميچرخي! جاي عروسي را جارو كن و گل بريز.
در اشعار برزگري كه جزو ترانه هاي كـار بـه شـمار
ميآيد، نيز عواطف مادرانه از زبان برزگر بـه صـراحت
بيان شده است.
مثال:
ار داكم دونسته بو امرو چه حالم
افتو بال به كمر سهد پروبالم
ري كنه و ميكنه هي بزنه زال
روز و شو به منِ مال هي بكنه نال
برگردان: اگر مادرم بداند كه امروز من در چه حـالي هــستم و آفتــاب دم غــروب پروبــالم را
سوزانده است، روي خـود را مـي خراشـد،
موي خود را ميكند و همواره مي گريـد و
شب و روز در ميان آبادي ناله خواهد كرد.
ادامه دارد👇
@skeyani
#پدرام_تابان
در بین لرهای جنوبی به هنگام عزاداری نزدیکان شخص متوفق #پَل(گیسو) های خود را میبریدند و صورت میخراشیدند و به همراه دیگر بانوان آشنا و فامیل به صورت حلقه ای قرار میگرفتند ، دست چپ را روی شانه نفر سمت راست میگذاشتند(یا گاهی دست چپ را در نزدیکی سینه خود قرار میدادند) و با دست راست گوشه #چارقد سیاه یا چادر خود را میگرفتند و حرکتی شبیه سینه زنی را انجام میدادند و همزمان یکی از بانوان خوش صدا و ماهر شروه میخواند و این حرکت مدتی ادامه دار میشد .
سپس بانوان به شکلی که در کلیپ: (/channel/skeyani/2796)
نشان داده شده دور هم مینشستند و باز بانویی خوش صدا و ماهر #شروه میخواند و بقیه دقیقا به همین صورت دست هایشان را میچرخاندند و با #شروه همراهی میکردند .
حتی اعتقاد بر این بود اگر کسی خارج از مراسم عزا به این صورت دستش را بچرخاند یکی از نزدیکانش فوت میکند ، پس از انجام این عمل خارج از مراسم عزا پرهیز میشد و حتی به کودکان هم هشدار میدادند که چنین کاری را نکنند .
#وانومنؽگارمهراموز سردبیر فرهنگستان زبان لری :
نظر بنده درباره ریشه واژه گاگریو
گاگریو در لری بختیاری از دو بخش گا ( تکواژ کهن به معنای سرود) + گریو( ستاکِ حال از فعل گریوسن) ساخته شده است و رویهمرفته یعنی سرودی برای گریستن (سوگواری ).
در اوستا گات یعنی سرود( گاتهای زرتشت معروف است)
این واژه در پهلوی به صورت گاث درآمده است و در زبانهای نوین ایرانی بصورت گاه، گَه یا گا( حذف واج/ه/پساواکی) درآمده است.
تکواژ گاه هنوز هم در برخی از کلمات با موسیقی و آواز ارتباط دارد مثل سهگاه
#وانومنؽگار_مهراموز
من فکر نمیکنم گاگریو در لری بختیاری و گریوگاو در لر کوچک ربطی به هم داشته باشند.
گاگریو در لری بختیاری یک نوع سبک مرثیهخوانی معروف است
ولی گریوگاو در لر کوچک فقط یک کلمه مرکب اتباعی است( مثل قیژقَژ، سیک و ساو، مُردِمو، پُرسِ پو...)
گریوگاو تأکید بر گریه کردن است و هیچ بار رسوماتی و آیننی ندارد.
مثلا
ئی بَچو چشونه اوفتانه وه گریوگاو
این بچهها چی شده که به شدت دارند گریه میکنند
@skeyani
هَشیت اوویدِمه سی میت ستینم
کلو اوویدمه سی ریت ستینم
مو هرسا که ایبینم او اِواوم:
تیایه کالِ بایومیت ستینم
#سجاد_کیانی
@skeyani
تکهای از مقام ابوالقاسم خان
با آواز نشمین :
#ملیحه_نادری
@skeyani
#زلفا_جماشیانی همتیار لر جنوبی (بهمئی) که بیشتر
لری بختیاری می خواند
مهلی ملوس
ممنون برای ارسالی
تو کوگِ رَشته کوهی تا اِنالی :
"وه تشنیت سوزِ #بهمن ایدرایه"
#سجاد_کیانی
/channel/skeyani
دکلمه شعر مرحوم کی فریدون داوری .
@skeyani
این شعر لری جنوبی👇
(/channel/skeyani/2652)
نظرِ #آستاره_لر
/channel/astaer/2532
#گاگریو
من نظر بسیاری را تو این مدت خوندم .
گو+گریو =گفتن و گریست
گاو+ گریو =مثل گاو گریه کردن یعنی شدید
گاث+گریو =نمی دونم چیه
اما به نظرم
به اصل مسئله پرداخته نشده
گریه کردن برای برادر
قدیمی ها می گفتن
هِی دام هی ((گریه برای مادر )) دادا
هِی بوم هی ((گریه برای پدر )) بَو بَو
هِی گئوم هی (( گریه برای برادر )) گَئو گئو
داغ برادر از همه سنگین تر بود
پس
این گئو گریو ممکن اشاره به واژه برادر داشته باشه ، حتی اگر کاکا هم استفاده کنیم باز کا گریو یعنی گریه برادر .
قطعاً برادر بیش از همه گریه و زاری می کنه
حالا ما در موسیقی خودمان دائنی هم داریم که بیشتر روح زنانه دارد . شما می توانید بیایید بگویید
دنگ +دال = گفتن برای کرکس
دنگ +ناله =گفتن و ناله کردن
اما من یه جور باز هم زنانگی داخلش می بینم
که اشاره به دا و ناله دارد .
در آخر نظر من
گئو گریو =گگه گریو =نزدیک به گئو گری همان ریشه اصطلاح گو گریو یا گاگریو است
بیا با هم
دانه ی بلوط بکاریم رفیق
بیا
تا نهالی از
می انگور بکاریم رفیق
تن به دریا و جسم و جان به باد
روح به شمس
بیا قونیه را بیدار کنیم رفیق
بیا دست در دست هم
سماع لکی را
بر آهنگ بزران بزران
دوباره از بر کنیم
بیا چشم تمام تاریخ
به این عشق نگران است
بیا تاریخ لیلی و مجنون را
بی رنگ کنیم
بیا خون هم در کاسه ی رز ریخته
جام به جام
به سلامتی هم سر کنیم
بیا خیام را
از آرامگاهش بیرون بکشیم
بعد سعدی و حافظ را
واین گونه بود
که شعر نیمایی را از نو
از ادبیات فارسی به در کنیم
اخوان وشاملو را کنار زده
فروغ وگلسنان را پر پر کنیم
بیا رفیق
دانه های بهشتی گندم را
در این سرزمین
باز بذر کنیم
آدم و حوا را
خدا ببخشاید
من وتو خود را
از این عالم خاکی به در کنیم
بیا جسمم
بیا جانم
بیا روحم
ازاین حال مرا بگیر
ترازو را طرازتر کنیم
بیا یکی ستاره
یکی ماه
یکی خورشید و یکی زمین
بیا یکی خدای آسمان را
کنار زده
خود را کفر مطلق کنیم
بیا این عشق را
به جهان نشان بده
نشان بده
که نام خود را جاودانه تر کنیم
#محبوبه_زیدی
بداهه ای برای آن نام خاص که تویی
ساعت سه وچهل دقیقه عصر سال هزار و چهارصد و سه
سی ابان ماه قرنی که نیستی
بیو وا یَک
یه بلیط بکالیم دوس
بیو، بیو
بیو تا گِچلی وه
می انگیر بکالیم دوس
لار وه اورو دل و جون وه باد
رو وه شمس
بیو کَدِنه بیار کنیم دوس
بیو دَس مین دَس یَک
سماع لَکینه
وا دونگ بزران بزران
ز نو وَر کنیم
بیو تی وه کل تاریخ
بیو دل تی وه رَهته
بیو تاریخ عوده محمد و خدابسنه
کم رنگ کنیم
بیو خین یَک مین پالهی زَر ریسِسه
جام وه جام
وه سلامتی یَک مِور بنیم
بیو ترکهمیرنه
وه لیزگَه دراریم
بعد میرنورز و ایرجنه
و ایجوری بی
که فولکلور حماسیننه زه نو
زیر خاک لرسونَل دراریم
نورمحمد و سیفالله و علیمرادنه یه وَر زنیم
پروین و گلزارنه پر پر کنیم
بیو دوس
گِچِلا بهشتی گندمنه
مین ای ولات
باز توم کنیم
اڌم و هوانو
خدا بوخشه
مونو تو خومونو
وه ای کرهای خاکی وه در کنیم
بیو دلم
بیو جونم
بیو ستینم
وه ای حال مونه درا
تِروزینه کیل تر کنیم
بیو یکی اساره
یکی مَه
یکی افتو و یکی زِمین
بیو یکی خدای آسموننه
یه وَر زیده
خونه کَفل کنیم
بیو ای عشق نشونم بِده
نشونم بِده
که نوم خونه دیاری تر کنیم
شعر #محبوبه_زیدی
ویرایش اسطورههای لری
و لری بختیاری شده توسط ادمین شعر لری
/channel/skeyani
احمدرضا فرهادی
من یسری تو جمع خانوادگی از پدرم که داشت داستان تعریف میکرد یه واژه شنیدم!
دوینال. که احتمالا هم ریشه با دنگال یا دنگ دال بوده است
داشت تعریف میکرد که روزی توی یه اداره بوده و وقتی نزدیک پلهها شد از قضا یه فامیل خوش ذوق از پایین پلهها شعر میخونه و میاد بالا. و بقول پدرم (بینوم یه دوینالی ایا بالا...).
وقتی ازش پرسیدم دوینال چیه گفت: بیت، شعر...
البته وقتی پرسیدم ازش، بهش گفتم دوینال میشه خواننده؟ گفت نه میشه بیت، و شعر غمگین
پی نوشت ادمین
دومدال دوندال دونگدال :سوگ سرود
@skeyani
ادامه
اشعار بالا به زبان خود متوفی سروده شده است
اینجا مرده مرگ خویش را به اطلاع دیگران می رساند
در فرهنگستان زبان لری
نظرات مختلفی در مورد ریشه گاگریو منتشر شد
اینجا( /channel/thelurishacademy/5997)
و اینجا(
/channel/thelurishacademy/5999)
البته این دو نظریه را رسما رد می کنیم چون ما دنگ دال را به این معنی داریم
دنگ به معنی صدا و دال به معنی بلند
دنگ دال :صدای بلند
#منبع کتاب سوگ بختیاری
نویسنده محمد حنیف
با نظر وانومنؽگار مهراموز موافقم اینجا که میگوید:
(تکواژ گاه هنوز هم در برخی از کلمات با موسیقی و آواز ارتباط دارد مثل سهگاه)
گا به معنی یک مقام که گاگریو باشد
قوی تر میدانم تا:
گا به معنی سرود
چون ما باز سرو را داریم به معنی سرود
(دودری بشکن بیو وه سر مزارم
کل بزن سرو بخون واکو قطارم)
برگردان:
ای دختر روانه شو و بر سر مزام بیا
کل بزن و سرود بخوان و شال و قطارم را باز کن
البته بین نویسندگان هم نظرات مختلفی وجود دارد که:
ایوب کیانی در کتاب سوگواری بختیاری
و عیسی غفاری در( سوگ در ایل بختیاری)
گودن و گریوسن( گفتن و گریه کردن) دانستند
محمد حنیف در کتاب سوگ بختیاری بگو و گریه کن دانسته است
ادامه دارد 👇
دو رباعی از وانومنؽگار :
#ایرج_خواجوی
#لری_بختیاری
#خدا_دونه_خَشِه
هَی جُستَن وُنَیدَنِت ،خدا دونِه خَشِه
چی مَه دَر اُوَیدَنِت ،خدا دونِه خَشِه
جورِ تَو اِیای وُ وا عرق وَر گَردی
ئی رَهدن وُ وَیدَنِت ،خدا دونِه خَشِه
#رباعی_فارسی
#مربع
@skeyani
برگیسوی/شب ریخته/نقره / مهتاب/
شب ریخته/مو به شانه/بنشسته/به قاب/
نقره/بنشسته/ به قاب / خیس مرداب/
مهتاب / به قاب / خیس مرداب / بتاب
#شعرلری
#ناهید_رئیسی
رِند وه رِند اینویسم
دلم سی یکی تنگ اویده
که سیلش اصالت داشت !
وه تو سیچه بگروزنم تیات مونه وه خوم دیر کِرده
شعر بهونه هد
مین ای هوای هاشقی
پَییزنه ایگم!!
خوت وا بووی وُ دستَلت
مو بوم وُ شونات !
@skeyani
#ترجمه_به_فارسی
سطر به سطر مینویسم
دلم برای کسی تنگ شده است
که نگاهش اصالت داشت !
از تو چه پنهان چشم هایت مرا رانده زخویش
شعر بهانه است
در این هوای عاشقی
پاییز را میگوییم!!
خودت باید باشی و دست هایت
من باشم و شانه هایت !
چنو دارِ تو چی زرده دِرازه
وه همسایی تو هر کوهی اینازه
تو مهمون هر دوبیتی دهدَر لر:
لری وا کَلما نشمش ایبازه
#سجاد_کیانی
@skeyani
تو مهمان هر دوبیتی که هستی دختر لر
لری همراه با کلمات نازنینش در شعر می رقصد
جناب نصیر بازگیر :
گو گریوه، یعنی:
گفتن و گریستن، چیزی که در مینجایی به آن « مویه» میگن.
مقصود از « گوُ » گفتن و به زبان آوردن کلمات تأثربار و ملال آور است بخاطر مغموم کردن و به گریه انداختن جمع عزادار.
#ارسالی
این احتمالا معادل چاینه در منطقه جنوب ایلام باشد چون در چاینه هم یک خانم می خواند و بقیه جواب میدن
@skeyani
گوگریو یا گاگریو در لکی و مینجایی #مور(دنگدال، دندال، سرو) سوگ در لری بختیاری که با وزن هجایی مخصوص #لریات که قبلا در این مورد توضیح دادیم
یه چیزی شبیه وزن (فعلاتن /فاعلاتن/فعلاتن) هست
ایوب کیانی در کتاب سوگ ایل بختیاری
میگوید :
گاگریو به معنی گاو زاری نیست
بلکه به معنی گودن و گریوسن (گفتن و گریه کردن) است
توجه داشته باشید اینجا در مورد گاگریو لری بختیاری میگوییم
اگر کسی در مورد گاگریوه در جنوبی لکی و مینجایی به ما گفت حتما اضافه خواهیم کرد
(متاسفانه همتباران مینجایی و لکی بلدند گلزار ادب لرستان را نقد کنند
انگار کسی دستشان را گرفته است
که در مورد ادبیات بومی خود کتاب بنویسنده)
خب علم در هر زمینه ای امروز در حال پیشرفت ست شما لطف کنید بهتر از آن بنویسید دست کم ما هم در مورد ابیاتتان آگاه شویم
اصل گاگریو یعنی گفتن و گریه کردن است که مخصوص زنان است
چون زنان دسته جمعی و گروه ای انجام می دهند
(در جشن شادی هم مخصوص زنان که دسته جمعی می خوانند داریم)
اما به طور کلی میتونیم گاگریو را به پنج قسمت تقسیم بندی کنیم
که برای هر نو مرگی مقام خود را داریم
در ادامه معرفی خواهیم کرد
لاشمه هوار برین لنگار و لنگار
تا بیان وم برسن گویل غمخوار
نرمه نرمه بزنین کلند وه گورم
تا بیان وم برسن گویل دورم
نرمه نرمه بزنین کلند صویری
تا بیان وم برسن گویل دیری
ادامه دارد
@skeyani
یه انگشت سور ایدونه، که وا تَش بیتِ مو سوده
یه ورکار مَپسی دونه، که مین بیت اولیم پوده
یه میرنوروز، علیمراد ، یه ایرج که گِلیش زهمه
یه لر کهنه لری دونه، که زیتر از مو وت گوده
کُری که وه تو دیر آوی، #وجاقش بی تو کور ایبو
یکی چی #بهمن ایدونه، که وا پارو غمت روده
تو پازن کو ولاتی گل، شکال اوویدَنت سخته
تِفنگچی وم ایبوره ره، که تی وه وَیدنت دوده
تو چونی هی مو ایگم چه، چنی چالی دلم داغِ
یه ٱنگشت سور ایدونه، که وا تَش بیتِ مو سوده
#سجاد_کیانی
علیمراد : علیمراد تنهایی شاعر حماسه سرای لری جنوبی
@skeyani
#ترجمه بیت چهار:
تو پازن کدوم سرزمینی هستی گل که شکار شدن تو اینقدر سخت است
تفنگ چی را به دلِ من میبرد که چشم به آمدنت دوخته است
تا وت اِرِسم تیه کال خومه بلا ایکنم
جورِ چشمی که بره وه اووه کارون برسه
#سجاد_کیانی
@skeyani
لحظه ای که به تو میرسم خود را گم می کنم
همچون چشمه ای که به رودخانه کارون برسد
با صدای بانو #لیدا_طاهری