telegram.me/soltanghazal @nahidashoori
در کاسه ی وصل تو اگر
زهر دهندم
خوش تر که به پیمانه ی هجران تو ،
قندم...
#حسین_منزوی
@soltanghazal
چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم
نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم
چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی
پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم
#حضرت_مولانا
♥️هشتم مِهرماه روز بزرگداشتِ جنابِ عشق،حضرتِ #مولانای_جان، گرامی باد
درود و صبحتان پر نشاط
اسیر جاذبه ی بی امانت آن پر ِ کاهم
که ناتوانمت از طیف کهربا ، بگریزم
تو خویش راز اساطیر و قصه های محالی
و گر به کشور سیمرغ و کیمیا بگریزم
#حسین_منزوی
@soltanghazal
#روزنگار
هفتم مهر ماه
#بزرگداشت_شمس_تبریزی مبارک باد 💜✌🏻💜
شمس الحق تبریزی از بس که درآمیزی
تبریز خراسان شد تا باد چنین بادا...
@cofsher
تو سرنوشت منی، از تو من کجا بگریزم؟
کجا رها شوم از این طلسم؟ تا بگریزم
اسیر جاذبهی بی امانت آن پر ِ کاهم
که ناتوانمت از طیف کهربا، بگریزم
تو خویش راز اساطیر و قصههای محالی
و گر به کشور سیمرغ و کیمیا بگریزم
به جز تو نیست هر آن کس که دوست داشته بودم
اگر هر آینه سوی گذشتهها، بگریزم
هوا گرفتهی عشق تو اَم چگونه از این دام،
به بال بسته دوباره سوی هوا بگریزم؟
به خویش هم نتوانم گریخت از تو که عیب است
ز آشناتری اکنون به آشنا بگریزم
کجا روم که نه در حلقهی نگین تو باشد؟
مگر به ساحتی از سایهی شما بگریزم
به هر کجا که روم رنگ آسمان من این است
سیاه مثل دو چشم تو ! پس چرا بگریزم ؟
#حسین_منزوی
/channel/soltanghazal
صبحتان به خیر
هر صبح که بیدار میشویم معجزهای ما را در آغوش میگیرد؛
معجزهای به نام حیات.
حیاتی که با سلام بر شما آغاز میشود
اینکه گاه میخواهم کز تو دست بردارم
حرف سرد مهری نیست مشکلی دگر دارم
با تو عشق میورزم ای پریچه و خود نیز
ازحضور یک دره در میان خبر دارم
عشق من! اگر تقویم بیست سال پس میرفت
میشد این مزاحم را از میانه بردارم
مشکلم بهار توست در خزان من، آری
آن چه پیش رو داری، من به پشت سر دارم
ورنه خوب میدانی بی توقف و جاری
دم به دم به سوی تو مهر بیشتر دارم
ورنه دوست میدارم سوی تو پریدن را
با تو پر کشیدن را تا که بال و پر دارم
#حسین_منزوی
/channel/soltanghazal
حسین منزوی در اولین روز پاییز سال 1325 (۱ مهر ۱۳۲۵ - ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳) در زنجان به دنیا آمد .
پدر و مادرش معلم روستاهای زنجان بودند ، وی سال های آغازین زندگی را در روستاهای نیک پی ، کرگز و پیرسقا یا پیرزاغه زیست .
در سال 1332 وارد دبستان فردوسی زنجان شد و 4 سال را در این مدرسه به تحصیل مشغول بود .
سپس دو سال در دبستان صائب تبریزی ، و 2 سال دبیرستان پهلوی ( دکتر علی شریعتی کنونی ) ، 4 سال را در دبیرستان صدر جهان ( محمد منتظری ) کنونی درس خواند .
وی در سال 1344 وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد ، وی همیشه یکی از دلایل گرایش خود به شعر را نام دوتن از شاعران که اتفاقا نام دبستان دوران تحصیلش هم بوده می دانست ، زیرا سرانجام کارش را به کلاس های درس دانشکده ادبیات در تهران کشاند .
اولین دفتر شعرش در سال 1350 با همکاری انتشارات بامداد به چاپ رسانید ، و با همان مجموعه برنده جایزه اولین دوره شعر فروغ هم شد و به عنوان بهترین شاعر جوان این دوره معرفی شد . در همین روزها بود که عنوان بهترین نویسنده نصیب زنده یاد جلال آل احمد گردید که احمد شاملو، جایزه جلال را از طرف سیمین دانشور دریافت کرد .
در همین زمان بود که منزوی وارد رادیو و تلویزیون ملی ایران شد و در گروه ( ادب امروز ) به سرپرستی زنده یاد نادر نادرپور به فعالیت پرداخت . چندی بعد مسئولیت برنامه های رادیو و تلویزیونی متعددی را برعهده گرفت که از آن میان می توان به برنامه های ( کتاب روز ) ، ( یک شعر و یک شاعر ) ، (شعر ما و شاعران ما ) ، ( آیینه و ترازو ) و ( آیینه آدینه ) اشاره کرد .
افزون بر آن ، در سرایش نزدیک به 150 ترانه با آوازخوانان و هنرمندان ایران هم چون : داریوش اقبالی ، حسین خواجه امیری ( استاد ایرج ) ، جمال وفایی ، ناصرمسعودی ، کوروش یغمایی ، بانو فیروزه ، بانو گیتی ، علیرضا افتخاری و مسعود خادم همکاری داشته است . دو آلبوم موسیقی نیز براساس ترانه های منزوی در دست انتشار است که به زودی به بازار خواهد آمد . آلبوم نخست که زاگرس نام دارد ، دربردارنده 8 آهنگ کردی و لری با آواز شهرام ناظری است که ارسلان کامکار آهنگسازی آن را برعهده دارد و شرکت مشکات آن را منتشر خواهد کرد. آلبوم دوم با 6 ترانه از منزوی با آهنگسازی بهزاد محمودی زاده و خوانندگی علیرضا افتخاری روانه بازار خواهد گردید ، ولی اکنون نام آن مشخص نیست .
در کنار همه این فعالیت ها ، وی چندی مسئول صفحه شعر مجله ادبی ( رودکی ) بود . در سال نخست انتشار مجله سروش نیز با این نشریه همکاری داشت . مسئولیت صفحه شعر روزنامه محلی ( امید زنجان ) نیز بر عهده او بود .
/channel/soltanghazal
دیگران هم بودهاند ای دوست،
در دیوان من
زان میان،
تنها «تو» امّا شعر نابی بودهای...
#حسین_منزوی
سلطان غزل تولدت مبارک
@soltanghazal
حسین منزوی؛ حنجره زخمی غزل
با حضور:
اصغر دادبه
محمود جعفری دهقی
ابراهیم اسماعیلی اراضی
غلامرضا طریقی
سهشنبه ۱ مهر ۱۴۰۴
ساعت ۱۱
خانه کتاب و ادبیات ایران
مرا مردن بیاموز و
بدین افسانه پایان ده
که دیگر برنمی تابد
دلم نوبت شمردن را
#حسین_منزوی
@soltanghazal
دوشنبه تون عالی دوستان
امروز ازخدا
برای همه
رزق حلال
برکت بسیار
حل مشکلات
رفع گرفتاری
عاقبت بخیری و
ارامش درزندگی آرزومندم
سرگشته دلی دارم، در وادی ِ حیرانی
آشفته سری دارم، زآشوب پریشانی
طبعی است مشوّشتر، از باد خزان در من
وز باد گرو برده، در بی سر و سامانی
از یاد زمان رفته، آن قلعهی متروکم
تن داده به تنهایی، خو کرده به ویرانی
کورم من و سوتم من، پرودهی لوتم من
روح برهوتم من، عریان و بیابانی
تا خود نفسی دارم، با خود قفسی دارم
زندانی و زندانم، زندانم و زندانی
از وهم گران بارم، چندان که نمییارم
تا تحته برون آرم ، زین ورطهی توفانی
فرق است میان من، وین زاهدک پر فن :
پیشانی او بر سنگ، من سنگ به پیشانی
من باد بیابانم، خاشاک میافشانم
در دشت و نمیدانم، در باغ، گل افشانی
سرگشتگیام چون دید، چون حوصلهام سنجید
میراث به من بخشید، آوارهی یمگانی
#حسین_منزوی
/channel/soltanghazal
کاسهی خورشید پر از خون کیست؟
گنبد مینایی، وارون کیست؟
در چمن ــ آه ! ــ این همه خونین کفن،
باز بقایای شبیخون کیست؟
محمل خود رو به کجا می برد؟
لیلی این بادیه، مجنون کیست؟
چشم نمیگیرد از این پنجره
ماه در این آینه مفتون کیست؟
در شب توفان زده، هفت اختران،
آهوی سر داده به هامون کیست؟
از همه سو تا همه سو، کهکشان
جادهی سیمابی گردون کیست؟
گل به گل این سان که خرامد، نسیم
در پی عطر گل افیون کیست؟
این که فلک را به سماع آورد
غلغلهی ساز همایون کیست؟
#حسین_منزوی
/channel/soltanghazal
🍁رویاے تو تاریخ انقضا ندارد
نفسے عمیق بڪش
و دوبارہ تلاش ڪن
سعے نڪن تو زندگی
بهترین قطار رو سوار شی
🍁سعے ڪن بهترین ایستگاہ پیادہ شی
در دنیا فقط یڪ نفر وجود دارد ڪه
باید از او بهتر باشی و آن
ڪسے نیست جز گذشتہ خودت
تغییر فقط نیازِ زندگے نیست،
خودِ زندگے ست
🍁الهے ڪہ مسیر زندگیتون
همیشہ زیبا و پراز آرامش باشه
قفسِ سینه ز غوغای نفس میشکند
شوقِ دیدار تو، دیوار قفس میشکند
سر ِ پرواز ندارم به سویت جز با عشق
که هوای تو پر و بال هوس میشکند
مهر را در ستم ات نیز عیان می بینم
لیلی ای دوست! نه جام همه کس میشکند
توسنی بود که رام قدم مستان شد :
ــ راه میخانه ــ که خود پای عسس میشکند
رمزی از رویش ناکام امیدی است بزرگ
شاخه ی تازه که در فصل هرس میشکند
بی ستیزی مشکن روبروی خصم ، که موج
می کَند پاره ای از صخره ، سپس میشکند
مرگ بیدار کند عاشق رؤیای تو را
خواب این غافله را بانگ جرس میشکند
نای محزونم اگر خوش نسراید چه عجب
بغض چون راه گلو بست نفس میشکند
#حسین_منزوی
/channel/soltanghazal
به هر کجا که روم رنگ آسمان من این است
سیاه مثل دو چشم تو ! پس چرا بگریزم ؟
#حسین_منزوی
@soltanghazal
ســـــلام
صبح پاییزیتون بخیر
🍁یه حس خوب
🍂یه صبح خوب
🍁یه روز خوب
🍂و کلی خبرهای خوب
🍁امـروزتـون قشنگ
🍂و سرشار از آرامش
🍁و پـراز مـوفقـی
در شب تیرهی خود چشم به ماهی دارم
جز تماشای تو از دور چه راهی دارم
اشتباه تو دل از «اهل نظر» بردن بود
دلربایی تو اگر من چه گناهی دارم
بی سبب نیست که اینقدر شبیهیم به هم
مثل گیسوی تو من بخت سیاهی دارم
من حبابم شب دیدار تو ای ماه در آب
سخنی با تو به اندازهی آهی دارم
باز صد شکر که میخانهی آغوش تو هست
دست کم پیش تو ای عشق پناهی دارم
✍🏻#فاضل_نظری
📚#وجود
📝#جانپناه
/channel/fazelnazariii
پروردگار مهربان،
باز صبح شده است...
کمکمان کن امروز را با عشق تو آغاز کنیم.
قضاوت فقط کار توست،
بخشندگی از آن توست،
عشق در وجود توست،
قدرت در دستان توست.
الهی ما در مسند قضاوت قرار مده،
اما بخشندگی را به مابیاموز و عشق را در جسم
و روح ما جاری ساز،
روزتان پر ازلطف خدا
دومین روز پاییزیتان شاد شاد شاد
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید ، گفتیم که بیداریم
#حسین_منزوی
زاد روزت مبارک سلطان
@soltanghazal
اول مهر زاد روز استاد حسین منزوی مبارک باد
@soltanghazal
پاییز همیشه با شما شروع میشود...
و چقدر جایتان خالیست!
حضورتان برکتی بود
و صدایتان همچنان گرمابخش دل عاشقان... ❤️
تولدتون مبارک خسرو آواز ایران
روحتان شاد....
گزیدم از میان مرگ ها
این گونه مردن را
تو را چون جان
فشردن در بر آن گه
جان سپردن را
#حسین_منزوی
@soltanghazal
گزیدم از میان مرگها، این گونه مردن را
تو را چون جان فشردن در بر آن گه جان سپردن را
خوشا از عشق مردن در کنارت، ای که طعم تو
حلاوت میدهد حتی شرنگ تلخ ِ مردن را
چه جای شِکوه زاندوه تو؟ وقتی دوستتر دارم
من از هر شادی دیگر، غم عشق تو خوردن را
تو آن تصویر جاویدی که حتی مرگ جادویی
نداند نقشت از لوح ضمیر من ستردن را
کنایت بر فراز دار زد جانبازی منصور
که اوج این است این! در عشقبازی پا فشردن را
"سیزیف" آموخت از من در طریق امتحان آری !
به دوش خسته سنگ سرنوشت خویش بردن را
مرا مردن بیاموز و بدین افسانه پایان ده
که دیگر برنمیتابد دلم نوبت شمردن را
کجایی ای نسیم نابهنگام! ای جوانمرگی !
که ناخوش دارم از باد زمستانی فسردن را !
#حسین_منزوی
/channel/soltanghazal
حسین منزوی؛ حنجره زخمی غزل
با حضور:
اصغر دادبه
محمود جعفری دهقی
ابراهیم اسماعیلی اراضی
غلامرضا طریقی
سهشنبه ۱ مهر ۱۴۰۴
ساعت ۱۱
خانه کتاب و ادبیات ایران
در چنین وقتی که خوان فیض گسترده است صبح
چون گرانجانان ز جای خود نجنبیدن چرا
زین گلستان عاقبت چون باد می باید گذشت
بر درختی هر زمان چون تاک پیچیدن چرا
#صائب_تبریزی
درود دوستان صبح بخیر - یکی دو قدم تا پاییز