🔴از طنزیم باد مسئولین تا مسائل اجتماعی، سیاسی، تاریخی و...زیر قیمت بازار!😎 در تلگرام، سروش، بله و ایتا: @Tanzym_ir راه راه: instagram.com/rahrahtanz نطنز: instagram.com/natanz_ir ✔️روابط عمومی و ارسال طنز: @Tanzym_admin 📍تبلیغات: @tanzymtabligh
شما اهل کجایین؟
نمیخواین اسمی چیزی عوض کنین؟
شما با لهجه و مکانهای شهرتون ادامه بدین...
😁😁😁😁
منتظریم
اِز امروز آبشاری نیاگارا را، آبشاری نیاصرم اعلام می کنیم.
🔺بچااصفان🔺
طنزیم| @tanzym_ir
ولی باید یکی بره کودکی ترامپ رو شخم بزنه شاید اسم پدر و مادر و فک و فامیلش رو هم عوض کرده ما خبر نداریم.از اینا که روانشناسا میگن ریشه در کودکی و این صحبتا...
🔺فاطمه السادات مدنی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
آی هویج، حالا تو میخوای خلیج فارس رو با یه اسم دیگه صداش بزنی، خوبه ما هم دوباره یه جوری نگات کنیم مث سربازات شلوارت رو خیس کنی؟!
🔺حیدر جهانکهن🔺
طنزیم| @tanzym_ir
اینا که اهل شوهر دادن هستن، عروس خانوم بحرین که معرف حضورتون هست؟
🔺ادمین🔺
طنزیم| @tanzym_ir
قسمتی از متن کتاب
نگاهی به تخت انداختند. گفتند: "الدنگهای ناقصالعقل، تشک لایکو بوی نویی میدهد و دماغ مبارکمان را میآزارد. تا صبح خواب به چشم اقدسمان نیاید شما مملکت را رتق و فتق میکنید؟ " چند فحش هم دادند مثبت چهل بود. از شدت آن، تا چند صباح نوکر و چاکر و غلام و خدم و حشم متصل در راهروها به هم خورده، عذر تقصیر میخواستیم.
تشک دلخواه حضرت فریدون یافت نشد. امر کردند تلگراف بزنند به تهران. در چشم هم زدنی تخت شاهانه حاضر کردند.
🔺سمیه قربانی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
میراث فرهنگی
نویسنده:فائزه سادات مدنی
اجرا: حسین چنگیزی
🔺طنزیم🔺
طنزیم| @tanzym_ir
یادش بخیر، یه نفرم بود که اولویتش مردم بود، خدا رحمتش کنه.
آره والا شما درست میگی ما که همهجوره هستیم.
🔺ادمین🔺
طنزیم| @tanzym_ir
آره بابا بازم خوبه با این همه ناترازی، جلسه رو ننداختن صبح یکشنبه.
🔺ادمین🔺
طنزیم| @tanzym_ir
🔹جلسه با حضور مدیر کل اداره ارشاد و فرهنگ اسلامی استان قزوین در تاکستان
بدون برق
🔹 سایه مسئولین دیده شد!
🔹 دولت برای اینکه جلسات کمتری در تاریکی و بی برقی برگزار شود روزهای پنجشنبه را تعطیل اعلام کرد.
با این تدبیردولت، هزاران جلسه و کار دولتی مردم که قرار بود در حالت تاریکی و بی برقی انجام شود لغو شد و به شنبه موکول شد.
تا راهکار دولتی دیگر
خدا نگهدار
پ.پ
میگن طرف تو روزنامه خوند: نوشابه خیلی برای بدن ضرر داره.
همون لحظه یه تصمیمی گرفت.
تصمیم گرفت دیگه روزنامه نخونه!
🔺امیر یزدی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
تسلیحات پاکستان تموم شده ولی همچنان آمار کشتههای هند صفره
وضعیت هندیا:
🔺آمنه خاوری🔺
طنزیم| @tanzym_ir
#پویشـخاطراتـزیارت
💠 آخ یادش بخیر
کلاس اول بودم سال ۸۸ بود، یهویی پدر تصمیم گرفتن بریم مشهد و بلیط هواپیما گرفتن وسط زمستون.
من برای اولین بار سفر هوایی رو تجربه کردم و از سرعت سفر در عجب بودم کلا فرتی رسیدیم...
از اونجایی که خیلی با برنامه رفته بودیم، هیچ هتلی مارو گردن نگرفت توی اون برف و سرما.
ماهم حیرون و سیرون آواره هتل و مسافرخونه...
تا اینکه توی یه مسافرخونه کوچولو من روی کیف سامسونت بابام خوابم برد و یه مرد ترک بامرامی که با دوستاش اومده بود دلش سوخت برام و بخاطر ما، با دوستاش اون شب برفی و سرد توی حرم موندن، تا اجازه بدن من و مادرم توی اتاقشون استراحت کنیم.
فردا صبحشم که من خیلی چیتان پیتان کرده بودم برم حرم، همین که پامو از مسافرخونه گذاشتم زمین، تری سُر خوردم و با صورت اومدم روی یخبرفای گلی شده.
+کلا خیلی سفر خاطره انگیزی بود، امام رضا خیلی مارو طلبیده بود😂
🔺️زهرا دره زرشکی🔺️
طنزیم مخاطبان| @tanzym_ir
#پویش_خاطرات_زیارت
💠 یه بار عازم مشهد بودم با قطار،
کیف پول و مدارکم رو در ماشین همسرم جا گذاشتم.
رسیدم راه آهن دیدم پول و کارت ملی و کارت بانکی ندارم!
گفتم وقتی امام رضا علیه السلام طلبیده باشه، هیچی نیاز نیست.
موبایل بانک هم رو گوشی هست دیگه!
عکس بلیط و کارت ملی رو تو گوشی داشتم . با بسم الله از گیت رد شدم .
ساعت ۱۲ شب، حدود یکساعت بعد از حرکت قطار، رئیس قطار برای چک کردن بلیط آمد، گفتن بلیط و اصل کارت ملی باید باشه.
منم متوسل شدم به آقا گفتم خودت میدونی ...
خانمی که تو کوپه ما خواب بود ، با صدای رئیس قطار ، به حالت عصبانی و طلبکار یهو بیدار شد، گفت نصفه شب چی از جون ما میخواین، حتما بلیط و کارت ملی داشتیم که رسیدیم سرجامون تو کوپه خوابیدیم!
طفلک رئیس قطار هم ترسید، بدون چک کردن بلیط من درو بست و رفت.
🔺️شبنم حداد🔺️
طنزیم مخاطبان| @tanzym_ir
مناجات رضویه
☀️یا امام رضا، میشه چندتا از حاجتهامو همین دنیا بدین همه رو نذارین برای آخرت؟
☀️یا امام رضا، میشه هر دفعه که اومدم زیارت، غذای حضرتی بدین سهمیه بندی نکنین؟
☀️یا امام رضا میشه گزینه بومی بودن رو از شرط خادمی بردارین تا منم نوکرتون بشم؟
☀️یا امام رضا میشه یه بار همینجوری رایگان زنگ بزنین بیام مشهد از اون ورم کربلا؟
☀️ یا امام رضا میشه امسال دست به هر چی میزنم طلا بشه؟
☀️ یا امام رضا میشه یه بار اشتباهی همه درهای رو به ضریحتون بسته بشه من بمونم و شما؟
☀️ یا امام رضا میشه این دفعه یه جور بطلبین که سریع بیام حرمتون، مثلاً با طیاره؟
☀️یا امام رضا حالا که چایی میدین میشه کروسان هم بدین؟
🔺فاطمه السادات مدنی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
#پویشـخاطراتـزیارت
💠 تازه داشتم بیستساله میشدم و هوای تشکیل خانواده داشتم. به هر دری زده بودم ولی نتیجهای نگرفته بودم. از خانواده گرفته تا دوستان نزدیک و اساتید محل تحصیل و خلاصه هر جایی که فکر میکردم را برای پیدا کردن گزینه مناسب برای ازدواج بسیج کرده بودم. اما حتی نوبت به خواستگاری هم نمیرسید و تا سنم را متوجه میشدند، از اینکه من را بپذیرند خودداری میکردند.
قصد کردم در سفری که به مشهد دارم، توصیهای که برای این کار شده است را عملی کنم: نماز جعفر طیار صبح جمعه.
وضو گرفتم و مهرم را روی یکی از گلهای قالی توی صحن تنظیم کردم. آفتاب بیامان روی سرم شرارههای گرمایش را میریخت و داشتم شرشر عرق میریختم. بعد از هر رکن که اذکار نماز را میخواندم توی دلم امیدوار بودم که اینبار جواب بگیرم. حسابی توی حال خودم بودم و هیچ چیز متوجه نمیشدم.
هر طور شده به هر زوری که بود نماز را به سرانجام رساندم. سلام رکعت چهارم را که دادم و نفس راحتی کشیدم، پیرمردی ساده جلویم ایستاد و گفت:«این مهره رو میخوای؟» و به مهرم اشاره کرد. از آنجایی که به خودم نمیدیدم حالا حالاها نماز دیگری بخوانم، گفتم:«نه دیگه لازم نیست.»
پیرمرد چند قدمی عقب رفت و «الله اکبر»ی گفت و مشغول خواندن نماز شد. تعجب کردم، به جای رو به قبله ایستادن، رو به من ایستاده بود. دوروبرم را نگاه کردم، آب دهنم را قورت دادم و برگشتم و رو به قبله نشستم و گفتم:«خدایا خودت قبول کن. حالش رو ندارم باز رو به قبله بخونم.»
سفر بعد را با همسرم در ایام کرونا مهمان امام رضا(ع) بودیم، نماز پشت به قبلهام کار داده بود. همسرم میگفت تو صف را دور زدی و از پشت حمله کردی وگرنه معلوم نبود نمازت جواب بدهد.
🔺محمدحسین صادقی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
از هی ایمروز واشنگتن را، واویشکا* دُخون زنیم.
🔺گیلان جاقلان:🔺
طنزیم| @tanzym_ir
ظاهرا ترامپ قبل ریاست جمهوری، عضویت شورای شهر رو داشته، چون تنها کاری که بلده عوض کردن اسم مکانهاست.
🔺فرزانه فولادی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
اینم نتیجهی سرچ در گوگل
گوگل هم از خودشونه...
چیکارش دارین اعلاحذرت منو؟ خب منم خواستگار زیاد دارم. بالاخره هر دختری یه روزی شوور می کنه؟
🔺مهساجوجو🔺
طنزیم| @tanzym_ir
صدای اعتراض برای #خلیج_فارس از سنگ بلند شد، ولی از ربع پهلوی نه! مگه تو نمیخواستی ایران رو نجات بدی؟ لااقل دوتا توییت میزدی!
🔺مژگان مشیری🔺
طنزیم| @tanzym_ir
سرخط خبرها
یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔺اینجا همه خبرها راست است
@DBCpersian
پرواز ممنوع
🔺سجادگیل پور🔺
طنزیم| @tanzym_ir
وزیر نیرو: اولویت ما تامین برق برای بخش تولید است/ در بحث خاموشیها تلاش میکنیم عدالت را بین مناطق مختلف رعایت کنیم.
جوری به این عدالت پایبندم که اگر برق خونمون قطع نشه یا به اداره برق اطلاع میدم و یا اینکه خودم کنتور رو میزنم.
تا مصداق «داد ده تا داد یابی» باشم.
🔺فاطمه السادات مدنی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
کدوم دولتی رو دیدین تو بیبرقی جلسه بذاره؟
آدمای ناشکر! لیاقت این دولت فعال و پرانرژی رو ندارین.
🔺یاردانقلی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
لئو چهاردهم که جدیداً به عنوان پاپ انتخاب شده توی اولین سخنرانیش گفته: «باید به سمت صلحی بریم که خلع سلاح کنه...»
احتمالا بعدش هم گفته: ولی اول ایران و حزبالله و حماس خلع سلاح بشن بعد من به ترامپ هم میگم!
🔺ابراهیم کاظمیمقدم🔺
طنزیم| @tanzym_ir
«معلمی یعنی روشنایی بخشیدن به تاریکی ذهن»
🔺محدثه رضائیان🔺
طنزیم| @tanzym_ir
#پویشـخاطراتـزیارت
💠اولین بار که توفیق شد برم پابوس امام رضا.
اردوی دانشجویی بود، یکی از سال بالاییهامون که فهمید من اولین بارمه میرم زیارت از قبل از ورود به حرم تا لحظهی آخر که خارج شدیم همش دستمو گرفته بود میگفت منم دعا کن، منم میگفتم به دستی نمیتونم دعا کنم دستمو ول کن دعا کنم.
میگفت تو یه دستی هم دعا کنی، مستجابه.
شنیده بودم هرکس بار اول بره حرم هرچی بخواد امام رضا میده، ولی من حاجتای خودم هیچ کدوم برآورده نشدن، بعداً فهمیدم اون دوستم در عرض سه ماه، از قرعه کشی یه ۲۰۶ برنده شد رفت سرکار خوب، با یه دختر خیلی پولدار ازدواج کرد و پدرزنش یه خونه تو تهران بهش داد یه ویلا تو شمال! از پایاننامهاش هم دفاع کرد و ۲۰ گرفت حتی دندوناش رو هم درست کرد! فقط مونده بود، رییسجمهور بشه!
اما امامرضاجان فک کنم حاجتا قاطی شدن من اینارو برای خودم میخواستم!
الان چند وقته دربدر دنبال یه زائر اولیم دستشو بگیرم، اونم یه دستی برام دعا کنه.
🔺عباس داوری🔺
طنزیم| @tanzym_ir
#پویشـخاطراتـزیارت
💠 در یکی از شیفتهای حرم، به سِمت مهم و اثرگذاری که در خوش طعم شدن غذای حضرتی سهم به سزایی داشت، نائل آمدم.
یعنی مسئول پر کردن نمکدانهای مهمانسرای حضرت.
هفتههای قبل دیده بودم، به خاطر سهولت کار، کیسههای نمک را در بطریهای آب معدنی خالی میکردند تا راحتتر نمکپاشها پر شود.
وقتی تمام نمکدانها پر شد، با خوش نمکی به مسئول بخش گفتم تموم شد برم؟
یک نمکدان از دستم گرفت و پاشید روی بشقاب سوپش، همینطور که هممیزد سوپ کف کرد.
خداروشکر زود متوجه شدیم و نمکدانها را عوض کردیم، وگرنه زائران به جای نمک تبرکی روی غذا پودر ظرفشویی تبرکی میل میکردند.
#خادمالرضا
🔺 مریم عرفانپور🔺
طنزیم| @tanzym_ir
#پویشـخاطراتـزیارت
💠 چندسال پیش یه مادربزرگ داشتیم تو فامیل، بهش خانومجون میگفتیم. بردیمش مشهد، وقتی رسیدیم قدس، آب خواست. با هم رفتیم آب خورد. براش خیلی جالب بود که آب آبخوری خودبخود میاومد. گفت:« بیبینیند اینا همهش معجزی امام رضاس. اللهاکبر.قربونش برممن»
بعد هم تا سالها برای همه از معجزی امام رضا(ع) تعریف میکرد.
🔺فرزانه فولادی🔺
طنزیم| @tanzym_ir