هیچ مدرسه ای بالاتراز #تجربه نیست..افسوس که شهریه آن به گرانی عمراست... . . کپی آزاد بفرستین تا همه استفاده کنن🍃🌸 . . کانال دوم ما @Majale_Zane_Eeideal444👈 . . . . . .
📚 مولانا 🎤 دکتر رشید کاکاوند
رو سر بنه به بالين تنها مرا رها کن
ترک من خراب شب گرد مبتلا کن
ماييم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهي بيا ببخشا خواهي برو جفا کن
از من گريز تا تو هم در بلا نيفتي
بگزين ره سلامت ترک ره بلا کن
ماييم و آب ديده در کنج غم خزيده
بر آب ديده ما صد جاي آسيا کن
خيره کشي است ما را دارد دلي چو خارا
بکشد کسش نگويد تدبير خونبها کن
بر شاه خوبرويان واجب وفا نباشد
اي زردروي عاشق تو صبر کن وفا کن
دردي است غير مردن آن را دوا نباشد
پس من چگونه گويم کاين درد را دوا کن
در خواب دوش پيري در کوي عشق ديدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوي ما کن
گر اژدهاست بر ره عشقي است چون زمرد
از برق اين زمرد هي دفع اژدها کن
بس کن که بيخودم من ور تو هنرفزايي
تاريخ بوعلي گو تنبيه بوالعلا کن
#دکتر_رشید_کاکاوند
🆔 @tajroubiat 💯
@book44_book44
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد
کس
گویی ولیشناسان رفتند از این
ولایت
در زلف چون کمندش، ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی، بیجرم و
بیجنایت
#حافظ
.
📌بخشنده دوگانه سوز ..
.
شما جزء بخشنده های یگانه سوز هستید یا دوگانه سوز؟برام بنویسید؟
🆔 @tajroubiat 💯
حس می کنم عجب درد دلی کرده حضرت سعدی؛
ای یار جفا کرده پیوند بریده
این بودوفاداریُ عهد تو ندیده
درکویِ تو معروفمُ از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده یوسف نَدریده
بس در طلبت کوشش بی فایده کردم
چون طفل دوان در پیِ گنجشک پریده
🆔 @tajroubiat 💯
رَهِ آسـمان درونست
پَرِ عشق را بِجُنبا
#مولانا
🆔 @tajroubiat 💯
ناروزگار
ترانه: یغما گلرویی
آهنگ: کیوان رجبی
تنظیمکننده: علی مهراسبی
خواننده: داریوش
🆔 @tajroubiat 💯
...جمعه به جمعه...شهره🎼
دلم شور می زنه
بد جور می زنه
در تاب و تبه
جونش به لبه
یارم اومده
نه نیومده
ماه در اومده
در نیومده
اون جمعه به جمعه
سر و گوشش می جنبه
نکنه از پا افتاده
یه گوشه ای تنها افتاده
نکنه بازم اسیر شده
دوباره گوشه گیر شده
نکنه به فکر رفتنه
فکر فرار از منه
نکنه با قلب مهربون
رفته شکار اینو اون
اون رو آسمون
من رو زمینم
دیگه عاشقتم
من نمی بینم
اون سواره و منم پیاده
اینم از من و عشق آتشینم
اون جمعه به جمعه
سرو گوشش می جنبه
اون جمعه به جمعه
سرو گوشش می جنبه
🆔 @tajroubiat 💯
🌹
*شلوارهای نپوشیده!*
*قسمت ۱*
*👈چند وقت پیش،شبکه* *تلویزیونی SHOW TV ترکیه گفتگوی مردی ۵۳ ساله را نمایش میداد.
او میگفت:*
*بچه بودم، بزرگترین آرزوم پوشیدن شلوار بود.
اون موقع ها شلوارهای گل گلی میپوشیدیم یک روز پدرم گفت:
چون میخواهید مدرسه بروید، براتون شلوار میخرم از همون شلواری که پسر کدخدا داره.
ما سه برادر بودیم و رفتیم بیرون روستا کنار جاده تا پدرمون برگرده. دو نفرمون مدرسه می رفتیم ولی آخرین برادرم هنوز کوچیک بود و مدرسه نمیرفت اسمش رفعت بود.
سه تایی نشستیم کنار جاده خاکی روستا و منتظر مینیبوس شدیم تا پدرم بیاید و شلوارمون را بیاره.
برادر شش سالهام رفعت همین جور کنار جاده وایساده بود از من پرسید دوست داری شلوارت چه رنگی باشه؟ گفتم سیاه.
گفت من دوست دارم شلوارم آبی باشه...*
*شلوارهای نپوشیده!*
*قسمت ۲*
*برادر کوچکم بهمون پز داد که شماها با شلوارک مدرسه می روید ولی من از همون اول با شلوار بیرون می روم.
بعدش پرسید که به نظرت پدر از کفشهای بچه شهریها هم میخره؟ گفتم :
نه اگه بخره از کفشهای پلاستیکی می خره.
همین طوری با هم حرف میزدیم که دیدم مینی بوس از دور داره میاد.*
*👈پدرم اومد و با هم پاکتهای خرید رو گرفتیم و خوشحال رفتیم خونه.
برای من و اون یکی برادرم شلوار و پیراهن و کفش پلاستیکی گرفته بود.*
*رفعت داخل پاکت ها را گشت و دید پدر براش چیزی نخریده.
به پدرم نگاه کرد و گفت : پس من چی؟
پدر گفت:
دفعه بعد که برم برات میخرم.*
*پولش کافی نبود که برای رفعت هم بخره!😔 اما رفعت قبول نکرد. شب سر سفره شام فقط صدای گریه رفعت بالا بود.
یه حالتی داشت خیلی ناراحت.*
*👈 فرداش از مدرسه که اومدم رفعت به من گفت:
شلوار چقدر بهت میاد میشه بیاری منم بپوشم؟ گفتم نه.
خاکی میشه نمیدم.
روز دوم هم گفت ندادم. روز سوم هم ندادم.
اون موقعها کفش هارو میذاشتیم زیر بالش وشلوار رو زیر تشک که اتو بشه.
روز چهارم هم دوباره گفت چه بهت میاد بذار منم بپوشم.*
*شلوار های نپوشیده!*
*قسمت ۳*
*گفتم اندازه تو نیست. گفت دم پاهاشو تا میزنم تا اندازه بشه.
گفتم آخه کثیف می کنی. گفت:
نه روی فرش میپوشم خاکی نشه.
فقط یه بار توی آینه خودمو ببینم بهم میاد یا نه!*
*👈 گفتم :
عجب پسرهِ سمجی هستی، باشه فردا که از مدرسه اومدم بهت میدم اما فقط ۵ دقیقهها، مراقب باش کثیفش نکنی والا حسابی کتکت میزنم.
خیلی خوشحال شد، شب روی یک تشک کنار هم خوابیدیم.
نصف شب زد به شونهام و گفت:
الکی گفتی یا واقعاً شلوارتو میدی بپوشم؟! گفتم خیالت راحت باشه میدم بپوشی، حالا بگیر بخواب.*
*👈 فردا صبح زود بیدار شدیم بریم مدرسه. رفعت هم اون روز صبح بیدار شد و گفت:
زود از مدرسه برگرد! موقع رفتن دیدم دم در نشست و منتظر برگشتن من موند!*
*♦️ زنگ سوم سر کلاس بودم.
مدیر اومد در گوش معلم یه چیزی گفت و حالش عوض شد، بعد از چند دقیقه رو به من کرد و گفت"علیشان" تو برو خونه, بابات کارت داره. پیش خودم گفتم حتماً رفعت" الکی اومده گفته بابام کارم داره تا زودتر برم خونه و شلوارمو بپوشه!
من اون موقع کلاس سوم ابتدایی بودم از مدرسه اومدم بیرون.*
*شلوار های نپوشیده!*
*قسمت ۴*
*👈♦️در مسیر خونه میدیدم که همه روستاییا به سمت خونه ما میرن.
رسیدم دم در دیدم بردارم رفعت جلوی در نیست.
وارد حیاط خونه شدم همه اهالی روستا جمع شده بودن و مادرم روی زمین افتاده بود و گریه میکرد و میگفت:
بچهِ کوچک منو بدید.*
*♦️👈تازه فهمیدم اتفاقی افتاده و پیرمردی با تراکتور از جلوی خونه ما رد میشده و رفعت بردار کوچیک منو ندیده و اونو زیر گرفته و مُرده!*
*♦️دقیقا اون روزی که میخواستم شلوارمو بدم بپوشه رفعت مرده بود، پدرم نتونست به ما دوست داشتنش رو نشون بده.
اون از دو سالگی خودش یتیم شده بود و از میان ۱۱ بچه دیگه پدرم کوچکترینشون بود.*
*♦️نکته:
ما در دوست داشتن مشکلی نداریم ولی در نشون دادن و ابراز کردن مهربانی و عشق و دوست داشتنمون مشکل داریم.*
*👈اون موقعها عمو و مادر بزرگ و... داشتیم اما بلد نبودیم با بغل کردنشون بگیم که دوستشون داریم.*
*👈اون روز بابام جنازه برادرم را بغل کرد و با گریه گفت:
رفعت پسرم من میخواستم ببرمت بازار خرید نه این که ببرمت تو مزار... پاشو بابا...*
*پاشو با هم بریم خرید کنیم!*
*شلوار های نپوشیده!*
*قسمت پایانی*
*👈 من اون موقع یک بچهِ ۹ ساله بودم، رفتم شلواری که پام بود رو درش آوردم و شلوار کهنه رو پوشیدم و شلوار تازه رو زدم زیر بغل و دویدم پشت تابوت و به داییام گفتم:
بالله که شهر بی تو مرا حبس می شود
آوارگی کوه و بیابانم آرزوست...
#مولانا
🎨 اردشیر رستمی
🆔 @tajroubiat 💯
آرزوی خاکخوردهی رفتن به کنسرت. فرقی نمیکند کدام خواننده یا کدام سبک کدام سالن یا کدام شهر ، سیاوش، عارف، داریوش، فرامرز، معین... بالاخره هر دلی با یک صدا میلرزد، میگیرد و باز میشود، میمیرد و از نو زنده میشود.
🆔 @tajroubiat 💯
.
در سلام من
در سلام من تو باشی
در همه پندار و شهد زندگی
در من تو باشی
در سفر با من تو باشی
غربتی در خود نمی بینم
کنار من تو باشی...
شاعر ترانه: #مسعود_کیمیایی
آهنگ: #ژرژ_موستاکی
خواننده: #گیتی_پاشایی
🆔 @tajroubiat 💯
@book44_book44
دیگه چه جوری بگم دوستت دارم ؟
ناظم حکمت اینشکلی ( زلال ، خیلی ساده اما عمیق ) میگفت که دوس داره .
پیچیده اش نکنیم دوس داشتن رو .
به تعویق نندازیم گفتنش رو .
راحت باشیم با عشق .
صادقا باشیم باهاش.
#کتاب_باز
@book44_book44
یه دست صدا نداره، دوتا دست صدا داره، مثل زنو مرده، یه دونهش که فایده نداره
.
.
.
📼 #خواب_سفید
محصول سال 1380
🎬 نویسنده و کارگردان: #حمید_جبلی
@book44_book44
خیام خوانی توسط بچه های مدارس بوشهری .که در تالار وحدت تهران اجرا شد وبعنوان زیباترین سرود سال معرفی شد وودعوت به ۸کشور شدند برای اجرا....تا اخر گوش كنيد حتما لذت ميبريد.
@book44_book44
چه توصیه ای به افراد جوون تر از خودتون دارید؟
ای کاش غول بودم، آنگاه سرم را به روی شانههای برفی یکی از کوههای آلپ میگذاشتم و کودکانه اشک میریختم.
هرمان هسه
🆔 @tajroubiat 💯
به سودای تو مشغولم ز غوغای جهان فارغ
#وحشی_بافقی
🆔 @tajroubiat 💯
@book44_book44
حال خوب روزانهات رو با این هورمونها بساز
در مغز ما چهار نوع هورمون ترشح میشود که مقدار ترشح آنها تاثیر مستقیمی روی خلق و خو و رفتار ما دارند. در این اینفوگرافیک با این هورمونها، تاثیراتش و شیوههای افزایش مقدار ترشح هرکدام از آنها آشنا میشویم.
تعدادی حشره کوچک در یک برکه، زیر آب زندگی می کردند...
آنها تمام مدت میترسیدند از آب بیرون بروند و بمیرند؛ یک روز یکی از آنها بر اساس ندای درونی از ساقه یک علف شروع به بالا رفتن کرد، همه فریاد می زدند که مرگ تنها چیزی است که عاید او میشود، چون هر حشره ای که بیرون رفته بود برنگشته بود...!
وقتی حشره به سطح آب رسید نور آفتاب تن خسته او را نوازش داد و او که از فرط خستگی دیگر رمقی نداشت روی برگ آن گیاه خوابید.
وقتی از خواب بیدار شد به یک سنجاقک تبدیل شده بود؛ حس پرواز پاداش بالا آمدنش بود.
سنجاقک بر فراز برکه شروع به پرواز کرد و پرواز چنان لذتی به او داد که با زندگی محصور در آب قابل مقایسه نبود؛ تصمیم داشت برگردد و به دوستانش هم بگوید که بالای آن ساقه ها کسی نمی میرد ولی نمی توانست وارد آب شود چون به موجود دیگری تبدیل شده بود...!!
«شاید بیرون رفتن از شرایط فعلی ترسناک باشد، اما مطمئن باشید خارج از پیله تنهایی، غم و ترس، تلاش برای رفتن به سوی کمال عالی است!»
✍اريک امانوئل اشمیت
🆔 @tajroubiat 💯
رفعت امروز قرار بود شلوار منو بپوشه الان میشه بدم بپوشه؟ داییام گفت معلومه که نمیشه بدو برو.*
*👈 همانطور که من و همهِ بینندگان و مرد ۵۳ سالهای که این داستان واقعی را تعریف می کرد و اشک میریختند گفت:*
*👈♦️"من امروز به جوانان اینو میگم اونایی که با هم قهر هستید و دعوا می کنید، اونایی که با پدر و مادر و خواهر و برادرتون رفتار درستی ندارید.
من یه زمانی برادر داشتم و شلوار نداشتم اما الان کلی شلوار دارم و برادرم رفعت را ندارم.
از همین امروز برای ابراز علاقه به خانواده و دوستانتون خجالت نکشید!"*
*واقعیت این است که آنقدر در مشغله های زندگی غرق شدهایم که «چرایی» بودنمان در این دنیا را فراموش کرده ایم!*
*هنوز عشق و محبتها و ابراز دوست داشتنهای باقیماندهای داریم که به اطرافیان دور و نزدیک خود نگفتهایم.
هنوز فرصتهایی داریم تا مفید و موثر و انسانیتر رفتار کنیم...*
*نویسنده و تدوینگر:*
*عدنان واعظی*
🆔 @tajroubiat 💯
وقتی خونه شده بود مثل جهنم
ما با ویزای بهشت بریدیم از هم
حالا تو برزخ بدبینی اسیریم
نمیتونیم ریشهمونو پس بگیریم
🆔 @tajroubiat 💯
در سلام من
شاعر ترانه: #مسعود_کیمیایی
آهنگ: #ژرژ_موستاکی
خواننده: #گیتی_پاشایی
🆔 @tajroubiat 💯
@book44_book44
بی نظیر است این خوانش زیبای استاد مسعود کاتوزیان، اشک انسان از این همه احساس سرازیر می شود. اقرار می کنم که تا کنون کشتن سهراب را از این زاویه وطن پرستی نه شنیده و نه جایی خوانده بودم. احسنت بر این استاد عاشق که باشدت شور و شعف تراویده از سینه وطن دوستی از این افسانه میگوید. ارزش چندین بار گوش دادن را دارد. *چو ایران نباشد تن من مباد*
🌱 تیشرت ویلفو،
🌱تضمین کیفیت و دوخت
🌱 نح ترک 2xl
🌱سایز 40 تا 48
قیمت 350
@B444Y444S
واتساپ 👇💚
09194582821
اینستا 👇❤
http://www.instagram.com/gallery.maryamm_
خُنُک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو
به دو نقش و به دو صورت به یکی جان من و تو
#مولوی
🆔 @tajroubiat 💯
یکی از زیباترین، رمانتیک ترین ،بی نقص ترین موسیقی های پیانو خلق شده و در ضمن بهترین آهنگ Brian crain.
من یحبك يرى بك جمالا أنت نفسك لاتراه...
کسی که تو را دوست دارد
در تو زیباییای را میبیند که خودت آن را نمیبینی...
🆔 @tajroubiat 💯